چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در زنده نگهداشتن دین
Article data in English (انگلیسی)
محمّدقدیر دانش1
چکیده
بىتردید عزادارىهاى حسینى در زنده نگهداشتن اسلام نقش برجستهاى داشته و دارد؛ چنانکه هدف پیشوایان دین نیز از برگزارى آن، همین امر بوده است. پژوهش پیشرو، ابعاد و چگونگى این اثرگذارى را با نگاه جامعهشناختى و روش تحلیلى تبیین مىکند.
طبق یافتههاى این پژوهش، مجالس حسینى از چند جهت در تقویت دین تأثیرگذار است. این مجالس از یکسو، با ایجاد همبستگى اجتماعى، الگودهى، ایجاد فضاى معنوى، شکلدهى به مراکز دینى ـ فرهنگى و تقویت عواطف و احساسات دینى و... جامعه دینى را نیرومند و پویا مىسازد. از سوى دیگر با نشر معارف الهى، فرهنگ دینى را استمرار مىبخشد و به نسلهاى بعدى منتقل مىکند و با احیاى ارزشهاى دینى ـ همانند تولى، تبرى، ترویج فرهنگ جهاد و شهادتطلبى ـ پایدارى دین را بیمه مىنماید. حاصل مجموع این کارکردها، زنده نگهداشتن دین و تقویت آن است.
هدف این پژوهش از یکسو آشکارسازى نقش بىمانند عزادارى در احیاى دین است که حکمت و کارکرد آن به شمار مىآید و از سوى دیگر، جلب توجه بیشتر متولیان عزادارى و مبلغان به ظرفیتهاى موجود در آن است.
کلیدواژهها: کارکرد عزادارى، زنده نگهداشتن دین، نیرومندسازى جامعه، استمرار فرهنگ دینى، احیاى ارزشهاى دینى.
مقدّمه
براى حادثه جانگداز عاشورا ملک و ملکوت عالم و آسمان و زمین گریستند و انبیا و اولیاى الهى پیش از وقوع آن،برایش سوگوارى کردند. امام حسین علیهالسلام شهیدى است که خون او خون خدا، قطرهاى اشک در مصیبت او خاموشکنندهکوههایى از آتش جهنم، زیارتش همتاى زیارت خانه کعبه، بلکه برتر از آن و تربت پاکش داراى اسرار اعجازآمیز است.
توجه به نکات پیشگفته که مفاد روایات فراوان است، مىرساند که بررسى ابعاد و آثار این حادثه از توان اندیشه ودانش بشرى بیرون است؛ به ویژه جنبههاى اخروى و ملکوتى آن. با اینحال، برخى آثار اجتماعى و سیاسىاشدستیافتنى و درخور بررسى است. همانگونه که اصل حماسه عاشورا براى احیاى دین اسلام بود و در این زمینه نقشبىمانندى ایفا کرد، بزرگداشت آن نیز، همین کارکرد را به صورت برجسته دارد؛ در عین حال، شیوه اثرگذارى هر کداممتفاوت است. پژوهش حاضر، در نظر دارد موضوع دوم، یعنى نقش عزادارى حسینى را در زنده نگهداشتن دین بررسىکند.
بررسى این موضوع از دو جهت مفید و مهم است: از یکسو پاسخى است به چرایى عزادارىها براى معترضانخودى و بیگانه؛ زیرا اهمیت و حکمت عزادارىها را آشکار مىسازد. از سوى دیگر، متولیان عزادارى و مبلغان را بیش ازپیشمتوجهاهمیت،ظرفیتوکارکردهاى موجود در عزادارى مىنماید، تابتوانندبیشترین بهره را از آن ببرند.
اهمیت عاشوراى حسینىموجبگردید توجه بسیارى از مورخان و نویسندگان به سوى آن جلب گردد. به همیندلیل، تا به حال آثار تاریخى و تحلیلى فراوانى درباره آن نگارش یافته است. بخش قابل توجهى از این آثار ـ به ویژه دردهههاى اخیر ـ ناظر به فواید، کارکردها و فلسفه عزادارىهاست.
پژوهش حاضر، ضمن استفاده گسترده از این آثار1 مىکوشد کارکردهاى عزادارى را به صورت جامعتر و در یکساختار منسجم تبیین نماید و مهمتر اینکه مىخواهد سازوکار تأثیرگذارى این کارکردها را در زنده نگهداشتن دین آشکارسازد.
زمینه نظرى پژوهش
زمینه نظرى این بحث، دیدگاه جامعهشناختى کارکردگرایى است. کارکردگرایان معتقدند جامعه نظام پیچیدهاى است کهبخشهاى گوناگون آن همراه باهم در جهت ایجاد ثبات و انسجام عمل مىکنند. طبق این رهیافت، جامعهشناسى بایدرابطه بخشهاى گوناگون جامعه را با یکدیگر و با کل جامعه بررسى کند؛ زیرا تمام بخشهاى جامعه در ارتباط نزدیک بایکدیگر رشد و توسعه مىیابند. مطالعه کارکرد یک نهاد یا عمل اجتماعى به معناى تحلیل نقش آن در تداوم آن جامعهاست. مطالعه کارکرد قلب، به عنوان جزئى از بدن، به این معناست که نشان دهیم قلب چگونه با سایر اندامهاى بدنارتباط مىیابد و چه نقشى را در تداوم زندگى موجود زنده ایفا مىکند.2
کارکرد، به دو دسته پنهان و آشکار تقسیم مىشود. کارکردهاى آشکار آنهایى است که با قصد قبلى صورت مىگیرد؛در حالى که کارکردهاى پنهان بدون قصد پیشین به وجود مىآید. کارکرد پنهان، با مفهوم پیامدهاى پیشبینى نشده کنشارتباط دارد. کنشها، هم پیامدهاى نیتمند دارند و هم پیامدهاى غیرنیتمند. هرکسى به پیامدهاى نیتمند کنش خودآگاهى دارد؛ اما براى کشف پیامدهاى غیرنیتمند، به تحلیل جامعهشناختى نیاز است. در واقع، برخى همین کار را جوهرراستین جامعهشناسى مىداند.
