اهداف و اصول حاکم بر حکومت اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
اهداف و اصول حاکم بر حکومت اسلامی
از منظر حاج آقا نوراللّه اصفهانی و امام خمینی قدس سره
مهدی ابوطالبی
(دانش آموخته حوزه علمیه و دانشجوی دکتری علوم سیاسی)
چکیده
یکی از نکات بسیار مهمی که مورد توجه تحلیلگران بحث انقلاب اسلامی قرار گرفته، بحث رهبری امام خمینی قدس سره می باشد. بسیاری از این تحلیلگران به دلیل وجود مشکلات مبنایی و معرفتی نسبت به مبانی این حرکت و فهم ناقص از آن، با ادعای مبهم بودن و آرمانی بودن طرح حکومت اسلامی که به عنوان غایت انقلاب مطرح می شد، آن را یک حرکت پوپولیستی دانسته اند. نویسنده در این مقاله با بررسی تطبیقی اهداف حکومت اسلامی و اصول حاکم بر آن از منظر امام خمینی قدس سره و مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی که دارای اثر مکتوب و سابقه اقدامات عملی فراوانی در این زمینه است، نشان داده که طرح حکومت اسلامی نه تنها بحث جدید و مبهمی نیست، بلکه امری است که دارای سابقه نظری و در موارد بسیاری دارای سابقه عملی نیز بوده است؛ از این رو، با ادعاهای مزبور نمی توان شعور موجود در این حرکت و پشتوانه فکری و اعتقادی چند صدساله آن را نادیده گرفت.
کلیدواژه ها: حرکت پوپولیستی، رهبری، حکومت اسلامی، اصول حاکم بر حکومت اسلامی، اهداف حکومت اسلامی.
مقدّمه
یکی از نکات بسیار مهم در تحلیل و بررسی انقلاب اسلامی ایران، بحث رهبری و شیوه بی بدیل سازمان دهی توده عظیم مردم در این حرکت می باشد. برخی از تحلیلگران در ذیل این بحث معتقدند که حرکت انقلاب اسلامی یک حرکت پوپولیستی بود؛ چراکه یکی از مشخصات مهم حرکت های پوپولیستی نداشتن طرح و برنامه مشخص و روشن برای آینده و مبهم بودن غایت حرکت برای مردم و حتی برای رهبران می باشد.1 در حالی که برنامه ها و اهداف امام از برپایی نهضت، اموری مبهم و آرزوهای بلند و دور و درازی نبود که دست نیافتنی و آرمانی باشد؛ زیرا نمونه عملی برنامه هایی که مدّ نظر امام بود در زمان های گذشته کمابیش محقق شده بود. عمده اشکالاتی که امام به رژیم حاکم داشتند به عدم توجه به قوانین شرعی و اسلامی در برنامه ریزی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دولت بازمی گشت. امام معتقد بودند که تعامل دیانت و سیاست به معنای تدبیر امور اجتماعی و سیاسی بر اساس احکام و دستورات شرع، بسیاری از مشکلات موجود ایران را حل می کند. این تعامل در برخی دوران ها عملاً اتفاق افتاده بود و نتایج فراوانی به بار داده بود. یکی از این نمونه ها، ایران دوران صفویه است. در زمانی که حکومت صفویه به انحطاط کشیده نشده بود و رابطه دین و دولت رابطه ای مثبت بود و حاکمان وقت خود را مجری دستورات فقهی علما می دانستند، نتایجی از این تعامل به دست آمد که ایران را از نظر اقتصادی، سیاست بین الملل، علوم عقلی، هنر و معماری، تأمین اجتماعی، و امنیت داخلی در اوج قرار داد و می توان این دوران را دوران طلایی و اوج تمدن اسلامی دانست؛ دورانی که ملّاصدراها، شیخ بهاییها، محقق کرکیها و
ده ها عالم و دانشمند دیگر را در درون خود پرورش داد و
بارور کرد. این اوج و شکوفایی به حدی است که مراجعه به سفرنامه های سیاحان خارجی نشان می دهد این اقدامات، شگفتی و تحسین ناظران خارجی حتی اروپایی را برانگیخته است.2 علاوه بر روشن بودن کلیات برنامه امام خمینی قدس سره، حتی ایشان بسیاری از مسائل جزئی را نیز در نظر داشتند. ایشان در پاسخ به سؤالات خبرنگاران، به ویژه خبرنگاران خارجی در پاریس، جزئیات برنامه های خود در حکومت آتی را تشریح کردند و مواضع خود را نسبت به هریک از مسائل مطرح شده مثل انواع آزادی (اقلیت ها، مطبوعات، بیان عقیده و مذهب و مانند آن)، موقعیت زنان در جامعه و بسیاری مسائل دیگر تشریح کردند.3 میشل فوکو که در همان دوران انقلاب در ایران به سر می برد و مستقیما با رفتن به میان مردم، با آنها به گفت وگو می پرداخت، در مبهم بودن تعریف های ارائه شده از حکومت اسلامی می نویسد:
وقتی ایرانیان از حکومت اسلامی حرف می زنند، وقتی جلوی گلوله در خیابان ها، آن را فریاد می زنند، وقتی به نام آن، زد و بندهای حزب ها و سیاست مداران را رد می کنند، و با این کار شاید خطر یک حمام خون را به جان می خرند، چیزی جز این فرمول ها (فرمول های مارکسیستی و لیبرالیستی) که به همه جا راه می برد و به هیچ جا راه نمی برد، در سرشان می گذرد. و در دلشان هم چیز دیگری می گذرد، به نظر من، به واقعیتی می اندیشند که به ایشان بسیارنزدیک است؛ زیرا خود بازیگر آنند.4
مشاهده دقیق و مستقیم و دقت در رفتار سیاسی مردم ایران و توجه به شعارها و خواسته های آنها، نشان می دهد که بحث حکومت اسلامی و برنامه های امام که در قالب ایدئولوژی اسلام مطرح شد، برای مردم امری روشن وبه تعبیر میشل فوکو، نزدیک و کاملاً محسوس و دست یافتنی بود.
وقوع انقلاب اسلامی ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی به عنوان نمونه عینی یک حکومت اسلامی در زمان غیبت، ریشه در حوادث بسیاری در تاریخ معاصر ایران دارد. بدون تردید، اگر حکومت صفوی در ایران تشکیل نمی شد و تشیّع این گونه در عمق جان و فکر و ذهن مردم ایران شکل نمی گرفت ـ به گونه ای که به تعبیر نیکی کدی، ایران شناس معروف آمریکایی، هویّت شیعی جزئی از هویّت ایرانی شده است و این دو قابل تفکیک نیستند5 ـ در ایران، انقلاب اسلامی رخ نمی داد؛ چراکه به اعتراف بسیاری از نظریه پردازان انقلاب، یکی از علل اصلی پیروزی انقلاب در ایران آموزه های شیعی بود. چنان که مشابه اوضاع و شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران قبل از انقلاب در بسیاری از کشورهای مسلمان خاورمیانه وجود داشت؛ ولی به دلیل سنّی بودن آنها چنین انقلابی در آن کشورها شکل نگرفت.6
اگر تجربه موفق حضور علما در امور سیاسی ـ اجتماعی، مثل قتل گریبایدوف، نهضت تنباکو و مانند آن نبود و اگر تجربه عدم اعتماد به نیروهای سکولار و غیرمذهبی در مشروطه و تجربه پرهیز از اختلافات داخلی در مشروطه و نهضت ملّی شدن نفت وجود نداشت این گونه در سال 1357 شاهد انقلاب اسلامی نبودیم.
