معرفت، سال سی و دوم، شماره دهم، پیاپی 313، دی 1402، صفحات 93-104

    بررسی مبانی نظری مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی با تأکید بر کلام امیرمؤمنان علی (ع)

    نویسندگان:
    ✍️ سیدحامد عنوانی / استادیار دانشکده علوم پزشکی اسدآباد همدان / h.onvani@asaums.ac.ir
    سید محمد مرتضوی / دانشیار گروه آموزشی معارف اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد / mortazavi-m@um.ac.ir
    وحیده فخار نوغانی / دانشیار گروه آموزشی معارف اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد / fakhar@um.ac.ir
    doi 10.22034/marifat.2023.2018868
    چکیده: 
    آخرین ترفند نظام سلطه برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی، جنگ اقتصادی است. مقام معظم رهبری برای خنثا‌سازی این حربه مؤلفه‌هایی را برای اقتصاد مقاومتی طراحی و ابلاغ کرده است. ازآنجاکه الگوی عملی نظام اسلامی، حکومت علوی است و با فرض اینکه امام علی(ع) در ‌حکومت خویش با سیاستی الهی به تدبیر معیشت مردم زمان خویش پرداخته است؛ این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که مؤلفه‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی چگونه و تا چه اندازه در کلام و سیره امیر‌مؤمنان (ع) تبیین یافته است؟ بررسی‌های انجام‌شده به روش استنادی ـ تحلیلی در نهج‌البلاغه نشان می‌دهد که مؤلفه‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، از قبیل: عدالت اجتماعی، تکیه بر ظرفیت داخلی، مبارزه با فساد اقتصادی، رویکرد جهادی، خود‌کفایی در نیازهای اولیه، مدیریت و اصلاح الگوی مصرف، به‌طور چشم‌گیری مورد اهتمام امام علی(ع) بوده است. با ترسیم مبانی اعتقادی مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی گام بلندی به‌سوی نهادینه‌شدن گفتمان علوی، با هدف فرهنگ‌سازی آن در بین آحاد مردم برداشته می‌شود؛ تا بدین‌طریق مسئولان اجرایی کشور به ‌دلیل مسائل اقتصادی، خود را ناگزیر به دست‌کشیدن از اهداف ایدئولوژیک و انقلابی نپندارند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Investigation into the Theoretical Foundations of Resistance Economy Components with an Emphasis on the Words of Amir al-Mominan Ali (PBUH)
    Abstract: 
    The last trick of the domination system to bring the Islamic revolution to its knees is the economic war. To neutralize this tactic, the Supreme Leader has designed and announced components for a resistance economy. Since the practical model of the Islamic system is the Alawite government and assuming that Imam Ali (PBUH) in his government managed the livelihood of the people of his time with a divine policy; This research seeks to answer the question, how and to what extent are the components of resistance economy explained in the words and life of Amir al-Mominan (PBUH)? Using a citation-analytical method in Nahj al-Balagha, the research shows that the communicated components of resistance economy, such as: social justice, relying on internal capacity, fighting economic corruption, jihadist approach, self-sufficiency in basic needs, management and reforming the consumption pattern, as Vision has been the concern of Imam Ali (PBUH). By drawing the religious foundations of the components of the resistance economy, a big step is taken towards the institutionalization of the Alawi discourse, with the aim of culturalizing it among the people; In this way, the country's executive officials do not feel compelled to give up their ideological and revolutionary goals due to economic issues.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    انقلاب اسلامي منافع سلطه‌گران جهاني را به‌خطر انداخته و آنان براي به زانو درآوردن نظام اسلامي ـ که مظهر مقاومت اسلامي در برابر نظام سلطه است ـ روش‌هاي متعددي را به‌کار گرفته‌اند که آخرين اقدام آنان جنگ اقتصادي است. از مهم‌ترين ابعاد اين نوع تقابل، اعمال تحريم‌هاي اقتصادي است. فرايند تحريم‌ها تا کنون تحريم‌هاي بازدارنده، گزنده و فلج‌کننده را طي کرده است که در آخرين مرحلۀ تحريم‌هاي فلج‌کننده، تحريم اقلام موردنياز و ضروري کشور ـ مثل دارو و ادوات پزشکي ـ را نيز شامل شده است. مقام معظم رهبري براي خنثا‌سازي اين حربه دشمن و بالطبع رشد و تعالي کشور «اقتصاد مقاومتي» را طراحي کرده است.
    رهبر معظم انقلاب در شرح ديدگاه اقتصادي نظام اسلامي در موضوع اقتصاد مقاومتي و در راستاي عملياتي‌شدن هرچه سريع‌تر، دقيق‌تر و کامل‌تر اين ديدگاه در مورخ20/12/92 در بياناتي مهم و راه‌گشا، مهم‌ترين موارد و محورهاي کليدي در موضوع ويژگي‌هاي اين ديدگاه را با عنوان «مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي» در حضور جمعي از مسئولان دستگاه‌هاي مختلف، فعالان اقتصادي، و مديران مراکز علمي و رسانه‌اي و نظارتي تبيين کردند. منظور از مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي، ويژگي‌هاي الگوي اقتصاد مقاومتي و شاخص‌هاي نقشه راهي است که التزام به تحقق فراگير و کلي‌ آنها در کنار يکديگر به تحقق عملي و عيني سياست‌هاي چنين اقتصادي منتهي مي‌شود. اين ويژگي‌ها در بيان رهبر انقلاب شامل ده مؤلفه است؛ عدالت اجتماعي، توانايي مقاومت در برابر عوامل تهديد‌زا، تکيه بر ظرفيت داخلي، رويکرد جهادي، مردم‌محوري، امنيت اقلام راهبردي و اساسي، کاهش وابستگي به نفت، اصلاح الگوي مصرف، فسادستيزي و دانش‌محوري. البته موارد متعددي ديگري براي مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي ذکر شده است؛ همچون ايجاد تراز اقتصادي مثبت (مورخ 6/9/93)، ريشه‌کني فقر (مورخ 23/2/93)، تکيه بر توليد ملي (مورخ 1/1/93)، حاکميت قانون (مورخ 4/6/94)، مبارزه با رکود اقتصادي (مورخ4/6/94)، خصوصي‌سازي (مورخ 4/6/94)، استحصال از معادن به دور از خام فروشي (مورخ 4/6/94). اما به‌نظر مي‌رسد اين موارد مصاديقي از کليات همان ده مؤلفه اصلي جلسۀ بهمن 92 است و مي‌توان در ذيل آن موارد ده‌گانه مطرح شوند.
    امامين انقلاب، الگوي عملي نظام اسلامي را حکومت علوي مي‌دانند؛ امام خميني دراين‌باره مي‌فرمود:
    تمسك به مقام ولايت آن بزرگوار به اينكه گرچه ما و بشر نمى‏تواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده‌كردنش داشت، نمى‏توانيم ماها و هيچ‌كس، قدرت نداريم كه پياده كنيم؛ لكن اگر آن الگو پيدا شده بود و حالا هم ما بايد به يك مقدار كمى كه قدرت داريم، تمسك كنيم ‏(موسوي خميني، 1385، ج ‏18، ص 153ـ154).
    رهبر معظم انقلاب نيز حکومت اميرمؤمنان را پيشواي عيني جمهوري اسلامي و اقتصاد مقاومتي را يک الگوي بومي و علمي برآمده از فرهنگ اسلامي دانسته‌اند (‌بيانات رهبر معظم انقلاب، ‌1/1/79 و20/12/92). علاوه بر اين، ايشان دائماً بر لزوم اسلامي‌کردن علوم انساني و توليد علم و فناوري با تکيه بر فرهنگ عميق اسلامي تأکيد دارند (‌بيانات رهبر معظم انقلاب، 8/8/82).
    با ابتناء نظام اسلامي بر الگوي حاکميتي امام علي، اين تحقيق در پي پاسخ به اين سؤال برآمده است که مباني نظري اين مؤلفه‌هاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي چگونه و تا چه اندازه به کلام امير‌مومنان علي قابل استناد است؟
    بي‌شک يکي از ظرفيت‌هاي بالقوه فرهنگ اسلامي، سيرۀ اميرمؤمنان است که از بهترين راه‌هاي بررسي اين سيره، رجوع به کتاب شريف نهج‌البلاغه است. از سوي ديگر معظم‌له، مأموريت تبيين اصطلاح اقتصاد مقاومتي را بر عهده دانشگاهيان نهادند (‌بيانات رهبر معظم انقلاب، 16/5/91). با توجه به ضرورت انکار‌ناپذير معرفي بنيان‌هاي ايدئولوژيک اقتصاد مقاومتي، مهم‌ترين روش‌ تبيين اين نوع ديدگاه در جامعه اسلامي، مستند کردن مباني نظري آن به سيره و سنت اميرمؤمنان است.
