درآمدى بر رابطه قرآن و علوم
Article data in English (انگلیسی)
درآمدى بر رابطه قرآن و علوم
على رضایى بیرجندى
نیم نگاهى به قلمرو قرآن
قرآن کلام خدا و تجلّى اسم جامع، محیط و اعظم حق تعالى است که همه اندیشه هاى حقیقت جو و خردورز را به دل سپارى فرا مى خواند: «کتابٌ انزلناه الیکَ مبارکٌ لیدَّبَّروا آیاتِه و لیتذکَّرَ اولوالالباب.» (ص: 29) قرآن معجزه جاودانه رسول گرامى (ص) و تنها نسخه شفّاف و فرجامین وحى آسمانى است که راه و رسم زندگى توحیدى و سعادت آفرین را به انسان مى آموزد: «یا ایُّها الّذینَ آمَنوا استجیبوا للّهِ و للرَّسولِ اذا دعاکم لما یُحییکم.» (انفال: 24 )
قرآن به عنوان پیام هدایت الهى براى انسان، همه ساحت هاى حیات مادى و معنوى را در برمى گیرد. در این کتاب جامع، تمام قلمروهاى زندگى مادى و معنوى، فردى، اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، دنیایى و آخرتى و جز آن، از آغاز آفرینش و مبدأشناسى تا مسیر و برنامه زندگى و سرمنزل نهایى، همه مورد توجه تشریع الهى است. فضاى بى کران معارف قرآن در راستاى رسیدن انسان ها به کمال، از جنین تا جنان و از ملک تا ملکوت و از ذرّه تا کهکشان را فرا مى گیرد و در یک کلام، همه لوازم هدایت و تربیت انسان را در خود نهفته دارد: «و نزّلنا علیکَ الکتابَ تبیانا لکلِّ شى ءٍ.» (نحل: 89)
جایگاه علم1 در قرآن و روایات
از سوى دیگر، قرآن با برابر نهادن علم و برهان قطعى عقلى با وحى و نبوّت آسمانى و نیز هدایت و شهود عرفانى2 در جهت کشف حقایق و شناخت معارف و ارائه سه طریق به سوى مطلق علم3 و نیز سرزنش کسانى که بدون بهره مندى از یکى از این راه ها به مجادله برمى خیزند (و مِن النّاسِ مَن یُجادلُ فى اللّهِ بغیرِ علمٍ و لا هدىً و لا کتابٍ منیرٍ.( )حج: 22 )و همچنین با تکیه بر منابع شش گانه شناخت و دعوت ضمنى به لزوم به کارگیرى آن ها، و نیز دعوت انسان ها به مطالعه آیات آفاقى و انفسى، به عنوان مهم ترین راه شناخت خدا، و با تکریم و بزرگداشت مقام علم4 و نکوهش جهل و جاهلان،5 ضمن ایجاد انگیزه براى کسب علم و معرفت، رویکرد علمى خود را نیز نمایان ساخته است.
در احادیث متعددى قرآن به عنوان کتاب حاوى علم و اخبار و هر آنچه در جهان رخ داده و خواهد داد6 مطرح مى شود، هرچند خرد آدمیان قادر به درک همه این علوم نباشد.7 بنابراین، یکى از ویژگى هاى ممتاز و منحصر به فرد قرآن کریم، عمق و ژرفاى شگفت آور آن است؛ چنان که قرآن ناطق، امام على (ع) درباره آن فرمود: «و بحرا لا یُدرکُ قعره.» و تاریخ نشان داده است که راز جاودانگى و ماندگارى قرآن در جارى زمان، تازگى و طراوت همیشگى آن براى افکار و اندیشه هاى بشر همین عمق و ژرفاى آن است که همچون دریاى بى کران، غوّاصان فکر و فهم را در خود مى پذیرد و هیچ گاه به نقطه پایان نمى رساند.
