حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن
Article data in English (انگلیسی)
معرفت سال بیستم- شماره 164-مرداد1390، 57-70
اسمعیل سلطانى بیرامى*
نفیسه سادات موسوى زاده**
چکیده
آگاهى از «زمان و مکان نزول» آیات قرآن یکى از قراینى است که مفسّر مىتواند در درک مقصود آیات از آن یارى بگیرد و به کمک آن، تفسیر صحیح را از غیرصحیح بازشناسد. از اینرو، بىتوجهى به آن، مراد برخى آیات را مبهم یا متشابه مىنمایاند. نقش زمان و مکان نزول بر تفسیر قرآن و تعیین حوزه کاربرد آن در فهم مقصود آیات قرآن کریم نیازمند تبیین است. زمان و مکان نزول در فهم معنا و مفهوم لغات قرآنى، فهم معناى کلى محتواى سورهها و فهم مقصود آیات ابزارى کارآمد به شمار مىآید. این قرینه با تصدیق یا ابطال روایات اسباب نزول، شناخت مصادیق آیات را روشن و راه را براى آگاهى از حکمت نزول هموار مىسازد.
کلیدواژهها: زمان نزول آیات، مکان نزول آیات، نزول قرآن، تفسیر قرآن.
مقدّمه
هر سخن در هر زمان و موقعیتى معانى متفاوتى افاده مىکند. به طور قطع نزول هر آیه و سورهاى که در زمان و مکان خاصى بوده است، خود قرینهاى است براى بررسى مراد آیات و پرده برداشتن از چهره برخى آیات. پژوهش حاضر در پى پاسخ به این سؤال اصلى است که شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر فهم و تفسیر قرآن کریم دارد؟ و بر آن است که با کشف مواردى از تأثیرپذیرى فهم آیات قرآن کریم از زمان و مکان نزول لزوم شناخت این قرینه را تبیین سازد و روشن کند که بىتوجهى به آن، یکى از آسیبهاى تفسیر به شمار مىآید. توجه به این حقیقت باعث شده است بسیارى از مفسّران به اهمیت تاریخ و مکان نزول آیات پى برده، پیش از ورود به تفسیر و بیان معانى آیات، به زمان و مکان نزول آیات اشاره کنند.1
سؤالهاى فرعى پژوهش عبارتند از: 1. شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر صحت و سقم روایات اسباب نزول دارد؟ 2. قرینه زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر قاعدهمند کردن تفسیر قرآن دارد؟
وجود روایاتى در زمینه اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و تاریخ اسلام و... مؤید این مطلب است که قدمت تاریخگذارى قرآن به صدر اسلام مىرسد2 و در این زمینه نیز کتابهاى تفسیرى که به ترتیب نزول نگارش شده، موجود است.3 بسیارى از اندیشمندان علوم قرآنى هم در کنار دیگر مباحث قرآنى، آیهها و سورههاى مکى و مدنى را مورد بحث و بررسى قرار دادهاند؛4 اما شناخت زمان و مکان نزول قرآن تا چه حد بر دیدگاههاى مفسّران اثرگذار بوده و در فهم مقصود آیات از این قراین کمک گرفتهاند، نگاهى نو در این مباحث به شمار مىآید.
این پژوهش با تحلیل آیات و بیان زمان و مکان نزول آنها به روش کتابخانهاى اثرگذارى آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر را نشان مىدهد.
مفهومشناسى
واژگان «نزول قرآن»، «زمان نزول قرآن»، «مکان نزول قرآن»، و «تفسیر» از مفاهیم کلیدى مقاله است که ایضاح و بیان مراد از آنها ضرورت دارد؛ از اینرو، معناى آنها را در این مقاله بیان مىکنیم:
الف. نزول قرآن
واژه «نزول» از «نزل» به معناى «فرود آمدن یا فرو
افتادن،5 از بالا به پایین است6» و نیز به معناى «جاگیر شدن و در جایى اقامت افکندن» است.7 برخى اهل لغت «نزول» را به معناى «هبوط» آوردند.8 اما کسانى بین این دو فرق گذاشته و گفتهاند: «هبوط» به معناى فرود آمدن قهرى است مانند فرود آمدن سنگ9 و در کاربرد آن در مورد انسان بر تحقیر و نقص دلالت دارد،10 برخلاف «نزول»؛ این لفظ درباره مواردى چون ملائکه11 و باران12 به کار رفته و به عظمت و شرافت اشاره دارد.13 در «هبوط» به مقصد فرود، جایى که غیر از مبدأ است توجه مىشود، اما در «نزول» مبدأ، جاى اولى که چیزى مىخواهد از آن جدا شود، موردنظر است و به استقرار یافتن در جاى دوم توجهى نمىشود.14 کلمه «نزول» با مشتقاتش در مجموع 293 مرتبه در قرآن کریم آمده است.
نزول سه کاربرد دارد: 1. در امور مادى مانند نزول باران از آسمان؛ 2. نزول اعتبارى مانند نزول حاکم از تخت که به معناى از دست دادن مقام حکومت است؛ 3. نزول رتبى و معنوى مانند نزول از عالم مجرد به عالم ماده. بىتردید در زمینه نزول قرآن هیچیک از معانى لغوى که بر نزول مادى و مکانى دلالت دارد نمىتواند موردنظر باشد؛ زیرا قرآن کریم که مرتبهاى از علم خداوند متعال است، جسم نیست تا در مکانى قرار گیرد یا از بالا به پایین فرو فرستاده شود. بنابراین با وجود اختلاف نظر در میان دانشمندان علوم قرآنى،15 باید واژه «نزول» را در مورد قرآن به معناى معنوى و رتبى به کار برد. منظور از «نزول قرآن کریم» ظهور وحى در پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله است؛ نزول معنوى و روحانى که تنها ایشان حقیقت آن را درک مىکردند.16 بدین معنا که قرآن حقیقتى والاست که منشأ اصلى آن علم ذاتى خداوند است و از آنجا که دور از دسترس فهم متعارف انسانهاست خداى رحمان و رحیم براى تمام کردن عنایت و رحمت خویش آن حقیقت را به مرتبه ظهور فعلى رسانده و در قالب الفاظ متجلى ساخته و به پیامبر خویش وحى کرده است.17 به اعتبار بلندى مقام خداى تعالى و پایین بودن مقام عبودیت است که آمدن قرآن از آن مقام به این مقام «نزول» نام گرفته است.18
ب. زمان نزول
«زمان19» از ریشه «زمن»، «از لغات مشترک میان عرب و عجم» است20 و به «اسمى که براى وقت، چه کم باشد و چه زیاد21»، «عصر22» و «چیزى که دائم در حرکت است23»، «هنگام، دور و عهد24»، «زمانه، روزگار، دهر25» و... معنا شده است. در این تحقیق «زمان نزول» عبارت است از: اوقاتى که بخشهایى از آیات قرآن کریم بر حضرت محمد صلىاللهعلیهوآلهوحى شده است.