    فرض اين مسئله آن است که در متون ديني بخصوص نهج‌البلاغه مي‌توان شاخصه‌هاي اقتصاد مقاومتي را ره‌گيري کرد؛ زیرا در زماني‌که امام علي، در مسير رهبري سياسي و اجتماعي جامعه، سکان‌دار رهبري اقتصادي جامعه اسلامي نيز بوده است؛ براي مديريت اقتصادي جامعه، سياستي خاص را اعمال مي‌کرده که مي‌تواند منبع الهام سياست اقتصاد مقاومتي تلقي شود. اين مديريت در قالب يک سخنراني يا نامه و امثال آن با عنوان يا محتوايي به‌نام اقتصاد مقاومتي مطرح نشده است. اما در سخنان گهربار حضرت مي‌توان اهتمام ايشان را براي نهادينه کردن نوعي از حيات بشري و سبکي از زندگي براساس نوعي اقتصاد مقاومتي مشاهده کرد. بستر چنين فرضيه‌اي از آنجاست که نظريه اقتصاد مقاومتي ـ به‌دليل پيوند دين با همه ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسان ـ با اقتصاد اسلامي پيوندي جدايي‌ناپذير دارد. بدين سبب مباني اقتصاد مقاومتي که توسط رهبري تبيين شده، لازم است در ظرف ادبيات اسلامي تبيين و تفسير شود؛ چراکه ايشان در بيانات متعددي به‌ضرورت در نظر گرفتن مباني و ارزش‌ها در علوم انساني و ازجمله الگوي ايراني ـ اسلامي پيشرفت تأکيد دارند (ر.ك: بيانات رهبر معظم انقلاب، 28/2/74و2/6/90).
    در اين پژوهش تلاش خواهد شد تا ضمن ارائه تعريفي از نظريۀ اقتصاد مقاومتي در بستر حکومت اسلامي، به تطبيق برخي از ضروري‌ترين مؤلفه‌هاي تحقق اقتصاد مقاومتي با کلام نوراني حضرت امير پرداخته شود.
    شايان ذکر است هرچند در خصوص مستندسازي ديني نظريه اقتصاد مقاومتي تحقيقاتي همچون مقاله‌هاي «بررسي ابعاد و مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران در انديشۀ حضرت آيت‌الله خامنه‌اي» (تراب‌زاده جهرمي، 1392)؛ «اقتصاد مقاومتي و ملزومات آن با تأكيد بر ديدگاه مقام معظم رهبري» (ميرمعزي، 1392) تأليف شده‌اند؛ ولي تاکنون اثري که در آن به‌طور اختصاصي نحوۀ ابتناء مؤلفه‌هاي اين ديدگاه براساس الگوهاي مطرح شده در نهج‌البلاغه مطرح شده باشد؛ مشاهده نشده است.
    روش انجام تحقيق، روش تحليل داده‌هاست که از آثار اميرمؤمنان علي و با محوريت کتاب نهج‌البلاغه و با استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب انجام مي‌شود.
    1. تعريف اقتصاد مقاومتي
    اصطلاح اقتصاد مقاومتي اولين بار توسط رهبر انقلاب اسلامي به‌عنوان راهکار مواجهه با تحريم اقتصادي دشمن به‌کار برده شد.
    اقتصاد مقاومتى معنايش اين است که ما يک اقتصادى داشته باشيم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسيب‌پذيرى‌اش کاهش پيدا کند؛ يعنى وضع اقتصادى کشور و نظام اقتصادى طورى باشد که در برابر ترفند‌هاى دشمنان که هميشگى و به شکل‌هاى گوناگون خواهد بود، کمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا کند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 2/6/91؛ 8/5/91؛ 1/1/93).
    2. تبيين مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي در کلام اميرمؤمنان علي
    1ـ2. عدالت اجتماعي
    اجراي عدالت اجتماعي به معناي ايجاد برابري و توازن، يکي از مهم‌ترين عوامل تسهيل ارتباط انسان با خداست (جهانيان، 1389). بشر‌ همواره مزيت‌هايي که خود را مستحق آن مي‌داند، مطالبه مي‌کند و در مقام انديشه‌ورزي و تعاملات سياسي، مفهوم عدالت را با مفهوم حق و اقامه آن پيوند‌ مي‌دهد (درخشه و فخاري، 1395). اهميت عدالت اجتماعي به‌حدى است كه خداوند متعال آن را به‌عنوان يكى‌ از اصلى‏ترين اهداف رسالت‌ انبياء‌ دانسته است (ر.ک: حديد: 25). رهبري اين مقوله را به‌عنوان اولين شاخصه مطرح کرده است. ايشان در نظريۀ اقتصاد مقاومتي، رشد اقتصادي بالا را به‌تنهايي نشانه يک اقتصاد موفق نمي‌دانند؛ بلکه در کنار اين عامل، نبودن تبعيض و اختلاف طبقاتي را از ضروريات مي‌داند. رشد اقتصادي در جامعه بايد به‌گونه‌اي باشد که همۀ طبقات نيز از اين پيشرفت بهره‌مند شوند؛ چنانچه مي‌فرمايد: «يکي از مهم‌ترين شاخص‌هاي ما، شاخص عدالت اجتماعي است. بايد طبقات محروم از پيشرفت اقتصادي کشور به معناي واقعي کلمه بهره‌مند بشوند» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    امام، عدالت را موجب بقاء خلق، مترادف انصاف، مايۀ بقاء قوانين و ثبات حکومت‌ها، معيار ارزشمندي سياست‌ها، فضيلت حاکميت، نجات‌دهندۀ مردمان، برترين سياست‌ها، وسيلۀ جلب رحمت الهي، بالاترين مرتبۀ ايمان، غني‌ترين ثروت، رفع‌کنندۀ اختلاف و عامل همبستگي، برترين نشانۀ تعقل (تميمي آمدي، 1366، ص 99، 331، 339، 340، 446) رأس و بالاترين مرتبه ايمان (محمدي ري‌شهري، 1362، ج 6، ص 81) و امثال آن معرفي مي‌کند که نشان‌دهندۀ اهميت و ارزش ذاتي عدالت براي برپايي يک حيات معقول بشري است. جايگاه عدالت به‌گونه‌اي ا‌ست که امام آن را در عرض جهاد، صبر و يقين از ستون‌هاي چهارگانه ايمان مطرح شده است (نهج‌البلاغه، 1414‌ق، ص 473).
    در مرام حضرت امير يکي از مهم‌ترين ابزارهاي تحقق عدالت اجتماعي توزيع عادلانه فرصت‌ها و امکانات در ميان مردم است. اين امر علاوه بر اينکه سبب دفاع از حق مظلوم مي‌شود که از مقومات علل تشکيل حکومت ديني است (خطبه 136، ص 134)؛ باعث رونق توليد و خارج‌کردن منابع از انحصار عده‌اي خاص و بهره‌وري بيشتر از اقشار مستعد کار جامعه است. از مصاديق عدالت اجتماعي اين است که همه مردم بتوانند از امکانات و مواهب تشکيل حکومت در راستاي تقويت بنيه اقتصادي و توسعه در معيشت خود بهره ببرند. بزرگ‌ترين ‌عاملي که شيرازة جامعه را از هم مي‏گسلد، روابط را بر ضوابط حاکم‌کردن و تبعيض قائل‌ شدن در ميان افراد است (قرباني، بي‌تا، ص 11) ازاين‌رو اميرمؤمنان علي به مالک اشتر تأکيد مي‏کند که «والى را نزديكانی است و خويشاوندانی كه خوى برترى جستن دارند و گردن‏فرازى كردن و در معاملات انصاف را كم‌تر به‌كار بستن. ريشۀ ستم اينان را با بريدن اسباب آن بر آر و به‌هيچ‌يك از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به بخشش وامگذار» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 53، ص 338).
    2ـ2. توانايي مقاومت در برابر عوامل تهديدزا
    يکي از ابعاد مهم اقتصاد مقاومتي ايستادگي و مقاومت در برابر تهديدات احتمالي دشمن است که با عنوان «توانايي مقاومت در برابر عوامل تهديدزا» بيان شده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92). البته جنگ اقتصادي در دورۀ کنوني از مصاديق و ميادين عيني و مهم نبرد و تخاصم جبهه حق و باطل است و چه‌بسا از جنگ نظامي تلفات و خسارات بيشتري دارد. آنچه از کلام حضرت امير در باب تهييج بر جنگ و آمادگي بر آن ذکر مي‌شود، به‌طريق اولي شامل حفظ آمادگي در برابر انواع تخاصمات دشمن ازجمله جنگ اقتصادي نيز مي‌شود. حضرت در نامۀ نهم نهج‌البلاغه خطاب به معاويه، مقاومت خويش در برابر هجمه‌ها را با سابقه‌اي همان زمان با رسالت پيامبر مي‌داند که هرگز پاي خود را از ميدان استقامت عقب نکشيده است. حضرت خصوصاً در ميدان کارزار اصحاب خويش را به مقاومت و آمادگي در برابر دشمن فرامي‌خواند فرامين نظامي ايشان در خطبه 65 که در ليلة‌الهرير يا نخستين ديدار سپاهيان شام در جنگ صفين فرمودند گوياي تهييج سربازان بر استقامت بر مسير حق و عدالت است: «اي گروه مسلمانان، لباس زيرين را ترس خدا، و لباس رويين را آرامش و خون‌سردي قرار دهيد؛ دندان‌ها را برهم بفشاريد تا مقاومت شما برابر ضربات شمشير دشمن بيشتر گردد؛ زره نبرد را کامل کنيد؛ پيش از آنکه شمشير را از غلاف بيرون کشيد چند بار تکان دهيد؛ با گوشه چشم به دشمن بنگريد و ضربت را از چپ و راست فرود آوريد؛ و با تيزي شمشير بزنيد، و با گام برداشتن به پيش، شمشير را به دشمن برسانيد، و بدانيد که در پيش روي خدا و پسر عموي پيغمبر قرار داريد؛ پي در پي حمله کنيد» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 65، ص 51).
