معرفت، سال هفدهم، شماره یازدهم، پیاپی 134، بهمن 1387، صفحات 26-

    حقوق دیپلماتیک در اسلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    عبدالحکیم سلیمی / *دکتری - حقوق عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / hakim.salimi@yahoo.com
    چکیده: 
    اسلام دین جهانی و حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آخرین سفیر الهی است. فلسفه تشریع اسلام و بعثت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، دعوت و هدایت انسان‏ها به کمال نهایی (توحید) است. دیپلماسی فعال و رعایت حقوق دیپلماتیک انجام این رسالت را منطقی‏تر و امکان‏پذیرتر می‏نماید. مقاله حاضر ضمن بازشناسی مفاهیم مرتبط و تحلیل نظری دیپلماسی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهبه نقش آن در توسعه دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک می‏پردازد. اقدامات الهام‏بخش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این زمینه از نوادر تاریخ است. به نظر می‏رسد به رغم پندار کسانی که دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک را محصول تمدن غرب می‏دانند این بحث خاستگاه دینی داشته و از مهم‏ترین آموزه‏های اسلام به شمار می‏آید.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    حقوق دیپلماتیک در اسلام

    عبدالحکیم سلیمی1

    چکیده

    اسلام دین جهانی و حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آخرین سفیر الهی است. فلسفه تشریع اسلام و بعثت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، دعوت و هدایت انسان‏ها به کمال نهایی (توحید) است. دیپلماسی فعال و رعایت حقوق دیپلماتیک انجام این رسالت را منطقی‏تر و امکان‏پذیرتر می‏نماید.

    مقاله حاضر ضمن بازشناسی مفاهیم مرتبط و تحلیل نظری دیپلماسی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهبه نقش آن در توسعه دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک می‏پردازد. اقدامات الهام‏بخش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این زمینه از نوادر تاریخ است.

    به نظر می‏رسد به رغم پندار کسانی که دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک را محصول تمدن غرب می‏دانند این بحث خاستگاه دینی داشته و از مهم‏ترین آموزه‏های اسلام به شمار می‏آید.

    کلیدواژه‏ها: سفیر، حقوق سفیران، دیپلماتیک، دیپلماسی، رسول، روابط دیپلماتیک.

    مقدّمه

    روابط دیپلماتیک و رعایت اصول و مقرّرات دیپلماتیک از سوی کشورها ریشه در تاریخ روابط بین‏الملل دارد. اما پس از پدیداری «دولت ـ کشور»، نهاد حقوقی سفارت و روابط دیپلماسی جایگاه خاصی یافته است. رویه بین‏المللی معاصر، بیانگر این واقعیت است که صلاحیت شناسایی، ایفای نقش مثبت در روابط بین‏الملل، حضور فعال در سازمان‏های بین‏المللی و مشارکت در همکاری جهانی و شایستگی برقراری روابط دیپلماتیک، ملاک اساسی حاکمیت کشورها به شمار می‏رود.

    نقش سفارت و هیأت نمایندگی سیاسی کشورها در روشنگری مسائل میان کشوری، کاهش تنش‏های بین‏المللی، تأمین صلح و امنیت جهانی و توسعه روابط دوستانه بین‏المللی بر اهل فن پوشیده نیست. به همین دلیل، در حوزه مطالعات بین‏المللی، بحث سفارت جایگاه ویژه‏ای را به خود اختصاص داده و حقوق دیپلماتیک از قدیمی‏ترین و مهم‏ترین موضوعات حقوق بین‏الملل به شمار می‏رود.

    بیداری جهان اسلام و گستردگی روابط دیپلماتیک و کنسولی کشورهای اسلامی، ضرورت بحث سفارت و حقوق دیپلماتیک را با رویکرد اسلامی مبرهن می‏سازد. پرسش‏هایی در این زمینه مطرح می‏باشد: آیا نهاد سفارت و حقوق دیپلماتیک دارای خاستگاه دینی است یا عرفی؟ آیا نهاد سفارت ارمغان تمدن خاصی است یا همه تمدن‏ها در ایجاد و توسعه آن نقش دارند؟ شارع مقدس تا چه اندازه نسبت به این موضوع اهتمام و توجه دارد؟ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چه افرادی را به عنوان سفیر نزد دیگر کشورها اعزام می‏کردند؟ رفتار ایشان با سفیران دیگر کشورها چگونه بوده است؟ در مجموع، وضعیت حقوقی سفیران در نظام حقوقی اسلام چگونه است؟

    تبیین نهاد حقوقی سفارت و حقوق دیپلماتیک در نظام حقوقی اسلام و پاسخ به پرسش‏های مزبور، مورد اهتمام پژوهش حاضر است.

    بازشناسی اصطلاحات

    1. رسول

    رسول2 در لغت به مطلق قاصد و در اصطلاح به سفیربین دو کشور اطلاق می‏شود.3 در این نگاه، رسول مترادف سفیر است و معمولاً به جای هم به کار می‏روند؛ اما در رویکرد دینی، واژه رسول، هم در مورد ملائکه به کار می‏رود4 و هم درباره پیامبران الهی کاربرد دارد.5 اما بیشترین اطلاق آن در خصوص پیامبران است.6

    2. سفیر

    سفارت7 در لغت به معنای روشن‏گری و از بین بردنابهام‏ها به کار می‏رود. سفیر8 مأمور دولتی است بااختیارات عالی که برای انجام امور بین‏المللی یک دولت نزد دولت دیگر تعیین می‏گردد.9 یا سفیر فرستاده‏ای است از جانب قومی به سوی قوم دیگر، برای رفع نگرانی که بین دو طرف وجود دارد؛10 پس وظیفه سفیر روشن‏گری در همه زمینه‏های مربوط به روابط بین‏المللی است و اختصاص به جنگ و صلح ندارد؛ هرچند گوشه‏ای از این روشن‏گری در موارد خاص، مانند مذاکره، میانجی‏گری و امثال آن می‏باشد.

    سفیر در اصطلاح به دو معنا به کار می‏رود:

    الف. مقدّم نمایندگان سیاسی دولتی نزد دولت دیگر. این تقدّم در خود کلمه سفیر نهفته است. همچنین نیازی به ذکر وصف «کبیر» نیست، چون هر سفیری کبیر است.

