دنیاى مدرنِ معاصر، دنیایى است بسیار پیچیده و مرموز. «انسان مدرن»، نتیجه تجارب چند قرن گذشته است که به صورت انسان معاصر ظهور یافته است. انسان معاصر، دچار بحرانها و معضلات بسیارى است که از جمله آنها مىتوان به بحران هویت، مشکلات زیستمحیطى، مسائل اخلاقى، نهیلیسم و پوچى اشاره کرد. راه برونرفت از این مشکلات چیست؟ به اعتقاد نگارنده این مقاله، همه این مشکلات و مسائل، حاصل بریدن انسان معاصر از آسمان و جدایى از مابعدالطبیعه، و چاره کار به دست حکمت متعالیه ـ به منزله یکى از برترین مکاتب مابعدالطبیعى ـ است. با بهرهگیرى از این مکتب، زندگى معنا مىگیرد؛ انسان از پوچى و بىمعنا پنداشتن زندگى رهایى مىیابد و در پى آن، سایر معضلات نیز حل مىشود.