علم سکولار با حذف خدا و ماوراءالطبیعه از حوزه علم شروع می شود، با تقلیل جهان طبیعت به جنبه تجربه پذیر و کمیّت پذیر آن و حذف معارف غیرتجربی از قلمرو معارف بشری ادامه می یابد، به تفکیک میان علم و اخلاق ختم می شود و هدفش کسب قدرت است و هیچ گونه توصیه اخلاقی را حتی برای کسانی که قدرت فراوانی در اختیارشان قرار می دهد به همراه ندارد. در مقابل، علم دینی مدعی است که حذف خدا از قلمرو علم امکان پذیر نیست و در حقیقت، هر علمی از آن نظر که شناخت آیات خداست نوعی خداشناسی محسوب می شود و عدم عنایت به عالم معنا و ماورای طبیعت در حوزه علم مساوی است با درافتادن در ورطه نیهلیسم. و به رسمیت نشناختن معارف وحیانی و شهودی، منجر به از دست دادن چیزی است که لازمه اساسی تکامل بشر بوده و در خود عالم طبیعت هم رازهایی فراتر از آنچه با میزان تجربه و کمیّت قابل سنجش است وجود دارد. هدف علم جست وجوی حقیقت است و اخلاق هم لازمه علم است و تفکیک این دو از یکدیگر عواقب جبران ناپذیری به بار خواهد آورد، و در صورتی که علم تمامی عوامل مزبور را، که لازم و ملزوم یکدیگرند، نداشته باشد اصلاً شایسته نام «علم» نیست.