    ب. مطلق نمایندگان سیاسی مذکور که شامل سفیر، وزیرمختار، وزیر مقیم و کاردار سفارت است. سفیر، نماینده انحصاری رئیس دولت است، اما دیگران نماینده سیاسی دولت متبوع خویش‏اند. زمان مأموریت سفیر عادی محدود نیست، بلکه او پیوسته نمایندگی سیاسی دولت متبوع خویش را دارد. اگر سفیری برای کار معین یا برای مدت محدود مأموریت داشته باشد، او را سفیر فوق‏العاده می‏نامند.11

    در حقوق بین‏الملل معاصر، عنوان سفیر به کسی اطلاق می‏شود که ریاست هیأت دیپلمات‏ها در خارج از کشور را بر عهده دارد. محل اقامت سفیر و هیأت دیپلمات‏ها «سفارت» نام دارد.

    3. کنسول

    کنسول، مأمور اعزامی توسط یک کشور به کشورهای دیگر برای رسیدگی به امور تجاری و توریستی است. مأمور در خارج از کشور برای توسعه و حمایت منافع اقتصادی و امور رفاهی مربوط به اتباع کشور، در محل اقامت یا استقرار کنسول مقیم است.

    کنسول معمولاً کارمند وزارت امور خارجه است و درجات کنسولی عبارتند از: سرکنسول، کنسول، معاون کنسولی، مأمور کنسولی.12

    4. دیپلماسی

    دیپلماسی، هنر و روش انجام مذاکره با دولت‏های خارجی برای دست‏یابی به روابط سیاسی رضایت‏بخش و متقابل است.13 در واقع، دیپلماسی علم و هنر نمایندگی کشورها و فن مذاکره است؛ هنری که برای انجام امور دیپلماتیک و حقوقی و حفظ منافع کشور متبوع، در خارج صورت می‏گیرد.14

    دیپلماسی اصول و مقرّراتی است که به موجب آنها روابط دولت‏ها با هم از راه مذاکره و فرستادن مأموران فوق‏العاده و جلب موافقت یا بستن قراردادها تمشیت پیدا می‏کند.15

    دیپلماسی، روش حل و فصل مسائل روابط خارجی دولت با دولت‏های دیگر، به وسیله مذاکره یا هر شیوه مسالمت‏آمیز دیگر است. بنابراین، معنای خاص دیپلماتیک، روابط خارجی دولت و دیپلماسی، نحوه اداره آن روابط است.16

    5. روابط دیپلماتیک

    روابط دیپلماتیک17 به ارتباط رسمی دولت‏ها که درسایه مأموران دیپلماتیک مبادله می‏شوند، اطلاق می‏گردد.18 به بیان دیگر، تمام روابطی که میان کشورها، از طریق نمایندگان دیپلماتیک آنها صورت می‏گیرد، اصطلاحا روابط دیپلماتیک نامیده می‏شود.19

    6. حقوق دیپلماتیک

    حقوق‏دانان کمتر به تعریف حقوق دیپلماتیک20 اشارهکرده‏اند. شاید رائول ژنه (Raoul Genel) اولین حقوق‏دانی باشد که در این زمینه تعریفی ارائه کرده است. او می‏گوید: حقوق دیپلماتیک شاخه‏ای از حقوق عمومی است که درباره اعمال و نظامات روابط خارجی دولت و نمایندگی او در خارج بحث می‏کند؛ یعنی هم از امور بین‏الملل و هم از نحوه اجرای آنها.21 و یا: حقوق دیپلماتیک مجموعه قواعدی است که نظام روابط سیاسی خارجی دولت‏ها بر آن استوار است.22

    منابع حقوق دیپلماتیک

    منابع حقوق دیپلماتیک در حقوق عرفی عبارتند از: معاهدات، عرف بین‏المللی، اصول کلی حقوق، آموزه، تصمیمات قضایی بین‏المللی و انصاف.23 با تصویب کنوانسیون‏های چهارگانه «وین» درباره روابط دیپلماتیک (1961)، روابط کنسولی (1963)، مأموریت‏های خاص (1969) و روابط نمایندگی دولت‏ها با سازمان‏های بین‏المللی (1975) توسط سازمان ملل متحد، حقوق دیپلماتیک عرفی به گونه‏ای سازمان یافته است که می‏توان گفت به حد کمال رسیده است.24

    منابع حقوق دیپلماتیک در اسلام عبارتند از: کتاب، سنّت، عرف، سیره عقلا و احکام حکومتی. نهاد حقوقی استیمان و حقوق اقلیت‏های دینی نیز از موضوعاتی هستند که می‏توان از آنها در تبیین حقوق دیپلماتیک استفاده کرد.25 عضویت کشورهای اسلامی در سازمان ملل متحد و کنوانسیون‏های چهارگانه «وین» درباره حقوق دیپلماتیک، زمینه توسعه روابط دیپلماسی و رعایت حقوق دیپلماتیک را بیش از پیش فراهم ساخته است. کشورهای اسلامی بر اساس اصل مقابله به مثل26 و اصل احترام به قراردادها ملزم به رعایت معاهدات و پیمان‏های بین‏المللی هستند.27

    علّامه طباطبائی در تفسیر شریف المیزان می‏نویسد: «اسلام بعد از آنکه عهد و پیمانی منعقد شد، حرمت عهد و پیمان و وجوب وفا به آن را به طور مطلق می‏داند، خواه آن کسی که پیمان بسته از پیمان متضرر شود، یا منتفع گردد. زیرا رعایت عدالت اجتماعی لازم‏تر و واجب‏تر از هرگونه نفع خصوصی یا شخصی است،... به جرئت سوگند یاد می‏کنم که این، یکی از تعالیم عالیه است که دین اسلام به منظور هدایت مردم به رعایت حکم فطرت انسانی و حفظ عدالت اجتماعی که رشته اجتماع انسانی جز بر پایه آن به نظم نمی‏آید، آورده و مظلمه استخدام و استثمار را لگدکوب کرده است.»28

    سابقه دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک

    دیپلماسی در تاریخ سیاسی جهان پیشینه‏ای دیرینه دارد.29 گرایش به قدرت و حفاظت از منافع و دستاوردها از یک‏سو، وحشت از جنگ و پیامدهای ناگوار آن از سوی دیگر، در ایجاد و توسعه روابط دیپلماسی تأثیرگذار بوده است.

    اسناد تاریخی ناظر به مذاکرات و مراوده‏های دیپلماتیکی میان آشور و بابل و ایران، شواهد دیپلماتیک میان دولت‏های فلسطین و فینیقی و سوری، مدارک مربوط به ارتباطات سیاسی و دیپلماتیک میان چین و ژاپن و نیز قوانین و نظام‏نامه‏های هند در زمینه روابط با دیگر دولت‏ها، بیانگر قدمت و اهمیت دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک در تنظیم روابط بین‏المللی است.

