معرفت، سال هفدهم، شماره هفتم، پیاپی 130، مهر 1387، صفحات -

    تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حسین کریمیان / *مربی - علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم / hosein.karimian46@yahoo.com
    چکیده: 
    ابزار تنبیه برای تغییر رفتارهای نامطلوبِ افراد، به ویژه کودکان در زمینه تربیت، پیش از همه به ذهن خطور می‏کند، در صورتی که عده زیادی از متخصصان تعلیم و تربیت به دلیل مضرّات زیاد تنبیه با این شیوه مخالفند؛ گرچه برخی مواقع به عنوان آخرین روش، آن را مجاز می‏شمارند. هدف از تنبیه کاهش رفتار است؛ بدین‏روی باید مشخص گردد در چه سطحی و چه شرایطی توسط چه کسانی در چه زمانی باید از آن استفاده کرد.      دیدگاه اسلامی درباره تنبیه این است که تحت شرایطی می‏توان برای تأدیب تنبیه را به کار برد. البته تنبیه صرفا بدنی نیست، بلکه اخطار، تذکر، هشدار، سرزنش و غیر آن را هم شامل می‏شود. در این مقاله، نقش تنبیه به عنوان یک شیوه تغییر رفتار با نگرش دینی بررسی شده است. تلاش بر این است که با مراجعه به منابع دینی و به شیوه اسنادی و توصیفی، جایگاه و نقش تنبیه در این منابع و آموزه‏های دینی روشن شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی

    حسین کریمیان 1

    چکیده

    ابزار تنبیه برای تغییر رفتارهای نامطلوبِ افراد، به ویژه کودکان در زمینه تربیت، پیش از همه به ذهن خطور می‏کند، در صورتی که عده زیادی از متخصصان تعلیم و تربیت به دلیل مضرّات زیاد تنبیه با این شیوه مخالفند؛ گرچه برخی مواقع به عنوان آخرین روش، آن را مجاز می‏شمارند. هدف از تنبیه کاهش رفتار است؛ بدین‏روی باید مشخص گردد در چه سطحی و چه شرایطی توسط چه کسانی در چه زمانی باید از آن استفاده کرد.

         دیدگاه اسلامی درباره تنبیه این است که تحت شرایطی می‏توان برای تأدیب تنبیه را به کار برد. البته تنبیه صرفا بدنی نیست، بلکه اخطار، تذکر، هشدار، سرزنش و غیر آن را هم شامل می‏شود. در این مقاله، نقش تنبیه به عنوان یک شیوه تغییر رفتار با نگرش دینی بررسی شده است. تلاش بر این است که با مراجعه به منابع دینی و به شیوه اسنادی و توصیفی، جایگاه و نقش تنبیه در این منابع و آموزه‏های دینی روشن شود.

    کلید واژه ‏ها: تنبیه، تأدیب، تخلّف، تربیت، تقویت.

    مقدّمه

    «تنبیه» عبارت از ارائه یک محرّک آزارنده یا تنبیه‏کننده به دنبال رفتاری نامطلوب برای کاهش احتمال آن رفتار است. برای مثال، اگر پس از انجام رفتاری نامطلوب از سوی کودک ـ مثلاً، گفتن یک حرف زشت ـ با ارائه یک محرّک آزارنده ـ مثلی سیلی زدن به او ـ خواسته باشیم احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم او را تنبیه کرده‏ایم.

         آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟ کارایی آن در چه سطحی است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانی اجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چه دیدگاهی دارد؟ روان‏شناسان و مربیّان تربیتی چه می‏گویند؟ اینها و پرسش‏هایی از این دست در محافل تربیتی زیاد مطرحند. معروف شده است که تنبیه از نظر روان‏شناسان، به دلیل آثار منفی که از خود بر جای می‏گذارد، مطرود و ممنوع است و باید از آن اجتناب کرد، اما بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه را از نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی تعیین کرده‏اند. درباره تنبیه در اسلام بحث‏هایی از سوی برخی متخصصان صورت گرفته که معمولاً به ذکر نظریات و فتاوای برخی از فقها اکتفا شده و تفحّص کمتری در روایت شده است. از سوی دیگر، فقهای اسلامی نیز معمولاً به بیان حکم فقهی مسئله اکتفا کرده و به جنبه‏های تربیتی و اخلاقی و کم و کیف تنبیه در روایات کمتر پرداخته‏اند. به دلیل آنکه روشن شدن این بحث، به ویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی از اهمیت خاصی برخوردار است، در این مقاله، روایاتی که در این زمینه وارد شده و نیز سؤالات مزبور، از منظر اسلام پاسخ داده می‏شوند. در پایان نیز با اشاره به نظر برخی روان‏شناسان و مربیّان تربیتی نشان داده خواهد شد که نظر روان‏شناسان‏ومربیّان‏تربیتی‏چقدربانظراسلام‏هماهنگ‏است.

    تعاریف اصطلاحی و لغوی «تنبیه»

         الف. تعریف لغوی

    «تنبیه» در لغت، به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. 2

         ب. تعریف اصطلاحی

    در اصطلاح، «تنبیه» به عملی گفته می‏شود که لازمه آن آگاه کردن و هوشیار ساختن باشد و دست‏کم، در سه معنا به کار رفته است:

         1. حذف پاسخ مثبت از یک موقعیت و یا اضافه کردن پاسخ منفی به آن؛ از نظر اسکینر، تنبیه به این معنا به کار رفته است. وی می‏گوید: «تنبیه زمانی رخ می‏دهد که پاسخ مثبتی را از موقعیت حذف و یا چیزی منفی به آن بیفزاییم. به زبان متداول، می‏توان گفت: تنبیه دور ساختن چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است، یا دادن چیزی است به او که طالب آن نیست». 3

        جان لیانز و همکاران او نیز می‏گویند: «تنبیه عبارت است از: ارائه محرّک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت بلافاصله بعد از انجام یک رفتار». 4 «تنبیه» به این معنا را «تنبیه به معنای عام» می‏گوییم.