بدون تردید، می توان گفت: حکومت استبدادی رضاخان، تحقق اهداف و نیات نیروهای سکولار فعال در مشروطه، و انقلاب اسلامی ایران، تحقق اهداف و نیات حقیقی نیروهای مذهبی مشروطه بود. بنابراین، می توان گفت: به نوعی همان چیزی را که نیروهای مذهبی مشروطه دنبال می کردند، امام خمینی قدس سره در طول نهضت دنبال می کرد و آن چیزی نبود جز حاکمیت اسلام و اجرای قوانین اسلامی در حد ممکن و مقدور در هر زمان. از این رو، در جریان نهضت مشروطیت نیز به نوعی این بحث مطرح بوده است و علمای آن دوره در قالب رساله های مختلف به این بحث پرداخته اند. یکی از کسانی که هم در مقام نظر و هم در مقام عمل به این مسئله پرداخته مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی است. قطعا شخصیت و مبارزات ایشان در زمان حکومت رضاخان، در افکار و روحیات مبارزاتی حضرت امام قدس سره نقش داشته است. شهید بهشتی در رابطه با تأثیر قیام حاج آقا نوراللّه بر حضرت امام قدس سره می گوید:
در سال 1306... جریانی پیش می آید در رابطه با مخالفت روحانیت با رضاخان قلدر که کانونش شهر قم بود... اجتماع عظیمی از روحانیون سرشناس شهرهای بزرگ به عنوان اعتراض به تصمیمات و خودکامگی ها و خودسری های رضاخان تشکیل می شود. امام فرصت پیدا می کند... شیوه های درگیری قدرت های خودکامه با روحانیت متعهد و مبارز پیشگام را از نزدیک ببیند. و متقابلاً شیوه های ستیز و مبارزه روحانیت را با قلدرهای زمان از نزدیک تجربه کند.7
امام خمینی قدس سره نیز در سخنانشان به جریان قیام حاج آقا نوراللّه و حضور خودشان در این واقعه اشاره کرده و ایشان را جزو پیشتازان روحانیت در سنگر جهاد علیه استبداد می داند:
چند قیامی که در ایران از جانب روحانیون شد که یکی از آنها از اصفهان بود که به یک دایره وسیعی که تقریبا از همه شهرهای ایران اتصال پیدا شد و در قم مجتمع شدند و مرحوم حاج آقا نوراللّه رأسشان بود و مخالفت با رضاخان کردند.8
حاج آقا نوراللّه با پذیرش اندیشه تفکیک ناپذیری دین و سیاست، نه تنها به تفسیر شرعی و اصولی این اندیشه پرداخت، بلکه در صحنه عمل سیاسی و اجتماعی در نواحی وسیعی از اصفهان و بختیاری و مرکز ایران، حکومتی مطابق آنچه در نظر داشته پیاده و اجرا نمود. به دلیل آنکه وی چند سال حکومت عملی داشت و به خوبی بر بسیاری از موارد ریز و جزئی، ولی مهم وقوف حاصل کرده بود، نوشته او در این زمینه که در دوره فترت مشروطیت به نثر درآمد حایز اهمیت است؛ زیرا این نوشته ناظر به عمل و فارغ از قلم فرسایی و آرمان گرایی است.
با توجه به مطالب مزبور، بر آن شدیم تا بحث اهداف حکومت اسلامی و اصول حاکم بر آن را از منظر مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی، از علمای فعّال عصر مشروطه، و از نگاه امام خمینی به عنوان معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران مورد بررسی قرار دهیم تا با نشان دادن اشتراک این دو حرکت اصیل مذهبی، مشخص شود که آنچه حضرت امام به عنوان غایت و نهایت انقلاب اسلامی مدّ نظر داشتند، نه تنها امری مبهم و نامشخص نبود، بلکه پیشینه نظری و عملی چندین ساله نیز داشت.
الف. اهداف حکومت اسلامی
در هر حکومت، اهداف مورد نظر آن حکومت به دو دسته کلی تقسیم می شوند: اهداف غایی و غیر غایی.
اهداف غایی، اهداف نهایی و کلی یک حکومت هستند که حکومت در نهایت می خواهد به آنها برسد. اما اهداف غیر غایی همان اهداف متوسط یا میانی هستند که پیش از رسیدن به اهداف غایی، ابتدا این گونه اهداف مورد توجه قرار می گیرند و حکومت و برنامه های آن به سمت آن حرکت می کند.
1. هدف غایی
امام خمینی قدس سره ضمن تقسیم سیاست به «حیوانی» و «انسانی»، به تعریف سیاست در اسلام پرداخته و هدف غایی سیاست در اسلام را این گونه بیان می نمایند:
این جزء سیاست (سیاست حیوانی) یک جزء ناقصی است از سیاستی که در اسلام برای انبیا و اولیا ثابت است. آنها می خواهند ملت را هدایت کنند، راه ببرند در همه مصالحی که برای انسان متصور است، برای جامعه متصور است ... سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان است... آنها را از آن راه می برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است.9
ایشان همچنین در عبارت دیگری در مورد هدف حکومت اسلامی می فرماید: هدف حکومت اسلامی تأمین سعادت بشر است.10
بنابراین، هدف غایی حکومت اسلامی و نظام سیاسی اسلام هدایت جامعه به سوی صراط مستقیم و تأمین سعادت بشر است که همان رسیدن به قرب الهی است.
مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی نیز هدف اصلی حکومت را حفظ اساس اسلام و رساندن مسلمانان به بالاترین مراتب رشد مادی و معنوی می داند. از این رو، در بحث از علت اقدام عملی در جهت تحقق مشروطه در آن زمان و عدم چنین اقدامی در زمان های قبل، می نویسد:
علت آن بود که هرچند ظلم از سلاطین اعصار در دربار بسیار بود، لکن اصل اساس اسلام محفوظ و به واسطه قدرتی که سلاطین اسلام داشتند، هجوم اجانب و تسلط خارجه و اضمحلال محکمه اسلام بالکلیه نمی شد، اما این اوقات که سلاطین بیت المال مسلمین را خرج شهوت رانی و مصارف مضره به اسلام و تضعیف مسلمین نمودند... ناچار به جهت حفظ اسلام در مقام احیای قانون مشروطه و... برآمد که به این وسیله، اسلام را محفوظ و مسلمین را قوی و به فواید دینیه و دنیویه محفوظ دارد.11
بنابر آنچه گذشت، بر اساس نظر هر دو بزرگوار، هدف غایی در یک حکومت مطلوب از نظر شرع، رساندن بشر به سعادت حقیقی است و سعادت حقیقی با گام نهادن در صراط مستقیم و عمل به دستورات شرع مقدّس حاصل می شود. از این رو، وظیفه اصلی حکومت تأمین زمینه های رشد و تعالی انسان ها برای رسیدن به این مرحله است.
