معرفت، سال نوزدهم، شماره چهارم، پیاپی 151، تیر 1389، صفحات 31-

    بررسى عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعى(مطالعه موردى شهر بابل)

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سیدعلی اصغر حسینی نوذری / *کارشناس ارشد - چامعه شناسی / ali_tgh_1981@yahoo.com
    چکیده: 
    پژوهش حاضر به بررسى میزان اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در میان مردم شهر بابل مى‏پردازد. اعتماد اجتماعى، بنیاد شکل‏گیرى روابط اجتماعى و توسعه یک جامعه است و کاهش یا افزایش آن مى‏تواند تأثیر بسیار زیادى بر ساختارهاى مختلف جامعه و روابط اجتماعى مردم آن داشته باشد. به همین دلیل، در دهه‏هاى اخیر این موضوع نظر بسیارى از نظریه‏پردازان مطرح علوم اجتماعى را به خود جلب کرده است. هدف اصلى این پژوهش پاسخ به این سؤال است که میزان اعتماد اجتماعى بین مردم بابل چقدر است؟ آیا مردم بابل داراى اعتماد اجتماعى بالایى هستند یا اعتماد اجتماعى آنان در سطح پایینى قرار گرفته است؟ روش این پژوهش پیمایشى بوده و در تحلیل داده‏ها از جداول توصیفى تقاطعى و آزمون‏هاى آمارى، مانند کندال، اسپیرمن و من ویتنى استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده‏ها حاکى از اعتماد اجتماعى پایین در بین مردم و همچنین، وجود رابطه معنادار بین سن، تحصیلات، درآمد و اعتماد اجتماعى است. فرضیات مربوط به رابطه جنسیت، وضع تأهل و محل تولد با اعتماد اجتماعى نیز رد شده‏اند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سید على‏اصغر حسینى1

    چکیده

    پژوهش حاضر به بررسى میزان اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در میان مردم شهر بابل مى‏پردازد. اعتماد اجتماعى، بنیاد شکل‏گیرى روابط اجتماعى و توسعه یک جامعه است و کاهش یا افزایش آن مى‏تواند تأثیر بسیار زیادى بر ساختارهاى مختلف جامعه و روابط اجتماعى مردم آن داشته باشد. به همین دلیل، در دهه‏هاى اخیر این موضوع نظر بسیارى از نظریه‏پردازان مطرح علوم اجتماعى را به خود جلب کرده است. هدف اصلى این پژوهش پاسخ به این سؤال است که میزان اعتماد اجتماعى بین مردم بابل چقدر است؟ آیا مردم بابل داراى اعتماد اجتماعى بالایى هستند یا اعتماد اجتماعى آنان در سطح پایینى قرار گرفته است؟

    روش این پژوهش پیمایشى بوده و در تحلیل داده‏ها از جداول توصیفى تقاطعى و آزمون‏هاى آمارى، مانند کندال، اسپیرمن و من ویتنى استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده‏ها حاکى از اعتماد اجتماعى پایین در بین مردم و همچنین، وجود رابطه معنادار بین سن، تحصیلات، درآمد و اعتماد اجتماعى است. فرضیات مربوط به رابطه جنسیت، وضع تأهل و محل تولد با اعتماد اجتماعى نیز رد شده‏اند.

    کلیدواژه‏ها: اعتماد اجتماعى، اطمینان، فرهنگ اعتماد، تحصیلات، سن.

    مقدّمه

    توجه به مفهوم اعتماد اجتماعى و بررسى آن در نظریات اجتماعى به اواخر دهه هفتاد میلادى بازمى‏گردد. لومان در سال1979 و باربر در سال 1983 تلاش فکرى گسترده‏اى را در مورد اعتماد اجتماعى انجام داده‏اند و پس از آن، ادبیات نظرىو تجربى وسیعى در زمینه اعتماد اجتماعى به وجود آمد. اگر بخواهیم اعتماد را بدون توجه به تعدد تعاریف و براساسوجه اشتراک این ادبیات تعریف کنیم، مى‏توانیم مانند سیگلمن بگوییم: «وجود اعتماد مؤلفه اصلى تمامى روابطاجتماعى مى‏باشد» و یا به قول ایزنشتاد: «بدون عنصر اعتماد برقرارى روابط اجتماعىِ پایدار امکان‏پذیر نمى‏باشد.»1همچنین از دیدگاه لومان، ما با اعتماد کردن به گونه‏اى رفتار مى‏کنیم که گویا آینده را مى‏شناسیم. با نشان دادن اعتماد،آینده قابل پیش‏بینى مى‏شود.

    اعتماد یعنى طورى عمل کنیم که گویى آینده مشخص است؛ بنابراین، شخص در شرایط عدم اعتماد دچار عدمقطعیت و در نتیجه، نوعى سرگردانى در روابط اجتماعى مى‏شود.2 به اعتقاد لومان، کارکرد اعتماد در نظام اجتماعى آناست که عدم تعیین اجتماعى را کاهش مى‏دهد.3 زتومکا نیز در تعریف خود از اعتماد مى‏گوید: «اعتماد نوعى شرط درمورد کنش‏هاى احتمالى دیگران در آینده است و همه افراد در بعضى مواقع چنین شرط‏هایى را در مورد کنش‏هاىاحتمالى دیگران در آینده به کار مى‏گیرند.»4 بنابراین، اعتمادْ عنصر بنیادین روابط اجتماعى است و افزایش یا کاهش آندر درون جامعه مى‏تواند توازن نظام اجتماعى را به هم زده و مانعى براى پویایى، توسعه و پیشرفت آن شود. چنان‏که ازبررسى‏ها و تحقیقات صاحب‏نظران و پژوهشگران برمى‏آید، در طول دهه گذشته نشان داده شده که میزان اعتماداجتماعى در کشور ایران در حال کاهش است و برخى آن را به صورت یک مسئله اجتماعى نیز مطرح کرده‏اند.5 به نظرمى‏رسد با توجه به ادبیات گسترده‏اى که در زمینه اعتماد اجتماعى و توجه به این موضوع از سه یا چهار دهه پیش درجهان به وجود آمده است و همچنین، بسیارى از مسائل اجتماعى و موانع موجود بر سر راه کشورهاى در حال توسعه وبه ویژه ایران، ضرورت پرداختن به اعتماد اجتماعى و بررسى آن، چه در سطح نظرى و چه در سطوح تجربى، مى‏تواندبه منزله یک دغدغه علمى و اجتماعى مطرح شده و زمینه خوبى براى پژوهش به وجود آورد. با توجه به توضیحاتفوق در زمینه اعتماد و روشن شدن فضاى مفهومى آن، پرسش‏هاى اصلى این پژوهش عبارت‏اند از:

    1. اعتماد اجتماعى در شهر بابل چه میزان است؟ (توصیفى)

    2. آیا بین سن افراد و میزان اعتماد اجتماعى آنها رابطه وجود دارد؟

    3. آیا بین سطح تحصیلات و میزان اعتماد اجتماعى افراد رابطه وجود دارد؟

    4. آیا بین درآمد افراد و میزان اعتماد اجتماعى رابطه وجود دارد؟

    5. آیا بین میزان اعتماد اجتماعى زنان و مردان تفاوتى وجود دارد؟

    پنج سؤال فوق، مسائل اصلى این پژوهش را تشکیل مى‏دهند و بر همین اساس، اهداف این تحقیق عبارت‏اند از:توصیف میزان اعتماد اجتماعى در شهر بابل، و شناخت میزان اعتماد اجتماعى در میان افراد نمونه با توجه بهویژگى‏هاى اقتصادى، اجتماعى و فردى.

