تحلیلی از نقش مبلغان دینی در باورمندسازی تمدن نوین اسلامی با تأکید بر ارائه راهکار از منظر رهبر معظم انقلاب
![](/files/orcid.png)
Article data in English (انگلیسی)
- Grusec, Joan E. Hastings (2007). Paul D. Handbook of Socialization: Theory and Research. Guilford Press.
مقدمه
مکتب حیاتبخش اسلام که از همان ابتدا پیام جهانی داشت، پس از گذشت چهارده قرن، همچنان بهعنوان یک دین رهاییبخش در جهان مطرح است. فلسفه تشریع اسلام، هدایت همه جهانیان است. پیامبر گرامی اسلام، در انجام این رسالت الهی ـ انسانی، بسیار موفق عمل کرد و توانست انقلاب فرهنگی و اجتماعی کاملی در جامعه زمان خودش تأسیس کند. مسلمانان نیز با الهام از اصول و شاخصههای اسلام و سیرة رسول اکرم موفق شدند با تأسیس امپراتوری عظیم اسلامی، طی چند قرن بر بخش اعظمی از جهان حکومت کنند. تمدن اسلامی که خاستگاه قرآنی دارد، با عزم والای پیامبر اسلام در یثرب، بنیان نهاده شد، با اهتمام جدی مسلمانان مرزها را درنوردید و تمدنهای شناختهشده معاصر خود را بهشدت تحت تأثیر قرار داد (ولایتی، 1384، ص29). هرچند سیر تکاملی تمدن اسلامی پس از چندین سده اعتلا و پویایی، بر اثر عوامل درونی و بیرونی، دچار افول گردید، اما فرهنگ و تمدن برخاسته از اندیشه اسلامی، بهرغم گسستهای عملی، سیاسی و اجتماعی دولتها، هیچگاه به فراموشی سپرده نشد و همواره احساس بازگشت به اسلام و بازسازي تمدن اسلامی، بهعنوان دغدغه اصلی اندیشمندان جهان اسلام مطرح است.
امروزه تمدن نوین اسلامی ـ ایرانی، ازجمله موضوعاتى است كه توجه به عوامل، زمينهها و پيشينههای تاريخى آن ضروری و راهگشاست. عصر حاضر، عصر بازگشت به اسلام، بيداري اسلامي و نوسازي تمدن نوين اسلامي ـ ایرانی است. امروزه با فراگيري جنبشها و نهضتهاي رهاييبخش در سراسر جهان، داشتن قطبنما براي تعيين جهت و مسير حركت تمدن اسلامي، اجتنابناپذير است. ازاینرو انقلاب اسلامی بهعنوان پیشران این نهضت بیداری و الگوي پيشرفت اسلامي ـ ايراني در اين زمينه، بهمثابه قطبنما ایفای نقش میکند. هدف نهایی اين تمدن نوين، تشكيل امت واحده اسلامی و احیای تمدن اسلامی بر پایه دین، عقلانیت، علم و اخلاق هست.
از نظر رهبر معظم انقلاب، بازگشت به تمدن اسلامي، در قالب الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی، داراي مراحل انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و تمدن اسلامی است. بهعبارتدیگر، شکلگیری تمدن نوین اسلامی، مشروط به بازگشت به اسلام ناب و تشكيل حكومت اسلامي در همه ابعاد فردی و اجتماعی و با پیشرانی مردم ایران و در قالب بومی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و با هدف جذب و بسيج حداكثري ملتهاي مسلمان، بدون تأکید بر قوميت، مليت و نژاد خاصي قابل دستیابی است. بنابراين، براي تشكيل امت واحده اسلامي و جذب حداكثري ملل مسلمان، تأکید بر اصول و مشتركات مسلمانان، دینداری بهعنوان عنصر هويتبخش و بازگشت به اسلام اصيل، در كنار آگاهيبخشي به ملل مسلمان و بسيج آنان براي ترویج و تحقق احکام و آموزههاي ديني و معارف ناب اهلبیت، تشكيل حكومت و تحقق عدالت در عرصههاي گوناگون لازم و ضروري است. با فراگيري جنبشها و نهضتهاي رهاييبخش در سراسر جهان، داشتن قطبنما براي تعيين جهت و مسير حركت تمدن نوين اسلامي امري اجتنابناپذير است. ازاینرو الگوي پيشرفت اسلامي ـ ايراني در اين زمينه بهعنوان قطبنماي مسیر حرکت تمدنی مطرح است. اين الگو، الگوي مناسبي در اين عرصه است كه ميتواند نمونه آرماني براي نهضتهاي رهاييبخش باشد.
با مطالعه تاریخ انبیای الهی و با دقت در متون و منابع دینی، هیچ دلیلی برای تخصیص و استثناپذیری دورههای غیبت معصوم از تلاش براي بازگشت به تمدن اسلامي قابل اثبات نیست. افزون بر عمومات قرآنی (مائده: 38و33؛ نور: 2و4 و 55؛ نساء: 105) و روایی (حر عاملی، 1416ق، ص101؛ الصعدی، 1366ق، ج۵، ص۱۹۵) مؤمنان را به تلاش و مبارزه برای ایجاد یک جامعه دینی و یک تمدن الهی در همه زمانها دعوت میکند. برای نمونه، در ضمن روایتی از امام صادق چنین آمده است: «ان امیرالمؤمنین صلواتالله علیه، قال: الحمدالله الذی لم یُخرجنی من الدنیا، حتی بیّنتُ للامة جمیع ما تحتاج الیه...» (فيض کاشانی، 1406ق، ج۱۶، ص۱۰۶۳)؛ حضرت امیر فرمود: سپاس بیپایان خداوندی را سزاست که مرا از این دنيا بیرون نبرد تا اینکه (احکام) تمام آنچه را مردم به آن محتاجاند، برایشان بیان کردم. از منظر رهبر معظم انقلاب، تمدن نوین اسلامی؛ یعنی تمدنی که باید علاوه بر وجود پیشرفت همهجانبه در همه عرصههای آن، در اوج بهرهمند از نعمات معنوی باشد. علم همراه با اخلاق، قدرت همراه با سیاست از ویژگیهای چنین تمدنی است. تمدن نوین اسلامی دارای دو بخش اساسی است: یکی بخش ابزاری و دیگری بخش متنی که برای تحقق آن فعالیت در هر دو بخش حائز اهمیت است (بیانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391).
امروز نیز همانند صدر اسلام، ترویج گفتمان جدید تمدن نوین اسلامی ایرانی، نیازمند فرهنگسازی، جهاد تبیین و باورمندسازی توسط نظریهپردازان، متولیان فرهنگ، روحانیون و عالمان دینی است. ازاینرو فرهنگسازی و باورمندسازی تحقق تمدن نوین اسلامی، بهعنوان دکترین انقلاب اسلامی ضرورتی غیرقابل انکار است. مبلغان دینی بهعنوان پیشقراولان توسعه فرهنگ اسلامی در جامعه نقشی بیبدیل در تبیین، باورمندسازی و فرهنگسازی تمدن نوین اسلامی خواهند داشت. ازاینجهت که بحث تمدن نوین اسلامی در طول دو دهه گذشته توسط امام خامنهاي، بهعنوان ایدهای نو و در غایت اهداف انقلاب اسلامی بیان شده است، بسیاری از ابعاد آن نیازمند تحقیق و پژوهش است. اجمالاً، این تحقیق بر آن است که با روش توصیفی ـ تحلیلی و بررسی اسنادی، به بررسی و تبیین نقش روحانیون و مبلغان دینی در باورمندسازی و فرهنگسازی تمدن نوین اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که مبلغان ديني چه نقشي در باورمندسازی تمدن نوین اسلامی در اندیشه معظمله دارند؟
در زمینه پیشینة تحقیق، باید گفت: برخی آثار و مقالاتی در خصوص فرهنگسازی دینی و یا تمدن نوین اسلامی وجود دارند كه عبارت است از:
ـ کتاب مؤلفهها و شاخصههای تمدن نوین اسلامی ایرانی از دیدگاه مقام معظم رهبری (فولادی و حسینی (1401)، در فصل دوم به موانع تدوین الگوی اسلامی ـ ایرانی تمدن نوین اسلامی و نیز عوامل افول و ركود تمدن اسلامی و در فصل چهارم نیز به واکاوی مؤلفهها و شاخصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پرداختهاند. روشن است که این اثر نگاهی به نهادینهسازی تمدن اسلامی از سوی روحانیون ندارد.
