معرفت، سال هجدهم، شماره یازدهم، پیاپی 146، بهمن 1388، صفحات 149-

    فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    مهدی قادری / *عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور مرکز سقز ـ دانشجوی دکتری رشته جامعه شناسی / Mehdi_b94@yahoo.com
    چکیده: 
    فناورى اطلاعات و نیروى انسانى متخصص و کارآمد، از جمله مهم ترین محور اساسى توسعه جوامع به حساب مى آیند. عدم توجه و غفلت از آنها، موجب عقب ماندگى است. هدف از این نوشتار، بررسى پدیده فناورى اطلاعات، جایگاه نیروى انسانى متخصص و کارآمد در آن و اثرات این دو بر توسعه آموزشى مى باشد. روش تحقیق نیز روش اسنادى است که پس از جمع آورى اطلاعات، بر اساس روش تطبیقى و تحلیلى سعى شده است درک صحیحى از پیامدهاى این پدیده فناورى اطلاعات در ابعاد گوناگون حاصل شود. نتایج حاصل این پژوهش عبارت است از: بین پدیده فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى، نوعى رابطه دیالکتیک و متقابل نهفته است؛ دسترسى به اطلاعات و ابزارهاى نوین تکنولوژیک، از مهم ترین عوامل توسعه محسوب مى شود. این عوامل خود مبناى توسعه آموزشى هستند که منجر به بهره ورى و ارتقاى کمّى و کیفى سطوح گوناگون آموزشى خواهد شد. همچنین ارتقاى سطح تحصیلات و توسعه آموزشى، مبنایى براى کارآمدى و بهره ورى نیروى انسانى است.  
    Article data in English (انگلیسی)
    Full Text:
    متن کامل مقاله: 

    فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى

                            مهدى قادرى*

    چکیده

    فناورى اطلاعات و نیروى انسانى متخصص و کارآمد، از جمله مهم ترین محور اساسى توسعه جوامع به حساب مى آیند. عدم توجه و غفلت از آنها، موجب عقب ماندگى است. هدف از این نوشتار، بررسى پدیده فناورى اطلاعات، جایگاه نیروى انسانى متخصص و کارآمد در آن و اثرات این دو بر توسعه آموزشى مى باشد. روش تحقیق نیز روش اسنادى است که پس از جمع آورى اطلاعات، بر اساس روش تطبیقى و تحلیلى سعى شده است درک صحیحى از پیامدهاى این پدیده فناورى اطلاعات در ابعاد گوناگون حاصل شود. نتایج حاصل این پژوهش عبارت است از: بین پدیده فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى، نوعى رابطه دیالکتیک و متقابل نهفته است؛ دسترسى به اطلاعات و ابزارهاى نوین تکنولوژیک، از مهم ترین عوامل توسعه محسوب مى شود. این عوامل خود مبناى توسعه آموزشى هستند که منجر به بهره ورى و ارتقاى کمّى و کیفى سطوح گوناگون آموزشى خواهد شد. همچنین ارتقاى سطح تحصیلات و توسعه آموزشى، مبنایى براى کارآمدى و بهره ورى نیروى انسانى است.

     

    کلیدواژه ها : فناورى اطلاعات، نیروى انسانى، توسعه آموزشى، جهان چهارم.

    مقدّمه

    تغییرات سریع در زمینه وسایل ارتباطى و الکترونیکى در دنیاى معاصر، منجر به تحولاتى عظیم در زندگى افراد شده است، به طورى که اغلب محققان بر این باورند که دنیایى جدید با صورت بندى کاملا متفاوت نسبت به اعصار پیشین پدیدار شده است؛ دنیایى که در آن مى توان تغییرات عمده اى در زمینه فناورى، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، سیاست، جغرافیا و... مشاهده کرد و با عناوین متفاوتى از جمله: جامعه اطلاعاتى، جامعه شبکه اى، جامعه دانش، جامعه دیجیتالى، جامعه مجازى و امثال اینها توصیف و تبیین شده است.

    بحث اصلى در این دوره مربوط به این مسئله است که با توجه به جهش فوق العاده اى که در زمینه تغییرات گوناگون صورت گرفته، زندگى انسان ها در دنیاى جدید چگونه است؟ یا چگونه خواهد بود؟ آیا براى هر کسى امکان سهیم شدن در امکانات و تولیدات جدید وجود دارد؟ یا اینکه ما باید مردم را بر حسب روابط خاصشان در زمینه فرایند تغییر اجتماعى، از همدیگر متمایز کنیم؟ اگر چنین است چه معیارهایى براى این تمایز وجود دارد؟

    در دنیاى فعلى، فناورى اطلاعات، خمیرمایه توسعه انسانى در سازمان و جامعه است و محورهاى اساسى توسعه نیروى انسانى و ماهیت آن را نیز متناسب با نیاز جامعه و انسان ها تعیین مى کند. در توسعه نیروى انسانى، همواره باید ظرفیت هاى جدید انسانى را شناخت، تا توسعه قابلیت ها و کیفیت هاى انسانى به صورت یک فرایند دائمى انجام شود. تحقق این امر در گرو بهره گیرى از فناورى اطلاعات است؛ چون در فرایند فناورى اطلاعات، دائمآ اطلاعات تولید، پردازش، توزیع و مدیریت مى شود. بنابراین، فناورى اطلاعات زمانى حلال مشکلات خواهد بود که در خدمت توسعه و پرورش انسان ها قرار گرفته و قابلیت هاى انسانى با هم تلفیق و به توسعه و بهره ورى منجر گردد. بر این اساس و با توجه به نقش و تأثیر متقابل فناورى اطلاعات و نیروى انسانى کارآمد، در این مقاله سعى بر آن است که درک صحیحى از این روابط حاصل شود، به طورى که رابطه بین فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و در نهایت، تأثیر آن بر توسعه آموزشى و تحول جامعه تبیین و مورد تحلیل و مداقه علمى واقع شود.