    پیشینه نظرى

    در بررسى اندیشه‏هاى اجتماعى مربوط به اعتماد مى‏توان موج جدیدى از علایق جامعه‏شناختى به اعتماد را درنظریه‏هاى مطرح معاصر ریشه‏یابى کرد. برخى از این نظریات، اعتماد را به منزله یک مؤلفه از مفاهیم دیگر در نظر گرفتهو دسته‏اى نیز به طور مستقیم به مفهوم اعتماد اجتماعى پرداخته‏اند. در دسته اول مى‏توان ابتدا به نظریات آلموندووربا،در زمینه فرهنگ مدنى اشاره کرد. از دیدگاه وى، فرهنگ مدنى احساسى وسیع و گسترده از کفایت سیاسى و اعتمادمتقابل شهروندان است و اعتماد سیاسى بازتابى از وجود جو گسترده اعتماد در جامعه است.6 همچنین، الکساندر باتأکید بر رابطه اعتماد و جامعه مدنى در دهه اخیر، اعتماد را در بطن جامعه مدنى، چه به صورت افقى (بین مردم) و چهبه صورت عمودى (مردم و نهادها) به منزله بعد اصلى جامعه مدنى مطرح مى‏کند.7پاتنام نیز در بررسى‏هاى خود براىسنجش سرمایه اجتماعى، اعتماد را مؤلفه اصلى آن قلمداد مى‏کند و اعتماد اجتماعى را ناشى از دو منبع مرتبط، یعنىهنجارهاى معامله متقابل و شبکه‏هاى مشارکت مدنى مى‏داند. از دید وى، اعتماد اجتماعى همکارى را تسهیل و هرچهبالاتر باشد، همکارى را بیشتر مى‏کند.8

    از سوى دیگر، اعتماد با ارزش‏هاى فرامادى‏گرایانه هم پیوند نزدیکى دارد. تحقیقات تجربى اینگلهارت در بسیارى ازکشورها، همبستگى اعتماد با کیفیت زندگى و بهزیستى روانى را اثبات کرده است.9 تحقیقات وى نشان مى‏دهد کهمردم در کشورهاى پیشرفته‏تر و داراى رضایت بالاترى از زندگى (مانند دانمارک، بلژیک، ایرلند و آلمان غربى) میزاناعتماد اجتماعى بالاترى نیز دارند.10فوکویاما نیز در سال 1995 در پژوهشى درباره اعتماد، آن را عنصر حیاتى یکنظام اقتصادى پویا معرفى مى‏کند و بر تجربه آسیاى جنوب شرقى تأکید مى‏کند.11

    دسته دوم، نظریاتى را دربر مى‏گیرند که به طور مستقیم به اعتماد اجتماعى پرداخته‏اند. در سال 1979، نیکلاسلومان، تحلیلى عمیق از اعتماد را منتشر کرد و اعتماد را به رشد پیچیدگى و مخاطره ارتباط داده بود. در سال 1983، باربرمظاهر مربوط به اعتماد را در عرصه‏هاى مختلف نهادى و حرفه‏اى جامعه مدرن بررسى کرد. در سال 1984، ساموئلایزنشتاد و لوئیس رونیجر اعتماد را در رابطه وکیل ـ موکل از باستان تا مدرنیته بررسى کردند. گامبتا در سال 1988،تعدادى از دیدگاه‏ها را کنار یکدیگر قرار داده و تحلیلى از اعتماد را در اجتماعاتى مانند مافیا ارائه کرد. در سال 1990،جیمز کلمن در کتاب نظریه‏هاى اجتماعى، فصلى را به اعتماد اختصاص داد و الگویى را براى تحلیل اعتماد به منزلهنوعى مبادله در چارچوب نظریه انتخاب عقلانى ارائه کرد. در دهه نود، آنتونى گیدنز ابتدا به تنهایى و سپس با بک واسکات لش، اعتماد را صفت مشخصه پایان مدرنیته دانسته‏اند که بسط اندیشه‏هاى لومان در زمینه عدم قطعیت،پیچیدگى و مخاطره است.12

    با توجه به دسته‏بندى یادشده، ما در پیشینه نظرى به شرح برخى از نظریه‏پردازان دسته دوم مى‏پردازیم که به طورمستقیم و مستمر، اعتماد اجتماعى را کانون بررسى‏هاى خود قرار داده‏اند و محور اصلى بسیارى از دیدگاه‏هاى آنها اعتماداست.

    الف. جیمز کلمن:13 از دید او، روابط انسانى براساس سود و زیان شکل مى‏گیرد و کنش‏هاى انسانى نوعى مبادلهاجتماعى و زمینه‏ساز اتحاد بین شخصى‏اند.14 اعتماد از منظر کلمن خطرى است که فرد در وضعیت مبادله اجتماعىمى‏پذیرد و کنش اعتمادکننده، به عملکرد کنش اعتمادشونده بستگى دارد.15 وى مى‏گوید: «در رابطه اعتماد، حداقل دوطرف وجود دارند: اعتمادکننده و امین. من فرض خواهم کرد که هر دو هدفمندند و هدف آنها تأمین منافعشان است؛صرف‏نظر از اینکه منافع آنها چه باشد. تصمیم اعتمادکننده در این رابطه همیشه مسئله‏برانگیز است؛ اینکه آیا باید اعتمادبکند یا نه، و از سوى دیگر، امین نیز در این میان مى‏تواند اعتماد بکند یا اعتماد نکند.»16

