معرفت، سال بیست و یکم، شماره اول، پیاپی 172، فروردین 1391، صفحات 69-

    نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى ‏شدن صنعت نفت

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    مهدی ابوطالبی / *استادیار - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی / abotaleby@iki.ac.ir
    چکیده: 
    این مقاله، با توجه به اهمیت نهضت ملى شدن صنعت نفت در ایران و پررنگ شدن نقش ملى‏گراها در این نهضت در عمده آثار منتشرشده در حوزه تاریخ معاصر، درصدد تبیین نقش عناصر و گروه‏هاى مذهبى در این نهضت عظیم ضداستعمارى است. بر این اساس، با مراجعه به منابع مکتوب، به بررسى نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این نهضت پرداخته شده است. بررسى منابع مذکور نشان مى‏دهد که عنصر ولایت با دو جلوه «ولایت فقها در عصر غیبت» و «تولى و تبرى» و نمادهاى مذهبى مثل مناسبت‏ها و مراسم‏هاى مذهبى، جهاد و شهادت‏طلبى، اماکن مذهبى، استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها و تجمعات و شعارهاى مذهبى نقش بسیار مؤثرى در این نهضت داشته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیست و یکم ـ شماره 172 ـ فروردین 1391، 69ـ88

    نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى‏شدن صنعت نفت

    مهدى ابوطالبى*

    چکیده

    این مقاله، با توجه به اهمیت نهضت ملى شدن صنعت نفت در ایران و پررنگ شدن نقش ملى‏گراها در این نهضت در عمده آثار منتشرشده در حوزه تاریخ معاصر، درصدد تبیین نقش عناصر و گروه‏هاى مذهبى در این نهضت عظیم ضداستعمارى است. بر این اساس، با مراجعه به منابع مکتوب، به بررسى نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این نهضت پرداخته شده است. بررسى منابع مذکور نشان مى‏دهد که عنصر ولایت با دو جلوه «ولایت فقها در عصر غیبت» و «تولى و تبرى» و نمادهاى مذهبى مثل مناسبت‏ها و مراسم‏هاى مذهبى، جهاد و شهادت‏طلبى، اماکن مذهبى، استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها و تجمعات و شعارهاى مذهبى نقش بسیار مؤثرى در این نهضت داشته است.

    کلیدواژه‏ها: نهضت ملى‏شدن نفت، آیت‏اللّه کاشانى، فقهاى شیعه، مذهب شیعه، ولایت، نمادهاى مذهبى.

    مقدّمه

    در دهه اول حکومت پهلوى دوم، به دلیل سقوط رضاخان و باز شدن فضاى فکرى و سیاسى کشور و نفرت عمومى از بیگانگان که ناشى از سوابق تلخ نقش بیگانگان و استعمارگران در تحولات سیاسى ـ اجتماعى ایران به ویژه فضاى پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانى دوم بود، حرکت‏هاى سیاسى ـ اجتماعى استعمارستیزانه در کشور شکل گرفت. یکى از مسائلى که در این دوره در میان نخبگان جامعه ایران مورد توجه قرار گرفت بحث اعطاى امتیاز نفت به بیگانگان بود. بر همین اساس، حرکت‏هایى در میان مردم و نخبگان براى مقابله با این امتیاز استعمارى شکل گرفت که منجر به نهضت ملى‏شدن صنعت نفت در ایران شد. این نهضت، یکى از تحولات مهم تاریخ معاصر ایران در سده اخیر و در دوران حاکمیت پهلوى‏ها به حساب مى‏آید. به همین دلیل، آثار زیادى در این‏باره در قالب‏هاى تاریخ‏نگارى، تک‏نگارى و تحلیل‏هاى سیاسى ـ اجتماعى به رشته تحریر درآمده است. در اکثر منابع موجود در این زمینه، این نهضت، چه در بعد اهداف، چه در بعد رهبرى و چه در فرایند آغاز و انجام نهضت، با رنگ و لعاب ملى‏گرایانه مطرح شده است. این در حالى است که در این نهضت نیز همانند سایر جنبش‏هاى سیاسى ـ اجتماعى ایران مردم و علماى شیعه نقش مؤثر و پررنگى داشتند؛ اما به طور خاص نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این نهضت کمتر مورد توجه قرار گرفته و از این‏رو، رنگ دینى و مذهبى آن کم‏رنگ شده است. بر همین اساس، ضرورت دارد که در یک تحقیق جدى نقش این عناصر به طور خاص مورد واکاوى قرار گیرد.

    سؤال اصلى این تحقیق این است که عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى‏شدن نفت چه نقشى داشتند؟

    سؤال‏هاى فرعى عبارتند از:

    ـ نقش عنصر ولایت به عنوان عنصر محورى تشیع در این نهضت چقدر بود؟

    ـ نقش عناصرى مثل جهاد و شهادت‏طلبى در این نهضت چقدر بود؟

    ـ نقش مناسبت‏ها،مراسم‏هاواماکن‏مذهبى‏چه میزان بود؟

    ـ استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها، شعارها و سایر آثار مکتوب به چه میزان بوده است؟

    1. عنصر ولایت

    نقش فقها به عنوان نواب عام

    عنصر ولایت با دو نمود و جلوه در نهضت‏هاى معاصر ایران تجلّى پیدا کرده است. نمود اولى و اصلى آن، ولایت و سرپرستى امام زمان (عج) و به دنبال آن، ولایت نایبان عام آن حضرت یعنى فقها و مجتهدان جامع‏الشرایط است که نقش بسیار جدى را در این تحولات سیاسى ـ اجتماعى ایفا کرده‏اند. در نهضت ملى‏شدن صنعت نفت نیز شاهد حضور جدى و مؤثر علما و فقهاى شیعه در جایگاه رهبرى و هدایت نهضت هستیم که در این بخش به این بحث خواهیم پرداخت.

    نقش آیت‏اللّه کاشانى در مقدّمات نهضت نفت

    در میان فقها و علماى شیعه شاهد فعالیت گسترده آیت‏اللّه کاشانى هستیم که با استفاده از نفوذ همیشگى علما و فقهاى شیعه در میان مردم، همچون نهضت‏هاى قبلى (تحریم تنباکو، مشروطیت و...) در تاریخ ایران، نقش رهبرى و هدایت مردم و کشاندن آنها به صحنه‏هاى مبارزه و اعتراض را به خوبى ایفا کرد. آیت‏اللّه کاشانى به قدرى در جریان مبارزات مقدّماتى نهضت ملى‏شدن نفت محوریت داشت که وقتى قرار بود شاه در سال 1327ش هژیر را به عنوان نخست‏وزیر معرفى کند به هژیر گفته بود اگر رضایت کاشانى جلب شود مسئله نخست‏وزیرى او حل است؛ چراکه آیت‏اللّه کاشانى با همه دولت‏ها پس از شهریور 1320ش مخالفت کرده و ریشه آنها را با رسوایى و افشاگرى و تشکیل اجتماعات و سخنرانى‏ها و تبعید و زندان خود قطع کرده بود و این بار نوبت هژیر رسیده بود. مبارزه علیه هژیر را توده‏هاى مردم کوچه و بازار به رهبرى کاشانى با شعارهاى اسلامى به دست گرفتند. در خرداد 1327ش آیت‏اللّه کاشانى تظاهراتى را علیه نخست‏وزیرى هژیر سامان‏دهى کرد که در این تظاهرات عده‏اى از مردم متدین کشته و زخمى شدند. سقوط هژیر هم با سرعت انجام گرفت و بیش از صد روز نتوانست مقاومت کند.188

    نقش جدى و مؤثر آیت‏اللّه کاشانى را مى‏توان از تبعید ایشان به لبنان توسط حکومت به بهانه ترور شاه در 15 بهمن 1327ش در دانشگاه، به دست آورد. در همان ایام تبعید نامه‏هاى خصوصى و اعلامیه‏هاى مختلف آیت‏اللّه کاشانى پیاپى و به مناسبت‏هاى گوناگون از لبنان مى‏رسید و در محافل روحانى و بازارى تهران و قم و دیگر شهرها دست به دست مى‏گشت و این همه، ملت ایران و به ویژه مردم تهران را براى نبردى آشتى‏ناپذیر به منظور پیروزى در انتخابات مجلس و جلوگیرى از لایحه الحاقى گس ـ گلشاییان و استیفاى کامل حقوق ملت ایران آماده مى‏ساخت. از جمله شواهد محوریت آیت‏اللّه کاشانى و نقش سایر فقها این نکته است که مصدق در مجلس شانزدهم، که مهم‏ترین برنامه کارى آن تعیین تکلیف لایحه الحاقى گس ـ گلشاییان بود، در نطق پیش از دستور خود در مجلس، پیام آیت‏اللّه کاشانى به عنوان یکى از بزرگ‏ترین رؤساى روحانیت را خطاب به نمایندگان مجلس مى‏خواند و دیدگاه‏هاى خود و نمایندگان را مستند به دیدگاه‏هاى ایشان و برخى دیگر از روحانیان آن زمان مى‏کند.189 آیت‏اللّه کاشانى نیز با دعوت مردم به تظاهرات خیابانى و میتینگ‏هاى پیاپى، نمایندگان مجلس شانزدهم را در مقابله با قرارداد الحاقى مذکور به شکل بى‏سابقه‏اى مورد حمایت قرار داد و به پشتوانه و دلگرمى ایشان و سایر علما و فقها و مردمى که ایشان براى مبارزه با استعمار بسیج کرده بودند، پیشنهاد ملى‏شدن صنعت نفت در مجلس مطرح شد.

    همچنین هنگام انتخاب رزم‏آرا به عنوان نخست‏وزیر، مجددا شاهد صدور اعلامیه‏اى از آیت‏اللّه کاشانى در این مورد هستیم که بنا بر گزارش روزنامه «امید ایران»، هنگام حضور رزم‏آرا در میدان بهارستان براى رفتن به مجلس و معرفى وزرا، این اعلامیه در میان جمعیت زیاد حاضر در میدان بهارستان پخش شد و حتى تعدادى از آن را داخل ماشین خود رزم‏آرا هم انداخته بودند.190 اهمیت این اعلامیه به قدرى است که باز هم همانند برخى اعلامیه‏هاى قبلى در صحن علنى مجلس توسط مصدق خوانده مى‏شود. در این اعلامیه، آیت‏اللّه کاشانى «عموم مردم را براى مقاومت در مقابل این بلاى عظیم که جامعه اسلامیت و ایرانیت را به فناى عاجل رهسپار خواهد کرد» دعوت مى‏نماید.191 پس از این اقدام، نمایندگان جبهه ملى براى مبارزه با دولت رزم‏آرا و به راه آوردن نمایندگان اکثریت به حمایت روحانیت بیش از پیش نیاز داشتند و رهبر مذهبى مردم، آیت‏اللّه کاشانى براى برآوردن این نیاز از سوى سردمداران، اکثریت مجلس را با تماس‏هاى تلفنى و غیره «امر به معروف و نهى از منکر» مى‏کرد و از سوى دیگر، در مواقع مناسب با صدور اعلامیه‏هایى مردم مسلمان را به پیشتیبانى از جبهه ملى فرامى‏خواند و مردم که با فتاواى مراجع تقلید دیگر ـ که در سطور بعدى به طور تفصیلى به آنها اشاره خواهیم کرد ـ مبارزه براى ملى‏شدن نفت را تکلیف دینى خود مى‏دانستند، با برگزارى میتینگ‏هاى باشکوه از نمایندگان مجلس مى‏خواستند با جبهه ملى هم‏صدا شوند و پیشنهاد ملى‏شدن صنعت نفت را تصویب کنند.192 کمیسیون نفت بعد از قتل رزم‏آرا با حمایت آیت‏اللّه کاشانى و پس از مصاحبه تاریخى آیت‏اللّه کاشانى، که راهى غیر از ملى‏شدن نفت باقى نگذاشته بود، به اتفاق آراء پیشنهاد ملى‏شدن نفت را در 16 اسفند 1329ش تصویب کرد. مجلس شوراى ملى نیز در 24 اسفند و مجلس سنا نیز در 29 اسفند همان سال آن را تصویب کردند.193

