معرفت، سال بیست و سوم، شماره دوم، پیاپی 197، اردیبهشت 1393، صفحات 77-

    عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حمید وحیدیان اردکان / *دانشجوی دکتری - علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد / hvahidian@gmail.com
    چکیده: 
    خانواده و استحکام آن و برقرارى سازگاى میان همسران، از مسائل مورد اهتمام قرآن کریم است. از سوى دیگر، استحکام خانواده آثار مهم فردى و اجتماعى بر زندگى همسران و همچنین در اجتماع دارد. این مقاله در پى شناخت عوامل رفتارى سازگارى همسران از منظر قرآن است. روش گردآورى مطالب، فیش‏بردارى و مطالعه روایات تفسیرى است و پردازش مطالب به‏صورت تحلیلى است.  بررسى آیات قرآن کریم نشان مى‏دهد عوامل رفتارى سازگارى همسران عبارتند از: رعایت ضوابط دینى، توکل بر خدا، رعایت حریم عفاف، زمینه‏ سازى براى بهره‏مندى از توفیق الهى، فرمان‏بردارى عاشقانه از خدا، صبر، پایبندى به حقوق همسر، رعایت ارزش‏هاى اجتماعى در رفتار، رعایت حقوق شوهر در غیاب وى.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیست و سوم ـ شماره 197 (ویژه علوم قرآنى)

    حمید وحیدیان اردکان : کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. hvahidian@gmail.com
    محمود رجبى : استاد مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره.  rajabi@iki.ac.ir

    دریافت: 23/2/92               پذیرش: 16/1/93
    چکیده
    خانواده و استحکام آن و برقرارى سازگاى میان همسران، از مسائل مورد اهتمام قرآن کریم است. از سوى دیگر، استحکام خانواده آثار مهم فردى و اجتماعى بر زندگى همسران و همچنین در اجتماع دارد. این مقاله در پى شناخت عوامل رفتارى سازگارى همسران از منظر قرآن است. روش گردآورى مطالب، فیش‏بردارى و مطالعه روایات تفسیرى است و پردازش مطالب به‏صورت تحلیلى است.
     بررسى آیات قرآن کریم نشان مى‏دهد عوامل رفتارى سازگارى همسران عبارتند از: رعایت ضوابط دینى، توکل بر خدا، رعایت حریم عفاف، زمینه‏ سازى براى بهره‏مندى از توفیق الهى، فرمان‏بردارى عاشقانه از خدا، صبر، پایبندى به حقوق همسر، رعایت ارزش‏هاى اجتماعى در رفتار، رعایت حقوق شوهر در غیاب وى.

    کلیدواژه ها: سازگارى، همسران، رفتارى، قرآن، روایات.
     

    مقدّمه

    یکى از مهم ترین عرصه هاى مختلف زندگى بشر که سهم عمده اى از روابط او را به خود اختصاص مى دهد زندگى خانوادگى و ارتباط با همسر است. این ارتباط، علاوه بر سهمى که خود از ارتباطات روزمره انسان دارد، در شکل دهى به دیگر ارتباطات انسان نیز تأثیر بسزایى مى گذارد. همسرانى که در خانواده اى اینچنینى زندگى مى کنند، از احساس رضایت و امنیت بالایى برخوردارند و کمتر دچار اضطراب و مشکلات روانى مى شوند. در چنین خانواده هایى، هم نیازهاى عاطفى و روحى فرزندان به خوبى تأمین مى شود و هم مهارت هاى زندگى اجتماعى به خوبى در آنها شکل مى گیرد. این، خود نقش بى بدیل استحکام خانواده را در اجتماع نمایان مى سازد. از منظرى دیگر، وجود خانواده هاى سازگار و نتایج فردى و اجتماعى آن در ترسیم چهره اى زیبا و پویا از جامعه اسلامى نقش مهمى دارد. بخصوص در فضایى که مسئله خانواده در غرب به یک تهدید جدى تبدیل شده است، مى توان از این امر براى معرفى و ترویج اسلام در سطح بین المللى استفاده کرد. سازگارى همسران و مستحکم شدن پیوندهاى ارتباطى اعضاى خانواده از یکدیگر جدایى ناپذیرند.

    اکثر منابع ناظر به حوزه سازگارى همسران، به بررسى موضوع از منظر جامعه شناسى و روان شناسى پرداخته و اندک منابعى که به متون اسلامى توجه داشته اند نیز بر روایات متمرکز بوده و کمتر از آیات بهره گرفته اند؛ کتاب هایى همچون اخلاق در خانه، حسین مظاهرى؛ همسران سازگار (راه کارهاى سازگارى)، على حسین زاده؛ تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، محمد محمدى رى شهرى؛ نظام حیات خانواده در اسلام، على قائمى. با توجه به مطالب پیش گفته، ضرورت بررسى موضوع با محوریت قرآن کریم و با روش تفسیر موضوعى دوچندان مى گردد. در این نوشتار تلاش شده است با روش استنادى و تحلیلى با مراجعه موردى به آیات قرآن و برخى از تفاسیر معتبر، به این سؤال پاسخ داده شود که از منظر قرآن کریم عوامل رفتارى مؤثر در سازگارى همسران کدام است؟

    مفهوم شناسى

    عوامل جمع عامل، اسم فاعل از ماده عمل، است که در معناى عام و در مصادیق خاص به کار مى رود. این واژه در علوم مختلف در مصادیق متفاوتى و با واژگان معادل متفاوتى به کار رفته است. براى نمونه، در اقتصاد به کارگر در یک حرفه یا صنعت عامل گفته مى شود و در جامعه شناسى به نیروهاى اثرگذار اطلاق مى گردد. در کاربردى دیگر، به مسئولان و کسانى که عهده دار امور مردم هستند عامل و کارگزار اطلاق مى شود. در قرآن کریم نیز عامل در معناى عام در مثل فاعمل اننا عاملون و در مورد خاص مانند والعاملین علیها (کارگزاران زکات) به کار رفته است. معناى موردنظر در این مقاله معناى عام لغوى عامل است که انواع مختلف امور اثرگذار را دربر مى گیرد.

    رفتار حاصل مصدر از رفتن به معناى سلوک است (دهخدا، 1373، ج 7، ص 10707؛ معین، 1378، ج 2، ص 1663). نیز به معناى روش و سیرت هم مى آید. بدرفتار، یعنى آنکه روش و رفتار او شایسته نباشد (دهخدا، 1373، ج 7، ص 10707). براى رفتار معانى اى همچون بازتاب فرد نسبت به یک وضع، روشِ کار شخص در یک وضع و موقعیت خاص و یک اقدام و عمل (شامل گفتار و کردار) بیان کرده اند (شعارى نژاد، 1375، ص 52و53). رفتار معنایى نزدیک به کنش، کردار و فعل دارد. کتاب هاى لغت فعل و کنش را در موارد فراوانى به وسیله یکدیگر معنا کرده اند (دهخدا، 1373، ج 11، ص 16436)، اما براى توضیح دادن رفتار از این کلمات استفاده نمى کنند. رفتار به کارها و کنش هایى گفته مى شود که از روى آگاهى و با توجه و انگیزه انجام مى شود، برخلاف فعل و کنش که شامل کنش هایى که این گونه نباشند هم مى شود. به همین سبب، رفتار را به روش و سیرت هم معنا کرده اند (همان، ج 7، ص 10707).