     جامعه اطلاعاتى

    در واقع، مفهوم جامعه اطلاعاتى ابداع ژاپنى هاست که در سال 1978 میلادى توسط سایمن نورا و آلن مینک طى گزارشى که به نخست وزیر فرانسه ارائه گردید، به غرب صادر شد.1  امروزه آنچه که از جامعه اطلاعاتى برداشت مى شود، جامعه اى نیست که فقط در آن از فناورى استفاده مى شود، بلکه ساختار اجتماعى ویژه اى است که با ظهور پارادایم اطلاعاتى ارتباط دارد، ولى به وسیله آن تعیین نمى شود،2  اما در عین حال، فناورى هاى نوین اطلاعاتى و ارتباطى سمبل و نماد جامعه اطلاعاتى هستند. مانوئل کاستلز3  و همچنین جان ون دایک4  براى اینکه به مفهوم جامعه اطلاعاتى، بار جامعه شناختى بیشترى دهند آن را «جامعه شبکه اى» نامیده اند.5

    جامعه شبکه اى، جامعه اى است که در آن شبکه هاى رسانه اى و اجتماعى شکل دهنده شیوه هاى مهم سازمان و ساخت هاى مهم اجتماعى اند. در جامعه شبکه اى، ارتباطات رودررو جاى خود را به ارتباطات واسطه اى مى دهد یا به وسیله آن تکمیل مى شود.6

    از نظر کاستلز جامعه شبکه اى، جامعه اى رقمى شده است که دو حالت در آن بیشتر وجود ندارد؛ یا افراد آن جامعه عضو شبکه هستند یا نیستند و در این بین حالت سومى وجود ندارد. جامعه شبکه اى یک نوع جامعه کاپیتالیست است که با جامعه کاپیتالیستى صنعتى تفاوت دارد. به گونه اى که معتقد است، کاپیتالیسم اطلاعاتى جهانى، یک نظام واحد و یکپارچه همزمان است که برون داد، کالاى محورى، پردازش و محصولات جانبى آن، همه و همه اطلاعات است و نظام آن به گونه اى طراحى شده است که سود آن به صاحبان سرمایه برگشت داده مى شود و در حقیقت، کاپیتالیسم اطلاعاتى جهانى، مولّدترین نظام در قلب محروم ترین افراد است.7  در نهایت مى توان گفت: جامعه اطلاعاتى به جامعه اى گفته مى شود که در آن بیشتر نیروى کار، مرکب از کارگزاران اطلاعاتى است و تولید اطلاعات و بهره مندى از امکانات و ابزارهاى الکترونیکى مهم ترین شاخصه تحلیل آن به شمار مى روند.

     عوامل مؤثر بر پیدایش جامعه اطلاعاتى

    روند تحولات فعلى، ادامه تحولات کلان تاریخ بشرى است. تحول دنیاى نو و پدیدار شدن جامعه اطلاعاتى را نمى توان دستاورد گروهى خاص قلمداد کرد. همان گونه که انقلاب کشاورزى دستاورد مستقیم تمدن هاى خاورمیانه و نتیجه کل میراث بشرى بود، که بعدآ عالمگیر شد و دیگر متولى خاصى ندارد، انقلاب اطلاعاتى نیز طرح و برنامه خاصى نیست؛ به طورى که مى توان گفت: پیشتازان آن، همه جایى و هیچ جایى هستند. نیاز به مبادلات سریع و دقیق اطلاعاتى و ضرورت داشتن نظام هاى ارتباطى مستقیم، در دنیایى که روز به روز روى به پیچیدگى مى گذاشت، سبب شد که روش ها و فنون تازه اى براى خلاصه کردن، بسته بندى و جابه جایى اطلاعات به وجود آید و مفهوم تازه اى از شبکه و اطلاع رسانى زاییده شود. جامعه نو در حدود اواخر دهه 1960 و نیمه دوم 1970 بر اثر تقارن تاریخى سه فرایند مستقل ذیل پدیدار شد :

    1. انقلاب تکنولوژى اطلاعات؛ 2. بحران هاى اقتصادى سرمایه دارى و دولت سالارى و تجدید ساختار متعاقب آنها؛ 3. شکوفایى جنبش هاى اجتماعى و فرهنگى همچون آزادى خواهى، حقوق بشر، فمینیسم، و طرف دارى از محیط زیست. تعامل این فرایند و واکنش هایى که بدان دامن مى زدند، یک ساختار نوین اجتماعى مسلط، یعنى «جامعه شبکه اى»، یک اقتصاد نوین یعنى «اقتصاد اطلاعاتى جهانى» و یک فرهنگ نوین یعنى «فرهنگ مجاز واقعى» را به عرصه وجود آورد. منطق نهفته در این اقتصاد، این جامعه و این فرهنگ، زیربناى کنش و نهادهاى اجتماعى، در سراسر جهان به هم پیوسته است. فرهنگ به مثابه منبع قدرت و قدرت به مثابه منبع سرمایه دارى، زیربناى سلسله مراتب اجتماعى جدید عصر اطلاعات است.8

    فناورى اطلاعات

    فناورى اطلاعات پیش از اینکه یک نظام سخت افزارى و مجموعه اى از الگوها باشد یک نظام فکرى و فرهنگى است و مى توان آن را «فرهنگ تولید اطلاعات» نامید. بدون ایجاد فرهنگ تولید اطلاعات، نظام فناورى اطلاعات نمى تواند دوام داشته باشد. بنابراین، آنچه در این نظام مهم است، «تفکر اطلاعات گرا» است. فناورى اطلاعات از اتصال و ترکیب مجموعه اى از فکرهاى مفیدِ تولیدشده، شکل مى گیرد و رایانه و سوپررایانه، سیم، کابل و ابزارهایى از این قبیل نیست. در فناورى اطلاعات، فکر انسان هاى خردمند است که تولید اطلاعات مى کند. فناورى اطلاعات، یعنى روش هاى تولید و جمع آورى اطلاعات و استفاده از آن در جامعه و سازمان. فناورى اطلاعات با کوچک کردن، ارزان کردن و کاربرى ساده برنامه هاى رایانه اى، موجب شده دسترسى به اطلاعات از هرجا و توسط هر شخص به راحتى صورت گیرد. پایگاه هاى اطلاعاتى برگرفته از مفهوم فناورى اطلاعات، فرایندهاى پیچیده درون سازمانى را تسهیل کرده و با اتصال سازمان ها به همدیگر، شبکه هاى سازمانى را بنا نهاده است و دیدگاه هاى میان مدت مدیران به دیدگاه هاى بلندمدت بدل شده است. به طور کلى، در مفهوم فناورى اطلاعات، مؤلفه هایى مانند: فرهنگ تولید اطلاعات، اطلاعات گرایى، جمع آورى اطلاعات، خلاصه سازى اطلاعات، تحلیل گرى، حساسیت اطلاعاتى، پردازش گرى، تفکر شبکه اى، بهینه سازى، یکپارچه سازى، پژوهش نگرى، روش سازى، ذخیره سازى و انتقال اطلاعات وجود دارد.9

