معرفت، سال نوزدهم، شماره دهم، پیاپی 157، دی 1389، صفحات 13-

    راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محسن محمدی الموتی / *استادیار - گروه علوم سیاسی، مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی / m_alamooti@yahoo.com
    چکیده: 
    وضعیت فتنه به شرایط سیاسى و اجتماعى، با مجموعه ویژگى‏هاى مشخص اشاره دارد که در آن فضا، تشخیص حق از باطل با مشکل مواجه شده و لازم است راه‏هاى برون‏رفت از آن مورد توجه قرار گیرد. از آنجایى که دوره زمام‏دارى امام على علیه‏السلام یکى از دوران‏هاى مثال‏زدنى و عبرت‏آموز تاریخ سیاسى اسلام براى مواجه شدن جامعه اسلامى با فتنه‏هاى سنگین و شکننده است. مقاله حاضر با بهره‏گیرى از روش تاریخى ـ تحلیلى به بررسى راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى از دیدگاه امام على علیه‏السلام مى‏پردازد.      هدف اصلى این پژوهش، تبیین راه‏هاى خروج از فتنه با رویکرد گذار شرایط امروز جامعه اسلامى از فتنه پس از انتخابات دهم ریاست جمهورى مى‏باشد. بر این اساس، رعایت تقواى الهى، تقویت بصیرت، شناخت مراکز فتنه و افشاى ماهیت آنها، ثبات قدم و پرهیز از احساسات به هنگام پیدایش فتنه، تکیه بر اصول و معیارها به جاى سوابق افراد و شخصیت‏ها، پرهیز از تفرقه و اختلاف و رجوع به امام حق و رهبرى صالح به هنگام پیدایش فتنه، به عنوان یافته‏هاى پژوهش معرفى و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    از نگاه امیرالمؤمنین على علیه‏السلام با تأکید بر وقایع پس از انتخابات دهم

     

    محسن محمّدى‏الموتى*

    چکیده

    وضعیت فتنه به شرایط سیاسى و اجتماعى، با مجموعه ویژگى‏هاى مشخص اشاره دارد که در آن فضا، تشخیص حق از باطل با مشکل مواجه شده و لازم است راه‏هاى برون‏رفت از آن مورد توجه قرار گیرد. از آنجایى که دوره زمام‏دارى امام على علیه‏السلام یکى از دوران‏هاى مثال‏زدنى و عبرت‏آموز تاریخ سیاسى اسلام براى مواجه شدن جامعه اسلامى با فتنه‏هاى سنگین و شکننده است. مقاله حاضر با بهره‏گیرى از روش تاریخى ـ تحلیلى به بررسى راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى از دیدگاه امام على علیه‏السلام مى‏پردازد.

         هدف اصلى این پژوهش، تبیین راه‏هاى خروج از فتنه با رویکرد گذار شرایط امروز جامعه اسلامى از فتنه پس از انتخابات دهم ریاست جمهورى مى‏باشد. بر این اساس، رعایت تقواى الهى، تقویت بصیرت، شناخت مراکز فتنه و افشاى ماهیت آنها، ثبات قدم و پرهیز از احساسات به هنگام پیدایش فتنه، تکیه بر اصول و معیارها به جاى سوابق افراد و شخصیت‏ها، پرهیز از تفرقه و اختلاف و رجوع به امام حق و رهبرى صالح به هنگام پیدایش فتنه، به عنوان یافته‏هاى پژوهش معرفى و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.

    کلیدواژه‏ها: فتنه، شبهه، بصیرت، رهبرى، جامعه اسلامى، انتخابات دهم.

     

    مقدّمه

    امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: به راستى چقدر حالات ملت‏ها با هم یکسان و صفات‏ورفتارشان با یکدیگر همانند است.1

        سرنوشت ملت‏ها و نظام‏هاى سیاسى در ادوار و زمان‏هاى مختلف اگرچه در هر مقطع شکل متمایز و منحصر به فردى دارد، اما از نظر سنت‏هاى تاریخى حاکم بر آنها داراى شباهت و همانندى مى‏باشد. این شباهت تا حدى است که

    حوادث و رخدادهاى گذشته مى‏تواند در هر دوره با حصول شرایطش تکرار گردد.

         براساس چنین نگرشى و شناخت قواعد و سنن حاکم بر زندگى انسان‏هاى پیشین که از مطالعه و بررسى حوادث و وقایع گذشته به دست مى‏آید، مى‏توان ضمن توجه به راز و رمز پیروزى‏ها و اعتلاى جوامع و انحطاط و سقوط آنها، به عنوان چراغى روشنایى‏بخش، راه آیندگان را نیز هموار ساخت.2 این سخن درباره تحولات سیاسى صدر اسلام به ویژه دوران امیرالمؤمنین على علیه‏السلام نیز صادق است. دوره زمام‏دارى آن امام بزرگوار یکى از دوره‏هاى مثال‏زدنى و عبرت‏آموز تاریخ سیاسى اسلام براى مواجه شدن جامعه اسلامى با فتنه‏هاى سنگین و شکننده است، به گونه‏اى که یکى از مهم‏ترین اهداف و تلاش‏هاى آن حضرت را در طول دوران پس از رحلت پیامبر، بازداشتن جامعه اسلامى از فروغلتیدن در آتش فتنه تشکیل مى‏داد.

         از سوى دیگر، سلسله وقایع و حوادثى که به دنبال رفتارهاى غیرقانونى برخى نامزدها و حامیان آنها پس از انتخابات دهم ریاست جمهورى در کشور رخ داد، ضمن اینکه عظمت و دستاوردهاى این حماسه بزرگ را تحت‏الشعاع قرار داد، جامعه اسلامى ایران را وارد شرایط جدیدى نمود که مقام معظم رهبرى از آن با عنوان «فتنه عمیق» یاد نمودند. فتنه در بینش اسلام به شرایطى

    سیاسى ـ اجتماعى با مجموعه ویژگى‏هاى مشخص اشاره دارد که در آن فضا، تشخیص حق از باطل با مشکل مواجه شده و لازم است با آن مقابله جدى نمود. از این منظر، شباهت‏هاى فراوانى را میان شرایط جامعه و رفتار برخى خواص و نخبگان در دوران امیرالمؤمنین علیه‏السلام و دوران کنونى انقلاب اسلامى مى‏توان یافت، اگرچه در سطح توده‏هاى مردم این مسئله از تفاوت‏هاى بسیارى برخوردار است. مردم زمان امیرالمؤمنین علیه‏السلام تحت تأثیر جریان‏هاى انحرافى و خواص واخورده، از مسیر امام علیه‏السلام فاصله گرفتند تا آنجا که حضرت در نکوهش نافرمانى آنان فرمودند: «دل من از دست شما پرخون و سینه‏ام از خشم شما مالامال است. کاسه‏هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید و با نافرمانى و ذلت‏پذیرى رأى و تدبیر مرا تباه کردید.»3 اما قاطبه ملت ایران اسلامى از اول انقلاب تا به امروز با تبعیت و جانفشانى در راه انقلاب و رهبرى فرزانه آن، مسیر پیشرفت و سرافرازى را مى‏پیمایند و این نکته‏اى است که مکررا در فرمایش‏هاى امام راحل و رهبر معظم انقلاب به آن اشاره شده است.

