معرفت، سال بیستم، شماره پنجم، پیاپی 164، مرداد 1390، صفحات 57-

    حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    اسمعیل سلطانی بیرامی / *استادیار - گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / soltani@qabas.net
    نفیسه سادات موسوی زاده / *کارشناس ارشد - علوم قران‌ و حدیث / sayedeh.mosavi@yahoo.com
    چکیده: 
    آگاهى از «زمان و مکان نزول» آیات قرآن یکى از قراینى است که مفسّر مى‏تواند در درک مقصود آیات از آن یارى بگیرد و به کمک آن، تفسیر صحیح را از غیرصحیح بازشناسد. از این‏رو، بى‏توجهى به آن، مراد برخى آیات را مبهم یا متشابه مى‏نمایاند. نقش زمان و مکان نزول بر تفسیر قرآن و تعیین حوزه کاربرد آن در فهم مقصود آیات قرآن کریم نیازمند تبیین است. زمان و مکان نزول در فهم معنا و مفهوم لغات قرآنى، فهم معناى کلى محتواى سوره‏ها و فهم مقصود آیات ابزارى کارآمد به شمار مى‏آید. این قرینه با تصدیق یا ابطال روایات اسباب نزول، شناخت مصادیق آیات را روشن و راه را براى آگاهى از حکمت نزول هموار مى‏سازد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Full Text:
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیستم- شماره 164-مرداد1390، 57-70

    اسمعیل سلطانى بیرامى*

    نفیسه سادات موسوى زاده**

    چکیده

    آگاهى از «زمان و مکان نزول» آیات قرآن یکى از قراینى است که مفسّر مى‏تواند در درک مقصود آیات از آن یارى بگیرد و به کمک آن، تفسیر صحیح را از غیرصحیح بازشناسد. از این‏رو، بى‏توجهى به آن، مراد برخى آیات را مبهم یا متشابه مى‏نمایاند. نقش زمان و مکان نزول بر تفسیر قرآن و تعیین حوزه کاربرد آن در فهم مقصود آیات قرآن کریم نیازمند تبیین است. زمان و مکان نزول در فهم معنا و مفهوم لغات قرآنى، فهم معناى کلى محتواى سوره‏ها و فهم مقصود آیات ابزارى کارآمد به شمار مى‏آید. این قرینه با تصدیق یا ابطال روایات اسباب نزول، شناخت مصادیق آیات را روشن و راه را براى آگاهى از حکمت نزول هموار مى‏سازد.

    کلیدواژه‏ها: زمان نزول آیات، مکان نزول آیات، نزول قرآن، تفسیر قرآن.

    مقدّمه

    هر سخن در هر زمان و موقعیتى معانى متفاوتى افاده مى‏کند. به طور قطع نزول هر آیه و سوره‏اى که در زمان و مکان خاصى بوده است، خود قرینه‏اى است براى بررسى مراد آیات و پرده برداشتن از چهره برخى آیات. پژوهش حاضر در پى پاسخ به این سؤال اصلى است که شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر فهم و تفسیر قرآن کریم دارد؟ و بر آن است که با کشف مواردى از تأثیرپذیرى فهم آیات قرآن کریم از زمان و مکان نزول لزوم شناخت این قرینه را تبیین سازد و روشن کند که بى‏توجهى به آن، یکى از آسیب‏هاى تفسیر به شمار مى‏آید. توجه به این حقیقت باعث شده است بسیارى از مفسّران به اهمیت تاریخ و مکان نزول آیات پى برده، پیش از ورود به تفسیر و بیان معانى آیات، به زمان و مکان نزول آیات اشاره کنند.1

    سؤال‏هاى فرعى پژوهش عبارتند از: 1. شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر صحت و سقم روایات اسباب نزول دارد؟ 2. قرینه زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر قاعده‏مند کردن تفسیر قرآن دارد؟

    وجود روایاتى در زمینه اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و تاریخ اسلام و... مؤید این مطلب است که قدمت تاریخ‏گذارى قرآن به صدر اسلام مى‏رسد2 و در این زمینه نیز کتاب‏هاى تفسیرى که به ترتیب نزول نگارش شده، موجود است.3 بسیارى از اندیشمندان علوم قرآنى هم در کنار دیگر مباحث قرآنى، آیه‏ها و سوره‏هاى مکى و مدنى را مورد بحث و بررسى قرار داده‏اند؛4 اما شناخت زمان و مکان نزول قرآن تا چه حد بر دیدگاه‏هاى مفسّران اثرگذار بوده و در فهم مقصود آیات از این قراین کمک گرفته‏اند، نگاهى نو در این مباحث به شمار مى‏آید.

    این پژوهش با تحلیل آیات و بیان زمان و مکان نزول آنها به روش کتابخانه‏اى اثرگذارى آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر را نشان مى‏دهد.

    مفهوم‏شناسى

    واژگان «نزول قرآن»، «زمان نزول قرآن»، «مکان نزول قرآن»، و «تفسیر» از مفاهیم کلیدى مقاله است که ایضاح و بیان مراد از آنها ضرورت دارد؛ از این‏رو، معناى آنها را در این مقاله بیان مى‏کنیم:

    الف. نزول قرآن

    واژه «نزول» از «نزل» به معناى «فرود آمدن یا فرو

    افتادن،5 از بالا به پایین است6» و نیز به معناى «جاگیر شدن و در جایى اقامت افکندن» است.7 برخى اهل لغت «نزول» را به معناى «هبوط» آوردند.8 اما کسانى بین این دو فرق گذاشته و گفته‏اند: «هبوط» به معناى فرود آمدن قهرى است مانند فرود آمدن سنگ9 و در کاربرد آن در مورد انسان بر تحقیر و نقص دلالت دارد،10 برخلاف «نزول»؛ این لفظ درباره مواردى چون ملائکه11 و باران12 به کار رفته و به عظمت و شرافت اشاره دارد.13 در «هبوط» به مقصد فرود، جایى که غیر از مبدأ است توجه مى‏شود، اما در «نزول» مبدأ، جاى اولى که چیزى مى‏خواهد از آن جدا شود، موردنظر است و به استقرار یافتن در جاى دوم توجهى نمى‏شود.14 کلمه «نزول» با مشتقاتش در مجموع 293 مرتبه در قرآن کریم آمده است.

    نزول سه کاربرد دارد: 1. در امور مادى مانند نزول باران از آسمان؛ 2. نزول اعتبارى مانند نزول حاکم از تخت که به معناى از دست دادن مقام حکومت است؛ 3. نزول رتبى و معنوى مانند نزول از عالم مجرد به عالم ماده. بى‏تردید در زمینه نزول قرآن هیچ‏یک از معانى لغوى که بر نزول مادى و مکانى دلالت دارد نمى‏تواند موردنظر باشد؛ زیرا قرآن کریم که مرتبه‏اى از علم خداوند متعال است، جسم نیست تا در مکانى قرار گیرد یا از بالا به پایین فرو فرستاده شود. بنابراین با وجود اختلاف نظر در میان دانشمندان علوم قرآنى،15 باید واژه «نزول» را در مورد قرآن به معناى معنوى و رتبى به کار برد. منظور از «نزول قرآن کریم» ظهور وحى در پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است؛ نزول معنوى و روحانى که تنها ایشان حقیقت آن را درک مى‏کردند.16 بدین معنا که قرآن حقیقتى والاست که منشأ اصلى آن علم ذاتى خداوند است و از آنجا که دور از دسترس فهم متعارف انسان‏هاست خداى رحمان و رحیم براى تمام کردن عنایت و رحمت خویش آن حقیقت را به مرتبه ظهور فعلى رسانده و در قالب الفاظ متجلى ساخته و به پیامبر خویش وحى کرده است.17 به اعتبار بلندى مقام خداى تعالى و پایین بودن مقام عبودیت است که آمدن قرآن از آن مقام به این مقام «نزول» نام گرفته است.18

    ب. زمان نزول

    «زمان19» از ریشه «زمن»، «از لغات مشترک میان عرب و عجم» است20 و به «اسمى که براى وقت، چه کم باشد و چه زیاد21»، «عصر22» و «چیزى که دائم در حرکت است23»، «هنگام، دور و عهد24»، «زمانه، روزگار، دهر25» و... معنا شده است. در این تحقیق «زمان نزول» عبارت است از: اوقاتى که بخش‏هایى از آیات قرآن کریم بر حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهوحى شده است.

