شناخت و نقد گروه كليساى شيطان
شناخت و نقد گروه كليساى شيطان
حميد كريمى[1]
چكيده
تفكر شيطانپرستى انواع مختلفى دارد. شيطانپرستى جديد در انگلستان پديد آمد. گروه كليساى شيطان آيينى است كه فلسفه لذتپرستانه را با جادوگرى سياه در هم آميخته است. شيطان در اين تفكر، نماد مخالفت و سرپيچى از يك جامعه مطيع و خداترس است. اين گرايش در سال 1966م پايهگذارى گرديد.
روش اين پژوهش كتابخانهاى است، همراه با محدوديتهايى كه به لحاظ كمبود، بلكه نبود منابع مكتوب در اين زمينه وجود دارد. در بخش نقد، اشكالات عقلى و بنايى همراه با ايرادات مبنايى و بر اساس پذيرش دين آمده است. حاصل پژوهش اين است كه بهترين و مؤثرترين نقد اين گرايش بيان و توضيح آراء و اعمال آنان است.
كليدواژهها: شيطان، شيطانپرستى، كليساى شيطان، انجيل شيطانى، آنتوان لاوى، مارلين منسن، سيتنيسم.
مقدّمه
رشد سريع جنبشهاى نوپديد دينى2 در دنيا و نيزدر ايران اسلامى، امرى است كه متأسفانه كمتر مورد توجه مسئولان و جامعه فرهنگى ما، اعم از حوزوى و دانشگاهى، قرار گرفته است. آيينها يا نحلههاى جديد فكرى، انواع مختلف دارند.
متأسفانه برخى از جوانان و اقشار ديگر به علل گوناگون، از جمله مشكلات خانوادگى، كمبود محبت، عدم اطلاع كافى از آموزههاى اصيل دين اسلام، نارسايىها و آسيبهاى اجتماعى و فرهنگى، به اين آيينها گرايش پيدا مىكنند. اين روند آسيبهاى متعددى را به دنبال دارد؛ از جمله: كاهش اعضا و تضعيف جبهه حق، ضرر رسيدن به امنيت، اقتصاد، فرهنگ و اخلاق جامعه، افزايش خودكشى، خشونت و ناهنجارىها، آسيب ديدن افراد از حيث جسمى و روانى به دليل توصيههاى غلط اين فرقهها.
اين انديشهها از طريق نشريات و كتابها، كلاسهاى خصوصى و نيمه خصوصى، رواج برخى ابزارها و لباسها و نمادهاى جديد در بازار، و نيز از طريق ماهواره، اينترنت، فيلم و موسيقى در بين مردم تبليغ مىشوند كه در نتيجه با ابزارها و راههاى متناسب با هر كدام بايد به سالمسازى و حفظ باورهاى صحيح دينى آحاد جامعه پرداخت.
سؤال اصلى اين نوشتار اين است كه «گروه كليساى شيطان» چه مىگويند؟ و از اين رهگذر، مىخواهيم اقشار مختلف جامعه را نسبت به اين انديشههاى انحرافى آگاه و بيمه نماييم.
يكى از فرقههاى موجود در جهان كنونى، فرقه شيطانپرستى است. شيطانپرستى انواع متعددى دارد:
الف. شيطانپرستى قديمى يا يزيديان؛
ب. شيطانپرستى جديد يا كليساى شيطان.
شيطانپرستى قديمى يا يزيديان به شيخ عدى كه از بزرگان صوفيه شمرده مىشود، منسوب هستند. مركز اصلى اين گروه كردستان عراق است و عقايد آنها آميزهاى از عقايد كهن، يهوديت، مسيحيت و اسلام است.3
هدف اين مقاله آشنايى با شيطانپرستى نوين و نيز بيان گوشهاى از ضعفهاى آن است. به نظر مىرسد در اين باب هيچ كتاب مستقلى از سوى موافقان و مخالفان منتشر نشده است. از اينرو، در مقام رفع اين خلأ، كتابى تحت عنوان جهان تاريك از سوى نگارنده به رشته تحرير درآمده است كه اين نوشتار خلاصه آن تلاش است. در ميان غوعا و هجمه انواع و اقسام ايدهها و جريانهاى وارداتى و انحرافى، حفظ عقايد صحيح و ارزشهاى انسانى نسل جوان ضرورت اينگونه فعاليتها را روشن مىكند. پرسشهايى كه بخشهاى مختلف گفتار را تشكيل مىدهد عبارتند از: فرقه شيطانپرستى از چه زمانى و توسط چه كسى پديد آمد؟ اعمال و مراسم آنها چيست؟ عقايد و اصول مورد قبول ايشان چيست؟ علايم و نمادهاى مورد استفاده آنها كدام است؟ موسيقىهاى شيطانى چيست؟ و مضامين اشعار و فيلمهاى اين جريان چيست؟
شيطانپرستى جديد4
شيطانپرستى جديد در انگلستان به وجود آمد. اين مسئله زياد تعجببرانگيز نيست؛ زيرا انگليس از جمله كشورهايى است كه جادوگران بسيارى داشته است. شيطانپرستى جديد برخلاف شيطانپرستى قديمى اعتقادى به وجود شيطان خارجى ندارد، بلكه شيطانپرستى جديد شيطان را در طبيعت و در وجود هر انسانى مىداند و اين باطن هر كسى است كه شيطان در آن وجود دارد و مراسم شيطانپرستى جديد مراسمى است براى دعوت از شيطان باطنى و حس اهريمنى درونى كه با اعمال جنسى آرام و ارضا مىشود. آنها جسمپرست هستند و بر اين باورند كه هر آنچه وجود دارد مديون آلت تناسلى آدمى است و انسان بايد كاملترين لذت جسمانى و جنسى را در اين دنيا ببرد. آنها به نوعى به زندگى پس از مرگ معتقدند، به اين صورت كه بعد از مرگ روح كسانى كه در دنيا لذت جسمانى لازم را نبردهاند به اين دنيا برمىگردد و لذت جنسى خود را كامل مىكند. در مراسم شيطانپرستى جديد مخلوطى از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روى حاضران پاشيده مىشود.
موضوع قابل توجهى كه در قوانين كلى شيطانپرستى نوين وجود دارد اين است كه همه آنها به نحوى نقطه مقابل قوانين موجود در دين الهى و در حقيقت همان ضدمذهب مىباشند.
در اوايل قرن نوزدهم بعضى از اشراف انگلستان كه عضو گروه فراماسونرى «Ordo Temple Orientis» بودند ـ به رهبرى سرفرانسيس داشود، گروه شيطانپرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوايل قرن نوزدهم شهر لندن مركز شيطانپرستان در اروپا گرديد. استفاده از مواد مخدّر و انجام مراسم مبتذل جنسى، فعاليت اصلى اين گروههاى شيطانپرست را تشكيل مىداد.
در دهه 1960م شيطانپرستى توسط سرمايهداران يهود مورد حمايت قرار گرت و چند گروه شيطانپرست در انگلستان و ايالات متحده آمريكا به وجود آمد كه معروفترين آنها گروه «كليساى شيطان» در شهر سانفرانسيسكو مىباشد.
گروه كليساى شيطان
تعريف: بهترين تعريف ارائهشده از كليساى شيطان، آن را دينى معرفى مىكند كه فلسفه لذتپرستانه را با اعمال جادوگرى سياه درهم آميخته است. كليساى شيطان مروج ايمان به شيطان به عنوان وجود متعالى و برتر نيست، بلكه لوى شيطان را به عنوان نماد مخالفت و سرپيچى از يك جامعه مطيع و خداترس معرفى مىكند.
تاريخچه: نام: كليساى شيطان / پايهگذار: آنتوان زندر لوى5/ تاريخ تولد و مرگ: 11 آوريل 1930، 29اكتبر 1997 / محل تولد: شيكاگو / سال پايهگذارى: 1966م / متون مقدس يا مورد احترام: كتاب مقدس شيطانى (1969)، جادوى شيطانى (1970) و مناسك شيطانى (1972). (تمامى اين كتابها را لوى نوشته يا تدوين كرده است.)
كتاب مقدس شيطانى
كتاب مقدس شيطانپرستى، فلسفه آنتوان لاوى، مؤسس كليساى شيطان را توصيف مىكند. اين نوشتار، دورنما و گرايشى دارد مبنى بر اينكه هيچ خدايى بلند مرتبهتر از خود شخص وجود ندارد. از اينرو، شخص بايد پرستش شود.
شيطان به واسطه تفكر اكثر شيطانپرستان در بافتى متمايز از خداشناسى مسيحى درك شده است. شيطان يك الگوى مهم قدرت است؛ قدرتى كه در اعتراض و منيت فرد وجود دارد. انتخاب و خود پرستى، مفاهيمى هستند كه در كتاب شيطانپرستى آنتوان لاوى فراوان از آنها ياد مىشود.
يك مثال از كتاب مقدس شيطانپرستان: هيچ بهشت شكوهمندى و هيچ جهنمى كه گناهكاران را بسوزاند وجود ندارد. اينجا و الان روز رنج ماست! اينجا و الان روز خوشى ماست! اينجا و الان فرصت ماست! انتخابش كن به جاى هر زندگى دوباره!6
در حال حاضر بالاترين مقام رسمى كليساى شيطان، اسقف اعظم بلانكه بارتون،7صميمىترين رفيق و همراه لوى تا دم مرگش است.
