معرفت، سال بیست و دوم، شماره هشتم، پیاپی 191، آبان 1392، صفحات 117-

    آسیب‏ شناسى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند در خانواده هنگام ازدواج

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ابوالفضل ساجدی / *استاد - گروه کلام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / sajedi@qabas.net
    خادم حسین فاضلی / *کارشناس ارشد - الهیات و معارف اسلامی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
    چکیده: 
    از دیدگاه اسلام، تشکیل خانواده و تربیت صحیح فرزند، جایگاه ویژه داشته و نردبان صعود شمرده شده است. موفقیت در تربیت عبادى ـ معنوى فرزند، به نبود عوامل آسیب زا در امر ازدواج و گزینش همسر بستگى دارد. ازاین رو، شناخت زمینه ها و عوامل آسیب زاى این عرصه، هنگام ازدواج و پیش از آن، امرى سرنوشت ساز مى باشد. این پژوهش بر آن است که عوامل آسیب زا در تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده خانواده را، هنگام ازدواج و پیش از آن، از دیدگاه منابع دینى و از منظر کارشناسان امر، بازکاوى کند تا براى کسانى که در مسئله ازدواج، نسبت به همسر و تربیت فرزندان آینده شان دغدغه دارند راهگشا باشد. این تحقیق با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى، عوامل آسیب زاى تربیت معنوى ـ عبادى را مورد ارزیابى قرار مى دهد. مواردى همچون: عدم تدین همسر، نابرابرى اعتقادى و فرهنگى داوطلبان ازدواج، بداخلاقى، شراب خوارى، نابرابرى فکرى زوجین، و نیز برخى بیمارى هاى ارثى، ازدواج هاى تحمیلى و... از یافته هاى این تحقیق و از عوامل آسیب زا به شمار مى آیند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     
    سال بیست و دوم ـ شماره 191 ـ آبان 1392، 117ـ132

    خادم حسین فاضلى*
    ابوالفضل ساجدى **

    چکیده

    از دیدگاه اسلام، تشکیل خانواده و تربیت صحیح فرزند، جایگاه ویژه داشته و نردبان صعود شمرده شده است. موفقیت در تربیت عبادى ـ معنوى فرزند، به نبود عوامل آسیب زا در امر ازدواج و گزینش همسر بستگى دارد. ازاین رو، شناخت زمینه ها و عوامل آسیب زاى این عرصه، هنگام ازدواج و پیش از آن، امرى سرنوشت ساز مى باشد. این پژوهش بر آن است که عوامل آسیب زا در تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده خانواده را، هنگام ازدواج و پیش از آن، از دیدگاه منابع دینى و از منظر کارشناسان امر، بازکاوى کند تا براى کسانى که در مسئله ازدواج، نسبت به همسر و تربیت فرزندان آینده شان دغدغه دارند راهگشا باشد. این تحقیق با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى، عوامل آسیب زاى تربیت معنوى ـ عبادى را مورد ارزیابى قرار مى دهد. مواردى همچون: عدم تدین همسر، نابرابرى اعتقادى و فرهنگى داوطلبان ازدواج، بداخلاقى، شراب خوارى، نابرابرى فکرى زوجین، و نیز برخى بیمارى هاى ارثى، ازدواج هاى تحمیلى و... از یافته هاى این تحقیق و از عوامل آسیب زا به شمار مى آیند.

    کلیدواژه ها: ازدواج، خانواده، عوامل آسیب زا، تربیت، فرزند، عبادى و معنوى.


    این مقاله بخشى از طرح پژوهشى «تربیت دینى و شاخص‏هاى آن است که براى مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهورى در حال انجام است.

    * کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏ سره.

    ** دانشیار گروه کلام مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏ سره. sajedi@qabas.net

    دریافت: 18/ 3/ 91 پذیرش: 13/ 6/ 92


    مقدّمه

    حفظ سلامت خانواده و تربیت عبادى ـ معنوى فرزند، باید پیش از تشکیل خانواده و زمان ازدواج، پیش بینى شود. بدین روى، اسلام به پرهیز از گزینش همسران بى ایمان، بداخلاق، ناپاک، فاسق و... توصیه هایى دارد. دین همان گونه که ضوابطى را براى گزینش همسر شایسته ذکر کرده، صفت هاى ممنوعه و نبایسته هاى همسر را نیز تذکر داده است؛ و این، با هدف حفظ سعادت خانواده و تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده مى باشد.

    ازدواج، بزرگ ترین حادثه زندگى است که موفقیت یا شکست در آن، سرنوشت ساز مى باشد. بر هر پسر و دخترى لازم است که پیش از ازدواج، درباره ویژگى هاى همسر نامناسب و غیرلایق، اطلاعات لازم را به دست آورند تا در دام آنان گرفتار نیایند؛ چراکه اگر زن یا شوهر به وظایف اسلامى و اخلاقى خود ناآگاه باشند و یا بدان عمل ننمایند، کانون خانواده، گرم و با صمیمیت نبوده و فرزندان خانواده نیز بى شخصیت و بیگانه از مسائل عبادى ـ معنوى، به بار خواهند آمد. اگر سردى و بى رغبتى بر خانواده سایه افکند، فرزندان نیز بى معنویت و دین گریز، پرورش مى یابند. اسلام، از گروه هایى نام مى برد که باید از پیوند با آنان خوددارى شود. «فلسفه این نهى آن است که فرزند امانت الهى است. براى حفظ این امانت الهى باید در برگزیدن همسر ـ که پدر و مادر آینده است ـ دقت کرد تا این امانت الهى هدر نرود (ایمانى، 1381، ص 68). افزون بر دقت داوطلب ازدواج به شناخت نبایدهاى همسر، والدین پسر و دختر نیز باید بکوشند فرزندان خود را به کسانى نسپارند که آنان را از اسلام، ایمان و اخلاق نیک، و تربیت معنوى ـ عبادى بازدارند.

    برخى داوطلبان ازدواج، بدون توجه به پیامدهاى منفى آن، از روى سلیقه، به این امر سرنوشت ساز اقدام مى کنند، درحالى که از ویژگى هاى بد یک همسر بى اطلاعند. آنان چه بسا صفتى را از شرایط ضرورى همسر مى پندارند، حال آنکه آن ویژگى از مزایاى ضرورى نیست. نیز گاهى در اثر جهالت، ویژگى هاى منفى همسر را، مورد غفلت قرار مى دهند، در نتیجه، ازدواج و تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده شان، با دشوارى هایى مواجه مى شود.

    نوشتار حاضر، با بیان ویژگى هاى ناشایسته همسران و عوامل آسیب زاى تربیت عبادى ـ معنوى فرزندان، به جوانان کمک خواهد کرد تا در پیوند زناشویى، در کمند همسران ناباب گرفتار نیایند.

    همان گونه که افراد هنگام ازدواج، براى پیوند با همسر شایسته، تلاش مى کنند، لازم است همان گونه نیز از ازدواج با افراد داراى اوصاف ناشایست، خوددارى ورزند؛ زیرا ازدواج باید استحکام بخش پایه هاى ایمان باشد. فرزندان آینده، به مثابه میوه هاى پیوند زناشویى هستند، و همسر ناشایست همانند درخت ناسالم میوه سالم نخواهد داد. والدین زمانى مى توانند فرزندان بالنده برجاى گذارند و آنان را به مقامات معنوى و عبادى برسانند که خود نیز داراى اوصاف نیک باشند. اگر پدر و مادر، ناشایسته باشند، بعید است که فرزندانشان به خوبى تربیت شوند. بدین روى، در آموزه هاى دینى، به پرهیز از انتخاب همسران ناباب، تأکید شده است.

    پرسش اصلى پژوهش عبارت است از: اگر قرار است فرزندانى با هویت معنوى ـ عبادى پرورش یابند، از دیدگاه اسلام، عوامل آسیب زاى این مهم، یا نبایدهاى زن و مرد در ازدواج کدام هستند؟

    در پى این پرسش، سؤالات فرعى دیگرى نیز مطرح است؛ ازجمله:

    1. اسلام براى نیفتادن به کام نااهل در ازدواج و جلوگیرى از شکست زوجین، در تربیت عبادى - معنوى فرزندان آینده، چه راه کارهایى پیشنهاد مى کند؟

    2. مسئولیت پدران، مادران و خویشاوندان، در باب پیوند زناشویى دختر و پسر، براى جلوگیرى از آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آنها چیست؟

    3. راهکار پیشنهادى اسلام در همسرگزینى، در چه عرصه هایى قابل بیان است؟

    اهداف پژوهش

    مهم ترین اهداف این پژوهش عبارتند از:

    ـ کشف و به دست دادن راه هاى پیش گیرى از ابتلا به عوامل آسیب زا در تربیت عبادى ـ معنوى فرزندان خانواده، پیش از ازدواج و هنگام آن، با تکیه بر آموزه هاى اسلامى؛

    ـ بازشناسى داده هاى وحیانى، در پرهیز از گزینش همسرانِ با اوصاف بد و پیرایه هاى پلید؛

    ـ آسیب شناسى ازدواج، از نگاه درون دینى و کارشناسان امور، و ارائه راه حل هاى عملى و نظرى، به زوجین و پدران و مادران؛

    ـ توصیف و شناسایى ناهنجارى ها و نبایدهاى زوجین که مى تواند خانواده نوبنیاد را به سقوط بکشاند و به شکل گیرى فرزندان دور از معنویت و عبادت منتهى شود.