ـ مقالة «مسئلهشناسی آینده تحقق تمدن نوین اسلامی» (عيوضي، 1396)، با رویکردی آیندهنگرانه که بر اساس آن و با محوریت تمدن اسلامی میتواند خود را در نزد جهانیان مقبول نشان دهد. بهطور مشخص نویسنده بر جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک نظام سیاسی ایدئال و نقطه آغازی برای تمدن نوین اسلامی مینگرد که درنهایت میتواند نقش مؤثری در الگوسازی برای تمدن نوین اسلامی در پیش داشته باشد. به نظر میرسد، نباید به مسائل بهصورت آرمانی نگریست، نگاه آسیبشناسانه، برای رفع مشکلات، ضروری است.
ـ مقالة «تحلیلی بر ابعاد و شاخصههای تمدن نوین اسلامی ـ ایرانی از منظر مقام معظم رهبری» (فولادی و حسینی، 1398)؛ نويسندگان معتقدند که بر اساس نظريه تمدنى رهبری انقلاب، حركت تكاملى جمهوری اسلامى ايران در گرو «رویکرد تمدنی» و محقق ساختن الزامات مهم و راهبردهايی است كه شايسته است نخبگان علمي و فكری به تبيين اين انديشه علمي پرداخته، درباره چگونگى كاربست آن، به پژوهشهای كاربردی مبادرت ورزند.
ـ مقالة «چیستی و ارکان تمدن نوین اسلامی» (جمالی، ۱۳۹٦)، به بررسی عناصر تمدن نوین اسلامی در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران میپردازد. بر این اساس، تمدن نوین به دنبال تحقق آرمانهای منطقهای و جهانی انقلاب اسلامی ایران است که به دنبال، آزادی عدالت و معنویت در سراسر جهان است. شاکلههای این تمدن در آرمانهای والای دین اسلام قرار دارد که با تنقیح احکام و روایات روشن، زمینهساز سعادت بشری در آیندهای نزدیک است. آنچه امروزه میتواند بهعنوان نشانهای برای بازسازی تمدن نوین به کار گرفته شود، پیادهسازی سبک زندگی اسلامی است که متضمن ارائه الگوهای مؤثری در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فرهنگی است.
ـ مقالههاي «واکاوی شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری» (اکبری و رضایی، 1393)؛ «تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیتالله خامنهای» (بهمنی، 1393) و در خصوص فرهنگسازی دینی نیز ميتوان به مقالة «راههای نهادینهسازی فرهنگ دینی توسط کارگزاران و تأثیر آن بر پیشرفت جامعه با تأکید بر آموزههای نهجالبلاغه» (کهنترابی، 1395) اشاره كرد.
همانگونه که از منابع مزبور به دست میآید، تاکنون هیچ اثری در خصوص نقش مبلغان دینی پیرامون باورمندسازی تمدن نوین اسلامی منتشر نشده است، ازاینرو این پژوهش از این جهت بكر و نو ميباشد.
1. مفهومشناسی پژوهش
1ـ1. تمدن اسلامي و تمدن نوین اسلامی
در تعریف تمدن آمده است: «شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم آشنا شدن، زندگانی اجتماعی؛ همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم کردن اسباب ترقی و آسایش خود» (عمید، 1389، ج1، ص530). گرچه مفهوم تمدن بهطور عام از دیرباز وجود داشته و ابنخلدون با کلیدواژههای «العمران» و «الحضاره» بدان پرداخته است (ابنخلدون، 1375، ج۱، ص۱۷۲)، ولی واژه و مفهوم اصطلاحی تمدن بهمعنای امروزی از قرن ۱۸ میلادی بر اساس دیدگاه انسانمحور در مغربزمین شکل گرفته و دانشمندان علوم اجتماعی تعریفهایی متفاوت از آن ارائه کردهاند (ولايتى، 1384، ج۱، ص 25ـ27؛ بينام، بیتا، ج۱، ص14ـ16).
ابنخلدون مؤلفههای مدنیت را جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت دانسته و حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه ميداند که مرحله بداوت آن را به کمال میرساند (سپهری، 1385، ص31). ایشان درباره مدنیت مینویسد: «در اینکه اجتماع نوع انسان ضروری است و حکیمان این معنی را بدینسان تعبیر میکنند که انسان دارای سرشت مدنی است؛ یعنی ناگزیر است اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح ایشان آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است» (ابنخلدون، 1375، ج1، ص7). به اعتقاد وی، حضارت و بداوت همدیگر را کامل میکنند و حضارت بهمعنای تأسیس شهرها و شهرکها و استقرار است که حکومت، مدنیت، مکاسب زندگی، صنایع و علوم و وسایل رفاه و آسایش در آن پدید میآید (سپهری، 1385، ص32).
رهبر معظم انقلاب با رویکرد ایجابی و سلبی تمدن را تعریف میکنند و برای آن توجه ویژهای به ارکان و مبادی دارند. ضمن اینکه ایشان تمدن را بما هو تعریف نمیکنند و مستقیم به سراغ تعریف تمدن اسلامی میروند. از منظر ايشان، تمدن نوين اسلامي پیشرفت همهجانبهای است که ضمن پاسخگویی به نیازهای طبیعی انسانها بعد معنوی آنان را به سمت کمال راهنمايي میكند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 14/6/1392).
اما نوین در لغت منسوب به نو، جدید، بدیع را گویند (دهخدا، 1377، ج15، ص87؛ عمید، 1389، ص1036). و در اصطلاح، مراد از تمدن نوین، تمدنی است که اگرچه با تمدن گذشته مشابهت و ارتباطات دارد، اما دارای ویژهایهای جدید و مختص به خود است. مفهوم «تمدن نوین اسلامی»، یعنی تمدنی که در آن علاوه بر وجود پیشرفت همهجانبه در همه عرصههای آن، علم و اخلاق، مادیات و معنویات در کنار هم و قدرت سیاسی همراه با عدالت قرار گیرند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391). امام خامنهای، تمدن نوین اسلامی را تمدنی رشددهنده و پویا و دارای اهداف متعالی انسانی معرفی مینمایند: «شاخصههای اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همه ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 9/۲/1392). معظمله در جای دیگری مفهوم تمدن نوین اسلامی را مرادف با پیشرفت همهجانبه چه در بخشهای ابزاری و چه در بخشهای متنی بیان میدارند. بخش ابزاری که شامل ارزشهایی است که امروز بهعنوان پیشرفت کشور مطرح میشود مانند علم، اختراع، صنعت و بخش متنی که همان سبک زندگی اسلامی است (بیانات رهبر معظم انقلاب، 23/7/1391).
