یکى از واژگان کلیدى در عرفان، «ذکر» و به یاد خدا بودن در همه اوقات و همه اعمال است. ابنعربى مطابق این معنا، ذکر را به «همراه مذکور بودن» تعریف مىکند. استفاده از واژه ذکر بیانگر رابطه دوسویه خدا و انسان است. به نظر ابنعربى، ذکر با نبوت پیوند دارد؛ زیرا این وظیفه پیامبران است که خدا را به یاد مردمان بیاورند. به عبارت دیگر، آنان «مذکّر» خدا از جانب خدا هستند.
لازمه به یاد خدا بودن این است که یگانگى و حقیقت مطلق و بىنهایتش را محور اندیشه، گفتار و کردار قرار دهیم. این، همان «پرستش» و «بندگى» حقیقى (واکنش شایسته به توحید و نبوت و عصاره عملى ذکر از منظر قرآن و سنت) است که برترین کمال انسان به شمار مىرود. به بیان دیگر، ذکر خدا مستلزم اعمال، حالات و معرفت است. این معرفت معرفتى نظرى نیست، بلکه معرفتى ذوقى و شهود حقیقى حضور مطلق خداست.