    به نظر عده‏اى از دانشمندان، قرآن کریم دو نزول داشته است: 1. نزول دفعى؛ 2. نزول تدریجى.

    آنها، آیه شریفه «... کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ» (هود: 1)؛ «... [این ]کتابى است که آیت‏هاى آن از نزد دانایى باحکمت و آگاه استوار و پایدار گشته [که به کتابى دیگر منسوخ نشود] و آن‏گاه به تفصیل بیان‏شده‏است»راشاهدبراندیشه‏تعددنزول‏قرآن‏گرفته‏اند.26

    نزول تدریجى قرآن از یک طرف امداد معنوى مستمر براى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بوده است27 و از طرفى، رسالت اسلام با انواع بحران‏هاى سیاسى، فرهنگ‏ها و پرسش‏هاى مختلف مشرکان رویارو بوده است. موضع گیرى‏هاى مناسب و تفسیر و تبیین متناسب پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهنیازمند آن بوده است که نزول قرآن به شکل تدریجى انجام پذیرد.28 ویژگى نزول تدریجى این کتاب آسمانى، بیانگر قابلیت تعیین زمان نزول هریک از آیات و سوره‏هاى قرآن کریم است.

    ج. مکان نزول

    «مکان29» اسم ظرف است و به «جاى، محل، جایگاه،30 موضع بودن چیزى، قرارگاه هر چیز از زمین و جاى شى‏ء31» معنا شده است. این واژه به نظر بعضى از اهل لغت مشتق از «کون»؛ «بودن و هستى» است که بر اثر کثرت استعمال به معنى مطلق «جا» به کار رفته است.32 بعضى دیگر معتقدند مکان از ماده «مکن» یعنى «جایى که چیزى را دربر مى‏گیرد».33 کلمه «مکان» با دیگر مشتقاتش 32 مرتبه به معانى «جاى، جایگاه، جایگزین و وضع و موقع» در قرآن کریم به کار رفته است. در این نوشته منظور از «مکان نزول» عبارت است از: هر جا و هر شهرى که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به آنجا قدم گذارده‏اند و آیاتى از قرآن کریم بر آن حضرت نازل شده است.

    د. تفسیر

    مصدر باب تفعیل از ماده «فسر» به معناى «ابانه»،34 «بیان»،35 «تفصیل کتاب»،36 «کشف37 و آشکار نمودن امر پوشیده38» و «توضیح دادن»39 است. معناى مشترک میان آنها بیان نمودن و آشکار کردن است. به نظر برخى لغت‏دانان، این واژه در ثلاثى مجرد و ثلاثى مزید (باب تفعیل) به یک معناست؛40 ولى از آنجا که یکى از معانى باب تفعیل مبالغه است و با توجه به اینکه «اضافة المبانى تدل على اضافة المعانى» نظر کسانى که آن را مبالغه معناى فسر دانسته‏اند41 تأیید مى‏شود. بنابراین، تفسیر به معناى «به خوبى آشکار کردن» است. این واژه یک بار به همین معنا در قرآن کریم به کار رفته است.42 براى «تفسیر» تعریف‏هاى متعددى ارائه شده است.43 بهترین تعریف از این قرار است: تفسیر قرآن کریم یعنى بیان مفاهیم44 آیات قرآن و آشکار کردن مراد خداى متعال از آن بر مبناى ادبیات عرب و اصول عقلایى محاوره‏اى.45 با این توضیح که بیان معانى ظاهر الفاظى که به ذهن متبادر مى‏شود نیز تفسیر است؛ چون نوعى آشکار کردن معناى پنهان است.46

    حال پس از مفهوم‏شناسى، کیفیت اثرگذارى زمان و مکان نزول بر فهم قرآن را در حوزه‏هاى گوناگون بررسى مى‏کنیم:

    1. حوزه فهم محتواى کلى سوره

    از شمار نکات مثبت برخى تفاسیر مانند تفسیر گران‏سنگ المیزان، اشاره به محتواى کلى سوره‏هاى قرآن در ابتداى تفسیر سوره است. با دانستن زمان و مکان نزول، بر فضایى که سوره‏ها در آن نازل شده آگاهى مى‏یابیم و تصویر کلى از مضامین آن در ذهن نقش مى‏بندد که ما را در جهت فهم بهتر آیات سوره یارى مى‏رساند. موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر تفسیر در جهاتى شبیه به تأثیرات زمان نزول است؛ هریک را جداگانه بررسى مى‏کنیم:

    1ـ1. آگاهى از زمان نزول

    توجه به زمان نزول، راه برداشت صحیح از مضامین سوره‏ها را هموار مى‏سازد. در این باب به چند نمونه اشاره مى‏کنیم:

    الف. سوره آل‏عمران: این سوره مدنى47 است که سال‏هاى دوم و سوم در خلال جنگ‏هاى بدر و احد نازل شده است. در این زمان جامعه مسلمانان از یک طرف با فتنه‏جویى‏ها و آشوب‏هاى یهود و نصارى در میان خود روبه‏رو بود که باید براى خاموش کردن آن بسیار احتجاج و بگومگو مى‏کرد و از سوى دیگر با مشرکان درگیر جنگ بود. مسلمانان همیشه در حال آماده باش بودند؛ چون هر لحظه تهدید مى‏شدند. علاوه بر این، اسلام در آن روزها در حال انتشار و آوازه‏اش همه جا را پر کرده بود. لذا امپراتورى‏هاى بزرگى چون ایران و روم نیز به اسلام چنگ و دندان نشان مى‏دادند. با این سابقه ذهنى مى‏بینیم آیات این سوره شریفه داراى چنین مضامینى است: سخن از جنگ احد48 و تحریک به مبارزه با مشرکان،49 واقعه مباهله50 و یادآورى کارهاى یهود.51 از این‏رو، خداوند در این سوره مسلمانان را به صبر فرا مى‏خواند و سفارش مى‏کند که دست به دست یکدیگر دهند52 و وحدت را بین خودشان انسجام بخشند.53

    ب. سوره مائده: مفسّران و تاریخ‏نگاران اتفاق‏نظر دارند که مائده آخرین سوره‏اى است که در اواخر حیات رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نازل شد.54 با این شناخت اگر در آیات سوره دقت کنیم درمى‏یابیم که غرض جامع سوره دعوت به وفا عهد55 و پایدارى در پیمان‏ها و تهدید شدید از شکستن حدود و میثاق‏هایى است که در دین گرفته شده است.56 مى‏بینیم داستان‏هایى از پیمان‏شکنى‏هاى بنى‏اسرائیل57 و همچنین داستان مائده عیسى علیه‏السلام58 نقل شده و بسیارى از احکام حدود و قصاص در این سوره بیان شده است.59 از این‏رو، خداى متعال در آیاتى بر مردم منت گذاشته که احکام و دستورهایى برایشان تشریع کرده که مایه طهارت آنهاست و در عین حال هیچ عسر و حرجى ندارد؛60 دینشان را کامل کرده و نعمت را بر اینان تمام61 نموده است.62

