معرفت، سال سی و دوم، شماره اول، پیاپی 304، فروردین 1402، صفحات 33-43

    تحلیلی از رابطه‌ی ارزش‌های اخلاقی و تحکیم خانواده از منظر قرآن و سنت

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ حسین عبدالمحمدی بنچناری / دانشيار گروه تاريخ جامعة‌المصطفي‌العالميه / hoseinmohammadi31@yahoo.com
    لیلا همایون فرد / طلبۀ سطح چهار جامعة‌الزهرا (گرايش تاريخ اهل‌بيت)
    چکیده: 
    خانواده مهم ترین و تأثیر گذارترین نهاد اجتماعی است که در تربیت انسان های متعالی و پی ریزی جامعۀ سالم نقش اساسی دارد. ادیان الهی و صاحب نظران برای صیانت از این بنای ارزشمند اجتماعی و تحکیم آن، راه کارهایی را با رویکردهای گوناگون جامعه شناختی، روان شناختی و دینی ارائه کرده اند. این پژوهش مسئلۀ مذکور را از منظر اسلام و با رویکرد اخلاقی مورد بررسی قرار داده و رابطۀ ارزش های اخلاقی با تحکیم خانواده را با روش توصیفی ـ تحلیلی کاوش کرده است. یافته های پژوهش حاکی است؛ رعایت ارزش های اخلاقی، از مهم ترین عوامل تحکیم خانواده است. هرچه ارزش های اخلاقی بیشتر در خانواده رعایت شود پایه های آن مستحکم تر خواهد شد. در این تحقیق ارزش های تأثیرگذار در تحکیم خانواده، به دو بخش ارزش های کلامی و غیرکلامی تقسیم شده است. در بخش نخست، فضایلی همانند راست گویی، پرهیز از دروغ، سپاس گزاری و قدردانی، عذرخواهی و عذرپذیری، نیکو سخن گفتن و پرهیز از توهین، ابراز محبت، به کارگیری اسامی و القاب نیکو، پرهیز از تحقیر و تمسخر؛ و در بخش دوم، تکریم، صبر، حیاء و عفت، عفو و گذشت، پرهیز از تجمل گرایی و کنترل خشم مورد بحث قرار گرفته اند و نقش آنها در تحکیم خانواده تبیین شده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Relationship between Moral Values and Family Strength from the Perspective of the Qur’an and Sunnah
    Abstract: 
    Abstract Family is the most important and influential social institution that plays an essential role in the education of noble people and in the foundation of a healthy society. Divine religions and scholars have put forward solutions with various sociological, psychological and religious approaches to protect this valuable social institution and its strength. Using descriptive-analytical method, this research examines the relationship between moral values and family strength from the Islamic perspective and with an ethical approach. The research findings indicate that observing moral values is one of the most important factors in strengthening the family. The more moral values are observed in the family, the stronger its foundations will be. In this research, the values influential in strengthening the family are divided into two verbal and non-verbal parts. In the part related to verbal values, virtues such as telling the truth, avoiding lying, thankfulness and appreciation, apologizing and accepting apology, speaking well and avoiding insults, showing affection, using good names and nicknames, avoiding humiliation and ridicule are explained; and in the second group, values such as respect, patience, modesty and chastity, forgiveness, avoiding luxury and controlling anger are discussed and their role in strengthening family is elucidated.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    خانواده مهم‌ترين نهاد اجتماعي و نخستين کانون رشد و آرامش است. اگر در جامعه‌اي خانواده به‌خوبی درك شود و با رويکرد صحيح مديريت گردد؛ زمينه‌هاي شکوفايي و تکامل آن جامعه، پديد مى‌آيد. در عصر حاضر اين کانون مهم گرفتار آسيب‌هايي است که ازجملۀ آنها اختلافات خانوادگي و طلاق و گسسته شدن پيوندهاست. بدون ترديد اين مسئله ريشه‌ها و علل متعددي دارد. تغيير نگاه به زندگي و ازدواج، مشکلات اقتصادي، اعتياد، دخالت‌هاي نابجاي خانواده‌ها، ناهمگوني فرهنگي و اجتماعي همسران و بداخلاقي‌هاي زوجين، ازجمله اين علل است. از منظر نويسندگان اين مقاله، رابطۀ ارزش‌هاي اخلاقي با تحکيم خانواده بسيار چشمگير است. هرچه ارزش‌هاي اخلاقي توسط همسران بیشتر رعايت شود، اميد به زندگي مشترک زیادتر است. اين رابطه، اجمالاً در اين مقاله تأييد شده است. البته اين پژوهش نظريه‌اي در باب تحکيم خانواده است؛ که اگر بخواهد به‌صورت عيني نشان داده شود، بايد تعداد قابل‌توجهي از پرونده‌هاي طلاق مورد مطالعه و تحقيق ميداني قرار گيرد، تا نتيجۀ عملي آن نيز مشخص شود؛ اما با اين وجود، بحث نظري اين مسئله نيز بسيار حائز اهميت است.
    اسلام براي صيانت از اين بناي ارزشمند اجتماعي و تحکيم آن، راه‌کارهايي را مطرح کرده است؛ يکي از آنها رعايت ارزش‌هاي اخلاقي توسط زوجين است. اين پژوهش بر آن است تا اين مهم، يعني رابطۀ ارزش‌هاي اخلاقي با تحکيم خانواده را بررسي کند.
    البته مسئلۀ تحکيم خانواده با رويکردهاي گوناگون و در قالب‌هاي متفاوت مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته و آثاري در اين زمينه پديد آورده‌اند، که در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‌گردد. اما بررسي رابطۀ ارزش‌هاي اخلاقي و تحکيم خانواده به‌طور خاص کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از طرفي با وجود آثار فراوان در اين حوزه، اهميت اين موضوع، باب توجه و پژوهش در اين مسئله را همچنان باز نگه داشته است. ازجمله آثاري که در اين باب به نگارش درآمده، مي‌توان به کتاب تحکيم خانواده از نگاه قرآن و حديث (محمدي ري‌شهري، 1393) اشاره کرد که با بهره‌گيري از آيات و روايات، به سه موضوع تشکيل خانواده، عوامل تحکيم خانواده و آسيب‌هاي خانواده پرداخته است. بخش نخست کتاب، دربارۀ تشکيل خانواده است و در آن حکمت تشکيل خانواده، موانع تشکيل خانواده و آداب ازدواج بحث شده ‌است. در بخش دوم نيز به‌طورکلي روايات اقتصادي و حقوقي و اخلاقي و... مؤثر در تحکيم خانواده ذکر شده است. با اين وجود اين کتاب به‌طور خاص مطالب اخلاقي مؤثر در تحکيم خانواده را تحليل و تفکيک نکرده است.
    کتاب ديگري با عنوان سبک زندگي و تحکيم خانواده (طهماسبي، 1396) در اين حوزه وجود دارد که شامل 5 فصل است؛ و به عناويني همچون انحطاط بنيان خانواده، وضعيت خانواده، و وظايف زنان و مردان در خانه و خانواده پرداخته است. درواقع اين اثر بيشتر از بعد وظيفه به رفتارهاي زوجين نگريسته و جنبۀ اخلاق‌محور بودن را به‌طور خاص مورد بررسي قرار نداده است.
    کتاب راهبردهاي تحکيم خانواده از منظر متون ديني (ابراهيمي‌پور و همكاران، 1395) که در اين کتاب راهبردهاي ابلاغي و اقناعي، به‌منظور اصلاح ساختارها، قوانين و نظام آموزشي، و اصلاحات فرهنگي و آموزش عمومي، با هدف دستيابي به خانواده‌محوري، مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته و بيشتر، مباحث نظري پيرامون خانواده را مطرح کرده است.
    همان‌گونه که بيان شد، در اين آثار غالباً بحث تحکيم خانواده به‌طورکلي مورد بررسي قرار گرفته و نگاه مسئله‌محور به اين موضوع نشده ‌است. اما آنچه اين پژوهش را از آثار مشابه متمايز مى‌کند، بررسي رابطۀ ارزش‌هاي اخلاقي با تحکيم خانواده است، که به‌طور خاص ارزش‌هاي اخلاقي زوجين در خانواده را از نگاه آيات و روايات مورد مطالعه قرار داده و رابطۀ دو سويه اخلاق و تحکيم خانواده، در آن مورد توجه واقع شده است.