    رفتار برخلاف گرایش، که امرى باطنى و درونى است، امرى بیرونى و عینى است. در این مقاله، عوامل رفتارى مؤثر در سازگارى بیان مى شود.

    سازگارى یعنى همنوایى و همراهى با دیگرى که این دیگرى مى تواند شى ء، حیوان یا انسان باشد. دو انسان با انگیزه هاى مختلفى ممکن است با یکدیگر همراه و همنوا شوند. این انگیزه ها ممکن است کسب درآمد بیشتر، به دست آوردن موقعیت اجتماعى بهتر و... باشد. اما نکته مهم این است که هر هدفى که براى سازگارى در نظر گرفته شود، دوام سازگارى نیز وابسته به همان هدف خواهد بود. دو شریکى که براى رسیدن به درآمد بیشتر نسبت به یکدیگر تعهداتى را مى پذیرند، تنها تا زمانى بدان پایبندند که به آن سود موردنظر نرسیده باشند. به محض تحقق آن هدف، دیگر تعهدى براى ادامه رفتارهاى سازگارانه وجود ندارد. منابع دینى ما هدف سازگارى خانواده را رضاى خداوند معرفى مى کنند که هدفى برتر و همواره قابل پى جویى است. بنابراین، منظور ما از سازگارى هر نوع صلح، آشتى، همنوایى و دورى از تنش است که براى رسیدن به یک هدف برتر، که همان رضایت خداوند است، انجام مى گیرد و هدف هاى میانى و ابتدایى نیز در راستاى آن هدف قرار مى گیرد.

    عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم

    1. توکل بر خدا

    توکل از ماده وک ل مى باشد. کسانى آن را به معناى تفویض دانسته (فراهیدى، 1410ق، ج 5، ص 405) و برخى دیگر گفته اند: توکیل یعنى به دیگرى اعتماد کنى و او را نائب خودت قرار دهى. توکیل به دو گونه استعمال مى شود: یکى به صورت توکلت لفلان و دیگر توکلت على فلان که اولى به معناى عهده دار شدن کارى براى کسى است و دیگرى به معناى اعتماد به دیگرى و واگذارى امر به اوست (راغب اصفهانى، 1412ق. ص 882؛ جوادى آملى، 1388، ج 19، ص 612و613).

    گاهى نیز آن را به اظهار عجز و اعتماد به دیگرى معنا کرده اند. درباره توکل بر خدا گفته اند: توکل بر خدا یعنى: واگذارى کار به خداوند و اعتماد به حسن تدبیر او (طبرسى، 1372، ج 2، ص 869).

    به کرسى نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابى طبیعى و اسبابى روحى دارد، و چنان نیست که تمام تأثیر از آن اسباب طبیعى باشد (طباطبائى، 1374، ج 4، ص 102).

    تأثیر این علل و موانع معنوى و روحى بسیار گسترده، و در تمام زندگى انسان اثرگذار است. ازجمله جنبه هاى اثرگذارى این امور تنظیم رابطه بین زن و شوهر است. در تنظیم این رابطه هم امور روحى و معنوى بسیارى نقش ایفا مى کنند که توکل بر خداوند مى تواند در ایفاى نقش مثبت تأثیرى بسزا داشته باشد. در آیات قرآن کریم نیز به این نقش کلیدى اشاره شده و به همسران توصیه شده که از آن بى بهره نمانند. توصیه به استفاده از نقش کلیدى توکل در تنظیم روابط همسران در آیات سورهطلاقبیان شده است.

    در آیه اول این سوره، خداوند راه کارهایى را براى وصل مجدد همسران پس از طلاق به آنها ارائه مى کند و در نهایت، به ایشان توصیه مى کند امید داشته باشند که خداوند اسباب وصل دوباره آنها را فراهم کند. در ادامه، در آیه دوم مى فرماید: در اواخر زمان عده، چه تصمیم به جدایى گرفتید و چه تصمیم به بازگشتن به زندگى مشترک، در هر دو صورت، باید عرف و اخلاق و شریعت را رعایت کنید. و در ادامه مى فرماید: و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى کند، و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد. در ادامه در آیه 3 به مسئله توکل پرداخته، مى فرماید: هر کس بر خدا توکل کند، خداوند امرش را کفایت مى کند. او فرمان خود را به انجام مى رساند.

    ... وَ مَن یتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرا (طلاق: 3)؛ ... و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را مى کند. خداوند تحقق بخشنده به اراده خویش است و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است!

    اثرى که در این آیه براى توکل بر خدا بیان مى شود محدود به زمان و مورد خاصى نیست و همواره و در هر شرایطى وجود دارد. طبیعتا شامل مسئله اى که در همین آیات مورد بحث قرار گرفته، یعنى بحث طلاق، نیز مى شود. خداوند مى فرماید: نتیجه توکل بر خدا این است که خداوند در مسئله طلاق امر او را کفایت مى کند. و باز از این جهت هم تفاوتى نخواهد داشت که همسران پس از طلاق، بازگشت به زندگى را انتخاب کنند یا جدا شدن همیشگى از یکدیگر را؛ هر کدام را که انتخاب کنند، اگر با توکل بر خدا همراه باشد، این وعده الهى همراهشان خواهد بود. خداوند مى فرماید: در هر کدام از این مقاصد اگر به خدا توکل کنند خداوند آنها را به هدفشان مى رساند و مشکلات را از سر راهشان برمى دارد.

    از مجموع آنچه گذشت، روشن شد توکل به خدا یعنى انسان به قدرت و تدبیر الهى اعتماد کرده، کار خودش را به او واگذار کند. چنین کارى در فرایند بازگشت به زندگى نه تنها امید فراوانى در دل انسان ایجاد مى کند، بلکه چون خداوند تمام شرایط براى اقدام به حل مشکل را داراست، مشکل، برطرف شده و سازگارى بین همسران برقرار خواهد شد.

    2. رعایت ضوابط دینى

    یکى از آیاتى که در آن به عوامل سازگارى اشاره شده، آیه 34 سوره نساء است: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیّا کَبِیرا؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برترى هایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هایى که از اموالشان (در مورد زنان) مى کنند. و زنان صالح، زنانى هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد)، در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروى کردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرت هاست).

    خداوند در این آیه زنان را به دو دسته تقسیم مى کند: زنان صالح و زنان ناشز. ناشز یعنى کسى که تعمدا از انجام وظایف خود در قبال همسرش سر باز زده، بناى ناسازگارى دارد (ر.ک: جوهرى، 1407ق، ج 3، ص 899؛ ابن فارس، 1404ق، ج 5، ص 430و431؛ فیروزآبادى، بى تا، ج 2، ص 194؛ طریحى، 1375، ج 4، ص 312). چنین زنى هرگز به دنبال صلح و همنوایى با همسرش، که از اساسى ترین مؤلفه هاى سازگارى است، نمى باشد؛ ازاین رو، مى توان این اصطلاح را، دست کم در ادبیات دینى، بهترین واژه براى معرفى زنان ناسازگار دانست و در مقابل، زنان صالح را که در آیه شریفه به عنوان دسته مقابل زنان ناشز قلمداد شده اند، به عنوان زنان سازگار قلمداد کرد.