    2ـ1. آگاهى از مکان نزول

    با آگاهى از محل نزول سوره‏ها، مقصود آیات شناخته مى‏شود؛ زیرا مباحث یک سوره با موقعیت و محل نزول آن تطبیق مى‏کند. به نمونه‏اى توجه فرمایید:

    سوره انبیاء: محل نزول این سوره مکه است؛ سرزمینى که مردم آن مشرک بودند و بت مى‏پرستیدند. از مباحثى که در سوره‏هاى مکه براى اصلاح اعتقاد مردم بدان پرداخته شده، اصول دین (توحید، نبوت و معاد) است. به یقین وقتى افکار و عقاید مردم تصحیح شود، رفتار آنها نیز تغییر خواهد کرد.63

    غرض سوره انبیاء تبیین موضوع نبوت است که ابتدا مباحث توحید و معاد را زیر بنا قرار داده64 و براى مردم آشکار مى‏سازد آن روزى که مردم از آن غافل‏اند نزدیک است.65 روزى که ملاک حساب آن، پذیرفتن یا نپذیرفتن دعوت حقى است که متضمن وحى آسمانى است؛66 سپس نبوت خاتم انبیا و نسبت ساحر دادن به وى67 و استهزاى ایشان68 را طرح نموده و با بازگفتن شرح حال شمارى از پیامبران گذشته،69 گفتار مردم را ـ به اجمال ـ رد مى‏نماید و ذکر مى‏کند پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمانند دیگر پیامبران این گفتارها را خواهد شنید.70 این آیات دلیل اعراض مردم از نبوت را اعراض از توحید معرفى مى‏کند. به همین دلیل بر توحید حجت و برهان مى‏آورد؛71 در پایان، روز قیامت را یادآور مى‏شود72 و خاطرنشان مى‏کند عاقبت نیک از آن متقین خواهد بود و در این دنیا سرانجام، بندگان صالح، زمین را به ارث مى‏برند.73

    ملاحظه گردید که شناخت زمان و مکان نزول، بر درک ما از مفهوم کلى سوره‏ها مى‏افزاید و مى‏تواند ما را در الگو گرفتن از شیوه برخورد اسلام با مسائل روز یارى رساند.

    2. حوزه فهم معناى صحیح واژگان قرآنى

    از دیگر حوزه‏هاى تأثیر آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر، حوزه فهم معانى واژگان است. به این نمونه‏ها توجه فرمایید:

    الف. خداى متعال در آیه 28 سوره آل‏عمران مى‏فرماید: «لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ...»؛ مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى گیرند.

    منظور از کلمه «أَوْلِیاءَ» با توجه به زمان نزول، محبت و مودت است نه عهد و سوگند؛ چون در زمان نزول سوره آل‏عمران بین مسلمان‏ها و مشرکان و یهود، معاهده‏ها و قردادهایى بسته شده بود.74

    ب. قرآن کریم در آیات 6و7 سوره فصلت مى‏فرماید: «... وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ»؛ ... و واى بر مشرکان، آنان که زکات نمى‏دهند و به جهان واپسین کافرند.

    به قرینه مکى بودن آیه، «زکات» به معناى صدقه است نه فریضه زکات که در مدینه تشریع شده است.75

    همچنین «زکات» در سوره‏هاى اعلى، لیل، و مؤمنون به معناى صدقه76 و «نماز» در سوره‏هاى مدّثر و واقعه به معناى توجه‏به‏خداهمراه‏با خضوع بندگان و «اطعام مسکین» به معناى مطلق انفاق برمحتاجان براى رضاى خداست.77

    3. حوزه فهم صحیح آیات و ابطال تفسیر ناصحیح

    آگاهى از زمان و مکان نزول آیات و سور در فهم آنها تأثیر بسزایى دارد. هریک را جداگانه بررسى مى‏کنیم:

    1ـ3. آگاهى از زمان نزول

    دانستن زمان نزول تأثیر بسزایى در فهم صحیح آیات و شناخت صحت و سقم تفسیرها دارد.78 براى اثبات آن، چند نمونه از آیات را یادآور مى‏شویم:

    الف. قرآن کریم در آیه 90 سوره «حجر» مى‏فرماید: «کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ»؛ آن‏سان که [عذابى] بر بخش‏کنندگان فروفرستادیم.

    یکى از دیدگاه‏ها در تفسیر آیه شریفه این است که منظور از «الْمُقْتَسِمِینَ» یهود و نصارى هستند که قرآن را به این صورت تقسیم کردند که به بعضى ایمان دارند و به بعضى دیگر ایمان ندارند. در اثبات این دیدگاه به آیه 72 سوره آل‏عمران استشهاد کرده‏اند که مى‏فرماید: «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان فرو آمده، در آغاز روز ایمان آرید و در پایان روز انکار کنید، تا مگر [از دین خود] بازگردند [یعنى در شک افتند]. در حالى که با توجه به زمان نزول سوره حجر این تفسیر را نمى‏توان پذیرفت؛ زیرا سوره حجر در مکه نازل شده؛ در زمانى که هنوز رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهگرفتار مخالفت‏هاى یهود و نصارى نشده بود و آن تفسیر زمانى صحیح است که سوره حجر در مدینه نازل شده باشد. بنابراین، با توجه به زمان نزول آیه، «الْمُقْتَسِمِینَ» گروهى از قریش بودند که در اوایل بعثت براى خاموش کردن قرآن قیام کردند؛ گروهى گفتند قرآن سحر است و عده‏اى گفتند ساختگى است تا به این وسیله مردم را از راه خدا بازدارند.79

    ب. خداوند در آیه شریفه 67 از سوره مائده مى‏فرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...»؛ اى پیامبر، آنچه را از سوى پروردگارت به تو فروآمده برسان و اگر این نکنى پیام او را نرسانده باشى و خدا تو را از [فتنه و گزند ]مردم نگاه مى‏دارد.

    این آیه کریمه بیانگر دو نکته است:

    1. فرمان به رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که پیغام تازه‏اى را به بشر ابلاغ کند.

    2. وعده نگهبانى از آن بزرگوار در برابر هر خطر متوجه جان حضرت یا پیشرفت اسلام که ممکن است در این ابلاغ پیش بیاید.

