معرفت، سال سی و سوم، شماره دوم، پیاپی 317، تابستان 1403، صفحات 39-52

    تحلیلی از جایگاه انسان در شهر مطلوب از دیدگاه امیر مؤمنان علی (ع)

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سید محمد صادق پوریزدان پرست / دکترای شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. / s_yazdanparast@modares.ac.ir
    ✍️ حمیدرضا صارمی / دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
    سید علی صفوی / استادیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
    dor 20.1001.1.10236015.1403.33.2.4.7
    doi 10.22034/marifat.2024.2022034
    چکیده: 
    شهرسازی از دیدگاه اسلام مفهومی فراتر از مفاهیم صرف مادی داشته؛ بلکه بر کلیه عوامل مادی و معنوی و فعالیت‌های شهری در راستای دستیابی به نقطه مطلوب زندگی مادی و معنوی ساکنان شهر دلالت می‌نماید. در تحقیق جاری، ما با هدف دستیابی به دیدگاه امیر مؤمنان علی در خصوص مبانی فکری حاکم بر اهل شهر به‌عنوان مهم‌ترین بعد از ابعاد سه‌گانه شهر مطلوب قبل از ابعاد ارتباطات انسانی و ابعاد کالبدی به‌عنوان دو بعد دیگر شهر مطلوب، ابتدا دو موضوع ماهیت و نیازهای انسان را از دیدگاه امام بررسی نموده و سپس بر اساس هشت مبنای معرفی‌شده در تحقیقات قبلی نگارندگان این پژوهش، مبانی فکری انسان را مورد بررسی قرار داده‌ایم. بدین منظور روش تحقیق تلفیقی از روش‌های تحلیل متن و محتوا و فراتحلیل است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد انسان به‌طور عمده دو ساحت جسمانی و روحانی داشته و به تناسب ساحت‌های حیات انسان، نیازهای او نیز تحت همین ساحت‌ها قابل‌ شناسایی و تعریف هستند. همچنین در باب اصول حاکم بر فکر انسان مشخص گردید که این اصول بایستی با ماهیت و حقیقت انسان هماهنگ و حافظ و نگهبان مقام خلیفة‌اللهی بشر باشد. در نهایت مشخص گردید که تشکیل شهر مطلوب تنها به فضیلت‌های این‌جهانی ختم نشده و نگاه به آخرت دارد. از‌این‌رو شهر مطلوب خود، نه به‌عنوان یک هدف، بلکه به‌عنوان یک وسیله در خدمت هدف متعالی انسان بوده و به همین دلیل این شهر بایستی ضمن توجه توأمان به نیازهای مادی و فرامادی انسان، زمینه‌های لازم زیست‌مقربانه انسان و تربیت خلیفة‌الله را تأمین نماید.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Position of Man in the Ideal City: A Perspective of Amir al-Mo’minan Ali
    Abstract: 
    Urban planning in Islam has a concept beyond mere material concepts; it rather implies all material and spiritual factors and urban activities in order to achieve the desired point of material and spiritual life of city residents. Aiming to reach Imam Ali’s view regarding the intellectual foundation dominant among city residents, this research first examines human nature and needs from Imam’s perspective. It then explores the intellectual foundations of human being based on the eight principles introduced in the authors’ previous research. The intellectual foundations is considered the most important among the three dimensions of an ideal city, compared to the other two dimensions of human communication and physical aspects. For this purpose, the research method is a combination of text and content analysis and meta-analysis methods. According to the results of this study, human beings mainly have two dimensions, physical and spiritual, and - considering the dimensions of human life- their needs can be best identified and defined within these dimensions. In addition, regarding the principles governing human thought, it is shown that these principles must align with human nature and reality, serving as the guardian and protector of the position of God’s Caliph. Finally, it is proven that the formation of the ideal city does not focus solely on worldly virtues but also emphasizes virtues of the hereafter. Therefore, the ideal city is not an end in itself, but rather a means to serve the transcendental purpose of human. While simultaneously addressing the material and metaphysical needs of humanity, this city must provide the necessary conditions for a muqarrab life – a life of nearness to Allah- and for the upbringing of the Caliph of Allah.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
     
    در جامعۀ دینی تعریف انسان با جامعۀ غیردینی متفاوت است. تعریف متفاوت، به تفاوت در مبدأ و مقصد زندگی نوع بشر منجر خواهد شد و به همین دلیل نمی‌توان شهر را به‌عنوان بستر رشد افراد در جوامع دینی و غیردینی، به یک شکل، تأسیس و اداره کرد (صارمي و كشاورزي، 1400، ص158). به بیان قرآن کریم، ایمان به خدای متعال و الزامات و اقتضائات حاصل از این ایمان، مهم‌ترین مؤلفه‌های مدنیت و شهرنشینی انسان بوده، به نحوی که اگر این مؤلفه در یک سکونتگاه انسانی دیده نشود، آن سکونتگاه هرچند که به لحاظ جمعیتی، کالبدی و... بزرگ باشد، باز هم از منظر قرآن قریه و نه مدینه محسوب می‌شود. از منظر قرآن، ایمان حتی یک نفر کافی است تا مدنیت و تمدن شهری را بتوان بر یک سکونتگاه اطلاق نمود: «جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‌ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» (یس: 20) و خداوند برای ایمان و حیات معنوی یک نفر به اندازه ایمان و حیات معنوی یک جمع (امت) ارزش قائل شده است: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» (مائده: 32) (رئيسي، 1397، ص47).
    بنابراين، انسان به‌عنوان رکن بنیادین شهر، اصلی‌ترین عامل ظهور هر شهر و به‌ویژه هر شهر مطلوب خواهد بود. جهان‌بینی و باورهای الهی و معنوی انسان‌ها، اصلی‌ترین راهنما و رهبر آنان به‌سوی کمال و سعادت هستند. بر اساس این فضای فکری، حکمت و فضائل و اخلاقیات انسانی تبیین و تعریف می‌شوند و انسان‌ها سعی در متخلق شدن به آنها خواهند داشت. این انسان انواع ارتباطاتی را که با هستی (اعم از سایر انسان‌ها، طبیعت و ساخته‌های خویش) دارد در این فضای فکری تنظیم می‌کند. درواقع بدون حضور انسان‌های کمال‌یافته، شهر مطلوب نیز میسر و ممکن نخواهد بود. این انسان‌های کمال‌یافته هستند که بنا به اصولی که باور دارند، آن اصول را زمینه‌ساز و مأخذ رفتارهای خود و همچنین ساختن و خلاقیت‌ها و ارتباطات خویش قرار خواهند داد (نقي‌زاده، 1395، ص73و74).
    در این ‌بین متفکران مسلمان از دیرباز دغدغة تدوین و تبیین در موضوعات مرتبط با سعادت دنیا و آخرت و به‌طور‌خاص، مبانی فکری انسان از منشأ وحی را داشته‌اند. متأسفانه در دنیای جدید، با نوظهور پنداشتن مسائل، دیگر به پیشینة این مباحث در آثار اسلامی یا پرداخته نشده و یا بسیار ناقص و اشاره‌وار بوده (موسوي‌فر، 1397، ص115) و این کمبود در مطالعات شهر و شهرسازی نیز قابل مشاهده است.
    ازآنجاکه عقل در شناخت خود محدود است، بدون حضور وحی و استعانت از آن، نمی‌تواند حقوق و اصولی را که تضمین‌کننده سعادت و هدایت آدمیان است، شناسایی کند و به همین دلیل، همواره از وحی به‌عنوان مهم‌ترین منبع نسبت به سایر منابع یاد می‌شود (پارسانيا، 1390، ص139) و حجیت منبع «عقل» و «اجماع» بازگشتش به حجيت سنت و عترت خواهد بود (جوادي آملي، 1395، ص62). ازهمین‌روست که ما همواره در طول تاریخ احتیاج داشته‌ایم به سرچشمه‌های خالص اندیشه اسلامی و نظامی فکری که بتوان به آن اتکا کرد، بازگردیم ‏(حسيني خامنه‌ای، ۱۳۷۲). پس از کتاب الهی به‌عنوان مرجع اصلی و پایه حامل اصول بی‌زمان و بی‌مکان متضمن هدایت کلیه جنبه‌های زندگی انسان، تفاسیر کتاب الهی قرار داشته که کلام و سنت معصومان به‌عنوان تفسیر ناب و تجلی عینی کلام الهی در متن زندگی انسان است ‏(نقی‌زاده، ۱۳۸۸، ص7)؛ ازاين‌رو کلام و سنت معصومان به‌عنوان دومین منبع فقه شیعه برای استنباط احکام، از دیدگاه شیعه امامیه، به‌معنای گفتار، رفتار و تأیید پیامبر و ائمه در تمدن اسلامی جایگاهی رفیع و سهمی بسزا در همه علوم اسلامی و فرهنگ عمومی مردم داشته و دارد ‏(جوادی آملی، ۱۳۹۳ب، ج1، ص25).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    اگر ضرورت پرداختن به مباحث شهرسازی از منظر اسلام و کلام و سنت معصومان پذیرفته شود. سؤال آن خواهد بود که گام اول در این زمینه چیست؟ ما با هدف ورود کلام امامان معصوم در مطالعات شهرسازی، در تحقیقات دیگری، پس از استخراج منابع، مبانی و اهداف، نسبت به طرح کلان نظریه شهرسازی اسلامی از دیدگاه امام علی پرداختیم. در تحقیق جاری هدف آن است که از ابعاد سه‌گانه شهر مطلوب، یعنی مبانی فکری، ارتباطات انسانی و ابعاد کالبدی به‌طورخاص به موضوع مبانی فکری انسان پرداخته شده و در این زمينه پس از دستیابی به دیدگاه امام در باب ماهیت و نیازهای انسان، ویژگی‌های هشت مبنای معرفی‌شده در مبانی فکری انسان، پی گرفته شود.