         به هر ترتیب، ضرورت و اهمیت این پژوهش از این‏روست که خواص و نخبگان عصر ما همانند دوران امیرالمؤمنین علیه‏السلام در معرض آزمون سختى واقع شده‏اند. رهبر معظم انقلاب در بیانى ضمن توجه به دوران على علیه‏السلام و بهره‏مندى از رهنمودهاى آن امام بزرگوار، اشاره داشتند: «امروز ما هم در شرایط مشابهى هستیم. طوفان‏هاى فتنه‏هاى اجتماعى ما را هم به فروریختن تهدید مى‏کند. بنابراین، ما هم به آن درمان‏ها احتیاج داریم و بیش از همیشه به نهج‏البلاغه احتیاج داریم.»4 همچنین از آن‏رو که آثار موجود درباره موضوع فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم، عمدتابه طور مستقل به مباحث مربوط پرداخته‏اند، این پژوهش مى‏کوشد راه‏هاى برون‏رفت از فتنه را با رویکرد گذار شرایط

    امروز جامعه اسلامى از فتنه پیش‏آمده پس از انتخابات دهم، حدود و نقطه تمرکز خود قرار دهد.

         از این‏رو، با ابتنا به رهنمودهاى امیرمؤمنان در نهج‏البلاغه، سؤالات اصلى نوشتار حاضر این است که چه عواملى باعث پیدایش فتنه در جامعه اسلامى مى‏گردد؟ و در صورت ابتلاى جامعه به فتنه، راه‏هاى برون‏رفت از آن چیست؟ سؤالات فرعى نیز این است که فتنه به چه معناست؟ و چه ویژگى‏هایى دارد؟ به منظور پاسخ به سؤالات مذکور، نویسنده با بیان کلیاتى پیرامون مفهوم، شرایط و ویژگى‏هاى فتنه، ضمن اشاره به دوره زمام‏دارى امیرالمؤمنین علیه‏السلام، با بهره‏گیرى از بیانات آن امام همام، به بررسى علل و عوامل فردى و اجتماعى پیدایش این پدیده پرداخته و سپس راه‏هاى برون‏رفت از آن را با رویکرد گذار شرایط امروز جامعه اسلامى از فتنه پیش‏آمده پس از انتخابات دهم مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.

    الف. مفهوم‏شناسى فتنه و شرایط و ویژگى‏هاى آن

         1. معناى فتنه

    فتنه در اصل به معناى آزمون و طلا را در آتش گذاردن است براى آنکه معلوم شود خالص است و از چیزهاى دیگر جدا شود.5 در قرآن کریم فتنه به معانى مختلفى نظیر آزمایش و ابتلا، حجت و دلیل، شرک، عذاب و... به کار رفته است.6

        برخى از لغت‏شناسان در وجه جمع معانى و کاربردهاى متفاوت واژه فتنه در زبان عربى گفته‏اند: ریشه همه این معانى یک چیز و عبارت است از «هر چیزى که موجب اختلال و اضطراب شود.»7 از این‏رو، به امتحان و آزمایش‏هاى دشوار و پیچیده که موجب اضطراب و تزلزل و نگرانى انسان مى‏شود «فتنه» مى‏گویند. در حوزه مسائل سیاسى و اجتماعى امورى را که موجب چنین تزلزل‏ها و اضطراب‏هایى در حوزه‏هاى اعتقادى، باورها و ارزش‏هاى فرد مى‏شود فتنه مى‏نامند.8

        به عبارت دیگر، منظور از فتنه، جو آشفته و نابسامان ذهنى و عینى جامعه است به گونه‏اى که امکان تمییز دادن حق از باطل وجود نداشته باشد یا دست‏کم براى عموم مشکل باشد. در چنین مواردى است  که بعضى به گمان پیروى از حق به دنبال باطل مى‏روند و عملاً در زمره مخالفان حقیقت قرار مى‏گیرند، اما خود گمان مى‏کنند که کارى نیکو انجام مى‏دهند. مقام معظم رهبرى در این‏باره مى‏فرمایند: «فتنه یعنى حادثه غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه کسى دوست و چه کسى دشمن است؛ چه کسى باغرض وارد میدان شده و از کجا تحریک مى‏شود.»9 و این مسئله در نتیجه آمیزش حق و باطل و یا پنهان نمودن باطل در لباس حق حاصل مى‏شود و جامعه را دچار موج و تلاطم مى‏نماید.

         2. شرایط و ویژگى‏هاى فتنه

    براى درک بهتر شرایط و ویژگى‏هاى فتنه، بجاست به دوره زمام‏دارى امام على علیه‏السلام اشاره شود؛ زیرا دوره حکومت آن حضرت که از اواسط دهه سوم بعد از رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آغاز گردید با فتنه‏هاى بسیار عمیق و آزمون‏هاى بسیار دشوار همراه بود. حضرت در روزهاى نخست پذیرش حکومت به این مسئله اشاره نموده و فرمودند:

    «اَلا و اِنَّ بَلیتَکُم قَد عادَت کَهیئتِها یومَ بَعَث اللّه نَبیّهُ وَالذى بَعَثَهُ بِالحَقَّ لَتُبَلبَلُنَّ بَلبَلَةً و لَتُغَربَلُنَّ غَربَلَةً و لتساطُنَّ سَوط القِدرِ، حتّى یعوُدَ اسفلکم اَعلاکُم و اعلاکم اَسفَلکُم»؛10 آگاه باشید! تیره‏روزى‏ها و آزمایش‏ها همانند زمان بعثت پیامبر بار دیگر به شما روى آورد. سوگند به خدایى که پیامبررابه‏حق‏مبعوث‏کرد، سخت‏ آزمایش ‏مى‏شوید، همچون دانه‏اى که در غربال ریزند یا غذایى که در دیگ گذارند به هم خواهید ریخت و زیر و رو خواهید شد تا آنکه پایین به بالا و بالا به پایین رود.

    تفاوت عمده‏تحولات‏زمان‏پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام این بود که در دوران رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مرز میان اسلام و کفر مشخص بود و در اکثر جنگ‏ها در یک‏سو اسلام صریح و در سوى دیگر کفر صریح قرار داشت، اما در زمان على علیه‏السلام جنگ‏هاى رخ‏داده میان جناح‏هاى داخلى اسلام بود و طرف‏هاى مقابل حضرت نه تنها ظاهرا مسلمان بودند، بلکه از سابقه‏داران جهاد و مبارزه در راه اسلام به شمار مى‏آمدند و حتى برخى صحابه و یاران پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز در آن جنگ‏ها حضور داشتند. این مسئله موجب شد که نه تنها مردم عادى در تشخیص جبهه حق از باطل دچار مشکل گردند، بلکه حتى برخى از خواص نیز نتوانستند به عمق مسائل آگاه شوند و حق را از باطل تشخیص دهند و در نتیجه به اشتباه افتادند.