    ۱. مفهوم‌شناسي
    ۱ـ۱. اخلاق
    اخلاق جمع خُلق و به معناي سرشت، خوي و طبيعت است که به‌صورت دروني و باطني و ناپيداي آدمي به‌کار مي‌رود. در مقابل، خَلق (به فتح خا) به‌صورت ظاهري انسان گفته مي‌شود و با چشم قابل رؤيت است (زبيدي، بي‌تا، ج 25، ص 257؛ ابن‌منظور، ۱۴۱۶ق، ج 10، ص ۸٦).
    واژۀ اخلاق در اصطلاح انديشمندان اسلامي عبارت است از: «صفات نفساني راسخ و پايداري که موجب مي‌شوند افعالي متناسب با آن صفات به‌سهولت و بدون نياز به تأمل از آدمي صادر شود» (ابن‌مسکويه، ۱٤۱٢ق، ص 5). منظور از اخلاق در اين پژوهش همين معناي اصطلاحي است.
    ٢ـ۱. خانواده
    تعاريف متعددي از خانواده وجود دارد که هريک با مباني و رويکرد خاصي ارائه شده است. اما آنچه اجمالاً مورد اتفاق است اينکه خانواده را گروهي مى‌دانند که با ازدواج دو جنس مخالف و پذيرش هنجارهايي به‌منظور زندگي مشترک در مکان واحد تشکيل مى‌شود (ابراهيمي‌پور، بي‌تا، ص ٤۸).
    ٣ـ۱. تحکيم خانواده
    تحکيم در لغت به معناي استوار کردن است (معين، ۱٣٨٦، ج ١، ص 1130)؛ لذا اصطلاح تحکيم خانواده همان استواري و استقرار خانواده است که به‌طور قطع، منظور سرِ پا بودن خانواده با تحکم از سوي يک فرد و بردباري از سرِ ناچاري و ترس از فروپاشي از سوي ديگر نخواهد نبود. درواقع، مقصود از تحکيم خانواده، فراگيري اصل اعتدال و حاکميت اخلاق در خانواده است که به حفظ حقوق همۀ اعضا منجر شود. زيرا اگر هدف از ازداواج و تشکيل خانواده، به تعبير قرآن به سکونت رسيدن زوجين است؛ لازم است همۀ رفتارها و تعاملات در راستاي تحقق اين هدف باشد و منظور از تحکيم هم، به‌کمال رساندن همين سکونت است. اولين و مهم‌ترين عنصري که خانواده به آن قوام مى‌يابد، وجود افرادي است که خانواده از آنها تشکيل شده است و حداقلِ آن، زن و شوهر است که با وجود فرزندان تکميل مى‌شود. در چنين فرضي، خانواده از ثبات حداقلي و تحکيم فيزيکي برخوردار است. اما آنچه به اين حضور فيزيکي معنا بخشيده و خانواده را از تحکيم بيشتري برخوردار مى‌سازد، احساس تعلق و پيوند ميان اعضاست. کمترين احساس تعلق و پيوند با حاکميت عدالت محقق مى‌شود که پايۀ آن رعايت ارزش‌هاي اخلاقي است و درجۀ بالاتر تحکيم، مربوط به خانواده‌اي است که محبت بر آن حاکم است و اعضاي آن به‌ يکديگر عشق ورزيده و دوري از همديگر را برنمى‌تابند. حال اگر اين ارتباط عاطفي مبتني بر ويژگى‌هاي عقلاني و پايدار باشد، خانواده از نهايت درجۀ تحکيم برخوردار خواهد بود. در خانواده‌اي که اين عشق حاکم است، افراد نه به‌ خاطر وجود نيازهاي شخصي؛ بلکه به‌خاطر امور عقلاني و مقدسي چون پيروي و اطاعت از اوامر خداوند متعال، دست به تعامل مى‌زنند (ابراهيمي‌پور و همكاران، ۱٣۹٥، ص 40). به عبارت ديگر، ارکان اساسي تحکيم خانواده مودت و رحمت خواهد بود. مودت همان دوستي و محبتي است که در فعل و رفتار بروز مى‌يابد (طباطبائي، ۱٣٧٤، ج ۱٦، ص ۱٦٦). مودت از سنخ محبت است که مى‌تواند ناشي از غريزه، يا فطرت و عقل باشد. اگر اين دوستي و محبت براساس عقل باشد، با افزايش سن همسران و افزايش تجارب عقلي ايشان، پايه‌هاي زندگي مستحکم‌تر مى‌گردد و در نتيجه اعضاي خانواده با هم صميمي‌تر و مهربان‌تر خواهند شد؛ ولي اگر معيار اين عاطفه حس غريزي باشد، پايۀ سست و متزلزلي خواهد داشت (جوادي آملي، ۱٣۹۱، ج ۱، ص ٢٨٠).
    4ـ1. ارزش‌هاي اخلاقي
    واژۀ ارزش در فلسفۀ اخلاق دو کاربرد متفاوت دارد: گاهي ارزش در مقابل الزام، و ارزش اخلاقي در مقابل الزام اخلاقي به‌کار مي‌رود؛ و گاهي معناي وسيع‌تر و عام‌تري از واژۀ ارزش اراده مي‌شود، که هم الزامات اخلاقي و هم ارزش‌هاي اخلاقي و امور ناظر به فضيلت را شامل مي‌شود. ارزش‌هاي اخلاقي در اين کاربرد، به معناي کليه اموري است که مطلوبيت اخلاقي دارند؛ چه افعال باشند و چه غير افعال (مصباح يزدي، ۱۳۸۰، ص ۱۰۵). براساس هرکدام از کاربردهاي ارزش اخلاقي، نوع مباحثي که مطرح مي‌شود متفاوت است. ما در اين نوشتار سخن را بر ارزش اخلاقي به معناي عام آن متمرکز مي‌کنيم و کليه اموري که مطلوبيت اخلاقي دارند، مورد توجه قرار مي‌گيرند.
    ٢. ارزش‌هاي اخلاقي و تحکيم خانواده
    اسلام رشد و پايداري خانواده را در گرو مسائل مختلفي مى‌داند؛ اما توجه به اصول اخلاقي و پايبندي به آنها نيرومندترين عامل دروني براي کنترل افراد از انجام رفتارهاي غيرانساني است. اگر همسران از فضايل اخلاقي بهره‌مند باشند، به سادگي از بسياري از تنش‌ها، بدرفتارى‌ها و اختلافات ويرانگر مصون خواهند ماند و بنياد خانواده مستحکم خواهد بود.
    با دقت و تأمل در قرآن و سنت روشن مى‌شود که اساسي‌ترين اصل اخلاقي در تحکيم روابط زوجين، رفتار نيکوست (معاشرت معروف) که در آيه ۱۹ سورة «نساء» به آن تصريح شده است. نکته قابل توجه آنکه در مفهوم معاشرت، مشارکت نهفته است؛ يعني زنان و مردان هر دو موظف‌اند براساس معروف با هم رفتار کنند و اين رفتار پسنديده اختصاص به يک طرف ندارد.
    هرچند معاشرتِ به معروف، دايرۀ وسيعي از اخلاقيات را شامل مى‌شود؛ اما با يک تقسيم‌بندي مى‌توان مؤلفه‌هاي اخلاقي مؤثر در تحکيم خانواده را در قالب رفتارهاي کلامي و غيرکلامي دسته‌بندي کرد. در اينجا مهم‌ترين مصاديق آنها را مرور مى‌کنيم:
    ۱ـ٢. ارزش‌هاي کلامي
    ارتباط کلامي ميان اعضاي خانواده نقش اساسي در تحکيم يا فروپاشي خانواده دارد؛ تاآنجاكه گاهى يك جمله مسير زندگي را تغيير مى‌دهد. اميرمؤمنان على مى‌فرمايد: «مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ شَيئا أَحْسَنَ مِنَ الْكَلَامِ وَ لَا أَقْبَحَ مِنْهُ، بِالْكَلَامِ ابْيضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوه» (صدوق، 1413ق، ج ٤، ص ٣٨٧)؛ خداوند چيزى زيباتر از سخن و نيز زشت‌تر از سخن نيافريده است؛ [زيرا] با سخن گفتن، انسان روسفيد و خوشبخت مى‌شود و [نيز] با سخن گفتن، انسان روسياه و بدبخت مى‌گردد؛ و اين بدان معناست كه زبان، سرنوشت انسان را تعيين مى‌كند. به‌همين جهت در آموزه‌هاي ديني دستورات فراواني دربارۀ آداب سخن‌گفتن ارائه شده است.