انجيل شيطانى و كليساى شيطان8
انجيل شيطانى كتابى است كه شيطانپرستان از آن براى عبادت و دعاهايشان و همچنين استفاده در مراسم خود استفاده مىكنند. اين كتاب شامل كلمات عبرى، يونانى و انگليسى است كه معناى دقيق برخى از اين كلمات هنوز كشف نشده است، اما چيزى كه مىتوان فهميد اسامى شيطان و دعوت از او براى قدرت دادن به شيطانپرستان است. بسيارى از دعاهاى اين كتاب برخلاف دعاهاى مسيحيت و انجيل است. همچنين بسيارى از شعائر آن براى قدر نهادن به عظمت و قدرت شيطان به عنوان قدرت مطلق است.
اما امروزه كليساى شيطانپرستى محلى است براى عبادت شيطانپرستان كه اغلب به صورت زيرزمينى به كار خود ادامه مىدهند و در شيطانپرستى جديد اين مكان به نام «كليساى شيطان» براى انجام مراسم ارضاى جنسى مورد استفاده قرار مىگيرد.
انجيل شيطانى شامل چهار بخش است: كتاب شيطان، كتاب لوسيفر،9 كتاب بليل10 و كتابلويتان11 و هر كدام شامل مطالبى است. در بخشاول اين كتاب اصول نهگانه شيطانپرستى ذكر شده است.
در قسمتى از انجيل شيطانى چنين آمده است: «به نام خداى بزرگ ما شيطان! به شما فرمان مىدهم كه از دنياى سياه بيرون آييد. به نام چهار شهريار سياه جهنم؛ پيش آييد. شيطان؛ جام باده لذت را بردار، اين جام پر از اكسير زندگى است؛ و آن را با نيروى جادوى سياه انباشته كن. اين نيرو در سراسر عالم كائنات وجود دارد و حامى آن است. آمين.»
و در جاى ديگر مىخوانيم: «اى دوست و همدم شب! تو از صداى سگها و ريختن خون شاد مىشوى؛ تو در ميان سايههاى قبور مىگردى؛ تو تشنه خون هستى و بشر را تهديد مىكنى، گور گومورو! ماه هزار چهره! به قربانيان ما با نظر مساعد بنگر، دروازههاى جهنم را بگشا و بيرون بيا... .»12
اعمال و زمان برگزارى مراسم شيطانپرستى
مهمترين اعمال شيطانپرستان مراسمى است كه هميشه انجام مىدهند و در آن به انجام امور جنسى مىپردازند. اين مراسم براى عضويت يك عضو جديد در اين هيئت و مجموعه است و اين كار توسط كشيش كليساى شيطان و يا همسر وى (بسته به مذكر يا مؤنث بودن عضو جديد) انجام مىشود.
مراسم قربانى كردن
در شيطانپرستى جديد، قربانى كردن معمولاً وجود ندارد، اما براى آنان كه هنوز پيرو شيطانپرستى قديمى و قرون وسطايى هستند اين كار در شبى تاريك انجام مىشود. قربانى پس از آنكه با آب مقدس غسل داده شد، بر روى محراب خوابانده مىشود. البته معمولاً قربانىها پيش از انجام مراسم بيهوش مىشوند. در كاملترين مراسم قربانى كردن براى شيطان، قربانى پس از كشته شدن و نوشيدن خونش، وى توسط آتش سوزانده مىشود. در اين مراسم، خواندن اوراد مخصوصى به زبانى كاملاً بىمعنا و بعضا عبرى انجام مىگيرد.
مراسم معروف نماز سياه يا نماز جماعت سياه
شايد معروفترين مراسم آنان اين برنامه باشد. اين مراسم در كليساى شيطانپرستى انجام مىشود و دقيقا همان مراسم عشاى ربانى مسيحيت است، با اين تفاوت كه تمام كارها برعكس انجام مىشود و البته كارهايى نيز در آن مراسم انجام مىگيرد كه از ذكر آنها خوددارى مىشود.
مراسم پيوستن عضو جديد
مراسم پيوستن عضو جديد به شيطانپرستان كه چنين عملى در جادوگرى نيز وجود دارد، انجام بوسه مقدس است. همسر و يا خود كشيش، پنج بوسه به بدن شخص عضوشونده مىزند كه باعث خير و بركت او، تقدس او در بين شيطانپرستان، تشكر از وى به منظور عضو شدن و در نهايت قبول فرد عضوشونده است. شخص جديد در حالى كه كاملاً عريان است، در وسط پنتاگرام (چه در جادوگرى و چه در شيطانپرستى) زانو مىزند، بوسهها بر زانو، آلت تناسلى، سينهها و لبان شخص جديد زده مىشود. اين گروه، اعتقاد و احترام خاصى به اندام تناسلى قايل هستند؛ زيرا زندگى و جهان را بدون وجود آن پوچ، و آن را ضامن بقاى بشريت مىدانند.
مراسم كسب قدرت تاريكى
به دست آوردن نيروهاى نهفته در تاريكى، كسب قدرتى است درونى و بىپايان؛ انرژى عظيمى كه اين امكان را به شما مىدهد تا روح خود را ارتقا بخشيد و كمبودهايش را با قدرت جايگزين كنيد. نكته مهم در برگزارى اين مراسم اين است كه هرگز نبايد به نتيجه بدگمان باشيد. خالصانه به نيروى روح خود و روح تاريكى ايمان داشته باشيد. آنچه باقى مىماند آرامش و دورى از افكار بيهوده است كه بايد در خود ايجاد كنيد.
مقدّمات: محراب مقابل ديوار غربى قرار گرفته، پارچه سياهى به روى آن كشيده مىشود. بالاى سر محراب (روى ديوار) ستاره پنج پر وارونه نصب كن. روى محراب دو شمع سياه روى پايه، خنجر مخصوص مراسم، جمجمه انسان،13 يك زنگ، يك آتشدان و يك جام بگذار. براى نور بيشتر مىتوان از شمعهاى سياه در گوشههاى اتاق استفاده كرد.
خون: جام را با مايعى به رنگ قرمز پر كن. ماهيت مايع اهميتى ندارد؛ زيرا كه اين مايع نماد خون قربانى است.
آتش: آتشدان را درست در مركز محراب قرار ده!
پوشش: تماما سياه همراه با ستاره پنج پر وارونه آويخته بر گردن است.
آداب مراسم: به ترتيب ذيل زنگ را به صدا درآور: شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق، شش بار در جهت شمال. حال خنجر را به دست گير، به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحنى دعايى نيايش كن!
به نام شيطان بزرگ و افتخار او، لوسيفر! من نيروهاى تاريكى و قدرت شيطان را به درون فرا مىخوانم.
با خنجر پنتاگرام وارونهاى در هوا رسم كن و آتش را بيفروز، نيايش را ادامه بده!
دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده!...
جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر (به منظور پيشكش) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر. انگشت را از ظرف خارج كرده، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربههاى ساعت) و همزمان بخوان!...
آتش را خاموش كن، زنگ را در خلاف جهت ابتدايى به صدا در آور، شمعها را خاموش كن!14
ملاحظه: پرداختن به غريزه جنسى از نيازهاى هر انسانى است، اما افراط در شهوترانى و خارج از چارچوب خانواده و شرع و عريان شدن كامل فرد در حضور ديگران امرى زشت و خلاف فطرت است، كما اينكه موجب نابودى قواى جسمانى مىشود. جان انسانها مادامى كه مرتكب افساد روى زمين (افساد فىالارض) يا قتل عمد موجب قصاص نشدهاند محترم است، بنابراين، قربانى كردن برخى توسط برخى ديگر غيرمعقول و غيرمشروع و عملى وحشيانه است. توجه به برخى علايم و نمادهاى مورد استفاده اين گروه براى جوانان ما لازم است؛ چراكه هر نمادى پيامى دارد.
انديشههاى شيطانپرستى
كليساى شيطان، نُه اصل عقيدتى دارد كه در ذيل، به آنها اشاره مىشود:
1. شيطان سمبل لذتجويى و آزادى و افراط است نه رياضتكشى.
2. شيطان نماد وجود و زندگى شاداب و مادى است نه خوابى ناچيز و معنوى. (امور معنوى و غير مادى، توهّم و تظاهر است.)
3. شيطان مىگويد: كمعقلى و بىعفتى بهتر از رياكارى و خودفريبى است.
4. شيطان مىگويد: مهربانى با كسانى كه شايسته آن هستند، بهتر است از عشق ورزيدن از روى ظاهر و براى جلب توجه.
5. شيطان سمبل انتقامجويى است نه گرداندن آن طرف صورت!
6. شيطان سمبل مسئوليتپذيرى براى مسئول است به جاى دلمشغولى براى خونآشامان خالى. (اشاره به ترس مؤمنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب.)
7. شيطان انسان را با ديگر حيوانات كاملاً همانند مىداند؛ گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حيواناتى كه بر چهار دست و پا راه مىروند. بارها و بارها شديدتر از آنهايى كه در اين راه به طور اجبارى آلوده شدهاند، به خاطر خداى معنوىاش و ظهور عقلانى، به صورت حيوانى شرور تبديل شده است.
8. شيطان تمام آنچه را گناه ناميده شده مايه خرسندى و مسرت روانى، فكرى و عاطفى مىداند.
9. شيطان بهترين دوستى است كه كليسا تاكنون داشته؛ چراكه در تمام اين سالها كليسا را مشغول داشته است.
ملاحظات: درباره نُه اصل و بيانيه شيطان، نكاتى چند به ذهن مىرسد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف. آزادى و لذت بردن دو گونه است: آزادى مثبت و منفى. آزادى از بند نفس و خواهشهاى غيرمشروع و نامعقول آن مثبت است و مطلوب. لذت حاصل از آن هم واقعى و پايدار است. اما آزادى از همه قيود و شكستن حدود اخلاقى و الهى منفى است. پيروى از اميال شيطانى زبان، شكم و شهوت جنسى، عين اسارت است نه آزادى.