         2. ارائه پاسخ منفی؛ یکی از روان‏شناسان می‏گوید: «تنبیه عبارت است از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه‏کننده به دنبال یک رفتار نامطلوب برای کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال، اگر بعد از انجام رفتاری نامطلوب از سوی کودک ـ مثلاً، گفتن یک حرف زشت ـ با ارائه یک محرّک آزارنده ـ مثل سیلی زدن به او ـ خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم، او را تنبیه کرده‏ایم.» 5 «تنبیه» به این معنا را «تنبیه به معنای خاص» می‏گوییم.

        3. تنبیه بدنی یا کتک زدن؛ گاهی مراد از «تنبیه» همین معناست که آن را «تنبیه به معنای اخص» می‏گوییم.

         روشن است که طبق معنای اول (معنای عام) تنبیه، طیف وسیعی را دربرمی‏گیرد که عبارت است از: تغافل، بی‏اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر، محروم‏سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی برگرداندن و تنبیه بدنی. اما طبق معنای دوم (معنای خاص) تنبیه دیگر شامل؛ تغافل، بی‏اعتنایی، محروم‏سازی و به عبارت دیگر، حذف تقویت مثبت نمی‏شود.

         آنچه از میان این معانی سه‏گانه مورد تردید و بحث واقع شده، قسم سوم (تنبیه به معنای اخص) است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه به معنای دوم (معنای خاص) مانند: تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کمابیش مورد رد و انکار واقع شده. بنابراین، بیشترین تلاش بر این است که ببینیم روایات معصومان علیهم‏السلام درباره تنبیه بدنی کودک چه می‏گویند. انحصار بحث به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت تربیتی آن در این دوران است.

    تنبیه کودک در روایات

    پیش از ورود به بحث، تذکر این نکته لازم است که قطع‏نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست؛ زیرا خدای تعالی انسان را آزاد آفریده و کسی بر دیگری تسلط ندارد، مگر اینکه او اجازه دهد. علاوه بر این، تنبیه و زدن دیگری اذیت و ظلم به اوست و این کار در شرع نهی شده است؛ چنان‏که برخی روایات آن را حرب با خدا و کفر می‏دانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقل می‏کند که از امام صادق علیه‏السلامدرباره قول خدای سبحان «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ» سؤال کردم، امام فرمود: هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکرده، از این الحاد است. 6

        بنابراین، اگر نتوانیم از روایات باب «تنبیه» جواز آن را استفاده کنیم، اصل عدم جواز به جای خود باقی است. نیز در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصل عدم جواز تمسّک کنیم. درباره تنبیه کودک، روایات متعددی از پیامبر و ائمه اطهار علیهم‏السلام نقل شده است که از مجموع آنها می‏توان استفاده کرد اصل تنبیه کودک به منظور تربیت و تأدیب او جایز است. از این‏روست که تقریبا تمام فقها به جواز تنبیه کودک فتوا داده‏اند؛ اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنین اجازه‏ای دارد، اختلاف کرده‏اند.

         به طور کلی، در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمّه معصومین علیهم‏السلاموارد شده است:

         دسته اول روایاتی که اجازه تنبیه کودک را به حاکم می‏دهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام می‏دهد ـ مانند سرقت، زنا و لواط ـ او را تنبیه و تعزیر کند. به دلیل آنکه این دسته از روایات در باره حقوق کیفری‏اند و تحقق آنها به دست قاضی است و با بحث حاضر، بیگانه است، از بحث درباره آنها صرف نظر می‏کنیم.

         دسته دوم روایاتی‏اند که تنبیه کودک را در جهت تربیت و تأدیب او برای پدر و معلم جایز می‏شمارند.

         دسته سوم روایاتی‏اند که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز می‏شمارند.

         روایت دسته دوم و سوم به بحث ما مربوطند. بنابراین، به بررسی برخی از آنها می‏پردازیم:

         1. اسحاق بن عمّار می‏گوید: به امام صادق علیه‏السلام عرض کردم: گاهی من غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب می‏شود می‏زنم، امام پرسیدند: چقدر او را می‏زنی؟ گفتم: چه بسا صد تا. امام فرمودند: صدتا! صدتا! و این را دو بار تکرار کردند، سپس فرمودند: حدّ زنا را می‏زنی؟ از خدا بترس! عرض کردم: جانم به قربانت! پس چقدر جایز است بزنم؟ امام فرمودند: یکی. گفتم: به خدا قسم، اگر او بداند که بیش از یکی او را نمی‏زنم، همه چیز را از بین می‏برد. امام فرمودند: پس دو تا بزن. گفتم: اگر چنین باشد هلاک خواهم شد. اسحاق می‏گوید: باز هم با امام چانه زدم تا ایشان به پنج تا راضی شدند. سپس ناراحت شدند و فرمودند: ای اسحاق، اگر حدّ جرم را می‏دانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. 7

        2. حمّاد بن عثمان می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام در باره ادب کودک و عبد پرسیدم. امام فرمودند: پنج یا شش ضرب و تا می‏توانی مدارا کن. 8

        3. امام صادق علیه‏السلام می‏فرمایند: کودکان مکتبی نوشته‏های خود را نزد امیرالمؤمنین علیه‏السلام آوردند تا بهترین آنها را انتخاب کنند. امام فرمود: این کار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید: اگر بیش از سه ضربه برای تأدیب به شما بزند قصاص خواهد شد. 9

        4. از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز نقل شده است که ادب کودک سه ضربه‏است و افزون‏برآن‏روزقیامت‏قصاص‏می‏شود. 10

        5. زراره می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام پرسیدم: در باره زدن مملوک چه می‏فرمایید؟ امام فرمودند: هر کاری که خودش انجام داد چیزی بر او نیست، اما اگر تو را عصیان کرد، زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمودند: سه تا یا چهار تا و یا پنج تا. 11

        در اینجا تذکر این نکته لازم است که در روایات، حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تأدیب، یکی است. در روایت دوم نیز از امام درباره ادب کودک و عبد سؤال شد، امام تفاوتی قایل نشدند و برای هر دو یک پاسخ فرمودند.