    در اينجا مهم‌ترين ارزش‌هاي اخلاقي که در گفتار يا رفتار بروز مى‌کند و به نحوي در تحکيم خانواده نقش دارند را مرور مى‌کنيم:
    ۱-۱-٢. راست‌گويي و پرهيز از دروغ
    راست‌گويي يکي از فضايل اخلاقي است که نقش حياتي در استحکام خانواده دارد؛ زيرا راست‌گويي اعتماد ايجاد مى‌کند و در نتيجه صميميت و محبت را افزايش مى‌دهد. خداوند متعال مى‌فرمايد: «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديدا» (احزاب: ٧٠)؛‌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد.
    علامه طباطبائى مى‌نويسد: «قول سديد عبارت است از كلامى كه هم مطابق با واقع باشد و هم لغو نباشد؛ پس بر مؤمن لازم است كه به راستىِ آنچه مى‌گويد مطمئن باشد و نيز گفتار خود را بيازمايد كه لغو و يا مايۀ افساد نباشد» (طباطبائى، ۱٣٧٤، ج ۱٦، ص ٥٢٣) و مؤلف تفسير اثناعشرى مى‌نويسد: «منظور از سخن استوار اين است که گفتار صدق باشد نه كذب، صواب باشد نه خطا، جدّ باشد نه هزل، خالص باشد نه مشوّب. خداوند در يك كلمۀ جامع، هر چهار مرتبه را اشاره فرموده است» (بلاغى نجفى، ۱٤٢٠ق، ج ۱٠، ص ٤۹٦).
    اميرمؤمنان علي فرمود: «اَرْبَعٌ مَنْ اُعطِيهُنَّ فَقَدْ اُعطي خَيرَ الدُّنيا و الاخرِةِ، صِدْقُ حَديثٍ وَ اَداءُ اَمانَةٍ وَ عِفَّةُ بَطْنٍ وَ حُسْنُ خلقٍ» (تميمي آمدي، 1366، ج 1، ص 124)؛ چهار چيز است، که به هرکس بخشيده شده باشد، خير دنيا و آخرت به او داده شده است: راست‌گويي در گفتار، امانت‌داري، نگهداري شکم از حرام و خوش‌اخلاقي.
    به‌همان ميزان که راست‌گويي اعتماد و محبت ايجاد مى‌کند، دروغ‌گويي موجب سست‌شدن پيوندها مى‌شود. خداوند متعال در مذمت دروغ مى‌فرمايد: «إِنَّما يفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذينَ لايؤْمِنُونَ بِآياتِ اللهِ...» (نحل: ۱٠٥)؛ تنها كسانى دروغ‌‌پردازى مى‌كنند كه به آيات خدا ايمان ندارند.
    خداوند در اين آيه دروغ‌گويان را در سر حدّ كافران و منكران آيات الهى قرار مى‌دهد. گرچه مورد آيه، دروغ و افترا بر خدا و پيامبر است؛ ولى زشتى دروغ اجمالاً در اين آيه مجسم شده است (مكارم شيرازى و ديگران، ٣٧٤، ج ۱۱، ص 412).
    رسول خدا در اين‌باره مى‌فرمايد: به خانوادۀ خود دروغ نگوييد؛ زيرا دروغ کليد همه بدي‌ها و تباهى‌هاست (مجلسي، ۱٤٠٤ق، ج 69، ص 254). همچنين اميرمؤمنان علي دروغ را مايه فساد هرچيزی دانسته‌اند (تميمي آمدي، ۱٣٦٦، ص ٢٢٠).
    حضرت زهرا چون احساس فرا رسيدن مرگ خويش كرد، خطاب به اميرمؤمنان فرمود: «اى پسرعمو! احساس مى‏كنم كه مرگ من فرا رسيده است و چنان هستم كه ترديد ندارم به اينكه هر ساعت به پيوستن به پدرم نزديك‏تر مى‏شوم؛ و اكنون به چيزهايى كه در دل دارم، تو را وصيت مى‏كنم». على گفت: ‌اى دختر رسول خدا! به آنچه مى‏خواهى وصيت كن؛ و كنار بالين او نشست. حضرت فرمود: «اى پسرعمو! مى‏دانى كه هرگز دروغ نگفته‏ام و از هنگامى‌كه با يكديگر زندگى مشترك داريم، با تو مخالفتى نكرده‏ام» (فتال نيشابوري، ۱٤٢٣ق، ج ۱، ص ٣٤٧).
    تأکيد بر صداقت و عدم مخالفت با همسر در طول زندگي مشترک در حساس‌ترين لحظات و واپسين اوقات زندگي، حاکي از اهميت و نقش‌آفرين بودن اين مسئله در زندگي مشترک است. عايشه نيز درباره صداقت حضرت زهرا مى‌گويد: هيچ‌کس را راستگوتر از فاطمه نيافتم (مجلسي، ۱٤٠٤ق، ج ٤٣، ص ٦٨). به عبارت ديگر، صداقت، سيرۀ مداوم و مستمر حضرت در تمام زندگاني بوده و در زندگي مشترک، اين مسئله نمود بيشتري داشته؛ به‌گونه‌اي‌که مورد تأکيد و اقرار ايشان قرار مى‌گيرد.
    بنابراين يکي از عوامل مهمي که در پايداري نظام خانواده نقش‌آفرين است، رعايت صداقت در گفتار است؛ زيرا در خانواده اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ مي‌گويد، يا مرد احساس کرد که زنش به او دروغ مي‌گويد، و هرکدام احساس کردند ديگري در اظهار محبت صادق نيست؛ پايه‌هاي محبت خانوادگي سست خواهد شد و مقدمات بي‌اعتمادي فراهم مي‌آيد (بانکي‌پورفرد، 1391، ص 75).
    ٢-۱-٢. عذرخواهي و عذرپذيري
    انسان‌هاي غيرمعصوم، حتي پاک‌ترين و آگاه‌ترين آنها، در برخي موارد دچار لغزش و خطا مى‌شوند. اما آنچه مى‌تواند کدورت‌ها را از ميان برداشته و صفا و صميميت را در روابط خانوداگي برقرار کند، عذرخواهي هنگام خطاست. عذرخواهي، از تواضع و نداشتن غرور کاذب نشئت مى‌گيرد که از فضايل مهم اخلاقي است، و رعايت اين اصل در زندگي مشترک موجب جلوگيري از اختلاف و مانع از بروز عقده‌ها و کينه‌ها مى‌گردد (متقي هندي، ۱٤۱٣ق، ج ٣، ص ٣٧٣) و محبت و صميميت را افزايش مى‌دهد (حسيني، ۱٣٨٦، ص ٤۱).
    البته در کلام معصومان پذيرش عذر، نشانۀ خردمندي؛ و عدم پي‌گيري خطا، نشانه کرامت و بزرگواري معرفي شده است و اين بدين معناست که در روابط اجتماعي انسان‌ها، رعايت اين دو اصل در کنار هم زيبنده و نشانه کرامت است (تميمي آمدي، ۱٣٦٦، ص ٢۹٨٨).
    پيامبر اکرم در اين‌باره مى‌فرمايند: بدترين زنان آن زني است که عذر نمى‌پذيرد و اشتباه شوهرش را نمى‌بخشد (محدث نوري، ۱٤٠٧ق، ج ۱٤، ص ۱٦٧). اين کلام نوراني بيانگر اين مطلب است که اولاً مردان بايد در هنگام خطا از همسرانشان عذرخواهي کنند؛ و ثانياً زنان بايد عذرپذير باشند.
    رسول خدا گذشت از خطاها را موجب رفع کينه و کدورت دانسته و مى‌فرمايند: «نسبت به‌ يکديگر گذشت کنيد، تا کينه‌هايتان برطرف شود (متقي هندي، ۱٤۱٣ق، ج ٣، ص ٣٧٣)؛ زيرا با چشم‌پوشي و تغافل از چيزهاي کوچک، بر قدر و منزلت شخص افزوده مى‌شود (ابن‌شعبه حراني، ۱٣٨٧، ص ٢٢٤).
