معرفت، سال بیستم، شماره سوم، پیاپی 162، خرداد 1390، صفحات 125-

    ارتباط در زندگى اجتماعى الگوها، آثار و آسیب‏ هاى آن

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    علی حسین زاده / *استادیار - دانشگاه کاشان / hoseinzadeh@qabas.net
    چکیده: 
    ارزش‏گذارى افراد جامعه نسبت به رفتار انسان‏ها در زندگى اجتماعى، با الگوى رفتار آنان ارتباط مستقیم دارد. هدف این پژوهش شناسایى انگیزه و آثار مثبت و منفى هریک از الگوها و شناسایى بهترین الگوى ارتباطى است. روش تحقیق تحلیلى و توصیفى است که بر داده‏هاى دینى، روان‏شناختى و جامعه‏شناختى مبتنى است. یافته‏هاى اصلى این تحقیق، وجود نوعى حیاى منفى در رفتارهاى منفعلانه و سازش‏کارانه است که با انگیزه دورى از تنش و جلب تحسین صورت مى‏گیرد و فقدان هویت، نارضایتى و پیدایش احساسات منفى را به دنبال دارد. بهره‏مندى خودخواهانه و ابراز توانمندى، از انگیزه‏هاى رفتار پرخاش‏گرانه است که احساس گناه و از بین رفتن صمیمیت را به دنبال دارد. آزادى مطلوب در بیان احساسات و مقاومت در برابر خواسته‏هاى نابه‏جاى افراد، مشخصه رفتار جرئت‏مندانه است که بهترین راه براى بهره‏مندى از آن، رو آوردن به «پیام من» است و با شناسایى اشتباهاتى که در زمینه ارسال این پیام وجود دارد، مى‏توان بهترین الگوى ارتباطى را پدید آورد.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیستم ـ شماره 162 ـ خرداد 1390، 125ـ142

    على حسین ‏زاده*

    چکیده

    ارزش‏گذارى افراد جامعه نسبت به رفتار انسان‏ها در زندگى اجتماعى، با الگوى رفتار آنان ارتباط مستقیم دارد. هدف این پژوهش شناسایى انگیزه و آثار مثبت و منفى هریک از الگوها و شناسایى بهترین الگوى ارتباطى است. روش تحقیق تحلیلى و توصیفى است که بر داده‏هاى دینى، روان‏شناختى و جامعه‏شناختى مبتنى است. یافته‏هاى اصلى این تحقیق، وجود نوعى حیاى منفى در رفتارهاى منفعلانه و سازش‏کارانه است که با انگیزه دورى از تنش و جلب تحسین صورت مى‏گیرد و فقدان هویت، نارضایتى و پیدایش احساسات منفى را به دنبال دارد. بهره‏مندى خودخواهانه و ابراز توانمندى، از انگیزه‏هاى رفتار پرخاش‏گرانه است که احساس گناه و از بین رفتن صمیمیت را به دنبال دارد. آزادى مطلوب در بیان احساسات و مقاومت در برابر خواسته‏هاى نابه‏جاى افراد، مشخصه رفتار جرئت‏مندانه است که بهترین راه براى بهره‏مندى از آن، رو آوردن به «پیام من» است و با شناسایى اشتباهاتى که در زمینه ارسال این پیام وجود دارد، مى‏توان بهترین الگوى ارتباطى را پدید آورد.

    کلیدواژه‏ها: ارتباط، پرخاشگرى، سازشکارى، جرئت‏مندى، انتظارات و رضایت‏مندى.


    مقدّمه

    در روابط اجتماعى انواعى از الگوها براى رساندن پیام، تأمین حقوق افراد، نشان دادن شخصیت و تغییر دادن رفتار دیگران وجود دارد. انسان در فرایند جامعه‏پذیرى مى‏آموزد که خود را به عنوان موجودى مستقل و جدا از دیگران بازشناسد.1 شناخت این الگوها براى آن است که بتوانیم پیام خود را بهتر به دیگران برسانیم و از روابط با آنان نیازهاى خود را در ابعاد مختلف شناختى و عاطفى، فردى و اجتماعى تأمین نماییم. در میان افراد، عموما سه الگوى ارتباط در زندگى اجتماعى دیده مى‏شود: سازش‏کارانه، پرخاش‏گرانه و جرئت‏مندانه. هریک از این الگوها داراى انگیزه‏ها و آسیب‏هایى است که آگاهى از آنها مى‏تواند ما را در بهره‏مندى از آثار مثبت الگوى مطلوب و دورى از پیامدهاى منفى الگوهاى نامطلوب یارى نماید.

         در این زمینه، تحقیقاتى به عمل آمده است که در ذیل، به بخشى از آنها اشاره مى‏شود:

         در کتاب بررسى آگاهى‏ها، نگرش‏ها و رفتارهاى اجتماعى، فرهنگى در ایران تألیف منوچهر محسنى، به رابطه نگرش‏ها با رفتارهاى اجتماعى و فرهنگى اشاره شده و آثار مثبت و منفى آن تبیین گردیده است. کتابتغییر دادن رفتارهاى کودکان و نوجوانان نیز که به قلم کرومبولتر به رشته تحریر درآمده و یوسف کریمى آن را ترجمه کرده است، به بحث جامعه‏پذیر شدن کودکان و نوجوانان مى‏پردازد. رفتارهاى بهنجار و نابهنجار کودکان و راه‏هاى پیش‏گیرى و درمان نابهنجارى‏ها نوشته شکوه نوابى‏نژاد عنوان کتاب دیگرى است که به تعریف هنجار و ناهنجار، مواجهه والدین با آن و راه درمان آن پرداخته است. کتاب رفتارهاى اجتماعى کودکان نوشته آیزبزک نانسى، ترجمه بهار ملکى نیز به نمونه‏اى از الگوها اشاره دارد.

         این تحقیق با تمرکز روى الگوها و شناسایى انگیزه‏ها، آثار و پیامدها و آسیب‏هاى احتمالى خود را از دیگر پژوهش‏ها متمایز ساخته است.

         از آن‏رو که انسان به طور طبیعى یا بر حسب ضرورت، اجتماعى است و براى رفع نیازمندى‏ها و تکامل خویش، به ارتباط اجتماعى نیازمند است، سؤال اصلى تحقیق حاضر، این است: بهترین الگوى ارتباطى در ارتباطات اجتماعى که بیشترین و بهترین نمونه براى تأمین مطالبات انسانى است، کدام است؟

         سؤالات فرعى نیز عبارتند از:

         ـ انگیزه انتخاب الگوهاى ارتباطى چیست؟

         ـ آسیب‏هاى هر الگو کدام است؟

         ـ چگونه مى‏توان از آسیب‏ها در امان ماند و موانع پیش رو در الگوى انتخابى را از میان برداشت؟

    معنا و تعریف الگو

    در توضیح واژه «الگو» با معناى روبُر، مدل، سرمشق، مقتدا، اسوه، قدوه، مثال و نمونه روبه‏رو هستیم.2 در میان معانى ذکرشده، مقتدا، اسوه و قدوه مختص انسان است و معناى مشترکى که براى این سه وجود دارد، عبارت است از فردى که به لحاظ ویژگى‏ها و خصوصیاتش، صلاحیت یافته است تا دیگران از او تبعیت و پیروى نمایند. گرچه واژه الگو، به انسانِ نمونه اختصاص ندارد و شامل سایر موجودات نمونه نیز مى‏شود، لکن با توجه به اینکه در اصطلاح روان‏شناسى و علوم تربیتى معمولاً کلمه الگو مورد استعمال قرار مى‏گیرد، ما همین واژه را (البته با توجه به معناى خاص آن) به کار مى‏بریم. در روان‏شناسى، اصطلاحات   Social learning, Observation learning, Modelingبا این شیوه مناسبت دارد.  Modelingیک فن رفتاردرمانى است که به منظور تغییر رفتار ضمن یادگیرى ادراکى و با فرصت و امکان دادن به فرد براى تقلید از دیگرى، به کار مى‏رود. همچنین تعریف «روش و شیوه انتخاب از الگوهاى رفتار بدنى و کلامى مشهود، الگوهاى خاص رفتار براى تقلید» براى اصطلاح  Modelingمطرح است.  Observation learningنیز به تغییر نسبتا مداوم در رفتار که قسمت عمده‏اش نتیجه مشاهده رفتار دیگرى است، اطلاق شده است.3

        با توجه به نقش مهم مشاهده و الگو در یادگیرى، نظریه یادگیرى اجتماعى شکل گرفت. بر مبناى این نظریه که بر نقش مشاهده و تقلید و الگوبردارى از رفتارهاى مشاهده‏شده در دیگران مبتنى است، شخص مى‏تواند با مشاهده دیگران، از یادگیرى بهره‏مند شود.