    اما هر دوى این کنش‏ها، چه از سوى اعتمادکننده و چه از سوى امین، با در نظر گرفتن سود و زیان رابطه مشخصمى‏شود. براى نمونه، در صورتى که امین به خاطر سود کوتاه‏مدتِ رابطه اعتماد را بگسلد، اگر در آینده دوباره به رابطه بااعتمادکننده نیاز داشته باشد، منافع بلندمدت را از دست خواهد داد. شاید بتوان گفت که به همین علت، میزان اعتماد درمحیط‏هاى کوچک بیشتر از محیط‏هاى بزرگ است؛ زیرا امین به آینده رابطه امیدوار نیست؛ در نتیجه، گسستن اعتماد ازسوى امین رواج بیشترى دارد.17

    ب. مارتین دوئیچ:18 دیدگاه دوئیچ در زمینه اعتماد بر مبادله بین افراد تأکید دارد. این نظریه به نظریه بازى مجموعغیرصفر مشهور است؛ یعنى در رابطه مبتنى بر اعتماد، سود یک طرف مساوى با زیان دیگرى نیست و همه بازیگرانمى‏توانند سود ببرند و یا همه آنها زیان ببینند. در این بازى، سود و زیان دوطرف تابعى از انتخاب‏هاى خود و دیگرىاست. اما از سویى، در این رابطه امکانى براى رفتار عقلانى افراد وجود ندارد؛ مگر اینکه بتوانند به یکدیگر اعتمادکنند.19 دوئیچ رفتار اعتماد کردن را کنش‏هایى توصیف مى‏کند که آسیب‏پذیرى شخص (اعتمادکننده) را نسبت بهدیگرى (اعتمادشونده) که رفتارش در وضعیت ویژه‏اى تحت کنترل فرد نیست، افزایش مى‏دهد. وضعیتى که در آن زیاناعتمادکننده، در صورت سوءاستفاده دیگرى (اعتمادشونده) بیشتر از منفعتى است که شخص (در صورت عدمسوءاستفاده) دریافت خواهد کرد. از دیدگاه کلمن، دوئیچ مبحث خود را در زمینه اعتماد کردن یا برقرارى اعتماد، بهوضعیت‏هایى محدود مى‏کند که در آن، زیان بالقوه بیشتر از سود بالقوه است.20

    ج. لومان:21لومان از دیدگاهى دیگر، اعتماد را بررسى مى‏کند که کمتر مورد توجه نظریه‏پردازان اعتماد قرار گرفته است.به این معنا که او کارکرد اعتماد را در درون نظام اجتماعى بررسى و با کارکرد قانون در جامعه مقایسه مى‏کند. به اعتقادوى، کارکرد اعتماد در نظام اجتماعى این است که عدم تعیین اجتماعى را کاهش و بدین ترتیب، قابلیت پیش‏بینى رفتارهارا افزایش مى‏دهد. اعتماد در واقع، سازوکارى اجتماعى است که در آن، انتظارات، اعمال و رفتار افراد تنظیم و هدایتمى‏شود. لومان معتقد است قانون و اعمال قدرت مشروع از جمله ابزارهایى هستند که این وظیفه مهم را بر عهده دارند.قانون و قدرت مشروع، نه از جهت تنبیه قانون‏شکنان یا حل اختلافات و کشمکش‏ها، بلکه از طریق تقویت همکارى،خطر ذاتى در اعتماد را کاهش مى‏دهد. قانون و قدرت مشروع با نشان دادن راه‏ها و امور ممنوع، دایره انتخاب افراد رامحدود مى‏کند و در نتیجه، دایره انتخاب افراد تنها به انجام امور قانونى محدود مى‏شود و تصمیمات آنها از راه قانونىاعمال مى‏شود. بنابراین، از این جهت قانون و قدرت مشروع همانند اعتماد عمل مى‏کنند که عدم تعیین اجتماعى کاهشو قابلیت پیش‏بینى رفتارها را ممکن مى‏سازند؛ با این تفاوت که توان اجرایى قانون و قدرت، در مقایسه با اعتماد بالاتراست و با تضمین بیشترى صورت مى‏گیرد.22 به طور کلى، دیدگاه لومان درباره اعتماد با مفهوم مخاطره و ریسک درجامعه مرتبط است. به تعریف لومان «با اعتماد کردن، ما به گونه‏اى رفتار مى‏کنیم که گویا آینده را مى‏شناسیم. با نشاندادن اعتماد، آینده قابل پیش‏بینى مى‏شود. اعتماد یعنى طورى عمل کنیم که گویى آینده مشخص است.»23 از دید وى،زندگى اجتماعى نوعى شرط‏بندى و ریسک‏پذیرى و راه‏حلى براى مسائل ویژه مربوط به مخاطره، هم در حوزه خرد وهم در حوزه کلان است.

    د. زتومکا:24زتومکا در بحث اعتماد مى‏گوید که اجتماع اخلاقى کمتر با سازمان رسمى سروکار دارد و بیشتر با احساستعلق، مسئولیت و احساس وظیفه نسبت به دیگرانى که با آنها ارزش‏ها، منافع و اهداف مشترک دارند، سروکار دارد. دراجتماع اخلاقىِ «ما» سه مؤلفه وجود دارد: 1. اعتماد؛ یعنى انتظار عمل صادقانه از دیگران نسبت به خودمان؛ 2.وفادارى؛ یعنى التزام به عدم نقص اعتماد به کسانى که به ما اعتماد کرده‏اند؛ 3. تجانس؛ یعنى توجه به منافع دیگران وآمادگى انجام وظیفه از طرف دیگران، حتى اگر انجام آن با منافع شخصى‏مان در تعارض باشد.25زتومکا در کتاب خوداعتماد، نظریه جامعه‏شناختى مبحث اعتماد را با فرهنگ پیوند داده و اصطلاح «فرهنگ اعتماد» را مطرح مى‏کند. فرهنگاعتماد دربرگیرنده هنجارها، قواعد هنجارى، ارزش‏ها و تجاربى در مورد اعتماداست‏که‏ایجادکننده فرهنگ‏اعتمادمى‏شود. چنانچه اعتماد معمولاً مورد نقص و تخطى قرار گیرد و اعتماد پیش‏بینى‏شده محقق نشود، در آن صورت،فرآیند جامعه‏به‏سمت‏ایجادفرهنگ‏بى‏اعتمادى‏حرکت‏مى‏کند.26

