معرفت، سال سی و یکم، شماره هفتم، پیاپی 298، مهر 1401، صفحات 45-56

    تحقق دولت اسلامی براساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    مرتضی علویان / دانشيار گروه علوم سياسي دانشگاه مازندران / m.alavian@umz.ac.ir
    ✍️ مجتبی علویان / كارشناس ارشد معارف اسلامي و مديريت بازرگاني دانشگاه امام صادق / mj.alavian75@gmail.com
    چکیده: 
    ایجاد تمدن نوین اسلامی در جهان به عنوان آرمان نهایی انقلاب اسلامی ایران، نیازمند تحقق پیش زمینه هایی است که ازجمله مهم ترین آنان به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، برپایی دولت اسلامی است. دولت اسلامی در فرایند پنج گانه تحقق تمدن اسلامی معنا پیدا خواهد کرد. دولت اسلامی شامل همه‌ی کارگزاران نظام اسلامی، اعم از قوه‌ی مجریه و همه‌ی حکومت گران و خدمتگزاران به نظام اسلامی است. هدف نگارندگان این پژوهش، احصاء و تبیین ظرفیت ها و راهکارهای تحقق دولت اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی است. ازاین رو، سؤال اصلی عبارت است از: ظرفیت ها و راهکارهای تحقق دولت اسلامی با تأکید بر بیانیه گام دوم چیست؟ که با بررسی دقیق و روشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و تمرکز بر منظومه‌ی فکری آیت الله خامنه ای، دستیابی به این مهم محقق گشت. در پژوهش حاضر از روش توصیفی ـ تحلیلی برای احصاء نتایج استفاده گردیده است. یافته های حاصله نشان از آن دارد که ظرفیت های ایجاد دولتی اسلامی را جوانان، فرصت های مادی و نیروهای مستعد انسانی تشکیل می دهند. همچنین مدیریت جهادی و مشارکت مردمی، راهکارهایی برای ایجاد دولت اسلامی برشمرده شده اند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Realization of Islamic State Based on “the Statement of the Second Phase of the Revolution”
    Abstract: 
    Abstract As the ultimate goal of the Islamic Revolution of Iran, the creation of a new Islamic civilization in the world requires the realization of prerequisites, the most important of which, according to the supreme leader of the Islamic Revolution, is the establishment of an Islamic state. The Islamic state will find meaning in the fivefold process of the realization of Islamic civilization. The Islamic state includes all the agents of the Islamic system, including the executive power and all the rulers and servants of the Islamic system. The aim of the authors of this research is to deal with and explain the capacities and solutions for realizing the Islamic state in the second step of the Islamic revolution. Therefore, the main question is: what are the capacities and solutions for the realization of the Islamic state with emphasis on “the Statement of the Second Phase of the Revolution?” This important goal was achieved by carefully and methodically examining the “the Statement of the Second Phase of the Revolution” and focusing on the intellectual system of Ayatullah Khamenei. The descriptive-analytical method was used to achieve the results. The findings show that the youth, material opportunities and talented human forces form the capacities for creating an Islamic state. Jihadi management and people's participation are also considered as solutions for creating an Islamic state.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    انقلاب اسلامي ايران به‌عنوان يک دگرگوني و تحول بنيادي به رهبري امام خميني و پشتيباني اقشار مختلف مردم، در سال 1357 با هدف مبارزه با استبداد، استعمار و نيل به آزادي، استقلال و همچنين تشکيل امت واحده به پيروزي رسيد. انقلاب اسلامي با ارائه يک نظم جديد به جامعه و نظام سياسي، در پي تشکيل جمهوري اسلامي به‌منظور بديلي براي رژيم پهلوي درآمد. بااين‌حال زبان و پيام انقلاب نمي‌توانسـت در مرزهاي ايران منحصر بماند. اين انقلاب حاوي پيام مشترکي براي بشريت بوده است و آن پیام مشترک، مقابله با نظام سلطه، رهايي مستضعفان از يوغ مستکبران و عدالت‌خواهي جهاني است. در راستاي تحقق چنين اهدافي، همواره تشکيل دولت اسلامي به‌عنوان يک اصل مطرح بوده است. پس از رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي، در زمان رهبري آيت‌الله خامنه‌اي نيز اين امر خطير مورد تأکيد جدي ايشان قرار دارد؛ تا آنجاکه تشکيل دولت اسلامي به‌عنوان يک گام مهم در سير تحقق تمدن اسلامي از سوي آيت‌الله خامنه‌اي بيان شده است (محمدي و نادري، 1397).
    رهبر معظم انقلاب نخستين‌ بار فرايند تحقق اهداف پنج‌گانه انقلاب اسلامي را در جمع مسئولان و کارگزاران نظام در تاريخ 21/09/1379 مطرح کردند. ايشان در سال‌هاي بعد نيز به‌طور مستمر و در مقاطع مختلف، ضرورت تحقق اين اهداف را به مسئولان اجرايي کشور يادآوري کرده‌اند. آيت‌الله خامنه‌اي با اشاره به محقق ‌شدن دو گام اول، يعني بروز انقلاب اسلامي و استقرار نظام اسلامي، «ايجاد دولت اسلامي» را سومين گام از فرايند اهداف اسلامي معرفي مي‌کنند؛ اما اقدامات صورت‌گرفته در اين مرحله را ناکافي دانسته و معتقدند که به علل مختلف، هنوز دولت اسلامي به معناي واقعي آن تحقق ‌نيافته است و شايد به‌همين دليل بيشترِ رهنمودهاي ايشان بر اين مسئله، يعني ضرورت پرداختن به ايجاد دولت اسلامي به معناي واقعي آن متمرکز بوده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 21/09/1379).
    در همين راستا ايشان در ديدار طلاب حوزه‌هاي علميه تهران در سال1396، نکات مهمي را گوشزد فرموده‌اند:
    اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا به پيروزي برسد، امروز هم برای تثبیت این هنجارهای انقلاب به مبارزه نیاز دارد. بايد جامعة اسلامي را محقق کنیم. در حال حاضر ما جامعة اسلامي نداريم؛ دولت اسلامي هم نداريم! از مراحل چندگانه‌اي که مطرح کرديم، هنوز در دولت اسلامي‌اش مانده‌ايم. بعد از دولت اسلامي نوبت جامعة اسلامي است. ما توانستيم يک انقلاب اسلامي ـ يعني يک حرکت انقلابي ـ به ‌وجود بياوريم؛ [بعد] براساس آن، يک نظام اسلامي به ‌وجود آوردیم؛ تا اينجا توفيقاتی حاصل شده که خيلي هم مهم است؛ لکن مرحلة بعد ايجاد يک دولت اسلامي است؛ يعني [ايجاد] تشکيلات مديريتي اسلامي براي کشور. در اين قضيه هنوز تا رسیدن به مقصود خيلي فاصله داريم. البته معنايش اين نيست که کسي احساس نااميدي کند؛ به‌هیچ‌وجه؛ زیرا در این مسیر در حال حرکت هستیم. با همة مخالفت‌ها، کارشکني‌ها و دهن‌کجي‌هايي که مي‌شود، حرکت مي‌کنيم و بدون شک، داريم پيش مي‌رويم. بعد از تشکیل دولت اسلامي، آنگاه نوبت [ايجاد] جامعة اسلامي فرا می‌رسد. بنابراين بايد مبارزه کرد.
    پس از انتشار بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي در ابتداي چلة دوم انقلاب اسلامي در سال 1397 توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي، پژوهشگران عرصه‌هاي مختلف به تبيين مباحث مطرح‌شده در اين بيانيه پرداخته و ايده‌ها و نظرات خود را در قالب يادداشت، مقاله و کتب مختلف به انتشار رساندند. اما در تبيين ابعاد تحقق دولت اسلامي، پژوهشی صورت نگرفته و اهميت پرداختن به اين مسئله در ميان پژوهشگران حوزه علوم انساني و مديريت دولتي بيش از پيش نمايان گشته است. در اين راستا به معرفي دو اثري مي‌پردازيم که برخي از ابعاد نظام‌سازي و دولت‌سازي را از منظر بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي بررسي کرده‌اند: «شاخص‎هاي حکمراني مطلوبِ دولت تراز انقلاب اسلامي مطابق با بيانيه گام دوم» (نجفي سيار و نيکونهاد، 1399) كه در آن ويژگي‌ها و شاخص‌هاي مطلوب دولت اسلامي بررسی شده است. همچنين مقالة «اصول و مؤلفه‌هاي نظام‌سازي اسلامي با تأکيد بر بيانيه گام دوم انقلاب» (موسي‌زاده، 1399)، اصول و مؤلفه‌هاي نظام‌سازي اسلامي را براساس بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي مورد دقت قرار داده است.
