انحرافات و مسائل اجتماعى ایران
![](/files/orcid.png)
Article data in English (انگلیسی)
انحرافات و مسائل اجتماعى ایران
عبدالرسول یعقوبى
مقدّمه
بررسى گستره و ریشه هاى انحرافات و مسائل اجتماعى از اهمیّت زیادى برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعى امنیت اجتماعى را سلب و به صورت مانع مزاحمى از توسعه جلوگیرى مى کنند. اگر افراد گاه از عوامل روانى و گاه از عوامل زیستى آسیب مى بینند، احتمالاً بسیارى از عوامل آزاردهنده نیز ناشى از انحرافات و مسائل اجتماعى اند که به مراتب تأثیر ناخوشایندترى در زندگى مردم نسبت به عوامل روانى و زیستى دارند.
این تحقیق تلاشى است براى بررسى گستره و ریشه هایى که انحرافات و مسائل از آن جا آغاز مى شوند.
تعریف مسأله اجتماعى
«مسأله اجتماعى» تعبیرى است از انحرافات و ناهنجارى هاى اجتماعى که در سطح جامعه اتفاق مى افتند، با این تفاوت که انحراف یا ناهنجارى اجتماعى زمانى به مسأله اجتماعى تبدیل مى گردد که با ارزش ها و منافع تعداد زیادى از مردم مغایرت داشته باشد و آن عده از مردم در مورد ضرورت تغییر آن وضعیت همصدا باشند.1
طبع اولیه جامعه بر نظم و هماهنگى است2 و اکثریت قریب به اتفاق افراد آن در سایه یک وضعیت بهنجار مى توانند با وسایل مرسوم، به اهداف خود برسند. زمانى که این وضعیت بهنجار3 یا نظم اجتماعى شکسته شود، وضعیتى به وجود مى آید که دورکیم نخستین بار از آن به «وضعیت آنومیک» تعبیر کرد.
«وضعیت آنومى» وضعیت مبهمى است بین فرد و جامعه که در آن هنجارها، که همان قاعده هاى رفتار و یا ارزش هاى پذیرفته شده توسط عامّه مردم هستند، از بین مى روند. در این وضعیت، فرد داراى اهداف دیگرى غیر از اهداف مشترک جامعه است و یا در صورت قبول اهداف مشترک جامعه، از وسایل مرسوم پى روى نمى کند و بدین سان، جامعه در بى نظمى و به دنبال آن، در اضطراب و ناامنى فرو مى رود.4
مرتن وضعیت آنومیک را که دورکیم به اجمال بیان کرده بود، توضیح داد: «مردم به پنج طریق مختلف، به این حالت اختلال در تعادل و توازن اجتماعى عکس العمل نشان مى دهند:
1. همنوایى (پذیرش اهداف و وسایل مقبول جامعه);
2. نوآورى (پذیرش اهداف مقبول و توسّل به ابزارهاى غیرمقبول);
3. عادت گرایى (عدم پذیرش اهداف مقبول و تن دادن به ابزارهاى مقبول از روى ناچارى);
4. عقب نشینى (ردّ اهداف و ابزارهاى مقبول جامعه و روآوردن به انزوا و پناه بردن به دامن اعتیاد و الکل و قمار);
5. طغیان (طرد اهداف و ابزارهاى مقبول و طرح اهداف جدید با ابزارهاى جدید).»5
اطلاق یا نسبیت در کج روى
مطلق بودن کج روى و یا نسبیت گرایى در آن، کج روى را با ابهام روبه رو مى کند. مطلق گرایان مواردى محدود و مشخص از کج روى را برشمرده اند و خارج از این چارچوبه را در هر شرایطى که باشد، کج روى (و مسأله اجتماعى در صورت مغایرت با ارزش ها و منافع تعداد مهمى از مردم) نمى دانند. آنان «کج روى» را به سرپیچى از قانون تعریف کرده و به فحشا، همجنس بازى، اختلالات روانى، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدّر و خودکشى محدود مى سازند. بنابراین، رفتارى غیر از اعمال مزبور را کج روى نمى دانند.
نقطه نظر عالمان دینى صرف نظر از بُعد اجتماعى آن، در همین دسته جاى مى گیرد. از نظر آنان، ارتکاب آنچه خدا حرام کرده و یا تخطّى از آنچه او واجب دانسته، انحراف است که البته در جامعه دینى انحراف اجتماعى نیز مى تواند قلم داد گردد.
در مقابل، نسبى گرایان، کج روى را از نظمى اجتماعى به نظم اجتماعى دیگرى متفاوت مى دانند; چنان که معتقدند: کج روى در طول زمان تفاوت مى یابد.
صرف نظر از صحّت و سقم هر یک از دو نظریه مذکور، آنچه مسلّم است اتفاق نظر در مورد تعدادى از کج روى هاى اجتماعى است. در گذشته و حال و در تمام جوامع، قتل، سرقت، آدم خوارى، تجاوز به عنف و سوء استفاده هاى جنسى و جسمى از اطفال جرم و کج روى تلقى مى شده اند، هرچند در مورد بعضى دیگر از رخ دادهاى اجتماعى با توجه به زمینه اجتماعى آن ها از نظر محققان اختلاف نظر وجود دارد; قمار، شرب مشروبات الکلى محدود، بدعت و نوآورى، حدّ پوشش، روابط جنسى و حتى استعمال مواد مخدّر به صورت محدود و همجنس بازى از جامعه اى به جامعه دیگر تفاوت مى یابند; چنان که در بستر زمان، گاهى امورى کج روى تلقى مى شده اند که امروزه کج روى تلقى نمى شوند; مثلاً، شرب مشروبات الکلى در ابتدا، حتى در کشورهاى غربى یک کج روى بود، اما با فراگیر شدن این رفتار، به تدریج به صورت یک هنجار درآمد، به گونه اى که در زمان تصویب قانون جواز شرب الکل، فردى را که به این جرم دست گیر کرده بودند، نمى دانستند با قانون سابق مجازات کنند یا با قانون جدید آزاد نمایند. «مرتن نیسبت» در کتاب «مسائل اجتماعى معاصر» این دسته مسائل اجتماعى را به عنوان مسائلى نام مى برد که براى یک گروه «مسأله» و براى گروه دیگر «حل مسأله مشکل» به حساب مى آیند.6 او در این باره، مصرف مارى جوآنا، استعمال موادّ مخدر و سقط جنین را مثال مى زند.
