Abstract:
امکان استنباط مبانی تحزّب از منابع دینی و مشروعیت آن سؤالی است که همواره ذهن برخی از اندیشمندان دینی را به خود مشغول داشته است. در پاسخ به سؤال مزبور، رهیافت های متعددی از سوی اندیشوران فقه سیاسی شیعه اتخاذ شده است. در یک رویکرد، با توجه به جدید بودن پدیده حزب به مفهوم نوین و غربی آن، استخراج مبانی فقهی آن غیرممکن اعلام شده است. بعضی دیگر از اندیشمندان امکان استنباط مبانی تحزّب را پذیرفته اند که در این رویکرد نیز رهیافت های متعددی وجود دارد؛ از قبیل استناد به وجود واژه «حزب» در قرآن کریم و تأکید بر آن، استناد به کارویژه های مثبت احزاب سیاسی و تلقّی آن به عنوان مصداق امر به معروف و نهی از منکر یا مقدّمه واجب، و مثبت ارزیابی کردن مقتضیات نظری حزب در درون فرهنگ دینی. به نظر می رسد هیچ کدام از رهیافت های مزبور خالی از اشکال نیست. این نوشتار با توجه به فراهم بودن مقتضی برای احزاب در درون فرهنگ دینی و استناد به سیره امام علی علیه السلام در برخورد با برخی از گروه های صدر اسلام، که برخی ویژگی های احزاب را داشتند، آزادی تحزّب از منظر فقه سیاسی در چارچوب احکام اسلام را مثبت ارزیابی کرده است.