         در علوم تربیتى، اصطلاحى که در این ارتباط، بیش از همه به کار مى‏رود، «مدل رفتار» یا «الگوى رفتار» است که مراد از آن، طرح و مجموعه رفتارى است که شخصى آن را داراست.4 الگو از سویى به طرح‏ها و برنامه‏هاى گوناگون، اعم از تربیتى، اجتماعى، اقتصادى، و یا سیاسى گفته مى‏شود و از سوى دیگر، به نمونه‏هاى عینى و خارجى یک طرح عملى و یا اجتماعى، اقتصادى، اخلاقى و یا مذهبى، اطلاق مى‏گردد و کاربرد آن در هر دو مورد بسیار است. در علوم اجتماعى، Pattern داراى معانى گوناگونى، از جمله الگو، گونه و هنجار است و الگو چیزى شکل‏گرفته در یک گروه اجتماعى است، به این منظور که به عنوان الگو یا راهنماى عمل در رفتارهاى اجتماعى به کار آید.5

    الگوها

    از دیدگاهى کارکردى و روانى ـ اجتماعى باید گفت: الگوها آن شیوه‏هاى زندگى هستند که از صورى فرهنگى منشأ مى‏گیرند. افراد به هنگام عمل به طور طبیعى با این الگوها سروکار دارند و اعمالشان با آنها تطابق مى‏یابد. انسان‏ها از طریق آموزش و جذب (همانندى) در یک فرهنگ خاص شبکه‏اى از عادات و واکنش‏هایى کسب مى‏کنند که موجب تطابق آنان با شیوه‏هاى کلى رفتار گروه باشد.6

        الگوى رابطه در زندگى اجتماعى آنجا اهمیت خود را آشکار مى‏سازد که یک نظام حمایتى قوى در خانواده بیش از آنکه به تعداد افرادى که مهر مى‏ورزند مربوط باشد، به روابط خاصّ حاکم میان افراد که این حس را ایجاد مى‏کنند، مربوط است. برخوردارى از یک نظام حمایتى خوب چندان به اجتماعى بودن زیاد یا داشتن آشناهاى فراوان ارتباط ندارد و بیش از آن، نحوه ارتباط میان دو نفر است که حسّ خوبى را به وجود مى‏آورد. گاهى ممکن است فردى فقط یک حامى داشته باشد، اما به حدّى حمایت از لحاظ کیفى قوى باشد که حامیان متعدد چنین کارآیى را نداشته باشند.7

        در بحث الگو در قرآن کریم، انسان نه تنها به دنبال تغییر و تعدیل رفتار، بلکه به دنبال اصلاح نگرش‏ها و انگیزه‏ها نیز هست. آنچه موردنظر قرآن کریم است، تبعیت از الگوها به طور صحیح و تقلیدى آگاهانه است و قرآن انسان‏ها را از تقلیدهاى ناآگاهانه و کورکورانه برحذر مى‏دارد و آنان را به خاطر تقلید کورکورانه مذمّت مى‏کند. قرآن کریم در آیه 74 سوره «شعراء» به نقل از اعراب جاهلى مى‏فرماید: «قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ»؛ آنها مى‏گفتند: پدران ما این‏گونه عمل مى‏کردند و ما نیز به تبعیت از آنان عمل مى‏کنیم. آن‏گاه آنان را بر این الگوگیرى زشت محکوم مى‏کند. روش الگویى در قرآن کریم نقل سرگذشت پیشینیان براى ارائه رفتار مطلوب است تا دعوتى عملى براى مردم براى به کمال رسانیدن استعدادهاى درونى آنان باشد. اسوه‏هاى بشرى و نمونه‏هاى متصل به وادى ربوبیت، انسان‏هایى هستند که به لحاظ استعدادها، ویژگى‏ها و منش و شخصیت برتر و قابل تحسین خود، توجه دیگران را به خویش جلب مى‏نمایند و آنها را به پیروى و تبعیت خود ترغیب مى‏کنند؛ چراکه در برخوردارى از کمالات انسانى و تزین به اخلاق و فضایل، سرآمد دیگران هستند.

    1. الگوهاى رفتار

    از میان الگوهاى موجود در روابط اجتماعى انسان‏ها، مى‏توان به سه الگوى عمده اشاره و ابعاد آن را بررسى کرد.

    1. الگوى سازش‏کارانه یا منفعلانه

    در این نوع ارتباط، فرد با عذرخواهى افراطى و کوچک انگاشتن خود، افکار، احساسات و حقوق شخصى خود را به نفع دیگران نادیده مى‏گیرد. نهادها عموما گرایش به محافظه‏کارى دارند.8

        باور چنین افرادى این است که عواطف واقعى خود را ابراز نکند، طوفان ایجاد نکنند، مخالفت ننمایند، براى دیگران بیشتر از خود حق قایل باشند و... . در این نوع ارتباط، فرد محتاط، غیرمستقیم، بدون اعتراض و همیشه موافق عمل مى‏کند.


         افراد سازشکار در گفت‏وگو با دیگران بدون اینکه لازم باشد پوزش مى‏طلبند. وقتى احساس مى‏کنند یکى غیرمنصفانه با آنها عمل مى‏کند، از خود آرامش نشان مى‏دهند و به جاى اقدام، گاهى شکوه و گلایه مى‏کنند. سعى مى‏کنند هواى همه را داشته باشند تا تعارضى پیش نیاید. اجازه مى‏دهند دیگران براى آنها تصمیم بگیرند و انتخاب کنند، در برنامه‏ریزى مشکل دارند و خود را نادیده مى‏گیرند و فداى دیگران مى‏کنند.

         در حالت‏هاى بدنى، وضعیت بدنى خمیده دارند، تُن صدایشان پایین و ملایم است، به خاطر توافق با دیگران، لبخند مى‏زنند و سر تکان مى‏دهند، به هنگام اضطراب نشانه‏هاى غیرکلامى تابلوگونه، و به هنگام شک و تردید، نشانه‏هاى کندى همراه با تأمّل از خود نشان مى‏دهند و عموما فردى ناپایدار هستند.

         تکیه کلام‏هاى فرد سازشکار این است: «اختیار دارید، شما باید این کار را انجام دهید، شما بیشتر از من تجربه دارید، من نمى‏توانم این کار را انجام دهم، ببخشید؛ ممکن است حرف من اشتباه باشد؛ ولى ... و من سعى مى‏کنم، اما مطمئن‏نیستم.»اینهاعبارت‏هاى‏روزمره‏اى‏است‏که‏به‏کارمى‏برد.

         در رویارویى با مسائل و حلّ آنها، عموما از مسائل اجتناب مى‏کند، آنها را نادیده مى‏انگارد، رها مى‏کند یا به تأخیر مى‏اندازد. آدمى کناره‏گیر و عبوس است و از معاشرت پرهیز مى‏کند. به ظاهر موافق، ولى در باطن مخالف است. براى مقابله با تنش‏ها، تعارض‏ها و آنچه که اضطراب‏زاست، انرژى فراوانى مصرف مى‏کند. براى نصیحت‏پذیرى آماده است و به طور مداوم از دیگران نصیحت و توصیه مى‏پذیرد و به آنها حق مى‏دهد که بر کارش نظارت کنند و بیش از حدّ معقول با هر چیزى از خود موافقت نشان مى‏دهد.

         احساساتى که خود تجربه مى‏کند، غالبا ناتوانى، اضطراب، ناکامى و خشم است و در مقابل، دیگران را پرتوقع مى‏سازد و راه توصیه و دلیل‏تراشى را در آنان تقویت مى‏کند.

         بسیارى از افراد سازش‏کار، احساس‏ها، نیازها و ارزش‏هاى خود را نشان نمى‏دهند. بعضى از آنان نیز خواسته‏هایشان را بیان مى‏کنند، اما به حدّى فروتنانه و محجوبانه اظهار مى‏کنند که از سوى دیگران جدّى تلقّى نمى‏شود. چنین افرادى از عزت‏نفس پایینى برخوردارند. به نظر مى‏رسد رفتار سازش‏کارانه بخشى از شیوه زندگى بسیارى از مردم شده است.9

         انگیزه‏هاى انتخاب رفتار سازش‏کارانه

    الف. دورى از تنش: این نوع رفتار باعث مى‏شود که همسران به گونه‏اى نمایشى با یکدیگر سازش داشته باشند و از ستیز با یکدیگر که دلخواه نیست، پرهیز شود یا به تأخیر افتد یا پنهان گردد تا حداقل دیگران احساس کنند که آنان زندگى آرامى دارند. سازشکار خود را به رفتار دوستانه با دیگران پایبند مى‏سازد و افراد جامعه گاهى از سوى والدین، آموزشگاه‏ها و نهادهاى اجتماعى آموزش مى‏بینند که رفتار سازش‏کارانه داشته باشند.

    ب. جلب تحسین دیگران: افراد سازشکار این نوع رفتار را راهى براى جلب تحسین دیگران مى‏دانند. آنان به خاطر از خودگذشتگى که از خود نشان مى‏دهند، براى دیگران آسایش فراهم مى‏کنند و به همین دلیل، از سوى آنان ستوده مى‏شوند.

         در جامعه ما افرادى که رفتار سازش‏کارانه دارند، آدم‏هاى خوبى به حساب مى‏آیند که بى‏ضرر و بى‏خطرند و به دیگران کمک مى‏کنند. دیگران گاهى با توصیف فرد سازشکار به عنوان فردى که خودخواه نیست، ایثارگر است و به همه خدمت مى‏کند، او را مورد ستایش قرار مى‏دهند. همین کارکردها باعث مى‏شود بسیارى نه تنها به فکر تغییر رفتار سازش‏کارانه نباشند، بلکه روز به‏روز بدان پایبندتر شوند.

    ج. دورى از مسئولیت: انزوا حالتى است که فرد احساس مى‏کند با ارزش‏ها و هنجارهاى جامعه بیگانه شده است10 و به همین دلیل، از مسئولیت گریزان است. فرد سازشکار نسبت به افراد تجاوزکار یا جرئت‏مند بار مسئولیت کمترى را بر دوش مى‏کشد. اگر در کارها مشکلى پیش آید مردم به ندرت کسى را که با دیگران توافق داشته و از آنان پیروى کرده است، گنهکار مى‏دانند. سازش‏کاران در حکم افراد معذورى تلقّى مى‏شوند که به خاطر حفظ مصالح با دیگران همراهى کرده‏اند و خود بانى رفتار مسئولیت‏زا نبوده‏اند و پیامدهاى منفى رفتار در دیدگاه مردم براى کسانى به حساب مى‏آید که با انگیزه‏هاى منفى به سوى رفتار رو آورده‏اند و چون اینها انگیزه مثبتى داشته‏اند، مسئول رفتار منفى به حساب نمى‏آیند.

