مقابله معنوى با تنیدگى ها از دیدگاه اسلام
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و دوم ـ شماره 192 ـ آذر 1392، 47ـ60
نجیب اللّه نورى1
چکیده
در روان شناسى براى مقابله با تنیدگى (استرس) راهبردهایى مطرح شده است. این راهبردها براى کمک به افراد در برابر تنیدگى هاى نسبتا خفیف مؤثرند، اما در وضعیت هاى بسیار دشوار مقابله هاى معنوى کارسازترند. این مقابله ها به باورها و فعالیت هاى دینى اشاره دارند که به افراد کمک مى کنند تا تنیدگى هیجانى را مدیریت کنند. ازآنجاکه مقابله هایى که با رویکرد اسلامى مطرح شده اند از جامعیت لازم برخوردار نبودند. ازاین رو، بررسى این مسئله با توجه به آموزه هاى دین اسلام درخور توجه است.
هدف پژوهش، ارائه راهبردهاى مقابله با تنش و استرس از دیدگاه اسلام است. در این پژوهش، از روش تحلیل متون دینى استفاده شده است. نتایج راهبردهاى زیر را به عنوان مقابله هاى معنوى از دیدگاه اسلام ارائه مى کند: متعالى نگرى، تفسیر مجدد خوش بختى، تحلیل موقعیت، واگذارى به قدرت برتر، خودآرام بخشى ارادى، پذیرش وضعیت، نگاه امتحانى به مشکلات، تصور زوال پذیرى، تجسم نتیجه نهایى، توجه به ملاقات عزیزان در آخرت، توجه به دادخواهى اخروى، نادیده گرفتن لغزش ها، مقایسه با مشکل بزرگتر، همگانى سازى، امیدوارى، دعا، سبک زندگى مناسب و تحمل افزایى.
کلیدواژه ها: مقابله، مقابله معنوى، راهبرد، تنیدگى، دیدگاه اسلام.
1 دانشجوى دکترى روان شناسى عمومى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. noori1351@gmail.com
دریافت: 23/ 9/ 91 پذیرش: 29/ 7/ 92
مقدّمه
در دو دهه اخیر از میان راهبردهاى مختلف مقابله، راهبردها و سبک هاى مقابله معنوى بیش از پیش توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. شروع تحقیقات درباره مقابله مذهبى و معنوى با کار پارگامنت آغاز شده است. او فرایندهاى رفتار دینى را در مقابله با استرس مورد توجه قرار داد و بر نقش ارزشیابى ها یا اسنادهاى دینى در مقابله با رویدادهاى تنیدگى زا تأکید کرد (Pargament & Hahn, 1986). راهبردهاى مقابله عادى (غیردینى) در زندگى افراد، مهم و کارسازند. این راهبردها که مقابله خودهدایت بخشى» نامیده مى شوند تنها در شرایط عادى و معمولى مؤثر واقع مى شوند، اما در شرایط بسیار حاد و غیرعادى کارآیى ندارند. در چنین شرایطى، تنها راهبردهاى مقابله معنوى تأثیر اساسى دارند (1997, p. 21 Pargament,).
سؤال اصلى: با مراجعه به منابع اسلامى چه راهبردهایى براى مقابله با تنیدگى مى توان به دست آورد؟
سؤالات فرعى: 1. چگونه مى توان با نگاه متعالى به تنیدگى ها، با آنها مقابله کرد؟ 2. چگونه با تغییر نگرش فرد براساس آموزه هاى اسلام، با تنیدگى ها مقابله کرد؟ 3. چگونه مى توان از ارتباط معنوى با پروردگار، براى مقابله با تنیدگى ها استفاده کرد؟
تعریف مقابله معنوى و معنویت
پیش از آنکه به تعریف مقابله معنوى بپردازیم، لازم است مقابله به معناى کلى (غیرمعنوى) تعریف شود: مقابله به معناى کلى آن عبارت است از به کاربردن راهبردهاى رفتارى ـ شناختى و مهارت هاى دفاعى براى کاهش استرس» (یزدانى و آزاد، 1382). اما مقابله معنوى در یک تعریف کوتاه به باورها و فعالیت هاى دینى اشاره دارد که به فرد کمک مى کند تا تنیدگى هیجانى یا رنج بدنى را مدیریت کند (Koenig, 1994, p. 161). مشخص شدن تعریف دقیق از مقابله معنوى»، به تعریف معنویت» بستگى دارد. ولى تعریف معنویت کار دشوارى است. ماهیت پیچیده و مبهم مفهوم معنویت باعث شده است که یک تعریف مورد توافق در مورد آن وجود نداشته باشد. مک شیرى (McSherry) معنویت را شخصى، یگانه، جهانى و مبهم دانسته است. کاولى (Cawley) به دلیل فزونى ادراکات و تصورات فردى، ارائه یک تعریف استاندارد از معنویت را ناممکن مى داند. رایت (Wright) تصریح مى کند که معنویت یک فعالیت عقلانى نیست، بلکه یک تجربه عاشقانه است. مک شیرى معنویت را به عنوان یک میل توصیف مى کند که برخى از معانى و اهداف را در زندگى ما مشخص مى سازد و یک وجود است که ما را در تولید انگیزه ها و اهداف یارى مى رساند و منجر به احساس کمال در ما مى شود. دیگران دید آزادترى نسبت به معنویت دارند و معنویت را به عنوان اتخاذ بالاترین ارزش در زندگى فرد معرفى کرده اند. بنابراین، جابه جایى و جدا شدن یک فرد از منبع معنا مى تواند منتهى به چیزى شود که درماندگى معنوى» (Spiritual Distress) نامیده مى شود. برهارد (Burnhard) اظهار مى دارد که درماندگى معنوى زمانى رخ مى دهد که فرد نتواند زندگى خود را توسط معنا غنى سازد که در این صورت، فاقد انگیزه و دردناک خواهد بود. یک مرد مسن بدون خجالت اشک مى ریزد. زمانى که علت را مى پرسند مى گویند همسرم در اثر حمله قلبى پیش از رسیدن به بیمارستان درگذشته است. او زندگى خود را بى معنا و تهى توصیف کرده است (Kelly, 2004, p. 162). به طور کلى، معنویت به هر معنا باشد، سه مفروضه اصلى دارد: 1. خدایى هست؛ 2. انسان مخلوق خداوند است؛ 3. ارتباط نامرئى در جهت ارتباط انسان با خدا وجود دارد (اعتمادى، 1384). ازاین رو، پارگامنت که پیشگام در پژوهش هاى مربوط به مقابله معنوى است، به اهمیت دلبستگى یا ارتباط معنوى با خدا به عنوان عامل کلیدى در فرایندهاى مقابله دینى تأکید کرده است (Belavich & Pargament, 2002).
سبک ها و راهبردهاى مقابله
زمانى که یک پژوهشگر مى خواهد در زمینه مقابله به طور کلى یا مقابله معنوى به معناى خاص به مطالعه بپردازد، یکى از سؤالاتى که ذهن او را درگیر مى کند، این است که به طور کلى چه تعداد راهبرد مقابله اى غیردینى و چند راهبرد مقابله اى دینى داریم و هرکدام از این راهبردها به چند نوع یا چند سبک دسته بندى مى شود؟ در این زمینه، توافق نظر کلى وجود ندارد.