         6. حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: نماز را در هفت سالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترک نماز تنبیه کنید. 12

        روایات دیگری نیز در این‏باره وجود دارند که برای رعایت اختصار، ذکر نمی‏شوند.

    نظریات فقهی در باب تنبیه

    در اینجا نظر برخی از فقها را به اختصار ذکر می‏کنیم:

    آیه ‏اللّه العظمی اراکی رحمه‏الله:

         سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد، آیا دیه دارد یا نه؟

         جواب: هرگاه تأدیب طفل متوقّف باشد بر ضرب، جایز است، ولی باید سرخ و کبود نشود... 13

    آیه ‏اللّه ‏العظمی بروجردی رحمه‏الله: اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او می‏تواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. 14

    آیه‏ اللّه‏ العظمی گلپایگانی رحمه‏الله: اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولی یا دیگری به اذن ولی او می‏تواند به قدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. 15

    آیه ‏اللّه‏ العظمی امام خمینی قدس‏سره: گفته شده است که در ادب کودک، زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد؛ ولی ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب‏کننده و ولی کودک باشد؛ گاهی مصلحت کودک اقتضا می‏کند که کمتر از ده شلاق به او زده و گاهی اقتضای بیشتر از ده شلاق می‏کند، ولی در هر حال، نباید از تعزیر فرد بالغ بیشتر شود، بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش شلاق اکتفا شود. 16

    حکم شرعی تنبیه

    آیا از نظر اسلام تنبیه کودک جایز است؟

         با توجه به روایات ذکر شده، کاملاً روشن است که اصل زدن کودک برای تأدیب و تربیت او جایز است و از این روست که عموم فقهای شیعه و حتی اهل سنّت به جواز تنبیه کودک فتوا داده‏اند. کرکی در جامع‏المقاصد در شرح قول علّامه می‏نویسد: در زدن معمول بحثی نیست. 17 نیز عاملی در مفتاح‏الکرامه می‏نویسد: در زدن معمول بحثی نیست؛ همچنان‏که در جامع‏المقاصد آمده و آن هنگامی است که کودک صاحب عقل و قدرت تمیز باشد؛ همچنان‏که این مطلب در کتاب تذکره و تحریر و حواشی آن در باب اجازه و باب دیات آمده است. 18

        روشن است که دلیل عدم بحث، روایاتی است که ذکر شدند. علاوه بر اینها، از روایاتی که به تأدیب کودک امر و توصیه می‏کنند نیز چنین استظهار می‏شود؛ چراکه گاهی انسان در تربیت کودک ناچار از تنبیه اوست و اگر تنبیه جایز نباشد تربیت میسّر نمی‏شود.

    اجازه تنبیه

    چه کسانی اجازه تنبیه کودک را دارند؟

         همه فقها این اجازه را برای پدر، پدر بزرگ و جدّ پدری و حاکم شرع اثبات کرده‏اند؛ اما درباره معلم و مؤدّب کودک برخی این اجازه را مطلق و برخی دیگر آن را مشروط به اذن پدر یا حاکم شرع دانسته‏اند. ظاهر روایات اول و دوم نیز این اجازه را برای پدر اثبات می‏کند و چون پدر بزرگ و جدّ پدری حکم پدر را دارند، برای آنها نیز ثابت است. شاهد این مطلب هم دو روایتی است که در آنها از ادب یتیم سؤال شد و امام فرمودند: در مواردی که فرزند خود را تأدیب می‏کنی، یتیم را نیز تأدیب کن. 19 همچنین امیرالمؤمنین علیه‏السلام در روایت سوم، این اجازه را به معلم می‏دهند.

        بنابراین، در این دو مورد بحثی نیست؛ اما آیا مادر نیز چنین اجازه‏ای دارد؟ شاید بتوان به این سؤال پاسخ مثبت داد؛ زیرا هدف از تنبیه، تأدیب و تربیت کودک است و کسی که امر تربیت را بر عهده دارد باید چنین اجازه‏ای داشته باشد. شاهد این مدعا آن است که حضرت علی علیه‏السلاماین اجازه را به معلم می‏دهند و آن را مشروط به اذن پدر نمی‏کنند (روایات سوم) و این از آن نظر است که معلم تربیت کودک را بر عهده دارد. پس مادر نیز باید چنین اجازه‏ای داشته باشد؛ زیرا تربیت کودک بر عهده او نیز هست.

    میزان تنبیه

    تا چه حد می‏توان کودک را تنبیه کرد؟

         به این پرسش از دو نظر باید پاسخ گفت: یکی از نظر کمّیت و دیگری از جهت کیفیت. اما از نظر کمّیت، باید گفت: روایات جواب‏های متفاوتی داده‏اند. برخی سه تا، برخی چهارتا، برخی پنج و برخی دیگر شش تا را مطرح کرده‏اند، ولی در جمع بین این روایات، می‏توان گفت: برای معلم زدن بیش از سه تا جایز نیست؛ زیرا در معتبر سکونی، امام بیش از سه تا را برای معلم جایز ندانسته و فرموده‏اند: قصاص خواهد شد. اما برای پدر، پدر بزرگ، جدّ پدری و شاید مادر بیش از شش تا زدن جایز نیست که البته به حسب تفاوت موارد، تعداد ضرب هم متفاوت می‏شود؛ ولی در هر حال، بیش از شش تا جایز نیست و اختلاف در روایات و یا تردید بین سه و شش در یک روایت را به اختلاف موارد بر حسب سنّ کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلّف و مصلحت او حمل می‏کنیم.