راز این حقیقت با عنایت به تشابه تجلّى با تجلّى کننده روشن مى شود. قرآن تجلّى خداست و مخاطب آن فطرت زوال ناپذیر آدمى در هر عصر و نسل و نژاد. بدین روى، پیام هاى قرآن در بردارنده محتوایى ژرف، فرازمانى، فرامکانى و جهان شمول هستند. از سوى دیگر، در چند قرن اخیر و در پى رشد چشمگیر علوم تجربى در غرب، بیش ترین معارضه با کتاب هاى آسمانى و متون دینى به نام «علم» صورت گرفته است. با التفات به بخش هاى گوناگون علوم، از اخترشناسى کوپرنیک و زیست شناسى داروین گرفته، تا روان شناسى فروید، ادعا بر این بوده که برخى اکتشافات علمى، بعضى از آموزه هاى بنیادین کتاب هاى آسمانى را ابطال و یا - دست کم - تضعیف مى کنند و این ادعا موجب شد که جمعى به جداکردن کامل حوزه هاى علم و کتاب هاى آسمانى روى آورند؛ مانند نظریات کانت، اگزیستانسیالیست ها و پوزیتیویست ها، و عده اى دیگر به توجیه و تأویل گزاره هاى متون دینى پرداختند تا بدین وسیله، از بى اعتبارى قطعى آن ها و سرخوردگى متدیّنان جلوگیرى کنند. در جهان اسلام نیز یکى از پرسش هایى که در ارتباط با قرآن مطرح شده مسأله رابطه قرآن به عنوان آخرین و کامل ترین هدیه آسمانى و علوم، یعنى محصول تلاش فکرى اندیشمندان جهان، اعم از علوم انسانى و علوم طبیعى است که از مدت ها پیش، ذهن و فکر فرهیختگان را به خود مشغول ساخته و در عمل، افراط و تفریط هایى را در پى داشته است، به گونه اى که برخى بیش از سیصد آیه قرآن را با علوم تجربى تطبیق کرده اند8 و در بسیارى موارد، ادعاى ارتباط تنگاتنگ قرآن را با علوم نموده اند و برخى دیگر هر نوع ارتباط قرآن با علوم را منکر شده و برداشت مطالب علمى از قرآن را تحمیل بر قرآن و «تفسیر به رأى» دانسته اند. گرچه بى انصافى است اگر تلاش هاى خالصانه و اعتدال گرایانه اى که از سر دین دارى و عشق خالصانه به ساحت قرآن و حسّ دفاع از حریم آن و یا در جهت اثبات اعجاز علمى آن صورت گرفته است، نادیده انگاشته شود، اما به هر حال، مسأله رابطه قرآن و علوم مشکلى جدّى است و در این باره سؤالات و پرسش هایى اساسى مطرح مى باشند.
این سؤالات و نظایر این ها در زمینه برداشت گزاره هاى علمى از قرآن و زبان شناسى و نیز انتظار از قرآن و قلمرو آن و همچنین بحث هاى دیگرى که در این زمینه مطرح هستند، نیازمند کاوش مستقلى مى باشند که با استفاده از عقل و منطق و نیز به دور از هرگونه علم زدگى و پرهیز از قشریگرى و ظاهرنگرى و با جمع آورى دیدگاه هاى دانشمندان و نظریات جدید معاصر در مورد «هرمنوتیک» و مسائل زبان شناسى، تدوین اصول و مبانى روش تفسیر صحیح از متن جاودانه قرآن را ضرورى مى نمایند تا به عنوان مبنایى براى تمامى گروه هاى پژوهشى، قرآنى علمى در جهت برداشت هاى صحیح و مستند از قرآن و نیز معیارى براى سنجش و ارزیابى تحقیقات محققان مورد استفاده قرار گیرد و در نهایت، در بالندگى معرفت دینى و علمى و کشف حقیقت مؤثر بوده و پاسخى براى چالش ها بین برخى از دستاوردهاى علمى و باورهاى قرآنى باشد. بحث درباره خلقت و تکامل انسان که منشأ آن را نه از خاک، بلکه از حیوان انسان نما مى داند و نظریه «روان کاوى فرویدى» که حقایق آسمانى را عامل سرکوب امیال دانسته، حقانیت آن را مخدوش مى سازد و نظریه کیهان شناسى نیوتن ماکس پلانک و «نسبیت» انیشتین با تلقّى جدید از علیّت و زمان که نحوه ارتباط خداوند با جهان را متحوّل مى نماید و نیز پیشرفت هاى جدید رایانه اى و هوش مصنوعى یا کشف مولکول هاى DNAکه نگرش انسان شناسى قرآن را مخاطره آمیز مى نماید؛9 نمونه هایى هستند که راه حل ها و پاسخ هایى درخور را طلب مى کنند.