شيطان از گذشته سمبل عصيان و غرور است. در فرهنگ اديان الهى نيز موجودى مستكبر و كافر در بارگاه الهى است.
ب. كار بد و زشت، زشت است و بايد ترك شود، خواه كوچك يا بزرگ و يا بزرگتر. بىعفتى، رياكارى و خودفريبى همگى زشت و مردود هستند.
ج. مهربانى كردن با ديگران كار پسنديدهاى است. زيباتر آن است كه انسان به دشمنان خود نيز محبت كند و خاطيان و ظالمان را هم ببخشد. اگر كسى با ما مهربانى كرد، مهربانى كردن ما با او، چندان كار بزرگ و دشوارى نيست. اما ارزش همه اين رفتارهاى ظاهرى، بستگى به نيت آنها دارد و البته تظاهر و رياكارى، عمل زشتى است.
د. آنچه در مورد فرهنگ مسيحيت معروف است كه اگر كسى به صورت تو سيلى زد، طرف ديگر صورت را بياور، در واقع، در مورد عفو و برخورد با دوستان است نه كسى كه قصد دشمنى و ظلم دارد. نه انتقامجويى خوب است و نه ظلمپذيرى. گذشت در حال قدرت خوب است و مبارزه با ظلم در همه حال. قرآن مىفرمايد: «مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» (فتح: 29)؛ محمّد فرستاده خداست؛ و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند. نيز مىفرمايد: «وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (تغابن: 14)؛ اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، (خدا شما را مىبخشد)؛ چراكه خداوند بخشنده و مهربان است.
ه . در فرهنگ مادى و الحادى، انسان موجودى مادى و يكى از انواع حيوانات است با قابليتهايى بيشتر و نه يك موجودى داراى روح مجرّد و الهى كه خليفه خداوند در زمين و داراى زندگى دنيوى و اخروى است. انسان با تعريف مادى، البته هدفى غير از لذتجويى و ارضاى اميال مختلف جسمى ندارد. اما كسى كه با لذتهاى عقلى و معنوى آشنا باشد، به ابعاد مادى اكتفا نمىكند.
و. در فرهنگ دينى، واجبات و محرمات مبتنى بر مصالح و مفاسد واقعى دانسته شده است. معناى اين اصل اين است كه تمام دستورات دينى دقيقا با فوايد و ضررهاى جسمى و روحى و البته دنيوى و اخروى، پيوند خورده است. هيچ امرى گناه و عصيان شمرده نمىشود، مگر اينكه داراى يك يا چند ضرر جدى و اساسى بر جسم يا روح بشر باشد. از نظر عقلى و تجربى نيز شواهد فراوانى بر پيامدهاى سوء و غيرقابل جبران اين گناهان وجود دارد. ضررهاى زنا، لواط، شرابخوارى، تجاوز، دروغ، تهمت، غيبت و رشوه و مانند اينها از نظر فردى و اجتماعى بر هر كسى آشكار است.
ز. شيطان بر خلاف نظر پيروان كليساى شيطان، نماد عصيان، غرور و تكبر است. همچنين دعوتكننده به سوى همه پليدىها و زشتىهاست و تا انسان جاهل را از درگاه الهى دور ننمايد و به گناه و كفر وادار نكند دست از وسوسهها و فريبهاى خود برنخواهد داشت و البته هميشه زشتى را زيبايى جلوه مىدهد تا افراد را در دام خود اسير كند.
يازده قانون مهم شيطانپرستى
در برخى منابع، براى شيطانپرستى يازده قانون ذكر كردهاند. ابتدا متن انگليسى و ترجمه آن، و سپس نقد آنها بيان مىگردد:
1. نظرات يا نصيحتهايت را ابراز ندار جز اينكه درخواست كنند!
2. مشكلات خود را به ديگران نگو جز اينكه مطمئن باشى آنها مىخواهند گوش بدهند!
3. وقتى در استراحتگاه ديگرى هستى احترامشان را حفظ كن، وگرنه به آنجا پاى نگذار!
4. اگر مهمانى در استراحتگاهت هست كه تو را مىرنجاند، او را مورد ستم خويش قرار بده، بدون هيچگونه رحمى.
5. پيشنهاد رابطه جنسى نداشته باش، مگر اينكه به تو اشارهاى شود؛ يعنى طلب شود.
6. كارى كه به تو تعلق ندارد، نگير! جز اينكه مسئوليتش با شخص ديگرى باشد و او فرياد مىزند و كمك مىخواهد.
7. قدرت جادو را تصديق كن اگر آن را به طور موفقيتآميزى براى تحقق آرزوهايت استفاده مىكنى! اگر قدرت جادو را رد كنى، بعد از به دست آوردن آرزوهايت، تمام خواستههايت باطل مىشود.
8. درباره كارى كه احتياج ندارى تحت تسلط تو باشد شكايت نكن.
9. به كودكان صدمه نزن.
10. به هيچ حيوانى ـ غير انسان ـ صدمه نزن، مگر براى غذايت يا دفع حملهاش.
11. وقتى در سرزمينى قدم مىزنى، براى كسى مزاحمت ايجاد نكن. اگر كسى برايت دردسر درست كرد، از او بخواه كه ادامه ندهد! اگر به كارش پايان نداد، او را نابود كن.
ملاحظات:
الف. درباره قانون اول مىتوان گفت: بيان عقيده و نظر صحيح، مشروط به درخواست ديگران نيست. اگر فرد يا جمعى انديشه يا عملكرد اشتباهى دارند، لازم است راه و روش صحيح به آنها ارائه شود، اگرچه از سوى آنان درخواستى نباشد؛ چراكه بسيارى اوقات افراد از خطاى خود غافل هستند.15
ب. در مورد بند چهارم و يازدهم، بايد توجه كرد كه اگر شخصى به انسان تعدّى و ظلم كرد، حتى اگر مهمان ما نباشد، حداكثر مىتوان ستمى برابر با ظلم او انجام داد. اگر كسى به ما ظلم كرد و كار او زشت و غلط است، پاسخ بىرحمانه و شديدتر ما هم زشت و غلط است و در اين صورت، ما با شخص متعدّى تفاوتى در زشتى نداريم.16
ج. بند پنجم بر اساس نگاه الحادى و اومانيستى صحيح است، اما بر مبناى انديشه الهى، چون انسانها و زن و مرد، هر دو مخلوق خداوند هستند، افعالشان نيز بايد با اجازه و بر طبق قانون پروردگار باشد و رضايت افراد، شرط كافى براى روابط جنسى نيست.17 استدلال بر مخلوقيت انسان و وجود خالق مربوط به مباحث عقيدتى است.
د. پديده سحر و جادو اگرچه واقعيت دارد و بر اساس گواهى آيات الهى و اوليا و نيز تجربه، تأثيراتى در عالم خارج دارد، اما به دليل آثار سوء و ويرانگرى كه مىتواند در زندگى افراد ايجاد كند و افراد خاصى از غير راههاى عادى و طبيعى، به امكانات و امور اضافى دسترسى پيدا كنند و مواردى ديگر، استفاده از اين فن و ابزار، بر اساس دستورات دينى ممنوع است.18
«حقوق بشر» در آيين شيطانپرستى
براى حقوق بشر در اين گروه قوانينى ذكر شده است كه از اين قرار مىباشد:
ـ هيچ خدايى برتر و بالاتر از انسان نيست؛
ـ انسان اين حق را دارد كه طبق قوانين دلخواه خود زندگى كند؛
ـ آنگونه زندگى كند كه دلخواه اوست؛
ـ كار كند آنگونه كه دلخواه اوست؛
ـ تفريح كند آنگونه كه دلخواه اوست؛
ـ استراحت كند آنگونه كه دلخواه اوست؛
ـ بميرد در هر زمان و به هر شكل كه دلخواه اوست؛
ـ انسان اين حق را دارد كه بخورد هر آنچه را كه دوست دارد؛
ـ بياشامد هر آنچه را كه دوست دارد؛
ـ اقامت گزيند هر كجا كه دوست دارد؛
ـ حركت كند به روى زمين به هر سو كه دوست دارد؛
ـ انسان اين حق را دارد كه بينديشد هر آنچه را كه مىخواهد؛
ـ بگويد هر آنچه را كه مىخواهد؛
ـ بنويسد هر آنچه را كه مىخواهد؛
ـ ترسيم كند، بتراشد و بسازد هر آنچه را كه مىخواهد؛
ـ بپوشد هر آنچه را كه مىخواهد؛
ـ انسان اين حق را دارد كه عشق بورزد به هر نحو كه مايل است؛ «سرشار از عشق شو و عشق را بخواه آنطور كه آرزو دارى، در هر زمان و هر مكان و با هر كس كه تو مىخواهى.»
ـ انسان اين حق را دارد كه مقابله كند با كسانى كه با اين حقوق مخالفند. «بردهها بايد خدمتگزارى كنند.»
ملاحظات: اين قوانين كه درباره حقوق بشر از جهات مختلف مىباشند، همگى مبتنى بر اومانيسم يا انسانمدارى و انسان خدايى هستند و اشكال ما در اينجا يك ايراد مبنايى و ريشهاى است. با ردّ اومانيسم، در حقيقت، پايه اين قوانين و گزارهها فرو مىريزد.