         آسیب‏هاى رفتار سازش‏کارانه

    براى رفتار سازش‏کارانه آسیب‏هاى فراوانى وجود دارد که به بخش عمده‏اى از آنها اشاره مى‏شود:

    الف. فقدان هویت: کسى که از خود رفتارهاى سازش‏کارانه بروز مى‏دهد، نقش واقعى خود را گم مى‏کند و یک هویت طفیلى پیدا مى‏کند که همواره خود را تابع دیگران قرار مى‏دهد و مسیر زندگى‏اش به وسیله دیگران تعیین مى‏شود.

         او با تن دادن به خواسته‏ها، گرایش‏ها و نیازهاى دیگران، فرصت‏هاى زندگى خود را هدر مى‏دهد و با سرنوشتى که دیگران براى او مى‏سازند، زندگى مى‏کند؛ در حالى که او آفریده شده است تا با استقلال خود بهترین سرنوشت را براى خود رقم بزند.

    ب. نارضایتى از روابط: سازشکار کمتر از آنچه خود دوست دارد، از رابطه با دیگران لذت مى‏برد. کسى که به فدا شدن براى دیگران مى‏اندیشد و خود را تصویر محوشده در وجود دیگران مى‏بیند، به طور طبیعى از انتظارات بالایى برخوردار است، هرچند آن را به زبان نیاورد. او در پاسخ به انتظاراتش چیزى بسیار کمتر از خود واقعى‏اش مى‏بیند. اندوهناک‏ترین پیامدى که اکنون براى بسیارى از این نوع انسان‏ها وجود دارد، این است که آنها همه هستى خود را از دست مى‏دهند تا محبوب دیگران باشند، اما آنچه در نهایت به دست مى‏آورند این است که خود را از رسیدن به یک رابطه شیرین و گرم که در جست‏وجوى آن بودند، محروم مى‏کنند.

    ج. پیدا کردن احساسات منفى: براى سازش‏کاران به مرور زمان، فاصله آنچه در درونشان اتفاق مى‏افتد با آنچه در ظاهرشان پیدا است، زیاد مى‏شود. چنین افرادى با گذر زمان مى‏فهمند از پایگاه اجتماعى مناسبى برخوردار نیستند، افراد روى آنها حساب باز نمى‏کنند، آنها را باشخصیت تلقّى نمى‏کنند، از دید دیگران آدم‏هاى درجه یک به حساب نمى‏آیند و افرادى ازخودتهى تلقّى مى‏شوند. وقتى خود را این‏گونه ارزیابى کردند، با توجه به اینکه به سختى مى‏توانند خود را تغییر دهند، آگاهانه یا ناخودآگاه حالت خراب‏کارانه پیدا مى‏کنند تا همان‏گونه که خود را ناموفق مى‏دانند، از رسیدن دیگران به موفقیت جلوگیرى کنند. آنها سعى مى‏کنند مانع شادى و آسایش دیگران شوند و این مسئله به دشوارى‏هایشان مى‏افزاید و حالت‏هاى منفى آنان را افزایش مى‏دهد. چنانچه در عمل نتوانند دیگران را از موفقیت دور بدارند، هیجاناتشان سرکوب مى‏شود و خود را به شکل سردردهاى طولانى، تنگى نفس، دردهاى مفصلى و... نشان مى‏دهد.

         طبیعى است که این نوع رفتار گرچه ممکن است در کوتاه مدت جلوى بروز تنش و حوادث نامطلوب را بگیرد، اما در دراز مدت، فضاى بى‏اعتمادى را در میان افراد خانواده گسترش مى‏دهد و تنش‏ها با شدت بیشترى ظهور پیدا مى‏کند. از این الگو سازگارى پایدار و مطلوبى را نمى‏توان نتظار داشت.

    2. الگوى پرخاش‏گرانه

    اگرچه اکثریت جوانان در بینش خود یا محافظه‏کار هستند یا میانه‏رو، احتمالاً افراطى‏ها در جمعیت جوان بیشتر از تعداد این افراد در جمعیت سالمند است.11 در این الگو، همسر براى تأمین نیازهاى خود، دیگران را نادیده مى‏گیرد. باور چنین همسرى این است که من هرگز اشتباه نمى‏کنم، حق با من است و دیگران اشتباه مى‏کنند، خودم همه چیز را مى‏دانم و همه باید مثل من باشند. او احساس مى‏کند قدرتمند است. فوکو استدلال مى‏کند که هر جا قدرت وجود دارد مقاومت نیز وجود دارد.12

        این الگو ذهن فرد را بسته نگه مى‏دارد و راه ورود هر نوع اطلاعاتى از دیگران را بر فرد مى‏بندد. اصولاً چنین فردى شنونده ضعیفى است و حاضر نیست به سخنان دیگران گوش فرادهد، به راحتى حرف دیگران را قطع مى‏کند و با شنیدن نظرات دیگران دچار مشکل مى‏شود.

         پرخاشگر رئیس‏مآبانه رفتار مى‏کند، دیگران را تحقیر مى‏کند، هرگز نسبت به آنچه دیگران براى او انجام مى‏دهند، سپاس‏گزارى نمى‏کند، به دیگران به صورت کلامى و غیرکلامى حمله مى‏کند، قدرت‏طلب است، حریم شخصى دیگران را رعایت نمى‏کند و هرگز هم فکر نمى‏کند که ممکن است اشتباه کند. برخى معتقدند که قدرت چنین ویژگى‏اى را به همراه دارد.13

        در رفتارهاى کلامى فرد پرخاشگر، عبارت «تو باید...» محور سخن است. همیشه مى‏گوید: «حرف من چرا ندارد، کارى که به تو گفته‏ام، انجام بده»، و همواره با کلامش دیگران را مى‏رنجاند و آزار مى‏دهد.

         انگشت اشاره‏اى که به سمت دیگران نشانه مى‏رود، اخم‏هاى درهم‏کشیده، نگاه چپ چپ و خیره، چشم دوختن به دیگران، حالت‏هاى بدنى خشک و بدون انعطاف و لحن صداى انتقادى، بلند، و سرزنش‏آمیز و آهنگ سخن تند و مقطّع، برخى از رفتارهاى غیرکلامى او را تشکیل مى‏دهند.

         در رویارویى با دیگران و بحث و جدل با آنان، حتما باید پیروز گردد و در ارتباط با آنان باید حتما یکى برنده و دیگرى بازنده باشد و بازنده دیگران باشند.

         احساسات او خشم، عصبانیت، ناکامى و بى‏طاقتى است و در رفتار با دیگران باعث مى‏شود رفتار مقابله با خشم را در دیگران برانگیزد، مقاومت، برخورد دفاعى، دروغ‏گویى،پنهان‏کارى،انزواوعقب‏نشینى‏رادردیگران ایجاد کند و دیگران را، هرچند بارنجش، وادار به اطاعت کند.14

         انگیزه‏هاى پرخاشگرى

    انگیزه‏هاى پرخاشگرى عبارتند از:

    الف. بهره‏مندى خودخواهانه از منافع: تجاوزکار به دنبال آن است که آنچه را مى‏خواهد و در جست‏وجوى آن است، تأمین کند. چنین فردى غالبا بیش از سایر افراد مال و ثروت به دست مى‏آورد و به تأمین خواسته‏هاى خود چشم مى‏دوزد. کسانى که به مبارزه و ستیزه مى‏پردازند تا به خواسته‏هاى خود برسند، منافعى که به دست مى‏آورند، بى‏گمان پرجاذبه است. انسان با تحمیل و بسط سلطه خود، دیگرى را در راه برطرف کردن نیازمندى‏هاى خویش به کار مى‏گیرد.15

    ب. نشان دادن توانایى‏ها: در طول تاریخ بشر، تنازع براى وصول به منافع و حفظ آن وجود داشته است. در این میان، کسانى که احساس مى‏کرده‏اند از توان جسمى بالاترى برخوردارند، نسبت به دیگران براى نگه‏دارى از خود، آمادگى بیشترى داشته‏اند و از آسیب‏پذیرى کمترى برخوردار بوده‏اند. بخصوص در جوامعى که محور آن را نزاع، کینه‏توزى و رقابت‏هاى ناسالم تشکیل داده است، افراد تجاوزکار از تجاوز خود احساس رضایتمندى بیشترى داشته‏اند. مبارزه ویرانگر موجود در دنیاى حیوانات، در چنین جوامعى نیز وجود دارد و نیرومندترین، چابک‏ترین و حیله‏گرترین آنها زنده مى‏ماند تا به مبارزه با دیگران ادامه دهد.16

        آسیب‏هاى رفتار پرخاش‏گرانه

    رفتار پرخاش‏گرانه از عوارض منفى برخوردار است که بخشى از آنها عبارتند از:

    الف. از بین رفتن صمیمیت و پیدایش دشمنى: پرخاشگرى عشق و محبّت را از بین مى‏برد و احساس بیگانگى را در میان افراد زنده مى‏کند. براى نمونه، انتظار عطوفت و مهربانى در میان همسران امرى طبیعى است و هریک از آنها رفتار پرخاش‏گرانه را مغایر با عطوفت و محبت مى‏دانند. این موجب مى‏گردد احساس ناامیدى و بى‏نشاطى در میان همسران پدید آید و زندگى از محبت تهى شود. حتى در زمانى که فرد پرخاشگر از سوى عده‏اى سازشکار مورد تشویق قرار مى‏گیرد، حس مى‏کند در درون آنها چیزى مى‏گذرد که با رفتار مشهود از آنان مطابقت ندارد و حسّ بیگانگى و تنفّر در درون آنان حس غالب است. افراد متعهد که داراى موقعیت مستحکمى در جامعه هستند، تلاش مى‏کنند از هنجارشکنى دورى کنند تا چیزى را از دست ندهند.17