    کیفیت تنبیه

    درباره کیفیت تنبیه کودک، آنچه از روایات استفاده می‏شود، چند نکته است:

         الف. باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتی که کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرار نداشته باشد، این عمل را به رخ او نیاورد. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در پاسخ به سؤال جری نسبت به عصیان اهل و خانواده او تا سه مرتبه فرمودند: آنها را ببخش و عفو کن، و در مرتبه چهارم فرمودند: اگر تنبیه کردی، به اندازه جرم و گناه او را تنبیه کن. 20

        ب. همواره باید با کودک، حتی در تنبیه او، با نرمی و مدارا برخورد کرد. امام صادق علیه‏السلام به حمّاد بن عثمان فرمودند: پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن، که مسلّما مدارای در کیفیت مراد است اگر نگوییم مدارای در کمّیت هم مراد است. 21

        ج. باید از زدن به جاهای حسّاس بدن کودک پرهیز کرد. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در روایتی فرمودند: از زدن به سر و صورت بپرهیز. 22

         د. تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجب سرخ‏شدن یا کبود شدن بدن او شود؛ زیرا در این صورت، موجب پرداخت دیه توسط تنبیه‏کننده می‏شود، حتی اگر تنبیه‏کننده پدر باشد. 23

    سنّ تنبیه شونده

    در چه سنّی می‏توان کودک را تنبیه کرد؟

         از روایاتی که تنبیه کودک را به دلیل ترک نماز جایز می‏دانند، استفاده می‏شود که وقتی کودک خوب و بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقل خود را در این زمینه به کار گیرد، می‏توان او را تنبیه کرد؛ زیرا برخی از این روایت تنبیه بر ترک نماز را در هفت سالگی جایز می‏دانند، 24 برخی در نه سالگی 25 و برخی در ده سالگی. 26

        از این‏رو، می‏توان گفت: در این سنین کودکان بر حسب تفاوت‏های فردی می‏توانند بین خوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهد این جمع، روایتی است که می‏گوید: کودک هرگاه نماز را درک کرد باید نماز بخواند. سؤال شد: چه وقت کودک می‏تواند نماز را درک کند؟ امام فرمودند: در نه سالگی. 27 در روایتی دیگر امام کاظم علیه‏السلاممی‏فرمایند: «هنگامی که کودک به احتلام نزدیک شد و نماز و روزه را شناخت.» 28

        بنابراین، می‏توان گفت: گرچه این روایات در باره تنبیه کودک بر ترک نماز هستند، ولی در موارد دیگر هم جاری‏اند؛ زیرا هدف از تنبیه کودک تأدیب و تربیت اوست و وقتی کودک نتواند بدی و خوبی امور را تشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیه کنیم به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتی، امام صادق علیه‏السلام در باره کودکی که دزدی کرده بود، فرمودند: از او بپرسید آیا می‏داند که دزدی عقوبت دارد؛ اگر می‏دانست بپرسید عقوبت آن چقدر است؟ اگر نمی‏دانست رهایش کنید. 29 حال اگر علم به عقوبت داشتن در تنبیه دخالت دارد، آیا درک خوبی و بدی عمل و شناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟

         بر چه اعمالی می‏توان کودک را تنبیه کرد؟ آیا بر هر عمل خلافی که از کودک سر زد می‏توان او را تنبیه کرد یا فقط بر گناهان می‏توان او را تنبیه کرد؟ برخی گفته‏اند: روایات باب «تنبیه» از گناهانی که کودک ممکن است انجام دهد، منصرفند؛ چراکه برای آنها تعزیر معیّن شده و یا به دلیل وحدت پاسخ امام نسبت به تنبیه کودک و عبد 30 ـ به این بیان که چون در  آن روایت جواب امام نمی‏تواند شامل عبدی که یکی از گناهان را انجام داده است بشود، زیرا در این صورت برای او حد یا تعزیر معیّن شده است ـ پس تنبیه کودک نیز در این روایت و نظایر آن، باید منصرف به غیر گناهان باشد. ولی این استدلال چندان صحیح نیست؛ زیرا:

         اولاً، در این روایت، از تعداد ضرب سؤال شده، نه مواردی که تنبیه جایز است.

         ثانیا، مانعی ندارد که ادب عبد در امور عادی باشد، ولی ادب کودک در اموری اعم از عادی و محرّم؛ چه اینکه برای عبد در امور محرّم حدّ و تعزیر است، ولی برای کودک نیست، بلکه برای او تأدیب است. علاوه بر این، در برخی روایات تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز می‏دانند. در نسخه کافی، از این روایت به جای عبارت «فی بعضی ما یجرم»، عبارت «فی بعضی ما یحرّم» آمده است و اینکه روای می‏گوید من غلام خود را تا صد تازیانه زده‏ام، خود حاکی از این است که مرتکب گناه بوده و او به تصور خودش، حد جاری می‏کرده است. امام نیز در پایان می‏فرمایند: اگر حدّ جرم را می‏دانی آن را جاری کن.

         بنابراین، نمی‏توان روایات باب «تنبیه» را از گناهان منصرف دانست؛ اما آیا شامل امور عادی، اخلاقی و اجتماعی هم می‏شود یا تنها شامل امور محرم می‏شود؟ آنچه از روایات استفاده می‏شود این است که در مواردی که به تأدیب و تربیت کودک مربوط می‏شود، می‏توان او را تنبیه کرد، خواه این خلاف از خلاف‏های اخلاقی، عرفی یا اجتماعی باشد که از نظر شرع گناه محسوب نمی‏شوند و یا خلافی باشد که از نظر شرعی گناه محسوب می‏شود؛ زیرا در غالب این روایات، سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیت امروزی است و اگر نگوییم مراد آنها تنها اموری است که از لحاظ شرعی گناه محسوب نمی‏شوند، دست‏کم آنها را نیز شامل می‏شود. البته نسبت به برخی از گناهانی که بیشتر جنبه اجتماعی دارند حاکم شرعی می‏تواند بر حسب مصلحت، کودک را تنبیه کند.