    اما یونان باستان در تاریخ دیپلماسی جایگاه خاصی دارد. واژگان دیپلماسی، دیپلماتیک و دیپلمات از ریشه یونانی «دیپلوما» اقتباس شده که در اصل به معنای صفحه یا هر برگ لوله یا تاشده است و معمولاً به سندی گفته می‏شد که به موجب آن، عنوان یا امتیازی به شخصی داده می‏شد. واژه «دیپلم» نیز به همین مناسبت در مدارک علمی به کار رفته است. یونانیان برای دیپلماسی اهمیت خاصی قائل بودند. هومر،متفکروشاعرمعروف‏یونان، قرن‏ها پیش از میلاد مسیح، درباره روابط دیپلماتیک سخن گفته است.

    رومیان، هرچند بر قدرت نظامی اعتماد بیشتر داشتند، اما در بسیاری از موارد برای حفظ موقعیت و گسترش قدرت از روش‏های محرمانه و چه بسا آمیخته با نیرنگ و فریب استفاده می‏کردند. امپراتوری بیزانس به دلیل روحیه بارز توسعه‏طلبی، همواره گرفتار جنگ و درگیری بوده است. از روش‏هایی را که در روابط دیپلماسی و سیاست خارجی خود به کار گرفته، با اصول و موازین انسانی و اخلاقی چندان سازگاری ندارد. این خط‏مشی در اروپای قرون وسطا نیز دنبال شد. کشورهای قدرت‏طلب برای دست‏یابی به امتیازات خاص و توسعه قدرت، از هیچ اقدامی دریغ نکردند.

    از قرن شانزدهم که دولت ـ کشور به مفهوم امروزی آن30 شکل گرفت، اندیشه برقراری سفارت دائم نیزپدیدار گشت. قواعد عرفی حاصل از ضرورت یا ادب و نزاکت به منظور تنظیم روابط دولت‏ها با سفیران و سفارتخانه‏های مقیم و ساماندهی روابط سفیران با یکدیگر، ایجاد گردید. به دلیل آنکه قواعد مزبور جنبه عام و جهانی نداشت، نمی‏توانست روابط دولت‏ها و سفیران را بر اساس اصول حقوقی مشترک تنظیم کند.

    در این برهه از تاریخ، توانایی سیاسی، قدرت نظامی و روابط خویشاوندی سلاطین، ملاک امتیازات به شمار می‏رفت. دولت‏ها بر اساس معیارهای مزبور ـ و نه اصول حقوقی ـ برای خود امتیازاتی قائل بودند. بخصوص سفیران کشورهای بزرگ، خود را نسبت به سفیران کشورهای دیگر برتر می‏پنداشتند و خواهان احترامات، تشریفات، مصونیت‏ها و معافیت‏های ویژه بودند. زیاده‏خواهی‏ها و توقعات نابجای بعضی از کشورها، در عمل موجب آشفتگی و چه بسا بحران بین‏المللی می‏گشت.

    به همین دلیل، اندیشه یکسان‏سازی معیارها و اصول دیپلماتیک به عنوان یک خواست جهانی مطرح شد و کوشش‏های فردی و دولتی در راستای تدوین حقوق دیپلماتیک آغاز گردید. حقوق‏دانان تلاش کردند تا قواعد معتبر و عرف‏های رایج بین‏المللی ناظر به نمایندگان و هیأت‏های دیپلماتیک را به صورت قانون تدوین نمایند. این اقدام به عنوان نقطه عطفی در تاریخ روابط دیپلماتیک، آثار و برکات فراوانی را به دنبال داشت. نظم و سامان‏دهی قواعد متفرق، شفافیت و قاطعیت مقررات، مبارزه با زیاده‏خواهی بعضی از کشورها، پیش‏گیری از تنش‏های بین‏المللی و در نهایت پاسخ‏دهی به نیازهای جامعه بین‏المللی در حوزه دیپلماتیک، از جمله فواید حرکت سازنده و پیشرو حقوق‏دانان در زمینه تدوین حقوق دیپلماتیک است.

    لوفور (Lefur)، نویسنده حقوقی نخستین طرح تدوین جزئی، حقوق دیپلماتیک را در قراردادهای کنگره «وستفالی» (1648) ارائه داد.31 سپس کنگره وین (1815) توسط هشت کشور بزرگ اروپایی برگزار و منجر به امضای «نظامنامه تقدم مأموران دیپلماتیک» گردید. کنواسیون وین، هرچند از لحاظ طبقه‏بندی نمایندگان دیپلماتیک و تعیین موقعیت آنان دارای اهمیت می‏باشد، اما بسیاری از موضوعات حقوق دیپلماتیک، مانند برقراری روابط دیپلماتیک، تأسیس سفارتخانه‏ها، آغاز و پایان مأموریت دیپلمات‏ها، مزایا و مصونیت‏ها و معافیت‏های دیپلماتیک و نظایر آن، در این کنوانسیون اصلاً مورد اشاره قرار نگرفت.32

    اقدامات اساسی را در این زمینه کمیسیون حقوق بین‏الملل سازمان ملل متحد انجام داده است.33 تدوین و تصویب کنوانسیون‏های چهارگانه وین درباره روابط دیپلماتیک (1961)، روابط کنسولی (1963)، مأموریت‏های خاص (1969) و روابط نمایندگی دولت‏ها با سازمان‏های بین‏المللی (1975) از نتایج کوشش‏های سازمان ملل متحد در راستای تکمیل حقوق دیپلماتیک می‏باشد. با تدوین کنوانسیون‏های مزبور، می‏توان گفت: تلاش‏های سازمان ملل متحد، موفقیت‏آمیز و رضایت‏بخش می‏باشد و حقوق دیپلماتیک به تکامل رسیده است.

    با وجود این، بعضی مدعی‏اند که در دوران معاصر، سیاست فریب و نیرنگ در روابط خارجی و دیپلماسی غربیان عمق بیشتری یافته است.34

    آنچه که در این‏گونه بررسی‏ها باید مورد تأمّل قرار بگیرد، این نکته است: عده‏ای همواره تلاش کرده‏اند تا پیدایش و گسترش فرهنگ و تمدن و آثار آن را محصول تلاش غرب و متفکران غربی معرفی کنند. در بررسی سابقه دیپلماسی و تدوین حقوق دیپلماتیک نیز همین شیوه را پیموده‏اند. البته اختصاص دادن دیپلماسی به غرب و تمدن غربی، آن هم به مفهومی که در سیاست بین‏الملل معاصر، به ویژه در روابط کشورهای مقتدر با کشورهای جهان سوم‏شاهدآن‏هستیم،نه‏تنهاموجب افتخار نیست، بلکه از نقاط منفی فرهنگ غرب به شمار می‏رود.