    درباره موضوع موردنظر، هرچند مطالبى بسیار کم و پراکنده در کتاب هایى که پیرامون تشکیل خانواده نگارش یافته اند، وجود دارد. کتاب ها و مقالات منتشرشده در این زمینه، بیشتر به عوامل و جنبه هاى مثبت زوجین، پرداخته اند. برخى از این آثار عبارتند از: انتخاب همسر و ازدواج؛ موانع و راه حل ها، تألیف آیت اللّه ابراهیم امینى؛ شیوه همسردارى، نوشته علّامه فضل اللّه؛ بررسى ابعاد تربیتى و روان شناختى دوران عقد از محسن ایمانى؛ نظام خانواده در اسلام نوشته احمد بهشتى؛ نظام خانواده در اسلام تألیف باقر قرشى؛ همسران سازگار و مهارت هاى سازگارى، نوشته على حسین زاده؛ پیوند آسمانى، از احمد حبیب زاده؛ و نقش مادران در تربیت دینى نوشته محمد احسانى. این پژوهشگران غالبا به عوامل تربیت در خانواده پرداخته اند. با بررسى کتاب ها، مقالات و پایان نامه ها، مى توان گفت: متأسفانه در زمینه عوامل آسیب زا و یا موانع تربیت عبادى ـ معنوى فرزند در خانواده، هنگام ازدواج و پس از آن، تحقیق مستقلى انجام نیافته است.

    این مقاله از میان مسائل پراکنده که در پژوهش ها دنبال شده، بیشتر به بیان عوامل آسیب زاى تربیت عبادى ـ معنوى در خانواده هنگام ازدواج، ارائه راه هاى پیش گیرى از آنها، و پرهیز از گزینش همسران ناباب پرداخته است. شاید رویکرد آسیب شناختى همسرگزینى، بیشتر از منظر دینى، از ویژگى هاى این نوشتار باشد.

    آسیب هاى پیش از ازدواج

    آسیب هاى موردنظر، برخى به مقام نظر و برخى به عمل مربوط است. این از آن روست که انتخاب همسر، تار و پودى درهم تنیده از نظر و عمل است. برخى از لغزش هاى ازدواج، حاصل کج اندیشى در مقام نظر و برخى دیگر نتیجه کج روى در عرصه عمل است. با توجه به تعامل و درهم تنیدگى عمل و نظر، آسیب هاى شناختى به صورت بافت هاى پیچیده و تودرتو آشکار مى گردند که در آنها، عمل و اندیشه یکدیگر را تقویت نموده و سبب لغزش در گزینش همسر مى شوند. در خانواده دینى، سعى بر آن است که ازدواج با موفقیت همراه باشد، اما گاهى این سعى، با بن بست هایى روبه روست. بسیارى ناکامى هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند، از سوءفهم و عمل در هنگام ازدواج نشئت مى گیرد. بررسى این ناکامى ها، در گرو شناخت منشأ آسیب هاى ازدواج است، همچنان که رفع این آسیب ها در گرو مشخص ساختن شاخصه هاى ازدواج سالم است. ازاین رو، مى توان آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان، هنگام ازدواج و پیش از آن را به دو ساحت شناخت و رفتار به صورت ذیل تقسیم نمود:

    الف. آسیب هاى شناختى

    اسلام به مرد و زن مسلمان، اجازه انتخاب هر همسرى را نمى دهد؛ چون در ازدواج، باید رضایت خداوند، خیر دنیا و آخرت و پاک ماندن زوجین و نیز تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان، در نظر گرفته شود. اما گاهى داوطلب ازدواج، به دلیل عدم شناخت، در ساحت همسرگزینى مرتکب اشتباه هاى جبران ناپذیر مى شود. در ذیل، به برخى از آسیب هاى شناختى پیش از ازدواج اشاره مى شود:

    1. عدم شناخت درباره اصول زندگى مشترک

    در برخى موارد، به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر، عدم آگاهى نسبت به اهداف و انگیزه هاى ازدواج، بى انصافى ها، پیش داورى ها، عدم احساس مسئولیت، و بى توجهى به اصول اخلاقى، بنیاد ازدواج متزلزل مى گردد. مهم ترین امرى که سبب آسیب پذیرى مى شود، عدم شناخت اصول زندگى مشترک و یا انحراف از هدف ازدواج است. دختر و پسرى که هدف هاى ازدواج را نشناخته اند و نمى دانند که در کدام مسیر باید حرکت کنند و کدام روش و ابزار را براى نیل به هدف انتخاب کنند، با آسیب جدى روبه رو هستند؛ درحالى که توانایى در دانایى است. براى ازدواج و زندگى مشترک موفق، کسب دانایى هایى لازم است و باید مانند هر امر دیگر، مهارت هایى را کسب کرد، وگرنه ازدواج و سرانجام تربیت فرزندان، به ویژه تربیت معنوى و عبادى آنان، به شکست منتهى خواهد شد.

    2. جهل به اوصاف همسر نامناسب

    یکى از آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده، جهل به اوصاف همسر نامناسب، هنگام ازدواج مى باشد. این جهالت سبب مى شود که افرادى در ازدواج، به نبایدهاى همسر و تربیت نسل آینده، اندیشه ننمایند. انسان هاى نادان که اسیر هواها و مغلوب شهوت اند، ممکن است بدون شناخت، اقدام به انتخاب همسر کنند و درنتیجه، با افتادن در کمند همسران نااهل، با مشکلاتى روبه رو گردیده و نسلى فاسد به جامعه تحویل دهند.

    مرد داوطلب ازدواج، باید تأمل کند که سرنوشت زندگى فرزند آینده اش را در دست چه زنى قرار مى دهد، و زن نیز فکر نماید که چه شوهرى را براى زندگى و پرورش فرزندش انتخاب مى کند. بدین روى، اسلام همسر بد را از خاک هم پست تر دانسته است. در این زمینه، امام صادق علیه السلام مى فرماید: «و اما زنان بد، ارزش خاک هم ندارند؛ زیرا خاک از آنها بهتر است (مجلسى، 1379، ج 100، ص 233).

    3. گزینش همسر غیر دین مدار

    یکى از عوامل مهم آسیب زا که استحکام خانواده و نیز تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده را تهدید مى کند، نبود باورهاى دینى و مذهبى در زن و مرد داوطلب ازدواج است. زن و مردى که دچار «بحران ارزش هاى دینى شده اند، ازدواجشان تا چه حد موفق خواهد بود و چه مقدار انتظار تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده از آنان مى رود؟ زن و مردى که خدا از زندگى شان غایب است، چگونه مى توانند فرزندان بامعنویت و اهل عبادت به جامعه تحویل دهند؟

    از رسم هاى نیک هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. این به معناى آن است که زن و شوهر، دستورات قرآن را مبناى عمل خود قرار داده و کتاب خدا را در زندگى مشترک معیار قرار مى دهند. حال اگر آنان در اصل اعتقاد، نسبت به باورهاى دینى سست و بى ریشه باشند، سلامت خانواده و تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان به خطر مى افتد. زمانى که ارزش ها، نگرش ها و باورهاى داوطلبان ازدواج، بر اساس تجمل پرستى، لذت طلبى و مادى گرایى استوار باشد، بى شک، روابط زوجین از معنویت تهى خواهد بود و این از آسیب هاى بزرگ تربیت معنوى ـ عبادى فرزند مى باشد.

    گزینش همسر غیردین مدار آفت بزرگ است؛ زیرا دو شریک زندگى، تحت تأثیر افکار و رفتار یکدیگر قرار مى گیرند. همسر بى ایمان، شریک زندگى را به گناه تشویق نموده و زمینه کجروى را فراهم مى سازد. خانواده هایى که زن یا شوهر، و یا هردو، غیر دین مدارند، نمى توانند فرزندانى متدین و با معنویت تحویل جامعه دهند؛ چون سستى در دین مدارى، تربیت معنوى ـ عبادى کودکان را تحت تأثیر قرار مى دهد؛ زیرا دین مهم ترین پشتوانه تربیت عبادى ومعنوى است(ساجدى ومشکى،1387،ص42ـ55).