    پس از قتل رزم‏آرا و حمایت آیت‏اللّه کاشانى از این حرکت، در این مقطع اقلیت مجلس شانزدهم و شخص آیت‏اللّه کاشانى در رأس قدرت قرار داشتند. محیط رعب و وحشتى براى هیأت حاکمه پیش آمده بود؛ چراکه مردم با میتینگ‏ها و اجتماعات به حرکت آمدند و هیچ‏یک از عمّال هیأت حاکمه جرئت نداشتند بدون موافقت آیت‏اللّه کاشانى قبول نخست‏وزیرى نمایند.194 در همین ایام، جمال امامى سردمدار اکثریت مجلس با سوءنیت و به گمان آنکه مصدق پیشنهادش را نخواهد پذیرفت و به این وسیله زبان جبهه ملى کوتاه خواهد شد، از مصدق خواست که ریاست دولت را بر عهده بگیرد. از طرفى هم آیت‏اللّه کاشانى باخبر بود که انگلستان، به دنبال بر سر کار آوردن سید ضیاء به عنوان نخست‏وزیر است و پیشنهاد جمال امامى صرفا براى گرفتن پاسخ منفى از دکتر مصدق است. بر همین اساس، با شیوه‏اى صریح و قاطع که خاص خودش بود، سید ضیاء را با تلفن از پذیرفتن آن مأموریت ننگین برحذر داشت و آن‏گاه با دکتر مصدق تلفنى به گفت‏وگو پرداخت و وى را که در این گفت‏وگو از تردید در پذیرش این پست سخن گفته بود، براى نخست‏وزیرى متقاعد ساخت و در اعلامیه‏اى که صادر کرد صراحتا دخالت خود را در انتخاب وزراى دولت تکذیب کرد و دست دکتر مصدق را براى تشکیل هیأت وزرا کاملاً بازگذاشت.195

    حمایت آیت‏اللّه کاشانى از دولت مصدق

    پس از نخست‏وزیرى مصدق در اردیبهشت 1330ش، دولت وى با مشکلات بسیارى دست و پنجه نرم کرد و براى تداوم نهضت ملى‏شدن نفت با مخالفت‏ها و کارشکنى‏هاى مختلف انگلیسى‏ها در داخل و خارج از کشور روبه‏رو بود. در این دوران نیز آیت‏اللّه کاشانى با حمایت‏هاى بى‏دریغ و مداوم خود از این دولت به شکل‏هاى مختلف راه تداوم نهضت را هموار کرد. توجه به اعلامیه‏هایى که براى برگزارى تظاهرات و میتینگ‏ها به منظور پشتیبانى از دولت مصدق انتشار یافته است نشان مى‏دهد که همه تظاهرات و سخنرانى‏ها و میتینگ‏ها با دعوت پیشواى روحانى مردم، آیت‏اللّه کاشانى صورت مى‏گرفته است. در اکثر میتینگ‏ها و تظاهرات‏ها اعلامیه‏ها و بیانیه‏هاى ایشان محور اصلى برنامه‏ها بود.196

    وقتى دشمنان نهضت از طریق اختلافات مذهبى و ایجاد دو دستگى به دنبال بر هم زدن وحدت ملى ایرانیان هستند، ایشان با صدور اطلاعیه‏اى خطر اختلاف و چنددستگى را هشدار مى‏دهد و همه را دعوت به وحدت مى‏کند.197 هنگامى که انگلیس به حمایت از شرکت نفت خود چتربازان را به حال آماده‏باش درآورد و اعلام کرد که چهار هزار چترباز ظرف ده روز به مدیترانه شرقى فرستاده مى‏شوند و سپس رزم ناو «موریتویس»198 و دوکشتى به نام «ورن»199 و «فلامینگو»200 را به آب‏هاىمجاور ایران فرستاد و عراق به عنوان مرکزى براى تمرکز قوا در حمله به ایران معرفى شد، آیت‏اللّه کاشانى اقدامات مهمى را براى خنثا کردن این حرکت انگلیسى‏ها انجام داد.

    اولاً، ایشان پیامى خطاب به ملت عراق فرستاد که این پیام در روزنامه‏هاى بغداد منتشر شد. در این پیام، ایشان خطر انگلیس و استعمار را به مردم عراق هشدار داد و به ظلم‏ستیزى مردم عراق و سوابق مبارزاتى آنها علیه استعمار انگلیس اشاره کرد و خواهان همراهى ملت عراق با ملت ایران و ممانعت از حضور انگلیسى‏ها در مناطق آبى و خاکى دو کشور شد.201

    ثانیا، در مصاحبه‏اى که با خبرنگاران خارجى داشت، تصریح کرد: اگر انگلیسى‏ها ایران را مورد حمله قرار دهند، اعلام جهاد خواهم کرد و از هر کمکى که هر دولتى به ما بدهد به شرطى که آن کمک به ضرر ما نباشد استقبال مى‏کنیم. هندوستان، پاکستان و افغانستان و دیگر دول اسلامى در این راه از کمک به ما مضایقه نخواهند کرد.202 روزنامه «لوموند» فرانسه، در واکنش به این اقدام آیت‏اللّه کاشانى و در رابطه با نفوذ عمومى ایشان به عنوان یک رهبر مذهبى در میان مسلمانان جهان نوشت:

    آیت‏اللّه کاشانى پیشواى سیاسى و مذهبى ایران، دنیاى غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت تهدید مى‏کند و قدرت او در راه انداختن چنین جهاد مقدس به قدرى زیاد است که حتى ممکن است میلیون‏ها مسلمان شوروى را هم از پشت پرده آهنین به میدان جهاد و جدال بکشاند. رادیو باکو نیز در این رابطه و با اشاره به قدرت این‏گونه اقدامات گفت: تنها یک دستور و حکم جهاد از طرف آیت‏اللّه کاشانى براى جنبش سى میلیون مسلمان شوروى کافى است و دیگر هیچ چیز قادر به جلوگیرى از آنها نخواهد بود.203

    این روزنامه همچنین بر اساس گزارش موجود در آرشیو وزارت خارجه انگلیس درباره نفوذ آیت‏اللّه کاشانى مى‏نویسد: آیت‏اللّه کاشانى در افکار و احساسات میلیون‏ها شیعیان ایران و پاکستان و حتى روسیه شوروى نفوذ و قدرت فوق‏العاده دارد... نفوذ کاشانى باعث شد که دکتر مصدق از راه مبارزه با انگلیسى‏ها منصرف نشود و دولت ایران شناسایى خود را از اسرائیل پس بگیرد.204

    در هنگام خلع ید از شرکت انگلیسى نفت که عمّال انگلیس به دنبال ایجاد تشنج و اختلاف و کارشکنى در میان کارکنان و کارگران شرکت نفت بودند، آیت‏اللّه کاشانى با استفاده از نفوذ معنوى و روحانى خود، در اعلامیه‏اى خطاب به کارگران و کارمندان، آنها را به حفظ اتحاد و حمایت و پشتیبانى از دولت دکتر مصدق و همکارى با هیأت خلع ید دعوت نمود.205 در زمانى که مذاکرات دکتر مصدق با هیأت‏هایى که براى حل مسئله نفت به ایران مى‏آمدند، به بدخواهان فرصت مى‏داد تا با متهم ساختن دولت به سازشکارى در صف واحد مردم مسلمان تفرقه بیندازند، آیت‏اللّه کاشانى مردم را از نقشه بیگانگان آگاه و به حفظ یگانگى تشویق مى‏کرد. براى نمونه، در همین روزها ایشان در یکى از پیام‏هایشان که در مجلس خوانده شد، در حمایت از اقدامات دولت نوشت:

    ملیون ایران و جبهه ملى و دکتر مصدق از آمال ملت ایران به خوبى مطلع هستند و قدمى از آنچه ملت مى‏خواهد فراتر نگذاشته و نخواهند گذاشت، چنان‏که در تمام اقداماتى که به عمل آمده صریحا به شرکت سابق گفته و نوشته‏اند که هیچ‏گونه سازش یا مذاکره جز در حدود قوانین ملى‏شدن صنعت نفت و اجراى آن صورت‏پذیر نیست... رجاء واثق دارم که ملت مسلمان ما تا وصول به هدف، فتورى به خود راه نخواهند داد و مخصوصا از هرگونه تفرقه و اختلاف خوددارى خواهند کرد... .206

    همچنین هنگامى که ایادى بیگانه، کارگران خوزستان را به منظور تضعیف دولت، با فریب‏کارى به اعتصاب واداشتند، آیت‏اللّه کاشانى طى اعلامیه‏اى خطاب به اعتصاب‏کنندگان، آنها را از توطئه دشمنان آگاه نموده و خوددارى از هرگونه اعتصاب و زمینه‏هاى اغتشاش را لازم و واجب شمرد. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات دولت با شرکت نفت سابق و رد پیشنهادهاى خدعه‏آمیز آنها، به مردود شمردن شرکت نفت سابق توسط دولت اشاره کرده و از مردم براى حضور در میدان بهارستان در راستاى حمایت و پشتیبانى از این اقدام دولت دعوت به عمل آورد، چنان‏که هنگام تعطیل کنسول‏گرى‏هاى انگلیس نیز مردم را به شرکت در میتینگى که از سوى دسته‏جات ملى به منظور تأیید کار دولت در میدان فوزیه تشکیل مى‏گردید، دعوت نمود. همچنین هنگامى که عده‏اى از مردم در درگیرى بین مردم و مأموران انتظامى در روز 23 تیرماه 1330 کشته شدند، آیت‏اللّه با صدور اطلاعیه‏اى که در برابر انبوهى از جمعیت در مسجد شاه قرائت گردید، به عدم ارتباط این حرکت با دولت دکتر مصدق و بى‏اطلاعى وى از این اقدام تصریح کرد و مجددا مانع تضعیف دولت دکتر مصدق شد. هنگامى که دولت مصدق براى مقابله با مشکل اقتصادى ناشى از کاهش درآمد نفت و به تعبیرى، اجراى «تز اقتصاد منهاى نفت» اقدام به انتشار اوراق قرضه ملى کرد، آیت‏اللّه کاشانى با صدور اعلامیه‏اى با استناد به آیات متعددى از قرآن کریم، مردم را تشویق به خرید این اوراق قرضه نمود.207 ایشان همچنین ضمن اعلان «جهاد مالى»، از ایرانیان خواست به منظور ابراز همبستگى خود بر ضد امپریالیسم حساب‏هاى خود را از بانک شاهنشاهى در تهران (که یک بانک انگلیسى بود) به بانک‏هاى ایرانى انتقال دهند.208