     

    نیروى انسانى

    منظور از نیروى انسانى یا منابع انسانى، افراد و اشخاص یک جامعه مى باشند که به عنوان یکى از عوامل تولید، مى توانند نقش مهمى در توسعه و پیشرفت آن داشته باشند. در مفهوم جدید توسعه منابع انسانى، انسان هاى سازمانى باید به کیفیت هایى مجهز شوند که هیچ گونه مشکلى با سازمان نداشته باشند و با دلسوزى و تعهد و بینشى علمى، تمام توانمندى ها، انرژى، تخصص و فکر خود را در راستاى تحقق مأموریت هاى سازمانى قرار دهند و دائمآ براى سازمان ارزش هاى فکرى و کیفى جدیدى تولید کنند. به طور کلى، توسعه منابع انسانى داراى مؤلفه هاى زیر است :

    1. ایجاد آگاهى علمى و ارتقاى دانش کارکنان؛

    2. تولید رفتارهاى علمى و متعادل در میان کارکنان؛

    3. ایجاد ارزش افزوده به عنوان کیفیت در کارکنان؛

    4. ارتقاى قابلیت هاى کارکنان؛

    5. توسعه مهارت هاى انجام کار؛

    6. به روزکردن اطلاعات کارکنان؛

    7. توانایى حل مسائل به شکل علمى؛

    8. درست انجام دادن کار؛

    9. تصمیم گیرى عقلایى؛

    10. رشد شخصیت هماهنگ در کارکنان؛

    11. توانایى ترکیب اطلاعات و ساختن مجموعه هاى جدید.

    فناورى اطلاعات به عنوان مجموعه افکار تولیدشده که به وسیله سازوکارهاى سخت افزارى در اختیار افراد و سازمان ها قرار مى گیرد، نقش عمده اى را در توسعه منابع انسانى ایفا مى کند. امروزه، دادن دانش لازم و تغییر و جهت دهى به آن در منابع انسانى از طریق فناورى اطلاعات، به سهولت انجام مى گیرد و کارکنان یک سازمان و یا جامعه را در ابعاد گوناگون توسعه مى دهد. فناورى اطلاعات در توسعه مهارت حرفه اى، کمک به نهادینه شدن تغییر و نوآورى، تقویت مهارت ادراکى، تقویت مهارت تصمیم گیرى، به وجود آوردن روحیه پژوهشى در کارکنان و کمک به شکل گیرى تفکر استاندارد، نقش مؤثرى دارد و مى تواند موجب ایجاد توسعه انسانى متوازن و چندجانبه گردد.10

    نیروى انسانى متخصص و تحصیل کرده، نقش تعیین کننده اى در توسعه یک جامعه دارد. این نقش تا حدى است که اغلب دانشمندان اقتصاد و توسعه، منابع انسانى متخصص و ماهر را سرمایه اصلى یک جامعه، که توانمندى آن را معین مى نماید، دانسته اند. چنانچه جامعه اى از نظر نیروى انسانى متخصص، غنى باشد به دنبال آن سایر امکانات توسعه نیز توسط نیروى انسانى به وجود مى آید، ولى اگر جامعه از نظر نیروى انسانى متخصص، فقیر باشد سایر امکانات مادى نمى تواند کمک زیادى به توسعه جامعه نماید.11

    سرمایه اجتماعى

    امروزه و در قرن 21، توجه جدى به امر مهم آموزش و پرورش، از اهداف کلیدى و مهم دولت ها به شمار مى آید. بخصوص افزایش کمّى دانش آموزان با توجه به کمبود امکانات و منابع، کیفیت بخشى به امور آموزشى و پرورشى را در اولویت اول برنامه ها قرار داده است، به گونه اى که علماى تعلیم و تربیت معتقدند: محیط یادگیرى مناسب از مهم ترین پایه هاى کیفیت بخشى به شمار مى آید و این امر در گرو فضاى فیزیکى، روانى و اجتماعى مطلوب در مدرسه، همراه با مناسبات انسانى مى باشد؛ یعنى هرگاه فضاى مدرسه، باز، خلّاق و انسانى باشد یادگیرى، مداوم، لذت بخش و عمیق خواهد بود. در کیفیت بخشى به امور مدرسه در ابعاد آموزشى و پرورشى، باید به بازسازى الگوى روابط درون مدرسه اى و آموزش هاى لازم براى توانمندسازى دانش آموزان توجه جدّى نمود، تا با کمک الگوى مناسب، دانش آموزانى با شخصیت هاى توانمند، مستقل، خود رهبر، پژوهشگر و خلّاق پرورش یابند. در اینجاست که بحث «سرمایه اجتماعى» به عنوان مسئله اساسى مطرح مى شود.

    سرمایه اجتماعى، مجموعه هنجارهاى موجود در نظام هاى اجتماعى است که موجب ارتقاى سطح همکارى اعضاى آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه هاى تبادلات و ارتباطات مى گردد. بر اساس این تعریف، مفاهیمى نظیر جامعه مدنى و نهادهاى اجتماعى نیز داراى ارتباط مفهومى نزدیک با سرمایه اجتماعى مى گردند.12  سرمایه اجتماعى شامل اطلاعات، اندیشه ها، راهنمایى ها، فرصت هاى کسب و کار، سرمایه هاى مالى، قدرت و نفوذ، پشتیبانى احساسى، خیرخواهى، اعتماد و همکارى مى باشند که در دل شبکه هاى روابط قرار گرفته اند و نشأت گرفته از تعامل و ارتباط بین افراد هستند.

    شاید مهم ترین پیشرفت در اقتصاد آموزش و پرورش در سى سال گذشته، این اندیشه بوده است که مفهوم سرمایه فیزیکى به گونه اى که در ابزارها، ماشین آلات و دیگر وسایل تولیدى تجسّم یافته است، مى تواند بسط یابد و شامل سرمایه انسانى نیز شود. همان گونه که سرمایه فیزیکى، با ایجاد تغییرات در مواد، براى شکل دادن به ابزارهایى که تولید را تسهیل مى کنند به وجود مى آید، سرمایه انسانى با تغییر دادن افراد براى دادن مهارت ها و توانایى هایى به آنها پدید مى آید و افراد را توانا مى سازد که به شیوه هاى جدید رفتار کنند.13  استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعى با توجه به روند جهانى شدن و تضعیف نقش دولت هاى ملى، به عنوان راه حلى اجراشدنى در سطح اجتماعات محلى براى مشکلات توسعه، مورد توجه سیاست گذاران و مسئولان سیاست اجتماعى قرار گرفته است.14

     

    چارچوب نظرى تحقیق

    در رابطه با فناورى اطلاعات و تأثیر آن بر نظام آموزشى، رویکردهاى متفاوتى ارائه شده است و متفکران متعددى در قالب مکاتب فکرى گوناگون، به طرح آراء و نظریه پردازى پرداخته اند.