به نظر عدهاى از دانشمندان، قرآن کریم دو نزول داشته است: 1. نزول دفعى؛ 2. نزول تدریجى.
آنها، آیه شریفه «... کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ» (هود: 1)؛ «... [این ]کتابى است که آیتهاى آن از نزد دانایى باحکمت و آگاه استوار و پایدار گشته [که به کتابى دیگر منسوخ نشود] و آنگاه به تفصیل بیانشدهاست»راشاهدبراندیشهتعددنزولقرآنگرفتهاند.26
نزول تدریجى قرآن از یک طرف امداد معنوى مستمر براى پیامبر صلىاللهعلیهوآله بوده است27 و از طرفى، رسالت اسلام با انواع بحرانهاى سیاسى، فرهنگها و پرسشهاى مختلف مشرکان رویارو بوده است. موضع گیرىهاى مناسب و تفسیر و تبیین متناسب پیامبر صلىاللهعلیهوآلهنیازمند آن بوده است که نزول قرآن به شکل تدریجى انجام پذیرد.28 ویژگى نزول تدریجى این کتاب آسمانى، بیانگر قابلیت تعیین زمان نزول هریک از آیات و سورههاى قرآن کریم است.
ج. مکان نزول
«مکان29» اسم ظرف است و به «جاى، محل، جایگاه،30 موضع بودن چیزى، قرارگاه هر چیز از زمین و جاى شىء31» معنا شده است. این واژه به نظر بعضى از اهل لغت مشتق از «کون»؛ «بودن و هستى» است که بر اثر کثرت استعمال به معنى مطلق «جا» به کار رفته است.32 بعضى دیگر معتقدند مکان از ماده «مکن» یعنى «جایى که چیزى را دربر مىگیرد».33 کلمه «مکان» با دیگر مشتقاتش 32 مرتبه به معانى «جاى، جایگاه، جایگزین و وضع و موقع» در قرآن کریم به کار رفته است. در این نوشته منظور از «مکان نزول» عبارت است از: هر جا و هر شهرى که پیامبر صلىاللهعلیهوآله به آنجا قدم گذاردهاند و آیاتى از قرآن کریم بر آن حضرت نازل شده است.
د. تفسیر
مصدر باب تفعیل از ماده «فسر» به معناى «ابانه»،34 «بیان»،35 «تفصیل کتاب»،36 «کشف37 و آشکار نمودن امر پوشیده38» و «توضیح دادن»39 است. معناى مشترک میان آنها بیان نمودن و آشکار کردن است. به نظر برخى لغتدانان، این واژه در ثلاثى مجرد و ثلاثى مزید (باب تفعیل) به یک معناست؛40 ولى از آنجا که یکى از معانى باب تفعیل مبالغه است و با توجه به اینکه «اضافة المبانى تدل على اضافة المعانى» نظر کسانى که آن را مبالغه معناى فسر دانستهاند41 تأیید مىشود. بنابراین، تفسیر به معناى «به خوبى آشکار کردن» است. این واژه یک بار به همین معنا در قرآن کریم به کار رفته است.42 براى «تفسیر» تعریفهاى متعددى ارائه شده است.43 بهترین تعریف از این قرار است: تفسیر قرآن کریم یعنى بیان مفاهیم44 آیات قرآن و آشکار کردن مراد خداى متعال از آن بر مبناى ادبیات عرب و اصول عقلایى محاورهاى.45 با این توضیح که بیان معانى ظاهر الفاظى که به ذهن متبادر مىشود نیز تفسیر است؛ چون نوعى آشکار کردن معناى پنهان است.46
حال پس از مفهومشناسى، کیفیت اثرگذارى زمان و مکان نزول بر فهم قرآن را در حوزههاى گوناگون بررسى مىکنیم:
1. حوزه فهم محتواى کلى سوره
از شمار نکات مثبت برخى تفاسیر مانند تفسیر گرانسنگ المیزان، اشاره به محتواى کلى سورههاى قرآن در ابتداى تفسیر سوره است. با دانستن زمان و مکان نزول، بر فضایى که سورهها در آن نازل شده آگاهى مىیابیم و تصویر کلى از مضامین آن در ذهن نقش مىبندد که ما را در جهت فهم بهتر آیات سوره یارى مىرساند. موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر تفسیر در جهاتى شبیه به تأثیرات زمان نزول است؛ هریک را جداگانه بررسى مىکنیم:
1ـ1. آگاهى از زمان نزول
توجه به زمان نزول، راه برداشت صحیح از مضامین سورهها را هموار مىسازد. در این باب به چند نمونه اشاره مىکنیم:
الف. سوره آلعمران: این سوره مدنى47 است که سالهاى دوم و سوم در خلال جنگهاى بدر و احد نازل شده است. در این زمان جامعه مسلمانان از یک طرف با فتنهجویىها و آشوبهاى یهود و نصارى در میان خود روبهرو بود که باید براى خاموش کردن آن بسیار احتجاج و بگومگو مىکرد و از سوى دیگر با مشرکان درگیر جنگ بود. مسلمانان همیشه در حال آماده باش بودند؛ چون هر لحظه تهدید مىشدند. علاوه بر این، اسلام در آن روزها در حال انتشار و آوازهاش همه جا را پر کرده بود. لذا امپراتورىهاى بزرگى چون ایران و روم نیز به اسلام چنگ و دندان نشان مىدادند. با این سابقه ذهنى مىبینیم آیات این سوره شریفه داراى چنین مضامینى است: سخن از جنگ احد48 و تحریک به مبارزه با مشرکان،49 واقعه مباهله50 و یادآورى کارهاى یهود.51 از اینرو، خداوند در این سوره مسلمانان را به صبر فرا مىخواند و سفارش مىکند که دست به دست یکدیگر دهند52 و وحدت را بین خودشان انسجام بخشند.53
ب. سوره مائده: مفسّران و تاریخنگاران اتفاقنظر دارند که مائده آخرین سورهاى است که در اواخر حیات رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله نازل شد.54 با این شناخت اگر در آیات سوره دقت کنیم درمىیابیم که غرض جامع سوره دعوت به وفا عهد55 و پایدارى در پیمانها و تهدید شدید از شکستن حدود و میثاقهایى است که در دین گرفته شده است.56 مىبینیم داستانهایى از پیمانشکنىهاى بنىاسرائیل57 و همچنین داستان مائده عیسى علیهالسلام58 نقل شده و بسیارى از احکام حدود و قصاص در این سوره بیان شده است.59 از اینرو، خداى متعال در آیاتى بر مردم منت گذاشته که احکام و دستورهایى برایشان تشریع کرده که مایه طهارت آنهاست و در عین حال هیچ عسر و حرجى ندارد؛60 دینشان را کامل کرده و نعمت را بر اینان تمام61 نموده است.62
2ـ1. آگاهى از مکان نزول
با آگاهى از محل نزول سورهها، مقصود آیات شناخته مىشود؛ زیرا مباحث یک سوره با موقعیت و محل نزول آن تطبیق مىکند. به نمونهاى توجه فرمایید:
سوره انبیاء: محل نزول این سوره مکه است؛ سرزمینى که مردم آن مشرک بودند و بت مىپرستیدند. از مباحثى که در سورههاى مکه براى اصلاح اعتقاد مردم بدان پرداخته شده، اصول دین (توحید، نبوت و معاد) است. به یقین وقتى افکار و عقاید مردم تصحیح شود، رفتار آنها نیز تغییر خواهد کرد.63
غرض سوره انبیاء تبیین موضوع نبوت است که ابتدا مباحث توحید و معاد را زیر بنا قرار داده64 و براى مردم آشکار مىسازد آن روزى که مردم از آن غافلاند نزدیک است.65 روزى که ملاک حساب آن، پذیرفتن یا نپذیرفتن دعوت حقى است که متضمن وحى آسمانى است؛66 سپس نبوت خاتم انبیا و نسبت ساحر دادن به وى67 و استهزاى ایشان68 را طرح نموده و با بازگفتن شرح حال شمارى از پیامبران گذشته،69 گفتار مردم را ـ به اجمال ـ رد مىنماید و ذکر مىکند پیامبر صلىاللهعلیهوآلهمانند دیگر پیامبران این گفتارها را خواهد شنید.70 این آیات دلیل اعراض مردم از نبوت را اعراض از توحید معرفى مىکند. به همین دلیل بر توحید حجت و برهان مىآورد؛71 در پایان، روز قیامت را یادآور مىشود72 و خاطرنشان مىکند عاقبت نیک از آن متقین خواهد بود و در این دنیا سرانجام، بندگان صالح، زمین را به ارث مىبرند.73
ملاحظه گردید که شناخت زمان و مکان نزول، بر درک ما از مفهوم کلى سورهها مىافزاید و مىتواند ما را در الگو گرفتن از شیوه برخورد اسلام با مسائل روز یارى رساند.