    آیه شریفه پس از تقسیم زنان به دو دسته زنان سازگار و زنان ناسازگار، براى زنان دسته اول چند صفت را برمى شمارد. برشمردن این صفات براى این زنان به این مطلب اشاره دارد که همین صفات باعث شده آنان سر ناسازگارى نداشته و ناشزه نشوند. ازاین رو، این صفات را مى توان از علل سازگارى دانست. این صفات عبارتند از: صالح و قانت بودن و حفاظت از اسرار و حقوق شوهر در زمان غیبت او. در ادامه درباره هر کدام از این عوامل سخن مى گوییم.

    صالح از ریشه صلح و مصدر صلاح است. بسیارى از کتب لغت، صلاح را به وسیله واژه مقابل آن یعنى فساد معنا کرده و در بیان معناى آن به ضد الفساد اکتفا کرده اند (ر.ک: جوهرى، 1407ق، ج 1، ص 383و384؛ ابن فارس، 1404ق، ج 3، ص 303). علّامه طباطبائى مراد از فساد را هر آن چیزى دانسته است که نظام شایسته کنونى حاکم بر عالم را از بین ببرد (طباطبائى، 1417ق، ج 16، ص 195). با دقت در کاربردهاى قرآنى و کاربردهایى که براى این کلمه در کتب لغت بیان شده، به درستى این سخن حکم خواهد شد.

    با توجه به مطالب پیش گفته، مى توان صلاح را به ما یکون على اعتدال، و نیز با توجه به سیاق هاى مختلفى که در آن به کار مى رود، به بسامان و شایسته معنا کرد (ر.ک: مجتبوى، 1371، ص 218؛ مشکینى، 1381، ص 218).

    صالح بودن موجب سازگارى بین زنان و همسرانشان مى شود؛ زیرا با توجه به آنچه گذشت، صالح یعنى کسى که براساس اعتدال رفتار مى کند و از مسیر حق و انصاف خارج نمى شود، و این دقیقا همان نقطه مقابل نشوز است. ازاین رو، سیاق آیه شریفه که زنان صالح را در مقابل زنان ناشزه مى داند، تأیید مى کند که صلاح در این آیه در معناى پیش گفته به کار رفته باشد؛ چراکه نشوز یعنى شانه خالى کردن از وظایفى که در زندگى زناشویى بر عهده هر کدام از همسران مى باشد (ر.ک: جوهرى، 1407ق، ج 3، ص 899؛ ابن فارس، 1404ق، ج 5، ص 430و431؛ فیروزآبادى، بى تا، ج 2، ص 194) و این یعنى خروج از مسیر حق و انصاف که دقیقا نقطه مقابل صلاح است.

    پس یکى از اسباب سازگارى این است که زنان همواره مراقب رعایت اعتدال در زندگى باشند و پا را از حدود فقهى و اخلاقى بیرون نگذارند.

    3. فرمان بردارى

    زمانى که در یک مجموعه، شخصى مدیریت آن را بر عهده گرفت، باید نسبت به تحقق اهداف آرمانى آن مجموعه احساس وظیفه کند. این فرد براى رساندن مجموعه تحت مدیریتش به آن اهداف، از اختیاراتى نیز برخوردار خواهد بود. در مقابل، دیگر اعضاى آن نهاد نیز باید به این جایگاه احترام گذارده، از دستورات او پیروى کنند. در نظام اجتماعى خانواده در اسلام، مسئولیت مدیریت این نهاد به عهده مرد گذاشته شده است و در مقابل، از زن خواسته شده که این حق را به رسمیت بشناسد. یکى از اثرات احترام به این قانون، ایجاد محیطى آرام و به دور از نگرانى در خانواده است. همان گونه که گذشت، در آیه 34 سوره نساء به این امر اشاره شده و قنوت یکى از عوامل سازگارى شمرده شده است.

    براى پى بردن به مراد آیه شریفه، ابتدا باید معناى واژه قنوت به دقت بررسى شود. سپس این مطلب توضیح داده شود که آیه شریفه، قنوت در برابر چه کسى را مؤثر در سازگارى مى داند.

    معناى واژه قنوت: قنوت به طاعتى گفته مى شود که با اراده و توجه، رغبت و محبت (ر.ک: سیدبن قطب، 1412ق، ج2، ص 652) و خضوع (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 684؛ طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 344) انجام شود. ازاین رو، زن قانت زنى است که اطاعتش از همسرش نه از سر اکراه و بدین جهت است که باید چنین کند، بلکه با رغبت و میل به این کار مى پردازد و این نوع از طاعت است که با مفاهیم کلیدى در سازمان خانواده، مثل مودت، سکن و لباس، سازگار است (ر.ک: سیدبن قطب، 1412ق، ج 2، ص 652).

    بحث دیگرى که در اینجا مطرح است این است که این قنوت مورداشاره آیه، قنوت نسبت به خداوند است یا قنوت نسبت به همسر؟

    برخى از مفسران دو احتمال در این باره مطرح کرده اند: در این فراز فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه مراد از قنوت، اطاعت الهى باشد و مراد از حافظات للغیب رعایت حق زوج در نبودش، و احتمال دیگر اینکه هر دو ناظر به زوج باشد؛ قنوت، طاعت او در حضورش را مى گویند و حافظات للغیب، رعایت حقش در غیاب او را.

    این مفسران در ادامه مى گویند: با توجه به اینکه ال در الصالحات براى استغراق است، زن صالح نخواهد بود، مگر اینکه مطیع همسرش باشد.

    برخى دیگر، هر دو احتمال را مراد آیه مى دانند (طبرسى، 1372، ج 3، ص 69) و عده اى هم، احتمال دوم را برمى گزینند؛ یعنى هر دو ناظر به زوج مى باشد (طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 344).

    هرچند هر عملى که موجب تضییع حقوق همسر شود درواقع، نافرمانى خداوند هم هست، اما آنچه با سیاق داخلى آیه سازگارتر است همین است که مراد از قنوت، اطاعت در برابر همسر باشد؛ چراکه در این آیه سخن از نظر قرآن درباره حق مدیریت مرد در نهاد خانواده است، بخصوص اینکه این صفت در مقابل نشوز است و نشوز به سر باز زدن زن در برابر تکالیفى که در قبال همسر دارد اطلاق مى شود. با توجه به مطالب پیش، یکى از عوامل سازگارى این است که زن در امور مربوط به رابطه خود با همسرش با اراده و توجه و با رغبت و محبت از او فرمان بردارى کند.

    اما به هر حال، طبق قول دیگر در این بحث، آیه شریفه ناظر به فرمان بردارى از خداوند است و بر اساس این برداشت از آیه شریفه، مى توان یکى از عوامل سازگارى را فرمان بردارى عاشقانه از خداوند دانست.