    از دیدگاه اصلاح گرایى، اثر فناورى هاى جدید تدریجى مى باشد، به گونه اى که موجب کارآمدى هر چه بیشتر روش سنتى آموزش مى شود. اسکوفیلد و ماسون15  از جمله نظریه پردازانى اند که معتقد به این امر هستند که معلمان محافظه کار به واسطه دسترسى به امکانات و ابزار جدید، فرصتى را پیدا کرده اند تا برنامه هاى درسى سنتى را به روش کارآمدترى انتقال دهند. بر همین اساس، از دیدگاه اصلاح گرایى، فناورى هاى جدیدمنجربه تحول آموزش وپرورش نمى شود، بلکه فقط آموزش و پرورش را سرعت مى بخشد.16

    بر اساس رویکرد تحول گرایانه، فناورى اطلاعات منجر به تحولات عمیقى گشته و امکانات کاملا بنیادى را براى پیشرفت در اختیار کارگزاران قرار داده است. راست17  از جمله متفکرانى است که معتقد است: فناورى اطلاعات بر مرزهاى ساختارى نظام آموزشى سنتى فایق آمده است. بینگام و گرین18  معتقد هستند که ورود فناورى جدید به مدرسه، فقط سبب کارآمد شدن روش انتقال دانش نشده است، بلکه موجب خلق زمینه هاى جدید اجتماعى براى یادگیرى شده است. مافولتو19  نیز بر آن است که تأثیر تحول بخشى فناورى جدید، نباید

    به برنامه هاى درسى و انتقال آن محدود شود، بلکه باید خود معلمان را نیز دربر گیرد. این تأثیر به فرایندى که آنها انتخاب مى کنند و مهارت هایى که لازم است داشته باشند، بستگى دارد. معلمان در آینده آن گونه که اکنون مى شناسیم، نخواهند بود.20

    بر اساس رویکرد غیرآرمان گرایانه، فناورى جدید ابزارى است براى کنترل و پیگیرى فعالیت افراد توسط دولت ها که در نهایت منجر به کنترل فعالیت ها و فرایند فکرى شهروندان مى شود. براى مثال، اینترنت توانایى تعیین عادات مصرف کنندگان و رجحان هاى کاربران خود را دارد و به سازمان هاى تجارى این فرصت را مى دهد که افراد را مجذوب کالاها و خدمات خود کنند. همچنین، توانایى کار از راه دور به واسطه وجود شاهراه هاى اطلاعاتى، بر محیط خانه و محیط کار تأثیر مى گذارد و مرز میان کار و اوقات فراغت را از بین مى برد.21

    از دیدگاه آرمان گرایانه، شاهراه هاى اطلاعاتى امکان ارائه افکار و اطلاعات را به افراد مى بخشند، به طریقى که دریافت کنندگان پیام، فقط افراد منفعل به شمار نمى آیند. در این زمینه، وستون22  معتقد است :

    ماوس قوى تر از دستگاه کنترل از راه دور است. علاوه بر این، از این منظر، اینترنت بنیان هاى پیدایش اجتماعات و سازمان هاى مردم سالارتر را فراهم مى کند و این به دلیل ساختار غیرمتمرکز و شبکه چندسویه اینترنت است.23

    با دید کلى و نگاهى همه جانبه مى توان گفت: آنچه از نظریات مطرح شده استنباط مى شود این است که رشد و پیشرفت فناورى هاى نوین ارتباطى، هم مى تواند عامل تحول و پیشرفت قلمداد شود و هم منجر به تسلط بر بیشتر جنبه هاى زندگى بشرى شود که سعى خواهد شد در سطور بعدى، چالش ها و پتانسیل هاى آن مورد بررسى و تحلیل واقع شود.

     

    چالش ها و پتانسیل هاى ناشى از جامعه اطلاعاتى

    در نگاهى تاریخى مى توان به آسانى، نابرابرى هاى موجود در جوامع انسانى را مشاهده کرد. حتى در ساده ترین فرهنگ ها نیز این نابرابرى ها و تمایزات وجود دارد. در دنیاى نوین، انقلاب فناورى اطلاعات، ابزارى مؤثر در اجراى فرایند بنیادین تجدید ساختارهاى نظام هاى اجتماعى از دهه 1980 به بعد بوده است. پس از این دهه، به نظر مى رسد قشربندى جوامع انسانى به صورت گسترده و هدفمند در دو جهت بنیادین در حال تغییر شکل مى باشد که عبارتند از: جوامع ثروتمند اطلاعاتى و جوامع فقیر اطلاعاتى.24

    مى توان گفت: در دنیاى نوین، نابرابرى شکلى عمیق به خود گرفته است، به گونه اى که فرایند ارتباطات در عصر انقلاب اطلاعات به گونه اى است که کشورهاى پیشرفته، که ثروت هاى عمده جهان در آنجا متمرکز شده است، بهره مندان واقعى آن هستند؛ حتى هربرت شلیر از نظریه پردازان مارکسیست نو، اطلاعاتى را که در عصر جدید از سوى کشورهاى غنى و ثروتمند به طرف کشورهاى فقیر و توسعه نیافته سرازیر مى شود و در دسترس افرادى که از نظر اقتصادى و تحصیلى بر دیگران برترى دارند، قرار مى گیرد «اطلاعات بى مصرف» مى نامد. وى مى گوید: این اطلاعات سرگرم کننده، خنده آور، لبریز ازپرگویى بى حاصل اندوارزش اطلاعاتى بسیاراندکى دارند.25