    اگر تاریخ را منصفانه بررسی کنیم، شواهد و قرائن تاریخی نشان می‏دهد که مشرق زمین (سرزمین انبیای الهی) خاستگاه واقعی فرهنگ و تمدن به شمار می‏رود. تلاش‏های بی‏وقفه و خستگی‏ناپذیر پیامبران الهی در فرهنگ‏سازی و ایجاد تمدن و نیز اصلاح و توسعه آن، بر هیچ پژوهشگر منصفی پوشیده نیست.

    تاریخ تحولات دیپلماسی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اسناد و مدارک مربوط به روابط دیپلماتیک نشان می‏دهد که مشرق زمین در این زمینه نیز پیشگام است. مراوده‏ها و ارتباطات دیپلماسی در شرق همواره وجود داشته است. ظهور اسلام و روش‏های حکیمانه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در زمینه روابط بین‏الملل نقطه عطفی در تاریخ تحولات دیپلماسی جهان به شمار می‏رود. حقیقتی که بسیاری از متفکران و مورخان دیپلماسی، از بیان آن غفلت و یا تغافل ورزیده‏اند.

    دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک در اسلام

    با توجه به این حقیقت که اسلام دین جهانی است و هدایت انسان‏ها به سوی حق رسالت اصلی این دین مبین به شمار می‏رود،35 روابط دیپلماسی و حقوق دیپلماتیک در نظام حقوقی اسلام جایگاه خاصی می‏یابد؛ چراکه به مقتضای حکمت، دیپلماسی فعال و حکیمانه پیش‏شرط دعوت و هدایت است.

    ما بر این باوریم که خداوند حکیم نخستین آموزگار بشر در زمینه سفارت و روابط دیپلماسی است. به بیان دیگر، سفارت و اصل دیپلماسی از مهم‏ترین آموزه‏های دینی به شمار می‏رود. خداوند سبحان در راستای هدایت بشر و ایجاد رابطه با اشرف مخلوقات (انسان) سفیرانی را فرستاد و فن مذاکره و دیپلماسی را به بهترین وجه به آنان آموخت: «با حکمت و اندرز نیکو به سوی راه پروردگار دعوت نما، و به آنها به طریقی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن»36 تا روابط اجتماعی و بین‏المللی بشر را تنظیم و انسان‏ها را به زندگی انسانی و عدالت اجتماعی هدایت کنند. انجام چنین رسالتی عظیم جز با دیپلماسی فعال و حکیمانه امکان‏پذیر نیست.

    بدون شک، پیامبران به عنوان سفیران الهی در ایجاد تمدن، توسعه روابط اجتماعی و بین‏المللی و ترویج فرهنگ عدالت‏خواهی نقش عظیم و برجسته‏ای ایفا کرده‏اند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛37 به راستی (ما) پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرستادیم تا مردم به عدالت قیام کنند.

    قرآن کریم پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را رسول رحمت معرفی می‏کند38 و مهربانی و دلسوزی را از مهم‏ترین ویژگی های او برمی‏شمارد.39 ابلاغ پیام خدا،40 تعلیم و تربیت انسان‏ها،41 حل و فصل اختلافات،42 انذار و تبشیر43 و اتمام حجت،44 رسالت اصلی آخرین سفیر الهی است. منظور از دیپلماسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فعالیت‏ها و اقداماتی است که ایشان در جایگاه رئیس حکومت اسلامی و سفیران برگزیده او در راستای انجام وظایف سیاسی دولت اسلامی، تحقق بخشیدن به خط‏مشی‏های کلی اسلام در عرصه روابط بین‏الملل انجام داده‏اند. در حقیقت، اهداف عالی و خطوط کلی سیاست اسلام و منافع امت اسلامی بود که دیپلماسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را معین می‏کرد و جهت می‏بخشید.45

    اگر دیپلماسی را هنر مذاکره و یک وسیله کاربردی در راستای نیل به اهداف بدانیم، دیپلماسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهمی‏تواند الگوی برتر در این زمینه باشد. چون شیوه‏های حضرت بر جهان‏بینی واقع‏بینانه و اصول و ارزش‏های انسانی متکی بوده و خاستگاه الهی دارد. در واقع، زیربنای دیپلماسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رساندن پیام انسان‏ساز وحی به همه ملت‏ها در همه زمان‏هاست.46 هدف اسلام رساندن انسان به کمال واقعی و ایجاد حکومت واحد جهانی بر اساس قسط و عدل می‏باشد.47 پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهتلاش کرد از طریق تبلیغ اصول و احکام اسلامی جامعه بشری را به وحدت،48 تعاون،49 تفاهم50 و زندگی بر اساس مشترکات، هدایت نموده و انسان‏ها را از ظلم و تعدی به همدیگر باز دارد.

    «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛51 بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.

    از منابع تاریخی استفاده می‏شود که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پس از نزول آیه مزبور نامه‏های متعددی برای زمام‏داران بزرگ آن عصر فرستاد و در بخشی از نامه‏ها بخصوص روی آیه فوق تأکید ورزیده است.52

    دیپلماسی در حکومت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، آخرین سفیر الهی تجلّی خاصی دارد. تاریخ، نمونه‏هایی از رفتار دیپلماسی حضرت را ثبت کرده است. ایشان در مدت حکومت خویش، سفیران متعددی را نزد سران دیگر کشورها فرستاده و سفیرانی را از کشورهای دیگر به حضور پذیرفته است. در اعزام و یا پذیرش سفیر نیز تشریفات خاصی را رعایت می‏کرده است. بدون شک، سیره آن حضرت در زمینه روابط بین‏الملل و حقوق دیپلماتیک، شامل نکات ارزنده و الهام‏بخش می‏باشد.

    لازم است بدانیم اثر مکتوب با عنوان مشخص درباره دیپلماسی مسلمانان بسیار اندک است. تنها اثر معروف در این زمینه کتاب رسل الملوک و من یصلح للرسالة و اسفارة نوشته ابن الفراء است که در اواخر قرن سوم هجری (نهم میلادی) نوشته شده و توسط صلاح‏الدین منجد تصحیح و در سال 1947 در قاهره منتشر گردیده است. در سال 1363 توسط پرویز اتابکی به فارسی ترجمه شده است. اما شواهد و مدارک موجود در منابع اسلامی و کتاب‏های تاریخی، به نحو مطلوب بیانگر اهتمام اسلام و مسلمانان نسبت به این موضوع می‏باشد. تاریخ سفارت و روابط دیپلماسی مسلمانان در چند مرحله قابل بررسی است.

