بر طبق علم النفس صدرایى، نفس انسان در عین بساطت، با قواى فراوانى وحدت یا اتحاد دارد. براین اساس، قواى نفس از شئون و اطوار وجودى آن هستند و از حیث کمال و نقص متفاوتند و به همین دلیل، هر کدام در مرتبه اى جداگانه از نفس جاى دارند. علوم جزئى انسان به قواى ادراکى مرتبه حیوانى نفس که برخى ظاهرى هستند و برخى باطنى، مربوط مى شوند. ادراکات جزئى و بیرونى انسان، کارویژه حواس پنج گانه ظاهرى، و تثبیت، دگرگونى، و یادآورى همه ادراکات جزئى درونى و بیرونى انسان، کارویژه حواس پنج گانه باطنى است.
نقش مهم حواس باطنى در ادراکات و تأثیر ادراکات در رفتارها و صفات اختیارى انسان، لزوم شناخت حواس باطنى و تربیت و تعدیل آنها را نمایان مى کند. در واقع، بخشى از معاصى و رذایل، معلول عدم تعادل حواس باطنى هستند. بنابراین، لازم است براى رسیدن به سعادت ابدى، قواى مزبور را شناخت و از افراط و تفریط آنها جلوگیرى نمود. نوشتار حاضر تحلیلى ـ توصیفى بوده و تبیین، تفسیر، کارکرد و جایگاه حواس باطنى را از دیدگاه اندیشمندان مسلمان بررسى کرده است.