    پژوهش‌هایی که توسط محققان رشته شهرسازی در باب صفات شهر مطلوب در آرا و نظریات متفکران مسلمان صورت گرفته، در دهه‌های اخیر با اقبال بیشتری مواجه بوده است؛ اما پژوهش و تحقیق در خصوص صفات شهر مطلوب اسلامی از منظر ائمة اطهار به‌طورخاص امیرمؤمنان علی که دارای ذخایر بالقوه متعددی در راستای دستیابی به صفات محل زیست مطلوب انسان بوده، همچنان جای کار بسیاری دارد و در ابتدای راه است. با توجه به بررسی انجام‌شده، ازجمله پژوهش‌هایی که در رشته شهرسازی به استخراج اصول و مبانی شهر مطلوب از منبع حدیث پرداخته‌اند می‌توان به مواردی اشاره نمود. ازجمله ستاری ساربانقلی (۱۳۹۰‌) در پژوهشی تحت عنوان «اصول مدیریت شهری و شهرسازی رسول اکرم در مدینةالنبی»، بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای و بررسی سنت، سیره و گفتار پیامبر اکرم به بیان مؤلفه‌های بنیادین تفکر عملی و نظری پیامبر در زمینه اصول شهرسازی و مدیریت شهری مدینةالنبی پرداخته است. قبادی (۱۳۹۳) در پی پاسخ به این سؤال که نهج ‌البلاغه چه ویژگی‌هایی برای شهر بیان نموده و در نهج ‌البلاغه، شهر دارای چه ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و کالبدی است؟ پژوهشی تحت عنوان «ویژگی‌های شهر اسلامی از منظر نهج ‌البلاغه» صورت داده که نتایج در قالب سه رکن اصلی جامعه شهری شامل شهروندان (مردم) یا اهل شهر، رفتارها و قوانین و محیط فیزیکی و چهار ویژگی فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و کالبدی شهر از دیدگاه امیر مومنان علی ساماندهی گردیده است. همچنین ‏رئیسی (۱۳۹۷) در کتاب خود، تحت عنوان معماری و شهرسازی مطابق با سبک زندگی اسلامی (از تشریح وضع مطلوب تا تحلیل وضع موجود)، ساختار و نظام کالبدی شهر و شاخصه‌های عددی نظیر حداکثر جمعیت، حداکثر وسعت، تراکم و... را از روایاتی منقول از پیامبر اکرم و امام علی استنباط و ارائه نموده است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    در این بین، دکتر محمد نقی‌زاده ازجمله پژوهشگران رشته شهرسازی بودند که منسجم‌تر و عمیق‌تر از سایر پژوهشگران رشته شهرسازی در تحقیقات مختلفی به موضوع شهر و شهرسازی اسلامی و به‌طورخاص به بررسی شهر آرمانی از دیدگاه امام علی پرداخته‌اند. ایشان پس از تدوین پژوهش خود تحت عنوان شهر آرمانی اسلام (فضای حیات طیبه) با توجه به شباهت و وحدت شناسایی‌شده بین کلام الهی و سخنان امیرالمؤمنین به این عرصه وارد شدند. طبق بیان ایشان، سخنان امیر مؤمنان شیوه تجلی عینی اصولی است که کلام الهی برای محیط زندگی آرمانی تبیین نموده است. نتایج تحقیقات منسجم ایشان در باب ابعاد سه‌گانه شهر آرمانی، در کتاب شهر علوی (شهر آرمانی تحقق‌پذیر در دنیا) در دسترس می‌باشد (نقی‌زاده، 1395). وجه تمایز پژوهش جاری با تحقیقات ایشان و سایر پژوهش‌های معرفی‌شده در آن است که جهت استخراج و تحلیل اطلاعات به نهج ‌البلاغه بسنده نشده و به سایر منابع حاوی کلام امام علی نیز رجوع گردیده و علاوه بر تحلیل مستقیم از منابع کلام به فراتحلیل (ترکیب نتایج پژوهش‌های منفرد و پراکنده با یکدیگر) نیز پرداخته شده است. همچنین در پژوهش جاری ابتدا مبانی کلی که در هر ساحتی از شهر مطلوب بایستی بدان توجه داشت، معرفی و سپس بر اساس این چارچوب به تحلیل و فراتحلیل متون موجود به‌منظور دستیابی به ویژگی‌های مبانی فکری انسان پرداخته شده است.
    در پژوهش حاضر که از نوع بنیادی محسوب می‌شود، روش تحقیق تلفیقی از روش‌های تحلیل متن و محتوا و فراتحلیل بوده و از منابع و اسناد کتابخانه‌ای در جمع‌آوری اطلاعات موردنیاز، بهره برده شده است. در این زمينه با رجوع به اندیشه و کلام امام علی و توصیف و تحلیل محتوای آنها، ابتدا به بررسی، سپس به کشف دیدگاه ایشان در خصوص مبانی فکری حاکم بر اهل شهر پرداخته شده است. لازم به ذکر است با توجه به آنکه نهج ‌البلاغه تجلی تمامی وجود بیکران امیر مؤمنان علی نیست، به این منبع بسنده نشده و به سایر منابع حاوی کلام ایشان نیز مراجعه گردیده است.
    شهر مطلوب مجموعه‌ای از مفاهیم و اصول مستقل از حوزه‌های معرفتی نبوده، بلکه بر مبنای اصول و قواعد برگرفته از برخی منابع شکل می‌گیرد ‏(پارسانیا، ۱۳۹۰، ص131)؛ لذا دربارۀ آرمان‌شهر دینی، باید سه امر منبع، مبنا و هدف آرمان‌شهر را پيش از ورود به مباحث دیگر از یکدیگر تمیز داد. آیت‌الله جوادی آملی از فقهای برجسته عصر ما، ازجمله محققان دینی هستند که با تأکید بر عقلانیت، به تحلیل ماهیت آرمان‌شهر پرداخته‌اند. در این بین، تفاوت نگاه ایشان با سایر اندیشمندان، در توجه ایشان به دو موضوع هدف و مبانی و چگونگی استخراج آن دو از منابع آرمان‌شهر است ‏(صارمی و کشاورزی، ۱۴۰۰، ص178). نگارندگان در پژوهش دیگری منابع شناخت و هشت مبنای اصلی و در نهایت، اهداف محوری و کلان نظریه شهر مطلوب را از دیدگاه امام علی استخراج نموده‌اند که در نمودار (1) خلاصه گردیده است. در تحقیق جاری در نهایت هشت مبنای معرفی‌شده در موضوع مبانی فکری انسان از دیدگاه امیر مؤمنان بررسی خواهد شد.
    نمودار 1: منبع، مبنا، هدف و کلان نظریه شهر مطلوب از کلام امام علی
    منبع: نگارندگان
    1. شناخت ماهیت انسان در کلام امير مؤمنان علي
    در پژوهش جاری، جهت دستیابی به اصول فکری حاکم بر اهل شهر، ابتدا به بررسی ماهیت انسان و نیازهای او از کلام امام علی پرداخته خواهد شد. در خصوص ماهیت انسان بایستی بیان داشت، شناخت نیازهای انسان منوط به شناخت ماهیت انسان و ساحت‌های حیات اوست ‏(نقی‌زاده، ۱۳۹۵، ص79). صاحبان اندیشه، نظریات مختلفی دربارۀ تبیین ماهیت انسان عرضه کرده‌اند که یکی از آخرین آنها «انسان، حیوان تکامل‌یافته» است. در این بین، بهترین منبع برای انسان‌شناسی، همانا وحی انسان‌آفرین بوده که از هر منبعی قوی‌تر و معتبرتر است ‏(جوادی آملی، ۱۳۸۱، ص240). امام علی در خطبه یک نهج ‌البلاغه بیان می‌دارند که در مرحله تکوین ابتدایی انسان، هویت اصلی‌اش که ساحت جوهری است شکل گرفته، سپس خلقت او در ساحت ترکیبی تحقق می‌یابد. در این مرحله انسان از دو شأن دنیوی (جسم) و اخروی (روح) خلق شده؛ ازاين‌رو ساحت‌های انسان به‌طور عمده، ساحت جسمانی و روحانی بوده که علت امتیاز او از سایر مخلوقات همین خلقت ترکیبی و برخورداری از ابعاد گوناگون روح است ‏(رضایی و نصیریان، ۱۳۹۷، ص8ـ11).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    بر اساس کلام امام علی انسان برترین مخلوق و محور و خلاصه آفرینش الهی است ‏(فتحی و سلیمانی، ۱۳۹۵، ص91). امام می‌فرمایند: «... ان اللهَ عَزَّوَجَلَّ رَكبَ فِي الْمَلائِكةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةِ وَ رَكبَ فِي الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَكبَ في بَني آدَمَ كلْتَيهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيرٌ مِنَ المَلائِكةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ البَهائِمِ» ‏(مجلسي، ۱۳۶۸، ج60، ص299)؛ خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپايان، شهوت بدون عقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، پس هر كس كه عقلش بر شهوتش پيروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر كس شهوتش بر عقلش پيروز گردد، از چارپايان بدتر است. این سخنان به‌خوبی وجه اشتراک و فصل انسان با سایر موجودات را نشان می‌دهد ‏(رضایی و نصیریان، ۱۳۹۷، ص12ـ17). در نهایت برخلاف افرادی که انسان را حیوان ناطق (حیوان متکامل) معرفی می‌نمایند. به تعبیر آیت الله جوادی آملی، انسان، زنده خداجو (حی متأله) است.