    اگر این سوره در اوایل هجرت نازل شده بود این احتمال مى‏رفت که بگوییم با توجه به سیاق آیات سوره که بیانگر حال اهل کتاب است، پیغام در خصوص اهل کتاب بوده و این خطر ممکن بوده از اهل کتاب به حضرت برسد.80 اما با ملاحظه زمان و مکان نزول سوره که در سال دهم، هنگام بازگشت رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از حجه‏الوداع،81 در غدیر خم بوده است82 و در این زمان بیشتر اهل کتاب ایمان آورده بودند و برخى نیز با پرداخت جزیه تحت حمایت دولت اسلامى زندگى مى‏کردند، ممکن نیست آن حضرت از اهل کتاب بترسد یا احساس خطر کند؟83 بر پایه دیدگاه دیگر در تفسیر آیه، مقصود از «مَا أُنزِلَ إِلَیکَ» ناسزاگویى به بت‏ها و عیب‏جویى از دین مشرکان یا دستور جهاد و قتال با آنان است.84 در حالى که نقل شده در زمان فتح مکه (سال هشتم هجرى) بت‏ها شکسته شد.85 با این توضیح که در آخرین سال‏هاى عمر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهموردى براى سب بت‏ها یا جنگ با مشرکان وجود ندارد. بنابراین، با توجه به زمان و مکان نزول، دیدگاه باورمند به نزول آیه درباره ولایت حضرت على علیه‏السلام تثبیت مى‏شود. روایات نیز به این دیدگاه صحه مى‏گذارد.86

    چنین مواردى که ابهام آیات با توجه به زمان نزول برطرف شود، در قرآن کریم فراوان مشاهده مى‏شود. از این جمله است که روشن شدن مضامین آیات سوره فتح ناظر به سفر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدر سال ششم هجرى از مدینه به مکه به منظور زیارت خانه خدا. این سفر سرانجام به صلح حدیبیه ـ مؤثرترین عامل براى فتح مکه ـ انجامید.

    2ـ3. آگاهى از مکان نزول

    موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر فهم مقصود آیات در جهاتى شبیه به تأثیرات شناخت زمان نزول است؛ اما آیاتى هستند که فهم مقصود آنها و اشاراتى که در آن وجود دارد مستلزم شناخت مکان نزولشان مى‏باشد. به نمونه‏هایى توجه فرمایید:

    الف. قرآن کریم در آیه 42 سوره انفال مى‏فرماید: «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَـکِن لِّیَقْضِیَ اللّهُ أَمْرا کَانَ مَفْعُولاً لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ آن‏گاه که شما بر دامنه نزدیک‏تر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه]، و سوارانِ [دشمن] پایین‏تر از شما [موضع گرفته] بودند، و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید، قطعا در وعده‏گاه خود اختلاف مى‏کردید، ولى [چنین شد ]تا خداوند کارى را که انجام‏شدنى بود به انجام رساند [و ]تا کسى که [باید ]هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید ]زنده شود، با دلیلى واضح زنده بماند، و خداست که در حقیقت شنواى داناست.

    آیه پیشین و بخشى از آیات قبل و بعد آن، در خصوص جنگ بدر در مدینه نازل شده است. در این رویارویى، مشرکان با اینکه داراى عُده و عِده بسیار بودند در قسمت بلندى بیابان در جایى که آب در دسترس ایشان و زمین زیر پایشان محکم بود فرود آمدند و مؤمنان با شمار کم و ضعف نیرویشان (ابزار جنگى) در قسمت پایین بیابان در زمینى ریگزار و بى‏آب، اردوگاه دایر کرده بودند. ابوسفیان با اطلاع از حرکت مسلمان‏ها، کاروان را از پایین اردوگاه مؤمنان به سرعت به مکه نزدیک ساخته و از سوى دیگر ماجرا را به اطلاع اهل مکه رسانده بود. از آنجا که مردم مکه در کاروان سهیم بودند، بى‏درنگ بسیج شدند و لشکر مجهزى به سوى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اصحابش حرکت دادند.

    خداوند در این آیه با بیان موقعیت مسلمانان، امدادهاى غیبى الهى را مایه پیروزى آنها در جنگ بدر معرفى مى‏کند. به طور قطع پیروزى در چنین اوضاعى جز مشیت خاص الهى و قدرت‏نمایى‏اش بر نصرت و تأیید مؤمنان چیز دیگر نمى‏تواند باشد.87 با شناخت محل نزول آیه، موقعیت جغرافیایى جنگ بدر و چگونگى امدادرسانى پروردگار به طور محسوس براى ما آشکار مى‏شود.

    ب. قرآن کریم در آیه 18 سوره فتح مى‏فرماید: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحا قَرِیبا»؛ هر آینه خداى از مؤمنان خشنود شد آن‏گاه که با تو در زیر آن درخت [در حدیبیه] بیعت مى‏کردند، آنچه را در دل‏هاشان بود [از راستى و پاکى نیت و وفا] دانست، پس آرامش را بر آنان فرو آورد و ایشان را پیروزیى نزدیک [فتح خیبر ]پاداش داد.

    با دانستن مکان نزول به دست مى‏آید که منظور از «تَحْتَ الشَّجَرَة» چه درختى است. این آیه مربوط به بیعت حدیبیه است که در زیر درختى به نام «سمره» واقع شد و مؤمنان همراه حضرت با ایشان بیعت کردند؛ از این‏رو، فتح قریبى که در آیه مطرح شده فتح خیبر است نه فتح مکه.88

    4. شناخت مصادیق آیات

    با یارى گرفتن از قرینه زمان و مکان نزول، مى‏توان به مصادیق حقیقى عبارات قرآنى پى برد. یادآورى چند نمونه آیات در تعیین مصداق آنها گواه این نقش است:

    الف. قرآن کریم در آیه 43 سوره رعد مى‏فرماید: «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیدا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»؛ و کسانى که کفر ورزیدند گویند: تو فرستاده [خدا ]نیستى بگو: میان من و شما خدا گواهى بسنده است و آن که دانش کتاب [قرآن ]نزد اوست.

    مفسّران در مورد مصداق «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب» دیدگاه‏هاى متفاوتى دارند. به باور بعضى، مصداق آن، عده‏اى از علماى اهل کتاب مانند عبداللّه‏بن سلام و سلمان‏فارسىاند که اسلام آوردند یا مراد، تنها عبداللّه‏بن سلام است.89 این دیدگاه با شناخت زمان و مکان نزول آیه موردنظر رد مى شود. سوره رعد قبل از هجرت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مکه نازل شده، در حالى که افراد مذکور در مدینه و بعد از هجرت ایمان آورده‏اند. پس آن افراد نمى‏توانند مصداق این آیه باشند. ممکن است گفته شود: چه اشکالى دارد آیه مکى باشد و از افرادى (دانشمندانى از اهل کتاب) خبر دهد که بعدها در مدینه مسلمان مى‏شوند. پاسخ این است که معنا ندارد در جواب کسانى که رسالت حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را نپذیرفته‏اند گفته شود: شما امروز او را تصدیق کنید به این دلیل که بعدها گروهى از علماى اهل کتاب مسلمان مى‏شوند و بر رسالت او شهادت مى‏دهند. بنابراین، منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب» آگاهان بر محتواى قرآن مجیدند و بر گروندگان به پیامبر اکرم منطبق است. پس بى‏گمان مصداق آیه شریفه حضرت على علیه‏السلام است؛ چون به شهادت روایات صحیح از تمام امت مسلمان به کتاب خدا داناتر است.90 و این بزرگوار مصداق تام و کامل این آیه به شمار مى‏آید.91 نزول آیه شریفه در مکه این برداشت را تأیید مى‏کند.92

    ب. خداوند در وصف مجاهدان مى‏فرماید: «وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»(عنکبوت: 6)؛ و هر که جهاد کند جز این نیست که به سود خویش جهاد مى‏کند، زیراکه‏خداوندازجهانیان بى‏نیاز است.