بحث از اومانيسم و اركان آن و نقد و بررسى تفصيلى آن مجال ديگرى مىطلبد، ولى به طور خلاصه مىتوان گفت: انسان مانند ساير مخلوقات و موجودات پيرامون خود، وابسته و نيازمند به امور و شرايط فراوان است كه با فقدان هريك از آنها، وجود او يا شكل نمىگيرد و يا ناقص مىشود. بنابراين، انسانها نيز مانند ساير موجودات مخلوق و محتاج پروردگار خالق و يكتاى بىنياز هستند. و وقتى وجود انسان و همه نعمتها ملك خداى متعال بود، بنابراين، منطقا نمىتواند و نبايد هرگونه مىخواهد زندگى كند، كار كند، تفريح و استراحت كند، دوست بدارد، بياشامد، بخورد، بگويد، بنويسد، فكر كند، ببيند و بشنود. و آيا هيچ عاقلى مىپذيرد انسانى كه سراپا غرق نياز و نقص و فقر است، «خدا» و «همهكاره» باشد؟!19
بيست قانون شيطانگرايى برگرفته از كتاب سياه شيطان
در برخى منابع، براى اين آيين قوانين ديگرى نيز بيان شده است كه عبارتند از:
1. از افسوس و ترحّم بگريزيد؛ زيرا اينانند كه «نيرومند» را از پاى درمىآورند.
2. همواره توانايى خود را بيازماييد، از آن بابت كه دروغها موفقاند.
3. شادى را در پيروزى بجوييد نه در صلح.
4. از يك استراحت كوتاه بيشتر از يك خواب درازمدت لذت ببريد.
5. يك «دروگر» باشيد؛ بدينسان، دانه خواهيد كاشت.
6. هرگز به چيزى آن مقدار عشق نورزيد كه نتوانيد شاهد مرگش باشيد.
7. بر روى ماسه چيزى نسازيد، بلكه بر بلنداى صخره ـ و نه براى امروز يا ديروز ـ براى تمام زمانها بسازيد.
8. همواره براى بيشتر تلاش كنيد، پيروزى پايانى ندارد.
9. بميريد به جاى آنكه تسليم شويد.
10. ياد بگيريد روى پاى خود بايستيد، پس در همه حال پيروز خواهيد بود.
11. خون يك جاندار بهترين است از براى آبيارى دانههاى يك زندگى جديد.
12. آن كس كه بر بلنداى «مرتفعترين هرم ساخته شده از جمجمهها» ايستاده، مىتواند دورترين نقطه را ببيند.
13. از عشق دورى نكنيد ولى با آن، آنگونه رفتار كنيد كه با يك شيّاد رفتار مىكنيد، همواره منصف باشيد.
14. هر آن چيز كه عظيم است بر فراز اندوه بنا شده.
15. تنها به سمت جلو مبارزه نكنيد، در جهت ترقّى نيز بجنگيد؛ از براى آنكه عظمت در آسمانها بيارامد.
16. مانند باد خنك نيرومندى باشيد كه آفرينشها را درهم مىشكند.
17. بگذاريد عشق زندگى، يك هدف باشد، اما اجازه دهيد بالاترين هدفتان «بزرگى و سربلندى» باشد.
18. هيچ چيز زيبا نيست، بجز انسان؛ ولى زن، زيباترين در جهان است.
19. دروغها و نيرنگها را از خود برانيد. اين دو، از براى انسانِ قدرتمند مانعاند.
20. آن چيز كه نمىكشد، قوىتر مىسازد.20
ملاحظات:
درباره بيست قانون ذكر شده و توصيههاى اخلاقى، نكاتى چند قابل ذكر است:
الف. برخى از گزارهها و بندها مشتمل بر نكات مفيدى است؛ مانند «همواره منصف باشيد، تلاش براى پيشرفت و ترقى بيشتر، و يا گزاره 14 (البته اگر مراد اين باشد كه موفقيتهاى بزرگ در سايه سختىها و تلاشهاى زياد به دست مىآيد) و نيز گزاره 7. برخى از گزارهها نيز تا حدى مبهم هستند؛ مثل گزارههاى 5، 11، 12، 16 و 20.
ب. افسوس خوردن بر گذشته و «اگر» و «اى كاش» گفتن مورد پسند نيست، اما ترحّم بر ديگران در جايى كه موضع رحمت است، امر پسنديدهاى است و انعكاس آن هم رحم كردن ديگران و گذشتن از جرايم و خطاهاى ماست. اگر حيوانى يا انسانى نياز به كمك و گذشت دارد، جوانمردى و مروّت اقتضا مىكند كه به او پاسخ مثبت دهيم.
ج. دروغ از جرايم و گناهان بزرگ است كه پيامدهاى سوء فردى و اجتماعى دارد. اما در اين وصايا، يك بار (در گزاره 2) آمده كه دروغها موفقاند و يك بار در گزاره 19) گفته شده دروغها را از خود برانيد كه سدّ راه افراد قدرتمند مىباشند. به نظر مىرسد كه دو جمله با هم ناسازگارند.
د. گزاره 11 دقيقا روشن نيست. اگر مراد اين باشد كه براى سلامتى و حيات يك انسان، قربانى كردن يك حيوان از بهترين وسايل است و مراد از خون، خون يك انسان باشد، غيرقابل پذيرش است.
ه. برخلاف گزاره 18 بايد گفت همه چيز زيبا است؛ چراكه از خداوند جميل جز جميل صادر نمىشود و انسان احسن مخلوقات است. و زن هم مظهر صفات جمال الهى است و مايه تسكين مرد. اما زيباترين زيباها، وجود خداوند زيباآفرين است.
شيطانپرستى و صهيونيسم
در اينجا به چند نكته اساسى اشاره مىكنيم:
1. شيطانپرستى مذهبى است ساختگى كه توسط سران يهودى كه مديريت افكار و انديشهها را در انحصار خود مىپندارند، به وجود آمده است. يهود با صرف مبالغ هنگفت و به خدمت گرفتن هنرپيشگان، خوانندگان و نوازندگان و انتشار سىدىهاى آموزشى، مجلات و روزنامهها و نيز استفاده از كابارهها و مانند آن، درصدد پر كردن خلأ روحى و معنوى جوانان غرب و سپس جوانان شرق به منظور تأمين منافع پليد خود برآمده است.
2. شيطانپرستى دنيايى را ترسيم مىكند كه هيچ روزنه اميدى براى آن متصور نيست. به همين دليل، به شيطانپرستى «جهان تاريك» نيز مىگويند.
3. شيطانپرستى آنگونه كه خود مىگويد، حقيقتى را جستوجو مىكند كه در اين جهان يافت نمىشود. خودكشى كه از موارد رايج اين آيين است، توجيهى اينگونه دارد. اگر بپرسى چرا خودت را مىكشى؟ مىگويد: مىخواهم به حقيقت برسم و حقيقت در اين دنيا به دست نمىآيد.
4. مذهبسازان عصر جديد بسيار زيرك هستند. آنان به اين حقيقت رسيدهاند كه هميشه گروهى در دنيا وجود دارند كه از هيچگونه استقلال فكرى برخوردار نيستند. و متأسفانه اين گروه كمتر به خردمندان تمايل دارند، و بيشتر به كسانى علاقهمندند كه هوا و هوس را سرلوحه كار خود قرار دادهاند. پروتكلهاى دانشوران يهود به صراحت به تربيت و آموزش اين افراد اشاره دارد و مىگويد: تا زمانى كه افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگارههاى تربيتى ما دوباره تربيت نشوند، نمىتوانيم برنامههايمان را در اينگونه جوامع مطابق با روشى كلى و يكسان پياده كنيم. اما اگر برنامهها را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز كنيم، مىتوانيم در كمتر از يك دهه منش و خلق و خوى سرسختترين افراد را تغيير داده و آنها را مانند افرادى كه از پيش مطيع ساختهايم به زير سلطه خويش درآوريم.
5. به شيطانپرست تفهيم مىكنند كه دنياى شيطانپرستى، زندگى در ميان لجن است و هيچ وقت نمىشود در لجن زندگى كرد و به لجن آلوده نشد و هيچ چارهاى براى پاك شدن نيست جز مردن و رهايى از اين دنيا.
6. به شيطانپرست مىفهمانند زندگى در اين دنيا بر پايه دروغ است و همه باورهاى مردم بر پايه همين دروغ شكل گرفته است؛ همه عادت كردهاند دروغ بگويند، از اينرو، اگر حرف راست هم بزنيد كسى آن را باور نمىكند.
7. شيطانپرستى آيينى است كه همه چيز را منفى ارائه مىدهد.
8. به شيطانپرست مىگويند چشمهايت را باز كن فقط ببين. مغزت را ببند فكر نكن. نقش تو، نقش تماشاچى تئاتر در اين دنياست.
9. راهى كه براى شيطانپرست ترسيم مىكنند معجونى است كه هر انسان گرفتارى را به وحشىگرى و نفرت سوق مىدهد. رسما اعلام مىكنند ما به مقصد نمىرسيم.
10. احياى اخلاق مصيبتبار قوم لوط امروز از طريق گروههاى شيطانپرست و وابسته به آن ترويج مىشود. پيشرفت همجنسخواهى باور كردنى نيست. حمايت مقامات ارشد كليساى انگليس، پارلمان اتحاديه اروپايى، انجمن آموزش و پرورش ايالات متحده و... از همجنسبازى ننگآور است.21 امروز ديگر صليبهاى وارونه، ستارهپنجپر، خفاش، صورتهاى نقاشى شده، ماسكهاى حيوانات درنده شاخدار، برهنهپوشى و... تنها نشانهها و سمبلهاى شيطانپرستى نيست. عمدهترين نشانه شيطانپرستى را در تجاوز و قتل، به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان، بايد ديد.