    بيان حضرت، گوياي اين مطلب است که اشتباهات و لغزش‌هايي که در محيط خانواده از ناحيۀ زن يا شوهر صورت مى‌گيرد، مى‌تواند مايۀ ايجاد کدورت و تيرگي روابط شود و چنانچه اين تيرگي با عفو و گذشت جبران نشود، زمينۀ ايجاد اختلافات و درگيري‌هاي خانوادگي فراهم مى‌گردد. سيره معصومان نيز چنين بوده است که گذشت از اشتباه و خطاي همسر را يکي از حقوق همسر دانسته و بدان ملتزم بودند. اسحاق‌بن عمار مى‌گويد: «به امام صادق عرض کردم: حق زن بر مرد چيست که با انجام آنها، انسان نيکوکار محسوب شود؟ امام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم کند و اگر خطايي از او سر زد، از او بگذرد. سپس فرمود: پدرم امام باقر همسري داشت که به او آزار مى‌رساند؛ ولي پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار مى‌داد» (کليني، ۱٣٦٣، ج ٦، ص ٥۱٠).
    عفو و گذشت از خطاي ديگران علاوه بر اثرات مثبت خانوادگي، آثار فردي براي خود شخص نيز خواهد داشت؛ چنان‌که اميرمؤمنان علي مى‌فرمايد: «با چشم‌پوشي و تغافل از چيزهاي کوچک، خود را بزرگ کنيد و بر قدر و منزلت خويش بيافزاييد» (ابن‌شعبه حراني، ۱٣٨٧، ص ٢٢٤).
    ٣-۱-٢. قدرداني و سپاس‌گزاري
    قدرداني و تشکر از خدمات ديگري از ويژگى‌هاي انسان متعالي و از ارزش‌ها و فضايل مهم اخلاقي است که مورد تأکيد اسلام است. اين مهم در حوزۀ خانواده اهميت بسزايي دارد. اگر زن و مرد از زحمات و خدمات يکديگر سپاس‌گزاري کنند، به پايندگي خانواده کمک کرده‌اند. سپاس‌گزاري از ديگران، بهترين شيوه و در عين حال ارزان‌ترين اقدام براي دريافت خدمات و مهربانى‌هاي بيشتر است؛ زيرا باعث مى‌شود طرف مقابل نه‌تنها خسته و دل‌سرد نشود؛ بلکه محرکي براي ادامه فعاليت‌هايش داشته باشد (نيلي‌پور، ۱٣٨٥، ج ٢، ص ٤٦).
    رسول خدا مى‌فرمايد: زني که از شوهرش سپاس‌گزاري و تشکر نکند خداوند به او نظر رحمت نمى‌کند (نسائي، بي‌تا، ج ٥، ص ٣٥٤). همچنين حضرت بهترين زنان را کساني مى‌دانند که هنگام بخشش چيزي به آنان، شکرگذار باشند (محدث نوري، ۱٤٠٧ق، ج ۱٤، ص ۱٦۱).
    ٤-۱-٢. ملايمت و نرمى‌ در گفتار
    از ارزش‌هاي اخلاقي که در ايجاد دوستي و محبت بين انسان‌ها مؤثر است، ملايمت و نرمي در صحبت‌ کردن است. اين صفت دو جنبه دارد: يکي جنبۀ ظاهري و شکلي، دوم جنبۀ باطني که در کيفيت گفتار تأثير مى‌گذارد. قرآن مى‌فرمايد: «با نرمي و ملايمت سخن بگو» (اسراء: ٢٨)؛ يا در سورۀ‌ «لقمان» مى‌فرمايد: «آرام و آهسته سخن بگوييد» (لقمان: ۱۹).
    اميرمؤمنان علي در اين‌باره مى‌فرمايد: «عَوِّد لِسانِکَ لينَ الکلامَ وَ بَذلَ السَّلام؛ يکثُر مُحِبُّوکَ و يقِلَّ مُبغضِوُکَ» (تميمي آمدي، 1366، ص 210)؛ زبانت را به نرمي گفتار و سلام عادت‌ ده تا دوستدارانت بسيار و دشمنانت کم شوند. همچنين فرموده است: «سُنَّة الْاَخْيار لينُ الْکَلامِ و اِفشاءُ السَّلام»؛ روش نيکان، گفتار نرم و آشکار کردن سلام است.
    يکي از جنبه‌هاي ملايمت در سخن، نفي خشونت‌هاي گفتاري است. آزار دادن يکديگر در خانواده، به هر نحوي که باشد در آموزه‌هاي اهل‌بيت به‌شدت نفي شده است. در اين راستا از پيامبر اكرم نقل شده: «هر زني که شوهرش را با زبان بيازارد، اگر روزها روزه و شب‌ها عبادت کند، خدا هيچ‌يک از آنها را به‌خاطر بدزباني او نمى‌پذيرد و اگر مرد هم دربارۀ همسرش بدزباني و ستم روا دارد، چنين گناه و عذابي به‌دنبال خواهد داشت» (حرعاملي، ۱٤۱٤ق، ج ٢٠، ص ٢۱۱).
    به‌طورکلي خشونت‌هاي گفتاري که شامل تهمت و تحقير و فرياد و توهين است، در روايات به‌شدت نهي شده و پيامدهاي سنگيني براي انجام‌دهندۀ آن در نظر گرفته ‌شده است (کليني، 1363، ج 2، ص 369). اما انجام اين خشونت‌ها در خانواده به مراتب آثار زيان‌بارتري داشته و موجب سلب آرامش اعضا مي‌گردد. با مخدوش شدن آرامش خانواده، ارتباط کلامي زوجين کاهش يافته و ارتباط مؤثر و مفيد برقرار نخواهد شد و بنيان خانه و خانواده آسيب خواهد ديد.
    ٥-۱-٢. ابراز محبت
    محبت به بندگان صالح خدا از فضايل اخلاقي است، که آثار و برکات زيادي به‌دنبال دارد. اين مهم در حوزۀ خانواده موجب محکم‌تر شدن پيوند خانوادگي است. امام صادق در اين‌باره مى‌فرمايد: «هرگاه شخصي را دوست داشتي به او اعلام کن؛ زيرا اين کار انس و الفت بين شما را زياد مى‌کند» (کليني، ۱٣٦٣، ج ٢، ص ٦٤٤).
    ازاين‌رو در خانواده براى انس و الفت بيشتر بايد گاهي دوست داشتن‌ها به زبان آورده شود، تا بذر محبت در دل‌ها کاشته شود؛ زيرا بنا بر فرمايش پيامبر اكرم تأثير اين ابراز علاقه همواره در قلب همسر باقي خواهد ماند (حرعاملي، ۱٤۱٤ق، ج ٧، ص ۱٠). در مورد زن هم سفارش شده که عشق و علاقۀ خود به همسرش را با دل‌ربايي اظهار کند (ابن‌شعبه حراني، ۱٣٨٧، ص ٣٢٣). اين بحث در سيرۀ حضرت زهرا نيز ديده مى‌شود. ايشان بارها با عبارتي همچون فدايت‌شوم يا جانم فداي تو يا ابالحسن، حضرت را مورد خطاب قرار مى‌دادند (حائري مازندراني، 1397، ص ۱۹٦).
    يکي از جلوه‌هاي عملي ابراز محبت، هديه ‌دادن است. روان‌شناسان معتقدند هديه در ايجاد و ازدياد محبت سهم بسيار بالايي دارد و علاوه بر افزايش محبت، موجب مى‌شود اگر کينه‌اي در ميان هست از بين برود (زاهدپور، ۱٣۹٦، ص ٨٣).
    برخي از آثار هديه دادن در کلام معصومان عبارتند از:
    ۱. هديه موجب افزايش محبت مى‌شود (حرعاملي، ۱٤۱٤ق، ج ۱٧، ص ٢٨٧)؛
    ٢. هديه ‌دادن کينه‌ها را از بين مى‌برد (کليني، ۱٣٦٣، ج ٥، ص ۱٤٤)؛
    ٣. هديۀ مرد به همسرش باعث افزايش عفت زن مى‌گردد (صدوق، ۱٤۱٣ق، ج ٤، ص ٣٨۱).
