معرفت، سال نوزدهم، شماره چهارم، پیاپی 151، تیر 1389، صفحات 43-

    چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدقدیر دانش / *کارشناس ارشد / Mq_Danesh@Yahoo.com
    چکیده: 
    بى‏تردید عزادارى‏هاى حسینى در زنده نگهداشتن اسلام نقش برجسته‏اى داشته و دارد؛ چنان‏که هدف پیشوایان دین نیز از برگزارى آن، همین امر بوده است. پژوهش پیش‏رو، ابعاد و چگونگى این اثرگذارى را با نگاه جامعه‏شناختى و روش تحلیلى تبیین مى‏کند. طبق یافته‏هاى این پژوهش، مجالس حسینى از چند جهت در تقویت دین تأثیرگذار است. این مجالس از یک‏سو، با ایجاد هم‏بستگى اجتماعى، الگودهى، ایجاد فضاى معنوى، شکل‏دهى به مراکز دینى ـ فرهنگى و تقویت عواطف و احساسات دینى و... جامعه دینى را نیرومند و پویا مى‏سازد. از سوى دیگر با نشر معارف الهى، فرهنگ دینى را استمرار مى‏بخشد و به نسل‏هاى بعدى منتقل مى‏کند و با احیاى ارزش‏هاى دینى ـ همانند تولى، تبرى، ترویج فرهنگ جهاد و شهادت‏طلبى ـ پایدارى دین را بیمه مى‏نماید. حاصل مجموع این کارکردها، زنده نگهداشتن دین و تقویت آن است. هدف این پژوهش از یک‏سو آشکارسازى نقش بى‏مانند عزادارى در احیاى دین است که حکمت و کارکرد آن به شمار مى‏آید و از سوى دیگر، جلب توجه بیشتر متولیان عزادارى و مبلغان به ظرفیت‏هاى موجود در آن است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    محمّدقدیر دانش1

    چکیده

    بى‏تردید عزادارى‏هاى حسینى در زنده نگهداشتن اسلام نقش برجسته‏اى داشته و دارد؛ چنان‏که هدف پیشوایان دین نیز از برگزارى آن، همین امر بوده است. پژوهش پیش‏رو، ابعاد و چگونگى این اثرگذارى را با نگاه جامعه‏شناختى و روش تحلیلى تبیین مى‏کند.

    طبق یافته‏هاى این پژوهش، مجالس حسینى از چند جهت در تقویت دین تأثیرگذار است. این مجالس از یک‏سو، با ایجاد هم‏بستگى اجتماعى، الگودهى، ایجاد فضاى معنوى، شکل‏دهى به مراکز دینى ـ فرهنگى و تقویت عواطف و احساسات دینى و... جامعه دینى را نیرومند و پویا مى‏سازد. از سوى دیگر با نشر معارف الهى، فرهنگ دینى را استمرار مى‏بخشد و به نسل‏هاى بعدى منتقل مى‏کند و با احیاى ارزش‏هاى دینى ـ همانند تولى، تبرى، ترویج فرهنگ جهاد و شهادت‏طلبى ـ پایدارى دین را بیمه مى‏نماید. حاصل مجموع این کارکردها، زنده نگهداشتن دین و تقویت آن است.

    هدف این پژوهش از یک‏سو آشکارسازى نقش بى‏مانند عزادارى در احیاى دین است که حکمت و کارکرد آن به شمار مى‏آید و از سوى دیگر، جلب توجه بیشتر متولیان عزادارى و مبلغان به ظرفیت‏هاى موجود در آن است.

    کلیدواژه‏ها: کارکرد عزادارى، زنده نگهداشتن دین، نیرومندسازى جامعه، استمرار فرهنگ دینى، احیاى ارزش‏هاى دینى.

    مقدّمه

    براى حادثه جانگداز عاشورا ملک و ملکوت عالم و آسمان و زمین گریستند و انبیا و اولیاى الهى پیش از وقوع آن،برایش سوگوارى کردند. امام حسین علیه‏السلام شهیدى است که خون او خون خدا، قطره‏اى اشک در مصیبت او خاموش‏کنندهکوه‏هایى از آتش جهنم، زیارتش همتاى زیارت خانه کعبه، بلکه برتر از آن و تربت پاکش داراى اسرار اعجازآمیز است.

    توجه به نکات پیش‏گفته که مفاد روایات فراوان است، مى‏رساند که بررسى ابعاد و آثار این حادثه از توان اندیشه ودانش بشرى بیرون است؛ به ویژه جنبه‏هاى اخروى و ملکوتى آن. با این‏حال، برخى آثار اجتماعى و سیاسى‏اشدست‏یافتنى و درخور بررسى است. همان‏گونه که اصل حماسه عاشورا براى احیاى دین اسلام بود و در این زمینه نقشبى‏مانندى ایفا کرد، بزرگداشت آن نیز، همین کارکرد را به صورت برجسته دارد؛ در عین حال، شیوه اثرگذارى هر کداممتفاوت است. پژوهش حاضر، در نظر دارد موضوع دوم، یعنى نقش عزادارى حسینى را در زنده نگهداشتن دین بررسىکند.

    بررسى این موضوع از دو جهت مفید و مهم است: از یک‏سو پاسخى است به چرایى عزادارى‏ها براى معترضانخودى و بیگانه؛ زیرا اهمیت و حکمت عزادارى‏ها را آشکار مى‏سازد. از سوى دیگر، متولیان عزادارى و مبلغان را بیش ازپیش‏متوجه‏اهمیت،ظرفیت‏وکارکردهاى موجود در عزادارى مى‏نماید، تابتوانندبیشترین بهره را از آن ببرند.

    اهمیت عاشوراى حسینى‏موجب‏گردید توجه بسیارى از مورخان و نویسندگان به سوى آن جلب گردد. به همیندلیل، تا به حال آثار تاریخى و تحلیلى فراوانى درباره آن نگارش یافته است. بخش قابل توجهى از این آثار ـ به ویژه دردهه‏هاى اخیر ـ ناظر به فواید، کارکردها و فلسفه عزادارى‏هاست.

    پژوهش حاضر، ضمن استفاده گسترده از این آثار1 مى‏کوشد کارکردهاى عزادارى را به صورت جامع‏تر و در یکساختار منسجم تبیین نماید و مهم‏تر اینکه مى‏خواهد سازوکار تأثیرگذارى این کارکردها را در زنده نگهداشتن دین آشکارسازد.

    زمینه نظرى پژوهش

    زمینه نظرى این بحث، دیدگاه جامعه‏شناختى کارکردگرایى است. کارکردگرایان معتقدند جامعه نظام پیچیده‏اى است کهبخش‏هاى گوناگون آن همراه باهم در جهت ایجاد ثبات و انسجام عمل مى‏کنند. طبق این رهیافت، جامعه‏شناسى بایدرابطه بخش‏هاى گوناگون جامعه را با یکدیگر و با کل جامعه بررسى کند؛ زیرا تمام بخش‏هاى جامعه در ارتباط نزدیک بایکدیگر رشد و توسعه مى‏یابند. مطالعه کارکرد یک نهاد یا عمل اجتماعى به معناى تحلیل نقش آن در تداوم آن جامعهاست. مطالعه کارکرد قلب، به عنوان جزئى از بدن، به این معناست که نشان دهیم قلب چگونه با سایر اندام‏هاى بدنارتباط مى‏یابد و چه نقشى را در تداوم زندگى موجود زنده ایفا مى‏کند.2

    کارکرد، به دو دسته پنهان و آشکار تقسیم مى‏شود. کارکردهاى آشکار آنهایى است که با قصد قبلى صورت مى‏گیرد؛در حالى که کارکردهاى پنهان بدون قصد پیشین به وجود مى‏آید. کارکرد پنهان، با مفهوم پیامدهاى پیش‏بینى نشده کنشارتباط دارد. کنش‏ها، هم پیامدهاى نیت‏مند دارند و هم پیامدهاى غیرنیت‏مند. هرکسى به پیامدهاى نیت‏مند کنش خودآگاهى دارد؛ اما براى کشف پیامدهاى غیرنیت‏مند، به تحلیل جامعه‏شناختى نیاز است. در واقع، برخى همین کار را جوهرراستین جامعه‏شناسى مى‏داند.