2. حوزه فهم معناى صحیح واژگان قرآنى
از دیگر حوزههاى تأثیر آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر، حوزه فهم معانى واژگان است. به این نمونهها توجه فرمایید:
الف. خداى متعال در آیه 28 سوره آلعمران مىفرماید: «لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ...»؛ مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى گیرند.
منظور از کلمه «أَوْلِیاءَ» با توجه به زمان نزول، محبت و مودت است نه عهد و سوگند؛ چون در زمان نزول سوره آلعمران بین مسلمانها و مشرکان و یهود، معاهدهها و قردادهایى بسته شده بود.74
ب. قرآن کریم در آیات 6و7 سوره فصلت مىفرماید: «... وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ»؛ ... و واى بر مشرکان، آنان که زکات نمىدهند و به جهان واپسین کافرند.
به قرینه مکى بودن آیه، «زکات» به معناى صدقه است نه فریضه زکات که در مدینه تشریع شده است.75
همچنین «زکات» در سورههاى اعلى، لیل، و مؤمنون به معناى صدقه76 و «نماز» در سورههاى مدّثر و واقعه به معناى توجهبهخداهمراهبا خضوع بندگان و «اطعام مسکین» به معناى مطلق انفاق برمحتاجان براى رضاى خداست.77
3. حوزه فهم صحیح آیات و ابطال تفسیر ناصحیح
آگاهى از زمان و مکان نزول آیات و سور در فهم آنها تأثیر بسزایى دارد. هریک را جداگانه بررسى مىکنیم:
1ـ3. آگاهى از زمان نزول
دانستن زمان نزول تأثیر بسزایى در فهم صحیح آیات و شناخت صحت و سقم تفسیرها دارد.78 براى اثبات آن، چند نمونه از آیات را یادآور مىشویم:
الف. قرآن کریم در آیه 90 سوره «حجر» مىفرماید: «کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ»؛ آنسان که [عذابى] بر بخشکنندگان فروفرستادیم.
یکى از دیدگاهها در تفسیر آیه شریفه این است که منظور از «الْمُقْتَسِمِینَ» یهود و نصارى هستند که قرآن را به این صورت تقسیم کردند که به بعضى ایمان دارند و به بعضى دیگر ایمان ندارند. در اثبات این دیدگاه به آیه 72 سوره آلعمران استشهاد کردهاند که مىفرماید: «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان فرو آمده، در آغاز روز ایمان آرید و در پایان روز انکار کنید، تا مگر [از دین خود] بازگردند [یعنى در شک افتند]. در حالى که با توجه به زمان نزول سوره حجر این تفسیر را نمىتوان پذیرفت؛ زیرا سوره حجر در مکه نازل شده؛ در زمانى که هنوز رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهگرفتار مخالفتهاى یهود و نصارى نشده بود و آن تفسیر زمانى صحیح است که سوره حجر در مدینه نازل شده باشد. بنابراین، با توجه به زمان نزول آیه، «الْمُقْتَسِمِینَ» گروهى از قریش بودند که در اوایل بعثت براى خاموش کردن قرآن قیام کردند؛ گروهى گفتند قرآن سحر است و عدهاى گفتند ساختگى است تا به این وسیله مردم را از راه خدا بازدارند.79
ب. خداوند در آیه شریفه 67 از سوره مائده مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...»؛ اى پیامبر، آنچه را از سوى پروردگارت به تو فروآمده برسان و اگر این نکنى پیام او را نرسانده باشى و خدا تو را از [فتنه و گزند ]مردم نگاه مىدارد.
این آیه کریمه بیانگر دو نکته است:
1. فرمان به رسول خدا صلىاللهعلیهوآله که پیغام تازهاى را به بشر ابلاغ کند.
2. وعده نگهبانى از آن بزرگوار در برابر هر خطر متوجه جان حضرت یا پیشرفت اسلام که ممکن است در این ابلاغ پیش بیاید.
اگر این سوره در اوایل هجرت نازل شده بود این احتمال مىرفت که بگوییم با توجه به سیاق آیات سوره که بیانگر حال اهل کتاب است، پیغام در خصوص اهل کتاب بوده و این خطر ممکن بوده از اهل کتاب به حضرت برسد.80 اما با ملاحظه زمان و مکان نزول سوره که در سال دهم، هنگام بازگشت رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله از حجهالوداع،81 در غدیر خم بوده است82 و در این زمان بیشتر اهل کتاب ایمان آورده بودند و برخى نیز با پرداخت جزیه تحت حمایت دولت اسلامى زندگى مىکردند، ممکن نیست آن حضرت از اهل کتاب بترسد یا احساس خطر کند؟83 بر پایه دیدگاه دیگر در تفسیر آیه، مقصود از «مَا أُنزِلَ إِلَیکَ» ناسزاگویى به بتها و عیبجویى از دین مشرکان یا دستور جهاد و قتال با آنان است.84 در حالى که نقل شده در زمان فتح مکه (سال هشتم هجرى) بتها شکسته شد.85 با این توضیح که در آخرین سالهاى عمر پیامبر صلىاللهعلیهوآلهموردى براى سب بتها یا جنگ با مشرکان وجود ندارد. بنابراین، با توجه به زمان و مکان نزول، دیدگاه باورمند به نزول آیه درباره ولایت حضرت على علیهالسلام تثبیت مىشود. روایات نیز به این دیدگاه صحه مىگذارد.86
چنین مواردى که ابهام آیات با توجه به زمان نزول برطرف شود، در قرآن کریم فراوان مشاهده مىشود. از این جمله است که روشن شدن مضامین آیات سوره فتح ناظر به سفر پیامبر صلىاللهعلیهوآلهدر سال ششم هجرى از مدینه به مکه به منظور زیارت خانه خدا. این سفر سرانجام به صلح حدیبیه ـ مؤثرترین عامل براى فتح مکه ـ انجامید.