    هنگامى که مصدق از نخست‏وزیرى استعفا داد و با نخست‏وزیرى قوام، تانک‏ها و نیروهاى نظامى در بخش‏هاى حساس شهر به ویژه میدان بهارستان مستقر شدند تا مانع هر نوع حرکتى از سوى مردم گردند، باز هم این آیت‏اللّه کاشانى بود که با فراخواندن مردم به مبارزه، و تهدید به جهاد و حضور کفن‏پوش خود در خیابان‏ها خواستار برکنارى قوام‏السلطنه شد. با دعوت ایشان، قیام همگانى مردم در 30 تیر 1331ش در حمایت از رفتن قوام‏السلطنه و بازگشت دکتر مصدق شکل گرفت و در این قیام، تعداد زیادى از مردم به خاک و خون کشیده شدند. در پى این اتفاقات، یک بار شاه و یک بار هم قوام‏السلطنه نمایندگان خود را خدمت آیت‏اللّه کاشانى فرستادند و با وعده و وعیدهایى، از جمله اعطاى اختیار تعیین وزیر در شش وزارتخانه به آیت‏اللّه کاشانى، خواهان سکوت ایشان شدند. اما ایشان هر دو بار تقاضاى آنها را رد کرد و با نامه‏اى خطاب به حسین علاء وزیر دربار و فرستاده شاه، لبه تیز تهدید را متوجه شخص شاه و دربار کرد و نوشت: «همان‏طور که حضورى عرض کردم، به عرض اعلیحضرت برسانید اگر در بازگشت دولت دکتر مصدق تا فردا اقدام نفرمایند دهانه تیز انقلاب را با جلودارى شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.»209

    با همین اقدامات، مجددا مصدق، آن هم با اختیارات بیشتر از گذشته، پست نخست‏وزیرى را در مرداد 1331 در اختیار گرفت. هرچند دکتر مصدق نه تنها از این اقدام مردم و آیت‏اللّه کاشانى قدرشناسى نکرد، بلکه به نوعى به این خدمت آنها پشت پا نیز زد؛ چراکه مصدق پس از بازگشت به نخست‏وزیرى، همان سرلشکر وثوقى را که عامل کشتار مبارزان و مدافعان وى بود، به سمت معاونت وزارت جنگ برگزید و پس از اعتراض خصوصى آیت‏اللّه کاشانى به انتخاب این‏گونه افراد که باید محاکمه و مجازات مى‏شدند، در روز 6 مرداد 1331ش، یعنى یک هفته بعد از حمایت شجاعانه و کامل آیت‏اللّه کاشانى از وى، با لحنى تند و سرشار از خشم از آیت‏اللّه کاشانى خواست که از هرگونه دخالت در امور کشور پرهیز کند.210 البته آیت‏اللّه کاشانى براى حفظ وحدت و پیشبرد نهضت ملى‏شدن نفت و پایمال نشدن حقوق ملت و از بین نرفتن زحمات چندساله مردم در نهضت فوق، باز هم به رغم اختلافات فراوانى که با مصدق داشت، همواره از دولت وى حمایت نمود و مانع سوءاستفاده بیگانگان از اختلافات موجود شد.211

    با توجه به نقش پررنگ و مؤثر آیت‏اللّه کاشانى در نهضت ملى‏شدن نفت و همراهى و حمایت بیش از پیش ایشان از دولت مصدق براى پیشبرد اهداف نهضت، استعمارگران خارجى و کارگزاران داخلى آنها که به این مسئله آگاهى کامل داشتند و به خوبى مى‏دانستند تا زمانى که شیرازه مذهب، اوراق کتاب همبستگى مردم مسلمان ایران را به هم پیوند مى‏دهد و استوار مى‏دارد، نهضت ملى ایران شکست‏خوردنى نیست، از اختلاف‏نظرهاى بین مصدق و آیت‏اللّه کاشانى سوءاستفاده کرده و به این وسیله تلاش کردند با تخریب چهره آیت‏اللّه کاشانى به عنوان محور اصلى نهضت، آتش اختلافات را شعله‏ور ساخته و با القاى شدت تعارض و اختلاف، اقدامات لازم براى شکست نهضت را دنبال کنند. در همین زمینه، از یک‏سو، روزنامه‏هاى وابسته به حزب توده بى‏پرده‏ترین ناسزاها و رکیک‏ترین دشنام‏ها و زشت‏ترین تهمت‏ها را نثار آیت‏اللّه کاشانى کردند و از سوى دیگر، شاپوربختیارها و دیگر دست‏پروردگان «متجدد» و «مترقى» که تعدادشان هم کم نبود و هنوز هم روحانیت و مذهب را نشانه «عقب‏ماندگى» و «نادانى» و اندیشه روحانیان مبارز و فداکار را «قرون وسطایى» مى‏پنداشتند ـ ظاهرا به پیشتبانى از دکتر مصدق و در باطن براى درهم ریختن اساس همبستگى مردم ـ در روزنامه‏ها و نشریات وابسته به دولت و دستگاه تبلیغات و رادیو در هتاکى و ایراد تهمت نسبت به آیت‏اللّه کاشانى با نشریات حزب توده مسابقه گذاشتند. این دشمنان روحانیت و دین، کار را تا بدان‏جا کشاندند که گروهى از اوباش و چاقوکشان حرفه‏اى را با شعار حمایت از مصدق و به اسم طرفدارى از وى، شبانگاه به خانه آیت‏اللّه کاشانى فرستادند تا آنجا را سنگ‏باران کنند. آنان در آن شب با اقدامات وحشیانه خود و مضروب و مجروح کردن تعدادى از حاضران، بازرگان متدین و مبارزى از یاران وفادار آیت‏اللّه کاشانى به نام «حدادزاده» را که در راه ملى‏شدن نفت به سهم خود کوشش‏ها کرده بود، در برابر خانه آیت‏اللّه با ضربات متعدد چاقو، بى‏رحمانه به قتل رساندند و مأموران انتظامى تعلیم‏یافته را واداشتند تا به جاى جلوگیرى از مهاجمان حرفه‏اى، جمعى از یاران و فرزندان آیت‏اللّه کاشانى از جمله محمدحسن سالمى را به زندان بیندازند. آنان کار را به جایى رساندند که در نظر گروهى از عوام‏الناس خوش‏باور و ناآگاه، آیت‏اللّه کاشانى به شخصى انگلیسى، نامسلمان و شهوت‏پرست تبدیل شده بود که ناگهان پرده از رازش‏برافتاده‏ومعلوم‏گشته‏بودکه‏حتى‏ختنه‏هم‏نشده‏است!212

    کار به جایى رسید که چهارصد و هشتاد نفر از علما و طلاب حوزه علمیه قم با ارسال نامه‏اى خطاب به دکتر مصدق، آیت‏اللّه کاشانى را مایه «افتخار و مباهات کلیه مسلمین جهان خاصه ملت ایران» دانستند و اقدامات انجام‏شده مذکور توسط مطبوعات و... را اعمالى هدایت‏شده از طرف بیگانگان و در راستاى «تخریب اساس روحانیت و ملیت» ارزیابى کردند و آن را موجب «جریحه‏دار شدن قلوب عامه مسلمین خاصه روحانیون» دانستند و حمایت دولت از این اقدامات را تقبیح نموده و از مجلس شوراى ملى و دولت خواستند از این‏گونه اقدامات ممانعت به عمل آورند.213 همچنین تعدادى از علما و آیات عظام حوزه نجف، از جمله آیت‏اللّه‏العظمى سیدعبدالهادى شیرازى، با ارسال نامه‏اى به آیت‏اللّه میرسیدمحمد طباطبایى، ضمن تقدیر از زحمات و شخصیت آیت‏اللّه کاشانى، خواهان مقابله با توهینات انجام‏شده به ایشان شدند.214

    در آخرین روزهاى دولت مصدق نیز آیت‏اللّه کاشانى حمایت خود را از وى دریغ نکرد، بلکه دست وحدت و دوستى و همکارى به طرف وى دراز کرد. آیت‏اللّه کاشانى که همانند بسیارى از مردم، مقدّمات کودتا را ـ که متأسفانه به دست برخى از اطرافیان و کارگزاران دولت مصدق فراهم شده بود و مهم‏ترین اقدام آنها از میان بردن سنگر مجلس و کوشش براى بى‏اعتبار ساختن روحانیت و رها ساختن حساب‏شده سرلشکر زاهدى بود ـ به چشم مى‏دید، این تصور برایش پیش آمده بود که مصدق تمایلى به بقاى حکومت خود ندارد و مى‏خواهد به صورتى قهرمانانه کنار برود. از این‏رو، با وجود همه ناسزاها وتهمت‏هایى که همچنان از رادیو و روزنامه‏هاى وابسته به دولت نثارش مى‏شد، به تعبیر خودش «صلاح دین و ملت را بالاتر از احساسات شخصى دانسته»215 و در روز 27 مرداد 1332ش یعنى یک روز پیش از کودتاى ننگین آمریکایى ـ انگلیسى 28 مرداد، با ارسال نامه‏اى به دکتر مصدق، حتمى بودن وقوع کودتا توسط سرلشکر زاهدى را مطرح ساخت و با پیشنهاد مذاکره براى مبارزه مشترک، بار دیگر براى نجات نهضت ملت ایران، دست همکارى به سوى مصدق دراز کرد و براى آخرین بار با او اتمام حجت کرد. ولى این بار نیز مصدق در پاسخ به این اقدامِ آیت‏اللّه کاشانى با نوشتن جمله «اینجانب مستظهر به پشتیبانى ملت ایران هستم»، آب پاکى را بر دست ایشان ریخت. مصدق على‏رغم درخواست و اصرار یاران صدیقش مبنى بر اعلامِ رادیویى آغاز کودتا و استمداد از مردم کشور، از این کار خوددارى نمود. این در حالى بود که همه مدافعان نهضت ملى ایران بى‏آنکه دستور عملى از طرف رهبران خود دریافت دارند، سرگشته و حیران بودند و نمى‏دانستند چه باید بکنند. به همین دلیل، سرلشکر زاهدى بى‏آنکه با کمترین مقاومتى از سوى مردم ـ که مصدق مستظهر به پشتیبانى آنها بود ـ مواجه شود و بى‏آنکه فرماندهان واحدهاى نظامى و انتظامى که مورد اعتماد دکتر مصدق بودند سدى در راه وى ایجاد کنند، به آسانى حکومت را در دست گرفت و به زودى بر همه جا مسلط شد و گروه بسیارى از مردم را به زندان افکند. به تعبیرى، مى‏توان گفت: مصدق که با سکوت و سکون خود، بدون هیچ‏گونه اقدامى تسلیم مأموران کودتا شد، عملاً دولت و مجلس را به عنوان دو رکن مهم قدرت سیاسى در ایران که با خون دل‏هاى فراوان و جان‏فشانى‏هاى ملت ایران از چنگ دیکتاتورى وابسته و استعمارى رها شده و به دست نیروهاى مردمى افتاده بود، دو دستى تقدیم عامل استبداد و استعمار نمود. نتیجه این کودتا بازگشت شاه خائن و فرارى به ایران و تشدید استبداد و خودکامگى از طریق تقویت ارتش و تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور و سلطه مجدد بیگانگان بر صنعت نفت کشور از طریق کنسرسیوم نفتى شد و این یعنى: بازگشت و سلطه مجدد استبداد و استعمار بر کشور.