    البته همه ساختارها، رسوم، افکار، باورداشت‏ها و همانند آن، کارکرد مثبت ندارد. براى نمونه، ملى‏گرایى افراطى درجهان که روزبه‏روز سلاح‏هاى‏اتمى‏اش افزایش مى‏یابد، مى‏تواند کارکرد بسیارمنفى داشته باشد. همچنین یک واقعیتاجتماعى مى‏تواند از جهتى یا براى واقعیت اجتماعى دیگر، پیامدمنفى‏داشته‏باشدکه از آن به کژکارکردى تعبیر مى‏گردد.براى مثال، برده‏دارى در ایالات متحده براى جنوبى‏هاى سفیدپوست، کارکردهاى مثبتى چون نیروى کار ارزان، کمک بهاقتصاد پنبه‏کارى و منزلت اجتماعى داشت. در عین حال، کژکارکردى پنهان چون وابسته ساختن شدید جنوبى‏ها بهاقتصاد کشاورزى و در نتیجه،آماده‏نبودن‏براى‏صنعتى‏شدن‏رانیزبه‏همراه داشت.3

    بى‏گمان‏عزادارى‏هاى‏موجودکاستى‏هاوکژکارکردى‏هاى بسیار دارد که باید اصلاح شود؛ کانون توجه این پژوهش،ظرفیت‏هاى بالفعل و بالقوه عزادارى و کارکردهایى است که عزادارى‏ها با وجود همه آسیب‏ها و کاستى‏ها، بازهم کم یابیش آن را در خود دارد. همچنین کارکردهاى پنهان عزادارى، بیشتر موردنظر است. این کارکردها به صورت کلى، در سهدسته تقسیم مى‏گردد: نیرومند ساختن جامعه دینى، نشر آموزه‏هاى دین و احیاى ارزش‏هاى دینى. پیش از ورود به اصلبحث، دو مطلب را با استفاده از آیات و روایات درباره عزادارى مطرح مى‏کنیم: یکى تعظیم شعائر دین و دیگرى احیاىامر اهل‏بیت علیهم‏السلام.

    جایگاه عزادارى در آیات و روایات

    1. بزرگداشت شعائر دین

    در آیه 32 از سوره مبارکه «حج» بزرگداشت شعائر دین نشانه تقواى دل به شمار آمده است: «ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِفَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ این است فرائض الهى و هرکس شعائر الهى را تعظیم کند، از تقواى دل‏هاست. در اینجا چندنکته نیازمند تبیین است:

    1. شعائر جمع شعیره است، به معناى علامت. منظور از شعائر اللّه، نشانه‏هایى است که خداوند براى اطاعتش نصبکرده است. قرآن کریم در آیات دیگر (بقره: 158 و حج: 36) دو مورد از مراسم حج را جزء شعائر خداوند شمرده: یکى«صفا و مروه» و دیگرى «شتران قربانى». ولى شعائر الهى در این دو خلاصه نمى‏گردد؛ تمام عبادت‏هاى دسته‏جمعى ازشعائر خداوند است؛ همانند نماز جمعه و جماعت و مراسم‏هاى مذهبى که انسان را به یاد خدا مى‏اندازد و به سوى اورهنمونى مى‏کند.

    2. حقیقت تقوا یک امر معنوى و قلبى است که از آثار و نشانه‏هایش به وجود آن پى برده مى‏شود. در ظاهر، میان گناهو ثواب در بسیارى از کارها چندان تفاوتى نیست؛ براى مثال، نماز خالصانه با نماز ریاکارانه در ظاهر یکى است و آنچهیکى را ارزشمند و دیگرى را ضد ارزش مى‏کند، همان روح و باطن کار است.

    3. تقوا یک واقعیت درونى و معنوى است؛ ولى باید آثار بیرونى آن آشکار گردد. بنابراین، هرکس به شعائر الهىبى‏اعتنا باشد، در حقیقت، تقواى قلبى او کم است.

    4. اگر منظور از شعائر قربانى باشد، بزرگداشت آن به این است که قربانى فربه، خوب و گران‏بها انتخاب گردد و اگرمنظور از شعائر را مطلق نشانه‏هاى خدا و برنامه‏هاى دین بدانیم و قربانى و صفا و مروه را برخى از مصادیق آن، در اینصورت، تعظیم آن نیز به تناسب خود آن خواهد بود.4 با توجه به مفهوم شعائر اللّه (طبق نظر بسیارى از مفسّران) وجایگاه عزادارى در میان شیعیان، این مراسم نیز از شعائر الهى و دینى به شمار مى‏آید و بزرگداشت آن نیز شرکت درمجالس عزادارى، برگزارى باشکوه و رعایت آداب آن است.

    2. احیاى امر اهل‏بیت علیهم‏السلام

    در روایات فراوان آمده که گردهم‏آیى مؤمنان و تشکیل جلسه آنان، موجب احیاى امر اهل‏بیت علیهم‏السلام مى‏گردد. براى نمونه،از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است که به فضیل فرمود: «آیا با هم مى‏نشینید و حدیث مى‏گویید؟ او در پاسخ گفت: بلى. امامفرمود: همانا من این مجالس را دوست دارم، پس امر ما را احیا کنید. خدا رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند. یافضیل، کسى که ما را یاد کند، یا در نزد او ما یاد شویم و از دو چشم او به اندازه بال مگسى اشک بیرون آید، خداوندگناهانش را مى‏آمرزد، هرچند بیشتر از کف آب دریا باشد.»5 از امام باقر علیه‏السلام نیز روایت شده: «گرد هم آیید و ما را یادکنید، فرشتگان اطراف شما جمع مى‏گردند. خدا رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند.»6

    چنان‏که احادیث پیش‏گفته اشاره دارد، هرگونه گردهم‏آیى، احیاى امر اهل‏بیت علیهم‏السلام به شمار نمى‏آید؛ آن مجلس وگردهم‏آیى فضیلت دارد و سبب احیاى امر مى‏شود که در آن خداوند سبحان، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اهل‏بیت گرامى‏اش یاد گردد ومعارف آنان براى مردم بازگو شود. از امام رضا علیه‏السلام روایت شده است: «خدا رحمت کند بنده‏اى را که امر ما را زنده کند.راوى گفت: امر شما چگونه زنده مى‏شود؟ فرمود: اینکه علوم ما را بیاموزد و به دیگران آموزش بدهد؛ زیرا مردم اگرزیبایى‏هاى سخنان ما را بدانند، از ما پیروى مى‏کنند.»7

    جلوه‏هاى تأثیر عزادارى در احیاى دین

    الف. نیرومند و پویا ساختن جامعه دینى

    مجالس حسینى به شیوه‏هاى گوناگون جامعه دینى عزادار را نیرومند و پویا مى‏سازد. نیرومندى جامعه دینى وشکوفایى آن به معناى تقویت دین و موجب آن است. ژوزف، خاورشناس فرانسوى در کتاب اسلام و مسلمانان زیرعنوان شیعه و پیشرفت‏هاى خیره‏کننده مى‏نویسد:

    آمارى که اخیرا [در زمان حیات مؤلف] دولت فرانسه ارائه داد، نشان مى‏دهد یک ششم مسلمانان جهان راشیعیانتشکیل مى‏دهند... مى‏توان گفت: مذهب شیعه پس از یک یا دو قرن دیگر، بر سایر فرقه‏هاى اسلامى پیشى خواهدگرفت. بزرگ‏ترین علتى که در این پیشرفت مؤثر است، به پا کردن عزادارى حسین است که دیگران را به سوىمذهب شیعه دعوت مى‏کند. امروز همه شیعیان عزاى حسین را به پا مى‏کنند... اگر مى‏بینیم در هند شیعیان بسیارىوجود دارد، بر اثر اقامه ماتم و عزادارى است.

