یکى از سؤالات مطرح در فلسفه ذهن، چگونگى تبیین وجودشناختى حالات ذهن است. در تبیین این مسئله نظریات جدیدى در فلسفه غرب مطرح شده است که از جمله مهم ترین آنها مى توان به رفتارگرایى، این همانى بین ذهن و بدن، کارکردگرایى، و حذف گرایى اشاره کرد. در این میان، جان سرل و دیویدسن قایل به یگانه انگارى غیرتحویلى شده و ذهن را از ویژگى هاى غیرفیزیکى نفس به شمار آورده اند. هدف از این نوشتار، تبیین نظریه یگانه انگارى غیرتحویلى و نقد آن است که به روش عقلى انجام مى گیرد. در پایان مقاله چنین نتیجه گیرى شده است که نمى توان اوصاف ذهنى نفس را مادى پنداشت؛ زیرا ادله قایلان به نظریه مزبور تمام نبوده و ادعاى آنها را اثبات نمى کند و ازاین رو، فروکاستن حقایق مجرد به اجسام مادى معقول نیست.