    يکي از وجوه تمايز پژوهش حاضر بر این پژوهش‌ها، نگاه فرايندمحور به تحقق دولت اسلامي است. پژوهشگران در اين نوشته سعي برآن داشته‌اند تا ابتدا با تبيين اهداف و شعارهاي انقلاب اسلامي، مباني عميق دولت اسلامي در بيانيه گام دوم را بيان کنند. در گام بعدي، ظرفيت‌هاي اشاره شده در بيانيه گام دوم براي تحقق دولت اسلامي بررسی شد؛ و در نهايت نيز راهکارهاي عملياتي که رهبر معظم انقلاب در بيانيه گام دوم نام برده‌اند را شرح داده‌اند.
    سؤال اصلي اين پژوهش عبارت است از: ظرفيت‌ها و راهکارهاي تحقق دولت اسلامي با تأکيد بر بيانيه گام دوم چيست؟
    سؤال‌هاي فرعي نيز، عبارتند از: اهداف و شعارهاي دولت اسلامي براساس بيانيه گام دوم چيست؟ ظرفيت‌هاي تحقق دولت اسلامي براساس بيانيه گام دوم کدامند؟ راهکارهاي تحقق دولت اسلامي براساس بيانيه گام دوم چيست؟
    در اين پژوهش اطلاعات موردنياز از طريق رجوع به منابع مرتبط، ازجمله کتاب‌ها، سايت‌هاي معتبر و گفتمان‌هاي موجود در ارتباط با بيانيه گام دوم انقلاب در همايش‌ها و سخنراني‌هاي مسئولان و مقامات کشور، همراه با تحليل و تفسير مطالب کسب شده است. روش تحقيق، از نوع کيفي و استفاده از استدلال‌هاي نظري و مفهومي مرتبط با موضوع؛ يا به‌عبارت ‌ديگر، روش توصيفي ـ تحليلي صورت‌ گرفته است.
    نگارندگان مقاله، شناسايي راهکارها و ظرفيت‌هاي مهم در تحقق دولت اسلامي را مبناي بررسي‌ها و پژوهش‌هاي خود قرار دادند و ابعاد گوناگون اين موضوع را مورد بررسی قرار داده‌اند. آنها بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي را به‌عنوان مهم‌ترين سند پيش‌روي جمهوري اسلامي در چهل سال دوم حيات خود قلمداد کرده و با مطالعه موشکافانه اين بيانيه به پردازش اهداف، بسترها، رويکردها، ظرفيت‌ها و راهکارهاي تحقق دولت اسلامي پرداخته‌اند.
    1. مفاهيم
    در اين مجال سعي مي‌شود تا چارچوب مفهومي و نظري در تشکيل انقلاب و دولت اسلامي مورد تفحص قرار گیرد.
    1ـ1. دولت اسلامي
    دولت را مي‌توان ساختي از قدرت دانست که ملت‌ها به‌منظور برقراري نظم و قانون در بين خود و دفاع از سرزمين‌شان به وجود مي‌آورند. در هر نظام سياسي، دولت جهت پيشبرد اهداف مدنظر آن نظام شکل مي‌گيرد، در نتيجه دولت کارکردهاي خاصي را بر عهده دارد. ازآنجاکه دولت‌ها برخاسته از نظام‌هاي سياسي متفاوتي هستند و هر نظام سياسي، نگاه خاصي به انسان، جهان و عالم هستي دارد؛ مي‌توان گفت دولت‌ها نيز با توجه ‌به نظام‌هاي سياسي مختلف، تمايز مي‌يابند. در نتيجه اهداف دولت‌ها از هم متمایز می‌شود و هر دولتي در چارچوب نظام سياسي برخاسته از آن به‌دنبال تحقق اهداف خود است. در اين ميان، نظام سياسي اسلام، اهداف و مباني خاص خود را دارد و با توجه ‌به همين مباني و اصول نيز دولت اسلامي متناسب با آن شکل مي‌گيرد (محمدي و نادري، 1397).
    مقام معظم رهبري يک نوع رويکرد خاصي نسبت به مفهوم دولت اسلامي دارند و آن رويکرد، زماني قابل ‌درک و فهم است که دولت اسلامي را در فرايند پنج‌گانه تمدن نوين اسلامي مورد بررسي قرار دهيم. در عصر حاضر دولت را عموماً همان قوه مجريه در کشور مي‌دانند؛ درحالي‌که مقام معظم رهبري دولت اسلامي مدنظر را بسيار وسيع‌تر بيان مي‌کنند. تعريف ايشان شامل تمامي نهادهاي مديريتي است: «در اينجا منظور از دولت، فقط قوة مجريه نيست؛ يعني مجموع دستگاه‌هاي مديريتي کشور که ادارة يک کشور را برعهده دارند و نظامات گوناگون اداره‌کنندة کشور. دولت اسلامي به معناي سازوکارها و نهادسازي‌هاي لازم براي ايجاد جامعة اسلامي است» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 24/07/1390).
    2ـ1. انقلاب اسلامي
    پديدة انقلاب اسلامي ايران، چه به‌عنوان يک رخداد بي‌نظير سياسي ـ اعتقادي و چه به‌عنوان يک تحول عميق فکري در عرصه زندگي اجتماعي انسان، منشأ مباحث و تأثيرهاي گوناگوني در فضاي جامعه ايران و عرصه‌هاي بين‌المللي شده است؛ به‌گونه‌اي‌که تأثيرهاي آن نه‌تنها بر ديروز و امروز؛ بلکه بر فرداي جامعه بشري نيز انکارناپذير است (کوشکي، 1387).
    نخستين گام در مطالعة هر پديده، تبيين مفهومي آن است. شايد به تعداد انديشمنداني که در مورد انقلاب قلم ‌زده‌اند، تعاريفي از انقلاب ارائه شده باشد. اين تعاريف کم‌وبيش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به يکديگر دارند و هريک از آنها زاويه‌اي از زواياي انقلاب را آشکار مي‌سازد. آنچه مسلم و قطعي است اينکه بر روي هيچ تعريف مفهومي رضايت‌بخش و مورد پذيرش عموم، اتفاق‌نظر وجود ندارد. در کالبدشکافي تعاريف انقلاب به مؤلفه‌هايي نظير دگرگوني بنيادين و ساختاري، تغيير نهادها، جابه‌جايي نخبگان، خشونت و بي‌نظمي و... برمي‌خوريم که براساس تحليل انقلاب‌هاي جهان، در تعريف انقلاب جاي گرفته‌اند. وقوع انقلاب اسلامي ايران که يکي از بزرگ‌ترين پديده‌هاي تاريخ در قرن بيستم بوده و در زمره مهم‌ترين جنبش‌هاي سياسي ـ اجتماعي به‌شمار مي‌آيد، تعاريف موجود و نيز نظريه‌هاي انقلاب را به چالش کشيد و ضرورت ارائه تعريف جديدي از انقلاب را به دنبال آورد (شفيعي، 1385).
    انقلاب اسلامي خصوصيات منحصربه‌فردي دارد که آن را از ديگر انقلاب‌هاي جهان ممتاز مي‌سازد و مفهوم جديدي از انقلاب به‌دست مي‌دهد. برخي از اين خصوصيات از نظر رهبر معظم انقلاب از اين قرارند:
    ـ برخورداری از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال؛
    ـ انقلاب اجتماعی همه‌جانبه همراه با تحمل بنیادین در زندگی انسان‌ها؛
    ـ استواری بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج‌گیری و سازندگی انقلاب؛
    ـ بهره‌مندی از رویکرد ارزشی و هدف‌گیری اصلاح مفاسد جهانی و بشری؛
    ـ حاکم‌سازی فرهنگ توحیدی به جای فرهنگ الحادی و استبدادی؛
    ـ شکل‌گیری بر مبنای نظم و انضباط انقلابی.
    شهيد مطهري نيز معتقد است: «انقلاب اسلامي راهي است که هدف آن، اسلام و ارزش‌هاي اسلامي است و انقلاب و مبارزه، تنها براي برقراري ارزش‌هاي اسلامي انجام مي‌گيرد. در اين صورت انقلاب اسلامي متفاوت با اسلام انقلابي خواهد بود؛ زيرا در صورت اخير، انقلاب و مبارزه هدف خواهد بود و نه وسيله؛ برخلاف صورت نخست که مبارزه و انقلاب، وسيله است نه هدف» (مطهري، 1377، ص 172).