    [8]

    اما عزادارى، چگونه و با چه شیوه‏هایى جامعه دینى را نیرومند مى‏سازد؟ امام خمینى قدس‏سره مى‏نویسد:

    بسیارى از احکام عبادى اسلام منشأ خدمات اجتماعى و سیاسى است. عبادت‏هاى اسلامى اصولاً توأم با سیاست وتدبیر جامعه است. مثلاً نماز جماعت و اجتماع حج و جمعه در عین معنویت و آثار اخلاقى و اعتقادى، حایز آثارسیاسى است. اسلام این‏گونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آنها استفاده دینى بشود؛ عواطف برادرى و همکارىافراد تقویت شود؛ رشد فکرى بیشترى پیدا کنند؛ براى مشکلات سیاسى و اجتماعى خود راه‏حل‏هایى بیابند و بهدنبال آن به جهاد و کوشش دسته جمعى بپردازند.

    [9]

    1. ایجاد همبستگى اجتماعى: در نگاه جامعه‏شناسان، همبستگى به وضعیتى اشاره دارد که در آن، افراد به واسطه تعهداتفرهنگى و اجتماعى به یکدیگر وابسته‏اند.10 در همه جوامع ماقبل صنعتى، مذهب کارکرد انسجام را به عهده داشت،اما مرورى بر تاریخ نشان مى‏دهد که کارکرد آن در جوامع گوناگون یکسان نبوده، بلکه شدت و ضعف‏هاى بسیارى داشتهاست. ضعف یا قدرت این کارکرد، به عناصر وحدت‏زا در درون مذهب بستگى دارد. مثلاً در جهان مسیحیت، مراسمنیایش مذهبى، فقط هفته‏اى یک‏بار در کلیساها برگزار مى‏شود؛ اما میان مسلمانان به صورت نماز جماعت یومیه،نمازجمعه و اجتماع‏هاى گوناگونى دیگر ـ که باشکوه‏ترین آن حج و کوچک‏ترین آن مراسم ختم، هفتم، چهلم و سالبراى درگذشتگان است ـ برگزار مى‏گردد. در جامعه شیعى، علاوه بر عناصر مذکور که میان همه مسلمانان مشترک است،برنامه عزادارى عاشورا در هر سال وجود دارد که از برد و تأثیر وسیعى در کارکرد مذهب برخوردار است. مراسم عاشورامیان شیعیان، نه تنها عامل همبستگى، بلکه عامل شدت آن و همچنین به نمایش در آوردن آن است.11

    امام خمینى قدس‏سره مى‏فرمایند:

    شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براىسیدالشهدا؛ نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه‏ها دارد و نه این گریه خودش فى‏نفسه یک کارى از آن مى‏آید؛ لکن اینمجلس‏ها مردم را همچو مجتمع مى‏کنند و یک وجهه مى‏دهند، سى ملیون، سى و پنج ملیون جمعیت در دو ماهمحرم و خصوصا دهه عاشورا یک وجهه، طرف یک راه مى‏روند... . مسئله، مسئله گریه نیست؛ مسئله، مسئله تباکىنیست؛ مسئله، مسئله سیاسى است که ائمّه ما با همان دید الهى که داشتند، مى‏خواستند که این ملت‏ها را با هم بسیجکنند و یکپارچه کنند، از راه‏هاى مختلف؛ اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‏پذیر نباشند.

    [12]

    تمام این وحدت کلمه‏اى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگوارى و این مجالستبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیله‏اى فراهم کرد براى ملت که بدون اینکه زحمت باشد براى ملت،مردم مجتمع‏اند.

    [13]

    اعمال زور و فشار، پرورش حس ملیت، باورها و ارزش‏هاى مشترک و آگاهى بخشیدن به آنها، از مهم‏ترین عواملهمبستگى در یک جامعه به شمار مى‏آید. مجالس عزادارى سید شهیدان، از دو راه این کارکرد مهم را انجام مى‏دهد:

    یک. از طریق آگاهى‏بخشى و تقویت ارزش‏هاى مشترک و وحدت‏زایى که جزء آموزه‏هاى اسلام و پیام‏هاىعاشوراست. اسلام با طرح ارزش‏هاى متعالى، افراد و انسان‏هاى کمال‏جو و سعادت‏طلب را در کنار هم قرار مى‏دهد. یکىاز آن ارزش‏ها برادر دانستن مؤمنان است («إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ») که خود، عامل بالاترین و پایدارترین انسجام به شمارمى‏آید.

    دو. با از میان برداشتن فاصله‏ها یا کاهش آن؛ زیرا در عزاى حسینى، افراد از طبقات گوناگون اجتماعى از کارگر،کاسب، استاد دانشگاه، غنى و فقیر، شهرى و روستایى، دولتمردان و شهروندان و... بدون صف‏بندى جداگانه و باوضعیتى همانند، در آن حضور مى‏یابند، در کنار همدیگر قرار مى‏گیرند، با هم مرتبط مى‏شوند و احساس مشترکىدارند.14

    این همبستگى، دینى و مذهبى است؛ زیرا افراد مؤمن بر محور امامت، شهادت و دین گرد هم مى‏آیند، دسته‏ها وگروه‏هایى را شکل مى‏دهند. تشکیل هیئت‏ها و دسته‏هاى عزادارى، موجب ارتباط افراد با یکدیگر، نزدیکى و دوستىمیان آنان مى‏شود. در این دسته‏ها، شور و شوق مذهبى وصف‏ناشدنى در عزاداران، به ویژه در جوانان، نوجوانان وکودکان پدید مى‏آید. این هیئت‏ها و دسته‏ها، نقشى همانند احزاب در جامعه‏هاى مدنى ایفا مى‏کند؛ بلکه از برخىجهات، بهتر و بالاتر از آنهاست؛ زیرا همبستگى احزاب عمدتا بر اساس منافع سیاسى و مادى پدید مى‏آید، ولى درهیئت‏هاى عزادارى بر محور دین و ارزش‏هاى والاى آن.15

    2. رزمایش معنوى ـ سیاسى: یکى از آثار مهم مراسم عزادارى براى سالار شهیدان، نمایش قدرت معنوى و سیاسى جامعهپیرو اهل‏بیت علیهم‏السلام است. عزاداران با گردهم‏آیى، وفادارى‏شان را به امام و همبستگى جامعه خود را بر محوراهل‏بیت علیهم‏السلام، براى همه به نمایش مى‏گذارند. بدیهى است که این موضوع براى تقویت خودباورى، انسجام درونى،حفظ امنیت، شیوه برخورد دیگران با آنان تأثیر قابل توجه دارد.16

    هنگامى که مردم در شبانه‏روز، در ساعت‏هاى معین در تکیه‏ها و مساجد گردهم مى‏آیند و به تمام تعلقات مادى وسیاسى خود پشت مى‏کنند، پیامش همسویى، همدلى و هم‏اندیشى سیاسى شیعیان است؛ براى هدف واحد با شیوهواحد. این رزمایش، در روزهاى نهم و دهم محرم به اوج خود مى‏رسد و شعور همبستگى سیاسى و فرهنگى جامعهشیعه را به نمایش مى‏گذارد؛ کارى که دیگران از انجام دادن آن با مصرف میلیاردها دلار ناتوان‏اند.