    اقدامات آیت‏اللّه کاشانى پس از کودتا

    اعتبار و نفوذ آیت‏اللّه کاشانى در جامعه ایران به گونه‏اى بود که حتى پس از کودتا نیز زاهدى به عنوان نخست‏وزیر وقت کشور به محل اقامت آیت‏اللّه کاشانى رفت و پس از اداى احترام و بوسیدن دست ایشان، از خدمات خود به جبهه ملى در انتخابات دوره شانزدهم و همکارى‏اش با دولت مصدق به عنوان وزیرکشور یاد کرد و افزود: اکنون به اینجا آمده‏ام تا در حضور حضرت آیت‏اللّه به کلام‏اللّه مجید و شرافت سربازى‏ام قسم بخورم که در مورد مسئله نفت از راه جبهه ملى و دکتر مصدق منحرف نشوم و از قانون ملى‏شدن صنعت نفت ذره‏اى تخطى نکنم و در برابر، از حضرت آیت‏اللّه تقاضا دارم که مرا مورد عنایت و ارشاد قرار دهند. آیت‏اللّه کاشانى نیز به وى گوشزد کرد که شرط ادامه راه نهضت، آزاد کردن زندانیان، تشکیل مجلس با نمایندگان واقعى مردم و آزادى مطبوعات و پیگیرى سیاست‏هاى قبلى در مورد نفت است. زاهدى نیز قول داد که در مورد مسائل مذکور تأمّل کند. دیرى نپایید که دولت زاهدى مقدّمات ایجاد رابطه با انگلستان را فراهم کرد. آیت‏اللّه کاشانى به محض آگاهى از تصمیم دولت زاهدى مبنى بر تجدید رابطه با انگلستان، پس از مشورت با برخى از رجال سیاسى فعال در نهضت ملى، در روز 20 آذر 1332ش با خبرنگاران داخلى و خارجى مصاحبه کرد. از آن‏رو که زاهدى اجازه انتشار این مصاحبه را نداد، محتواى آن به صورت شب‏نامه به اطلاع عموم رسید. ایشان در آن مصاحبه ضمن تشریح علل و موجبات قطع رابطه با انگلستان، توضیح داد که همچنان موجبات فوق باقى است و از این‏رو، نباید تحت فشار آمریکا به تجدید رابطه تن داد. ایشان متذکر شد: روزى که دولت اعلام تجدید رابطه بدهد، روز عزاى ملى است و مردم باید نوار سیاه به سینه خود نصب کنند.216 همچنین هنگام پخش خبر اقدامات مقدّماتى دولت براى تشکیل مجلس هجدهم، با ارسال نامه‏اى در تاریخ 15 دى 1332ش به زاهدى، خطر تشکیل مجلس فرمایشى را گوشزد کرد و اعلام کرد: اگر چنین مجلسى تشکیل شود، مصوبات آن از نظر ملت هیچ‏گونه ارزشى نخواهد داشت. در جریان انتخابات نیز ـ که روشن شد انتخابات به صورت فرمایشى خواهد بود و نمایندگان به شکلى تحمیلى و انتصابى در مجلس حضور پیدا خواهند کرد ـ با صدور اطلاعیه‏اى، با شجاعت تمام نسبت به این اقدام دیکتاتورمآبانه و به تعبیر خودش، «رفتار قرون‏وسطایى» زاهدى اعتراض کرد و خطاب به شاه اعلام کرد: «اگر دست از خیانت برداشته نشود ملت رشید و غیور ایران با قیام شجاعانه خود خائنین و مسببین بدبختى خود را هرکس و در هر مقام باشد در اولین فرصت ممکنه به شدیدترین وجهى مجازات خواهند نمود.» در این اعلامیه نیز مجددا بر بى‏اعتبارى مصوبات مجلس هجدهم تأکید کرد.217

    آیت‏اللّه کاشانى با دعوت و تشویق مردم به حضور در صحنه‏هاى مختلف مبارزه در این نهضت، حمایت از دکتر مصدق در مقاطع مهم و حساس نهضت، صدور بیانیه‏ها و مصاحبه‏هاى داخلى و خارجى، تهدید به صدور فتواى جهاد در برابر تهدید نظامى انگلیس و... نقش مهمى را در شکل‏گیرى و تداوم این نهضت ایفا کرد. در مجموع، مى‏توان گفت: اگر آیت‏اللّه کاشانى و بیانیه‏ها، اعلامیه‏ها، مصاحبه‏ها، مذاکره‏ها و مهم‏تر از همه، تهدیدهاى وى ـ مثل تهدید انگلیس به صدور فتواى جهاد، تهدید شاه به معطوف کردن مبارزه به سوى دربار و... ـ نبود شاید خیلى زود دکتر مصدق و دیگر یاران ملى وى در برابر فشار بیگانگان، احزاب سیاسى مخالف، دربار و... عقب‏نشینى مى‏کردند و از ملى کردن نفت دست مى‏کشیدند. چنان‏که با اختلاف ایجادشده بین دکتر مصدق و آیت‏اللّه کاشانى عملاً چنین اتفاقى افتاد. اسناد انگلیسى بر این نکته صحّه گذاشته و این امر را تأیید کرده است. در این اسناد آمده است: نفوذ کاشانى باعث شد که مصدق از راه مبارزه با انگلیسى‏ها منصرف نشود.218

    عمده اقدامات و تهدیدات آیت‏اللّه کاشانى مستظهر به تبعیت مردم از ایشان به عنوان فقیه و نایب عام امام زمان (عج) بود و دلیل ترس و واهمه دشمنان داخلى و خارجى از تهدیدات ایشان نیز باور آنها به اعتقاد مردم به لزوم تبعیت از فتواى ایشان و سایرعلما به‏عنوان‏نواب‏عام‏امام علیه‏السلام و پذیرش و تبعیت عملى از فتواى ایشان بود. به همین دلیل است که روزنامه «نیویورک تایمز» مى‏نویسد: آیت‏اللّه کاشانى مى‏خواهد جاى خلیفه مسلمین را بگیرد.219 همچنین در آرشیو وزارت خارجه انگلیس در مورد ایشان آمده است: «امروز به جرئت مى‏توان گفت که آیت‏اللّه کاشانى پاپ شیعیان شده است و همان‏قدر که فرامین پاپ براى کاتولیک‏ها مطاع است، دستورات آیت‏اللّه کاشانى نیز در میلیون‏ها شیعیان خاورمیانه تأثیر قطعى دارد.»220

    فتاوا و اعلامیه‏هاى فقها در رابطه با ملى‏شدن نفت

    علاوه بر آیت‏اللّه کاشانى، سایر فقها و علماى ایران نیز در پیشبرد نهضت ملى‏شدن نفت نقش چشمگیرى داشتند. تعداد زیادى از فقها و آیات در بیانیه‏هاى خود از ایشان حمایت کردند و فتوا به وجوب همراهى، همکارى و مساعدت با آیت‏اللّه کاشانى دادند.

    در خرداد 1327ش که آیت‏اللّه کاشانى تظاهراتى را علیه نخست‏وزیرى هژیر به راه انداخت و عده‏اى از مردم متدین کشته و زخمى شدند، آیت‏اللّه‏العظمى بروجردى در اعلامیه‏اى ضمن حمایت از آیت‏اللّه کاشانى، وى را به عنوان فردى معرفى کرد که براى «صلاح جامعه و ملت و دفع ظلم و ستم، نهضت دینى نموده‏اند» و اقدام ایشان «جز در مقام مبارزه با استبداد و دیکتاتورى» نبوده است. آیت‏اللّه سلطانى نقل کرده است که آیت‏اللّه بروجردى در مورد نهضت ملى‏شدن نفت فرموده بود: روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند؛ اگر با این حرکت مردمى مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط مى‏شود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقاى بهبهانى و علماى تهران نوشتم که مخالفت نکنند.221

    آیت‏اللّه‏العظمى سید محمدتقى خوانسارى از علما و مراجع وقت، در استفتایى که از ایشان در رابطه با ملى‏شدن صنعت نفت مى‏شود، توجه به بحث نفت را از مصادیق روایت «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمؤمن و لا مسلم» دانسته و مى‏گوید: «اگر کسى بگوید این اهتمام در امور مسلمین نیست خلاف وجدان گفته است. اگر حدیث شریف شامل این امر با این اهمیت نباشد پس شامل چه امرى خواهد بود؟» سپس به این نکته اشاره مى‏کند که «بعد از اینکه این مسئله اهتمام در امور مسلمین بود، اگر این حکم را قبول نکنند ردّ قول پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است. دیگر چه جاى عذرى براى ما باقى مى‏ماند، خصوصا با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت‏اللّه کاشانى ـ دامت برکاته ـ که مجتهدى عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار براى مصالح دین و دنیاى مردم با این‏همه جدیت ترغیب و تحریص و مردم را بیدار مى‏کنند دیگر مجال عذرى براى کسى نمى‏ماند.»222 فتاواى مراجع تقلیدى همچون آیت‏اللّه صدر، آیت‏اللّه حجت و آیت‏اللّه فیض صادر و باعث شد توده‏هاى وسیعى از مردم مذهبى کشور به حمایت از ملى‏شدن صنعت نفت قیام کنند.223

    آیت‏اللّه بهاءالدین محلاتى در فتوایى، ابتدا به این نکته اشاره مى‏کند که «واگذار کردن معادن نفت جنوب به انگلیسى‏ها براى دسایس آنها در این کشور اسلامى و ضعیف ساختن، بلکه نابود کردن قواى سیاسى و اقتصادى و دینى این کشور راه وسیعى باز نموده است.» سپس با استناد به این مسئله که «قراردادهاى تحمیلى سابق بین کشور ایران و کمپانى نفت علاوه بر اینکه به دست حکومت‏هاى جابره که شرعا و واقعا ولایتى بر اهالى مسلمانان و ملت مظلوم این کشور نداشته‏اند، به ضرر فاحش و بر خلاف مصلحت مسلمانان بوده لغو و بى‏اثر است»، «تهیه وسایل براى کوتاه کردن دست اجانب از سوء مداخله در کار مسلمین و اعاده عظمت و استقلال نام کشور اسلامى ایران»راازجمله‏تکالیف‏هرمسلمانى‏ذکر مى‏کند.224

    آیت‏اللّه حاج سیدمحمود روحانى قمى نیز با اشاره به اینکه «نفت و معادن آن ملک مسلمین و مال ایرانیان است»، کوتاه کردن دست اجانب را بر اساس آیه نفى سلطه کفار امرى بدیهى و لازم مى‏داند و مى‏نویسد:

    اگر از جهت الغاى بعض شبهات به عنوان ثانوى یک چنین امر بدیهى بر کسى مشتبه شود، با توجه به اینکه مثل حضرت آیت‏اللّه آقاى حاج سیدابوالقاسم کاشانى دام ظله ... در رأس این نهضت مقدس قرار گرفته‏اند و با کمال جدیت امر و قیام فرمایند (بر ملى‏شدن صنعت نفت در سراسر کشور) راهى براى شبهه باقى نمى‏ماند؛ بنابراین، بر تمام مسلمین و هم‏وطنان عزیز حتم و لازم است که نهایت سعى و کوشش را مبذول دارند تا گریبان خود را از چنگال جابرانه اجانب خلاص و سعادت را نصیب خود نمایند.225

    آیت‏اللّه حاج شیخ باقر رسولى، عالم و پیشواى مردم گیلان، در پاسخ به استفتاى عده‏اى از مؤمنان در رابطه با بحث ملى‏شدن نفت، ضمن اشاره به این مطلب که استرداد حقوق مغصوبه از ستمکاران ضرورى و مورد اتفاق و اجماع همه ادیان و اقوام و ملل مختلف دنیاست، مى‏نویسد: پیروى و همکارى با حضرت آیت‏اللّه کاشانى ـ مدظله ـ و جبهه ملى ـ ادام‏اللّه بقائهم ـ و هر سازمانى که بر علیه ستمکاران تأسیس شده، لازم و متحتم است.226

    آیت‏اللّه حاج شیخ عباسعلى شاهرودى، از شاگردان آیت‏اللّه شیخ عبدالکریم حائرى و از اساتید مهم حوزه علمیه قم نیز با صدور اطلاعیه‏اى، کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمانان و ملى نمودن صنعت نفت در سراسر کشور را بر هر مسلمانى لازم و واجب مى‏داند و در مورد حمایت از آیت‏اللّه کاشانى مى‏نویسد: «خصوصا که مثل حضرت آیت‏اللّه العظمى آقاى کاشانى ـ دامت برکاته‏العالى ـ در رأس این نهضت مقدس بوده و تمام اوقات شریف خود را مصروف در رفع ظلم و جور و تأمین آسایش مسلمین مى‏فرمایند... بر همه مسلمانان لازم است از وجود محترم امثال ایشان تبعیت و قدردانى نمایند... .»227

    آیت‏اللّه سیدحسن چهارسوقى رئیس هیأت علمیه اصفهان نیز در پاسخ به استفتاى پیرامون نهضت ملى‏شدن نفت، با اشاره به حرمت سلطه کفار بر مسلمانان و اشاره به این نکته که نفت مایه حیات و زندگانى ملت ایران و حق آنهاست، مى‏نویسد: به حکم عقل قاطع و شرع مطاع، بر هر ذى‏حقى واجب و لازم و تحتم است در حدود قدرت و توانایى حفظ حق مشروع خود را بنماید و از تعرض و مزاحمت غیر به تمام قوا دفاع و جلوگیرى نماید... در این موضوع ملى‏شدن صنعت نفت پیروى از حکم مطاع و فرمایش متبع حضرت آیت‏اللّه کاشانى ـ دامت برکاته ـ لازم است.228

    سایر اعضاى هیأت علمیه اصفهان مثل آیت‏اللّه حاج شیخ مهدى نجفى، حاج شیخ مرتضى مدرسى اردکانى، و حاج سیدمصطفى سیدالعراقین نیز پاسخ‏هایى مبنى بر حمایت از نهضت نفت و حرکت آیت‏اللّه کاشانى ارائه کرده‏اند.229

    آیت‏اللّه چهارسوقى بنا به نقشى که در هدایت مذهبى سیاسى اصفهان بر عهده داشت، مرتب با سران نهضت ارتباط برقرار مى‏کرد و میان آنان تلگراف‏هایى رد و بدل مى‏شد. بخشى از این ارتباط با آیت‏اللّه کاشانى و بخشى دیگر با دکتر مصدق بود. تعداد بسیارى از نامه‏ها و تلگراف‏هاى رد و بدل شده به چاپ رسیده است. همچنین بسیارى از پیام‏هایى که آیت‏اللّه کاشانى یا دکتر مصدق براى مردم اصفهان داشتند، بنا به رسم پیشین، توسط آیت‏اللّه چهارسوقى ابلاغ مى‏شد.230

    آیت‏اللّه حاج شیخ محمدرضا کلباسى از علماى بزرگ مشهد نیز در پاسخ به استفتاى مردم در باب ملى‏شدن نفت، با اشاره به این نکته که معادن نفت ایران حق اولیه ایرانیان است و طلب حق و گرفتن آن از وظایف اولیه هر مسلمانى است، مى‏نویسد: امروز بر فرد فرد مسلمانان لازم است که از موقعیت استفاده و نسبت به استیفاى حقوق حقه خود از شرکت نفت و ملى‏شدن آن مجاهدت، و مساعى جمیله حضرت آیت‏اللّه کاشانى را پشتیبانى نماید.231

    از جمله مى‏توان به اعلامیه‏هاى آیت‏اللّه میرزاکاظم طباطبایى، آیت‏اللّه سیدنورالدین هاشمى شیرازى، آیت‏اللّه طالقانى، و... اشاره کرد.232 همچنین آیت‏اللّه فقیه سبزوارى از علماى مشهد نیز فتوا به لزوم خلع ید از شرکت نفت انگلیس مى‏دهد.233 علاوه بر فتاواى فوق، نامه‏هایى هم از جانب آیت‏اللّه خلیل کمره‏اى و آیت‏اللّه محمدباقر کوه‏کمره‏اى در پشتیبانى از آیت‏اللّه کاشانى ارسال شد. همچنین مى‏توان به سخنرانى آیت‏اللّه سیدجعفر غروى در 8 دى 1329ش و نامه‏اى سرگشاده از طرف طلاب علوم دینى اشاره کرد که در 17 دى 1329ش منتشر شد.234 در مجلس هفدهم شوراى ملى نیز روحانیان هوادار مصدق حضور داشتند که برخى از آنها عبارت بودند از: شمس‏الدین قنات‏آبادى از شاهرود، باقر جلالى موسوى از دماوند، حاج سید جوادى از قزوین، ابراهیم میلانى از تبریز، محمدعلى انگجى از تبریز، و مرتضى شبسترى از تبریز.235

    در اوایل دى‏ماه 1331ش نیز هنگامى که حسین مکى به علت برخى اقدامات دکتر مصدق استعفا داد، آیت‏اللّه صدر از قم به وى تلگراف زد و تلاش کرد او را به پس گرفتن استعفایش ترغیب کند. ایشان در تلگراف مذکور نوشت: استعفاى جنابعالى موجب نگرانى است. بسیار به‏موقع، بلکه مقتضى است که با استرداد استعفاى خود ... با عنایات الهى با اتفاق کامل مبارزات ملت مسلمان ایران را به نتیجه برسانید.236

    چنان‏که گذشت، در جریان ملى‏شدن نفت، ما شاهد فتاوا، اعلامیه‏ها و بیانیه‏هاى علماى شیعه در مناطق مختلف کشور هستیم که حضور مردم در صحنه و دفاع از ایده ملى‏شدن نفت را تکلیف شرعى آنها مى‏خواندند و مردم هم به دلیل اعتقاد به ولایت فقها از جانب معصومان علیهم‏السلام و حجّیت این فتاوا و بیانات به عنوان سخن نواب امام زمان (عج)، تبعیت از آنها را بر خود واجب مى‏دانستند. حوادث کودتاى 28 مرداد نشان داد مردمى که در حمایت از نهضت ملى‏شدن نفت به خیابان‏ها مى‏آمدند، عمدتا بر اساس فتاواى علما و دعوت آیت‏اللّه کاشانى بود؛ چراکه همان مردمى که در 30 تیر 1331ش با اعلامیه آیت‏اللّه کاشانى در ضرورت حمایت از مصدق در برابر شاه به خیابان‏هاى تهران ریختند و فریاد «یا مرگ یا مصدق» سر دادند، یک سال بعد در 28 مرداد 1332ش به دلیل عدم همراهى مصدق با آیت‏اللّه کاشانى، به رغم دستگیرى مصدق توسط عمّال حکومت، دم برنیاوردند.

    نقش تولى و تبرى

    یکى از جلوه‏هاى عنصر ولایت در فرهنگ سیاسى شیعه، بحث تولى و تبرى است؛ به تعبیر دیگر، دوستى با دوستان خدا و اهل‏بیت علیهم‏السلام و دشمنى با دشمنان آنها. در تحولات معاصر، از جمله نهضت ملى‏شدن نفت، بحث تولى و تبرى در قالب نفى سلطه کفار و عدم الفت و دوستى با کفار جلوه پیدا کرده است. آیت‏اللّه کاشانى در اعلامیه‏اى که در مورد ملى کردن صنعت نفت صادر کرد، نتیجه ملى‏شدن صنعت نفت را علاوه بر احقاق حقوق ملت ایران و بازگرداندن ثروت ملى مردم به خودشان، رفع سلطه انگلیسى‏ها بر جان و مال و ناموس مردم ایران ذکر مى‏کند. همچنین آیت‏اللّه‏العظمى سید محمدتقى خوانسارى، از علماى بزرگ آن زمان، در پاسخ به استفتاى «عده‏اى از محترمین و بازرگانان تهران» در رابطه با ملى کردن صنعت نفت با اشاره به بحث سلطه بیگانگان بر کشور، مى‏نویسد: «مسلط نمودن اجنبى بر نفت که مایه حیات این ملت است، غیر از خفت عقل و بى‏علاقگى به جامعه و عدم توجه به مقرّرات و وظایف دینى و ضعف ادراک و عدم رعایت مصالح و مفاسد جامعه چیز دیگرى نبوده و نیست.»237

    آیت‏اللّه بهاءالدین محلّاتى در فتواى خود پیرامون بحث ملى‏شدن نفت، به بحث تبرى و عدم تولى نسبت به کفار در آیه 118 سوره «آل‏عمران» اشاره مى‏کند و مى‏نویسد: «یکى از مقرّرات دینى که براى جلوگیرى از رخنه اجانب در حصار عظمت و شوکت اسلام در قرآن مجید مکررا تأکید شده است ترک دوستى و مراوده با کفار است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ.»... این قبیل آیات در نهى مسلمانان از طرح الفت و دوستى با غیرمسلمانان بسیار است. اینک آیات و سایر دستورات اسلامى، خاصه آنها که براى تحکیم مبانى عظمت و استقلال ایران و مسلمانان بود، پشت سر انداخته شد.» ایشان یکى از مظاهر و مصادیق مخالفت با مضمون آیات فوق را واگذار کردن معادن نفت به عنوان یکى از منابع مهم ثروت و سیادت در جهان، به اجانب مى‏داند. آیت‏اللّه حاج سیدمحمود روحانى قمى نیز در پاسخ به استفتایى در این زمینه، به آیه «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء: 141) اشاره نموده و بحث کوتاه کردن دست اجانب از نفت مسلمانان و نفى سلطه کفار را از ضروریات دین شمرده، آن را امرى غیرقابل انکار و غیرقابل تردید مى‏داند.238

    آیت‏اللّه سیدحسن چهارسوقى از علماى بزرگ اصفهان نیز در جواب استفتاى مردم در مورد ملى‏شدن نفت، با اشاره به آیه نفى سبیل «حرمت تسلیط اجانب و کفار بر مسلمین و اموال و نفوس و اعراض و نوامیس آنها را از بدیهیات و مسلمات» شمرده و اهتمام و جدیت در قطع ید اجانب‏وبیگانگان‏را بر دولت‏وملت‏لازم‏مى‏داند.239