    3ـ2. تکيه بر ظرفيت‌هاي داخلي
    ترويج مصرف کالاهاي خارجي که ثمره‌اش کاهش تقاضاي اجناس داخلي و بالطبع بيکاري گسترده در کشور است؛ ضمن وابستگي اقتصادي و فرهنگي، موجب مي‌شود که افزون بر خروج سرمايه از کشور، تورم نيز ايجاد شود. مقام معظم رهبري با عنايت به اصل مهم استفاده از نيروهاي داخلي مي‌فرمايند: «نکتة سوم، تکيه بر ظرفيت‌هاي داخلي است که در اين سياست‌ها ديده شده؛... نگاه ما، تکية ما، اعتماد ما بيشتر بر روي مسائل داخلي است؛ تمرکز ما روي امکانات داخلي کشور و داشته‌هاي دروني کشور است» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    اميرمؤمنان با توجه به اصل استقلال اقتصادي عنايت ويژه‌اي بر ظرفيت‌هاي داخلي مردم تحت حکومت خويش داشتند و استفاده از توليدات بيگانگان را امري مذموم و عين ذلت و خواري مي‌دانستند؛‌ «لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَيْرٍ مَا لَمْ يَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّلِ» (برقي، 1371ق، ج 2، ص 410)؛ مادامي که اين امت لباس بيگانه نپوشند و غذاهاي آنان استفاده نکنند همواره در خير خواهند بود و هنگامي‌که چنين کنند خداوند آنان را ذليل خواهد کرد. راهکار ايشان در عنايت خاص به اقشار توليدکنندۀ داخلي عمدتاً در دو محور کشاورزي و صنعت قابل بررسي است.
    الف. کشاورزي
    در زمان امام، اقتصاد جامعه ‏در درجة اول بر زمين و محصولات آن استوار بود و کشاورزان بزرگ‌ترين، مؤثرترين طبقه و مرکز ثقل جامعه محسوب مي‌شدند. براين‌اساس رفاه اقتصادي وابسته به اين است که بهترين امکانات در اختيار کشاورزان قرار گيرد تا در نگهداري زمين، آماده ‌کردن آن و برداشت بهتر و بيشتر، آنها را ياري دهد (شمس‌الدين، 1361، ص 85ـ86). اميرمؤمنان علي توسعۀ کشاورزي و احياي زمين را مستند به قول خداوند مي‌داند و مي‌فرمايد «خداوند مي‏فرمايد: اوست که شما را پديد آورد و به عمران و آبادي دعوت کرده است. خداوند متعال انسان‏ها را به عمران و آباداني زمين امر کرده است، تا انسان‌ها به‌واسطۀ محصولاتي که از زمين خارج مي‌شود، از قبيل غلات، حبوبات، تأمين معاش کنند» (حرعاملي، بي‌تا، ج 13، ص 195).
    به‌نظر مي‌رسد از همۀ صنوفي که حضرت امير از آنها نام مي‌برد، قرابت کشاورزان به زمين بيشتر باشد و کشاورزان بيشترين اهليت را دارند که اهل زمين انگاشته شوند. از سويي ديگر در منظر امام زيان نابساماني کار کشاورزان هرگز در محدودة زندگي خود آنان نمي‏ماند، بلکه آثار خود را به همة پيکر جامعه مي‏گستراند، سرانجام به ازهم‌پاشيدگي و نابودي مي‏کشاند؛ بدين جهت حضرت مي‌فرمايد؛ «خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 53، ص 334)؛ همانا ويراني زمين به‌جهت تنگدستي کشاورزان است» (نهج‌البلاغه، 1379، ص 581).
    ب. تجارت و صنعت
    در نامۀ 53 حضرت با برشمردن طبقات اجتماعي جامعه، ازجمله نظاميان، کاتبان، قضات و... مي‌فرمايد: «لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ»؛ کار اين جمله استوار نگردد جز با بازگانان و صنعت‌گران (نامه 53، ص 330). با تحليل معناي «قوام» مي‌توان گفت در ديد علوي پايه‌هاي هستي‌بخش يک جامعه براساس اين دو قشر انتظام مي‌يابد (فيومي مقري، 1987، ص 198؛ طريحي، 1419ق، ص 1531؛ معلوف، 1377، ج 2، ص 93؛ راغب اصفهاني، 1387، ص 658)؛ چراکه بي‌ترديد تجارت مظهر فعاليت‏هاي اقتصادي در همة زمان‏هاست که در موجوديت جامعه سهم مهمي دارد. ازاين‌رو به مالک دربارۀ آنها سفارش کرد: «اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خيراً... و تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 53، ص 335)؛ نيکي به بازرگانان و صنعت‌گران را بر خود بپذير و سفارش‌کردن به نيکويي دربارۀ آنان را به عهده بگير... و به‌کار آنان بنگر.
    4ـ2. رويکرد جهادي
    اتخاذ صرف برنامه‌اي اقتصادي بدون عزم‌ لازم‌ و روحيۀ بالاي مديران، قابل تحقق نيست. براي تحقق سياست‌هاي اقتصاد‌ مقاومتي‌ نيز به مديريتي صحيح‌ و بايسته‌ نيازمند است؛ زيرا عزم بالا و روحيۀ خودباوري مديران در اين زمينه بهترين ابزار کارآمدي آنان خواهد بود. برنامه مديريتي‌ مد‌‌نظر‌ رهبري همانا مديريت جهادي است. ايشان شاخصۀ چهارم از مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي را اين‌گونه متذکر شده‌اند‌: «نکتة چهارم، رويکرد جهادي است... يک همت جهادي لازم است؛ تحرک جهادي و مديريت جهادي براي اين کارها لازم است» بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    ايشان ويژگي آن‌ را اينچنين ذکر مي‌کند: «مديريت جهادي همان کار و تلاش با نيت الهي و مبتني‌ بر علم و درايت است» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/10/1392).
    اهميت تبيين مديريت جهادي از‌ ديدگاه‌ حضرت علي تا بدان حد است که در انديشۀ ايشان هيچ‌ خطري‌ براي‌ جامعة اسلامي، همچون خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهليت يا‌ کم‌صلاحيت‌ نيست. آن حضرت در نامه‌اي به مصريان چنين هشدار داده است: «من بيم آن دارم که‌ نابخردان‌ و نابکاران زمام امور اين ملت را‌ به‌دست‌ آرند و مال خدا را دست به‌‌دست‌ گردانند و بندگان او را بردگان خود گيرند و با صالحان به دشمني‌ برخيزند‌ و فاسقان را حزب خود‌ قرار‌ دهند» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه ‌‌62، ص 347). برخي از معيارهاي رهبري براي مديران جهادي در سيستم مديريتي علوي قابل پي‌گيري است که در ادامه به دو مورد از آنها اشاره خواهد شد.