    3ـ1. بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي
    بيانية گام دوم انقلاب، بيانيه‌اي است که از سوي رهبر جمهوري اسلامي ايران، سيدعلي خامنه‌اي به ‌مناسبت چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامی، در تاريخ ٢٢ بهمن ١٣٩٧ صادر گرديده است و در آن بر استمرار راه انقلاب شکوهمند سال ٥٧ به تبيين دستاوردهاي چهل سال گذشته مي‌پردازد. ایشان در اين بيانيه با هدف «جهاد بزرگ براي ساختن ايران اسلامي بزرگ» توصيه‌هايي ارائه مي‌دهد. در اين بيانيه سيدعلي خامنه‌اي، ملت ايران، «به‌ويژه جوانان» را مورد خطاب قرار مي‌دهد و به توضيح و روشن‌ کردن مسئله برداشتن «گام دوم» به‌سوي آرمان‌هاي انقلاب ٥٧ در ٧ فصل مي‌پردازد (اسدي و گودرزي، 1399).
    هفت فصل اين بيانيه به شرح ذيل است:
    فصل اول: ثبات و امنيت و حفظ تماميت ارضي ايران؛
    فصل دوم: موتور پيشران کشور در عرصه علم و فناوري و ايجاد زيرساخت‌هاي حياتي و اقتصادي و عمراني؛
    فصل سوم: به اوج رسانيدن مشارکت مردمي و مسابقه خدمت‌رساني؛
    فصل چهارم: ارتقاء شگفت‌آور بينش سياسي آحاد مردم؛
    فصل پنجم: سنگين کردن کفه عدالت در تقسيم امکانات عمومي کشور؛
    فصل ششم: افزايش چشمگير معنويت و اخلاق در فضاي عمومي جامعه؛
    فصل هفتم: ايستادگي روزافزون در برابر قلدران و زورگويان و مستکبران جهان.
    اهميت اين بيانيه با توجه‌ به شرايط و اقتضائات زماني ايران در منطقه و جهان و مناسبات نظام اسلامي با قدرت‌هاي جهان و نيز با عنايت محتواي آن بسيار راهبردي است. بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، نقش نقشه کلي مسير انقلاب را بر عهده دارد (ترابي کلاته، 1400).
    2. ابعاد و مؤلفه‌هاي تحقق دولت اسلامي
    انقلاب اسلامي ايران در بهمن‌ماه 1357 با آرمان و هدف بزرگي دست به ايستادگي در برابر ظلم و استبداد طاغوتي زد که رهبر معظم انقلاب اسلامي از آن چنين ياد مي‌کنند: «براي اينکه تفکر انبياء در جامعه پياده شود، يک حرکت بلندمدت و طولاني لازم بود. اين انقلاب با اين هدف به ‌وجود آمد. جامعة اسلامي، کشور اسلامي، نه فقط دولت اسلامي، نه فقط تشکيل يک نظام اسلامي؛ بلکه تشکيل يک واقعيت و يک مجموعه مردمي که براساس تعاليم اسلام ـ که لبّ‌الباب تعاليم انبياء است ـ زندگي مي‌کنند و آثارش را احساس مي‌کنند. اين هدف ماست» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 07/07/1387).
    1ـ2. شعار و اهداف دولت اسلامي
    هرگاه قصد ارزيابي انقلاب و جنبشي را داشته باشيم، اولين موضوعي که بدان توجه مي‌کنيم، اهداف و شعارهاي اصلي آن است. دولت اسلامي در جمهوري اسلامي که در جريان ادامة انقلاب اسلامي در حال شکل‌گيري است، مي‌بايست پايبند به ‌تمامي شعارها و اهداف ابتدايي انقلاب اسلامي مردم ايران باشد و تمام ظرفيت‌ها و امکانات خود را براي تحقق آن به‌کار بندد. ازاين‌رو، در اين بخش به اهداف و شعارهاي اصيل دولت اسلامي که در بيانية گام دوم انقلاب اسلامي آمده، خواهيم پرداخت.
    1ـ1ـ2. استقلال و آزادي
    در دولت اسلامي ايران دو مفهوم «برتر» و «بنيادين» وجود دارد که سازندۀ عقلانيت انقلاب اسلامي است: «استقلال» و «آزادي». اين دو مفهوم را مي‌توان آواز قوي انقلاب دانست. در جمهوري اسلامي اين دو معنا يکديگر را پشتيباني مي‌کنند؛ به‌طوري‌که تقويت آزادي به استحکام استقلال و تقويت استقلال به استحکام آزادي مي‌انجامد. اين دو مفهوم، دو بال انقلاب اسلامي هستند و با تضعيف هريک از بال‌ها، ديگري نيز تضعيف مي‌شود. باهم‌بودگي اين دو مفهوم يکي از مهم‌ترين اصول انديشۀ سياسي انقلاب است و شايد بتوان آن را جوهرۀ انقلاب اسلامي دانست.
    مقام معظم رهبري در فرازي از بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي پيرامون استقلال و آزادي اينچنين فرموده‌اند: «استقلال ملي به معناي آزادي ملت و حکومت از تحميل و زورگويي قدرت‌هاي سلطه‌گر جهان است و آزادي اجتماعي به معناي حق تصميم‌گيري و عمل‌ کردن و انديشيدن براي همة افراد جامعه است؛ و اين هر دو از جملة ارزش‌هاي اسلامي‌اند و اين هر دو عطية الهي به انسان‌هايند و هيچ‌کدام تفضل حکومت‌ها به مردم نيستند. حکومت‌ها موظف به تأمين اين دو هستند. منزلت آزادي و استقلال را کساني بيشتر مي‌دانند که براي آن جنگيده‌اند. ملت ايران با جهاد چهل‌سالة خود، ازجملة آنهاست. استقلال و آزادي کنوني ايران اسلامي، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولي همه در رتبه‌هاي رفيع انسانيت. اين ثمر شجرة طيبة انقلاب را با تأويل و توجيه‌هاي ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمي‌توان در خطر قرارداد. همه ـ مخصوصاً دولت جمهوري اسلامي ـ موظف به حراست از آن با همة وجودند. بديهي است که «استقلال» نبايد به معناي زنداني کردن سياست و اقتصاد کشور در ميان مرزهاي خود و «آزادي» نبايد در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش‌هاي الهي و حقوق عمومي تعريف شود».
    رهبر معظم انقلاب در رابطه با نظر اسلام در اين بخش بيان داشته‌اند که: «اسلام براي آزادي بشر آمد، هم آزادي از قيدوبند فشار دستگاه‌هاي مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ايجاد حکومت عادلانه براي بشر و هم آزادي از انديشه‌ها و تصورات و اوهام حاکم بر زندگي انسان» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 29/10/1392).
    2ـ1ـ2. عدالت
    سخن‌ گفتن از عدالت به آفرينش و خلقت انسان بازمي‌گردد. ديده‌ها و شنيده‌ها حاکي از آن هستند که در طول تاريخ سخن نهايي بسياري از انقلاب‌ها، شورش‌ها و جنگ ميان ظالم و مظلوم و غني و فقير، سخن عدل و برپايي عدالت است. بي‌عدالتي در جهان حاضر به‌طور محسوسي در بطن جوامع رخنه کرده و طيف طرف‌داران عدالت و اجراي آن روزبه‌روز گسترده‌تر مي‌شود. با آنکه تمامي جوامع، پيکربندي اصلي قوانين خود را بر پايه عدالت بنا مي‌کنند؛ اما اين موضوع فقط در بيان ديده شده و در عمل هيچ‌گاه ديده نشده که عدالت، هر چيزي را بر سر جاي خود قرار داده باشد و جامعه آرماني انساني شکل‌گرفته باشد (علوي و همکاران، 1395). عدالت از مفاهيم بنياديني است که همة اديان الهي با هدف تحقق اين اصل از سوي خداي متعال به‌واسطة انبياء نازل گشته‌اند. مهم‌ترين دغدغة پيام‌آوران الهي بعد از شناخت خدا و نزديک کردن انسان به او، ايجاد و بسط عدالت بوده است. دين اسلام نيز به‌عنوان خاتم اديان، تحقق عدالت را در سرلوحة اهداف خود قرار داده است (طاهري، 1388).