    زتومکا پنج وضعیت ساختارى (کلان) را در ظهور فرهنگ اعتماد و یا بر عکس آن، فرهنگ بى‏اعتمادى مدنظر قرارمى‏دهد. اولین آنها، همبستگى هنجارى و متضاد آن، هرج و مرج هنجارى و به تعبیر دورکیم، نابسامانى اجتماعى است.همبستگى هنجارى، حیات اجتماعى را ایمن‏تر، منظم‏تر و قابل پیش‏بینى مى‏سازد؛ چراکه طرح‏هاى ثابتى وجود دارندکه نشان مى‏دهند مردم باید چه کار بکنند و چه کار خواهند کرد؛ اما در حالت نابسامانى، کنش‏هاى افراد حساب‏نشده،غیرقابل پیش‏بینى و موجب عدم قطعیت و بى‏اعتمادى مى‏شود.27 دومین شرط ساختارى، پایدارى نظم اجتماعى ومتضاد آن تغییر بنیادى است. اگر شبکه گروه‏ها، انجمن‏ها، نهادها، سازمان‏ها، بادوام، مستمر و پایدار باشند، مى‏توانندمرجع محکمى براى امنیت و آسایش مردم باشند؛ اما بى‏ثباتى بافت وجودى حیات اجتماعى را سست مى‏کند. مردمناگهان با یک نظم اجتماعى بازسازى‏شده یعنى گروه‏ها، نهادها و سازمان‏هاى جدید روبه‏رو مى‏شوند.28 سومین عاملساختارى، شفافیت سازمان اجتماعى و متضاد آن، رازدارى گسترده سازمان است. دسترسى به اطلاعات درباره کارکرد،کارآیى، پیشرفت و ناکامى، و آسیب‏هاى نهادها، سازمان‏ها و نظام‏ها، نوعى احساس امنیت و پیش‏بینى‏پذیرى به وجودمى‏آورد؛ بنابراین، شفافیت و قابل درک بودن گزارش‏ها براى مردم، اعتماد مردم به آنها را بالا مى‏برد؛ در غیر این صورت،یعنى ابهام کارها و پوشش و رازدارى در سازمان‏ها اعتماد مردم را کاهش مى‏دهد. چهارمین عامل، آشنایى یا بیگانگى بامحیطى است که مردم در آن دست به کنش مى‏زنند. این محیط مؤلفه‏هایى همچون مناظر و وضع طبیعى، معمارى،مسائل داخلى کشور، طرح‏ها، رنگ‏ها و ذائقه‏ها را دربر مى‏گیرد. این نوع اعتماد، بیشتر به مردمى ارجاع دارد که به یکجامعه جدید وارد مى‏شوند. اگر محیط جدید مشابه محیط قبل باشد، احساس خودى بودن موجب اعتماد مى‏شود؛ درصورتى که محیط جدید کاملاً بیگانه باشد، بر عدم اطمینان و اضطراب افزوده شده، احساس بى‏اعتمادى بروزمى‏یابد.29

    پنجمین شرط ساختارى، پاسخ‏گویى نهادها به مردم و یا متضاد آن، خودسرى و عدم مسئولیت‏پذیرى در جامعهاست. اگر مردم هنگامى که حقوقشان به رسمیت شناخته نشده و یا تعهدات دیگران درباره آنها نادیده گرفته شده است،بتوانند براى حل مشکل به چنین نهادهایى متوسل شوند، در آن صورت به نوعى بیمه یا حامى دست یازیده و در نتیجه،احساس امنیت بیشترى خواهند کرد. از سوى دیگر، نبود و یا ناکارآمدى چنین سازمان‏هایى در قبال پاسخ‏گویى بهدادخواهى مردم، و این ذهنیت که داوران قابل اتکا و اعتمادى براى پاسخ‏گویى وجود ندارند و یا دسترسى به آنهاناممکن است و تنها تضمین حقوق هر فرد، در دست خود و متکى به اقدام خودش است، نتیجه آن بى‏اعتمادى و عدماطمینان خواهد بود.30 این پنج عامل ساختارى از دید زتومکا فرصت‏هاى هدایت‏کننده‏اى را براى فرهنگ اعتماد یابى‏اعتمادى فراهم مى‏کنند. گسترش این پنج عامل مى‏تواند یک فرآیند خودتقویتى از فرهنگ اعتماد را در درون مردم بهوجود آورد.

    ه. گیدنز: گیدنز یکى از مهم‏ترین نظریه‏پردازان دهه‏هاى اخیر در عرصه جامعه‏شناسى است و بخش عمده‏اى از بحث‏هاىخود را به تحلیل الگوى اعتماد در دوران پیش از مدرن و پس از آن اختصاص داده است. از دید وى، اعتماد در نظام‏هاىمدرنیته متأخر، اعتماد غیرشخصى و به دیگران ناشناس یا به عبارت دیگر «بى‏توجهى مدنى»، جنبه بنیادى روابطاعتماد بین فردى است که از ماهیت رشدیابنده نظام‏هاى انتزاعى ریشه گرفته است. در این شرایط، جلب اعتماد به جاىحفظ اعتماد در نظام‏هاى گذشته اهمیتى اساسى مى‏یابد. در عین حال، وجه عمده اعتماد، پایبندى به نظام‏هاى انتزاعى وبه ویژه به نظام‏هاى تخصصى است؛ اما در فرهنگ‏هاى سنتى، چهار زمینه محلى در ارتباط با اعتماد، غالب است: 1.نظام خویشاوندى؛ 2. اجتماع محلى؛ 3. سنت؛4. کیهان‏شناسى مذهبى.31

    این منابع اعتماد، اهمیت خود را در جوامع جدید از دست داده‏اند، برخلاف جوامع سنتى، در جوامع صنتعى وپیشرفته، اعتماد به علائم و نشانه‏ها و همچنین اعتماد به دانش تخصصى و نظام‏هاى انتزاعى، جایگزین زمینه‏هاى سنتىاعتماد مى‏شود. امروزه مردم به دنبال علائم و نشانه‏ها هستند و به مارک‏ها توجه مى‏کنند؛ در حالى که نمى‏دانند چهکسانى وسایل را ساخته‏اند. در واقع، محلیت از بین رفته است؛ یعنى رابطه رودرروى تولیدکننده کالا و یا ارائه‏دهندهخدمات با مصرف‏کننده کمرنگ شده و اعتماد به انتزاعیات تقویت شده است. ما امروزه در خرید یک کالا با تولیدکنندهآن رابطه رودررو نداریم و وسایل آنها را با توجه به مارک انتخاب مى‏کنیم. در این ارتباط، گیدنز درباره پول و نقش آن درجهان مدرن چنین مى‏گوید که پول هیچ هستى ذاتى ندارد و اعتماد به پول از خود پول نیست، بلکه ناشى از اعتماد مردمبه یک امر انتزاعى و اعتماد به یک رشته نماد و سمبل‏هاست.32 وى در تعریف اعتماد مى‏گوید: «اعتماد را مى‏توان بهعنوان اطمینان به اعتمادپذیرى یک شخص یا یک نظام با توجه به یک رشته پیامدها یا رویدادهاى معین تعریف کرد؛آنجایى که این اطمینان، صداقت یا عشق به دیگرى و یا صحت اصول انتزاعى (یا دانش فنى) را بیان کند.»33