بدعت و نوآورى، بخصوص در مورد عناصر فرهنگى، سنن، عقاید و آداب، هنجار و ناهنجار بودن آن در یک جامعه، در بستر زمان تفاوت مى یابد; امورى که در گذشته کج روى تلقى مى شدند به واسطه این قاعده که وقتى فراگیر مى گردد و حکومت از برخورد جدّى با آن ناتوان مى گردد به صورت هنجار درمى آید. در همین صورت است که براى عده اى حلّ مشکل و براى عده اى دیگر مسأله ساز خواهد بود. نمونه مشهود این نابهنجارى حدّ پوشش زنان جامعه ایران است.
حدّ پوشش در جوامع شهرى از چادر به سمت مانتو و از مانتوهاى بلند به سمت مانتوهاى کوتاه با دکمه هاى باز و تنگ و از مقنعه به روسرى هاى کوتاه در حال تغییر است و پس از زمانى نسبتاً کوتاه، به دلیل سرایت اجتماعى قوى که از ویژگى هاى ایرانیان است، به عنوان یک هنجار اجتماعى پذیرفته مى شود.
منازعات ظاهراً سیاسى که بین جناح هاى مختلف سیاسى جریان دارد تا حدّى ریشه در تأکید بر سنّت هاى دینى و غیردینى از ناحیه بعضى و تلاش براى نوآورى و انتقال به یک هنجار اجتماعى جدید دارد.
مفهوم کج روى همچنان است که بیان شد، اما باید به این نکته در خور اهمیت توجه شود که اگرچه کج روى اجتماعى با توجه به واکنشى که مردم در قبال فرد کج رو از خود نشان مى دهند بروز و ظهور مى یابد، اما برخورد حکومت ها و قوانینى را که وضع مى کنند و با تکیه بر آن فرد خاطى را مجازات مى کنند، نیز نباید از نظر دور داشت. همچنین نقش محققان و نشریات را در انعکاس و برجسته کردن ناهنجارى ها و اهمیت بخشیدن به بعضى و کاهش دادن اهمیت بعضى دیگر را باید مورد توجه قرار داد. قتل هاى سیاسى به عنوان یک واقعه نابهنجار در کشور ما در قبال قتل هاى خیابانى یا زنجیره اى که گاه تعداد آن ها به 9 نفر مى رسد، بسیار اندک و ناچیزند، اما سیاست و قدرت و نقش نشریات این قتل ها را به مهم ترین و بزرگ ترین مسأله اجتماعى ما تبدیل کرده است، در حالى که فقر، سرقت، بیکارى، فساد ادارى، روابط جنسى نامشروع و... بکلى به فراموشى سپرده شده اند. سرقت هاى شبانه از خانه ها و مغازه ها به وفور اتفاق مى افتد، اما چون ارتباطى با سیاست ندارند، با غفلت و تغافل از کنار آن عبور مى کنند و گویا اصلاً مسأله اجتماعى به حساب نمى آیند.
مسائل اجتماعى ایران
دکتر فرامرز رفیع پور مهم ترین مسائل اجتماعى ایران را به گونه ذیل توصیف مى کند: «مسائل اجتماعى ما زیادند: فقر، تورّم، رشوه خوارى و اختلاس، انحرافات و آشفتگى اجتماعى و سازمانى، کاهش وحدت و انسجام اجتماعى، کاهش پاى بندى مذهبى و خالى شدن مساجد، تفاخر و تجمّل گرایى، دل سردى، بى اعتمادى، آلودگى هوا، تخریب محیط زیست، اسراف کارى و ول خرجى، کمبود دارو، اعتیاد، پارتى بازى، کاهش تولید... این مسائل که تعدادشان بسیار زیاد و بیش از این ها است، همچون یک کلاف سردرگم مسؤولین را نیز عاجز کرده است و همچون یک اختاپوس به پاى آن ها و مردم پیچیده اند.»7
اگر از این دیدگاه به روزنامه هاى منعکس کننده مسائل اجتماعى مردم نگاه کنیم، مسائلى که روزانه مردم با آن ها سر و کار دارند و به نوعى با این مشکلات دست و پنجه نرم مى کنند، مى توانیم نوع مسائل و معضلات دامن گیر اجتماع و میزان فراگیر بودن آن ها و همچنین میزان حسّاسیت هایى را که در مورد این مسائل وجود دارند، به دست آوریم. درست است که روزنامه ها با توجه به نوع سیاست گذارى ها و اهداف سیاسى اجتماعى که تعقیب مى کنند، هر کدام بخشى و میزان معیّنى از مسائل اجتماعى را مطرح مى کنند، اما انتخاب روزنامه هاى متعدد با خط مشى هاى متفاوتى که دارند و جمع بندى آن ها مى تواند در مسأله شناسى که هدف این قسمت از بحث مى باشد، به ما کمک کند. در این مورد از روزنامه هاى همشهرى، ایران، خانواده، جامعه و کیهان از تاریخ 16 فروردین 1377 تا تاریخ 28 آبان 1377 فیش بردارى شده و در فهرستى که از مسائل اجتماعى ارائه شده است تعداد فیش هاى مربوط به هر موضوع، که نشان دهنده گسترش و اهمیت مسأله اجتماعى است، بیان شده است. همچنین براى مثال، چند مورد از اخبار مربوط به کج روى و مسائل اجتماعى آورده شده است. پس از ارائه فهرست و ذکر چندین مثال، تعدادى از این موضوعات اجتماعى با بهره بردارى از همان اخبار و مقالات مندرج در روزنامه ها در سطح خُرد، مورد ارزیابى و تحلیل قرار گرفته اند.
تحلیل کلان و همه جانبه از مسائل اجتماعى مطرح شده، آخرین قسمت بحث است. در این بحث، سیر پیدایش و عمق و گسترش مسائل اجتماعى ایران در دو دهه اخیر مورد بحث قرار گرفته است.
موضوعات اخبار و مقالات و ارقام آن ها
براى آگاهى از موضوعات و اخبار مربوط به مسایل و معضلات اجتماعى، پنج روزنامه ایران، جامعه، همشهرى، خانواه و کیهان، که هر یک داراى رویکردهاى مختلف سیاسى و اجتماعى هستند، گزینش گردید. مسائل و معضلات مطرح شده در این روزنامه ها و تعداد اخبار و مقالات مربوط به هر یک عبارتند از:
مشکلات ازدواج (13 مورد);
عوامل طلاق، شامل: اعتیاد شوهر، توقعات غیرمعقول، فقر خانواده، عدم پرداخت نفقه، همسر آزارى، فریب همسر، اختلافات مالى (87 مورد);
اختلاف در روابط اعضاى خانواده (64 مورد);
مسائل و مشکلات مربوط به زندگى جوانان (49 مورد);
کج روى ها و بزهکارى هاى اجتماعى شامل: قتل، خودکشى، سرقت، مزاحمت تلفنى، قاچاق، اعتیاد، بزهکارى، کلاه بردارى و فریب، آدم ربایى و رها کردن نوزاد (133 مورد).
