صفحهها: 33-
تاریخ دریافت: 1395/09/29تاریخ پذیرش: 1396/03/06
چکیده:
تفسیر قضا و قدر الهى، اقسام قضا و قدر، صفت ذاتى یا فعلى بودن آنها و ارتباط قضا و قدر با مسئله «بداء» همواره از مسائل مطرح بوده و ارتباط آن از یک سو، با مسائل حوزه خداشناسى، و از سوى دیگر، با مسائل حوزه انسان شناسى، بر ظرافت آن افزوده است. در نظام فلسفى میرداماد، تفسیر نسبتا جامعى براى قضا و قدر ارائه شده است. قضا و قدر در اندیشه میرداماد داراى دو قسمِ علمى و عینى است. «قضاى علمى»، علم الهى به اشیاست، از آن حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو جمعى و وحدانى و اجمالى. «قضاى عینى» وجود عینى موجودات در عالم دهر است. «قدر علمى» علم الهى به اشیاست، از این حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو تفصیلى و متکثر و تدریجى. «قدر عینى» وجود خارجى حوادث و کائنات در ظرف عالم ماده است. این نوشتار با هدف تفسیر قضا و قدر در اندیشه میرداماد، با روش توصیفى ـ تحلیلى، این مسئله و ارتباط آن با مسئله بداء را تبیین کرده است.
تفسیر قضا و قدر الهى، اقسام قضا و قدر، صفت ذاتى یا فعلى بودن آنها و ارتباط قضا و قدر با مسئله «بداء» همواره از مسائل مطرح بوده و ارتباط آن از یک سو، با مسائل حوزه خداشناسى، و از سوى دیگر، با مسائل حوزه انسان شناسى، بر ظرافت آن افزوده است. در نظام فلسفى میرداماد، تفسیر نسبتا جامعى براى قضا و قدر ارائه شده است. قضا و قدر در اندیشه میرداماد داراى دو قسمِ علمى و عینى است. «قضاى علمى»، علم الهى به اشیاست، از آن حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو جمعى و وحدانى و اجمالى. «قضاى عینى» وجود عینى موجودات در عالم دهر است. «قدر علمى» علم الهى به اشیاست، از این حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو تفصیلى و متکثر و تدریجى. «قدر عینى» وجود خارجى حوادث و کائنات در ظرف عالم ماده است. این نوشتار با هدف تفسیر قضا و قدر در اندیشه میرداماد، با روش توصیفى ـ تحلیلى، این مسئله و ارتباط آن با مسئله بداء را تبیین کرده است.