2ـ3. آگاهى از مکان نزول
موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر فهم مقصود آیات در جهاتى شبیه به تأثیرات شناخت زمان نزول است؛ اما آیاتى هستند که فهم مقصود آنها و اشاراتى که در آن وجود دارد مستلزم شناخت مکان نزولشان مىباشد. به نمونههایى توجه فرمایید:
الف. قرآن کریم در آیه 42 سوره انفال مىفرماید: «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَـکِن لِّیَقْضِیَ اللّهُ أَمْرا کَانَ مَفْعُولاً لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه]، و سوارانِ [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند، و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید، قطعا در وعدهگاه خود اختلاف مىکردید، ولى [چنین شد ]تا خداوند کارى را که انجامشدنى بود به انجام رساند [و ]تا کسى که [باید ]هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید ]زنده شود، با دلیلى واضح زنده بماند، و خداست که در حقیقت شنواى داناست.
آیه پیشین و بخشى از آیات قبل و بعد آن، در خصوص جنگ بدر در مدینه نازل شده است. در این رویارویى، مشرکان با اینکه داراى عُده و عِده بسیار بودند در قسمت بلندى بیابان در جایى که آب در دسترس ایشان و زمین زیر پایشان محکم بود فرود آمدند و مؤمنان با شمار کم و ضعف نیرویشان (ابزار جنگى) در قسمت پایین بیابان در زمینى ریگزار و بىآب، اردوگاه دایر کرده بودند. ابوسفیان با اطلاع از حرکت مسلمانها، کاروان را از پایین اردوگاه مؤمنان به سرعت به مکه نزدیک ساخته و از سوى دیگر ماجرا را به اطلاع اهل مکه رسانده بود. از آنجا که مردم مکه در کاروان سهیم بودند، بىدرنگ بسیج شدند و لشکر مجهزى به سوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اصحابش حرکت دادند.
خداوند در این آیه با بیان موقعیت مسلمانان، امدادهاى غیبى الهى را مایه پیروزى آنها در جنگ بدر معرفى مىکند. به طور قطع پیروزى در چنین اوضاعى جز مشیت خاص الهى و قدرتنمایىاش بر نصرت و تأیید مؤمنان چیز دیگر نمىتواند باشد.87 با شناخت محل نزول آیه، موقعیت جغرافیایى جنگ بدر و چگونگى امدادرسانى پروردگار به طور محسوس براى ما آشکار مىشود.
ب. قرآن کریم در آیه 18 سوره فتح مىفرماید: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحا قَرِیبا»؛ هر آینه خداى از مؤمنان خشنود شد آنگاه که با تو در زیر آن درخت [در حدیبیه] بیعت مىکردند، آنچه را در دلهاشان بود [از راستى و پاکى نیت و وفا] دانست، پس آرامش را بر آنان فرو آورد و ایشان را پیروزیى نزدیک [فتح خیبر ]پاداش داد.
با دانستن مکان نزول به دست مىآید که منظور از «تَحْتَ الشَّجَرَة» چه درختى است. این آیه مربوط به بیعت حدیبیه است که در زیر درختى به نام «سمره» واقع شد و مؤمنان همراه حضرت با ایشان بیعت کردند؛ از اینرو، فتح قریبى که در آیه مطرح شده فتح خیبر است نه فتح مکه.88
4. شناخت مصادیق آیات
با یارى گرفتن از قرینه زمان و مکان نزول، مىتوان به مصادیق حقیقى عبارات قرآنى پى برد. یادآورى چند نمونه آیات در تعیین مصداق آنها گواه این نقش است:
الف. قرآن کریم در آیه 43 سوره رعد مىفرماید: «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیدا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»؛ و کسانى که کفر ورزیدند گویند: تو فرستاده [خدا ]نیستى بگو: میان من و شما خدا گواهى بسنده است و آن که دانش کتاب [قرآن ]نزد اوست.
مفسّران در مورد مصداق «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب» دیدگاههاى متفاوتى دارند. به باور بعضى، مصداق آن، عدهاى از علماى اهل کتاب مانند عبداللّهبن سلام و سلمانفارسىاند که اسلام آوردند یا مراد، تنها عبداللّهبن سلام است.89 این دیدگاه با شناخت زمان و مکان نزول آیه موردنظر رد مى شود. سوره رعد قبل از هجرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله در مکه نازل شده، در حالى که افراد مذکور در مدینه و بعد از هجرت ایمان آوردهاند. پس آن افراد نمىتوانند مصداق این آیه باشند. ممکن است گفته شود: چه اشکالى دارد آیه مکى باشد و از افرادى (دانشمندانى از اهل کتاب) خبر دهد که بعدها در مدینه مسلمان مىشوند. پاسخ این است که معنا ندارد در جواب کسانى که رسالت حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله را نپذیرفتهاند گفته شود: شما امروز او را تصدیق کنید به این دلیل که بعدها گروهى از علماى اهل کتاب مسلمان مىشوند و بر رسالت او شهادت مىدهند. بنابراین، منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب» آگاهان بر محتواى قرآن مجیدند و بر گروندگان به پیامبر اکرم منطبق است. پس بىگمان مصداق آیه شریفه حضرت على علیهالسلام است؛ چون به شهادت روایات صحیح از تمام امت مسلمان به کتاب خدا داناتر است.90 و این بزرگوار مصداق تام و کامل این آیه به شمار مىآید.91 نزول آیه شریفه در مکه این برداشت را تأیید مىکند.92
ب. خداوند در وصف مجاهدان مىفرماید: «وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»(عنکبوت: 6)؛ و هر که جهاد کند جز این نیست که به سود خویش جهاد مىکند، زیراکهخداوندازجهانیان بىنیاز است.