نمونه هاى انتخاب شده از روزنامه ها
الف. فقر
* زن چشمان غبار گرفته اش را به هم مى مالد، آهى مى کشد و مى گوید: 35 سال داشتم، شوهرم معتاد شد. حالا من مانده بودم و پنج بچه قد و نیم قد. ناچار دنبال کار رفتم و در یک بیمارستان به عنوان نظافت چى مشغول کار شدم. اما حقوق آن کفاف نمى داد، تا این که یک روز پیرزنى با سخنان وسوسه آمیزش به من گفت: خانواده اى را مى شناسم که بچه ندارند و براى بچه هایت پول خوبى مى دهند و مى خواهند آن ها را با خودشان به خارج ببرند. تو مى توانى با پول آن به زندگى ات ادامه بدهى. نمى دانستم چه کار کنم. سرم داغ شده بود. جواب رد دادم. چند ماهى گذشت، دیدم واقعاً نمى توانم. دوباره پیرزن به سراغم آمد. بالاخره، فرداى آن روز لعنتى، من هستى ام (دونفر از بچه ها) را در قبال 700 هزار تومان به آن پیرزن فروختم.8
* خبرنگار از دخترک آدامس فروش مى پرسد: چرا کار مى کنى؟
وضع مالى خانواده ام خوب نیست، پدرم کارگر است و ما 7 خواهر و برادریم.
خبرنگار: لیلا چند سالته؟
17 سال
خبرنگار: فقط تو کار مى کنى؟
نه مادر و برادر کوچک ترم هم آن طرف خیابان آدامس مى فروشند.
خبرنگار: درس هم مى خوانى؟
(لبخند بر چهره اش نقش مى بندد) و مى گوید: کلاس اول راهنمایى هستم با معدّل 36/19.... اگر بتوانم خوب آدامس بفروشم، مى توانم درسم را ادامه دهم.
خبرنگار: پول آدامس را چه کار مى کنى؟
مى دهم بابام; آخر خواهر بزرگم 18 سالش است و نامزد دارد.9
* مهم ترین نماد بروز مشکلات در زندگى معلّمان پایین آمدن بازدهى و افت تحصیلى دانش آموزان است. 68% از معلمان، زیر خط فقر قرار دارند. توّرم و مشکلات اقتصادى این آمار را چندین درصد افزایش داده است.10
ب. سرقت
* دو جنایت کار حرفه اى به جرم سرقت از اتومبیل و پول نقد چهار راننده خودرو و قتل یک سرهنگ، به اعدام محکوم شدند.11
* مردم ایران شهر و زاهدان طى نامه اى از دادستان کل درخواست کردند با عوامل ایجاد رعب و وحشت و آن هایى که با راه بندان، اموال مسافران را با زور سرقت مى کنند، برخورد نمایند.12
* محاکمه باند 70 نفرى سارقان اتومبیل و جاعلان اسناد و پلاک، معروف به «باند تهران 42» روز دوشنبه آغاز شد. تاکنون 29 اتومبیل از آنان کشف و ضبط شده است.
ج. کلاه بردارى
* مردى با پیش فروش 5 دستگاه آپارتمان و دریافت 38 میلیون تومان از پنج نفر متوارى شد.13
* رئیس قوّه قضائیه:چگونه است شخصى که صد هزارتومان اعتبار ندارد با صدور چک، میلیون ها تومان چک بى محل صادرمى کند؟14 * یک کارگاه تولید و عرضه روغن تقلّبى موتور سیکلت توسط نیروى انتظامى کشف شد.15
د. گروگان گیرى
* مردى 30 ساله یکى از دوستانش را که در آپارتمانى تنها زندگى مى کند، به گروگان گرفت و از خانواده او درخواست 10 میلیون تومان پول نقد کرد.16
هـ. قتل
* رضا جوان 26 ساله، که مدت ها در خانه پیرزن رفت و آمد داشته است، پیرزن را به قتل رساند.17
* پیرزنى که به بلال پناه داده بود، با همدستى دوستش، به کام مرگ کشیده شد. هدف این قتل طلاهاى پیرزن بوده است.18
و. فساد و فحشا
* به دنبال اجراى طرح برخورد با متخلّفان، در منطقه انتظامىجنوب شرق تهران، مقدارى مواد مخدر، اجناس مسروقه و کالاهاى غیرمجاز کشف و ضبط شد و تعداد زیادى از اراذل و اوباش، قاچاقچى، معتاد و فروشندگان اجناس غیرمجاز دستگیر شدند. 197 حلقه نوار کاست، 17 حلقه نوار ویدئویى فیلم هاى مبتذل، مقادیرى مشروبات الکلى و 44 قطعه عکس مبتذل ضبط و در این رابطه 201 نفر از اراذل و اوباش، 61 قاچاقچى، 81 نفر معتاد و 31 نفر فروشنده اجناس غیرمجاز دستگیر شدند.19
* هر رهگذر عابرى که چند دقیقه وقتش را در بعضى خیابان ها یا میدان هاى بزرگ و شلوغ تهران سپرى کند، در حین قدم زدن زمزمه هایى را زیر گوش احساس مى کند، نوارجدید، CD، فیلم، مجله، پوستر، عکس، تایتانیک، مدونا، جان اسمیت و... این زمزمه هاى کنار خیابان حاکى از موجود بودن این کالاهاى به اصطلاح فرهنگى است.
ساعت 4 بعدازظهر خیابان ولى عصر زمزمه اى مرا به خود مى آورد: نوار جدید با بهترین کیفیت و کم ترین قیمت. جوانى است 23 ساله. او مرا به داخل زیرزمین دعوت مى کند. مى پرسم: مارکش چیه؟ جواب مى دهد: تا چى بخواهى: مکسل، سونى، ترانه، ایرانى، خارجى.
