معرفت، سال نوزدهم، شماره پنجم، پیاپی 152، مرداد 1389، صفحات 59-

    تدوین مصحف یا بازنویسى آیات

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    شمس الله معلم کلائی / *کارشناس ارشد - تفسیر و علوم قرآن مؤسسه
    چکیده: 
    چگونگى جمع قرآن در شمار مسائلى است که میان پژوهشگران علوم قرآن همواره مطرح بوده است. برخى بر این باورند که قرآن، نخستین بار در زمان ابوبکر، توسط زیدبن ثابت تدوین شد. اما حتى از نوشته‏هاى محققان اهل‏سنت1 و تصریحات آنان نیز به دست مى‏آید که قرآن در عصر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به طور کامل نوشته شد. آن حضرت و عده‏اى از صحابه، از جمله کاتبان وحى، داراى قرآن کاملى بودند که در آن، آیات هر سوره به طور منظم مرتب شده بود. پس، تلاشى که زید به دستور ابوبکر پس از رحلت رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله براى جمع قرآن انجام داد، تنها بازنگارى آیات بود؛ بدین صورت که آیات را از روى نوشت‏افزارهاى مختلف جمع کرد و روى اوراق و برگه‏ها نوشت.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    شمس‏اللّه معلّم‏کلایى-1

    چکیده

    چگونگى جمع قرآن در شمار مسائلى است که میان پژوهشگران علوم قرآن همواره مطرح بوده است. برخى بر این باورند که قرآن، نخستین بار در زمان ابوبکر، توسط زیدبن ثابت تدوین شد. اما حتى از نوشته‏هاى محققان اهل‏سنت1 و تصریحات آنان نیز به دست مى‏آید که قرآن در عصر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به طور کامل نوشته شد. آن حضرت و عده‏اى از صحابه، از جمله کاتبان وحى، داراى قرآن کاملى بودند که در آن، آیات هر سوره به طور منظم مرتب شده بود. پس، تلاشى که زید به دستور ابوبکر پس از رحلت رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله براى جمع قرآن انجام داد، تنها بازنگارى آیات بود؛ بدین صورت که آیات را از روى نوشت‏افزارهاى مختلف جمع کرد و روى اوراق و برگه‏ها نوشت.

    کلیدواژه‏ها: جمع قرآن، تدوین قرآن، بین‏الدفتین، مصحف، صحف، زیدبن ثابت، بازنویسى آیات.

     مقدّمه

    نگارش، جمع و تدوین قرآن2 از مسائلى است که قرآن‏پژوهان در تاریخ قرآن، همواره به آن عنایت داشته‏اند.

         بدون شک، قرآن در زمان حیات پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نوشته شده و آیات هر سوره به صورت منظم کنار هم گرد آمده بود، اما در مورد زمان تدوین قرآن و قرار گرفتن آن میان دو جلد، سه دیدگاه متفاوت وجود دارد که عبارتند از: 1. تدوین قرآن در زمان خود حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله؛ 2. تدوین مصحف پس از رحلت آن حضرت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و در زمان ابوبکر، به دستور وى توسط زیدبن ثابت؛ 3. تدوین مصحف در زمان عثمان.3

        برخى از صاحب‏نظران با تمسّک به روایات اهل‏سنّت و با ردّ قول اول، تدوین قرآن در زمان صحابه را بدون اشکال دانسته و آن را از مسلمات قطعیه تاریخ شمرده‏اند.4 اما گروهى نیز با اشکال به این روایات، جمع قرآن در زمان خلفا را امرى موهوم و پندارى غلط، و آن را مخالف قرآن، سنت، عقل و اجماع دانسته5 و دلایل متعددى بر این مدعا آورده‏اند.6

        تحقیقاتى که در این زمینه صورت گرفته گرچه شایسته تقدیر است، اما علاوه بر منابع روایى، باید به سخنان و گفتار اندیشمندان اهل‏سنّت نیز مراجعه نمود و نظر آنان را از لابه‏لاى مطالبشان در این‏باره جویا شد.

         آنچه که به نظر قطعى مى‏رسد این است که کل قرآن در زمان حیات پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مکتوب و جمع‏آورى شده بود، و زید نیز به دستور ابوبکر به بازنویسى آیات قرآن اقدام کرد و توانست با شیوه‏اى خاص آیات هر سوره را نوشته و گردآورى نماید، ولى کار وى در همین مرحله متوقف ماند و نتوانست به تدوین و قرار دادن قرآن میان دو جلد بپردازد. برخى از بزرگان اهل‏سنّت نیز معترفند که زید به تنظیم سوره‏ها اقدام ننمود7 و فقط توانست به

    جمع‏آورى و بازنویسى آیات هر سوره نایل آید. از این‏رو، نمى‏توان نظریه تدوین قرآن‏در عصرخلیفه‏اول را پذیرفت.

         این بحث از آن جهت ضرورت دارد که عده‏اى بر این باورند که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهقرآن در مکان‏هاى مختلف پراکنده بود و خلیفه اول با کمک زیدبن ثابت توانست قرآن را تدوین کرده و بین‏الدفتین قرار دهد و آن را از خطر زایل شدن نجات بخشد؛ از این‏رو، او را احیاگر قرآن بعد از رحلت حضرت رسول معرفى کرده و آن را فضیلتى دانسته‏اند که تنها به او اختصاص یافته است.8 اینان با طرح این بحث، موجب انحراف اذهان از مسئله مهم تاریخى مبنى بر علت نپذیرفتن مصحف امام على علیه‏السلام ازسوى‏خلیفه‏اول شده‏اند.

         این پژوهش در پى اثبات این است که زید فقط به بازنویسى آیات اقدام کرد؛ یعنى آیات قرآن را روى یک نوشت‏افزار خاص نوشت، اما قرآن را تدوین نکرد و بین‏الدفتین قرار نداد و منشأ چنین عملى نیز گرایش‏هاى سیاسى حکومت وقت بود.

         در این مقاله براى اثبات مدعاى خود مسائل زیر را بررسى کرده‏ایم:

    الف. جمع قرآن در زمان رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

    قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به صورت نوشته‏شده در سطور و حفظ در صدور نگه‏دارى مى‏شد. امورى بر این امر دلالت دارد:

         1. تشویق حضرت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به نوشتن قرآن

    حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله علاوه بر تشویق مسلمانان بر حفظ قرآن،9 به کتابت قرآن نیز سفارش و تشویق مى‏کردند.

    کتابت قرآن و جمع آن در سطور به دو گونه بوده است: 1. کتابت ناقص؛ 2. کتابت کامل. هر دو نوع کتابت در زمان آن حضرت اتفاق افتاده است. از این‏رو، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همواره مردم را به قرائت قرآن از روى نوشته توصیه مى‏کردند: «لَیسَ شَى‏ءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّیطَانِ مِنَ الْقِرَاءَةِ فِى الْمُصْحَفِ نَظَرا وَ الْمُصْحَفُ فِى الْبَیتِ یطْرُدُ الشَّیطَان»؛10 چیزى مانند قرائت قرآن از روى مصحف براى شیطان سخت‏تر نیست، وجود مصحف در خانه، شیطان را دور مى‏سازد. همچنین ابوذر در حدیثى نقل مى‏کند که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمودند: «النَّظَرُ فِى الصَّحِیفَةِ یعْنِى صَحِیفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَةٌ»؛11 نگاه به صفحات قرآن عبادت است. و نیز بیان داشته‏اند: «مَن قَرَأ القُرآنَ فى المُصحَفِ کَُتِبَ لَه اَلفُ حَسَنَةٍ»؛12 براى کسى که قرآن را از روى مصحف تلاوت کند هزار حسنه نوشته مى‏شود.