    بر اساس حدیثی از امام علی منقول از کمیل‌ بن زیاد، کلی‌ترین ابعاد وجودی انسان را در چهار سطح می‌توان برشمرد. در متن این حدیث، امام علاوه بر موجودیت مادی انسان، او را موجودی مرکب و متشکل از چهار نفس گیاهی، حیوانی، عقلانی (تدبیرکننده) و روحانی معرفی می‌فرمایند که هر نفس نیز دارای سرچشمه و پنج قوه بوده و عقل در میان کل این نفوس قرار گرفته است (مجلسي، ۱۳۶۸، ج58، ص85). مضمون این حدیث با سه آیه از قرآن کریم نیز قابل تطبیق است. خداوند، انسان را دارای سه نفس اماره (نفس حیوانی): «... إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ...» (یوسف: 53)، لوامه (نفس عقلانی): «وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (قیامت: 2) و مطمئنه (نفس روحانی): «يأَيتُهَا ٱلنَّفسُ المُطمَئِنَّةُ» (فجر: 27) معرفی می‌نماید (جدول 1). انسان در سطح حیات گیاهی و حیوانی از ادراکات حسی، خیالی و وهمی برخوردار بوده و درصورتی‌که فطرت عقلانی آن بارور نشود با غلبه مراتب مختلف شهوت، غضب و یا تمایلات وهمی، سه صورت بهیمی، سَبُعی و شیطانی پیدا می‌کند و اگر فطرت عقلانی او رشد کند سیرتی فرشته‌گونه و برتر از آن را پیدا می‌کند ‏(پارسانیا، ۱۳۹۰، ص134)؛ ازاين‌رو حواس پنج‌گانه در انسان همانند معبری برای نفس و عقل در شناخت است که در حیوانات این نوع ویژگی به چشم نمی‌خورد ‏(ملکی و وحیدی، ۱۳۹۵، ص8). ازاین‌روست که نفس روحانی انسان در دیگر نفوس او تجلی پیدا می‌کند و از آنها تأثیر و تأثر متقابل می‌پذیرد ‏(نقره‌کار، ۱۳۹۳، ص45). امام علی در این ‌خصوص می‌فرمایند: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ» (نهج‌البلاغه، 1379، حکمت 26)؛ کسی چیزی را در دل پنهان نکند، جز آنکه در لغزش‌های زبان و رنگ رخسار، آشکار خواهد شد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    ساختار و مراحل خلق عوالم وجود توسط خداوند یکتا، شامل سه عالم کلی معقول، ملکوت و ملک منبعث از عالم الهی است که در رابطه طولی با یکدیگر هستند. این رابطه همچون رابطه خورشید با انوارش که به‌تدریج از بعد حرارت و روشنایی کاستی پذیرفته، ولی درهرحال، تابش خورشید برای همه انوار یگانه است و از ساحت ذات الهی سرچشمه گرفته است. به این رابطه خاص حضرت علی این‌گونه اشاره می‌فرمایند: «... مَعَ كُلِّ شَيءٍ لاَ بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيرُ كُلِّ شَيءٍ لاَ بِمُزَايلَةٍ...» (نهج‌ البلاغه، 1379، خطبه 1)؛ خداوند درون پدیده‌ها است با آنها یکی نیست، بیرون از آنهاست و از آنها جدا نیست. بنابراین انسان که شامل همه مراتب وجود، غیر از ذات الهی است دارای سه بعد (عقلانی، ملکوتی و مُلکی) است که عوالم سه‌گانه، مبیّن سه بعد از ابعاد انسانی با ویژگی‌ها و خواص خود است (نمودار 2) ‏(نقره‌کار، ۱۳۹۶‌، ص11). در این راستا حقوق و اصول حاکم بر فکر انسان باید با ماهیت و حقیقت انسان هماهنگ باشد. ازآنجاکه ارزش انسان و به تعبیری انسانیت انسان به خلیفة‌اللهی او بوده و خلیفة‌اللهی انسان نیز به پذیرش ربوبیت الهی وابسته است، مبانی فکری و حقوق انسان باید حافظ و نگهبان مقام خلیفة‌اللهی بشر باشد ‏(ر.ك. جوادی آملی، ۱۳۸۴؛ ۱۳۸۲).‬‬‬‬‬
    نمودار 2: عوالم چهارگانه هستی و مراتب نزول و صعود انسان
     
    منبع: نگارندگان بر اساس ‏(نقره‌کار، ۱۳۹۶، ص12؛ ۱۳۹۵، ص17؛ ۱۳۹۳، ص31)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    جدول 1: چهار ساحت انفسی انسان، سرچشمه و قوا و خواص آن از دیدگاه امام علی
    نفوس انسان    سرچشمه نفوس    قوای پنج‌گانه نفوس انسان    خواص دوگانه نفوس انسان
    نفس
    نامی نباتی    کبد
    (از همه چیز به نفس حیوان شبیه‌تر است)    جذب‌کننده (قوه جاذبه)
    هضم‌کننده (قوه هاضمه)
    دفع‌کننده (قوه دافعه)
    پرورش‌دهنده (قوه مربیه)
    نگهدارنده و کنترل‌کننده (قوه ماسکه)    کم‌ و زیاد شدن، رشد (تحریک در مقابل اتفاقات محیطی)
    نفس
    حسی حیوانی    قلب
    (شبیه‌ترین نفس‌ها به درندگان)    شنیدن (قوه سمع)
    دیدن (قوه بصر)
    بوییدن (قوه شم)
    چشیدن (قوه ذوق)
    لمس‌ کردن (قوه لامسه)    خشنودی و ناراحتی نفس (تحریک در مقابل اتفاقات محیطی)
    خرد (عقل) مرز آدمیت با حیوانیت انسان است.
    نفس
    ناطقه قدسی
    (عقلانی)    از چیزی سرچشمه نگرفته
    (شبیه‌ترین به نفس فرشتگان است)    فکر (تدبیر)
    ذکر (یادآوری)
    علم (دانایی)
    حلم (بردباری)
    تنبه (پندپذیری) / هوشمندی (آگاهی)    حکمت و نزاهت (داوری و درک خوبی‌ها و بدی‌ها و زیبایی‌ها و زشتی‌ها و گرایش به خوبی‌ها)
    نفس
    کلی الهی
    (روحانی)    مبدأ آن از خداوند است و به او نیز باز می‌گردد.    بقا در فنا
    تنعم در سختی
    عزت در ذلت
    فقر در غنا
    صبر در بلا    حلم و کرم
    رضایت و تسلیم (رضایت از هستی خود و جهان و تسلیم در برابر قوانین هستی)
    منبع: نگارندگان بر اساس ‏(مجلسی، ۱۳۶۸، ج58، ص85‬؛ ‫نقره‌کار، ۱۳۹۳، ص44‬؛ ۱۳۹۶، ص138‬؛ ‫رئیسی، ۱۳۹۷، ص138)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    2. مراتب نیازهای انسان در کلام امام علی
    نیازهای انسان شرط لازم برای بقا در عین حفظ کیفیت مطلوب زندگی در جهت کمال و تحصیل اهداف موردنظر از حیات انسان بوده که برای هريک از این عوامل منطبق بر نیازهای فیزیولوژیکی، روانی و معنوی انسان می‌توان مرتبه و درجه‌ای را ذکر کرد. همه فعالیت‌های انسان به‌منظور پاسخگویی به نیازهایش انجام می‌شوند و آثار انسانی و ازجمله شهر و اجزا و عرصه عمومی آن نیز به‌منظور تأمین مطلوب نیازهای انسان خلق و تولید و ساخته می‌شوند، بنابراین شناخت مراتب نیازهای انسان برای تعریف و احصای ویژگی‌های شهر مطلوب یک ضرورت است. به کلام دیگر، می‌توان بیان داشت فلسفه وجودی شهرها ریشه در نیازهای انسان دارد و برای تبیین کم‌وکیف ساختار کالبدی شهر، بایستی ژرف‌کاوی شود که اساساً انسان (به‌عنوان مبنا و مولد شهر) چه نیازهایی دارد که در پاسخ به آن نیازها، شهر و نظام کالبدی آن شکل بگیرد ‏(رئیسی، ۱۳۹۷، ص134). هم‌اکنون بیشتر کسانی که در طراحی محیط فعال هستند، هرم نیازهای سلسله‌مراتبی مازلو را مورد استفاده قرار می‌دهند، اما این مدل نیز نتوانسته خلأ وجود مدل جامع از انسان و نیازهای او را رفع کند. با توجه به تعریف کاملی که از ابعاد وجودی انسان در کلام امام علی صورت گرفت، این نیازها با توجه به ساحات معرفی‌شده بررسی خواهد شد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    به تناسب ساحت‌های قابل‌تصور برای حیات انسان، نیازهای انسان نیز تحت همین ساحت‌ها قابل‌شناسایی و تعریف هستند. طبق روایتی که از امام علی به نقل از کمیل‌ بن زیاد بیان گردید، در نوع انسان (فارغ از تفاوت‌های جغرافیایی، فرهنگی، اقلیمی و...)، حداقل چهار نوع نیاز، قابل پی‌جویی است که این چهارگانه، متأثر از چهارگانه قوا و مراتب نفس انسان است. در کلام امام، انسان دارای چهار نفس نباتی، حیوانی، قدسی (عقلانی) و الهی (روحانی) بوده؛ ازاين‌رو به‌تبع این چهار نفس، چهار دسته نیاز دارد که دو دسته اول، یعنی نیازهای نباتی و حیوانی، را می‌توان در گروه نیازهای مادی و نیازهای عقلی و روحی را می‌توان در دسته نیازهای فرامادی جای داد ‏(رئیسی، ۱۳۹۷، ص137 و 138). بر این اساس مراتب نیازهای انسان در نمودار (3) خلاصه گرديده است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    بر مبنای نیازهای شناخته‌شده از انسان در سه سطح مادی، عقلانی و روحانی و همچنین در خصوص مراتب نفس، قوا و خاصیت آنها که هر دو استخراج‌شده از کلام امام علی می‌باشد، می‌توان تناظری منطقی میان نیازهای انسان و قوای نفس او تشخیص داد. در جدول (2) این تناظر ارائه گردیده که نیازهای مادی متناظر با نفس نباتی انسان، نیازهای بعد روانی و عقلانی انسان بنا به مراتب خود متناظر با ساحات نفس حیوانی و عقلانی انسان و نیازهای معنوی متناظر با نفس روحانی انسان می‌توانند باشند.