مى پرسد: مأمور که نیستى؟
به فرض که باشم، خوب که چه؟
مى گوید: مى دونم که مأمور نیستى، الان این قدر طبیعى شده که دیگر کسى زحمت به خودش نمى دهد بیاد دنبال ماها. از این گذشته، مملکت اونقدر گرفتارى داره که چارتا نوار جدید زیروروش نکنه... این جا نوار را از بندر مى آرن، ما مى فروشیم. البته نوارهاى لس آنجلس خودمان هم خریدار زیاد داره.20
* سه جوان 15،20 و 25 ساله بعدازظهر «سپیده مردانى» کودک 4 ساله اى را از مقابل منزل ربودند و در باغ، پس از تجاوز به او، وى را به قتل رساندند.21
* دو دختر 17 ساله به آرایشگاه مردانه مراجعه کرده و با برقرارى ارتباط نامشروع، درخواست مى کنند موهاى آن ها را همانند موهاى پسران آرایش دهند، آن ها ضمن پوشیدن لباس پسرانه مدت ها در شکل و قیافه پسران به میان مردم (مجالس مردانه) رفت و آمد داشتند و به کلاه بردارى و سرقت مى پرداختند که سرانجام دست گیر شدند.22
* هر ماه به طور متوسط، 15 تا 20 کودک و نوزاد رها شده وارد این مرکز (شیرخوارگاه آمنه) مى شوند، اما در ماه هاى اسفند، فروردین هر سال تعداد آن ها به 50 نفر افزایش مى یابد.23
ز. تجمّل گرایى و رفاه طلبى
* زن علاقه مند به دکوراسیون به شیوه اروپایى و مرد علاقه مند به دکوراسیون به شیوه ایرانى است.24
* معاون وزیر تعاون: در کشور ما، اعم از شهرى و روستایى و حتى در بین نیروهاى تحصیل کرده، روحیه کم کارى و رفاه طلبى حاکم است.25
* امام جمعه موقت قم: صداوسیما به جاى سادگى، تجمّل گرایى در ازدواج را ترویج مى کند.26
تحلیل خرد از انحرافات و مسائل اجتماعى ایران
1. قتل
این پدیده به شکل هاى گوناگون و با انگیزه هاى متفاوت انجام مى شود.
سرقت
انگیزه هاى قتل
اختلافات خانوادگى
2. اعتیاد و قاچاق مواد مخدّر
از ناهنجارى هاى شایع در میان مردم و از جمله در میان جوانان و نوجوانان طى سال هاى اخیر، گرایش به مواد مخدّر است.
ریشه هاى اعتیاد و قاچاق مواد مخدّر چیست و در کجاست؟ چگونه مى توان با آن مبارزه کرد؟ اعتیاد یک جرم است یا یک بیمارى؟
متأسفانه على رغم مبارزه با قاچاق مواد مخدّر و توزیع آن، این پدیده شوم همچنان در حال گسترش است;27 آن چنان که میدان آزادى تهران، پایگاه اصیل انقلاب، را نیز در کام خود فرو برده است.
حشیش فروش ها و و هروئین فروش ها چنان گستاخى و تباهى را عرضه مى کنند که پندارى مأمور و قانون چیزهایى مربوط به سیاره دیگرند.
وجود دو منطقه هلال طلایى افغانستان و پاکستان و مثلث طلایى لائوس، میانمار و تایلند در خارج از کشور و شرایط اقتصادى، بى کارى، ضعف روابط انسانى، در دست رس بودن مواد مخدّر، نابرابرى هاى اقتصادى، رشد بى رویه جمعیت، رفاه اقتصادى و ستیزه جویى والدین، عوامل عمده روند رو به رشد قاچاق و اعتیاد به مواد مخدّر هستند.
اعتیاد همسر که با فساد اخلاق و لاابالى گرى، سرقت، زندان، کتک کارى و دروغ گویى همراه است، از عوامل عمده طلاق محسوب مى شود.
اعتیاد خود ریشه بسیارى از کج روى هاست; و با خود بسیارى
از کج روى هاى دیگرى همچون قتل، سرقت، تجاوز، طلاق، انحرافات جنسى و اخلاقى و ده ها ناهنجارى دیگر را به همراه مى آورد.
3. سرقت
سرقت، که گاه با قتل همراه است، به دو شکل فردى و گروهى انجام مى گیرد. سارقان حرفه اى با شگردهاى عجیبى اقدام به سرقت از خانه ها و مغازه ها مى کنند.
سرقت خودروهاى رانندگان مسافرکش که چه بسا به قتل صاحبان این خودروها مى انجامد و کیف قاپى از معمول ترین روش هاى سرقت است.
4. کلاه بردارى و فریب
کلاه بردارى و فریب به شکل هاى گوناگون انجام مى شود:
الف. اجاره دادن خانه توقیف شده یک زندانى;
ب. ایجاد سه شرکت خیالى در سه منطقه تهران و فروش فیش حج تمتع;
ج. شرکت خیالى با عناوین تاجر کاغذ، تن ماهى و مانند آن;
د. اخذ ویزا از کشورهاى خارجى و اعزام متقاضى به خارج از کشور در پوشش شرکت بازرگانى;
هـ. کلاه بردارى و فریب در امر ازدواج.
بیش تر با انگیزه اقتصادى 8کلاه بردارى
5. کودکان بى سرپرست
کودکانى که تنها زیستن در پرورشگاه را باور کرده اند، پدران و مادرانشان آنان را به دلایل گوناگون، در خیابان، زایشگاه، و یا گوشه دستشویى رها کرده اند. هر ماه به طور متوسط 15 تا 20 نوزاد و کودک، که در ماه فروردین و اسفند به حدود 50 نفر مى رسند، روانه پرورشگاه مى شوند.
کمبودمحبتواقعى،رنج دورى ازپدر و مادر و ناتوانى امدادگران از جامعه پذیر کردن آن ها از مشکلات اساسى آنان به شمار مى رود. نگاه ترحّم آمیز و یا تحقیرآمیز جامعه و کم بود امکانات نگه دارى کودکان بى سرپرست، معلول مشکلات دیگرى است.
6. اوقات فراغت کودکان و نوجوانان
با شروع فصل تابستان، اوقات فراغت به صورت مهم ترین دغدغه خانواده ها درمى آید. پرورش خلّاقیت کودکان و استفاده بهینه از این اوقات فراغت در کشور ما، که مبتنى بر ساماندهاى سنّتى، انباشتن اطلاعات و تکیه بر حافظه استوار است، مورد تأکید دو چندان قرار مى گیرد.
مهم ترین نارسایى هاى مربوط به اوقات فراغت کودکان و نوجوانان عبارتند از:
1. ناتوانى بسیارى از خانواده ها در نام نویسى بچه ها در کلاس هاى تابستانى;
2. بى توجهى بسیارى از خانواده ها;
3. عدم امکان مسافرت هاى تابستانى به دلایل اقتصادى;
4. نبود فضاهاى مناسب براى تفریح کودکان و فوتبال براى نوجوانان;
5. ضعف برنامه ریزى;
6. پایین بودن کیفیت برنامه هاى تابستانى.
7. دین گریزى جوانان
جوانان بزرگ ترین سرمایه ها و پویاترین نیروهاى هر جامعه در مسیر سازندگى آن مى باشند. جامعه اى که جوانان آن عیّاش و ول گرد یا در دنیاى یأس و نومیدى غوطه مى خورند و یا جایى را براى فعالیت نمى یابند، نه تنها توسعه نمى یابد، بلکه دچار واپس گرایى مى گردد.