بنابراين، تمدن نوین اسلامی ادامه تمدن اسلامی و برگرفته از متن اسلام ناب محمدی است. تمدن اسلامی بر اساس نگرش توحیدی، تمدنی است ایدئولوژیک با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی جامعه اسلامی که هدف آن، اين است که انسان را به کمال معنوی و مادی سوق میدهد (فوزی و صنمزاده، 1391، ص36) و شامل همه جنبههاي سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش میدهد. تمدن نوين اسلامي نيز بازسازی تمدن اسلامي، بر اساس الگوهاي جديد و مطابق با مقتضيات زمان و مکاني است. علت نوین خواندن آن این است كه اين تمدن، با الگوهای جدید و کارآمدتر و با رها کردن نواقص و ضعفهای تمدن سابق در حال شکلگیري است (فولادی، 1402، ص112).
2ـ1. باورمندسازی
یکی از مهمترین عواملی که در زندگی میتواند موجب پیشرفت و ترقی افراد شود، باور قلبی است. باور میتواند درست و غلط باشد که درست و غلط بودن آن را خود انسان تعیین میکند. باورهای درست افراد را به موفقیت رسانده و باور غلط مانع رسیدن آنها به موفقیت میشود. در یک معنای دقیق و ساده، باور ذهنیتی است که ما در ضمیر ناخودآگاه خود داریم، همان باوری است که در ما وجود دارد (مهدویاننسب، 1402).
واژة باور در زبان فارسی تقریباً مترادف، عقیده ایمان و اعتقاد است. باورها، اندیشههایی هستند که فرد بهدرستی و حقانیت آنها اعتقاد دارد (پارسا، 1383، ص312). باورهای انسان چون دنیای او را میسازند و به او ثبات نظر و عقیده میدهند، نسبت به عقاید او کلیتر هستند. وقتی باورها با عاطفه همراه شوند، نگرش را میسازند و زمانی که باورها تبدیل به نگرش شوند، در رفتار متجلی میشوند؛ پس برای تغییر رفتار انسان باید ابتدا باورهای او را تغییر داد که پیشزمینه این امر نیز شناخت پیچیدگیهای تفکر آدمی و انگیزههایی است که مردم را به مقاومت در برابر تغییر وادار میکنند (همدانی، 1393). فرایند ایجاد باورهای جدید را باورمندسازی میگویند (حسینی میرصفی و ديگران، 1399).
3ـ1. فرهنگسازی
فرهنگ در لغت عبارت است از: علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت آثار علمی و ادبى يك قوم يا ملت را گویند (عمید، 1389، ص795). اجمالاً جامعترین تعریف از فرهنگ به ادوارد تیلور منسوب است. از نظر وی فرهنگ عبارت است از: مجموعه پیچیدهای شامل دانشها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، رسوم و هرگونه توانایی به عادت دیگری است که بهوسیله انسان بهعنوان عضو جامعه اکتساب میشود (روحالامینی، 1368، ص35).
ازجمله معانی فرهنگ عبارت است از: کمّیت درهمتافتهای است شامل دانش، دین، هنر قانون و اخلاقیات آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عاداتی که آدمی چون عضوی از جامعه به دست میآورد (صاحبی، 1384، ص۱۵۳). فرهنگ در یک تعریف کلی عبارت است از: کلیه باورها، ارزشها، هنجارها، زبان و ساختارهای انسانی (انورلخولی، 1381، ص14). به دیگر سخن، همه داشتهها، یافتهها و تواناییهای انسان اجتماعی، در قالب مفهوم فرهنگ جای میگیرد و به عادات یا کارکردهای تکرارپذیر و مقبول انسان در جامعه اطلاق میگردد.
از منظر رهبر معظم انقلاب، فرهنگ عبارت است از: «ذهنیات، اندیشهها، ایمانها، باورها، سنتها، آداب و ذخیرههای فکری و ذهنی» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 5/5/1372). فرهنگسازی فرایندی است که در آن افراد پویایی فرهنگ پیرامون خود را فرامیگیرند و در رویه رفتاری خود مورد عمل قرار میدهند و ارزشها و هنجارهای مناسب یا لازم با آن فرهنگ و جهانبینی آن را به دست آورده و سپس بدان عمل مینمایند. بهعنوان بخشی از این فرایند، تأثیراتی که فرد را محدود میکند، هدایت میکند و یا فرد را شکل میدهد (خواه عمداً یا نه)؛ شامل والدین، سایر بزرگسالان و همسالان میشود. در صورت موفقیت، فرهنگسازی منجر به شایستگی در زبان، ارزشها و آیینهای فرهنگ میشود (گريسك، 2007، ص 547).
2. راهکارهای باورمندسازی تمدن اسلامی
پاسداري از دین، وظیفهاي است که پس از پیامبر اسلام، به دوش امامان معصوم بوده است. ائمة اطهار در زمان حیات خویش با همه توان، پاسدار دین بوده، به نشر حقایق دینی و تفسیر آن میپرداختند و هم ایشان سفارش نمودهاند که گروهی به کسب معارف و حقایق دینی و سپس نشر آن بپردازند و از دین همچون دری ناب حفاظت، نگاهبانی و پاسداري کنند. ضرورت پاسداري از دین، در همه ادیان آسمانی مطرح و ضرورتی عقلی است؛ زیرا هر شیء ناب و ارزشمند همیشه دشمنانی دارد که در کمین آن هستند؛ بنابراین، پاسداري و پاسبانی از دین ضروری است. براي اینکه جامعه در مسیر خود، جهت صحیحی داشته باشد، دچار انحراف نشود، ضرورت دارد که همواره کارشناسان دینی و مذهبي در جامعه وجود داشته باشند تا بتوانند مسیر جامعه را تصحیح کنند و معارف صحیح را در دسترس اجتماع قرار دهند و مردم را از نعمتهاي عظیم معنوي، تحفهاي که خداي متعال بهوسیله انبیا در دسترس بشر قرار داده است، بهرهمند کنند (مصباح یزدی، 1391)، در عصر غیبت، این وظیفه روحانیون و مبلغان دینی است. ارتباط عمیق میان مبلغان و مردم، ایجاب میکند که کمی دقیقتر به نقش مبلغان دینی در فرهنگسازی و باورمندسازی جامعه بپردازیم و شاید بتوان فلسفه اين امر را در سخن اميرالمؤمنين علي جويا شويم كه فرمودند: «خدايا، ضروري است كه در زمين تو حجتهايي باشد كه يكي پس از ديگري بر خلقت فرود آيند تا آنها را به دينت هدايت سازند و علم تو را به آنها فرا دهند تا بدين طريق مواليان تو را از تفرقه و پراكندگي نجات دهند» (كليني، 1388ق، ج1، ص 339). اگرچه حجتهاي واقعي خدا، انبيا و ائمه اطهارند، ولي در زمان غيبت، علما بهعنوان حافظان دين و شريعت اسلامي و مفسران دین، وظیفه هدايت جامعه را بر عهده دارند و مردم وظیفه دارند به آنان مراجعه نمايند و آن حجت غايب خود فرمود: «در حوادث واقعه به راويان حديث و علما مراجعه كنيد» (طوسي، 1411ق، ص177).
لذا امروزه، بهخصوص در دو دهه اخیر انقلاب، شاهد اين نقش پررنگ و مؤثر روحانیون و مبلغان دینی در احياي فرهنگ غني اسلام و حفظ باورها و معتقدات ديني مردم بودهایم (حسنی، 1382، ص212). ازاینرو بهجرئت میتوان گفت: روحانیون مبلغان دینی در تاريخ ايران، همواره نقش حاملان فرهنگ را داشته و از نظر جايگاه نيز در مقام برجستهای قرار داشتهاند، بهگونهایكه «روحانيت، بهعنوان سازمان رهبريكننده مردم و گروهي از افراد هستند كه پيشرفت يا افول جامعه را با روحانيت در ارتباط ميدانند» (مطهري، 1372، ص239).