    پيامبر فرمود: «هرکس تحفه‌اي بخرد و براي خانواده‌اش بياورد، اجر او در پيشگاه الهي مانند کسي است که به مستمندان کمک کرده باشد» (صدوق، ۱٤٠٠ق، ص ٥٧٧).
    ٦-۱-٢. به‌کارگيري القاب نيکو
    از فضايل اخلاقي، تکريم و بزرگ شمردن ديگران است که يکي از جلوه‌هاي آن به‌کار‌گيري اسامي و القاب نيکوست. صدا زدن با نام مورد علاقۀ فرد و با القاب خوب، نوعي تکريم فرد و شخصيت‌دادن به اوست، که سبب ايجاد عشق و محبت مى‌گردد (حسيني، ۱٣٨٦، ص ٢٤). اهميت اين امر موجب شده که خداوند در قرآن نيز بدان اشاره کند؛ و در سورۀ «حجرات» مى‌فرمايد: «ولا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» (حجرات: ۱۱)؛ با القاب زشت و بد، صدا نزنيد.
    اين امر در روابط خانوادگي ارزش و اهميت بيشتري داشته و تأثيرات شگرفي در روابط زوجين ايجاد مى‌کند. رسول خدا يکي از عواملي که موجب محبت مى‌شود را همين مطلب دانسته و مى‌فرمايند: «سه چيز است كه دوستى مسلمان را با مسلمان ديگر، صاف و خالص مى‌کند: هنگامى كه او را ملاقات مى‌كند، با خوش‌رويى با او برخورد کند،؛ زمانى‌كه خواست كنار او بنشيند، برايش جا باز كند؛ با بهترين نامى كه دوست دارد، او را صدا زند» (کليني، ۱٣٦٣، ج ٢، ص ٦٤٣).
    همان‌طور که تکريم اعضاي خانواده با به‌کارگيري اسامي و القاب نيکو، مى‌تواند محبت ايجاد کند؛ بدزباني و تحقير مى‌تواند تنفر به‌وجود بياورد و موجب سست شدن بنياد خانواده شود.
    پيامبر اكرم مى‌فرمايد: «ليس المؤمن بالطّعانِ و لا باللَّعان و لا بالسبّاب و لا البذىء» (ابن ‌ابى‌الحديد، ۱٤٠٤ق، ج ۱٠، ص ۱٤)؛ مؤمن، طعنه‌زن، دشنام‌گو و بدزبان نيست.
    ٧-۱-٢. نيکو سخن گفتن
    سخن نيکو گفتن و پرهيز از توهين و تمسخر، از فضايلي است که در تحکيم خانواده نقش‌آفرين است. قرآن همگان را از سخن ناروا و كلامى كه دل را بيازارد و قولى كه در آن توهين به مردم، يا مسخره كردن افراد باشد، نهى ‌كرده است: «لايسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يكُونُوا خَيرا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يكُنَّ خَيرا مِنْهُنَّ...» (حجرات: ۱۱)؛ نبايد قومى به قوم ديگر ريشخند زند؛ شايد آنها از اينها بهتر باشند؛ و نه زنانى زنان ديگر را؛ شايد آنان بهتر از اينان باشند.
    كلمۀ سخريه، كه مبدأ اشتقاق كلمه يسخر است، به معناى استهزاء است؛ و استهزاء عبارت است از اينكه چيزى بگويى كه با آن، كسى را حقير و خوار بشمارى؛ چه اينكه چيزى را به زبان بگويى و يا به منظوری اشاره‌اى كنى، و يا عملاً تقليد طرف را درآورى؛ به‌طورى‌كه بينندگان و شنوندگان بالطبع از آن سخن و يا اشاره، و يا تقليد بخندند (طباطبائى، ۱٣٧٤، ج ۱٨، ص ٤٨۱).
    تمسخر، موجب تباه‌شدن شخصيت افراد ديگر شده و در نتيجه سبب مى‌شود مردمان احترام يكديگر را پاس ندارند و روابط صحيح انسانى و اجتماعى زيرسؤال برود و قراردادهاى مقبول اجتماعى گسسته شود.
    در حديثى از امام صادق نيز آمده است كه خداوند متعال مى‌فرمايد: «لِيأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّى مَنْ أَذَلَ عَبْدِى الْمُؤْمِن» (حرعاملى، 1414ق، ج ۱٢، ص ٢٦۹)؛ كسى كه بندۀ مؤمن مرا خوار شمارد، خود را براى جنگ با من آماده كند.
    اميرمؤمنان علي مى‌فرمايد: «با زنان، خوش‌گفتار و نيکو سخن باشيد؛ تا ايشان هم خوش‌کردار و نيکورفتار شوند» (صدوق، ۱٤۱٣ق، ج ٣، ص ٥٥٤). درواقع حضرت، نيکويي سخن را عامل مؤثر در تغيير رفتار دانسته و به آن سفارش مى‌کنند. لذا براساس فرمايش امام، توجه به اصل مهم نيکو سخن‌گفتن در خانواده، مي‌تواند رفتارهاي ناشايست طرف مقابل را تحت تأثير قرار داده و عامل تغيير رفتار شود و بدين وسيله از مشاجرات و اختلافات کلامي پيشگيري کند.
    ٢ـ٢. ارزش‌هاي غير کلامي
    ارتباط کلامي هرچند اساسي‌ترين شيوۀ مفاهمه در خانواده به‌شمار مى‌رود؛ اما در حوزۀ برخوردهاي عاطفي، اين نمادهاي غيرکلامي هستند که نقشي بي‌مانند در تعامل عاطفي دارند. ازاين‌رو چگونگي رفتارهاي غيرکلامي همسران در خانواده تأثير مستقيم در تحکيم يا تزلزل خانواده خواهد داشت.
    ۱-٢-٢. تکريم و تجليل
    تکريم در لغت به معناي حرمت نگاه‌داشتن و بزرگ‌شمردن و گرامي‌داشتن است (معين، ۱٣٨٦، ج ١، ص ١١٢٦) که در روابط خانوادگي به‌صورت گرامي‌داشتن و ارج‌ نهادن به ‌يکديگر است و به دو شکل کلامي و غيرکلامي تحقق مى‌يابد. از منظر معصومان، تکريم يکي از حقوق مسلم همسران است؛ چنان‌که در رسالۀ حقوق امام سجاد در اين‌باره آمده است: «حق همسر آن است که بداني خداوند او را مايۀ آرامش و انس تو قرار داده است. پس بدان که همسري او نعمتي الهي است و بر توست که او را تکريم کني و احترام کنی» (صدوق، ۱٤۱٣ق، ج ٢، ص ٦٢١).
    بزرگداشت و تکريم شخصيت، نياز طبيعي هر انساني است. انسان به‌ دليل غريزه حب ذات که در طبيعت او نهاده شده، به ذات خويش علاقه دارد و مايل است ديگران نيز شخصيت او را بپذيرند و گرامي بدارند. اگر اين نياز طبيعي در خانواده تأمين شود، فرد احساس آرامش و اعتماد به نفس مى‌کند و نگاه خوش‌بينانه‌اي به همسر خويش خواهد داشت (حسيني، ۱٣٨٦، ص ٣٨). ازاين‌رو در سيرۀ پيامبر اكرم و ائمۀ اطهار اين موضوع مورد توجه قرار داشته و سفارش زيادي به آن شده است.
    پيامبر اکرم مرداني را که همسران خود را مورد احترام و تکريم قرار نمي‏دهند، انسان‏هايي به‌دور از شأن انساني و در بند فرومايگي برشمرده و فرمودند: «تکريم نمي‌کنند زنان را مگر اشخاص بزرگوار، و تحقير نمي‌کنند آنان را مگر فرومايگان» (متقي هندي، ۱٤۱٣ق، ج ١٦، ص ٣٧١).
    در سيرۀ اهل‌بيت نيز بحث تکريم تا بدان‌جا ارزش‌گذاري شده که امام صادق آن را ملاک خوشبختي قرار داده و فرمودند: «زن خوشبخت کسي است که همسرش را تکريم کند و او را اذيت نکند» (حرعاملي، ۱٤۱٤ق، ج ۱٦، ص ٢٨٠).