    الف. کار و تلاش همراه با نيت الهي
    در هر برهه‌اي از زمان، نبرد مصداق و شکلي مخصوص به‌خود دارد. تحريم‌هايي که در مقابل اقتصاد مقاومتي مطرح مي‌شود در دوران کنوني مصداق اتم و اکمل جنگي ظالمانه و ناعادلانه است. امام در نبرد با دشمنان خويش ضمن دعوت به تلاش مخلصانه در مسير مبارزه، خود نيز از کار و تلاش در مسير تحقق آرمان‌هاي الهي و آباداني جامعه دريغ نکرد (دشتي، 1390، ص ‌265ـ274)؛ چنانچه حضرت مي‌فرمودند: «فَعَلَيْكُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 230،‌ ص 263)؛ بر شما باد کوشش و کوشيدن. محققان در موضوع تلاش در ميدان مبارزه عبارت «بندها را محکم بنديد» را معادل «فًشُدُّوا عُقَدَ المَآزِرِ» (همان، خطبه 241، ص 269) ذکر کرده‌اند و آن را کنايه از آمادگي و مهيا ‌کردن خود براي کار، تلاش و جهاد دانسته‌اند (دلشاد تهراني، 1377، ص 321). از مصاديق مديريت جهادي عمل صالح خالصانه در مسير تحقق اهداف حاکميت ديني است. رواياتى كه از امام دربارۀ كار و تلاش نقل شده دربردارندۀ اهتمام حضرت بر نفي کسالت و رخوت از جامعۀ مسلمين و تحريض مردم براي فعاليت اقتصادي در هاله‌اي از تقوا با صبر و استقامت است؛ و «الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 176، ص 183)؛ به‌کار بر خيزيد، به‌کار بر خيزيد؛ پس به پايان برسانيد، به پايان برسانيد؛ پايدار مانيد، پايدار مانيد؛ پس شکيبايی، پس شکيبايي؛ پس پارسايي، پارسايي. در اين عبارت نيز شارحاني همچون حبيب‌الله خوئي (خوئي، بي‌تا، ج 10، ص 204) و ابن‌ميثم بحراني (ابن‌ميثم بحراني، 1417ق، ج 3، ص 653) واژۀ «العمل» را «عمل صالح» تعريف کرده‌اند. البته در فرض چنين استنباطي که منظور امام‌ صرفاً عمل صالح بوده باشد، تلاش براي دنيا نيز با نيات الهي مصداق عمل صالح است. چنانچه برخي مثل علامه جعفري آن را محدود و ناظر به عمل صالح براي عقبي ندانسته و کار و تلاش در بستر دنيوي را نيز اخذ کرده‌اند. ايشان در تبيين اين کلام حضرت امير مي‌نويسد: «اگر کسي بخواهد ارزش و عظمت کار را به‌طور صحيح بفهمد، به زندگاني اميرمؤمنان و عشق او به‌کار مراجعه کند. ما در نهج‏البلاغه بيش از 300 جمله درباره عظمت و ضرورت کار با کلماتي مانند (عمل) و (فعل)، (سعي)، (شغل)، (کدح)، (سبق) مشاهده مي‏کنيم» (جعفري، 1389، ص 161ـ162).
    حضرت علاوه بر اينکه در مقام نصيحت، مردم را به‌کار و تلاش فراخوانده‌اند (ر.ك: تميمى آمدى، 1366، ص 151)، ارکان حکومت و استانداران خويش را نيز براساس آن قرار مي‌دهد؛ «جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 53، ص 325)؛ تا خراج آنها فراهم آورد و پيکار کردن با دشمنان و سامان‌دادن کار مردم و آباد کردن شهر‌هاي آن. سيرۀ حضرت امير با کار و تلاش عجين شده است و در هر فرصتي به تلاش اقتصادي مي‌پرداخت؛ به‌طوري که روايت شده است: «أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِين أَنَّهُ لَمَّا كَانَ يَفْرُغُ مِنَ اَلْجِهَادِ يَتَفَرَّغُ لِتَعْلِيمِ اَلنَّاسِ وَ اَلْقَضَاءِ بَيْنَهُمْ فَإِذَا يَفْرُغُ مِنْ ذَلِكَ اِشْتَغَلَ فِي حَائِطٍ لَهُ يَعْمَلُ فِيهِ بِيَدِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ ذَاكِرٌ لِلَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ» (ابن‌فهد حلي، 1407ق، ج 1، ص 111)؛ امام علي آنگاه كه از جهاد فارغ مي‌گشت، به تعليم مردم و قضاوت بين آنها مي‌پرداخت و هنگامي‌که از اين کار آسوده مي‌شد در باغچه‌اي که داشت با دست خود مشغول کار مي‌شد و در همان حين انجام کار، مشغول ذکر نام خدا بود.
    روحيۀ عملي آن حضرت در موضوع کار و تلاش اقتصادي و نداشتن حساسيت منفي در انتخاب نوع کار با وجود موقعيت اجتماعي برجسته، اسوه‌اي نيکوست؛ چنانچه ابن ‌ابي‌الحديد معتزلي در وصف حضرت مي‌نويسد: «فضلهم اميرالمؤمنين بانه كَانَ‌ يَعْمَلُ‌ بِيَدِهِ‌، وَ يَحْرُثُ‌ الْأَرْضَ‌، وَ يَسْتَسْقِي الْمَاءَ، وَ يَغْرِسُ‌ النَّخْلَ‌، كُلُّ‌ ذلِكَ‌ يُبَاشِرُهُ بنفسه الشريفه» (ابن‌ ابى‌الحديد، 1337، ج 15، ص 147). ‏ايشان حتي گاه با اجير شدن براي پيرزني، فقط کسب روزي حلال و مفيد واقع شدن را مد نظر مي‌گرفتند (اربلى، 1381‏ق، ص 175).
    ب. درايت
    معيار ضروري ديگر در تحقق مديريت جهادي، برخورداري مديران از درايت است. در احاديث اسلامي همواره تأکيد شده که در انتخاب افراد به صلاحيت علمي و توانايي آنها‌ دقت‌ و توجه بيشتري شود‌ و هرگز کساني را که از نظر علمي ضعيف‌اند و آگاهي‌هاي لازم را ندارند بر کاري نگمارند؛ زيرا که چنين کاري بزرگ‌ترين خيانت به جامعه اسلامي است. اميرمؤمنان علي در نهج‌البلاغه،‌ خطبه ‌‌172 مي‌فرمايند: «ايُّهَا النّاسُ، اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذَا الاْمْرِ اَقْواهُمْ عَلَيْهِ، وَاَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللّهِ فيهِ»؛ اي مردم همانا سزاوارترين مردم به اين امر (خلافت و زمامداري) کسي است که تواناترين آنها بر اجراي امور و داناترين به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد.
    5ـ2. حضور مردم
    پرواضح است که نهادينه شدن اقتصاد مقاومتي در گرو پذيرش آن توسط توده‌هاي مردم و باطبع حضورشان در وسط ميدان اقتصادي است. اهميت مردمي‌سازي اقتصاد بدين خاطر است که تا مردم با درک حساسيت موضوع، خود را ملزم به اجراي سياست‌ها و لوازم اقتصاد مقاومتي ندانند، هيچ طرحي به نتيجه نخواهد رسيد. با حضور مردم، فقط قدرت حاکمه بر مردم نيست که در برابر فشارهايي همچون تحريم مقاومت مي‌کند؛ بلکه مردم خود را شريک در پيشرفت و مقاومت حس کرده و با جهادي ‌کردن سبک زندگي‌ براي مقابله با تهديدات بسيج مي‌شوند.
    رهبر معظم انقلاب با توجه به اين مهم فرموده‌اند: «نکتة پنجم، مردم‌محوري است که در اين سياست‌ها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان مي‌دهد، بيانات و معارف اسلامي هم تأکيد مي‌کند که هرجا مردم مي‌آيند دست خدا هم هست. «يدُاللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ هرجا مردم هستند، عنايت الهي و کمک الهي و پشتيباني الهي هم هست» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    حضرت امير براي آوردن مردم به ميدان حضور، اولين قدم را ايجاد ارتباط صميمي، پاسخ‌گويانه با مردم و پرهيز از هرگونه احتجاب مي‌دانند. حضرت فرمودند: «إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 50، ص 323)؛ حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگي هيچ رازي را از شما پنهان ندارم. ايشان به مالک اشتر در اين‌باره مي‌نويسند: «فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ» (همان، نامه 53، ص 337)؛ فراوان خود را از رعيت خويش پنهان مكن كه پنهان‌شدن واليان از رعيت نمونه‏اى است از تنگ‌خويى و كم‌اطلاعى در كارها. پيشنهاد حضرت هم‌نشيني هر صبح و شام با تودۀ مردم است: «تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّا»‌ (همان، نامه 53، ص 336)؛ خود را براى كار آنان فارغ دار و در مجلسى عمومى بنشين‏. «وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ» (همان، نامه 67، ص 351ـ352)؛ در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومى با مردم بنشين‏ (نهج‌البلاغه، 1379، ص 609). حضرت امير شخصاً حتي در دوران امارت‌شان در بين مردم حضور داشتند؛ «يَطُوفُ فِي جَمِيعِ الْأَسْوَاقِ أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ ثُمَّ يَرْجِعُ فَيَقْعُدُ لِلنَّاسِ» (مفيد، 1413ق، ص 198)؛ در تمام بازارهاى كوفه مى‌گشت، سپس بر‌مى‌گشت و براى [رسيدگى به كارهاى] مردم مى‌نشست.