    گیدنز در این تعریف هم بر سطح خرد و هم بر سطح کلانِ اعتماد تکیه مى‏کند. در سطح فردى، اعتماد متقابل رابطهنزدیکى با صمیمیت دارد. شخص براى ایجاد اعتماد باید هم به دیگرى اعتماد کند و هم خودش قابل اعتماد باشد؛ یعنىهر کس دیگرى را به رسمیت بشناسد.34 در سطح کلان به اعتقاد وى، جوامع مدرن به نظام‏هاى تخصصى اعتمادمى‏کنند و اعتماد، کلید رابطه بین فرد و نظام‏هاى تخصصى است. اعتماد همان چیزى است که جوامع مدرن را یکپارچهنگه مى‏دارد. اعتماد، نوعى دل به دریا زدن است و هرگاه سست شود، افراد و گروه‏هاى اجتماعى ناامنى را تجربه خواهندکرد.35 گیدنز سه گونه اعتماد را مطرح مى‏کند: اعتماد وجودى (بنیادى)، اعتماد بین‏شخصى و اعتماد به نظام‏ها. اعتمادبنیادین مفهومى متعلق به اریکسون است که ریشه اعتماد را در اطمینان به اشخاص صالح و معتبر مى‏داند که معمولاً ازنخستین تجربیات کودک حاصل شده است. به نظر وى، اعتماد بنیادین اضطراب را کاهش و نوعى احساس تداوم و نظمدر رویدادها را در فرد به وجود مى‏آورد.36 اعتماد بین‏شخصى به پایبندى‏هاى چهره‏دار در رویارویى با بیگانگان درجوامع مدرن اشاره دارد. این رویارویى چهره به چهره در خیابان‏ها، ساختمان‏هاى عمومى، قطارها، اتوبوس‏ها یامهمانى‏ها اتفاق مى‏افتد که گاهى بى‏چهره نیز است.37 اعتماد به نظام‏ها، صورت پایبندى‏هاى بى‏چهره‏اى را به خودمى‏گیرد که طى آن به نظام‏هایى که ماهیتا با مهارت‏هاى تخصصى تثبیت‏شده کار مى‏کنند و ممکن است هیچ‏گاه کارکنانآنها دیده نشوند، اعتماد مى‏شود. گاهى نیز این نظام‏هاى انتزاعى نقاط دسترسى دارند و به روابط چهره به چهره تبدیلمى‏شوند؛ مانند رابطه رودررو با پزشکان (نماینده نهاد علم) و یا کارکنان شرکت‏هاى هواپیمایى.38

    با توجه به نظریه‏هاى برشمرده در این بخش، برخى از نظریه‏پردازان مانند کلمن، اعتماد را نوعى ریسک در مبادلاتاجتماعى مى‏دانند. دوئیچ آن را مبادله‏اى مى‏داند که اگر سودى باشد، براى دو طرف و اگر زیانى هم باشد، براى هر دواست. لومان نیز با تأکید بر ریسک‏پذیرى در اعتماد، آن را کنشى مى‏داند که گویى کنش‏گر مى‏تواند آینده را پیش‏بینى کند.اما اوفه اعتماد را عنصرى اساسى در جامعه مدنى و مشروعیت یک حکومت مطرح مى‏کند و به بررسى کارکردهاى آندر جامعه مدنى مى‏پردازد. گیدنز در بحثى مفصل درباره اعتماد در جوامع سنتى و مدرن، آن را در سطح خرد و کلان مورددقت قرار مى‏دهد و انواع اعتماد (وجودى، بین‏شخصى و اعتماد به نظام‏ها) و پیامدهاى مثبت و منفى مدرنیته را آشکارمى‏سازد. زتومکا نیز با دیدگاهى کلان‏نگرتر، در کتاب اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، پس از بررسى نظریه‏هاى اعتماد،مفهوم «فرهنگ اعتماد» و عوامل ساختارى مؤثر بر آن را مطرح مى‏کند. چنان‏که ملاحظه شد، در تحلیل اعتماد، برخىمانند دوئیچ بر سطح خرد، دسته‏اى مانند زتومکا بر سطح کلان و برخى دیگر مانند گیدنز دیدگاهى تلفیقى ارائه داده‏اند.همچنین عده‏اى از نظریه‏پردازان بر کارکردها و گروهى دیگر بر عوامل مؤثر بر اعتماد تأکید دارند و چنان‏که بر اهل فن دراین عرصه (علوم اجتماعى) روشن است، این تفاوت‏ها ریشه در مفروضات و اصول مسلم مکاتبى دارد که نظریه‏پردازانیادشده در عرصه جامعه‏شناسى از آن الهام گرفته‏اند و بدین سبب، هریک از آنها به یک موضوع (پدیده) از زاویه‏اى نگاهمى‏اندازند.

    فرضیه‏هاى تحقیق

    1. احتمالاً بین سن و اعتماد اجتماعى رابطه معنادارى وجود دارد.

    2. احتمالاً بین میزان تحصیلات و اعتماد اجتماعى رابطه معنادارى وجود دارد.

    3. احتمالاً بین میزان درآمد و اعتماد اجتماعى رابطه معنادارى وجود دارد.

    4. احتمالاً بین میزان اعتماد اجتماعى زنان و مردان تفاوت معنادارى وجود دارد.

    5. احتمالاً بین میزان اعتماد اجتماعى افراد متأهل و مجرد تفاوت معنادارى وجود دارد.

    6. احتمالاً بین میزان اعتماد اجتماعى متولدین شهر و روستا تفاوت معنادارى وجود دارد.

    تعریف مفاهیم و متغیرها

    الف. متغیر وابسته

    متغیر وابسته این پژوهش، اعتماد اجتماعى است. اعتماد را مى‏توان اطمینان فرد به دیگران و عدم بدگمانى به افرادجامعه تعریف کرد؛ و به قول ایزنشتاد بدون وجود عنصر اعتماد، روابط اجتماعى پایدار هیچ‏گاه شکل نمى‏گیرد.39 دراین پژوهش منظور از اعتماد اجتماعى، اعتماد بین‏شخصى، یعنى اعتماد مردم به یکدیگر است که با شاخص‏هایىهمچون صداقت، اطمینان، تعهد، انصاف و درستکارى مورد سنجش قرار گرفته‏اند.

    ب. متغیرهاى مستقل

    متغیرهاى مستقل این پژوهش عبارت‏اند از: درآمد، تحصیلات، سن، جنس، محل تولد و وضع تأهل.

    1. درآمد: درآمد عبارت است از پولى که فرد از راه کار کردن، سرمایه و یا بازنشستگى دریافت مى‏کند. این تعریف فقطدرآمد ماهیانه رسمى را دربر نمى‏گیرد؛ بلکه درآمدهاى افراد از راه‏سرمایه‏گذارى‏هارا نیز شامل مى‏شود.