    در همين راستا نيز انقلاب اسلامي و در پي آن دولت اسلامي، يکي از مهم‌ترين اهداف و شعارهاي خود را تحقق عدالت در ابعاد مختلف فردي و اجتماعي ازجمله عدالت سياسي، عدالت آموزشي، عدالت اقتصادي و... تعريف کرده است. بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي عدالت را در صدر هدف‌هاي اولية همه پيامبران الهي بيان مي‌دارد: «عدالت در صدر هدف‌هاي اولية همة بعثت‌هاي الهي است و در جمهوري اسلامي نيز داراي همان شأن و جايگاه است. اين، کلمه‌اي مقدس در همة زمان‌ها و سرزمين‌هاست و به‌صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولي‌عصر ميسر نخواهد شد؛ ولي به‌صورت نسبي، همه‌جا و همه وقت ممکن، و فريضه‌اي بر عهدة همه به‌ويژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوري اسلامي ايران در اين راه گام‌هاي بلندي برداشته است، که قبلاً بدان اشاره‌اي کوتاه رفت؛ و البته در توضيح و تشريح آن بايد کارهاي بيشتري صورت گيرد و توطئة واژگونه‌نمايي و دست‌کم سکوت و پنهان‌سازي که اکنون برنامة جدي دشمنان انقلاب است، خنثا گردد».
    مقام معظم رهبري، مفهوم عدالت در قرآن را اين‌گونه شرح مي‌دهند: «استقرار عدالت، نفي تبعيض، نفي فاصله‌هاي طبقاتي؛ اينها جزو آرزوهاي بزرگ است. اصلاً در قرآن، اقامة قسط را مسئلة اصلي و هدف پيغمبران مي‌داند: «لِيقومَ النّاسُ بِالقِسط» (حديد: 25). ما [هم] راه پيغمبران را مي‌رويم؛ ما راه اسلام و راه پيغمبران را طی می‌کنیم؛ بنابراين قطعاً عدالت يکي از برترين يا شايد بشود گفت برترين آرمان و ارزشي است که بايستي دنبالش باشيم. با لفاظي هم عدالت درست نمي‌شود. عدالت البته چيز سختي است؛ اجراي عدالت جزو سخت‌ترين کارهاست» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 07/03/1397).
    3ـ1ـ2. عزت
    «عزت» در کاربرد متعارف آن در مقابل «ذلت» است که با ريشة لغوي‌اش هم مناسبت دارد و مانند بسياري از واژه‌هاي ديگر مفهوم آن، پاية اوليه‌اي دارد که ممکن است بار معنايي ديگري به آن اضافه شود و مفهوم جديدي از آن به‌دست آيد. ريشه اين مفهوم قدرت و اقتدار است. اما هر قدرتي عزت نيست؛ بلکه بايد بار معنايي ديگري به آن اضافه شود. در زندگي اجتماعي، زماني يک فرد عزيز است که به‌ کمک ويژگي‌هاي خود بتواند در برابر عوامل مخالف مقاومت و ايستادگي کند و به‌واسطة اين ويژگي‌ها مورد توجه ديگران قرار مي‌گيرد و براي او احترام قائل مي‌شوند. لازمة اين امر محبوب بودن است. به‌نحوي‌که گاهي «عزيز» و «محبوب» در تعبيرات عرفي مرادف هم به‌کار برده مي‌شود. شايد مناسب‌ترين معادل فارسي براي «عزيز» شکست‌ناپذير باشد. طبعاً چنين کسي بايد قدرتي داشته باشد. خداي متعال براي توصيف خود به‌عنوان کسي که اين جهان را آفريده و توانايي انجام اين کار عظيم را داشته، از اسم عزيز استفاده مي‌کند و مي‌فرمايد: «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ» (زخرف: 9). اگر بپرسيد چه کسي اين آسمان و زمين را خلق کرده، خواهند گفت کسي که قدرتمند و شکست‌ناپذير است و علاوه بر قدرتمندي، کارهايش بر خلاف حکمت هم نيست (مصباح يزدي، 1391).
    رهبر معظم انقلاب در تعريف و بيان مفاهيم و بنيان‌هاي اساسي عزت، نکات گران‌بهايي را متذکر شدند که اين نکات عبارتند از:
    1. عزت ملي، روابط خارجي، مرزبندي با دشمن: اين هر سه، شاخه‌هايي از اصلِ «عزت، حکمت و مصلحت» در روابط بين‌المللي‌اند. صحنة جهاني، امروز شاهد پديده‌هايي است که تحقق‌يافته يا در آستانة ظهورند: تحرک جديد نهضت بيداري اسلامي براساس الگوي مقاومت در برابر سلطة آمريکا و صهيونيسم؛ شکست سياست‌هاي آمريکا در منطقة غرب آسيا و زمين‌گير شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانة سياسي جمهوري اسلامي در غرب آسيا و بازتاب وسيع آن در سراسر جهان سلطه (بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، 1397).
    2. دو رکن عزت، يعني از سويي مرزبندي و جبهه‌گيري مقتدرانه در برابر استکبار و از سويي تراحم و هم‌گرايي و برادري ميان مسلمانان، آنگاه که با رکن سوم يعني خشوع و تعبد در برابر پروردگار همراه شود، امت اسلامي در راهي که مسلمين صدر اسلام را به اوج عظمت و عزت رسانيد؛ پي‌درپي به ‌پيش خواهد رفت و ملت‌هاي مسلمان از عقب‌ماندگي حقارت‌باري که در قرن‌هاي اخير بر آنان تحميل شده، نجات خواهند يافت (پیام رهبر معظم انقلاب به کنگره عظیم حج، 27/09/1386).
    3. عزت ملي چيست؟ عزت ملي عبارت است از اينکه يک ملت در خود و از خود احساس حقارت نکند. نقطة مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ يک ملت وقتي به درون خود ـ به سرمايه‌هاي خود، به تاريخ خود، به مواريث تاريخي خود، به موجودي انساني و فکري خود ـ نگاه مي‌کند، احساس عزت و غرور کند؛ احساس حقارت و ذلت نکند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 22/02/1388).
    4ـ1ـ2. معنويت و اخلاق
    معنويت در جامعه اسلامي مبتني بر دين و آموزه‌هاي ديني است؛ ‌طوري که تعاليم اسلام شکل‌دهنده معنويت هستند. معنويت همواره اخلاق‌گراست؛ اما اخلاق‌گرايي معطوف به معنويت نيست. اگر معنويت در جامعه نهادينه شود، اخلاق‌مداري در ميان لايه‌هاي مختلف اجتماعي رسوخ مي‌يابد (ويسي، 1398). تلاش و جهاد در راستاي رشد هرچه بيشتر شعور معنوي و وجدان اخلاقي در جامعه، بدون «همراهي حکومت»، توفيقِ چنداني نخواهد يافت. آري، اخلاق و معنويت، با «دستور» و «فرمان» به ‌دست نمي‌آيد و حکومت نمي‌تواند آن را با «قدرت قاهره»، ايجاد کند؛ اما اولاً خود بايد «منش و رفتار اخلاقي و معنوي» داشته باشد و ثانياً بايد در پي «فراهم‌سازي زمينۀ رواج آن در جامعه» باشد؛ به اين معنا که به نهادهاي اجتماعي در اين‌باره ميدان دهد و کمک برساند و با کانون‌هاي ضد معنويت و اخلاق، به شيوة معقول، بستيزد و اجازه ندهد که «جهنمي‌ها»، مردم را با «زور» و «فريب»، جهنمي کنند.
    اخلاق و معنويت در بيانية گام دوم اين‌گونه بيان شده است: «معنويت به معناي برجسته ‌کردن ارزش‌هاي معنوي از قبيل: اخلاص، ايثار، توکل، ايمان در خود و در جامعه است و اخلاق به معناي رعايت فضيلت‌هايي چون خيرخواهي، گذشت، کمک به نيازمند، راست‌گويي، شجاعت، تواضع، اعتماد به ‌نفس و ديگر خلقيات نيکوست. معنويت و اخلاق، جهت‌دهندة همة حرکت‌ها و فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي و نياز اصلي جامعه است. بودن آنها، محيط زندگي را حتي با کمبودهاي مادي، بهشت مي‌سازد و نبودن آن، حتي با برخورداري مادي، جهنم مي‌آفريند».
    رهبر معظم انقلاب در ديدار دانشجويان، اهميت اخلاق و معنويت را اين‌گونه شرح داده‌اند:
    در زمينة معنويت و اخلاق هم بايد آرمان‌گرا بود. محيط دانشگاه به‌دليل اينکه محيط جوان است، بايد محيط پاکيزه‌اي باشد. بعضي خيال مي‌کنند دانشگاه يعني محيطي که در آن، تقيد به دين و پايبندي به دين و اخلاق و اينها خيلي لزومي ندارد و مطلوب نيست. اين ناشي از بناي غلطي است که در دوران طاغوت، در آغاز پيدايش دانشگاه، پايه‌ريزي شد. آن روز کساني دانشگاه را به‌وجود آوردند که به اصل دين و معنويت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شيفتة غرب و فريفتة اخلاقيات غرب بودند. البته آن شيفتگي و فريفتگي، شکل عمومي‌اش بود؛ يک عده‌اي‌شان هم مزدور و مأمور غرب بودند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 12/۰۴/1395).