ارزش هاى منفى در میان جوانان ما نفوذ کرده و اوضاع و احوال غم انگیز بیش تر جوانان ما را به بند کشیده است; رفتارهاى انحرافى همچون اعتیاد، ول گردى، فحشا و بى حجابى و یا بیمارى هاى روانى و افسردگى و پرخاش گرى در میان آن ها نمود و بروز یافته است.
پوچ گرایى یکى از این ارزش هاى منفى است که آثار زیان بارى به دنبال دارد و سبب مى شود تا جوانان دچار سراسیمگى و بحران هویت شوند; یعنى هم راه ها و هم اهداف جامعه را به کنار نهند و راه ها و اهداف غیر مقبول دیگرى انتخاب نمایند.
عصیان گرى در جوانان ما در قالب رفتارهایى نابهنجار همچون اعتیاد، بى بند و بارى، فحشا و ول گردى بروز مى یابد و به موازات خشم و نفرتى که جامعه نسبت به آنان ابراز مى دارد، دچار پوچ گرایى مى گردند.
دین گریزى و دین ستیزى نمونه دیگرى از شاخصه هاى بریدگى جوانان از ارزش هاى اسلامى است.
گرایش پسران و دختران دانشگاه به ارتباط با یکدیگر و گریز از چادر مصادیق دیگرى از این دور افتادگى از ارزش هاى مثبت و گرایش به ارزش هاى منفى است.
عوامل دین گریزى جوانان عبارتند از:
بى احترامى والدین و درخواست هاى غیرمنطقى آنان; شرایط اقتصادى; از جمله بى کارى; بى ارزش شدن مدارج تحصیلى و مسدود شدن راه هاى رسیدن به منزلت اجتماعى; رواج فرهنگ خشونت; نبود برنامه هاى مناسب و درخور جوانان; فقدان ارائه برنامه ها و پیام هاى دینى در قالب گفتار و رفتار زیبا و منطقى.
8. ازدواج جوانان و مسکن
دشوارى هاى و هزینه هاى شروع یک زندگى سبب شده است مصلحان اجتماعى براى فراهم کردن زمینه هاى ازدواج جوانان، خانواده ها را از سخت گیرى در امر ازدواج جوانان برحذر دارند. معمولاً خانواده دختر از خواستگار دختر خود انتظار شغل عالى، تحصیلات بالا، اتومبیل و مسکن مناسب و توان خرید مناسب عروسى دارند. آن ها انتظار دارند مجالس عقد و عروسى در تالارها و هتل هایى که هزینه گزافى بر جوانان تحمیل مى کنند، برگزار شوند و متقابلاً خانواده پسر جهیزیه سنگین و تحصیلات عالى را بهانه قرار مى دهند.
9. مشاجرات و اختلافات خانوادگى
مشاجرات و اختلافات خانوادگى در میان خانواده ها رواج فوق العاده اى دارد. مشاجرات خانوادگى معمولاً از این جا شروع مى شود که زن و شوهر بر سر موضوع پیش پاافتاده اى با طرح موقعیت هاى مثبت خود و ضعف هاى همسر، اختلاف را آغاز مى کنند و به این جا مى رسند که مى گویند: ما اصلاً براى زندگى با یکدیگر ساخته نشده ایم!
عوامل اختلافات خانوادگى
مقایسه همسر در جنبه هاى گوناگون با زنان و مردان دیگر;
اختلاف بر سر جنسیت فرزند متولد شده;
چشم و همچشمى (مقایسه اجتماعى);
بهانه گیرى از همسر شاغل;
ناتوانى همسر در تأمین مخارج زندگى;
دخالت هاى فامیل نزدیک در زندگى زوجین;
رفت وآمد همسر با افراد بیگانه;
نابارورى همسر.
10. طلاق
در حالى که براساس آمار در مقایسه با 6 ماهه اول سال گذشته، نرخ ازدواج روندى رو به کاهش داشته است، طلاق 58/1 درصد افزایش را نشان مى دهد.
عوارض نامبارک طلاق فقط متوجه زن و شوهر نمى گردد، بلکه فرزندان آنان را نیز شامل مى شود. زن و مرد با حکم دادگاه از یکدیگر جدا مى شوند، سپس با مرد یا زن دیگرى ازدواج مى کنند و بدین صورت، هر کدام به دنبال سرنوشت خود مى روند، در این مورد، این فرزندان هستند که معمولاً اسیر ناپدرى یا نامادرى معمولاً نامهربان گردیده، ناچار شکنجه هاى طاقت فرسایى تحمّل مى کنند.
رهاورد طلاق براى فرزندان رقّت بار است; فرار از خانه و قرار گرفتن در هزاران دامى که شیّادان پهن کرده اند از جمله این رهاوردهاست.
تحلیل کلان انحرافات و مسائل اجتماعى ایران
افزایش میزان کج روى ها و مسائل اجتماعى ایران از موضوعاتى است که در آن تردیدى وجود ندارد و با وجود کاهش در بعضى سال ها، به طور کلى، روندى افزایشى طى نموده است.28 سؤال این است که علت ها یا عوامل کج روى هاى اجتماعى که در سال هاى پس انقلاب، بخصوص در سال هاى آغازین جنگ، میزان محدودى داشت و اکنون پس از دو دهه رو به افزایش گذاشته، چیست؟ شکى نیست که 8 سال جنگ و به دنبال آن برنامه هاى تعدیل اقتصادى، سیاست هاى انبساطى، کشش ناپذیرى عرضه و تولیدات داخلى، اهتمام مسؤولان به امر توسعه سیاسى و غفلت آنان از پرداختن به اقتصاد، دامن زدن به مسائل حاشیه اى و ناامن کردن زندگى اجتماعى، موجب تورّم گسترده و در نتیجه، فقر فزاینده مردم گردیده است، ولى آیا مى توان تنها عامل کج روى هاى اجتماعى را تورّم و ثبات نسبى درآمدها یعنى فقر ـ دانست؟
تحقیق در میان جوامع مختلف شهرى و روستایى نشان مى دهد که فقر به تنهایى عامل به وجود آمدن کج روى هاى اجتماعى نمى گردد. در بسیارى از شهرهاى ایران از جمله بعضى از شهرهاى مذهبى، که در آن ها ارزش هاى دینى از حاکمیت بیش ترى برخوردارند و نیز روستاهاى ایران با وجود فقر بیش تر، این میزان کج روى وجود ندارد. «باید توجه داشت که فقر به تنهایى مسأله اى براى نظام اجتماعى ایجاد نمى کند و هیچ نوع آسیبى به آن نمى رساند، بلکه حتى به عکس در تحکیم ثبات اجتماعى تأثیر مثبت مى گذارد. بر این نکته مرتن و دورکهایم نیز تأکید داشته اند.»29
اگر فقر عامل کج روى هاى اجتماعى نیست، پس تبیین ممکن از کج روى هاى اجتماعى چه چیزى مى تواند باشد؟ به نظر مى رسد بهترین تبیین در مورد موضوع کج روى ها و مسائل اجتماعى، ارزش یافتن ثروت در جامعه نابرابر است. ارزش هاى انقلابى از قبیل ایثار، خدمت به مردم در شرایط سخت، مهربانى با مردم، پذیرش فقر و نردبان ساختن آن براى رسیدن به پیشرفت هاى مادى و معنوى تنها در شرایطى به دست مى آیند که ارزش هاى مسلّط جامعه را ارزش هاى معنوى تشکیل دهند، اما وقتى به طرق مختلف، حتى از سوى ارزش گذاران جامعه:
پیشرفت اقتصادى به صورت یله و رها از هرگونه قید و بند ارزش شناخته مى شود;
عدالت اجتماعى کم تر مورد توجه قرار مى گیرد;
در فرایند توزیع ثروت هاى جامعه، ملاحظه فقرا نشده و سرمایه داران و عدّه اى دیگر براى سوء استفاده هاى اقتصادى، خود را به اهرم هاى قدرت نزدیک مى کنند;
با ثروت هاى بادآورده برخورد قاطع صورت نمى گیرد;
و در نهایت، از سوى ارزش گذاران جامعه ما آنچه به عنوان ارزش مورد احترام قرار مى گیرد، مظاهر ثروت است، ارزش یافتن ثروت و مظاهر آن، طالبان ثروت را تشویق مى کند و به آنان این امکان را مى دهد که براى دست یافتن به ثروت، از راه هاى نامشروع و حتى در مواردى، در پرده و پوشش راه کارهاى قانونى، به ثروت دست یابند.