    یکى از جلوه‏هاى جدى و عملى تبرى از کفار و استعمارگران و حامیان آنها که عامل و زمینه‏ساز سلطه کفار بر جامعه اسلامى بودند، ترور هژیر، از زمینه‏سازان قرارداد الحاقى و عامل تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم، بود. وقتى تلاش‏هاى آیت‏اللّه کاشانى و تحرکات مردم و گروه‏هایى مثل «مجمع مسلمانان مجاهد» و «فداییان اسلام» و مقاومت و ایستادگى نمایندگان اقلیت مجلس پانزدهم مانع تصویب لایحه الحاقى گس ـ گلشاییان شد، انگلیسى‏ها و حامیان داخلى‏شان به دنبال تحقق این مسئله در مجلس شانزدهم بودند. لذا آنها به دنبال این بودند که مجلس شانزدهم خالى از اغیار و مخالفان تشکیل شود. بنابراین، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، به بهانه برپایى مجلس روضه در مسجدى که محل نگه‏دارى صندوق‏هاى رأى بود، صندوق‏ها را انتقال داده و در نهایت، در آراء مردم تهران دست بردند و مانع ورود کاندیداهاى جبهه ملى و طرف‏داران آیت‏اللّه کاشانى به مجلس شانزدهم شدند. تحصن کاندیداها به عنوان اعتراض به این عمل نتیجه‏اى نداد تا اینکه با ترور انقلابى هژیر، عامل اصلى این حرکت، توسط سیدحسین امامى از اعضاى گروه فداییان اسلام به رهبرى سیدمجتبى نواب صفوى، دولت مجبور به ابطال انتخابات و تجدید انتخابات تهران شد که نتیجه آن، راه یافتن کاندیداهاى جبهه ملى و آیت‏اللّه کاشانى به مجلس شانزدهم و فراهم شدن زمینه‏هاى مقابله با قرارداد الحاقى انگلیس و گام‏هاى اولیه نهضت ملى‏شدن صنعت نفت بود. همچنین مى‏توان بروز خشم و نفرت و برائت مردم مسلمان ایران از این دسته افراد را در ترور رزم‏آرا نخست‏وزیر وقت در جریان تصویب ملى‏شدن نفت مشاهده کرد.

    عنصر تولى نیز همانند تبرى در نهضت ملى‏شدن نفت جلوه‏هایى داشته است. از جمله، نقل شده است که آیت‏اللّه کاشانى در دوران مبارزه براى ملى‏شدن نفت که گاهى دشمنان به دنبال تفرقه‏افکنى و ایجاد اختلاف از طرق مذهبى، عقیدتى و سیاسى بودند، مناقشات و درگیرى‏هاى داخلى را کمتر از محاربه با امام زمان (عج) ندانست.240

    2. نمادهاى مذهبى

    مناسبت‏ها و مراسم مذهبى

    یکى از شیوه‏هاى آیت‏اللّه کاشانى در جریان مبارزات مردم علیه دیکتاتورى موجود در اواخر دهه 1320ش که مقدّمات نهضت ملى‏شدن نفت را فراهم کرد، ارتباط دادن مراسم مذهبى با امور خاص سیاسى بود که در آن برهه زمانى و در آن فضا این دو قابل جمع نبودند. وقتى در یک مصاحبه، از آیت‏اللّه کاشانى سؤال مى‏شود: «چگونه جنابعالى حاضر شدید محیط بلندپایه عالى مذهبى را ترک گفته، در مسائل پیچیده سیاسى مانند مسئله نفت مداخله کنید؟» پاسخ مى‏دهد: «براى اینکه مذهب از سیاست جدا نیست و هر فرد مسلمانى باید متوجه و مراقب احوال هم‏کیشان خود باشد و به علاوه، میهن‏پرستى یکى از عوامل نجات و سعادت است. اما در موضوع نفت، با تصاحب ثروت ملى خود و استخراج آن به دست خودمان نه تنها براى رفاه حال مردم قدم برداشته‏ایم، با رهایى از تسلط جابرانه انگلستان، استقلال و آزادى خود را تأمین مى‏کنیم.»241

    بر همین اساس، ایشان در بیانیه‏ها، نامه‏ها، پیام‏ها و سخنرانى‏هاى خود، همواره بر ابعاد دینى نهضت تأکید مى‏کند و بر دو بعد دینى و ملى بودن نهضت تصریح دارد.242 همچنین ایشان از فضاى مناسبت‏هاى مذهبى براى پیشبرد نهضت استفاده مى‏کرد. نماز عید فطر و نماز عید قربان، یک راهپیمایى عظیم سیاسى ایجاد کرد که در شرایط سخت دیکتاتورى براى دولت اشکالى بزرگ پیش مى‏آورد و فرصتى براى دامن زدن به مبارزه علیه نظام حاکم بود.243 آیت‏اللّه کاشانى در دوران آغازین حرکت‏هاى بیدارگرانه خود علیه نفوذ استعمار انگلیس در ایران و همراهى حکومت استبدادى و ظالم وقت با آنها، در مراسم اربعین امام حسین علیه‏السلام سخنرانى مى‏نماید و ضمن توضیح اهداف قیام امام حسین علیه‏السلامو شهادت ایشان، با مقایسه فضاى امروز کشور ایران با فضاى زمان امام حسین علیه‏السلام، مى‏گوید: «حسین علیه‏السلام براى جلوگیرى از اوضاع و احوالى نظیر آنچه ما امروز داریم تن به شهادت داد. اگر ما درس فداکارى را از حسین علیه‏السلام گرفته بودیم گرفتار اوضاع غیرقابل تحمل امروزى نمى‏شدیم... آن وجود مقدس خود را فداى دین و آیین و رفع ظلم از مسلمین نمود، و با این وضعیت کنونى که بر همه کس مشهود است، اساس دین و آیین و آسایش مسلمین از کثرت ظلم و تعدى متزلزل است. برادران من! فکر دین و آسایش مردم فلک‏زده بیچاره باشید و با خودخواهى و لاقیدى و تنبلى و ترس، دین و دنیاى خود را به باد ندهید.»244 ایشان همچنین به این نکته اشاره مى‏کند که ما باید از عملکرد حسین‏بن على علیه‏السلام و مراسم عزاى ایشان، مقابله با ظلم و حاکمان ناصالح را بیاموزیم نه صرف عزادارى را. در همین زمینه، جامعه وعاظ تهران در تجمعى که در منزل آیت‏اللّه کاشانى داشتند، پس از مذاکرات مفصل درباره اوضاع عمومى کشور، ضمن اعلام و ابراز پشتیبانى کامل خود از منویات ایشان، اظهار نمودند که در محافل مذهبى نظریات ایشان را به اطلاع عموم مردم خواهند رساند.245

    آیت‏اللّه کاشانى همچنین با مقایسه وضعیت آن روز ایران با وضعیت مسلمانان در زمان قیام امام حسین علیه‏السلام مى‏گوید: وضع مسلمانان در زمان یزید بهتر از حالا بود. کفار به مسلمین باج و خراج مى‏دادند، ولى حالا بر سر ما مى‏کوبند. اسلام رو به توسعه مى‏رفت، ولى حالا رو به زوال است. وضع اجتماعى ما امروز به مراتب بدتر از زمان یزید شده است.246

    ایشان زمام‏داران آن روز جامعه را با زمام‏دارى امیرالمؤمنین علیه‏السلاممقایسه مى‏نماید و با اشاره به مواظبت‏هاى حضرت نسبت به اموال بیت‏المال، ماجراى مشهور خاموش کردن چراغ بیت‏المال هنگام کار شخصى را بیان مى‏کند و مى‏گوید: «حال ببینید تفاوت از کجاست تا به کجا؟ زمام‏داران ما از خزانه کشور اتومبیل‏ها، پارک‏ها، باغ‏ها و هزاران وسیله تعیش فراهم مى‏کنند.»247

    جهاد و شهادت‏طلبى

    در جریان نهضت ملى‏شدن نفت، در مواقع مختلف در نامه‏ها، بیانیه‏ها، سخنرانى‏ها، شعارها و... بارها بر بحث جهاد، شهادت‏طلبى و کشته شدن در راه خدا و فیض شهادت تأکید مى‏شد و با الگوگیرى از شهادت ائمّه اطهار علیهم‏السلام به ویژه امام حسین علیه‏السلام به ترجیح مرگ با عزت بر زندگى با ذلّت‏بار تصریح مى‏شد. آیت‏اللّه کاشانى به عنوان رهبر اصلى نهضت ملى‏شدن نفت، در مقاطع مختلف و با تعبیرات گوناگونى به این نکته اشاره مى‏کرد. ایشان در مراسمى که به مناسبت اربعین حسینى در سال 1326ش در منزلش برگزار شد، فرمود: درس شجاعت و فداکارى را از حضرت سیدالشهدا بیاموزید. مرگ ترس ندارد. اجل یک دقیقه پس و پیش نمى‏گردد... مسلمان نباید ترس داشته باشد. شهامت داشته باشید، ایمان خود را قوى کنید، زیر بار ذلّت نروید، مرگ با شرافت بهتر از زندگى ننگین است.248

    ایشان همچنین در بیانیه‏اى که پس از بازگشت به ایران از تبعید نوشت و در منزل خودش در جمع حاضران توسط دکتر مظفر بقایى قرائت شد، با اشاره به جانبازى و فداکارى خود، مى‏آورد: برادرانم! مثل من، خادمِ فداکارى دارید که بدون طمع و غرض شخصى جان خود را کف دست گرفته براى دین و دنیا شما جانبازى مى‏کنم.249

    در پیامى که آیت‏اللّه کاشانى خطاب به نمایندگان مجلس صادر مى‏نماید تا دیدگاه‏هاى خود را پیرامون بحث نفت به اطلاع آنان برساند، ضمن تأکید بر حقوق شرعى و عرفى مردم ایران نسبت به نفت و سایر حقوق سیاسى و اجتماعى آنان، به جان برکف بودن مردم ایران در احقاق خود این‏گونه اشاره مى‏کند: ملت ایران مشروطیت را با خون خود گرفته و زیر بار استبداد و دیکاتورى نمى‏رود و البته با خون خود هم از آن دفاع خواهد کرد.250

    بر همین اساس است که حسین مکى از طرف هیأت اعزامى به آبادان براى بحث خلع ید از شرکت سابق نفت، در پاسخ به نامه آیت‏اللّه کاشانى مبنى بر حفظ وحدت کارگران و کارمندان و پیشبرد برنامه‏هاى نهضت، مى‏نویسد: «تمام اهالى این استان سربازان از جان گذشته و فداکارى هستند که گوش بر فرمان حضرت آیت‏اللّه دارند (از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن) به وظایف قانونى خود عمل خواهیم کرد، ولو به قیمت جان تمام شود. یا این قانون را اجرا خواهیم کرد یا در خاک این استان مدفون خواهیم گشت.»251