    1. عصر رسالت

    پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آخرین سفیر آسمانی است. سیره ایشان در زمینه دیپلماسی بسیار آموزنده است. در تاریخ دیپلماسی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از سفیران زیادی نام برده شده که هریک از آنها برای انجام مأموریتی اعزام شده‏اند. از آن جمله می‏توان سفارت سیاسی ـ نظامی امام علی علیه‏السلام در یمن، عروه‏بن مسعود در مکه، معاذ بن جبل در یمن، عبداللّه بن حزافه در ایران، خاطب بن ابی‏بلعه در مصر، دحیه‏بن خلیفه کلبی در روم، عمرو بن امیه در حبشه، شجاع‏بن وهب در دمشق و سلیط بن عمرو در یمامه را نام برد.53

    یکی از حقوق‏دانان مسلمان معتقد است: نخستین سفیر پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فردی غیرمسلمان به نام عمرو بن امیة الضمری می‏باشد. تعدادی از مسلمانان به دستور پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به کشور حبشه هجرت کردند. کفار قریش تلاش داشتند تا آنان را به مکه برگردانند. آن حضرت در سال دوم هجری عمرو را نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستاد تا به وسیله اطلاع‏رسانی شفاف، توطئه قریشیان را در خصوص برگرداندن مسلمانان پناهنده خنثی نماید.54

    الف. نامه‏ها و سفیران پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مدت حکومت ده‏ساله خویش اقدامات بسیار سازنده‏ای در عرصه روابط بین‏الملل انجام داد. ارسال نامه‏ها و اعزام سفیران متعدد از سوی ایشان به دیگر کشورها نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی جهان به شمار می‏رود.

    برخی از مورخان تعداد نامه‏های پیامبر به سران قبایل و رؤسای مذاهب و دولت‏ها را بیش از سیصد مورد ذکر کرده‏اند.55 مطابق نوشته ابن سعد در طبقات، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آغاز سال هفتم هجرت، در یک روز شش نامه به کشورهای بزرگ جهان، از جمله ایران و روم فرستاد.56 نامه‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهاز نظر محتوا، بلاغت و آداب سیاسی شایان توجه است.57 سفیران اعزامی حضرت از جانب همه پادشاهان (قیصر روم، حارث بن ابی‏شمر پادشاه غسان، مقوقس پادشاه مصر و نجاشی شاه حبشه) به جز خسرو پرویز، امپراتور ایران، مورد استقبال و تجلیل قرار گرفتند.58

    نکته حائز اهمیت آنکه سفیران اعزامی از سوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهاین توانایی را داشتند که به زبان کشور میزبان سخن بگویند.59 آشنایی مسلمانان به زبان‏های گوناگون از عجایب آن دوران و نشانگر اهتمام پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهنسبت به مسئله دیپلماسی و ایجاد روابط دیپلماتیک با دیگر جوامع است.

    بدون شک، ارسال پیام‏ها و چگونگی تعامل سفیران اسلام با سران دیگر جوامع، از نوادر تاریخ است. سیره آن حضرت در ایجاد روابط حسنه و دیپلماسی پایدار و ماندگار می‏تواند الهام‏بخش کشورهای اسلامی باشد. چنان‏که در دیپلماسی معاصر نیز پیام‏هایی که میان سران کشورها مبادله می‏شود، در هماهنگی سیاست جهانی و تنش‏زدایی بین‏المللی، نقش بسیار تعیین‏کننده و سازنده دارد.

    ب. وفود یا هیأت‏های نمایندگی: در حکومت نبوی، پذیرش سفیران توأم با آداب و تشریفات خاص صورت می‏گرفت. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهسفیران خارجی را در مسجد بزرگ مدینه ـ در جایی که معروف به «اسطوانة الوفود» (ستون سفیران) بوده و هنوز هم باقی است ـ به حضور می‏پذیرفت. تعداد هفتاد و یک نمونه از وفود (هیأت‏های نمایندگی) در دوران رسالت و چگونگی مذاکرات و اهداف آنها به ثبت رسیده است.60 هیأت‏های نمایندگی در سال نهم هجری به گونه‏ای افزایش یافت که سیره‏نویسان آن را «عام الوفود» نامیدند.

    مهم‏ترین محورهای مذاکرات وفود عبارت بودند از:

    ـ ملاقات با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و تحقیق درباره اسلام؛

    ـ عقد قراردادهای صلح (دوجانبه یا چندجانبه)؛

    ـ درخواست کمک‏های اقتصادی؛

    ـ واگذاری صلاحیت اداره مناطق به بعضی از رؤسای قبایل در صورت صلاحدید؛

    ـ پیمان بی‏طرفی و پرهیز از شرکت در اقدامات خصمانه علیه مسلمانان؛

    ـ پذیرش حاکمیت جدید که در رهبری پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهتجلّی یافته بود.61

    ج. آداب پذیرش سفیران: پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با سفیران اعزامی جوامع دیگر رفتار حسنه و نیکی داشتند. آنان در مدت مأموریتشان از احترام و مصونیت کامل برخوردار بودند و می‏توانستند بی‏هیچ محدودیتی پیامشان را ابلاغ کنند.

    پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و هیأت‏همراه‏درمراسم‏پذیرش‏سفیران، لباس خوب بر تن می‏کردند و از آنان به طور رسمی استقبال می‏نمودند. دارالضیفان (مهمان‏سرا) مخصوص پذیرایی سفیران وجود داشت و با سفیران با توجه به موقعیت شخصی و مقام اعزام‏کننده آنها رفتار می‏کردند.

    دادن هدایا به سفیران، امری بود که جزء تشریفات به شمار می‏رفت. تاریخ نمونه‏هایی از اعطای هدایا توسط پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهرا ثبت کرده است.

    پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به سفیر فروه‏بن عمرو جذامی عامل قیصر در عمان که حامل هدیه‏ای همراه با خبر اسلام آوردن فروه بود، پانصد درهم هدیه داد.62 همچنین قاصد باذان عامل کسری در یمن را مورد لطف قرار داد و کمربندی به وی اهدا کرد که در آن طلا و نقره به کار رفته بود. از آن پس مردم او را «ذوالمفخره» (صاحب کمربند) می‏گفتند.63

    نقل شده که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در هنگام رحلت وصیت کرد که جانشینان او نیز، این سیره را ادامه بدهند و به سفیران هدایایی بدهند. هرگاه سفیران مسلمان هدایایی دریافت می‏کردند، به بیت‏المال تعلّق می‏گرفت.64

    د. آثار دیپلماسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: آثار عمده دیپلماسی حکیمانه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پس از رحلت ایشان، در دوران خلفا به بار نشست. سقوط امپراتوری روم در عقب‏نشینی هرقل (از مناطق شام) و فروپاشی امپراتوری ایران بازتاب سیاستی است که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهاز سال ششم هجری در زمینه توسعه روابط بین‏الملل و گسترش سیاست دیپلماسی اتخاذ نمود.