    5ـ1ـ2. عقلانيت
    عقلانيت به‌عنوان يکي از مهم‌ترين مفاهيم سياسي مورد توجه اسلام و از گزاره‌هاي مورد تأکيد رهبران انقلاب اسلامي در دوران مبارزات و تشکيل حکومت اسلامي بوده است. در بيانات مختلف رهبر انقلاب دربارة سير مفهومي و تاريخ عقلانيت، اشارات متعددي به معناي ايجابي عقلانيت شده است. ايشان محتواي عقلانيت را منطبق بر ارزش‌هاي ديني دانسته و آن را از وجوه اصلي انديشة اسلامي معرفي کرده است. در انديشة آيت‌الله خامنه‌اي، سازوکار عقلانيت مبتني بر فرايندهاي متنوعي است و همچنين کاربست آن در حکمراني سبب برخي نتايج و دستاوردها خواهد شد و طبيعتاً غفلت از اين امر نيز خسارت به‌بار خواهد آورد. به‌عبارت کلي عقلانيت در نگاه رهبر انقلاب عبارت است از: محاسبات منطقي و معنوي نوگرايانه (موسوي‌نيا، 1399).
    مقام معظم رهبري منطق امام خميني پيرامون عقلانيت را اين‌گونه بيان فرموده‌اند: «منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عمل روشن‌بينانه، منطق انسانيت و هنجار انساني و اخلاق انساني و فضائل اخلاقي بود؛ دنيا دنبال اين است» (بیانات‌ رهبر معظم انقلاب، 11/06/1384). همچنين: «عقلانيت و محاسبه، يکي از شرايط لازم رسيدن به عدالت است» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 08/06/1384).
    6ـ1ـ2. برادري
    اسلام منادي توحيد است و توحيد در اسلام نه‌تنها به مفهوم اعتقاد به خالق واحد و تواناي خالق هستي، بلکه به مفهوم توحيد در پيکره اجتماع عظيم انسان‌ها با همه تفاوت‌هايشان بود و معناي کامل توحيد فقط با اعلام برادري ميان جامعه اسلامي و اجتماع بشري با يک رويکرد خداگرايانه مصداق عيني پيدا مي‌کرد. درواقع تحقق انديشه توحيدي در صورت اجتماع بشري احساس و درک اين انديشه بود که انسان از منشأ واحدي است و از روح واحدي جنبش و حرکت يافته و از پيکره واحدي خلق شده است. اين وحدانيت زماني صورت تکاملي خود را پيدا مي‌کرد که انسان‌ها اين احساس را اجتماعي کنند و در سايه اعتقاد توحيدي در جمع برادران ايماني و موحد درآيند و به مصداق «إنّما المؤمنون إخوة...» (حجرات: 10). در حلقه اجتماع انسان‌هاي مؤمن همه را برادر خويش بدانند و براي نجات برادران ايماني و خدايي خويش از هيچ تلاشي فروگذاري نکنند. اين‌گونه برادري، منادي و مروج نوعي بينش است که در آن ‌همة کينه‌ها، نفرت‌ها، جهل‌ها، حق‌کشي‌ها و نابرابري‌ها کنار گذاشته مي‌شود و همه مردم در جامعه اسلامي براي تحقق اجتماعي برادرانه تلاش مي‌کنند که در آن برابري و عدالت تمام بت‌هاي موهوم طبقاتي و امتيازات ستمگرانه را از روي کرة خاکي و صفحه زندگي اجتماعي نيست و نابود مي‌کند و با حذف دوگانه گرايي‌ها و تفرقه‌ها و تضادها، وحدت و يکتايي را نويد مي‌دهد. اين بينش بر خصومت‌ها و ستيزه‌گري‌ها و سرکشي‌ها و جدال‌هاي بي‌پايان و پرملال اجتماع انسان‌ها خط بطلان مي‌کشد (بهرامي، 1380).
    در بيانية گام دوم انقلاب اسلامي پيرامون اين موضوع اين‌گونه آمده است: «مجاهدت‌هاي جوانان در ميدان‌هاي سخت ازجمله دفاع مقدس، با ذکر و دعا و روحية برادري و ايثار همراه شد و ماجراهاي صدر اسلام را زنده و نمايان در برابر چشم همه نهاد».
    آيت‌الله خامنه‌اي در رابطه با برادري نکات گوناگوني را ايراد فرمودند، که به شرح ذيل است:
    پيام اسلام، پيام وحدت و امنيت و برادري است. اميرالمؤمنين، يک جملة ابدي دارد که دربارة همة انسان‌هاست؛ مي‌فرمايد: اين انساني که در مقابل توست، يا برادر ديني توست، يا شريک خلقتي تو؛ و به‌هرحال، يک انسان است. همة انسان‌ها، بايد با هم متحد و مهربان باشند؛ مخصوص يک دسته و يک گروه هم نيست. لذا در اسلام به مسلمانان دستور داده شده که حتي کساني که از لحاظ دين و عقيده برخلاف شما هستند، با آنها هم خوبي کنيد. «لايَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» (ممتحنه 8). اين منطق اسلام است. يعني کسي هم که از لحاظ فکري با شما يکي نيست و عقيدة ديگري دارد، مظهر سزا گرفتن به‌خاطر عقيده، اينجا نيست و شما مرجعش نيستيد: «و الحَکَمُ اللَّه و المعود اليه القيامة» (نهج‌البلاغه، خطبه 162). اين هم کلام اميرالمؤمنين است. شما با انساني روبه‌رو هستيد که يا با شما هم‌عقيده است و برادر شماست، يا هم‌عقيده نيست و در خلقت با شما شريک است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/07/1375).
    3. ظرفيت‌هاي تحقق دولت اسلامي
    اگر نگاهي به کشور ايران بيفکنيم، ظرفيت‌هاي مادي و معنوي بسياري را مشاهده خواهيم کرد. به روايت آمارهاي جهاني کشور ايران جزو برترين کشورهايي است که از لحاظ منابع طبيعي و معدني داراي تنوع و گستردگي بالايي هست. ايران اسلامي علاوه بر منابع مادي، استعدادها و نيروي انساني باهوش و خلاقي را نيز در خود پرورش داده است که مجموع همة اين ظرفيت‌ها نويد ايجاد دولت و جامعه‌اي اسلامي و نوين را مي‌دهد.
    1ـ3. جوانان
    انقلاب اسلامي ايران در سال ۵۷ به‌ دست جواناني رقم خورد که تمام وجود و توان خود را وقف اسلام و ايران کرده بودند و در اين راه از هيچ جان‌فشاني‌هايي دريغ نمي‌ورزيدند. حال همه مي‌دانيم که شور و انگيزه جواني در هر نسلي وجود دارد و مهم آن است که بتوانيم اين شور و اميد جواني را در راه درست قرار دهيم تا ثمرات گران‌بهاي آن را درک کنيم. در اوايل انقلاب براي ادارة کشور به جوانان اعتماد شد و حال پس از گذشت چهار دهه از ابتداي انقلاب، نسلي جديد از جوانان به روي صحنه آمده‌اند و مسئولان مي‌بايست بار ديگر بار امانت را به دوش جوانان بسپارند و با اعتماد به ايشان گام‌هاي بزرگي را در چلة دوم انقلاب بردارند. امام خامنه‌اي در بياني از لزوم اعتماد به جوانان اين‌گونه مي‌فرمايند: «امام [با تشکيل بسيج] سرنوشت انقلاب را به جوان‌ها سپرد؛ و هر مجموعة جواني، هر نسلي، وقتي از جواني پا مي‌گذارد به ميان‌سالي، درواقع اين امانت را تحويل مي‌دهد به نسل جوان بعد از خودش و اين سلسله تمام‌نشدني است» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 03/09/1395).
    «بيانية گام دوم» يک ترسيم کلي از گذشته و حال و آيندة انقلاب بوده. چهل سال [از انقلاب] گذشته ـ يک ترسيم کلي است؛ وارد جزئيات نشديم ـ يک تصويرسازي کلي‌شده راجع به مسائل اصلي انقلاب. چهار نقطة به‌اصطلاح اصلي در اين بيانيه مورد تأکيد بوده: .... نقطة چهارم: «عظمت نقش نيروي جوان متعهد»؛ نه هر جواني؛ جواني که احساس تعهد کند، احساس مسئوليت کند. عظمت نقش اين قشر، يعني جوان متعهد در اين مسيري که در پيش‌رو داريم و در رسيدن به آن چشم‌انداز موردنظر. ما به يک حرکت عمومي به‌سمت آن چشم‌انداز نياز داريم؛ بايد يک حرکت عمومي در کشور راه بيفتد؛ البته اين حرکت وجود دارد؛ منتها بايستي انضباط پيدا کند، سرعت پيدا کند و پيشرفت آن به‌سمت چشم‌انداز موردنظر محسوس باشد. اين حرکت طبعاً با محوريت جوان متعهد است؛ جوان‌هاي متعهد، محور اين حرکت‌اند» (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، 1397).