    از دیدگاه دین، با هر کسى و داراى هر نوع اعتقاد، نمى توان ازدواج کرد. اسلام، پیوند مسلمان با اهل کتاب را به صورت دائم و ازدواج با زنان مشرک را به طور دائم و موقت، مشروع نمى داند؛ زیرا زن مشرک و بى ایمان، کفویت با مؤمن را ندارد. قرآن مى فرماید: «با زنان مشرک ازدواج مکنید، مگر اینکه ایمان آورند. همانا کنیزکى باایمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هرچند [زیبایى ]او، شما را به شگفتى آورد (بقره: 221).

    اگر دخترى، تنها دنبال پسرى خوش قیافه، داراى منزل و شغل پردرآمد باشد یا اینکه پسر، همسرى را برگزیند که جهیزیه خوب و ثروت کلان داشته باشد و از دین دارى چشم پوشى کنند، زندگى گرم و فرزندان اهل طاعت نخواهند داشت. تهى بودن مبناى ازدواج از معنویت، سرانجامى جز پوچى ندارد. والدین هم مؤظفند فرزندان خود را از انتخاب همسر ناشایست و فاسق که نسبت به وظایف معنوى، دینى و اخلاقى اهتمام لازم را ندارد، جلوگیرى کنند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نسبت به کسى که دخترش را به ازدواج مرد فاسقى درآورد هشدار مى دهد و این عمل او را موجب لعن شدن پدر، مستجاب نشدن دعاهاى او و پذیرفته نشدن اعمال او مى داند.

    ایمان دارى در روابط زناشویى، از نظر معنادهى به زندگى، انجام واجبات و ترک محرّمات، در خانواده اثرگذار است (حیدرى، 1385، ص 20ـ33). در یک بررسى که گلن و ویور انجام داده اند، انجام اعمال مذهبى ـ ازجمله رفتن به کلیسا ـ بیش از هر چیز، رضامندى از ازدواج را پیش بینى مى کند (غبارى بناب، 1374). از نظر اسلام، ازدواج تنها با هدف برآوردن غریزه جنسى نیست، بلکه باید دژى باشد که از زوجین پاسدارى نماید. همسر بى اعتنا به باورهاى دینى، شریک موفقى نخواهد بود. بدین روى، مؤمنان از ازدواج با زنان بى دین نهى شده اند، هرچند که آنان زیبا باشند (بقره: 221). پیشوایان معصوم علیهم السلامپیروان خود را از انتخاب همسران غیردین مدار برحذر داشته اند. مردى با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره همسرگزینى مشورت نمود. حضرت فرمود: «ازدواج کن، ولى بر تو باد که با زن دیندار و باایمان ازدواج کنى (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 30).

    4. ناهمسویى زوجین در هدف

    همان گونه که داشتن هدف در ازدواج ضرورى است، وجود هدف مشترک و همسویى آن ضرورى تر مى باشد. بدین لحاظ، کسانى که قصد ازدواج دارند، در قدم اول باید از همسویى و هدف مشترک، توانایى، علایق و استعداد یکدیگر شناخت پیدا کنند و در صورت شناخت از امور فوق و درک متقابل یکدیگر، اقدام به ازدواج نمایند. عدم توجه به شناخت امور فوق، آسیب تربیتى دارد. براى مثال، اگر داوطلبان ازدواج، هدف همگون و مشترکى نداشته باشند، زندگى آینده شان پایدار نبوده و نیز به تربیت معنوى ـ عبادى فرزند نخواهند رسید؛ چون شوهر و همسر، هریک به راهى خواهند رفت، و به مرور زمان فاصله هایشان بیشتر مى شود و در روابط با یکدیگر دچار مشکل مى گردند؛ چراکه لازمه دست یافتن آنان به هدف خود، دور شدن از دیگرى است. شرط لازم براى دوام حیات خانواده، و تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان، وحدت در هدف و همسویى آن است. بدون داشتن هدف مشترک، امکان ادامه زندگى خانوادگى میسر نبوده و یا دست کم دشوار است.

    نداشتن عقاید مشترک، تشخیص ندادن حق از باطل، رقم نزدن زندگى مشترک بر اساس عقل و منطق، و عدم همکارى در «برّ و تقوا موجبات ناهمسویى در هدف را فراهم مى کند. براى مثال، اگر زوجین از عقل بهره نگیرند، انتخاب اهداف نامعقول، عدم رضایت از زندگى و یا نزاع خانوادگى پیش خواهد آمد. در چنین فضایى، امید به آینده روشن و یا توفیق یافتن در تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان آینده، تصورى واهى خواهد بود. اما اگر همسویى، منطق و عقل بر رفتار و گفتار طرفین حاکم باشد، هر دو به تعیین اهدافى مشترک، ازجمله تربیت سالم فرزند مى پردازند و براى دستیابى به آن و مقابله با موانع موجود تلاش مى نمایند.

    هرقدر هدف هاى زوجین، همگون تر باشد، هم کفوتر بوده و امکان بیشترى براى تداوم حیات مشترک و تربیت معنوى ـ عبادى فرزند موجود خواهد بود؛ چراکه آنچه را زن مى گوید، شوهر مى خواهد و آنچه را شوهر اظهار مى دارد، زبان حال زن او خواهد بود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهفرمود: «به هم شأن [و هم هدف] خود زن بدهید و از هم شأن [و هم هدف] خود زن بگیرید و براى نطفه هاى خود [جایگاه مناسب ]انتخاب کنید (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 29).

    5. غفلت از توافق اخلاقى

    یکى از آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند، نبود توافق اخلاقى بین زوجین است. اگر دختر و پسر در امور دینى، نحوه زندگى، و در ارزش هاى مورد قبول خانواده، به یکدیگر نزدیک نباشند ـ مثلاً، پسر به حجاب، نماز و احکام شرعى معتقد باشد، ولى دختر چنین عقیده اى نداشته باشد، یا اینکه دختر اهل قناعت، ولى پسر ولخرج باشد ـ چنین زندگى فرجامى ندارد. نبود توافق اخلاقى، افزون بر اینکه آسیب آرامش روحى در خانواده به شمار مى رود، از عوامل آسیب زاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند نیز مى باشد؛ چون در این صورت، زمینه به وجود آمدن تربیت معنوى ـ عبادى فرزند فراهم نمى گردد. امیرالمؤمنین على علیه السلاممى فرماید: «بدترین همسر، زنى است که [با شوهر خود ]ناموافق باشد (نورى، بى تا، کتاب نکاح، باب 7).

    6. نابرابرى فکرى و فرهنگى

    دختر و پسرى که داوطلب ازدواج اند، نباید از نظر فکرى و فرهنگى نابرابر باشند؛ چون نابرابرى فکرى و فرهنگى زن و شوهر، موجب ناسازگارى آنان مى شود. ناهمگونى فرهنگى، یکى از شاخص هایى است که زوجین را از یکدیگر دور مى کند؛ زیرا ازدواج نوعى ترکیب بین دو انسان است؛ هر مقدار زمینه یکسانى بین زوجین بیشتر باشد، ترکیب استوارتر بوده و هرقدر عوامل ترکیبى کمتر باشد استحکام این پیوند، متزلزل خواهد بود. روان شناسى ازدواج حکم مى کند که باید عوامل همسانى بیشتر رعایت شود. اگر زن و شوهر از نظر فکر و فرهنگ نابرابر باشند، زندگى، به نزاع منجر گردیده (حیدرى، 1385، ص 75)، زوجین به اهداف ازدواج، ازجمله تربیت معنوى و عبادى فرزند، دست نخواهد یافت.

    زن و مردى که نابرابرى فکرى و فرهنگى دارند، در بسیارى از مسائل با یکدیگر توافق ندارند؛ مانند رفتن و یا نرفتن به مراسم مذهبى، و یا مجالسى که در آن هنجارهاى مذهبى نادیده گرفته مى شود، نحوه مراوده با نامحرمان، گذشت و عدم گذشت، تهمت زدن به دیگران و درآوردن پول حلال و یا حرام. عدم موافقت زوجین در این گونه موارد و یا موارد مشابه، مى تواند سبب اختلافات میان آنان شود. در این صورت، زندگى پایدار زن و شوهر، ازجمله تربیت معنوى ـ عبادى فرزند، آسیب مى بیند؛ چون با ناهمسانى فرهنگى، هرکدام از زن و مرد، به روش خود، فرزند را تربیت خواهد کرد. با اختلاف روش، تربیت معنوى ـ عبادى محقق نخواهد شد، چنان که در ساختن ساختمانى یکى از مهندسان بخواهد با قوانین درست، ساختمانى با استحکام بسازد، ولى شریک دیگر، برابر میل خود بخواهد همان ساختمان را به گونه اى دیگر بسازد. ازاین رو، چنانچه میان زن و مرد سنخیت فکرى و فرهنگى وجود داشته باشد، مانعى کمتر براى تربیت فرزند وجود دارد. زمانى زیان نابرابرى فکرى و فرهنگى، نمایان تر مى شود که زوجین، اصلاً اعتقاد همدیگر را قبول نداشته باشند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «زن عارفه بایستى در کنار مرد عارف قرار گیرد و نه در کنار غیر آن.