    فتوحات مسلمانان در عصر خلفا، عنوانی است که مورخان به آثار سیاسی و بازتاب روابط بین‏المللی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله داده‏اند. در واقع، ظهور قدرتمند اسلام در عرصه جهانی در آن دوران قدرت‏ها را واداشت تا به این واقعیت تن در دهند که قدرت به حکومت جدید، مکتب نوپا و ملت تازه‏ای انتقال یافته است.65

    سقوط سلطنت هفت‏صد ساله قیصر روم، آزادی سرزمین‏های عراق و ایران به دست لشکر فاتح اسلام و سقوط قدرت ساسانی و تاج و تخت کیانی و انزوای امپراتوری روم در مدت کوتاه، آثار شیوه حکیمانه‏ای است که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در زمینه روابط بین‏المللی اتخاذ کرده بود.66

    2. دوران پس از رسالت

    روابط دیپلماسی جامعه اسلامی در دوران پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهبسیار کمرنگ ادامه یافت. از جمله نقل شده که در دوران ابوبکر سفیری از جانب قیصر روم آمد، اما از محتوای مأموریت او اطلاعی در دست نیست.67 همچنین در زمان خلیفه دوم سفیرانی از جانب قیصر روم به مدینه آمدند.68

    در زمان بیعت با امام علی علیه‏السلام، نمایندگانی از عراق و مصر حضور داشته‏اند که خود بیانگر تداوم دیپلماسی صدر اسلام است.69 واقعیت این است که مدت پنج سال خلافت امیرمؤمنان علیه‏السلام چنان درگیر جنگ‏های تحمیلی (جمل، صفین و نهروان) گردید، که فرصتی برای فتوحات اسلامی و توسعه روابط دیپلماتیک باقی نگذاشت.70 در یک جمع‏بندی می‏توان گفت که در دوران خلفا، از تحرک پویا و ابتکار فعال پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در عرصه روابط بین‏المللی و دیپلماسی اسلام خبری نیست. چون هر یک از خلفا در مدت زمام‏داری‏شان، بیشتر درگیر مشکلات و شورش‏های داخلی گردیدند.

    با تشکیل دولت اموی نیز، سفیرانی بین دمشق و بیزانس رفت و آمد داشتند. با پیش‏روی اسلام به سوی شرق، هشام‏بن عبدالملک خلیفه اموی، در سال 108 هجری سفیری به نام سلیمان نزد هسان تسونگ امپراتور چین اعزام داشت. از این‏رو، روابط بین اعراب و چین گسترش یافت، بخصوص در دوره عباسیان هنگامی که آنان لشکری به چین فرستادند تا پادشاه چین را در برابر رقیب وی یاری دهند. در دوران فاطمیون مصر و به ویژه در زمان المستنصرباللّه سفیران روم برای توسعه روابط بازرگانی به آن کشور آمدند؛ چراکه مصر کشوری مهم بود و رومی‏ها بدان علاقه داشتند. این روابطْ توسعه یافت و مصر دولت بزرگی شد؛ به گونه‏ای که گفته شد: در یک نوبت،14سفیرازکشورهای‏گوناگون‏درقاهره‏گردآمدند.71

    در دوره عباسیان عهدنامه‏های متعددی بین حکومت عباسی و امپراتور روم شرقی و دیگران به امضا رسیده است. مسعودی از دوران هارون‏الرشید تا زمان خودش، از انعقاد دوازده عهدنامه میان کشور اسلامی و دیگر کشورها نام می‏برد.72 البته سیاست بین‏المللی دولت‏های اسلامی و دیپلماسی جهان اسلام در دوران پس از رسالت نیازمند بحث و بررسی است که در فرصت مناسب باید به آن پرداخته شود.

    3. تأسیس سفارت دائم

    در گذشته سفارت حالت موقت داشت. دولت‏ها برای انجام هر مأموریتی شخص یا هیأتی را به عنوان سفیر اعزام می‏کردند. رشد تمدن و گسترش روابط بین‏المللی به تدریج ضرورت تأسیس سفارت و نمایندگی نسبتا دائمی کشورها را ایجاب کرد. از نظر تاریخی، در خصوص جایگزینی سفیر دائم به جای سفیر موقت، دیدگاه‏های متفاوتی وجود دارد.

    برخی از نویسندگان معتقدند: غربیان اندیشه فرستادن کنسول را از مسلمانان آموخته‏اند؛ زیرا در جنگ‏های صلیبی مسلمانان به موجب پیمان‏های خاصی، حق تعیین کنسولی را به منظور رسیدگی به امور شخصی اتباع بیگانه به رسمیت شناخته بودند، که به تدریج تحت عنوان «کاپیتولاسیون»73 در عرصه بین‏الملل مطرح شد. در این مسئله که شناسایی حق کنسولی بیگانگان از ابتکارات دولت عثمانی می‏باشد، همه اتفاق نظر دارند. به اعتراف مورخان ایتالیایی، در سال 1453م با فتح قسطنطنیه چنین حقی از سوی دولت عثمانی برای اتباع بیگانه به رسمیت شناخته شد. با انعقاد قرارداد 1535 و 1637 بین عثمانی و فرانسه و انعقاد قرارداد 1675 بین عثمانی و انگلستان و سرانجام در سال 1740م، این معاهده کامل شد.74 البته ما درصدد ارزیابی معایب کاپیتولاسیون و رفتار ساده‏لوحانه عثمانی‏هانیستیم، ولی‏نکته‏ای که در اینجا قابل توجه‏است‏که‏اصل‏ابتکارشناسایی‏حق‏کنسولی‏برای‏بیگانگان می‏باشد که توسط دولت عثمانی انجام گرفته است.

    نکته‏ای که در سیر تحول روابط دیپلماسی جامعه اسلامی شایان توجه است، تقدم زمانی جامعه اسلامی در این زمینه و حتی ابتکار جایگزینی سفیر دائم به جای سفیر موقت می‏باشد.