    همچنین هنگامى که در برخى از جراید انگلستان صحبت از اشغال خاک ایران به میان آورده بودند و مى‏خواستند با این قبیل نوشتجات ملت ایران را مرعوب نموده، بلکه به سازش وادارند، مرحوم آیت‏اللّه کاشانى مى‏گوید: در صورتى که دست به چنین جنایتى بزنند، ملت ایران که نابودشده اطماع استثمارى و استعمارى آن دشمنان بشر است، البته کشته شدن در راه حق و حقیقت و دیانت و ملیت خود را ترجیح به این زندگانى ننگین خواهد داد و على اى‏حال در صورت اعمال قوه و ابراز خشونت، از اعلام جهاد خوددارى نخواهد کرد.252

    در جریان مخالفت شاه با اعطاى اختیار پست وزارت جنگ به مصدق که منجر به استعفاى مصدق و نخست‏وزیرى قوام شد، آیت‏اللّه کاشانى براى مقابله با این حرکت، طى اعلامیه‏اى مردم را به خیزش علیه رژیم دعوت کرد: بر عموم برادران مسلمان من لازم است که در این جهاد اکبر کمر همت محکم بربسته و براى آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمارى ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است.253

    سپس ایشان با دعوت از خبرنگاران داخلى و خارجى، مصاحبه‏اى تشکیل داد و طى آن سوگند یاد کرد که اگر قوام نرود اعلام جهاد خواهد نمود و شخصا کفن پوشیده، مردم را همراهى خواهد کرد.254

    استناد به آیات و روایات و شعارهاى مذهبى

    یکى دیگر از جلوه‏هاى نمادهاى مذهبى در نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، استناد به آیات و روایات در بیانیه‏ها و اعلامیه‏ها و شعارهاى مردم در تجمعات و راهپیایى‏هاست. در 27 خرداد 1327ش که قرار بود هژیر کابینه خود را به مجلس معرفى کند، جمع کثیرى از مردم در منزل آیت‏اللّه کاشانى اجتماع کردند و به طرف مجلس به حرکت درآمدند. پیشاپیش آنها قرآن بزرگى را با پرچم سبز رنگ حرکت مى‏دادند، شعار جمعیت «نصرٌ من اللّه و فتح قریب» و «انا فتحنا لک فتحا مبینا» بود. در ضمنِ راه گروه گروه به صفوف راهپیمایان مى‏پیوستند و جمعیت فریادمى‏کرد«مجاهدین‏راه‏دین،خوش‏آمدید،خوش‏آمدید.»255

    آیت‏اللّه کاشانى در جلسه‏اى که با محمد حسنین هیکل مصرى دارد، در رابطه با خواسته‏هاى خود مى‏گوید: «سگ‏هاى انگلیسى، استقلال را از ما گرفتند همان‏طور که قرآن را از ما گرفتند! کو قرآن؟ کجاست احکام قرآن؟» سپس ایشان با اشاره به سخن گلادستون انگلیسى که گفته بود: «مادامى که قرآن در بین امت‏هاى اسلامى وجود دارد راه براى انگلیس بسته است و باید به خاطر اینکه خوب سوارى بدهند قرآن را از آنها گرفت»، به قلمش که روى سجاده‏اش بود اشاره مى‏کند و مى‏گوید: «بنویس از قول من به دولت‏هاى اسلامى، خدمتگزار اسلام و مسلمان‏ها مى‏گوید: هیچ کارى از شما پیش‏رفت نمى‏کند، مگر اینکه زندگى خود را بر پایه‏هاى قرآن استوار کنید.»256

    در پیامى که آیت‏اللّه کاشانى پس از تبعید به لبنان خطاب به ملت ایران مى‏فرستد، براى بیدار کردن ملت و مقابله با استبداد حاکم، به این سخن حضرت اباعبداللّه الحسین علیه‏السلام اشاره مى‏کند: «ان لم یکن لکم دین و لاتخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم.»257

    در جریان بازگشت آیت‏اللّه کاشانى از تبعید به لبنان، در روزنامه «اطلاعات»، ضمن توصیف استقبال عمومى مردم از آیت‏اللّه کاشانى آمده است: اتومبیل‏هایى که در جلو و عقب اتومبیل حامل آیت‏اللّه کاشانى حرکت مى‏کرد، داراى شعارهاى مخصوصى مانند «خدا، استقلال، آزادى» بود.258

    در میتینگى که در روز جمعه 8 دى ماه 1329ش در میدان بهارستان به دعوت آیت‏اللّه کاشانى و برخى از احزاب ملى برگزار شد، افتتاح و ختم میتینگ با قرائت آیات قرآن توسط آیت‏اللّه غروى انجام مى‏شود.259

    آیت‏اللّه محمدتقى خوانسارى در پاسخ به استفتایى پیرامون نهضت ملى‏شدن نفت، تقدیم نفت به بیگانگان را ـ در حالى که ثروت ملى میلیونى متعلق به میلیون‏ها نفر ایرانى است که اکثر آنها دچار مشکلات مالى هستند ـ با بخشیدن ثروت یکى از مسلمان‏ها در راه خدا، در حالى که عائله‏اش بى‏سرپرست مانده بودند، مقایسه مى‏کند و مى‏گوید: پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خاطر عمل فوق که به خودى خود یک عمل حسنه بود، مى‏خواست این فرد را در قبرستان مسلمان‏ها دفن نکند. حال اگر از پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مورد این ثروت عظیم ملى که تقدیم به بیگانگان مى‏شود، سؤال کنیم چه جواب مى‏دهند؟ آن شخص فوق‏الذکر تمام دارایى خود را صرف آزادى (بندگان) کرد و حضرت از او اظهار تنفر فرمود. نسبت ما که دارایى خود را صرف (بنده) کردن آزادگان مى‏کنیم چه خواهند فرمود...؟260

    آیت‏اللّه کاشانى با صدور اطلاعیه‏اى در حمایت از اقدام دولت مصدق براى عرضه اوراق قرضه و تشویق مردم به خرید این اوراق، از این اقدام به «جهاد مالى» تعبیر مى‏کند و مى‏نویسد: «اینجانب عنوان "جهاد مالى" را در این مورد واقعا به‏جا و درست یافتم و آن را نوعى از الهامات ارواح مقدسه شمردم.» در این اطلاعیه، ایشان به آیات متعدد قرآن استناد مى‏نماید. ابتدا با اشاره به آیه «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»(آل‏عمران: 103)، لزوم وحدت ملت در مقابل دشمنان را یادآورى مى‏کند و آیه «لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً» (نساء: 95) را براى چنین ایامى مى‏داند که جهاد با بذل مال ضرورت پیدا مى‏کند. همچنین با اشاره به آیات «مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضا حَسَنا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» (حدید: 11)؛ «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء» (بقره: 261)؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»(کهف: 30) به مردم اطمینان مى‏دهد که نه تنها از خرید اوراق قرضه زیان مالى به آنهانمى‏رسد، بلکه ‏اندوخته‏اى نیز براى آنها به همراه دارد و موجب ‏خیر دنیا وآخرت‏ وپاداش ‏الهى ‏خواهد شد.261

    هنگامى که مصدق لایحه‏اى را به مجلس داد تا اختیارات بیشترى بر خلاف قانون اساسى از مجلس بگیرد، آیت‏اللّه کاشانى به عنوان رئیس مجلس شوراى ملى با طرح این لایحه به دلیل مغایرت با قانون اساسى مخالفت کرد. نکته قابل توجه این است که ایشان با استناد به حکم قرآن و دستورات پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مبنى بر حفظ امانات و ودایع، لزوم حفظ قانون اساسى و عمل به آن را نتیجه مى‏گیرد. در نوشته ایشان آمده است:

    به حکم محکم قرآن مجید که بهترین رهنماى خلق جهان است،... و دستور متقن حضرت خیرالانام که امر و مقرّر است بر ودایع و سپرده‏هاى مردم طریق امانت‏ملحوظ گردد... باید به ‏اطلاع ‏مجلس برسانم... لایحه اختیارات تقدیمى آقاى دکتر مصدق نخست‏وزیر به مجلس شوراى ملى مخالف و مباین اصول‏ قانون ‏اساسى‏ و صلاح‏ مملکت‏ و دولت ‏است.262

    آیت‏اللّه سیدحسن چهارسوقى نیز در فتواى خود در مورد نهضت ملى‏شدن نفت، متن فتوا را با آیه «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ» (حج: 78) شروع مى‏نماید که مشعر به تلاش و جهاد در راه خدا و اعتصام به خداوند در این تلاش و جهاد است. سپس به آیه «نفى سبیل» استناد نموده و حرمت استیلاى کفار بر مسلمانان را مطرح مى‏کند.263

    چنان‏که پیش‏تر هم ذکر شد، عموما علما و فقها در فتاوا و بیانیه‏هاى خود در این نهضت، به آیات و روایات متعددى استناد کرده‏اند.

    3. اماکن مذهبى

    یکى از عناصر فرهنگ سیاسى شیعه که در نهضت ملى‏شدن نقش داشته است اماکن مذهبى به ویژه مساجد است. بسیارى از تجمعات اعتراض‏آمیز مردم در مساجد تشکیل مى‏شد و مساجد مرکزى براى اطلاع‏رسانى و آگاهى‏بخشى به مردم در جریان نهضت بود. در روزهاى آغازین نهضت که گام‏هاى اولیه مقابله با انگلیس و ایادى داخلى آن برداشته مى‏شد، در روز 28 خرداد 1326ش به دعوت «مجمع مسلمانان مجاهد» میتینگى در مسجد امام (مسجد سلطانى یا شاه سابق) ترتیب یافت و افرادى از جمله نواب صفوى علیه‏حکومت هژیر سخنرانى کردند.264

    در روز 31 خرداد 1327ش نیز در پى اقدامات زورگویانه و استعمارگرانه انگلیس در فلسطین، اجتماع بزرگى از مردم در مسجد امام (مسجد سلطانى یا شاه سابق) در جهت حمایت از مردم فلسطین برگزار مى‏شود که در آنجا آیت‏اللّه کاشانى به بحث وحدت اسلامى و ضرورت کمک و حمایت از فلسطینى‏ها تأکید دارد.265

    همچنین زمانى که رزم‏آرا به عنوان نخست‏وزیر وقت و رئیس دولت، مخالفت‏هاى جدى با ملى‏شدن نفت داشت و مانع اقدام مناسب مجلس بود، آیت‏اللّه کاشانى که منتظر اقدام قاطع و فورى مجلس در مقابل دولت بود، به ابتکارى جدید دست زد و با دعوت عمومى از مردم، از ملت خواست تا تکلیف نفت را معلوم کند. در گزارش‏ها آمده است: «از ساعت دو بعدازظهر طبقات مختلف مردم با نظم و ترتیبى که تاکنون کمتر سابقه داشته به مسجد سلطانى رفته و ساعت به ساعت بر کثرت جمعیت افزوده مى‏شد، به طورى که در ساعت 5 بعدازظهر چندین هزار نفر در صحن بزرگ مسجد سلطانى غرفه‏هاى بالا و پایین و سرسرا و حتى خیابان اجتماع نموده بودند.»266 در این اجتماع عظیمى که در ششم بهمن برگزار شد، بعد از سخنرانى‏هاى تبلیغاتى علیه استعمار انگلیس و دولت‏هاى دست‏نشانده و تهدید رزم‏آرا، قطعنامه‏اى به تصویب رسید که ملى کردن صنعت نفت در سراسر ایران غیرقابل تردید اعلام شد.267 این قطعنامه مشتمل بر سه ماده زیر بود:

    1. صنایع نفت درتمام‏کشوربلاقید باید ملى اعلام گردد.

