اخلاق و عرفان اسلامى
اخلاق و عرفان اسلامى
استاد محمدتقى مصباح يزدى
اشاره
در جلسات گذشته، اين بحث مطرح شد كه حركت تكاملى انسان در گرو ادراك آگاهانه نسبت به مبدأ و معاد و توجه به وظايفى است كه انسان در بين اين دو نقطه بايد عهدهدار شود تا بتواند به سعادت ابدى نايل گردد. ولى هم عوامل طبيعى باعث مىشوند كه انسان از اين توجه غافل شود و هم عوامل غيرطبيعى، عوامل اجتماعى و يا حتى عوامل نامحسوس و نامرئى. و ريشه همه انحرافات و لغزشها و سقوطها هم همان «غفلت» است.
عوامل ايجادكننده غفلت از خدا
در يك كلمه، تمام تعاليم دينى و وظايفى كه خداى متعال براى انسان تعيين فرموده است، همه به نحوى غفلت زدا هستند و باعث مىشوند كه انسان از عواملى كه موجب غفلت مىشود رها گردد تا بتواند در مسير صحيح قرار بگيرد. براى تبيين اين بحث، از دو روش مىتوان استفاده كرد؛ يكى اينكه با فكر و تعقّل وارد شويم و ببينيم چطور مىشود كه آدم غافل مىشود و چطور مىشود كه توجه پيدا مىكند. صرفنظر از آنچه در كتاب و سنّت اهلبيت پيامبر: در اينباره وارد شده، تا حدى با فكر و عقل خودمان هم مىتوانيم جواب اين سؤال را به دست بياوريم. خداوند عقل را به آدمىزاد داده است تا از آن استفاده كند. يكى از بهترين موارد استفادهاش هم همين جاست.
قبلا اشاره كردهايم كه معمولا انسان غفلت مطلق ندارد؛ اينجور نيست كه آدم از همه چيز غافل باشد، بلكه اين همه مذمّتى كه از غفلت شده، از غفلت نسبت به چيزهايى است كه بايد به آنها توجه داشته باشد. در واقع، آنچه موجب مىشود كه انسان غفلت كند از آنچه بايد بدان توجه داشته باشد، توجه به چيزهاى ديگرى است. شما در تجربههاى عادى و روزمره خودتان هم مىتوانيد اين تجربه را داشته باشيد: تا وقتى به گويندهاى توجه مىكنيد، از خيلى چيزهاى ديگر غافليد، حتى غافليد از اينكه پهلوى چه كسى نشستهايد، يا در كجا هستيد؛ چون توجهتان معطوف به يك نقطه است. بر عكس، اگر عاملى باعث شد كه توجه شما معطوف به چيز ديگرى بشود؛ مثلا يك مسأله خانوادگى، مشكل شخصى، وضع اقتصادى يا اجتماعى، هرچند در اينجا نشسته باشيد، ولى اصلا متوجه اطراف خود يا مدت زمانى كه مىگذرد نمىشويد. اين معنايش آن است كه انسان در هر زمانى مىتواند به مسائل مختلفى توجه پيدا كند. اگر توجهش به چيزى متمركز شود، از چيزهاى ديگر غافل مىگردد. البته اينكه انسان در آنِ واحد مىتواند به چند چيز توجه داشته باشد، مسألهاى است كه روانشناسان دربارهاش بحث كردهاند و چيزهايى هم گفتهاند كه از بحث ما خارج است. در مجموع، اگر توجه انسان در يك چيزى متمركز شود از چيزهاى ديگر غافل مىگردد.
حال، اول بايد بدانيم كه به چه چيزهايى بايد توجه كنيم؛ از چه چيزهايى نبايد غافل شويم. در اينباره قبلا بحث كرديم: «رَحماللهَ امرءً عَلِم مِن اينَ و فى اينَ و الى اين.» بايد به آغاز و انجام و مسير راهى كه بايد طى كنيم تا به سعادت برسيم توجه داشته باشيم؛ يعنى به خدا و قيامت و به وظايفى كه در مقابل خدا داريم. به هر چيز ديگرى توجه كنيم و در آن متمركز بشويم، ما را از اينها غافل مىكند. چگونه انسان مىتواند به چيزى توجه پيدا كند و در آن متمركز شود؟ يك سلسله عوامل طبيعى اقتضاى اين كار را دارند؛ همان عواملى كه مق