    3. تقویت ارتباطات دینى: مراسم عزادارى موجب تقویت روحیه دینى در جامعه و سبب ارتباط افراد با مراکز مذهبى وعالمان دینى مى‏گردد. در ایام عزادارى، حضور روحانیان و مبلغان ـ که نماد دین و دین‏دارى‏اند ـ در شهر و روستا پررنگمى‏شود و پس از دوره کاهش نسبى ارتباط میان مردم و روحانیت، دوباره آنها در ارتباط بیشتر و چهره به چهره با هم قرارمى‏گیرند. در غیر این‏گونه زمان‏ها، نه بیشتر عالمان دینى در دسترس‏اند و نه مردم چندان فرصت و حال هم‏نشینى با آنانرا دارند. در این فرصت و ارتباط‏ها، گرد و غبارى که به جهت اشتغال به کارهاى مادى روزمره بر آیینه جان نشسته، تااندازه‏اى زدوده مى‏شود. شرکت در مراسم‏هاى سوگوارى، به تزکیه معنوى و رشد بعد الهى و انسانى افراد مى‏انجامد؛ چهبسا افراد فاسد و گنهکار با شرکت در آن، دچار تحول معنوى مى‏شوند و از کارهاى ناپسند دست برمى‏دارند. شرکت درمجالس عزادارى حقیقت، عهد و پیمان افراد است با سالار شهیدان و آرمان‏هاى بلند او که آنان در هر محرم و صفر آن راتجدید مى‏کنند.17

    4. الگودهى: پس از پیشوایان علمى و فکرى، الگوهاى عملى براى رشد و بالندگى فرد و جامعه بسیار مهم‏اند و در شرایطگوناگون زندگى، خط مشى را تعیین مى‏کنند. از آثار مهم عزادارى حسینى، معرفى الگوهاى صحیح و گروه‏هاى مرجعمثبت براى جامعه است. واقعه عاشورا که در آن یک گروه کوچک، اما باایمان بزرگ در برابر حاکمیت باطل و ظالم تا مرزشهادت فداکارى کردند، الگویى برجسته براى مبارزه با ظلم، باطل و انحراف است و بزرگداشت آن نیز، ویژگى الگوبودن آن را در ذهن‏ها تثبیت و پایدار مى‏سازد.18

    حادثه عاشورا از لحاظ الگو قرار گرفتن بسیار غنى است. گذشته از خود امام حسین علیه‏السلام که امام معصوم و سالارشهیدان است، در آن زنان، مردان، خردسالان و بزرگ‏سالانى حضور و نقش داشتند که هریک تندیسى از انسانیت، تقوا،فداکارى و دیگر ارزش‏هاى عالى انسانى‏اند. نوحه‏ها و مراثى اگر بتواند اهداف، ویژگى‏ها، و فداکارى‏هاى آنان را به خوبىترسیم کند، بیشترین تأثیر را در محبوبیت و الگو شدن آنها دارد.

    5. برانگیختن عواطف دینى: عاطفه از مهم‏ترین عناصر شخصیت آدمى به شمار مى‏آید؛ زیرا عواطف چاشنى زندگى،نیروى محرک فعالیت‏ها و عامل جنب‏وجوش‏ها و خروش‏ها در انسان است. اگر فرمان عاطفه و عشق نبود، کمتر مادرىشب را تا سحر در کنار گهواره فرزند بیمارش بیدار مى‏نشست. اگر عشق به میهن و ملت نبود، کمتر قهرمانى براىسرافرازى و نجات ملت خویش به فداکارى و جانبازى مى‏پرداخت. عواطف گرایش‏هاى انسان را تعیین مى‏کند و بهزندگى او شادابى و پویایى مى‏بخشد. اگر احساسات و عواطف به سوى ارزش‏ها و اهداف مقدس جهت داده شوند،گامى بزرگ براى تکامل جامعه برداشته شده است. عقلانیت در زندگى ـ که بسیار مهم است ـ به تنهایى و بدون عاطفه،فرد و جامعه را گرفتار جمود و افسردگى مى‏کند و از پویایى و نشاط بازمى‏دارد؛ همان‏گونه که احساسات بدون عقل ومنطق، انسان را دچار تعصب، خودسرى، حرکت‏هاى کورکورانه و بى‏هدف و کارهاى بى‏محتوا و بى‏خاصیت مى‏نماید.

    مجالس عزاى امام حسین علیه‏السلام در برآوردن هر دو نیاز در جامعه دینى، نقش برجسته دارد. عزاى حسینى داراى دو بعداست: یکى عاطفى و دیگرى عقلانى. آنچه موجب پایدارى و دوام نهضت عاشورا در میان توده‏ها مى‏گردد و یاد وخاطره آن حادثه جان‏گداز را در دل‏ها زنده نگه مى‏دارد، بعد عاطفى آن است که روضه‏خوانى‏ها، مداحى‏ها و سینه‏زنى‏هابا گریاندن مردم، بیشتر این نقش را دارند. آنچه هویت نهضت را تشکیل مى‏دهد و روح و حقیقت قیام حسینى به شمارمى‏آید، حفظ دین، عدالت، آزادگى، و مبارزه با ستم و آشتى‏ناپذیرى با ظلم و باطل است که بُعد عقلى عزادارىحسینى‏به‏شمارمى‏آید و معمولاً باسخنرانى‏هاوتحلیل‏هاتبیین مى‏شود. هر دو بعد، کامل‏کننده یکدیگر و تأمین‏کنندهنیازهاى جامعه است؛ هیچ‏یک‏بدون‏دیگرى‏جامعه‏رابه مقصدوتکامل‏نمى‏رساند.

    از جمله عواملى که به ایجاد احساسات مذهبى و پایدارى آن یارى مى‏رساند، تکرار و تلقین است. در عزادارىحسینى، برگزارى مراسم‏هاى گوناگون و شنیدن مکرر حوادث غم‏انگیز کربلا و فداکارى‏هاى سید شهیدان و یارانش، بهخوبى مى‏تواند احساسات مقدس و نیک را در انسان ایجاد کند و زمینه‏ساز فعالیت‏هاى کردار خوب و ارزشمند گردد. ازنکات شایان توجه در عواطف و احساسات این است که اگر کسى به چیزى دلباخته شد یا از آن نفرت پیدا کرد، ایناحساس به چیزهایى که وابسته به آن است نیز سرایت مى‏کند؛ از این‏رو، کسى که قهرمانى را دوست مى‏دارد، به تماممتعلقات او نیز علاقه‏مند مى‏شود. بنابراین، عشق به حسین، عشق به اهداف و ارزش‏هاى او نیز است. در این میان نقشگریه که پیشوایان معصوم به آن بسیار سفارش کرده‏اند، در تحریک عواطف و احساسات برجسته است. گریه در عینحالى که روح فرد را لطیف و براى انجام دادن بسیارى از کارهاى نیک آماده مى‏سازد، همیشه شعله نهضت حسینى را دردل‏ها فروزان‏تر مى‏نماید. حافظ مى‏گوید:

    دل سنگین تو را اشک مى‏آورد به راه

    سنگ را سیل تواند به لب دریا برد

    6. ایجاد معنویت در جامعه: یکى از مهم‏ترین آثار برگزارى مجالس عزادارى این است که دست‏کم در زمان کوتاهى، جامعهرا از زندگى روزمره و مشکلات و عادات آن رهایى بخشیده، در آن، فضاى معنوى و حسینى ایجاد مى‏کند. در دههنخست ماه محرم، محیط زندگى جامعه شیعى، رنگ و بوى حسینى به خود مى‏گیرد؛ از در و دیوار منازل، کوچه‏ها،خیابان‏ها و ادارات گرفته تا ضبط تاکسى و فرستنده‏هاى رادیو و تلویزیون. عظمت عاشوراى حسینى، حتى برخىدولت‏هاى غیرشیعى و لائیک را نیز ملزم مى‏سازد تا برنامه‏هاى ناسازگار با معنویت و دین را در آن زمان تعطیل وبرنامه‏هاى متناسب با عزاى حسینى پخش کنند. نوحه‏ها و مرثیه‏ها تا حد زیادى ادبیات جامعه را عاشورایى مى‏سازد وبر گفتار و زمزمه‏هاى افراد به ویژه جوانان تأثیر جدى مى‏گذارد. در این فضاى معنوى و حسینى، نور ایمان و عشقحسینى بر قلب‏ها بیشتر مى‏تابد و افراد بیشترى با معارف اهل‏بیت آشنا مى‏شوند و در نتیجه، در دین‏دارى خود پایدارتر.همچنین این فضا موجب مى‏گردد افراد بسیارى حسینى شوند و دست از انحرافات عملى و عقیدتى خود بردارند. بههمین خاطر، ارتکاب جرایم و انحرافات در جامعه کاهش مى‏یابد؛ چنان‏که آمارها نیز مؤید این مطلب است.19

    7. تقویت و گسترش ادبیات و هنرهاى مذهبى: پس از آنکه عزادارى امام حسین علیه‏السلام در میان شیعیان نهادینه شد، هزارانمحقق، ادیب، شاعر، و مورّخ به ثبت و بیان مصائب کربلا پرداختند و هریک آثار بدیع و ارزنده‏اى در این زمینه پدیدآوردند. تعهد شیعه به مراسم عزادارى سیدالشهدا الهام‏بخش هنرهاى مذهبى در جامعه آنان گردید و خلاقیت‏ها در اینزمینه شکوفا شد. نمایشنامه‏ها، تصویرها و نقاشى‏ها در کتاب‏ها و پرده‏ها و درو دیوار به صورت زیبا پدید آمد. عاشورابدین صورت، در غنى ساختن فرهنگ جامعه و شکوفاسازى استعدادها، نقش مؤثرى ایفا مى‏نماید.20

    8. شکل‏گیرى مراکز دینى ـ فرهنگى: وجود مراکز دینى ـ فرهنگى براى بقا و پویایى جامعه دینى، ضرورت انکارناپذیر دارد.پس از آنکه برپایى عزاى حسینى در میان شیعیان، از شعائر مذهب به شمار آمد و عموم شیعیان به آن رو آوردند، مراکز ومکان‏هایى براى این کار اختصاص یافت، تا شیفتگان سید شهیدان علیه‏السلام بتوانند در آن گرد هم آیند و در عزاى پیشوایشانحلقه ماتم زنند.

    حسینیه‏ها در ابتدا، تنها به اقامه عزا و ذکر مصائب امام حسین علیه‏السلام اختصاص داشت؛ پس از مدتى، در ضمن حفظکارکرد اصلى خود، کم یا بیش نقش یک مرکز فرهنگى را نیز به عهده گرفت. در حال حاضر، حسینیه‏ها افزون بر اینکهمکان برگزارى عزادارى‏ها، جشن‏ها و دیگر جلسات است، در برخى موارد، محل تأسیس صندوق قرض‏الحسنه و دیگرفعالیت‏هاى فرهنگى نیز شده است. بنابراین، مى‏توان گفت حسینیه‏ها پس از مساجد، یکى از مهم‏ترین و گسترده‏ترینمراکز دینى ـ فرهنگى میان جوامع شیعى به شمار مى‏آید. شیعیان در برخى موارد، بخشى از یک ساختمان را مسجد قرارمى‏دهند و بخشى دیگر را حسینیه. هدف از این کار، به دست آوردن ثواب بیشتر از عبادت‏ها، حفظ احترام و قداستمسجد از آلودگى‏ها و برخى محذورات دیگر است. در حسینیه‏ها، محدودیت‏هاى مسجد وجود ندارد و افراد با آزادىبیشتر مى‏توانند در آن عمل کنند؛ براى مثال، حضور اطفال، افراد حایض و جنب در آن بدون اشکال است.21

    9. مشارکت اجتماعى در کارهاى نیک و رفع مشکلات: در مراسم‏هاى عزادارى، معمولاً افراد نیکوکار به اطعام عزادارانمى‏پردازند که حتما نیازمندان نیز از آن بهره مى‏برند. در برخى جوامع شیعى ـ همانند افغانستان ـ تمام افراد جامعه بهنوبت در اطعام عزاداران سهم مى‏گیرند، سفره امام حسین علیه‏السلام را در تمام دهه نخست محرم مى‏گسترانند و از عزاداران بادادن نذر پذیرایى مى‏کنند. همچنین در این مراسم‏ها، زمینه آگاهى از مشکلات جامعه و نیازمندان فراهم مى‏آید و در رفعآن نیز اقداماتى صورت مى‏گیرد؛ از جمله براى نیازمندان، ساختن مسجد و حسینیه یا تعمیر آنها و خریدن وسایل لازمپول جمع‏آورى مى‏گردد. در حقیقت، این‏گونه مراسم‏ها، نمودى از مشارکت اجتماعى مردم براى رفع مشکلات اقتصادىو اجتماعى و زمینه‏اى براى اطلاع آنان از اوضاع وشناخت‏بهتریکدیگروتألیف‏وتقریب‏دل‏هابه‏هم‏است.22

    ب. بیان آموزه‏هاى مذهبى و استمرار فرهنگ دینى

    یکى از خطرهایى که جوامع را تهدید مى‏کند، انقطاع فرهنگى و تاریخى آن جامعه نسبت به پیشینه خود که به سلبهویت مى‏انجامد. در عصر حاضر، با گسترش روزافزون فرهنگ غربى در جوامع ما نیز، این پدیده خطرناک به چشممى‏خورد. نسل جدید ما غالبا از تاریخ و فرهنگ گذشته خود از آگاهى اندک برخوردارند. این پدیده شایع که خود عاملاحساس بى‏ریشگى و بى‏هویتى در نسل جوان و تضعیف خودباورى و همچنین ریشه بخشى از ناهنجارى‏هاست، زمینهمساعدى مى‏گردد براى جذب شدن به جریان‏هاى ناسالم و اثرگذارى عوامل مخرب بر آنان.

    یکى از راه‏هاى مهم مقابله با انقطاع فرهنگى، انتقال میراث فرهنگى گذشتگان از طریق آثار نوشتارى و دیدارى بهنسل جدید و گسترش آگاهى و رشد فکرى دادن جامعه است. در جوامع شیعى، یکى از عوامل مهمى که در رشد آگاهى وفکرى جامعه نقش برجسته دارد و آن را با گذشته و تاریخ طولانى‏اش پیوند مى‏دهد، احساسات کنونى را با وقایعى کهقرن‏ها پیش روى داده گره مى‏زند و کارکرد مهم و پنهانش جلوگیرى از انقطاع و فراموشىگذشته‏تاریخى‏است،عاشوراوبزرگداشت‏هرساله‏آن‏است.23

    نقش مجالس حسینى در بالا بردن سطح فکرى جامعه شیعه در ابعاد گوناگون اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اخلاقىو رفع شبهات مربوط به دین و فرهنگ بر کسى پوشیده نیست. به جرأت مى‏توان گفت مجالس عزاى حسینى یکدانشگاه است براى عموم افراد جامعه. پیروان حسین علیه‏السلام در حسینیه‏ها، با آموزه‏هاى دین آشنا مى‏شوند و دانش و بینشدینى‏شان افزایش مى‏یابد. عزادارى تجلى بیعت عاشقانه با اندیشه و راه حسین علیه‏السلام است. اصلاً غیر از بیان دیگر معارفدینى، تنها بازگویى تاریخ عاشورا، خود بیان معارف دین است.