         شاهد سخن، واقعه‏اى در جنگ جمل است که یکى از یاران حضرت على علیه‏السلام به ایشان مراجعه نموده و عرضه مى‏دارد: «من در امر حیرت‏آورى گرفتار آمدم. حیرتم از این است که مى‏بینم شما با کسانى مى‏جنگید که آنها هم از صحابه بزرگ پیامبر بوده‏اند و خود شما هم از نزدیکان رسول‏اللّه هستید. هر دو طرف منزلت رفیعى در حق و سابقه درخشانى از اسلام دارند. در این امر متحیرم که کدام‏یک از شما را به حق بدانم؟ حضرت ضمن اشاره به توصیه روش‏شناسانه مهمى فرمودند:

    تو روش خطایى برگزیده‏اى؛ حق و باطل را از روى شخصیت افراد نمى‏توان سنجید. باید ابتدا حق را بشناسى و سپس از روى حق اهل آن را شناسایى کنى و همین‏طور باطل را بشناسى و آن‏گاه از روى آن اهلش را شناسایى کنى.11

    حضرت با این سخن گران‏قدر تأکید مى‏فرمایند که حق را نباید با افراد و آدم‏ها سنجید، بلکه افراد را باید با حق مورد سنجش قرار داد. اگر ملاک تشخیص حق از باطل اشخاص و سابقه آنها باشد، چه بسا مشکلات عدیده‏اى در مسیر تشخیص واقع شود. از این‏رو، علت اصلى ابهام‏ها و تردیدها در رفتار خواص و به تبع آن توده‏هاى مردم در عصر امیرالمؤمنین علیه‏السلام حاکم شدن وضعیت فتنه در جامعه بود؛ به این معنا که در جامعه آن زمان شرایطى پدیدار شده بود که تشخیص حق از باطل یا درست از نادرست را دشوار مى‏کرد.

         حضرت على علیه‏السلام در توصیف شرایط و ویژگى‏هاى فتنه به این مهم اشاره نموده و مى‏فرمایند:

    فتنه‏ها هنگامى که روى مى‏آورند شبیه حق مى‏باشند و آن‏گاه که مى‏روند و به پایان مى‏رسند حقیقت خود را مى‏نمایانند و هوشیار مى‏سازند. ناشناخته مى‏آیندوشناخته‏شده‏مى‏روند.همچون‏گردبادمى‏گردند و شهرى راویران ‏مى‏کنند و شهرى ‏را وامى‏گذارند.12

    بر اساس این فرمایش گهربار، علاوه بر مشتبه شدن حق و باطل، پنهان و ناشناخته بودن فتنه هنگام پیدایش و فضاى گردبادى به گونه‏اى که بسیارى از اشخاص به درستى نتوانند تصمیم بگیرند و ناخواسته در جهت خلاف مسیر اصلى حرکت کنند از دیگر ویژگى‏هاى فضاى فتنه است. سرانجام به تعبیر حضرت، بعد از آنکه گرد و غبار فتنه فرو نشست و مردم آثار و پیامدهاى آن را مشاهده نمودند حقایق براى مردم آشکار مى‏گردد.

         به هر ترتیب، باید گفت: شرایط فتنه شرایطى است که حق و باطل با یکدیگر آمیخته شده و حتى با شعارهاى فریبنده لباس حق به باطل، پوشانده مى‏شود و پیشینه و سوابق افراد مدعى حق به گونه‏اى است که امر بر مردم و نخبگان‏مشتبه‏شده‏وآنهارادرمعرض‏آزمون‏سختى‏قرارمى‏دهد.

    ب. عوامل پیدایش فتنه

    فتنه در مراحل ابتدایى خود به صورت نامشهود و در خفا شکل مى‏گیرد و فاقد عوارض ظاهرى و خارجى است، اما در مراحل بعدى آشکارا و بى‏پرده رخ عیان مى‏کند و آثار و تبعات مذموم خود را در اجتماع ظاهر مى‏نماید. امیرالمؤمنین على علیه‏السلام در این رابطه مى‏فرمایند: «فتنه از راه‏هاى پنهانى آغاز مى‏شود و به زشتى و سستى مى‏گراید. آغازش همچون دوران جوانى پرقدرت و زیبا و آثارش همچون‏ آثار باقى‏مانده ‏بر سنگ‏هاى ‏سخت‏ زشت‏ و دیرپا ست.»13

        به طور کلى، پیدایش فتنه معلول دو دسته عوامل فردى و اجتماعى است که در ادامه به آنها اشاره مى‏شود:

         1. عوامل فردى

    الف. پیروى از هواى نفس: امیرالمؤمنین على علیه‏السلام سرآغاز و منشأ فتنه‏ها را پیروى از هواى نفس مى‏دانند و مى‏فرمایند: «تبعیت از هواى نفس از جمله مهم‏ترین عوامل فردى شکل‏گیرى فتنه مى‏باشد که در عرصه اجتماعى با تحریک محرک‏هاى بیرونى خود را عیان مى‏سازد.»14 این مضمون با تعبیر دیگرى از امام صادق علیه‏السلام نقل شده که فرمودند: «بدان ابتداى هر فتنه‏اى حب و دوستى دنیاست.»15 حبّ دنیا و هواپرستى مى‏تواند ابعاد و شاخه‏هاى متعددى داشته باشد. براى مثال، ریاست‏طلبى، شهرت‏طلبى، زراندوزى و ثروت‏گرایى از شاخه‏هاى همین عامل است.

         نمونه‏هاى تاریخى این تحلیل را مى‏توان در رفتار برخى خواص بعد از رحلت پیامبر مشاهده نمود. زبیر در زمره نخستین کسانى بود که مسلمان شد. از مهاجران به حبشه و مکه بود. جزء چهار نفرى بود که علیه غصب خلافت، همراه على علیه‏السلام بود. سلمان فارسى درباره او مى‏گوید: «زبیر در یارى رساندن به امیرمؤمنان از همه ما آگاه‏تر بود.» در تمامى جنگ‏ها شرکت داشت و نقطه نقطه تنش مجروح بود. زبیر پسر عمه على علیه‏السلام و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود و از اولین کسانى بود که با على علیه‏السلام بیعت کرد.16 اما چه اتفاقى افتاد که جزء اولین کسانى شد که بیعت را انکار کرد و اولین جنگ را بر على علیه‏السلام تحمیل نمود؟ پس از کشته شدن زبیر، امام علیه‏السلام بر بالین جنازه‏اش آمدند و شمشیر او را در دست گرفتند و مدتى بر آن گریستند و فرمودند: «با این شمشیر چه بسیار اندوه‏ها از چهره پیامبر زدوده شد!» واقعا چه شد که برخى صحابه همچون زبیر به بیراهه کشانده شدند؟

         در پاسخ به این سؤال مى‏توان مؤلفه‏هایى نظیر ریاست‏طلبى، دنیاطلبى و زراندوزى را بیان نمود. درخواست طلحه و زبیر در خصوص مشارکت در امر حکومت و اینکه انگیزه اصلى آنان از بیعت حکومت نمودن بر برخى مناطق سرزمین اسلامى نظیر بصره و کوفه بوده، شاهد این مدعاست.17 همچنین گرایش به ثروت و زراندوزى موجب شد که این اشخاص به فتنه و آشوب بپردازند. در زمان خلفاى پیش از حضرت على علیه‏السلام رسم شده بود که هر کس زودتر ایمان آورده بود سهم بیشترى از بیت‏المال دریافت مى‏کرد. امام على علیه‏السلام بر این باور بودند که این قضیه تبعیض بوده و وجه شرعى ندارد. از این‏رو، در سال نخست حکومت به هر فردى سهمى مساوى از بیت‏المال اختصاص دادند. این امر موجب شد برخى صحابه مانند طلحه و زبیر سر به اعتراض برداشته و عَلَم جنگ برافرازند و یا به سوى معاویه بشتابند.18 عبداللّه‏بن عباس در نامه‏اى که به امام حسن علیه‏السلام نوشته به این نکته اشاره مى‏کند که مردم به این علت پدرت را رها کرده و به سوى معاویه شتافتند که در تقسیم بیت‏المال به صورت مساوى برخورد کرد و آنها تحمل این اقدام را نداشتند.19 و چنین بود که سابقه‏داران جهاد و مبارزه در راه اسلام در جست‏وجوى ویژه‏خوارى و هواى نفس غلتیدند و گرفتار حب دنیا شده و در دامن رقیبان امام علیه‏السلام و مخالفان حضرت جمع شدند و حتى قتل عثمان را به امام على علیه‏السلام نسبت دادند.