    جدول 2: نیازهای انسان در تناظر با مراتب نفس انسان از منظر امام علی
    مراتب نفس انسان، قوا و خاصیت آنها    مراتب نیازهای انسان
    مرتبه نفس    قوای نفس    خواص نفس    نمونه‌ها    مرتبه نیاز
    نفس
    نامی نباتی    جذب‌کننده    رشد و نقصان    نیاز به سلامتی و تغذیه
    نیاز به پوشش
    نیاز به استقرار و آرامش
    نیازهای جنسی    نیازهای ثابت بعد مادی
        هضم‌کننده            
        دفع‌کننده            
        پرورش‌دهنده            
        نگهدارنده و کنترل‌کننده            
    نفس
    حسی حیوانی    شنوایی    خشنودی و ناراحتی    نیاز به قدرت:
    نیاز به شناخت (علم و آگاهی)
    نیاز به کرامت
    نیاز به عزت
    نیاز به لذات:
    نیاز به شادی
    نیاز به امنیت و آرامش روانی
    نیاز به محبت و عشق
    نیاز به زیبایی‌طلبی
    نیاز به خلاقیت و نوآوری    نیازهای بعد روانی و عقلانی
    (بر اساس مراتب خود مرتبط با ساحت نفسانی و عقلانی انسان)
        بینایی            
        بویایی            
        چشایی            
        لامسه            
    نفس
    ناطقه قدسی
    (عقلانی)    فکر    حکمت و نزاهت
    (داوری و درک خوبی‌ها و بدی‌ها)        
        یادآوری            
        علم            
        بردباری            
        آگاهی            
    نفس
    کلی الهی
    (روحانی)    درخشندگی در فنا    رضایت و تسلیم    نیاز به کمال:
    نیاز به دین:
    نیاز به باورهای دینی:
    شامل نیاز به توحید، نیاز به نبوت و نیاز به معاد
    نیاز به عبادت و پرستش
    نیاز به نیکی و فضایل اخلاقی    نیازهای بعد روحی
    (نیازهای معنوی)
        نعمت در سختی            
        عزت در خواری            
        فقر در بی‌نیازی            
        شکیبایی در بلا            
    منبع: نگارندگان بر اساس نهج‌ البلاغه، غررالحکم و ‏(اشرفی و میقانی، ۱۳۹۹؛ ‫امامی، ۱۳۹۷؛ ‫خلیلی، ۱۳۸۲؛ ‫عزیزی کیا و عابدی، ۱۳۹۹؛ ‫کریمی و مهدی پور، ۱۳۹۹؛ ‫کلانتری، ۱۳۸۹)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    نمودار 3: سلسله‌مراتب نیازهای انسان و فضای متناسب با آنها در ساختار کالبدی شهر
     
    منبع: نگارندگان بر اساس ‏(رئیسی، ۱۳۹۷، ص138)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    3. مبانی فکری حاکم بر اهل شهر در کلام امام علی
    همان‌طور که بیان شد برای دستیابی به مختصات شهر مطلوب اسلامی، باید مفاهیم منبع، مبنا و هدف را شناسایی و ماهیت و نقش آنها را در تشکیل شهر مطلوب تعیین کرد. از ابتدایی‌ترین گام‌ها در تدوین مبانی نظری شهرسازی برای جامعه‌ای مسلمان، شناسایی اصول و مفاهیمی است که تعالیم اسلامی برای ابعاد و زمینه‌های مختلف زندگی انسان ارائه نموده و بایستی این اصول در همه موضوعات مربوط به آن صادق و جاری و ساری و مشهود باشد تا ضمن تأثیر کلیه موضوعات از این اصول در نهایت پیروان اسلام را به همان اصول برسانند ‏(جان احمدی و دیگران، ۱۳۹۴، ص11؛ ‫نقی‌زاده، ۱۳۹۴، ص69). بر این اساس، مبانی عبارت از آن قواعد و اصولی است که برهان از آن قواعد و اصول تشکیل می‌شود، بر این مقدمات و مبادی عنوان مبانی بحث اطلاق می‌شود ‏(جوادی آملی، ۱۳۹۵، ص69) و به زبان ساده، مبنا جایی است که از آن آغاز می‌کنیم و در زمینه پژوهش حاضر، مبانی مجموعه اصول و قواعدی کلی هستند که شهر مطلوب از آنها برای تعریف خود استفاده خواهد نمود. مبنای وجود آرمان‌شهر می‌تواند پاسخ به این پرسش باشد که «چرا وجود آرمان‌شهر و تشکیل آن لازم است. به عبارت دیگر، چرا انسان مستحق زیستن در شهری آرمانی است؟» ‏(صارمی و کشاورزی، ۱۴۰۰، ص157-159).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    مهم‌ترین عنصر و اصلی‌ترین جز و عامل پدیدآورنده شهر، انسان یا اهل شهر یا کسی است که شهر زیستگاه او و مکان فعالیت‌هایش می‌باشد. مشخص است که حتی در بحث کالبد شهر نیز اگر تجلی روح و معنا به میان آید، سرچشمه‌اش در وجه فکری شهر خواهد بود. شهر مدینة منوره با حضور پیامبر اکرم در آن و با مسلمان شدن مردم و تغییر روابط آنان در روزهای نخستین، تنها شاهد احداث مسجدالنبی بود و تغییرات فیزیکی دیگری در کالبد آن رخ نداد، اما در عین ثبات کالبد، عقاید اهل شهر و روابط انسانی آنان تغییرات چشمگیری نمود، ازاين‌رو ساحت فکری شهر، برجسته‌ترین و مهم‌ترین ساحتی بوده که جایگاه تجلی شهر مطلوب به‌شمار می‌رود. ازهمین‌روست که امام علی در مواضع مختلفی به ویژگی‌های مردم شهر و همچنین صفات حاکم و در موارد متعدد دیگری به رابطه و حقوق متقابل مردم و مدیر جامعه اشاره نموده‌اند ‏(نقی‌زاده‌، ۱۳۸۷، ص40 و 45). در نهایت، انسان به‌عنوان خلیفةالله، فی‌نفسه خود به‌عنوان مدینه فاضله مطرح است؛ لذا اصول کلی بیان‌شده برای شهر مطلوب در خود انسان نیز اهمیت داشته و قابل‌ پیگیری خواهد بود. ازجمله مهم‌ترین اصول حاکم بر فکر و عمل اهل شهر می‌توان به توحید، عدالت، حیات، کرامت انسان، آزادی، امنیت، نظم و مالکیت اشاره نمود.
    1ـ3. توحید و خدامحوری اهل شهر
    از نظر قرآن کریم بهره‌مندی از نعمت‌ها برای کافر و مسلمان هر دو مهیا شده است؛ اما مسلمان نگرشی الهی داشته و خود را به شبکه نیازهای مادی محبوس نمی‌سازد. منش او در تأمین نیازهای مادی تحت تأثیر منش او در تقرب به خداست ‏(خلیلی، ۱۳۸۲، ص114)؛ بنابراين، اﺳﺎﺳﯽﺗﺮﯾﻦ ﭘﺎﯾﻪ زﻧﺪﮔﯽ اﻧﺴﺎن ﺟﻬﺎن‌ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻮﺣﯿﺪی بوده و مهم‌ترين ﺑﺨﺶ ﺟﻬﺎن‌ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻮﺣﯿﺪی ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪاوند اﺳﺖ ‏(سقا و اویسی، ۱۳۹۹، ص74). امام علی می‌فرمایند: «... أَوَّلُ اَلدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ اَلتَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ اَلتَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ اَلْإِخْلاَصُ لَهُ وَ كَمَالُ اَلْإِخْلاَصِ لَهُ نَفْي اَلصِّفَاتِ عَنْهُ...» (نهج ‌البلاغه، 1379، خطبه 1)؛ ... سرآغاز دین، خداشناسی است و کمال شناخت خدا، باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا)، اخلاص و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است... . بنابراین همه موضوعات مربوط به فضای فکری شهر اسلامی به ایمان انسان به اسلام و به‌تبع آن به توحید ارجاع می‌شوند. درواقع فضای فکری شکل‌دهنده فضای رفتاری و عملی نیز خواهد بود که در تفکر توحیدی بارزترین ویژگی آن تقوای الهی است که به عبودیت او ختم می‌شود ‏(نقی‌زاده‌، ۱۳۸۷، ص50). در این بین نکته مهمی که ممکن است مورد غفلت قرار گیرد، برتری روح بر جسم آدمی است. امام می‌فرمایند: «... وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِكُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَي أَنْفُسِكُمْ...» (نهج ‌البلاغه، 1379، خطبه 183)؛ از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید. درواقع این جسم است که بایستی در خدمت روح انسان قرار گیرد و این معنویت‌گرایی بایستی اصیل و نه ظاهری باشد: «... فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اَللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِكُمْ وَ دَخِيلاً دُونَ شِعَارِكُمْ... (نهج ‌البلاغه، 1379، خطبه 198)؛ ... پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهری، قرار دهید و با جان، نه با تن، فرمانبردار باشید... ‏(نقی‌زاده، ۱۳۹۵، ص130ـ141).