    6ـ2. امنيت اقلام کاربردي و اساسي
    روشن است که تا وقتي مسلمانان دست نياز به‌سوي غير خود دراز کنند، اعتماد به نفس، نخواهند يافت و به استعدادها و قابليت‌هاي فراوان خود واقف نخواهند شد. تا زماني‌که کشورهاي مسلمان همۀ نيازمندي‌هاي خود را از کشورهاي ديگر طلب کنند، رنگ پيشرفت را نخواهند ديد و در جازدن را تمرين خواهند کرد. اگر قرار باشد فقر از جامعه‌اي رخت بربندد و رشد اقتصادي به‌صورت فزاينده‌اي شکل گيرد، بايد «خودکفايي» به معناي واقعي آن، صورت پذيرد. به‌بيان ديگر، اگر قرار باشد در کشوري «تحولي جهادي در زمينۀ مسايل اقتصادي» روي دهد، مسلماً بدون تلاش همه‌جانبه در زمينۀ «خودکفايي» امکان‌پذير نخواهد بود. رهبري با عنايت به رهايي از وابستگي خصوصاً در تهيه اقلام ضروري جامعه مي‌فرمايند:
    مسئلة ششم امنيت اقلام راهبردي و اساسي است؛ در درجة اول غذا و دارو. بايد توليد داخلي کشور طوري شکل بگيرد که کشور در هيچ شرايطي در زمينة تغذيه و در زمينة دارو دچار مشکل نشود؛ اين يکي از مؤلفه‌هاي اساسي در اين سياست‌هايي است که ابلاغ شده. بايد خودکفا باشيم؛ بايستي زمينه‌هاي کاملاً کفايت‌کننده مورد توجه قرار بگيرد (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    اميرمؤمنان علي رسيدن به مرحله‌اي که مردم تحت امر حاکميت خويش از بهره‌مندي اقلام اوليه بي‌نياز شده‌اند را براي همگان متذکر مي‌شود؛ شرايطي از تأمين معاش که حتي امروز هم حتي در جوامع صنعتي وجود ندارد؛ چنانچه مي‌فرمايد: «أصبح بالكوفة أحد إلّا ناعما، إنّ أدناهم منزلة، ليأكل البرّ، و يجلس في الظّلّ، و يشرب من ماء الفرات» (ابن‌شهرآشوب مازندرانى، 1379ق، ج 2، ص 99)؛ همۀ مردم كوفه اكنون داراى وضعيت خوبى هستند؛ حتى پايين‏ترين افراد، نان گندم مى‏خورد، خانه دارد، و از آب آشاميدنى خوب استفاده مى‏كند.
    اين مسير با «راحت‌طلبي» و «تن‌پروري» سازگار نيست و سختي‌هاي فراواني را در پي ‌خواهد داشت. ازيک‌سو جامعه بايد تحمل فشارهاي حاصل از قطع کالاي وارداتي را تحمل کند؛ از سوي ديگر نيز بايد در همۀ عرصه‌ها تلاشي همه‌جانبه داشته باشد و زندگي راحت و در آسايش را به‌خاطر نتيجه‌اي بزرگ‌تر و والاتر به کناري وانهد. بدين ترتيب خودکفايي جز در سايۀ ارتقاء فرهنگ کار و تلاش مضاعف و ارتقاء وجدانِ کاري کارگر و کارمند و... ميسر نخواهد شد. براي تحقق خودکفايي بايد زمينه‌هاي اشتغال و کار در جامعه توسعه يابد و با مقولۀ بيکاري مبارزه کرد. از ديدگاه امام علي، فقر اقتصادي، معلول پيوند فرهنگ کسالت، بي‏تحرکي، تنبلي و ناتواني است (محمدي ري‌شهري، 1381، ص 51)؛ چنانچه فرمودند: «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ‏ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْر» (ابن‌شعبه حراني، 1404ق، ص 220)؛ هنگامى‌كه موجودات جفت گرديدند، تنبلى و ناتوانى با يكديگر جفت شدند و فقر از آن دو به ‌وجود آمد.
    اميرمؤمنان علي براي خودکفايي ارزش زيادي قائل مي‌شدند و گاه در تشويق مردم به تجارت، اصل رهايي از وابستگي را مطرح مي‌کردند: «تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَةِ فَإِنَّ فِيهَا لَكُمْ غِنًى عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاس» (صدوق، 1404ق، ج ‏3، ص 193)؛ تجارت کنيد و تا از آنچه در دست ديگران است بي‌نياز شويد. در برخي بيانات حضرت، انگيزۀ فعاليت اقتصادي را نوعي انجام تکليف مي‌داند؛ زيرا با دادن مسئوليت به افراد براي رسيدگي به زيردستان، اعم از خانواده سببي و نسبي، توجيه اقدامات اقتصادي را از صرف دنياطلبي و کار براي کسب لذت و درآمد به‌سمت عبادي و الهي سوق مي‌دهد: «مَن طَلَبَ الدُّنيا حَلالاً؛ تَعَطُّفاً عَلى والِدٍ أو وَلَدٍ أو زَوجَةٍ، بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى ووَجهُهُ عَلى صورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدر» (بغدادي، بي‌تا، ص 228)؛ كسى كه در دنيا طلب (روزى و مال) حلال كند، تا به‌واسطۀ آن بر پدر يا فرزند و يا همسر خود مهرباني کند، در روز قيامت چنان با خداى خود ملاقات مى‏كند كه رخسارى چون ماه شب چهارده دارد.
    کار و تلاش براي بقاء خانواده در بينش علوي مقدس‌تر از شمشير ‌زدن و جهاد است؛ چنانچه فرمود: «مَا غَدْوَةُ أَحَدِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ مِنْ غَدْوَتِهِ يَطْلُبُ لِوُلْدِهِ وَ عِيَالِهِ‏ مَا يُصْلِحُهُمْ»‏ (قاضي نعمان، 1372، ج 2، ص 19)؛ درآمدن شما ـ اول صبح ـ براى جهاد در راه خدا، از درآمدن آن‌كس كه براى تأمين زندگى خانواده خود تلاش مى‏كند بالاتر نيست (و ارزش و اجرش بيشتر نيست). بدين‌ترتيب نه‌تنها امام تلاش براي آبادي دنيا را مذموم نمي‌داند؛ بلکه تلاش مضاعف را براي ساختن دنيايي ايده‌آل مورد اهتمام قرار مي‌دهند؛ آنچه مذموم است اشتغال به دنيا و غافل‌شدن از آخرت و تولاي به آن است. حضرت مي‌فرمايند: «النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، حکمت 269، ص ‌410)؛ مردم در دنيا دو دسته‏اند، يكى آن‌كس كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش بازداشت (نهج‌البلاغه، 1379، ص 695).
    7ـ2. رهايي از وابستگي به منابع خاص
    مشکلات حاصل از تحريم‌هاي ناعادلانه ضدجمهوري اسلامي ايران به‌روشني ثابت کرد تا زماني‌که وابستگي ايران به درآمد نفت و گاز وجود دارد، شمشير تحريم بر سر اقتصاد ايران وجود خواهد داشت. رهبر معظم انقلاب نکته هفتم در اقتصاد مقاومتي را کاهش وابستگي به نفت مي‌دانند‌ (‌بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92). از مهم‌ترين راه‌کارهاي کاهش وابستگي به نفت، کار و تلاش بيشتر براي استفاده بيشتر و بهينه از معادن و منابع طبيعي غيرنفتي است. با افزايش حجم استخراجات و اکتشافات، مقدمات افزايش توليد در قالب افزايش توليدات بومي (در مقابل خام‌فروشي) و رشد ناخالص داخلي رقم خواهد خورد. مبناي علوي اين سخن پذيرش اين اصل است که انسان‌ها براي کسب روزي خود محتاج طبيعتي هستند که خداوند آن را با آنچه انسان به آن محتاج است، سيراب کرده: «فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَاداً وَ بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 211، ص 245)؛ پس آن را براي آفريدگان خويش همچون گاهواره کرد و چون بستر برايشان گسترانيد. و اين انسان است که بايد بتوانند با آبادي سرزمين‌ها، از دل طبيعت نيازهاي خويش را بيرون بکشند؛ «{خداوند متعال}بدان باران از زمين‌هاى نارويان، رستنى‏، و از كوه‌ها گياه تر برون آورد... و اين همه را خوراك مردمان کرد و روزىِ جانداران{قرار داد}... چون آدم توبه كرد، او را فرود آورد تا با فرزندان خود زمين را آبادان سازد» (همان، خطبه 91، ص 82). اميرمؤمنان على به تدبير خداوند در استخدام و تسخير طبيعت و جهان ماده توسط انسان اشاره مى‏فرمايد: «أُمِرَتَا بِمَنَافِعِكُمْ فَأَطَاعَتَا وَ أُقِيمَتَا عَلَى حُدُودِ مَصَالِحِكُمْ فَقَامَتَا» (همان، خطبه 143، ص 138)؛ آن دو ـ زمين و آسمان ـ به سود شما مأمور شدند و گردن نهادند، و براى مصلحت شما بر پاشان داشتند، و ايستادند. ازاين‌روست که حضرت کساني که از کار و توليد باز مانده‌اند و نداشتن امکانات و محصور شدن به شرايطي خاص را بهانه کرده‌اند، سرزنش مي‌کند و داشتن حداقل آب و خاک را براي رهايي از فقر و داشتن توليدي که جامعه را از غير بي‌نياز کند کافي مي‌داند: «مَنْ‏ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَ‏ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (حميري، 1413ق، ص 116).