    2. ملت ایران عهدنامه و امتیازهاى سابق را به رسمیت نمى‏شناسد.

    3. ملت ایران کسانى را که در این مبارزه فعالیت مى‏کنند پشتیبانى و تجلیل و تقدیر مى‏کند.268

    همچنین آیت‏اللّه کاشانى در ایامى که ریاست مجلس شوراى ملى را بر عهده داشت، در مسجد انبار گندم که محل عزادارى هیئت‏هاى محلى جنوب شهر بود، حضور پیدا کرد و در رابطه با خطراتى که در آن ایام روند نهضت را تهدید مى‏کرد و زمینه‏ساز تشنج و تشویش اذهان عمومى بود، هشدارهایى داد.269

    بنا به گزارش روزنامه «باختر امروز»، خلیل طهماسبى ضارب رزم‏آرا نخست‏وزیر مخالف ملى‏شدن صنعت نفت، پس از آزادى از زندان پیش از رفتن به منزل شخصى، ابتدا به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‏السلام رفته و سپس به منزل آیت‏اللّه کاشانى مى‏رود و در آنجا نیز اذان مغرب را با صداى خود مى‏گوید.270 این‏گونه رفتارها حاکى از جلوه‏هاى مذهبى و نمادین نهضت ملى‏شدن نفت است که مبارزان اصلى در این نهضت از خود به نمایش گذاشتند.

    نتیجه‏گیرى

    از آن‏رو که دو رکن اصلى جنبش‏هاى سیاسى ـ اجتماعى، «رهبرى» و «مردم» هستند، مراجعه به اسناد و مدارک تاریخى نشان مى‏دهد در جنبش‏هاى سیاسى ـ اجتماعى تاریخ معاصر ایران، از جمله نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، این دو رکن مهم یعنى رهبرى و مردم بر پایه عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در این جنبش‏ها و نهضت‏ها ایفاى نقش کرده‏اند. سیر تحولات نهضت ملى‏شدن صنعت نفت نشان مى‏دهد که در تمام مقاطع نهضت، به ویژه مقاطع حساس و مهم، حضور یا عدم حضور مردم بسیار تأثیرگذار و تعیین‏کننده بوده است. اسناد و مدارک تاریخ نشان مى‏دهد که این حضور مؤثر مردم پیوند وثیقى با عناصر مذهبى و اعتقادات دینى آنها و نمادهاى مذهبى داشته است. یکى از عوامل اصلى حضور مردم در نهضت، فتاوا، اطلاعیه‏ها و بیانیه‏هاى علما و فقهاى شیعه در این مقطع است که مردم ایران به دلیل اعتقاد به نیابت فقها از امام زمان (عج) و حجت کلام و بیان آنها به عنوان حجت شرعى، خود را مکلف به تبعیت از آنها مى‏دانستند. در این زمینه، نمادهاى مذهبى شیعه مثل شهادت‏طلبى و جهاد در راه خدا، مقابله با سلطه کفار و تبرى از دشمنان دین، مناسبت‏ها و مراسم‏هاى مذهبى، استناد به آیات و روایت و شعارهاى مذهبى و دینى نقش مؤثرى در تحریک و تقویت مردم براى مقابله با امتیاز استعمارى نفت و سلطه انگلیس بر منابع ایران داشتند. همچنین رهبرى اصلى این نهضت به معناى عنصر اصلى بسیج و هدایت مردم در مراحل مختلف نهضت با آیت‏اللّه کاشانى بوده است. البته این به معناى نادیده گرفتن نقش عناصر ملى‏گرا مثل دکتر مصدق در جریان نهضت نیست، ولى نمى‏توان رهبرى نهضت و بسیج توده‏هاى مردم را به هیچ وجه به آنها نسبت داد. از این‏رو، بیش از آنکه عناصر و افراد ملى‏گراى سکولار در این نهضت و رهبرى آن نقش داشته باشند، عناصر و نمادهاى مذهبى و رهبران مذهبى نقش داشته‏اند.

     

    منابع

    ـ اخوى، شاهرخ، نقش روحانیت در صحنه سیاسى ایران 1949ـ1954، در: جیمز بیل و ویلیام راجر لویس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانى، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى و کاوه بیات، تهران، نشر نو، 1368.

    ـ جلالى، غلامرضا، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامى، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1377.

    ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده از نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، به کوشش گروهى از هواداران نهضت اسلامى ایران در اروپا، قم، دارالفکر، 1358.

    ـ روضاتى، محمدعلى، زندگانى حضرت آیت‏اللّه چهارسوقى: حاوى شرح حال پیش از یکصد نفر رجال قرون اخیر با 3 شجره و 33 گراور، اصفهان، کتابفروشى تأیید اصفهان، 1332.

    ـ رهدار، احمد، تحول شناخت عالمان شیعه از غرب، پایان‏نامه کارشناسى ارشد، رشته علوم سیاسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385.

    ـ مدنى، جلال‏الدین، تاریخ سیاسى معاصر ایران، چ سوم، قم، جامعه مدرسین، 1369.

    ـ مکى، حسین، کتاب سیاه، تهران، امیرکبیر، 1363.

    ـ نجاتى، غلامرضا، جنبش ملى‏شدن صنعت نفت ایران و کودتاى 28 مرداد 1332، تهران، انتشار، 1368.

    ـ نجمى، محمدصادق، سخنان حسین‏بن على علیه‏السلام: از مدینه تا کربلا، قم، جامعه مدرسین، 1378.

    ـ نشست تخصصى روحانیت و نهضت ملى‏شدن صنعت نفت: مجموعه سخنرانى‏ها و ضمیمه، سخنرانان روح‏اللّه حسینیان، جلال‏الدین مدنى و رسول جعفریان، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى، 1385.

     


    * عضو هیئت علمى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. دریافت: 12/10/90 ـ پذیرش: 25/12/90.

    abotaleby@gmail.com

    188ـ جلال‏الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 1، ص 333و 335.

    189ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده از نهضت ملى شدن صنعت نفت، به کوشش گروهى از هواداران نهضت اسلامى ایران در اروپا، ص 84.

    190ـ روزنامه امید، ش 10.

    191ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده از نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 95ـ96.

    192ـ همان، ص 17.

    193ـ شاهرخ اخوى، نقش روحانیت در صحنه سیاسى ایران 1949ـ1954، در: جیمز بیل و ویلیام راجر لویس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانى، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى و کاوه بیات، ص 154.

    194ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 356.

    195ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 19ـ20.

    196ـ روزنامه اطلاعات، 1 خرداد 1330 و 25 خرداد 1330.

    197ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 21.

    198. Mauritus.

    199. Wren.

    200. Flamingo.

    201ـ ر.ک: روزنامه شاهد، 25 مرداد 1330.

    202ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 133.

    203ـ روزنامه لوموند، به نقل از: روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 134ـ136.

    204ـ همان.

    205ـ حسین مکى، خلع ید کتاب سیاه، ص 377 و 388.

    206ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده....، ص 145.

    207ـ همان، ص 146ـ154.

    208ـ شاهرخ اخوى، همان، ص 158، به نقل از: روزنامه اطلاعات، 9 مرداد 1330.

    209ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 24ـ27.

    210ـ همان، ص 28.

    211ـ روزنامه اطلاعات، 22 فروردین 1332.

    212ـ ر.ک: روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 32ـ34.

    213ـ همان، ص 173.

    214ـ همان، ص 174ـ175.

    215ـ همان، ص 34ـ35.

    216ـ همان، ص 189ـ190.

    217ـ همان، ص 42.

    218ـ همان، ص 136.

    219ـ همان، ص 182ـ184.

    220ـ همان، ص 136.

    221ـ نشست تخصصى روحانیت و نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 18.

    222ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده....، ص 90.

    223ـ غلامرضا نجاتى، جنبش ملى‏شدن صنعت نفت ایران و کودتاى 28 مرداد 1332، ص 117.

    224ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 92.

    225ـ همان، ص 94.

    226ـ روزنامه شاهد، 24 بهمن 1329.

    227ـ همان.

    228ـ نشست تخصصى روحانیت و نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، ص 15.

    229ـ روزنامه شاهد، 10 بهمن 1329.

    230ـ محمدعلى روضاتى، زندگانى آیت‏اللّه چهارسوقى، ص 35ـ36.

    231ـ روزنامه شاهد، 16 اسفند 1329.

    232ـ ر.ک: احمد رهدار، تحول شناخت عالمان شیعه از غرب.

    233ـ غلامرضا جلالى، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامى، ص 118.

    234ـ شاهرخ اخوى، همان، ص 153.

    235ـ همان، ص 157.

    236ـ روزنامه اطلاعات، 24 دى 1331.

    237ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده....، ص 86 و 90.

    238ـ همان، ص 91ـ93.

    239ـ محمدعلى روضاتى، همان، ص 31ـ32.

    240ـ شاهرخ اخوى، همان، ص 158.

    241ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 137.

    242ـ همان، ص 81؛ روزنامه اطلاعات، 1 خرداد 1330.

    243ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 336.

    244ـ همان، ص 324ـ325.

    245ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 131.

    246ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 326.

    247ـ همان، ص 324.

    248ـ همان، ص 325.

    249ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 79.

    250ـ همان، ص 83.

    251ـ همان، ص 143.

    252ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 384ـ385.

    253ـ مجله خواندنى‏ها، ش 97، مرداد 1331، ص 24.

    254ـ روزنامه باختر امروز، 24 تیر 1331.

    255ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 334ـ335.

    256ـ محمد حسنین هیکل، ایران، کوه آتشفشان، ص 67ـ84، به نقل از: روحانیت و اسناد فاش‏نشده... .

    257ـ ر.ک: محمدصادق نجمى، سخنان حسین‏بن على علیه‏السلام از مدینه تا کربلا.

    258ـ روزنامه اطلاعات، 21 خرداد 1329.

    259ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 101 و 104.

    260ـ همان، ص 89ـ90.

    261ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 153ـ154.

    262ـ همان، ص 158ـ159.

    263ـ محمدعلى روضاتى، همان، ص 31ـ32.

    264ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 335.

    265ـ همان، ص 338.

    266ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 99.

    267ـ جلال‏الدین مدنى، همان، ص 367.

    268ـ روحانیت و اسناد فاش‏نشده...، ص 100.

    269ـ همان، ص 131.

    270ـ روزنامه باختر امروز، ش 958، 25 آبان 1331.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابوطالبی، مهدی.(1391) نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى ‏شدن صنعت نفت. فصلنامه معرفت، 21(1)، 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهدی ابوطالبی."نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى ‏شدن صنعت نفت". فصلنامه معرفت، 21، 1، 1391، 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابوطالبی، مهدی.(1391) 'نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى ‏شدن صنعت نفت'، فصلنامه معرفت، 21(1), pp. 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابوطالبی، مهدی. نقش عناصر و نمادهاى مذهبى شیعه در نهضت ملى ‏شدن صنعت نفت. معرفت، 21, 1391؛ 21(1): 69-