«تفکر» یکى از اهداف اساسى تعلیم و تربیت است که هر نظامى به دنبال تحقق آن مى باشد. این نوشتار در پى بررسى عواملى است که در سازمان آموزشى مانع و یا موجب آسیب به تفکر مى گردند. بدین منظور، بحث از آسیب هاى تفکر و پیامدهاى ناشى از عدم برخوردارى از تفکر دینى، از مباحث ضرورى این نوشتار است. این پژوهش با روش توصیفى ـ تحلیلى و با استفاده از منابع کتابخانه اى و با تأکید بر رویکرد دینى، بر این باور است که تفکر کلید روشنایى ها و مبدأ کسب بصیرت، وسیله کسب معارف و اساس حیات انسانى است. رمز پایدارى هر اجتماعى، در گرو حیات فکرى آن جامعه است. تا جامعه به حیات فکرى خویش دست نیابد، از زندگى راستین برخوردار نخواهد بود. به نظر مى رسد تفکر در صورتى ثمربخش خواهد بود که انسان، به اصالت آن باور داشته و جامعه نیز از سلامتى برخوردار باشد. در این صورت، انسان مى تواند از این نیروى خدادادى در طریق سعادت و کمال خود استفاده نماید، و هیچ گونه مانعى از برون و یا آفتى از درون، اندیشه او را تهدید ننموده و فکر او را به بند نخواهد کشید.