    تأمين منابع اقتصادي کشور بدون ايجاد وابستگي به منابع طبيعيِ تجديد‌ناپذير مي‌تواند به پايداري نظام اقتصادي کمک کند. ازجمله مهم‌ترين منابعي که امام بر پايۀ آن منابع، چرخ اقتصاد حکومت خويش را به‌چرخش درمي‌آوردند، خراج و زکات بود. حضرت در مورد اخذ قانوني خراج ـ که امروزه مي‌توان نام ماليات بر آن نهاد ـ در نامۀ 53 به مالک اشتر اصلاح امور حکومت را در گردآوري کامل و دقيق خراج مي‌داند (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه ‌53، ص ‌333؛ خوئي، 1356، ج 5، ص 452). اعزام مأموران زکات و تبيين وظايف آنها نشان مي‌دهد دولت علوي جمع‌آوري و هزينه ‌کردن زکات را به‌عنوان يکي از اصلي‌ترين منابع تأمين مالي به‌شمار مي‌آورد. ايشان در نامۀ خود به‌ کارگزاران تأکيد مي‌کند زکات را به‌عنوان «حق الله» و خود را به‌عنوان نمايندۀ خدا يا همان «خليفۀ‌الله» معرفي کنند تا مردم زکات را به‌عنوان «واجب الهي» بدانند (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 25).
    8ـ2. مديريت و اصلاح الگو مصرف
    رهبر معظم انقلاب موضوع هشتم در تبيين شاخصه‌هاي اقتصاد مقاومتي را مسئلة اصلاح الگوي مصرف دانسته‌اند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/1392). اصلاح الگوي مصرف عبارت است از نهادينه‌كردن روش صحيح استفاده از منابع كشور به‌قسمي كه سبب ارتقاي شاخص‌هاي زندگي مردم و كاهش هزينه‌ها شده و از اين منظر زمينه‌اي براي گسترش عدالت عمومي فراهم آيد. پرهيز از ريخت‌وپاش، پرهيز از اسراف، پرهيز از هزينه‌کردهاي زائد، در وحلۀ اول خطاب به مسئولان در زندگي شخصي و حوزۀ مأموريتي‌شان است، تا آنجاکه اين خصلت به مردم نيز سرايت کند.
    مديريت و اصلاح الگوي مصرف در سبک زندگي علوي در دو رفتار ظهور دارد.
    الف. منع از اسراف، تبذير و تجمل‌گرايي
    اسراف در لغت تجاوز‌ کردن از حد اعتدال معنا شده است (بستاني‌، بي‌تا، ج 1، ص 950)؛ تبذير در لغت به معناي بذر پاشيدن است (همان، ص 75). يک راهکار براي تاب‌آور شدن يک چرخۀ اقتصادي نسبت به فشارهاي بيروني تغيير نگاه از مصرف‌گرايي لجام‌گسيختۀ افراد آن جامعه به پرهيز از اسراف و تبذير و توصيه به مصرف بهينه است. افزايش غيرمنطقي مصرف و روحيۀ مصرف‌زدگي پيامدي جز خارج ‌کردن سيستم عرضه و تقاضا از روال عادي خود و افزايش وابستگي بيروني و طبيعتاً نابودي ندارد. چنانچه حضرت فرمودند: «مَنْ لَمْ يُحْسِنِ الِاقْتِصَادَ أَهْلَكَهُ الْإِسْرَافُ» (تمي آمدي، 1366، ص 354)؛ هركس ميانه‏روى در مصرف را به‌خوبى رعايت نكند، اسراف او را از پاى درخواهد آورد. حضرت امير ميانه‌روي را در مقابل اسراف قرار دادند و فرمودند: «از اسراف بپرهيز، و ميانه‌روى را برگزين؛ از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازۀ كفاف خويش نگهدار و زيادى را براى روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست (نهج‌البلاغه، 1379، ص 501،‏ نامه 21). امام علي بر صرفه‌جويي در هزينه‌هاي اداري بيت‌المال تأکيد مي‌ورزد و به ‌کارگزاران خود حتي در نامه‌نگاري توصيه‌ها مي‌کند. اين مرام در حدي بود که حتي از چراغ بيت‌المال به‌ هنگام گفت‌وگو در منافع شخصي افراد استفاده نمي‌کرد (مرعشى، 1409ق، ج 8، ص 539)‏. از ديگر معاني اسراف در کلام حضرت امير، استفاده از چيزي در غيرموضعش است: «إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 126،‌ ص 124)؛ بخشيدن مال به كسى كه مستحق آن نيست، با تبذير، و اسراف يكى است. به‌خلاف اهل تقوا که حتي در لباس پوشيدن هم از حد اعتدال عبور نمي‌کنند: «مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ» (همان، خطبه 193، ص ‌225)؛ پوشش آنان ميانه‌روى‏ است (نهج‌البلاغه، 1379، ص 403).
    ب. قناعت
    يکي از ارکان اساسي در اصلاح الگوي مصرف در فرهنگ علوي، پذيرش اکتفا به ضرورت‌ها و قناعت در نيازهاست. «قناعت» در لغت به معناي «فروکاستن» است، تا آنجاکه فرد زندگي خود را با امکاناتي که در دست دارد، منطبق سازد که از مصاديق آن، رضايت‌ دادن به‌چيزي است که به او مي‌رسد (مصطفوي، 1360، ج 9، ص 327). کوبيدن بر طبل مصرف‌گرايي براي استفاده از انواع خوراک، پوشاک و وسايل رفاهي ـ تفريحي و تسليم ذائقه‌آفريني‌هاي رسانه‌اي شدن؛ حتي اگر به وابستگي خارجي هم نيانجامد؛ باعث مي‌شود با رشد نيازهاي کاذب، به‌دليل جوابگو نبودن توليدات داخلي، تورم افزايش يابد. با توجه به تأثير قابل‌توجهي که شتاب‌زدگي در مديريت مصرف بر وابستگي به بيگانگان دارد؛ بايد کوشيد تا با حاکم کردن روح قناعت در بين مردم و بالطبع کاهش هدررفت هزينه‌هاي مالي، افزايش قدرت مردم بر تدارک معاش براساس منابع موجود داخلي رقم بخورد. امام علي توانگري را نه در کثرت ثروت، بلکه در استقلال و بي‌نيازي از مردم معرفي مي‌کند: «الْغِنَى‏ الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاس» (نهج‌البلاغه، 1414ق، حکمت 422، ص 342)؛ برترين بى‏نيازى و دارايى نوميدى است از آنچه در دست مردم است (نهج‌البلاغه، 1379، ص ‌711). حضرت در تفسير آية شريفة «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (نحل: 97)؛ حيات طيبه را در قناعت مي‌داند (فيض كاشانى، 1415ق، ج ‏3، ص 154‏). ازهمين‌رو حضرت سيراب‌شدن چشم و قلب را ثمرۀ قناعت مي‌داند: «مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 192، ص 215)؛ با قناعتي که دل و چشم‌ها را از بي‌نيازي پر دارد.
    9ـ2. مبارزه با فساد اقتصادي
    يکي از ديگر مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي مبارزه با اخلال‌گران و برهم‌زنندگان جريان معيشت اقتصادي است. حضور مردم و سرمايه‌گذاران، رشد و توسعه، اشتغال سالم و مولد براي افزايش توليد ملي، نياز به ثبات، امنيت و آرامش در بازار داد و ستد دارد و آرامش منوط به مبارزۀ بي‌امان با فساد اقتصادي است. فساد اقتصادي سبب کاهش سرمايه‌گذاري و کندي رشد اقتصادي و در نهايت باعث عدم تحقق اهداف توسعه اقتصادي در کشور مي‌شود، درآمد‌هاي مالياتي کاهش مي‌يابد و کيفيت زيرساخت‌هاي اقتصادي و خدمات عمومي تنزل پيدا مي‌کند. رهبر معظم انقلاب با لحاظ اين مهم فرمودند: «نکتة نهم، فسادستيزي است... بايد صحنة اقتصادي امنيت داشته باشد؛ اگر امنيت را مي‌خواهيم، بايستي دست مفسد و سوءاستفاده‌چي و دورزنندة قانون و شکنندة قانون بسته بشود» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92).
    براي مبارزه با فساد مي‌توان از سيره مديريتي امام علي در چهار محور الگوبرداري کرد.