    اگر اموال و پول‏هاى هنگفت به ترویج تعلیمات اخلاقى و اجتماعى اختصاص یابد و مراکزى براى این کار در طولسال فعالیت کند، به اندازه مجالس عزادارى حسینى از ثبات و کارکرد برخوردار نیست و با استقبال گسترده روبه‏رونمى‏شود. امام حسین علیه‏السلام با سرمایه اخلاص و فداکارى، مدرسه‏اى بنیان نهاد که حدود چهارده قرن فعال و رو به گسترشاست. اعتراف ناپلئون در این‏باره جالب است:

    ما اگر یک امر اجتماعى یا سیاسى داشته باشیم، باید ده‏ها هزار کارت چاپ کنیم و با زحمات زیادى آنها را بهدیگران برسانیم. تازه، از آن تعداد حدود هزار نفرشان حاضر مى‏شوند؛ لیکن مسلمانان و شیعیان با نصب یک پرچمسیاه بر سردر خانه‏اى، اعلام مى‏کنند مى‏خواهیم براى حسین عزیزمان عزادارى کنیم، ده‏ها هزار نفرشان در ظرف دوساعت در مجلس جمع مى‏شوند.

    [24]

    ج. احیاى ارزش‏هاى دینى

    در مجالس عزاى حسینى، ارزش‏ها و پیام‏هاى عاشورا که همان ارزش‏ها و پیام‏هاى دین است، احیا و ترویج مى‏گردد. درعاشوراى حسینى، مبلغان و مداحان بى‏شمارى در سراسر جوامع شیعى، بسیج مى‏شوند تا معارف دین و پیام عاشورا رابه مردم بازگویند. در ایام عزادارى، این پیام‏ها مکرر و به شیوه‏هاى گوناگون براى عزاداران القا مى‏گردد که در نهادینه شدنآن در ذهن‏ها و دل‏ها بسیار مؤثر است. اهمیت امر به معروف و نهى از منکر، آزادمردى، عزت نفس، شجاعت،موج‏شکنى، غیرت دینى، ترجیح دین و عقیده بر خود، وفادارى بى‏مانند به پیشوا، نظم و انضباط، رعایت اصول انسانىحتى در حق دشمن، عشق به نماز، دعا و مناجات، و توبه، دسته‏اى از ارزش‏هاى دینى است که در تابلوى عاشورا بهبهترین شکل نقش بسته است. بررسى همه ارزش‏ها و پیام‏هاى عاشورا پژوهش بسیار گسترده‏اى مى‏طلبد. در این نوشتار،چند تا از آنها بررسى مى‏شود که در نظر نگارنده مهم‏تر و در احیاى دین مؤثرتر و دربرگیرنده بسیارى از ارزش‏هاى دیگراست و در عین حال برجستگى بیشترى نیز در عزادارى‏ها دارد.25

    1. تولى و تبرى: تولى و تبرى (جاذبه و دافعه براساس ملاک‏هاى دینى) دو مفهوم و ارزش اساسى در دین اسلام و دوعامل نیرومند براى بقاى دین و جلوگیرى از بسیارى انحرافات علمى و عملى است. عزادارى‏ها به بهترین وجه، نمادتولى و تبرى و آکنده از عشق به اهل‏بیت و آرمان‏هاى آنان و اعلام برائت از دشمنانشان است. «زیارت عاشورا» که وردزبان عزاداران حسینى است، در حقیقت، متن مکتوب برائت‏نامه و ولایت‏نامه براى عزاداران به شمار مى‏آید. در زیارتعاشورا جملاتى همانند «انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولى لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» بهشکل‏هاى گوناگون، بارها تکرار شده است. به علاوه در آن، از پیشوایان گمراهى، نفاق و ستم به صورت خاص، اعلامبیزارى و نسبت به اهل‏بیت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهاعلام وفادارى مى‏گردد.

    برپایى مراسم عزادارى حسینى، بر اساس حدیث «هل الدین الا الحب و البغض» و ترویج محبت اهل‏بیت علیهم‏السلاماست. گریه در آن، اکسیرى است که دل‏ها را بیش از پیش حسینى مى‏سازد. گریه عاشورا همان‏گونه که بذر عشقحسین علیه‏السلام و یاران او را در دل‏ها مى‏کارد، احساسات را در برابر یزید و افرادى همانند او نیز مى‏شوراند.26

    2. روحیه جهاد و شهادت‏طلبى: جهاد در راه خدا یکى از دستورهاى مورد تأکید اسلام است، تا جایى که اندیشه و روحیه آننیز براى یک مسلمان راستین ضرورى و شرط ایمان به شمار آمده. از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل گردیده است: «هرکس بمیرد،در حالى که جهاد نکرده و در دل نیز قصد آن را نداشته باشد، با شعبه‏اى از نفاق مرده است.»27

    جهاد، مهم‏ترین راهکار دفاعى اسلام و جامعه اسلامى در برابر خطرها و تهدیدهاست. با جهاد و شهادت‏طلبى استکه دین، عزت، قدرت و احترام در جامعه پایدار مى‏ماند. باز هم از رسول خدا نقل گردیده است: «خداوند امت مرا بهوسیله سُم اسب‏ها و فرودگاه نیزه‏ها عزیز ساخت.»28 دشمنان اسلام نیز به خوبى به این موضوع توجه دارند، و بههمین جهت، بسیار مى‏کوشند تا فرهنگ جهاد و شهادت‏طلبى را به شیوه‏هاى گوناگون از میان امت اسلامى بردارند.

    امیرمؤمنان علیه‏السلام در تبیین جهاد مى‏فرماید:

    جهاد لباس تقوا، و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسى که جهاد را ناخوشایند بداند و ترک کند، خدا لباسخوارى بر او مى‏پوشاند و دچار بلا و مصیبت و کوچک و ذلیل مى‏گردد؛ دل او در پرده گمراهى مى‏ماند و حق از اوروى مى‏گرداند؛ به جهت ترک جهاد، به خوارى محکوم و از عدالت محروم است.

    [29]

    از این فرموده امام علیه‏السلام برمى‏آید همان‏گونه که ترک جهاد پیامدهاى منفى بسیار دارد، اگر ملتى روحش روح جهاد وفرهنگش فرهنگ مبارزه در راه خدا باشد و خود را با این سلاح مجهز کرده و این سپر را همواره در دست داشته باشند،دیگر هیچ ضربتى بر آنها کارگر نمى‏افتد.30

    بى‏تردید اصل حادثه عاشورا و مراسم‏هاى عزادارى آن بیشترین نقش را در احیا و گسترش فرهنگ جهاد وشهادت‏طلبى در جوامع اسلامى، به ویژه در میان شیعیان داشته است. به گواهى تاریخ، از میان جوامع اسلامى،پرتحرک‏ترین، بى‏باک‏ترین و حماسه‏سازترین آن، شیعیان‏اند. این نیست مگر به برکت خون سیدالشهدا علیه‏السلام و یارانش وآثار عزادارى بر آن عزیزان. امام حسین علیه‏السلام برترین شهید جهان اسلام به شمار مى‏آید و یاران فداکار او، بهترین یاران‏اند.عزادارى و گریه بر این شهیدان در حقیقت ترویج‏فرهنگ، آرمان‏واندیشه‏هاى‏آن‏عزیزان‏است.

    اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده، مایل است که مردم بر شهید بگریند؛زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او وحرکت در موج اوست.

    [31]

    درسى که از جنبه اجتماعى، مردم باید از شهادت شهید بگیرند، این است که اولاً نگذارند آنچنان زمینه‏ها پیدا شود.از آن جهت، آن فاجعه به صورت یک امر نبایستنى بازگو مى‏شود و اظهار تأسف مى‏گردد که به قهرمانان ظلم و قاتلینشهید مربوط است؛ براى اینکه افراد جامعه از تبدیل شدن به امثال آن جنایت‏کاران خوددارى کنند. همچنان‏کهمى‏بینیم نام یزید و ابن‏زیاد و امثال آنها به صورتى درآمده که هرکس در مکتب عزادارى واقعى امام حسین تربیتشده باشد، از کوچک‏ترین تشبه به آنها در عمل ابا دارد.

    درس دیگرى که باید جامعه بگیرد این است که به هر حال باز هم در جامعه زمینه‏هایى که شهادت را ایجاب کند پیدامى‏شود؛ از این نظر باید عمل قهرمانانه شهید از آن جهت که به او تعلق دارد و یک عمل آگاهانه و انتخاب شده استو به او تحمیل نشده است، بازگو شود و احساسات مردم شکل و رنگ احساس آن شهید را بگیرد. اینجاست کهمى‏گوییم: گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موجاوست.

    [32]

    پروفسور براون مى‏نویسد:

    گروه شیعه یا طرفداران على علیه‏السلام به قدر کافى هیجان و از خودگذشتگى نداشتند؛ اما پس از رخداد عاشورا، کاردگرگون شد. تذکار زمین کربلا به خون فرزند پیامبر آغشته بود، یادآورى عطش سخت وى و پیکرهاى نزدیکانش کهدر اطراف او روى زمین ریخته بودند، کافى‏بود که عواطف سست‏ترین مردم را به هیجان درآورد و روح‏ها را غمگینکند؛ چنان‏که‏نسبت‏به‏رنج‏وخطر،حتى‏مرگ‏بى‏اعتناشوند.33

    3. ظلم و باطل‏ستیزى: عاشورا نماد ظلم و باطل‏ستیزى است. زنده نگهداشتن یاد امام حسین علیه‏السلام و یارانش که مبارزان وفدائیان این مبارزه مقدس بودند، و عزادارى بر آنها، خود نوعى ستم‏ستیزى، حمایت از مظلوم و گروه حق به شمارمى‏آید. عزادارى بر این شهیدان، افراد را در برابر ظلم، انحراف و باطل، غیرتمند، بى‏باک و داراى احساس مسئولیتمى‏نماید. لعن بر یزید و معاویه، در حقیقت اعلام نفرت از هر زمامدارى است که روح و روش آنان در او وجود دارد.مرثیه‏خوانى بر سالار شهیدان، خون غیرت و اراده را در قلب و روان هر عزادارى تزریق مى‏کند. امام خمینى قدس‏سرهمى‏فرمایند:

    این خون سید شهداست که خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و این دسته‏جات عزیز عاشوراستکه مردم را به هیجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مى‏کند. در این امر سستى نبایدکرد.

    [34]

    ایشان در جاى دیگر مى‏فرمایند:

    بدانند آنچه دستور ائمّه علیهم‏السلام براى بزرگداشت این حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگرانآل‏بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملت‏هاست بر سردمداران ستم‏پیشه در طول تاریخ الى‏الابد. و مى‏دانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنى‏امیه ـ لعنه‏اللّه علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‏اند، فریاد بر سرستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم‏شکن است.35

    مسیو ماربین، خاورشناس آلمانى، در کتاب سیاست اسلامى مى‏نویسد:

    بى‏اطلاعى بعضى از تاریخ‏نویسان ما موجب شده که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینانگزافه گفته و به شیعه تهمت زده‏اند. ما در میان اقوام و ملت‏ها مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیده‏ایم؛ زیراشیعیان به واسطه برپا کردن عزادارى حسین، سیاست‏هاى عاقلانه‏اى را انجام داده و نهضت‏هاى مذهبى ثمربخشى رابه وجود مى‏آورند. کسى که سیر تکاملى شیعه را بررسى کند و زندگى آنانى را که عزاى حسین را به پا مى‏کنند درمدت صد سال اخیر مورد مطالعه قرار دهد، مى‏فهمد که شیعه به آخرین مرحله تکامل خود رسیده است.[!] صدسالپیش، شیعیان و پیروان على و حسین در هند انگشت‏شمار و کم بودند؛ ولى امروز شیعیان هند در مرتبه سوم از نظرمذهبى قرار گرفته‏اند و همچنین در سایر نقاط جهان.... من معتقدم رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان بهخاطر شهادت حسین‏بن على و آن رویدادهاى غم‏انگیز مى‏باشد و یقین دارم که سیاست عاقلانه مسلمانان و اجراىبرنامه زندگى‏ساز آنان به واسطه عزادارى حسین بوده است. مادامى که این روش و خصلت در میان مسلمانان وجوددارد، هرگز آنان تن به خوارى نمى‏دهند و تحت اسارت کسى نمى‏روند. ... من خودم چند بار در استانبول در مجالسعزادارى حسین شرکت کردم و به واسطه مترجم شنیدم که مى‏گویند: حسینى که بر ما طاعتش واجب است، هرگززیر بار ظلم و ستم نرفت و با یزید جنایت‏کار سازش نکرد؛ از خود، خاندان و اموالش گذشت تا شرافت و بلندىحسب و مقام خود را حفظ کند و به این واسطه بود که به نام نیکى رسید و شهرت به سزایى در دنیا پیدا کرد، به مقامقرب الهى رسید و حایز مقام شفاعت در قیامت گشت؛ ولى دشمنان او در دنیا و آخرت به بدبختى و زیانکارى دچارشدند. من از آن پس فهمیدم که شیعیان در حقیقت از این راه به همدیگر درس جوانمردى و شجاعت مى‏آموزند و بههمدیگر مى‏گویند: اگر شما شیعه هستید و اصحاب شرف مى‏باشید و خواهان سیادت و بزرگى هستید، پس به زیرباریزید و یزیدیان نروید، ذلت و خوارى قبول نکنید، بلکه مرگ باعزت را بر زندگى ذلت‏بار برگزینید تا در دنیا وآخرت رستگار باشید. پرروشن است امتى که از گهواره تا گور چنین تعالیم عالى را مى‏آموزد به چه درجه‏اى از افکارنغز و سجایاى عالى خواهند رسید. آرى چنین ملتى سزاوار است که به عالى‏ترین درجه سعادت و شرافت برسند وآنان هستند که از حریم شرافت وحماسه‏هاى خود به‏خوبى پاسدارى مى‏کنند و از این راه به تمدن عالى روز مى‏رسندو این مکتب است که حقوق انسانى را آموزش و اصول سیاست را یاد مى‏دهد.