سبک ها و راهبردهاى مقابله عادى
فولکمن و لازاروس (1980) راهبردهایى را که هدفشان تغییر موقعیت تنیدگى زاست، راهبردهاى مقابله هاى مسئله محور» نامیده اند. اما در خصوص دو نوع دیگر، یکى تلاش براى تغییر تفکر خود درباره موقعیت و دیگرى، تلاش براى تغییر پیامدهاى عاطفى نامطلوب را مقابله هاى هیجان محور» نامیده است (میرنسب، 1389). یکى از معروف ترین ابزار در زمینه راهبردهاى مقابله اى معمولى پرسش نامه نوجوانان فرایدنبرگ و لوئیس (1993) است که در این پرسش نامه راهبردهاى مقابله به سه سبک کلى تقسیم بندى مى شوند:
الف) سبک مقابله حل مشکل: این سبک شامل هشت راهبرد است: 1. حمایت اجتماعى؛ 2. تمرکز بر حل مشکل؛ 3. سخت کوشى و موفقیت؛ 4. تفریحات فیزیکى؛ 5. راه هاى آرامش بخش؛ 6. حفظ تعلق خاطر؛ 7. تقویت رابطه با دوستان؛ 8. تمرکز بر جنبه هاى مثبت.
ب) سبک مقابله غیرمولد: این سبک داراى هشت راهبرد است: 1. نگرانى؛ 2. حفظ تعلق خاطر؛ 3. تفکر آرزومندانه؛ 4. کنار نیامدن؛ 5. نادیده گرفتن مشکلات؛ 6. کاهش تنش؛ 7. خوددارى؛ 8. سرزنش.
ج) سبک مقابله مراجعه به دیگران: این سبک شامل چهار راهبرد است: 1. جست وجوى حمایت اجتماعى؛ 2. حمایت معنوى؛ 3. کمک حرفه اى؛ 4. اقدام اجتماعى (Cheshire & Compbell, 1997).
سبک ها و راهبردهاى مقابله معنوى
آنچه در بالا مطرح شد، در مورد سبک هاى مقابله به معناى عام آن است. اما راهبردهاى مقابله معنوى نیز به سه سبک کلى تقسیم شده اند:
1. سبک اشتراکى: در سبک مقابله اشتراکى، فرد با استعانت از خداوند به مقابله با مشکلات برمى خیزد. در این سبک مقابله، خداوند به مثابه یک همراه در فرایند حل مشکل مشارکت داردومسئولیت حل مشکل،فرایندى است مشترک.
2. سبک تمکین (تفویض): در سبک مقابله تمکین، فرد در حل مشکلات خود نقش کاملاً منفعلانه بر عهده مى گیرد. در این سبک، افراد بدون هیچ کار و مداخله اى از طرف خودشان مسئولیت تمام امور را به خداوند مى سپارند.
3. سبک خود ـ جهت بخشى: در سبک خود ـ جهت بخشى فرد مسئولیت کامل مقابله با مشکلات را بر عهده مى گیرد. در این سبک، اساسا عقیده بر این است که خداوند در صورت لزوم مهارت مقابله با مشکلات و حل موفقیت آمیز را به فرد عطا خواهد کرد (ساعد و روشن، 1387).
پژوهش هاى انجام شده در مورد اثربخشى سبک هاى مقابله هنگام رویارویى با رویدادهاى تنیدگى زاى بزرگ و کوچک نشان مى دهد که سبک مقابله اشتراکى، پیامدهایى مثل سلامت روانى و کاهش آشفتگى هاى روانى را در پى دارد، اما سبک مقابله تمکین با کاهش عاطفه منفى و رضایت از زندگى هنگام رویارویى با مشکلات همراه است. تحقیقات نشان مى دهد که سبک مقابله اشتراکى بیشتر مثمرثمر است (همان).
4. سبک مقابله التماس: با اینکه پارگامنت و همکاران تنها سه سبک بالا را در زمینه مقابله معنوى مطرح کرده اند، اما برخى از محققان سبک مقابله التماس» را نیز مطرح کردند. مشخصه اساسى این سبک مقابله آن است که فرد، ضمن امتناع از پذیرش وضع موجود، از خداوند استدعا و دادخواهى دارد که مداخله کند و به صورت معجزه آسا او را به نتایج موردنظر خویش برساند و مشکل راحل کند(همان).
مقابله مذهبى اسلامى
یکى از پژوهشگران، در پژوهش خود از یازده گویه براى سنجش مقابله هاى مذهبى متناسب با فرهنگ اسلامى استفاده کرده است. محتواى این گویه ها شامل موارد زیر است: دعا براى حل مشکل، انجام فرایض براى حل مشکل، توکل به خدا هنگام مواجهه با مشکلات، تفکر در مورد معنا و مفهوم زندگى، مشورت با متخصص، پناه بردن به دارو و سیگار، آشنایى به امور دیگر براى فراموش کردن مشکلات، توسل به نذر و نیاز، اعتقاد به خیرات، رفتن به اماکن مذهبى (زیارت) و شرکت در مراسم مذهبى (شعاع کاظمى، 1388). در یک پژوهش دیگر، براى سنجش مقابله مذهبى اسلامى از یک پرسش نامه حاوى 10 آیتم استفاده شده است. در هر آیتم یک موقعیت تنش زا ارائه مى شود. مقابله و اقدام فرد مى تواند یکى از پنج نوع اقدام باشد: 1. اقدام شخصى: تلاش خود فرد در جهت مواجهه با موقعیت (مقابله غیر مذهبى)؛ 2. اقدام اجتماعى: کمک خواستن از دیگران (مقابله غیرمذهبى)؛ 3. اقدام طبیعى: کمک گرفتن از عوامل طبیعى (مقابله غیرمذهبى)؛ 4. اقدام توکلى محور مذهبى فعال: تلاش خود فرد همراه کمک خواستن از خدا؛ 5. اقدام تفویضى محور مذهبى منفعل: اقدام فرد منحصر است به کمک خواستن از خداوند بدون تلاش فردى (میرنسب، 1389). در پژوهش دیگر، براى سنجش مقابله مذهبى اسلامى نوجوانان ایرانى از یک مقیاس پنج گویه اى استفاده شده است. در این مقیاس، از مقابله هایى مانند خواندن قرآن، ایمان داشتن به خدا، درخواست کمک از امامان معصوم علیهم السلام، توجه به نماز و پرداخت صدقه استفاده شده است (آبیارى و آگیلاروفایى، 1383).
همچنان که مشاهده مى شود، در مطالعات بالا استقصاى کامل از متن آیات و روایات نسبت به مقابله هاى مذهبى اسلامى صورت نگرفته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با مراجعه به متون درجه اول اسلامى به استخراج مقابله هاى مذهبى اسلامى با جامعیت بیشتر پرداخته است.