    2ـ3. تعادل در ساحت فکری انسان
    امام علی، به عدل و عدالت به‌عنوان قانونی عام و فراگیر و سنتی تغییرناپذیر در جهان خلقت می‌نگرند: «... اَلْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ اَلْعَالَمِ» ‏(مجلسي، ۱۳۶۸، ج75، ص83)؛ عدالت، شالوده‌ای است كه جهان بر آن استوار است. امام علی با تأکید بر اهمیت عدل در نظام شهری نیز چنین می‌فرمایند: «... مَا عُمِّرَتِ اَلْبُلْدَانُ بِمِثْلِ اَلْعَدْلِ...» ‏(تميمي آمدي، 1387، ص826)؛ شهرها به چیزی همانند عدل آباد نشوند. و عدم رعایت آن را عامل ویرانی شهرها دانسته‌اند: «... اَلظُّلْمُ يدَمِّرُ اَلدِّيارَ...» ‏(تميمي آمدي، ۱۳۸۷، ص55)؛ ستم شهرها را نابود می‌کند.
    هستی‌شناسی توحیدی اولاً جغرافیای هستی را به زندگی دنیا محدود نمی‌کند و ثانیاً، ظرفیت انسان و جایگاه او را به طبیعت مقید نمی‌گرداند و ثالثاً شناخت ظرفیت‌ها و شایستگی‌های آدمی را به حوزه معرفت حسی و عقلی محدود نکرده و حضور وحی را نیز برای این مهم ضروری می‌داند. مجموعه امور یادشده در تفسیر و تبیین معنای عدل و تحقق عینی آن دخیل هستند ‏(ر.ك. جوادی آملی، ۱۳۷۵‌). عدالت در کلام امام علی، یعنی قرار دادن هر چیز در جای مناسب خود: «... اَلْعَدْلُ يَضَعُ اَلْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا...» (نهج‌ البلاغه، 1379، حکمت 437) و عدل در این تعریف، اگرچه ابهامی ندارد؛ اما شناخت جایگاه اشیا بر اساس جهان‌بینی‌های مختلف، تفاوت پیدا می‌کند. درواقع، باید توجه داشت که اولاً انسان به‌عنوان موجودی مطرح است که غرض از ایجاد و ساخت شهر پاسخگویی به نیازهای او در مسیر تکاملی‌اش بوده و ثانیاً انسان متشکل از ساحت‌های وجودی متعددی است که غفلت یا سبک شمردن هریک از آنها می‌تواند تعادل زندگی‌اش را مختل نماید ‏(نقی‌زاده، ۱۳۸۸، ص11). پس تنها راه درست، ایجاد اعتدال بین نیازهای مادی و معنوی (جسمی و روحی) با کنترل کامل قوای نفسانی به‌وسیله عقل و عمل دقیق به دستورات الهی و احکام شرع مقدس بوده تا پدیده فطری «حُبّ ذات» و قوای جنبه نفسانی روح در خدمت کمال و سعادت انسان درآیند و بهترین شرایط را برای به کمال رساندن او فراهم سازند. امام علی می‌فرمایند: «قِوَامُ اَلْعَيشِ حُسْنُ اَلتَّقْدِيرِ وَ مِلاَكُهُ حُسْنُ اَلتَّدْبِيرِ» ‏(تميمي آمدي، ، ۱۴۱۰، ص503)؛ پایداری زندگی به آن است که به‌خوبی اندازه نگاه داری و معیار زندگی آن است که خوب برنامه‌ریزی كني.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    3ـ3. حیات معنوی اهل شهر
    «حیات» در لغت ضد «موت» است. از دیدگاه قرآن کریم حیات حقیقی از آنٍ خداوند بوده و همه موجودات بهره‌ای از آن را دارا هستند ‏(طباطبایی و پرچم، ۱۳۹۲، ص13). کلمه «حیات» بر دو معنا حیات ظاهری (حرکت جسم) و حیات باطنی (هدایت، ایمان و...) اطلاق می‌شود. در مقابل، کلمه «موت» بر دو مفهوم مرگ ظاهری و مرگ باطنی اطلاق می‌شود که مرگ ظاهری به‌معنای انتقال روح از بدن دنیوی به بدن اخروی (موت جسم و تن مردگی) و مرگ باطنی، یعنی گمراهی و جهل و نداشتن هدایت الهی (مردن قلب و روح و دل مردگی). امام علی درباره کسانی که حیات را در بدن خلاصه نموده‌اند، تعبیر «مردگان به ظاهر زنده»: «... وَ ذَلِكَ مَيتُ اَلْأَحْياءِ...» (نهج‌ البلاغه، 1379، خطبه87) به کار برده‌اند. از دیدگاه امام، مرده واقعی شخص دل‌مرده است؛ شخصی که از هدایت الهی بی‌بهره بوده و گرفتار ظلمت، کفر، ضلالت و فسق شده است. ازجمله مهم‌ترین شاخص‌های مرگ واقعی در نگاه امير مؤمنان نادانی، دروغ‌گویی، ترک امر به معروف و نهی از منکر، ثروت توأم با طغیان، فقر بی‌ایمان، کفر و بی‌دینی، گمراهی از حق و نفاق، تحریف‏ قرآن و غفلت معرفی گردیده و مهم‌ترین شاخص‌های حیات واقعی، انس با قرآن، عقل دین‌گرا، علم‌گرایی، موعظه‌پذیری، همنشینی با صالحان و زنده‌دلان، تفکر، رعایت تقوا، دوری از گناهان، ذکر و یاد خدا و دوری از محبت دنیای مذموم معرفی گردیده است ‏(ر.ك. دره‌کی، ۱۳۹۵؛ ‫کلینی، ۱۳۶۳؛ ‫مکارم شیرازی، ۱۳۸۵). از این سخنان اهمیت حق حیات و لزوم حراست از حیات مادی و معنوی به‌وضوح استنباط می‌گردد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    4ـ3. لزوم حفظ کرامت انسانی
    خدای کریم به انسان هم کرامت داده است و هم فضیلت. کرامت، ناظر به شرافت ذاتی شیء است که ویژه اوست و مقایسه با غیر در آن لحاظ نمی‌شود؛ برخلاف تفضیل که مقایسه با غیر، رکن آن است. ذات اقدس الهی افزون بر تکریم انسان، وی را بر بسیاری از موجودات برتری داده است ‏(جوادی آملی، ۱۳۸۵، ص216). کرامت و بزرگواری ذاتی انسان، هدیه الهی نسبت به این مخلوق ویژه بوده: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ...» (اسراء: 70) که در روح خدایی: «... وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي...» (حجر: 29)، شکل ظاهری، نیروی تعقل و تفکر، دارا بودن اراده و اختیار نسبت به پیشرفت خود، انتخاب خیر از شر و... بروز و نمود می‌یابد. به‌سبب دارا بودن این کرامت‌ها، انسان به مقام خلافت الهی رسیده و گوی سبقت را از دیگران ربوده است ‏(ر.ك. طباطبایی، ۱۳۹۷). امام علی با اشاره به سجده بر آدم، آن را سبب گرامیداشت مقام انسان برمی‌شمارند: «... وَ اِسْتَأْدَي اَللَّهُ سُبْحَانَهُ اَلْمَلاَئِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيتِهِ إِلَيهِمْ فِي اَلْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ اَلْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ...» (نهج ‌البلاغه، 1397، خطبه1)؛ خداوند از فرشتگان خواست که ودیعه الهی و پیمان او را با سجود بر انسان و قبول کرامت و بزرگی او ادا کنند. در کلام امام علی تک‌تک افراد بشر به‌عنوان برگزیدگان خلقت و احسن‌الخالقین از کرامت خاصی برخوردار هستند. نمودهای ارج نهادن این کرامت در سخن و سیرۀ امام فراوان به چشم می‌آید. برخی نمونه‌های شاخص این ارج‌گذاری در کلام امام علی شامل بزرگی ذاتی انسان، بزرگداشت مقام انسان، برخورداری از زندگی متعارف، برابری، آزادی و آزادگی، رعایت کرامت افراد پایین‌دست، رعایت کرامت توسط خود شخص، رعایت کرامت انسانی در مقام قضاوت، دوری از گناه و تقوا بالاترین کرامت می‌باشد ‏(ر.ك. نهج ‌البلاغه، 1397؛ تميمي آمدي، 1401؛ طباطبایی، ۱۳۹۷؛ ‫کاملی، ۱۳۸۵).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    5ـ3. امنیت فردی و اعتقادی اهل شهر