فقر در جامعه اى که اقتصاد آن تورّم زا بوده و از تعادل لازم برخوردار نیست، به طور مداوم افزایش مى یابد و در مقابل، کسانى که از این ثروت بهره مند نیستند، با کاهش درآمدها و یا حدّاقل ثبات درآمدها فقیرتر مى گردند.
افزایش ثروت به صورت افسار گیسخته در دهک هاى بالاى جامعه و فقر روزافزون در دهک هاى پایین جامعه، نابرابرى را به شدت افزایش مى دهد. در چنین جامعه اى، هرچند از سوى مسؤولان امور ارزش هاى الهى توصیه شوند، جز خنده استهزاآمیز چیزى به دنبال نخواهد داشت; زیرا آنچه به عنوان ارزش هاى پذیرفته شده و هنجارهاى مورد قبول، محوریت یافته مظاهر ثروت است. در چنین وضعیتى، متوسطان جامعه گوش شنوایى براى قناعت و پرهیز از مظاهر تجمّل ندارند، چه برسد به اقشار فقیر جامعه که در تأمین خوراک و پوشاک خود نیز درمانده اند.
ارزش یافتن ثروت موجب مى شود که دارندگان آن ارزش هاى دیگر خود را به جامعه منتقل کنند; چرا که مدار احترام و عدم آن و در نتیجه، تشویق و تنبیه، بر محور ثروت و فقر است و بدین روى، برترى جویى، خودنمایى، تجمّل گرایى مصرف گرایى، چاپلوسى، تحقیر فقرا، اسائه ادب نسبت به آن ها، بى توجهى و حتى در مواردى پاى مال کردن حقوق آن ها در قبال ثروتمندان خوش پوش با لباس اتوکشیده در جامعه رواج مى یابد و همزمان با آن، ارزش هایى از قبیل آزادمنشى، شجاعت و جسارت در بیان حقایق و انتقادات، روحیه خدمت، بى پیرایگى، صداقت، تواضع و یک رنگى تحت الشعاع ارزش هاى مادى قرار مى گیرند:
نمایش ثروت توسط ثروتمندان در قالب پوشاک، تجملاّت زندگى، اتومبیل، مسکن;
تبلیغات تلویزیونى، رادیویى و پوسترها، حتى با استفاده از ابزارهایى همچون تصاویر تبلیغاتى بر روى اتوبوس هاى شهرى;
حضور کالاهاى شیک و تجمّلى در فروشگاه هاى بزرگ که احساس نیاز را در اقشار متوسط و فقیر تشدید مى کند.30
فقر واقعى و احساس فقر ناشى از موارد مذکور نوعى احساس محرومیت در افراد به وجود مى آورد و در این میان، مقایسه اجتماعى که عامّه مردم نام آن را «چشم و همچشمى» مى گذارند، به این احساس محرومیت دامن زده، افراد را از نظر روانى براى اقدام به کج روى هاى اجتماعى نزدیک تر مى کند.31
آسیب هاى روانى افراد جامعه را تحت فشار قرار مى دهند، مظاهر ثروت با ارزش تلقى مى شوند و حتى در مواردى به نظر برخى افراد فقیر، تنها ثروت است که امکان رسیدن به احتیاجات مادى و معنوى به همه مى دهد; همان که اقشار ثروتمند دارند و دائم آن را در معرض نمایش گذاشته، به آن افتخار مى کنند. فقرا نیازمند واقعى امکانات مادى و معنوى اند و خواهان آن هستند که امکانات مادى و معنوى همانند قشر مافوق برایشان تأمین شود، اما سازوکارى که بتواند آن ها را به اهدافشان برساند، وجود ندارد. بدتر از آن، فقر و ندارى به عنوان یک عنصر فرهنگى در دیدگاه شخص فقیر، مساوى با شرمندگى است (آنچنان که دارندگى مساوى برازندگى است); به گونه اى که دست کم اگر فقر، شرمندگى نبود و مذموم تلّقى نمى شد، آبرومندان جامعه بر فقر خود صبر مى کردند و از ترس استهزا و تحقیر شدن از ناحیه دیگران، دست به کج روى هاى اجتماعى نمى آلودند. آبرومندان جامعه و کسانى که تحت مهارهاى درونى قرار دارند تا مدتى در مقابل این فشار اجتماعى مقاومت مى کنند، اما به تدریج این مقاومت شکسته مى شود; آنان ارزشمند بودن ثروت و ارزش هاى دیگرى را که به تبع این ارزش به وجود مى آید، از دهک هاى بالایى به دهک هاى پایینى براساس قاعده سرایت اجتماعى، انتقال مى دهند.