    با رعايت احترام و تکريم هرکدام از همسران، رشتۀ محبت در ميان آنان استوارتر و پيمان زناشويي بادوام‌تر خواهد شد. بدين‌ترتيب، بسياري از كدورت‌ها و نزاع‌هاي خانوادگي به‌آساني از بين خواهد رفت؛ زيرا بسياري از بگومگوها و جدال‌هاي لفظي و فيزيكي در زندگي، هنگامي به‌وجود مي‌آيد كه حرمت و احترام ميان زن و مرد در خانواده از بين برود. زن از مرد انتظار دارد كه بيش از ديگران به او احترام بگذارد؛ زيرا مرد را شريك زندگي و بهترين يار خود مي‌شمارد؛ شبانه‌روز براي آسايش شوهر و فرزندانش زحمت مي‌كشد. اين احترام به زن،‌ حق‌شناسي،‌ صفا و مودت شوهر را اثبات مي‌كند و موجب دل‌گرمي و تقويت روابط دوطرفه آنها خواهد شد. لذا همسراني که احساس کرامت و شخصيت در زندگي را از جانب همسر خويش تجربه کنند، تحمل ناملايت زندگي برايشان دشوار نخواهد بود و با سختي‌هاي زندگي برخوردي عاقلانه خواهند داشت.
    ٢-٢-٢. کنترل خشم
    کظم‌غيظ و کنترل خشم از ارزش‌هاي مهم اخلاقي است که نقش اساسي در تحکيم خانواده دارد. آغاز بسياري از اختلافات و درگيرى‌هاي خانوادگي و اجتماعي اين است که افراد در حال عصبانيت بر خودشان مسلط نيستند و نمى‌توانند خشمشان را کنترل کنند. اگر زوجين بتوانند خشم خود را کنترل کنند، يکي از ريشه‌هاي اصلي اختلاف را قطع کرده‌اند. درواقع غريزۀ غضب جزء سرشت انسان است و انسان‌ها وقتي منافع‌شان به‌خطر مي‌افتد، به‌صورت طبيعي عصباني مي‌شوند؛ زيرا خداوند متعال حكيمانه اين غريزه را در نهاد انسان قرار داده است. آنچه مهم است، استفادۀ به‌جا از اين غريزه است که بايد تحت کنترل عقل قرار گيرد. خداوند متعال در معرفي اهل تقوا مي‌فرمايد: «آنهايي که از مال خود در حال وسعت و تنگدستي انفاق کنند و خشم خود را فرونشانند و...» (آل‌عمران: ١٣٤).
    اين اصل در سيره معصومان جايگاه خاصي داشته است. اميرمؤمنان در اين‌باره مى‌فرمايند: «به خدا قسم تا پايان عمر فاطمه يک بار او را به خشم نياوردم و بر کاري مجبور نساختم و او هم مرا به خشم نياورد و از دستور من سرپيچي نکرد» (مجلسي، ۱٤٠٤ق، ج ٤٣، ص ۱٣٤). از اين بيان گهربار دو نکتۀ اساسي استفاده مى‌شود: اول اينکه حضرت عدم خشم خود و همسر بزرگوارشان را يک رفتار مستمر مى‌دانند که تا پايان عمر ادامه داشته است و لذا پرهيز از عصبانيت و داشتن کظم‌غيظ در زندگي بايد مستدام باشد؛ دوم اينکه حضرت به يکي از مهم‌ترين عوامل مؤثر در ايجاد خشم و عصبانيت در روابط خانوادگي اشاره کرده و عدم اجبار همسر به انجام کار و در مقابل، اطاعت‌پذيري همسر را مطرح مى‌فرمایند که بسيار حائز اهميت است.
    از طرفي، خشم در کلام معصومان کليد همۀ بدى‌ها (کليني، ۱٣٦٣، ج ٢، ص ٣٠٣)، ابزار صيد شيطان (محدث نوري، ۱٤٠٧ق، ج ۱٢، ص ۹)، عامل هلاکت و آشکار شدن زشتى‌ها (تميمي آمدي، ۱٣٦٦، ص ٣٠٢) و موجب تضعيف قدرت تفکر (کليني، ۱٣٦٣، ج ٢، ص ٣٠٥) دانسته شده و ایشان کنترل خشم را موجب عزيز شدن نزد ديگران و گسترش روابط اجتماعي معرفي کرده‌اند (همان، ص ۱۱٠).
    رسول خدا در سفارشي والا مى‌فرمايند: «هيچ مرد مؤمني نسبت به همسر مؤمنه‌اش خشم نمى‌گيرد و از او متنفر نمى‌شود؛ زيرا اگر از يکي از خلقيات او ناخوشايند باشد، از اخلاق ديگرش خشنود است» (اسفرائني، ۱٤۱۹ق، ج ٣، ص ۱٤۱).
    اين توصيه‌ها و سفارشات به کنترل خشم در روايات ازاين‌روست که مديريت ‌نکردن رفتارها به‌هنگام خشم در خانه، نه‌تنها موجبات نارضايتي خداوند را به‌دنبال دارد؛ بلکه فضاي الفت خانواده را از بين مي‌برد و سردي و بي‌محبتي را ميان زوجين حاکم مي‌کند. با کمرنگ‌شدن روابط عاطفي، ابعاد مختلف زندگي نيز دچار آسيب‌هايي مي‌شود و ديگر خانواده محيط مناسبي براي پرورش و تربيت نخواهد بود. همسراني که بتوانند با تقويت خويشتن‌داري، كنترل زبان، سكوت و خاموشي، درست فكر كردن، داد نزدن، فحاشي نكردن و...، مهار خشم خويش را در دست بگيرند و هيجان‌هاي خود را مديريت کنند، در حقيقت مانع اصابت شعله‌هاي عصبانيت به زندگي مشترك‌شان شده و بنيان خانواده را استوار کرده‌اند.
    ٣-٢-٢. صبر و شکيبايي
    صبر و شکيبايي از فضايل اخلاقي است که نقش مهمي در پايداري زندگي خانوادگي دارد. زن و مرد هرچه از نظر روحي به‌هم نزديک باشند، باز دو نفري هستند که در محيط‌هاي متفاوت و در دو خانوادۀ گوناگون رشد کرده‌اند و به‌طور طبيعي در مواردي اختلاف‌نظر خواهند داشت. اگر در موارد اختلاف سعۀ صدر و شکيبايي از خود نشان دهند، مشکلي پيش نمى‌آيد؛ اما اگر بردباري و صبر نداشته باشند، زندگي خانوادگي را دچار بحران مى‌کنند و ممکن است اساس خانواده را از هم بگسلند.
    قرآن کريم ايمان‌آورندگان به خداوند را خطاب قرار داده و مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا» (آل‌عمران: ٢٠٠)؛ ‌اي کساني که ايمان آورده‌ايد، شکيبايي کنيد و باهم پايداري ورزيد.
    پيامبر اکرم در ارزشمندي اين گنجينه گران‌بها فرموده است: «شکيبايي بهترين مرکب است؛ خداوند به ‌هيچ بنده‌اي روزي بهتر و فراخ‌تر از شکيبايي نداده است» (محدث نوري، ۱٤٠٧ق، ج ٢، ص ٤٢٦).
    همچنين حضرت دربارۀ صبر و شکيبائي در برابر ناملايمات خانوادگي فرمود: «هر مردي که در برابر بداخلاقي همسرش شکيبايي ورزد، خداوند همان ثوابي را به وي مي‌دهد که به ايوب در قبال گرفتاري‌اش عطا کرد؛ و هر زني که در برابر بداخلاقي شوهرش شکيبايي ورزد، خداوند همانند ثواب آسيه را به او عطا مى‌فرمايد» (طبرسي، ۱٤۱٢ق، ص ٢١٣) و عذاب قبر از او برداشته مى‌شود (ديلمي، ۱٤۱٢ق، ص ۱٧٥).