    2. تحصیلات: تحصیلات عبارت است از آموزش‏هایى که به طور رسمى از طریق نظام آموزش و پرورش یا نظام آموزشعالى به فرد ارائه شده و براى گذر از هر مقطع، یک مدرک رسمى به او داده مى‏شود.

    3. سن: منظور از سن، سال‏هایى است که از عمر یک فرد مى‏گذرد. در این پژوهش، متغیر سن براى نشان دادن اعتماداجتماعى در میان نسل جوان، میان‏سال و سال‏خورده‏استفاده‏شده‏است؛بدین‏دلیل،سن‏افرادبه‏گروه‏هاى سنى ده‏ساله،یعنى 15ـ24 ساله، 25ـ34 ساله، 35ـ44 ساله، 45ـ54 ساله و 55 سال به بالا تقسیم شده است.

    4. محل تولد: منظور از محل تولد، شهر یا روستاست و مى‏خواهیم داشتن ریشه روستایى و یا شهرىِ افراد را مشخصکرده و بدانیم آیا اعتماد اجتماعى بین این دو گروه، تفاوتى با یکدیگر دارد.

    روش پژوهش

    روش پژوهش با توجه به اهداف تحقیق و فرضیات، پیمایشى بوده و ابزار گردآورى داده‏هاى مورد نیاز، پرسشنامه است.جامعه آمارى این پژوهش شامل کلیه خانوارهاى ساکن شهر بابل است که در این شهر سکونت دائمى دارند. تعداد اینافراد طبق سرشمارى سال 1385، 66338 نفر است.

    روش نمونه‏گیرى

    به علت نبود فهرستى از جامعه آمارى و میسر نبودن نمونه‏گیرى تصادفى، مناسب‏ترین روش در این پژوهش، نمونه‏گیرىخوشه‏اى چند مرحله‏اى تشخیص داده شده است. در این روش، ابتدا شهر به چند منطقه تقسیم شده، سپس از میانمناطق، نمونه‏هایى انتخاب مى‏شود. پس از آن، هریک از مناطق نیز به خوشه‏هایى تقسیم شده و از هر خوشه، نمونه‏هابه طور تصادفى انتخاب مى‏شوند.40

    در این پژوهش، ابتدا شهر بابل به چهار منطقه اصلى تقسیم شد و از هر منطقه، چند خیابان و از هر خیابان نیزبلوک‏هایى به طور تصادفى انتخاب شدند. سپس از هر بلوک، خانوارهایى براى نمونه انتخاب شدند و بدان‏هامراجعه شد. پس از مراجعه به هر خانوار، 380 زن یا مردِ سرپرست خانوار (و در صورت عدم حضور سرپرست،مناسب‏ترین فردى که از نظر سنى بالاى 15 سال در دسترس بود) براى نمونه انتخاب شدند و ایشان نیز پرسشنامه را بهکمک پرسشگران تکمیل کردند.

    روش تحلیل داده‏ها (آمار توصیفى و استنباطى)

    با توجه به نوع متغیرها و سطوح اندازه‏گیرى مطرح‏شده و اهداف پژوهش، براى توصیف و تحلیل داده‏هاى تحقیق ازجدول‏هاى فراوانى و تقاطعى در سطح توصیفى، و از آزمون‏هاى رواسپیرمن، کندال و من ویتنى براى تست فرضیات، باکمک نرم‏افزار spss استفاده شده است.

    یافته‏هاى پژوهش

    الف. یافته‏هاى توصیفى

    نتایج حاصل از توصیف داده‏هاى آمارى نشان مى‏دهد (جدول شماره 1) میزان اعتماد اجتماعى در شهر بابل از کل افرادنمونه مورد بررسى، 2/9 درصد افراد اعتماد اجتماعى بالا، 36/1 درصد اعتماد اجتماعى متوسط و 78/9 درصد نیزاعتماد اجتماعى پایین داشته‏اند.

    جدول شماره 1: توزیع فراوانى و درصد میزان اعتماد اجتماعى

    میزان اعتماد اجتماعی

    فراوانی

    درصد تجمعی

    بالا

    11

    9/2

    متوسط

    126

    1/36

    پایین

    243

    9/78

    کل

    380

    100

    جدول شماره 2 نیز اعتماد اجتماعى را در گروه‏هاى سنى ده‏ساله نشان مى‏دهد. همان‏گونه که در جدول آمده است،فقط در گروه‏هاى سنى 15ـ24 ساله و 25ـ34 ساله تعداد 10 نفر (مجموع دو گروه سنى) داراى اعتماد اجتماعى بالابوده‏اند و در دیگر گروه‏هاى سنى، فراوانى در این ستون وجود ندارد. همچنین، اگر به ستون میزان اعتماد اجتماعى پایینتوجه کنیم، خواهیم دید هرچه از گروه سنى اول به سوى گروه‏هاى سنى بعدى پیش مى‏رویم، بر درصد میزان اعتماداجتماعى پایین گروه‏هاى سنى افزوده مى‏شود؛ یعنى میزان اعتماد اجتماعى پایین گروه سنى 15ـ24 ساله 59/8 درصد،25ـ34 ساله 62/9 درصد، 35ـ42 ساله 72/1 درصد، 45ـ54 ساله 75 درصد و 55 سال به بالا 80 درصد است. اما بهطور کلى، در همه گروه‏هاى سنى، بیش از نیمى از افراد داراى اعتماد اجتماعى پایین هستند و هرچه بر سن افراد افزودهمى‏گردد، اعتماد اجتماعى آنان کمتر مى‏شود.

    جدول شماره 2: اعتماد اجتماعى در گروه‏هاى سنى 10 ساله

    اعتماد اجتماعی

    گروه سنی

    پایین

    متوسط

    بالا

    24-15 ساله

    73

    8/59%

    44

    1/36%

    5

    1/4%

    34-25 ساله

    100

    9/62%

    54

    34%

    5

    1/3%

    44-35 ساله

    49

    1/72 %

    9

    9/37%

    0

    0%

    54-45 ساله

    3

    75%

    1

    25%

    0

    0%

    55 ساله به بالا

    4

    80%

    1

    20%

    0

    0%

    نتایج به دست آمده از مقایسه توزیع میزان اعتماد اجتماعى در گروه‏هاى تحصیلى (جدول شماره 3) نیز نتایجىمشابه جدول بالا را نشان مى‏دهد. در تمامى گروه‏هاى تحصیلى (افراد با سطح سواد متفاوت) بیش از 50 درصد افراد ازمیزان اعتماد اجتماعى پایینى برخوردارند. از سوى دیگر، میزان اعتماد اجتماعى حد متوسط و بالاى گروه‏هاى داراىتحصیلات پایین‏تر، بیش از افرادى است که تحصیلات بالایى داشته‏اند. اگر درصد افراد داراى اعتماد متوسط و بالا را درگروه‏هاى تحصیلى مختلف، با یکدیگر جمع کنیم، دیده مى‏شود 30/4 درصد افراد کمتر از دیپلم، 32/6 درصد افراددیپلم و فوق دیپلم،43/4درصدافرادداراى‏مدرک‏لیسانس‏وفوق‏لیسانس، و صفر درصد افراد داراى مدرک دکترا، داراىاعتماد اجتماعى‏متوسط‏وبالابوده‏اند؛یعنى‏هرچه‏میزانتحصیلات‏بیشترشده،ازاعتماداجتماعى‏افرادکاسته‏شده‏است.