         به دنبال چنین سفارش‏هایى، مسلمانان درصدد نگارش آیات برآمدند و برخى توانستند مصحفى براى خود فراهم آورند. حمزه عموى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که در جنگ احد به شهادت رسید، از جمله کسانى است که مصحف ناقصى براى خود تهیه کرده بود.13

         2. کتابت آیات قرآن توسط کاتبان وحى

    با آغاز نزول قرآن، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نویسندگانى را که «کاتبان وحى» نامیده مى‏شدند برگزیدند تا قرآن را بنویسند. وظیفه آنان این بود که هر گاه آیه‏اى نازل مى‏شد آن را بر روى صحیفه‏هایى مى‏نوشتند و نسخه‏اى از آن را در اختیار آن حضرت قرار مى‏دادند.14 زید مى‏گوید: ما نزد رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ورقه‏هاى قرآن را جمع‏آورى مى‏کردیم. این کلام زید دلالت آشکار دارد بر اینکه قرآن در زمان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جمع شده بود.15 زرکشى نیز بر این مطلب تأکید کرده، مى‏گوید: جمع قرآن در سه زمان اتفاق افتاده است: 1. در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله؛ 2. در زمان ابوبکر؛ 3. در زمان عثمان.16

        کاتبان وحى نه تنها قرآن را در حضور خود رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمى‏نوشتند و آن را در اختیار ایشان قرار مى‏دادند، بلکه نسخه‏اى نیز براى خود مى‏نوشتند.17 همچنین اینان ملزم به عرضه قرآن‏هاى خود بر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بودند. ذهبى هفت نفر از کاتبان وحى را در شمار کسانى مى‏آورد که قرآن را بر آن حضرت عرضه مى‏کردند: «الذین عرضوا على النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سبعة: على علیه‏السلام، عثمان‏بن عفان، أبى، ابن‏مسعود، زید، ابوموسى و ابوالدرداء.»18 از این روایات استفاده مى‏شود که این گروه، قرآن گردآورى شده خود را بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عرضه مى‏کردند تا مبادا در آن اشکالى به وجود آمده باشد و یا غلط ثبت شده و یا در ترتیب آن اشتباهى رخ داده باشد.19

         3. مرتب‏شدن آیات در سوره‏ها به ‏دستور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

    ترتیب آیات قرآن نیز به دستور خود رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله صورت گرفت و هرگاه آیه‏اى نازل مى‏شد همواره مى‏فرمودند: آنها را بنویسید و این آیه را در فلان سوره قرار دهید: «و کان کلما أنزل علیه شى‏ء من القرآن أمر بکتابته و یقول فى مفترقات الآیات: ضعوا هذه فى سورة کذا.»20 در روایت دیگرى نیز آمده است: «کان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مما یأتى علیه الزمان و هو ینزل علیه من السور ذوات العدد فکان إذا أنزل علیه الشى‏ء دعا بعض من یکتب له فیقول ضعوا هذه فى السورة التى یذکر فیها کذا و کذا و إذا أنزلت علیه الآیات قال ضعوا هذه الآیات فى السورة التى یذکر فیها کذا و کذا و اذا أنزلت علیه الآیة قال ضعوا هذه الآیة فى السورة التى یذکر فیها کذا و کذا.»21

         4. نگارش کل قرآن در زمان حضرت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

    عقیده مشهور آن است که کل قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نوشته و جمع شده است. افرادى مانند سیوطى، زرقانى، ابن عاشور، عبدالقادر، صبحى صالح و دیگران تصریح کرده‏اند که همه قرآن در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مکتوب و جمع‏شده‏بود.22به‏ سخن ‏برخى ‏از آنان ‏در ذیل ‏اشاره ‏مى‏کنیم:

        ـ «و قد کان القرآن کتب کله فى عهد رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله»؛23 تمام قرآن در زمان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مکتوب بود.

         ـ «أن القرآن کان مکتوبا کله على عهد الرسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله»؛24 کل قرآن در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به صورت مکتوب در آمده بود.

         ـ «من قال إنه لم یجمع على عهد الرسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فقد أخطأ»؛25 کسى که بر این باور باشد قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جمع نشده، در اشتباه است.

         ـ «و قد جمع من الصحابة القرآن کله فى حیاة رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله»؛26 تعدادى از صحابه همه قرآن را جمع‏آورى کرده بودند.

         ـ قد جُمِع القرآن کلُّه من هذا الوجه (وجه ترتیب الآیات) فى زمن النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله»؛27 تمام قرآن در حالى که آیات آن مرتب شده بود در زمان‏پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جمع شد.

         نتیجه آنکه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مردم فقط به حفظ قرآن اکتفا نمى‏کردند، بلکه در همان زمان، قرآن علاوه بر حفظ، مکتوب هم مى‏شد؛ چه به صورت ناقص در دست برخى مردم و چه به صورت کامل نزد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و کاتبان وحى، و نیز آیات هر سوره به صورت کامل جمع‏آورى و ترتیب یافته بود.

    ب. کاربرد مصحف درباره قرآن در زمان حضرت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

    «صحیفه» مفرد صحف و صحائف، در لغت یعنى: هر آنچه که در آن چیزى نوشته باشند28 و به معناى تکه‏اى از کاغذیاپوست‏و ... است‏که‏درآن‏چیزى‏مکتوب باشد.29

        «مصحف»، جمع آن مصاحف و در لغت، چیزى است که در آن، صحف جمع شده است؛ یعنى چیزى که داراى دو جلد بود و در آن اوراق، جمع‏آورى و نگه‏دارى مى‏گردید.30

        در اصطلاح، مراد از «صحف» ورقه‏هایى است که در آنها آیات قرآن به صورت منظم جمع شده‏اند، و مراد از «مصحف»، ورقه‏هایى است که در آن آیات هر سوره و نیز تمامى سوره‏ها به ترتیب و پشت سر هم قرار گرفته‏اند.31

        واژه «مصحف» در زمان حیات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهکاربرد فراوان داشته و تعبیر رایجى بوده است، حتى خود ایشان نیز از قرآن‏هاى موجود در آن زمان به «مصحف» تعبیر کرده‏اند نه صحیفه. براى نمونه، به دو روایت اشاره مى‏شود: عن عثمان‏بن عبداللّه‏بن أوس الثقفى عن جده قال: قال رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: «قراءة الرجل فى غیر المصحف ألف درجة و قراءته فى المصحف تضاعف على ذلک ألفى درجة»؛32 خواندن قرآن از روى غیرمصحف هزار درجه و از روى مصحف دو هزار درجه دارد. همچنین فرمودند: «أعطوا أعینکم حظها من العبادة النظر فى المصحف»؛33 بهره عبادت چشمان خود را با نگاه به مصحف پرداخت نمایید.

         ابن‏مسعود نیز از قرآن، به «مصحف» تعبیر کرده و گفته است: «أدیموا النظر فى المصحف.»34 ابن‏قتیبه نیز در کتاب خود از مصحف ابن‏مسعود و أبىّ سخن به میان آورده است.35

        اما از آن‏رو که در زمان ابوبکر، زید نتوانست به تنظیم سوره‏ها اقدام کند، نمى‏توان جمع وى را مصحف نامید، بلکه او فقط به جمع صحف و مرتب کردن آیات هر سوره دست یافت. چنان‏که عثمان نیز به این مطلب توجه نموده و از جمع زید به عنوان «صحف» یاد کرد و قرآن خود را «مصحف» نام نهاد. در همین زمینه، بخارى مى‏گوید: عثمان از حفصه درخواست کرد تا صحیفه‏هاى نزد خود را براى انجام نسخه‏بردارى در مصاحف به وى بدهد.36 در این عبارت، عثمان از قرآن ابوبکر به «صحیفه» تعبیر کرد نه مصحف؛ ولى در همان حال، از قرآن دیگرى که خود در حال تنظیم آن بود به نام «مصحف» یاد کرد. این نشان مى‏دهد که در آن عصر صحیفه غیر از مصحف بود. ابن‏عبدالبر نیز گفته است: ابوبکر دستور داد تا زید قرآن را در صحیفه‏هایى جمع کند و وى نیز آیات را در این صحیفه‏ها نوشت.37