    کسي از عايشه دربارۀ اخلاق پيامبر سؤال کرد؛ او در پاسخ گفت: «مگر قرآن نخوانده‌اي که مي‌فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم: ٤)؛ سپس حکايتي از شکيبايي حضرت نقل کرد. او گفت: جمعي از اصحاب حضور پيامبر بودند؛ من براي حضرت غذايي درست کردم؛ حفصه همسر ديگر پيامبر هم غذايي درست کرد؛ او در تهيه آن از من پيشي گرفت و غذا را خدمت حضرت آورد؛ من به کنيزم گفتم: برو و غذاي حفصه را واژگون کن. هنگامي‌که حفصه خواست تا ظرف غذا را خدمت پيامبر بگذارد، کنيز من آن را واژگون کرد؛ غذا روي زمين ريخت و ظرف هم شکسته شد. غذاي من که آماده شد، خدمت حضرت فرستادم. پيامبر خدا آن را براي حفصه فرستاد و فرمود: اين ظرف را به جاي آن ظرف برداريد و از غذاي آن بخوريد و در مقابل بي‌مهري من بردباري کرد (شامي، ۱٤۱٤ق، ج ١١، ص ١٥٠).
    4-٢-٢. حيا و عفت
    اساساً يکي از زمينه‌هاي بروز اختلاف در خانواده‌هاي مسلمان، حساسيت زن و مرد، به‌ويژه شوهر دربارۀ روابط همسر با نامحرمان است. هنگامي‌که مرد مسلماني ازدواج مى‌کند مى‌خواهد همه خوبى‌ها و زيبايى‌هاي همسرش در انحصار او باشد؛ و انتظار دارد همسرش با حيا و عفت باشد؛ که يکي از جلوه‌هاي آن رعايت پوشش و حجاب است؛ و او را در تحقق خواستۀ مشروعش ياري کند. اگر زن به صفت حيا و عفت که يکي از فضايل مهم اخلاقي است، متصف باشد و به وظيفه اسلامي و اجتماعي خود عمل کند، آرامش خاطر بيشتري در زندگي حاکم شده و صفا و صميميت بين زوجين بيشتر خواهد شد (زاهد‌پور، ۱٣۹٦، ص ٥٤). البته نبايد تصور کرد که عفت تنها از صفات اختصاصي زنان است؛ بلکه براساس آموزه‌هاي ديني، اين صفت براي همۀ مردان و زنان ضروري است (کليني، ۱٣٦٣، ج ٢، ص ٧۹).
    مروري بر زندگي سراسر معنوي و نوراني حضرت زهرا هم، حاکي از اهتمام حضرت به رعايت حيا و عفاف حداکثري است. وقتي پيامبر کارهاي درون خانه را به فاطمه و کارهاي بيرون را به علي واگذار کرد؛ حضرت احساس خود را اين چنين ابراز کردند که: «هيچ‌کس جز خداوند ميزان شادي و سرور مرا از اينکه رسول خدا مرا از هم دوشي با مردان معاف فرمود، نمى‌داند» (حميري، ۱٤٢٣ق، ص ٥٢؛ مجلسي، ۱٤٠٤ق، ج ٤٣، ص ٨۱).
    همچنين در روايت است که اميرمؤمنان على دوست نداشت به زنان جوان سلام کند، و مي‌فرمود: مي‌ترسم صداي آنان مرا به‌وجد آورد و گناهش بيش از ثوابش باشد (حرعاملى، 1414ق، ج 14، ص 174). اين تأکيد و اهتمام بر رعايت حياء در سيرۀ معصومان، گوياي اثرات فراوان رعايت حيا در زندگي است؛ زيرا زنان و مردان عفيف و باحيا در ارتباط‌گيري با نامحرمان براي خود محدوديت‌هايي قائل مي‌شوند که اين امر در استحکام روابط خانوادگي و ارتباط زوجين تأثير بسزايي دارد. در حقيقت خويشتن‌داري و عفاف، محيط خانواده را از فساد اخلاقي و اختلافات ويران‌گر در امان مي‌دارد؛ زيرا عفت، بزرگ‌ترين عامل حفظ انسان از غلتيدن به ورطۀ فساد و تباهي است. انسان عفيف، بيش از حدِّ لازم طلب نمي‌کند و در زندگي زناشويي به همسر خود قانع بوده، در پي هوسراني نمي‌رود و به‌طور قطع اين امر يکي از عوامل تحکيم بنيان خانواده خواهد بود.
    5-٢-٢. پرهيز از تجمل‌گرايي
    از ديگر صفات اخلاقي که در پايداري زندگي خانوادگي نقش‌آفرين است، قانع ‌بودن و پرهيز از تجمل‌گرايي است. حاكم‌شدن روح تجمل‏پرستي‏ و اسراف بر خانواده‏ عاملي است كه مخصوصاً زنان را در يك حالت نارضايتي دائم نگه مي‏دارد. مرد هم، وقتي توان برآوردن خواسته‌هاي روزافزون همسرش را نداشته باشد، گاه با تندي واکنش نشان مى‌دهد (ضميري و همكاران، ۱٣۹٢، ص ٢۱۱). درک موقعيت خانواده، تشخيص منابع مالي و درآمد، مديريت صحيح اقتصادي و توجه به خانواده‌هايي که از نظر اقتصادي در سطح پايين‌تري قرار دارند، در ايجاد روحيۀ قناعت و پرهيز از فزون‌خواهي نقش بسزايي دارد.
    مورخان نقل کردند که در يکي از مسافرت‏‌هاي پيامبر، حضرت زهرا دست‌بند، گردن‌بند و گوشواره‌اي از نقره و پرده‏اى براى درب حجره، تهيه‌ کرد. پيامبر پس از بازگشت به ديدار دخترش رفت؛ پس از مشاهدۀ پردۀ خانه و زيورآلات سادۀ فاطمه توقفي کرد و به مسجد رفت. حضرت زهرا كه گمان برده بود ناراحتى پيامبر از ديدن آن دو دست‌بند و گردن‌بند و گوشواره‏ها و پرده است؛ آنها را بيرون آورد و پرده را باز كرد و به حضور حضرت فرستاد و به‌ كسى كه آنها را مى‏برد، فرمود: به پدرم بگو دخترت سلام مى‏رساند و مى‏گويد: اينها را در راه خدا انفاق كنيد. حضرت پس از مشاهدۀ بخشش و ايثار فاطمه سه بار فرمود: پدرش فداي او باد (فتال نيشابوري، ۱٤٢٣ق، ج ٢، ص ٤٠٧). بي‌گمان توجه دادن نبي اکرم به دختر بزرگوارشان، مصداق بارزي از اهتمام به ساده‌زيستي در زندگي مشترک و پرهيز از تجملات است. روايت سلمان از چادر حضرت فاطمه و تعجب او که مى‌گويد: «شگفتا دختران کسرا و قيصر در لباس سندس و حرير، و دختر محمد در چادري است پشمينه و کهنه، با دوازده وصله» (مجلسي، ۱٤٠٤ق، ج ٨، ص ٢٠٣) نيز گواه ديگري بر ساده‌زيستي اين حضرات در زندگي خانوادگي است. الگو‌گيري ازسبک زندگي خانوادگي معصومان و مبنا قرار دادن سيره و روش آن حضرات در زندگي خصوصاً در بحث ساده‌زيستي و پرهيز از تجملات، اثر فوق‌العاده‌اي در مهار زياده‌خواهي و ايجاد روح قناعت در خانواده خواهد داشت که به تبع آن بسياري از مشاجرات اقتصادي در منزل را کاهش مي‌دهد.
    6-٢-٢. بخشش و گذشت
    اصولاً در روابطي که انسان با هريک از افراد برقرار مي‌کند، رعايت اصل گذشت و بخشش، تأثير مهمي در روابط دوستانه داشته تا جايي‌که امام سجاد به مؤمنان تعليم مى‌دهد که در تعامل با بستگان سببي و نسبي، عفو و گذشت را مبناي زندگي قرار دهند (صحيفۀ سجاديه، 1389، دعاي ٢٦).
    خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَ لا تَستَوِى الحْسنَةُ وَ لا السيئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ فَإِذَا الَّذِى بَينَك وَ بَينَهُ عَدَوَةٌ كَأَنَّهُ وَلىٌّ حَمِيمٌ» (فصلت: ٣٤)؛ و نيكى با بدى يكسان نيست؛ (بدى را) به آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يك‌دل مى‏گردد.