البته همه ساختارها، رسوم، افکار، باورداشتها و همانند آن، کارکرد مثبت ندارد. براى نمونه، ملىگرایى افراطى درجهان که روزبهروز سلاحهاىاتمىاش افزایش مىیابد، مىتواند کارکرد بسیارمنفى داشته باشد. همچنین یک واقعیتاجتماعى مىتواند از جهتى یا براى واقعیت اجتماعى دیگر، پیامدمنفىداشتهباشدکه از آن به کژکارکردى تعبیر مىگردد.براى مثال، بردهدارى در ایالات متحده براى جنوبىهاى سفیدپوست، کارکردهاى مثبتى چون نیروى کار ارزان، کمک بهاقتصاد پنبهکارى و منزلت اجتماعى داشت. در عین حال، کژکارکردى پنهان چون وابسته ساختن شدید جنوبىها بهاقتصاد کشاورزى و در نتیجه،آمادهنبودنبراىصنعتىشدنرانیزبههمراه داشت.3
بىگمانعزادارىهاىموجودکاستىهاوکژکارکردىهاى بسیار دارد که باید اصلاح شود؛ کانون توجه این پژوهش،ظرفیتهاى بالفعل و بالقوه عزادارى و کارکردهایى است که عزادارىها با وجود همه آسیبها و کاستىها، بازهم کم یابیش آن را در خود دارد. همچنین کارکردهاى پنهان عزادارى، بیشتر موردنظر است. این کارکردها به صورت کلى، در سهدسته تقسیم مىگردد: نیرومند ساختن جامعه دینى، نشر آموزههاى دین و احیاى ارزشهاى دینى. پیش از ورود به اصلبحث، دو مطلب را با استفاده از آیات و روایات درباره عزادارى مطرح مىکنیم: یکى تعظیم شعائر دین و دیگرى احیاىامر اهلبیت علیهمالسلام.
جایگاه عزادارى در آیات و روایات
1. بزرگداشت شعائر دین
در آیه 32 از سوره مبارکه «حج» بزرگداشت شعائر دین نشانه تقواى دل به شمار آمده است: «ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِفَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ این است فرائض الهى و هرکس شعائر الهى را تعظیم کند، از تقواى دلهاست. در اینجا چندنکته نیازمند تبیین است:
1. شعائر جمع شعیره است، به معناى علامت. منظور از شعائر اللّه، نشانههایى است که خداوند براى اطاعتش نصبکرده است. قرآن کریم در آیات دیگر (بقره: 158 و حج: 36) دو مورد از مراسم حج را جزء شعائر خداوند شمرده: یکى«صفا و مروه» و دیگرى «شتران قربانى». ولى شعائر الهى در این دو خلاصه نمىگردد؛ تمام عبادتهاى دستهجمعى ازشعائر خداوند است؛ همانند نماز جمعه و جماعت و مراسمهاى مذهبى که انسان را به یاد خدا مىاندازد و به سوى اورهنمونى مىکند.
2. حقیقت تقوا یک امر معنوى و قلبى است که از آثار و نشانههایش به وجود آن پى برده مىشود. در ظاهر، میان گناهو ثواب در بسیارى از کارها چندان تفاوتى نیست؛ براى مثال، نماز خالصانه با نماز ریاکارانه در ظاهر یکى است و آنچهیکى را ارزشمند و دیگرى را ضد ارزش مىکند، همان روح و باطن کار است.
3. تقوا یک واقعیت درونى و معنوى است؛ ولى باید آثار بیرونى آن آشکار گردد. بنابراین، هرکس به شعائر الهىبىاعتنا باشد، در حقیقت، تقواى قلبى او کم است.
4. اگر منظور از شعائر قربانى باشد، بزرگداشت آن به این است که قربانى فربه، خوب و گرانبها انتخاب گردد و اگرمنظور از شعائر را مطلق نشانههاى خدا و برنامههاى دین بدانیم و قربانى و صفا و مروه را برخى از مصادیق آن، در اینصورت، تعظیم آن نیز به تناسب خود آن خواهد بود.4 با توجه به مفهوم شعائر اللّه (طبق نظر بسیارى از مفسّران) وجایگاه عزادارى در میان شیعیان، این مراسم نیز از شعائر الهى و دینى به شمار مىآید و بزرگداشت آن نیز شرکت درمجالس عزادارى، برگزارى باشکوه و رعایت آداب آن است.
2. احیاى امر اهلبیت علیهمالسلام
در روایات فراوان آمده که گردهمآیى مؤمنان و تشکیل جلسه آنان، موجب احیاى امر اهلبیت علیهمالسلام مىگردد. براى نمونه،از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که به فضیل فرمود: «آیا با هم مىنشینید و حدیث مىگویید؟ او در پاسخ گفت: بلى. امامفرمود: همانا من این مجالس را دوست دارم، پس امر ما را احیا کنید. خدا رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند. یافضیل، کسى که ما را یاد کند، یا در نزد او ما یاد شویم و از دو چشم او به اندازه بال مگسى اشک بیرون آید، خداوندگناهانش را مىآمرزد، هرچند بیشتر از کف آب دریا باشد.»5 از امام باقر علیهالسلام نیز روایت شده: «گرد هم آیید و ما را یادکنید، فرشتگان اطراف شما جمع مىگردند. خدا رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند.»6
چنانکه احادیث پیشگفته اشاره دارد، هرگونه گردهمآیى، احیاى امر اهلبیت علیهمالسلام به شمار نمىآید؛ آن مجلس وگردهمآیى فضیلت دارد و سبب احیاى امر مىشود که در آن خداوند سبحان، پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهلبیت گرامىاش یاد گردد ومعارف آنان براى مردم بازگو شود. از امام رضا علیهالسلام روایت شده است: «خدا رحمت کند بندهاى را که امر ما را زنده کند.راوى گفت: امر شما چگونه زنده مىشود؟ فرمود: اینکه علوم ما را بیاموزد و به دیگران آموزش بدهد؛ زیرا مردم اگرزیبایىهاى سخنان ما را بدانند، از ما پیروى مىکنند.»7
جلوههاى تأثیر عزادارى در احیاى دین
الف. نیرومند و پویا ساختن جامعه دینى
مجالس حسینى به شیوههاى گوناگون جامعه دینى عزادار را نیرومند و پویا مىسازد. نیرومندى جامعه دینى وشکوفایى آن به معناى تقویت دین و موجب آن است. ژوزف، خاورشناس فرانسوى در کتاب اسلام و مسلمانان زیرعنوان شیعه و پیشرفتهاى خیرهکننده مىنویسد:
آمارى که اخیرا [در زمان حیات مؤلف] دولت فرانسه ارائه داد، نشان مىدهد یک ششم مسلمانان جهان راشیعیانتشکیل مىدهند... مىتوان گفت: مذهب شیعه پس از یک یا دو قرن دیگر، بر سایر فرقههاى اسلامى پیشى خواهدگرفت. بزرگترین علتى که در این پیشرفت مؤثر است، به پا کردن عزادارى حسین است که دیگران را به سوىمذهب شیعه دعوت مىکند. امروز همه شیعیان عزاى حسین را به پا مىکنند... اگر مىبینیم در هند شیعیان بسیارىوجود دارد، بر اثر اقامه ماتم و عزادارى است.
[8]
اما عزادارى، چگونه و با چه شیوههایى جامعه دینى را نیرومند مىسازد؟ امام خمینى قدسسره مىنویسد:
بسیارى از احکام عبادى اسلام منشأ خدمات اجتماعى و سیاسى است. عبادتهاى اسلامى اصولاً توأم با سیاست وتدبیر جامعه است. مثلاً نماز جماعت و اجتماع حج و جمعه در عین معنویت و آثار اخلاقى و اعتقادى، حایز آثارسیاسى است. اسلام اینگونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آنها استفاده دینى بشود؛ عواطف برادرى و همکارىافراد تقویت شود؛ رشد فکرى بیشترى پیدا کنند؛ براى مشکلات سیاسى و اجتماعى خود راهحلهایى بیابند و بهدنبال آن به جهاد و کوشش دسته جمعى بپردازند.