    ب. احساس گناه: فرد پرخاشگر در برخى مواقع، به خاطر سوءاستفاده از قدرت خود، احساس گناه مى‏کند. هریک از ما آفریده شده‏ایم تا دیگران را دوست بداریم و از نعمت‏هاى موجود، خود بهره بریم و دیگران را نیز بهره‏مند سازیم. وقتى از دیگران بهره‏کشى مى‏کنیم و به عوض اینکه به عنوان یک انسان با آنها روبه‏رو شویم، همانند یک شى‏ء و یک وسیله از آنها سوءاستفاده مى‏کنیم، سرانجام روزى فرا مى‏رسد که وجدان خفته بیدار مى‏شود و از این همه بى‏انصافى و بى‏عدالتى احساس گناه مى‏کنیم، خود را کوچک مى‏بینیم و به خاطر رفتارهاى گذشته خود احساس حقارت مى‏کنیم. کج‏رفتارى گسترده، به اعتماد اجتماعى خدشه وارد مى‏سازد و اضطراب تولید مى‏کند.18

    3. الگوى جرئت‏مندانه

    در این الگو، فرد دیگران را به حساب مى‏آورد. باور چنین کسى این است که هم خویش و هم دیگران ارزشمند هستند، هم خویش و هم دیگران مى‏توانند بر حق باشند و در برابر حقّ دیگران انسان باید خود را کنترل کند. مهم‏ترین عامل کنترل درونى معمولاً پایبندى مذهبى است.19 البته رفتار جرئت‏مندانه به این معنا نیست که فرد همواره برنده است، بلکه بدان معناست که فرد موقعیت را به بهترین و کارآمدترین سبک ممکن اداره مى‏کند.

         در این الگوى ارتباطى، فرد فعال گوش مى‏دهد و کارآمد است، محدودیت‏ها و انتظارات را ابراز مى‏دارد، مشاهدات خود را بیان مى‏کند، از برچسب‏ها استفاده نمى‏کند و بیان قضاوت‏گونه ندارد، خواسته‏ها و انتظارات خویش را در اولین فرصت صادقانه ابراز مى‏دارد و مراقب احساسات دیگران است.20

        در مقام رفتار، براساس انتخاب خویش عمل مى‏کند، عمل‏محور است، محکم و استوار است، انتظارات واقع‏بینانه دارد، عادلانه و منصفانه رفتار مى‏کند، رفتارش سوگیرى مشخصى دارد و قابل پیش‏بینى است. مى‏داند چه مقدماتى براى رسیدن به هدف لازم دارد و براى رسیدن به آن برنامه‏ریزى مى‏کند و اقدامات مقتضى را براى دست‏یابى به هدف انجام مى‏دهد بدون اینکه حقّ دیگران را نادیده بگیرد.

         ژست طبیعى، چهره حاکى از توجه و علاقه، تماس چشمى مستقیم، وضعیت بدنى مطمئن و آسوده، آهنگ صداى مناسب و تنوّع در سخن، رفتار غیرکلامى او را تشکیل مى‏دهد و در رفتار کلامى عبارت‏هایى همچون «انتخاب من این است که»، «من فکر مى‏کنم...» و «به نظر من» عمده جملات او را تشکیل مى‏دهد.

         در رویارویى با مسائل، مذاکره و گفت‏وگو، معامله و تراضى، رویارو شدن با مشکلات در همان زمانى که اتفاق مى‏افتد و به احساسات منفى اجازه حضور ندادن، محور اصلى برنامه را تشکیل مى‏دهد.

         احساسات چنین فردى شوق، رضایت و آرامش است. در تأثیر بر دیگران، عزّت نفس آنان را افزایش مى‏دهد، احساس درک شدن و انگیزه براى رفتار مناسب در آنها به وجود مى‏آورد و به دیگران نشان مى‏دهد که جایگاهشان کجاست.

         براى اینکه انسان جرئت‏ورزى را نشان دهد، باید با سه مهارت همراه شود:21

    الف. بیان احساسات: درست است که شما سخن خود را صریح به دیگران منتقل مى‏کنید، اما متوجه باشید که دیگران را متّهم نکنید. با آنها پرخاش‏گرانه روبه‏رو نشوید. با به کارگیرى واژه‏اى که احساسات مثبت شما را نشان دهد، به حرکت خود و احترامى که دیگران براى شما قایل هستند، بیفزایید.

    ب. همدلى با دیگران: سعى کنید نیازهاى دیگران را درک کنید. اگر نیازهاى آنان را درک کنید و بپذیرید، آنها شما را بهتر خواهند پذیرفت. این بدان معنا نیست که آنچه را که آنان مى‏خواهند، قبول کنید، بلکه شما مى‏توانید با خواسته آنان مخالفت کنید، اما نشان دهید که احساس آنها را درک مى‏کنید.

    ج. کاردانى: از میان راه‏هاى مختلفى که وجود دارد و همه آنها شما را به خواسته خودتان مى‏رساند، با تدبیر بهترین راه را انتخاب کنید. براى رسیدن به مطلوب همیشه یک راه‏حل وجود ندارد. شما مى‏توانید از جرئت‏ورزى با چندین شیوه بهره بگیرید، اما شیوه‏اى را انتخاب کنید که احساسات دیگران جریحه‏دار نشود.

         مهارت جرئت‏مندى به فرد کمک مى‏کند تا بتواند به خود اطمینان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد، احترام دیگران را جلب کند، توانایى تصمیم‏گیرى خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ کند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض کند، نظر خود را بیان کند، درخواست کند و به راحتى از واژه «نه» استفاده کند.

         رفتارهاى جرئت‏مندانه

    جرئت‏ورزى یعنى دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خود که به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرئت‏ورز براى خود و دیگران احترام قایل هستند. آنها منفعل نیستند و ضمن اینکه به خواسته‏ها و نیازهاى دیگران احترام مى‏گذارند، اما اجازه نمى‏دهند دیگران از آنها سوءاستفاده کنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار کنند.22

        طبقه‏بندى فراوانى براى رفتار جرئت‏مندانه به عمل آمده است. برخى از انواع آن عبارتند از: مکالمه جرئت‏آمیز، بیان احساسات، خوش و بش کردن با دیگران، مخالفت‏ورزى، چرا پرسى، صحبت درباره خود، تشکر از دیگران به خاطر تعریف‏هایشان از فرد، و برقرارى تماس چشمى. اما به طور کلى، مى‏توان رفتارهاى جرئت‏مندانه و قاطعانه را به سه گروه کلى تقسیم کرد:

         1. بیان احساسات؛

         2. مقاومت در برابر خواسته‏هاى نابه‏جاى دیگران؛

         3. ابراز نظر و دیدگاه شخصى.23

        بعضى گفته‏اند: ابراز وجود در رفتار جرئت‏مندانه داراى چهار مؤلفه است:

    1. ردّ درخواست‏ها؛

         2. جلب محبت دیگران و مطرح کردن درخواست‏هاى خود؛

         3. ابراز احساسات مثبت و منفى؛

         4. پایدارى.24

        از مهم‏ترین زمینه‏هاى تحقق رفتار جرئت‏مندانه، آشنایى با حقوق فردى است. تا وقتى به حقوق خود آشنا نباشیم، نمى‏توانیم از آن دفاع کنیم. باید بدانیم هرکسى حق دارد به تقاضاهاى دیگران «نه» بگوید، درباره احساسات و دلایل کارهاى شخصى‏اش توضیحى ندهد، در برابر تقاضاهاى بیش از حدّ دیگران ایستادگى کند، از دیگران بخواهد که هنگام صحبت به نظراتش گوش دهند، از آنها بخواهد برایش کارى انجام دهند، به هنگام نیاز به تنهایى، تنها بماند، در روابط بین فردى مورد احترام باشد، چنانچه اشتباه کرد، مسئولیت آن را خود به عهده بگیرد، براى زندگى خود تصمیم بگیرد، احساس خاصى را تجربه کند و آن را نشان دهد، خود را دوست داشته باشد و در صورت ضرورت تغییر عقیده دهد.

         مزایاى رفتار جرئت‏مندانه

    براى رفتار جرئت‏مندانه مى‏توان مزایاى زیر را برشمرد:25

        الف) از مهم‏ترین مزایاى جرئت‏مندى احساس مثبتى است که فرد نسبت به خود دارد. افراد جرئت‏مند در مقایسه با افراد سازشکار و پرخاشگر در زمینه احساس نسبت به خود وضعیت بهترى دارند. آنها احساس عزّت‏نفس مى‏کنند و خود را شریف و عزیز مى‏بینند.

         ب) مردم افراد جرئت‏مند را صریح و صادق مى‏دانند و معتقدند چنین افرادى اهل چاپلوسى، تملّق و نفاق نیستند. آنچه که مى‏توانند انجام دهند همان را مطرح مى‏کنند. بنابراین، به چنین افرادى بیشتر اعتماد مى‏کنند، گرچه به ظاهر آن را نشان ندهند.

         ج) زندگى افراد جرئت‏مند معنادار است. اینان به دیگران اجازه مى‏دهند تا مستقل بیندیشند و عمل کنند و خود نیز ضمن در دسترس قرار دادن خواسته‏هاى خود، از زورگویى و تحکّم، همچنین‏اززبونى‏وذلّت فاصله مى‏گیرند.

         عوامل آسیب‏زا براى رفتار جرئت‏مندانه

    در میان علت‏هاى دورى از رفتار جرئت‏مندانه، عواملى شناختى وجود دارد که فرد را به رفتار سازش‏کارانه سوق مى‏دهد:

         1. ترس افراط‏گونه از آسیب دیدن رابطه با دیگران؛ چون فکر مى‏کند دیگران او را به خاطر کارهایى که براى آنها مى‏کند، دوست دارند. بنابراین، اگر مستقل عمل کند دیگران او را دوست نخواهند داشت.