    جدول شماره 3: اعتماد اجتماعى در گروه‏هاى تحصیلى مختلف

    اعتماد اجتماعی

    تحصیلات

    پایین

    متوسط

    بالا

    کمتر از دیپلم

    39

    7/69%

    16

    6/28%

    1

    8/1%

    دیپلم و فوق دیپلم

    130

    4/67%

    58

    30%

    5

    6/2%

    لیسانس

    و فوق لیسانس

    69

    5/65%

    48

    3/39%

    5

    1/4%

    دکترا

    5

    6/55%

    4

    4/44%

    0

    0%

     

    مقایسه آمارها درباره میزان درآمد و اعتماد اجتماعى نیز نشان از روندى معکوس دارد؛ یعنى هرچه درآمد افرادافزایش مى‏یابد، اعتماد آنان کاهش مى‏یابد. با توجه به جدول شماره 4، افرادى که جزو دو گروه درآمدى بالا بوده‏انداعتماد اجتماعى حد بالاى آنها صفر درصد و در نتیجه، اعتماد اجتماعى‏شان در حد متوسط و پایین بوده است.همچنین، 78/9 درصد کسانى که بالاى 850 هزار تومان درآمد داشته‏اند، اعتماد اجتماعى پایینى داشته‏اند.

    جدول شماره 4: اعتماد اجتماعى در گروه‏هاى درآمدى مختلف

    اعتماد اجتماعی

    تحصیلات

    پایین

    متوسط

    بالا

    زیر 200 هزار تومان

    54

    8/62%

    31

    36%

    1

    2/1%

    350-201 هزار تومان

    56

    7/63%

    28

    8/31%

    4

    5/4%

    550-351 هزار تومان

    39

    65%

    19

    7/31%

    2

    3/3%

    850-551 هزار تومان

    4

    40%

    6

    60%

    0

    0%

    851 هزار تومان

    15

    9/78 %

    4

    1/21%

    0

    0%

    ب. یافته‏هاى استنباطى

    در جدول شماره 5 خلاصه نتایج آزمون همبستگى سن، تحصیلات و درآمد با متغیر وابسته (اعتماد اجتماعى) نشانداده شده است. نتایج به دست آمده از ضرایب همبستگى اسپیرمن و کندال نشان مى‏دهد که بین درآمد و اعتماد رابطهمعنادارى وجود ندارد؛ اما بین تحصیلات و اعتماد اجتماعى، با ضریب همبستگى 0/116 و سطح معنادارى 0/011رابطه معنادارى وجود دارد. همچنین بین سن و اعتماد اجتماعى، با ضریب همبستگى 0/128 و سطح معنادارى 0/008رابطه معنادارى وجود دارد.

    جدول شماره 5: آزمون‏هاى استنباطى رابطه اعتماد اجتماعى با متغیرهاى سن، تحصیلات و درآمد

     

    متغیرهای مستقل

    اعتماد اجتماعی

    اسپیرمن

    کندال

    همبستگی

    معناداری

    همبستگی

    معناداری

    سن

    138/0

    007/0

    12/0

    008/0

    تحصیلات

    13/0-

    011/0

    116/0-

    011/0

    درآمد

    008/0-

    896/0

    007/0-

    897/0

    در جدول شماره 6 نیز رابطه بین محل زندگى، جنسیت و وضع تأهل با اعتماد اجتماعى آمده است. چنانچه دیدهمى‏شود، رابطه معنادارى بین این سه متغیر با اعتماد اجتماعى وجود ندارد.

    جدول شماره 6: رابطه بین جنسیت، محل تولد و وضع تأهل با اعتماد اجتماعى

     

    متغیر مستقل

    اعتماد اجتماعی

    آزمون من ویتنی یو

    سطح معناداری

    رابطه یا عدم وجود رابطه

    جنسیت

    274/0

    رابطه وجود ندارد

    محل تولد

    053/0

    رابطه وجود ندارد

    وضع تأهل

    076/0

    رابطه وجود ندارد

    نتیجه‏گیرى و پیشنهادها

    1. با توجه به نتایج به دست آمده از جدول‏هاى توصیفى، دیده مى‏شود که اعتماد اجتماعى در شهر بابل، در سطحپایینى قرار دارد و این نتایج با تحقیقات دیگر محققان در ایران هم‏پوشانى دارد. بنابراین، مى‏توان این کاهش سطحاعتماداجتماعى‏رابه‏صورت‏یک‏مسئله‏اجتماعى‏مطرح‏کرد.

    2. این کاهش فقط دامنگیر یک نسل یا گروه خاص نیست؛ بلکه همه مردم را دربر مى‏گیرد و مى‏تواند مورد بحث و ارزیابى قرار گیرد.

    3. افزون بر یافته‏هاى توصیفى، نتیجه تست فرضیات نشان مى‏دهد که بین تحصیلات، سن و درآمد با اعتماداجتماعى رابطه معنادارى وجود دارد؛ اما بین جنس، محل تولد و وضع تأهل با اعتماد اجتماعى رابطه معنادارى وجودندارد.

    4. چنان‏که جدول‏ها نشان مى‏دهند، میزان اعتماد اجتماعى در افراد با سطح تحصیلات متفاوت نیز پایین است.همچنین گروه‏هاى سنى مختلف که نشانگر سه نسل جوان، میانسال و سالخورده با دوره‏هاى جامعه‏پذیرى متفاوت‏اندنیز همین‏گونه‏اند.

    5. افراد در تمام سطوح درآمدى اعتماد اجتماعى پایینى داشته‏اند و هرچه درآمد افزایش یافته، میزان اعتماداجتماعى کاهش پیدا کرده است.

    6. وضعیت در حال توسعه بودن و آنومیک جامعه ایران و در نتیجه، شکاف بین سنت و مدرنیته، مسائل اجتماعىزیادى را مى‏تواند به بار آورد که یکى از آنها کاهش اعتماد اجتماعى‏بین‏مردم است و این، خود موجب کندى روند توسعهو مشارکت مردم در پیشرفت مى‏شود.