[9]
1. ایجاد همبستگى اجتماعى: در نگاه جامعهشناسان، همبستگى به وضعیتى اشاره دارد که در آن، افراد به واسطه تعهداتفرهنگى و اجتماعى به یکدیگر وابستهاند.10 در همه جوامع ماقبل صنعتى، مذهب کارکرد انسجام را به عهده داشت،اما مرورى بر تاریخ نشان مىدهد که کارکرد آن در جوامع گوناگون یکسان نبوده، بلکه شدت و ضعفهاى بسیارى داشتهاست. ضعف یا قدرت این کارکرد، به عناصر وحدتزا در درون مذهب بستگى دارد. مثلاً در جهان مسیحیت، مراسمنیایش مذهبى، فقط هفتهاى یکبار در کلیساها برگزار مىشود؛ اما میان مسلمانان به صورت نماز جماعت یومیه،نمازجمعه و اجتماعهاى گوناگونى دیگر ـ که باشکوهترین آن حج و کوچکترین آن مراسم ختم، هفتم، چهلم و سالبراى درگذشتگان است ـ برگزار مىگردد. در جامعه شیعى، علاوه بر عناصر مذکور که میان همه مسلمانان مشترک است،برنامه عزادارى عاشورا در هر سال وجود دارد که از برد و تأثیر وسیعى در کارکرد مذهب برخوردار است. مراسم عاشورامیان شیعیان، نه تنها عامل همبستگى، بلکه عامل شدت آن و همچنین به نمایش در آوردن آن است.11
امام خمینى قدسسره مىفرمایند:
شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براىسیدالشهدا؛ نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریه خودش فىنفسه یک کارى از آن مىآید؛ لکن اینمجلسها مردم را همچو مجتمع مىکنند و یک وجهه مىدهند، سى ملیون، سى و پنج ملیون جمعیت در دو ماهمحرم و خصوصا دهه عاشورا یک وجهه، طرف یک راه مىروند... . مسئله، مسئله گریه نیست؛ مسئله، مسئله تباکىنیست؛ مسئله، مسئله سیاسى است که ائمّه ما با همان دید الهى که داشتند، مىخواستند که این ملتها را با هم بسیجکنند و یکپارچه کنند، از راههاى مختلف؛ اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
[12]
تمام این وحدت کلمهاى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگوارى و این مجالستبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیلهاى فراهم کرد براى ملت که بدون اینکه زحمت باشد براى ملت،مردم مجتمعاند.
[13]
اعمال زور و فشار، پرورش حس ملیت، باورها و ارزشهاى مشترک و آگاهى بخشیدن به آنها، از مهمترین عواملهمبستگى در یک جامعه به شمار مىآید. مجالس عزادارى سید شهیدان، از دو راه این کارکرد مهم را انجام مىدهد:
یک. از طریق آگاهىبخشى و تقویت ارزشهاى مشترک و وحدتزایى که جزء آموزههاى اسلام و پیامهاىعاشوراست. اسلام با طرح ارزشهاى متعالى، افراد و انسانهاى کمالجو و سعادتطلب را در کنار هم قرار مىدهد. یکىاز آن ارزشها برادر دانستن مؤمنان است («إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ») که خود، عامل بالاترین و پایدارترین انسجام به شمارمىآید.
دو. با از میان برداشتن فاصلهها یا کاهش آن؛ زیرا در عزاى حسینى، افراد از طبقات گوناگون اجتماعى از کارگر،کاسب، استاد دانشگاه، غنى و فقیر، شهرى و روستایى، دولتمردان و شهروندان و... بدون صفبندى جداگانه و باوضعیتى همانند، در آن حضور مىیابند، در کنار همدیگر قرار مىگیرند، با هم مرتبط مىشوند و احساس مشترکىدارند.14
این همبستگى، دینى و مذهبى است؛ زیرا افراد مؤمن بر محور امامت، شهادت و دین گرد هم مىآیند، دستهها وگروههایى را شکل مىدهند. تشکیل هیئتها و دستههاى عزادارى، موجب ارتباط افراد با یکدیگر، نزدیکى و دوستىمیان آنان مىشود. در این دستهها، شور و شوق مذهبى وصفناشدنى در عزاداران، به ویژه در جوانان، نوجوانان وکودکان پدید مىآید. این هیئتها و دستهها، نقشى همانند احزاب در جامعههاى مدنى ایفا مىکند؛ بلکه از برخىجهات، بهتر و بالاتر از آنهاست؛ زیرا همبستگى احزاب عمدتا بر اساس منافع سیاسى و مادى پدید مىآید، ولى درهیئتهاى عزادارى بر محور دین و ارزشهاى والاى آن.15
2. رزمایش معنوى ـ سیاسى: یکى از آثار مهم مراسم عزادارى براى سالار شهیدان، نمایش قدرت معنوى و سیاسى جامعهپیرو اهلبیت علیهمالسلام است. عزاداران با گردهمآیى، وفادارىشان را به امام و همبستگى جامعه خود را بر محوراهلبیت علیهمالسلام، براى همه به نمایش مىگذارند. بدیهى است که این موضوع براى تقویت خودباورى، انسجام درونى،حفظ امنیت، شیوه برخورد دیگران با آنان تأثیر قابل توجه دارد.16
هنگامى که مردم در شبانهروز، در ساعتهاى معین در تکیهها و مساجد گردهم مىآیند و به تمام تعلقات مادى وسیاسى خود پشت مىکنند، پیامش همسویى، همدلى و هماندیشى سیاسى شیعیان است؛ براى هدف واحد با شیوهواحد. این رزمایش، در روزهاى نهم و دهم محرم به اوج خود مىرسد و شعور همبستگى سیاسى و فرهنگى جامعهشیعه را به نمایش مىگذارد؛ کارى که دیگران از انجام دادن آن با مصرف میلیاردها دلار ناتواناند.