صرفنظر از سیاقآیات، بهدلیلنزولآیهدرمکه،مصداق جهاد در این آیه، مبارزه با نفس است نه قتال با کفار. یعنى مردم باید به خاطر سعادت خودشان ایمان خود را محکم نگه دارند و در برابر شداید و ناملایمات صبر کنند.93
5. حوزه ابطال روایات اسباب نزول
یکى از قراین فهم قرآن کریم اسباب نزول آیات است. براى بهرهگیرى از اسباب نزول در تفسیر لازم است صحت آن نقل روشن شود، به ویژه اینکه تمام روایات اسباب نزول مستند نیستند.94 تعیین زمان و مکان نزول و توجه به آن، ملاک ارزشمندى براى تشخیص نادرستى برخى روایات اسباب نزول است.
1ـ5. تأثیر زمان نزول
الف. خداوند در آیه 113 سوره توبه مىفرماید: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ»؛ پیامبر و کسانى را که ایمان آوردهاند نرسد که براى مشرکان، هرچند خویشاوند باشند، آمرزش خواهند پس از آنکه برایشان روشن شد که آنها دوزخیاناند.
بعضى از مفسّران ذیل آیه، روایتى جعلى را به عنوان سبب نزول آن بیان کردهاند، با این مضمون که هنگام فوت ابوطالب، پیامبر صلىاللهعلیهوآله به او پیشنهاد داد که اسلام را بپذیرد. اما او تحت تأثیر مشرکانى که اطراف او بودند بدون گفتن «لا اله الا اللّه» از دنیا رفت. در این هنگام آن حضرت فرمودند: برایت استغفار خواهم کرد تا زمانى که نهى شوم. به دنبال این قضیه آیه مذکور نازل شد. این سبب نزول با توجه به زمان نزول پذیرفته نیست؛ زیرا سوره برائت سال نهم هجرى و در مدینه نازل شده است،95 در حالى که مورخان نوشتهاند ابوطالب قبل از هجرت پیامبر صلىاللهعلیهوآلهدر مکه وفات کرده است.96 به این دلیل بعضى براى برطرف کردن مشکل زمان نزول آیه دست به توجیحهایى زدهاند،97 از جمله اینکه پیامبر صلىاللهعلیهوآله بعد از مرگ ابوطالب همچنان براى او آمرزش مىخواستند تا زمان نزول آیه که از استغفار نهى شدند.98 لکن در این زمینه به هیچ روایتى استناد نکردهاند. در هر صورت این احتمالى بیش نیست و قابل اعتنا نمىباشد.99
ب. قرآن کریم در آیه 214 سوره شعراء مىفرماید: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ و خویشانِ نزدیکت را هشدار ده. و نیز در آیه اول سوره تبت آمده است: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ.» درباره سبب نزول این آیه شریفه: «از ابنعباس روایت شده که وقتى آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نازل شد، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله بر بالاى صفا رفت و با بلندترین صوتش فریاد زد یک خبر مهم، و قریش بدون درنگ دورش جمع شدند، پرسیدند مگر چه شده است؟ فرمود: به نظر شما اگر خبرى بدهم که فردا صبح یا امروز عصر دشمنى بر سر شما مىتازد آیا آن را از من مىپذیرید یا نه؟ همه گفتند: بلى [چون تاکنون از تو دروغى نشنیدهایم.] فرمود: هماکنون شما را هشدار مىدهم از عذابى سخت که در انتظار شماست. ابولهب گفت: «تبا لک» (مرگت باد)، براى این خبر همه ما را صدا زدى و اینجا جمع کردى؟ خداى عزوجل در پاسخ وى سوره «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» را نازل کرد.»100
این روایت بر نزول سوره تبت بعد از سوره شعراء دلالت دارد. این سبب نزول به دعوت مردم اشاره دارد و آیه به دعوت خوشاوندان؛ افزون بر این تعارض، این سبب نزول با روایات زمان نزول این دو سوره نیز ناسازگار است. روایات ترتیب نزول، زمان نزول سوره تبت را پیش از سوره شعراء بیان کردهاند و به بطلان سبب نزول یاد شده که نزول سوره شعراء را مقدم مىشمارد، دلالت دارند.101
2ـ5. تأثیر مکان نزول
قرینه مکان نزول نیز این مهم را در برخى آیات به انجام مىرساند. براى نمونه خداوند در آیه 67 سوره مائده مىفرماید: «... وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...»؛... و خدا تو را از [فتنه و گزند ]مردم نگاه مىدارد... . در سبب نزول این آیه شریفه از ابنعباس روایت شده که «نگهبانانى از بنىهاشم که ابوطالب گماشته بود، از پیامبر حفاظت مىکردند تا اینکه آیه مورد بحث نازل شد و ابوطالب باز مىخواست براى حضرت محافظ بفرستد، حضرت فرمود: اى عمو، خدا مرا از شرّ جن و انس نگه مىدارد.»102
مهمترین دلیل بطلان این ادعا (حفاظت از پیامبر در مکه)، مکان نزول آیه است. اکثر مفسّران باور دارند که سوره مائده در مدینه103 نازل شده و این آیه از آخرین آیات نازل شده در مدینه است، در حالى که حضرت ابوطالب در مکه رحلت فرموده بود.104
6. حوزه تصدیق روایات اسباب نزول
یکى دیگر از فواید آگاهى به زمان و مکان نزول آیات، تصدیق روایات اسباب نزول است. در اینباره براى هریک از زمان و مکان نزول یک شاهد مى آوریم:
1ـ6. زمان نزول
در میان روایاتى که در سبب نزول آیه شریفه «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِنا إِلاَّ خَطَئا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنا خَطَئا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن یَصَّدَّقُواْ...» (نساء: 92) روایت شده که آیه درباره عیاشبن ابىربیعه مخزومى و حارثبن یزیدبن نبیشه نازل شده است. حارث از مکه به سوى مدینه حرکت مىکند تا نزد رسول خدا صلىاللهعلیهوآله اسلام آورد. در بین راه در حره به عیاش برمىخورد. عیاش که حارث او را شکنجه کرده بود به خیال اینکه او هنوز کافر است فرصت را غنیمت شمرده، او را به قتل مى رساند. سپس نزد رسول خدا مىآید و ماجرا را تعریف مىکند. به دنبال این قضیه آیه مورد نظر نازل مىشود.105
علّامه طباطبائى نیز این روایت را پذیرفته است. زمان نزول سوره نساء که از سورههاى مدنى است، این روایت را تأیید مىکند.106
2ـ6. مکان نزول
از مواردى که شناخت مکان نزول روایت سبب نزول را تأیید مىنماید، این است که در سبب نزول آیه 55 سوره مائده از ابوذر نقل شده است: «روزى با پیامبر صلىاللهعلیهوآله مشغول خواندن نماز ظهر بودم. سائلى در مسجد، سؤال کرد و کسى چیزى به او نداد. وى دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا گواه باش در مسجد پیامبر، سؤال کردم و احدى مرا دستگیرى نکرد. در این وقت على علیهالسلام که مشغول رکوع بود با انگشت دست راستش ـ که در آن انگشتر بود ـ به سائل اشاره کرد و او انگشتر را از انگشت حضرت بیرون آورد. اینها در برابر چشم پیامبر گرامى انجام گرفت. همین که از نماز فارغ شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا برادرم موسى از درگاهت درخواست کرد: پروردگارا، سینهام را بگشاى، کارم را آسان و زبانم را باز کن تا سخنم را بفهمند. برادرم هارون را که از خویشان من است، وزیر من گردان، پشتم را به او قوى کن و او را در کارها شریکم گردان.107 تو به او وحى کردى که: به زودى بازویت را به برادرت محکم مىکنیم و براى شما قدرتى قرار مىدهیم که آنها به شما دست نیابند.108 پروردگارا، منم محمد پیامبر و برگزیده تو. خدایا، سینهام را بگشاى و کارم را آسان و على را وزیر من گردان، و پشت مرا به او محکم کن. ابوذر گفت: به خدا سوگند، هنوز سخن پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل از جانب خدا نازل شد109 و آیه«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»را نازل فرمود.