    ب. ضعف بنیه ایمانى و اعتقادى: از مواردى که به عنوان زمینه و بستر مساعد براى ایجاد فتنه در جامعه به شمار مى‏رود، ضعف بنیه ایمانى و اعتقادى فتنه‏گران و افراد دنباله‏رو آنهاست. به هر میزان که تعداد ناآگاهان از حقایق دینى در جامعه افزایش یابد به همان نسبت باید منتظر وقوع فتنه بود. امام على علیه‏السلام در سخنى حکیمانه ارتباط میان فتنه‏انگیزى و ضعف در دین‏شناسى را به این صورت بیان مى‏کند: «مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آباد است و از رستگارى ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین‏اند. فتنه از آنان خیزد و خطا با آنان درآویزد.»20

    ج. عدم تفکیک حق از باطل: یکى از زمینه‏هاى بروز فتنه سردرگمى فرد نسبت به تشخیص حق و باطل از یکدیگر است. امیرالمؤمنین على علیه‏السلام در این‏باره مى‏فرمایند: «اگر باطل با حق در نیامیزد، کار باطل پیش نمى‏رود و اگر حق از باطل جدا و خالص مى‏گشت زبان دشمنان قطع مى‏گردید. اما قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى‏آمیزند و آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره مى‏گردد.»21

         2. عوامل اجتماعى

    الف. بدعت‏گذارى در قوانین: یکى از علل بسیار مهم اجتماعى در شکل‏گیرى فتنه انحراف از احکام و مقرّرات اسلامى از طریق تحریف یا تغییر برخى از آنهاست. به تعبیر دیگر، بدعت‏گذارى و نوگرایى بدون مبنا در احکام دینى، یکى از ارکان پیدایش فتنه محسوب مى‏شود که معمولاً از سوى اندیشمندان، عالمان و روشن‏فکران صورت مى‏گیرد و افراد غیرمتخصص و غیرعالم را به گمراهى مى‏کشاند.

         امیرالمؤمنین على علیه‏السلام در ادامه سخنانشان درباره سرآغاز و منشأ پیدایش فتنه، علاوه بر موضوع هواپرستى، به بحث بدعت‏گذارى در احکام نیز اشاره مى‏فرمایند: «همانا سرچشمه فتنه‏ها هواپرستى و بدعت‏گذارى است که در احکام صورت مى‏پذیرد که در آن با کتاب خدا مخالفت مى‏شود و گروهى (با دو انحراف یادشده) بر گروه دیگر بر خلاف دین خدا سلطه و ولایت مى‏یابند.»22

         از کلام مذکور دو نکته اساسى فهمیده مى‏شود: نخست اینکه با رواج بدعت‏ها کتاب خدا مورد مخالفت واقع مى‏شود و دوم آنکه وقتى پایه بدعتى در جامعه محکم شد بر اساس آن، عده‏اى به ناحق و نه از سر شایستگى و حقانیت، بر دیگران سرورى و مهترى مى‏کنند و ضوابط شرعى و دینى در این‏باره به کنار نهاده مى‏شود. در چنین وضعیتى است که بستر اجتماع آماده انعقاد نطفه فتنه مى‏گردد. امام على علیه‏السلام در خطبه‏اى دیگر عامل اصلى غرق شدن بسیارى از افراد در دریاى فتنه‏ها را چنگ زدن آنان به بدعت‏ها و رها کردن سنت‏ها معرفى کرده و مى‏فرماید: «جمعى در دریاى فتنه غرق شدند، به بدعت‏ها چنگ زدند و سنت‏ها را رها کردند.»23

    ب. تفرقه و اختلاف: یکى از عواملى که ثبات و تعادل جامعه و حکومت را با چالش روبه‏رو مى‏سازد تفرقه و گسستگى اجتماعى است. تفرقه و اختلاف آفتى است که موجب از هم‏گسیختن رشته اتحاد و تفاهم و همبستگى ملى، هدر رفتن امکانات و توانایى‏هاى یک ملت و در نهایت سقوط جامعه و نظام‏هاى سیاسى مستقر مى‏گردد.

         امیرالمؤمنین على علیه‏السلام بعد از حادثه تأسف‏بار صفین و حکمیت تحمیلى که مردم طریق هدایت را گم کرده و حبل الهى را از دست داده بودند و در سرگردانى و تحیّر به سر مى‏بردند خطاب به آنها سخنانى ایراد مى‏فرمایند و در آن، تفرقه و پراکندگى قلوب و آراى مردم را زمینه‏ساز فتنه مى‏دانند: «همانا شیطان راه‏هاى ضلال و گمراهى خود را براى شما آسان جلوه مى‏دهد تا گره‏هاى محکم دین شما را یکى پس از دیگرى بگشاید و به جاى وحدت و هماهنگى، بر تفرقه و پراکندگى شما بیفزاید، و در تفرقه و اختلاف راه فتنه هموار مى‏شود.»24

    ج. خلل در رابطه امت و حاکمان: در منطق اسلام، رابطه میان امت و حاکمان یک‏طرفه نیست، بلکه حقوقى متقابل مطرح است که به واسطه آن، طرفین بر یکدیگر حقى دارند. رعایت حقوق طرفین، لازمه ثبات سیاسى و اجتماعى نظام است. حضرت على علیه‏السلام در این‏باره مى‏فرمایند: «و آن‏گاه که مردم حق رهبرى را ادا کند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت یابد و راه‏هاى دین پدیدار و نشانه‏هاى عدالت برقرار و سنت پیامبر پایدار گردد... و امیدوارى و طمع دشمنان به یأس مبدل گردد. اما اگر مردم بر حکومت بشورند و غلبه کنند یا زمامدار بر رعیت ستم و تعدى روا دارد، نشانه‏هاى ستم آشکار و نیرنگ‏بازى در دین فراوان مى‏گردد و راه گسترده سنت پیامبر متروک، هواپرستى فراوان، احکام دین تعطیل و بیمارى‏هاى دل فراوان مى‏شود.»25 بنابراین، مشخص مى‏شود که رعایت این حقوق متقابل از اهمیت و ارزش بسیارى برخوردار است و عدم تحقق آن در بروز فتنه تأثیرگذار خواهد بود.