چندى پيش روزنامههاى آمريكا نوشتند: جمعى شيطانپرست دستگير شدند كه نوجوانان و حتى كودكان را وحشيانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تكهتكه مىكردهاند. استفاده افراطى از مشروبات الكلى، مواد مخدر، قرصهاى روانگردان و انرژىزا، استفاده و استعمال آلات مصنوعى، خوردن و آشاميدن ادرار و مدفوع و... معجونى از بيمارىهاى روحى، روانى و جسمى بخصوص بيمارىهاى عفونى و ايدز را براى شيطانپرستها به ارمغان آورده است.
ايدز شايعترين بيمارى نزد شيطانپرستان است و 75 درصد عامل آلودگى شش هزار نفرى كه روزانه مبتلا به اين درد بىدرمان مىشوند انتقال از طريق تماس جنسى است.
11. توصيهاى كه شيطانپرستها ناگزير به انجام آن هستند، شنيدن آهنگهاى تند همراه با خشونت است كه وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. خود را بىخانمانى بيابانگرد بپندارند كه از عشق و محبت متنفرند. شيطانپرستان خوانندگان بسيار خشن را، كه در صدايشان مىتوان غرش حيوانات وحشى را شنيد، سمبل قدرت شيطانپرستى مىدانند. آنان كمبود و نياز خود را با خشونت زياد رفع مىكنند. اهانت به اديان به عنوان آزادى بيان در تصنيفهاى خوانندگان شيطانپرست ترويج و تبليغ مىشود.
12. بنيانگذار فرقه شيطانپرستى ـ چنانكه گذشت ـ يك يهودى از خاندان «لوى» به نام آنتوان لوى است. صنعت سكس و بازرگانى تن، كه در رديف سودآورترين تجارتهاى جهان است، به همراه صنايع مشروبسازى، قاچاق مواد مخدر، قمار و صنعت سينما در انحصار يهود است. شبكه وسيعى از كلوپهاى شبانه و فاحشهخانهها توسط ويليام ساموئل رزنبرگ، مشهور به بيلى رز، كه از يهوديان مهاجر به آمريكاست، تأسيس شد.
غول صنايع مشروبسازى، يهودى مهاجر، ساموئل برونفمن است كه امروزه دفتر مركزى كمپانى مشروبات الكلى برونفمنها، به نام «سيگرام» در نيويورك است و در 120 كشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بيش از يك ميليارد دلار مىباشد. سلطان دنياى پنهان، فردى است يهودى به نام روچيلد، كه بزرگترين امپراتورى قمار را در ايالات متحده ايجاد كرد. او در قاچاق مشروبات الكلى و مواد مخدر، سرمايهگذارى عظيمى نمود. انسانيتزدايى، هدف اصلى همه فيلمهاى كارگردانان يهودى است. و اينك شيطانپرستى، با اسطورهسازى و نيز ارائه مطالب گمراهكننده و پورنوگرافيك سعى در تحقير جوانان و بردهدارى نوين دارد.
شيطانپرستى جديد نيز مانند برخى فرقههاى ديگر، كم و بيش در بين مردم ما نفوذ كرده است و جسته و گريخته رفتارها، چهرهها، كتابها و علايمى را در اين موضوعات مشاهده مىكنيم.
وضعيت فعلى شيطانپرستى در ايران
در حال حاضر فعاليتهاى اين گروهها در ايران در پنج محور خلاصه مىشود:
الف. تحرك در اينترنت: وبلاگنويسى، گفتوگو در محيط ياهو 360 درجه، سايت كلوپ داتكام، دريافت خبرنامهها و... از جمله تحركات اينترنتى شيطانپرستان ايرانى است كه تاكنون نيز ادامه دارد.
ب. تروج نمادها: مغازهها و اصناف فروشنده زيورآلات نقرهاى، فروشگاههاى پوشاك جوانان و بانوان، بخصوص در شهر تهران، وظيفه عمده ترويج شيطانپرستى در داخل كشور را بر عهده دارند. در برخى موارد، مىتوان اظهار كرد كه فروشندگان و مديران حتى اطلاع اندكى از محتواى عمل خود ندارند. همچنين گفتنى است برخى از چهرههاى مطرح موسيقى پاپ و متاليكا در تهران و شهرستانها به كرّات و از راههاى گوناگون، اين نمادها را حمل و معرفى مىكنند و به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ترويج آنها مىپردازند. سايتها و وبلاگهاى فارسىزبان نيز نقش عمدهاى را در گسترش و معرفى اين نمادها ايفا مىكنند.
ج. ترويج متاليكا: گروههاى موسيقى متاليكا، از جمله گروه «رامان» و گروه (OSD) به عنوان شاخصى از فعاليت رو به گسترش گروههاى متاليكا قابل ذكر هستند.
د. پارتىهاى شبانه: پارتىهاى شبانه رپها، جشنهاى فارغالتحصيلى و مهمانىهاى خاص دوستانه، همواره به عنوان كانون فعاليت شيطانپرستان قابل ذكر هستند. در اين مراسم، هر بار گروهى از جوانان با انواع و اقسام انديشهها و ظواهر شيطانگرايى آشنا و يا جذب آنها مىشوند.
ه. همكارى با سلطنتطلبها: اوايل سال گذشته ميلادى خبرى در وبلاگهاى وابسته به شيطانپرستان ايران منتشر شد كه اهريمن سركرده گروه شيطانپرستان، پيوستن گروهش را به انجمن پادشاهى ايران اعلام مىكرد.22
علايم شيطانپرستى
نكته مهم و قابل ملاحظه اين است كه استفاده از اين علايم حامل يك پيام فرهنگى و طرز فكر است، اگرچه ما توجه نداشته باشيم. از باب تشبيه، اظهار شهادتين شعار اسلام است و آثار متعددى بر آن مترتب مىشود. از اينرو، ما بايد نسبت به تكتك رفتارهاى خود دقت كافى داشته باشيم.
ملاحظه: هر دين و آيينى از علايم، نمادها و شعارهايى استفاده مىكند كه تا حدى بيانگر آموزههاى آن دين است. علايمى كه توسط شيطانپرستان استفاده مىشود اگرچه بعضى از آنها وام گرفته از ديگران است، اما در ضديت صريح با دين مسيحيت (به عنوان يك دين آسمانى)، خدا و پاكى است. توجه به اهميت شعارها و تأثير آنها در گسترش و درونى كردن يك انديشه، ما را بر آن مىدارد كه در انتخاب لباس و وسايل مختلف نسبت به اين علايم و نكات حساسيت داشته باشيم.
انواع موسيقىهاى شيطانى
از آن جهت كه برخى از سبكهاى موسيقى مانند متال، متاليكا و راك، تأثير زيادى در تخريب شخصيت و اخلاق افراد دارد و از اينرو، بهترين ابزار براى ترويج اعمال شيطانى شمرده مىشوند، به آنها موسيقى شيطانى گفته مىشود.
متال در بسيارى موارد، صداى گيتارهاى اين گروهها شبيه صداى برخورد شديد قطعات فلزى (مثل تيرآهن) به يكديگر مىباشد و به دليل ايجاد همين صداست كه نام متال ( Metal= فلز) برازنده اين سبك است.23
در اين موسيقىها صداهاى ناهنجار و درهم و برهم، به گوش مىرسد.
چهرههاى برجسته موسيقىهاى متال، راك و راك اندرول (Rock & Roll) اهل مواد مخدر، شراب، وحشىگرى، سكس، پوچى و خودكشى هستند.24
موسيقى متال با ويژگىهاى جامعه ماشينزده امروز نسبتى مستقيم برقرار مىسازد و به بيان عقدهها و اضطرابهاى جوامع صنعتزده و انسان رها شده و نگران مىپردازد.25
در بسيارى از شعرهاى متال جملاتى كه دقيقا نشانهاى از پوچگرايى نيچه است، به چشم مىخورد.