    7. جهل نسبت به اهداف متعالى ازدواج یا غفلت از آنها

    از دیدگاه دین، مهم ترین هدف ازدواج، حفظ ایمان و تربیت نسل است. در زمانه حاضر، غالب ازدواج ها بر مبناى امور مادى و انگیزه هاى سکولار، صورت مى گیرد، درحالى که در گذشته هدف دینى بیشتر موردنظر بود. به همین دلیل، حرمت خانواده ها محفوظ بود و ازدواج ها کمتر به طلاق منجر مى شد، و نیز پدران و مادران در تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان موفقیت بیشتر داشتند. اما اکنون که هدف ازدواج، به اشتباه موردنظر قرار مى گیرد، فرجام بسیارى ازدواج ها در امور تربیت فرزند و سعادت خانواده به صورت نیک خاتمه نمى یابد. جهل به اهداف ازدواج، در امور ذیل نمود مى یابد:

    الف. عدم توجه به تولید نسل: ثمره ازدواج، وجود فرزند است. تولید نسل اهمیت شایان دارد؛ زیرا هدف خلقت جهان و کیهان، وجود انسان و پرورش اوست. تربیت فرزند خداپرست و عابد، مطلوب خالق عالم است. وجود فرزند صالح براى والدین، عمل خیر بوده که در سعادت هر دو جهان آنان اثر دارد. فرزند نیک، خانواده را دلگرم مى کند و به زندگى صفا مى بخشد. از همین روست که در احادیث، وجود فرزند به عنوان یکى از اهداف ازدواج بیان شده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر تعداد شما افزوده شود؛ زیرا من در قیامت با امت هاى دیگر به وسیله کثرت شما مباهات مى کنم. حتى به وسیله فرزندى که ساقط شده است (مجلسى، 1379، ج 103، ص 220).

    اگر دو همسر هنگام ازدواج، به تربیت فرزند صالح و امور معنوى ـ عبادى او اندیشه ننمایند؛ بلکه تنها در پى ارضاى امور جنسى و خاموش سازى احساسات جوانى باشند، زمینه موانع و آسیبِ تربیت فرزند در خانواده پى ریزى مى شود.

    ب. غفلت از اطاعت و نیل به ثواب: برخى افراد، در امر ازدواج به مسئله ثواب و نیل به اطاعت خداوند، توجه ندارند، بلکه تنها به امور شهوانى مى اندیشند. درحالى که از منظر اسلام، ازدواج امرى است ارزشمند که اگر با قصد قربت انجام یابد، عبادت محسوب گردیده و پاداش اخروى دارد. افزون آنکه انسان مؤمن، با داشتن همسر مؤمن، مى تواند در طریق انجام وظیفه، از تشویق و کمک هاى او بهره مند گردد. ازاین رو، همسر شایسته و مؤمن از بزرگ ترین نعمت هاى الهى است که براى دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود، و حتى روابط زناشویى نیز مى تواند با انگیزه الهى، باعث نزدیک شدن انسان به خدا باشد. ابوذر غفارى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: آیا ممکن است که ما از نزدیکى با همسرانمان لذت ببریم و پاداش و ثواب هم داشته باشیم؟ حضرت فرمودند: اگر همین عمل را به صورت غیرمشروع انجام مى دادى، آیا گناهکار نبودى؟ عرض کرد: آرى گناهکار بودم. حضرت فرمود: پس اگر از طریق مشروع باشد، اجر و پاداش خواهى داشت (نورى، بى تا، ج 2، ص 531).

    8. جهل به پیامدهاى امور وراثتى

    گاهى در ازدواج، مسئله وراثت مورد غفلت داوطلبان قرار مى گیرد. جهل به عوارض بیمارى هایى که از راه «ژن والدین به فرزندان مى رسند، سبب بیمارى آنان مى شود. عدم آگاهى از این آسیب نیز مانع بزرگ در راه تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان مى باشد؛ چون فرزند، نمادى از پدر، مادر و خانواده خویش است. خمیرمایه هرکس، از خانواده به وجود مى آید. نه تنها بیمارى یا سلامتى والدین، در آینه وجود فرزند نمایان مى شود، بلکه دایى و بستگان همسر نیز در تشکل خصوصیات فرزند نقش دارند. با ازدواج، نسل آدمى، مانند حلقه هاى زنجیر، به هم ارتباط مى یابند؛ همسر که جزو خانواده و شاخه اى از همان درخت است، بیمارى خانواده و صفات فامیل را از راه وراثت و محیط زندگى در خود جذب نموده، سپس به فرزند منتقل مى کند. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «در دامن خانواده اى شایسته (و سالم) ازدواج کنید زیرا عرق (نطفه و ژن ها) تأثیر مى گذارند (طبرسى، 1365، ص 197).

    آن حضرت در جاى دیگر فرمود: «براى نطفه هاى خود جاى مناسب انتخاب کنید؛ زیرا زنان نظیر برادران و خواهران خود فرزند مى آورند.

    امور وراثتى، در امور ذیل مى توانند در فرزندان تأثیرگذار باشند:

    الف. بعد روحى و اخلاقى: فضاى روحى، اخلاقى و عاطفى خانواده، تأثیر ژرف در ساختار شخصیت کودک دارد (فضل اللّه، 1373، ص 35). بدین روى، نباید با افرادى که دچار ناراحتى روحى و خودخورى هستند ازدواج نمود؛ چراکه بیماران روحى، دایم در خود رنج و تلخى احساس مى کنند (قرشى، 1389، ص 41). مرد دیوانه نمى تواند نقش همسر خوب را براى زن و یا نقش پدر آرمانى را براى فرزند ایفا کند، و یا زن غیرعاقل نمى تواند مادر خوبى باشد. بدین خاطر، روایات، ازدواج با افرادى را که از نظر روحى کمبود دارند منع کرده است. از امام باقر علیه السلام پرسیدند: آیا مى توان با زن دیوانه، ولى زیبا ازدواج کرد؟ ایشان فرمودند: خیر (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 57).

    ب. بعد فیزیکى و جسمى: سلامت جسم، از نعمت هاى الهى است و در همسر کمال محسوب مى شود. بیمارى هایى همچون جذام، پیسى و سل نقص بزرگى در همسر هستند. اسلام مى خواهد مسلمانان نسلى سالم داشته باشند. زوجین سالم بهتر مى توانند امور زندگى را اداره کنند، اما نباید از نظر دور داشت که افراد بیمار و یا ناقص العضو نیز انسانند و نیاز به ازدواج دارند. آنان هم مى توانند خود را با شرایط زندگى تطبیق دهند؛ چون مهم ترین معیار در ازدواج، دین دارى، عقل، و نجابت است و افراد معلول و بیمار نیز مى توانند این فضایل را دارا باشند (امینى، 1390، ص 123). چه بهتر که افراد ایثارگر با ازدواج با آنان، رضایت پروردگار را جلب کنند (همان). در عین حال، طبیعى است که معلول و بیمار غالبا نمى تواند در اداره امور خانواده جدیت کند؛ بدین روى، همسر ناگزیر است سختى هاى زندگى را تحمل نماید، و عیب جویى هاى افراد نادان را نیز در نظر بدارد. بدین خاطر، چنین ازدواجى باید بر اساس تحمل استوار باشد، نه بر مبناى احساسات و عواطف زودگذر، تا مبادا، بعدا با بهانه گیرى قلب لطیف انسانى را به درد آورد. باید در آغاز، دشوارى ها را سنجید و سپس وارد عمل شد.

    اما از ازدواج با افرادى که مبتلا به بیمارى هاى مُسرى و خطرناک هستند، باید دورى گزید؛ چراکه پیامدهاى خطرناکى را، به ویژه از نظر جسمى و تربیتى، براى فرزندان به دنبال خواهد داشت.

    ب. آسیب هاى گرایشى

    1. عشق محورى کورکورانه

    در مواردى پسر و دختر، تحت تأثیر جاذبه هاى سطحى، بدون شناخت عقلانى، دلباخته یکدیگر مى شوند. مثلاً، پسرى در خیابان و یا اتوبوس دلداده دخترى گردیده، در پى آن ازدواج صورت مى گیرد. پیگیرى دلدادگى زودگذر، فرجام خوبى ندارد. اگر ازدواج، بر پایه احساسات و عوامل سطحى انجام یابد، دوامى نخواهد یافت. مطایبه هاى زودگذر، چند صباحى شیرین کننده زندگى است، اما سرانجام آن سیه روزى است. اگر تشکیل خانواده، بر مبناى درک عقلانى نباشد، زوجین، در تربیت معنوى ـ عبادى فرزند توفیق نخواهند داشت.

