Abstract:
یکى از مباحث جدى مربوط به فلسفه حقوق بشر که امروزه در عرصه جهانى از اهمیت بسزایى برخوردار است، تعیین نسبت میان حقوق بشر و معنادارى حیات است. آنچه در این نوشتار به صورت توصیفى ـ تحلیلى دنبال مىشود پرداختن به این سؤال است که آیا این حق به صرف انسان بودن به فرد تعلّق مىگیرد یا در تعلّق آن معنادارى حیات نیز دخیل است؟ در این رابطه دو احتمال وجود دارد. احتمال اول آن است که هیچ عامل اعتقادى در تحقق این حق نقشآفرین نباشد. اثر این مبنا تعارض حق حیات با اعتقادات دینى است. نتیجه حاصل از احتمال دوم، دخیل شدن ارزشها و باورهاى دینى در تحقق حقوق بشر و تعیین قلمرو و دامنه آن است که در اثر آن، مفهوم کرامت ارزشى شکل مىگیرد و در نتیجه، این حقوق هم از نظر امتداد، هم از نظر کیفیت تعلّق و هم از لحاظ عوامل محدودگر متفاوت خواهد شد.
ادعاى این نوشتار، تبیین، تحلیل و تأیید احتمال دوم است؛ پذیرش احتمال دوم به معناى پذیرش مبانى، منابع، اهداف و ضمانتهاى اجراهاى حقوقى، متفاوت از آن چیزى است که در اسناد بینالمللى حقوق بشرى آمده است.