راز ماندگارى قرآن
اما بدون تردید، به عنوان یک اصل موضوعى و مسلّم، پذیرفته شده است که قرآن کریم تنها نسخه بى بدیل وحى الهى است که از تحریف و تصرّف بشرى محفوظ مانده؛ اگرچه نقش اصلى و اساسى آن هدایت انسان و رساندن او به معارف حقیقى است و نازل شده تا آنچه را انسان ها در راه تکامل حقیقى، که همان تقرّب به خداى متعال است، نیاز دارند به آن ها بیاموزد. این کتاب سترگ، با آن که کتاب فیزیک، کیهان شناسى، زمین شناسى و مانند آن نیست و نیز در صدد بیان مسائل علمى نمى باشد، با این همه نه تنها با حقایق علمى و یافته هاى قطعى علمى (که به قطع عقلى برمى گردند) تعارضى ندارد، بلکه اگر تعارضى هم به چشم مى خورد، ابتدایى و بدوى است و با دقت و تأمّل رفع مى شود. قرآن حاوى گزاره هایى از علوم نیز مى باشد و نکات علمى بسیارى را مطرح ساخته است10 که به صراحت یا ظهور قابل برداشت مى باشند و با تازه ترین قوانین و نظریات اثبات شده علمى هماهنگی دارند؛ براى نمونه، مى توان به مواردى همچون حرکت خورشید،11 حرکت کوه ها و زمین،12 لقاح گیاهان 13و زوجیت آن ها،14 حرمت گوشت خوک و خون15 اشاره کرد.
این مفاهیم بیانگر واقعیت هستند، نه این که طبق فهم و عرف زمانه ارائه شده باشند و مدار برداشت از قرآن بر محور کشف قصد و اراده الهى از آیات قرآن و معنادارى و فهم پذیرى متن آن است که عقل، نصّ وحى،16 سنّت و منش پیامبر و امامان معصوم: و سیره جارى مسلمانان شاهد و گواه آن مى باشد. افزون بر این، اعتقاد به فهم ناپذیرى قرآن با توصیف هایى که در آیات وحى براى قرآن آمده، مانند هدایت، موعظه، ذکر، شفا و نور ناسازگار مى باشد. بر این اساس، تفسیر وسیله اى براى نزدیک شدن و کشف معانى و مدلولات قرآن و فهم آن است و شرط انتساب سخنى به قرآن، آن است که به گونه اى روشمند از متن قرآن کشف شود و نحوه استناد آن به متن نشان داده شود؛ زیرا قرآن اگرچه به هدف فهم مردم نازل شده، اما در عین حال، کتابى در نهایت فصاحت و بلاغت و شیوایى و مشحون از کنایه، استعاره، تمثیل، تشبیه، اشاره، رمز و بدایع ادبى است و نیز به اقتضاى فرایند نهضت اسلام و شکل گیرى جامعه اسلامى عصر پیامبر (ص) نازل شده و فهم آن مستلزم آگاهى نسل هاى بعدى از فضاهاى نزول آیات و آگاهى از قراین پیوسته و ناپیوسته متن قرآن مى باشد.
بنابراین، پژوهش و دست یابى به مفاهیمى که در حوزه علوم گوناگون در قرآن کریم بیان شده اند، نیازمند کاوش هاى عمیق و وسیع و روشمندى است که علاوه بر اتقان، به واژه ها و الفاظ بسنده نکند، بلکه در معنا و مفهوم واژه ها، عبارت ها و پیام هاى قابل استفاده دقت شود و پس از مقایسه با اصول و بدیهیات عقلانى و احراز عدم مخالفت با آن ها با سایر گزاره هاى یقینى قرآنى، مورد استفاده قرار گیرد.