    زوجین در دوره عقد و در تمام دوران زندگى، باید با عقلانیت حرکت کنند و بُعد عقلانى وجود خویش را تعالى بخشند؛ زیرا آنان در پرتو روش هاى عقلانى و اتخاذ رویه هاى مناسب و معقول، فشار روانى کمترى داشته، به آرامش روانى دست مى یابند (ایمانى، 1381، ص 137). ازدواج هایى که تنها با آشنایى در کوچه، دیدن در دانشگاه، تماس تلفنى و یا ملاقات در پارک، پایه گذارى مى شوند، جلوه هایى از ازدواج ناموفق به شمار مى روند (به پژوه، 1388، ص 21ـ22)؛ چراکه در آنها، دیدگاه دینى یا صلاحدید افراد باتجربه لحاظ نشده است. چنین سهل انگارى، عواقبى سوء در پى دارد. از کجا معلوم که پیش تر چنین پیشنهادى از سوى فرد موردنظر، به دیگران داده نشده باشد؟! گاهى انسان براى تهیه یک دست لباس، ساعت ها وقت صرف مى کند و از دیگران نظر مى خواهد، حال آنکه تحقیق درباره همسر، که عمرى باید با او زندگى کرد و مهم تر آنکه نسلى را همراه با تربیت معنوى ـ عبادى، به جامعه تحویل داد، به مراتب ضرورى تر است.

    2. ثروت محورى

    ازآنجاکه برخى افراد، شناختشان بر مبناى ثروت شکل گرفته، شخصیت دیگران را در دارایى ایشان مى دانند و در پى آن، اقدام به ازدواج با فرد پولدار مى نمایند. مثلاً، چون فلان کس دارایى دارد، مشتاق ازدواج، با او مى شوند، درحالى که ثروت امرى ناپایدار بوده و سعادت واقعى، در سایه آن میسور نیست. مسلمان حق ندارد دختر خود را به خاطر دارایى کسى، به نکاح وى درآورد، هرچند ممکن است دارایى مزیتى محسوب شود. برخى والدین، اگر عروس یا داماد ثروتمندى یافتند، فرزند را مجبور به پذیرش ازدواج مى کنند، گرچه آنان رغبتى به آن نداشته باشند (امینى، 1390، ص 121). اگر همسرى که دلبسته زیورآلات و مادیات است نمى تواند شریک خوب زندگى باشد و آسایش فکرى را براى شوهر و فرزندان فراهم سازد. بدین روى، اگر مال و ثروت انگیزه انتخاب همسر باشد، و نه رضایتمندى خداوند و تربیت معنوى ـ عبادى فرزند، برابر منابع دینى، این مسئله توفیقى را به دنبال ندارد؛ زیرا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «هرکس با زنى براى ثروتش ازدواج کند، خداوند وى را به همین امر واگذار مى کند. و هرکس به خاطر جمالش ازدواج کند به چیزى مى رسد که از آن کراهت دارد و هرکس براى دین دارى ازدواج کند، پروردگار هر سه را برایش جمع مى کند (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 31).

    با توجه به اینکه هدف خلقت آدمیان، انجام عبادت در محضر پروردگار و تربیت معنوى ـ عبادى است، خداوند مى فرماید: «جنّیان و آدمیان را جز براى عبادت و پرستش نیافریدم (ذاریات: 56).

    روشن است که عبادت الهى بدون تربیت معنوى ـ عبادى مصداق نمى یابد. ازاین رو، هدفى در کارها، ازجمله ازدواج، شایسته برگزیدن نیست، جز آنکه در مسیر برقرارى معنویت و عبادت خداوند قرار گیرد. اگر انسان به سوى هدف هاى دیگرى مانند مال و ثروت رو مى کند، به این دلیل است که وظیفه خود را در برابر خداوند درک نکرده است. اهمیت عبادت تا بدانجاست که حتى برترین بنده خدا نیز ملزم به انجام آن است. خداوند خطاب به پیامبرش مى فرماید: «اى جامه [به خود ]پیچیده! شب را جز اندکى [براى عبادت] به پا خیز (مزمل: 1و2).

    ازدواجى که تنها بر مبناى مال و ثروت انجام مى یابد، افزون برآنکه برابرحدیث فوق،شخص به اهداف خودنمى رسد، از آسیب جدى تربیت معنوى ـ عبادى نیز به شمار مى رود.

    3. زیبایى محورى

    هرچند انسان، گرایش ها و نیازهاى فطرى و غریزى دارد ـ ازجمله، گرایش به زیبایى همسر، و به همین دلیل، جمال را نمى توان در ازدواج نادیده گرفت ـ اما ازدواج، تنها به خاطر زیبایى و جمال، جلوه هایى از ازدواج ناموفق (به پژوه، 1388، ص 21ـ22) مى باشد. ازاین رو، زیبایى نباید بزرگ ترین هدف باشد، به گونه اى که ایمان، عفت، و نجابت همسر را تحت الشعاع قرار دهد. همسر متدین، سودمندتر از همسر زیباست. در انتخاب همسر زیبا، اما فاقد دین دارى، و یا همسر دیندار، اما فاقد زیبایى، ترجیح در گزینش همسرى دین مدار است.

    توجه به زیبایى در گزینش همسر، نباید از حدّ معمول تجاوز کند. چون خداوند براى هریک از امیال حد تعادل قرار داده است، چنانچه در آنها افراط و تفریط صورت پذیرد، رسیدن به کمال مشکل مى شود. میل به زیبایى نیز نباید انسان را از دیگر اوصاف همسر، به غفلت بکشاند. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «هرکس با زنى تنها براى جمالش ازدواج کند به مطلوب خود نخواهد رسید و هرکس فقط براى مال همسر گزیند، خدا او را به همین امر واگذار مى کند. پس شما به خواستگارى زنى بروید که دیندار باشد (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 31).

    ج. رفتارهاى آسیب زا در تربیت معنوى ـ عبادى فرزند هنگام ازدواج

    1. پیوند با خانواده نانجیب

    یکى از عوامل آسیب زا در تربیت معنوى ـ عبادى فرزند، ازدواج با همسر نانجیب است؛ چراکه رفتار و گفتار خانواده نانجیب، بر تکوین شخصیت دختر و یا پسر اثر مى گذارد (فضل اللّه، 1373، ص 35). اسلام به مرد مسلمان اجازه نمى دهد با زنى که از لحاظ اصل و نسب، فرومایه است ازدواج کند. شوهر یا همسرى که در خانواده بى ریشه خو گرفته، فرزندان خود را از صفات زشت و اعمال اکتسابى شرارت آمیز، تغذیه خواهند کرد (قرشى، 1389، ص 41). ازدواج، با افراد نانجیب، پیامدهاى منفى دارد؛ چراکه بر اساس نظر دانشمندان علم وراثت، طبیعت و خصلت هاى خانواده والدین، بر فرزندان منتقل مى شود. قرآن کریم نیز در این باره مى فرماید: «سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان خداوند مى روید، اما سرزمین بدطینت و شوره زار، جز گیاه ناچیز و بى ارزش از آن نمى روید (اعراف: 58).

    رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: اى مردم! از سبزه مزبله حذر کنید! پرسیدند: اى فرستاده خدا! سبزه مزبله چیست؟ فرمود: زنِ زیباروى که در خانواده رذل و فرومایه پرورش یافته است (کلینى، 1378، ج 5، ص 332).

    پسر یا دختر داوطلب ازدواج، در پیوند خود با خانواده هاى معتادان، سارقان و اشرار، چگونه مى توانند فرزندان صالح و آشنا با امور معنوى ـ عبادى تحویل جامعه دهند؟

    بدین روى، باید در امر ازدواج و تشکیل خانواده از پیوند با افراد نانجیب خوددارى نمود؛ چراکه عدم شرافت خانوادگى ممکن است در نسل ها یکى بعد از دیگرى انتقال یابد.

    2. ازدواج با فاسق

    هدف اصلى ازدواج، بقاى نسل است. در اسلام، ازدواج با فاسق، ممنوع اعلام گردیده است. فلسفه این نهى آن است که چون فرزند، امانت الهى است، براى حفظ این امانت، باید در برگزیدن همسر ـ که پدر و مادر آینده است ـ دقت کرد. شوهر دادن دختر به فرد فاسق نارواست؛ زیرا در دامن شوهر فاسق، بعید است که فرزند صالح تربیت یابد. آنچه یقینى است اینکه فرزند، در پرتو وجود والدین صالح، به رستگارى مى رسد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «در پرتو رستگارى پدران (و مادران) خداوند فرزندان و فرزندزادگان آنان را رستگار خواهد کرد (مجلسى، 1379، ج 10، ص 178).

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «هرکس، دختر عزیز و با کرامتش را به مردى بى دین (وفاسق)شوهر دهد، روزى هزار بار لعنت بر او نازل مى شود (نورى، بى تا، ج 2، ص 538).