    بحث اخلاقی

    تا اینجا جواز فقهی مسئله اثبات شد. اکنون باید دید آیا این امر از لحاظ اخلاقی و تربیتی نیز مطلوب است؟ در این‏باره باید دو دسته دیگر از روایات را مدّ نظر قرار داد:

         یک دسته روایاتی که به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت به کودک امر می‏کنند؛ مثل «احبّوا الصّبیان و ارحموهم»؛ 31 دوست بدارید کودکان را و به آنها رحم کنید. «لیّنوا لمن تعلّمون و لمن تتعلّمون منه»؛ 32 با شاگرد با مهربانی رفتار کنید و احترام استاد را داشته باشید. «اعف عنهم»؛ 33 آنها را ببخش. و نظایر این روایات که در منابع روایی ما فراوانند.

        دسته دوم روایاتی‏اند که از تندی، غضب و عتاب و خطاب نسبت به کودک منع می‏کنند؛ مانند: «ان اللّه لیس یغضب لشی‏ء کغضبه للنساء و الصبیان»؛ 34 به درستی که خداوند غضب نمی‏کند به چیزی مثل غضب کردن به خاطر زنان و کودکان. «لا ادب مع غضب»؛ 35 تأدیب همراه غضب نیست.

        با توجه به این دو دسته روایات، می‏توان گفت: محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش مطلوبند و تندی و عتاب و خطاب و غضب نسبت به کودک، نه تنها مطلوب نیست، بلکه نهی هم شده است. اما اگر برخی از روایات تنبیه کودک در کار نباشد و یا کارایی خود را نسبت به افرادی از دست داده باشند، وگرنه با توجه به این دو دسته از روایات، تا وقتی راه اصلاح و تأدیب کودک منحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایی روش تنبیه در مواردی خاص بیشتر و یا بهتر از روش‏های دیگر نباشد، استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود. علاوه بر این، اگر راه‏های دیگری در کار باشد که کارایی بهتری از روش تنبیه داشته باشند، به موجب آیه «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» 36 باید از آن روش‏ها استفاده کرد.

        پس راه اصلی تربیت، رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبیه در مواردی جایز است که از راه اصلی نتوان به مقصد رسید. پزشک وقتی کارد جرّاحی را به دست می‏گیرد که از درمان بیمار یا دارو مأیوس شده باشد. شاهد این مدعا آن است که در سیره معصومان علیهم‏السلاممشاهده نشده است که آنها فرزندان خود و یا کودکان دیگری را تنبیه کرده باشند. البته در موارد نادری برخی از ائمّه اطهار علیهم‏السلامعبد خود را تنبیه کرده و بلافاصله، پس از آن پشیمان شده و حتی از عبد خود طلب قصاص نموده‏اند. 37 ولی مشاهده نشده است که امامی فرزند خود را تنبیه‏بدنی‏کرده باشد و این مطلب می‏تواند شاهدی بر این باشد که راه اصلی راهی غیر تنبیه است و ایشان از آن استفاده می‏کرده‏اند تا نیازی به تنبیه بدنی نباشد.

    اثر تربیتی تنبیه

    آیا تنبیه اثر تربیتی دارد؟ برخی معتقدند: تنبیه تنها اثری که ممکن است داشته باشد این است که کودک را از دست‏زدن به عمل خلاف مادام که بداند تنبیهی در کار است باز می‏دارد و همین که مطمئن شد دیگر تنبیهی در کار نیست دوباره به آن کار دست خواهد زد. برخی دیگر گفته‏اند: اگر تنبیه بجا و بموقع و در حدّ مطلوب اجرا شود، می‏تواند رفتار نامطلوب را برای همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایات در این زمینه چه می‏گویند. در اینجا به دو روایت توجه کنید که می‏توان از آنها چنین استفاه کرد که تنبیه اثر اصلاحی دارد:

         1. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: کسی که خوش‏رفتاری او را اصلاح نکند، خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد. 38

        2. نیز آن حضرت می‏فرمایند: راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقاب آنها. 39

        با توجه به این دو روایت، روشن است که تنبیه اثر اصلاحی دارد و در مواردی که اثر اصلاحی نداشته باشد، دست‏کم اثر بازدارندگی خواهد داشت که این نیز در امر تربیت مطلوب است، گرچه مطلوب اصلی اصلاح و جایگزینی رفتار مطلوب به جای نامطلوب است.

    نکاتی در باب تنبیه

    1. تنبیه نباید بیش از مقدار جرم باشد. حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سه مرتبه از تنبیه نهی کردند، فرمودند: اگر تنبیه کردی به اندازه گناه تنبیه کن. 40

        2. در تنبیه، باید قوّت بدنی، سن و شخصیت افراد را در نظر داشت. در روایت حمّادبن عثمان، امام صادق علیه‏السلامفرمودند: هر مقدار که حاکم مصلحت بداند بر حسب مقدار گناه و یا قدرت بدنی مجرم تعزیر کند. 41 و نیز از حضرت علی علیه‏السلام نقل شده است که گاهی نصف یا ثلث شلاق را می‏گرفتند و بر حسب سنّ کودکان، آنها را می‏زدند. درباره شخصیت افراد نیز حضرت علی علیه‏السلاممی‏فرمایند: کیفر عقلا با اشاره است و کیفر جهّال با تصریح و صراحت. و یا می‏فرمایند: کنایه و تعریض برای عاقل شدیدترین عقاب است. 42

        3. در حال غضب باید از تنبیه اجتناب کرد؛ چراکه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام از ادب کردن در حال غضب نهی کرده‏اند. 43

        4. اگر کودک پیش از آنکه تنبیه شود متنبّه شد، نباید او را تنبیه کرد؛ زیرا هدف از تنبیه آگاهی و اصلاح کودک است و وقتی هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنا ندارد. نیز اگر پس از تنبیه، رفتار کودک اصلاح شد، دیگر نباید رفتار خلاف را به رخ او کشید و آن را بهانه‏ای برای تنبیه و سرزنش او قرار داد.