بنابراین، ميتوان رسالت روحانیون و مبلغان دینی در فرهنگسازی و باورمندسازی تمدن نوین اسلامی را در دو محور اقدامات نظری و عملی بیان داشت:
1ـ2. اقدامات نظری
الف. دفاع و مرزبانی از مکتب تشیع و معارف اهلبیت
عالمان و روحانیون دینی همواره بهعنوان سنگربانان دینی به دفاع از اسلام و تشیع پرداختهاند. همانطور که در سدههای اول شکلگیری تشیع، عالمانی مانند شیخ مفید و سیدمرتضی در برابر متکلمان معتزله و اشاعره به دفاع از تشیع پرداخته و تا به امروز ارزشهای دینی را حفظ نموده و فرهنگ غنی شیعه را برای همه نسلها به ارمغان آوردند. انقلاب اسلامي ايران، به رهبری روحانیت شیعه، بهعنوان پدیده منحصربهفرد و واقعيت سياسي ـ اجتماعي بينظير قرن، با چشماندازي اسطورهاي قالب تفكرات شکلگرفته در دو قرن اخير را در هم شكست و نقطه عطفي در بيداري اسلامي و داعیه تمدنسازی دارد. ويژگي دوران معاصر، حاكميت فرهنگ و تمدن سكولار غربي و چالشهاي بنيادين آن با فرهنگ و تمدن اسلامي است. رويارويي اسلام سياسي با مدرنيسم غربي در عرصه سياست جهاني، بهویژه مقابلهجویی حاميان آن با آموزههاي مدرنيسم، موجب اهميت مضاعف اين انقلاب در عرصه جهاني گرديد. در این میان، روحانیت بهعنوان پرچمداران اسلام و مکتب انقلاب اسلامی و بهعنوان نظریهپرداز حكومت دینی، به سنگربانی و دفاع از مکتب تشیع، معارف اهلبیت و بازسازی تمدن اسلامی پرداخته است و بهعنوان یك مبلغ دینی، سعی خود را در دفاع از ارزشهای دینی و نیز گسترش آن مبذول داشته است. حوزه و روحانیت توانستند بذر ایمان را در دلها بكارند و باور دینی را در جانها، بپرورانند ورایت (پرچم) دین را در این مرز و بوم برافرازند. این تلاش غالباً در شرایط سخت و بهدور از رفاه و آسایش رقم خورد (حسنی، 1382، ص212).
در دوران غیبت کبرا، یکی بهخاطر عدم دسترسی به امام و دیگري بهخاطر اختلافنظرهای طبیعی میان علما و خبرگان وظیفه علما در برآوردن نیازهای دینی جامعه دوچندان میشود و مهمترین وظیفه علما در این برهه که دفاع از مکتب تشیع است محقق میگردد. رهبر معظم انقلاب در اینباره معتقدند: «اینجاست كه یكی از مهمترین وظایف رهبران امت در آن برهه از زمان رخ مینماید... و آن وظیفه عبارت است از اینكه تشیع بهمثابه یك نظام فكری و عملی، مرزبندی شود و برای آن از لحاظ عقیدتی و عملی با استفاده از میراث ارزشمند سخنان ائمه چارچوبی ترسیم گردد؛ و بدینگونه هویت مستقل و مرزبندیشدة مذهب اهلبیت مشخص گشته در معرض فهم و استفادة پیروانش قرار گیرد. این كار به علما و متفكران شیعه این امكان را میداد كه انحراف اصولی، یعنی خروج از حیطة مبانی مذهب در فقه و كلام را، از اختلافنظرهایی كه در داخل محدوده مكتب پیش میآید، بتوانند جدا كرد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 28/1/1372).
ب. جهاد تبيين
اکنون که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مورد هجوم همهجانبه قدرتهای مستبد جهانی قرار گرفته است، دشمنان ایران اسلامی، سلاح قدرتمند رسانه و جنگ هیبریدی را برای مقابله با انقلاب انتخاب نمودهاند که یکی از راههای مقابله با آن پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی است. مقام معظم رهبری، کمکاری در خصوص بیان دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی را گوشزد نمودهاند و میدان برای تبیین را بسیار بیش از اینکه صورت پذیرفته، ضروری میدانند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 29/11/1399). به فرموده رهبر انقلاب، بهترین مقابله با این هجوم پیچیده و جنگ ترکیبی دشمنان تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی و پاسداری از آن یا جهاد تبیین است. معظمله در ضمن دیدار با مردم قم بر این امر تأکید نموده و فرمودند: «دشمن در رأس نقشههایش تبلیغات است؛ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا تبیین است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجرههای مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛ تبیین» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1401).
معظمله قرار گرفتن در جبهه جهاد تبیین را نهفقط برای حوزویان و دانشگاهیان، بلکه آن را امری لازم برای تمامی نهادهای رسانهای و تبلیغاتی و هر شخصی و نهادی که قدرت تأثیر بر پیرامون خود را دارد دانستهاند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1401).
ج. نظریهپردازی در علوم انسانی
علوم انسانی نقشی حیاتی در پیشرفت همهجانبه هر جامعهای دارد. شکلگیری و استمرار تمدن اسلامی، علاوه بر ملزومات مادی، نیازمند وجه معرفتی این علوم هستند. درواقع، اساسیترین کارکرد علوم انسانی اداره و مدیریت اجتماعات بشری از طریق سیاستگذاریهای کلان است (فرمهینی فراهانی و انجمن سرخابی، 1399، ص501ـ522). درواقع، نظریهپردازی در علوم انسانی، بهمثابه ریلگذاری مسیر و جهت حرکت پیشرفت هر جامعهای است که به فعالیتهای خرد و کلان جامعه در عرصههای گوناگون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهت میدهد. ازاینرو میتوان گفت: اختلال و ناکارآمدی در علوم انسانی، موجب ناکارآمدی در اداره جامعه و اختلال در زندگی اجتماعی است. رهبر فرزانه انقلاب در زمینه توجه به علوم انسانی و ضرورت نظریهپردازی در آن میفرمایند: «با توجه به اینکه انقلاب اسلامی و بهتبع آن، جمهوری اسلامی به دنبال ارائه طرحی جدید هست که دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در همه زمینههای علوم انسانی، در همه بخشهایی که برای کشور موردنیاز است، مراحل دورتری را در مقابل چشمشان و مدنظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند... باید جوانان ما همتشان این باشد که باگذشت یکی دو دهه دیگر، کشورشان را یک مرجع علمی برای دانشمندان جهان قرار بدهند» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 1/1/1389).
ایشان یکی از وظایف حوزههای علمیه روحانیون و مبلغان دین را نظریهپردازی در تمامی ابعاد موردنیاز نظام مقدس اسلامی ازجمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، مدیریت، مسائل جنگ و صلح، تربیت و... دانسته، در این خصوص میفرمایند: «آن حقیقت اول که گفتیم نظام مستظهر به حوزههای علمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همه جریانهای ادارة یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده علمای دین است» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 23/۹/1377).
