سخن آغازين
سخن آغازين
پژوهش در نظريه حقوقى اسلام ضرورت امروز، انديشه فردا
اسلام دين حيات و زندگانى است. فلسفه تشريع احكام اسلامى دعوت انسانها به زندگى انسانى و هدايت جامعه به وادى صلح و امنيت است. اسلام داعيه جهانى دارد، رسالت حضرت محمّد صلىاللهعليهوآله از آغازش هدايت جهانيان بوده است. توفيق شگرف اين دين مقدّس در ايجاد تحوّل اجتماعى و گسترش روابط بينالمللى در برههاى از زمان الگوى تاريخسازى است كه هماره مىتواند الهامآفرين باشد.
به گفته واگلرى استاد ادبيات عرب و تاريخ تمدّن اسلامى در دانشگاه «ناپل» ايتاليا: «ما در اين كتاب (قرآن) مخزنها و ذخايرى از علوم مىبينيم كه فوق ظرفيت و استعداد باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوىترين مردان قانون و سياست است. ما را شگفتى و حيرت از دينى است كه نه تنها نظريهاى را دنبال مىكند كه با نيازمندىهاى بشر سازگار است و شريعتى را ايجاد مىكند كه از عالىترين قوانين تشكيل مىشود و انسان مىتواند در پناه آن زندگى كند، بلكه از اين حدود نيز گام را فراتر مىنهد و فلسفه حيات را نيز عرضه مىدارد.»1
توصيه قرآن كريم به مؤمنان اين است كه اگر مىخواهيد به زندگى انسانى دست يابيد با پيروى از خدا و رسول خدا، به دستورات دين عمل كنيد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ» (انفال: 24)؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد، هنگامى كه شما را به سوى چيزى مىخواند كه مايه حياتتان است. اين تعبير، كوتاهترين، گوياترين و جامعترين تعبير ممكن از رسالت اسلام و حقوق اسلامى است كه همانا دعوت به حيات در ابعاد گوناگون (فرهنگى، سياسى، اجتماعى و اخلاقى) آن مىباشد.
نظام حقوقى اسلام براى احيا و پاسدارى از ارزشها، تعليم و تربيت انسانها و در نهايت ايجاد جامعه سالم، تشريع شده است. در اسلام تدابير لازم همانند اعتقاد به توحيد، معاد، انذار و تبشير و... انديشيده شده كه تا حد زيادى مىتواند انسانها را از رفتار مجرمانه باز داشته، آنان را به وظايف فردى و اجتماعىشان وادار نمايد. در اين نظام حقوقى براى افرادى كه به هر دليلى، حق و عدالت را ناديده مىگيرند و حقوق ديگران را رعايت نمىكنند، مجازات و كيفرهاى مادى و دنيوى پيشبينى شده است.
ظهور اسلام در قرون وسطا با ويژگىهاى منحصر به فردى، از جمله عدالتگسترى و ظلمستيزى از شگفتىهاى تاريخ و از عجايب حوادث اجتماعى آن دوران به شمار مىرود. به ادعاى مارسل بوآزار محقق انستيتوى عالى ژنو: «روش سياسى و اصول حقوقى اسلام در قرون وسطا، دستمايه فلاسفه و حقوقدانان غرب در تدوين ضوابط و قوانين مربوط به عدالت اجتماعى و ضمانت حقوقى مستضعفان در برابر مستكبران بوده است. به جرئت مىتوان گفت كه شريعت اسلام بنيانگذار جهانى حقوق بينالملل در جهان است.»2
اسلام بنيانگذار زندگى مسالمتآميز ملتها در كنار يكديگر بوده و قرآن كريم نزديك به هزار سال پيش از مكتب پروتستان، پيروان ديگر اديان الهى را به تعاون و همزيستى مسالمتآميز فراخوانده است. (آلعمران: 64)
امروزه نيز اسلام به عنوان يك دين معتبر در جهان مطرح است. پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به رهبرى امام خمينى قدسسرهشخصيت برجسته روحانى و بيدارگر جهان اسلام بر اهميت و حساسيت پژوهش درباره اسلام و نظريه حقوقى آن افزوده است؛ چراكه امت اسلام با استناد به قوانين 1400 ساله و سنّت دينى گذشته عزم راسخ دارند كه عظمت تاريخى پيشينشان را بازيابند.
به بيان ديگر، فرصت فراهم آمده، اسلام را در محك تجربه قرار داده است، اداره جامعه با همه پيچيدگىهايش به نظام حقوقى اسلام واگذار شده است. اثبات صلاحيت حقوق اسلامى براى اداره جامعه در گرو مباحث زيربنايى و مستلزم پژوهشهايى است كه بر اساس نيازمندىهاى زمان و تحوّلات اجتماعى انجام بگيرد تا قابليت و توانايى انطباق نظام حقوقى اسلام را بر شرايط مختلف نشان دهد. به گفته هاكنج استاد دانشگاه هاروارد: «در نظام اسلامى نه تنها هر نوع استعداد و آمادگى براى پيشرفت و تكامل وجود دارد، بلكه قابليت تطور نظام اسلامى از اغلب نظامهاى ديگر بيشتر است. من با كمال واقع درك مىكنم كه دين اسلام كليه مبادى واصول لازم را براى پيشرفت و تكامل دارد.»3
واقعيت اين است كه دين اسلام كليه مبادى و اصول لازم را براى تكامل دارد. پايههاى فقه اسلامى از نظر حقوق بسيار محكم و استوار است. قواعد كلى و مفاهيم غنى و پرمايه اسلام اعجابانگيز است. فقه اسلامى در پرتو اجتهاد و استنباط مىتواند تحرّك و پويايى خود را هماره حفظ كند و به نيازمندىهاى بشر در عرصه روابط اجتماعى (داخلى و بينالمللى) پاسخگو باشد. به بيان ديگر، اشكال اين نيست كه در اسلام ابزار پيشرفت وجود ندارد، بلكه اين عيب مسلمانان است كه اهتمام و اراده لازم را جهت بهرهمندى از اصول و ابزار موجود در اسلام را ندارند و رنج اين كار را بر خود هموار نمىكنند.
اسلام به ذات خود ندارد عيبى *** هر عيب كه هست از مسلمانى ماست
دبير گروه حقوق
1ـ لورا واكچيا والگلرى، پيشرفت سريع اسلام، ترجمه غلامرضا سعيدى، چ دوم، تهران، انتشار، 1344، ص 53.
2ـ مارسل بوآزار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤيدى، ص 105.
3ـ جعفر سبحانى، مبانى حكومت اسلامى، ترجمه داود الهامى، قم، مؤسسه فرهنگى سيدالشهداء، 1370، ص 523.