سبب نزول این آیه مورد قبول بیشتر مفسّران110 است. با توجه به مکان نزول این سوره (مدینه) که نماینگر دوران اقتدار اسلام مىباشد سبب نزول تأیید مىشود.
علاوه بر تأثیرات و فواید مذکور، آثار دیگرى نیز بر شناخت زمان و مکان نزول آیات بار مىشود:
1. پیشگیرى از کجفهمىها و بدفهمىها و تفسیر به رأى و پیشفرضهاى ذوقى و تحمیلى؛
2. تعمیق و توسعه فهمهاى سطحى و محدود از قرآن؛
3. کشف بسیارى از آموزههاى ناشناخته قرآن؛111
4. آگاهى بر فضاى نزول و اوضاع و مناسبتهاى مربوط به آیات.112
نتیجه گیرى
با توجه به آنچه ذکر گردید، مىتوان گفت:
1. یکى از عوامل مؤثر در فهم مقصود حقیقى خداوند متعال از آیات قرآن کریم، آگاهى از زمان و مکان نزول سورهها و آیات است. با دانستن زمان و مکان نزول، بر فضایى که سورهها در آن نازل شده آگاهى حاصل مىشود و تصویر کلى از مضامین سورهها و آیات در ذهن نقش مىبندد و حکمت نزول آنها به روشنى آشکار مىشود.
2. دانستن زمان و مکان نزول در فهم محتواى کلى سورهها و فهم واژگان و در نهایت در فهم صحیح آیات قرآنى نیز تأثیر دارد.
3. تعیین زمان و مکان نزول و توجه به آن، ملاک ارزشمندى براى تصحیح بسیارى از روایات، از جمله روایات اسباب نزول است و چون روایات اسباب نزول یکى از قراین فهم مقصود است، با شناخت صحت و سقم روایات یادشده از افتادن در تفسیر نادرست آیات مىتوان پرهیز کرد و راه را بر فهم مقصود آیات هموار ساخت.
··· منابع
- ـ آلغازى، عبدالقادر ملّاحویش، بیانالمعانى، دمشق، مطبعة الترقى، 1382ق.
- ـ آلوسى، سیدمحمود، روحالمعانى فى تفسیر القرآنالعظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
- ـ ابنخلدون، العبر تاریخ ابنخلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، بىجا، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363.
- ـ ابندرید، محمد، جمهرهاللغه، بىجا، بىنا، بىتا.
- ـ ابنفارس، احمدبن زکریا، معجم مقاییساللغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
- ـ ابنکثیر دمشقى، اسماعیل، تفسیر القرآنالعظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1419ق.
- ـ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسانالعرب، بیروت، دارصادر، 1414ق.
- ـ امینى، عبدالحسین، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، چ چهارم، بیروت، دارالکتاب العربى، 1397ق.
- ـ اندلسى، ابوحیان محمدبن یوسف، البحرالمحیط فى التفسیر، بیروت، دارالفکر، 1420ق.
- ـ بابایى، علىاکبر و دیگران، روششناسى تفسیر قرآن، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
- ـ بحرانى، سیدهاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
- ـ بلعمى، تاریخنامه طبرى، چ سوم، تهران، البرز، 1373.
- ـ ثعالبى، عبدالرحمنبن محمد، جواهرالحسان فى تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، 1418ق.
- ـ ثعلبى نیشابورى، ابواسحاق احمدبن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاء التراثالعربى، 1422ق.
- ـ جوهرى، اسماعیلبن حمّاد، تاجاللغة و صحاحالعربیة المسمى الصحاح، بیروت، دارالفکر، 1418ق.
- ـ حسکانى، عبیداللّهبن احمد، شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1411ق.
- ـ حسینى بلخى قندوزى، سلیمانبن ابراهیم، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بىتا.
- ـ حسینى زبیدى، سید محمدمرتضى، تاجالعروس من جواهرالقاموس، کویت، لجنة التراث العربى، 1385ق.
- ـ حکیم، سید محمدباقر، علوم قرآنى، ترجمه محمدعلى لسانى فشارکى، تهران، تبیان، 1378.
- ـ حویزى، عبدعلىبن جمعه عروسى، نورالثقلین، چ چهارم، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
- ـ دروزه، محمد عزت، التفسیرالحدیث، قاهره، دارإحیاء الکتبالعربیة، 1383ق.
- ـ دهخدا، علىاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1341.
- ـ رازى، فخرالدین، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، 1420ق.
- ـ راغب اصفهانى، حسینبن محمد، المفردات فى غریبالقرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق.
- ـ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، 1369.
- ـ رشیدالدین میبدى، احمدبن ابىسعد، کشفالاسرار و عدهالابرار، چ پنجم، تهران، امیرکبیر، 1371.
- ـ رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، داراحیاءالتراث،1423ق.
- ـ زرکشى، بدرالدین محمدبن عبداللّه، البرهان فى علومالقرآن، چ دوم، بیروت، دارالمعرفه، 1415ق.
- ـ سعیدىروشن، محمدباقر، علوم قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1377.
- ـ سید قطب، فى ظلالالقرآن، چ هفدهم، بییروت، دارالشروق، 1412ق.
- ـ سیوطى، جلالالدین، الاتقان فى علومالقرآن، قم، منشورات رضى، بىتا.
- ـ ـــــ ، الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، قم، کتابخانه آیتاللّه مرعشى نجفى، 1404ق.
- ـ ـــــ ، لباب النقول فى اسبابالنزول، بیروت، داراحیاء العلوم، بىتا.
- ـ شاکر، محمدکاظم، مبانى و روشهاى تفسیرى، قم، مرکز جهانى علوم اسلامى، 1382.
- ـ صفار، محمدبن حسنبن فروخ، بصائرالدرجات، قم، کتابخانه آیتاللّه مرعشى نجفى، 1404ق.
- ـ طباطبائى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین، 1417ق.
- ـ ـــــ ، قرآن در اسلام، چ نهم، قم، انتشارات اسلامى، 1378.
- ـ طبرسى، فضلبن حسن، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو، 1372.