         3. راه‏هاى برون‏رفت از فتنه

    تا اینجا از عوامل فردى و اجتماعى فتنه سخن به میان آمد و اشاره شد که پیامدها و تبعات این پدیده مذموم چه اندازه بر سرنوشت جامعه تأثیر زیانبار دارد، اما براى مقابله با آن چه باید کرد؟ به عبارت دیگر، راه‏هاى برون‏رفت از فتنه کدامند؟

    الف. رعایت تقواى الهى: امام على علیه‏السلام در خطبه 183 نهج‏البلاغه مى‏فرمایند: «آگاه باشید! آن‏کس که تقواى الهى پیشه کند و از خدا بترسد خداوند راهى براى رهایى از فتنه‏ها به روى او مى‏گشاید و با نور هدایت از تاریکى‏ها مى‏گریزد.» از این بیان امیرالمؤمنین علیه‏السلام این نکته دریافت مى‏شود که هرگاه در جامعه‏اى روحیه تقوا و پرهیزگارى گسترش یابد، آسیب‏پذیرى آن جامعه در برابر فتنه‏هاى احتمالى کاهش خواهد یافت.

    ب. تقویت بصیرت: در فتنه‏ها عامل اصلى شناخت و درک درست داشتن، بصیرت است. بصیرت چراغى است که همواره روشنگر و نجات‏بخش انسان از گمراهى‏هاست و به انسان قدرت مى‏دهد تا با حق‏محورى راه صواب را از ناصواب تشخیص داده و راه حق را برگزیند. در سایه بصیرت است که حق و باطل، به خوبى آشکار مى‏گردد و انسان از ظواهر اشیا و حوادث عبور نموده و به درکى فراتر از چهره ظاهرى آنها نایل مى‏آید. حضرت على علیه‏السلام در وصف مؤمنان مجاهد مى‏فرمایند: «مجاهدان بینش‏هاى خود را بر شمشیرهاى خود برنشانده بودند.»26 و در جاى دیگر فرمودند: «به مراتب تحمل فقدان بصر آسان‏تر از فقدان بصیرت است.»27 از این‏رو، تقویت بصیرت افراد جامعه یکى از راه‏هایى است که در چارچوب مبارزه ریشه‏اى با فتنه در جامعه حایز اهمیت است.

    ج. شناخت مراکز فتنه و افشاى اهداف آنها: شناسایى طراحان فتنه و افشاى اهداف و انگیزه آنان، یکى از راه‏کارهاى مقابله با فتنه است. در این راهکار دو هدف نهفته است: نخست آنکه طراحان فتنه و فتنه‏انگیزان به مردم معرفى مى‏شوند و دیگر

    آنکه مردم با پى بردن به اهداف شوم آنان به دام فتنه گرفتار نمى‏شوند.

         امیرمؤمنان على علیه‏السلام با شناسایى مراکز فتنه‏انگیزى مانند معاویه و خوارج، آنان را به مردم معرفى نمودند و نقاب از چهره فریبکار آنان برداشتند. امام علیه‏السلام در نامه‏اى به معاویه فرمودند: «از شبهه و حق‏پوشى بپرهیز. فتنه‏ها دیرزمانى است که پرده‏هاى سیاه خود را گسترانده و دیده‏هایى را کور کرده است.»28 و در نامه 32 فرمودند: «اى معاویه، گروه بسیارى از مردم را به هلاکت کشاندى و با گمراهى خود فریبشان دادى و در موج سرکش دریاى جهالت خود غرقشان کردى تا آنجا که تاریکى‏ها آنان را فراگرفت و در امواج انواع شبهات غوطه‏ور شدند و از راه حق به بیراهه افتادند... .»

    د. ثبات قدم و پرهیز از احساسات به هنگام پیدایش فتنه: هرگاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه‏هاى آن پدیدار گشت نباید دچار احساسات، تزلزل و تردید شد و بدون مطالعه و بررسى همه‏جانبه وارد معرکه گردید. وقتى فتنه‏انگیزان تصمیم مى‏گیرند جامعه را دچار سرگردانى و فتنه نمایند، به باطل خود لباس حق مى‏پوشانند و با ترفندهاى مختلف سیماى حق را مورد هجوم قرار مى‏دهند. از این‏رو، در چنین زمانى ممکن است مردم فتنه را نشناخته و چه بسا به استقبال آن روند و از آن حمایت کنند. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرمایند: «وقتى فتنه فرا مى‏رسد مانند جوانى است که در عنفوان جوانى به سر مى‏برد»؛29 کنایه از اینکه آغاز فتنه همانند دوران جوانى بسیار شاداب، جذاب و پرنشاط است. اما وقتى آتش فتنه خاموش شد و پرده‏ها کنار رفت، «سیماى زشت آن همچون آثار باقى‏مانده بر سنگ‏هاى سخت زشت و دیرپاست... طولى نمى‏کشد که پیرو از رهبر و رهبر از پیرو بیزارى مى‏جوید و با بغض و کینه از هم جدا مى‏شوند و به هنگام ملاقات همدیگر را نفرین مى‏کنند.» از این‏رو، هنگام فتنه باید ثابت‏قدم بود و بر اساس احساسات و حدس و گمان موضع‏گیرى نکرد. به فرموده امیرالمؤمنین على علیه‏السلام: «و در گرد و غبار پیشامدها که به درستى نمى‏توان واقعیت امور را دید و در فتنه‏هاى در هم پیچیده، ثابت‏قدم و استوار بمانید.»30

     ه . تکیه بر اصول و معیارها به جاى سوابق افراد و شخصیت‏ها: یکى از مهم‏ترین شیوه‏هاى مقابله با فتنه در جامعه، تکیه مردم بر حق‏محورى و رعایت اصول و معیارهاست. اصول و ارزش‏ها به خودى خود قابل شناخت و آگاهى است و با وجود پیچیدگى‏ها و دشوارى‏هاى موجود، مى‏توان حق و باطل را از طریق خود حق و باطل و معیارهاى آن شناخت و آن‏گاه با تکیه بر معیارهاى حق و باطل و محک قرار دادن آن، به سراغ شناسایى مصادیق و افراد رفت. فرمایش على علیه‏السلام به حارث‏بن حوط که دوقطبى شدن جامعه برایش سنگین بود قابل تأمّل و دقت است که فرمودند: «اى حارث، تو زیر پاى خود را دیدى و بالایت را نمى‏بینى؛ از این‏رو، متحیر و سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى مى‏باشند؟ و باطل را نیز نشناختى تا باطل‏گرایان را بدانى.»31

    و. پرهیز از اختلاف و پراکندگى و فخر و برترى‏جویى: امیرمؤمنان على علیه‏السلام در خطبه 5 نهج‏البلاغه با اشاره به مقابله با امواج فتنه‏ها از طریق مراجعه به کشتى‏هاى نجات که همان اهل‏بیت علیهم‏السلام هستند مى‏فرمایند: «از راه اختلاف و پراکندگى بپرهیزید و تاج‏هاى فخر و برترى‏جویى را بر زمین نهید.»

         از این فرمایش گران‏قدر على علیه‏السلام این مطلب حاصل مى‏شود که اولاً، گسترش تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامى زمینه شعله‏ورتر شدن آتش فتنه را هموار مى‏سازد؛ چراکه فرصت را براى فتنه‏انگیزى دشمنان و مخالفان نظام اسلامى مهیا نموده و آنها را در مسیر تحقق اهداف شومشان امیدوار مى‏سازد. همچنین صفت رذیله فخر و تکبر و برترى‏جویى موجب مى‏شود جامعه نتواند به آرامش لازم دست پیدا کند.