        از روایات و نقل‏هاى تاریخى فوق به دست مى‏آید که در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و صحابه، مصحف وجود داشت و استفاده از واژه مصحف تعبیر رایجى بوده است. زرقانى نیز تصریح کرده است که حضرت على علیه‏السلام و برخى دیگر از صحابه پیش از جمع ابوبکر داراى مصحف بودند.38 به همین سبب، عده‏اى بحث «اَوَّلیت خاصه» را مطرح کرده و گفته‏اند: درست است که پیش از جمع ابوبکر، صحابه نیز داراى مصاحفى بوده و قرآن را نوشته بودند، اما او چون به روش خاصى نوشته، بنابراین، از این لحاظ اولین فردى است که قرآن را نوشته است.39

        پس مى‏توان گفت: عمل زید به فرمان ابوبکر، صرفا جمع‏آورى آیات بود نه تدوین و قرار دادن آیات بین‏الدفتین. از این‏رو، برخى با منکر شدن مصحف ابوبکر، کار تدوین را به زمان عثمان نسبت داده و گفته‏اند: مراد از جمع ابوبکر، نسخه‏بردارى از آیات و نوشتن آنها بر روى صحیفه‏هاست و مراد از جمع در زمان عثمان، قرار دادن آنها بین‏الدفتین.40 بنابراین، کار زید فقط جمع بر روى صحف و اوراق بوده است. پس در واقع، در زمان پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرآن، جمع‏آورى و در زمان ابوبکر نسخه‏بردارى گردید.41 برخى دیگر نیز در تأیید این کلام، کتابت قرآن را دو مرحله‏اى دانسته و معتقدند: در مرحله اول که زمان ابوبکر رخ داد، آیات بر روى صحیفه‏ها و نوشت‏افزارهاى خاصى مکتوب شد.42 اما مرحله دوم جمع‏آورى این صحیفه‏ها و قرار دادن آنها در یک مصحف واحد بوده است که در زمان عثمان واقع شد.43 بنابراین، تدوین به معناى مرتب کردن سوره‏ها و قرار دادن آنها میان دو جلد، قطعا در زمان ابوبکر صورت نگرفته است. اما اگر کار زید مرتب کردن آیات (با ترتیبى که رسول خدا دستور داده بودند) باشد؛ این همان کارى بود که برخى از صحابه و کاتبان وحى در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله انجام داده بودند. در نتیجه، کار زید با کار کسانى همچون أبىّ و ابن‏مسعود و دیگران که براى خود، مصاحفى داشتند تفاوتى ندارد.

    ج. مراد از پراکندگى قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

    در عصر نزول، نوشت‏افزارهایى که براى نوشتن قرآن استفاده مى‏شد مختلف بوده و صحابه آیات قرآن را بر روى چوب‏هاى نخل، سنگ‏هاى نازک، استخوان‏هاى درشت و نیز کاغذ مى‏نوشتند و یا در حافظه خود مى‏سپردند. زید در این‏باره مى‏گوید: آیات قرآن را از نوشته‏هاى روى چوب‏هاى نخل، سنگ‏هاى سفید نازک و استخوان‏هاى شانه شتر یا گوسفند و کاغذ و یا بر روى پوست دباغى‏شده و حافظه مردم جمع‏آورى نمودم.44

        در مورد پراکندگى آیات، دو احتمال قابل تصور است:

         احتمال نخست آنکه هریک از صحابه، حتى کاتبان وحى، تنها بخشى از قرآن را داشتند و نزد هیچ‏یک از آنان کل قرآن کریم نبود.

         احتمال دیگر آنکه برخى از خواص و یا حداقل خود رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله داراى قرآن کامل از ابتدا تا انتها بودند، گرچه در نوشت‏افزارهاى مختلف آن زمان جمع شده بود. تفصیل این مطلب در قسمت «جمع قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» گذشت.

         لازمه پذیرش احتمال اخیر وجود حداقل یک قرآن کامل است. برخى معتقدند: قرآن در منزل پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدر ورقه‏هایى پراکنده وجود داشت.45 زرکشى مى‏گوید: شکى نیست که ابن مسعود و معاذبن جبل قرآن را جمع کرده بودند و دلایل آن متظافر است.46 ابن‏قتیبه نیز بر این باور است که ابن مسعود قرآنى در اختیار داشت که در آن سوره حمد و معوذتین وجود نداشت و همچنین قرآن أبىّ داراى دو سوره اضافى به نام‏هاى خلع و حفد بوده است.47

        نتیجه آنکه قرآن در یک‏جا جمع شده بود، اما آیات آن بر روى مواد مختلفى مکتوب بود و زید با استفاده از یک نوع نوشت‏افزار آنها را بازنویسى کرد.

         اما آیا چنین جمعى سبب فضل و برترى است یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، باید گفت: این کار پیش از زید، توسط امام على علیه‏السلام و دیگران انجام شده بود48 و حتى اجماع وجود دارد که در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله گروهى از صحابه تمام قرآن را نوشته بودند.49

        و اگر جمع زید فضلیتى به حساب نمى‏آمد، پس چرا برخى بر آن بالیدند و آن را الهامى از سوى خدا و مایه حفظ و عدم زوال قرآن دانستند،50 و ادعا کردند: اگر ابوبکر به چنین کارى اقدام نمى‏کرد چه بسا قرآن تا روزگار اخیر جمع نمى‏شد و نتیجه چنین کارى را سلامت و حفظ قرآن از تحریف دانسته‏اند.51

        اما اگر احتمال نخست، مراد باشد، یعنى کل قرآن به صورت پراکنده در دست مردم بود، به گونه‏اى که هر مسلمانى بخشى از آیات را در اختیار داشت، از این‏رو، قرآن کاملى در دسترس نبود و به همین سبب، زید براى اینکه این قرآن پراکنده بعد از مدتى از بین نرود و زایل نگردد، با روش خاصى به جمع‏آورى آیات پرداخته است؛ شواهد نشان مى‏دهد که منظور از جمع زید، همین نوع است؛ چراکه برخى تصریح کرده‏اند قرآن در مکان‏هاى مختلفى پراکنده بود،52 و عده‏اى نیز به طور ضمنى با بیان اینکه قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در ورقه‏ها و حافظه‏هاى مردم پراکنده بود،53 و اگر جمع نمى‏شد خوف زایل و ضایع شدن وجود داشت، بر آن مهر تأیید نهادند.54

        اما این احتمال مردود است؛ زیرا با آنچه در روایات آمده که کل قرآن در خانه پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وجود داشت، منافات دارد.55 به همین سبب، برخى تصریح کردند که قرآن موجود در منزل پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به صورت ورقه‏ورقه و پخش‏شده بود و براى اینکه این اوراق گم نشود و زایل نگردد با نخ و طناب به یکدیگر بسته شده بودند.56 پس تمام قرآن وجود داشت و این‏گونه نبود که حتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز داراى قرآن کامل نباشند. زرقانى در این‏باره مى‏گوید: تمام قرآن در زمان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهنوشته شده بود. وى همچنین در ادامه مى‏افزاید: اصحاب بعد از نوشتن آیات، آن مکتوبات را در منزل پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار مى‏دادند،57 و اگر کسى بگوید که قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جمع نشده، خطا کرده است؛ زیرا چنان‏که گذشت، کاتبان وحى نوشته‏هاى قرآنى خود را در اختیار حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار مى‏دادند و هرکدام هم نسخه‏اى براى خود مى‏نوشتند.58 پس نه تنها خود پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرآن کاملى داشتند، بلکه برخى از صحابه و کاتبان وحى نیز داراى قرآن کامل بودند: «کان من الصحابه من جمع القرآن کله على عهد رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله منهم أبىّ، معاذ، زید، ابوزید، ابن‏مسعود، على‏بن ابیطالب علیه‏السلام، عمر، عثمان، ابوبکر، عایشه، حفصه، ام‏سلمه و... و لکن بعض هؤلاء الاخیرین اکملوا جمعه بعد وفاته.»59 پس احتمال اول مردود مى‏باشد.