    الف. تنظيم بازار
    تنظيم بازار، توسعه و امنيت سرمايه‌گذاري و اعتماد متقابل دولت و ملت، در گروي اعتماد کارفرما و کارگر و تمامي اقشار جامعه نسبت به يک‌ديگر و نيز مبارزه با فرصت‌طلبي‌ها، رانت‌ها و احتکار و غيره است (دري نجف‌آبادي، 1379). حضرت ضمن سفارش به رسيدگي به امور بازايان، خواستار برخورد نيروهاي اجرايي خويش با کساني بود که با احتکار يا کم‌فروشي توازن سيستم عرضه و تقاضا را مختل مي‌کنند؛ چنانچه مي‌فرمود «ميان بازرگانان بسيار کسانند که معاملاتي بد دارند، بخيل‌اند و در پي احتکارند. سود خود را مي‏جويند و کالا را به هر بها که خواهند مي‏فروشند، و اين سودجويي و گران‌فروشي زياني است براي همگان، و عيب است بر واليان. پس بايد تا از احتکار منع کرد که رسول خدا از آن منع فرمود؛ و بايد خريد و فروش آسان صورت پذيرد و با ميزان عدل انجام گيرد. نرخ‌هاي رايج بازار نه به‌زيان فروشنده است و نه خريدار» (نهج‌البلاغه، 1414ق، نامه 53، ص 335). حضرت با تمام مشغله‌هاي حکومت‌داري اکتفا به دستورات نمي‌کردند؛ بلکه شخصاً به تنظيم بازار کوفه اشراف داشتند. دربارۀ ايشان گفته شده است که «همچون معلمي براي کودکان درحالي‌که تازيانه‏اي به‌دست مي‏گرفت، در بازارها به‌راه مي‏افتاد ‏و توصيه مي‌فرمود تقواي الهي را رعايت کنيد و پيمانه‌ها را پر کنيد (طبرسى، 1370، ص 112‏‏).
    ب. بازرسي
    بازرسي مستقيم بر داد و ستد مردم و سيستم اقتصادي حاکم بر بازار از اولويت‌هاي اصلي سياست‌گذاري اقتصادي است؛ چراکه رشد اقتصادي در گروي نظارت دائمي بر کسب و کار مردم است. حضرت امير از اين اصل غافل نشدند و بازرسي بر بازار را به‌جد پي‌گيري مي‌کردند. ‏«اميرمؤمنان، هر صبح‌گاه در بازارهاى كوفه، يكى‌يكى مى‌گشت... در برابر اهالى بازارها مى‌ايستاد و فرياد مى‌كرد: اى بازرگانان... از سوگند، بپرهيزيد و از دروغ، كناره‌گيريد. از ستم دورى گزينيد و داد ستم‌ديدگان بستانيد. به رباخوارى نزديك نشويد و وزن و ترازو را تمام كنيد. اموال مردم را كم ندهيد و در زمين به فساد سر بر مَداريد» (صدوق، 1400، ص 497).
    ج. مبارزه با ثروت‌هاي باد‌آورده
    يکي از راه‌کارهاي حضرت براي تقويت بنيۀ اقتصادي جامعه، مبارزه با ثروت کساني است که از راه غيرمشروع کسب درآمد کرده‌اند. بازگرداندن ثروت‌ها به جريان عمومي اقتصادي جامعه مانع از بسط فقر و تضعيف اقشار کم‌درآمد مي‌شود و ايجاد انگيزه براي فعاليت اقتصادي سالم را فراهم مي‌آورد. حضرت دو روز پس از به حکومت رسيدن به‌سراغ اموالي رفتند که بدون دليل شرعي در دوران عثمان به ملکيت عده‌اي خاص درآمده بود:‌ «وَاللهِ لَو ْوَجَدْتُه ُقَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ، وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ، لَرَدَدْتُهُ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 15، ص ‌16)؛ به‌خدا سوگند، {بيت‌المال تاراج شده را} هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن بازمى‏گردانم؛ گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند (نهج‌البلاغه، 1379، ص 59). اين جديت بدان سبب است که امام، وظيفۀ حکومت را رساندن حقوق و اموال مردم به ‌دستشان مي‌داند و اين امر را تکليفي الهي بر مي‌شمارد: «لَيْسَ عَلَى الْإِمَامِ إِلَّا...إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَى أَهْلِهَا» (همان، خطبه 105، ص 98)؛ بر امام چيزي نيست جز... رساندن سهم‌هاي بيت‏المال به طبقات مردم» (نهج‌البلاغه، 1379، ص 195).
    د. مبارزه با مفاسد اداري
    مبارزه با مفاسد اداري دولتمردان در نظر حضرت مقوله‌اي قابل اغماض و مسامحه نيست؛ چون اگر جامعه‌اي بدان مبتلا شود تمام طرح‌هاي اقتصادي‌اش در معرض نابودي قرار مي‌گيرد. ايشان در اين‌باره رعايت اصولي مثل نظارت و محاسبه، شايسته‌سالاري با تکيه بر اصل معنويت، توسعه سطح رفاه در بين نيروهاي اجرايي را لازم مي‌دانستند و مي‌فرمود: «سپس در امور كارمندانت بينديش، و پس از آزمايش به كارشان بگمار... كارگزاران دولتى را از ميان مردمى با تجربه و با حيا، از خاندان‏هاى پاكيزه و باتقوا، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن؛ زيرا اخلاق آنان گرامى‏تر، و آبرويشان محفوظ‌تر، و طمع و روزى‏شان كمتر،... . سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار، كه با گرفتن حقوق كافى در اصلاح خود بيشتر مى‏كوشند... . سپس رفتار كارگزاران را بررسى كن، و جاسوسانى راست‌گو و وفاپيشه بر آنان بگمار» (نهج‌البلاغه، 1379، ص ‌579). امام براى اينكه مانع رشوه‌خوارى در نظام ادارى‌اش شود، حتي گرفتن هديه را نيز ممنوع كرد: «أَيُّمَا وَالٍ... أَخَذَ هَدِيَّةً كَانَ غُلُولًا» (صدوق، 1406ق، ص 261)؛ هر والي... اگر هديه قبول كند خيانت كرده است.
    10ـ2. ارزش علم و معرفت در نظريۀ اقتصاد مقاومتي
    «نکتة دهم از مؤلفه‌هاي سياست‌هاي مقاومتي، مسئلة دانش‌محوري است که اين‌هم يک مشخصة بسيار مهمي است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/12/92). نقش علم و دانش در اقتصاد به‌دليل ايجاد تخصص و بهبود بهره‌وري عوامل توليد از گذشته مورد توجه قرار گرفته و جايگاه فناوري و دانش به‌عنوان عوامل درون‌زا در رشد اقتصادي مورد تأکيد قرار گرفته است. اقتصاد دانش‌بنيان بدين معناست که از توسعه و انباشت علم براي رفع مشکلات و رسيدن به شاخصه‌هاي توسعه اقتصادي استفاده شود؛ چراکه مبناي توليد ثروت در دنيا به توليد علم و فناوري و استفاده از آنها وابسته است (سنايي‌فر و همکاران، 1392، ص ‌110). امام على سفارش مى‏كند كه هركارى (اعم از اقتصادي و غيره) بايد با علم و مهارت لازم انجام گيرد: «فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ» (نهج‌البلاغه، 1414ق، خطبه 154، ص 152)؛ آنكه نادانسته كارى كند، مانند كسى است كه به بيراهه رود. هرچه در آن راه پيش راند، از مقصود خود دورتر ماند، و آنكه‏ از روى دانش‌كنندۀ كار است، همچون رونده در راه آشكار است‏. حضرت امير دربارۀ ارزش تخصص فرموده است: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ» (جزائري، 1408ق، ج 1، ص 343؛ نهج‌البلاغه، 1414ق، حکمت 81، ص ‌373)؛ ارزش هركس به مقدار دانايى و تخصص اوست.
    همچنين مي‌فرمايند: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ‏ وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُم» (ابن‌شعبه حراني، 1404ق، ص 208)؛ مردم فرزندان کارهاي نيکويي هستند که مرتکب مي‌شوند و ارزش هرکس به‌‌اندازۀ کاري است که آن را نيکو انجام مي‌دهد؛ پس آنگاه که عالمانه سخن مي‌گوييد منزلت شما مشخص مي‌شود. ‏اين تعليم سازندۀ حضرت، دليل روشنى است بر ارزش «تخصص» و «كارشناسى» و اهميت بدل‏ناپذير آن (حكيمى و همكاران، 1380، ج 1، ص 490).
    نتيجه‌گيري
    در حوزۀ مطالعات ديني، مقايسۀ ديدگاه رهبر معظم انقلاب در تدوين سياست اقتصاد مقاومتي با آنچه از سيرۀ علوي به يادگار مانده است، مبيّن اين واقعيت است که مقولۀ اقتصاد مقاومتي الگويي امروزي از شيوه مديريت و حکومت‌داري حضرت علي در موضوع معيشت مردم و اقتصاد خرد و کلان جامعه است.
    اين تحقيق در پي پاسخ به اين سؤال برآمد که مباني نظري مؤلفه‌هاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي چگونه و تا چه اندازه در کلام امير‌مؤمنان علي تبيين يافته و به سيرۀ آن حضرت قابل استناد است؟ رهبر معظم انقلاب، الگوي عملي نظام اسلامي را حکومت علوي مي‌دانند و اقتصاد مقاومتي را يک الگوي بومي و علمي برآمده از فرهنگ اسلامي دانسته‌اند. بي‌شک يکي از ظرفيت‌هاي بالقوۀ فرهنگ اسلامي، کلام امام علي است. در اين تحقيق مباني نظري مؤلفه‌هاي اقتصاد مقاومتي در سيره و سنت علوي بررسي شد.
