هویّت یک ملت، میراث هزاران سال تلاش نسل های گذشته یک ملت است. هر نسلی اندوخته های فرهنگی، ملّی و تجارب زندگی خود را به شیوه های گوناگون به نسل بعد منتقل می سازد، نسل بعد نیز اندوخته های خود را بر آن می افزاید و آن را به نسل پس از خویش انتقال می دهد. این فرایند همواره در طول تاریخ ادامه داشته است. همان گونه که شخصیت یک فرد حاصل تجربیات فردی اوست و موجب امتیازش از دیگر افراد می گردد، هویّت یک جامعه و ملت نیز حاصل هزاران سال تجربه تلخ و شیرین آن ملت است. همواره در اجزا و عناصر تشکیل دهنده هویّت یک جامعه، که در طول نسل های گذشته شکل گرفته و آن را از سایر جوامع متمایز می سازد، میان اندیشمندان و متفکران اختلاف بوده است. آیا یک ملت می تواند هویّت واقعی داشته باشد و یا اینکه آیا می توان برای ملتی هویّت تصنّعی و غیرواقعی ساخت و به اصطلاح، برای او هویّت سازی کرد؟ فرایند شکل گیری هویّت یک ملت چگونه است؟ به عنوان یک نمونه، چه هویّت و عناصر هویتی مناسب ملت ایران است؟ قوام و دوام هویّت ها به چیست؟ نظریه هویّت ذات بر چه عناصری تأکید دارد؟ و سرانجام، عواملّی که موجب بحران هویّت در یک جامعه می شوند، کدامند؟ سؤالاتی از این دست، حاصل مقالی است که پیش رو دارید.