         نتیجه آنکه کل قرآن در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، هم وجود داشت و هم به صورت مکتوب در منزل ایشان موجود بود، اما این منافاتى ندارد که قرآن‏هاى ناتمامى نیز در نزد برخى از صحابه یا افراد عادى وجود داشته باشد؛ چون کاتبان قرآن دو دسته بودند:

         1. گروهى که کاتب وحى بودند و قرآن نوشته‏شده را در اختیار پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار مى‏دادند. این گروه عبارت بودند از: على‏بن ابیطالب علیه‏السلام، أبى‏بن کعب، زیدبن ثابت و ابوبکر و... . بنابراین، قرار دادن اسامى کاتبان وحى در شمار حافظان ‏قرآن، عملى ‏بیهوده ‏و در واقع، تحریف‏ تاریخ‏ است.60

        2. گروهى دیگر از اصحاب پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز به هر مقدارى که مى‏توانستند آیات را مى‏نوشتند. از این‏رو، مانند گروه نخست ملتزم به جمع تمام آیات به ترتیبى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دستور داد، نبودند. برخى، اندکى از آیات را مى‏نوشتند و برخى دیگر، با تکیه بر حافظه عربى خود، آیات را حفظ مى‏کردند.61

        ابوعبداللّه زنجانى نیز صحابه را به دو گروه تقسیم کرده و مى‏گوید: در زمان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بعضى از صحابه کل قرآن را جمع کرده بودند و گروهى دیگر مقدارى از آن را جمع کرده بودند، ولى بعد از رحلت ایشان آن را تکمیل نمودند.62

        بنابراین، زید کار جدیدى از خود ارائه نداد. نهایت آنکه وى نوع نوشت‏افزار را تغییر داد. در نتیجه، قرآن زید با قرآن‏هاى سایران‏از حیث‏تدوین‏وترتیب‏تفاوتى نداشت.

         د. چندوچون محتواى جمع زید

    پس از جنگ یمامه63 و کشته شدن عده‏اى از حافظان و قاریان قرآن، زیدبن ثابت به حضور ابوبکر فراخوانده شد و به دستور او و تشویق‏هاى عمر مأمور جمع‏آورى قرآن گردید.64 گرچه وى در ابتدا سر باز زده و آن را از کندن و انتقال کوه سخت‏تر مى‏دانست، اما در نهایت به انجام چنین کارى رضایت داد و پس از جمع‏آورى قرآن، آن را به ابوبکر واگذار کرد.65

        براى مشخص شدن محتواى کار زید، لازم است به معناى کلمه «جمع» توجه شود. عمر به ابوبکر گفت: «انى أرى أن تأمر بجمع القرآن»؛66 به عقیده من، تو باید دستور دهى تا قرآن جمع گردد. کلمه «جمع» در کلام عمر، دو معنا مى‏تواند داشته باشد:

         1. جمع یعنى: گردآورى تک‏تک آیات هر سوره، به گونه‏اى که هر آیه‏اى در هر سوره طبق ترتیبى که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است قرار گیرد.

         2. مراد از جمع یعنى: پس از مرتب کردن آیات هر سوره، خود سوره‏ها نیز منظم شده و ترتیب در آنها نیز رعایت شود، و سپس بین‏الدفتین قرار گیرند.

         اگر جمع به معناى مرتب کردن آیات باشد، این امر در زمان حیات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز انجام شده بود. پیش‏تر نیز بیان گردید که در آن زمان تمام قرآن نوشته و جمع شده بود و خود پیامبر اکرم و نیز کاتبان وحى داراى مصحف کاملى بودند که آیات هر سوره در آن به ترتیب قرار داشتند.

         و اگر به معناى تدوین و قرار دادن بین دو جلد باشد، اولاً، چرا عمر از کلمه بین‏الدفتین و یا مصحف استفاده نکرد؟67 و ثانیا، در هیچ نقلى نیامده که زید بعد از نوشتن آیات و قرار دادن هر آیه‏اى در جایگاه مناسب خود، به تنظیم سوره‏ها نیز اقدام کرده و براى آن، دو جلد در دو طرف این صحیفه‏ها قرار داده باشد.68 بلکه تمامى نقل‏ها دلالت دارند که زید پس از جمع‏آورى آیات، آنها را در پارچه‏اى پیچیده در صندوقى (رَبعة) گذاشت و در اختیار حکومت قرار داد. این صحیفه‏ها بعد از ابوبکر به عمر و دخترش حفصه رسید69 و عثمان در زمان خلافت خود با گرفتن ربعه و صحیفه‏ها از حفصه، به کتابت و توحید مصاحف اقدام نمود.70 پس باید گفت: زید آیات هر سوره را به ترتیبى که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدستور داده بودند جمع کرد. ثالثا، لازمه‏اش این است که مراد از جمع دیگر صحابه نیز جمع بین دو جلد باشد.

         بنابراین، مراد از جمعى که عمر از آن سخن به میان آورد باید چیز دیگرى باشد که حتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را انجام نداده بود و به همین سبب، زیدبن ثابت از چنین پیشنهادى اظهار شگفتى و عجز نمود و در ابتدا از انجام آن سر باز زد و آن را از کندن و جابه‏جایى کوه مشکل‏تر دانست. اما مراد از «جمع» چه بوده است که آن‏قدر مشکل مى‏نمود و محتواى کار زید چه بود؟

         با توجه به اجماعى که نسبت به توقیفى بودن ترتیب آیات هر سوره وجود دارد،71 دو احتمال براى عملکرد زید قابل تصور است: یکى، بازنویسى آیات، که زید توانست با موفقیت آنها را به شیوه خاصى ـ با فراخوان عمومى مردم و گرفتن دو شاهد72 ـ گردآورى و بازنویسى نماید. دیگرى، مرتب کردن سوره‏ها.

         اگر ترتیب سوره‏ها توقیفى باشد، یعنى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله علاوه بر مرتب کردن آیات هر سوره، به مرتب کردن سوره‏ها نیز دستور داده باشند؛ در این صورت، نگرانى زید معنایى نخواهد داشت؛ چراکه از کار پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پیروى کرده است.

         و اگر قایل شویم که ترتیب سوره‏ها توقیفى نبوده است، با توجه به کلام زرکشى و حاکم و دیگران باز هم هراسى متوجه زید نخواهد بود؛ زیرا همگى تأکید دارند که زید به ترتیب سوره اقدام نکرده است. زرکشى مى‏گوید: صحابه فقط به جمع آیات در یک‏جا اقدام کردند تا اینکه از بین نروند.73 حاکم نیز مرتب‏سازى سوره‏ها را توسط زید رد کرده و مى‏گوید: جمع قرآن فقط یک بار اتفاق نیفتاده است، بلکه یک بار در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهبود و یک بار در زمان ابوبکر و جمع سوم که همان ترتیب سوره‏ها بود در زمان عثمان اتفاق افتاد74 که از صحیفه‏هایى که نزد حفصه بود نسخه‏بردارى کرد.75 به همین سبب، برخى بحث را عوض کرده و گفته‏اند: مراد از جمع زید، کتابت مخصوص با روشى ویژه است.76

        این شواهد نشان مى‏دهد که جمع زید با جمعى که در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود تفاوتى نداشت77 و او همانند دیگر صحابه، فقط آیات را طبق ترتیبى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده بود، جمع کرد، اما براى تنظیم سوره‏ها و تدوین مصحف اقدامى ننمود و این عثمان بود که قرآن را بر اساس ترتیب سوره‏ها تنظیم و منتشر ساخت. پس آنکه باید از جمع قرآن هراس داشته باشد، عثمان است نه زید؛ زیرا وى دخل و تصرفى در قرآن نکرده بود.78

        نتیجه آنکه زید فقط آیات را دوباره بازنویسى کرد. پس مراد عمر از جمعى که به زید پیشنهاد داده بود و زید از آن هراس داشت، چیز دیگرى است که حتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را آن‏گونه انجام نداده بود.