    امنیت از لوازم تمدن و اصول مدینه فاضله به‌شمار می‌آید ‏(جوادی آملی، ۱۳۸۶، ص57). از ویژگی‌های جامعه آرمانی اسلام، برقراری امنیت در تمام ابعاد زندگی انسان است. امنیت، دلپذیرترین نعمت فردی و اجتماعی بوده که در سایه آن، دیگر برکات مفقود، موجود می‌شوند و با نبود آن، همه نعمت‌های موجود از دست خواهد رفت ‏(جوادی آملی، ۱۳۹۳الف‌، ص239). امنیت فردی‌، یعنی‌ شرایطی که حیات و زندگی، حیثیت و آبروی افراد و آزادی اشخاص مورد تعرض هیچ فرد یا‌ مقامی‌ قرار نگیرد. به‌ویژه امنیت جانی‌ حائز‌ اهمیت بیشتری‌ بوده که البته‌ از نگاه امام علی نه‌تنها جان اشخاص جامعه باید تأمین شود، بلکه لازم است آبروی افراد‌ نیز‌ از امنیت کافی برخوردار باشد. ازهمین‌جهت است که اسلام بر حفظ آبروی مردم تأکید نموده و مواردی همچون استهزاء، طعن، عیب‌جویی، استفاده از القاب زشت، سوءظن، تجسس و غیبت را حرام نموده است ‏(ر.ك. قرائتی، ۱۴۰۱). در این راستا راهکارهای معرفی‌شده توسط امام در نهج ‌البلاغه برای تأمین امنیت فردی، پیروی از دین (اسلام)، ایمان به خدا، تقوای الهی، خردورزی، پیروی از اهل‌بیت، میانه‌روی در زندگی، تمسک به قرآن، صبر و شکر نعمت است ‏(آبادی و دیگران، ۱۴۰۰، ص1509ـ1512).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    از سوي ديگر، امنیت از دو بعد مادی و معنوی قابل‌ طرح است. در بیان قرآن کریم، توجه به هر دو بعد امنیت لازم بوده و ازاین‌روست که برای دستیابی به امنیت معنوی بایستی امنیت مادی حتی در ابعاد اقتصادی نیز تأمین شود. ازاين‌رو امام علی پس از به دست گرفتن زمام ظاهری حکومت، در اولین نطق خود، وعده اصلاحات و اجرای امنیت اقتصادی (تأمین امنیت مادی) را دادند ‏(بهداروند، ۱۳۸۰، ص15-24) تا از این طریق راه برای برقراری امنیت در ابعاد روحانی و معنوی گشوده شود. درنهایت می‌توان بیان داشت که امنیت سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه و پیش‌شرط هرگونه توسعه، رشد، رفاه و ارتقای مادی و معنوی محسوب می‌گردد.
    6ـ3. آزادی فردی و معنوی انسان
    در فرهنگ دین، آزادی به‌معنای تصمیم‌گیری خواسته‌های عقلانی بوده و قلمرو آن تا مرز تحصیل عزت انسانی و کمالات معنوی برای دنیا و آخرت، نه هرگونه اختیار و اعمال اراده در راستای خواهش‌های نفسانی است. نعمت آزادی همچنین در سرنوشت ملت‌ها، نقش مهمی دارد و تا ملتی از استبداد آزاد نشود استعدادهای مختلف او شکوفا نشده و قابلیت پذیرش برنامه‌های متنوع اعتقادی و فرهنگی و اخلاقی پیامبران را پیدا نمی‌کند ‏(جوادی آملی، ۱۳۹۳الف، ص236 و 237)؛ لذا هیچ ارزشی در اسلام به اندازه ارزش آزادی نیست ‏(جوادی آملی، ۱۳۷۸، ص129). امام علی در باب آزادی فردی مي‌فرمایند: «... وَ مَنْ تَرَكَ اَلشَّهَوَاتِ كَانَ حُرّاً» ‏(مجلسي، ۱۳۶۸، ج74، ص280)؛ آزاد کسی است که شهوت‌ها را ترک کند. امیرالمؤمنین در همه مسائل اعتقادی و اجرایی به آزادی و مردم‌سالاری باوری ژرف داشته و تنها زمینه دست یافتن به آگاهی و رشد و کمال انسانی را آزادی می‌دانستند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    آنچه که در روزگار ما از بیان آزادی مدنظر می‌باشد، آزادی لیبرالیستی به‌معنای آزاد شدن نفوس حیوانی انسان از نفس عقلانی او بوده و این در حالی است که آزادی به مفهوم اسلامی آن، به‌معنای آزاد شدن نفس عقلانی که به حکمت و نزاهت دعوت می‌نماید از نفوس بهیمی دعوت‌کننده به زشتی است ‏(نقره‌کار، ۱۳۹۳، ص45). از منظر امام علی، انسان موجودی آزاده است که در بند و یوغ نمی‌گنجد و هیچ‌گونه ذلتی را نمی‌پذیرد. امام دراین‌خصوص می‌فرمایند: «وَ لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اَللَّهُ حُرّاً» (نهج‌ البلاغه، 1379، نامه 31)؛ بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است. مهم‌ترین انواع آزادی در کلام امام شامل آزادی فردی (شخصی) یا آزادی عقیده، آزادی اجتماعی (آزادی انتخاب و آزادی بیان) و آزادی معنوی است ‏(ر.ك. نهج‌ البلاغه، 1379؛ عباسی، ۱۳۹۱؛ ‫مولایی، ۱۳۹۴).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    7ـ3. نظم رفتاری و اعتقادی اهل شهر
    نظم یک بایسته فطری و بدیهی در خلقت الهی است که در ابعاد مختلفی امکان بررسی و مطالعه دارد ‏(مولایی، ۱۳۹۶، ص868). امام علی در آخرین ساعت‌های عمر شریف خود به‌عنوان آخرین وصیت که می‌توان آن را یکی از حساس‌ترین سخنان ایشان برشمرد ‏(مکارم شیرازی، ۱۳۸۷، ج1، ص28)، خطاب به تمامی مخاطبان در تمامی اعصار، انسان را به نظم سفارش کرده و می‌فرمایند: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَي اَللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ...» (نهج ‌البلاغه، 1379، نامه 47)؛ شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی را که این وصیت به آنها می‌رسد، به تقوای الهی و نظم در امور زندگی سفارش می‌کنم... . بر اساس کلام وحی، قانون و نظم بر جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیای پیرامون ما حاکم است. انسان هم به‌عنوان یکی از اجزای همین عالم، برخوردار از نظم است. زندگی طبیعی انسان نیز تابع نظم بوده و اگر عمل و رفتار انسان نیز از نظم برخوردار باشد، هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد. البته امام در این کلام، قبل از بیان نظم، به تقوای الهی اشاره نموده‌اند که می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی اجتماعی انسان مطلوب خواهد بود که از تقوا سرچشمه گرفته و با تقوا همراه و هماهنگ باشد ‏(حسيني خامنه‌اي، 1372). امام در باب نظم فردی به موضوعات مختلفی نظیر نظم در کارهای روزانه: «وَ أَمْضِ لِكُلِّ يوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يوْمٍ مَا فِيهِ...» (نهج ‌البلاغه، 1379، نامه 53)، وقت‌شناسی: «إِضَاعَةُ اَلْفُرْصَةِ غُصَّةٌ» (نهج‌ البلاغه، 1379، حکمت 118)، تنظیم وقت: «وَ اِنْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ اَلسِّياقِ» (نهج‌ البلاغه، 1379، خطبه90)، غنیمت شمردن فرصت: «وَ اَلْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ اَلسَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ اَلْخَيرِ» (نهج‌ البلاغه، 1379، حکمت 21)، نظم در زندگی: «فَضَعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْقِعَهُ...» (نهج ‌البلاغه، 1379، نامه 53) و برنامه‌ریزی: «اَلْمُؤْمِنُ... مَشْغُولٌ وَقْتُهُ» (نهج ‌البلاغه، 1379، حکمت 333) اشاره فرموده‌اند.