    ز. رجوع به امام حق و رهبرى صالح به هنگام پیدایش فتنه: از مهم‏ترین و مؤثرترین راه‏کارهاى خروج از شرایط فتنه و مقابله با آن، رجوع به امام حق و رهبرى صالح به هنگام پیدایش فتنه‏هاست. نقشى که امام و رهبرى مى‏تواند در نابودى و اضمحلال فتنه ایفا کند بى‏بدیل است. رهبر ناخداى کشتى جامعه و امت در دریاى متلاطم حوادث و پیشامدهاست.

         به هنگام بروز حوادث و فتنه‏هاى گوناگون، رهبر همانند پرچم و عَلَمى است که چشم امت نظاره‏گر آن است. امام على علیه‏السلام خطاب به امتى که در فتنه‏ها و شبهات گرفتار آمده‏اند مى‏فرمایند: «مردم! کجا مى‏روید! رو به کدام طرف مى‏کنید؟ پرچم‏هاى حق برپاست و نشانه‏هاى آن آشکار است. با اینکه چراغ هدایت روشنگر راهند باز گمراهانه به کجا مى‏روید؟ چرا سرگردان هستید؟ در حالى که عترت پیامبرتان در میان شماست. آنها زمام‏داران حق و یقینند و پیشوایان دین و زبان‏هاى راستى و صدق... .»32

        نیز حضرت در خطبه 173 نهج‏البلاغه با صراحت بیان مى‏دارند که در مواقع اختلاف بین مسلمانان که باطل در لباس اسلام به فتنه‏گرى مى‏پردازد باید رهبرى در شخصى تجسم یابد که به مسائل آشنایى و بصیرت داشته و داراى صبر و تحمل کافى باشد و مواضع حق را بشناسد و سپس مردم را در چنین مواقعى امر مى‏کند که از چنین رهبرى اطاعت کنند و اوامر و نواهى‏اش را پذیرا شوند.

         واقعیت این است که ولایت از مهم‏ترین ارکان دین اسلام است و نظام سیاسى اسلام و شیوه حکومتى دین بر پایه ولایت است. ولایت به معناى پذیرفتن رهبرى پیشواى الهى و نیز اعتقاد به این است که امامان معصوم علیهم‏السلام پس از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از سوى خداوند بر مردم ولایت دارند. ولىّ خدا حاکم الهى بر مردم است و اطاعت از او به عنوان «اولى‏الامر» واجب است.33

        از آن‏رو که ولایت فقیه شعبه‏اى از ولایت نبى اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و امام معصوم علیه‏السلام است تمام اختیاراتى که پیامبر و امام در اداره امور جامعه داشتند ولىّ‏فقیه نیز از آن برخوردار است و به تعبیر امام راحل، «این توهّم که اختیارات حکومتى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بیش از حضرت امیر بود و یا اختیارات حکومتى حضرت امیر بیش از فقیه است باطل و غلط است.»34

        نکته مهم این است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیهم‏السلام در اداره جامعه داراى اوامر و نواهى بودند و مسلمان و پیرو پیامبر و امام، همان‏گونه که از اوامر و نواهى الهى تبعیت مى‏کند باید گوش به فرمان پیامبر و امام نیز باشد «... أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ.» (نساء: 59) عین همین مطلب در مسئله ولایت فقیه نیز جارى است. ولىّ‏فقیه نیز به دلیل جایگاه و ولایتى که به او واگذار شده، داراى اوامر و نواهى ویژه‏اى است و یک مسلمان واقعى همان‏گونه که خود را در برابر اوامر و نواهى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و امام معصوم علیه‏السلام ملتزم مى‏داند باید به دستورات ولىّ‏فقیه نیز ملتزم باشد. امام و ولىّ امر در جامعه اسلامى نقش محورى دارد و به منزله تسبیحى است که دانه‏هاى متفرق آن را متحد و منسجم مى‏سازد و مانع متفرق شدنشان مى‏شود. اگر بنا باشد ولىّ امر مورد اطاعت قرار نگیرد و مردم و نخبگان با التزام و تعهد بر گرد شمع وجودش جمع نشوند اتحاد و انسجام آنها خدشه‏دار مى‏گردد و آتش فتنه شعله‏ورتر مى‏شود. مخالفت در برابر اوامر ولىّ امر، میدان را براى نفوذ نامحرمان باز و زمینه را براى ضربه وارد ساختن آنها فراهم مى‏کند. کم نیستند افراد فرصت‏طلب که به دلیل کوتاه شدن دستشان در جامعه اسلامى مترصد فرصتى هستند که بتوانند به نظام اسلامى ضربه وارد سازند. بنابراین، لازم است همه مردم و نخبگان در تمامى زمینه‏هاى سیاسى و اجتماعى مطابق با معیارها و رهنمودهاى مقام ولایت عمل کنند و همواره به آن قله مرتفع و شامخ بنگرند و مواضع و اقدامات خود را با شاخصه‏ها و منویات ارائه‏شده توسط ولىّ‏فقیه منطبق سازند؛ چراکه با توجه و عمل به رهنمودها و هشدارهاى مقام ولایت، امواج فتنه‏ها درهم شکسته مى‏شود و این نکته‏اى است که همه افراد و جریانات سیاسى دلسوز و پیرو انقلاب و خط امام و رهبرى به طور شفاف و صریح به آن اذعان مى‏نمایند و این موهبتى است که برخى یا اساسا چنین باورى ندارند یا عقیده‏شان سست و بى‏بنیان است و یا گاهى در عمل از انجام تکلیف برخاسته از ولایت‏پذیرى سر باز مى‏زنند. از این‏رو، هرگاه جامعه به فتنه مبتلا شد یکى از مهم‏ترین و مؤثرترین راه‏هاى نجات از فضاى غبارآلود آمیختگى حق و باطل، نگاه به رهنمودها و شاخصه‏هاى ترسیم‏شده توسط امام حق و رهبرى صالح جامعه است.

    انتخابات دهم و فتنه

    انتخابات 22 خرداد ماه 1388 که با حضور قریب به 40 میلیونى ملت همراه بود، باشکوه‏ترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامى محسوب مى‏شد، اما متأسفانه پس از این انتخابات باشکوه، مجموعه‏اى از حوادث به دنبال رفتارهاى غیرقانونى برخى نامزدها و حامیان آنها به وقوع پیوست که عظمت و دستاوردهاى این حماسه بزرگ را تحت‏الشعاع قرار داد.

         در مورد ماهیت چیستى و چرایى وقوع این حوادث، نظرات و دیدگاه‏هاى متفاوتى مطرح گردیده است. برخى این حوادث و تلخى‏هاى پس از اتخابات را نتیجه بداخلاقى‏هاى انتخاباتى نامزدها و حامیان آنها در ایام تبلیغات انتخاباتى به ویژه مناظره‏هاى تلویزیونى دانسته و معتقدند: اگر نامزدها و حامیان آنها صبر و حوصله بیشترى به خرج مى‏دادند چنین اتفاقاتى رخ نمى‏داد. گروهى دیگر معتقدند: حوادث اخیر را باید در قالب شکل‏گیرى یک جنبش اجتماعى تجزیه و تحلیل کرد؛ جنبشى که خواهان ایجاد تحولات و دگرگونى‏هاى اجتماعى است که در عرصه انتخابات ظهور و بروز یافته است.