    صرف‏نظر از سیاق‏آیات، به‏دلیل‏نزول‏آیه‏درمکه،مصداق جهاد در این آیه، مبارزه با نفس است نه قتال با کفار. یعنى مردم باید به خاطر سعادت خودشان ایمان خود را محکم نگه دارند و در برابر شداید و ناملایمات صبر کنند.93

    5. حوزه ابطال روایات اسباب نزول

    یکى از قراین فهم قرآن کریم اسباب نزول آیات است. براى بهره‏گیرى از اسباب نزول در تفسیر لازم است صحت آن نقل روشن شود، به ویژه اینکه تمام روایات اسباب نزول مستند نیستند.94 تعیین زمان و مکان نزول و توجه به آن، ملاک ارزشمندى براى تشخیص نادرستى برخى روایات اسباب نزول است.

    1ـ5. تأثیر زمان نزول

    الف. خداوند در آیه 113 سوره توبه مى‏فرماید: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ»؛ پیامبر و کسانى را که ایمان آورده‏اند نرسد که براى مشرکان، هرچند خویشاوند باشند، آمرزش خواهند پس از آنکه برایشان روشن شد که آنها دوزخیان‏اند.

    بعضى از مفسّران ذیل آیه، روایتى جعلى را به عنوان سبب نزول آن بیان کرده‏اند، با این مضمون که هنگام فوت ابوطالب، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به او پیشنهاد داد که اسلام را بپذیرد. اما او تحت تأثیر مشرکانى که اطراف او بودند بدون گفتن «لا اله الا اللّه» از دنیا رفت. در این هنگام آن حضرت فرمودند: برایت استغفار خواهم کرد تا زمانى که نهى شوم. به دنبال این قضیه آیه مذکور نازل شد. این سبب نزول با توجه به زمان نزول پذیرفته نیست؛ زیرا سوره برائت سال نهم هجرى و در مدینه نازل شده است،95 در حالى که مورخان نوشته‏اند ابوطالب قبل از هجرت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدر مکه وفات کرده است.96 به این دلیل بعضى براى برطرف کردن مشکل زمان نزول آیه دست به توجیح‏هایى زده‏اند،97 از جمله اینکه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بعد از مرگ ابوطالب همچنان براى او آمرزش مى‏خواستند تا زمان نزول آیه که از استغفار نهى شدند.98 لکن در این زمینه به هیچ روایتى استناد نکرده‏اند. در هر صورت این احتمالى بیش نیست و قابل اعتنا نمى‏باشد.99

    ب. قرآن کریم در آیه 214 سوره شعراء مى‏فرماید: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ و خویشانِ نزدیکت را هشدار ده. و نیز در آیه اول سوره تبت آمده است: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ.» درباره سبب نزول این آیه شریفه: «از ابن‏عباس روایت شده که وقتى آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نازل شد، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بر بالاى صفا رفت و با بلندترین صوتش فریاد زد یک خبر مهم، و قریش بدون درنگ دورش جمع شدند، پرسیدند مگر چه شده است؟ فرمود: به نظر شما اگر خبرى بدهم که فردا صبح یا امروز عصر دشمنى بر سر شما مى‏تازد آیا آن را از من مى‏پذیرید یا نه؟ همه گفتند: بلى [چون تاکنون از تو دروغى نشنیده‏ایم.] فرمود: هم‏اکنون شما را هشدار مى‏دهم از عذابى سخت که در انتظار شماست. ابولهب گفت: «تبا لک» (مرگت باد)، براى این خبر همه ما را صدا زدى و اینجا جمع کردى؟ خداى عزوجل در پاسخ وى سوره «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» را نازل کرد.»100

    این روایت بر نزول سوره تبت بعد از سوره شعراء دلالت دارد. این سبب نزول به دعوت مردم اشاره دارد و آیه به دعوت خوشاوندان؛ افزون بر این تعارض، این سبب نزول با روایات زمان نزول این دو سوره نیز ناسازگار است. روایات ترتیب نزول، زمان نزول سوره تبت را پیش از سوره شعراء بیان کرده‏اند و به بطلان سبب نزول یاد شده که نزول سوره شعراء را مقدم مى‏شمارد، دلالت دارند.101

    2ـ5. تأثیر مکان نزول

    قرینه مکان نزول نیز این مهم را در برخى آیات به انجام مى‏رساند. براى نمونه خداوند در آیه 67 سوره مائده مى‏فرماید: «... وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...»؛... و خدا تو را از [فتنه و گزند ]مردم نگاه مى‏دارد... . در سبب نزول این آیه شریفه از ابن‏عباس روایت شده که «نگهبانانى از بنى‏هاشم که ابوطالب گماشته بود، از پیامبر حفاظت مى‏کردند تا اینکه آیه مورد بحث نازل شد و ابوطالب باز مى‏خواست براى حضرت محافظ بفرستد، حضرت فرمود: اى عمو، خدا مرا از شرّ جن و انس نگه مى‏دارد.»102

    مهم‏ترین دلیل بطلان این ادعا (حفاظت از پیامبر در مکه)، مکان نزول آیه است. اکثر مفسّران باور دارند که سوره مائده در مدینه103 نازل شده و این آیه از آخرین آیات نازل شده در مدینه است، در حالى که حضرت ابوطالب در مکه رحلت فرموده بود.104

    6. حوزه تصدیق روایات اسباب نزول

    یکى دیگر از فواید آگاهى به زمان و مکان نزول آیات، تصدیق روایات اسباب نزول است. در این‏باره براى هریک از زمان و مکان نزول یک شاهد مى آوریم:

    1ـ6. زمان نزول

    در میان روایاتى که در سبب نزول آیه شریفه «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِنا إِلاَّ خَطَئا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنا خَطَئا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن یَصَّدَّقُواْ...» (نساء: 92) روایت شده که آیه درباره عیاش‏بن ابى‏ربیعه مخزومى و حارث‏بن یزیدبن نبیشه نازل شده است. حارث از مکه به سوى مدینه حرکت مى‏کند تا نزد رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اسلام آورد. در بین راه در حره به عیاش برمى‏خورد. عیاش که حارث او را شکنجه کرده بود به خیال اینکه او هنوز کافر است فرصت را غنیمت شمرده، او را به قتل مى رساند. سپس نزد رسول خدا مى‏آید و ماجرا را تعریف‏ مى‏کند. به ‏دنبال ‏این ‏قضیه ‏آیه ‏مورد نظر نازل ‏مى‏شود.105

    علّامه طباطبائى نیز این روایت را پذیرفته است. زمان نزول سوره نساء که از سوره‏هاى مدنى است، این روایت را تأیید مى‏کند.106

    2ـ6. مکان نزول

    از مواردى که شناخت مکان نزول روایت سبب نزول را تأیید مى‏نماید، این است که در سبب نزول آیه 55 سوره مائده از ابوذر نقل شده است: «روزى با پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مشغول خواندن نماز ظهر بودم. سائلى در مسجد، سؤال کرد و کسى چیزى به او نداد. وى دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا گواه باش در مسجد پیامبر، سؤال کردم و احدى مرا دستگیرى نکرد. در این وقت على علیه‏السلام که مشغول رکوع بود با انگشت دست راستش ـ که در آن انگشتر بود ـ به سائل اشاره کرد و او انگشتر را از انگشت حضرت بیرون آورد. اینها در برابر چشم پیامبر گرامى انجام گرفت. همین که از نماز فارغ شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا برادرم موسى از درگاهت درخواست کرد: پروردگارا، سینه‏ام را بگشاى، کارم را آسان و زبانم را باز کن تا سخنم را بفهمند. برادرم هارون را که از خویشان من است، وزیر من گردان، پشتم را به او قوى کن و او را در کارها شریکم گردان.107 تو به او وحى کردى که: به زودى بازویت را به برادرت محکم مى‏کنیم و براى شما قدرتى قرار مى‏دهیم که آنها به شما دست نیابند.108 پروردگارا، منم محمد پیامبر و برگزیده تو. خدایا، سینه‏ام را بگشاى و کارم را آسان و على را وزیر من گردان، و پشت مرا به او محکم کن. ابوذر گفت: به خدا سوگند، هنوز سخن پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل از جانب خدا نازل شد109 و آیه«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»را نازل فرمود.

