افغانستان همواره از نقاط بحرانی دنیا بوده است. استبداد داخلی، عدم جامعیت قوانین اساسی پیشین، محرومیت مردم از حق مشارکت سیاسی و مهم تر از همه، دخالت بیگانگان، در توسعه این بحران نقش فزاینده ای داشته، اصول و مبانی ملّی (آزادی، استقلال، وحدت ملّی) کشور را به شدت آسیب پذیر ساخته است.
«ملت سازی» از اولویت های اساسی افغانستان معاصر به شمار می رود. خوشبختانه قانون اساسی (مصوّب 1382) ضمن تعریف جایگاه ویژه اصول ملّی، تدابیر و راه کارهای مناسبی در جهت احیای هویّت ملّی اندیشیده است. اهتمام به تأمین آزادی و استقلال و تمامیت ارضی کشور از امتیازات قانون اساسی اخیر نسبت به اسلاف آن است.
تأکید قانون اساسی بر دین و مذهب، تاریخ و زبان رسمی، پرچم و سرود ملّی به عنوان پایه های اساسی وحدت ملّی از یک سو و شناسایی رسمی اقوام و زبان های قومی و محلّی، آزادی پیروان ادیان غیر اسلام، برابری در برابر قانون، دست یابی به تعادل اقتصادی و آموزش عمومی به منزله راه کارهای تحقق وحدت ملّی از سوی دیگر، دلیل اهتمام قانونگذار به «ملت سازی» است.
غفلت یا تغافل قانونگذار از برخی عوامل تهدیدکننده مبانی ملّی همچون استقرار پایگاه نظامی بیگانه، امتیاز شرکت های خارجی، قراردادهای بین المللی، و کم توجهی به جایگاه قوای مسلّح از کاستی های قانون اساسی حاضر است.