    بررسي‌هاي انجام‌شده به روش استنادي ـ تحليلي در بيانات حضرت امير نشان داد مؤلفه‌هايي ابلاغي اقتصاد مقاومتي از قبيل: عدالت اجتماعي، تکيه بر ظرفيت داخلي، مبارزه با فساد اقتصادي، رويکرد جهادي، خود‌کفايي در نيازهاي اوليه، مديريت و اصلاح الگوی مصرف، به‌طور چشم‌گيري مورد اهتمام امام علي بوده است. معرفت به چنين واقعيتي علاوه بر آنکه نشان مي‌دهد نظريۀ اقتصاد مقاومتي در فرمايشات رهبري به تأسي از مجموعه اقداماتي است که حضرت علي در طي دوران حکومت خويش در قلمروي حاکميتي خود مدنظر داشته؛ مي‌تواند در عمل داراي حداقل دو مزيت غير‌قابل ‌انکار باشد: اول اينکه احراز مي‌شود اقتصاد مقاومتي از ديدگاه رهبري انقلاب، مقوله‌اي مستقل از بينش حضرت امير در مباحث اجتماعي و اقتصادي نيست؛ دوم آنکه به‌واسطۀ باورپذيرتر شدنش، زمينه براي تحقق و اجراي اين انديشه در فرهنگ عمومي جامعه بيش از پيش فراهم مي‌شود؛ زيرا اقتصاد مقاومتي براساس اين پيش‌فرض طراحي شده که کشور در تعارض دائمي با نظام سلطه است؛ لذا با نشان‌ دادن مجهز بودن اين ايده به انديشۀ ديني علوي، راه براي نهادينه‌شدن آن مهياتر خواهد شد. ثمرۀ عيني تحقيقي اين امر آن است که در فضاي سياسي کنوني کشورهاي اسلامي و بخصوص دوران دولت انقلابي، مسئولان اجرايي به‌دليل يا (به بهانۀ) مسائل معيشتي و اقتصادي مردم، خود را ناگزير به دست‌کشيدن از اهداف ايدئولوژيک و انقلابي و نيز سلطه‌پذيري و وادادگي سياسي ناشي از آن نمي‌پندارند.

    • نهج‌البلاغه، 1414ق، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت.
    • نهج‌البلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتی، قم، مشهور.
    • ابن ‌ابى‌الحدید معتزلی، عزالدین ابوحامد، 1337، شرح نهج‌البلاغه، قم، کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی.
    • ابن‌شعبه حرانى، حسن‌‌بن علی، 1404ق، تحف‌العقول عن آل الرسول، چ دوم، قم، جامعة مدرسین.
    • ابن‌شهرآشوب مازندرانى، محمدبن على، 1379ق، مناقب آل أبی طالب (ع)، قم، علامه.
    • ابن‌فهد حلی، احمد، 1407ق، عدة الداعی و نجاح الساعی، تصحیح احمد موحدی قمی، بیروت، دارالکتب الاسلامی.
    • ابن‌میثم بحرانى، کمال‌الدین، 1417ق، شرح نهج‌البلاغه، ترجمة قربانعلی محمدى مقدم و علی‌اصغر نوایى، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه.
    • اربلى، علی‌بن‌ عیسی، 1381ق، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنى‌هاشمى.
    • برقی، احمدبن ‌محمد، 1371ق، المحاسن، تصحیح جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه.
    • بستانی، بطرس، بی‌تا، محیط المحیط، بیروت، دارالکتب الاسلامیه.
    • بغدادی، عبدالعزیزبن اسحاق، بی‌تا، مسند الامام زید، بیروت، دارالکتب العلمیه.
    • بیانات رهبر معظم انقلاب، در: khamenei.ir
    • تراب‌زاده جهرمی، محمدصادق، 1392، «بررسی ابعاد و مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در اندیشۀ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای»، مطالعات انقلاب اسلامی، ش 32، ص 31ـ46.
    • تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1366‌، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تصحیح مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    • جزائری، نعمت‌الله، 1408ق، کشف الأسرار فی شرح الإستبصار، قم، دار الکتاب.
    • جعفری، محمدتقی، 1389، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، مشهد، آستان قدس رضوی.
    • جهانیان، ناصر، 1389، «نظریه جامع عدالت»، ﻓﻠﺴﻔﻪ دﻳﻦ، سال هفتم، ش 6، ص 97ـ133.
    • حرعاملی، محمدبن حسین، بی‌تا، وسائل الشیعه، تصحیح عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مکتبة الاسلامیه.
    • حکیمى، محمدرضا و دیگران، 1380، الحیاة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
    • حمیری، عبدالله‌بن جعفر، 1413ق، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل‌البیت (ع).
    • خوئی، حبیب‌الله، 1356، منهاج البراعه، قم، مکتبة الاسلامیه.
    • درخشه، جلال و مرتضی فخاری، 1395، «گسترده مفهوم عدالت در اندیشه امام خمینی»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال پنجم، ش 2، ص 1ـ18.
    • دری نجف‌آبادی، قربانعلی، 1379، «مبارزه با فساد در حکومت علوی»، حکومت اسلامی، سال پنجم، ش 3، ص 253ـ292.
    • دشتی، محمد، 1390، امام علی(ع) و اقتصاد اسلامی، قم، امیرالمؤمنین(ع).
    • دلشاد تهرانی، مصطفی، 1377، چشمه خورشید، تهران، خانه اندیشه جوان.
    • راغب اصفهانی، حسین‌بن ‌محمد، 1387، مفردات، ترجمة حسین خداپرست، قم، نوید اسلام.
    • سینایی‌فر، اکبر و همکاران، 1392، الزامات و ارکان اقتصاد مقاومتی، اصفهان، ستارگان درخشان.
    • شمس‌الدین، محمدمهدی، 1361، جستجویی در نهج البلاغه، ترجمة محمود عابدی، تهران، بنیاد نهج البلاغه.
    • صدوق‏، محمدبن علی، 1400ق، أمالی، چ پنجم، بیروت، اعلمى.
    • صدوق‏، محمدبن علی، 1404ق، من لا یحضره الفقیه، چ دوم، قم، جامعة مدرسین.
    • صدوق‏، محمدبن علی، 1406ق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، شریف الرضی.
    • طبرسى، رضی‌الدین، 1370، مکارم الأخلاق‏، چ چهارم، قم، شریف رضى.
    • طریحی، فخرالدین، 1419ق، مجمع البحرین، تهران، بعثت.
    • فیض کاشانى ملامحسن‏، 1415ق، تفسیر الصافى، تحقیق حسین اعلمى‏، چ دوم، تهران، صدر.
    • فیومی مقری، احمد، 1987م، مصباح المنیر، بیروت، مکتبة لبنان.
    • قاضی نعمان، ابوحنیفه، 1372، دعائم الاسلام، ترجمة عبدالله امیدوار، کابل، اسماعیلیان.
    • قربانی، زین‌العابدین، بی‌‌‌تا، عوامل همکاری و اعتماد بین مردم و حکومت در دیدگاه نهج‌البلاغه، رشت، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان.
    • محمدی ری‌شهری، محمد، 1362، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
    • محمدی ری‌شهری، محمد، 1381، سیاست‌نامه امام علی(ع)، ترجمة مهدی مهریزی، چ سوم، قم، دارالحدیث.
    • مرعشى، قاضى نورالله، 1409ق، احقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی.
    • مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب.
    • معلوف، لوئیس، 1377، المنجد، ترجمة مصطفی رحیمی، تهران، صبا.
    • مفید، محمدبن محمدبن نعمان، 1413ق، أمالی، قم، کنگره شیخ مفید.
    • موسوی خمینى، روح‌الله، 1385، صحیفه امام، چ چهارم، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى.
    • میرمعزی، سیدحسین، 1392، «اقتصاد مقاومتی و ملزومات آن (با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری)»، اقتصاد اسلامی، ش 47، ص 49ـ76.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عنوانی، سیدحامد، مرتضوی، سید محمد، فخار نوغانی، وحیده.(1402) بررسی مبانی نظری مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی با تأکید بر کلام امیرمؤمنان علی (ع). فصلنامه معرفت، 32(10)، 93-104 https://doi.org/10.22034/marifat.2023.2018868

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدحامد عنوانی؛ سید محمد مرتضوی؛ وحیده فخار نوغانی."بررسی مبانی نظری مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی با تأکید بر کلام امیرمؤمنان علی (ع)". فصلنامه معرفت، 32، 10، 1402، 93-104

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عنوانی، سیدحامد، مرتضوی، سید محمد، فخار نوغانی، وحیده.(1402) 'بررسی مبانی نظری مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی با تأکید بر کلام امیرمؤمنان علی (ع)'، فصلنامه معرفت، 32(10), pp. 93-104

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عنوانی، سیدحامد، مرتضوی، سید محمد، فخار نوغانی، وحیده. بررسی مبانی نظری مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی با تأکید بر کلام امیرمؤمنان علی (ع). معرفت، 32, 1402؛ 32(10): 93-104