    سبب نزول این آیه مورد قبول بیشتر مفسّران110 است. با توجه به مکان نزول این سوره (مدینه) که نماینگر دوران اقتدار اسلام مى‏باشد سبب نزول تأیید مى‏شود.

    علاوه بر تأثیرات و فواید مذکور، آثار دیگرى نیز بر شناخت زمان و مکان نزول آیات بار مى‏شود:

    1. پیشگیرى از کج‏فهمى‏ها و بدفهمى‏ها و تفسیر به رأى و پیش‏فرض‏هاى ذوقى و تحمیلى؛

    2. تعمیق و توسعه فهم‏هاى سطحى و محدود از قرآن؛

    3. کشف بسیارى از آموزه‏هاى ناشناخته قرآن؛111

    4. آگاهى بر فضاى نزول و اوضاع و مناسبت‏هاى مربوط به آیات.112

    نتیجه ‏گیرى

    با توجه به آنچه ذکر گردید، مى‏توان گفت:

    1. یکى از عوامل مؤثر در فهم مقصود حقیقى خداوند متعال از آیات قرآن کریم، آگاهى از زمان و مکان نزول سوره‏ها و آیات است. با دانستن زمان و مکان نزول، بر فضایى که سوره‏ها در آن نازل شده آگاهى حاصل مى‏شود و تصویر کلى از مضامین سوره‏ها و آیات در ذهن نقش مى‏بندد و حکمت نزول آنها به روشنى آشکار مى‏شود.

    2. دانستن زمان و مکان نزول در فهم محتواى کلى سوره‏ها و فهم واژگان و در نهایت در فهم صحیح آیات قرآنى نیز تأثیر دارد.

    3. تعیین زمان و مکان نزول و توجه به آن، ملاک ارزشمندى براى تصحیح بسیارى از روایات، از جمله روایات اسباب نزول است و چون روایات اسباب نزول یکى از قراین فهم مقصود است، با شناخت صحت و سقم روایات یادشده از افتادن در تفسیر نادرست آیات مى‏توان پرهیز کرد و راه را بر فهم مقصود آیات هموار ساخت.

    ··· منابع

    • ـ آل‏غازى، عبدالقادر ملّاحویش، بیان‏المعانى، دمشق، مطبعة الترقى، 1382ق.
    • ـ آلوسى، سیدمحمود، روح‏المعانى فى تفسیر القرآن‏العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
    • ـ ابن‏خلدون، العبر تاریخ ابن‏خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، بى‏جا، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363.
    • ـ ابن‏درید، محمد، جمهره‏اللغه، بى‏جا، بى‏نا، بى‏تا.
    • ـ ابن‏فارس، احمدبن زکریا، معجم مقاییس‏اللغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
    • ـ ابن‏کثیر دمشقى، اسماعیل، تفسیر القرآن‏العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1419ق.
    • ـ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان‏العرب، بیروت، دارصادر، 1414ق.
    • ـ امینى، عبدالحسین، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، چ چهارم، بیروت، دارالکتاب العربى، 1397ق.
    • ـ اندلسى، ابوحیان محمدبن یوسف، البحرالمحیط فى التفسیر، بیروت، دارالفکر، 1420ق.
    • ـ بابایى، على‏اکبر و دیگران، روش‏شناسى تفسیر قرآن، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
    • ـ بحرانى، سیدهاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
    • ـ بلعمى، تاریخنامه طبرى، چ سوم، تهران، البرز، 1373.
    • ـ ثعالبى، عبدالرحمن‏بن محمد، جواهرالحسان فى تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث‏العربى، 1418ق.
    • ـ ثعلبى نیشابورى، ابواسحاق احمدبن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاء التراث‏العربى، 1422ق.
    • ـ جوهرى، اسماعیل‏بن حمّاد، تاج‏اللغة و صحاح‏العربیة المسمى الصحاح، بیروت، دارالفکر، 1418ق.
    • ـ حسکانى، عبیداللّه‏بن احمد، شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1411ق.
    • ـ حسینى بلخى قندوزى، سلیمان‏بن ابراهیم، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بى‏تا.
    • ـ حسینى زبیدى، سید محمدمرتضى، تاج‏العروس من جواهرالقاموس، کویت، لجنة التراث العربى، 1385ق.
    • ـ حکیم، سید محمدباقر، علوم قرآنى، ترجمه محمدعلى لسانى فشارکى، تهران، تبیان، 1378.
    • ـ حویزى، عبدعلى‏بن جمعه عروسى، نورالثقلین، چ چهارم، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
    • ـ دروزه، محمد عزت، التفسیرالحدیث، قاهره، دارإحیاء الکتب‏العربیة، 1383ق.
    • ـ دهخدا، على‏اکبر، لغت‏نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1341.
    • ـ رازى، فخرالدین، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراث‏العربى، 1420ق.
    • ـ راغب اصفهانى، حسین‏بن محمد، المفردات فى غریب‏القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق.
    • ـ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، 1369.
    • ـ رشیدالدین میبدى، احمدبن ابى‏سعد، کشف‏الاسرار و عده‏الابرار، چ پنجم، تهران، امیرکبیر، 1371.
    • ـ رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، داراحیاءالتراث،1423ق.
    • ـ زرکشى، بدرالدین محمدبن عبداللّه، البرهان فى علوم‏القرآن، چ دوم، بیروت، دارالمعرفه، 1415ق.
    • ـ سعیدى‏روشن، محمدباقر، علوم قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1377.
    • ـ سید قطب، فى ظلال‏القرآن، چ هفدهم، بییروت، دارالشروق، 1412ق.
    • ـ سیوطى، جلال‏الدین، الاتقان فى علوم‏القرآن، قم، منشورات رضى، بى‏تا.
    • ـ ـــــ ، الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، قم، کتابخانه آیت‏اللّه مرعشى نجفى، 1404ق.
    • ـ ـــــ ، لباب النقول فى اسباب‏النزول، بیروت، داراحیاء العلوم، بى‏تا.
    • ـ شاکر، محمدکاظم، مبانى و روش‏هاى تفسیرى، قم، مرکز جهانى علوم اسلامى، 1382.
    • ـ صفار، محمدبن حسن‏بن فروخ، بصائرالدرجات، قم، کتابخانه آیت‏اللّه مرعشى نجفى، 1404ق.
    • ـ طباطبائى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین، 1417ق.
    • ـ ـــــ ، قرآن در اسلام، چ نهم، قم، انتشارات اسلامى، 1378.
    • ـ طبرسى، فضل‏بن حسن، مجمع‏البیان فى تفسیرالقرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو، 1372.
    • ـ طوسى، محمدبن حسن، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث‏العربى، بى‏تا.
    • ـ عیّاشى، محمدبن‏مسعود، کتاب‏التفسیر، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ق.
    • ـ فراهیدى، خلیل‏بن احمد، ترتیب کتاب العین، قم، هجرت، 1410ق.
    • ـ فیروزآبادى، محمدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالجیل، بى‏تا.
    • ـ فیومى، احمدبن محمد، المصباح‏المنیر فى غریب الشرح‏الکبیر، چ دوم، قم، دارالهجره، 1414ق.
    • ـ قرشى، سید على‏اکبر، تفسیر احسن‏الحدیث، چ سوم، تهران، بنیاد بعثت، 1377.
    • ـ قرطبى، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364.
    • ـ قمى، على‏بن ابراهیم، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دارالکتب، 1367.
    • ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب، 1365.
    • ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه‏الوفاء، 1404ق.
    • ـ محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات، تهران، اسلامى، 1361.
    • ـ مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
    • ـ معین، محمد، فرهنگ فارسى، تهران، دبیر، 1382.
    • ـ مقدسى، مطهّربن طاهر، البدء و التاریخ، تهران، آگه، 1374.
    • ـ مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
    • ـ نکونام، جعفر، درآمدى بر تاریخ‏گذارى قرآن، تهران، هستى نما، 1380.
    • ـ واحدى، على‏بن محمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق.
    • ـ واقدى، محمدبن سعد، الطبقات‏الکبرى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374.
    • ـ یعقوبى، احمدبن ابى‏یعقوب، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، چ ششم، تهران، علمى و فرهنگى، 1371.
    • - Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, The English-Persian Collegiate Dictionary, Tehran, Sepehr, 1992.