    يکي از مهم‎‌ترين تأکيداتي که آيت‌الله خامنه‌اي در طول دوران مسئوليت خویش در رياست‌جمهوري و رهبري به‌صورت عيني و عملي بر آن صحه گذاشته‌اند، توجه به جوانان بوده و هست. ايشان در بياني، مسئول تحقق آرمان‌هاي انقلاب در چلة دوم را جوانان ناميده‌اند:
    بنده معتقدم که آرمان‌هاي انقلاب ـ که چارچوب‌هايش مشخص است، بنده هم بعضي‌ها را تصريح خواهم کرد و اسم خواهم آورد ـ بدون نيرو و نشاط و جسارت جواني، قابل‌تعقيب و قابل‌ دسترسي نيست. نسبت شما با آرمان‌ها، اينچنين نسبتي است. عقيدة من اين است که اگر چنانچه نيروي جواني، يعني قدرت فکري و بدني و اگر نشاط و روحيه و حالت تحرک و همچنين جسارت، يعني خط‌شکني‌ها که در جوان‌ها به‌عنوان خصيصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمان‌ها دست پيدا نخواهيم کرد؛ لذا جوان‌ها در زمينة دسترسي به آرمان‌ها و تحقق آرمان‌هاي انقلاب و آرمان‌هاي اسلامي، داراي مسئوليت‌هاي بزرگي هستند و کارآمدي بسيار بالايي هم دارند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 06/05/1392).
    2ـ3. فرصت‌هاي مادي
    نگاهي محققانه و مطالعه‌اي با رويکرد فهم عميقِ مباني رشد و پيشرفت انقلاب‌ها و ملت‌هاي آزاده در طول تاريخ، ما را به اصول مهمي براي تدوين چشم‌انداز و مأموريت‌هايمان در راستاي ساخت ايران عزيزمان رهنمون خواهد ساخت. هرگاه ملت‌ها و دولت‌هاي بزرگ، پس از انقلاب و پس از رهايي از دست مستعمران و مستکبران، عينک اتکا و اعتماد به قدرت‌هاي پوشالي را از چشمان خود دور کرده و به‌جاي آن با ديدي نافذ به توانايي‌ها و استعدادهاي اقوام، مردم و سرزمين خود نگاه کرده‌اند، چشمه‌اي جوشان از عمق ملت خود را قليان داده‌اند که رفته‌رفته آن چشمه جوشان تبديل به رودخانه‌اي عميق از قدرت و صلابت داخلي براي آن مردمان در طول تاريخ و در سطح جهان گرديده است که امروزه مي‌توان ثمرات آن اعتماد را در قدرت، پيشرفت و اعتمادبه‌نفس آن کشور در عرصه‌هاي علمي، صنعتي، ورزشي و ديگر حوزه‌ها مشاهده کرد.
    دولت اسلامي که در ادامه انقلاب و نظام اسلامي مي‌بايست در کشور ما ايجاد شده و در راستاي تحقق تمدن نوين اسلامي ايفاي نقش کند، پشتوانه‌ها و ظرفيت‌هاي بزرگي را در کنار خود دارد تا بتواند سعادت در حوزه‌هاي مختلف را براي مردم ايران به ارمغان بياورد. استفاده از ظرفيت‌هاي عظيم مادي در کشور ما اصلي مهم است که با بهره‌گيري درست از آنها مي‌توان جايگاه‌هاي بالايي در اقتصاد و قدرت‌هاي اقتصادي جهان را به ‌دست آورد. رهبر معظم انقلاب در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي اين‌گونه از اين ظرفيت بزرگ براي ادامه راه انقلاب اسلامي و دولت اسلامي نام مي‌برند:
    فرصت‌هاي مادي کشور نيز فهرستي طولاني را تشکيل مي‌دهد که مديران کارآمد و پرانگيزه و خردمند مي‌توانند با فعال‌کردن و بهره‌گيري از آن، درآمدهاي ملي را با جهشي نمايان افزايش داده و کشور را ثروتمند و بي‌نياز و به معناي واقعي داراي اعتماد به‌نفس کنند و مشکلات کنوني را برطرف کنند. ايران با دارا بودن يک درصد جمعيت جهان، داراي ۷ درصد ذخاير معدني جهان است: منابع عظيم زيرزميني، موقعيت استثنائي جغرافيايي ميان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملي، بازار بزرگ منطقه‌اي با داشتن ۱۵ همسايه با ۶۰۰ ميليون جمعيت، سواحل دريايي طولاني، حاصل‌خيزي زمين با محصولات متنوّع کشاورزي و باغي، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخش‌هايي از ظرفيت‌هاي کشور است؛ بسياري از ظرفيت‌ها دست‌نخورده مانده است. گفته شده است که ايران از نظر ظرفيت‌هاي استفاده‌نشدة طبيعي و انساني در رتبة اول جهان است. بي‌شک شما جوانان مؤمن و پرتلاش خواهيد توانست اين عيب بزرگ را برطرف کنيد. دهة دوم چشم‌انداز، بايد زمان تمرکز بر بهره‌برداري از دستاوردهاي گذشته و نيز ظرفيت‌هاي استفاده‌نشده باشد و پيشرفت کشور، ازجمله در بخش توليد و اقتصاد ملي ارتقاء يابد (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، 1397).
    3ـ3. نيروهاي مستعد انساني
    چلة اول انقلاب اسلامي، چلة جهاد و پيشرفت بوده است. عقب‌ماندگي‌هايي که براي ملت ايران در زمان حکومت شاهان قاجاري و پهلوي به‌ وجود آمده بود، لزوم جهاد براي سازندگي، پيشرفت و پرکردن خلأهاي ايجادشده براي کشور را به‌همراه داشت. مشارکت نيروهاي مستعد انساني براي پيمودن راه پيشرفت و سازندگي و فتح قله‌هاي بلند علمي، سياسي، اقتصادي و... يکي از مهم‌ترين عواملي بوده که سبب جهش ملت ايران در ميدان‌ها مختلف شده است. اگر همراهي و همکاري استعدادهاي مستعد براي دستيابي به موفقيت و پيشرفت نبود، امروزه عزت و اعتبار انقلاب اسلامي نمي‌توانست در سراسر جهان زبانزد باشد. آري اين نيروهاي بااستعداد، غيور و فداکار ايران اسلامي بودند که در گام اول با انقلاب خود، دست خيانتکار شاهان و مستکبران جهاني را از کشور ايران و منابع غني آن کوتاه کردند و سپس جان‌هاي خود را زير بار مسئوليت قرار دادند تا قله‌هاي مرتفع علمي و... فتح شده و عزت انقلاب اسلامي به ملت ايران بازگردد.
    آرمان‌ها و اهداف هر ملت و کشوري به ‌دست مردمان و جوانان همان کشور تحقق مي‌يابد، آن زماني ‌که انقلاب اسلامي در سال 57 به پيروزي رسيد، جوانان اين مرزوبوم بودند که با جان‌فشاني‌هاي خود دستان زورگوي مستکبران را از ايران کوتاه کردند و حال در ابتداي چلة دوم انقلاب اسلامي، نيروهاي مستعد انساني و جوانان هستند که مي‌بايست عنان امور را به ‌دست گيرند و آرمان بزرگ ايجاد دولت اسلامي را تحقق بخشند.
    دولت اسلامي که رهبر معظم انقلاب با نام دولت جوان حزب‌الهي از آن ياد مي‌کنند، با چنين ظرفيت بزرگي امکان تحقق دارد و آن هم نيروهاي مستعد و توانمند در کشور هستند. آيت‌الله خامنه‌اي از چنين ظرفيت بزرگي در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي نيز اين‌گونه ياد مي‌کنند:
    مهم‌ترين ظرفيت اميدبخش کشور، نيروي انساني مستعد و کارآمد با زيربناي عميق و اصيل ايماني و ديني است. جمعيت جوان زير ۴۰ سال که بخش مهمي از آن نتيجة موج جمعيتي ايجادشده در دهة ۶۰ است، فرصت ارزشمندي براي کشور است. ۳۶ ميليون نفر در سنين ميانة ۱۵ و ۴۰ سالگي، نزديک به ۱۴ ميليون نفر داراي تحصيلات عالي، رتبة دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسي، انبوه جواناني که با روحية انقلابي رشد کرده و آمادة تلاش جهادي براي کشورند و جمع چشم‌گير جوانان محقق و انديشمندي که به آفرينش‌هاي علمي و فرهنگي و صنعتي و غيره اشتغال دارند؛ اينها ثروت عظيمي براي کشور است که هيچ اندوختة مادي با آن مقايسه نمي‌تواند شد (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، 1397).