         2. احساس گناه، در صورتى که «نه» بگوید یا دیگران را از خود ناراحت کند. این افراد در زمینه رضایت، احساسات و راحتى دیگران، احساس مسئولیت مى‏کنند.

         3. اعتقاد به اینکه اگر از قبول درخواست دیگران سر باز زند، آدم بد و خودخواهى تلقّى خواهد شد. چنین افرادى رفتار جرئت‏مندانه را با از خودگذشتگى، ایثار و فداکارى در تناقض مى‏بینند.

         4. احساس مهم و باارزش بودن در مواقعى که درخواستى از او مى‏شود. اعتقاد به اینکه اگر یک بار درخواست دیگران را نپذیرد آنها دیگر او را به حساب نخواهند آورد. اینان چنین یاد گرفته‏اند که همیشه باید دیگران را از خود راضى و خوشحال نگه دارند، خوب نیست که خواسته‏هاى خود را بر خواسته‏هاى دیگران ترجیح دهند و اگر کسى چیزى گفت یا کارى کرد که باعث ناراحتى فرد شد، نباید چیزى بگوید و اگر این کار ادامه پیدا کرد بهتر است فقط سعى کند از او فاصله بگیرد.26

        در نتیجه، چنین افرادى وقتى کارى را انجام مى‏دهند که به آن تمایلى ندارند، احساس بدى درباره خود پیدا مى‏کنند، از فرد مقابل رنجیده مى‏شوند، بى‏میلى خود را به طور ناخواسته و به شکل غیرکلامى (سکوت، اخم کردن، دیر حاضر شدن و انجام کارها به شکل سرسرى و بدون دقت لازم) نشان مى‏دهند.

         پیامدهاى منفى فقدان جرئت

    فقدان جرئت‏مندى مى‏تواند مشکلات زیر را به وجود آورد:

         ـ افسردگى، عصبانیت از خود، احساس درماندگى، ناامیدى و فقدان کنترل در زندگى.

         ـ رنجیدگى، عصبانیت از دیگران، احساس اینکه دیگران مرا کنترل کرده‏اند یا از من سوءاستفاده مى‏کنند. این احساس باعث دلخورى فرد از دیگران مى‏شود.

         ـ ناکامى در بسیارى از موقعیت‏هایى که فرد نمى‏تواند به خواسته خود برسد.

         ـ انفجار خشم (وقتى خشم به شیوه مناسبى ابراز نشود، باعث مى‏شود روى هم انباشته شود و در مواردى به شکل نامناسب و پرخاش‏گرانه ابراز شود.).

         ـ اضطراب و به دنبال آن، اجتناب از افراد یا موقعیت‏هایى که سبب ناراحتى مى‏شود و باعث مى‏شود فرد فرصت‏هاى زیادى را از دست بدهد.

         ـ ضعف در روابط بین فردى و ناتوانى در بیان احساسات مثبت و منفى که باعث مى‏شود فرد مقابل از خواسته‏ها و احساسات فرد اطلاعى نداشته باشد و نتواند اقدامى در جهت حصول آنها انجام دهد.

         ـ مشکلات جسمانى از قبیل سردرد، زخم معده، فشار خون بالا و تجربه استرس، که عوارض جسمانى زیادى به همراه دارد.

         ـ تقویت رفتار دیگران که باعث مى‏شود توقع آنان بیشتر شود و براى به دست آوردن خواسته‏هاى خود اصرار بیشترى داشته باشند.

         راه‏کارهایى براى مهارت جرئت‏مندى27

    در این قسمت، راه‏کارهایى براى مهارت جرئت‏مندى ارائه مى‏شود:

         ـ گوشزد کردن پیامدهاى طبیعى و منطقى راه‏کارى براى جرئت‏مندى. استفاده از پیامدهاى منطقى و طبیعى، یک راه براى داشتن جرئت‏مندى و آموختن مسئولیت‏پذیرى به دیگران در قبال انتخاب‏هاى آنهاست. پدر یا مادر بدون اینکه دچار هیجان شوند و یا با دیگرى به خاطر انتخاب غلط او بحث یا انتقاد کنند، بازتاب‏هاى طبیعى و منطقى او را به او گوشزد مى‏کنند.

         ـ تلاش کنید براى اینکه حرف خودتان را بزنید، ابتدا احساس فرد مقابل را منعکس کنید و با او تا حدى همدلى کنید. سعى کنید چیزى بگویید که نشان دهد شما احساس او را درک کرده‏اید. این کار نشان مى‏دهد شما قصد لجبازى یا دعوا با او ندارید.

         ـ رفتار موردنظر و احساس خود را درباره آن واضح بیان کنید. براى نمونه، به او بگویید: «وقتى صداى رادیوى شما بلند است، من نمى‏توانم بخوابم.» در این قسمت از «پیام من» استفاده کنید و از سرزنش، برچسب زدن یا تحقیر فرد خوددارى کنید.

         ـ تغییرات خاصى را که موردنظر شماست، به وضوح بیان کنید.

         ـ در مواردى که اعتراض مى‏کنید یا مى‏خواهید به طرف مقابل «نه» بگویید، مى‏توانید پیامدهاى ادامه دادن او به رفتارهاى قبلى خود را گوشزد کنید، ولى واقع‏بین باشید و از تهدید کردن خوددارى کنید.

         از آن‏رو که در فرهنگ گذشته ما، برخى افراد از کودکى به گونه‏اى تربیت شده‏اند که در برابر خواسته‏هاى دیگران مطیع و پذیرا باشند، انجام رفتار جرئت‏مندانه براى آنها بسیار مشکل است. به همین دلیل، بهتر است به عنوان تمرین، رفتارهاى جرئت‏مندانه در موقعیت‏هاى آسان‏تر را ابتدا تمرین کنند تا آمادگى بیشترى براى انجام این مهارت پیدا کنند. براى مثال، جایى از واژه «نه» استفاده کنند که به طور قطعى مطمئن هستند حق دارند خواسته فرد را نپذیرند یا در مواردى از آن استفاده کنند که احتمال واکنش منفى از جانب دیگران زیاد نیست. تمرین کردن در چنین مواردى باعث مى‏شود اعتماد فرد به خود بیشتر شود و توانایى و مهارت او در موقعیت‏هاى دشوارتر، افزایش یابد. در موقعیت‏هاى دشوارتر یا در شرایطى که فرد از آنچه مى‏گوید صددرصد مطمئن نیست، مى‏توان با گفتن اینکه «من باید در این‏باره فکر کنم» براى خود زمانى فراهم آورد تا بتواند احساس‏ها، باورها و انتظارات خود را در این مورد خاص بررسى و ارزیابى کند.

         براى اینکه رفتار جرئت‏مندانه داشته باشیم باید فرهنگ گفتارى خود را به شکل زیر تغییر دهیم:

         ـ مطمئن شویم که چه مى‏خواهیم. اگر مطمئن نیستیم، بگوییم: «باید درباره آن فکر کنم» و از این طریق، فرصتى را براى پاسخ دادن مشخص نماییم.

         ـ اگر مطمئن نیستیم از ما چه چیزى را خواسته‏اند توضیح بیشترى بخواهیم.

         ـ تا جایى که مى‏توانیم پاسخ‏هاى کوتاه بدهیم و از آوردن دلایل زیاد و دادن توضیحات‏طولانى‏خوددارى کنیم.

         ـ از عبارت‏هایى با واژه «من» استفاده کنیم و به جاى سرزنش یا محکوم کردن دیگران، به مطرح کردن موضوع بپردازیم.

         ـ به جاى عباراتى مانند «فکر نمى‏کنم بتوانم...» از واژه «نه» استفاده کنیم.

         ـ به جاى قضاوت کردن، واقعیت را گزارش کنیم. براى مثال، به جاى اینکه بگوییم: «اینجا براى من زندان است» بگوییم: «من در اینجا خیلى سختى مى‏کشم.» و به جاى اینکه انگ بزنیم و خانه را به محل زندگى حیوانات تشبیه کنیم، بگوییم: ظرف‏ها نشسته و خانه هم خیلى کثیف است.

         ـ حرکات غیرکلامى خود را با پیامى که مى‏دهیم، همخوان کنیم.

         ـ گاهى به‏ناچار امتناع خود را از انجام کار باید چندبار تکرار کنیم. در این صورت، نباید براى هر بار دلیل جدیدى بیاوریم، بلکه همان گفته قبلى را تکرار کنیم.

         ـ اگر على‏رغم تکرار پاسخ، باز هم در مقابل اصرار دیدیم، باید سکوت کنیم یا موضوع بحث را عوض کنیم.

         ـ احساس گناه نکنیم؛ زیرا ما رسالت نداریم به هر قیمتى که شده است، تمام مشکلات دیگران را حل کنیم یا همه را خوشحال نماییم.

         ـ اگر حتما مى‏خواهیم به فردى کمک کنیم مى‏توانیم پیشنهاد جایگزین به او بدهیم. براى مثال، به کسى که از ما جزوه درسى مى‏خواهد، بگوییم: من نمى‏توانم جزوه‏ام را به شما بدهم، ولى مى‏توانم با شما بیایم تا یک کپى از آن تهیه کنید.

         به این نکته توجه داشته باشیم که رفتار جرئت‏مندانه ضرورتا ما را در راه رسیدن به اهداف خود موفق نمى‏سازد و به یاد داشته باشیم که دیگران نیز حق دارند جرئت‏مندانه عمل کنند، یعنى با خواسته‏هاى ما مخالفت نمایند، احساسات و عقاید خود را بیان کنند یا در برابر پایمال شدن حقوق خود اعتراض نمایند.