3. تقویت ارتباطات دینى: مراسم عزادارى موجب تقویت روحیه دینى در جامعه و سبب ارتباط افراد با مراکز مذهبى وعالمان دینى مىگردد. در ایام عزادارى، حضور روحانیان و مبلغان ـ که نماد دین و دیندارىاند ـ در شهر و روستا پررنگمىشود و پس از دوره کاهش نسبى ارتباط میان مردم و روحانیت، دوباره آنها در ارتباط بیشتر و چهره به چهره با هم قرارمىگیرند. در غیر اینگونه زمانها، نه بیشتر عالمان دینى در دسترساند و نه مردم چندان فرصت و حال همنشینى با آنانرا دارند. در این فرصت و ارتباطها، گرد و غبارى که به جهت اشتغال به کارهاى مادى روزمره بر آیینه جان نشسته، تااندازهاى زدوده مىشود. شرکت در مراسمهاى سوگوارى، به تزکیه معنوى و رشد بعد الهى و انسانى افراد مىانجامد؛ چهبسا افراد فاسد و گنهکار با شرکت در آن، دچار تحول معنوى مىشوند و از کارهاى ناپسند دست برمىدارند. شرکت درمجالس عزادارى حقیقت، عهد و پیمان افراد است با سالار شهیدان و آرمانهاى بلند او که آنان در هر محرم و صفر آن راتجدید مىکنند.17
4. الگودهى: پس از پیشوایان علمى و فکرى، الگوهاى عملى براى رشد و بالندگى فرد و جامعه بسیار مهماند و در شرایطگوناگون زندگى، خط مشى را تعیین مىکنند. از آثار مهم عزادارى حسینى، معرفى الگوهاى صحیح و گروههاى مرجعمثبت براى جامعه است. واقعه عاشورا که در آن یک گروه کوچک، اما باایمان بزرگ در برابر حاکمیت باطل و ظالم تا مرزشهادت فداکارى کردند، الگویى برجسته براى مبارزه با ظلم، باطل و انحراف است و بزرگداشت آن نیز، ویژگى الگوبودن آن را در ذهنها تثبیت و پایدار مىسازد.18
حادثه عاشورا از لحاظ الگو قرار گرفتن بسیار غنى است. گذشته از خود امام حسین علیهالسلام که امام معصوم و سالارشهیدان است، در آن زنان، مردان، خردسالان و بزرگسالانى حضور و نقش داشتند که هریک تندیسى از انسانیت، تقوا،فداکارى و دیگر ارزشهاى عالى انسانىاند. نوحهها و مراثى اگر بتواند اهداف، ویژگىها، و فداکارىهاى آنان را به خوبىترسیم کند، بیشترین تأثیر را در محبوبیت و الگو شدن آنها دارد.
5. برانگیختن عواطف دینى: عاطفه از مهمترین عناصر شخصیت آدمى به شمار مىآید؛ زیرا عواطف چاشنى زندگى،نیروى محرک فعالیتها و عامل جنبوجوشها و خروشها در انسان است. اگر فرمان عاطفه و عشق نبود، کمتر مادرىشب را تا سحر در کنار گهواره فرزند بیمارش بیدار مىنشست. اگر عشق به میهن و ملت نبود، کمتر قهرمانى براىسرافرازى و نجات ملت خویش به فداکارى و جانبازى مىپرداخت. عواطف گرایشهاى انسان را تعیین مىکند و بهزندگى او شادابى و پویایى مىبخشد. اگر احساسات و عواطف به سوى ارزشها و اهداف مقدس جهت داده شوند،گامى بزرگ براى تکامل جامعه برداشته شده است. عقلانیت در زندگى ـ که بسیار مهم است ـ به تنهایى و بدون عاطفه،فرد و جامعه را گرفتار جمود و افسردگى مىکند و از پویایى و نشاط بازمىدارد؛ همانگونه که احساسات بدون عقل ومنطق، انسان را دچار تعصب، خودسرى، حرکتهاى کورکورانه و بىهدف و کارهاى بىمحتوا و بىخاصیت مىنماید.
مجالس عزاى امام حسین علیهالسلام در برآوردن هر دو نیاز در جامعه دینى، نقش برجسته دارد. عزاى حسینى داراى دو بعداست: یکى عاطفى و دیگرى عقلانى. آنچه موجب پایدارى و دوام نهضت عاشورا در میان تودهها مىگردد و یاد وخاطره آن حادثه جانگداز را در دلها زنده نگه مىدارد، بعد عاطفى آن است که روضهخوانىها، مداحىها و سینهزنىهابا گریاندن مردم، بیشتر این نقش را دارند. آنچه هویت نهضت را تشکیل مىدهد و روح و حقیقت قیام حسینى به شمارمىآید، حفظ دین، عدالت، آزادگى، و مبارزه با ستم و آشتىناپذیرى با ظلم و باطل است که بُعد عقلى عزادارىحسینىبهشمارمىآید و معمولاً باسخنرانىهاوتحلیلهاتبیین مىشود. هر دو بعد، کاملکننده یکدیگر و تأمینکنندهنیازهاى جامعه است؛ هیچیکبدوندیگرىجامعهرابه مقصدوتکاملنمىرساند.
از جمله عواملى که به ایجاد احساسات مذهبى و پایدارى آن یارى مىرساند، تکرار و تلقین است. در عزادارىحسینى، برگزارى مراسمهاى گوناگون و شنیدن مکرر حوادث غمانگیز کربلا و فداکارىهاى سید شهیدان و یارانش، بهخوبى مىتواند احساسات مقدس و نیک را در انسان ایجاد کند و زمینهساز فعالیتهاى کردار خوب و ارزشمند گردد. ازنکات شایان توجه در عواطف و احساسات این است که اگر کسى به چیزى دلباخته شد یا از آن نفرت پیدا کرد، ایناحساس به چیزهایى که وابسته به آن است نیز سرایت مىکند؛ از اینرو، کسى که قهرمانى را دوست مىدارد، به تماممتعلقات او نیز علاقهمند مىشود. بنابراین، عشق به حسین، عشق به اهداف و ارزشهاى او نیز است. در این میان نقشگریه که پیشوایان معصوم به آن بسیار سفارش کردهاند، در تحریک عواطف و احساسات برجسته است. گریه در عینحالى که روح فرد را لطیف و براى انجام دادن بسیارى از کارهاى نیک آماده مىسازد، همیشه شعله نهضت حسینى را دردلها فروزانتر مىنماید. حافظ مىگوید:
دل سنگین تو را اشک مىآورد به راه
سنگ را سیل تواند به لب دریا برد
6. ایجاد معنویت در جامعه: یکى از مهمترین آثار برگزارى مجالس عزادارى این است که دستکم در زمان کوتاهى، جامعهرا از زندگى روزمره و مشکلات و عادات آن رهایى بخشیده، در آن، فضاى معنوى و حسینى ایجاد مىکند. در دههنخست ماه محرم، محیط زندگى جامعه شیعى، رنگ و بوى حسینى به خود مىگیرد؛ از در و دیوار منازل، کوچهها،خیابانها و ادارات گرفته تا ضبط تاکسى و فرستندههاى رادیو و تلویزیون. عظمت عاشوراى حسینى، حتى برخىدولتهاى غیرشیعى و لائیک را نیز ملزم مىسازد تا برنامههاى ناسازگار با معنویت و دین را در آن زمان تعطیل وبرنامههاى متناسب با عزاى حسینى پخش کنند. نوحهها و مرثیهها تا حد زیادى ادبیات جامعه را عاشورایى مىسازد وبر گفتار و زمزمههاى افراد به ویژه جوانان تأثیر جدى مىگذارد. در این فضاى معنوى و حسینى، نور ایمان و عشقحسینى بر قلبها بیشتر مىتابد و افراد بیشترى با معارف اهلبیت آشنا مىشوند و در نتیجه، در دیندارى خود پایدارتر.همچنین این فضا موجب مىگردد افراد بسیارى حسینى شوند و دست از انحرافات عملى و عقیدتى خود بردارند. بههمین خاطر، ارتکاب جرایم و انحرافات در جامعه کاهش مىیابد؛ چنانکه آمارها نیز مؤید این مطلب است.19
7. تقویت و گسترش ادبیات و هنرهاى مذهبى: پس از آنکه عزادارى امام حسین علیهالسلام در میان شیعیان نهادینه شد، هزارانمحقق، ادیب، شاعر، و مورّخ به ثبت و بیان مصائب کربلا پرداختند و هریک آثار بدیع و ارزندهاى در این زمینه پدیدآوردند. تعهد شیعه به مراسم عزادارى سیدالشهدا الهامبخش هنرهاى مذهبى در جامعه آنان گردید و خلاقیتها در اینزمینه شکوفا شد. نمایشنامهها، تصویرها و نقاشىها در کتابها و پردهها و درو دیوار به صورت زیبا پدید آمد. عاشورابدین صورت، در غنى ساختن فرهنگ جامعه و شکوفاسازى استعدادها، نقش مؤثرى ایفا مىنماید.20
8. شکلگیرى مراکز دینى ـ فرهنگى: وجود مراکز دینى ـ فرهنگى براى بقا و پویایى جامعه دینى، ضرورت انکارناپذیر دارد.پس از آنکه برپایى عزاى حسینى در میان شیعیان، از شعائر مذهب به شمار آمد و عموم شیعیان به آن رو آوردند، مراکز ومکانهایى براى این کار اختصاص یافت، تا شیفتگان سید شهیدان علیهالسلام بتوانند در آن گرد هم آیند و در عزاى پیشوایشانحلقه ماتم زنند.