د. مهندسي ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ اقدامات تأثیرگذار ﺩﺭ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﺍﻟﮕﻮﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ـ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ، مهندسی و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ فرهنگی است که ﺍﺳﺎﺱ آن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﻯ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺪﻑ ﻧﻬﺎﻳﻰ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻭ ﺗﺤﻮﻟﻰ، باید ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻛﻴﻔﻰ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ، ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﻭ ﺍﺭﺯﺵﻫﺎﻯ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻌﻪ باشد. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺍﻧﺒﻴﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﻧﻴﺰ ﻣﻰﺗﻮﺍﻥ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻰﺭﻭﺩ هرگونه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﻳﺰﻯ براي ﭘﻴﺸﺮفت ﺑﺮ ﻣﺤﻮﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﻋﺘﻼﻯ ﺍﺧﻼﻗﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻳﺪ؛ چراکه ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻫﻮﻳﺖ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﻳﺖ ﺁﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻰﺩﻫﺪ. ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ جامعه اسلامی ﺩﺭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﺍﻟﮕﻮﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ـ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ، ﺑﺎ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺍﺻﻠﻰ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻼﻡ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ مؤمن ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ، ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ؛ چراکه ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﺭﺯﺵﻫﺎ، ﻫﻨﺠﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎیی است ﻛﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻳﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﺟﻠﻮﻩﻫﺎﻯ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺸﺮ نیز جهت میدهد.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﺩﺭ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﺍﻟﮕﻮﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ـ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ تأکید ﻣﻰﺷﻮﺩ، هویت اصیل جامعه مدنظر است؛ هویت و کلیتی ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ مورد توجه ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍرﺩ؛ ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺩﻭﻡ همه ﻻﻳﻪﻫﺎﻯ ﻓﺮﻫﻨﮓ (ﺭﻓﺘﺎﺭﻯ، ﻧﻈﺮﻯ ﻭ ﮔﺮﺍﻳﺸﻰ) ﻭ ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺳﻮﻡ، ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻄﻮﺡ ﻓﺮﻫﻨﮓ (ﻋﻤﻮﻣﻰ، ﺗﺨﺼﺼﻰ ﻭ ﺑﻨﻴﺎﺩﻯ) ﺭﺍ ﺩﺭبر میگیرد. همه اینها باید مبتنی بر مبانی ناب اسلامی جهتدهی و مدیریت شود و متولیان واقعی این امر، روحانیان دغدغهمند و پیشرانان حرکت تمدنی انقلاب اسلامی هستند.
امام خامنهای در این خصوص میفرمایند: «رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 4/6/1394).
3ـ2. اقدامات عملی
الف. ایجاد امید و انگیزه در مردم
یکی از فعالیتهای دشمنان انقلاب اسلامی برای مبارزه با انقلاب ایجاد روحیه یأس و ناامیدی در مردم نسبت به آینده انقلاب است. ازاینرو رهبر معظم انقلاب یکی از بدترین حوادث برای یک ملت را از دست دادن اعتمادبهنفس و امید به آینده دانسته، میفرمایند: «امید و اعتماد، در تبلیغ باید وجود داشته باشد. برای یک ملت بدترین حادثه این است که اعتمادبهنفساش را از دست بدهد، امیدش به آینده را از دست بدهد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 6/10/1396). ایشان، لزوم امید به آینده در مبلغان دینی و انتقال این امید به مردم را برگرفته از آیات قرآن در خصوص تبلیغ دانسته، مطابق آیه شریفة «اَلَذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا الله» (احزاب: 39)، در میان پیامبران پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او میترسیدند و از هیچکس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! ازآنجهت که این تبلیغ، دشمن دارد و دشمنان در مقابل این پیامبران صفآرایی مینمایند و این رسولان فقط از خدا میترسند و از غیرخدا دشمنان هیچ ترسی ندارند. همچنین آیه شریفه میفرمایند: «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ» (مائده: 67)؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! و نیز خداوند میفرماید: «خدا تو را حفظ میکند نشاندهنده این است که در مقابل تبلیغ پیامبران دشمنانی وجود دارد که خدا آنان را از دسیسهها و شر این دشمنان حفظ مینماید» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 6/10/1396). بنابراین، رسالت مبلغان دینی، امیدآفرینی و ایجاد انگیزه برای مردم و خوشبینی نبست به آینده درخشان و راه درست ایشان است. البته راه حق همواره مشقتها و دشمناني دارد.
ب. معرفی الگوهای جامع و عظیم تمدنی
یکی از روشهای مهم برای فرهنگسازی صحیح و سازنده، ارائه الگوی مناسب و درست در عرصه تمدنی است تا بهعنوان معیار و ملاک داوری همیشه در جلو چشم مردم باشد. الگو، نمونهای است که در برابر چشمان قرار دارد و آدمى بدون استفاده از لغات و کلمات از او چیز میآموزد (قائمی، 1391، ص97). ازاینرو یکی از کارهای مهم فرهنگسازی تمدن نوین اسلامی، الگوسازی از شخصیت عظیم و جامع تمدنی دنیای اسلام، پیامبر گرامی اسلام و اهلبیت است. رهبر معظم انقلاب شخصیت پیامبر گرامی اسلام را از دو جهت حائز بررسی و الگو بودن میدانند: جهت اول شخصیت والای انسانی خود پیامبر گرامی اسلام است و جهت دوم تمدن غنی اسلام.
ـ شخصیت پیامبر اکرم (ص)؛ الگوی عظیم تمدنی
آیتالله خامنهای، پیامبر اکرم را جداي از خصوصيات معنوي و از لحاظ شخصيت انساني و بشري، يك انسان فوقالعاده، طراز اول و بينظير میدانند. يك شخصيت عظيم، با ظرفيت بينهايت و با خلق و رفتار و كردار بينظير، در صدر سلسله انبيا و اوليا و ما مسلمانان را موظف به اقتدا از ایشان دانسته، درنتیجه شناخت رسول گرامی اسلام را بر همگان لازم میدانند. از منظر ایشان، معرفی شخصیت پیامبر گرامی اسلام، بهترین راه تبلیغ برای اسلام است و نیز درس گرفتن از شخصیت پیامبر گرامی اسلام، برای رفع همه نیازهای بشری کفایت میکند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 21/11/1390).
ـ پیامبر اکرم؛ بنیانگذار برترین الگوی تمدنی
رهبر معظم انقلاب، هدف از رسالت پیامبر گرامی اسلام را اصلاح همه دنیا در آن زمان و مکان خاص در صدر اسلام نمیدانند؛ چراکه چنین هدفی در آن زمان محدود و با توجه به امکانات محدود بشر مقدور نبوده است، بلکه هدف از بعثت نبی مکرم اسلام را پیریزی تمدنی الهی میدانند تا بشر در طول زندگی خود آن را به کار بندد. لذا معتقدند: تمدن اسلامی پیامبر مکرم اسلام را بهعنوان یک الگوی تمامعیار و عظیم تمدنی میتواند مورد استفاده و توجه مسلمان قرار داد (بیانات رهبر معظم انقلاب، 20/10/1372).
