انسان موجودى اجتماعى است و داراى افکار، ارزش ها، باورها و دستاوردهاى مادى و معنوى است که مجموعه آن، فرهنگ نام دارند. این موجود اجتماعى، داراى نظام فرهنگى است و تنها انسان است که قادر به فرهنگ سازى است. فرهنگ سازى از طریق نظام جامعه پذیرى و سازوکار فراگیرى شیوه زیست اجتماعى صورت مى گیرد. نظام جامعه پذیرى نیز به انتقال، نهادینه شدن و ماندگارى باورها، ارزش ها، هنجارها و آداب و رسوم اجتماعى یارى مى رساند. فقدان و یا ضعف مدیریت در این حوزه نیز مى تواند به نوعى به از هم گسیختگى فرهنگى منجر شود. در این صورت، نهادهاى متولى فرهنگ دچار نوعى روزمره گى مى شوند. نتیجه طبیعى چنین وضعیتى، بحران هویت اجتماعى و تعارض در عرصه فرهنگى کشور است.
نهادهاى متولى فرهنگ، به ویژه نخبگان عرصه علوم اجتماعى در پى نهادینه کردن فرهنگ مى باشند. ارزش ها و رفتارهاى متعارض ناشى از کانون هاى متعدد، و نیز تنوع نهادهاى متولى فرهنگ در جامعه و همچنین ناهمسویى و موازى کارى آنها، فقدان مدیریت واحد و منسجم و... زمینه ساز بحران هویت، ارائه الگوهاى نادرست و متعارض با آموزه هاى ملّى، بومى و دینى خواهد بود. از این رو، مدیریت و مهندسى فرهنگ در جامعه ضرورت مى یابد.
این نوشتار، با رویکردى نظرى و تحلیلى به بررسى کارآمدى نهادهاى متولى فرهنگ، مدیریت و مهندسى فرهنگ و نقش نخبگان در آن مى پردازد.