حسینیهها در ابتدا، تنها به اقامه عزا و ذکر مصائب امام حسین علیهالسلام اختصاص داشت؛ پس از مدتى، در ضمن حفظکارکرد اصلى خود، کم یا بیش نقش یک مرکز فرهنگى را نیز به عهده گرفت. در حال حاضر، حسینیهها افزون بر اینکهمکان برگزارى عزادارىها، جشنها و دیگر جلسات است، در برخى موارد، محل تأسیس صندوق قرضالحسنه و دیگرفعالیتهاى فرهنگى نیز شده است. بنابراین، مىتوان گفت حسینیهها پس از مساجد، یکى از مهمترین و گستردهترینمراکز دینى ـ فرهنگى میان جوامع شیعى به شمار مىآید. شیعیان در برخى موارد، بخشى از یک ساختمان را مسجد قرارمىدهند و بخشى دیگر را حسینیه. هدف از این کار، به دست آوردن ثواب بیشتر از عبادتها، حفظ احترام و قداستمسجد از آلودگىها و برخى محذورات دیگر است. در حسینیهها، محدودیتهاى مسجد وجود ندارد و افراد با آزادىبیشتر مىتوانند در آن عمل کنند؛ براى مثال، حضور اطفال، افراد حایض و جنب در آن بدون اشکال است.21
9. مشارکت اجتماعى در کارهاى نیک و رفع مشکلات: در مراسمهاى عزادارى، معمولاً افراد نیکوکار به اطعام عزادارانمىپردازند که حتما نیازمندان نیز از آن بهره مىبرند. در برخى جوامع شیعى ـ همانند افغانستان ـ تمام افراد جامعه بهنوبت در اطعام عزاداران سهم مىگیرند، سفره امام حسین علیهالسلام را در تمام دهه نخست محرم مىگسترانند و از عزاداران بادادن نذر پذیرایى مىکنند. همچنین در این مراسمها، زمینه آگاهى از مشکلات جامعه و نیازمندان فراهم مىآید و در رفعآن نیز اقداماتى صورت مىگیرد؛ از جمله براى نیازمندان، ساختن مسجد و حسینیه یا تعمیر آنها و خریدن وسایل لازمپول جمعآورى مىگردد. در حقیقت، اینگونه مراسمها، نمودى از مشارکت اجتماعى مردم براى رفع مشکلات اقتصادىو اجتماعى و زمینهاى براى اطلاع آنان از اوضاع وشناختبهتریکدیگروتألیفوتقریبدلهابههماست.22
ب. بیان آموزههاى مذهبى و استمرار فرهنگ دینى
یکى از خطرهایى که جوامع را تهدید مىکند، انقطاع فرهنگى و تاریخى آن جامعه نسبت به پیشینه خود که به سلبهویت مىانجامد. در عصر حاضر، با گسترش روزافزون فرهنگ غربى در جوامع ما نیز، این پدیده خطرناک به چشممىخورد. نسل جدید ما غالبا از تاریخ و فرهنگ گذشته خود از آگاهى اندک برخوردارند. این پدیده شایع که خود عاملاحساس بىریشگى و بىهویتى در نسل جوان و تضعیف خودباورى و همچنین ریشه بخشى از ناهنجارىهاست، زمینهمساعدى مىگردد براى جذب شدن به جریانهاى ناسالم و اثرگذارى عوامل مخرب بر آنان.
یکى از راههاى مهم مقابله با انقطاع فرهنگى، انتقال میراث فرهنگى گذشتگان از طریق آثار نوشتارى و دیدارى بهنسل جدید و گسترش آگاهى و رشد فکرى دادن جامعه است. در جوامع شیعى، یکى از عوامل مهمى که در رشد آگاهى وفکرى جامعه نقش برجسته دارد و آن را با گذشته و تاریخ طولانىاش پیوند مىدهد، احساسات کنونى را با وقایعى کهقرنها پیش روى داده گره مىزند و کارکرد مهم و پنهانش جلوگیرى از انقطاع و فراموشىگذشتهتاریخىاست،عاشوراوبزرگداشتهرسالهآناست.23
نقش مجالس حسینى در بالا بردن سطح فکرى جامعه شیعه در ابعاد گوناگون اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اخلاقىو رفع شبهات مربوط به دین و فرهنگ بر کسى پوشیده نیست. به جرأت مىتوان گفت مجالس عزاى حسینى یکدانشگاه است براى عموم افراد جامعه. پیروان حسین علیهالسلام در حسینیهها، با آموزههاى دین آشنا مىشوند و دانش و بینشدینىشان افزایش مىیابد. عزادارى تجلى بیعت عاشقانه با اندیشه و راه حسین علیهالسلام است. اصلاً غیر از بیان دیگر معارفدینى، تنها بازگویى تاریخ عاشورا، خود بیان معارف دین است.