    ه . نقش و تأثیر قرآن زید در جامعه آن روزگار

    آنچه که تاکنون به اثبات رسید این است که زید به جمع‏آورى آیات قرآن اقدام نمود و در این کار توانست قرآن را بر روى یک نوع نوشت‏افزار گردآورى نماید که اقدامى قابل توجه است. اما وى به تنظیم سوره‏ها و در نهایت، تدوین قرآن و قرار دادن آن بین‏الدفتین موفق نشد. در مورد قرآنى که توسط زید فراهم آمد، این سؤال به ذهن مى‏آید: صحیفه‏هاى زید چه تأثیرى در جامعه آن روزگار به جا گذاشت و آیا قرآن او در اختیار مردم قرار گرفت؟

         آنچه که از لابه‏لاى نقل‏ها برمى‏آید این است که حکومت، فقط یک نسخه از قرآن را نوشت و پس از جمع‏آورى نزد خود نگه داشت و در اختیار مسلمانان قرار نداد. پس از او، نزد عمر بود و بعد از عمر دست حفصه ماند.79 دراز تصریح دارد که قرآن حکومت، کار شخصى و فردى بوده است؛ از این‏رو، صحابه نیز به آن اعتنایى نکرده،80 هرکدام به ترویج مصحف خود پرداختند و در تمامى بلاد مسلمانان مصحف آنان بر سر زبان‏ها بود. مثلاً، اهل کوفه مصحف ابن‏مسعود را قرائت و اهل شام از مصحف أبى‏بن کعب پیروى مى‏کردند و در حمص قرائت مقداد و در بصره مصحف ابوموسى به اسم «لباب‏القلوب» شهرت داشت و خوانده مى‏شد،81 و اسمى از صحیفه‏هاى گردآورى شده توسط زید نبود.

         برخى درباره علت عدم ترویج قرآنِ حکومت و استقبال نکردن مردم از آن گفته‏اند: ضرورت و انگیزه‏اى وجود نداشت که قرآن زید در اختیار مردم قرار گیرد؛ زیرا مردم در قرآن اختلافى نداشتند؛ از این‏رو، به منزله وثیقه‏اى باقى ماند تا در وقت ضرورت از آن استفاده نمایند.82 این نشان مى‏دهد که حاکمان، قرآن گردآورى شده را در اختیار مردم قرار نداده‏اند تا آنان از آن بهره‏مند گردند. از سوى دیگر، صرف نبودِ انگیزه و یا ضرورت، نمى‏تواند کار ابوبکر را در ارائه ندادن صحیفه‏ها به مردم، توجیه کند؛ چراکه اگر مردم مى‏توانستند از روى آن استنساخ کنند و یا قرآن ناقص خود را با کمک آن کامل نمایند، این بهترین راه براى حفظ و نگه‏دارى قرآن بود و با تحریض ابوبکر و عمر سازگارتر مى‏نمود. اصلاً فلسفه چنین کارى از ابتدا حفظ قرآن از زایل شدن بود، چنان‏که برخى گفته‏اند: اگر این کار انجام نمى‏شد با درگذشت حفاظ و قاریان قرآن و صحابه، کل قرآن از بین مى‏رفت و فراموش مى‏شد.83 آیا صرف نگه‏دارى قرآن در خانه سبب محفوظ ماندن آن مى‏شود یا انتشار و شیوع آن در بین مردم است که سبب محفوظ ماندن آن مى‏گردد، وگرنه بسیارى از مردم تعدادى از آن را در خانه‏هاى خود داشتند و حتى برخى نیز براى خود مصحف داشتند؛ پس نیازى به جمع‏آورى ابوبکر نبود.

         پس مى‏توان به این نتیجه رسید که گردآورى زید ثمره‏اى براى اسلام و مسلمانان در آن برهه از زمان نداشت. اما این احتمال قوت مى‏گیرد که چون برخى از صحابه همچون امام على علیه‏السلام، ابن‏مسعود و اُبَىّ‏بن کعب داراى مصاحفى براى خود بودند، حکومت وقت نیز در پى تهیه مصحف براى خود بود؛ چراکه داشتن مصحف شخصى، نشانه تشخّص به شمار مى‏رفت و مالکیت آن بر شخصیت مذهبى و ارزش اجتماعى دارنده آن مى‏افزود84 و این عمل با سیاست خاصى با کمک زید انجام گرفت.

    نتیجه

    1. ضبط قرآن به دو صورت بوده است: «حفظ در صدور» و «جمع در سطور»،85 که هر دو در زمان رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اتفاق افتاده است.

         2. جمع کل به معناى نوشتن تمام قرآن و مرتب کردن آیات هر سوره قطعا در زمان پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهصورت پذیرفت.

         3. تمام قرآن توسط کاتبان وحى نوشته مى‏شد و در اختیار رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار مى‏گرفت و آن حضرت یک نسخه کامل از تمامى آیات مرتب‏شده را در اختیار داشت. آنها یک نسخه را نیز براى خود نگه مى‏داشتند.

         4. قرآن مکتوب به دو صورت وجود داشت: الف. در زمان حیات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در نوشت‏افزارهاى مختلف همچون استخوان پهن، چوب، سنگ و قرطاس و...؛ ب. بعد از رحلت ایشان در یک نوشت‏افزار خاص.

         5. زید به دستور ابوبکر فقط آیات هر سوره را طبق آنچه که از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تعلیم داده بودند، مرتب و منظم کرد، ولى به ترتیب سوره‏ها اقدام ننمود.

         6. فرمان ابوبکر به زید در جمع‏آورى آیات، صرفا سیاسى بود تا نشان دهد که حکومت وقت نیز قرآن کاملى دارد.86 و این مصحف را تا پایان خلافت عمر در اختیار کسى قرار ندادند.

         7. بحث از جمع زید، یک بحث انحرافى است تا ذهن دیگران به این نکته منتقل نشود که اولاً، چرا حکومت وقت، قرآن بدون بیان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نوشت و ثانیا، چرا قرآن امام على علیه‏السلام را نپذیرفت؟