ج. پیشرانی در حرکت تمدني
هرچند تحولات بزرگ اجتماعی و انقلابهای عظیم تاریخی، بر دوش قدرتمند مردم به پیش میرود، اما وجود حلقههایی از نیروهای پیشتاز و اصلی برای ایجاد زمینههای حرکت و علامتگذاری راههای رسیدن به پیروزی و نیز دیدهبانی آسیبها و فرصتها امری کاملاً منطقی و درعینحال ضروری است. در انقلاب اسلامی که دارای خاستگاه، اهداف و روشهای دینی بوده است، جزء روحانیون و مبلغان دینی را نمیتوان بهعنوان پیشتازان و رهبران این انقلاب نام برد. هرچند روحانیت در حرکتهای تاریخی پیش از انقلاب نیز حضور داشته و یا افرادی غیرحوزوی نیز در شکلدهی و دیدهبانی نهضت وجود داشتهاند، اما نیروی پیشاهنگ و پیشرانان انقلاب اسلامی، روحانیون بودند. رهبر معظم انقلاب در این خصوص میفرمایند: «حوزة علمیه، باید در صفِ اول حرکت عظیم جامعه قرار داشته باشد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 20/۶/1373). معظمله، رفتار و عملکرد روحانيون، مبلغان ديني و مراجع تقلید بزرگ... در کارهاى اساسى مانند جنگ، حضور در جبههها، تحریض بر حضور در جبههها، کارهاى اقتصادى و غیره، همیشه در صفِ مقدم بودند. حوزه، باید اینطور باشد (بیانات رهبر معظم انقلاب، 20/۶/1373). یا در جای دیگر، پیروزی انقلاب اسلامی را بدون حضور روحانیت و پیشگامی آنان امکانپذیر نمیدانند: «اگر روحانيت و طلبههاى معمم نبودند، اين انقلاب شكل نمىگرفت» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 10/۸/1374).
د. راهبری و هدایت مردم
روحانیت در طول تاريخ كشورمان، همواره بهعنوان متولي اصلي هدايت ديني در جامعه بهشمار ميرود. بهعبارتدیگر، مرجع رسمي تبيين ارزشها و تثبيت باورهاي ديني و استنباط و افتاي احكام عملي در طول قرنها پس از طلوع خورشيد اسلام، روحانیون شیعه بوده است؛ چنانكه در پاسخگویی به شبهات اعتقادي و نيز گفتوگوی ميان اديان، همواره روحانیت پیشران بوده است. لذا روحانيت در پرتو همان محوريت ديني خويش، میتواند توده مردم دینخواه را به دنبال خود گسيل دارد و بالاخره هدايت و اجراي يك انقلاب عظیم مبتني بر دين را همانطور که در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت به انجام رساند، در تمدن نوین اسلامی بر عهده گيرد. آیتالله خامنهای، هدایت و رهبری دینی جامعه را دو وظیفه عمده مبلغان دینی و روحانیت برشمرده، آن را شامل سه نوع ذیل ذکر مینمایند:
ـ هدایت فکری و دینی
ایشان مفهوم هدایت دینی را «تبیین اندیشههای ناب اسلامی» میدانند و با اشاره به تأثیر فضای مجازی در افزایش شبهات دینی و وجود انگیزههای سیاسی برای تزریق افکار منحرف و غلط در ذهن جوانان میفرمایند: «این میدان، میدان واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده، وارد عرصه مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/2/1395).
ـ هدایت سیاسی و بصیرتافزایی
رهبر معظم انقلاب حضور روحانیت در صدر حرکات انقلابی دانسته، هدایت و به حرکت درآوردن مردم در این مسیر و البته استمرار آن را بدون حضور مستمر روحانیون غیرممکن میدانند و در این خصوص میفرمایند: «علت تأکید مکرر بر ضرورت انقلابی بودن حوزههای علمیه این است که استمرار حرکت صحیح و انقلابی کشور و جامعه، بدون حضور مستمر روحانیت امکانپذیر نیست» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/2/1395). همچنین با اشاره به قضایای تنباکو، مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، شکست اینگونه نهضتهای انقلابی را عدم استمرار حضور روحانیت در آن دانسته، میفرمایند: «مشروطیت و نهضت ملی به علت استمرار نیافتن حضور روحانیت به اهداف خود نرسید، اما هنر امام خمینی این بود که نگذاشت دشمن، حضور روحانیت را در حرکت عظیم انقلاب و پس از آن متوقف کند؛ چراکه در غیر این صورت، نه انقلاب پیروز میشد و نه جمهوری اسلامی به حرکت خود ادامه میداد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/2/1395). معظمله، یکی از تلاشهای دشمنان علیه انقلاب را حذف حضور روحانیت از صحنههای انقلاب و سپس از بین بردن حضور مردم از صحنههای انقلاب میدانند که تاکنون موفق به تحقق اهداف شوم خود نشدهاند (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/2/1395).
ـ هدایت در عرصه خدمات اجتماعی
از نظر رهبر معظم انقلاب، هدایت در عرصه خدمات اجتماعی، یکی دیگر از وظایف روحانیت است که این هدایت را به مجموعه فعالیتهای تخصصی، فنی، مهارتی و عامالمنفعه علمی و اقتصادیای که روحانیت میبایست در آن بهعنوان راهبر اصلی حضور داشته باشد؛ برمیشمارند: «حضور طلاب در خدماترسانی به مردم، مدرسهسازی، بیمارستانسازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصهها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه میآورد و منشأ خدمات خواهد شد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/2/1395).
ـ ترویج و تبلیغ معارف ناب اهلبیت
در عصر حاضر، ازجمله تحولاتي كه همه جوامع بشري، بهویژه جوامع دينى را بهشدت تحت تأثير خود قرار داد، تغيير در حوزه ارتباطات و پيدايش وسايل ارتباط جمعی نوين است. اين امر ازیکسو، حاكي از نياز اين جوامع به اين وسايل براى جابهجایی سريع اطلاعات، گسترش دانش و نياز به سرگرمى و تفريح است. از سوى ديگر، خود اين ابزارها، تأثير بسيار عميقي بر ايجاد نيازها و خواستههاى جديد و كاذب داشته، بسياري از عرصههاي زندگي ازجمله تبليغ سنتي دين و اخلاق را دچار چالش كرده است. در گذشته، ارتباط ميان انسانها و حتي تبليغ نيز بهویژه تبليغ ديني، عموماً چهره به چهره بود. ولى با ظهور ابزارهاى ارتباطى نوين، اين جريان شكل جديدى به خود گرفت؛ پيشرفت فناورى در توليد و ارائه پيام، ترويج و تبليغ آموزههاي ديني و اخلاقي را بهشدت تحت تأثير قرار داد. ازاينرو حوزه دين، تبليغ و تعامل آنها با يكديگر، ازجمله موضوعات اساسى، پيچيده و پردامنهاى است كه در چند دهه اخير، دچار تحول شده و اذهان ارتباطپژوهان و دينپژوهان را به خود معطوف داشته است.
از سوی دیگر، محتوای تبلیغ دین، تبلیغ قرآن و معارف اهلبیت است. محکمترین و پایدارترین عشق و محبتها، درنتیجه افزایش معرفت به وجود میآید. هرچه محبت انسان با شناخت معارف اهلبیت نسبت به ایشان بیشتر بشود، پایههای دیانت و ایمان او مستحکمتر میگردد. با افزایش معرفت اهلبیت است که دلها هدایت و جانها جلا پیدا میکند. بر اين اساس، مبلغان بايد همه تلاش خود را براي تبليغ و ترويج دين به کار گیرند؛ زیرا وظیفه اصلی تبلیغ و ترویج معارف اهلبیت بر دوش علما، روحانیون و مبلغان دینی قرار داده شده است. رهبر معظم انقلاب ترویج و تبلیغ معارف اهلبیت را وظیفه علما و روحانیون میدانسته، میفرمایند: «در روایات وارد شده است؛ محاسن کلام اهلبیت را به دیگران معرفی کنید که ـ «فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا» ـ اگر مردم آن زیباییها و درخشندگیهای کلمات اهلبیت را ببینند، بهخودیخود دلها را متوجه آنها میکنند و مجذوب آنها میشوند؛ این امروز وظیفة ماست» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 25/8/1386).