    4. وظایف سفیران

    سفیران و دیپلمات‏های سیاسی در مدت مأموریتشان (دائم یا موقت) تجلّی قدرت، نماد استقلال، الگوی حاکمیت ملی و در یک کلام نماینده کشور فرستنده به شمار می‏روند. با توجه به اهمیت روابط دیپلماسی، کشورهای اسلامی در این زمینه، نکاتی را رعایت می‏کردند که بسیار آموزنده و جالب به نظر می‏رسد.

    خلیفه یا سلطان کشور اسلامی، سفیرانشان (نمایندگانشان) را معمولاً از میان معتمدانی دارای صفات ذیل انتخاب می‏کردند: حیثیت و شهرت علمی، کفایت و چابکی، ارزش و اطمینان، قیافه و سیما، ساختمان بدنی و تناسب اندام و زیبایی‏های صوری، غیرتمندی و حضور ذهن. چون اغلبْ شخص واحدی با ویژگی‏های لازم کمتر پیدا می‏شد، هیأتی را مرکب از دو یا سه نفر به عنوان سفیر می‏فرستادند: یکی مرد شمشیر، دیگری مرد دانش و سوم‏فردی‏مستشار(دبیر)که‏سمت‏منشی‏گری‏هیأت‏راداشت.75

    آنان همان‏گونه که نقش مهم و وظایف حساسی بر عهده دارند، از مزایا و مصونیت‏هایی نیز برخوردارند که به طور اجمال به آنها اشاره می‏کنیم.

    1. نسبت به کشور پذیرنده: وظایف سفیران و دیپلمات‏ها در قبال کشور میزبان، محدودتر از وظایفشان در برابر کشور متبوع خود است؛ زیرا در ارتباط با کشور میزبان، بیشتر حقوق سفیران و دیپلمات‏ها مطرح است، نه وظایف آنان. اما در عین حال، آنها در برابر کشور میزبان نیز مسئولیت‏هایی دارند؛ از جمله آنها رعایت قوانین داخلی و احترام به آداب و رسوم کشور میزبان و عدم همکاری با گروه‏های مخالف آن را می‏توان نام برد. در مجموع، نمایندگان سیاسی باید از ارتکاب اعمالی که موجب هتک حرمت و بی‏اعتنایی به عقاید مذهبی، سیاسی، سنّت‏ها و ارزش‏های ملی کشور میزبان است، بپرهیزند.76

    2. نسبت به کشور فرستنده: سفیران اعزامی از سوی مسلمانان، اعتبارنامه رسمی داشتند و مکلف بودند آنها را به رؤسای دولت کشور میزبان تسلیم کنند. مأموریت آنان که در ابلاغ پیام بدان تصریح می‏شد، گاهی مشتمل بر اظهارات کلی و عمومی بود و از این حکایت داشت که اطلاعات محرمانه، شفاها به وسیله هیأت اعزامی ارائه خواهد شد.77

    از زمان پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سفیران برای مقاصد دینی، سیاسی و مانند آن به اطراف فرستاده می‏شدند. مطابق اظهار مورخان اسلام، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهسفیرانی به روم شرقی، ایران، مصر و حبشه فرستاد.78 هرچند سفیران مسلمان برای امور مهم و اهداف گوناگونی فرستاده می‏شدند؛ مثلاً، پیش از شروع جنگ برای اتمام حجت یا پس از وقوع جنگ برای از بین بردن آثار آن (مانند انعقاد صلح و مبادله اسیران) اعزام می‏شدند، اما وظیفه اصلی آنان تبلیغ اسلام و دعوت اسلامی بود.

    یکی از نویسندگان، وظایف سفیران را تحت عنوان «مقاصد دیپلماسی قدیم در اسلام» به طور کلی در عناوین ذیل خلاصه کرده و توضیح داده است: بازخرید اسیران، جمع‏آوری اطلاعات برای دولت متبوع، بازرگانی، شادباش و تسلیت گفتن، تلاش برای سازش و رفع اختلاف، اقدامات لازم برای ترک مخاصمه و برقراری صلح، خواستگاری در ازدواج‏های سیاسی، حمل هدایا، درخواست سرباز و کمک نظامی.79

    وظایفی که برای سفیران در دیپلماسی جهان اسلام معمول بوده، اگر با ماده سوم کنوانسیون 1961 وین درباره حقوق دیپلماتیک80 که وظایف مأموران دیپلماتیک را بیان کرده، مقایسه کنیم، واقع‏نگری و توجه اسلام به روابط دیپلماسی به خوبی مشخص می‏شود.

    بر اساس ماده سوم کنواسیون وین 1969، وظایف نمایندگی دیپلماتیک عبارتند از:

    الف. نمایندگی دولت فرستنده نزد دولت پذیرنده؛

    ب. حفظ منافع دولت فرستنده و اتباع آن در دولت پذیرنده تا حدی که در حقوق بین‏الملل پذیرفته شده است.

    ج. مذاکره با حکومت دولت پذیرنده؛

    د. تحقیق اوضاع و سیر وقایع در دولت پذیرنده، با استفاده از تمام وسایل قانونی و گزارش آن به حکومت دولت فرستنده؛

    ه . بسط روابط دوستانه و توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی و علمی بین دولت فرستنده و دولت پذیرنده.

    مصونیت سفیران

    چنان‏که اشاره کردیم مسئله سفارت در اسلام جایگاه ویژه‏ای دارد. خداوند نخستین بنیانگذار سفارت است. او پیامبرانش را به عنوان سفیر به سوی بندگانش فرستاده است. به همین دلیل، سفارت در حکومت نبوی نیز اهمیت خاصی داشته است؛ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلههمزمان با تأسیس حکومت، به دیپلماسی فعال در برقراری روابط و ارسال سفیر نزد سران کشورهای دیگر همت گماشت. البته در آن زمان چون روابط دیپلماسی و اعزام سفیران به صورت موقت بود، طبعا وظایف و مزایای آنها نیز چندان گسترده نبود. به هر حال، دیپلماسی وسیله‏ای بود که در پناه آن تماس رسمی بین مقامات اسلامی و غیر آن امکان‏پذیر می‏شد.