    4. رعایت حقوق شوهر در غیاب وى

    در روایات معصومان علیهم السلام برترین زنان کسانى دانسته شده اند که در نبود شوهر امانت دار او باشند، از مال او مراقبت کرده، خویش را نیز از نامحرمان محافظت کنند (ر.ک: کلینى، 1365، ج 5، ص 324ـ327). قرآن کریم در آیه 34 سوره نساء یکى از آثار این کار را ایجاد سازگارى میان زن و شوهر شمرده است. خداوند در این آیه، یکى از صفات زنان سازگار را چنین مى شمارد: آنها حافظ غیب هستند. براى روشن شدن معناى این ترکیب، نظر مفسران را بررسى مى نماییم:

    برخى از مفسران مى گویند: ازآنجاکه غیب خلاف شهادت است، حافظات للغیب یعنى: در غیبت شوهر از همه حقوق او محافظت مى کند، اعم از حفظ خود از زنا، حفظ مال شوهر و حفظ خانه همسر از هر آنچه او نمى پسندد. سپس به روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله استشهاد مى کنند که در تفسیر این آیه فرمودند: خیر النساء إن نظرت إلیها سرتک و إن أمرتها إطاعتک و إن غبت عنها حفظتک فى مالک و نفسها (ر.ک: فخررازى، 1420ق، ج 10، ص 71)؛ بهترین زن کسى است که نگاه به او شادمانت کند، اگر به او دستور بدهى اطاعت کند و در نبود تو از خودش و اموال تو مراقبت کند.

    با توجه به اطلاق آیه شریفه، حفظ غیب شامل تمام موارد بالا مى شود و اختصاص آن به برخى موارد دلیلى ندارد. بنابراین، آیه شریفه مى فرماید: یکى از علل سازگارى این است که زن در غیبت شوهرش تمام حقوق او را محترم شمرده، خود و خانه را به گونه اى مدیریت کند که مطابق با پسند و رضایت همسرش باشد.

    5. زمینه سازى براى بهره مندى از توفیق الهى

    یکى دیگر از عواملى که در آیه 34 سوره نساء به عنوان عوامل سازگارى مطرح است، طلب توفیق از خداوند است. خداوند بلافاصله پس از بیان صفاتى که به سازگارى منجر مى شود، از شرط بهره مندى از این صفات نیز سخن مى گوید و مى فرماید: فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ.

    این فقره از آیه شریفه مى فرماید: اینکه زنان بتوانند این وظایف را رعایت کنند، مشروط به امرى است که بدون آن هرگز موفق به این کار نخواهند شد. درباره اینکه این شرط چیست، بین مفسران اختلاف است. این اختلاف ناشى از اختلاف آنها در ترکیب آیه شریفه است. اختلاف بر سر این است که نوع اضافه حفظ به اللّه چیست؛ اضافه به فاعل است یا مفعول؟ اگر اللّه فاعل حفظ باشد، معناى آیه چنین خواهد شد: زنان بر این کارها موفق نخواهند شد مگر به حفظ و توفیق الهى. و اگر اللّه مفعول حفظ باشد، آیه مى فرماید: زنان به سبب حفظ کردن حدود الهى بدین کار موفق خواهند شد (ر.ک: طبرسى، 1372، ج 3، ص 69؛ فخررازى، 1420ق، ج 10، ص 71).

    بنابراین، طبق یک احتمال، آیه شریفه حفظ حدود الهى را شرط لازم براى توفیق زنان به انجام وظایفشان مى داند و طبق احتمال دیگر، دریافت توفیقات الهى را شرط آن مى داند. و ازآنجاکه این وظایف نقش کلیدى در سازگارى ایفا مى کنند و لازمه وجود سازگارى اند، این دو امر هم از لوازم و بایسته هاى وجود سازگارى بین همسران خواهد بود. بنابراین، بهره مند بودن از توفیقات الهى شرط سازگارى است.

    6. رعایت حریم عفاف

    دستورات اسلامى و آموزه هاى قرآنى هرچند (به دلایلى که فرصت بررسى آن در این مقاله وجود ندارد) به صورت یک نظام ارائه نشده است، ولى هریک پرکننده یک خانه از خانه هاى جورچین نظامى از نظام هاى اسلامى است. اسلام داراى نظام هاى کلان و خرده نظام هایى مانند نظام حقوق خانواده، نظام اخلاق خانواده و... مى باشد. ازاین رو، از دو منظر به آداب و دستورات اجتماعى قرآن مى توان نگریست؛ نخست اینکه هر کدام از آنها به تنهایى لحاظ شده و نقش رعایت و عدم رعایت آنها در سعادت و شقاوت انسان بررسى شود و دیگر اینکه اسلام داراى یک نظام اخلاقى و حقوقى در نظر گرفته شده، این آداب اجزایى از این نظام ـ که داراى ارتباط وثیقى با یکدیگر هستند ـ دانسته شود (ر.ک: سیدبن قطب، 1412ق، ج 4، ص 2511؛ فضل اللّه، 1419ق، ج 16، ص 294؛ مدرسى، 1419ق، ج 8، ص 300ـ302).

    در نگرش دوم، به این بسنده نمى شود که هر کدام از گزاره هاى دینى به تنهایى ملاحظه شده، تأثیر آن در سعادت و شقاوت فرد بررسى شود، بلکه در کنار آن، تأثیر این آموزه در نظام اخلاقى و حقوقى اسلام و تأثیر و تأثرات آن در بقیه احکام و گزارش هاى دینى مورد کنکاش و مطالعه قرار مى گیرد. در این نگرش، یک دستور دینى ممکن است تأمین کننده چند غرض و هدف از اهداف مدنظر دین باشد.

    ازآنجاکه اسلام یک مکتب جامع است، باید این قوانین اسلامى را با رویکرد دوم تحلیل و بررسى کرد.

    در منابع اسلامى نیز در گوشه اى از آن، به یکى از آرمان هاى نظام هاى اجتماعى آن اشاره مى شود و در گوشه اى دیگر، به عوامل تحصیل کننده این هدف و غرض. طبیعى است که در هنگام توصیه به امور مؤثر در تأمین این هدف کلان، همواره به تأثیر آن امور در این هدف تصریح نمى شود، بلکه خداوند با توجه به آن هدف و تأثیر مثبت یا منفى این امور در آن، صرفا احکامى را درباره آنها صادر مى کند؛ از امورى که تأثیر منفى در آن هدف دارند بازمى دارد و نسبت به عواملى که تأثیر مثبت در آن دارند ترغیب مى کند. ازاین رو، اگر مطلوب بودن هدفى از منظر قرآن کریم به اثبات برسد و از سوى دیگر، تأثیر امرى که قرآن کریم به آن دستور داده در تحصیل آن هدف اثبات شود، مى توان آن امر را از عوامل تحقق هدف مذکور از منظر قرآن برشمرد.