- ـ طوسى، محمدبن حسن، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، بىتا.
- ـ عیّاشى، محمدبنمسعود، کتابالتفسیر، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ق.
- ـ فراهیدى، خلیلبن احمد، ترتیب کتاب العین، قم، هجرت، 1410ق.
- ـ فیروزآبادى، محمدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالجیل، بىتا.
- ـ فیومى، احمدبن محمد، المصباحالمنیر فى غریب الشرحالکبیر، چ دوم، قم، دارالهجره، 1414ق.
- ـ قرشى، سید علىاکبر، تفسیر احسنالحدیث، چ سوم، تهران، بنیاد بعثت، 1377.
- ـ قرطبى، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364.
- ـ قمى، علىبن ابراهیم، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دارالکتب، 1367.
- ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب، 1365.
- ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسهالوفاء، 1404ق.
- ـ محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات، تهران، اسلامى، 1361.
- ـ مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآنالکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
- ـ معین، محمد، فرهنگ فارسى، تهران، دبیر، 1382.
- ـ مقدسى، مطهّربن طاهر، البدء و التاریخ، تهران، آگه، 1374.
- ـ مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
- ـ نکونام، جعفر، درآمدى بر تاریخگذارى قرآن، تهران، هستى نما، 1380.
- ـ واحدى، علىبن محمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق.
- ـ واقدى، محمدبن سعد، الطبقاتالکبرى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374.
- ـ یعقوبى، احمدبن ابىیعقوب، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، چ ششم، تهران، علمى و فرهنگى، 1371.
- - Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, The English-Persian Collegiate Dictionary, Tehran, Sepehr, 1992.
* دانشپژوه دکترى تفسیر و علوم قرآنى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. soltanibairami@Anjomedu.ir
** کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم قم. دریافت: 20/5/89 ـ پذیرش: 21/2/90.
-
1ـ مانند: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیرالقرآن؛ فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن؛ محمودبن عمر زمخشرى، الکشّاف
عن حقائق غوامضالتنزیل. - 2ـ مؤید مطلب اینکه امام على علیهالسلام در اعلام آگاهى خود از علوم مربوط به قرآن، به اطلاع از تاریخ نزول هم استشهاد کردهاند: «لَوْ سَأَلْتُمُونِى عَنْ آیَةٍ آیَةٍ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِوَقْتِ نُزُولِهَا وَ فِیمَ نَزَلَتْ وَ أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاسِخِهَا مِنْ مَنْسُوخِهَا وَ خَاصِّهَا مِنْ عَامِّهَا وَ مُحْکَمِهَا مِنْ مُتَشَابِهِهَا وَ مَکِّیِّهَا مِنْ مَدَنِیِّهَا.» محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 40، ص 144؛ عبیداللّهبن احمد حسکانى، شواهدالتنزیل، ج 1، ص 45؛ ابنشعبه حرّانى، تحفالعقول، ص 196.
- 3ـ مانند: ملّاحویش آل غازى، بیانالمعانى؛ محمد عزت دروزة، التفسیر الحدیث.
- 4ـ بدرالدین زرکشى، البرهان فى علومالقرآن؛ جلالالدین سیوطى، الاتقان فى علومالقرآن و از اندیشمندان معاصر مانند: محمدهادى معرفت، التمهید فى علومالقرآن؛ عبدالرزاق حسین احمد، المکى و المدنى فى القرآنالکریم؛ جعفر نکونام، درآمدى بر تاریخگذارى قرآن.
- 5ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، قاموس المحیط، ج 4، ص 57.
- 6ـ احمدبن محمد فیومى، المصباح المنیر، ص 600.
- 7ـ خلیلبن احمد فراهیدى، ترتیب کتابالعین، ج 7، ص 367.
- 8ـ ر.ک: احمدبن فارسبن زکریاى رازى، معجم مقاییساللغه، ج 2، ص 554.
- 9ـ بقره: 74.
- 10ـ بقره: 61.
- 11ـ شعراء: 193.
- 12ـ نمل: 60.
- 13ـ ر.ک: حسین راغب اصفهانى، المفردات فى غریبالقرآن، ص 832.
- 14ـ ر.ک: حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآنالکریم، ج 11، ص 235.
- 15ـ ر. ک: بدرالدین محمدبن عبداللّه زرکشى، البرهان فى علومالقرآن، ج 1، ص 229؛ جلالالدین سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 124 و 125.
- 16ـ ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 181.
- 17ـ ر.ک: محمدباقر سعیدىروشن، علوم قرآن، ص 135.
- 18ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 3، ص 8.
- 19ـ در انگلیسى «زمان» مطابق است با واژههاى «Time» وقت، فرصت، روزگار و... و «Date» زمان، تاریخ و... .
-
Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, The English-Persian Collegiate Dictionary, v. II, p. 2317; v. I, p. 548.
- 20ـ علىاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج 27، ص 428.
- 21ـ اسماعیلبن حمّاد جوهرى، تاجاللغه و صحاحالعربیه، ج 5، ص 2131.
- 22ـ محمدبن مکرم ابنمنظور، لسانالعرب، ج 13، ص 199.
- 23ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 233.
- 24ـ محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1228.
- 25ـ علىاکبر دهخدا، همان، ج 27، ص 430.
-
26ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 2، ص 16و17؛ سید محمدباقر حکیم، علوم قرآنى، ترجمه محمدعلى لسانى فشارکى، ج
1، ص 25و26. - 27ـ فرقان: 32.
- 28ـ فرقان: 33.
- 29ـ در انگلیسى «مکان» مطابق است با «Place»: فضا، جا، مکان، ناحیه، نقطه، محل و... . «Location»: موقعیت، تعیین محل و... .»
-
Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, op.cit, v. II, p. 1638; v. I, p. 1268.
- 30ـ محمد معین، همان، ج 4، ص 3077.
- 31ـ فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 126.
- 32ـ ر.ک: علىاکبر دهخدا، همان، ج 45، ص 975؛ خلیلبن احمد فراهیدى، همان، ج 5، ص 387.
- 33ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 274؛ حسین راغب اصفهانى، همان، ص 772و773.
- 34ـ همان، ج 2، ص 114.
- 35ـ احمدبن فارس، همان، ج 2، ص 355.
- 36ـ خلیلبن احمد فراهیدى، همان، ج 7، ص 247.
- 37ـ سید محمدمرتضى حسینى زبیدى، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج 13، ص 323.
- 38ـ ابن منظور، همان، ج 5، ص 55.
- 39ـ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 473.
- 40ـ محمدبن درید، جمهرهاللغه، ج 2، ص 718.
- 41ـ راغب اصفهانى، همان، ص 636؛ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 472.
- 42ـ فرقان: 33.
- 43ـ براى آگاهى بیشتر، ر.ک: علىاکبر بابایى و دیگران، روششناسى تفسیر قرآن، ص 12ـ23.
- 44ـ معناهایى که با قطعنظر از سایر آیات، ادلّه و شواهد دیگر از آیه فهمیده مىشود.
