این مقاله با روش توصیفى تحلیلى و با استفاده از روش کتابخانه اى، به تشریح اهمیت بدن در فرهنگ مصرفى و فاصله گیرى زنان از بدن طبیعى و شکل گیرى بدن اجتماعى براى آنان، از طریق به کارگیرى رویه هاى آرایشى در عرصه عمومى جامعه مى پردازد. در این زمینه، به کمک مفاهیم فرهنگ مصرفى، رژیم جنسیتى و سرمایه فیزیکى و نیز نظریات گیدنز و بوردیو، تأمّلى شدن هویت بدنى زنان، کارکرد نمایشى و تمایزبخشى آن تحلیل مى گردد. با عنایت به هنجارهاى فرهنگى و رسمى حاکم بر جامعه، که برگرفته از مبانى اسلامى است، این موضوع به عنوان یک آسیب اجتماعى مورد توجه قرار مى گیرد. یافته هاى نظرى نشان مى دهد که وضعیت موجود زنان در حوزه پوشش و آرایش، ناشى از تأثیر فرهنگ مصرفى غربى و دنیوى شدن زیست اجتماعى است.