اگر تحلیل مسائل انسانى را نقطه مشترک تمامى مکاتب و دیدگاه هاى بزرگ و کوچک مطرح در دنیاى قدیم و جدید بدانیم، در این میان، بحث پیرامون هستى و چیستى انسان در مدار توجه ویژه قرار دارد. هم از آن حیث که انسان شناسى، نقش محورى و مبنایى در تحلیل همه مباحث و مسائل پسینى دارد و هم به دلیل آنکه هر فیلسوف و اندیشمندى در این باره به اظهارنظر پرداخته است. تردیدى نیست که ادیان توحیدى و دیدگاه هاى الهى نیز نمى توانند از توجه به این موضوع مهم دورى گزینند.
بدین سان، «انسان شناسى» در دایره بزرگ علوم انسانى، از اهمیت فوق العاده برخوردار شده و در این زمینه، در مجموعه علوم تربیتى سخن از «انسان شناسى تربیتى» رفته است. و این، نه فقط به دلیل آن است که «انسان»، موضوع تربیت است، بلکه تجزیه و تحلیل قوا و نیروهاى انسانى نیز کلید اساسى تمامى حوزه هاى گوناگون تعلیم و تربیت به شمار مى آید.
آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار گرفته، تحلیل این موضوع از زاویه نگاه و دیدگاه هاى دینى و اسلامى است و بر همین بنیان، در «انسان شناسى دینى ـ تربیتى»، عوامل و پایه هاى رشد و تربیت انسان موردنظر و بررسى قرار مى گیرد.
این مقاله به بررسى پایه هاى موردنظر با توجه به برخى دیدگاه هاى شهید مطهّرى پرداخته و از این منظر، به سوى مقایسه اى تطبیقى روى آورده است.