راهبردهاى مقابله اسلامى
در این نوشتار، تعدادى از راهبردهاى مقابله اى برگرفته از آیات و روایات ارائه شده است. شواهد به دست آمده از آیات و روایات تأیید مى کنند که این راهبردها در جهت مقابله با تنش و کسب آرامش مؤثرند.
1. متعالى نگرى
یکى از نگرش هایى که دین اسلام به پیروان خود مى آموزد آن است که مشکلات دنیا را در برابر مشکلات آخرت ناچیز تصور کنند. امام صادق علیه السلام مردى را دید که در مصیبت از دست دادن فرزند خود جزع و بى تابى مى کند. حضرت فرمود: اى مرد، به خاطر مصیبت کوچک بى تابى مى کنى و از مصیبت بزرگ تر غافل شده اى؟! اگر براى راهى که فرزندت رفته آماده بودى این قدر بى تابى نمى کردى، مصیبت آماده نبودنت بزرگ تر از داغ فرزندت است» (صدوق، 1400ق، ص 358). در این سخن، به خوبى مشاهده مى شود که امام علیه السلام مى خواهد فرد با در نظر گرفتن مصیبت بزرگ آخرت، مصیبت از دست دادن فرزندش کوچک جلوه کند. زمانى که مصیبت کوچک جلوه کند، تحمل آن آسان تر خواهد شد. متعالى نگرى درواقع، به نوع نگاه فرد به کل جهان و به دنبال آن، به مشکلات و رویدادهاى تنش زاى زندگى مربوط مى شود. اسلام هدف متعالى زندگى را سعادت اخروى معرفى مى کند و مشکلات زندگى روزمره را در مقایسه با خسارت هاى اخروى کم اهمیت جلوه مى دهد. این نگاه به فرد کمک مى کند که با سهولت بیشترى با رویدادهاى تنیدگى زا کنار بیاید.
2. تفسیر مجدد خوش بختى
آموزه هاى اسلامى به طور کلى، نوع نگاه به خوش بختى را تغییر مى دهد. اگر مردم خوش بختى را به شغل خوب، درآمد خوب، جایگاه اجتماعى مناسب، زن و خانواده خوب، بچه هاى خوب، خانه جدید، ماشین مدل بالا و مانند آن بدانند، به خاطر نداشتن یا از دست دادن آنها دچار فشار روانى و تنیدگى مى شوند. اما دین اسلام تعریف دیگرى از خوش بختى ارائه مى دهد. قرآن کریم مى فرماید: کسانى که ایمان به غیب دارند، نماز به پا مى دارند و انفاق مى کنند، خوش بخت و رستگارند» (بقره: 3ـ5). امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: خوش بخت کسى است که عبادت خالصانه انجام دهد» (تمیمى آمدى، 1366، ص 167)، خوش بخت کسى است که از عذاب بترسد و ایمان آورد و به امید ثواب، کار شایسته انجام دهد» (همان)، خوش بخت ترین مردم کسى است که لذت زودگذر را به خاطر لذت پایدار رها کند» (همان). کسى که خردش بر گرایش درونى او غلبه کند، رستگار است» (همان) و بدبخت ترین فرد کسى است که دین خود را به دنیاى دیگران بفروشد» (همان). این سخنان معناى متفاوتى به خوش بختى مى دهد. اگر این نگاه در زندگى فرد حاکم باشد، با کاستى ها، مشکلات و فقدان ها راحت تر کنار مى آید و فشار روانى کمترى را متحمل مى شود. نوع نگاه به خوش بختى نحوه برخورد فرد با چالش هاى زندگى را تعیین مى کند.
3. تحلیل موقعیت
تحلیل موقعیت به این معناست که فرد در زمانى که به خاطر یک مشکل یا مسئله دچار فشار روانى شده است، بتواند آن موقعیت را با استفاده از نیروى تفکر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، درباره آن بیندیشد، در صورت امکان براى آن راه حل بیابد و در صورت عدم امکان، از آن اجتناب کند یا آن را بپذیرد.
اسلام به طور مداوم به تفکر و اندیشیدن تشویق کرده است. حل مشکلات در پرتو اندیشیدن، نوعى تحلیل موقعیت» است. بسیارى از فشارهاى روانى که افراد تحمل مى کنند، به این دلیل است که نمى توانند به راحتى فکر کنند و مسئله را حل کنند. تحلیل موقعیت مستلزم به کارگیرى نیروى تفکر است. اسلام مکرر مردم را تشویق مى کند که از فکر خود استفاده کنند و نیروى تعقل خود را به کار گیرند. فرد هنگام مواجهه با مشکل مى تواند با استفاده از نیروى عقل موقعیت را تحلیل و مشکل را حل کند. امام حسین علیه السلام فرمود: اگر به خردمندى مصیبتى وارد شود، اندوه را با دوراندیشى از میان برمى دارد و خرد را به چاره اندیشى وامى دارد» (محمدى رى شهرى، 1378، ص 229). روایت فوق، اهمیت خردمندى را در حل مشکلات نشان مى دهد. خردمند مى تواند با تحلیل موقعیت چاره اندیشى کند.
4. واگذارى به قدرت برتر
افراد مذهبى کار را به خداوند واگذار مى کنند. واگذارى کار به خداوند، اگر با تلاش و کوشش فرد نیز همراه باشد، توکل» نامیده مى شود. توکل یک صفت مثبت است که از نشانه هاى ایمان فرد به شمار مى آید و در مقابله با رویدادهاى تنش زا به فرد آرامش و تسکین مى دهد. اما اگر واگذارى کار به خداوند با تلاش و کوشش خود فرد همراه نباشد، تواکل» نامیده مى شود. تواکل از دیدگاه اسلام یک خصوصیت منفى است ودرمنابع اسلامى ازآن منع شده است.
بر اساس منابع اسلامى، زمانى که فرد در حل مشکلات به خدا رو مى آورد، خداوند مى فرماید: من ابزارها و سبب هاى دیگر را براى او مهیا مى کنم تا کارش و مشکلش برطرف گردد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: خداوند ـ عزوجل ـ به حضرت داوود وحى کرد و فرمود: هر کسى به جاى مردم به من تکیه کند، من این مطلب را از نیت او متوجه مى شوم، آن گاه کارى مى کنم که تمام موجودات آسمان و زمین دست به دست هم دهند، تا براى مشکل او راه حلى بیابند و هرکس به من تکیه نکند و به بندگانم رو آورد، من این موضوع را از نیت او درک کنم، تمام وسایل آسمان و زمین را از کار مى اندازم و زمین را در زیر پاى او به خشم آورم و باکى ندارم که در چه وادى هلاک شود» (کلینى، 1365، ج 2، ص 64).
زمانى که فرد به خدا توکل مى کند، حل مشکل خود را به قدرت برتر وامى گذارد. این امر، هنگام مواجهه با مشکلات به فرد آرامش مى دهد و از شدت استرس او مى کاهد. خداوند نیز به فرد توکل کننده نوید مى دهد که اگر به من توکل کند، من ابزار مختلف آسمان و زمین را به کار مى اندازم تا مشکل او حل شود. پس توکل به معناى نادیده گرفتن اسباب و وسایل نیست، بلکه استفاده از آنها از طریق سازنده اصلى آنها یعنى خداوند است.