اگر اموال و پولهاى هنگفت به ترویج تعلیمات اخلاقى و اجتماعى اختصاص یابد و مراکزى براى این کار در طولسال فعالیت کند، به اندازه مجالس عزادارى حسینى از ثبات و کارکرد برخوردار نیست و با استقبال گسترده روبهرونمىشود. امام حسین علیهالسلام با سرمایه اخلاص و فداکارى، مدرسهاى بنیان نهاد که حدود چهارده قرن فعال و رو به گسترشاست. اعتراف ناپلئون در اینباره جالب است:
ما اگر یک امر اجتماعى یا سیاسى داشته باشیم، باید دهها هزار کارت چاپ کنیم و با زحمات زیادى آنها را بهدیگران برسانیم. تازه، از آن تعداد حدود هزار نفرشان حاضر مىشوند؛ لیکن مسلمانان و شیعیان با نصب یک پرچمسیاه بر سردر خانهاى، اعلام مىکنند مىخواهیم براى حسین عزیزمان عزادارى کنیم، دهها هزار نفرشان در ظرف دوساعت در مجلس جمع مىشوند.
[24]
ج. احیاى ارزشهاى دینى
در مجالس عزاى حسینى، ارزشها و پیامهاى عاشورا که همان ارزشها و پیامهاى دین است، احیا و ترویج مىگردد. درعاشوراى حسینى، مبلغان و مداحان بىشمارى در سراسر جوامع شیعى، بسیج مىشوند تا معارف دین و پیام عاشورا رابه مردم بازگویند. در ایام عزادارى، این پیامها مکرر و به شیوههاى گوناگون براى عزاداران القا مىگردد که در نهادینه شدنآن در ذهنها و دلها بسیار مؤثر است. اهمیت امر به معروف و نهى از منکر، آزادمردى، عزت نفس، شجاعت،موجشکنى، غیرت دینى، ترجیح دین و عقیده بر خود، وفادارى بىمانند به پیشوا، نظم و انضباط، رعایت اصول انسانىحتى در حق دشمن، عشق به نماز، دعا و مناجات، و توبه، دستهاى از ارزشهاى دینى است که در تابلوى عاشورا بهبهترین شکل نقش بسته است. بررسى همه ارزشها و پیامهاى عاشورا پژوهش بسیار گستردهاى مىطلبد. در این نوشتار،چند تا از آنها بررسى مىشود که در نظر نگارنده مهمتر و در احیاى دین مؤثرتر و دربرگیرنده بسیارى از ارزشهاى دیگراست و در عین حال برجستگى بیشترى نیز در عزادارىها دارد.25
1. تولى و تبرى: تولى و تبرى (جاذبه و دافعه براساس ملاکهاى دینى) دو مفهوم و ارزش اساسى در دین اسلام و دوعامل نیرومند براى بقاى دین و جلوگیرى از بسیارى انحرافات علمى و عملى است. عزادارىها به بهترین وجه، نمادتولى و تبرى و آکنده از عشق به اهلبیت و آرمانهاى آنان و اعلام برائت از دشمنانشان است. «زیارت عاشورا» که وردزبان عزاداران حسینى است، در حقیقت، متن مکتوب برائتنامه و ولایتنامه براى عزاداران به شمار مىآید. در زیارتعاشورا جملاتى همانند «انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولى لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» بهشکلهاى گوناگون، بارها تکرار شده است. به علاوه در آن، از پیشوایان گمراهى، نفاق و ستم به صورت خاص، اعلامبیزارى و نسبت به اهلبیت رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهاعلام وفادارى مىگردد.
برپایى مراسم عزادارى حسینى، بر اساس حدیث «هل الدین الا الحب و البغض» و ترویج محبت اهلبیت علیهمالسلاماست. گریه در آن، اکسیرى است که دلها را بیش از پیش حسینى مىسازد. گریه عاشورا همانگونه که بذر عشقحسین علیهالسلام و یاران او را در دلها مىکارد، احساسات را در برابر یزید و افرادى همانند او نیز مىشوراند.26
2. روحیه جهاد و شهادتطلبى: جهاد در راه خدا یکى از دستورهاى مورد تأکید اسلام است، تا جایى که اندیشه و روحیه آننیز براى یک مسلمان راستین ضرورى و شرط ایمان به شمار آمده. از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نقل گردیده است: «هرکس بمیرد،در حالى که جهاد نکرده و در دل نیز قصد آن را نداشته باشد، با شعبهاى از نفاق مرده است.»27
جهاد، مهمترین راهکار دفاعى اسلام و جامعه اسلامى در برابر خطرها و تهدیدهاست. با جهاد و شهادتطلبى استکه دین، عزت، قدرت و احترام در جامعه پایدار مىماند. باز هم از رسول خدا نقل گردیده است: «خداوند امت مرا بهوسیله سُم اسبها و فرودگاه نیزهها عزیز ساخت.»28 دشمنان اسلام نیز به خوبى به این موضوع توجه دارند، و بههمین جهت، بسیار مىکوشند تا فرهنگ جهاد و شهادتطلبى را به شیوههاى گوناگون از میان امت اسلامى بردارند.
امیرمؤمنان علیهالسلام در تبیین جهاد مىفرماید:
جهاد لباس تقوا، و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسى که جهاد را ناخوشایند بداند و ترک کند، خدا لباسخوارى بر او مىپوشاند و دچار بلا و مصیبت و کوچک و ذلیل مىگردد؛ دل او در پرده گمراهى مىماند و حق از اوروى مىگرداند؛ به جهت ترک جهاد، به خوارى محکوم و از عدالت محروم است.
[29]
از این فرموده امام علیهالسلام برمىآید همانگونه که ترک جهاد پیامدهاى منفى بسیار دارد، اگر ملتى روحش روح جهاد وفرهنگش فرهنگ مبارزه در راه خدا باشد و خود را با این سلاح مجهز کرده و این سپر را همواره در دست داشته باشند،دیگر هیچ ضربتى بر آنها کارگر نمىافتد.30
بىتردید اصل حادثه عاشورا و مراسمهاى عزادارى آن بیشترین نقش را در احیا و گسترش فرهنگ جهاد وشهادتطلبى در جوامع اسلامى، به ویژه در میان شیعیان داشته است. به گواهى تاریخ، از میان جوامع اسلامى،پرتحرکترین، بىباکترین و حماسهسازترین آن، شیعیاناند. این نیست مگر به برکت خون سیدالشهدا علیهالسلام و یارانش وآثار عزادارى بر آن عزیزان. امام حسین علیهالسلام برترین شهید جهان اسلام به شمار مىآید و یاران فداکار او، بهترین یاراناند.عزادارى و گریه بر این شهیدان در حقیقت ترویجفرهنگ، آرمانواندیشههاىآنعزیزاناست.
اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده، مایل است که مردم بر شهید بگریند؛زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او وحرکت در موج اوست.