    نابرابرى در دنیاى جدید، تنها میان کشورهاى شمال و جنوب نیست، بلکه در درون کشورها چه کشورهاى شمال و چه کشورهاى جنوب نیز وجود دارد و رو به افزایش است. در درون کشورها، میان مناطق گوناگون و همچنین میان شهرها و روستاها اختلافات چشمگیرى در زمینه اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و... دیده مى شود که مشکلات بسیارى همچون توسعه نامتوازن منطقه اى و تنش هاى گسترده را به بار آورده است. مسئله اینجاست که بدتر شدن وضع زندگى، تنها مربوط به تهیدست ترین کشورهاى جهان نیست؛ زیرا نزدیک به 30 درصد آمریکاییان و 20 درصد مردم در کشورهاى عضو اتحادیه اروپا، با درآمدى کمتر از 20 سال پیش زندگى مى کنند. براساس این دیدگاه مى توان گفت: جهانى شدن عبارت است از فرایندى از نابرابرى ها، با توزیع نابرابر سودها و زیان ها، که این نابرابرى و نبود توازن به قطب بندى کشورهاى ثروتمند و کشورهاى فقیر، از یک سو، و گروه هاى ثروتمند و فقیر در درون جوامع خود، از سوى دیگر انجامیده است.26

    نظارت و کنترل بیشتر بر جمعیت هاى وسیع در اثر رشد و گسترش وسایل نوین اطلاعاتى،27  از دست رفتن مشاغل و افزایش بیکارى در نتیجه جایگزینى وسایل نوین اطلاعاتى به جاى کارگران یدى،28  کم اهمیت شدن مرزها (از جمله درهم شکستن مرزهاى سیاسى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى، جغرافیایى و ...)،29شالوده شکنى نهادهایى نظیر دولت (شکسته شدن ساختار آمریت دولت)، گسترش نابرابرى هاى اجتماعى (اعم از سطوح محلى، ملى ـ منطقه اى و بین المللى)30  و رشد و گسترش مصرف گرایى، از جمله مهم ترین چالش هاى ناشى از جامعه اطلاعاتى هستند، به گونه اى که بنیانى را فراهم کرده اند که دنیاى نوین را با تضادهاى عمیقى مواجه ساخته و نتیجه آن، چیزى جز گسترش بحران هاى عمیق در حوزه هاى گوناگون (اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و ...) نمى باشد.

    با وجود مسائلى که مطرح شد، جامعه جدید، امکانات و پتانسیل هاى خاصى از جمله تمرکززدایى رسانه هاى دیجیتالى31  رشد خلّاقیت و علم از طریق دسترسى به اینترنت،32  تعامل و همزیستى جهانى (شکل گیرى هویت سیال و بین سیاره اى)، کثرت گرایى سیاسى (رشد و گسترش نهادهاى ملى و بین المللى غیردولتى)، کثرت گرایى فرهنگى و رشد و گسترش ویژگى هاى اخلاقى، فراهم شدن زمینه اى براى فعالیت گروه هاى اقلیت در سطوح گوناگون از طریق دسترسى به شبکه هاى ارتباطاتى گسترده،33  را با خود براى افراد جوامع به ارمغان آورده است، که اگر شرایط مناسبى براى بهره مندى اعضا از آن امکانات فراهم شود، مى تواند به تحولى عظیم در میان طبقات و اقشار ضعیف و کم درآمد جوامع مبدل شود، که خود بنیانى براى رفع بحران هاى اجتماعى و توسعه و پیشرفت اجتماع در سطح کلى تر مى باشد.

    نقش مرکزى اطلاعات به عنوان عامل تعیین کننده جهت و تغییرات موجود، غیرقابل انکار مى باشد، اما نکته اى که باید بدان توجهى اساسى داشته باشیم این است که فرایند رشد اطلاعات و انفجار اطلاعات، فرایندى قائم به ذات نبوده، بلکه ریشه ها و زمینه هایى دارد که از سوى نیروهاى اجتماعى مسلط در جوامع، تقویت و محافظت مى شود. فرضى که از دل انتقادهاى صورت گرفته نسبت به وضع موجود استنباط مى شود، این است که هدف اطلاعاتى شدن و اطلاعات سازى، حفظ و بازتولید سلطه، اهداف و منافع گروه هاى خاص مى باشد. مسئله مهم و اساسى که باید مورد تحلیل قرار گیرد این است که در دوره هایى که در طول تاریخ، پیشرفت هاى عظیم صورت مى گیرد به جاى آنکه شاهد آرامش و ثبات زندگى افراد باشیم، اغلب متوجه هراس و نگرانى از جانب توده عظیمى از مردم هستیم. راستى چرا این گونه است؟ چرا در جهانى با این پیشرفت عظیم، اکنون بیم آن مى رود که اغلب مردم جهان گرفتار مسئله اى تحت عنوان «جهان چهارم» ـ جهانى که مشخصه آن محرومیت اجتماعى مى باشد ـ شوند؟

    جهان چهارم، جهانى است مشتمل بر افراد و قلمروهایى که به وسیله منافع مسلط نظام سرمایه دارى اطلاعاتى، به حاشیه رانده شده اند و یا در حال بى ارزش شدن هستند. بعضى از آنها افرادى را شامل مى شوند که سهم کمى را چه به عنوان مصرف کننده و چه به عنوان تولیدکننده از خود به نمایش مى گذارند. دیگران، افرادى اند که بى سواد هستند یا اغلب از لحاظ کارکردى، بى سواد به شمار مى آیند. همچنین کسانى که بیمار هستند یا اینک از لحاظ روحى و روانى در حالت نامناسبى به سر مى برند و در اثر عدم توانایى و تسلط بر امور زندگى، به افراد معتاد و الکلى مبدل شده اند. دیگرانى که به خاطر زنده ماندن، مجبور به فروش اعضاى بدن و روحشان شده اند و به هر طریق ممکن، به افراد فاحشه مبدل مى شوند. افرادى که به خاطر ورود به «اقتصاد جرم»، گرفتار شده اند. افرادى که با پلیس، کارفرما و تا حدى مراکز اقتدار مشکل دارند و در حال دنبال کردن مسیرهاى اشتباه هستند و در نهایت همه مکان هایى که به نوعى لکه دار و یا بدنام شده اند و به وسیله پلیس، تحت کنترل قرار گرفته اند و سرانجام به وسیله شبکه هاى ارتباطاتى و سرمایه گذارى به حاشیه رانده شده اند. در دنیاى نو، در حالى که مردم و مکان هاى باارزش در حالت جهانى و در ارتباط متقابل هستند (به همدیگر متصل هستند)، مکان هاى بى ارزش و بدنام، توانایى اتصال به مراکز دیگر را ندارند و همه مردم این گونه کشورها و فرهنگ ها از لحاظ اجتماعى در محرومیت به سر مى برند. این جهان، جهانى است که مشخصه آن نه محرومیت اقتصادى، بلکه محرومیت اجتماعى است، به طورى که مربوط به یک محدوده جغرافیایى خاص نمى باشد و فراتر از فقر در هر مکانى وجود دارد.34