5. خودآرام بخشى ارادى
خودآرام بخشى ارادى ناظر به این مسئله است که فرد در موقعیت هاى تنش زا به صورت ارادى و آگاهانه آرامش خود را حفظ کند. روشن ترین مفهومى که در اسلام به این حالت دلالت دارد واژه صبر» است. شهید ثانى مى نویسد: صبر به معناى نگاه داشتن درون از بى تابى هنگام ناملایمات است. صبر زمانى وجود دارد که فرد، به رغم داشتن تشویش درونى، اعضاى بدنش از رفتارهاى غیرعادى به دور باشد. صبر سه گونه است: یکى، صبر افراد عادى. این افراد به صورت ظاهرى خود را آرام نگه مى دارند (با اینکه در درون آرام نیستند) تا وضعیتشان در نزد مردم معقول جلوه کند. آنان کسانى هستند که ظاهر زندگى دنیا را مى بینند و توجهى به آخرت ندارند. دوم، صبر افراد زاهد، عابد، اهل تقوا و صاحبان حکمت. این افراد، به منظور رسیدن به ثواب آخرت در مواجهه با سختى ها آرام اند. سوم، صبر عارفان. این افراد نه تنها در برابر ناملائمات آرام هستند، بلکه از قرار گرفتن در چنین موقعیت ها لذت مى برند؛ زیرا احساس مى کنند خداوند تنها به آنان این توفیق را داده است که با چنین مصیبت هایى مواجه شوند و در برابر آن اجر دریافت کنند (جبعى عاملى، بى تا، ص 46). به بیان دیگر، صبر ایجاد نوعى حالت درونى و نفسانى در فرد است که هنگام مواجهه با مشکلات و رویدادهاى تنش زا مى تواند به صورت ارادى خود را آرام ساخته و تنش را مدیریت کند. امام صادق علیه السلام به حفص فرمود: در تمام کارها صبر داشته باش؛ زیرا خداوند محمد صلى الله علیه و آله را مبعوث و مأمور به صبر کرد و فرمود: بر آنچه کفار مى گویند صابر باش... مى دانم که گفته هاى آنان تو را اندوهگین مى سازد. آنان تنها تو را تکذیب نکردند، بلکه پیامبران پیش از تو را نیز تکذیب کردند. آن پیامبران در برابر این تکذیب ها و اذیت ها صبر کردند تا نصرت ما فرا رسید»، ازاین رو، پیامبر صلى الله علیه و آلهخود را به صبر ملزم کرد (کلینى، 1365، ج 2، ص 88).
در این روایت، امام صادق علیه السلام با ذکر سه آیه از قرآن، یکى از موقعیت هاى تنش زا در زندگى پیامبران را مطرح مى کند. یعنى تکذیب و حرف هاى بیهوده کفار پیامبران را مى رنجاند، اما آنان با استفاده از روش خودآرام بخشى ارادى (صبر) با آن تنش ها مقابله مى کردند. پس مى توان آرام بخشى ارادى را یک راهبرد مقابله اى مؤثر دانست.
6. پذیرش وضعیت
کسى که یک وضعیت تنش زا را آگاهانه مى پذیرد، یعنى تن به آن وضعیت مى دهد و به آن راضى است. رضایت» از مفاهیمى است که مکررا در دین اسلام توصیه شده است. رضا به قضا، یعنى: پذیرش آگاهانه یک وضعیت ناراحت کننده. رضایت از نظر درجات ایمان، بالاتر از صبر است؛ زیرا فرد با میل قلبى با رویداد تنش زا مواجه مى شود. کسى که با رضایت سراغ چیزى مى رود، ممکن است در حال مواجهه با رویداد تنش زا به طور طبیعى ناراحت باشد، اما از ته دل به خاطر پیامدهاى مثبت آن ناراحت نیست؛ مثل کسى که تن به حجامت مى دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: رضا به قضا و سرنوشت، سنگینى مصیبت ها را کاهش مى دهد» (تمیمى آمدى، 1366، ص 104). اگر به قضا راضى شوید، زندگى تان شیرین مى شود: إِنَّکُمْ إِنْ رَضِیتُمْ بِالْقَضَاءِ طَابَتْ عِیشَتُکُم» (همان).
رضایت در منابع اسلامى به این معنا اشاره دارد که فرد به صورت آگاهانه و فعالانه با ناملایمات و رویدادهاى تنش زا برخورد مى کند. این روش، با تسلیم» به معناى منفعل شدن که امروزه به عنوان یک راهبرد مقابله اى منفى مطرح است، تفاوت دارد؛ زیرا در مقابله منفى فرد از روى ناچارى، ناتوانى و به صورت منفعل تسلیم یک رویداد مى شود و در جهت حل مشکل تلاش نمى کند؛ اما رضا در برابر خداوند، یعنى فرد سرنوشتى را که از سوى خداوند برایش تعیین شده به خاطر ایمان به خدا مى پذیرد، نه اینکه در برابر مشکلات زندگى تلاش نکند. چنین تسلیمى کاملاً در منابع اسلامى منع شده و چنین افرادى بى عرضه و ضعیف معرفى شده اند. درواقع، رضا به قضاى الهى نوع معنابخشى به مشکلات و رویدادهاى تنش زاست.
7. نگاه امتحانى به مشکلات
زمانى که فرد رویدادهاى ناخوشایند را به چشم امتحان ببیند، معناى رویداد تنش زا عوض مى شود و مصیبت، تبدیل به فرصت مى شود. خداوند مى فرماید: او خدایى است که زندگى و مرگ را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان بهتر عمل خواهید کرد» (ملک: 2). افراد مؤمن مشکلات را راهى براى پیشرفت مى دانند. زمانى که رویدادهاى تنش زا براى انسان در زندگى حکم سکوى پرش را پیدا مى کند، نظر انسان نسبت به رویدادها و موقعیت ها عوض مى شود. این نگرش نه تنها فرد را در برابر مشکلات آسیب پذیر نمى سازد و تنش و فشار روانى او را افزایش نمى دهد، بلکه به او قدرت مقاومت، مبارزه و تلاش مى دهد و فردرابه یک فردغیرآسیب پذیرتبدیل مى کند.
افراد مذهبى مشکلات را امتحان خداوند در زندگى مى دانند. براى این افراد، مشکلات و گرفتارى ها جنبه آزمایش دارند. بر اساس این نگرش، هر کس مقام معنوى بالاترى نزد خداوند دارد، به گرفتارى هاى بیشترى مبتلا مى شود. قرآن مى گوید: قطعا همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش مى کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان» (بقره: 155). در آیه دیگر مى فرماید: آیا گمان کردید داخل بهشت مى شوید، بى آنکه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، آنان که گرفتارى ها و ناراحتى ها به آنها رسید، و آنچنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده بودند گفتند پس یارى خدا کى خواهد آمد» (بقره: 214). در روایتى آمده است: خداوند هیچ مؤمنى را از گرفتارى هاى دنیا در امان نگه نمى دارد» (کلینى، 1365، ج 2، ص 255). همچنین در روایت دیگر مى فرماید: پاداش بزرگ در سایه بلاهاى بزرگ است و خداوند گروهى را دوست ندارد، مگر آنکه آنها را گرفتار سازد» (همان، ص 252).