    3. ازدواج با سبک سر و غیرخردمند

    ازدواج امر حیاتى است که معمولاً براى هرکس یک بار در طول زندگى، رخ مى دهد. شرط خرد این است که آدمى درباره عقل و زیرکى همسرش تحقیق کند. پیوند با همسر احمق و کم خرد، بلایى است که خانواده را نابود مى کند؛ زیرا همسر احمق، توان مدیریتِ اداره زندگى و تربیت معنوى ـ عبادى فرزند را ندارد. فرزندان همسر سبک مغز، نیز از رشد و بالندگى برخوردار نخواهند شد؛ زیرا کوته فکرى والدین، بر شخصیت کودک اثر مى گذارد (شعارى نژاد، 1364، ص 152). امر زندگى و تربیت معنوى ـ عبادى فرزند کار آسانى نیست. همسر غیرزیرک نمى تواند بنیاد زندگى مشترک را با درایت بر پایه صحیحى استوار سازد و کانون خانواده را گرمى بخشد. بدین خاطر، ازدواج با فرد سفیه که قدرت اداره زندگى را ندارد، افزون بر آنکه خلاف شرع است، عواقب ناگوار تربیتى دارد. به دلیل اثرگذارى حماقت زوجین در فرزند، پیشوایان دین از انتخاب همسر بى عقل و سبک مغز منع فرموده اند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «از ازدواج با زن کودن و احمق بپرهیزید که هم نشینى با آن تباهى عمر، و فرزندش [نیز ]ستمکار است (مجلسى، 1379، ج 103، ص 237).

    حضرت در جایى دیگر فرمودند: «با زن احمق و سبک سر ازدواج نکنید؛ زیرا معاشرت با وى بلایى است بزرگ و فرزندش نیز ضایع خواهد بود (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 56).

    4. غفلت از عفت و پاک دامنى همسر

    همزمان با عصر نوزایى (رنسانس) در غرب، در امور ازدواج، دگرگونى ژرفى پدید آمد (دورانت، 1371، ص 604). جایگاه فریبنده زن ارتقا یافت. تابلوهاى نقاشى، کتاب ها و شعرها را از صحنه هاى مستهجن آکنده ساختند. دیگر قید و بندى نبود تا زنان عصر رنسانس را به عفت وادارد. همین امر به افزایش کودکان نامشروع انجامید که «در هریک از شهرهاى ایتالیاى رنسانس یافت مى شد (همان، ص 607). زناى با محارم گسترش یافت، پاکى دختران رنگ باخت، و روسپى خانه ها به شدت افزایش پیدا کرد (همان).

    برتراند راسل بر آزادى روابط جنسى، تکیه دارد. به نظر وى، ازدواج هاى قدیم، بر محور پاک دامنى زن، غیرت ناموسى مرد، حیا و حُجب زن و مذهبى بودن او، مى چرخید. اما وى این ویژگى ها را مانع روابط جنسى مى داند و خواهان برچیده شدن محدویت هاست. وى از دیدگاهى دفاع مى کند که در آن، «احساساتى از قبیل احساس شرم، احساس عفاف و تقوا، غیرت و... وجود نداشته باشد (مطهرى، 1368، ص 23).

    اما از منظر اسلام، ازدواج نباید بر پایه بى عفتى بنا گردد، زن و شوهر مى خواهند تمام وجود یکدیگر را تصاحب نمایند و دیگرى در این کانون راه نداشته باشد. مرد انتظار دارد که همسرش پاکدامن باشد؛ زیرا زندگى با زن خیانتکار براى مرد غیرتمند قابل تحمل نیست. دین از ازدواج با فرد هرزه و بى عفت، بیزارى جسته است، به ویژه زنى که عیاش و دوست باز باشد. زنى که خداوند درباره او فرموده است: «و نه زنان زشتکار و معشوقه باز (نساء: 25).

    زن نیز هنگام ازدواج، درصدد یافتن شوهر عفیف، و مورد اعتماد است که چشم چرانى نکند، قلبش را از محبت زنان بیگانه خالى نموده و تمام وجودش در انحصار همسر مشروعش باشد. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «کفو بودن در این است که (شوهر و همسر) پاکدامن باشد و از امکانات اقتصادى نیز برخوردار باشد (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 51).

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در جریان بیعت با زنان مکه، از آنان پیمان گرفت که پاسدار پاک دامنى و عفاف باشند (ممتحنه: 12). آن حضرت فرمودند: آیا بدترین زن هایتان را معرفى کنم؟ گفتند: آرى اى رسول گرامى! فرمود: زنى که در فامیلش پست و بى مقدار، و به شوهر فخر فروش، نازا و کینه توز باشد، از کار زشت رو نگرداند، در غیاب شوهر خود را بیاراید و در حضور وى بى پیرایه باشد، سخن شوهر را گوش نکند، از فرمانش اطاعت نکند، در خلوت به خواسته شوهر تمکین نکند، عذر وى را نپذیرد و از خطایش نگذرد (همان، ج 20، ص 34).

    بى عفتى، همان گونه که سبب آسیب رابطه صمیمى زوجین مى شود، موجب آسیب تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان خانواده نیز مى باشد. ازاین رو، کسانى که داوطلب ازدواج اند، با افراد غیرعفیف، پیوند برقرار نسازند؛ چراکه ناپاکى شوهر و همسر، طراوت زندگى و سلامت فرزندان را، نابود مى کند. خداوند در مقام تکلّم با حضرت آدم علیه السلام، به وى سفارش مى کند: «عهد مرا بپذیر و آن را جز در اصلاب مردان پاک و ارحام زنان عفیف به ودیعت مگذار (مجلسى، 1379، ج 15، ص 27).

    اگر پسر و دختر، هنگام ازدواج به این موضوع دقت ننمایند، خود و فرزندانشان به پیامدهاى بى عفتى دچار خواهند شد؛ چون بى عفتى والدین زمینه ناپاکى فرزندان و عدم تربیت معنوى ـ عبادى آنان را نیز فراهم مى سازد.

    5. گزینش همسر بداخلاق

    بداخلاقى و تندخویى، در روابط زوجین مشکلاتى ایجاد مى کند و از محبوب شدن همسر و شوهر نزد یکدیگر مى کاهد. درحالى که نهاد خانواده باید بر مهر و محبت بنا شود و زوجین در کنار هم به آرامش دست یابند تا بتوانند فرزندان بااخلاق، همراه با تربیت معنوى ـ عبادى، پرورش دهند. قرآن کریم مى فرماید: «و از نشانه هاى خدا اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد (روم: 21).

    برابر روایات، نباید با همسر بداخلاق و کج رفتار ازدواج کرد؛ زیرا وى شریک زندگى است. همسر تندخو، نمى تواند خستگى هاى روحى و جسمى طرف دیگر را بزداید و نیز از تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان عاجز خواهد بود. تندخویى، لجبازى، پررویى، بدزبانى، و کینه توزى از مصادیق بداخلاقى است. چنانچه شریک زندگى بداخلاق باشد، دیگر در خانه جایى براى مسرت، شادابى، و تربیت فرزند وجود ندارد. «بداخلاقى اعمال نیک را بر باد مى دهد، همان گونه که سرکه عسل را نابود مى کند (حرّعاملى، بى تا، ج 12، ص 152). همسر بداخلاق اگر وجودش به مثابه عسل باشد، بدخلقى وى، آن گونه وجود او را به فساد مى کشاند که سرکه عسل را.

    تغییر دادن اخلاق بد، هرچند که محال نیست، اما دشوار است. افراد بداخلاق با امتیازات دیگر، باز هم صلاحیت همسرى را ندارند، ائمّه اطهار علیهم السلام پیروان خود را از پیوند با آنان باز مى داشتند. حسن بن بشار مى گوید: به امام رضا علیه السلام نوشتم: یکى از اقوام از دخترم خواستگارى کرده، ولى اخلاق بدى دارد. حضرت در پاسخ نوشتند: اگر دچار بداخلاقى است به او دختر نده (همان،ج14،ص 54).

    اگر شوهر و همسر، شرافت اخلاقى به نظرشان ارزنده نیاید، فرزندانشان، زبون، فرومایه و با دنائت اخلاق، بارمى آیند. در خانواده بداخلاق ، پرورش فضایل اخلاقى و تربیت معنوى ـ عبادى فرزند دشوار است، بلکه فرزندان به عادات پست و اخلاق خشن خو مى گیرند. به یقین، یکى از شاخص هاى موانع تربیت فرزند، انتخاب همسران بداخلاق است. آسیب رسانى بداخلاقى، در تخریب بنیاد خانواده بسیار روشن است.

    همسر، از نظر اخلاق جنسى نیز نباید فاسد باشد؛ زیرا زندگى خانوادگى و تربیت فرزند صالح، نیازمند پاکى اخلاقى در تمام زوایاى زندگى،به ویژه امورجنسى مى باشد.