[31]
درسى که از جنبه اجتماعى، مردم باید از شهادت شهید بگیرند، این است که اولاً نگذارند آنچنان زمینهها پیدا شود.از آن جهت، آن فاجعه به صورت یک امر نبایستنى بازگو مىشود و اظهار تأسف مىگردد که به قهرمانان ظلم و قاتلینشهید مربوط است؛ براى اینکه افراد جامعه از تبدیل شدن به امثال آن جنایتکاران خوددارى کنند. همچنانکهمىبینیم نام یزید و ابنزیاد و امثال آنها به صورتى درآمده که هرکس در مکتب عزادارى واقعى امام حسین تربیتشده باشد، از کوچکترین تشبه به آنها در عمل ابا دارد.
درس دیگرى که باید جامعه بگیرد این است که به هر حال باز هم در جامعه زمینههایى که شهادت را ایجاب کند پیدامىشود؛ از این نظر باید عمل قهرمانانه شهید از آن جهت که به او تعلق دارد و یک عمل آگاهانه و انتخاب شده استو به او تحمیل نشده است، بازگو شود و احساسات مردم شکل و رنگ احساس آن شهید را بگیرد. اینجاست کهمىگوییم: گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موجاوست.
[32]
پروفسور براون مىنویسد:
گروه شیعه یا طرفداران على علیهالسلام به قدر کافى هیجان و از خودگذشتگى نداشتند؛ اما پس از رخداد عاشورا، کاردگرگون شد. تذکار زمین کربلا به خون فرزند پیامبر آغشته بود، یادآورى عطش سخت وى و پیکرهاى نزدیکانش کهدر اطراف او روى زمین ریخته بودند، کافىبود که عواطف سستترین مردم را به هیجان درآورد و روحها را غمگینکند؛ چنانکهنسبتبهرنجوخطر،حتىمرگبىاعتناشوند.33
3. ظلم و باطلستیزى: عاشورا نماد ظلم و باطلستیزى است. زنده نگهداشتن یاد امام حسین علیهالسلام و یارانش که مبارزان وفدائیان این مبارزه مقدس بودند، و عزادارى بر آنها، خود نوعى ستمستیزى، حمایت از مظلوم و گروه حق به شمارمىآید. عزادارى بر این شهیدان، افراد را در برابر ظلم، انحراف و باطل، غیرتمند، بىباک و داراى احساس مسئولیتمىنماید. لعن بر یزید و معاویه، در حقیقت اعلام نفرت از هر زمامدارى است که روح و روش آنان در او وجود دارد.مرثیهخوانى بر سالار شهیدان، خون غیرت و اراده را در قلب و روان هر عزادارى تزریق مىکند. امام خمینى قدسسرهمىفرمایند:
این خون سید شهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستهجات عزیز عاشوراستکه مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر سستى نبایدکرد.
[34]
ایشان در جاى دیگر مىفرمایند:
بدانند آنچه دستور ائمّه علیهمالسلام براى بزرگداشت این حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگرانآلبیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتهاست بر سردمداران ستمپیشه در طول تاریخ الىالابد. و مىدانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنىامیه ـ لعنهاللّه علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر سرستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستمشکن است.35
مسیو ماربین، خاورشناس آلمانى، در کتاب سیاست اسلامى مىنویسد:
بىاطلاعى بعضى از تاریخنویسان ما موجب شده که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینانگزافه گفته و به شیعه تهمت زدهاند. ما در میان اقوام و ملتها مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیدهایم؛ زیراشیعیان به واسطه برپا کردن عزادارى حسین، سیاستهاى عاقلانهاى را انجام داده و نهضتهاى مذهبى ثمربخشى رابه وجود مىآورند. کسى که سیر تکاملى شیعه را بررسى کند و زندگى آنانى را که عزاى حسین را به پا مىکنند درمدت صد سال اخیر مورد مطالعه قرار دهد، مىفهمد که شیعه به آخرین مرحله تکامل خود رسیده است.[!] صدسالپیش، شیعیان و پیروان على و حسین در هند انگشتشمار و کم بودند؛ ولى امروز شیعیان هند در مرتبه سوم از نظرمذهبى قرار گرفتهاند و همچنین در سایر نقاط جهان.... من معتقدم رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان بهخاطر شهادت حسینبن على و آن رویدادهاى غمانگیز مىباشد و یقین دارم که سیاست عاقلانه مسلمانان و اجراىبرنامه زندگىساز آنان به واسطه عزادارى حسین بوده است. مادامى که این روش و خصلت در میان مسلمانان وجوددارد، هرگز آنان تن به خوارى نمىدهند و تحت اسارت کسى نمىروند. ... من خودم چند بار در استانبول در مجالسعزادارى حسین شرکت کردم و به واسطه مترجم شنیدم که مىگویند: حسینى که بر ما طاعتش واجب است، هرگززیر بار ظلم و ستم نرفت و با یزید جنایتکار سازش نکرد؛ از خود، خاندان و اموالش گذشت تا شرافت و بلندىحسب و مقام خود را حفظ کند و به این واسطه بود که به نام نیکى رسید و شهرت به سزایى در دنیا پیدا کرد، به مقامقرب الهى رسید و حایز مقام شفاعت در قیامت گشت؛ ولى دشمنان او در دنیا و آخرت به بدبختى و زیانکارى دچارشدند. من از آن پس فهمیدم که شیعیان در حقیقت از این راه به همدیگر درس جوانمردى و شجاعت مىآموزند و بههمدیگر مىگویند: اگر شما شیعه هستید و اصحاب شرف مىباشید و خواهان سیادت و بزرگى هستید، پس به زیرباریزید و یزیدیان نروید، ذلت و خوارى قبول نکنید، بلکه مرگ باعزت را بر زندگى ذلتبار برگزینید تا در دنیا وآخرت رستگار باشید. پرروشن است امتى که از گهواره تا گور چنین تعالیم عالى را مىآموزد به چه درجهاى از افکارنغز و سجایاى عالى خواهند رسید. آرى چنین ملتى سزاوار است که به عالىترین درجه سعادت و شرافت برسند وآنان هستند که از حریم شرافت وحماسههاى خود بهخوبى پاسدارى مىکنند و از این راه به تمدن عالى روز مىرسندو این مکتب است که حقوق انسانى را آموزش و اصول سیاست را یاد مىدهد.