         اما جامع‏ترین نگاه، نگاهى است که حوادث اخیر را فراتر از بداخلاقى انتخاباتى و خواسته‏هاى اجتماعى و در قالب سناریویى طراحى‏شده با هدف تغییرات سیاسى و حتى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران تحلیل مى‏کند. دیدگاه راهبر و حکیم فرزانه انقلاب اسلامى در ذیل این نگاه مى‏گنجد. رهبر معظم انقلاب این حوادث را سناریویى از قبل طراحى‏شده دانسته و بر این نکته تصریح و تأکید دارند که جامعه اسلامى با فتنه‏اى عمیق مواجه شده است.35

        در واقع، بسیارى از ریشه‏ها و عوامل فردى و اجتماعى پیدایش فتنه، که از آن سخن به میان آمد، نظیر پیروى از هواى نفس و خودمحورى، آمیخته شدن حق و باطل، ضعف بنیان‏هاى ایمانى و اعتقادى افراد، پیشنهادهاى حاوى بدعت نهادن در قوانین جارى کشور، تفرقه و اختلاف و پراکندگى و...، در وضعیت پیش‏آمده مشاهده مى‏شد. این وضعیت (فتنه) که تا پیش از انتخابات به صورت پنهانى در حال شکل‏گیرى بود، در مرحله بعد از انتخابات به صورت آشکار و بى‏پرده رخ عیان نمود.

         یکى از نامزدها که در سخنرانى‏ها، مناظره‏ها و مصاحبه‏هاى پیش از برگزارى انتخابات ریشه مشکلات کنونى کشور را فاصله گرفتن از راه امام و ارزش‏هاى اصلى انقلاب مى‏دانست، تلاش گسترده‏اى به عمل آورد تا خود را احیاگر راه و خط امام خمینى قدس‏سره معرفى کند.

         وى همچنین خود را فردى معرفى مى‏نمود که با اعتقاد به ولایت فقیه وارد صحنه انتخابات شده است: «با اعتقاد به ولایت فقیه وارد صحنه شدم. ولایت فقیه بزرگ‏ترین نقش را در پیروزى انقلاب داشته است و ما در این 30 سال، بدون این اصل هر لحظه ممکن بود به فضاى قبل از انقلاب غلت بزنیم. ولایت فقیه ما را در مقابل کودتا و خودمختارى‏ها حفظ کرده است. من با قبول این مسئله وارد عرصه انتخابات شده‏ام.»36

        همچنین وى، پیش از برگزارى انتخابات با تأکید بر قانون‏گرایى و حرکت بر مدار قانون، درباره علت حضور خود اظهار مى‏داشت که با توجیه قانون‏شکنى‏ها و ایستادن دولت کنونى در برابر قانون احساس خطر مى‏کند. او همچنین در خصوص جایگاه نهادهاى مختلف در قانون اساسى مى‏گوید: «ما در کشور خود یک قانون اساسى داریم که در آن جایگاه نهادهاى مختلف به دقت مشخص شده است و ما هم باید از همین‏جا شروع کنیم. اینجا بحث از سلیقه اینجانب و دیگرى بیهوده است و اگر کسى به قانون اساسى اعتقاد نداشته باشد و نامزد شود با مردم خدعه کرده است و همه باید ملتزم به قانون باشیم.»37

        اما برخلاف همه این ادعاها، این نامزد انتخاباتى تحت تأثیر القائات جریانات پشت پرده، براى اولین بار در 30 سال گذشته، پیش از اتمام انتخابات و شمارش آراء، خود را پیروز انتخابات اعلام کرد و پس از اعلام نتایج نیز با اصرار بر موضوع «تقلب»، با اتخاذ مواضع و اقدامات نسنجیده‏اى علیه نهادهاى قانونى نظام، مردم را به اردوکشى خیابانى به منظور ابطال انتخابات فراخواند. البته در این مسیر نباید نقش برخى احزاب و تشکیلات و شخصیت‏هاى سیاسى را نادیده انگاشت که با همراهى و حمایت وسیع مالى و تبلیغاتى رسانه‏هاى بیگانه در شعله‏ور نمودن آتش فتنه تلاش مى‏نمودند.

         سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران مى‏توانست فصل‏الخطاب همه این رفتارها و حوادث باشد. رهبر معظم انقلاب در آن اجتماع با شکوه فرمودند:

    آن کسانى که به یک نحوى یک نوع مرجعیتى در افکار مردم دارند، از این سیاسیون و رؤساى احزاب و کارگردانان جریانات سیاسى که یک عده‏اى از اینها حرف‏شنوى دارند، اینها خیلى باید مراقب گفتار خود باشند. اگر آنها کمى افراطى‏گرى کنند، دامنه این افراطى‏گرى در بدنه مردم به جاهاى بسیار حساس و خطرناکى خواهد رسید که گاهى خود آنها دیگر نمى‏توانند آن را جمع کنند؛ که ما نمونه‏هایش را دیده‏ایم... اگر نخبگان سیاسى بخواهند قانون را زیر پا بگذارند یا براى اصلاح اَبرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند و چه نخواهند، مسئول خون‏ها و خشونت‏ها و هرج و مرج‏ها آنهایند. من به همه این آقایان، این دوستان قدیمى، این برادران توصیه مى‏کنم بر خودتان مسلط باشید. سعه‏صدر داشته باشید، دست‏هاى دشمن را ببینید، گرگ‏هاى گرسنه کمین‏کرده را که امروز دیگر نقاب دیپلماسى را یواش یواش دارند از چهره‏هایشان برمى‏دارند و چهره حقیقى خودشان را نشان مى‏دهند ببینید، از اینها غفلت نکنید.38

    رهنمودها و هشدارهاى معظمٌ‏له به همه جریان‏هاى سیاسى که با حمایت میلیونى نمازگزاران همراه بود، نوید همراهى همه نیروهاى انقلاب را مى‏داد، اما رفتارهاى صورت‏گرفته توسط برخى نامزدها و جریان‏هاى همسو با آنها نشان از حرکتى در مسیر خطرناک انتحار سیاسى و رویارویى با نظام اسلامى مى‏داد.

         بیانیه‏هاى این نامزدها، و برخى از احزاب افراطى و شخصیت‏هاى هوادار آنها پس از انتخابات نشان مى‏داد که آنها ایستادن در برابر حاکمیت و ولىّ‏فقیه را یک امر مشروع براى احیاى حق تلقّى مى‏کنند و همچنان بر این موضوع پافشارى مى‏کنند که در انتخابات تقلب شده و حقوق مردم نادیده گرفته شده است.