         رفتار جرئت‏مندانه در بسیارى از موارد مستلزم تغییر عادت است و این کار بسیار زحمت دارد. گاهى صراحت لهجه زمینه کشمکش و درگیرى است و فرد جرئت‏مند باید خطرپذیرى کند و گاهى باعث مى‏شود فرد در ارزش‏هاى بنیادى زندگى خود مجبور به بازنگرى باشد. گاهى باید تظاهر به جرئت‏مندى کند. امیرمؤمنان على علیه‏السلامتأثیر این‏گونه تظاهر را چنین بیان فرموده‏اند: «اگر بردبار نیستى، خود را بردبار بنمایان؛ زیرا اندک است کسى که خود را همانند گروهى از مردم کند و از جمله آنان به حساب نیاید.»28 با اجراى نقش صبورى، حلم و دورى از پرخاشگرى، زمینه براى وقوع این حالت به صورت عینى و واقعى میسر مى‏شود.

         حضرت على علیه‏السلام انجام تکالیف الهى را که در موارد زیادى با مشقّت، سختى و اکراه فرد همراه است، عاملى براى رام شدن نفس مى‏شمارد و مى‏فرماید: «خداوند بندگان را با انواع شداید مى‏آزماید و با انواع مشکلات به عبادت دعوت مى‏کند و به اقسام گرفتارى‏ها مبتلا مى‏نماید تا تکبر را از قلب‏هایشان خارج سازد و خضوع و آرامش را در آنها جایگزین سازد.»29 این نشان مى‏دهد همان‏گونه که مى‏تواند ظاهر تحت تأثیر باطن قرار گیرد، باطن را هم مى‏توان با این مهارت تحت تأثیر ظاهر درآورد.

         در هر موقعیتى، پیش از تصمیم به انجام یک رفتار جرئت‏مندانه، ابتدا باید پیامدهاى هر رفتارى را در نظر گرفت. هرچند معمولاً رفتار جرئت‏مندانه نتایج مثبتى به دنبال دارد، اما برخى افراد در برابر آن واکنش منفى نشان مى‏دهند. براى مثال، ممکن است شما بخواهید در برابر رئیس اداره خود رفتار جرئت‏مندانه داشته باشید، در حالى که آقاى رئیس فردى غیرمنطقى است و اگر در برابر دستور غیرمنطقى او رفتار جرئت‏مندانه از خود نشان دهید، او واکنش منفى شدیدى داشته باشد. در این صورت، شما باید پیامدها را بررسى کنید و در صورتى که پیامد رفتار جرئت‏مندانه آسیب‏زا باشد، مناسب‏تر این است که از سایر روش‏هاى کاهش فشار استفاده کنید و از رفتار جرئت‏مندانه صرف‏نظر نمایید. آنچه در چنین مواقعى به فرد بیشتر کمک مى‏کند، بررسى دقیق انتظارات و مطالبات است.

    انتظارات آسیب‏زا

    بیشتر نارضایتى‏ها در زندگى اجتماعى، پیامد انتظاراتى است که برآورده نشده‏اند. براى مثال، هریک از زن و شوهر باید از توقعات خود و همسرش اطلاعات دقیق داشته باشند. انتظارات بر احساس انسان و رضایت یا نارضایتى از زندگى و عملکرد همسر بسیار مؤثر است. براى اینکه از تنش و ناسازگارى دور بمانیم، ضرورت دارد انتظارات را بشناسیم. در بسیارى از موارد جز با مطرح کردن انتظارات نمى‏توان همسر را از آن مطلّع ساخت. انتظارات زمانى که عنوان نشوند مى‏توانند مسئله‏ساز باشند. کسانى که از مهارت‏هاى ارتباطى مؤثر نیز برخوردارند، چنانچه به طور صریح خواسته‏هاى خود را به یکدیگر منتقل نکنند، ممکن است با مشکل روبه‏رو شوند.30

        آنچه در این میان اهمیت دارد آن است که انتظارات واقع‏بینانه باشد. سطح اطلاعات فرد، بستر فرهنگى خانواده و شاخص‏هاى دیگر نشانگر نوع انتظار است. بسیارى از زن و شوهرها از رابطه زناشویى خود انتظارات غیرواقع‏بینانه دارند. فرهنگ‏هاى فراوانى را مى‏توان مشاهده کرد که از رابطه ازدواج، توقعات و مطالبات غیرمنطقى دارند. این‏گونه توقعات نتیجه‏اى جز یأس و ناامیدى، سرخوردگى، بى‏نشاطى و ناآرامى ندارد؛ زیرا برآورده نمى‏شود و برقرارى ارتباط میان زن و شوهر را با مشکل روبه‏رو مى‏سازد.

         واقعیت این است که توقعات افراد با توجه به شرایط زمانى و مکانى تفاوت مى‏کند. خواسته یک فرد از همکار خود در محلّ کار، در محلّ عبادت، در ورزشگاه و... با انتظارات در رابطه زناشویى بسیار متفاوت است. به همین دلیل، ممکن است زن یا مرد از رفتار خاصى در محیط کار اظهار خرسندى و رضایت‏مندى کند، در حالى که این رفتار در رابطه زناشویى از کارکرد مطلوبى برخوردار نباشد. کسى که نتواند این فضاها را از یکدیگر جدا سازد، گاهى دچار اشتباه در قضاوت مى‏شود و متحیر مى‏ماند که چگونه همسرش با دیگرى، گرم و شاداب برخورد مى‏نماید، ولى با او سرد و بى‏روح ارتباط برقرار مى‏کند. دلیل این کار تفاوتى است که در انتظارات وجود دارد.

         یکى از عوامل تأثیرگذار بر نحوه انتظارات افراد، تغییرات اجتماعى است. بى‏توجهى یا بى‏اطلاعى از این تغییرات، زندگى را با چالش روبه‏رو مى‏سازد. به این نکته توجه کنیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم، الگوها مرتب در حال تغییرند. زمانه تغییر کرده است. کارکرد مورد انتظار از آقایان و خانم‏ها در زمان ما با گذشته متفاوت است. کسى که همچنان انتظارات دهه‏ها و قرن‏هاى قبل را دارد، باید بداند که فردى استثنایى است و نمى‏تواند با متعارف مردم زندگى کند. فارغ از اینکه کدام‏یک از الگوها صحیح یا صحیح‏تر است، براى دست‏یابى به رضایت‏مندى، الگویى را مى‏توانیم انتخاب کنیم که از فراوانى برخوردار باشد.

         براى رسیدن به آرامش، ما نمى‏توانیم واقعیت‏ها را نادیده بگیریم و باید انتظارات را مشخص و شفاف بشناسیم. نزدیکى نسبى در فرهنگ‏ها براى پیدایش سازگارى ضرورى است. البته براى پیدا کردن یک رابطه زناشویى موفق نیازى نیست که ارزش‏هاى دو طرف کاملاً یکسان باشد. گاهى تفاوت‏ها باعث جلب و جذب مى‏شود، ولى تفاوت فرهنگى نباید گسلى را میان زن و شوهر ایجاد کند، بلکه باید با مهارت‏هاى ارتباطى مفید، این تفاوت را به رضایت‏مندى و جاذبه بیشتر میان زوجین تبدیل کرد و از مشکل‏ساز شدن آن جلوگیرى کرد. براى اینکه به این نقطه برسیم، باید انتظارات را با مسئولیت‏پذیرى با هم ببینیم.

         مسئولیت‏پذیرى راهى سریع و هموار در جهت اصلاح رفتار است. ما آن را به شما توصیه مى‏کنیم تا وارد بزرگراه اصلاحات شوید.31

    ضرورت همراهى انتظارات با پذیرش مسئولیت

    چنانچه رابطه میان افراد چندان خوشایند نباشد، فراوان اتفاق مى‏افتد که هریک از افراد تلاش مى‏کنند انتظارات خود را برآورده‏نشده بدانند و در کنار آن، مسئولیت را به گردن دیگرى بیندازند.

         اصولاً کمتر کسى است که بخواهد تقصیر را به گردن بگیرد. بسیارى از زن و شوهرها وقتى از زندگى دلگیر مى‏شوند، تغییر رفتار طرف مقابل خود را انتظار مى‏کشند و او را مسئول معرفى مى‏کنند.

         با اطمینان مى‏توان گفت: چنین تصویرى در زندگى هیچ‏گاه اصلاحگر زندگى مشترک نخواهد بود و همواره زندگى را به باتلاقى سوق خواهد داد. در کنار این همه انتظار، باید مسئولیت‏پذیر باشیم تا بتوانیم انتظارات خود را برآورده سازیم. براى رسیدن به حسّ مسئولیت‏پذیرى لازم است به «توجه کردن به خود» و «استفاده از پیام من» توجه کنیم:32

         راه‏هاى دست‏یابى به مسئولیت‏پذیرى

    1. توجه کردن به خود: در یک خانواده، اگر هریک از زن و شوهر به نقشى که در زندگى مشترک وجود دارد توجه بشترى داشته باشند، مسئولیت‏پذیرتر خواهند بود. بسیارى از افراد سهم خود را در پیدایش مشکلات زندگى فراموش مى‏کنند؛ گویا اساسا نقشى در آن نداشته‏اند! گاهى ممکن است زن، شوهر خود را به بى‏توجهى، سردى، دورى از صمیمیت و بسیارى از صفات دیگر متهم سازد و به گونه‏اى حرف بزند که همه کوتاهى‏ها را متوجه شوهر خود کند و اصلاً فکر نکند که شاید خودش در به وجود آمدن این ویژگى‏ها نقشى داشته باشد و در مقابل، گاهى مرد همسر خود را به بى‏فکرى، زیاده‏گویى، خودنمایى، دخالت بى‏جا و... متهم مى‏سازد، در حالى که فکر مى‏کند خودش در پیدایش این حالت‏ها هیچ نقشى ایفا نکرده است. اتهام دیگران به ویژگى‏ها و رفتارهاى زشت و انتظار تغییر حالت و رفتار از آنان بدون توجه به عملکرد خود و نقشى که خود در به وجود آمدن این حالت‏ها و رفتارها داشته است، انسان را از حسّ مسئولیت‏پذیرى دور مى‏نماید.