    راه حل اساسى برون رفت از این بحران اساسى چیست؟ چه راه کارهایى را مى توان مطرح کرد که در نهایت موجب ایجاد تعادل و بهبود زندگى افراد در جامعه جهانى شود؟ اگر در دنیاى نوین، فناورى ارتباطى و اطلاعاتى به عنوان یک ابزار استراتژیک قلمداد مى شود، مى توان میزان دسترسى یا عدم دسترسى و همچنین بهره مند شدن از مزایاى آن را مبناى اغلب تحلیل هاى خود قرار دهیم. فناورى هاى اطلاعاتى، علل تغییراتى که ما از طریق آنها زندگى مى کنیم نمى باشند، اما بدون وجود این عوامل، هیچ کدام از تغییرات زندگى ما میسر نخواهد شد.

    فناورى به خودى خود، برطرف کننده مشکلات اجتماعى نمى باشد، اما موجودیت و کاربرد فناورى هاى ارتباطاتى و اطلاعاتى، پیش شرط اساسى براى توسعه اقتصادى و اجتماعى در جهان ما هستند،35  به گونه اى که مطالعات اقتصادى نشان دهنده روابط آمارى مرتبط و نزدیک به هم بین توزیع فناورى اطلاعات، تولید رقابت بین کشورها، نواحى، صنایع و شرکت ها مى باشد.36  نقش قاطع فناورى هاى ارتباطى و اطلاعاتى در فرایند توسعه، همانند یک شمشیر دولبه است؛ از یک طرف، به کشورهایى که قادر باشند نظام تولیدشان را نوین کنند و رقابت هایشان را تسریع بخشند، اجازه رشد اقتصادى و پیشرفت را خواهد داد، اما براى کشورها و اقتصادهایى که قادر نباشند خودشان را با نظام تکنولوژیکى نوین هماهنگ سازند، چیزى جز عقب ماندگى و ناتوانى نخواهد بود. از نظر برخى منتقدان، مانند نیل پستمن37  خصلت لگام گسیخته فناورى فوق مدرن، به

    خلع ید انسان و اجتماع انسانى در این روند منجر شده و نهایتآ نظام ایمنى، نظام کنترل و قدرت دفاع فرهنگى در برابر هجوم بى امان داده هاى اطلاعاتى و تکنولوژیک متلاشى مى شود، که از این جریان تحت عنوان «تکنوپولى»38  یاد مى کند. تکنوپولى، نظامى است که در آن فناورى، به ویژه فناورى هاى ارتباطى جاى هر باور، قدرت، ارزش و اخلاقى را مى گیرند و جامعه را به قربانگاه معنویت و اخلاق مى برند. فرهنگ در اینجا اعتبار و تشخص خود را در فناورى جست وجو مى کند، ارضاى امیال و کامیابى خود را در فناورى طلب مى کند و به دست مى آورد و در نهایت، این فرهنگ دستورالعمل خود را از فناورى مى گیرد.39  بنابراین، توانایى براى حرکت وتحول در عصر اطلاعات، نه در وجود صرف فناورى، بلکه بستگى به ظرفیت کل جامعه براى تعلیم و تربیت و بهره مندى صحیح افراد از آن امکانات دارد، به گونه اى که توانایى براى هماهنگ شدن با فرایندهاى پیچیده اطلاعاتى به وجودآید.

    به کارگیرى مناسب فناورى هاى ارتباطى و اطلاعاتى، ابزار اساسى براى توسعه اقتصادى و مواد بهروزى و سعادت در جهان نوین مى باشند. این فناورى ها شرط قدرت، دانش و خلّاقیت هستند، به گونه اى که مى توان گفت: توسعه فرهنگى و آموزشى، پیش شرط توسعه تکنولوژیکى است که منجر به توسعه اقتصادى خواهد شد و توسعه اقتصادى خود عاملى است براى توسعه اجتماعى. این تحرکات یک بار دیگر و به شکل خاصى منجر به بهبود در زمینه فرهنگ و آموزش و پرورش مى شوند. این جریان مى تواند یک مسیر مناسب براى توسعه یافتگى یا مارپیچى رو به اضمحلال براى توسعه نیافتگى باشد. آنچه در این بین مهم به نظر مى آید این است که مسیر این فرایند از طریق فناورى نخواهد بود، بلکه از طریق جامعه مى باشد؛ آن هم به وسیله دینامیسم هاى ناسازگار خودش.40  اطلاعات و دانش، عوامل مهم و اساسى براى ایجاد قدرت و تولید هستند، به گونه اى که مى توان گفت: سرمایه گذارى در نهاد آموزش و پرورش یک سرمایه گذارى پربار است و نیروى کار آموزش دیده، منبع مهمى براى تولید است. تحقق اهداف آموزشى، نیازمند ایجاد فضاى سالم، خانه سازى آراسته، ثبات روان شناختى، رضایت فرهنگى و به عبارت دیگر، بهبود چندگانه در کیفیت زندگى افراد است. آزادى فردى، تقویت کننده اى مهم براى ابتکار و نوآورى مى باشد. همبستگى اجتماعى یک مسئله حیاتى براى ایجاد ثبات و آسایش است. آسایش (سلامت خانواده)، امرى ضرورى است براى رضایت زندگى افراد. حس اعتماد در میان افراد همشهرى و در نهادهاى دولتى، اصولى است براى اجتماعى کردن خلّاقیت در هر مکان و زمان معینى، که در نهایت منجر به ثبات نهادى خواهد شد و سرانجام در یک مدل همکارى، زمینه هاى افزایش و تکمیل کیفیت زندگى افراد را فراهم مى سازد.