         5. در صورتی می‏توان کودک را تنبیه کرد که به خلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن علم داشته باشد. محمّد بن خالد می‏گوید: در مدینه بودم، غلامی را آوردند که مرتکب دزدی شده بود. از امام صادق علیه‏السلام درباره او پرسیدم، حضرت فرمودند: از او می‏پرسی، اگر می‏دانست که دزدی کیفر دارد و کیفر آن چقدر است او را عقاب می‏کنی و اگر نمی‏دانست رهایش می‏کنی. 44

        6. نباید کودک را به خاطر تشفّی خاطر خود تنبیه کرد، بلکه همواره باید صلاح کودک مدّ نظر باشد. حضرت علی علیه‏السلامعمربن عبدالعزیز را امر کردند تا بر شخصی اجرای حد کند. وی هنگام اجرای حد، آن را ترک کرد. علت را از او پرسیدند، در جواب گفت: در خود غضبی یافتم. سپس امام علی علیه‏السلام فرمودند: سزاوار است معلم کودکان هم اینچنین آنها را مراعات کند تا ادب آنها در راه منافعشان کامل شود و معلم آنان نباید در این قضیه، راهی که نفوذی در قلب آنها نیست انتخاب کند. بنابراین، اگر تأثیر هم بگذارد... خارج از عدالت است. 45

        7. در تنبیه، باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد و باید از مرحله ضعیف شروع کرد؛ زیرا شاید با اجرای مرحله ضعیف ـ مثلاً تغییر چهره ـ کودک به اشتباه خود پی‏ببرد و اصلاح شودکه در این صورت، دیگر نیازی به تنبیه بدنی نخواهد بود.

    تنبیه از نظر متخصّصان تعلیم و تربیت

    استفاده از تنبیه در امر تربیت، همواره مخالفان و موافقانی داشته است، با این تفاوت که در گذشته، موافقان بیشتری داشته، ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد. معروف است که متخصصان تنبیه را ـ دست‏کم تنبیه بدنی را ـ جایز نمی‏دانند و عدم کارایی و یا آثار و مضرّات جانبی آن را دلیل بر این امر می‏دانند. ولی باید گفت: اولاً، چنین نیست که تنبیه کارایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاحگر است، به گونه‏ای که عموم کسانی که در اصلاح رفتار، کتاب نواشته‏اند تنبیه را به عنوان یکی از روش‏های اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده‏اند. ثانیا، در مواردی که تنبیه اصلاحگر نباشد، دست کم اثر بازدارندگی و عبرت‏آموز برای دیگران دارد و این اثر کمی نیست؛ چه اینکه مواردی وجود دارند که رفتار نامطلوب باید فورا متوقف شود، به گونه‏ای که اگر متوقف نشود اثرات جبران‏ناپذیری به بار خواهد آورد. در این صورت، تنبیه، بخصوص تنبیه بدنی، تنها راه ممکن است؛ زیرا سایر روش‏ها زمان زیادی برای اصلاح و یا توقف رفتار نامطلوب لازم دارند و از این‏روست که یکی از مزیّت‏های روش تنبیه بر سایر روش‏ها را فوریت تأثیر آن می‏دانند. بدین‏روی، معمولاً روان شناسان، حتی کسانی که به شدت با تنبیه مخالفند، در مواردی، تنبیه، حتی تنبیه بدنی، را جایز می‏دانند. بنابراین، چنین نیست که از نظر علمای تربیت، تنبیه بدنی بکلی مطرود و ممنوع باشد. ما در اینجا، نظر برخی از روان‏شناسان و یا فلاسفه‏ای را که در باب تربیت بحث کرده‏اند، نقل می‏کنیم تا شاهدی بر این مدّعا باشد.

    هیلگارد در زمینه روان‏شناسی می‏نویسد:

    قرن‏ها این باور وجود داشته که تنبیه شیوه مؤثرتری برای کنترل رفتار است... تنبیه به طور مؤثری می‏تواند پاسخ‏های نامطلوب را از میان بردارد، به شرط آنکه همراه با آن، پاسخ مطلوبی که رخ می‏کند مورد پاداش قرار گیرد... پدران و مادران اغلب نمی‏دانند چگونه و چه اندازه کودکان خود را تنبیه کنند. در عمل اکثر آنها گهگاه به نوعی محروم‏سازی و حتی ایجاد درد در کودکان متوسل می‏شوند. تنبیه خبری مؤثرترین نوع تنبیه است؛ چون از این راه کودک درمی‏یابد که چه کارهایی مجاز و چه کارهایی غیرمجاز است. کودکان گاه حدّ تحمل را می‏آزمایند تا ببینند تا چه اندازه می‏توانند بدون روبه‏رو شدن با تنبیه در رفتار غیرمجاز خود پیش بروند. در این موارد بهتر است یک شیوه انضباطی محکم، اما نه خشن اتخاذ شود و به صورتی همسان و بلافاصله به اجرا درآید.46

    گاتری، که نظریه یادگیری خود را بر اصل «مجاورت» استوار ساخته است، تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثر می‏داند. وی می‏گوید:

    تنبیه نه به سبب ناراحتی‏ای که تولید می‏کند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد به محرّک‏های معیّن را تغییر می‏دهد، مؤثر است... تنبیه به این علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتار ناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد می‏کند.47

        وی همچنین می‏گوید: ما هنگام بحث درباره راه‏های ترک عادت، سه تدبیر مکانیکی را بررسی کردیم که می‏توانند در تغییر تداعی بین محرّک‏ها و پاسخ‏ها به کار روند. تنبیه یکی دیگر از این تدابیر است. تنبیه وقتی که به طور مؤثر به کار رود، سبب می‏شود محرّک‏هایی که قبلاً پاسخ نامطلوبی را فرامی‏خواندند، پاسخ مطلوبی را ایجاد کنند.48

    جان لیانز و همکاران (1988) می‏گویند:

    بسیاری از مطالعات بیانگر تأثیر تنبیه بر رفتار هستند. این یافته‏ها می‏گویند: میزان تأثیر تنبیه در فرونشاندن رفتار نامطلوب وابسته است به: الف) شدت، مدت، فراوانی و توزیع پیامدهای ناخوشایند تنبیه؛ ب) فواصل زمانی اجرای تنبیه؛ ج) شدت رفتاری که به خاطر آن تنبیه صورت می‏گیرد؛ د) وجود پاسخ‏های جانشین و ه.) محدوده‏ای که در آن، رفتار متضاد یا مطلوب پاداش داده می‏شود... تنبیه می‏تواند برای سرکوب، یا حذف تقریبا هرگونه رفتار نامطلوب از کودکی اولیه به بعد به کار رود... در روان درمانی، تنبیه در اصلاح رفتارهایی که برای کودکان یا دیگران خطر فوری دارد یا جاهایی که نتیجه فوری لازم است، بهترین کاربرد را دارد.