و این مهم جز از عهده قرآن پژوهان ژرف اندیش و متخصص در گرایش هاى علمى ساخته نیست؛ کسانى که از هرگونه افراط و تفریط و نیز سطحى نگرى و خودباختگى به دور بوده و از هرگونه تحمیل مطالب بر قرآن برحذر باشند و حریم قرآن، این آخرین سروش آسمانى را که از ابعاد گوناگون مانند فصاحت، بلاغت، محتواى عالى، اخبار غیبى و علمى معجزه مى باشد، حفظ کنند؛ زیرا هرگونه تساهل و تسامح در فهم این متن مقدّس، درخور سخت ترین نکوهش هاست: «اَفَلا یتدَّبرونَ القرآنَ اَم على قلوب اقفالُها.» (محمّد: 24 ) روشن است که استخراج مفاهیم علمى قرآنى بر اساس اصول و مبانى شناخته شده تفسیرى و نیز اصول و مبانى شناخته شده علمى، تلاش عمیق و همه جانبه این گونه متخصصان را مى طلبد. علاوه بر این، حقایق هزار لایه قرآن بر بال اندیشه و جان همگان فرود نمى آید و راه یابى به کنه و باطن آن ویژه صافى ترین جان هاست: «لا یَمَسُّه الاّ المطهَّرونَ»(واقعه: 79 ) و نیز علاوه بر محکمات، متشابهاتى دارد که هضم آن درخور اندیشه فرهیختگان و نخبگان بشرى و راسخان در علم است: «و ما یعلمُ تأویلَه الاّ اللّهُ و الراسخون فى العِلم»(آل عمران: 7) و دیگران از پرتو نور وجود ایشان مى توانند از این فیض سرمدى بهره مند گردند.
چند نکته
در این جا، تذکر چند نکته ضرورى مى نماید:
1. قرآن کریم اگرچه به هدف فهم مردم از سوى خداى سبحان در قالب زبان مفاهمه عربى نازل شده و زبان آن عرفى است، با همان ویژگى وجود کنایه، استعاره، مجاز و... در آن ولى با همه این ها، وحى است و تو در تو و رازآلود، و نمودهایى از زبان رمزى، علمى و ادبى نیز در خود دارد. انسان ها در حد وُسع خود مى توانند از آن بهره بگیرند و آن را کشف کنند. تاریخ طولانى تفسیر، که با صبغه هاى گوناگون به نگارش درآمده و قطعا هر تفسیر نکاتى در خود دارد که دیگرى فاقد آن است، شاهد گویایى بر این ادعاست. از این رو، ضمن احتیاط کامل و دقت در صحّت و اتقان برداشت ها، نباید از شائبه تفسیر به رأى واهمه داشت،17 بلکه اهل فن در هر رشته اى باید با جرأت و شهامت با قرآن سخن بگویند و سؤالاتشان را مطرح کنند و با عقلانى تر کردن انتظاراتشان، پاسخ دریافت دارند.
2. با عنایت به عظمت قرآن کریم و حسّاسیت موضوع «رابطه قرآن و علوم»، لازم است محققان نازک اندیش توجه داشته باشند که وحى قطعى مطابق با واقع و نفس الامر را نباید با علوم ظنّى متغیّر انطباق داد؛ زیرا پیامدى جز قرار دادن قرآن در معرض وهم و شک و از حجیّت انداختن این سند قطعى آسمانى ندارد. از این رو، باید از هرگونه برداشت از قرآن بدون در نظر گرفتن قراین عقلى و نقلى و هر نوع تحمیل نظریه بر قرآن و تأویل هاى غیر معتبر و نیز تفسیر قرآن به وسیله علوم ظنّى، که اگرچه اطمینان آور است اما احتمال مقابل به صفر نمى رسد - چنان که بیش تر مسائل اثبات شده علوم تجربى از این قبیلند - بپرهیزند.