    8ـ3. مالکیت اعتباری انسان
    مالکیت دو بعد تکوینی و تشریعی دارد. در نظام تکوین جز خدا هیچ‌کسی مالک هیچ‌چیز نیست. حتی انسان مالک اعضا و جوارح خود نیست: «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ...» (یونس: 31)؛ اما در نظام تشریع، خدای سبحان مالکیت فقهی و حقوقی را برای انسان امضا فرموده است: «... لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن...» (نساء: 32). درواقع اگر انسان‏ها با یکدیگر سنجیده شوند، مالکیت انسان ثابت، اما اگر با خداوند سنجیده شوند، مالکیتی ندارند. امام می‌فرمایند: «وَ كُلُّ مَالِكٍ غَيرَهُ مَمْلُوكٌ» (نهج‌ البلاغه، 1379، خطبه65)؛ و هر مالکی غیر از او مملوک است. مالکیت اشخاص امری اعتباری و مجازی است؛ زیرا چنین مالکیتی خود مخلوق و مملوک خدا بوده، ولی مالکیت خداوند حقیقی و اصلی است. ازهمین‌روست که اسلام در عین آنکه مالکیت شخصی را محترم می‌داند، ولی چون اموال را ودایع الهی به حساب می‌آورد، جایز نمی‌داند که کسی بیش از مرز احتیاج و شئون خویش از آن بهره‌برداری کرده یا آن را ضایع و فاسد نماید. از امیرالمؤمنین روایت شده: «لِلْمُسْرِفِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ يأْكُلُ مَا لَيسَ لَهُ وَ يلْبَسُ مَا لَيسَ لَهُ وَ يشْتَرِي مَا لَيسَ لَهُ» ‏(مجلسی، ۱۳۶۸، ج72، ص304)؛ اسراف‌کار سه نشانه دارد: آنچه در شأن او نيست مى‌خرد و آنچه برازنده او نيست مى‌پوشد و آنچه فراخور حالِ او نيست مى‌خورد. درنهایت با توجه به کلام امام در فرازی از خطبه 142 نهج ‌البلاغه می‌توان بیان داشت که مالکیت بشر در طول مالکیت خداوند بوده و انسان امانت‌دار چیزی است که درواقع از آن خداوند است.
    نتیجه‌گیری
    آفرینش خلقت، هدفمند بوده و انسان نیز تافته‌ای جدابافته از جهان خلقت نیست، بلکه با سیر الی الله، خود را با سایر مخلوقات وفق داده و خود را با مجموعه جهان‌ آفرینش در مسیر حرکت به سمت کمال، هماهنگ می‌سازد. مهم‌ترین راه هماهنگ ‌شدن با نظام پیوسته جهان برای انسان، در سیر به‌سوی کمال مطلق، کسب فضائل اخلاقی است. شهر همچون سایر اجزای جهان هستی برای انسان و کمال او بوده و آئینه وجود ما انسان‌ها و نظم و نظام آن، مظهر سامان و بی‌سامانی روح و فکر ما انسان‌هاست؛ پس نبایستی ما خودمان را از شهر و شهر را از خودمان جدا بدانیم. این ارتباط و هماهنگی آن‌گونه است که نه می‌توان از تأثیر محیط یک شهر بر انسان غافل شد و انسان را مستحق زیستن در هر شهری نمود و نه از طرف دیگر، همه چیز را به ساخت کالبدی شهر بدون توجه به انسان و مبانی فکری او موکول نمود. در مقایسه‌ای دیگر، شهر مطلوب به‌منزله بدن بوده و خلیفة‌الله به‌مثابه روح آن است و همان‌طوری که بر اساس اصالت روح، بدن را روح سالم می‌سازد، بنا بر اصالت خلیفة‌الله، شهر مطلوب را انسان کامل تأسیس و تأمین می‌نماید.
    پس می‌توان بیان داشت که مهم‌ترین عنصر و اصلی‌ترین جز و عامل پدیدآورنده یک شهر، انسان یا اهل شهر یا کسی است که شهر زیستگاه او و مکان فعالیت‌هایش می‌باشد. در کلام امام علی اهل شهر در دو گروه اصلی شهروندان و کارگزاران و مدیران شهر طبقه‌بندی گردیده‌اند. دراین‌بین هم اهمیت نظام فکری اهل شهر مورد تأکید امام بوده و هم به‌طور ویژه به خصوصیات و طرز فکر حاکم شهر اشاره گردیده که نشان از اهمیت جهان‌بینی حاکم شهر در تحقق یا عدم تحقق شهر مطلوب است. فضای فکری علاوه بر آنکه بر روی رفتار انسان‌ها با یکدیگر (با اهل و مدیر شهر) تأثیر می‌گذارد، علاوه‌برآن بر رفتار انسان با طبیعت و محیط مصنوع نیز تأثیرگذار خواهد بود. درواقع اگر ما به دنبال عامل معنا و معنویت و روح حاکم بر شهر باشیم، بایستی آن را در همین ساحت فضای فکری پی‌جویی نماییم و به بیان دیگر، ساخت شهر مطلوب را می‌توان از انسان کامل انتظار داشته و نمی‌توان ساخت این شهر را فارغ از توجه به مبانی فکری انسان و جایگاه او در جهان ‌آفرینش و مقصدش به دست افکاری که نافی آخرت، نافی ارزش انسان و ساحت‌های فرامادی حیات اوست، سپرد. همچنین انسانی که در طی مسیر تکاملی‌اش، نیازمند زیستن در شهر با مختصاتی ویژه، چه از لحاظ تأمین نیازهای مادی و چه نیازهای معنوی بوده را نمی‌توان به زیستن در شهری که پاسخگوی نیازهای ساحت‌های مختلف او نیست، تشویق نمود.
    حال که اهمیت و اولویت ساحت فکری انسان مشخص گردید، بایستی بیان نمود که دستیابی به مبانی فکری انسان در شهر مطلوب، مستلزم شناخت نیازهای انسان و آن نیز، مستلزم شناخت ماهیت و ساحت‌های حیات او است. در تحقیق جاری، ما این سه موضوع را در کلام امام علی پیگیری نمودیم. نتایج نشان داد که انسان به طور عمده، دو ساحت جسمانی و روحانی داشته و موجودی مرکب و متشکل از چهار نفس گیاهی، حیوانی، عقلانی و روحانی بوده (جدول 1) و به تناسب ساحت‌های قابل‌تصور برای حیات انسان، نیازهای انسان نیز تحت همین ساحت‌ها قابل‌ شناسایی و تعریف هستند (نمودار 3 و جدول 2).
    در نهایت اصول حاکم بر فکر انسان باید با ماهیت و حقیقت انسان هماهنگ باشد و ازهمین‌رو این اصول بنا به ساحت‌های وجودی و نیازهای انسان می‌تواند ابعاد مادی و معنوی به خود بگیرد و صرفاً به جنبه‌های مادی منحصر نمی‌شود. از دیدگاه امام ازآنجاکه ارزش انسان و به تعبیری انسانیت انسان به خلیفة‌اللهي او بوده و خلیفة‌اللهي انسان نیز به پذیرش ربوبیت الهی وابسته است، مبانی فکری انسان باید حافظ و نگهبان مقام خلیفة‌اللهي بشر باشد که ما در تحقیق جاری هشت مبنای توحید و خدامحوری اهل شهر، تعادل در ساحت فکری انسان، حیات معنوی اهل شهر، لزوم حفظ کرامت انسانی، امنیت فردی و اعتقادی اهل شهر، آزادی فردی و معنوی انسان، نظم رفتاری و اعتقادی اهل شهر و مالکیت اعتباری انسان را از کلام امیر مؤمنان علی در راستای دستیابی به شهر مطلوب را شناسایی و مورد مداقه قرار دادیم (جدول 3). در نهایت بایستی بیان نمود که تشکیل شهر مطلوب تنها به فضیلت‌های این‌جهانی ختم نشده و نگاه به آخرت دارد. ازاین‌رو شهر مطلوب خود، نه به‌عنوان یک هدف، بلکه به‌عنوان یک وسیله در خدمت هدف متعالی انسان بوده و به همین دلیل این شهر بایستی ضمن توجه توأمان به نیازهای مادی و فرامادی انسان، زمینه‌های لازم زیست‌مقربانه انسان و تربیت خلیفة‌الله را تأمین نماید. نتایج پژوهش حاضر، می‌تواند زمینه تدوین مبانی نظری شهر اسلامی بر اساس کلام امامان معصوم را فراهم نموده و محملی برای پژوهش‌های آتی مطالعات شهر اسلامی باشد.
    جدول 3: ماهیت، نیازها و مبانی فکری حاکم بر اهل شهر در کلام امام علی
    مراتب نفوس انسان    مراتب نیازهای انسان    مبانی فکری حاکم بر اهل شهر
    1. نفس نامی نباتی
    2. نفس حسی حیوانی
    3. نفس ناطقه قدسی (عقلانی)
    4. نفس کلی الهی (روحانی)    نیازهای ثابت بعد مادی
    1) نیاز به سلامتی و تغذیه 
    2) نیاز به پوشش
    3) نیاز به استقرار و آرامش
    4) نیازهای جنسی
    نیازهای بعد روانی و عقلانی
    1) نیاز به قدرت
    2) نیاز به لذات
    3) نیاز به خلاقیت و نوآوری
    نیازهای بعد روحی (معنوی)
    1) نیاز به کمال
    2) نیاز به دین    1. توحید و خدامحوری اهل شهر
    2، تعادل در ساحت فکری انسان
    3. حیات معنوی اهل شهر
    4. لزوم حفظ کرامت انسانی
    5. امنیت فردی و اعتقادی اهل شهر
    6. آزادی فردی و معنوی انسان
    7. نظم رفتاری و اعتقادی اهل شهر
    8. مالکیت اعتباری انسان 
    منبع: نگارندگان
     

    References: 
    • قرآن کریم.
    • نهج البلاغه (1379). ترجمة محمد دشتی. قم: مشهور.
    • ‏‫‏‫‏‫آبادی، خدیجه و دیگران (1400). بررسی راهکارهای تحصیل امنیت فردی در نهج‌البلاغه. پژوهش‌های مدیریت و علوم ‌انسانی در ایران. 18 (9)، 1505-1517.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • اشرفی، امیررضا و میقانی، محمدامین (۱۳۹۹). نیازهای متعالی انسان از نگاه قرآن. معرفت، 278 (29)، 55-66.