    همچنین موریس در اصلاح رفتار کودکان می‏گوید:

    درست همان‏طور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتار مطلوب را انجام می‏دهد می‏توان آن رفتار را نیرومند کرد، با پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجرای رفتار نامطلوب نیز می‏توان این رفتار را در او کاهش داد... به هر حال، در مواقع نادری از تنبیه بدنی ـ مثل یک سیلی دردناک، یا یک فریاد ـ باید استفاده شود.49

    نویسنده کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانی، در پایان بحث «تنبیه» چنین می‏نویسد:

    با توجه به زیان‏های متعدد ناشی از تنبیه و سایر روش‏های تنبیهی، بهتر است هرگز از آن به عنوان روش‏های تربیتی و اصلاحی استفاده نشود و به جای آنها، از روش‏های دیگری استفاده شود. با این حال، ممکن است رفتار فرد چنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگری ـ به اصطلاح ـ جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنها روش ممکن باشد؛ مثل وقتی که رفتار نامطلوب فرد، سلامت و بقای خود او یا افراد دیگر را تهدید می‏کند.50

    سال اکسلرد می‏گوید:

    علی‏رغم بعضی از نواقصی که به این روش [تنبیه ]نسبت داده‏اند، من معتقدم که تکنیک‏های تنبیه می‏توانند ابزار مفید برای آموزگار باشند. یک دلیل این است که تنبیه احتمالاً در شرایطی مؤثر واقع می‏شود که تکنیک‏های دیگری مانند تقویت یک رفتار ناهمساز و خاموشی کارگر نیستند. همین‏طور روش‏های تنبیه اغلب رفتارهای نامطلوب را سریع‏تر از تکنیک‏های دیگر کاهش می‏دهند.51

    والترچین و بنکس (1972) معتقدند: «هر کودکی باید بفهمد که در صورت نافرمانی و سرپیچی از اطاعت، بزرگ‏سالان با او برخورد نامطلوب خواهند داشت. اگر کودک به خاطر عمل اشتباه خود تنبیه نشود، تصور می‏کند که عمل او به طور ضمنی تأیید شده است.»52

    رونالدس ایلنگورث می‏گوید:

    بسیاری از والدین بر این باورند که تنبیه بدنی نادرست و نامطلوب است و به جای آن اغلب از تنبیه ذهنی و روانی که به مراتب خطرناک‏تر است، استفاده می‏کنند. هیچ پدر و مادری هرگز نباید از ابزار تهدید به ترک کودک، یا دوست نداشتن او و یا فرستادن کودک به شبانه روزی‏ها استفاده کند. در تمام مواقع، چه در خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقاد و تحقیر کودک بد و نامطلوب است و نتیجه‏ای جز اینکه کودک را غمگین و دچار ناامنی سازد نخواهد داشت. در مورد کودکان سنین پیش از دبستان، که به اندازه کافی می‏فهمند، زدن ضربه‏ای آرام به پشت او بدون خطر است. همین تنبیه نیز پس از آن سن، غالبا غیر ضروری و نامطلوب است. به هر حال، باید توجه داشت که تنبیه بدنی به هیچ عنوان نباید آسیب برساند. همچنین کودک نباید در حضور خواهران و برادران خود تنبیه بدنی شود. احیانا اگر تنبیه شد، پس از آن دیگر نباید با او حرف زد.53

    با توجه به آنچه از برخی روان‏شناسان و مربیان نقل شد، روشن است که در تربیت نیز تنبیه، حتی تنبیه بدنی، بکلی مطرود و ممنوع نیست، بلکه در مواردی آن را جایز و حتی لازم می‏دانند.

    نتیجه‏گیری بحث

    به نظر می‏آید روایات معصومان علیهم‏السلام تنبیه کودک را در جهت تربیت او جایز می‏دانند، گرچه این روش مطلوبیت اوّلی را ندارد؛ یعنی مادام که برای تربیت کودک از روش‏های دیگر بتوان استفاده کرد، بهتر است از این روش استفاده نشود و چه بسا اگر از روش‏های دیگر به نحو صحیح استفاده شود، هیچ‏گاه نیازی به تنبیه کودک حاصل نشود؛ ولی در هر حال، اگر در امر تربیت کودک از نظر مربّی به تنبیه او نیاز شد، تنبیه او جایز است و مضرّات فرضی در برابر اصل هدایت و تربیت کودک از اهمیت چندانی برخوردار نیستند، بخصوص اگر بتوان با استفاده از برخی روش‏ها مضرّات فرضی را کاهش داد و یا حتی آنها را از بین برد.


