در طول تاریخ، هر مجتمعى داراى ارزش ها و هنجارهایى بوده اند که همه برخاسته از بینش هاى ریشه اى (مبانى) آنهاست. بدین روى، با تبیین یا اصلاح آن مبانى مى توان بر تعمیق و سعه عمل صحیح بر طبق آنها تأثیرى بسزا نهاد. این نوشتار به اختصار بر «مبانى انسان شناختى» متمرکز است. انسانى که به دوبعدى بودن انسان، بقاى روح پس از مرگ، اختیار و تکلیف، امکان تعالى انسان تا مقام خلافت الهى با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد، در فکر و نیت، گفتار و منش کاملاً متمایز از شخصى عمل مى کند که اینها را قبول ندارد؛ زیرا امورى که براى این یکى ارزش است (مثل معنویات و ایثار)، ممکن است براى دیگرى ضدارزش به نظر برسد و بعکس (مثل تجمل و مدگرایى). در عین اینکه برخى امور فطرى (مثل نوع دوستى و کمال خواهى) نزد هر دو ارزش، و برخى (مثل ظلم، تحقیر و تمسخر) نزد هر دو ضدارزش محسوب مى شوند.
تحقیق حاضر با روش تحلیلى ـ توصیفى به بررسى موضوع موردبحث پرداخته است.