    • منابع
      ـ ابن‏اثیر، على‏بن ابى‏مکرم، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385ق.
      ـ ابن‏جزى، محمّدبن احمد، التسهیل لعلوم‏التنزیل، ط. الرابعة، لبنان، دارالکتاب العربى، 1403ق.
      ـ ابن‏حزم، على‏بن احمد، جمهرة انساب‏العرب، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1403ق.
      ـ ابن‏حنبل، احمد، مسند احمد، قاهره، مؤسسة قرطبة، بى‏تا.
      ـ ابن‏خلدون، عبدالرحمن‏بن محمّد، دیوان‏المبتدأ و الخبر فى تاریخ‏العرب، ط. الثانیة، بیروت، دارالفکر، 1408ق.
      ـ ابن‏خلکان، احمدبن محمّد، وفیات‏الاعیان و أنباء أبناءالزمان، بیروت، دار صادر، بى‏تا.
      ـ ابن عاشور، محمّدبن طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه‏التاریخ، 1420ق.
      ـ ابن‏عربى، محمّدبن عبداللّه، احکام‏القرآن، لبنان، دارالفکر، بى‏تا.
      ـ ابن‏قتیبة، عبداللّه، تأویل مشکل‏القرآن، بى‏جا، بى‏نا، بى‏تا.
      ـ ابن‏کثیر دمشقى، اسماعیل، فضائل القرآن، ط. الثانیة، بیروت، دارالمعرفة، 1407ق.
      ـ ابن‏منظور، ابوالفضل جمال‏الدین، لسان العرب، بى‏جا، دارالفکر، بى‏تا.
      ـ ابوریة، محمود، أضواء على السنه‏المحمدیة، ط. الخامسة، بى‏جا، البطحاء، بى‏تا.
      ـ ابوزید، محمّدشرعى، جمع القرآن، ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ ابیارى، ابراهیم، الموسوعه‏القرآنیة، بیروت، موسسة سجل العرب، 1405ق.
      ـ ایازى، محمّدعلى، کاوشى در تاریخ جمع قرآن کریم، رشت، کتاب مبین، 1378.
      ـ بخارى، محمّدبن اسماعیل، صحیح‏البخارى، بى‏جا، دارالفکر، 1401ق.
      ـ بیهقى، ابوبکر احمدبن حسین، السنن الکبرى، هند، بى‏نا، 1344ق.
      ـ جعفریان، رسول، تاریخ سیاسى اسلام (تاریخ خلفا)، قم، دلیل، 1380.
      ـ جمعى از محققین، علوم‏القرآن عندالمفسرین، قم، مرکز الاعلام‏الاسلامى، 1416ق.
      ـ حاکم نیسابورى، ابوعبداللّه، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دارالکتاب العربى، بى‏تا.
      ـ حبان، محمّدبن، صحیح ابن حبان، ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل‏الشیعة، قم، مؤسسة آل‏البیت علیهم‏السلام، 1409ق.
      ـ حسینى جلالى، محمّدحسین، دراسة حول القرآن‏الکریم، بیروت، اعلمى، 1422ق.
      ـ حلّى، محمّدبن فهد، عده‏الداعى، قم، مکتبة وجدانى، بى‏تا.
      ـ خوئى، سید ابوالقاسم، البیان فى تفسیرالقرآن، ط. الثالثه، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئى، 1428ق.
      ـ ذهبى، محمّدبن احمد، تاریخ‏الاسلام و وفیات‏المشاهیر و الاعلام، ط. الثانیة، بیروت، دارالکتاب العربى، ط 1413ق.
      ـ ـــــ ، معرفه‏القراء الکبار على الطبقات والاعصار، بیروت، مؤسسة الرسالة، بى‏تا.
      ـ راغب اصفهانى، ابوالقاسم، المفردات فى غریب‏القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق.
      ـ رافعى، مصطفى صادق، اعجازالقرآن، بیروت، دارالکتاب العربى، 1410ق.
      ـ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1363.
      ـ رومى، فهدبن عبدالرحمن، جمع القرآن‏الکریم فى عهد الخلفاءالراشدین، ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ زحیلى، وهبه‏بن مصطفى، التفسیرالمنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج، ط. الثانیة، بیروت، دارالفکر، 1418ق.
      ـ زرقانى، محمّد عبدالعظیم، مناهل‏العرفان فى علوم‏القرآن، ط. الثالثة ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ زرکشى، بدرالدین محمّدبن عبداللّه، البرهان فى علوم‏القرآن، بى‏جا، دارإحیاء الکتب العربیة، 1376ق.
      ـ زنجانى، ابوعبداللّه، تاریخ‏القرآن، دمشق، دارالحکمة، 1410ق.
      ـ سجستانى، ابن ابى‏داود، المصاحف، دارالفاروق الحدیثة، 2002 م ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ سندى، عبدالقیوم عبدالغفور، جمع القرآن‏الکریم فى عهد الخلفاءالراشدین ( CDالمکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ سیوطى، جلال‏الدین، الإتقان فى علوم‏القرآن، ط. الثانیة، قم، ذوى‏القربى، 1429ق.
      ـ شاهین، عبدالصبور، تاریخ قرآن، ترجمه حسین سیدى، مشهد، به‏نشر، 1382.
      ـ صابونى، محمّدعلى، التبیان فى علوم‏القرآن، بیروت، عالم‏الکتب، 1405ق.
      ـ صالح، صبحى، مباحث فى علوم‏القرآن، چ هفدهم، بیروت، دارالعلم للملایین، 1990م.
      ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، چ پنجم، 1417ق.
      ـ ـــــ ، قرآن در اسلام، چ دهم، قم، جامعه مدرسین، 1379.
      ـ طبرسى، احمدبن على، الاحتجاج، مشهد، مرتضى، 1403ق.
      ـ طبرى، محمّدبن جریر، تاریخ الطبرى، بیروت، مؤسسة الاعلمى، بى‏تا.
      ـ طریحى، فخرالدین، مجمع‏البحرین، تهران، کتابفروشى مرتضوى، 1375.
      ـ عبدالبر، یوسف‏بن، الاستیعاب فى معرفه‏الأصحاب، تحقیق على‏محمّد البجاوى، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
      ـ عبید، على‏بن سلیمان، جمع القرآن‏الکریم حفظا و کتابة (CD المکتبة الشاملة، الاصدارالثانى).
      ـ عسقلانى، ابن‏حجر، فتح‏البارى بشرح صحیح‏البخارى، ط. الثانیة، بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا.
      ـ ـــــ ، فضائل‏القرآن، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1986م.
      ـ على الصغیر، محمّدحسین، تاریخ القرآن، بیروت، دارالمورخ العربى،1420ق.
      ـ فراهیدى، خلیل‏بن احمد، العین، قم، اسوه، 1414ق.
      ـ قمى، على‏بن ابراهیم، تفسیر القمى، ط. الرابعة، قم، دارالکتاب، 1367.
      ـ متقى هندى، علاءالدین، کنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
      ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1404ق.
      ـ مرتضى العاملى، سیدجعفر، حقائق هامة حول القرآن‏الکریم، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1410ق.
      ـ معرفت، محمّدهادى، التمهید فى علوم‏القرآن، ط. الثانیة، قم، التمهید، 1429ق.
      ـ ـــــ ، تاریخ قرآن، تهران، سمت، 1375.
      ـ ـــــ ، علوم قرآنى، ط. الثالثة، قم، التمهید، 1380.
      ـ ملاحویش آل غازى، عبدالقادر، بیان‏المعانى، دمشق، بى‏نا، 1382ق.
      ـ میرمحمدى زرندى، ابوالفضل، بحوث فى تاریخ‏القرآن و علومه، قم، مؤسسه‏النشر الاسلامى، 1420ق.
      ـ نسائى، احمدبن على، السنن الکبرى، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق.
      ـ هلالى کوفى، سلیم‏بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، قم، الهادى، 1415ق.
      ـ هیثمى، على‏بن ابى‏بکر، مجمع‏الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1408ق.