    6. ازدواج با شراب خوار

    نحوه رفتار والدین، در انتقال خوبى ها و بدى ها به فرزند، اثر دارد. بدین روى، اسلام، ازدواج با مشروب خوار را نهى کرده است؛ زیرا زیان هاى مشروب بر جسم و عقل آدمى، زندگى را از معنویت و عقلانیت تهى مى سازد و با تأثیر بر نطفه و اعضاى بدن، فرزندانى ناقص و نسلى ناتوان تحویل مى دهد. داوطلب ازدواج، نباید با شخص فاسق، آلوده، بى نماز، خیانتکار و یا مشروب خوار ازدواج کند، گرچه ثروتمند و داراى مقام باشد. اسلام، پاکى را شرط مهم ازدواج دانسته و ازدواج با مشروب خوار را نهى نموده است. شراب خوارى نه تنها دامنگیر شخص شراب خوار مى شود، بلکه کودکان خانواده را نیز گرفتار مى کند. اطفال مادران شراب خوار ناتوان و به تشنج مبتلا هستند، استقامت آنان در برابر مشکلات کم است و در برابر عفونت ها آسیب پذیر خواهند بود. نقص فکرى و دماغى، کرى، لالى، عقب ماندگى فکرى، رشد نامناسب، کندذهنى، تمایل به جنایت و دیوانگى هاى حاد، از آثار الکلى و شراب خوارى مادر بر فرزندان است (حجتى، 1370، ج 1، ص 103).

    در روایت آمده است: زنى که کودک فلج و ناقصى در آغوش داشت، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اى پیامبر! مگر نمى گویید خدا عادل است و به کسى ستم نمى کند؟ حضرت فرمود: آرى. زن گفت: ولى خداوند به من ستم کرده و چنین بچه اى به من داده است. رسول خدا پس از لحظه اى درنگ فرمود: آیا شوهرت هنگام آمیزش با تو شراب خورده بود؟ زن پاسخ داد: آرى. حضرت فرمود: بنابراین، جز خودت کسى را سرزنش مکن [این بر اثر مستى و شراب خوارى است].

    قرآن مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید، شراب و قمار و بت ها و... از عمل شیطانند، پس از آنها دورى گزینید، باشد که رستگار شوید. همانا شیطان مى خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد (مائده: 90و91).

    رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: هرگاه شراب خوار به خواستگارى دخترتان آمد، به او زن ندهید (حرّعاملى، بى تا، ج 14، ص 53).

    امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس دخترش را به ازدواج با شراب خوار درآورد، خویشاوندى خود را با وى بُریده است (همان).

    ازدواج با شراب خوار، به آبرو، حیثیت و دین آدمى لطمه مى زند، و نیز زمینه آسیب تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان را فراهم مى سازد. بدین روى، پسر و دختر باید مراقب باشند که در دام چنین همسرانى نیفتند، و نیز والدین تلاش نمایند فرزندانشان را در دام خطرناک شراب خوار گرفتار نسازند، وگرنه نسلشان را تباه نموده اند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «آثار حرام [شرب خمر و مانند آن] در نسل آشکار مى شود (همان، ج 17، ص 81).

    7. ازدواج با معتاد

    افراد غیرخردمند، پیوند زناشویى را بر پایه هاى لرزان، مانند ازدواج با معتاد بنیان مى نهند. چنین ازدواجى، استحکام نداشته و عواقب ناگوارى دارد. هرچند که در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السلام مواد مخدر امروزین وجود نداشته تا درباره آنها نظر داده باشند، اما از ملاک هاى حرمت شراب خوارى و فلسفه منع آن، مى توان به دست آورد: مصرف هر چیزى که به عقل و روان آدمى صدمه بزند، خودفراموشى و نئشگى آورد، مانند شراب است. امام هادى علیه السلام مى فرماید: «خداوند شراب را به سبب نامش حرام نکرده، بلکه به خاطر پیامدهایش حرام کرده است، پس هر چیزى که عواقب شراب را داشته باشد، آن نیز حرام است (همان، ج 25، ص 342).

    شارع حکیم ازدواج با مشروب خوار را به سبب آثار ویرانگر تربیتى و خانوادگى آن حرام نموده است. ازدواج با معتادانى که هروئین، حشیش، تریاک و یا قرص هاى روان گردان را مصرف مى کنند، نیز همانند شراب خوارى عواقب بدى را در پى دارد؛ زیرا مصرف این گونه مواد، عقل را به طور موقت زایل مى کند و درواقع، آثار شراب را دارد. زیان هاى الکل و شراب در تریاک و دیگر مواد افیونى، وجود دارد. مثلاً، مصرف تریاک آثار فیزیولوژیکى منفى مانند کاهش فشار خون، کند شدن حرکات دستگاه گوارشى و وقفه تنفسى را در پى دارد. فرد پس از مصرف آن به سرعت دچار بهت زدگى، درماندگى و ناامیدى شدیدى مى گردد (بهرامى، 1383، ص 31). مصرف مواد مخدر افزون بر زیان مصرف کننده، به اطرافیان، به ویژه به فرزندان خانواده نیز زیان هاى جبران ناپذیر وارد مى کند (احسانى، 1387، 62). زیان هاى ناشى از اعتیاد که به جنین وارد مى شود، شامل: تشنج مزمن، ناپایدارى بهره هوشى، اختلال روانى، فساد اجتماعى، خودکشى، انحراف هاى جنسى و اخلاقى، ارتکاب فحشا، دروغ گویى، مرگ زودرس و مانند آن (حجتى، 1370، ج 1، ص 69) مى باشد. بدین خاطر، نباید از ازدواج با افراد معتاد، تربیت نسل سالم و فرزندانى شایسته را انتظار داشت. درواقع، مصرف مواد مخدر نیز از آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان خانواده هاى معتاد خواهد بود.

    8. عدم توازن سنّى زوجین

    هرچند که زن و مرد بالغ در هر سنى، مى تواند با دیگرى در هر سنى که باشد، ازدواج کند، اما نابرابرى سنّى، از دو بعد روانى و فیزیولوژیک چندان مناسب نیست؛ چراکه خصوصیات روانى یک نوجوان با ویژگى هاى روانى فرد سالخورده قابل مقایسه نیست. ازاین رو، ازدواج مرد سالخورده با دختر جوان به دلیل تفاوت شرایط روانى، به خوشبختى نمى انجامد. عروس جوان به علت عدم ارضاى نیازهاى روانى، یا اقدام به طلاق مى نماید و یا با دلمردگى در انتظار مرگ شوهر، روزشمارى مى کند. مرد سالخورده نیز براى ارضاى نیازهاى همسر جوان، تظاهر به جوانى کرده و رفتارهاى نامناسب، به نمایش مى گذارد (ر.ک: تقویت نظام خانواده، 1386).

    از جنبه فیزیولوژیک نیز خصوصیات نوجوان با فرد کهنسال متفاوت است. مرد کهنسال به خاطر ضعف جسمى، قادر به تأمین نیاز جنسى همسر جوان نبوده و به این دلیل، احساس حقارت مى کند. به همسر جوان نیز احساس سرخوردگى رخ مى دهد (همان). اگر زوجین تناسب سنّى نداشته باشند، از تمایلات جنسى مساوى برخوردار نبوده، نمى توانند به خواسته هاى طبیعى همدیگر پاسخ دهند؛ درنتیجه، نسبت به یکدیگر دلسرد شده و زندگى سعادت مندى نخواهند داشت.

    بنابراین، فرد داوطلب ازدواج باید به تناسب سنّى، توجه کند؛ چون در این صورت، بهتر با هم تفاهم نموده و آرامش خانوادگى فراهم مى شود. افزون آنکه زوجین با تناسب سنّى، در جهت تجربه خانوادگى، بهتر مى توانند در حل مشکلات زندگى به یکدیگر یارى رسانند. البته دختران زودتر از پسران به بلوغ طبیعى مى رسند (فلسفى، 1377، ج 2، ص 124) و ممکن است از پسران هم سن خود، از لحاظ قد و وزن تا دوره بلوغ آنان پیش بیفتند (کلاین برک، 1370، ج 1، ص 314). با توجه به اینکه منابع فقهى نیز فاصله بلوغ دختر و پسر را شش سال دانسته اند (امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 2252)، بهتر است که زن تا حدود پنج یا شش سال، از مرد کوچک تر باشد؛ چراکه زن ها در اثر باردارى و زایمان غالبا زودتر از مردها سلامتى را از دست مى دهند (امینى، 1390، ص 123). صلاح زوجین آن است که زن از شوهر کوچک تر باشد تا بتواند مدت بیشترى تمایلات جنسى شوهر را ارضا کند (همان). اما نباید تفاوت چندان باشد که زوجین صفاى زندگى را از دست بدهند (همان). عدم رعایت تناسب سنى، ممکن است زمینه فساد جنسى را نیز فراهم کند که در آن صورت، رسوایى آن قابل جبران نیست (قائمى، 1363، ص 52). بى تردید، نابرابرى سنّى زوجین، سبب بروز اختلاف خانوادگى و از عوامل آسیب زا در تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان خواهد بود.