    همان‌طورکه رهبر معظم انقلاب بيان فرمودند؛ ظرفيت عظيم نيروي انساني کارآمد و باايمان در کشور ما که تحصيلات دانشگاهي مناسبي هم دارند، ظرفيت بسيار خوبي براي تحقق دولت اسلامي است، حال عظمي راسخ و مديريتي جهادي نياز است تا اين آرمان و هدف انقلاب اسلامي جامه عمل بپوشد.
    4. راهکارهاي تحقق دولت اسلامي
    1ـ4. مديريت جهادي
    يکي از موضوع‌هاي مهم در مديريت هر جامعه که بايستي به آن توجه ويژه داشت، روش مديريت جامعه براساس فرهنگ، اصول و ارزش‌هاي حاکم بر آن است. در ايران نيز سبک‌هاي مختلف مديريت از ديرباز مورد توجه قرار گرفته که از آن جمله مي‌توان به مديريت جهادي اشاره کرد. تفاوت اصلي مديريت جهادي با ساير نظام‌هاي مديريتي، در پيش‌فرض‌ها و مباني فکري و عقيدتي آن است. در اين نظام مديريتي، احکام دين اسلام به‌عنوان راهبردي براي زندگي و شاخصي براي سنجش حيات مطلوب در نظر گرفته شده و هدف اين نظام مديريتي، پياده‌سازي ارزش‌ها در جامعه به ‌منظور تبديل آنها به کيفيت زندگي است. مديريت جهادي در اصل نه‌تنها با مصرف‌گرايي، اشرافي‌گري، سستي، تنبلي و انحراف از آرمان‌هاي اسلامي مغايرت و مخالفت داشته؛ بلکه با آن مبارزه مي‌کند (نظري و همکاران، 1397).
    مديريت جهادي درواقع همان مديريت علمي است که براساس فرمول‌ها و قوانين مطرح در دانش مديريت پايه‌ريزي شده است. فرق اين نوع مديريت با مديريت صرف در اين است که مبناي مديريت جهادي، مبنايي اسلامي و ارزشي است و مي‌توان گفت: مدير مسلمان با در نظر گرفتن ابعاد ديني و ايماني به مديريت؛ تعريف تازه‌اي مي‌بخشد و مفهوم مديريت جهادي را به ‌وجود مي‌آورد. در مديريت جهادي که برگرفته از مديريت اسلامي است، به علم، فرهنگ و انسان و ارزش‌هاي انساني توجه ويژه‌اي شده است؛ بدين ترتيب مديريت جهادي نوعي مديريت ارزشي و با اصالت فرهنگي و هماهنگ با مديريت علمي است و مي‌توان گفت با استفاده از تعاريف علمي مديريت و به‌کارگيري پنج وظيفه اصلي يک مدير و ادغام آن با مفاهيم اسلامي و ديني به سبک جديدي از مديريت تبديل شده است (افتخاري و همکاران، 1397).
    کشور عظيم ما پس انقلاب اسلامي براي جبران عقب‌ماندگي‌هايي که در طول دوران حکومت پادشاهان پهلوي و قاجاري براي کشور ايجاد شده بود، مي‌بايست سبک جديدي از مديريت را به‌کار مي‌بستند تا با سرعتي مضاعف و به‌صورت جهش‌گونه کاستي‌ها را جبران و آباداني و سربلندي را براي کشور رقم بزنند. مديريت جهادي سبک مديريتي برآمده از دين اسلام است که دو رکن اساسي دارد و آنان عبارت‌اند از؛ تلاش و کوشش فراوان در راه مبارزه با دشمن. جوانان و مردمان کشور در چلة اول انقلاب اسلامي مديريت جهادي را در فضاهاي گوناگوني به منصه ظهور رساندند که دفاع مقدس و دستاوردهاي موشکي ازجمله آنهاست.
    حال که ما در چلة دوم انقلاب اسلامي، هدف ايجاد دولت اسلامي را دنبال مي‌کنيم، مديريت جهادي را مي‌بايست به‌عنوان سبک جديد مديريتي در تمامي ارکان کشور پياده کنیم و در حقيقت از آن به‌عنوان راهکاري براي تحقق دولت اسلامي ياد شود. مديريت جهادي راهکاري برگرفته از مباني اسلامي و تجربيات عيني است که راه ايجاد دولت اسلامي در ادامه راه انقلاب اسلامي را هموار مي‌کند.
    رهبر معظم انقلاب نيز در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي در شرح مديريت جهادي مي‌فرمايند:
    به‌رغم همة اين مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوري اسلامي روزبه‌روز گام‌هاي بلندتر و استوارتري به جلو برداشت. اين چهل سال، شاهد جهادهاي بزرگ و افتخارات درخشان و پيشرفت‌هاي شگفت‌آور در ايران اسلامي است. عظمت پيشرفت‌هاي چهل‌سالة ملت ايران آنگاه به‌درستي ديده مي‌شود که اين مدت، با مدت‌هاي مشابه در انقلاب‌هاي بزرگي همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروي و انقلاب هند مقايسه شود. مديريت‌هاي جهادي الهام‌گرفته از ايمان اسلامي و اعتقاد به اصل «ما مي‌توانيم» که امام بزرگوار به همة ما آموخت، ايران را به عزت و پيشرفت در همة عرصه‌ها رسانيد (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، 1397).
    2ـ4. مشارکت مردمي و مسابقه خدمت‌رساني
    بدون شک توسعه اجتماعي مستلزم مشارکت‌هاي مردمي در ابعاد مختلف است و درواقع بدون مشارکت نمي‌توان به توسعة اجتماعي مردم‌محور، فراگير و پايداري دست‌ يافت. در فرايند توسعه اجتماعي، مشارکت آحاد جامعه مدنظر است و شهروندان قطع‌نظر از تعلقات قومي و علايق اعتقادي‌شان، امکان مي‌يابند تا با توجه ‌به صلاحيت و توانمندي ذهني‌شان، در تمام پديده‌ها و متغيرها اثرگذار باشند. توسعه در بسياري از موارد حتي آداب‌ ‌و رسوم و عقايد مردم را نيز دربرمي‌گيرد (اکبريان و فتحي، 1391).
    مشارکت عمومي در نظام‌هاي سياسي حق مردم به‌شمار مي‌رود؛ چراکه مردم حاکم بر سرنوشت اجتماعي خويش هستند و مي‌توانند در راستاي تحقق اهداف موردنظر حکومت به ياري آن بشتابند. اين امر در حکومت اسلامي نيز جاري است و حکومت اسلامي به‌منظور دستيابي به اهداف ديني خود، نيازمند مشارکت هرچه بيشتر مردم و همکاري عمومي در موضوعات مختلف در حوزة فعاليت دولت است. مشارکت سهيم و شريک شدن افراد جامعه و پذيرش مسئوليت در فعاليت‌ها و وجوه گوناگون زندگي اجتماعي به‌منظور دستيابي به اهداف مشخص است.
    با استخراج وجوه مشترک تعريف مذکور، مي‌توان گفت مشارکت داراي سه رکن:
    1. مسئوليت‌پذيري؛ 2. حرکت به‌سمت اهداف مشترک؛ 3. همکاري و ياري‌دادن به يکديگر در اين مسير.
    براين‌اساس مفهوم موردنظر از مشارکت سهيم و شريک شدن و مسئوليت‌پذيري مردم در امر ادارة حکومت اسلامي و در راستاي دستيابي به اهداف والاي آن است. دو رکن مسئوليت‌پذيري و ياري دادن در مسير دستيابي به اهداف بسته به نوع حق يا تکليف بودن مشارکت متفاوت است. اين در حالي است که سير حرکت و مسير اصلي مشارکت بر محور اهداف مشترک قرار دارد (جاويد و فتاحي‌زفرقندي، 1392).
