هدف این پژوهش، تعیین جایگاه همسران در نظام خانواده از منظر آموزههاى دینى، با نگاهى روانشناختى است که با روش تحلیلى ـ توصیفى انجام مىگیرد.
نظام خانواده و نقشهاى جنسیتى همسران، همانند سایر نظامهاى انسانى و اجتماعى داراى یک سازمان است. در هر سازمان، هر فرد براى خود جایگاه ویژهاى دارد که نشانه قدرت و تأثیر او بر دیگران است. در نظام خانواده نیز هر فرد با توجه به نقش ویژهاى که دارد، باید تکالیف و وظایف خاصى را انجام دهد. همچنین جایگاه و سلسله مراتب افراد در آن خانواده مشخص است. بسیارى از صاحبنظران خانواده، مانند مینوچین، جِى هِى لى و گلدنبرگ، وجود سلسله مراتب شفاف و صریح درون خانوادگى و ایفاى نقشهاى متناسب را پیشفرض کارایى و بالندگى خانواده مىدانند. ملاک سلامت و بهنجارى خانواده در نگاه آنها، قرار گرفتن اعضاى خانواده، به ویژه همسران، در نقشها و سلسله مراتب متناسب است. در آموزههاى دینى توجه ویژهاى به نقشهاى جنسیتى همسران شده است که این پژوهش به بررسى آنها مىپردازد.