2. اهداف متوسط
در آثار مکتوب و شفاهی امام خمینی قدس سره و در آثار حاج آقا نوراللّه و برخی اقدامات عملی ایشان، عناوین دیگری نیز به عنوان اهداف و وظایف حکومت مطرح می شود که در حقیقت همان اهداف متوسط و میانی حکومت به حساب می آید. این اهداف عبارتند از:
الف. تعلیم و تربیت: یکی از اموری که حضرت امام قدس سره از جمله وظایف و اهداف حکومت اسلامی می دانند، تعلیم و تربیت، و تزکیه جامعه و فراهم کردن زمینه رشد و تعالی معنوی افراد جامعه است. ایشان در کتاب ولایت فقیه در رابطه با این موضوع می نویسند:
ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم و باز به این دلیل، موظفیم شرایط اجتماعی مساعدی را برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم.12
یکی از اعتراضاتی که امام خمینی قدس سره نسبت به حکومت پهلوی به عنوان یک حکومت نامطلوب دارند، فقدان تعلیم و تربیت اسلامی و عدم وجود شرایط و زمینه رسیدن به تزکیه و صلاح است. ایشان در توصیف اوضاع و شرایط زمان پهلوی می فرماید:
در این شرایط اجتماعی و سیاسی، انسان مؤمن و متقی و عادل نمی تواند زندگی کند و به ایمان و رفتار صالحش باقی بماند.13
اگر دانشگاه ها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملّی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروی فرو نمی رفت.14
حاج آقا نوراللّه نیز یکی از اهداف میانی حکومت را ترویج علم و معارف و تعلیم و تربیت می داند و معتقد است که باید زمینه تعلیم و تربیت و آموزش احکام و آداب دین مبین اسلام، برای تمام افراد، در تمام نقاط مملکت فراهم شود:
باید در مملکت ترویج علم و معارف کرد، باید در تمام شهرها مدارس علمیه دایر کرد؛ و مدارس ابتداییه و متوسطه و عالیه که تمام اطفال مردم را به تعلیم و تعلم گذارد که همه صاحب علم و ثروت شوند. اولاً، خواندن و نوشتن را همه کس بداند و بتواند و آداب دین و اسلام را به قاعده به آنها یاد بدهند.15
ایشان همچنین یکی از مشکلات دولت استبدادی وقت و یکی از علایم نامطلوب بودن آن را در این می داند که بیشتر مردم از سواد ابتدایی و قدرت خواندن و نوشتن محروم بوده و توانایی خواندن کتاب مذهبی خود، یعنی قرآن، را ندارند. ایشان علت این امر را هم در این می داند که اساسا صلاح دولت مستبد در این است که رعایا بی علم و سواد باشند و چیزی نفهمند و عارف به حقوق خود نشوند.16 ایشان در این رابطه اقدامات عملی مهمی انجام دادند که از آن جمله می توان به تأسیس مدارس عام و مدرسه خاص ایتام اشاره کرد. در یکی از روزنامه های زمان مشروطیت اصفهان آمده است:
بحمداللّه اصفهان که بازار ترقّی و تمدن به همت و اهتمام حضرت ثقه الاسلام به منتهای مدارج امکان رونق افزا گشته و تمام جهات و حیثیات شرف و عزت توصیت و استقلال را محل مواظبت و دقت خود قرار داده، دقیقه ای از دقایق لازمه را از مدّ نظر دقت غفلت نمی فرمایند... از جمله نتایج اقدامات حضرت ایشان افتتاح مدرسه ایتام است.17
ب. آزادی: یکی از اهداف مهم و میانی حکومت اسلامی و نظام سیاسی اسلام که معمولاً در تمام نظام های سیاسی و حرکت ها و جنبش های انقلابی بر آن بسیار تأکید می شود، بحث آزادی است. این هدف در شعارهای مردم در زمان نهضت اسلامی در دوران حکومت پهلوی کاملاً مشهود است؛ به گونه ای که شعار اصلی و همیشگی راهپیمایی ها که بیانگر هدف و خواسته اصلی مردم بود، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود که بر آزادی به عنوان یکی از اهداف اصلی انقلاب تأکید می کرد و این آزادی را در چارچوب اسلام و شرع مقدّس می خواستند. امام خمینی قدس سرهدر این باره می فرمایند:
هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است، و برنامه ما تحصیل آزادی و استقلال است.18
ما اسلام را می خواهیم که اسلام، آزادی به ما بدهد نه آزادی منهای اسلام.19
آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است، دین کشور ما اسلام است، آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد، قانون اساسی ما دین را اسلام می داند.20
یکی از مشکلات اصلی حکومت نامشروع و شاهنشاهی پهلوی که امام قدس سره بر آن تأکید داشتند، مشکل فقدان آزادی بود. ایشان با اشاره به فضای حاکم در آن دوران فرمودند:
زندگانی که در آن آزادی نباشد زندگانی نیست.21
این چه وضعی است که در ایران است؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را؟ مگر آزادی اعطا شدنی است؟!... آزادی اعطایی این است که می بینیم! آزادی اعطایی که آزادی حقیقتا نیست، این است که می بینید!22
حضرت امام قدس سره هنگامی که در پاریس بودند، در مصاحبه های مطبوعاتی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران درباره آزادی در حکومت مورد نظر ایشان، به انواع آزادی مثل آزادی عقیده و ابراز عقیده، آزادی مطبوعات، آزادی زنان، آزادی اقلیت های مذهبی و آزادی اصناف و احزاب اشاره می نمایند و تأکید می کنند در حکومت اسلامی تمام این آزادی ها با رعایت قیود خاص خود وجود دارد. ایشان مهم ترین قیود آزادی را قانون اسلام و رعایت مصالح عمومی ملت و عدم وابستگی به بیگانگان ذکر می کنند.23
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز یکی از مسائل مهمی را که حکومت باید به دنبال تأمین آن باشد، آزادی می داند و بر لزوم این آزادی تأکید دارد. ایشان معتقدند که یکی از مشکلات مهم حکومت استبدادی این است که می خواهد این آزادی را از مردم سلب کرده و همه بنده و چاکر دست به سینه سلطان باشند و هیچ گونه آزادی در برابر سلطان نداشته باشند. نکته مهم این است که آزادی از نظر ایشان نیز آزادی در چارچوب شرع مقدّس و دین مبین اسلام است:
تمام خلق در غیر آنچه قانون کتاب و سنّت آنها را مقیّد نموده، باید آزاد باشند؛ نه آزادی به این معنی که بعضی از جهّال خیال کرده و می گویند که مرادشان آزادی در مذهب باشد، بلکه همان حریّت و آزادی مقصود است که خداوند در کتاب و سنّت فرموده و آنها را آزاد فرموده در مقابل بندگی.24
ایشان معتقدند این آزادی باید به گونه ای باشد که آزادی احدی مزاحم با آزادی دیگری نباشد. ایشان با استناد به روایت «الناس کلهم احرار ولکن فضل الله بعضکم بعضا» معتقدند که به رغم وجود آزادی، باید مقامات و شئونات هر کس نیز به جای خود محفوظ باشد و از کسی سلب شرف و عزت نشود.
یکی از موارد بحث آزادی که در اقدامات عملی مرحوم حاج آقا نوراللّه و برادرشان آیه اللّه آقانجفی اصفهانی بروز دارد، آزادی بیان است. در سال 1320ق جمعی از مبلّغان عیسوی که از اروپا به هندوستان رفته و زبان فارسی را آموخته بودند، کتب متعددی در رد اسلام نوشته و در هند چاپ می کنند. برخی از این مبلّغان به ایران می آیند که سردسته آنها شخصی انگلیسی به نام تیزدال بود. وی در محله جلفای اصفهان ساکن شده و علمای اصفهان را به مباحثه درباره مذهب مسیح دعوت می نماید و کتاب خود در رد اسلام را به نام ینابیع الاسلام منتشر می کند.25 مرحوم حاج آقا نوراللّه و برادرشان، آقانجفی، با همراهی مرحوم رکن الملک شیرازی و با همت و علاقه مرحوم داعی الاسلام انجمنی در محله جلفای اصفهان تشکیل داده و روزنامه ای هم به نام «الاسلام» برای بیان مقاصد و طرح مناظرات دو طایفه منتشر می کنند. تا مدت ها در محیطی آزاد و علمی، علمای دو مذهب به بحث و احتجاج می پردازند و نسخه های این روزنامه به مناطق دیگر نیز راه یافته و بحث های آن مورد استناد سایر مسلمانان قرار می گیرد.26
ج. حاکمیت قانون اسلام: یکی دیگر از اهداف میانی حکومت که تقریبا مهم ترین آنها نیز می باشد، حاکمیت قانون اسلام است. حضرت امام قدس سرههمواره بر این مسئله تأکید داشتند که اولاً، باید در حکومت قانون حاکم باشد و همه چیز بر اساس قانون اجرا شود؛ بین حاکم و مردم در اجرای قانون هیچ فرقی نباشد و قانون بدون هیچ کم و کاستی و مصلحت اندیشی های ظاهری در مورد همه اعمال شود. ثانیا، این قانون حاکم باید قانون اسلام باشد و حداقل منافاتی با اسلام نداشته نداشته باشد. البته چنین قانونی حتی بین مردم و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از لحاظ اجرای حکم الهی هیچ فرقی قایل نیست. ایشان در این باره می فرمایند:
حکومت اسلام حکومت قانون است ... حاکم در حقیقت قانون است. همه در امان قانونند. در پناه قانون اسلامند ... هیچ حاکمی حق ندارد بر خلاف مقرّرات و قانون شرع مطهّر قدمی بردارد.27 اسلام دین قانون است، قانون. پیامبر هم خلاف نمی توانست بکند، نمی کردند، البته نمی توانستند بکنند... غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست، نه فقیه و نه غیر فقیه، همه تحت قانون عمل می کنند، مجری قانون هستند.28
از جمله اعتراضات ایشان به حکومت پادشاهی و غیراسلامی پهلوی، عدم حاکمیت و اجرای صحیح قانون و عدم تطبیق قانون موجود با موازین اسلامی بود:
این مواد قانون اساسی و متمم آن که مربوط به سلطنت و ولایتعهدی و امثال آن است کجا از اسلام است؟ اینها همه ضداسلامی است... قوانین قضایی و سیاسی اسلام را تمام از اجرا خارج کرده اند و به جای آن مطالب اروپایی نشانده اند تا اسلام را کوچک کنند.29
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز همواره بر این مسئله تأکید داشتند که اولاً، باید در حکومت قانون حاکم باشد و همه چیز بر اساس قانون اجرا شود. باید قانون وضع شود تا هرکس از شاه و گدا تکلیف خود را بدانند و از وظیفه خود تجاوز ننمایند و کارها مطابق قانون منظم گردد. بین حاکم و مردم در اجرای قانون هیچ فرقی نباشد و قانون بدون هیچ کم و کاستی و مصلحت اندیشی های ظاهری در مورد همه اعمال شود. ثانیا، این قانون حاکم باید قانون اسلام باشد و بر اساس کتاب و سنّت و قانون اسلامی حدودی برای هریک از طبقات جامعه تعیین شود. ایشان در این باره می فرماید:
در صورتی اطاعت و امر و حکم آن پادشاه یا حاکم یا آقا لازم می شود که قول و امر و فرمان او مطابق با قانون مملکت باشد. یقین باشد که اگر حکمی بر خلاف قانون از او صادر باشد، مطاع نخواهد بود. پس در حقیقت در سلطنت مشروطه حاکم قانون است، و شاه و امیر و حاکم و قاضی و آقا بیان آن قانون را می نمایند. و چون در مملکت اسلامی قانون کتاب اللّه و سنّت پیغمبر است، در سلطنت مشروطه اگر حکم هر حاکمی مطابق با قانون اسلام باشد، مطاع است. و اگر از روی هوای نفس باشد، وجود غرضی بر خلاف قانون اسلام حکمی بنماید، به هیچ وجه مطاع نخواهد بود.30
از جمله اعتراضات ایشان به حکومت استبدادی قاجاریه در این اواخر، اختیار بی حد و حصر شاه و عدم حاکمیت قانون و فقدان هرگونه حد و حدودی برای سران مملکت و حاکمان محلی و عدم اجرای احکام الهی بود. به عقیده ایشان، مشکل این نوع حکومت این است که اساسا در این نوع حکومت ها تعیین حدود و تشخیص تکلیف معنا ندارد:
در زمان استبداد کدام یک از صد هزار حکمی که از شرع مقدس رسیده بود، مجرا بود و به کدام یک از اوامر الهیه به آن قسمی که صاحب شریعت فرموده بود عمل می شد؟... [در حکومت استبدادی] شاه که صاحب اختیار و مالک الرقاب جان و مال و ناموس رعیت است. حاکم که از جانب پادشاه است، البته صاحب اختیار و مال و ناموس رعیت است. و هکذا ضابط و فراش و سایر طبقات دولتی. در این صورت، تعیین حدود یعنی چه؟ و تشخیص تکلیف چه معنی دارد؟...31
د. عدالت و مساوات: یکی از عناصر محوری و اهداف مهم حکومت اسلامی از نظر حضرت امام قدس سره تحقق عدالت و اجرای عدل اسلامی و عدالت اجتماعی در جامعه است. ایشان با اشاره به حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جمهوری اسلامی به عنوان مصادیق حکومت اسلامی، می فرمایند:
پیغمبر اسلام تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی.32 حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید.33
ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت، ما می گوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند. بیت المال مسلمین را برندارد، ما این مطلب را می گوییم. این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته می شود برای هر کس که گفته بشود از ما می پذیرد.34
ایشان همواره از بی عدالتی ها و ظلم و ستم حاکم در ایران در دوران های مختلف نظام شاهنشاهی، به ویژه دوران حکومت پهلوی، شکایت داشته اند.
مرحوم حاج آقا نوراللّه یکی از چشم اندازهای حکومت مطلوب اسلامی را ایجاد عدالت و تحقق آن در تمام زمینه ها و ریشه کن کردن ظلم و ستم و بی عدالتی می داند. ایشان معتقدند قانون باید با عدالت کامل بر همه حاکم باشد و نسبت به همه اجرا شود:
در مملکت باید قانون عدل مجری باشد و هیچ کس بر دیگری ظلم و ستم نکند و کسی را به ناحق حبس نکرده و صدمه و اذیت و زنجیر ننمایند و هتک عرض و فحاشی نکرده، بد نگویند... این وجوهی که به عنوان مالیات گرفته می شود به طور عدل و انصاف و صحت باید باشد... باید ضعیف و قوی یکسان باشد.35
ایشان معتقدند: مطابق حکم الهی در تمام حدود و مجازات باید تمام افراد مساوی بوده و احکام الهی در مورد همه اجرا شود. کسی که مرتکب خلافی شد، خواه حاکم باشد یا محکوم، امیر باشد یا مأمور، باید بر اساس قانون، حدود خاص آن بر وی اجرا شود. اگر کسی از دست حاکم یا ضابط یا یکی از اعیان شاکی شود باید به شکایت او رسیدگی شده و اگر صدق ادعای او ثابت شد باید احقاق حق شده و حاکم یا ضابط یا هرکس دیگر که باشد مجازات شود:
وکلای ملت نظارت و مراقبت تامه داشته باشند که در آنچه از صاحب شریعت حکم آن معین و مبین شده تغییر و تبدیل واقع نشود و حکم آن ما بین وضیع و شریف و بزرگ و کوچک و شاه و گدا مجرا گردد... و احکام قوانین الهیه بر تمام بندگان علی السویه جاری گردد.36
ایشان یکی از مشکلات اصلی حکومت استبدادی به عنوان یک حکومت نامطلوب و ناکارآمد را رواج ظلم و بی عدالتی حکام نسبت به رعایا، تحمیل مالیات اولیای دولت و صاحبان قدرت به ضعفا، عدم توجه به توانایی افراد هنگام اخذ مالیات و تعرض به مال و ناموس و عرض مردم براساس خواست نفسانی، شهوانی و غضبانی یک حاکم یا مأمور دولتی جاهل و بی علم می داند.
ه. امنیت و رفاه: یکی از نکات بسیار مهمی که از همان ابتدای حرکت امام قدس سره مورد نظر ایشان بود، برقراری امنیت و رفاه در جامعه بود. به عبارت دیگر، می توان گفت: یکی از اهداف میانی حکومت ایجاد امنیت و رفاه برای ملت است. از این رو، اشاره می کنند که باید عدل اسلامی اجرا شود تا همه به رفاه برسند:
با عدل اسلامی همه و همه در آزادی، استقلال و رفاه خواهند بود.37
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز یکی از چشم اندازهای دولت اسلامی را تأمین رفاهیات مردم می داند. در رابطه با تأمین مسائل رفاهی، یکی از مهم ترین مواردی که ایشان تأکید زیادی بر آن دارند این است که حکومت باید زمینه اشتغال و رونق تجارت و زراعت و سایر حِرَف را فراهم نماید تا تمام مردم در حد نیاز خود از ثروت و امکانات مادی مناسب برخوردار باشند:
باید کاری کرد که در مملکت زراعت و تجارت و فلاحت ترقّی کند و مردم صاحب ثروت و مکنت باشند... باید تشکیل کمپانی های بزرگ تجاری در مملکت کرد و... معادن را بیرون آورد، کارخانجات دایر کرد. ثروت مملکت را باید زیاد کرد. به اهل زراعت کمک کرد زراعت را توسعه داد، تجارت را ترویج کرد. هم برای بیکارهای رعایا کار پیدا شود که از گرسنگی نمیرند و به گدایی نیفتند و هم به دولت فایده برسد، خزانه معمور شود.38
یکی دیگر از تأکیدات شدید ایشان در بحث امکانات رفاهی، مسائل بهداشتی و پزشکی و تأسیس مریضخانه است. خود ایشان از مؤسسان و حامیان مالی مریضخانه ای اسلامی در اصفهان بودند و پس از تأسیس این مریضخانه، طی اعلامیه ای از همه اقشار مردم دعوت می کند که در تأسیس چنین مراکزی پیش قدم شوند و در محافل و مجالس مختلف، با زبانی شیوا و بیانی زیبا دیگران را به چنین کارهایی تشویق و ترغیب نمایند. ایشان در مورد ضرورت تأسیس مریضخانه می نویسد:
باید در تمام شهرها مریضخانه باز کرد که فقرا برای آنکه تمکّن حالی و مالی برای علاج امراض خود ندارند، به مریضخانه بروند که غذا و پرستاری مجانی داشته باشند و محتاج نشوند که فقرا و مسلمانان در مریضخانه خارجه بروند.