     

    نتیجه گیرى

    از مباحثى که در ارتباط با مفاهیم فناورى اطلاعات، منابع انسانى و توسعه آموزشى مطرح شد، مى توان به این واقعیت دست یافت که در اثر تحولات ناشى از فناورى هاى جدید و پدیده جهانى شدن، جوامع دستخوش تغییرات بنیادى و عمیقى گشته اند، به گونه اى که با انبوهى از چالش ها و پیامدهاى اساسى مواجه هستند. یکى از مسائل اساسى در این زمینه، مسئله آموزش و پرورش و مباحث مرتبط با آن است. به دلیل انبوه اطلاعات، تمییز و انتخاب عناصر صحیح و ارائه آنها به شیوه مناسب، کارى بس سخت و دشوار است که نظام آموزش و پرورش باید آن را انجام دهد. از جمله عوامل پیشرفت هر جامعه، دارابودن اطلاعات، آگاهى و تحول و نوآورى است؛ از این رو، نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت رسمى وظیفه دارد این عوامل را براى جامعه فراهم آورد. اگر این امر به شکل صحیحى اتفاق افتد، منجر به تحول اساسى در نظام آموزش و پرورش خواهد شد که خود بنیانى براى پیشرفت و توسعه اجتماعى جوامع مى باشد. توسعه اجتماعى امروزه در اثر توانایى براى ایجاد تعامل همیارانه بین نوآورى هاى تکنولوژیکى و ارزش هاى انسانى تعیین مى شود و منجر به ایجاد مجموعه اى جدید از سازمان ها و نهادها مى شود که موجب شکل گیرى حلقه هاى برگشتى بین تولید، انعطاف، همبستگى، سلامتى، مشارکت و مسئولیت در یک الگوى جدید مى شود که از لحاظ محیطى و اجتماعى مورد پذیرش واقع شود. در دنیاى جدید لازم و ضرورى به نظر مى رسد که مارپیچ رو به پایین محرومیت، معکوس یا وارونه گردد و فناورى هاى اطلاعاتى و ارتباطاتى، براى قدرت بخشیدن به نوع انسانى به کار گرفته شوند. استقرار مجدد توسعه اجتماعى و رشد اقتصادى در عصر اطلاعات، نیازمند بهبود امکانات تکنولوژیکى سطح کلان در کشورها، شرکت ها، خانواده ها و اطراف جهان و ایجاد یک استراتژى با منفعت بالا براى هر کسى مى باشد. این امر به واسطه سرمایه گذارى چشمگیر و عملى کردن (پیاده کردن) نظام آموزشى در هر مکانى اتفاق مى افتد. این جریان، نیازمند تثبیت یک شبکه جهانى علم و فناورى است که در آن اغلب دانشگاه هاى پیشرفته در زمینه دانش و مطالعه فنى (تجربه) براى مصلحت و نفع همگانى با همدیگر مشارکت کنند. در حالت برگشتى (وارونه)، این امر یک هدف خواهد بود، که به تدریج، اما یقینآ موجب به کار افتادن مجدد استعداد انسانى که اخیرآ به واسطه حاشیه نشینى کامل کشورها، شهرها یا همسایگان از دور خارج شده اتفاق افتاده است، مى گردد، به طورى که همه مردم به تولیدکنندگان و مصرف کنندگان با ارزش تبدیل خواهند شد و در مقایسه با بنگاه هاى سوداگرى سازمان هاى بین المللى، به عنوان انسان ارزش و جایگاه ویژهاى پیدا خواهند کرد.

     

    پیشنهادها

    به منظور بهره مندى صحیح و مناسب از ظرفیت هاى جامعه اطلاعاتى، توسعه جامعه و خروج از دام پدیده «جهان چهارم» پیشنهادهاى ذیل ارائه مى گردد :

    ـ جست وجو براى ایجاد راه حل نهایى در زمینه توزیع عادلانه درآمد، کار و اطلاعات در جهان.

    ـ حذف برخى قوانین و دادن آموزش هاى رایگان ـ هرچند گران ـ به سراسر جهان.

    ـ سرمایه گذارى در زمینه دانش، فنون و فناورى نوین.

    ـ توجه به ایجاد نوآورى و تجدیدنظر در رابطه با ساختارهاى آموزشى.

    ـ تحول در نگرش افراد و بازتعریف مفاهیم و مضامین به شکل جدید.

    ـ اصلاح کمّى و کیفى مواد آموزشى و بالا بردن توانایى هاى افراد.

    ـ ایجاد راه کارهاى مناسب براى دسترسى سریع و آسان به اطلاعات.

    ـ ایجاد بسترهاى مناسب براى شناسایى و دانش هاى متناسب با الگوهاى بومى و منطقه اى.

    ـ گسترش و نهادینه کردن فرهنگ پرسش و مطالعه.

    ـ بهره گیرى بیشتر از روش هاى آموزش فعال با تأکید بر پرورش تفکر انتقادى.

    ـ بالا بردن حس اعتماد به نفس و خوداتکایى.

    ـ تأکید بر روحیه همکارى و انجام کار گروهى.

    ـ ایجاد بسترهاى مناسب براى تقویت و افزایش سرمایه اجتماعى.

    ـ تربیت شخصیت هاى آزاداندیش و خلّاق.

    ـ آموزش اخلاق جهانى و یا صلح جهانى از طریق رسانه ها و انتشار عقاید و ایده ها به درون ملت ها.

    ـ اتخاذ رویکرد انعطاف پذیرانه در برخورد با ایده هاى جدید.

    ـ بها بخشیدن به دانش و صاحبان آن.

    ـ ایجاد امنیت براى دانش آموزان در شبکه هاى جهانى اینترنت.

    ـ توجه هر چه بیشتر نسبت به نیازها، تفاوت ها و توانایى هاى دانش آموزان در مدارس.

    ـ تأکید بر برنامه هاى درسى تلفیقى.