به كار بردن الفاظ ركيك، كه براى كودكان تازه به بلوغ رسيده جذاب است، توليد شعرهايى با صحنههاى پورنوگرافيك، توليد و اجراى موسيقى سانتى مانتال (احساسزده يا سوزناك)، هنجارستيزى نامتعارف (مثلاً زخمى كردن دست يك انسان و منقش كردن آن به نام گروه موسيقى)، خداستيزى و توهين به مقدسات، آواز خواندن با صدايى بين غرش شير و عربدههاى بيمارى محتضر، انتخاب اسامى عجيب و غريب و گاه مستهجن براى اعضاى گروه و نام آهنگها، بيش از حد نمايشى كردن كنسرتها، انجام حركات بىادبانه در هنگام اجراى شو (مثلاً ادرار كردن، كه سنت آن را جيم موريسون در حالت نشئگى بنا نهاد)، بازى كردن با ملودىهاى احساسزده و...، همه روشهايى هستند كه اكثر گروههاى سبك متال براى معروفيت برمىگزينند و تلاش مىكنند با اين روش توجه و پول مردم را به خود جلب كنند.26
متاليكا، مهمترين و تأثيرگذارترين گروه موسيقى متال به شمار مىآيد.27
تصاوير و نقشهاى مبتذل بر روى البسه[28]
تصاوير يا اصطلاح |
معنا |
موارد استفاده شده |
Cool cat |
متجاوز جنسى |
بر روى پيراهن بچهگانه چاپ گرديده است. |
Happy gentleman |
مرد همجنسباز |
بر روى تىشرت پسرانه ديده مىشود. |
Chill out |
بىخيال ـ خونسرد باش |
بر روى تىشرت پسرانه به همراه تصوير يك جوانبا تيپ غربى |
heaven |
اوج تلذذ جنسى |
بر روى تىشرت دخترانه چاپ گرديده است |
rap |
نام گروه مبتذل موسيقى غرب |
بر روى كلاه، كمربند و تىشرت ديده مىشود |
Heavy metal |
سبك موسيقى جاز غرب كه طرفدارانشعقايد پوچ و بسيار ضداخلاقى دارند |
بر روى كلاه، كمربند و تىشرت ديده مىشود |
Metallica iron maiden |
يك سبك از موسيقى هوى متال با عقايدو نوعى موسيقى خاص |
بر روى تىشرت، كمربند و كلاه |
Kiss |
يك گروه موسيقى با عقايد همجنسبازىشديد |
بر روى تىشرت، كمربند و كلاه |
w.a.s.p |
يك گروه موسيقى از سبك هوى متال بهمعناى «ما همجنسبازان هستيم»، باعقايد وحشيانه و ضداخلاقى. اين گروه بهشيطانپرستها نيز معروفند |
بر روى پيراهن، تىشرت، شلوار و كلاه چاپ شدهاست |
تصوير كله |
سمبل و آرم گروه موسيقى مبتذل كههمجنسباز هستند |
بر روى البسه و اتومبيل |
تصوير كله خرگوش |
آرم گروه پلى بوى كه مروج فعاليتهاىآزاد و منتشركننده مجلات سكسى است |
بر روى ساعت، اتومبيل، لباس و لوازمالتحرير |
تصوير اس. اس بهصورت شكسته كه آرمپرچم آلمان در زمانهيتلر بود |
اين آرم مربوط به گروه «رش» مىباشد كهاعتقادات نئونازيستى دارند و به ارتباطآزاد دختر و پسر و نيز عقايد نژادپرستانهمعتقدند |
بر روى ديوارها و نيز لوازمالتحرير ديده شده است |
توضيح: يكى از مدافعان موسيقى هوى متال در توجيه و حمايت از اين سبك چنين مىنويسد:
به گمان من، موسيقى هوى متال يكى از تكنيكىترين، فلسفىترين و پرمضمونترين موسيقىهاى حال حاضر است. ثابت كردن اين ادعا چندان مشكل نيست.29
مضمون شعرهاى هوى متال هم، همانطور كه قابل لمس است، داراى مفهومى اعتراضآميز از نسل بشر، مفهوم حماسى از افسانههاى به ياد ماندنى و مضمونى انسانى در دفاع از حقوق بشر است. با نهايت تأسف، در جهان امروزى يا حتى نزديكتر در جامعه خودمان، از موسيقى هوى متال به عنوان يك موسيقى مبتذل و نامفهوم ياد مىكنند و اين نوع موسيقى را غيرقابل ارزش مىدانند. به گمان من، نقدهايى از اين قبيل عارى از شناخت اين نوع موسيقى است. موسيقى هوى متال موسيقىاى است با ارزش و با مفهوم كه مىتوان آن را مورد نقد و بررسى قرار داد.30
شايد خيلىها مىپندارند كه چرا گروههاى هوى متال از چنين چهرههايى در اجراى موسيقى خود استفاده مىكنند و نام آن را چهرههاى مستهجن مىگذارند؛ اما از فلسفه و نفس عمل اطلاعى ندارند و نمىدانند موسيقىاى كه حرفش دفاع از حقوق بشر، دفاع از افسانهها، اعتراض به بردهدارى، تبعيض نژادى و اعتراض به صهيونيسم است بايد چهرههايى اعتراضآميز داشته باشد.31
موضوعهاى اين تصنيفها از جاى دوردست آورده نشدهاند و بارها و بارها شنونده آن را در روزمرهگىهاى خود با تمام وجود لمس كرده است. اصولاً تصنيفگر راك و متال به جاى رمانهاى ادبى، روزنامه مىخواند و براى گرفتن حس به جاى رفتن به جنگل و كوه، به خيابان مىرود؛ جايى كه زندهها از بىغذايى مىميرند و مردهها از بىكفنى مىپوسند. جايى كه به جاى رود، فاضلاب جارى است و ساكنانش هر روز راه جديدترى را براى استثمار انسان كشف مىكنند.32
ملاحظات: پيدايش جريان رپ، راك يا هوى متال ممكن است ـ چنانكه وى و برخى ديگر اظهار كردهاند ـ بر اساس اعتراض به ظلمها و تبعيضهاىموجود در جوامع غربى باشد، اما چهرههاى زننده، رفتارهاى زشت و تهوعآور، كارهاى خلاف اخلاق، ترويج روحيه پرخاش و عصيانگرى، انكار خداوند و توهين به پيامبر بزرگ الهى عيسى عليهالسلام و نفى ارزشها در قالب شعر، خودكشى، شرب الكل، استفاده از مواد مخدر مختلف، تجاوز به ديگران، و وسيله ترويج افكار مادى، الحادى و صهيونيستى شدن، نشان مىدهد كه وضعيت بالفعل و كنونى اين گروههاى موسيقى، مستقيما در جهت اهداف پليد شيطانهاى بزرگ عالم است.
ضررها و تحريكات شديدى كه اينگونه موسيقىها بر جسم و جان انسان دارند، بر همگان روشن است و اينگونه آهنگها علاوه بر حرمت شرعى، از لحاظ عقلى و تجربى نيز به نفع انسان نيست.
برخى از اشعار گروههاى متال
مادر گفت. (Mama Said)
مادر مرا خوب تعليم داد.
وقتى جوان بودم به من گفت:
پسرم زندگى تو مثل كتابى باز است.
آن را نبند كه از پيش نوشته شده.
روشنترين شعله سريعترين را مىسوزاند.
اين چيزهايى است كه از او شنيدم.
قلب يك پسر به قلب مادر دوخته شده.
ولى من بايد راه خودم را بيابم.
بگذار قلبم برود.
بگذار پسرت بزرگ شود.
مادر بگذار قلبم برود.
ياغى آخرين اسم جديد من است.
خون وحشى در رگهاى من است.
سيم محافظى در گردن من است.
علامتى كه هنوز هم مانده.
خانه را در سن كمى ترك كردم.
كدام چيزى كه شنيده بودم غلط بود؟
هيچ وقت تقاضاى بخشش نكردم.
اما حرفى كه زده شود بايد انجام شود.
بگذار قلبم برود.
بگذار پسرت بزرگ شود.
مادر بگذار قلبم برود.
يا بگذار اين قلب خاموش بماند.
هيچ وقت از تو نمىپرسم.
اما هيچ وقت هم نمىبخشم.
اما تو پوچ بودنت را به من بخشيدى.
اكنون من به آرامگاهم مىروم.
هيچ وقت از تو نمىپرسم.
اما هيچ وقت هم نمىبخشم.
اما تو پوچ بودنت را به من بخشيدى.
اكنون من به آرامگاهم مىروم.
پس بگذار اين قلب خاموش بماند.
مادر! حالا من به سوى خانه مىآيم.
من تمام آن چيزى كه از من آرزو داشتى نيستم.
عشق مادر براى پسرش.
گويا كمكت نصيبم گرديد.
خوب، من عشق تو را مسلم مىدانم.
و تمام چيزهايى كه به من گفتى.
من به بازوانت براى خوشامدگويى نياز دارم.
اما تمام چيزى كه مىبينم سنگى سرد است.
بگذار قلبم برود.
بگذار پسرت بزرگ شود.
مادر بگذار قلبم برود.
يا بگذار اين قلب خاموش بماند.
بگذار قلبم برود.
مادر بگذار قلبم برود.
هرگز نگذاشتى كه قلبم به راه خود برود.
پس بگذار اين قلب خاموش بماند.
هيچ وقت از تو نمىپرسم.
اما هيچ وقت هم نمىبخشم.
اما تو پوچ بودنت را به من بخشيدى.
اكنون من به آرامگاهم مىروم.
هيچ وقت از تو نمىپرسم.
اما هيچ وقت هم نمىبخشم.
اما تو پوچ بودنت را به من بخشيدى.
اكنون من به آرامگاهم مىروم.
پس بگذار اين قلب خاموش بماند.
ديگر چيزى اهميت ندارد 33
بسيار نزديك، مهم نيست چقدر دور باشد.
بيشتر از اين از دل بيرون نمايد.
براى هميشه باور داشته باشيم كه چه هستيم.
و ديگر چيزى اهميت ندارد.
هرگز خود را بى اين راه نسپاردم.
زندگى مال ماست تا هرجور مى خواهيم زندگى كنيم.
و تمام آن حرف هايى كه نمىگويم.
و ديگر چيزى اهميت ندارد.
آن باورى كه در تو به دنبالشم.
هر روز چيزى تازه برايمان؛
باز كردن ذهن بر ديدگاههاى متفاوت.
و ديگر چيزى اهميت ندارد.
هرگز ارزش قايل نشدم براى كارهايى كه انجام مىدهند.
هرگز ارزش قايل نشدم براى چيزهايى كه مىدانند.
اما من مىدانم!
بسيار نزديك، مهم نيست چقدر دور باشد.
بهتر از اين از دل بيرون نمايند.
براى هميشه باور داشته باشيم كه چه هستيم.
و ديگر چيزى اهميت ندارد.
هرگز ارزش قايل نشدم براى كارهايى كه انجام مىدهند.
هرگز ارزش قايل نشدم براى كارهايى كه انجام مىدهند.
اما من مىدانم!
هرگز خود را به اين راه نسپردم.
زندگى مال ماست تا هر جور مىخواهيم زندگى كنيم.
و تمام آن حرفهايى كه نمىگويم.
و ديگر چيزى اهميت ندارد.
هرگز ارزش قايل نشدم براى آنچه مىگويند.
هرگز ارزش قايل نشدم براى بازىهايى كه مىكردند.
هرگز ارزش قايل نشدم براى كارهايى كه انجام مىدهند.
هرگز ارزش قايل نشدم براى چيزهايى كه مىدانند.
اما من مىدانم!
بسيار نزديك، مهم نيست چقدر دور باشد.
بيشتر از اين از دل بيرون نمايند.