8. تصور زوال پذیرى
اگر فرد احساس کند که رویداد تنش زا موقتى است، استرس و یا تنش کمترى را تجربه و تحمل خواهد کرد. گاهى فرد به این دلیل دچار اضطراب مى شود که نگران است یک مشکل، دایمى شود و حالت مزمن پیدا کند. دین اسلام تمام زندگى دنیا را موقت و مشکلات آن را نیز موقت مى داند. امیرالمؤمنین على علیه السلاممى فرماید: به آرایش و آسایش زندگى خوشحال نباشید، از رنج و سختى آن بى صبرى نکنید، که عزت و افتخاراتش پایان یافتنى و آرایش و آسایش آن از بین رفتنى است، رنج و سختى آن رو به پایان است، و مدت و زمان آن به سر خواهد آمد» (نهج البلاغه، 1365، خ 99).
از نظر اسلام، تمام امور زندگى جنبه زودگذر و موقتى دارند. بنابراین، مشکلات نیز جنبه موقتى دارند. امیرالمؤمین علیه السلاممى فرماید: هر چیزى در این جهان مدت و زمان خاص دارد و هیچ چیز پایدار نیست؛ نه خوشى ها و نه سختى ها» (همان، خ 190). در کلام دیگر مى فرماید: خداوند براى هر چیزى اندازه معین و براى هر اندازه، زمان معین و براى هر زمان کتاب مشخص قرار داده است» (همان، خ 183). از نظر قرآن، نه تنها مشکلات زندگى، بلکه برپایى و خلقت آسمان ها و زمین همگى جنبه موقتى دارند (احقاف: 64). پس، از دید اسلام باید تمامى مشکلات و گرفتارى ها را زودگذر دانست. این نگاه در موقعیت هاى تنش زا باعث مى شود که فرد تنیدگى کمترى را تجربه کند.
9. تجسم نتیجه نهایى
پاداش اخروى در برابر تحمل ناملایمات و رویدادهاى ناخوشایند، تحمل آنها را آسان تر نموده و فشار روانى کمترى بر فرد وارد مى شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرماید: اگر بنده اى نتواند با عمل خویش رتبه اى را که نزد خدا براى او ممکن است، به دست آورد، خداوند او را با مشکلاتى در بدن، مال یا فرزند مبتلا مى سازد. سپس او در برابر این مشکلات صبر مى کند تا خداوند آن منزلت را به او عطا کند» (جبعى عاملى، بى تا، ص 21). امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: اگر مؤمنى فرزندش فوت کند، پاداش او نزد خداوند بهشت است، چه صبر کند یا نکند» (کلینى، 1365، ص 219). این روایت نشان مى دهد که اگر فرد گرفتار مصیبت شود، خود مصیبت براى انسان پاداش دارد؛ چه شکیبایى به خرج بدهد یا ندهد. اما اگر فرد صبر و شکیبایى نشان دهد ثواب و اجر جداگانه نصیب او خواهد شد. بنابراین، اگر فرد در این دنیا مورد ستم واقع شود (مثلاً، یک قاضى هنگام قضاوت حق او را ضایع کند، یا یک دزد اموال او را برباید) و در همین دنیا به حق خود نرسد، یا هر مصیبتى در این دنیا بر او وارد شود، اما این احساس را داشته باشد که این مشکلات روز پاداشى را در پى دارد، احساس آرامش بیشتر نموده و کمتر دچار فشار روانى و تنش مى شود. اما اگر انسان به بلایى مبتلا شود و هیچ پاداشى را براى آن تصور نکند، در این صورت، فشار روانى و تنش بسیار زیادى به او وارد مى شود.
10. توجه به ملاقات عزیزان در آخرت
افراد مذهبى از دست دادن عزیزان را قابل جبران مى دانند؛ چون بر این باورند که در آن دنیا عزیزانشان زنده مى شوند و ایشان آنها را خواهند دید. افراد زمانى که عزیزان خود را از دست مى دهند، به این دلیل زیاد ناراحت مى شوند که این فراق را همیشگى مى دانند. اما اگر تصور کنند که بعد از چند سال خود نیز به جهان دیگر خواهند رفت و عزیزانشان را ملاقات خواهند کردناراحتى آنها کاهش مى یابد. آموزه هاى اسلام با همگانى دانستن مرگ، این نگرش را تقویت مى کند. خداوند مى فرماید: هر فردى مرگ را خواهد چشید و به سوى من باز خواهید گشت» (عنکبوت: 75).
در کتاب هاى اخلاقى بحثى تحت این عنوان مطرح شده است: آنچه شایسته گفتن در مرگ فرزند است.» درباره این بحث چنین مى نویسند: سزاوار است آنکه فرزندش و یا یکى از نزدیکانش از دنیا رفته است، خود را در جلوتر مردن وى چنین تسلى دهد که آن دو با هم، در سفر بودند، فرزندش به شهرى که محل زندگى و وطن وى بود، زودتر رسیده است، و نباید زیاد تأسف بخورد؛ زیرا او نیز دیرى نخواهد پایید که به او خواهد پیوست، و میان آن تفاوتى جز در جلو و عقب بودن نیست. مردن هم چنین است، و معناى مردن، زودتر رسیدن به وطن است تا اینکه عقب مانده هم برسد! و هر گاه چنین عقیده اى داشته باشد، غم و زارى اش کمتر خواهد بود، بخصوص که در مرگ فرزند، اجر فراوانى نصیب آن کسى است که خود را به هر وسیله تسلى دهد و صبر کند» (عطائى، 1369، ص 522).
بر این اساس، مرگ عزیزان به عنوان جدایى یک همسفر دیده مى شود که به زودى بعد از پایان سفر همدیگر را خواهند دید. در این صورت، فرد استرس بسیار کمترى احساس مى کند، اما تا زمانى که احساس کند دیگر هیچ وقت عزیز خود را نخواهد دید، نقش و استرس بسیار زیادى به او وارد مى شود.
11. توجه به دادخواهى اخروى
افرادى که مورد ستم قرار مى گیرند، اگر احساس کنند در آخرت مى توانند انتقام خود را بگیرند یا به حق آنان رسیدگى خواهد شد، احساس آرامش بیشترى نموده و به راحتى مى توانند ستم واردشده را تحمل نمایند. خداوند متعال مى فرماید: مقیاس هاى عدالت را در روز قیامت به پا مى داریم، پس به هیچ کس کمترین ستمى نمى شود و اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى کنیم و کافى است که ما حساب کننده باشیم» (انبیاء: 47).