یکی دیگر از موارد امکانات رفاهی، بحث تعلیم و تربیت و آموزش همگانی است که در بخش های قبلی به آن اشاره شد. بحث امنیت نیز مورد توجه خاص مرحوم حاج آقا نوراللّه بوده است و برای تحصیل آن پی گیری ها و تلاش های فراوانی داشته اند. زمانی به علت شکایات فراوانی که از بی امنیتی می شود ایشان مسئله را از مأموران دولتی جویا می شوند و با پی گیری های فراوان و برخی اقدامات مالی، این مشکل را حل می کنند و می فرمایند: به مردم اعلام شود، که الحمدللّه امنیت حاصل شد. ایشان در رابطه با ضرورت وجود امنیت می نویسد:
در مملکت امنیت جانی و مالی و عرضی باید باشد، وگرنه زندگانی برای رعایا و سالکین ممکن نیست.39
و. استقلال و خودکفایی: از نظر امام خمینی قدس سره، یکی از مهم ترین اهداف میانی حکومت اسلامی، رسیدن به استقلال و خودکفایی در ابعاد مختلف است. حضرت امام قدس سره مهم ترین مشکل حکومت پهلوی را وابستگی به کشورهای بیگانه به ویژه آمریکا می دانستند و به راستی معتقد بودند که بسیاری از اقدامات شاه در ایران، تحت فشار و بر اساس خواست آمریکا صورت می گیرد. از این رو، بسیاری از این اقدامات را به دلیل آمریکایی بودن آن مورد انتقاد قرار می دادند؛ چراکه می دانستند آمریکا و سایر کشورهای بیگانه فقط منافع و مصالح خود را مدّ نظر قرار می دهند و هیچ گاه به منفعت کشورهای تحت سلطه خود مثل ایران فکر نمی کنند. ایشان یکی از مهم ترین برنامه های خود را رسیدن به استقلال می دانند:
هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است و برنامه ما تحصیل آزادی و استقلال است.40
حضرت امام قدس سره در نوشته ها و سخنرانی های خود تأکید فراوانی بر دو امر «استقلال» و «خودکفایی» دارند و خودکفایی را مقدّمه استقلال می دانند. ایشان معتقدند که وابستگی اقتصادی موجب وابستگی سیاسی و نظامی می شود؛ از این رو، باید به خودکفایی و استقلال اقتصادی رسید تا در سایر موارد فوق نیز از وابستگی رهایی پیدا کرد.41 البته تأکید دارند که در صورت کسب استقلال فکری، هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند. در رابطه با رسیدن به خودکفایی می فرمایند:
وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال با همه ابعادش به پیش [روید ]و بی تردید دست خدا با شما است.42
از هر امری که شایبه وابستگی با همه ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید.43
مرحوم حاج آقا نوراللّه به ضرورت کوتاه کردن دست اجانب از مملکت و رسیدن به استقلال سیاسی و اقتصادی تأکید فراوان داشتند. ایشان معتقد بودند باید در حد امکان از محصولات داخلی استفاده کرد تا وابستگی ما نسبت به کشورهای خارجی تقلیل یابد و به خودکفایی داخلی برسیم:
باید اسباب کسب و تجارت داخله را فراهم آورد که از اول صادرات مملکت به قدر واردات باشد. امروز بر ملت ایرانیه و حوزه اسلامیه لازم و متحتم است که در رفع احتیاج از خارجه به قدر مقدور و اندازه میسور بکوشیم ... و تا آخرین درجه امکان از امتعه داخله خود استفاده نماییم.44
پس از قیام عظیم مردمی و مذهبی ملت ایران علیه قرارداد امتیاز انحصاری توتون و تنباکو و تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، حاج آقا نوراللّه به فکر توسعه این تحریم به سایر کالاهای خارجی افتاد. از این رو، برای رسیدن به این هدف، اقدام به تلاش هایی در جهت سازندگی و خودکفایی داخلی نمود. یکی از مهم ترین اقدامات ایشان تأسیس «شرکت اسلامیه» و «شرکت شرافت» بود. این شرکت به گونه ای گسترش یافت که در همه شهرها و حتی در برخی کشورهای خارجی نیز دفاتری ایجاد نمود. تولیدات و منسوجات این شرکت در سراسر کشور پخش گردید و مردم با عشق و علاقه لباس هایی که پارچه خارجی داشت از تن درآورده و از محصولات این شرکت استفاده می کردند.45 این گونه اقدامات و صدور اعلامیه ها و ایراد نطق های مهیّج و تشویق مردم به پرهیز از کالاهای خارجی تا مرز تحریم این کالاها، و استفاده از تولیدات محدود ملّی، از جمله اقدامات گوناگونی بود که ایشان در جهت رسیدن به استقلال و خودکفایی انجام می دادند.
ب. اصول حاکم بر نظام سیاسی
مراد از این بخش، اصول فکری حاکم بر رفتار حاکمان است که کاملاً متأثر از جهان بینی و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است. از نظر حاج آقا نوراللّه اصفهانی و امام خمینی قدس سره اصولی که در نظام سیاسی اسلام باید حاکم باشد عبارتند از:
1. مشروعیت
از جمله اصولی که باید مدّ نظر سران حکومت اسلامی باشد اصل مشروعیت است. حاکمان باید توجه داشته باشند که مشروعیت حکومت آنها از چه ناحیه ای تأمین شده است و بر همین اساس، بر حفظ و تداوم این مشروعیت مراقبت نمایند. در جای خود ثابت شده است که از میان ملاک های حقانیت و مشروعیت، ملاک حقانیت و مشروعیت الهی پذیرفتنی است و هیچ یک از ملاک های زور و غلبه، وراثت، توافق جمعی، اکثریت و مانند آن نمی تواند ملاک مشروعیت واقعی باشد.46 مشروعیت الهی، حس رضایتمندی، اطمینان، فداکاری و مسئولیت در حاکمان و مردم را بالا می برد و از این طریق بر کارآمدی نظام نیز می افزاید.47 امام خمینی قدس سره در کتاب ولایت فقیه با اشاره به نیابت فقها از ائمّه معصومان علیهم السلام به همین نکته اشاره دارند که ولی فقیه مشروعیتی الهی در حق حاکمیت دارد. ایشان ذیل روایت مقبوله عمربن حنظله می فرمایند:
[امام علیه السلام] می فرماید: فإنی قد جعلته علیکم حاکما؛ من کسی را که دارای چنین شرایطی باشد، حاکم (فرمانروا) بر شما قرار دادم. و کسی که این شرایط را دارا باشد، از طرف من برای امور حکومتی و قضایی مسلمین تعیین شده و مسلمان ها حق ندارند به غیر او رجوع کنند.48
مرحوم حاج آقا نوراللّه یکی از اشکالات حکومت پادشاهی را عدم مشروعیت آن می داند و معتقد است که سلطنت پادشاه را به هیچ عنوان نمی توان مشروع شمرد؛ به همین دلیل، ایشان دستورات و فرامین پادشاه را واجب الاطاعه نمی داند. ایشان، توافق جمعی و رضایت عمومی و رأی اکثریت را نیز ملاک مشروعیت نمی داند و معتقد است قوانین و دستوراتی از مجلس شورا لازم الاجرا می باشد که بر اساس کتاب و سنّت الهی باشد. بر همین اساس، اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس را می پذیرد و بر لزوم اجرای آن تأکید دارد. از این رو، در نامه ای که ایشان و سایر علمای اصفهان در زمان تحصن مرحوم شیخ فضل اللّه نوری در حرم عبدالعظیم علیه السلامخطاب به مجلس نوشته اند بر این مسئله تأکید فراوان دارند و خواهان اجرای فوری این قانون هستند:
حضور امنای مجلس شواری ملی دامت برکاتهم
... جزء نشدن فصل نظارت علما که مرجع تقلید ناس باشند، بدون عضویت به مجلس و بدون تقیّد به علم به اقتضای وقت در قانون اساسی، که جزء شدن این فصل باعث بقای اساس اسلام است، مهیّج علما و متشرعین و طلاب غیور در دین شد. از امنای مجلس ـ دامت برکاتهم ـ رفع مراتب منظور را فورا مستدعی هستیم، والا خوف حدوث فتنه و اینکه زحمت کامله یک ساله هدر رود هست. (علمای اصفهان)
داعی شیخ محمّدتقی نجفی، داعی شیخ نوراللّه، الاحقر شیخ مرتضی و... سایر علما و طلاب.49
بنابراین، ایشان مشروعیت بر اساس وراثت، غلبه، رضایت عمومی و رأی اکثریت را نمی پذیرند. تنها مبنای مشروعیتی که می توان در نظر و عمل ایشان دید، مشروعیت الهی است. حاج آقا نوراللّه در عمل قایل به مشروعیت الهی بود و حکومت ایشان در اصفهان، نمونه یک حکومت مشروع الهی به شمار می آمد؛ زیرا بزرگان فقها و استوانه های فقاهت و زهاد علمای حوزه بزرگ اصفهان اطاعت وی را واجب دانسته و در مقام تأیید وی بوده اند. از این رو، باید گفت:
حکومتی که به ریاست سیاسی حاج آقا نوراللّه در اصفهان پیاده و اجرا شده بود، از نظر عقیدتی و دیدگاه شرعی بر مبنای مشروعیت و ولایت فقیه و مجتهد سیاسی و آگاه به زمان استوار بوده است.50
2. نظارت و کنترل همگانی
یکی از اصولی که باید بر رفتار حاکمان در حکومت اسلامی حاکم باشد، اصل نظارت و کنترل است. بخصوص نظارت و کنترل عمومی که از ناحیه مردم در قالب امر به معروف و نهی از منکر اعمال می شود، عامل بسیار قوی و مهمی برای کنترل تمام افراد موجود در حاکمیت و حرکت به سوی کارآمدی است. در این رابطه، حضرت امام قدس سره می فرمایند:
هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و از او انتقاد نماید و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر به خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد خود به خود از مقام زمام داری معزول است.51
همه ملت موظفند که نظارت کنند. بر این امور نظارت کنند. اگر من یک پایم را کج گذاشتم ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن؛ مسئله، مسئله مهمی است.52
آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان خود بزرگ ترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه می باشد.53
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز به بحث کنترل و نظارت همگانی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان یک نظام سیاسی کارآمد اشاره دارند و معتقدند باید از طریق نمایندگان مردم در مجلس شورا بر تصمیمات مملکتی نظارت شود تا این تصمیمات خارج از محدوده شرع نباشد و قوانین نسبت به همه اجرا شود:
وکلای ملت نظارت و مراقبت تامه داشته باشند که در آنچه از صاحب شریعت حکم آن معین و مبین شده، تغییر و تبدیل و کم و زیاد نشود و احکام قوانین الهیه بر تمام بندگان علی السویه جاری گردد.54
یکی از اشکالاتی که ایشان نسبت به حکومت موجود در زمان خودشان دارند عدم اطلاع مردم و نظارت آنها بر مسائل مملکتی، به ویژه بحث مالیات ها و نحوه دخل و خرج آنهاست. ایشان معتقدند: در زمان سلطنت استبدادی قاجاریه در ایران، نه تنها مردم و رعیت از اینکه مالیات مملکت به کجا می رود بی خبرند، بلکه امر به گونه ای است که بزرگان مملکت هم باید از صورت دخل و خرج دولت ابدا اطلاعی نداشته باشند.55 یکی از اقدامات مهم عملی مرحوم حاج آقا نوراللّه در جهت افزایش نظارت بر امور دولتی، تأسیس «انجمن مقدس ملّی اصفهان» است که همواره بر امور مختلف دولتی نظارت داشته و نسبت به آنها اظهارنظر می نموده است. در یکی از روزنامه های این انجمن از قول مرحوم حاج آقا نوراللّه آمده است:
انجمن به مقتضای نظارتی که دارد باید درباره مالیات اصفهان و دخل و خرج آن توضیح بخواهد و باید به ایالت جلیله اخطار کنیم که ترتیب جمع و خرج مالیات امساله داده شود.56
مرحوم حاج آقا نوراللّه غیر از این اقدامات عملی در جهت نظارت بر عملکرد دولت، با انجام برخی فعالیت ها، زمینه ها و بسترهای مقدماتی برای افزایش آگاهی و اطلاعات مردم و نظارت مردم بر امور عمومی را ایجاد کرد. یکی از این اقدامات، ایجاد خانه مطبوعات است که تحت عنوان «قرائت خانه» از آن یاد می شده است. قرائت خانه مکانی بوده که در آنجا جراید و سایر اخبار و اطلاعات وجود داشته و کسانی که مایل به کسب آگاهی در این زمینه ها بودند به آنجا مراجعه می کردند. در یکی از روزنامه های اصفهان آمده است:
محض اشاعه معارف و خدمت به نوع، اعضای انجمن عارف اصفهان قرائت خانه افتتاح نموده و برای سهولت که هرکس از خاص و عام به قرائت خانه رفته و از اخبارات مستحضر شوند، بابت آن یکشاهی قرار داده اند... به عموم ارباب جراید اعلان می شود که هر کدام محض همراهیبه این اساس خیر خواستند روزنامه ارسال و مؤسسین قرائت خانه را رهین منت فرمایند.57
3. رعایت مصلحت عمومی
یکی از مهم ترین اصول حاکم بر نظام سیاسی اسلام که همان نظام سیاسی مطلوب امام خمینی قدس سره می باشد، بحث رعایت مصلحت عمومی و منافع عامه است. حضرت امام قدس سره بسیار تأکید دارند در مسائل حکومتی باید منافع عامه مردم لحاظ شود. تأکید حضرت امام قدس سره بر این مسئله تا حدی است که معتقدند حکومت می تواند از امور عبادی مادامی که جریان آن مخالف مصالح اسلام باشد جلوگیری نماید و یا قراردادهایی را که با دیگران دارد در صورتی که مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، می تواند به طور یک جانبه لغو کند:
کسی که بر جامعه بشری حکومت دارد همیشه باید جهات عمومی و منافع عامه را در نظر بگیرد و از جهات خصوصی و عواطف شخصی چشم بپوشد؛ لهذا اسلام بسیاری از افراد را در مقابل مصالح جامعه فانی کرده است، بسیاری از اشخاص را در مقابل مصالح بشر از بین برده است.58
حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتا جلوگیری کند.59
مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی نیز معتقدند که در تصمیم گیری های مملکتی باید صلاح ملت و مملکت، و اسلام و مسلمانان، در نظر گرفته شود، نه امیال و هوس های شخصی و خواسته های نفسانی یک فرد حاکم:
در مجلس بنشینند به هر قسم صلاح ملت و مملکت را دانسته و رأی دادند، رفتار نمایند... و هر نوعی که صلاح اسلام و مسلمین را مشخص نموده، مجرا دارند ... [نه اینکه] شخص جاهل و بی علم و صاحب قوای نفسانی و شهوانی و غضبانی باشد که به هر قسم میل و رضا و شهوت پرستی او اقتضا نماید، تمام افراد مملکت بدون چون و چرا اطاعت و انقیاد او را نمایند.60
4. قواعد و مقرّرات مناسب
یکی از مهم ترین عوامل کارآمدی یک نظام سیاسی، وجود قواعد و مقرّرات مناسب در آن نظام است. به همین دلیل، یکی از اصولی که باید در حکومت اسلامی مدّ نظر باشد، قواعد و مقرّرات مطلوب و مناسب است. حضرت امام قدس سره همواره بر دین اسلام به عنوان یک دین جامع، کامل و جاودانی تأکید داشتند و اعتقاد داشتند که دستورات و قواعد و احکام اسلامی اموری کهنه شدنی نیست، بلکه به دلیل انعطاف پذیری نوع احکام اسلام و قابلیت تطابق با شرایط زمان و مکان بهترین و کامل ترین قواعد و مقرّرات را دارد. قطعا قوانین و مقرّرات حکومتی اسلام ـ که احکام بسیاری هم در این زمینه وجود دارد ـ از این شرط مستثنا نیست. حضرت امام قدس سره همواره بر این مسئله تأکید داشتند که با رعایت و اجرای قوانین و احکام اسلامی در سطح جامعه می توان به اهداف حکومت مطلوب و کارآمد دست پیدا کرد:
اسلام اگر آن طور که هست، موفق بشویم که احکام آن را اجرا بکنیم، برای همه شما سعادت ایجاد می شود، برای همه ملت سعادت ایجاد می شود. اسلام دین آزادی و استقلال است، اسلام دینی است که همه کس به حقوق خودش می رسد و مراعات همه حقوق را می کند.61
شما بدانید که با اسلام می توانید مستقل باشید و با اسلام می توانید آزاد باشید. قرآن شما را آزاد قرار داده است و قرآن استقلال شما را بیمه کرده است.62
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز بر این مطلب تأکید دارند که قوانین و مقرّرات مورد تصویب مجلس که موجب حل مشکلات مردم خواهد شد، باید بر اساس احکام و دستورات دین مبین اسلام باشد. ایشان قانون اسلامی را مساوق صلاح و فلاح و رفاه و آسایش مسلمانان می داند:
اگر بگوییم مشروطه می خواهیم یا اینکه لفظ مشروطه را نگوییم و بگوییم قانون اسلامی را می خواهیم، صلاح و فلاح و رفاهیت و آسایش مسلمین را می خواهیم و تقلیل در ظلم می خواهیم در حقیقت یک معنی دارد.