براى هميشه باور داشته باشيم كه چه هستيم.
نه، ديگر چيزى اهميت ندارد!
ملاحظه: توجه به مضامين اينگونه اشعار نشان مىدهد كه نتيجه اينگونه القائات و افكار، عبارت است از: ضديت با حضرت مسيح عليهالسلام، ايجاد عصبانيت و تندخويى، تحريك و ارضاى شهوت جنسى با شدت هر چه بيشتر، عصيان عليه ارزشها و آداب اجتماعى و خانوادگى، ايستادگى و بىادبى نسبت به پدر و مادر، بىعار و بىخيال بودن، احساس مسئوليت نكردن، اباحىگرى، بىاعتنايى به نظر ديگران و جامعه و مانند اينها.
همراه شدن اين مضامين و افكار با صداى بلند و تند آهنگهاى شيطانى، بر شدت تأثير و تخريب آنها مىافزايد. از اينرو، در اينگونه شوها و مجالس، اعمال منافى عفّت، خودزنى، خودكشى، حمله و تجاوز به ديگران، نوشيدن الكل، استفاده از مواد مخدر و خلافهاى فراوان مشاهده مىشود.
بطلان اين افكار و زشتى آن اعمال، روشن است و انسان سالم، عاقل و با وجدان ترديدى در پستى و زشتى اين امور ندارد. براى ردّ اينگونه آيينها و روشها، بيان نفس اعمال و افكار آنها كافى است؛ و از همينرو، باطل همچون كف روى آب است كه لحظاتى چند بر روى آب سوارى مىكند، لكن حق ماندنى است.
فيلمهاى شيطانى
صنعت فيلم و سينما يكى از ابزارهاى بسيار مهم و تأثيرگذار بر فكر و روح بشر است. رسانههاى سمعى و بصرى از زمان پيدايش بيشترين تأثير را، هم در جهت مثبت و رساندن پيامهاى انسانى و اخلاقى داشتهاند و هم در جهت منفى و رواج ضد ارزشها و تخريب بنيادهاى اخلاقى جامعه داشتهاند.
در دهههاى اخير توليد و پخش فيلمهاى سينمايى گسترش زيادى پيدا كرده است. بنگاههاى مختلف غربى بخصوص «هاليوود» با سرمايههاى عظيم و با هدايت غولهاى فرهنگى صهيونيستى، انسانيت و اخلاق و دين را هدف جملات قرار دادهاند. هاليوود، مركز فيلمسازى آمريكا، حداقل 700 فيلم بلند سينمايى در سال درست مىكند و سالانه 15ـ16 ميليارد دلار سود خالص دارد و 78 درصد سينماها و تلويزيونهاى جهان را تغذيه مىكند. جبهه شيطان با ساختن فيلمهاى شيطانى، سعى در تقويت اين جريان دارد. اين فيلمها علاوه بر ترويج و عادىسازى سكس و روابط جنسى، نوشيدن الكل، خشونت، موسيقىهاى مختلف، رقص و اختلاط زن و مرد كه جريان همه رسانههاست، به شيوههاى مختلف و با تكرار صحنهها، پيامهاى شيطانى را القا مىكنند. دنياى الحاد و مادىگرايى با اين دسيسهها و ابزارها، به مقابله حق و حقيقت آمدهاند.
برخى نويسندگان در اينباره مىنويسند: عصر ما، عصر فترت و احتضار شيطان و در عين حال، عصر بسط و گسترش امور و مجارى تمدنى شيطانى است و اين پارادايم دوگانه روشنگر بخشى از پيچيدگىهاى زمانه ماست. بنابراين، اگر دستگاه تبليغاتى «شيطان بزرگ» نمايشهايى كريه و خوفناك و در عين حال، قدرتمندانه از يك صورت شيطانى ارائه مىدهد، از سر دلسوزى و خيرخواهى و توجه به عالم غيب نيست، بلكه نمايش جلوهاى از ابليس است كه وجود خارجى ندارد و مخاطب را دچار حيرت مىكند و به تدريج به انفعال مىكشاند.
يكى از زمينههاى به تصوير كشيدن شيطان در رسانههاى غربى و به ويژه هاليوود را بايد در قرائتهاى جديد از كتاب مقدس و به ويژه بخش استعارى و غامض مكاشفات يوحنا جستوجو كرد، آنجا كه مىگويد: «... فرشتهاى را ديدم كه از آسمان پايين آمد... او اژدها (شيطان) را گرفت و به زنجير كشيد و براى مدت هزار سال به چاه بىانتها افكند.» پس از پايان هزار سال، شيطان از زندان آزاد خواهد شد... .34
همين موضوع مورد توجه اربابان رسانهاى قرار گرفت و در پايان هزاره دوم و اوايل هزاره سوم محصولات فراوانى وارد بازار رسانهاى و به ويژه سينمايى شد؛ آثارى همچون: بچه رزمارى، طالع نحس 1و2 و3و 4 (The OMEN)، جن گير، كنستانتين (Constantin)، پايان روزها، دروازه نهم (The Ninth Gate) درخشش (The Shining)، استيگماتا (Stigmata)، وكيل مدافع شيطان (The Devils Advocate) و حتى فيلمى همچون «ون هلسينگ» و يا «دراكولا ساخته برام استوكر» و... .
فارغ از انتقادات عقلى، كلامى و تاريخى در باب صحت و سقم مكاشفات يوحنا، مىتوان وجوه مشتركى از نمايش شيطان در اين آثار را برشمرد:
الف. «شيطان ظهور مىكند» و در واقع، از يك غيبت هزار ساله بازمىگردد و اين ظهور چه در سطح فردى و چه در مقياس اجتماعى و سياسى، در بافت فرهنگى و ذهنيت كنترلشده غربى معنا مىيابد . وجوه بارز آن در حوزه گرايشهاى سياسى غرب فيلمهايى همچون «فاينال فانتزى» (نهايت خيال) و يا «سرزمين بهشت» است كه سال بازگشت و حمله شيطان به بشر را سال 1979 معرفى مىكند؛ يعنى سال ظهور انقلاب اسلامى ايران و حتى در فيلم فاينال فانتزى، محل خروج شيطان را دره كاسپين (درياى مازندران) به تصوير مىكشد.
ب. شيطان نوظهور غربى قدرت تصرف و تسخير و حلول دارد و از كششى رازگونه بهره مىبرد. اين شيطان آنگونه است كه اگر روح خود را به او بفروشى قدرتهايى ويژه مىيابى. همين رازوارگى و منشأ حقيقى قدرت دانستن شيطان يكى از زمينههاى شيطانگرايى نوين است.
ج. كسانى كه سر راه شيطان و يا حتى مسيح قرار مىگيرند، معمولاً تناسب درونى و شخصيتى با اين واقعه ندارند؛ بدين معنا كه شخص تصرف شده توسط شيطان و يا مورد توجه قرار گرفته توسط مسيح، لزوما انسانهاى به ترتيب پست و شريفى نيستند و حتى به نظر مىرسد به عمد عكس اين مطلب اتفاق مىافتد؛ يعنى انسانهاى بىگناه (مانند آنچه در «جن گير»، «طالع نحس» و... آمده) تصرف شيطانى مىشوند و از آن طرف، در فيلمى مثل «استيگماتا» گويا روح مسيح در كالبد زن بدكارهاى حلول مىكند.
ويژگىهاى شيطان هاليوودى علاوه بر نكات فراوانى كه در كتابها، رمانها و شبه فلسفههاى نوپديد و به طور كلى نظام رؤياپردازى و رسانهاى غرب وجود دارد، تأثيراتى تدريجى در بلندمدت برجاى گذاشته است. اتفاقى كه در تاريخ 6/6/2006 اتفاق مىافتد شايد نمونه گويايى باشد. در اين تاريخ، نسخه بازسازىشده «طالع شيطانى 666» و به بهانه قرار گرفتن سه 6 در شمارش تاريخ در كنار هم كه نشانه شيطان است، به نمايش درمىآيد. در اين تاريخ، دو طيف از مردم ظهور مىكنند؛ گروهى كه از ترس نحوست، قدرت و شرّ شيطان از خانهها بيرون نمىآيند و گروهى كه بعكس، اين تاريخ را براى جشنها و عروسىهاى خود انتخاب مىكنند. اين دو گروه به نوعى مغلوب و منفعل از شيطان دستپرورده همين نظام فرهنگى هستند. اين دو طيف در مورخه 6/6/1976 كه نسخه اوليه طالع شيطانى به نمايش درآمد، وجود نداشتند و به نظر مىرسد شيطان هاليوودى تأثيرات خود را بر جاى گذارده است.
اين تأثيرات به گونهاى ديگر در پذيرش تدريجى و تلطيف و قلب ماهيت مفاهيم شرّ و شيطانى و سوق مخاطب به اين هدف ديده مىشود. در موج جديدى از آثار هاليوودى، شيطان ديگر آن موجود پليد و منفور نيست. پولانسكى كه در فيلم «بچه رزمارى» شيطان را قدرتمند، مخوف و منفى تصوير مىكرد، امروز به «دروازه نهم» مىرسد كه پرستش بىچون و چرا و محض شيطان را دلپذير مىكند. در فيلم «دروازه نهم» ديگر درگيرى خير و شر وجود ندارد، بلكه مسئله، سبقت به سوى شيطان است، آنگونه كه مخاطب آرزو مىكند به جاى قهرمان فيلم به قدرت مطلق و رازگونه شيطان ملحق شود.