      منابع

    ـ تطابق دوره هاى تحصیلى و آگاه ساختن افراد نسبت به چالش ها و پیامدهاى ناشى از تغییرات جهانى.
    ـ آذرنگ، عبدالحسین، اطلاعات و ارتباطات، تهران، نشر وزارت فرهنگ و انتشارات اسلامى، 1370.
    ـ ازکیا، مصطفى، جامعه شناسى توسعه، تهران، کلمه، چ سوم، 1380.
    ـ الوانى، سیدمهدى و علیرضا شیروانى، سرمایه اجتماعى، اصل محورى توسعه، .www.google.com
    ـ پستمن، نیل، تکنوپولى: تسلیم فرهنگ به تکنولوژى، ترجمه صادق طباطبائى، تهران، سروش، 1372.
    ـ رجایى، فرهنگ، پدیده جهانى شدن و صنعت بشرى و تمدن اطلاعاتى، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران، آگه، 1380.
    ـ سعیدى، رحمان، جامعه اطلاعاتى، چالش ها و فرصت ها، www.bashgah.net.
    ـ سلطانى فر، محمد، فرهنگ مجازى در عصر اطلاعات، www.bashgah.net.
    ـ شکرخواه، یونس، «جهانى سازى، رسانه ها و چالش ها»، پژوهش و سنجش، ش 25ـ26، 1380.
    ـ ضرابى، اصغر، بهنام مغانى رحیمى، «تأثیر جهانى شدن بر عدالت اجتماعى»، روزنامه اطلاعات، ش 23865، 15 اسفند 1385.
    ـ عطاران، محمد، جهانى شدن، فناورى اطلاعات و تعلیم و تربیت، تهران، عروج، 1383.
    ـ فوکویاما، فرانسیس، پایان نظم، ترجمه غلامعباس توسلى، تهران، جامعه ایرانیان، 1379.
    ـ کاستلز، مانوئل، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، چ دوم، 1380.
    ـ کلمن، جیمز، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نى، 1377.
    ـ محسنى، منوچهر، «شبکه اطلاعاتى اینترنت، ویژگى ها و تأثیرات اجتماعى ـ فرهنگى»، رسانه، ش 25 (بهار 1375)، 22ـ37.
    ـ مهدى زاده، سیدمهدى، جامعه شبکه اى ذهنیت و هویت ناپایدار، www.bashgah.net.
    ـ وبستر، فرانک، نظریه هاى جامعه اطلاعاتى، ترجمه اسماعیل قدیمى، تهران، قصیده سرا، 1380.
    - Castells, M, Information Technology, Globalization and Social Development, www.google.com.
    - Dosi, Giovanni et al, Technical Change and Economic Theory, London, Pinter, 1988.
    - Duff, A., Information Society Studies, London, Rutledge, 2000.
    - Dutton, W., Information Society, In A. Kuper and J. Kuper (eds), The Social Science Encyclopedia, London, Rutledge, 1999.
    - Van Dijk, J., The Network Society, Sage Publication, 1999.
    - Webster, F., Theories of the information society, London, Rutledge, 1995.

    • پى نوشت ها

      * کارشناس ارشد جامعه شناسى، دانشگاه پیام نور مرکز سقز. دریافت: 25/10/87 ـ پذیرش: 1/3/88.

      1 ـ مانوئل کاستلز، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، ص 282.

      2 . Cf. A .Duff, Information Society Studies.

      3 . M. Castells.

      4 . J. Van dijk.

      5 . Cf. J. Van dijk, The Network Society.

      6 ـ سیدمهدى مهدى زاده، جامعه شبکه اى ذهنیت و هویت ناپایدار، www.bashgah.net.

      7 . M. Castells, Information Technology, Globalization and Social Development, www.google.com.

      8 ـ مانوئل کاستلز، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ص 16ـ18.

      9 ـ محمد سلطانى فر، فرهنگ مجازى در عصر اطلاعات، www.bashgah.net.

      10 ـ همان.

      11 ـ مصطفى ازکیا، جامعه شناسى توسعه، ص 62.

      12 ـ فرانسیس فوکویاما، پایان نظم، ترجمه غلامعباس توسلى، ص 5.

      13 ـ جیمز کلمن، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهر صبورى، ص 462.

      14 ـ سیدمهدى الوانى و علیرضا شیروانى، سرمایه اجتماعى، اصل محورى توسعه، www.google.com.

      15 . Schofild and Mason.

      16 ـ محمد عطاران، جهانى شدن، فناورى اطلاعات و تعلیم و تربیت، ص 110.

      17 . Rust.

      18 . Bigum and Green.

      19 . Mufooletto.

      20 ـ محمد عطاران، جهانى شدن، فناورى اطلاعات و تعلیم و تربیت، ص 111.

      21 ـ همان.

      22 . Weston.

      23 ـ محمد عطاران، جهانى شدن، فناورى اطلاعات و تعلیم و تربیت، ص 112.

      24 ـ فرانک وبستر، نظریه هاى جامعه اطلاعاتى، ترجمه اسماعیل قدیمى، ص 444.

      25 . F. Webester, Theories of the Information Society, p, 91.

      26 ـ اصغر ضرابى و بهنام مغانى رحیمى، «تأثیر جهانى شدن بر عدالت اجتماعى»، روزنامه اطلاعات، ش 23865، ص 6.

      27 ـ فرانک وبستر، نظریه هاى جامعه اطلاعاتى، ص 442.

      28 ـ رحمان سعیدى، جامعه اطلاعاتى، چالش ها و فرصت ها، www.bashgah.net.

      29 ـ ر.ک: فرهنگ رجایى، پدیده جهانى شدن و صنعت بشرى و تمدن اطلاعاتى، ترجمه عبدالحسین آذرنگ. www.bashgah.net.

      30 ـ رحمان سعیدى، جامعه اطلاعاتى، چالش ها و فرصت ها،

      31 ـ ر.ک: یونس شکرخواه، «جهانى سازى، رسانه ها و چالش ها»، پژوهش و سنجش، ش 25ـ26، ص 10.

      32 ـ ر.ک: منوچهر محسنى، «شبکه اطلاعاتى اینترنت، ویژگى ها و تأثیرات اجتماعى ـ فرهنگى»، رسانه، ش 1.

      33 ـ رحمان سعیدى، جامعه اطلاعاتى، چالش ها و فرصت ها، www.bashgah.net.

      34 . M. Castells, Information Technology, Globalization and Social Development, www.google.com.

      35 . Ibid.

      36 . Cf. Dosi, Giovanni et al, Technical Change and Economic Theory.

      37 . N. Postman.

      38 . Technopoly.

      39 ـ نیل پستمن، تکنوپولى: تسلیم فرهنگ به تکنولوژى، ترجمه صادق طباطبائى، ص 101ـ102.

      40 . M. Castells, Information Technology, Globalization and Social Development, www. google,com.

       

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قادری، مهدی.(1388) فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى. ماهنامه معرفت، 18(11)، 149-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهدی قادری."فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى". ماهنامه معرفت، 18، 11، 1388، 149-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قادری، مهدی.(1388) 'فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى'، ماهنامه معرفت، 18(11), pp. 149-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قادری، مهدی. فناورى اطلاعات، نیروى انسانى و توسعه آموزشى. معرفت، 18, 1388؛ 18(11): 149-