       


    • پى نوشت ها
      -1 کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. دریافت: 12/10/88 ـ پذیرش: 25/2/89.
      1ـ لازم به ذکر است که آنچه در این نوشتار مى‏آید عمدتا از منابع اهل‏سنت مى‏باشد و سعى شده است از منابع شیعى تا حد امکان استفاده نشود، تا نشان داده شود مشهور و بسیارى از بزرگان اهل‏سنت بر این باورند زید مصحفى بین‏الدفتین ننوشت، بلکه آیات هر سوره را همان‏گونه که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جمع کرده بودند، بازنویسى کرد.
      2ـ مراد از تدوین، قرار گرفتن قرآن میان دو جلد و بین‏الدفتین است.
      3ـ در این مقاله به این دیدگاه پرداخته نمى‏شود.
      4ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 120؛ همو، قرآن در اسلام، ص 131؛ محمّدهادى معرفت، تاریخ قرآن، ص 85.
      5ـ ر.ک: سیدابوالقاسم خوئى، البیان، ص 256.
      6ـ سیدجعفر مرتضى عاملى، ده دلیل براى اثبات قول اول اقامه کرده است سیدجعفر مرتضى عاملى، حقائق هامة حول القرآن‏الکریم، ص 65ـ90.
      7ـ ر.ک: بدرالدین زرکشى، البرهان فى علوم‏القرآن، ج 1، ص 236؛ ابوعبداللّه حاکم نیسابورى، المستدرک على الصحیحین، ج 2، ص 229؛ جلال‏الدین سیوطى، الاتقان فى علوم‏القرآن، ج 1، نوع 18، ص 120، به نقل از ابن‏التین.
      8ـ عبدالصبور شاهین، تاریخ قرآن، ترجمه حسین سیدى، ص 110؛ ر.ک: اسماعیل‏بن کثیر، فضائل القرآن، ص 25.
      9ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعة، ج 6، ص 169.
      10ـ محمّدبن فهد حلّى، عده‏الداعى، ص 272.
      11ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 6، ص 205.
      12ـ همان، ج 1، ص 536.
      13ـ ر.ک: عبدالصبور شاهین، همان، ص 141.
      14ـ ر.ک: ابن‏حجر عسقلانى، فتح البارى بشرح صحیح‏البخارى، ج 9، ص 10؛ عبدالقادر ملاحویش آل غازى، بیان‏المعانى، ج 1، ص 28.
      15ـ ر.ک: ابوعبداللّه حاکم نیسابورى، همان، کتاب‏التفسیر، ج 2، ص 611؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 121.
      16ـ ر.ک: بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 237ـ238.
      17ـ عبدالقادر ملاحویش آل‏غازى، همان، ج 1، ص 28؛ صبحى صالح نیز بر همین عقیده است (صبحى صالح، مباحث فى علوم‏القرآن، ص 73).
      18ـ محمّدبن احمد ذهبى، معرفة القراءالکبار، ص 24؛ بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، نوع 13، ص 242.
      19ـ ر.ک: محمّدحسین على‏الصغیر، تاریخ‏القرآن، ص 72؛ محمّدعلى ایازى، کاوشى در تاریخ جمع قرآن کریم، ص 33.
      20ـ بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، نوع 12، ص 232.
      21ـ احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 1، ص 69.
      22ـ دکتر رامیار نام 14 تن از صحابه را بیان مى‏کند که در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله داراى مصاحفى بودند ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 335.
      23ـ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 116.
      24ـ محمّد عبدالعظیم زرقانى، مناهل‏العرفان فى علوم‏القرآن، ج 1، مبحث الثامن، ص 248.
      25ـ عبدالقادر ملاحویش آل‏غازى، همان، ج 1، ص 28.
      26ـ محمّدبن طاهر ابن‏عاشور، التحریر و التنویر، ج 1، ص 90.
      27ـ محمّد شرعى ابوزید، جمع‏القرآن، ص 47؛ على‏بن سلیمان العبید، جمع القرآن‏الکریم حفظا و کتابةً، ص 35ـ36؛ صبحى صالح، همان، ص 73.
      28ـ محمّدبن مکرم ابن‏منظور، لسان العرب؛ راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‏القرآن، ذیل ماده «صحف».
      29ـ فخرالدین طریحى، مجمع‏البحرین، ذیل ماده «صحف».
      30ـ خلیل‏بن احمد فراهیدى، العین؛ ابن منظور، همان؛ راغب اصفهانى، همان، ذیل ماده «صحف».
      31ـ ر.ک: محمد عبدالعظیم زرقانى، همان، ج 1، مبحث العاشر، ص 409؛ ابوعبداللّه زنجانى، تاریخ‏القرآن، ص 97و126؛ ابن‏حجر عسقلانى، فضائل القرآن، ص 40ـ41.
      32ـ بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 462؛ على‏بن ابى‏بکر هیثمى، مجمع‏الزوائد، ج 7، ص 165؛ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمال، ج 1، ص 516.
      33ـ علاءالدین متقى هندى، همان، ج 1، ص 510.
      34ـ على‏بن ابى‏بکر هیثمى، همان، ج 7، ص 165.
      35ـ ر.ک: عبداللّه‏بن قتیبه، تأویل مشکل‏القرآن، ص 34.
      36ـ ر.ک. محمّدبن اسماعیل بخارى، صحیح البخارى، ج 6، ص 99؛ ابن‏اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 112؛ محمّدبن احمد ذهبى، تاریخ‏الاسلام، ج 3، ص 476؛ عبدالرحمن‏بن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ، ج 2، ص 583؛ احمدبن الحسین بیهقى، سنن‏الکبرى، ج 2، ص 41.
      37ـ ر.ک: یوسف‏بن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفه‏الاصحاب، ج 2، ص 539.
      38ـ ر.ک. محمّد عبدالعظیم زرقانى، همان، ج 1، مبحث الثامن، ص 254ـ255.
      39ـ ر.ک. همان، ج 1، ص 254؛ محمد شرعى ابوزید، همان، ص 47و113.
      40ـ لازم به ذکر است که نگارنده درصدد تأیید نظریه قرار گرفتن قرآن بین‏الدفتین در زمان عثمان، نیست و آنچه که در متن آمده صرفا نقل‏قول است نه تأیید.
      41ـ عبدالقادر ملاحویش آل‏غازى، همان، ج 1، ص 28ـ31.
      42ـ وهبة زحیلى، التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج، ج 1، ص 22.
      43ـ محمّد شرعى ابوزید، همان، ص 10.
      44ـ براى اطلاع بیشتر، ر.ک: محمّدبن اسماعیل بخارى، همان، ج 8، ص 118؛ احمدبن على نسائى، السنن الکبرى، ج 5، ص 7ـ8؛ محمّدبن حبان، صحیح ابن حبان، ج 10، ص 360؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 119.
      45ـ ر.ک: بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 237 به نقل از أبو عبداللّه الحارث‏بن اسدالمحاسبى در: فهم السنن.
      46ـ همان، ج 1، ص 237.
      47ـ ر.ک: عبداللّه‏بن قتیبة، همان، ص 34.
      48ـ گرچه قرآن امام على علیه‏السلام به دست مردم نرسید، اما قرآن زید نیز در اختیار مردم قرار نگرفت و آنان نتوانستند از آن بهره ببرند این موضوع در آینده در قسمت نقش و تأثیر قرآن زید بررسى خواهد شد.
      49ـ ر.ک: مصطفى صادق رافعى، اعجاز القرآن، ص 35.
      50ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 116؛ ابن‏کثیر، همان، ص 25.
      51ـ عبدالصبور شاهین، همان، ص 110.
      52ـ ر.ک: ابن‏کثیر، همان، ص 25.
      53ـ ر.ک: محمّدبن احمدبن جزى، التسهیل لعلوم‏التنزیل، ج 1، ص 5.
      54ـ ر.ک: محمدبن اسماعیل بخارى، همان، ج 8، ص 118.
      55ـ إن رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قال لعلى علیه‏السلام: «یا على القرآن خلف فراشى فى الصحف و الحریر و القراطیس فخذوه و اجمعوه و لا تضیعوه کما ضیعت الیهود التوراة؛ فانطلق فجمعه فى ثوب أصفر ثم ختم علیه فى بیته و قال: لا أرتدى حتى أجمعه فانه کان الرجل لیأتیه فیخرج إلیه بغیر رداء حتى جمعه» على‏بن ابراهیم قمى، تفسیر القمى، ج 2، ص 451.