- 45ـ ر.ک: علىاکبر بابایى و دیگران، همان، ص 23.
- 46ـ سید محمدباقر حکیم، همان، ج 1، ص 226.
- 47ـ احمدبن ابىیعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، ج 1، ص 402.
- 48ـ آلعمران: 121 و... .
- 49ـ آلعمران: 125 و 149 و... .
- 50ـ آلعمران: 61.
- 51ـ آلعمران: 187 و... .
- 52ـ آلعمران: 200.
-
53ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 3، ص 5و6؛ سید علىاکبر قرشى، تفسیر احسنالحدیث، ج 2، ص 1و2: سید قطب، فى
ضلالالقرآن، ج 1، ص 349و350. - 54ـ ر. ک: فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 6، ص 178؛ محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج 6، ص 30؛ اسماعیلبن کثیر دمشقى، تفسیر القرآنالعظیم، ج 3، ص 3؛ مطهّربن طاهر المقدسى، البدء و التاریخ، ج 1، ص 269.
- 55ـ مائده: 1.
- 56ـ مائده: 2.
- 57ـ مائده: 17 و 20ـ26 و... .
- 58ـ مائده: 112ـ115.
- 59ـ مائده: 5 و 55 و 88 و... .
- 60ـ مائده: 6.
- 61ـ مائده: 3.
- 62ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 157؛ سید قطب، همان، ج 2، ص 825ـ827.
- 63ـ سید علىاکبر قرشى، تفسیر احسنالحدیث، ج 6، ص 475؛ سید قطب، همان، ج 4، ص 2365ـ2366.
- 64ـ همان، ج 14، ص 244.
- 65ـ انبیاء: 1.
- 66ـ انبیاء: 2.
- 67ـ انبیاء: 5.
- 68ـ انبیاء: 36.
- 69ـ انبیاء: 48ـ96.
- 70ـ انبیاء: 41.
- 71ـ انبیاء: 16 و 22ـ26 و 30ـ35 و 42.
- 72ـ انبیاء: 97.
- 73ـ انبیاء: 105.
- 74ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 371.
- 75ـ ر.ک: همان، ج 17، ص 361.
- 76ـ ر.ک: همان، ج 6، ص 10و11.
- 77ـ ر.ک: همان، ج 1، ص 169.
- 78ـ ر.ک: محمدکاظم شاکر، مبانى و روشهاى تفسیرى، ص 211ـ215.
- 79ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 194.
- 80ـ کسانى مانند فخر رازى این احتمال را پذیرفتهاند. (ر.ک: فخرالدین رازى، مفاتیحالغیب، ج 12، ص 399ـ401).
- 81ـ ر.ک: جلالالدین سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 60.
- 82ـ ر. ک: محمدبن مسعود عیاشى، کتاب التفسیر، ج 1، ص 332؛ جلالالدین سیوطى، الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، ج 2، ص 298؛ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 1، ص 290؛ عبدالحسین امینى، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص 88؛ علىبن احمد واحدى، اسباب نزول القرآن، ص 204؛ ابراهیمبن محمد حسینى بلخى قندوزى، ینابیعالموده، ج 1، ص 119.
- 83ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 6، ص 42ـ43.
- 84ـ ر.ک: رشیدالدین میبدى، کشفالاسرار و عدهالابرار، ج 3، ص 180ـ181.
- 85ـ ر.ک: مطهّربن طاهر المقدسى، همان، ج 2، ص 712.
- 86ـ ر.ک: عبدالحسین امینى، همان، ج 2، ص 89ـ104.
- 87ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 9، ص 91و92.
- 88ـ ر.ک: همان، ج 18، ص 425.
- 89ـ ر.ک: سیدمحمود آلوسى، روحالمعانى فى تفسیر القرآنالعظیم، ج 7، ص 165ـ166؛ جلالالدین سیوطى، درالمنثور، ج 4، ص 69.
- 90ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 11، ص 385ـ386.
- 91ـ ر.ک: محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 229؛ محمدبن حسنبن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص 212ـ216؛ سیدهاشم بحرانى، البرهان فى تفسیرالقرآن، ج 3، ص 272ـ278؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج 10، ص 254.
- 92ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 11، ص 387.
- 93ـ همان، ج 16، ص 103و107.
- 94ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، قرآن در اسلام، ص 118.
- 95ـ ر.ک: مطهّربن طاهر المقدسى، همان، ج 2، ص 677؛ ابن خلدون، العبر تاریخ ابنخلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، ج 1، ص 457.
- 96ـ ر.ک: ابنخلدون، همان، ج 1، ص 3698؛ احمدبن یعقوب یعقوبى، همان، ج 1، ص 398؛ بلعمى، تاریخنامه طبرى، ج 3، ص 61.
- 97ـ ر.ک: محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج 11، ص 52ـ54.
- 98ـ ر.ک: فخرالدین رازى، همان، ج 16، ص 157.
- 99ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، همان، ج 8، ص 157.
-
100ـ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 20، ص 386؛ ر.ک: فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 323؛ جلالالدین سیوطى،
درالمنثور، ج 5، ص 96. - 101ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 13، ص 233.
- 102ـ علىبن احمد واحدى، همان، ص 205.
- 103ـ عبدالرحمنبن محمد ثعالبى، جواهرالحسان فى تفسیرالقرآن، ج 2، ص 334.
- 104ـ ر.ک: محمدبن حسن طوسى، همان، ج 3، ص 413؛ اسماعیلبن کثیر دمشقى، همان، ج 3، ص 139؛ ابوحیان محمدبن یوسف اندلسى، البحرالمحیط فى التفسیر، ج 4، ص 157 و 324.
- 105ـ ر.ک: فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 3، ص 138؛ علىبن احمد واحدى، همان، ص 173؛ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص 229.
- 106ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 42.
- 107ـ طه: 25ـ32.
- 108ـ قصص: 35.
- 109ـ فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 84.
- 110ـ ر. ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 6، ص 16ـ18؛ سیدهاشم بحرانى، همان، ج 2، ص 316و317؛ علىبن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 1، ص 170؛ عبدعلىبن جمعه عروسى حویزى، نورالثقلین، ج 1، ص 643ـ648؛ محمدباقر محقق، همان، ص 293؛ جلالالدین سیوطى، لبابالنقول فى اسبابالنزول، ص 86؛ علىبن محمد واحدى، همان، ص 201و202؛ ابواسحاق احمدبن ابراهیم ثعلبى نیشابورى، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، ج 4، ص 80؛ محمدبن مسعود عیاشى، همان، ج 1، ص 327؛ عبدالحسین امینى، همان، ج 2، ص 52و53.
- 111ـ ر.ک: جعفر نکونام، همان، مقدمه.
- 112ـ محمد عزت دروزه، التفسیرالحدیث، ج 1، ص 9؛ عبدالقادر ملّاحویش آلغازى، بیانالمعانى، ج 1، ص 4.