[36]
نتیجهگیرى
موضوع این پژوهش، بررسى کارکرد و چگونگى اثرگذارى عزادارى حسینى در تقویت و زنده نگهداشتن دین بود.عزادارىها از یکسو جامعه عزادار شیعى را به شیوههاى گوناگون نیرومند، پویا و برجسته مىسازد، و از سوى دیگرزمینه را براى انتقال فرهنگ دینى به نسلهاى بعدى فراهم و ارزشهاى دینى را در میان آنان تقویت مىکند و گسترشمىدهد. بدین صورت، همانگونه که اصل واقعه کربلا موجب احیاى دین گردید، مسلمانان را متوجه نقشه براندازىاسلام و خطر حکومت بنىامیه نمود و در برابر آنان، جسارت قیام داد و در نهایت نیز موجب سقوط آن شد، مجالسعزادارى حسینى نیز، در زنده نگهداشتن دین به ویژه مذهب اهلبیت، نقش برجسته ایفا مىنماید. پیروان امیرمؤمنان علیهالسلامکه پس از رحلت رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهاندک و در زمان حکومت معاویه نیز به شدت منزوى شده بودند، پس از واقعه کربلا،روز به روز حضور آنان میان جامعه اسلامى برجستهتر و مؤثرتر گردید،37 تا اینکه در عصر حاضر به یک قدرتمذهبى، اجتماعى و سیاسى انکارناپذیر تبدیل شده است. گذشته از پشتوانه منطقى استوار شیعه، مهمترین عاملاثرگذار در تقویت و گسترش این مذهب، به ویژه در میان عامه مردم، عزادارى حسینى است. «یکى از رمزهاى بزرگى کهبالاترین رمز است، قضیه سیدالشهداست ... باید این رمز را حفظ بکنیم، این مجالسى که در طول تاریخ برپا بوده است وبا دستور ائمّه علیهمالسلام این مجالس بوده است.»38
-
منابع
- ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، تهران، اوج علم، 1380.
- ـ باقى، عمادالدین، جامعهشناسى قیام امام حسین علیهالسلام و مردم کوفه، تهران، نى، 1379.
- ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، مؤسسه آلالبیت، 1429ق.
- ـ حکیم، سید محمّدباقر، الإمام حسین علیهالسلام ، نجف، مؤسسة التراث الشهید الحکیم، 2008م.
- ـ خمینى، روحاللّه، تبیان (آثار موضوعى)، دفتر سوم (قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى قدسسره)، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینى قدسسره، 1373.
- ـ خمینى، روحاللّه، ولایت فقیه، نرمافزار نور.
- ـ ذبیح، علیرضا، عرفان سرخ: تأثیر فرهنگ شهادتطلبى در حفظ ارزشهاى دینى، قم، مرکز پژوهشهاى اسلامى، 1384.
- ـ ریتزر، جورج، نظریههاى جامعهشناسى در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، علمى و فرهنگى، چ ششم، 1381.
- ـ سلیمى، عبدالحکیم، فلسفه عزادارى امام حسین علیهالسلام ، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام ، تهران، مجمع جهانى اهلالبیت،1381.
- ـ عصمتى، سبحان، عزاداى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام ، تهران، مجمع جهانى اهلالبیت، 1381.
- ـ قاسمى، حکیمه، فلسفه عزادارى یا اهمیت سوگوارى، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام ، تهران، مجمع جهانى اهلالبیت،1381.
- ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
- ـ گیدنز، آنتونى و کارن بردسال، جامعهشناسى، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نى، 1386.
- ـ محمّدى رىشهرى، محمد و دیگران، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1375.
- ـ مریجى، شمساللّه، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره، 1382.
- ـ مطهّرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، قم، صدرا، چ سیزدهم، 1373.
- ـ یزدى مطلق (فاضل)، محمود، خورشید شهادت (مجموعه مقالات)، تهران، دانشگاه امام حسین، 1375.
-
پى نوشت ها
- 1 کارشناس ارشد جامعهشناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. دریافت: 21/12/88 ـ پذیرش: 12/2/89.
- 1ـ از آنجا که موضوع پژوهش حاضر، بررسى و تحلیل کارکردهاى یک واقعیت خارجى عزادارى است، ارجاع به منابع در آن چندان اهمیت ندارد؛ آنچه در اینگونه پژوهشها مهم است، تحلیل درست و شکافتن ابعاد موضوع است. با وجود این، به منابع مورد استفاده ارجاع داده شده؛ ولى این کار در بسیارى موارد، تنها به جهت طرح عنوان در آن منبع یا اقتباس مطلب از آن است.
- 2ـ آنتونى گیدنز و کارن بردسال، جامعهشناسى، ترجمه حسن چاوشیان، ص 26.
- 3ـ جورج ریتزر، نظریههاى جامعهشناسى در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثى، ص 144ـ147.
- 4ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 14، ص 373 / محسن قرائتى، تفسیر نور، ج 8، ص 41 / فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 3، ص 237.
- 5ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 14، کتاب حج، باب 66، ح 2.
- 6ـ همان، ج 12، کتاب حج، باب 12، ح 9.
- 7ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، باب 9.
- 8ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیهالسلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ج 7، ص 323.
- 9ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 132.
- 10ـ شمساللّه مریجى، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، ص 262.
- 11ـ عمادالدین باقى، جامعهشناسى قیام امام حسین علیهالسلام و مردم کوفه، ص 77ـ78.
- 12ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 66.
- 13ـ همان، ص 83.
- 14ـ شمساللّه مریجى، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، ص 266 / عمادالدین باقى، جامعهشناسى قیام امام حسین علیهالسلام و مردم کوفه، ص 77ـ78.
- 15ـ سبحان عصمتى، عزادارى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ج 5، ص 111.
- 16ـ همان، ص 110.
- 17ـ همان، ص 108.
- 18ـ شمساللّه مریجى، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، ص 279 / عمادالدین باقى، جامعهشناسى قیام امام حسین علیهالسلام و مردم کوفه، ص 77ـ81.
- 19ـ حکیمه قاسمى، فلسفه عزادارى یا اهمیت سوگوارى، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ج 5، ص 164.
- 20ـ محمود یزدى مطلق فاضل، خورشید شهادت (مجموعه مقالات)، ج 3، ص 312.
- 21ـ سید محمّدباقر حکیم، الامام حسین علیهالسلام، ص 288.
- 22ـ سبحان عصمتى، عزادارى از نگاه دیگر، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ج 5، ص 111.
- 23ـ عمادالدین باقى، جامعهشناسى قیام امام حسین علیهالسلام و مردم کوفه، ص 81.
- 24ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیهالسلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ج 7، ص 322.
- 25ـ مسئله امر به معروف و نهى از منکر، با آنکه در اصل قیام عاشورا بسیار با اهمیت است، ولى به نظر مىآید عزادارىها در ترویج آن، نقش برجستهاى ندارد؛ به همین دلیل، از طرح آن، به عنوان یکى از مهمترین کارکردهاى عزادارى صرفنظر گردید.
- 26ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیهالسلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ص 316.
- 27ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزانالحکمة، ج 2، ص 312، ح 2669.
- 28ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 5، ص 2.
- 29ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، ص 75.
- 30ـ علیرضا ذبیح، عرفان سرخ، ص 213.
- 31ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 108.
- 32ـ همان، ص 120.
- 33ـ شمساللّه مریجى، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، ص 326.
- 34ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 74.
- 35ـ همان، ص 66.
- 36ـ عبدالحکیم سلیمى، فلسفه عزادارى امام حسین علیهالسلام، در: مجموعه مقالات همایش امام حسین علیهالسلام، ص 324.
- 37ـ شمساللّه مریجى، تبیین جامعهشناختى واقعه کرب و بلا، ص 319ـ326.
- 38ـ امام خمینى، تبیان، دفتر سوم قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى، ص 75.