         یکى از نامزدها در بیانیه شماره 5 خود که در فرداى پس از بیانات رهبر معظم انقلاب صادر گردید، ضمن تن ندادن به مسیر مشخص شده توسط قانون اساسى و زیر سؤال بردن شوراى نگهبان در برابر رهنمودهاى مهم رهبرى انقلاب ایستاده و مى‏نویسد: «اکنون مقامات کشور با صحه گذاشتن بر آنچه در انتخابات گذشت مسئولیت آن را پذیرفتند و براى نتایج هرگونه تحقیق و رسیدگى بعدى حد تعیین کرده‏اند.»39 با توجه به این نوع اظهارات و مواضع، این سؤال اساسى پیش مى‏آید که آیا این‏گونه موضع‏گیرى‏ها و بیانیه‏ها که در چند روز بعد از انتخابات از برخى افراد و جریانات سیاسى، به ویژه از سوى برخى نامزدها دیده شد، نشان از نقض سخنان قبل از انتخابات و تضاد در قول و فعل آنها نیست؟! به هر ترتیب، انتخابات دهم فرصت و امتحان عظیمى بود که طى آن برخى افراد، نخبگان و گروه‏ها که بعضا سابقه درخشانى نیز در راه انقلاب داشتند لغزیدند و چهره‏اى متفاوت و متناقض از آنچه مى‏نمودند به نمایش گذاشتند. لکن شایسته است کسانى که اشتباه تصور مى‏کردند و رفتارى غلط در حوادث اخیر پیمودند دست از لجاجت بردارند و به آغوش ملت، نظام و انقلاب بازگردند. نیز شایسته است تمامى نخبگان از همه جریانات سیاسى به این سخن مقام معظم رهبرى که در روز عید مبعث در خصوص خواص فرمودند، دقت و توجه ویژه‏اى نمایند: «نخبگان سر جلسه امتحانند. امتحان عظیمى است. در این امتحان مردود شدن، رفوزه شدن فقط این نیست که ما یک‏سال عقب بیافتیم، سقوط است.»40

    نتیجه‏گیرى

    در مجموع، مى‏توان به گزاره‏هاى ذیل به عنوان نتایج این پژوهش اشاره نمود:

         1. وضعیت فتنه به شرایط سیاسى و اجتماعى، با مجموعه ویژگى‏هاى مشخص اشاره دارد که در آن فضا، تشخیص حق از باطل با مشکل مواجه شده، پیشینه و سوابق افراد مدعى حق به گونه‏اى است که امر بر مردم و نخبگان‏مشتبه‏شده‏وآنهارادرمعرض‏آزمون‏سختى‏قرارمى‏دهد.

         2. به طور کلى، پیدایش فتنه معلول دو دسته عوامل فردى و اجتماعى است. عواملى همچون پیروى از هواى نفس، ضعف بنیه ایمانى و اعتقادى، و عدم تفکیک حق از باطل در زمره عوامل فردى و بدعت‏گذارى در قوانین، تفرقه و اختلاف و خلل در رابطه امت و حاکمان به عنوان عوامل اجتماعى پیدایش فتنه به شمار مى‏آیند.

         3. مهم‏ترین راه‏هاى برون‏رفت از شرایط فتنه با ابتنا به رهنمودهاى امیرمؤمنان علیه‏السلام در نهج‏البلاغه عبارتند از: رعایت تقواى الهى، تقویت بصیرت، شناخت مراکز فتنه و افشاى ماهیت آنها، ثبات قدم و پرهیز از احساسات به هنگام پیدایش فتنه، تکیه بر اصول و معیارها به جاى سوابق افراد و شخصیت‏ها، پرهیز از تفرقه و اختلاف و رجوع به امام حق و رهبرى صالح به هنگام پیدایش فتنه.



     


    • منابع
      • ـ نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، قم، مشرقین، 1379.
      • ـ ابن‏اثیر، الکامل فى التاریخ، بى‏جا، بى‏نا، بى‏تا.
      • ـ ابى‏الحدید، عبدالحمیدبن، شرح نهج‏البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالاحیاء الکتب العربیه، 1378ق.
      • ـ اداره سیاسى سپاه، تحلیلى بر انتخابات دهم ریاست جمهورى و حوادث پس از آن، تهران، 1388.
      • ـ اصفهانى، راغب، مفردات الفاظ القرآن، ترجمه غلامرضا خسروى، تهران، مرتضوى، 1363.
      • ـ امام خمینى، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1373.
      • ـ بیانات رهبر معظم انقلاب،www.farsnews.ir
      • ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، اندیشه سیاسى در گفتمان علوى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1384.
      • ـ حسنى، على‏اکبر، تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، تهران، فرهنگ اسلامى، 1378.
      • ـ شریفى، احمدحسین، موج فتنه، تهران،کانون‏اندیشه‏جوان، 1388.
      • ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، اصول کافى، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1362.
      • ـ محدثى، جواد، پیام‏هاى عاشورا، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامى، 1381.
      • ـ محمّدى رى‏شهرى، محمّد، منتخب میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، 1383.
      • ـ مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1368.
      • ـ مطهّرى، مرتضى، جاذبه و دافعه على علیه‏السلام، بى‏جا، بى‏نا، بى‏تا.
      • ـ یعقوبى،احمدبن‏ابى‏یعقوب، تاریخ‏یعقوبى، بیروت،دارصادر،بى‏تا.



    • پى نوشت ها

      * کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام.دریافت: 11/3/89 ـ پذیرش: 15/8/89.

      1ـ نهج ‏البلاغه، ترجمه محمّد دشتى، خ 192.

      2ـ على ‏اکبر حسنى، تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، ص 31.

      3ـ نهج ‏البلاغه، خ 37.

      4 www.andisheqom.org

      5ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ‏القرآن، ترجمه غلامرضا خسروى، ص 623.

      6ـ ر.ک: محمّد: 31؛ انعام: 23؛ بقره: 191؛ ذاریات: 13.

      7ـ حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم، ص 22ـ27.

      8ـ احمدحسین شریفى، موج فتنه، ص 41.

      9ـ بیانات رهبر معظم انقلاب، 8 مرداد 1388، www.farsnews.ir

      10ـ نهج‏البلاغه، خ 16.

      11ـ مرتضى مطهّرى، جاذبه و دافعه على علیه‏السلام، ص 308ـ310.

      12ـ نهج‏البلاغه، خ 93.

      13ـ همان، خ 151.

      14ـ همان، خ 50.

      15ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ص 208.

      16ـ ر.ک: ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 302.

      17ـ ر.ک: احمدبن یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ص 179ـ180.

      18ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، اندیشه سیاسى در گفتمان علوى، ص 121.

      19ـ ابن ابى‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم، ص 23.

      20ـ نهج‏البلاغه، حکمت 369.

      21و22ـ همان، خ 50.

      23ـ همان، خ 154.

      24ـ همان، خ 121.

      25ـ همان، خ 216.

      26ـ همان، خ 151.

      27ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، منتخب میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، ص 74.

      28ـ نهج‏البلاغه، نامه 65.

      29 همان، خ 151.

      30جج

      31ـ همان، حکمت 362.

      32ـ همان، خ 87.

      33ـ جواد محدثى، پیام‏هاى عاشورا، ص 213.

      34ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 63.

      35ـ اداره سیاسى سپاه، تحلیلى بر انتخابات دهم ریاست جمهورى و حوادث پس از آن، مقدّمه.

      36ـ سخنرانى میرحسین موسوى، دانشگاه فردوسى مشهد، 1388.

      37ـ سخنرانى میرحسین موسوى در دیدار با جمعى از نخبگان استان خوزستان، 1388.

      38ـ سخنرانى مقام معظم رهبرى، نمازجمعه تهران، 29 خرداد 1388.

      39ـ اداره سیاسى سپاه، همان، ص 41.

      40ـ سخنرانى مقام معظم رهبرى، 29 تیر 1389.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی الموتی، محسن.(1389) راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى. فصلنامه معرفت، 19(10)، 13-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محسن محمدی الموتی."راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى". فصلنامه معرفت، 19، 10، 1389، 13-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی الموتی، محسن.(1389) 'راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى'، فصلنامه معرفت، 19(10), pp. 13-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی الموتی، محسن. راه‏هاى برون‏رفت از فتنه در جامعه اسلامى. معرفت، 19, 1389؛ 19(10): 13-