    اساس انقلاب اسلامي بر پايه مردم شکل‌ گرفته است، از شروع اعتراضات مردمي به حکومت شاهنشاهي در سال‌هاي قبل از انقلاب اسلامي تا برپايي نهادهاي انقلابي همه‌وهمه با اتکا بر نيروي مردم و مشارکت مردمي به انجام رسيده است. پس از انقلاب اسلامي نيز در دفاع مقدس و بسيج همگاني براي دفاع از ايران اسلامي اين مردم ايران بودند که با مشارکت همه‌جانبه خود مرزهاي اين سرزمين را از غارت بيگانگان در امان داشتند. عرصه‌هاي علم و فناوري، اقتصاد، فرهنگي و سياست نيز، حوزه‌هاي مشارکت مردمي را در زمان‌هاي مختلف در اين چهل سال به خود ديده است. شايد بتوان تازه‌ترين مشارکت مردمي در پيش‌ بردن اهداف انقلاب اسلامي را مشارکت ايشان در بحران کرونا دانست که ايشان با تمام توان به کمک نظام سلامت آمدند و جهاد سلامت را در ابعاد مختلف رقم زدند. مردم ايران در برهه‌هاي مختلف اقشار مستضعف را مورد حمايت خود قرار دادند و با ايجاد مسابقه خدمت‌رساني در عرصه‌هاي مختلف مردمان اين مرزوبوم را زير چتر حمايت خود قراردادند. در همين حوزه مقام معظم رهبري در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي اينچنين فرموده‌اند: «مشارکت مردمي را در مسائل سياسي مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌هاي داخلي، حضور در صحنه‌هاي ملي و استکبارستيزي به اوج رسانيد و در موضوعات اجتماعي مانند کمک‌رساني‌ها و فعاليت‌هاي نيکوکاري که از پيش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزايش چشم‌گير داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقة خدمت‌رساني در حوادث طبيعي و کمبودهاي اجتماعي مشتاقانه شرکت مي‌کنند» (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، 1397).
    همان‌طور که دانستيم، مشارکت مردمي يکي از ارکان اساسي انقلاب اسلامي در شکل‌گيري و ادامه راه است. در همين راستا دولت اسلامي نيز براي تحقق و ايجاد مي‌بايست از اين ظرفيت به‌عنوان راهکاري مهم بهره گيرد و با سازماندهي و مديريت مناسب اين ظرفيت عظيم، ايجاد دولت اسلامي با تمام جنبه‌هايش را سرعت بخشد.
    نتيجه‌گيري
    انقلاب اسلامي سال 1357 به مرحلة تحقق دولت اسلامي رسيده است. دولت اسلامي چهرة حکومتي انقلاب اسلامي در جهان است. در اين پژوهش به ‌دنبال تحرير اهداف، ظرفيت‌ها و راهکارهاي تحقق دولت اسلامي در بيانات مقام معظم رهبري و خصوصاً بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي بوديم. پس از بررسي سخنان و رهنمودهاي رهبر انقلاب و بررسي عميق بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي نتايج به‌دست‌آمده را در سه سطح اهداف، ظرفيت‌ها و راهکارها بيان کرديم. اهداف دولت اسلامي که مي‌بايست براي تحقق آنان تلاش شود، عبارت‌اند از: استقلال و آزادي، عدالت، عزت، معنويت و اخلاق، عقلانيت و برادري. هرکدام از اين شعارها برآمده از مفاهيم اسلامي و قرآن و فرامين اهل‌بيت هستند که امامين انقلاب نيز در بيانات خود بارها بدان اشاره کرده‌اند. همه ما مي‌دانيم که جمهوري اسلامي ايران در جنبه‌هاي مختلف مادي و معنوي ظرفيت‌هاي منحصربه‌فردي دارد که ديگر کشورها از نعمت داشتن چنين ظرفيت‌هايي بي‌بهره هستند. جوانان اين مرزوبوم، فرصت‌هاي مادي و نيروهاي مستعد انساني ظرفيت‌هايي هستند که براي تحقق دولت اسلامي مي‌بايست به‌کار گرفته شوند. حال اما اين شعارها و ظرفيت‌هاي ناب ايران اسلامي منتهي به دولت اسلامي نمي‌شوند؛ مگر با استفاده از مديريت جهادي و مشارکت مردمي. اين دو راهکار ـ مديريت جهادي و مشارکت مردمي ـ نيروي محرکه حرکت به ‌سمت تحقق دولت اسلامي به‌شمار مي‌روند که در صورت بها دادن به آنان حرکت انقلاب اسلامي با سرعتي مضاعف به‌پيش خواهد رفت.
     

    References: 
    • اسدی، عباس و جواد گوردزی، 1399، «شناسایی راهکارها و مؤلفه‌های مهم توسعه بیمه در بیانیه گام دوم انقلاب با تأکید بر شاخص‌های فرهنگی ـ تبلیغاتی»، پژوهش‌های انقلاب اسلامی، ش 33، ص 163-183.
    • افتخاري، اصغر و همکاران، 1397، «مؤلفه‌هاي مديريت جهادي در بيانات امام خامنه‌اي»، مديريت نظامي، ش 70، ص 53ـ87.
    • اکبريان، مهدی و لیلا فتحي، 1391، «مشارکت مردمي اساس توسعه اجتماعي»، پژوهش و سلامت، دوره دوم، ش 1، ص 7ـ8.
    • بهرامي، روح‌الله، 1380، «فلسفه برادري در اسلام»، تاريخ اسلام، ش 8، ص 5ـ24.
    • بيانات رهبر معظم انقلاب، در: khameniei.ir
    • ترابي ‌کلاته‌قاضي، علي، 1400، «بيانيه گام دوم انقلاب؛ سند طرح‌ريزي راهبردي حرکت در مرحله دوم انقلاب»، مطالعات مديريت راهبردي دفاع ملي، ش 17، ص 71ـ100.
    • جاويد، محمدجواد و علي فتاحي‌زفرقندي، 1392، «راهکارهاي مشارکت مردمي در اداره حکومت اسلامي»، دانش حقوق عمومي، ش 6، ص 69ـ88.
    • شفيعي، احمد، 1385، «انقلاب اسلامي از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامي»، حصون، ش 7، ص 7ـ32.
    • طاهري، سيدمهدي، 1388، «عدالت از نگاه شهيد مطهري»، پگاه حوزه، ش 253، ص 15ـ22.
    • علوي، سيداحسان و همکاران، 1395، «بررسي تطبيقي مفهوم عدالت اقتصادي ـ اجتماعي در انديشه سياسي»، مطالعات سياسي، ش 31، ص 195ـ218.
    • کوشکي، محمدصادق، 1387، «بازشناسي هويت انقلاب اسلامي»، مطالعات انقلاب اسلامي، ش 14، ص 47ـ74.
    • محمدي، خديجه و مهدي نادري، 1397، «ماهيت و ارکان دولت اسلامي در ديدگاه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي»، رهيافت، ش 42، ص 61ـ88.
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1391، «هجدهمين نشست ملي دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي قم»، در: mesbahyazdi.ir.
    • مطهري، مرتضي، 1377، مجموعه آثار (پیرامون انقلاب اسلامی)، تهران، صدرا.
    • موسوي‌نيا، سيدمهدي، 1399، «مفهوم‌پژوهي عقلانيت در بيانات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي»، در: khameniei.ir.
    • موسي‌زاده، ابراهيم، 1399، «اصول و مؤلفه‌هاي نظام‌سازي اسلامي با تأکيد بر بيانيه گام دوم انقلاب»، حکومت اسلامي، ش 95، ص 113ـ134.
    • نجفي سيار، رحمان و ايوب نيكونهاد، 1399، «شاخص‎هاي حکمراني مطلوبِ دولت تراز انقلاب اسلامي مطابق با بيانيه گام دوم»، مطالعات بين‌رشته‌اي دانش راهبردي، ش 41، ص 173ـ200.
    • نظري، يونس و همکاران، 1397، «ارائه الگوي مديريت جهادي در صنعت دفاعي ج.ا. ايران با نگرش اقتصاد»، راهبرد دفاعي، ش 64، ص 1ـ32.
    • ويسي، محمود، 1398، «اخلاق، معنويت و ارزش‌هاي اخلاقي»، در: همايش ملي جستارهاي پژوهشي با تأکيد بر بيانيه گام دوم انقلاب، گلستان.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علویان، مرتضی، علویان، مجتبی.(1401) تحقق دولت اسلامی براساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی. فصلنامه معرفت، 31(7)، 45-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مرتضی علویان؛ مجتبی علویان."تحقق دولت اسلامی براساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی". فصلنامه معرفت، 31، 7، 1401، 45-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علویان، مرتضی، علویان، مجتبی.(1401) 'تحقق دولت اسلامی براساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی'، فصلنامه معرفت، 31(7), pp. 45-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علویان، مرتضی، علویان، مجتبی. تحقق دولت اسلامی براساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی. معرفت، 31, 1401؛ 31(7): 45-56