    * دانش‏پژوه دکترى تفسیر و علوم قرآنى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. soltanibairami@Anjomedu.ir

    ** کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم قم. دریافت: 20/5/89 ـ پذیرش: 21/2/90.

    sayedhe.mosavi@yahoo.com


    • 1ـ مانند: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیرالقرآن؛ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان فى تفسیرالقرآن؛ محمودبن عمر زمخشرى، الکشّاف
      عن حقائق غوامض‏التنزیل.
    • 2ـ مؤید مطلب اینکه امام على علیه‏السلام در اعلام آگاهى خود از علوم مربوط به قرآن، به اطلاع از تاریخ نزول هم استشهاد کرده‏اند: «لَوْ سَأَلْتُمُونِى عَنْ آیَةٍ آیَةٍ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِوَقْتِ نُزُولِهَا وَ فِیمَ نَزَلَتْ وَ أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاسِخِهَا مِنْ مَنْسُوخِهَا وَ خَاصِّهَا مِنْ عَامِّهَا وَ مُحْکَمِهَا مِنْ مُتَشَابِهِهَا وَ مَکِّیِّهَا مِنْ مَدَنِیِّهَا.» محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 40، ص 144؛ عبیداللّه‏بن احمد حسکانى، شواهدالتنزیل، ج 1، ص 45؛ ابن‏شعبه حرّانى، تحف‏العقول، ص 196.
    • 3ـ مانند: ملّاحویش آل غازى، بیان‏المعانى؛ محمد عزت دروزة، التفسیر الحدیث.
    • 4ـ بدرالدین زرکشى، البرهان فى علوم‏القرآن؛ جلال‏الدین سیوطى، الاتقان فى علوم‏القرآن و از اندیشمندان معاصر مانند: محمدهادى معرفت، التمهید فى علوم‏القرآن؛ عبدالرزاق حسین احمد، المکى و المدنى فى القرآن‏الکریم؛ جعفر نکونام، درآمدى بر تاریخ‏گذارى قرآن.
    • 5ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، قاموس المحیط، ج 4، ص 57.
    • 6ـ احمدبن محمد فیومى، المصباح المنیر، ص 600.
    • 7ـ خلیل‏بن احمد فراهیدى، ترتیب کتاب‏العین، ج 7، ص 367.
    • 8ـ ر.ک: احمدبن فارس‏بن زکریاى رازى، معجم مقاییس‏اللغه، ج 2، ص 554.
    • 9ـ بقره: 74.
    • 10ـ بقره: 61.
    • 11ـ شعراء: 193.
    • 12ـ نمل: 60.
    • 13ـ ر.ک: حسین راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‏القرآن، ص 832.
    • 14ـ ر.ک: حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم، ج 11، ص 235.
    • 15ـ ر. ک: بدرالدین محمدبن عبداللّه زرکشى، البرهان فى علوم‏القرآن، ج 1، ص 229؛ جلال‏الدین سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 124 و 125.
    • 16ـ ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 181.
    • 17ـ ر.ک: محمدباقر سعیدى‏روشن، علوم قرآن، ص 135.
    • 18ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 3، ص 8.
    • 19ـ در انگلیسى «زمان» مطابق است با واژه‏هاى «Time» وقت، فرصت، روزگار و... و «Date» زمان، تاریخ و... .
    • Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, The English-Persian Collegiate Dictionary, v. II, p. 2317; v. I, p. 548.

    • 20ـ على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا، ج 27، ص 428.
    • 21ـ اسماعیل‏بن حمّاد جوهرى، تاج‏اللغه و صحاح‏العربیه، ج 5، ص 2131.
    • 22ـ محمدبن مکرم ابن‏منظور، لسان‏العرب، ج 13، ص 199.
    • 23ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 233.
    • 24ـ محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1228.
    • 25ـ على‏اکبر دهخدا، همان، ج 27، ص 430.
    • 26ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 2، ص 16و17؛ سید محمدباقر حکیم، علوم قرآنى، ترجمه محمدعلى لسانى فشارکى، ج
      1، ص 25و26.
    • 27ـ فرقان: 32.
    • 28ـ فرقان: 33.
    • 29ـ در انگلیسى «مکان» مطابق است با «Place»: فضا، جا، مکان، ناحیه، نقطه، محل و... . «Location»: موقعیت، تعیین محل و... .»
    • Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, op.cit, v. II, p. 1638; v. I, p. 1268.