نمادهاى شيطانپرستى همچون ستاره پنج پر در فيلم «رمز داوينچى» به نمادهايى مثبت تبديل مىشوند و علامت 666 كه پيشتر نماد و نشانه شيطان دانسته مىشد، به يك نماد هندسى مقدس تعبير مىشود. و يا فراماسونرى با همه پليدىهايش در فيلم «ثروت ملى» به عنوان ميراثدار گنج عظيم و تاريخى كل بشر معرفى مىشود.35 و يا جادوگران كه چهرهاى كريه داشتند و همواره در سايه شيطان مىزيستهاند، امروز به قهرمانان نوجوانان ما در آثارى همچون «هرى پاتر» و «ارباب حلقهها» بدل مىگردند.
با اين وصف، به نظر مىرسد وارد موج دوم نمايشهاى شيطانى شدهايم كه به جرئت مىتوانيم عنوان «شيطانگرايى» بر آن اطلاق كنيم. موج اول به نمايش انحرافى خارج از جايگاه حقيقى شيطان معطوف بود و موج جديد به توجيه و دلپذير و صاحب تقدير و مطلق معرفى كردن آن برمىگردد. در اين موج پيچيدگىها و گفتمان سياه شيطان ـ خدايى تبيين مىشود.
پرسش اساسى ديگرى كه وجود دارد اين است كه اساسا نماد شرارت و ظلم و سياهى روزگار ما كيست؛ ابليس مطرح در اديان آسمانى يا يك شيطان موهوم يا موجودى ديگر؟
اين مسئلهاى است كه تأمّل نخبگان فرهنگى و انديشمندان و راهبران فرهنگ جامعه و رسانهها را مىطلبد و اين ژرفكاوى روشن خواهد كرد كه چرا «شيطان بزرگ» اذهان عمومى را به سمت يك شيطان موهوم ديگر معطوف مىكند.36
برخى از نكاتى كه فيلمهاى شيطانى درصدد القاى آن هستند، عبارت است از:
1. قدرتمندى شيطان و شكستناپذيرى او (فيلم طالع نحس، وكيل مدافع شيطان، كنستانتين، دروازه نهم و...)؛
2. كوبيدن و انكار دين، خدا و نهادهاى مذهبى و مغلوب شدن نيروهاى متدين (فيلم طالع نحس، وكيل مدافع شيطان و...)؛
3. نفى آموزههاى دينى و اين تصور كه خدا (مسيح) هادى، محافظ و كمك كار بندگان و متدينان است (فيلم 21 گرم و...)؛
4. عدم امكان مقابله انسان با شيطان و لزوم تسليم در برابر او (فيلم درخشش و...)؛
5. لزوم عصيان و دامن زدن به زشتىهاى مختلف مثل شرابخوارى و روابط نامشروع (فيلم استيگماتا و...).
اميد است رسانهها، صدا و سيما، مطبوعات، مردم و بخصوص جوانان ما با هوشيارى هرچه بيشتر، به دور از سيل تبليغات شيطانى غرب، به سلاح ايمان و اخلاق مسلح شوند و با ابزارهاى مناسب به مقابله با دشمنان انسانيت و دين برخيزند.
نتيجهگيرى
آيين شيطانپرستى جديد يا كليساى شيطان در سال 1966 ميلادى توسط آنتوان زندر لاوى آمريكايى پديد آمد. اين گروه داراى مراسمى مانند نماز سياه، كسب قدرت تاريكى و پيوستن عضو جديد هستند.
بر اساس عقايد ايشان، شيطان سمبل لذتجويى و آزادى و افراط در انجام گناهان است. انسانْ خداست و مجاز است كه هر كارى مىخواهد انجام دهد.
علامت اصلى شيطانپرستان «پنتاگرام» يا «بافومت» (سر بز در يك ستاره پنج پر وارونه و احاطه شده توسط دو دايره) است.
پيروان اين گروه به طور گسترده از موسيقى متال و راك و مانند آن استفاده مىكنند.
دراشعار خود ضديت با مسيح و خدا، طغيان، تندخويى، پوچى و اباحىگرى را ترويج مىكنند و در فيلمهاى سينمايى شكستناپذيرى شيطان، منفى بودن دين و آموزههاى دينى، لزوم عصيان و افراط در گناهان و زشتىها را به تصوير مىكشند.
- منابع
ـ آيتى، عبدالحسين، كشف الحيل، تهران، طباطبايى، چ ششم، 1326.
ـ تونجى، محمّد، يزيديان يا شيطانپرستان، ترجمه احسان مقدس، تهران، عطايى، 138.
ـ جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قبيله حيله؛ نگرشى بر كارنامه مدعيان معنويت و مهدويت.
ـ رجبى، محمود، انسانشناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1380.
ـ سلاطين فلزى اشعار اريك آدامز (منووار)، ترجمه فراز بهروز، گردآورى سهيل عبدى، تهران، دژ، 1382.
ـ شيطان در رسانههاى غرب،همراه با تصرف و تلخيص، www.mouud.org.
ـ كريمى، حميد، جهان تاريك، قم، بوستان كتاب، 1388.
ـ معاونت پرورشى اداره اموزش و پرورش منطقه 3 تهران، جزوه «عناوين و مصاديق شبيخون فرهنگى».
ـ نابخشوده (اشعار جيمز هتفيلد (سبك متاليك))، ترجمه و گردآورى سيد حبيب گوهرىراد، تهران، دژ، 1382.
ـ واعظى، احمد، انسان از ديدگاه اسلام، تهران، سمت، 1377.
ـ وحدانى، اديب، بررسى موسيقى متال، تهران، سپيده سحر، 1378.
-www.saint manson.blogfa.com
- www.satan 68.blogfa.com
- www.yekiaz 1000.persianblog.com
- پى نوشت ها
1 استاديار دانشگاه علم و صنعت ايران. دريافت: 12/8/88 ـ پذيرش: 19/11/88. h_karymi@yahoo.com
2. New religious Movements.
3ـ براى آشنايى بيشتر ر.ك: حميد كريمى، جهان تاريك / محمد تونجى، يزيديان يا شيطانپرستان، ترجمه احسان مقدس / عبدالحسين آيتى، كشف الحيل.
4. New-Satanism.
5. Antowan Zander Leavy.
6. www. satan68.blogfa.com
7. Barton Blanche.
8. Satanic Bible & Church Of Satan.
9. Lucifer.
10. Belial.
11. Leviathan.
12ـ كتاب سياه شيطان كه كتاب مقدس شيطانگرايان است، هرگز به فارسى ترجمه نشده است.
13ـ مىتوانيد از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعى نيز استفاده كنيد.
14. www. yekiaz1000.persianblog.com
15ـ ارشاد جاهل به راه مستقيم و امر به معروف و نهى از منكر از دستورات مسلّم دين است.
16ـ خداوند در آيه 194 سوره «بقره» مىفرمايد: «و هركس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد و از خدا بپرهيزيد و زيادهروى ننمايد و بدانيد خدا با پرهيزگاران است.
17ـ درباره شرايط ازدواج و رابطه زن و مرد؛ يعنى در حقيقت، راه مجاز از سوى پروردگار، به كتاب نكاح در رسالههاى عمليه مراجع عظام مراجعه كنيد.
18ـ در قرآن، آيات متعددى راجع به سحر وجود دارد. براى مطالعه بيشتر، ر.ك: تفسير آيات مبارزه موسى عليهالسلام با ساحران دربار فرعون طه: 57ـ67 / اعراف: 116 / يونس: 81 و آيات ديگر.
19ـ براى آشنايى بيشتر با مكتب اومانيسم و اشكالات آن، ر.ك: محمود رجبى، انسانشناسى، فصل مربوطه / احمد واعظى، انسان از ديدگاه اسلام.
20. www. yekiaz1000.persianblog.com
21. www. farsnews.com
22ـ جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قبيله حيله، ص 72و73.
23ـ اديب وحدانى، بررسى موسيقى متال، ص 23و24.
24ـ همان، فصل دوم.
25ـ همان، ص 70.
26ـ همان، ص 86.
27ـ همان، ص 110.
28ـ در اين قسمت، از جزوه «عناوين و مصاديق شبيخونفرهنگى»، معاونت پرورشى اداره آموزش و پرورش منطقه 3 تهران استفاده شده است.
29ـ سلاطين فلزى اشعار اريك آدامز (منووار)، ترجمه فراز بهروز، ص 7. (اريك آدامز متولد 27 آوريل 1958 در مادريد اسپانياست. پدرش دنى آدامز آمريكايىالاصل و مادرش ژاسمين كيدمن انگليسى بود. پدرش كارمند راهآهن بود. اريك تحصيلات خود را در رشته رياضى محض در دبيرستان سن پترز مادريد به پايان رساند و تحصيلات خود را در رشته معمارى در دانشكده هَنسل فيلادلفيا ادامه داد، ولى بعد از دو سال به خاطر علاقهاى كه به موسيقى داشت ترك تحصيل كرد و به دانشكده موسيقى ريچمن در اوهايا رفت و از اين دانشكده با نمرهاى خوب فارغالتحصيل شد. سپس به تشكيل گروه خود با نام منووار (Manowar = اژدهاى دو سر افسانهاى يونان كه آياندو خداى تاريكى را شكست داد و فرمانرواى روشنايى شد) اقدام نمود.
30ـ همان، ص 8.
31ـ همان، ص 9.
32ـ همان، ص 17.
33ـ نابخشوده اشعار جيمز هتفيلد، ترجمه و گردآورى سيدحبيب گوهرىراد، ص 176.
34ـ عهد جديد، مكاشفه يوحناى رسول، باب بيستم.
35ـ اين فيلم متأسفانه در دو نوبت بدون كمترين تحليل از شبكه 3 سيما به نمايش درآمد.
36ـ شيطان در رسانههاى غرب همراه با تصرف و تخليص،
www. mound,org