      56ـ ر.ک: بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 238؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 118.
      57ـ ر.ک: محمّد عبدالعظیم زرقانى، همان، ج 1، مبحث الثامن، ص 246ـ248.
      58ـ ر.ک: عبدالقادر ملاحویش آل‏غازى، همان، ج 1، ص 28؛ على‏بن احمدبن حزم، جمهرة انساب‏العرب، ص 351.
      59ـ محمدفرید وجدى، صفوه‏العرفان فى تفسیرالقرآن، ج 1، ص 179، به نقل از: جمعى از محققین، علوم‏القرآن عندالمفسّرین، ج 1، 362.
      60ـ آقاى محمدطاهر الکردى با تحریف آشکار تاریخ، نام کاتبان وحى را در فهرست حافظان قرآن قرار داده است. ر.ک: محمدطاهر الکردى، تاریخ القرآن‏الکریم، ص 59ـ60.
      61ـ ر.ک: محمّد عبدالعظیم زرقانى، همان، ج 1، مبحث الثامن، ص 246ـ248؛ محمّدبن طاهربن عاشور، همان، ج 1، ص 90.
      62ـ ابوعبداللّه زنجانى، همان، ص 101.
      63ـ جنگ یمامه با یاران مسیلمه کذّاب بود و چند ماه پس از رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و در اوایل خلافت ابى‏بکر در سال دوازده هجرت رخ داد. (ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ سیاسى اسلام (تاریخ خلفا)، ج 2، ص 30؛ محمّدطاهر الکردى، همان، ص 28ـ29.
      64ـ این جمع حدود یک‏سال به طول انجامید (ر.ک: صبحى صالح، همان، ص 77؛ محمّدطاهر الکردى، همان، ص 28). آقاى رامیار نیز مى‏گوید: چون ابوبکر در 22 جمادى‏الاخر سال 13 بدرود حیات گفت بنابراین، دوران کار زید نمى‏تواند بیش از 14 ماه باشد (محمود رامیار، همان، ص 324).
      65ـ ر.ک: محمّدبن اسماعیل بخارى، همان، ج 8، ص 118.
      66ـ عبداللّه زرکشى، همان، ج 1، ص 233.
      67ـ با توجه به اینکه قبلاً بیان شد که تعبیر مصحف یک تعبیر رایج در آن زمان بوده است.
      68ـ آیت‏اللّه معرفت نیز معتقد است که زید صرفا آیات هر سوره را جمع کرد و به ترتیب سوره‏ها اقدام نکرده است. محمّدهادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 286؛ بدین‏ترتیب، زید... هر سوره‏اى که کامل مى‏شد در صندوقچه‏مانندى از چرم به نام «رَبعة» قرار مى‏داد تا آنکه سوره‏ها یکى پس از دیگرى کامل شد. ولى هیچ‏گونه نظم و ترتیبى بین سوره‏ها به وجود نیامد. (همو، علوم قرآنى، ص 125).
      69ـ ر.ک: محمّدبن اسماعیل بخارى، همان، ج 8، ص 118؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، ص 161؛ ابراهیم ابیارى، الموسوعة القرآنیة، ج 1، ص 349و ج 3، ص 63.
      70ـ ر.ک: ابن ابى‏داود سجستانى، المصاحف، ص 87.
      71ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 121.
      72ـ محمود ابوریه، أضواء على السنه‏المحمدیة، ص 248.
      73ـ ر.ک: بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 236؛ برخى در وصف امتیازات جمع ابوبکر گفته‏اند: یکى از مشخصات بارز کار وى این بود که او فقط آیات را در هر سوره مرتب و منظم کرد، ولى سوره را تنظیم نکرد. محمد شرعى ابوزید، همان، ص 113.
      74ـ ر.ک: ابوعبداللّه حاکم نیسابورى، همان، ج 2، ص 229؛ بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 237ـ238.
      75ـ ر.ک: ابن‏حجر عسقلانى، فضائل‏القرآن، ص 23؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 120و124؛ محمّدبن احمدبن جزى، همان، ج 1، ص 5.
      76ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 116.
      77ـ البته لازم به ذکر است که هرچند زید نوشت‏افزار را عوض کرد و به آن سامان داد، اما از آن جهت که کار وى در راستاى مصحف پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و دیگران بود کار جدیدى نیست.
      78ـ برخى نیز این را به نظم درآورده و گفته‏اند:لم یجمع القرآن فى مجلد على الصحیح فى حیاة أحمدللأمن فیه من خلاف ینشأ و خیفة النسخ بوحى یطرأو کان یکتب على الأکتاف و قِطَع الأدم و اللخافو بعد إغماض النبى فالاحق أن أبابکر بجمعه سبقجمعه غیر مرتب السور بعد إشارة الیه من عمر...محمّدطاهر الکردى، همان، ص 22.
      79ـ ر.ک: فهدبن عبدالرحمن رومى، جمع القرآن‏الکریم فى عهد الخلفاء الراشدین، ص 13؛ محمّدبن اسماعیل بخارى، همان، ج 8، ص 118؛ ابن‏حجر عسقلانى، فتح‏البارى بشرح صحیح‏البخارى، ج 9، ص 10؛ احمدبن محمّدبن ابى‏بکر ابن‏خلکان، وفیات‏الاعیان و انباء ابناءالزمان، ج 3، ص 68؛ بدرالدین زرکشى، همان، ج 1، ص 234؛ جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 117؛ محمّدبن عبداللّه‏بن عربى، احکام‏القرآن، ج 2، ص 608. سیوطى مى‏گوید: آیات را طبق آنچه که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده بودند در صحیفه‏هایى گردآورى کردند و اسمى از مصحف نمى‏برد. ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 120.
      80ـ ر.ک: محمّدعبداللّه دراز، مدخل الى القرآن‏الکریم، ص 38، به نقل از: محمّدحسین على‏الصغیر، تاریخ‏القرآن، ص 82.
      81ـ ر.ک: ابن‏اثیر، همان، ج 3، ص 111.
      82ـ ر.ک: محمّدطاهر الکردى، همان، ص 24و29؛ عبدالقیّوم عبدالغفور السندى، جمع القرآن‏الکریم فى عهد الخلفاء الراشدین، ص 33.
      83ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، همان، ج 1، نوع 18، ص 116؛ محمّدطاهر الکردى، همان، ص 31و41.
      84ـ هریک از نخبگان جامعه که در رأس آنها على‏بن ابیطالب علیه‏السلاموجود داشت، مسلح به سلاحى بودند که به تنهایى براى هر مبارزه‏اى کافى بود و آن داشتن نسخه‏اى کامل از قرآن بود که رفعت و منزلتى بس والا به دارنده‏اش مى‏بخشید. علاوه بر اینکه آن را با تمام شأن نزول‏ها و تفسیرهایش از حفظ داشتند، در حالى که خلیفه خود در تفسیر کلمه «أبّ» فرو مانده بود و نسخه‏اى از قرآن هم نداشت. در این رهگذر، فرد اول دستگاه خلافت و حکومت، نباید چیزى از دیگران کم داشته باشد. شهرت مصاحف دیگر بر سر زبان‏ها بود و خلیفه نمى‏توانست کم از آنها داشته باشد. این بود که از همان توجه به قرآن بهره جستند محمود رامیار، همان، ص 331ـ333.
      85ـ لازم به ذکر است که دو عبارت «حفظ در صدور» و «جمع در سطور» از کتاب التبیان فى علوم‏القرآن اثر محمّدعلى صابونى، صفحه 49 به عاریت گرفته شده است.
      86ـ ر.ک: محمّدحسین حسینى جلالى، دراسة حول القرآن‏الکریم، ص 64.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معلم کلائی، شمس الله.(1389) تدوین مصحف یا بازنویسى آیات. فصلنامه معرفت، 19(5)، 59-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شمس الله معلم کلائی."تدوین مصحف یا بازنویسى آیات". فصلنامه معرفت، 19، 5، 1389، 59-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معلم کلائی، شمس الله.(1389) 'تدوین مصحف یا بازنویسى آیات'، فصلنامه معرفت، 19(5), pp. 59-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معلم کلائی، شمس الله. تدوین مصحف یا بازنویسى آیات. معرفت، 19, 1389؛ 19(5): 59-