    اما اهتمام به اين اصل، در روابط همسران اهميت دوچندان داشته و ازآنجاکه بين همسران به‌طور طبيعي اختلاف نظر و سليقه وجود دارد و چه‌بسا فرهنگ و تربيت آنان نيز متفاوت باشد، گذشت و ناديده گرفتن برخي امور ناخوشايند، ضرورتي انکارناپذير است.
    پيامبر اکرم که خود مظهر عفو الهي بود، در هرجايي كه عفو را موجب رشد و تربيت خطاكننده مي‌دانست، آن را انجام داده و به گفتۀ يکي از همسران حضرت، پيامبر در امور مربوط به خود هيچ‌گاه انتقام نمى‏گرفت؛ مگر آنكه حرمت الهى مخدوش شود؛ كه در آن صورت براى حفظ حرمت الهى انتقام مى‏گرفت (ابن‌سعد، 1418ق، ج ١، ص ٢٧٥). به‌عبارت ديگر، براساس اين روايت سيرۀ رسول خدا در امور خانوادگي بر مبناي گذشت و عفو بوده و هيچ‌گاه در اين امور شخصي در پي انتقام نبودند.
    همچنين حضرت پيروان خود را به عفو و گذشت فراخوانده و فرمودند: «عَلَيكُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَايزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا يعِزَّكُمُ اللَّهُ» (کليني، 1363، ج ٢، ص ١٠٨)؛ بر شما باد گذشت؛ زيرا گذشت، جز بر عزت بنده نمي‏افزايد. پس از يکديگر گذشت کنيد تا خداوند شما را عزت بخشد.
    نتيجه‌گيري
    براساس آموزه‌هاي قرآن و سنت، يکي از مهم‌ترين عوامل تحکيم خانواده، رفتار همسران با يکديگر به نيکي و رعايت ارزش‌هاي اخلاقي است. اهتمام به رعايت مهم‌ترين مؤلفه‌هاي اخلاقي در خانواده همانند: ارتباط کلامي صحيح و مؤثر؛ خوب سخن‌گفتن، سخن خوب گفتن، تکريم همسر، هديه ‌دادن، ترک تعصب‌هاي نابجا و... نقش شگرفي در برقراري ارتباط صحيح و پيشگيري از اختلافات خانوادگي دارد. از منظر نويسندگان اين مقاله، رابطۀ ارزش‌هاي اخلاقي با تحکيم خانواده، رابطه‌ای دو سويه است؛ به‌گونه‌اي‌که هرچه ارزش‌هاي اخلاقي توسط همسران رعايت شود، اميد به زندگي مشترک بيشتر شده و اين امر منجر به محکم شدن پيوندهاي خانوادگي مي‌گردد و برعکس هرچه در خانواده به مناسبات اخلاقي توجه نشود، به‌همان ميزان موجبات اختلاف و ناپايداري روابط خانوادگي فراهم مي‌گردد. هرچند فهم دقيق‌تر اين رابطه با بررسي ميداني و مطالعه پرونده‌هاي طلاق و اختلافات خانوادگي محقق خواهد شد؛ اما با توجه به آنچه از کلام الهي و سيره و سخن معصومان بيان شد؛ از جهت نظري اين امر اثبات گرديد.
     

    • صحيفة سجاديه، 1389، ترجمة حسين انصاريان، تهران، پيام آزادي.
    • ابراهيمي‌پور، قاسم و همکاران، ۱٣۹٥، راهبردهاي تحکيم خانواده از منظر متون ديني، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، بي‌تا، شاخص‌هاي خانواده مطلوب از ديدگاه اسلام، تهران، مرکز بررسي راهبردهاي رياست جمهوري.
    • ابن ‌ابي‌الحديد، عبدالحميدبن هبة‌الله، 1404ق، شرح نهج‌البلاغه، بيروت، دارالاحياء التراث العربي.
    • ابن‌سعد، محمد، 1418ق، طبقات الکبري، بيروت، دارالعلميه.
    • ابن‌شعبه حراني، حسن‌بن علي، ۱٣٨٧، تحف العقول، قم، ذوي‌القربي.
    • ابن‌مسکويه، احمدبن علي، ۱٤۱٢ق، تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق، قم، بيدار.
    • ابن‌منظور، محمدبن مكرم، 1416ق، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث العربي.
    • اسفرائني، ابوعوانه، ۱٤۱۹ق، مسند ابي عوانه، بيروت، دارالمعرفه.
    • بانکي‌پورفرد، اميرحسين، 1391، سّر دلبران (عوامل آرامش‌بخش و نشاط‌آفرين در خانواده)، چ ششم، اصفهان، حديث راه عشق.
    • تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، ۱٣٦٦، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
    • جوادي آملي، عبدالله، ۱٣۹۱، تفسير تسنيم، قم، اسراء.
    • حائري مازندراني، مهدي، ۱٣۹٧، الکوکب الدري في احوال النبي و البتول والوصي، قم، تبيان.
    • حرعاملي، محمدبن حسن، 1414ق، وسايل الشيعه، قم، مؤسسة آل‌البيت.
    • حسيني، داود، ۱٣٨٦، روابط سالم در خانواده، قم، بوستان کتاب.
    • حميري، عبدالله‌بن جعفر، ۱٤٢٣ق، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل‌البيت لاحياء التراث.
    • ديلمي، حسن، ۱٤۱٢ق، ارشادالقلوب، قم، رضي.
    • زاهد‌پور، بتول، ۱٣۹٦، افزايش محبت بين همسران، قم، بوستان کتاب.
    • زبيدي، محمدمرتضي، بي‌تا، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار مکتبة الحياة.
    • شامي، محمد‌بن يوسف، ۱٤۱٤ق، سبیل‌الهدي و الرشاد، بيروت، دارالکتب العلميه.
    • صدوق، محمد‌بن علي، 1400ق، امالي، بيروت، اعلمي.
    • ـــــ ، 1413ق، من لايحضرالفقيه، قم، انتشارات اسلامي.
    • ضميري، محمدرضا و همکاران، ۱٣۹٢، درس‌نامه خانواده در اسلام، قم، جامعة الزهرا.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، ۱٣٧٤، الميزان في تفسير القرآن، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، جامعة مدرسين.
    • طهماسبي، احمد، 1396، سبک زندگي و تحکيم خانواده، قم، ياقوت.
    • فتال نيشابورى‏، محمدبن حسن، ۱٤٢٣ق، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين‏، قم، دليل ما.
    • کليني، محمد‌بن يعقوب، ۱٣٦٣، اصول کافي، تهران، اسلاميه.
    • متقي هندي، حسام‌الدين، 1413ق، کنز العمال في سنن الاقوال والافعال، بيروت، الرساله.
    • مجلسي، محمدباقر، ۱٤٠٤ق، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
    • محدث نوري، ميرزاحسين، ۱٤٠٧ق، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، آل البيت.
    • محمدي ري‌شهري، محمد، ۱٣۹٣، تحکيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ترجمة حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث.
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1380، فلسفه اخلاق، نگارش و تحقيق احمدحسين شريفي، تهران، اميركبير.
    • معين، محمد، ۱٣٨٦، فرهنگ معين، تهران، زرين.
    • مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، 1374، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • نسائي، عبدالرحمن، بي‌تا، السنن ‌الکبري، بي‌جا، بی‌نا.
    • نيلي‌پور، مهدي، ۱٣٨٥، مديريت خانواده، قم، سلسبيل.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، همایون فرد، لیلا.(1402) تحلیلی از رابطه‌ی ارزش‌های اخلاقی و تحکیم خانواده از منظر قرآن و سنت. فصلنامه معرفت، 32(1)، 33-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین عبدالمحمدی بنچناری؛ لیلا همایون فرد."تحلیلی از رابطه‌ی ارزش‌های اخلاقی و تحکیم خانواده از منظر قرآن و سنت". فصلنامه معرفت، 32، 1، 1402، 33-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، همایون فرد، لیلا.(1402) 'تحلیلی از رابطه‌ی ارزش‌های اخلاقی و تحکیم خانواده از منظر قرآن و سنت'، فصلنامه معرفت، 32(1), pp. 33-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، همایون فرد، لیلا. تحلیلی از رابطه‌ی ارزش‌های اخلاقی و تحکیم خانواده از منظر قرآن و سنت. معرفت، 32, 1402؛ 32(1): 33-43