    7. راه‏حل مشکل یادشده را باید در پل زدن بین سنت و مدرنیته جست‏وجو کرد و براى خلأهاى به وجود آمده ومنابع از دست رفته (سنت‏ها)، منابع جدیدى (گروه‏هاى جامعه مدنى مانند اصناف، احزاب، انجمن‏هاى داوطلبانه و...)را جایگزین کرد.

    8. افزایش مراسم‏هاى ملى و مذهبى و مکان‏هایى که اقشار مختلف را بتواند به خود جلب کند نیز مى‏تواند باعثکنش متقابل بیشتر مردم با یکدیگر و گردهم آمدن آنها شده، احساس همبستگى و اعتماد اجتماعى را افزایش دهد و درنتیجه، زمینه‏هاى رشد و توسعه جامعه را فراهم آورد.

     


    • منابع
      ـ امیر کافى، مهدى، «اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن»، نمایه پژوهش، ش 18 (1380)، 290ـ40.
      ـ اینگلهارت، رونالد، تحول فرهنگى در جامعه پیشرفته صنعتى، ترجمه مریم وتر، تهران، کویر، 1382.
      ـ ببى، ارل، روش‏هاى تحقیق در علوم اجتماعى، ترجمه رضا فاضل، تهران، سمت، 1381.
      ـ تاجبخش، کیان، سرمایه اجتماعى: اعتماد، دموکراسى و توسعه، ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، شیرازه، 1384.
      ـ زاهدى، محمّدجواد و سجاد اوجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4(زمستان 1384)، ص 92ـ125.
      ـ زتومکا، پیوتر، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ترجمه غلامرضا غفارى، تهران، شیرازه، 1386.
      ـ شارع‏پور،محمود، سرمایه اجتماعى؛ مفهوم‏سازى، سنجش و دلالت‏هاى سیاستگذارى، سارى، سازمان مدیریت و برنامه‏ریزى استانمازندران، 1385.
      ـ غفارى، غلامرضا، «اعتمادسازى، مشارکت اجتماعى و امنیت اجتماعى»، در: مجموعه مقالات پلیس، توسعه و دانشگاه، استان مرکزى،معاونت اجتماعى فا، 1385.
      ـ کلمن، جیمز، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نى، 1377.
      ـ گیدنز، آنتونى، پیامدهاى مدرنیته، ترجمه محسن ثلاثى، تهران مرکز، 1377.
      ـ ـــــ ، چشم‏اندازهاى جهانى، ترجمه محمدرضا جلایى‏پور، تهران، طرح نو، 1384.
      ـ معیدفر، سعید، جامعه‏شناسى مسائل اجتماعى ایران، تهران، نور علم، 1385.

    • پى نوشت ها
      1 کارشناس ارشد جامعه‏شناسى، دانشگاه آزاد اسلامى واحد تهران. دریافت: 14/8/88 ـ پذیرش: 21/12/88.
      1ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 2.
      2ـ همان، ص 50.
      3ـ مهدى امیرکافى، «اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن»، نمایه پژوهش، ش 18، ص 11.
      4ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 123.
      5ـ سعید معیدفر، جامعه‏شناسى مسائل اجتماعى ایران، ص 171.
      6ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 32.
      7ـ همان، ص 33.
      8ـ محمود شارع‏پور، سرمایه اجتماعى، مفهوم‏سازى، سنجش و دلالت‏هاى سیاست‏گذارى، ص 32.
      9ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 34.
      10ـ رونالد اینگلهارت، تحول فرهنگى در جامعه پشرفته صنعتى، ترجمه مریم وتر، ص 38.
      11ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 34.
      12ـ همان، ص 35.
      131. Jemes samuel Coleman.
      14ـ محمّدجواد زاهدى و سجاد اجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4، ص 98.
      15ـ جیمز کلمن، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهر صبورى، ص 152.
      16ـ همان، ص 153.
      17ـ همان، ص 153ـ154.
      182. Martin Deutsch.
      19ـ محمّدجواد زاهدى و سجاد اجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4، ص 98.
      20ـ جیمز کلمن، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ص 158.
      211. Niklas Luhman.
      22ـ غلامرضا غفارى، «اعتمادسازى، مشارکت اجتماعى و امنیت اجتماعى»، در: مجموعه مقالات پلیس، توسعه و دانشگاه، ص 45ـ46.
      23ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 50.
      242. Piotr Sztompka.
      25ـ غلامرضا غفارى، «اعتمادسازى، مشارکت اجتماعى و امنیت اجتماعى»، در: مجموعه مقالات پلیس، توسعه و دانشگاه، ص 46.
      26ـ پیور زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 214ـ215.
      27ـ همان، ص 217.
      28ـ همان، ص 219.
      29ـ همان، ص 221ـ222.
      30ـ همان، ص 213.
      31ـ محمّدجواد زاهدى و سجاد اجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4، ص 104.
      32ـ همان، ص 105.
      33ـ آنتونى گیدنز، پیامدهاى مدرنیته، ترجمه محسن ثلاثى، ص 41.
      34ـ محمّدجواد زاهدى و سجاد اجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4، ص 105.
      35ـ آنتونى گیدنز، چشم‏اندازهاى جهانى، ترجمه محمدرضا جلایى‏پور، ص 41.
      36ـ محمّدجواد زاهدى و سجاد اجاقلو، «بررسى اعتماد اجتماعى و عوامل مؤثر بر آن در شهر زنجان»، انجمن جامعه‏شناسى ایران، ش 4، ص 96.
      37ـ آنتونى گیدنز، پیامدهاى مدرنتیه، ترجمه محسن ثلاثى، ص 97.
      38ـ همان، ص 98ـ101.
      39ـ پیوتر زتومکا، اعتماد: نظریه جامعه‏شناختى، ص 2.
      40ـ ارل ببى، روش‏هاى تحقیق در علوم اجتماعى، ترجمه رضا فاضل، ص 455.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی نوذری، سیدعلی اصغر.(1389) بررسى عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعى(مطالعه موردى شهر بابل). ماهنامه معرفت، 19(4)، 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدعلی اصغر حسینی نوذری."بررسى عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعى(مطالعه موردى شهر بابل)". ماهنامه معرفت، 19، 4، 1389، 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی نوذری، سیدعلی اصغر.(1389) 'بررسى عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعى(مطالعه موردى شهر بابل)'، ماهنامه معرفت، 19(4), pp. 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی نوذری، سیدعلی اصغر. بررسى عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعى(مطالعه موردى شهر بابل). معرفت، 19, 1389؛ 19(4): 31-