این آیه، به حساب و جزاى دقیق و عادلانه قیامت اشاره مى کند تا افراد بى ایمان و ستمگر بدانند به فرض که عذاب این دنیا دامانشان را نگیرد، مجازات آخرت حتمى است، و دقیقا تمام اعمالشان مورد محاسبه قرار مى گیرد. خداوند مى فرماید: ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت نصب مى کنیم. این ترازوهاى سنجش آنچنان دقیق و منظم اند که گویى عین عدالت مى باشند. به همین دلیل، به هیچ کس در آنجا کمترین ظلم و ستمى نمى شود. نه از پاداش نیکوکاران چیزى کاسته مى شود، و نه به مجازات بدکاران افزوده مى گردد (مکارم شیرازى و دیگران، 1374، ج 13، ص 420).
بنابراین، رویدادهایى که فشار روانى ایجاد مى کنند (ازجمله: ظلم، نادیده گرفته شدن حق، از بین رفتن آبرو، از دست دادن اموال، مورد پیش داورى قرار گرفتن، بى دلیل مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، و به حقوق سیاسى و اجتماعى خود نرسیدن)، اگر انسان احساس کند که این رویدادها روزى جبران خواهد شد و به خاطر این ظلم روزى نفعى نصیب من مى شود، در این صورت، احساس فشار کمترى خواهد کرد و بیش از زمانى که احساس عدم جبران مى کند آرامش خواهد داشت.
12. نادیده گرفتن لغزش هاى دیگران
همان گونه که جبران شدن حقوق انسان در دنیاى دیگر آرامش ایجاد مى کند، بخشش و گذشت از تقصیر دیگران نیز به انسان آرامش و تسکین مى بخشد. اگر دیگران در حق انسان کوتاهى کنند، و انسان ناراحت شود و این ناراحتى همچنان تداوم پیدا کند، فرد فشار روانى و تنش زیادى را احساس مى کند، اما اگر ببخشد و عفو کند، از میزان فشار و تنش او کاسته مى شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: کسى که خشمگین شود و بتواند آن را خاموش کند، خداوند قلب او را پر از آرامش و ایمان مى سازد» (مجلسى، 1365، ج 68، ص 410). در کلام دیگر مى فرماید: بر شما باد بر گذشت! گذشت سبب عزت و سرفرازى فرد مى شود، پس همدیگر را عفو کنید خداوند شما را عزت بخشد» (کلینى، 1365، ج 2، ص 108).
تحقیقات مختلف روان شناسى به رابطه گذشت با سلامت و آرامش روان اشاره دارد. بر اساس پژوهش تجربى، افراد بخشنده تر سطوح پایین ترى از افسردگى و استرس و سطوح بالاترى از بهزیستى ذهنى و روان شناختى را تجربه مى کنند (کامرانیان، 1390، ص 30). در مطالعه دیگر، مشخص شد که هرچه افراد گذشت بیشترى داشته باشند، اضطراب، خصومت، افسردگى و افکار منفى کمترى را تجربه مى کنند (همان).
13. مقایسه با مشکل بزرگ تر
زمانى که فرد با رویداد تنش زا مواجه مى شود، اما مى بیند که فرد دیگر مشکل بزرگ ترى دارد، احساس ناراحتى کمترى را تجربه مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهاین مقایسه را به عنوان یک راهبرد مقابله با مصیبت مطرح فرموده است: اگر کسى دچار مصیبتى شد، مصیبتى از من را به خاطر آورد که مصیبت بزرگ تر است» (جبعى عاملى، بى تا، ص 120). پیامبر در زندگى شخصى خود مصیبت هاى زیادى را که هرکدام خیلى دردناک بود، تحمل کرد؛ مثل مرگ پدر پیش از تولد، مرگ مادر در زمان کودکى، مرگ همسر، مرگ فرزندان متعدد، مرگ عمویش ابوطالب در زمانى که حضرت شدیدا به وجود او نیاز داشت و شهادت عمویش حمزه سیدالشهداء در آغاز حکومت اسلامى. اینها همه مصیبت هاى طاقت فرسایى بودند که بر پیامبر وارد شدند. اما آن حضرت در برابر این مصیبت ها آرامش خود را حفظ کرد و دچار بى تابى نشد. بنابراین، هرکس دچار مصیبتى شود، مصیبت هاى جانسوز آن حضرت را به خاطر آورد و مصیبت خود را با آنها مقایسه کند، دلش تسکین مى یابد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در سخن دیگر فرمود: اگر کسى دچار مصیبتى شد، مصیبت مرا به خاطر آورد؛ آن مصیبت برایش آسان گردد» (مجلسى، 1365، ج 3، ص 268). همچنین آن حضرت درحالى که در مرض موت قرار داشت فرمود: اى مردم، اگر هر فردى از امتم، بعد از من، دچار مصیبتى شود، باید خود را به وسیله مصیبت من تسکین دهد؛ زیرا هیچ یک از امتم، دچار مصیبتى بزرگ تر از مصیبت من نمى شود» (حرّعاملى، 1409ق، ج 3، ص 25).
14. همگانى سازى
اگر کسى احساس کند تنها او دچار مشکل است، بیشتر ناراحت مى شود. خداوند این جهان را به گونه اى آفریده است که بیمارى، مرگ، مفارقت، بى رحمى، از دست دادن و ناراحت شدن به طور طبیعى در آن وجود دارد و این از سنت خداوند است. یکى از رویدادهاى بسیار تنش زا، مرگ عزیزان است. این رویداد براى همگان است. یعقوب احمر مى گوید: پس از فوت اسماعیل، براى عرض تسلیت، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم. امام فرمود: خدا او را رحمت کند! سپس فرمود: خداوند به پیامبرش خبر داد که شما خواهى مرد و دیگران هم مى میرند، هر نفسى مرگ را درک خواهد کرد، تمام اهل زمان خواهند مرد تا جایى که هیچ کس باقى نخواهد ماند و سپس تمام اهل آسمان خواهند مرد تا جایى که هیچ کس باقى نخواهد ماند» (کلینى، 1365، ج 3، ص 65). پس مرگ به عنوان یک رویداد تنش زاى همگانى است و در نتیجه آن مصیبت دار شدن نیز همگانى است. حضرت سلیمان به خاطر از دست دادن فرزند خود بسیار اندوهگین شده بود. دو فرشته به صورت انسان نزد او آمدند. یکى از آن دو ملک به حضرت سلیمان گفت: اى سلیمان! مگر نمى دانى که مرگ راه عموم مردم است و همه مردم به ناچار باید این راه را بپیمایند؟ آن حضرت بعد از آن هیچ گاه براى مرگ فرزندش اظهار ناراحتى نکرد (مجلسى، 1365، ج 79، ص 154).
بنابراین، اگر فرد هنگام مشکلات به این واقعیت توجه کند که او تنها کسى نیست که دچار مشکلات است و دیگران نیز همین مشکلات را دارند، احساس تنش و استرس کمترى مى کند. پس مى توان همگانى دانستن را نوعى راهبرد براى تسکین رنج ها به کار برد.