از این رو، ایشان که معتقد است باید با وضع قوانین و مقرّرات مناسب، اوضاع و شرایط نامناسب کشور سامان داده شود، بهترین قانون و کارآمدترین قانون را قانون اسلام و کتاب و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند.
5. حسن تدبیر و مدیریت
همچنین یکی از شرایط و شاخص های مهم برای وصول به یک حکومت شایسته، تدبیر نیک و مدیریت صحیح و مطلوب است که گاه از آن با عناوینی همچون حسن التدبیر، حسن السیاسه و یا حسن مدیریت یاد شده است و امام خمینی قدس سره نیز بر این اصل تأکید دارند. گاه نیز این خصلت را ذیل عقل یا علم مطرح ساخته اند.63
حاج آقا نوراللّه نیز برای افرادی که قرار بود وکالت مردم را بر عهده بگیرند و در مورد امور مملکتی تصمیم گیری نمایند و باید از حسن تدبیر لازم برخوردار باشند، از همین تعبیر صاحبان عقول استفاده کرده اند:
خوب است صد نفر یا صد و پنجاه نفر از عقلای هر مملکتی را که وکلایشان می نامند در مجلس بنشینند به هر قسم صلاح ملت و مملکت را دانسته و رأی دادند، رفتار نمایند.64
ایشان همچنین در تقبیح حکومت استبدادی به عنوان یک حکومت نامطلوب، به بحث عدم علم و عقل حاکم اشاره دارند و معتقدند وقتی قرار باشد یک نفر به عنوان پادشاه تمام امور را رتق و فتق کند، و تصمیم گیری نماید و اختیار کامل در دست او باشد، به دلیل آنکه همیشه آن یک نفر عادل و عاقل و کامل نمی شود و گاهی ممکن است شخص جاهل و بی علم در مصدر امور باشد؛ از این رو، حکومت کارآمدی لازم را ندارد و در موارد مختلف دچار مشکل خواهد شد.65
6. جلب اعتماد مردم
از نظر حضرت امام قدس سره یکی از ابزارهای لازم برای رسیدن به حکومت مطلوب استفاده از حمایت های مادی و معنوی مردمی است. به همین دلیل، یکی از اصول مهم در بحث حکومت داری اصل جلب اعتماد مردم نسبت به حکومت است. به ویژه در بعد اقتصادی، جلب اعتماد مردم برای سرمایه گذاری در داخل کشور و به کار انداختن سرمایه های داخلی گام بزرگی در راه رسیدن به خودکفایی خواهد بود. ایشان در رابطه با جلب اعتماد و اطمینان مردم، خطاب به مسئولان دولتی می فرمایند:
به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گزارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیت های سازنده به کار افتد و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برساند.66
حاج آقا نوراللّه نیز دقیقا به همین مطلب اشاره دارند که دولت باید اطمینان مردم را به خود جلب کند تا بتواند از سرمایه گذاری آنها در داخل کشور استفاده کند:
باید به رعایا اطمینان داد که پول های خودشان را به کار بیندازند و اشخاصی که در خارج رفته اند، تجارت و صناعت می نمایند به مهمانی و امنیت تامه به مملکت وارد کرد و آنها را تشویق کرد تا فواید تجارت و صناعت آن ها عاید مملکت شود... باید طوری اطمینان داد که رعایا به دولت قرض بدهند.67
7. خدمت گزاری
یکی از اصول مهم در نظام سیاسی مطلوب حضرت امام قدس سره اعتقاد به خدمت گزاری مسئولان نسبت به مردم است. روشن است که در حکومتی که مسئولان خود را خدمتگزار مردم بدانند قطعا در جهت منافع و مصالح آنها قدم برخواهند داشت و این خود ضریب کارآمدی حکومت را به شدت افزایش می بخشد. حضرت امام قدس سرهدر موارد بسیاری بر این اصل تأکید داشتند:
ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند.68
در وصیت نامه ایشان نیز نسبت به ضرورت خدمت به ملت به ویژه مستضعفان تأکید فراوان دارند و از آنها به عنوان نورچشمان و ولی نعمتان مسئولان یاد می کنند. ایشان همواره خود را خدمتگزار ملت می دانست و تأکید داشت که مردم نیز چنین دیدی نسبت به ایشان داشته باشند:
به مجلس و دولت و دست اندکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید؛ و در خدمت گزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند... فروگذار نکنید.69
اگر به من بگویید خدمتگزار بهتر از این است که بگویید رهبر؛ رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است؛ اسلام ما را موظف کرده است که خدمت کنیم.70
دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت است، باید خدمتگزار ملت باشد.71
مرحوم حاج آقا نوراللّه نیز بر این مسئله و لزوم خدمت گزاری مسئولان نسبت به مردم تأکید فراوان دارند و ضمن استفاده از تعبیر راعی و رعیت، معتقدند که راعی عنوان و مسئولیتی برای حفظ رعیت است، نه رعیت وسیله ای برای خوش گذرانی راعی. از این رو، به تعبیری شبیه تعبیر حضرت امام قدس سره مردم را ولی نعمت حاکمان می داند:
پادشه پاسبان درویش است. دولت به فرّ نعمت اوست... پادشاه باید شب و ورز در فکر آسایش رعیت باشد... نه اینکه از آنها منتفع شود و آنها را به دست گرگان آدمی خوار بسپارد و خود شب و روز مشغول عیش گردد و خلقت خلق را از پرتو وجود خود داند و آنها را جهت آسایش و عیش و کامرانی خود پندارد.72
ایشان معتقدند که یکی از مشکلات عمده حکومت های استبدادی این است که در این نوع حکومت ها اعتقاد بر این است که خلقت خلق برای آسایش و عیش و کامرانی پادشاه است و رعیت باید شب و روز زحمت بکشد و حاصل زحمت و دست رنج خود را تقدیم حضور پادشاه نماید و پادشاه همیشه مشغول عیش و کامرانی باشد.73
8. شورا، مشارکت و همکاری
امروزه مشارکت و همیاری در زمینه های گوناگون اجتماعی از ملاک های توسعه و پیشرفت نظام به حساب می آید. هر اندازه مردم در تصمیم سازی ها و به عهده گرفتن مسئولیت ها سهم بیشتری داشته باشند، احساس تعلق بیشتری به حکومت دارند و چون حکومت در پی حل مسائل و معضلات همین مردم است، آنها خود به مشکلات خویش بیشتر واقف هستند و می توانند راه کارهای بهتری ارائه نمایند. حضرت امام قدس سره نیز همواره بر مشارکت و همکاری مردم با حکومت تأکید داشتند:
آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان خود بزرگ ترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه می باشد.74
موافق میل مردم باشد، رأی مردم و موافق حکم خدا، آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست مردم مسلمانند، الهی هستند.75
حاج آقا نوراللّه نیز بر لزوم مشورت با مردم و جلب دیدگاه های آنها در مسائل حکومتی تأکید فراوان دارند. ایشان معتقد است بحث شورا و مشورت مسئله ای نیست که از خارج آمده باشد و اولین بار غربی ها به چنین کاری دست زده باشند، بلکه مشورت و شورا را از اموری می داند که از اول خلقت آدم و عالم بوده و شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد بسیاری در مسائل حکومتی با مردم مشورت می کردند. البته ایشان بر این نکته تأکید دارد که همه امور حکومتی قابلیت مشورت ندارد، بلکه مشورت محدود به اموری است که حکم و قانون معینی در کتاب و سنّت در مورد آن وجود ندارد؛ وگرنه در اموری که از جانب خداوند نسبت به آن دستور و حکم خاصی صادر شده، احدی حق چون و چرا و تغییر و تبدیل ندارد:
مطالب بر دو قسم است: یک امری که خداوند در آن امر فرموده... در این قبیل احکام، احدی را حق سؤال و جواب و... نیست... یک امری است که حکم و قانون معینی در کتاب و سنّت نوشته نشده ... خداوند عالم این امور را به مشورت ارجاع فرموده که مسلمانان مشورت و مصلحت بینی کنند و هر قسم صلاح دانند رفتار نمایند.76
ایشان معتقدند که تمام امور دولتی که در محدوده فوق می باشد باید بدون استثنا توسط وکلای مجلس و در مجلس شورا مورد بررسی قرار گیرد و در آنجا راجع به آن تصمیم گیری شود:
تمامی امور دولت باید از روی قانون و به تصویب وکلای ملت بوده باشد. هرمطلبی راجع به داخله یا خارجه باشد، باید در مجلس شورا عنوان بحث قرار بدهند و بدون امضای مجلس شورا هیچ امری مجرا نباشد.77
نتیجه گیری
بررسی های مزبور نشان می دهد که بحث حکومت اسلامی و اهداف آن و اصول حاکم بر رفتار حاکمان آن، بحث جدیدی نیست که به علت عدم پیشینه و سابقه طرح امر مبهمی باشد، بلکه حضرت امام قدس سره به وضوح مقصود خود را از حکومت اسلامی و عناصر و مؤلفه های مختلف آن روشن ساخته اند و کلیت و اصول آنچه بعدها به طور تفصیلی توسط حضرت امام قدس سره به عنوان اهداف و اصول حکومت اسلامی مطرح شد، سال ها قبل توسط دیگر متفکران مسلمان و علمای روشن اندیشی مثل مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانی مطرح و حتی عملی شده بود. این مسئله حاکی از ثبوت اندیشه سیاسی شیعه در زمان های گوناگون و ادوار مختلف است و آنچه که در این میان تفاوت دارد نظام سیاسی مورد نظر علما در هر دوره است که بر اساس امکانات، شرایط و مقدورات زمان و دوره خاصِ هر یک از آنها تعیین شده است.