    • 30ـ محمد معین، همان، ج 4، ص 3077.
    • 31ـ فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 126.
    • 32ـ ر.ک: على‏اکبر دهخدا، همان، ج 45، ص 975؛ خلیل‏بن احمد فراهیدى، همان، ج 5، ص 387.
    • 33ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 274؛ حسین راغب اصفهانى، همان، ص 772و773.
    • 34ـ همان، ج 2، ص 114.
    • 35ـ احمدبن فارس، همان، ج 2، ص 355.
    • 36ـ خلیل‏بن احمد فراهیدى، همان، ج 7، ص 247.
    • 37ـ سید محمدمرتضى حسینى زبیدى، تاج‏العروس من جواهرالقاموس، ج 13، ص 323.
    • 38ـ ابن منظور، همان، ج 5، ص 55.
    • 39ـ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 473.
    • 40ـ محمدبن درید، جمهره‏اللغه، ج 2، ص 718.
    • 41ـ راغب اصفهانى، همان، ص 636؛ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 472.
    • 42ـ فرقان: 33.
    • 43ـ براى آگاهى بیشتر، ر.ک: على‏اکبر بابایى و دیگران، روش‏شناسى تفسیر قرآن، ص 12ـ23.
    • 44ـ معناهایى که با قطع‏نظر از سایر آیات، ادلّه و شواهد دیگر از آیه فهمیده مى‏شود.
    • 45ـ ر.ک: على‏اکبر بابایى و دیگران، همان، ص 23.
    • 46ـ سید محمدباقر حکیم، همان، ج 1، ص 226.
    • 47ـ احمدبن ابى‏یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، ج 1، ص 402.
    • 48ـ آل‏عمران: 121 و... .
    • 49ـ آل‏عمران: 125 و 149 و... .
    • 50ـ آل‏عمران: 61.
    • 51ـ آل‏عمران: 187 و... .
    • 52ـ آل‏عمران: 200.
    • 53ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 3، ص 5و6؛ سید على‏اکبر قرشى، تفسیر احسن‏الحدیث، ج 2، ص 1و2: سید قطب، فى
      ضلال‏القرآن
      ، ج 1، ص 349و350.
    • 54ـ ر. ک: فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 6، ص 178؛ محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج 6، ص 30؛ اسماعیل‏بن کثیر دمشقى، تفسیر القرآن‏العظیم، ج 3، ص 3؛ مطهّربن طاهر المقدسى، البدء و التاریخ، ج 1، ص 269.
    • 55ـ مائده: 1.
    • 56ـ مائده: 2.
    • 57ـ مائده: 17 و 20ـ26 و... .
    • 58ـ مائده: 112ـ115.
    • 59ـ مائده: 5 و 55 و 88 و... .
    • 60ـ مائده: 6.
    • 61ـ مائده: 3.
    • 62ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 157؛ سید قطب، همان، ج 2، ص 825ـ827.
    • 63ـ سید على‏اکبر قرشى، تفسیر احسن‏الحدیث، ج 6، ص 475؛ سید قطب، همان، ج 4، ص 2365ـ2366.
    • 64ـ همان، ج 14، ص 244.
    • 65ـ انبیاء: 1.
    • 66ـ انبیاء: 2.
    • 67ـ انبیاء: 5.
    • 68ـ انبیاء: 36.
    • 69ـ انبیاء: 48ـ96.
    • 70ـ انبیاء: 41.
    • 71ـ انبیاء: 16 و 22ـ26 و 30ـ35 و 42.
    • 72ـ انبیاء: 97.
    • 73ـ انبیاء: 105.
    • 74ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 371.
    • 75ـ ر.ک: همان، ج 17، ص 361.
    • 76ـ ر.ک: همان، ج 6، ص 10و11.
    • 77ـ ر.ک: همان، ج 1، ص 169.
    • 78ـ ر.ک: محمدکاظم شاکر، مبانى و روش‏هاى تفسیرى، ص 211ـ215.
    • 79ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 194.
    • 80ـ کسانى مانند فخر رازى این احتمال را پذیرفته‏اند. (ر.ک: فخرالدین رازى، مفاتیح‏الغیب، ج 12، ص 399ـ401).
    • 81ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 60.
    • 82ـ ر. ک: محمدبن مسعود عیاشى، کتاب التفسیر، ج 1، ص 332؛ جلال‏الدین سیوطى، الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، ج 2، ص 298؛ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 1، ص 290؛ عبدالحسین امینى، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص 88؛ على‏بن احمد واحدى، اسباب نزول القرآن، ص 204؛ ابراهیم‏بن محمد حسینى بلخى قندوزى، ینابیع‏الموده، ج 1، ص 119.
    • 83ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 6، ص 42ـ43.
    • 84ـ ر.ک: رشیدالدین میبدى، کشف‏الاسرار و عده‏الابرار، ج 3، ص 180ـ181.
    • 85ـ ر.ک: مطهّربن طاهر المقدسى، همان، ج 2، ص 712.
    • 86ـ ر.ک: عبدالحسین امینى، همان، ج 2، ص 89ـ104.
    • 87ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 9، ص 91و92.
    • 88ـ ر.ک: همان، ج 18، ص 425.
    • 89ـ ر.ک: سیدمحمود آلوسى، روح‏المعانى فى تفسیر القرآن‏العظیم، ج 7، ص 165ـ166؛ جلال‏الدین سیوطى، درالمنثور، ج 4، ص 69.
    • 90ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 11، ص 385ـ386.
    • 91ـ ر.ک: محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 229؛ محمدبن حسن‏بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص 212ـ216؛ سیدهاشم بحرانى، البرهان فى تفسیرالقرآن، ج 3، ص 272ـ278؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج 10، ص 254.
    • 92ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 11، ص 387.
    • 93ـ همان، ج 16، ص 103و107.
    • 94ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، قرآن در اسلام، ص 118.
    • 95ـ ر.ک: مطهّربن طاهر المقدسى، همان، ج 2، ص 677؛ ابن خلدون، العبر تاریخ ابن‏خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، ج 1، ص 457.
    • 96ـ ر.ک: ابن‏خلدون، همان، ج 1، ص 3698؛ احمدبن یعقوب یعقوبى، همان، ج 1، ص 398؛ بلعمى، تاریخنامه طبرى، ج 3، ص 61.
    • 97ـ ر.ک: محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج 11، ص 52ـ54.
    • 98ـ ر.ک: فخرالدین رازى، همان، ج 16، ص 157.
    • 99ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، همان، ج 8، ص 157.
    • 100ـ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 20، ص 386؛ ر.ک: فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 323؛ جلال‏الدین سیوطى،
      درالمنثور، ج 5، ص 96.
    • 101ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 13، ص 233.
    • 102ـ على‏بن احمد واحدى، همان، ص 205.
    • 103ـ عبدالرحمن‏بن محمد ثعالبى، جواهرالحسان فى تفسیرالقرآن، ج 2، ص 334.
    • 104ـ ر.ک: محمدبن حسن طوسى، همان، ج 3، ص 413؛ اسماعیل‏بن کثیر دمشقى، همان، ج 3، ص 139؛ ابوحیان محمدبن یوسف اندلسى، البحرالمحیط فى التفسیر، ج 4، ص 157 و 324.
    • 105ـ ر.ک: فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 3، ص 138؛ على‏بن احمد واحدى، همان، ص 173؛ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص 229.
    • 106ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 42.
    • 107ـ طه: 25ـ32.
    • 108ـ قصص: 35.
    • 109ـ فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 84.
    • 110ـ ر. ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 6، ص 16ـ18؛ سیدهاشم بحرانى، همان، ج 2، ص 316و317؛ على‏بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 1، ص 170؛ عبدعلى‏بن جمعه عروسى حویزى، نورالثقلین، ج 1، ص 643ـ648؛ محمدباقر محقق، همان، ص 293؛ جلال‏الدین سیوطى، لباب‏النقول فى اسباب‏النزول، ص 86؛ على‏بن محمد واحدى، همان، ص 201و202؛ ابواسحاق احمدبن ابراهیم ثعلبى نیشابورى، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، ج 4، ص 80؛ محمدبن مسعود عیاشى، همان، ج 1، ص 327؛ عبدالحسین امینى، همان، ج 2، ص 52و53.
    • 111ـ ر.ک: جعفر نکونام، همان، مقدمه.
    • 112ـ محمد عزت دروزه، التفسیرالحدیث، ج 1، ص 9؛ عبدالقادر ملّاحویش آل‏غازى، بیان‏المعانى، ج 1، ص 4.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلطانی بیرامی، اسمعیل، موسوی زاده، نفیسه سادات.(1390) حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن. ماهنامه معرفت، 20(5)، 57-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اسمعیل سلطانی بیرامی؛ نفیسه سادات موسوی زاده."حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن". ماهنامه معرفت، 20، 5، 1390، 57-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلطانی بیرامی، اسمعیل، موسوی زاده، نفیسه سادات.(1390) 'حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن'، ماهنامه معرفت، 20(5), pp. 57-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلطانی بیرامی، اسمعیل، موسوی زاده، نفیسه سادات. حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن. معرفت، 20, 1390؛ 20(5): 57-