    یکى از اهداف آرمانى نظام اجتماعى اسلام، استحکام هرچه بیشتر پایه هاى خانواده و روابط درون خانوادگى است. ازاین رو، از طرفى، به عوامل محکم کننده این رابطه ترغیب مى کند و از سوى دیگر، از عوامل آسیب رسان به آن بازمى دارد. یکى از عواملى که تأمین کننده این هدف کلان نظام آرمانى اسلام است، حفظ حریم بین زن و مرد نامحرم در اجتماع است. ازاین رو، در آیات بسیارى، ضمن توصیه به رعایت حریم بین زن و مرد در اجتماع، این مطلب با تأکیدات و بیان هاى مختلف بیان شده است. از جمله این آیات، دو آیه 30 و 31 سوره مبارکه نور است.

    قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند. این براى آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است! و به زنان باایمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانى شان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد)، و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید!

    خداوند در این آیات، به زنان و مردان هشدار مى دهد در روابط اجتماعى با جنس مخالف حریم ها را حفظ کنند و پا از آن فراتر نگذارند. علاوه بر اینکه به زن و مرد تذکر مى دهد که نگاه و پوششان را مدیریت کنند، به زنان تذکر مى دهد از هرگونه رفتارى که ممکن است شهوت مردان را تحریک کند خوددارى کنند، هرچند این حرکت، تکان دادن پا براى رساندن صداى خلخال پایشان به مرد بیگانه باشد.

    تأثیر حفظ حریم بین زن و شوهر در تحقق آرمان شهر اسلامى با توجه به روایات نیز قابل اثبات است.

    امام رضا علیه السلام در پاسخ به سؤالى درباره نگاه به موى زن نامحرم فرمودند: علت حرام بودن نگاه به موى زن نامحرم این است که این کار شهوت شخص را برمى انگیزد (صدوق، بى تا، ج 2، ص 564). در برخى تفاسیر نیز در ذیل این آیه شریفه، حفظ بنیان خانواده به عنوان یکى از آثار مدیریت نگاه آورده شده است (ر.ک: قرائتى، 1383، ج 8، ص 176؛ ج 14، ص 444؛ فضل اللّه، 1419ق، ج 16، ص 294؛ مدرسى، 1419ق، ج 8، ص 301). همچنین شهید مطهّرى به ارتباط استحکام روابط همسران با محدود کردن استمتاعات جنسى در محیط خانواده اشاره کرده، به تفصیل در این باره سخن گفته است (ر.ک: مطهرى، 1378، ج 19، ص 437ـ439).

    7. نیک رفتارى

    هر چیز خوشحال کننده اى را که انسان به آن رغبت کند حُسن مى گویند. احسان به دو صورت است: یا انعام به دیگرى و یا احسان در فعل خود شخص. دومى در صورتى است که یا چیز نیکویى را بداند یا کار نیکویى را انجام دهد. براى نمونه، الناس ابناء ما یحسنون (کلینى، 1365، ج 1، ص 51)؛ یعنى مردم به خوبى هایى که مى دانند و انجام مى دهند منسوبند. البته از منظر صفات فردى، احسان برتر از انعام و فوق عدل است؛ چراکه عدل اعطاى به اندازه حق است و احسان اعطاى بیش از حق. بنابراین، احسان یعنى خوبى کردن به دیگرى بیش از آنچه مستحق آن است (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 235).

    در آیه 128 سوره نساء ابتدا خداوند به برخى از عوامل بروز ناسازگارى اشاره مى کند در ادامه، همسران را دعوت به صلح و سازگارى مى کند و دوباره نسبت به بروز عاملى دیگر از عوامل ناسازگارى هشدار مى دهد. در انتهاى آیه، آنها را به احسان و تقوا دعوت مى کند: وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزا أَوْ إِعْرَاضا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرا (نساء: 128)؛ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از برخى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید). و صلح، بهتر است اگرچه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مى ورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).

    این آیه شریفه در فرازهاى مختلف، دعوت به سازگارى و برحذر داشتن از موانع آن مى کند. در ابتدا مى فرماید: اگر خوف بروز رفتارهاى ناسازگارانه از مرد وجود داشت و نشانه هاى بروز چنین رفتارى مشاهده شد، سریع اقدام کرده، از بروز آن جلوگیرى کنند. در ادامه، نسبت به بخل که ممکن است مانع این اقدام شود هشدار داده، آنها را از بروز آن برحذر مى دارد. سپس در همین زمینه، زن و شوهر را توصیه به تقوا و احسان به یکدیگر مى کند. از اینکه خداوند بعد از دعوت به سازگارى، آنها را به این امور توصیه مى کند مى توان دریافت که تقوا و احسان در تحقق سازگارى مؤثرند.

    از همین روست که مفسران در بیان معناى تقوا و احسان در ذیل این آیه شریفه به سراغ مصادیقى از آن رفته اند که در تحقق سازگارى بین همسران نقش ایفا مى کند. برخى مراد از احسان را صبر مردان بر آنچه از رفتار زنان ناپسند مى دارند دانسته اند (طبرسى، 1372، ج 3، ص 184). برخى معتقدند: یعنى با اینکه از آنها خوشتان نمى آید کنارشان بمانید (زمخشرى، 1407ق، ج 1، ص 571).

    البته با توجه به توسعه معنایى احسان روشن مى شود آنچه مفسران در تفسیر این کلمه بیان کرده اند تنها بیان مصادیقى از آن است و هرگز محصور به آنها نیست.

    نیکى کردن به دیگران نقش بسزایى در ایجاد الفت و از بین رفتن کدورت ها ایفا مى کند. ازاین رو، در روایات بسیار به آن سفارش شده است(ر.ک:تمیمى آمدى،1366،ص388).

    نکته کلیدى در این توصیه آن است که قرآن کریم براى ایجاد یک سازگارى مستمر، به همسران توصیه مى کند که مصرانه بر حق و تکلیف خود پافشارى نکنند، بلکه همواره با احسان با یکدیگر رفتار کنند؛ یعنى در قبال همسرشان بیش از آنچه مستحق آن است بدو نیکى کنند. با توجه به توسعه زیاد معناى احسان، این عنوان شامل بسیارى از کارها مى شود که مى توان به استناد این آیه آنها را از عوامل سازگارى برشمرد.

    8. صبر

    صبر به معناى خویشتن دارى و حبس نفس بر طبق حکم شرع و عقل است (ر.ک: راغب اصفهانى، 1412ق، ص 474؛ ابن فارس، 1404ق، ج 3، ص 329) که گاهى در برابر بدى دیگران و خوددارى از انتقام است (ر.ک: ابن اثیر، 1364، ج 3، ص 7). گاهى در برابر مصیبت است و به معناى خوددارى از بى تابى (ر.ک: جوهرى، 1407ق، ج 2، ص 706) و گاهى خوددارى در برابر امور دیگر.

    یکى از مهم ترین توصیه هاى اخلاقى قرآن کریم به انسان ها صبر است. قرآن کریم در آیات فراوانى صابران را ستوده و نتایج بسیار گران بهایى براى صبر بیان کرده است. به صابران وعده همراهى خدا با آنان داده شده (انفال: 46)، خداوند به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهفرموده به آنان بشارت دهد (بقره: 155)، وعده درود و رحمت الهى به آنها داده شده (بقره: 157)، به مؤمنان توصیه شده که از صبر کمک بخواهند (بقره: 45) و... . یکى از ثمرات صبر پیشه کردن، ایجاد سازگارى میان همسران است.