    [36]

    نتیجه‏گیرى

    موضوع این پژوهش، بررسى کارکرد و چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در تقویت و زنده نگهداشتن دین بود.عزادارى‏ها از یک‏سو جامعه عزادار شیعى را به شیوه‏هاى گوناگون نیرومند، پویا و برجسته مى‏سازد، و از سوى دیگرزمینه را براى انتقال فرهنگ دینى به نسل‏هاى بعدى فراهم و ارزش‏هاى دینى را در میان آنان تقویت مى‏کند و گسترشمى‏دهد. بدین صورت، همان‏گونه که اصل واقعه کربلا موجب احیاى دین گردید، مسلمانان را متوجه نقشه براندازىاسلام و خطر حکومت بنى‏امیه نمود و در برابر آنان، جسارت قیام داد و در نهایت نیز موجب سقوط آن شد، مجالسعزادارى حسینى نیز، در زنده نگهداشتن دین به ویژه مذهب اهل‏بیت، نقش برجسته ایفا مى‏نماید. پیروان امیرمؤمنان علیه‏السلامکه پس از رحلت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهاندک و در زمان حکومت معاویه نیز به شدت منزوى شده بودند، پس از واقعه کربلا،روز به روز حضور آنان میان جامعه اسلامى برجسته‏تر و مؤثرتر گردید،37 تا اینکه در عصر حاضر به یک قدرتمذهبى، اجتماعى و سیاسى انکارناپذیر تبدیل شده است. گذشته از پشتوانه منطقى استوار شیعه، مهم‏ترین عاملاثرگذار در تقویت و گسترش این مذهب، به ویژه در میان عامه مردم، عزادارى حسینى است. «یکى از رمزهاى بزرگى کهبالاترین رمز است، قضیه سیدالشهداست ... باید این رمز را حفظ بکنیم، این مجالسى که در طول تاریخ برپا بوده است وبا دستور ائمّه علیهم‏السلام این مجالس بوده است.»38


    • منابع
      ـ نهج‏البلاغه، ترجمه محمّد دشتى، تهران، اوج علم، 1380.
      ـ باقى، عمادالدین، جامعه‏شناسى قیام امام حسین علیه‏السلام و مردم کوفه، تهران، نى، 1379.
      ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، مؤسسه آل‏البیت، 1429ق.
      ـ حکیم، سید محمّدباقر، الإمام حسین علیه‏السلام ، نجف، مؤسسة التراث الشهید الحکیم، 2008م.
      ـ خمینى، روح‏اللّه، تبیان (آثار موضوعى)، دفتر سوم (قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى قدس‏سره)، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینى قدس‏سره، 1373.
      ـ خمینى، روح‏اللّه، ولایت فقیه، نرم‏افزار نور.
      ـ ذبیح، علیرضا، عرفان سرخ: تأثیر فرهنگ شهادت‏طلبى در حفظ ارزش‏هاى دینى، قم، مرکز پژوهش‏هاى اسلامى، 1384.
      ـ ریتزر، جورج، نظریه‏هاى جامعه‏شناسى در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، علمى و فرهنگى، چ ششم، 1381.
      ـ سلیمى، عبدالحکیم، فلسفه عزادارى امام حسین علیه‏السلام ، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام ، تهران، مجمع جهانى اهل‏البیت،1381.
      ـ عصمتى، سبحان، عزاداى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام ، تهران، مجمع جهانى اهل‏البیت، 1381.
      ـ قاسمى، حکیمه، فلسفه عزادارى یا اهمیت سوگوارى، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام ، تهران، مجمع جهانى اهل‏البیت،1381.
      ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
      ـ گیدنز، آنتونى و کارن بردسال، جامعه‏شناسى، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نى، 1386.
      ـ محمّدى رى‏شهرى، محمد و دیگران، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1375.
      ـ مریجى، شمس‏اللّه، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره، 1382.
      ـ مطهّرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، قم، صدرا، چ سیزدهم، 1373.
      ـ یزدى مطلق (فاضل)، محمود، خورشید شهادت (مجموعه مقالات)، تهران، دانشگاه امام حسین، 1375.

    • پى نوشت ها
      1 کارشناس ارشد جامعه‏شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. دریافت: 21/12/88 ـ پذیرش: 12/2/89.
      1ـ از آنجا که موضوع پژوهش حاضر، بررسى و تحلیل کارکردهاى یک واقعیت خارجى عزادارى است، ارجاع به منابع در آن چندان اهمیت ندارد؛ آنچه در این‏گونه پژوهش‏ها مهم است، تحلیل درست و شکافتن ابعاد موضوع است. با وجود این، به منابع مورد استفاده ارجاع داده شده؛ ولى این کار در بسیارى موارد، تنها به جهت طرح عنوان در آن منبع یا اقتباس مطلب از آن است.
      2ـ آنتونى گیدنز و کارن بردسال، جامعه‏شناسى، ترجمه حسن چاوشیان، ص 26.
      3ـ جورج ریتزر، نظریه‏هاى جامعه‏شناسى در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثى، ص 144ـ147.
      4ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 14، ص 373 / محسن قرائتى، تفسیر نور، ج 8، ص 41 / فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 3، ص 237.
      5ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعة، ج 14، کتاب حج، باب 66، ح 2.
      6ـ همان، ج 12، کتاب حج، باب 12، ح 9.
      7ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، باب 9.
      8ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیه‏السلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ج 7، ص 323.
      9ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 132.
      10ـ شمس‏اللّه مریجى، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، ص 262.
      11ـ عمادالدین باقى، جامعه‏شناسى قیام امام حسین علیه‏السلام و مردم کوفه، ص 77ـ78.
      12ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 66.
      13ـ همان، ص 83.
      14ـ شمس‏اللّه مریجى، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، ص 266 / عمادالدین باقى، جامعه‏شناسى قیام امام حسین علیه‏السلام و مردم کوفه، ص 77ـ78.
      15ـ سبحان عصمتى، عزادارى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ج 5، ص 111.
      16ـ همان، ص 110.
      17ـ همان، ص 108.
      18ـ شمس‏اللّه مریجى، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، ص 279 / عمادالدین باقى، جامعه‏شناسى قیام امام حسین علیه‏السلام و مردم کوفه، ص 77ـ81.
      19ـ حکیمه قاسمى، فلسفه عزادارى یا اهمیت سوگوارى، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ج 5، ص 164.
      20ـ محمود یزدى مطلق فاضل، خورشید شهادت (مجموعه مقالات)، ج 3، ص 312.
      21ـ سید محمّدباقر حکیم، الامام حسین علیه‏السلام، ص 288.
      22ـ سبحان عصمتى، عزادارى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ج 5، ص 111.
      23ـ عمادالدین باقى، جامعه‏شناسى قیام امام حسین علیه‏السلام و مردم کوفه، ص 81.
      24ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیه‏السلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ج 7، ص 322.
      25ـ مسئله امر به معروف و نهى از منکر، با آنکه در اصل قیام عاشورا بسیار با اهمیت است، ولى به نظر مى‏آید عزادارى‏ها در ترویج آن، نقش برجسته‏اى ندارد؛ به همین دلیل، از طرح آن، به عنوان یکى از مهم‏ترین کارکردهاى عزادارى صرف‏نظر گردید.
      26ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیه‏السلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ص 316.
      27ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمة، ج 2، ص 312، ح 2669.
      28ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 5، ص 2.
      29ـ نهج‏البلاغه، ترجمه محمّد دشتى، ص 75.
      30ـ علیرضا ذبیح، عرفان سرخ، ص 213.
      31ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 108.
      32ـ همان، ص 120.
      33ـ شمس‏اللّه مریجى، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، ص 326.
      34ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 74.
      35ـ همان، ص 66.
      36ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیه‏السلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه‏السلام، ص 324.
      37ـ شمس‏اللّه مریجى، تبیین جامعه‏شناختى واقعه کرب و بلا، ص 319ـ326.
      38ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 75.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش، محمدقدیر.(1389) چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین. ماهنامه معرفت، 19(4)، 43-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدقدیر دانش."چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین". ماهنامه معرفت، 19، 4، 1389، 43-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش، محمدقدیر.(1389) 'چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین'، ماهنامه معرفت، 19(4), pp. 43-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش، محمدقدیر. چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین. معرفت، 19, 1389؛ 19(4): 43-