15. امیدوارى و خوش بینى
دین به خودى خود به دلیل اتکاى افراد به نیروهاى معنوى و کمک هاى مافوق طبیعى، به انسان امید و خوش بینى مى بخشد. این امید و خوش بینى مى تواند در موقعیت هاى تنش زا به فرد کمک کند تا استرس کمترى را تجربه کند. در منابع اسلامى نیز به این نکته اشاره شده است که افراد مؤمن خوش بین تر از دیگرانند. امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: اتکاى به خداوند و خوش بینى نسبت به او، پناهگاهى است که تنها فرد مؤمن به آن پناه مى برد» (همان، ج 75، ص 79). آن حضرت در کلام دیگر مى فرماید: کسى که نسبت به خدا خوش بین باشد، موفق شده است که بهشت را به دست آورد (تمیمى آمدى، 1366، ص 253). این سخنان نشان مى دهند که ایمان سبب خوش بینى و امیدوارى فرد به خدا، جهان و دیگران مى شود.
در منابع اسلامى شواهدى وجود دارد که خوش بینى نسبت به دیگران سبب آرامش فرد و رهایى او از تنش مى شود. امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: خوش بینى اندوه را کاهش مى دهد و از ابتلا به گناه نجات مى بخشد (همان). در سخن دیگر مى فرماید: خوش بینى مایه آرامش قلب و سلامت دین فرد است (همان). یعنى خوش بینى به فرد آرامش و تسکین مى دهد؛ زیرا کسى که بدبین است، غالبا نگران است و تشویش دارد از اینکه دیگران بلایى بر سر او نیاورند. اما فرد خوش بین این تشویش ها را به دل راه نمى دهد و آرام است. در موقعیت هاى تنش زا نیز فرد خوش بین امیدوار است که مشکل حل خواهد شد، ازاین رو، تنش کمترى را تجربه مى کند. اما فرد بدبین در این موقعیت ها به بدترین حالت و وضعیت فکر مى کند و تنش او بیشتر مى شود. پس خوش بینى و امیدوارى یک راهبرد مؤثر در جهت مقابله با تنیدگى است.
17. دعا، ذکر و عبادت
دعا، ذکر و عبادت هنگام رویارویى با رویداد تنش زا به انسان آرامش مى دهد و میزان تنش، نگرانى و استرس فرد را کاهش مى دهد. امیرالمؤمنین علیه السلاممى فرماید: امواج بلا را با دعا برطرف سازید» (حرّعاملى، 1409ق، ج 15، ص 9). امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: بلاها را با استفاده از دعا برطرف سازید» (کلینى، 1365، ج 4، ص 3). در کلام دیگر مى فرمایند: هرکس از نزول بلایى بترسد، پیش از رسیدن آن، دعا کند. خداوند کمک مى کند که هیچ گاه آن بلا را نبیند» (همان، ج 2، ص 472). همچنین فرمود: بر تو باد به دعا! که درمان هر دردى در دعاست» (همان، ص 470). در این روایت ها به بلا» اشاره شده است. بلا در واژه نامه هاى عربى به معناى رنج، محنت و امتحان آمده است. روایت هاى فوق به این واقعیت اشاره دارند که هنگام بروز مشکلات یا پیش از بروز آنها، باید به دعا روى آورد. دعا از پیدایش مشکلات یا تنش هاى روانى آن جلوگیرى مى کند.
دعا و عبادت هر دو به ارتباط انسان با خدا اشاره دارد. یکى از عبادت هاى بسیار مهم نماز است. نماز یک راهبرد بسیار مهم براى کنار آمدن با شرایط دشوار است. در قرآن کریم، تأکید شده است که از صبر و نماز کمک بگیرید» (بقره: 45). امیرالمؤمنین على علیه السلام، هرگاه با مشکلى مواجه مى شد، به نماز رو مى آورد و بعد از نماز آیه فوق را تلاوت مى کرد (کلینى،1365،ج2،ص480). پس نماز و همچنین سایر عبادات از راهبردهاى مؤثربراى مقابله با تنیدگى هاست.
کسى که خدا را عبادت مى کند یا دعا مى خواند، قطعا به ذکر خدا» هم مى پردازد. اما گاهى ذکر در خارج از قالب عبادت و دعا رخ مى دهد. ذکر خدا مى تواند راهبرد مؤثر براى کسب آرامش باشد. در قرآن آمده است: کسانى که ایمان آورده اند، دل هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام اند. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرامش مى یابند» (رعد: 28). آیات و روایات متعدد تأکید کرده اند که افراد در تمامى موقعیت ها و حالت هاى زندگى ذکر خدا بگویند (نورى، 1408ق، ج 5، ص 159). یعنى هم ذکرهاى خاصى را بر زبان جارى کنند و هم در قلب متوجه عظمت و قدرت خداوند باشند. از او استمداد بجویند و خود را در پناه او قرار دهند. این گونه از تنش و استرس رهایى مى یابند.
دعا، ذکر و عبادت از چند جهت مى توانند به فرد در موقعیت هاى تنش زا کمک کنند و تنش او را کاهش دهند:
1. تخلیه هیجانى: کسى که دعا مى کند مشکلات خود را با زبان دل یا زبان بدن براى خدا بازگو مى کند، این امر سبب تخلیه هیجانى و کاهش تنش مى شود.
2. اتکا به قدت برتر: در ضمن دعا، فرد به یک قدرت برتر تکیه مى کند و احساس مى کند که از یک پشتوانه قوى برخوردار است.
3. درخواست کمک از خداوند: در ضمن دعا، فرد از خداوند درخواست کمک مى کند و ازآنجاکه مى داند خداوند دعاى بندگان را اجابت مى کند، احساس آرامش بیشتر مى کند.
4. کاهش توجه به مشکلات: زمانى که فرد دعا مى خواند، بیشتر با خدا حرف مى زند و توجه او از پیامدهاى ناگوار مشکل کاسته مى شود و همین امر سبب آرامش بیشتر مى گردد.
18. پرداخت صدقه
مسافرت به دلیل خطرات احتمالى آن، از رویدادهاى تنش زا به شمار مى رود. بر اساس منابع اسلامى، فرد مى تواند با دادن صدقه، با تنش هاى ناشى از مسافرت مقابله کند. حمادبن عثمان مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مسافرت در برخى روزها مثل روز چهارشنبه مکروه است؟ فرمود: اگر خواستى در این روزها مسافرت کنى، مسافرت خود را با پرداخت صدقه آغاز کن» (کلینى، 1365، ج 4، ص 283). همچنین از آن حضرت نقل شده است: صدقه بده و در هر روز که مى خواهى مسافرت کن» (همان). فرد متدین با اعتقاد به این روایات، سفر خود را با صدقه شروع مى کند و استرسى در سفر احساس نمى کند. اگر هم استرس زیاد داشته باشد از استرس او کاسته مى شود. امام صادق علیه السلام مى فرماید: بیمارهایتان را با صدقه درمان و بلاها را با دعا برطرف کنید، روزى تان را با صدقه افزایش دهید، صدقه جلوى هفتصد وسوسه شیطان را مى گیرد و براى شیطان در برابر مؤمن چیزى سنگین تر از صدقه نیست» (همان، ص 3). همچنین آن حضرت مى فرماید: صدقه از مرگ بد جلوگیرى کرده، هفتاد نوع بلا را دفع مى کند» (همان).