    خداوند در ذیل آیه 19 سوره نساء خطاب به مردانى که قصد جدا شدن از همسرشان را دارند مى فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء کَرْها وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرا کَثِیرا؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان داده اید [از چنگشان به در ]بَرید، مگر آنکه مرتکب زشت کارى آشکارى شوند، و با آنها به شایستگى رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزى را خوش نمى دارید و خدا در آن خیر فراوان قرار مى دهد.

    اولین مفهوم این کلام این است که در طلاق دادن همسرتان عجله نکنید. اندکى تأمل کنید؛ شاید تصمیمتان اشتباه باشد، شاید امیدى به بهتر شدن اوضاع باشد، و شاید آینده اى روشن در انتظار شما باشد. یعنى قرآن کریم به انسان امید مى دهد که شاید در اثر صبر اوضاع به گونه اى پیش برود که این ناسازگارى کاهش یابد و همسران بتوانند در کنار هم به زندگى ادامه دهند.

    ممکن است گفته شود: خداوند در آیه شریفه نفرموده است که اگر صبر کنید با هم سازگار مى شوید، بلکه فرموده: خدا به شما خیر کثیر عطا خواهد کرد، و معلوم نیست این خیر کثیر ربطى به سازگارى داشته باشد، بلکه اساسا ممکن است مراد از این خیر کثیر پاداش اخروى باشد و اصلاً ناظر به امور دنیوى نباشد؛ یعنى همسران به آرامش در زندگى هم نرسند، ولى خیر کثیر به آنها داده شود.

    در پاسخ به این سخن باید گفت: طبق تعریف، سازگارى شامل طیف وسیعى مى شود. سازگارى هر نوع صلح، آشتى، همنوایى و دورى از تنش است که براى رسیدن به یک هدف برتر که همان رضایت خداوند است انجام مى گیرد و هدف هاى میانى و ابتدایى نیز در راستاى آن هدف قرار مى گیرد. در محل بحث هم سرانجام، همسران هرچند براى رسیدن به پاداش اخروى به جاى جدایى، با یکدیگر صلح مى کنند و ضمنا از تنش دورى مى گزینند. و این کار، دقیقا مصداقى از سازگارى خواهد بود. و خیر بى شمارى که در آیه بدان اشاره شده است، همان حراست از کیان خانواده است (ر.ک: جوادى آملى، 1375، ص 25و26).

    9. پاى بندى به حقوق همسر

    انسان به سبب زندگى کردن در اجتماع، ناگزیر از ارتباط برقرار کردن با دیگران است. درباره مبناى این ارتباطات و قوانین حاکم بر آن، بحث هاى فراوانى در فلسفه حقوق صورت گرفته است. براساس تعالیم اسلامى در روابط انسانى، هر انسانى که داراى حق بر دیگران است، تکلیفى نیز نسبت به آنها دارد، و چنین نیست که یک انسان صرفا داراى حقوقى بر دیگران بوده و هیچ تکلیفى نسبت به آنها نداشته باشد (ر.ک: نبویان، 1386). این قوانین در تمام جوامع برقرار است؛ ازجمله در خانواده که کوچک ترین واحد اجتماعى است. براساس قوانین اسلامى، زن و شوهر نسبت به یکدیگر حقوق و تکالیفى دارند که این حقوق در نظام حقوقى و اخلاقى اسلام بیان شده است. در قرآن کریم یکى از اثرات پاى بندى به این حقوق، ایجاد سازگارى میان همسران و شکل گرفتن زندگى به دور از تنش شمرده شده است.

    آیات 223 تا 232 سوره بقره راجع به همسرانى است که قصد دارند از یکدیگر جدا شوند. خداوند به صورت تلویحى در این آیات، ابتدا آنان را ترغیب مى کند که به زندگى شان ادامه دهند و آهنگ جدایى نکنند و بیان مى دارد که ادامه زندگى مشترک بر جدا شدن ترجیح دارد. بیان مطلب بدین صورت است که طبق دو آیه 226و227 کسانى که راه بازگشت به زندگى زناشویى را برمى گزینند با خداى غفور و رحیم مواجه خواهند بود، ولى کسانى که راه طلاق را برمى گزینند با خداى شنوا و دانا روبه رو خواهند بود. ضمن اینکه در همین آیات نه تنها در ایام عده، خداوند شوهر را اولاى از دیگران براى زندگى با همسرش دانسته، بعد از اتمام عده نیز با اینکه دیگران هم مى توانند به خواستگارى این زن بیایند، اما قرآن به اطرافیان توصیه مى کند اگر همان زن و مرد قصد داشتند دوباره با هم زندگى کنند کارشکنى نکنید. سپس براى برگشت به زندگى پیشنهادهایى به آنها ارائه مى کند که با توجه به قرائنى، مى توان این پیشنهادها را از عوامل مؤثر در رفع ناسازگارى آنها دانست؛ چراکه:

    اولاً، سازگارى بین همسران یکى از هدف هاى زندگى زناشویى از منظر قرآن است.

    ثانیا، قرآن کریم در این آیات ضمن دعوت همسران به زندگى، به آنها توصیه هایى نیز مى کند.

    با توجه به اینکه مشکل اصلى مطرح در این آیات، همان ناسازگارى بین همسران است که باعث شده تصمیم به جدایى بگیرند، ناگزیر توصیه هاى قرآنى ناظر به همین مشکل و براى حل همین مشکل بیان شده است. ازاین رو، با توجه به این مطالب مى توان این توصیه ها را در رفع ناسازگارى کارا دانست. از بیان علّامه طباطبائى نیز چنین برداشتى قابل استفاده است (ر.ک: طباطبائى، 1417ق، ج 2، ص 233).

    یکى از این توصیه ها این است که همواره به این نکته کلیدى در روابط زناشویى، یعنى تلازم حق و تکلیف در خانواده توجه کنند. یعنى همان گونه که مرد در خانه حقوق و امتیازاتى دارد، وظایفى هم بر عهده دارد و زن نیز داراى امتیازات و تکالیفى در زندگى زناشویى است.

    وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ(بقره: 228)؛ و زنانِ طلاق داده شده، باید مدّتِ سه پاکى انتظار کشند، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رَحِم آنان آفریده، پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سرِ آشتى دارند، به بازآوردن آنان در این [مدّت] سزاوارترند. و مانندهمان[وظایفى] که بر عهده زنان است، به طور شایسته، به نفع آنان [بر عهده مردان ]است، و مردان بر آنان درجه برترى دارند،وخداوندتواناوحکیم است.