    • پى نوشت ها
      1 کارشناس ارشد علوم تربیتى و عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى قم.
      2 ـ على‏اکبر دهخدا، لغت نامه، 1337، ذیل ماده «تنبیه».
      3 و4 - بى. آر، هرگنهان، مقدّمه‏اى بر نظریه‏هاى یادگیرى، 1377، ص 138.
      5 ـ على‏اکبر سیف، روان‏شناسى پرورشى، 1368، ص 246.
      6 ـ محمّدبن یعقوب کلینى، الکافى، 1372، ج 4، ص 227، ح 2.
      7 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، 1414، ج 18، ص 339، ح 1.
      8 ـ همان، ص 581، ح 1.
      9 ـ همان، ص 582، ح 3.
      10 ـ عارف عبدالغنى، نظم التعلیم عندالمسلمین، 1414، ص 116.
      11 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 18، ص 582، ح 3.
      12 ـ حسام‏الدین متقى هندى، کنزالعمّال، 1405، ج 16، ص 440، ح 45327.
      13 و14 و15 و16 ـ على عطائى، آراء الفقها و المراجع فى حکم تأدیب الصبیان و ضربهم، ص 15، به نقل از: محمّدجواد حسینى عاملى، مفتاح الکرامه، 1377، ج 4، ص 37.
      17 ـ محقق کرکى، جامع المقاصد، 1408، ج 7، ص 280.
      18 ـ على عطائى، آراء الفقها و المراجع فى حکم تأدیب الصبیان و ضربهم، ص 15، به نقل از: محمّدجواد حسینى عاملى، مفتاح الکرامه، ج 4، ص 273.
      19 ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، 1407، ج 15، ص 167.
      20 ـ حافظ نورالدین هیثمى، مجمع‏الزوائد و منبع‏الفوائد، 1408، ج 8، ص 106.
      21 و22 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 18، ص 581، ح 1.
      23 ـ ر.ک: رساله‏هاى عملیه.
      24 ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 18، ح 2906.
      25 ـ همان، ص 19، ح 1.
      26 ـ حسام‏الدین متقى هندى، کنزالعمّال، ج 16، ص 440، ح 45327.
      27 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 3، ص 12، ح 2.
      28 ـ همان، ح 3.
      29 و30 ـ همان، ج 18، ص 525، ح 11.
      31 ـ محمّدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 6، ص 49، ح 3.
      32 ـ شهید ثانى، منیه‏المرید فى ادب المفید و المستفید، 1384، ص 193.
      33 ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 9، ص 7، ح 10041.
      34 ـ محمّدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 6، ص 50، ح 8.
      35 ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، 1366، ج 2، ص 833، ش 96.
      36 ـ فصلت: 34.
      37 ـ سیدمحسن امین، سیره معصومان علیهم‏السلام، 1376، ج 4، ص 238.
      38 ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 640، ش 457.
      39 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1374، ج 78، ص 82، ح 81.
      40 ـ همان.
      41 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 18، ص 584، ح 3.
      42 ـ محمّدبن تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 501، ش 44 و 45.
      43 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 79، ص 102، ح 2.
      44 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 3، ص 2.
      45 ـ ابن عبدالحفیظ، سویدى، محمّد نور، منهج التربیة للطفل، بى‏تا، ص 371.
      46 ـ ارنست هیلگارد، زمینه روان‏شناسى، 1375، ج 1، ص 382ـ383.
      47 ـ بى. آر، هرگنهان، مقدمه‏اى بر نظریه‏هاى یادگیرى، ص 254ـ255.
      48 ـ همان.
      49 ـ ریچارد جى موریس، اصلاح رفتار کودکان، 1373، ص 73 و 88.
      50 ـ على‏اکبر سیف، تغییر رفتار و رفتار درمانى، 1373، ص 397.
      51 ـ سال اکسلرد، تغییر رفتار در کلاس درس، 1368، ص 50.
      52 ـ رونالدس ایلینگورث، کودک و مدرسه، 1368، ص 63.
      53 ـ همان، ص 66.

    • منابع
      ـ اکسلرد، سال، تغییر رفتار در کلاس درس، ترجمه منیجه شهنی ییلاق، تهران، فردوس، 1368.
      ـ ایلینگورث، رونالدس، کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوایی‏نژاد، تهران، رشد، 1368.
      ـ تمیمی آمدی، محمّدبن، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1366، ج 2.
      ـ دهخدا، علی‏اکبر، لغت‏نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1337.
      ـ سویدی، ابن عبدالحفیظ، محمّد نور، منهج التربیة للطفل، بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا.
      ـ سیف، علی‏اکبر، تغییر رفتار و رفتار درمانی، تهران، دانا، 1374.
      ـ ـــــ ، روان‏شناسی پرورشی، تهران، آگاه، 1368، چ چهارم.
      ـ شهید ثانی، منیه‏المرید فی ادب‏المفید و المستفید، قم، اسماعیلیان، 1384.
      ـ عاملی، شیخ حرّ، وسائل‏الشیعه، قم،مؤسسه‏آل‏البیت،1414،ج18.
      ـ عبدالغنی، عارف، نظم‏التعلیم عندالمسلمین، دمشق، دارالکنعان، 1414.
      ـ عطائی، علی، آراء الفقها و المراجع فی حکم تأدیب‏الصبیان و ضربهم، به نقل از: محمّدجواد حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، قم، جامعه مدرسین، 1377، ج 4.
      ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، ترجمه محمّدباقر کمره‏ای، تهران، اسوه، 1372، ج 4.
      ـ متقی هندی، حسام‏الدین، کنزالعمّال، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1405، ج 16.
      ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1374.
      ـ محقق کرکی، جامع‏المقاصد، قم، مؤسسة آل‏البیت، 1408، ج 7.
      ـ موریس، ریچارد جی، اصلاح رفتار کودکان، تهران، نشر دانشگاهی، 1373.
      ـ نوری، میرزاحسین، مستدرک‏الوسائل، قم، آل‏البیت، 1407، ج 15.
      ـ هرگنهان، بی. آر.، مقدّمه‏ای بر نظریه‏های یادگیری، ترجمه علی‏اکبر سیف، تهران، دوران، 1377، چ چهارم.
      ـ هیثمی، حافظ نورالدین، مجمع‏الزوائد و منبع‏الفوائد، بیروت، دارالکتاب، 1408، ج 8.
      ـ هیلگارد، ارنست، زمینه روان‏شناسی، ترجمه محمّدتقی براهنی و همکاران، تهران، رشد، 1375، ج 1.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمیان، حسین.(1387) تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی. فصلنامه معرفت، 17(7)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین کریمیان."تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی". فصلنامه معرفت، 17، 7، 1387، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمیان، حسین.(1387) 'تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی'، فصلنامه معرفت، 17(7), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمیان، حسین. تنبیه و نقش آن در تربیت با نگرش اسلامی. معرفت، 17, 1387؛ 17(7): -