در تشکيل مدينه فاضله و جامعه آرماني، که ميتواند ملي، منطقهاي يا جهاني باشد، چهار عامل تعيينکننده است:
اول) مکتب، آرمان، دين و آيين، ايدئولوژي؛
دوم) رهبر، حاکم، مدير، مجري؛
سوم) قانون، قواعد رفتاري و سنتها؛
چهارم) مردم.
اسلام، انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران، ايدهاي جهاني دارد. ما، نهتنها براي کشور خود، برنامه داريم، بلکه هدف ما، همه مسلمانان جهان، و حتي همه بشريت است. درصدديم تا از دستاوردهاي حقيقتي که به آن نائل شدهايم، ديگران را هم برخوردار کنيم.
اينک که رهبري الهي و هوشيار داريم، بايد اولاً، بابت اين نعمت بزرگ، خداوند متعال را شاكر باشيم؛ اين توصيه کساني است که او را از عمق جان درک ميکنند و ميگويند اگر تنها همين يک نعمت را خداوند به ما داده بود، بايد تمام عمر را به شکرگزاري خدا ميگذرانديم. ثانياً، بايد گوش به فرمان او باشيم و او را ياري کنيم. تجربه نشان داده که هر وقت به سخنان او عمل شد، موفق شديم؛ نهادهايي که مستقيماً زيرنظر او هستند و تابع او بودهاند، موفقيتهاي چشمگيري به دست آوردهاند. جالب اينکه، رهبر الهي و حکيم ما، ميگويد هر جا به اسلام و نسخه بومي خود عمل کرديم، و از الگوي غربي، پرهيز کرديم موفق بوديم.
اميد رهبري به کساني است که رويشها؛ يعني معجزههاي انقلاب هستند؛ چراكه ريزشها، منيتها دارند. خودرأيي آنها نميگذارد که مملکت و مردم از ثمرات حکمتهاي نظرات رهبري برخوردار شوند.
مسئولين اجرايي بايد به جاي آزمون و خطاي ايدههاي ناپختة خود، يا نگاه به نظريههاي غربي، يا محور قرار دادن ديدگاه جناحي در کشورداري و سياست، به اوامر و تدبيرهاي دلسوزانه او گوش فرادهند؛ چراکه صلاح خود آنها و کشور، در آن است. مثلاً توليد داخلي بخصوص صنعت خودرو، ميتواند پيشتاز باشد، اما معطل بيمديريتي و بيانگيزگي است و تذکرات رهبري در حفظ و ارتقاي توليد خودروي ملي بر زمين مانده است.
رهبر مدينه فاضله يا جامعه آرماني اسلامي، حاکم حکيمي است که به دستورات حکمتآميز او، بايد گوش فرا داد؛ بخصوص که عالم و مطلع باشد، هوا و هوسي نداشته و مديريت، کفايت و شايستگي خود را هم اثبات کرده باشد؛ امري که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند.
دبيرگروه علوم سياسي