    با کمى دقت در موارد اختلاف همسران، روشن مى شود که در بسیارى از موارد توجه نکردن به این اصل قرآنى ریشه ایجاد مشکل است. هر کدام از همسران یا از وظیفه اى از وظایف خود در قبال همسر و خانواده کوتاهى کرده یا یکى از حقوق دیگرى را محترم نشمرده است. قرآن کریم به همسران توصیه مى کند در تمام رفتارهاى خود همواره حقوق یکدیگر را محترم بشمارند و در انجام وظایفشان نیز کوتاهى نکنند.

    10. رعایت ارزش هاى اجتماعى در رفتار

    مسلمانان در سراسر دنیا در جوامع گوناگونى زندگى مى کنند و محیط هاى مختلف اجتماعى داراى ضوابط مختلفى است. از جمله آنها آدابى است که در زندگى زناشویى وجود دارد. قرآن کریم این قوانین را به شرط مخالفت نداشتن با شریعت و عقل تأیید کرده، بر رعایت آن تأکید دارد. ضمنا یکى از راه کارهایى که قرآن کریم آن را براى ایجاد سازگارى همسران به آنها پیشنهاد مى کند احترام به همین قراردادهاى اجتماعى و عرفى است؛ البته مشروط به آنچه بیان شد؛ یعنى مخالفت نداشتن با عقل و شریعت.

    همان گونه که گذشت، خداوند در آیه 228بقره همسران رابه امورى که دررفع ناسازگارى مؤثرندتوصیه مى کند.

    دومین مطلبى که همسران در آن آیه بدان توصیه شده اند عمل بر طبق معروف است.

    معروف یعنى آنچه عموم مردم آن را پسندیده مى شمارند (رشیدرضا، بى تا، ج 2، ص 375؛ طباطبائى، 1417ق، ج 2، ص 232؛ ابن اثیر، 1364، ج 3، ص 216). علّامه طباطبائى آن را محصول هدایت عقل و شرع و مطابق خلق نیکو و ادب مى شمارد و در ادامه مى گوید: چون اسلام احکامش مبتنى بر فطرت انسانى است، بنابراین، معروف نیز آن رفتارهایى است که مردم مبتنى بر فطرتشان آن را نیکو مى شمارند (طباطبائى، 1417ق، ج2، ص 232).

    بنابراین، پیشنهاد قرآن براى رفع ناسازگارى این است که همسران باید به قواعد عرفى و اجتماعى که مطابق با فطرت و عقل بشرى است پایبند باشند. این توصیه، دامنه بسیار زیادى را شامل مى شود و درواقع، زن و شوهر را دعوت مى کند به دامان اخلاق و ادب بازگردند و رفتارشان را براساس آن سامانى دوباره ببخشند.

    آیات 223 تا 237 سوره بقره درباره طلاق سخن مى گوید. واژه معروف 12 بار در این آیات تکرار شده است تا تذکرى باشد که این کار (طلاق) باید بر طبق معروف به انجام برسد؛ چه آن انجام، برگشت دوباره به زندگى مشترک باشد و چه طلاق و جدایى. مى توان دو وجه زیر را براى تکرار این کلمه برشمرد:

    اولاً، در این آیات مراحل مختلفى ذکرمى شود؛ طلاق هاى رجعى و بائن، برگشت دوباره به زندگى و... . خداوند مى فرماید: در تمام این موارد باید طبق معروف عمل شود.

    ثانیا، ازآنجاکه معمولاً در این ماجرا، به دلیل شدت اختلافات و ناراحتى ها، اخلاق و ادب رعایت نمى شود، قرآن کریم دایم به همسران تذکر مى دهد که در تمام مدت مراقبت کنند رفتار ناشایستى از آنان سر نزند.

    مشارٌالیه تلک در تلک حدوداللّه در آیه شریفه مجموع مطالب گفته شده در دو آیه قبل است که یکى از آنها این است که یا باید امساک به معروف کنید یا تسریح به معروف (ر.ک: طباطبائى، 1417ق، ج 2، ص 235؛ طبرسى، 1372، ج 2، ص 579؛ فخررازى، 1420ق، ج 6، ص 448). این حد و حریم الهى است؛ مرد تنها در صورتى حق رجوع دارد که قصد اصلاح و سازش داشته باشد.

    11. درست و زیبا سخن گفتن

    سخن گفتن مهارتى است که در بیشتر ارتباطات اجتماعى نقشى کلیدى ایفا مى کند. قرآن کریم عنایت ویژه اى به این مهارت داشته، براى به دست آوردن آن توصیه هاى فراوانى دارد. به نیکى سخن گفتن (بقره: 83)، استفاده نکردن از القاب ناشایست براى دیگران (حجرات: 11)، مسخره نکردن دیگران (حجرات: 11)، دورى از سخنان بیهوده، اظهارنظر نکردن درباره موضوعى که از آن اطلاعى ندارد (اسراء: 37) و... از جمله این توصیه هاست.

    قرآن کریم در دو آیه 70 و 71 سوره احزاب ابتدا مؤمنان را به رعایت تقوا و گفتار متقن دعوت مى کند، سپس دو نتیجه را بر آن مترتب مى کند: یکى اصلاح اعمال و دیگرى بخشش گناهان: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیدا یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزا عَظِیما؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید... تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است!

    از این آیه به روشنى مى توان تأثیر تقوا و قول سدید را در سازگارى استفاده کرد.

    خداوند در این آیه کریمهقول سدیدرا مؤثر در اصلاح اعمال انسان مى شمارد. اعمال در آیه شریفه به صورت عام استعمال شده و شامل تمام اعمال انسان مى شود؛ اعم از گفتن، شنیدن، دیدن و... . از طرفى، در بسیارى از موارد ناسازگارى پیش آمده ریشه در رفتار ناشایست یکى از همسران یا هر دوى آنها دارد. گفتار نیکو با اصلاح این رفتارهاى ناشایست، ریشه ناسازگارى را مى خشکاند.

    قول سدید: آنچه در اینجا باید بررسى شود معناى کلمه سدید است. قول سدید که قرآن آن را از عوامل سازگارى مى شمارد به چه معناست؟

    اصل معناى سدّ پوشاندن شکاف یک چیز (ابن فارس، 1404ق، ج 3، ص 66؛ فراهیدى، 1410ق، ج 7، ص 183) و محکم کردن آن(جوهرى،1407ق،ج2،ص485)مى باشد.

    سپس به همین مناسبت در موارد مشابهى به کار رفته؛ مثلاً، به معناى محکم و نفوذناپذیر و یا به معناى استوار. سداد من العیش یعنى: آنچه حاجت انسان را برآورده کند و سِداد عین یعنى: هرچه با آن کمبودى را جبران کنند (ابن اثیر، 1364، ج 2، ص 352و353). به سایبان در سده مى گویند؛ چون مانع نفوذ باران به در مى شود. به خود در هم سده مى گویند؛ چون مانع ورود باران به خانه است (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 403).

    ازآنجاکه در پوشاندن شکاف و ایجاد استحکام، نوعى برطرف کردن نقص و رسیدن به هدف لحاظ شده، به همین مناسبت، به اصابت تیر به هدف هم تسدید اطلاق شده است (ابن اثیر، 1364، ج 2، ص 352).