    9. ازدواج هاى تحمیلى

    استحکام خانواده، به اختیار هریک از دو طرف ازدواج در گزینش همسر، بستگى دارد. از تشبیه همسران به «لباس استفاده مى شود همان گونه که فرد در انتخاب لباس دلخواه خود آزاد است، بر همین اساس، آزادى افراد در انتخاب همسر، با رعایت مصالح و مقرّرات دینى، امرى روشن است. اگر انتخاب همسر براى آرامش است، باید فرد در انتخاب همسر آزاد باشد. ازدواج تحمیلى نمى تواند آرامش کسى را فراهم سازد. در مواردى، ازدواج صورت جبرى دارد؛ چنان که پدرى طبق میل خود، دختر را شوهر دهد. این ازدواج در عین باطل بودن، زمینه ساز سعادت خانواده نیست. دختر و پسرى که با اکراه و اجبار به ازدواج هم درآیند، سرانجام با طلاق از هم جدا خواهند شد.

    با آمدن خواستگار، والدین باید ویژگى هاى داماد را در اختیار دختر قرار دهند؛ اگر دختر و پسر همدیگر را پسندیدند، ازدواج صورت گیرد. گاهى والدین بدون نظرخواهى و به صورت تحمیلى، براى فرزندان خود تصمیم ازدواج مى گیرند. برخى فرزندان از روى شرم و یا تهدیدهاى والدین، ازدواج اجبارى را مى پذیرند. در نتیجه، دختر را به خانه اى مى فرستند که نه خانه و نه صاحب آن را دوست دارد. او نه تنها به شوهر تحمیلى محبت نمى کند، بلکه دنبال بهانه مى گردد، و با عکس العمل شوهر، ناسازگارى آغاز مى شود. اگر کار به جدایى هم نکشد، آنان عمرى را در عذاب مى گذرانند. سرنوشت آشفته فرزندان چنین خانواده اى نیز روشن است. مسئولیت آن بر عهده والدین است که هنگام انتخاب داماد یا عروس، بدون توجه به خواسته فرزند چنین ازدواجى را به او تحمیل کردند و فرزند خود را از حق آزادى در انتخاب همسر، محروم ساختند. ازدواج هاى مصلحتى نیز سعادت آفرین نیست؛ زیرا بدون توجه به رابطه قلبى دو طرف، شوهر و همسر وجه المصالحة افراد و یا مسائل دیگر مى شوند (همان، ص 71).

    امام صادق علیه السلام در روایتى، بر موضوع عدم اجبار در انتخاب همسر تصریح کرده و در پاسخ به ابن ابى یعفور که از آن حضرت پرسیده بود: من مى خواهم با زنى ازدواج کنم، ولى پدر و مادرم فرد دیگرى را در نظر گرفته اند، فرمود: «با زنى ازدواج کن که خود مى خواهى، و زنى را که پدر و مادرت مى خواهند، رها کن (کلینى، 1378،ج5،ص 401).

    بنابراین، ازدواج تحمیلى نیز از آسیب هاى تربیت معنوى ـ عبادى فرزندان مى باشد؛ زیرا تربیت اینچنینى فرزند در صورتى میسور است که زن و شوهر به همدیگر علاقه داشته باشند.، اما با تنفّر آنان از همدیگر، و کشمکش خانوادگى، روشن است که تربیت معنوى ـ عبادى فرزندانشان، ره به جایى نمى سپارد.

    نتیجه گیرى

    تحقق تربیت عبادى ـ معنوى فرزندان در خانواده با فراهم کردن زمینه آن در آغاز ازدواج با انتخاب همسر مناسب حاصل مى شود. بدون اجتناب از آسیب هاى این عرصه در همسرگزینى، پرورش معنوى فرزندان با سختى هاى فراوانى همراه خواهد بود. راهکارهاى پیشنهادى اسلام براى جلوگیرى از شکست زوجین در تربیت عبادى ـ معنوى فرزندان، رفع آسیب هایى است که به سه عرصه شناختى، گرایشى و رفتارى قابل تقسیم است. آسیب هاى شناختى عبارتند از: عدم شناخت اصول زندگى مشترک، جهل نسبت به اوصاف همسر مناسب، ناهمسویى فکرى و فرهنگى زوجین، جهل نسبت به اهداف متعالى ازدواج، غفلت از توافق اخلاقى. آسیب هاى گرایشى شامل عشق محورى کورکورانه، ثروت محورى و زیبایى محورى در ازدواج است. آسیب هاى رفتارى عبارتند از: پیوند با خانواده نانجیب، عدم توازن سنى زوجین، ازدواج با همسرى که یکى از این صفات را دارد: شراب خوارى، بداخلاقى، اعتیاد، فسق، حماقت، و بى عفتى.

    منابع

    احسانى، محمد (1387)، نقش مادران در تربیت دینى فرزندان، قم، مرکز پژوهش هاى صدا و سیما.

    امینى، ابراهیم (1384)، آشنایى با وظایف و حقوق زن، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

    ـــــ (1390)، انتخاب همسر، چ نوزدهم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى.

    ایمانى، محسن (1381)، بررسى ابعاد تربیتى و روان شناختى دوران عقد، تهران، انجمن اولیا و مربیان.

    به پژوه، احمد (1388)، ازدواج موفق و خانواده سالم چگونه؟، تهران، انجمن اولیا و مربیا.

    بهرامى، هادى (1383)، اعتیاد و فرایند پیشگیرى، تهران، سمت.

    تقویت نظام خانواده و آسیب شناسى آن (1386)، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

    حبیب زاده، سیداحمد (1381)، پیوند آسمانى، قم، مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما.

    حجتى، محمدباقر (1370)، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.

    حرّعاملى، محمدبن حسن (بى تا)، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى.

    حیدرى، مجتبى (1385)، دین دارى و رضامندى خانوادگى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

    دورانت، ویل (1371)، تاریخ تمدن، ترجمه صفدر تقى زاده و دیگران، چ سوم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى.

    ساجدى، ابوالفضل و مهدى مشکى (1387)، دین در نگاهى نوین، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

    شعارى نژاد، على اکبر (1364)، روان شناسى رشد، تهران، شرکت سهامى انتشار.

    طبرسى، فضل بن حسن (1365)، مکارم الاخلاق، چ دوم، تهران، فراهانى.

    غبارى بناب، على، «باورهاى مذهبى و اثرات آنها در بهداشت روان (1374)، اندیشه و رفتار، ش 4.

    فضل اللّه، سیدمحمدحسین (1373)، شیوه همسردارى، ترجمه لطیف راشدى، بى جا، پیام آزادى.

    فلسفى، محمدتقى (1377)، بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، تهران، دفتر فرهنگ اسلامى.

    قائمى، على (1363)، نظام حیات خانواده در اسلام، تهران، انجمن اولیا و مربیان.

    قرشى، باقر شریف (1389)، نظام خانواده در اسلام، ترجمه لطیف راشدى، چ چهارم، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل.

    کلاین برگ، اتو (1370)، روان شناسى اجتماعى، ترجمه على محمد کاردان، تهران، اندیشه.

    کلینى، محمدبن یعقوب (1378)، الکافى، تصحیح على اکبر غفارى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

    گاتمن، جان و نان سیلور (1388)، هفت اصل اخلاقى براى موفقیت در ازدواج، ترجمه مهدى قراچه داغى، تهران، آسیم.

    مجلسى، محمدباقر (1379)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

    مطهرى، مرتضى (1368)، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، چ چهارم، تهران، صدرا.

    نورى، میرزاحسین (بى تا)، مستدرک الوسائل، بیروت، داراحیاءالتراث العربى.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ساجدی، ابوالفضل، فاضلی، خادم حسین.(1392) آسیب‏ شناسى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند در خانواده هنگام ازدواج. فصلنامه معرفت، 22(8)، 117-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابوالفضل ساجدی؛ خادم حسین فاضلی."آسیب‏ شناسى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند در خانواده هنگام ازدواج". فصلنامه معرفت، 22، 8، 1392، 117-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ساجدی، ابوالفضل، فاضلی، خادم حسین.(1392) 'آسیب‏ شناسى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند در خانواده هنگام ازدواج'، فصلنامه معرفت، 22(8), pp. 117-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ساجدی، ابوالفضل، فاضلی، خادم حسین. آسیب‏ شناسى تربیت معنوى ـ عبادى فرزند در خانواده هنگام ازدواج. معرفت، 22, 1392؛ 22(8): 117-