         افراد به طور معمول وقتى دچار تعارض با همسر خود مى‏شوند، یکى از راه‏هاى کناره‏گیرى، نادیده گرفتن، مذاکره و مقایسه‏هاى خوش‏بینانه را در پیش مى‏گیرند.

         گاهى با کناره‏گیرى، نارضایتى را در خود پنهان مى‏کنند، در حالى که از درون مى‏سوزند، گاهى آن را اظهار نمى‏کنند، ولى میزان ناراحت‏کنندگى آن را ناچیز برآورد مى‏نمایند؛ یعنى نادیده مى‏گیرند، گاهى با همسر درباره مشکلات و رسیدن به توافق معقول گفت‏وگو مى‏کنند و گاهى نیز با مقایسه‏هاى خوش‏بینانه، قدر روابط زناشویى خود را مى‏دانند و به سوى زندگى بهتر گام برمى‏دارند.

         بى‏شک، نادیده گرفتن و کناره‏گیرى به ندرت مى‏تواند مشکلات را حل کند و حتى به مشکلات دیگرى منجر مى‏شود، در حالى که مقایسه خوش‏بینانه سطح انتظارات را پایین و رضایت‏مندى را بالا مى‏برد و مذاکره، که مستلزم صبر و شکیبایى است، همکارى طرفینى را بالا مى‏برد.

         براى گفت‏وگو با دیگران در زندگى اجتماعى سه چیز لازم است:

         الف) درک دیدگاه او؛ یعنى تلاش براى اینکه مسئله را از دید او نگریستن؛

         ب) توجه همدلانه؛ یعنى صادقانه به احساسات همسر نگاه کردن؛

         ج) همدردى؛ یعنى خود را به جاى او گذاشتن و احساسات و هیجان‏هاى او را تجربه کردن.33

    2. استفاده از پیام «من»: به هنگام اعلان نیازها و انتظارات، توصیف احساسات و... یکى از راه‏هاى پذیرش مسئولیت در زندگى اجتماعى است. انسان این‏قدر جرئت برایش ضرورى است که از انواع «پیام من» خواسته خویش را به دیگران منتقل کند. البته به کارگیرى این واژه بیش از آنکه انتظارات را به رخ دیگران بکشد، بیانگر خلأئى است که فرد در وجود خویش احساس مى‏کند و خود را براى رفع آن مسئول مى‏داند. فرد با این پیام بدون اینکه دیگرى را به مقابله برانگیزد، مسئولیت خویش را در ابراز خواسته خود انجام مى‏دهد. به جاى اینکه به دیگرى بگویید: «تو باید به من محبت کنى»، «وقتى به حرف من گوش نمى‏کنى مرا ناراحت مى‏کنى» و «وقتى داد و فریاد مى‏کنى مرا عصبانى مى‏کنى»، با استفاده از کلامِ «من» نیازها و خلأهاى خود را با مسئولیتى که حس مى‏کنید، بیان کنید و بگویید: «من به محبت تو نیاز دارم»، «وقتى به حرف من گوش نمى‏کنى من طاقت ندارم» و «وقتى داد و فریاد مى‏کنى من تحملش را در خود نمى‏بینم». این عبارت‏ها بر احساس انسان و انتظارات او تأثیر مى‏گذارد، مسئولیت را به عهده دیگران نمى‏گذارد و سرزنش دیگران را تداعى نمى‏کند.34

        پیام «من» نشان مى‏دهد شما چه کسى هستید، چه افکار، احساسات، ارزش‏ها یا نیازهایى دارید. این پیام دیگران را از درون شما باخبر مى‏سازد. آنها مى‏فهمند شما به دنبال چه گمشده‏اى هستید و به جاى مقاومت در برابر شما، به شما کمک مى‏کنند. این پیام امیال شما را منعکس مى‏کند و از آن‏رو که تجربه درونى شماست و هیچ قضاوتى یا بازگویى احساسى از رفتار دیگران نیست، دیگران را سرزنش یا تحقیر نمى‏کند. پیام «تو» داراى قضاوت‏ها و ارزش‏گذارى‏هاى منفى است و هدف در این نوع پیام دیگران هستند.

         در بیشتر مواقع براى آشکار ساختن خشم، دلخورى و عصبانیت بدون اینکه پیامى باشد که بخواهد حرف دل را برساند، از پیام تو استفاده مى‏شود. پیام «من» تهاجمى و اتهام‏ساز نیست و به رابطه میان افراد زیان نمى‏رساند. همچنین عزت نفس دیگران را از بین نمى‏برد و در آنها احساس گناه به وجود نمى‏آورد. بسیارى از مردم توجه ندارند که به کارگیرى پیام «تو» در زبان متعارفشان، چه پیام تندى به همراه دارد. اگر به پیام‏هایى نظیر «چرا دیر کرده‏اى، چقدر تنبلى، تو خیلى بى‏توجهى، و چقدر شلخته‏اى» که پشت سر هم مى‏گویند توجه کنند، خودشان شوکه مى‏شوند!

         چنین افرادى به عنوان اینکه مى‏خواهند صادقانه حرف بزنند و نمى‏خواهند دیگران مأیوس شوند یا احساس گناه کنند، آن‏قدر از پیام «تو» استفاده مى‏کنند که مسئله‏ساز مى‏شوند. البته معناى این سخن این نیست که چنانچه از پیام «من» استفاده کنید حتما انتظاراتتان برآورده خواهد شد، اما این مهارت از بسیارى کشمکش‏ها جلوگیرى خواهد کرد و زمینه مناسب‏ترى براى رسیدن به خواسته‏ها فراهم خواهد شد.

         «پیام من» توصیف‏کننده حالات و بیان‏کننده احساسات شماست که صادقانه و از ناحیه خود شما مطرح مى‏شود و از آن‏رو که فقط واقعیت‏هاى درون شما را منعکس مى‏کند، دربردارنده قضاوت یا نقل قول از دیگران نیست. چنین پیامى نشان‏دهنده هماهنگى میان زبان گویشى و زبان غیرگویشى است. آنچه از حالت‏هاى بدنى شما نمایان است دقیقا منطبق با چیزى است که مى‏گویید و این کار در بسیارى از موارد به دلیل برخوردارى از صداقت، همکارى و احترام دیگران را به همراه دارد.

         موانع در برابر پیام‏هاى من

    وقتى «پیام من» را ارسال مى‏کنیم، ممکن است به موانعى برخورد کنیم که ما را از رسیدن به خواسته‏هایمان محروم مى‏کند. هیچ‏یک از این موانع غیرقابل رفع نیست، ولى به هر حال، به مهارت بالایى نیازمند است. موانع موجود در ارسال پیام‏هاى من و دریافت آن عبارتند از:

    الف. تظاهر به بى‏خبرى: گاهى پاسخ افراد به پیام‏هاى منِ یکدیگر، به روى خود نیاوردن پیام است. هیچ‏کس دوست ندارد کسى به او بفهماند که رفتارش باعث مزاحمت شده است. افراد غالبا در چنین وضعیتى ترجیح مى‏دهند وانمود کنند فرستنده پیام اصلاً از من گلایه نداشت، من کارى نمى‏کنم که باعث ناراحتى دیگران شود؛ بنابراین، صرفا مى‏خواست درد دل کند. در چنین صورتى، ما باید پیامى روشن‏تر، صریح‏تر و با احساسات بیشترى بفرستیم، بدون اینکه رفتار بى‏ادبانه‏اى انجام دهیم.

    ب. پیام در برابر پیام: بعضى افراد وقتى در مقام تقابل قرار مى‏گیرند، به عوض اینکه محتواى پیام را درک کند و رفتارشان را تغییر دهند، درصدد مقابله به مثل برمى‏آیند و به همسر خود اعلان مى‏کنند تو هم‏گوش‏کن‏که‏من‏چه‏احساسى دارم و در این حال، یک پیام مقابله‏اى صادر مى‏کنند.

         گاهى گوش دادن فعال ما باعث مى‏شود خودمان تغییر کنیم. ما که درصدد بودیم با فرستادن پیام من، تغییر در گیرنده پیام ایجاد کنیم، با گوش دادن فعّال، احساس اولیه خود را تغییریافته مى‏بینیم، گاهى در توضیحات گیرنده پیام مطالبى را مى‏شنویم و از نکاتى اطلاع پیدا مى‏کنیم که خواسته ما کم‏رنگ یا دگرگون مى‏شود.

    ج. فقدان نتیجه: بسیارى از افراد در به کارگیرى مهارت پیام من تلاش زیادى مى‏کنند و به وظیفه خود در این زمینه عمل مى‏کنند، اما فکر مى‏کنند انجام وظیفه به نتیجه منتهى نمى‏شود و با اینکه دوست خود را با صراحت و روشنى از خواسته خود مطلّع مى‏کنند و به سراغ رفتارى که عامل ناراحتى شده است، رفته‏اند و اثر آن را بر خود به دیگرى منتقل کرده‏اند، باز تغییرى در او نمى‏بینند.

         گاهى روشن‏ترین پیام من نیز بى‏اثر است و رفتار مزاحم تغییر نمى‏یابد. در چنین مواقعى، احساس مى‏شود اساسا نیازها و خواسته‏هاى افراد به شدت متفاوت است و آنان به «تضادّ خواسته‏ها» دچار شده‏اند. این اتفاق ممکن است در خانواده‏هاى متعددى رخ دهد. اینجا دیگر ارسال پیام کارساز نیست و باید به مهارت هاى دیگرى از قبیل «مهارت حل مسئله» رو آورد.