-
پى نوشت ها
1ـ در این رابطه، براى نمونه ر.ک.
Abrahamian, Evrand, Khomeinism (London, I.B. Tauris, 1993), p. 38
به نقل از: بابى سعید، هراس بنیادین، ترجمه غلامرضا جمشیدى ها و موسى عنبرى تهران، دانشگاه تهران، 1379، ص 109ـ111 / «چه مى خواستیم؟»، گفت وگو با بهزاد نبوى، یادنامه روزنامه شرق؛ ویژه نامه انقلاب اسلامى، بهمن 1384، ص 6.
2ـ ر. ک. ژان شاردن، سفرنامه شاردن (متن کامل)، ترجمه اقبال یغمایى (تهران، توس، 1372).
3ـ ر. ک. امام خمینى، صحیفه نور تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1372، ج 2، ص 158 و 221ـ223 و 244ـ245، 257ـ266.
4ـ میشل فوکو، ایرانى ها چه رؤیایى در سر دارند، ترجمه حسین معصومى همدانى تهران، هرمس، 1377، ص 39.
5ـ ر.ک. نیکى کدى، ریشه هاى انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهى تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1381، چ سوم، ص 51.
6ـ ر.ک. نیکى کدى، «چرایى انقلابى شدن ایران»، متین 2 بهار 1378، ص 226ـ228.
7ـ سخنرانى آیه اللّه دکتر بهشتى در اجتماع مردم مشهد، روزنامه جمهورى اسلامى، ش 2047، به نقل از: موسى نجفى، اندیشه سیاسى و تاریخ نهضت حاج آقا نوراللّه اصفهانى تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، چ دوم، ص 4.
8ـ امام خمینى، صحیفه نور، سخنرانى تاریخ 8/8/1358.
9ـ همان، ج 13، ص 217ـ218.
10ـ همان، ج 4، ص 190.
11ـ موسى نجفى، پیشین، ص 356، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، رساله مقیم و مسافر.
12 و 13ـ امام خمینى، ولایت فقیه تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1373، چ نهم، ص 40.
14ـ امام خمینى، نگرشى موضوعى بر وصیت نامه سیاسى الهى امام خمینى قدس سرهتهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378، چ هفتم، ص 127.
15 و 16ـ موسى نجفى، پیشین، ص 369، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
17ـ موسى نجفى، پیشین، به نقل از: روزنامه جهاد اکبر، 12 رجب 1325 ق.
18ـ على داستانى بیرکى، «آزادى در اندیشه امام خمینى قدس سره»، تبیان، دفتر بیست و هفتم تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1380، ص 28.
19ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 1، ص 270.
20ـ على داستانى بیرکى، پیشین، ص 12.
21ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 6، ص 233.
22ـ على داستانى بیرکى، پیشین، ص 13.
23ـ ر.ک. همان، ص 60ـ77 و 115،153.
24ـ موسى نجفى، پیشین، ص 365، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
25ـ محمّد صدر هاشمى، تاریخ جراید و مجلّات ایران اصفهان، کمال، 1363، ج 1، ص 238.
26ـ ر.ک. موسى نجفى، پیشین، ص 74ـ75.
27ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 80ـ81.
28ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 10، ص 53.
29ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 14ـ20.
30ـ موسى نجفى، پیشین، ص 254ـ355، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
31ـ همان، ص 384 و 386.
32ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 13، ص 217ـ218.
33ـ همان، ج 6، ص 77.
34ـ همان، ج 2، ص 30.
35ـ موسى نجفى، پیشین، ص 361 و 365، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
36ـ همان، ص 360.
37ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 6، ص 77.
38ـ موسى نجفى، پیشین، ص 368 و 369، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
39ـ همان، ص 370.
40ـ على داستانى بیرکى، پیشین، ص 28.
41ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 8، ص 199.
42ـ همو، صحیفه انقلاب «وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى» تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1368، ص 35.
43ـ همان، ص 22.
44 و 45ـ موسى نجفى، پیشین، ص 16ـ17.
46ـ محمّدتقى مصباح، «حکومت و مشروعیت»، کتاب نقد 7 تابستان 1377، ص 43.
47ـ محمّدعلى صنیعى منفرد، تثبیت و کارآمدى نظام سیاسى جمهورى اسلامى ایران تهران، دانشگاه الزهرا، 1380، ص 105.
48ـ ر.ک. امام خمینى، ولایت فقیه، ص 80.
49ـ محمّد ترکمان، «نظارت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسى در دوره اول تقنینیه»، تاریخ معاصر ایران 1 زمستان 1372، کتاب اول، ص 33.
50ـ موسى نجفى، پیشین، ص 182.
51ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 4، ص 190.
52ـ همان، ج 7، ص 33.
53ـ همان، ج 2، ص 257ـ258.
54ـ موسى نجفى، پیشین، ص 360، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى، پیشین.
55ـ همان، ص 379.
56ـ همان، به نقل از: روزنامه انجمن مقدّس ملّى اصفهان، رمضان سنه 1325.
57ـ همان، ص 99، به نقل از: روزنامه جهاد اکبر، 1325 ق.
58ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 99.
59ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 20، ص 180.
60ـ موسى نجفى، پیشین، ص 390، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى.
61ـ على داستانى بیرکى، پیشین، ص 20.
62ـ همان، ص 14.
63ـ ر.ک. فیروز دولت آبادى «امام خمینى منادى حکومت مطلوب و سیاستمدار مطلوب»، حضور 15 بهار 1375.
64 و 65ـ موسى نجفى، پیشین، ص 360، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى.
66ـ امام خمینى، نگرشى موضوعى بر وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى، ص 136.
67ـ موسى نجفى، پیشین، ص 369، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى.
68ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 3، ص 70ـ71.
69ـ همو، نگرشى موضوعى بر وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى، ص 26ـ27.
70ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 10، ص 126.
71ـ همان، ج 5، ص 238.
72و 73ـ موسى نجفى، پیشین، ص 368، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى.
74ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 2، ص 257ـ258.
75ـ همان، ج 3، ص 111ـ112.
76ـ موسى نجفى، پیشین، ص 358، به نقل از: حاج آقا نوراللّه اصفهانى.
77ـ همان، ص 368.