ـ صدور دستاوردهای انقلاب اسلامی
اندیشه صدور انقلاب اسلامی و تلاش براي تشكيل دولت و كشور اسلامي در حركت شتابان تمدني، جزو اندیشههای مطرح پس از انقلاب اسلامی توسط بنیانگذار کبیر آن، امام خمینی بوده است، بهنحویکه ایشان صدور انقلاب را منبعث از مبانی شرعی دانسته، برای مسئولان جمهوری اسلامی ایران تکلیفآور برمیشمردند. از نظر تعاملات برونمرزی و حفظ منافع و مصالح جمهوری اسلامی ایران نیز صدور انقلاب موضوعیت دارد؛ بدین معنا که صدور انقلاب منطبق بر دیدگاه جامع، وظیفه و تکلیفی اجتنابناپذیر است که در صورت بیتوجهی به آن، جمهوری اسلامی ایران را با چالشهای طبیعی ناشی از تأثیرات غیرارادی و کنترلنشده انقلاب در محیط پیرامون و تهدیدات برنامهریزیشده دشمنان انقلاب اسلامی مواجه میکند (فرزندی اردکانی، 1386، ص97-117). امام خمینی تداوم انقلاب و کارآمدی و تحقق اهداف آن را وابسته به صدور انقلاب دانسته و در صورت غفلت از این امر مهم و محصور ماندن انقلاب در مرزهای انقلاب، شکست انقلاب را قطعی میدانستند (موسوي خمینی، 1385، ج12، ص202).
از منظر رهبر فرزانه انقلاب، صدور انقلاب بهمعنای انتقال ارزشهای معنوی و الهی آن و رساندن این رسالت به گوش جهانیان، از طریق استفاده از امكانات و ابزارهای پیامرسانی است كه باید این هدف با استفاده از راهکارهای موجود مانند دعوت و تبیین مفاهیم و معارف اسلامی در جهان معرفی و تبیین فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی صورت گیرد. بدینسان، معنای صدور انقلاب کشورگشایی و سلطهجویی و تسلط بر کشورهای دیگر نیست (سالار، 1382، ص18ـ31).
رهبر معظم انقلاب، صدور انقلاب را اندیشهای مورد تأييد و برگرفته از انبیاي الهی میدانند و آن را بهمعنای صدور فرهنگ اسلامی برمیشمارند و بسترساز احياي تمدن اسلامي، در این خصوص میفرمایند: «صدور انقلاب، یعنی صدور فرهنگ انسانساز اسلام و صدور صفا و خلوص و تکیه و اصرار بر ارزشهای انسانی، ما به این کار و انجام این وظیفه افتخار میکنیم. این، راه انبیاست و ما این راه را باید ادامه دهیم» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 19/4/1368).
همچنین آیتالله خامنهای، روحانیون و مبلغان دینی را محور صدور انقلاب دانسته، با اشاره به قم، بهعنوان مرکز انقلاب اسلامی، صدور انقلاب را به آن نسبت داده، میفرمایند: «قم، همیشه باید آن دریای خروشانی بماند که هر جریان مخالفی در آن حل شود. باید همواره آن رود پُربرکتی باشد که آثار و برکات اسلامی خود را به سرتاسر میهن اسلامی و بیرون آن صادر کند. قم، مرکز انقلاب و اسلام است؛ چون مرکز حوزة علمیه و علمای بزرگ و پرورشگاه انسانهایی است که میتواند انقلاب و کشور و ملت را در سطوح مختلف هدایت کند» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 19/۱۰/1368).
ـ نقد نظریات موجود غربی
يكي از راههاي بازگشت به تمدن اسلامي، استقلال فكري و انديشهاي و داشتن نقشه راه حركت تمدني، تربيت متخصصان در عرصه حيات علمي، مطابق با آموزههاي اسلامي و درنتيجه، نقد انديشههاي وارداتي غربي است. با ورود اندیشههای غربی به کشورهای اسلامی، اندیشمندان مسلمان برای تعامل میان اندیشه شیعی با تفکرات غربی چند راه را پیشنهاد دادهاند: 1. تسلیم محض: آنگونه که در اندیشههای ملکم خان ناظم الدوله، تقیزاده، آخوندزاده و... وجود دارد؛ 2. اخذ و اقتباس گزینشی: بیشتر در روشنفکران متأخر مشاهده میکنیم؛ 3. طرد مطلق اندیشههای غربی که بیشتر در ابتدای ورود آن از سوی برخی علمای سطوح پایین شیعه ارائه شده است؛ 4. پالایش اندیشههای غربی که اوج آن را در اندیشه و نظام سیاسی امام خمینی و رهبر معظم انقلاب شاهد هستیم. تصرف، نه تسلیم است، نه اقتباس و نه طرد، بلکه راهی مستقل است که اندیشه روحانیت شیعه در سیر تکامل غربشناسی خود بدان رسیده است (ر.ك. رهدار، 1384).
با مطالعه آراء و اندیشههای امام خامنهای در مورد اندیشههای غربی، درمییابیم که بهترین گواه بر لزوم نقد اندیشههای غربی توسط علما و روحانیون، سخنرانیها و عملکرد خود معظمله است. بهگونهایکه ایشان در سخنرانیهای متعدد خود، اندیشه غربی را نقد نموده و دارای اشکالات و ایرادات فراوانی میدانند (نرمانی و ديگران، 1400، ص9ـ28).
ـ بهرهگيري از ظرفيت فضاي سايبري در تبليغ دين
يكي از مشكلات امروز جامعة ما اين است كه ترويج اخلاق و آموزههاي اخلاقي بهصورت سنتي و چهره به چهره، در فضاهاي سايبري دچار چالش جدي شده، رسانههاي سنتيِ تبليغ، ناتوان از مقابله با رسانههاي نوپديد شدهاند. هرچند برخي رسانههاي مدرن در خدمت دين و آموزههاي ديني قرار دارند، اما اين امر، تا حدودی ناكارآمدي ابزارهاي سنتي تبليغ دين و اخلاق را برجسته و در عمل تزاحماتي را در پايبندي به اخلاق و تبليغ دين پديد آورده است. ازاينرو ورود مبلغان ديني به فضاهاي مجازي و سايبري و بهرهگيري از ابزارهاي نوين، با هدف مقابله با شبهات مطرح و دفاع از باورها و بنيادهای فکری و اعتقادی خود، ضروري است. مبلغان ديني، بهعنوان پيامرسانان و كاربران ارسال محتوا، بايد علاوه بر ورود بر اين فضاها و بهرهگيري از ظرفيت فضاي سايبري در ترويج دين، در کنار بعد تدافعی، نگاهي به بعد تهاجمي نيز آن نيز داشته باشند. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب «حوزههای علميه و روحانيون بايد با شناخت فضای مجازی و استفاده از فرصتهای آن، معارف و مفاهيم اسلامي را تبيين كنند... فضای مجازی بهصورت توأمان دارای منافع و مضرات بیشماری است که بايد با استفاده از فرصتهای آن، مفاهيم اساسی را در سطح گسترده ترويج کرد» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 16/6/1395).
نتیجهگیری
در قرن حاضر، بار ديگر انقلاب اسلامی با الگوگیری از تمدن عظیم اسلامی در مدینةالنبی و با هدف بازگشت به اسلام و ارزشهای دینی، نويدبخش شكلگيري تمدن نوين اسلامي ایرانی در قالب الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی است كه به دنبال بازگشت به تمدن اسلامي است. براي حرکت شتابان تمدنی و باورمندسازی و فرهنگسازی آن، نیازمند كاربست لازم هستیم. این رسالت عظیم همچنانکه در طول تاریخ میراث ماندگار روحانیت پیشرو شیعه بوده و نیز بنیانگذاران و رهبران اصلی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران بوده است، در باورمندسازی حرکت شتابان تمدنی و صدور انقلاب و تشکیل کشور و دولت اسلامی نیز رسالت مبلغان دینی و روحانیون است.