    نتیجه‏گیرى

    در میان الگوهاى رفتار، انسان‏ها به دنبال کسب منافع بیشتر و دور شدن از تنش‏ها و نارضایتى‏ها هستند. با بررسى آثار و پیامدهاى هریک از الگوهاى سازش‏کارانه، پرخاش‏گرانه و جرئت‏مندانه، مى‏توان به این نتیجه رسید که رفتار جرئت‏مندانه گرچه انسان را با سختى‏هایى روبه‏رو مى‏سازد و طبیعت مشق استقلال و خودباورى همین است، اما ارزش دارد انسان این سختى‏ها را براى دست‏یابى به مزایایى که هرگز در سایر الگوها یافت نمى‏شود، پذیرا باشد. در سایه رفتار جرئت‏مندانه انسان به یک خودباورى مى‏رسد و مى‏تواند مستقل بیندیشد و راه‏کار مناسب در مواجهه با مسائل را پیدا کند، از اضطراب و تردید راحت‏تر فاصله بگیرد، احساس‏ها، نیازها و ارزش‏هاى خود را به دیگران منتقل کند، به صورت جدّى آن را مطالبه کند و اجازه ندهد دیگران پرتوقع شوند و براى رسیدن به خواسته‏هایشان دلیل‏تراشى کنند. در عین حال، با دیگران همدردى مى‏کند و خود را در غم و شادى آنان سهیم مى‏داند. چنین کسانى هویت خویش را پیدا مى‏کنند، از روابط احساس رضایت مى‏نمایند و زندگى را مثبت تحلیل مى‏کنند و از سوى دیگر، به دنبال بهره‏مندى ظالمانه از مزایا و منافع نیستند و نمى‏خواهند خود را بر دیگران تحمیل کنند. به همین دلیل، احساس گناه نمى‏کنند و با دیگران روابط دوستانه دارند. این الگوى رفتار در حالى که با جدیت به دنبال استیفاى حقوق افراد است، آنها را بى‏مسئولیت بار نمى‏آورد.



    • منابع
      ـ آدامز، لیندا و همکاران، فرهنگ تفاهم در ازدواج، ترجمه پریچهر فرجادى، تهران، آیین تفاهم، 1381.
      ـ آرگایل، مایکل، روان‏شناسى شادى، ترجمه مسعود گوهرى انارکى و همکاران، اصفهان، جهاد دانشگاهى واحد اصفهان، 1383.
      ـ اچ لاور، رابرت، دیدگاه‏هایى درباره دگرگونى اجتماعى، ترجمه کاووس سیدامامى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1373.
      ـ ال کلینکه، کریس و همکاران، مهارت‏هاى زندگى، تکنیک‏هاى مقابله با اضطراب، افسردگى، تنهایى، کم‏رویى، شکست و...، ترجمه شهرام محمدخانى، تهران، اسپند هنر، 1382.
      ـ بارتلز، دنیس و دیگران، رویکردهاى مقایسه‏اى جامعه‏شناسى، انسان‏شناسى و ارتباطات، تهران، سمت، 1387.
      ـ پیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، تهران، کیهان، 1370
      ـ حسین‏زاده على، مهارت‏هاى سازگارى، قم، مؤسسه آموزشى، پژوهشى امام خمینى، 1388.
      ـ دهخدا، على‏اکبر، لغت‏نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1325.
      ـ رفیع‏پور فرامرز، سرطان اجتماعى فساد، تهران، عماد، 1388.
      ـ ستوده هدایت‏اللّه، آسیب‏شناسى اجتماعى، تهران، آواى نور، 1388.
      ـ ـــــ ، روان‏شناسى اجتماعى، تهران، آواى نور، 1388.
      ـ شعارى‏نژاد، على‏اکبر، فرهنگ علوم رفتارى، تهران، امیرکبیر، 1375.
      ـ صدیق سروستانى، رحمت‏اللّه، آسیب‏شناسى اجتماعى، تهران، سمت، 1388.
      ـ عباسى مقدم، مصطفى، نقش اسوه‏ها در تبلیغ و تربیت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1371.
      ـ علاقه‏بند، على، جامعه‏شناسى آموزش و پرورش، تهران، روان، 1387.
      ـ فال کوین اى و دیگران، راه‏حل‏هایى براى خشونت‏هاى خانوادگى، ترجمه ایران مهدى‏زادگان و دیگران، تهران، نشر جنگل، 1381.
      ـ فتى، لادن و همکاران، آموزش مهارت‏هاى زندگى، تهران، دانژه، 1385.
      ـ فینچام، فرانگ و همکاران، رابطه همسران، ترجمه مهدى قراچه‏داغى، تهران، پیک بهار، 1380.
      ـ لهسایى‏زاده، عبدالعلى، نابرابرى و قشربندى اجتماعى، شیراز دانشگاه شیراز، 1377.
      ـ ممتاز، فریده، انحرافات اجتماعى، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1387.
      ـ مهرابى‏زاده مهناز، کمال‏گرایى مثبت / کمال‏گرایى منفى، تهران، رسش، 1382.
      ـ نش، کیت، جامعه‏شناسى سیاسى معاصر، ترجمه محمدتقى دلفروز، تهران، کویر، 1388.

    • پى نوشت ها
      * استادیار دانشگاه کاشان.               دریافت: 25/11/89 ـ پذیرش: 29/2/90.
       hoseinzadeh@qabas.net
      1ـ هدایت‏اللّه ستوده، روان‏شناسى اجتماعى، ص 251.
      2ـ على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا، ج 2، ص 2779.
      3ـ على‏اکبر شعارى‏نژاد، فرهنگ علوم رفتارى، ص 244.
      4ـ مصطفى عباسى‏مقدم، نقش اسوه‏ها در تبلیغ و تربیت، ص 17.
      5ـ ر.ک: آلن پیرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى.
      6ـ على‏اکبر شعارى‏نژاد، همان، ص 245.
      7ـ کریس. ال کلینکه، مهارت‏هاى زندگى، تکنیک مقابله با اضطراب، افسردگى، تنهایى، کم‏رویى، شکست و...، ترجمه شهرام محمدخانى، ص 87.
      8ـ على علاقه‏بند، جامعه‏شناسى آموزش و پرورش، ص 59.
      9ـ لادن فتى و همکاران، مهارت‏هاى زندگى، ص 174.
      10ـ هدایت‏اللّه ستوده، آسیب‏شناسى اجتماعى، ص 77.
      11ـ رابرت اچ لاور، دیدگاه‏هایى درباره دگرگونى اجتماعى، ترجمه کاووس سیدامامى، ص 180.
      12ـ کیت نش، جامعه‏شناسى سیاسى معاصر، ترجمه محمدتقى دلفروز، ص 43.
      13ـ دنیس بارتلز و دیگران، رویکردهاى مقایسه‏اى جامعه‏شناسى، انسان‏شناسى و ارتباطات، ص 25.
      14ـ لادن فتى و همکاران، همان، ص 175.
      15ـ عبدالعلى لهسایى‏زاده، نابرابرى و قشربندى اجتماعى، ص 97.
      16ـ کیت نش، همان، ص 45.
      17ـ فریده ممتاز، انحرافات اجتماعى، ص 122.
      18ـ رحمت‏اللّه صدیق سروستانى، آسیب‏شناسى اجتماعى، ص 29.
      19ـ فرامرز رفیع‏پور، سرطان اجتماعى فساد، ص 104.
      20ـ اون هارجى و دیگران، مهارت‏هاى اجتماعى در ارتباطات میان‏فردى، ترجمه خشایار بیگى و دیگران، ص 215.
      21ـ همان.
      22ـ کریس. ال کلینکه، همان، ج 1، ص 261.
      23ـ فتى لادن و همکاران، همان، ص 85.
      24ـ مهناز مهرابى‏زاده و دیگران، کمال‏گرایى مثبت / کمال‏گرایى منفى، ص 108.
      25ـ لادن فتى و همکاران، همان، ص 180.
      26ـ اى. فال. کوین و همکاران، راه‏حل‏هایى براى خشونت‏هاى خانوادگى، ترجمه ایران مهدى‏زادگان و دیگران، ص 109.
      27ـ على حسین‏زاده، مهارت‏هاى سازگارى، ص 235.
      28ـ نهج‏البلاغه، حکمت 207.
      29ـ همان، خ 192.
      30ـ فرانگ فینچام و همکاران، رابطه همسران، ترجمه مهدى قراچه‏داغى، ص 116.
      31ـ اى. فال کوین و همکاران، همان، ص 109.
      32ـ فرانگ فینچام و دیگران، همان، ص 116.
      33ـ کریس. ال. کلینکه، همان، ج 2، ص 16 و 262.
      34ـ لیندا آدامز و همکاران، فرهنگ تفاهم در ازدواج، ترجمه پریچهر فرجادى، ص 58.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی.(1390) ارتباط در زندگى اجتماعى الگوها، آثار و آسیب‏ هاى آن. ماهنامه معرفت، 20(3)، 125-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی حسین زاده."ارتباط در زندگى اجتماعى الگوها، آثار و آسیب‏ هاى آن". ماهنامه معرفت، 20، 3، 1390، 125-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی.(1390) 'ارتباط در زندگى اجتماعى الگوها، آثار و آسیب‏ هاى آن'، ماهنامه معرفت، 20(3), pp. 125-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی. ارتباط در زندگى اجتماعى الگوها، آثار و آسیب‏ هاى آن. معرفت، 20, 1390؛ 20(3): 125-