    • ‏‫امامی، مجتبی (۱۳۹۷). نیاز و نیازمندی از منظر روان‌شناسی و اسلام. نامه الهیات، 11 (45)، 1-15.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • بهداروند، محمدمهدی (۱۳۸۰). امنیت از دیدگاه امام علی. پژوهش‌های دانش انتظامی، 8 (3)، 11-37.
    • ‏‫پارسانیا، حمید (۱۳۹۰). فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی. حکمت اسرا، 3 (1)، 129-146.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • تمیمی ‏‫آمدی، عبدالواحد بن محمد (1387). غررالحکم و دررالکلم. ترجمة مهدی انصاری. تهران: لوح محفوظ.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏تمیمی ‏‫آمدی، عبدالواحد بن محمد (1401). غررالحکم. تصحیح مهدی رجایی. تهران: دارالکتاب الاسلامی.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫جان احمدی، فاطمه و دیگران (1394). بازخوانی مراحل حیات شهری پیامبر. تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، 21 (6)، 7-28.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۷۵). فلسفه‌ حقوق‌ بشر. ‏‫قم‌: ‏‫اسراء.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۷۸). حکمت‌ عبادات. قم‌: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۱). نسبت‌ دین‌ و دنیا. قم‌: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۲). حق و تکلیف. حکومت اسلامی، 29 (8)، 30-72.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۴). مبانی کلامی حق و تکلیف. اندیشه نوین دینی، 1 (1)، 9-28.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۵). تفسیر انسان‌ به‌ انسان‌. قم: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). اسلام و محیط‌ زیست. قم: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۹۳الف). قرآن، میزان شناخت قرآن. قم: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۹۳ب). رجال تفسیری. قم: اسراء.
    • ‫‏‫‏‫‏‫جوادی آملی، عبدالله (۱۳۹۵). زن‌ در آیینه‌ جلال‌ و جمال. قم‌: ‏اسراء.‬
    • حسینی خامنه‌ای، سیدعلی (1372). بازگشت به نهج ‌البلاغه. تهران: بنیاد نهج‌البلاغه.
    • ‏‫خلیلی، نصرالله (۱۳۸۲). معیار تشخیص نیازهای واقعی انسان از نیازهای کاذب از دیدگاه اسلام. معرفت، 75 (12)، 105-120.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫دره‌کی، علیرضا (۱۳۹۵). حیات حقیقی انسان از منظر نهج‌البلاغه. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. بیرجند: دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه بیرجند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫رضایی، حسن و نصیریان، صفر (۱۳۹۷). بررسی ماهیت انسان با تأکید بر نهج‌البلاغه. فلسفه دین، 15 (1)، 1-23.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫رئیسی، محمدمنان (1397). معماری و شهرسازی مطابق با سبک زندگی اسلامی (از تشریح وضع مطلوب تا تحلیل وضع موجود). قم: دانشگاه قم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ستاری ساربانقلی، حسن (۱۳۹۰). اصول مدیریت شهری رسول اکرم در مدینةالنبی. معرفت، 171 (20)، 11-24.
    • سقا، ثریا و اویسی، کامران (1399). تحلیل آثار خداشناسی در هدایت فردی انسان از دیدگاه نهج ‌البلاغه در پاسخ به نظریه اخترشناسان. پژوهش‌های نهج‌البلاغه، 19 (4)، 69-104.
    • ‏‫صارمی، حمیدرضا و کشاورزی، شیما (1400). تبیین اندیشه آرمان‌شهری با رویکرد شهر اسلامی در دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی. نظریه‌های اجتماعی متفکران مسلمان، 11(4)، 82-157.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫طباطبایی، ریحانه و پرچم، اعظم (۱۳۹۲). حیات طیبه، حیاتی اخلاقی در راستای مظهریت صفات الهی. معرفت، 187 (22)، 13-28.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫طباطبایی، محمدکاظم (۱۳۹۷). کرامت انسان در سخن و سیرۀ امام علی. در: www.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=22831.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫عباسی، فرهاد (۱۳۹۱). آزادی، تعریف، حدود و انواع آن در حکومت دینی از دیدگاه نهج ‌البلاغه. مطالعات حقوق بشر اسلامی، 2 (1)، 99-120.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • عزیزی کیا، غلامعلی و عابدی، مهدی (۱۳۹۹). بررسی نیازهای انسان از دیدگاه قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان. معرفت، 278 (29)، 43-53.
    • ‏‫فتحی، معصومه و سلیمانی، اسماعیل (۱۳۹۵). مفهوم انسان در نهج‌ البلاغه. پژوهش‌های قرآن و حدیث، 49 (1)، 91-116.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • قبادی، علیرضا (۱۳۹۳). ویژگی‌های شهر از منظر نهج‌البلاغه. تهران: مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران.
    • ‏‫قرائتی، محسن (۱۴۰۱). امنیت در قرآن. تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫کاملی، ابراهیم (۱۳۸۵). کرامت انسانی در حکومت امام علی. طوبی، 5 (2)، 105ـ110.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫کریمی، زینب و مهدی‌پور، زهرا (۱۳۹۹). تغذیه سالم در سیره امام علی. سیره‌پژوهی اهل‌بیت رویکرد تمدنی، 6 (11)، 23-35.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫کلانتری، ابراهیم (۱۳۸۹). راهکارهای عینی پاسخگویی قرآن به نیازهای انسان معاصر. مطالعات تفسیری، 1 (2)، 35-60.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مجلسی، محمدباقر (۱۳۶۸). بحار الانوار. بیروت: دار احیاءالتراث العربی.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۵). اخلاق اسلامی در نهج‌البلاغه (خطبه متقین). قم: نسل جوان.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۷). از تو سؤال می‌کنند. تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان‌نژادی. قم: امام علی بن ابیطالب.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ملکی، محمد و وحیدی، شهاب‌الدین (1395). ابزار و منابع معرفت از دیدگاه امام علی در نهج‌ البلاغه. هفت‌آسمان، 18 (70)، 5-28.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • موسو‌ی‌‌‌فر، محمدتقی (۱۳۹۷). مرور ادبیات مطالعات سبک زندگی در آثار برخی متفکران مسلمان. تحقیقات کاربردی علوم‌ انسانی اسلامی، 2 (2)، 115-142.
    • مولایی، اصغر (۱۳۹۶). تبیین نظم شهر اسلامی بر اساس احکام ثابت. فلسفه دین، 14 (4)، 855-878.
    • ‏‫‏‫مولایی، محمد (۱۳۹۴). آزادی در نظام حکومت اسلامی از منظر نهج‌البلاغه. پژوهش‌نامه نهج‌البلاغه، 11 (3)، 1-16.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫نقره‌کار، عبدالحمید (۱۳۹۳). تعامل ادراکی انسان با ایده‌های فضایی هندسی در معماری. تهران: امیرکبیر.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫نقره‌کار، عبدالحمید (۱۳۹۵). نسبت اسلام با فرایندهای انسانی فرانظریه سلام (SALAM) طرح مدلی (بنیادی ـ کاربردی) در (ساختار، منابع، مبانی و ارزیابی) آثار هنری، معماری و شهرسازی از منظر اسلامی. پژوهش‌های معماری اسلامی، 4 (3)، 4-21.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‫نقره‌کار، عبدالحمید (۱۳۹۶). نسبت اسلام با مراحل پنج‌گانه در فرایندهای انسانی نظریه سلام (SALAM). تهران: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران.
    • نقی‌زاده‌، محمد (1387). شهر و معما‌ری اسلامی‌ (تجلیا‌ت‌ و عینیا‌ت‌). اصفها‌ن‌: ما‌نی.
    • ‏نقی‌زاده‌، محمد (۱۳۸۸). طرح کلی برنامه جامع احیاء شهر اسلامی. کتاب ماه هنر، 136 (1)، 4-13.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • نقی‌زاده‌، محمد (۱۳۹۴). الگو، مبانی، ارکان، صفات و اصول شهر اسلامی. فرهنگ معماری و شهرسازی اسلامی، 1 (1)، 63-80.
    • ‏نقی‌زاده‌، محمد (1395). شهر علوی (شهر آرمانی تحقق‌پذیر در دنیا). تهران: خورشید باران.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پوریزدان پرست، سید محمد صادق، صارمی، حمیدرضا، صفوی، سید علی.(1403) تحلیلی از جایگاه انسان در شهر مطلوب از دیدگاه امیر مؤمنان علی (ع). فصلنامه معرفت، 33(2)، 39-52 https://doi.org/10.22034/marifat.2024.2022034

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سید محمد صادق پوریزدان پرست؛ حمیدرضا صارمی؛ سید علی صفوی."تحلیلی از جایگاه انسان در شهر مطلوب از دیدگاه امیر مؤمنان علی (ع)". فصلنامه معرفت، 33، 2، 1403، 39-52

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پوریزدان پرست، سید محمد صادق، صارمی، حمیدرضا، صفوی، سید علی.(1403) 'تحلیلی از جایگاه انسان در شهر مطلوب از دیدگاه امیر مؤمنان علی (ع)'، فصلنامه معرفت، 33(2), pp. 39-52

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پوریزدان پرست، سید محمد صادق، صارمی، حمیدرضا، صفوی، سید علی. تحلیلی از جایگاه انسان در شهر مطلوب از دیدگاه امیر مؤمنان علی (ع). معرفت، 33, 1403؛ 33(2): 39-52