تنها باید با استناد به مطالب قطعى علوم به فهم کامل تر و جامع تر قرآن پرداخت؛ علومى که علاوه بر تجربه و آزمایش، که اطمینان به آن از طریق تعمیم استقراى ناقص به دست مى آید، با برهان عقلى نیز اثبات شده باشد و نیز با ظاهر آیات قرآن و معناى لغوى و اصطلاحى واژه ها و قراین عقلى و نقلى هماهنگ باشد. و حقایق مجهول این کتاب آسمانى را کشف کنند و در اختیار حق جویان قرار دهند. و در صورت تأیید نشدن فرضیه اى از علوم تجربى با دلایل قطعى و در عین حال، موافقت آن فرضیه با ظواهرقرآن، مى توان آن را در حد احتمال ذکر کرد.
- پى نوشت ها
1- علم به معناى آگاهى و دانستن در مقابل جهل و نادانى کاربردهاى گوناگونى دارد؛ از جمله: اعتقاد یقینى مطابق با واقع در برابر جهل بسیط و مرکّب؛ مجموعه قضایایى که مناسبتى بین آن ها در نظر گرفته شده؛ مجموعه قضایاى کلى، اعم از حقیقى و اعتبارى؛ و مجموعه قضایاى کلى حقیقى، حسى و تجربى .(Science)و در عرصه رابطه قرآن و علوم، علم به معناى علم تجربى، اعم از انسانى و طبیعى، در نظر گرفته مى شود که شامل مسائل هستى شناسى، ریاضیات، هندسه، جامعه شناسى، زیست شناسى، مفاهیم طبیعى، کیهان شناسى، حقوق، پزشکى، گیاه شناسى، تاریخ و مدیریت مى شود.
2- عبدالله جوادى آملى، علوم انسانى - اسلام و انقلاب فرهنگى، ص 58.
3- محمدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج 28ص 212.
4- ماده «علم» به صورت هاى گوناگون 750بار در قرآن تکرار شده است. علّامه طباطبائى در این باره مى فرماید: «تجلیل و تمجیدى که قرآن از علم و دانش نموده، در هیچ کتاب آسمانى دیگر یافت نمى شود.» (قرآن در اسلام، ص 92).
5- مجادله: 11 .
6- محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1ص 59باب «الرد الى الکتاب و السّنّة و انّه لیس شى ءٌ من الحلال و الحرام و جمیع ما یحتاج الناس الیه الاّ و قد جاء فیه کتاب او سنّة.»
7- همان، ج 1ص 60ج 7ص 158.
8- محمدعلى رضایى اصفهانى، اعجاز علمى قرآن، ج 1ص 15.
9- عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص 335 با تلخیص.
10- برخى از فرهیختگان مسلمان اعتقاد دارند که همه علوم و معارف بشرى از ظواهر آیات قرآن به دست مى آیند. براى نمونه، مى توان به امام محمّد غزّالى، امام فخر رازى، محمدبن ابى الفضل المرسى، بدرالدین زرکشى، جلال الدین سیوطى، محمّد بن احمد اسکندرانى، از قدما و همچنین عده اى از متأخّران همچون شیخ محمد عبده شاگرد برجسته سید جمال الدین اسدآبادى، و طنطاوى و کواکبى و استاد جوادى آملى - البته با تبیین هاى مختلف - اشاره کرد و نیز دینورت، دانشمند اروپایى که مى گوید: «واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعى، فلکى، فلسفه و ریاضیات، که در اروپا اوج گرفت، عموما از قرآن اقتباس شده است، بلکه اروپا شهرى براى اسلام است. (سید على اکبر صداقت، کتاب قرآن و دیگران، با مقدمه دکتر بهشتى، قم، چاپ و نشر روح، ص 22).»
11- یس: 41 - 38.
12- نحل: 89.
13- حجر: 22.
14- یس: 36.
15- بقره: 173.
16- فخر رازى 14آیه از قرآن را به عنوان دلیل فهم پذیرى آن ذکر مى کند. (التفسیر الکبیر، ج 2ص 3).
17- امام خمینى (ق)- یکى از حجب، که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است، اعتقاد به آن است که جز آن که مفسّرین نوشته یا فهمیده اند کسى را حق استفاده از قرآن نیست و تفکر و تدبّر در آیات شریفه را به تفسیر به رأى، که ممنوع است، اشتباه نموده اند و به واسطه این رأى فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عارى نموده و آن را به کلى مهجور نموده اند. (آداب الصلاة، ص 110 ).