اگرچه افراد جامعه که به تازگى ارزش هاى جدید مادى را پذیرفته اند، به خاطر حضور نسبى و بقایاى ارزش هاى بجامانده قبلى تا مدتى دچار شخصیت «شیزوفرنى» گشته و مجبورند دربرخورد با افراد و طبقات مختلف جامعه و یا هنگام حضور در مکان هاى گوناگون رنگ عوض کرده، براى جلب احترام، رفتارى دوگانه داشته باشند، اما پیشرفت و فراگیرشدن ارزش هاى مادى از لحاظ وسعت و همچنین عمیق تر شدن و پیش روى غلظت این ارزش ها در تمام سطوح به گونه اى که حتى اقشار مذهبى را نیز تحت پوشش قرار دهد، حالت شرم و دوگانگى شخصیت را کنار گذاشته، یکسره داخل در ارزش ها و هنجارهاى جدید مى شوند که حول محور ارزش ثروت به وجود آمده اند.
رفتارهاى دوگانه به گونه اى محسوس به طور روزمرّه قابل مشاهده هستند; ترکیبى نامتجانس از رفتار مذهبى و غیرمذهبى: مرد با چهره اى کاملاً مذهبى در کنار خانم و دختر خانم هایى که پوشش آن ها کاملاً غیرمذهبى مى نماید، نماز مى خواند، اما فیلم ویدئویى هم مى بیند; چهره اى مذهبى با لحن و گفتار دینى دارد، اما در مسائل اقتصادى از اجحاف و گران فروشى، تقلّب و پارتى بازى و حتى در موارد بسیارى از رباخوارى فروگذار نمى کند.
قلب ارزش ها و تغییر آن ها به چهره اى غیرمذهبى نیز قابل مشاهده است: خانم مذهبى که تا دیروز چادر مى پوشید و در مراسم مذهبى شرکت مى کرد، اکنون تحت تأثیر اشاعه فرهنگى که در آن ثروت و مظاهر آن ارزشمند است، مانتو پوشیده، دکمه هاى پایینى آن را باز کرده و یا با مانتویى که کناره هاى آن چاک زده در اجتماع حاضر مى شود. او که تا دیروز انگشتر و گلوبند طلا و نوع لباس را به هیچ مى انگاشت و آن ها را به عنوان فخرفروشى، منفى تلقّى مى کرد، اکنون با نمایش طلاجات خود، به آن ها افتخار مىورزد.
مشکل بزرگ تر آن است که فرایند تغییر ارزش ها در یک نقطه توقف نمى کند، بلکه دایم عمق و گسترش مى یابد: اتومبیل هاى شیک تر، تجملاّت بیش تر، آرایش غلیظ تر، لباس هاى جورواجور، تنگ تر و نازک تر و به دنبال آن، خودنمایى و مصرف گرایى بیش تر.
در این وضعیت نیز مثل وضعیت سابق، قشر ثروتمند جامعه توانایى ارضاى تمایلات و احساسات خود را دارند، متوسطان جامعه نیز با قدرى تلاش بیش تر (کار دو نوبته و یافتن راه هاى جدید جذب درآمد) و گاه با کلاه بردارى و فریب و شیوه هاى غیرقانونى کمابیش به اهداف خود مى رسند، اما اکثریت جامعه بخصوص آن ها که بى کارند یا درآمدشان ناچیز است، همچنین مهار درونى آن ها ضعیف، و مقایسه اجتماعى در آن ها قوى است، وقتى راه هاى قانونى جذب درآمد را براى خود بسته مى بینند، چاره اى جز کج روى هاى اجتماعى نمى یابند.
بنابراین:
1. ارزش مند شدن ثروتک نابرابرى ک مقایسه اجتماعى کاحساس نیاز کمحرومیت نسبى ک احساس بى عدالتى;
2. بسته بودن راه هاى رسیدن به درآمد بیش تر;
3. نبود مهارهاى درونى و بیرونى;
سه شرط اساسى براى پدیدآمدن کج روى ها هستند. اما نقطه عزیمت این عوامل را همان شرط آغازین تشکیل مى دهد.32
ارتکاب کج روى ها براساس قاعده مزبور، نه تنها در میان اقشار متوسط و فقیر وجود دارد، بلکه در میان ثروتمندان جامعه نیز رایج است و ثروتمندان به لحاظ توانایى هاى مادّى و ذهنى که دارند، در ارتکاب خلاف جسورترند. سرقت هاى کلان و آلودگى به مظاهر ارزش هاى مادى در میان آنان شایع تر است.
انقلاب با احساسات جوشان مذهبى و ارزش هاى مذهبى شروع گردید و به صورت هنجارهاى اجتماعى درآمد. آنچه ارزش بود تواضع، یک رنگى و عدم تفاخر بود; ثروتمندان بر فقرا فخر نمى فروختند و فقرا به خاطر فقرشان خجالت نمى کشیدند; دزدى و سرقت یک جنایت نابخشودنى تلقى مى گردید; بى حجابى، استفاده از نوارهاى موسیقى و ویدئویى مبتذل در وسایط نقلیه عمومى و غیر آن گناه نابخشودنى بود; پارتى بازى معمول نبود، کمیته انقلاب اسلامى (آن زمان) با مظاهر فساد هرچند در مواردى خارج از حد اعتدال برخورد مى کرد; اگر حقى از فقرا پاى مال مى شد، با شجاعت پى گیرى مى کردند و امیدوار بودند که زحمت آنان به ثمر مى نشیند; رباخوارى بسیار مذموم بود; اعتیاد، شراب خوارى و بى بند و بارى اگر بود، بسیار محدود و در شرایط بسیار مخفى و سرّى قابل تحقق بود. اما با فرایندى که توضیح آن گذشت، مسؤول و غیرمسؤول در دام تنعّم طلبى و رفاه زدگى قرار گرفتند. ارزش یافتن ثروت، رواج فقر و نابرابرى و مقایسه اجتماعى یک مسابقه تمام عیار بین افراد جامعه بدون در نظر گرفتن ملاحظات قانونى و شرعى براى کسب ثروت بیش تر فراهم ساخته و طبیعى است وقتى ارزش هاى دینى فروکش نمایند و ثروت ارزشمند گردد، رشا و ارتشا، طلاق، اعتیاد، گریز از ارزش هاى مذهبى در بین جوانان و نوجوانان، پارتى بازى و حاکمیت روابط غیررسمى در تمام روابط اجتماعى، سرقت، قتل و... روز به روز افزایش مى یابند و تا آن جا پیش مى روند که در زیر یکى از پل هاى جنب حرم حضرت معصومه(علیها السلام) در شهر انقلابى اسلامى قم، بساط قماربازى بدون دغدغه برپا مى گردد.33
متأسفانه بسیارى از امورى که کج روى تلقى مى گردیده، اکنون به صورت هنجار34 درآمده اند; زیرا نه تنها به صورت گسترده در میان مردم شایع شده اند، بلکه انگیزه اى هم از ناحیه مردم براى برخورد با آن ها، چه به صورت رسمى و چه به صورت غیررسمى وجود ندارد; و اگر در عده اى چنین انگیزه اى وجود داشته باشد، شاکى در پیچ و خم ادارى و وجود عوامل مزاحم دیگر همچون تأثیر ارتباطات و روابط دوستانه، رشوه و بى انگیزگى در نیروهاى عمل کننده، همّت و توان لازم را براى پى گیرى از دست خواهد داد و همین موضوع زمینه را براى بى باکى کج روان و منحرفان فراهم ساخته است. آنان به این نتیجه رسیده اند که احتمال سودى که از ره گذر کج روى خواهند داشت بسیار بیش تر از ضررى است که احیاناً از دست گیرى و محاکمه و جریمه نصیب آن ها خواهد شد. بسیارى از آنان احتمال دست گیرى را منتفى مى دانند و از طریق ارتباط هایى که با نیروهاى عمل کننده بر ضد انحراف برقرار کرده اند، بیش ترین اسباب ناامنى را فراهم نموده اند. در یکى از شهرها سرقت به گونه اى است که جدّاً مردم از دست سارقان به ستوه آمده اند و هیچ گونه امیدى به نیروى هاى انتظامى در برخورد با آن ها ندارند.35
نیروهاى انتظامى به دلیل این که همانند سایر اقشار در فرایند قلب و تغییر ارزش ها قرار گرفته اند، به دلیل امکانات و فرصت هایى که در اختیار دارند، زودتر از دیگران در زمینه سازى و ایجاد انگیزه براى کج روان سهیم هستند. حقوق ناکافى نیروهاى انتظامى زمینه و استعداد نیروى انتظامى را براى قرار گرفتن در این گونه مسائل مهیّا ساخته است.