بیمارى ها در زندگى انسان از رویدادهاى تنش زا به شمار مى آیند که بنابر روایات فوق، صدقه در رفع آنها مؤثر است. اگر فرد به خاطر بیمارى خود یا عزیزانش صدقه دهد، امید او به بهبود بیمارى افزایش مى یابد و تنش کمترى احساس مى کند. حتى اگر بیمارى فرد بهبود نیابد، باز هم پرداخت صدقه اثرات خود را در افزایش آرامش و کاهش تنش ایفا مى کند. خطرات و بلاهاى قابل پیش بینى و غیرقابل پیش بینى نیز، فشار روانى زیادى را بر افراد وارد مى سازند. فرد با دادن صدقه مى تواند مانع از بروز خطرات و بلاها شود. حتى اگر صدقه مانع خطرات نشود، باز هم پرداخت آن تنش فرد را کاهش مى دهد. پس مى توان از پرداخت صدقه به عنوان یک راهبرد به منظور کاهش تنیدگى استفاده کرد.
در این نوشتار، به دلیل اجتناب از افزایش حجم، از درج برخى راهبردها مثل حمایت هاى اجتماعى، توسل، زیارت، تغییر سبک زندگى، ریاضت معنوى و مانند آنها خوددارى شده است. امید است پژوهش هاى آینده بتواند این راهبردها را نخست با جامعیت بیشتر مورد بررسى قرار دهد و سپس به تهیه و ساخت ابزارى براى سنجش تجربى آنها اهتمام ورزد.
نتیجه گیرى
با اینکه در روان شناسى راهبردهایى براى مقابله با تنیدگى ارائه شده است، اما در سال هاى اخیر مقابله هاى مذهبى و معنوى به دلیل اثرگذارى بیشتر در مقابل تنیدگى ها، بیشتر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. بنابراین، ضرورت احساس شد تا با جست وجو در منابع اسلامى راهبردهاى مقابله اى اسلامى گردآورى گردد. دین اسلام این ایده را به افراد مى دهد که مشکلات زندگى را به گونه اى متفاوت معنا کنند، مشکلات زندگى را براى کمال خود مؤثر بدانند، به نتایج اخروى آن بیندیشند، مشکلات را مختص به خود ندانند، مشکلات را دایمى نپندارند و آنها را قدرت برتر واگذارند. علاوه بر این تغییرات فکرى، در مقام عمل براى رفع مشکلات از اقداماتى نظیر تحلیل موقعیت، دعا، ذکر، عبادت، صدقه و مقایسه استفاده کنند. چنانچه اقدامات عملى فرد در رفع مشکل اثر نبخشید، مى تواند با پذیرش آگاهانه، توجه به جبران هاى اخروى و خودآرامش بخشى ارادى، تنیدگى خود را کاهش دهد.
منابع
نهج البلاغه (1365)، قم، بیان الحق.
آبیارى، محسن و مریم آگیلار وفایى، ماهیت و ساختار مفهوم مقابله در فرهنگ ایرانى: مطالعه اى تطبیقى بر مبناى مقیاس پاسخ هاى مقابله (CRI) (1383)، حوزه و دانشگاه، سال دهم ش 41، ص 30ـ56.
اعتمادى، عذرا، ایمان و معنویت در مشاوره و روان درمانى» (بهار و تابستان 1384)، تازه هاى روان درمانى، سال دهم، ش 35و36، ص 131ـ146.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.
جبعى عاملى، زین الدین (شهید ثانى) (بى تا)، مسکن الفؤاد عند فقد الاحیه و الاولاد، قم، کتابخانه بصیرتى.
حرعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت.
ساعد، امید و رسول روشن، مکانیزم هاى اثر معنویت بر سلامت روان» (بهار و تابستان 1387)، تازه هاى روان درمانى، سال سیزدهم، ش 47و48، ص 49ـ68.
شعاع کاظمى، مهرانگیز، رابطه مقابله هاى مذهبى و سلامت روان در بیماران مبتلا به تصلب چندگانه بافت (MS)» (بهار 1388)، روان شناسى کاربردى، ش 9، ص 57ـ66.
صدوق، محمدبن على (1400ق)، الامالى، چ پنجم، بیروت، اعلمى.
عطائى، محمدرضا (1369)، مجموعه ورام (آداب و اخلاق در اسلام)، مشهد، آستان قدس رضوى.
کامرانیان، محمدصالح (1390)، تحلیل روان شناختى عفو و گذشت و ساخت مقیاس آن از دیدگاه اسلام و رابطه آن با آخرت نگرى، پایان نامه کارشناسى ارشد، رشته روان شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، چ دوم، تهران، اسلامیه.
مجلسى، محمدباقر (1365)، بحارالانوار، تهران، اسلامیه.
محمدى رى شهرى، محمد (1378)، خردگرایى در قرآن و حدیث، ترجمه مهدى مهریزى، قم، دارالحدیث.
مکارم شیرازى، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه.
میرنسب، میرمحمود، مقایسه رهیافت هاى مقابله مذهبى و غیرمذهبى در دانش آموزان تیزهوش و عادى مقطع دبیرستان شهر تبریز» (1389)، روان شناسى دانشگاه تبریز، سال پنجم، ش 18، ص 125ـ141.
نورى، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت.
یزدانى، فضل اللّه و حسین آزاد، بررسى رابطه بین نگرش دینى، سبک هاى مقابله اى و شادکامى در دختران و پسران دبیرستانى اصفهان در سال تحصیلى 81ـ82» (تابستان 1382)، دانش و پژوهش در روان شناسى، ش 16، ص 29ـ46.
Belavich, T. Ci., & K. I. Pargament (2002), "The Roleof Attachment in Predicting Spiritual Coping with a Loved one in Surgery", Journal of Adult Development, n. 9, p. 13-29.
Cheshire, Gregory Lloyd & Marilyn Anne Campbell (1997), "Adolescent Coping: Difference in thd Styles and Stateies Learning disabled Compared fo non Learning disabled adolescents", Australian Journal of Guidance & Counselling, n. 7, p. 65-73.
Kelly, Jacinta (2004), "Spirituality as a Coping Mechanism", Dimensions of Critical Care Nursing, v. 23, n. 4, p. 162-168.
Koenig Harold G. (1994), Aging and God; Spiritual Pathways to Mental Health in Midlife and Later Years, the Haworth Pastoral Press, New York, Binghamton.
Pargament, K. I. (1997), The psychology of Religion and Coping, New York, The Guilford Press.
Pargament, K. I., & J. Hahn (1986), "God and the Just World: Gausal and Coping Attributions to God in Health Situations", Journal for the Scientific Study of Religion, n. 25, p. 193-207.
Pargament, Kenneth & et al. (2000), "The Many Methods of Religious Coping: Development and Initial Validation of the Rcope, Journal of Ccinical Psychology, v. 56, p. 519-543.