    پس مى توان سدید را به نفوذناپذیر و قول سدید را به سخنى محکم و غیرقابل خدشه معنا کرد (ابن اثیر، 1364، ج 2، ص 352).

    آیت اللّه جوادى آملى نیز سد را به همین معنا دانسته است: سد به معناى جلوگیرى همراه استحکام است. این معنا در هر چیزى متناسب با آن است. قول سدید سخن محکم حق و مانع از تشابه و به هم آمیختگى است و عمل سدید، کار صحیح و حق است که باطل در آن راه نیابد (جوادى آملى، 1388، ج 17، ص 435).

    پس سخن حق، سخنى محکم و غیرقابل خدشه یا به تعبیر دیگر، سخنى است که قابل دفاع باشد.

    اما این صفات براى سخن گاهى به لحاظ مضمون است و گاهى به لحاظ شکل و قالب آن. براى مثال، شخصى را فرض کنید که در مناظره اى در مقام اثبات توحید است و بر ادعاى خود براهین بسیار متقنى ارائه مى کند، اما در اثناى مناظره بر سر رقیب داد بزند، پرخاش کند و از الفاظ نامناسب استفاده کند. این سخن اگرچه به لحاظ محتوا سدید است (چراکه قابل دفاع است و محکم و غیرقابل خدشه)، اما به لحاظ شکلى هرگز قابل دفاع و غیرقابل خدشه نیست. اطلاق سدید به گفتار در آیه 9 نساء نیز به لحاظ صورت و نحوه سخن گفتن است. در این آیه، سخن از نوع برخورد با یتیمان است. خداوند مى فرماید: وَ لْیخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعافا خافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیقُولُوا قَوْلاً سَدیدا؛ کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان مى ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، (با آنها) با نرمى و محبت سخن بگویند.

    شاهد این برداشت هم نظر مفسرانى است که قول سدید را در این آیه ناظر به شکل و چگونگى اداى سخن دانسته اند (ر.ک: زمخشرى، 1407ق، ج 1، ص 478؛ بیضاوى، 1418ق، ج 2، ص 62؛ مکارم شیرازى و دیگران، 1374، ج 3، ص 278).

    با توجه به مطالب گذشته و نیز اطلاق آیه شریفه، مى توان گفت: آنچه در این آیه بدان دستور داده شده کلامى است که هم از جهت محتوا و هم از جهت قالب، قابل دفاع باشد؛ یعنى انسان هم خوب سخن بگوید و هم سخن خوب و شایسته بگوید. قرآن کریم چنین سخن گفتنى را در اصلاح روابط اجتماعى و از جمله رابطه همسران و رسیدن آنها به سازگارى مؤثر مى شمارد.

    نتیجه گیرى

    با توجه به آنچه ذکر شد مى توان گفت:

    ـ اعتماد به قدرت و تدبیر الهى و توکل به او یکى از مهم ترین عوامل سازگارى همسران است.

    ـ رعایت ضوابطى که دین براى روابط همسران تعیین کرده است دیگر عامل سازگارى آنان است.

    ـ رعایت مرزهاى عفاف و تجاوز نکردن از آنها نیز نقش بسزایى در این امر دارد.

    ـ صبر و پایبندى به حقوق همسر نیز ازجمله این عوامل است.

    ـ رعایت ارزش هاى اجتماعى در رفتار و درست و زیبا سخن گفتن با همسر هم در سازگارى زن و شوهر نقش ایفا مى کند.

    ـ برخورد همسران با رفتارى نیکو با یکدیگر نیز از عوامل سازگارى است.

    ـ فرمان بردارى زن از مرد در حیطه اى که اسلام مدیریت آن را بر عهده مرد گذاشته، رعایت حقوق شوهر توسط همسر در غیاب وى نیز از دیگر عوامل سازگارى است.

    منابع

    ابن اثیر، مبارک بن محمد، 1364، النهایة فى غریب الحدیث، چ چهارم، قم، اسماعیلیان.

    ابن فارس، ابوالحسین، 1404ق، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامى.

    بیضاوى، عبدالله بن عمر، 1418ق، أنوار التنزیل و أسرارالتأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربى.

    تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1366، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

    جوادى آملى، عبداللّه، 1388، تفسیر تسنیم، قم، اسراء.

    جوادى آملى، عبداللّه، 1375، زن در آیینه جلال و جمال، قم، اسراء.

    جوهرى، اسماعیل بن حماد، 1407ق، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، چ چهارم، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین.

    دهخدا، على اکبر، 1373، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران.

    راغب اصفهانى، حسین بن محمد، 1412ق، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالعلم.

    رشیدرضا، محمد، بى تا، تفسیر القرآن الحکیم، بیروت، دارالمعرفه.

    زمخشرى، محمودبن عمر، 1407ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، چ سوم، بیروت، دارالکتاب العربى.

    سیدبن قطب، 1412ق، فى ظلال القرآن، چ هفدهم، بیروت، دارالشروق.

    شعارى نژاد، على اکبر، 1375، فرهنگ علوم رفتارى، تهران، امیرکبیر.

    صدوق، محمدبن على، بى تا، علل الشرائع، قم، کتابفروشى داورى.

    طباطبائى، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى.

    طبرسى، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو.

    طریحى، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین، چ سوم، تهران، کتابفروشى مرتضوى.

    فخررازى، محمدبن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى.

    فراهیدى، خلیل بن احمد، 1410ق، العین، چ دوم، قم، هجرت.

    فضل اللّه، سیدمحمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحى القرآن، چ دوم، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر.

    فیروزآبادى، محمدبن یعقوب، بى تا، القاموس المحیط، بى جا، بى نا.

    قرائتى، محسن، 1383، تفسیر نور، چ یازدهم، تهران، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن.

    کلینى، محمدبن یعقوب، 1365، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

    مجتبوى، سیدجلال الدین، 1371، ترجمه قرآن، تهران، حکمت.

    مدرسى، سیدمحمدتقى، 1419ق، من هدى القرآن، تهران، دار محبى الحسین.

    مشکینى، على، 1381، ترجمه قرآن، چ دوم، قم، الهادى.

    مطهرى، مرتضى، 1378، مجموعه آثار، تهران، صدرا.

    معین، محمد، 1378، فرهنگ فارسى، چ سیزدهم، تهران، امیرکبیر.

    مکارم شیرازى، ناصر و دیگران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

    نبویان، سیدمحمود، 1386، حق و تکلیف و تلازم آنها، معرفت فلسفى، ش 18، ص 217ـ254.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رجبی، محمود، وحیدیان اردکان، حمید.(1393) عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم. فصلنامه معرفت، 23(2)، 77-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمود رجبی؛ حمید وحیدیان اردکان."عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم". فصلنامه معرفت، 23، 2، 1393، 77-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رجبی، محمود، وحیدیان اردکان، حمید.(1393) 'عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم'، فصلنامه معرفت، 23(2), pp. 77-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رجبی، محمود، وحیدیان اردکان، حمید. عوامل رفتارى سازگارى همسران از دیدگاه قرآن کریم. معرفت، 23, 1393؛ 23(2): 77-