این پژوهش به واکاوی نقش روحانیون و مبلغان دینی در باورمندسازی و فرهنگسازی تمدن نوین اسلامی، از منظر امام خامنهاي پرداخت. با تحقیق و تفحص در روشهای فرهنگسازی و باورمندسازی، میتوان رسالت روحانیون در این زمینه را از منظر معظمله در دو محور نظری و عملی رصد کرد:
اقدامات نظری شامل: 1. دفاع و مرزبانی از مکتب تشیع و معارف اهلبیت؛ 2. جهاد تبیین؛ 3. نظریهپردازی در علوم انسانی؛ 4. مهندسی و مدیریت فرهنگی.
اقدامات عملی شامل: 1. ایجاد امید و انگیزه در مردم؛ 2. معرفی الگوهای جامع و عظیم تمدنی؛ 3. پیشرانی در حرکت تمدني؛ 4. راهبری و هدایت مردم؛ 5. ترویج و تبلیغ معارف ناب اهلبیت؛ 6. صدور دستاوردهای انقلاب اسلامی؛ 7. نقد نظریات موجود غربی؛ 8. تربیت مبلغ متخصص.
به نظر ميرسد، نقش مبلغان ديني همانگونه كه در پيروزي انقلاب اسلامي بهعنوان گام نخست در پايهگذاري حركت شتابان بازگشت به تمدن اسلامي، بسيار پررنگ و نقشآفرين بود، در تداوم اين حركت و با اقدامات نظري و عملي و بسيج تودههاي عظيم مردمي از سراسر جهان، در حركت به سوي تشكيل دولت و كشور و تمدن اسلامي نيز بسيار حياتي است.
- قرآن کریم.
- ابنخلدون، عبدالرحمن (1375). مقدمه ابنخلدون. ترجمة محمد پروین گنابادی. چ هشتم. تهران: علمی و فرهنگی.
- اکبری، مرتضی و رضایی، فریدون (1393). واکـاوی شاخصهای تمدن نوین اسلامی در اندیشه مـقام مـعظم رهبری. مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی، 24 (5)، ص 85ـ108.
- انور الخولی، امین الشیخ (1381). جامعهشناسی ورزشی. ترجمة حمیدرضا شیخی. تهران: سمت.
- بهمنی، محمدرضا (1393). تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیتالله خامنهای (چیستی و چگونگی تکامل تمدنی جمهوری اسلامی ایران). نقد و نظر، 2 (19)، 198ـ237.
- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، در: khamenei.ir
- بینام (بیتا). الحضارة الغربیة والحضارة الاسلامیه. فصلیه. ج ۱.
- پارسا، محمد (1383). زمینه روانشناسی نوین. چ ششم. تهران: بعثت.
- جمالی، مصطفی (1396). چیستی و ارکان تمدن نوین اسلامی، در: دومین همایش ملی تمدن نوین اسلامی. تهران: دانشگاه شاهد.
- حر عاملی، محمد بن حسن (1416ق). تفصیل وسایل الشیعه. قم: آل البیت لاحیاء التراث.
- حسنی، سیدمحمدابراهیم (1382). نقش روحانیت شیعه در گستره فرهنگ دینی بعد از انقلاب اسلامی. اندیشه انقلاب اسلامی، 7و8، 211-225.
- حسینی میرصفی، اشرفالسادات و دیگران (1399). تحلیل و بررسی روشهای تربیت اعتقادی توحید و مبانی فلسفی آن در قرآن مجید. قرآن و طب، 1(5)، 84ـ92.
- دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
- روحالامینی، محمود (1368). زمینه فرهنگشناسی. تهران: میخک.
- رهدار، احمد (1384). کلیاتی درباره غربشناسی علمای شیعه. رواق اندیشه، 47، 36ـ59.
- سالار، محمد (1382). انقلاب اسلامی و صدور ارزشهای فرهنگی. اندیشه انقلاب اسلامی، 5، 18ـ31.
- سپهری، محمد (1385). تمدن اسلامی در عصر امویان. تهران: نورالثقلین.
- صاحبی، محمدجواد (1384). مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- الصعدی، بهران محمد بن یحیی (1366ق). جواهر الاخبار. یمن: دار الحکمة الیمانیه.
- طوسی، محمد بن حسن (1411ق). الغیبة. قم: دار المعارف اسلامى.
- عمید، حسن (1389). فرهنگ فارسی عمید. تهران: اشجع.
- عیوضی، محمدرحیم (1396). مسئلهشناسی آینده تحقق تمدن نوین اسلامی. در: دومین همایش تمدن نوین اسلامی(چیستی، چرایی،چگونگی).
- فرزندی اردکانی، عباسعلی (1386). مبانی نظری صدور انقلاب از منظر امام خمینی؛ چرایی، اهمیت و ضرورت صدور انقلاب. پژوهنامه متین، 36 (9)، 97ـ117.
- فرمهینی فراهانی، محسن و انجمن سرخابی، هادی (1399). چرایی و چگونگی تحول در علوم انسانی با نگاه به مؤلفهها و آسیبهای مطرح در آن. مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، 4 (18)، 501-522.
- فوزی، یحیی و صنمزاده، محمودرضا (1391). تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی. تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، 9 (3)، 7ـ40.
- فولادی، محمد و حسینی، فاطمهسادات (1398). تحلیلی بر ابعاد و شاخصه های تمدن نوین اسلامی ـ ایرانی از منظر مقام معظم رهبری. معرفت، 30 (280).
- فولادی، محمد (1401). مؤلفهها و شاخصههای تمدن نوین اسلامی ایرانی از دیدگاه مقام معظم رهبری. قم: پگاه هفتم.
- فولادیوندا، محمد (1402). تمدن اسلامی و نقش جمعیت در پویایی آن. قم: مؤسسة قدر.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (1406ق). الوافی. تصحیح کمال فقیه ایمانی. اصفهان: مکتبة الامام امیرالمؤمنین علی.
- قائمی، علی (1391). برای فرزندانمان چگونه الگو باشیم؟. مشهد: آستان قدس رضوی.
- کهنترابی، میثم (1395). راههای نهادینهسازی فرهنگ دینی توسط کارگزاران و تأثیر آن بر پیشرفت جامعه با تأکید بر آموزههای نهج البلاغه، در: مجموعه مقالات همایش الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1388ق). اصول کافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1391). طرحی جامع برای اسلامیسازی علوم. بیانات در کنگره بینالمللی علوم انسانی (جلسه دوم). در: mesbahyazdi.ir.
- مطهری، مرتضی (1372). ده گفتار. تهران: صدرا.
- موسوی خمینی، روحالله (1385). صحیفه امام. تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- مهدویاننسب، نازنین زهرا (1402). باور چیست و چه اهمیتی دارد؟ در: mahdavinasab.com
- نرمانی، حسن و دیگران (1400). نقد تمدن نوین غرب از منظر گفتمان انقلاب اسلامی با تأکید بر آراء حضرت آیتالله خامنهای. مطالعات دفاع مقدس، 1(7)، 9ـ28.
- ولایتی، علیاکبر (1384). پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران. چ سوم. تهران: وزارت امور خارجه.
- همدانی، مصطفی (1393). باور. در: pajoohe.ir.