نتیجه گیرى
جوامع غربى براساس ارزش ها و هنجارهاى مادى عمل مى کنند. براى عمل نهادها و سازمان هاى اجتماعى بر وجه مطلوب سازوکارهایى تعبیه شده است که براساس آن ها و همچنین هنجارپذیرى و جامعه پذیرى دقیقى که از ابتداى دوران کودکى آغاز مى گردد، به طور قابل توجّهى امکان بروز ناهنجارى و انحراف از افراد و گروه ها سلب شده است.حاکمیت شدید دیوان سالارى از بیرون و جامعه پذیرى شدید ازدرون نیز امکان تخطّى از هنجارها و اصول و مقررّات حاکم را به شدّت کاهش مى دهد.
اما در جوامعى همچون جامعه ما که هر چند بر کنترل کننده هاى بیرونى تأکید دارد، اما معمولاً سعى و اهتمام بر کنترل کننده هاى درونى و ارزش هایى است که شخص براساس آن ها از آلودگى به انحراف بازداشته مى شود، در شرایط غیرعادى، وقتى ساختارهاى حاکم بر جامعه از طرف متولّیان امور به گونه اى سازمان داده شود که خود این ارزش ها آسیب ببینند، در این صورت، عاملى براى کنترل افراد جامعه از آلوده شدن به انحرافات وجود نخواهد داشت; زیرا مهارکننده هاى بیرونى داراى سازوکارى ناقص و گریزگاه هاى آن فراوان است و مهارکننده هاى درونى نیز نقش و تأثیر خود را از دست داده اند. رهاورد چنین وضعیتى چیزى جز نابسامانى اجتماعى نخواهد بود.
پس بر متولّیان امور است که به جاى تخریب ارزش هاى معنوى، در تقویت آن ها در تمام ابعاد همّت گمارند. سازوکارهایى را که از طریق آن ها فاصله هاى طبقاتى کاهش مى یابد و مقایسه هاى اجتماعى نادیده گرفته مى شود، در دستور کار و برنامه هاى خود قرار دهند. در این صورت است که انحرافات و نابسامانى هاى اجتماعى کاهش خواهند یافت.
-
پى نوشت ها
1رحمت اللّه صدیق، مسائل اجتماعى ایران،جزوه درسى،ص 1
2این دیدگاه مبتنى بر نظریه هاى انگیزشى است که نظم و هماهنگى و همنوایى را الگوى معمولى و طبیعى رفتار بشر مى داند و چنان که از عمده تفاسیر قرآنى نیز مستفاد است، مورد قبول قرآن مى باشد. اما براساس نظریه هاى کنترل ذات بشر نه متکى بر اخلاق و نه غیر آن است. سؤال اصلى در این نظریه ها سؤال از علّت همنوایى است. نظریه سومى هم به عنوان نظریه فرهنگى وجود دارد که فرد را در این مورد خنثا مى داند: کج روى و راست روى شخص به یادگیرى و این که همنشین او چه کسى باشد، بستگى دارد (کارکردگراها) و یا ناشى از طبقاتى بودن جامعه است (تضادگراها)
3«هنجار» یا «قاعده رفتار» ارزش هاى پذیرفته شده توسط عامّه مردم است.
4حسین فرجاد، مسائل اجتماعى ایران، چاپ اول، اساطیر، 1377، ص 12
5حسین فرجاد، مسائل اجتماعى ایران، چاپ اول، اساطیر، 1377، ص 13
6RoBERT K. MERTON amcl ROBRT NISBET, Contemporary Social problems, p.9
7فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، چاپ دوم، شرکت سهامى انتشار، 1377، ص 157
8روزنامه خانواده، 16 فروردین، 1377
9روزنامه ایران، 16 خرداد 1377
10روزنامه خانواده، 5 مهر 1377
11روزنامه همشهرى، 21 آبان 1377
12روزنامه کیهان، 28 مهر 1377
13روزنامه کیهان، 27 آبان 1377
14کیهان، 27 آبان 1377
15کیهان، 27 آبان 1377
16روزنامه ایران، 6 آبان 1377
17روزنامه خانواده، 25 آبان 1377
18روزنامه ایران، 28 آبان 1377
19روزنامه کیهان، 27 مهر 1377
20روزنامه ایران، 21 آبان 1377
21روزنامه جامعه، 19 اردیبهشت 1377
22روزنامه خانواده، 30 اردیبهشت 1377
23روزنامه ایران، 5 اردیبهشت 1377
24همان، 31 فروردین 1377
25همان، 27 آبان 1377
26روزنامه همشهرى، 15 فروردین 1377
27سال نامه آمارى، سال 1377، ص 546
28سالنامه آمارى کشور، 1377، ص 532
29فرامرز رفیع پور، پیشین، ص 197
29فرامرز رفیع پور، پیشین، ص 203
29فرامرز رفیع پور، پیشین، ص 207
29فرامرز رفیع پور، پیشین، ص 301ـ302
29براساس مشاهده نگارنده
29مرتن انحرافى را که شرایط اجتماعى متقاضى آن باشد، یک هنجار مى داند.
29براساس اطلاعات و شواهد نگارنده