    با مراجعه به منابع اسلامی و کتب معتبر تاریخی، این واقعیت روشن می‏گردد که سفیران و دیپلمات‏ها در جوامع اسلامی، از آزادی و احترام خاصی برخوردار بوده‏اند. بخصوص در عصر رسالت که نمونه‏هایی از آن را متذکر شدیم. مسلمانان در مراسم استقبال از سفیران دیگر کشورها رفتار ویژه‏ای داشتند. مهمان‏داران (افرادی که مأمور پذیرایی از آنها می‏شدند) وظیفه داشتند مصالح اسلامی را رعایت کنند و نیرو و قدرت، شوکت و عظمت، شدت و حمیت، تعصب و اتفاق کلمه، وظیفه‏شناسی و علاقه‏مندی مسلمانان را به حفظ نظام مملکت، به سفیران و هیأت همراه نشان دهند.81 اکنون به مزایا و مصونیت‏های سفیران از دیدگاه اسلام اشاره می‏کنیم:

    1. مصونیت شخصی: سفیران و هیأت همراه، از مصونیت شخصی کامل برخوردارند و باید از تعرض و بدرفتاری با آنان اجتناب شود. در تاریخ اسلام می‏خوانیم حتی در مواردی که سفیر یا فرستاده‏ای خارج از محدوده وظیفه‏شان عمل کرده‏اند، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اجازه تعرض به آنان را نداده است. در این‏باره فرستادگان مسیلمه کذاب، مثال خوبی است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در برابر عمل ناشایست آنها فرمود: «لو لا أن الّرسل لاتقتل لضربت اعناقکما»؛82 اگر این حکم نبود که سفیران را نمی‏توان کشت، شما را گردن می‏زدم.

    همچنین رفتار محبت‏آمیز و توأم با گذشت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهدر انعقاد صلح حدیبیه،83 و نیز استقبال گرم از نمایندگان مسیحیان نجران، شواهد دیگری در این خصوص می‏تواند باشد.84

    2. آزادی مذهبی: در دیپلماسی اسلام، سفیران برای انجام نیایش و مراسم دینی کاملاً آزادند. پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به هیأت نمایندگی مسیحیان نجران اجازه داد که حتی در مسجدالنبی آیین مذهبی خود را برپا دارند. مورخان انجام نیایش آنان را که آزادانه صورت پذیرفته است، حادثه‏ای عجیب می‏دانند.85

    نویسنده کتاب سنن موارد متعددی را ذکر می‏کند؛ از جمله اهالی مکّه پس از جنگ بدر، ابورافع را برای مذاکره و ملاقات با پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهدرباره آزادی اسیران قریش به مدینه فرستاد. نامبرده وقتی به مدینه آمد، اسلام آورد و نمی‏خواست به مکه برگردد. حضرت فرمود: «من نقض تعهد نمی‏کنم و نیز سفیران را توقیف نمی‏کنم. بنابراین برگرد! چنانچه تمایل به بازگشت داشتی، می‏توانی بعدا به مدینه مراجعت کنی.» ابورافع به توصیه آن حضرت عمل کرد.86

    3. معافیت از پرداخت عوارض: براساس شواهد تاریخی، اموال سفیران از پرداخت عوارض معاف بوده است؛ البته به شرط عمل متقابل دولت‏های متبوع آنان. به نقل یکی از نویسندگان، اگر کشورهای خارجی فرستادگان مسلمان را از عوارض گمرکی و دیگر مالیات‏ها معاف کنند، فرستادگان آن کشور نیز همان امتیاز را در سرزمین اسلامی خواهند داشت. در غیر این صورت تصمیم با دولت اسلامی است؛ یعنی اگر بخواهد، آنان نیز مانند مسافران خارجی، به پرداخت عوارض معمول ملزم خواهند بود.87

    این‏گونه رفتار متقابل، ممکن بود درباره شخص سفیر هم اعمال شود؛ مثلاً، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نماینده تام‏الاختیار مکه را تا زمان بازگشت سالم سفیر مسلمانان (که در مکه توقیف شده بود) به حدیبیه (اردوگاه پیامبر) در توقیف نگه داشت. ممکن بود فرستادگان در مواردی، بازداشت یا زندانی شوند.88

    مسلمانان در این زمینه با احتیاط عمل می‏کردند. در گذشته و بخصوص در اروپا، جاسوسی نخستین هدف دیپلماسی به شمار می‏رفته است. از این‏رو، مسلمانان از سفیران بیمناک بودند و مردم را از معاشرت با آنان منع می‏کردند تا اخبار به آنان نرسد.89

    ابویوسف در زمینه مصونیت سفیران چنین نوشته است:

    اگر والیان با فرد بیگانه‏ای ملاقات کنند، او ادعا کند که فرستاده فلان پادشاه به سوی سلطان عرب است و این نامه اوست،... کسی حق تعرض به اموال او را ندارد، اموالی را که به قصد تجارت آورده مالیات دارد والاّ مالیات ندارد... و چنانچه مسلمانان در دریا به کشتی که از آن مشرکان است برخورد کند و اهل کشتی ادعا کنند که فرستاده فلان حاکم هستند و نامه‏ای در این خصوص ارائه نمایند، بر والی لازم است که آنها را به سوی رهبر مسلمانان بفرستد و در صورتی که دروغ گفته باشند، رهبر درباره آنان تصمیم می‏گیرد.90

    نتیجه‏گیری

    نتیجه بحث حاضر را چنین می‏توان فهرست کرد:

    1. نهاد حقوقی سفارت و دیپلماسی از آموزه‏های دینی است. خداوند سبحان نخستین باب سفارت را گشوده است. پیامبران، سفیران اعزامی پروردگار و کتاب‏های آسمانی حاوی پیام‏های خداوند به سوی همه انسان‏هاست.

    2. اسلام، دین جهانی است و هدف آن دعوت همه انسان‏ها به توحید و یکتاپرستی و تحقق عدالت در گستره جهان می‏باشد، لازمه انجام این رسالت جهانی، ایجاد روابط دوستانه و رفتار حکیمانه و داشتن دیپلماسی فعال با دیگر جوامع است.

    3. نقش اسلام در حوزه دیپلماسی بسیار برجسته است. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به عنوان آخرین سفیر الهی در این زمینه اقدامات ارزنده‏ای انجام داده است. دیپلماسی فعال ایشان از نوادر تاریخ روابط بین‏الملل به شمار می‏رود. ارسال نامه‏ها و اعزام سفیران به نزد سران کشورهای دیگر و بخصوص امپراتوری‏های بزرگ آن زمان، اعجاب‏برانگیز است. سیره پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در زمینه دیپلماسی، چگونگی فرستادن و پذیرفتن سفیران و رعایت حقوق دیپلماتیک می‏تواند الهام‏بخش باشد.

    4. اصل احترام به سفیران و دیپلمات‏ها و مصونیت آنان در نظام حقوقی اسلام، از اهمیت خاصی برخوردار می‏باشد. تاریخ روابط بین‏الملل به خوبی نشانگر اهتمام مسلمانان به امر سفارت و روابط دیپلماسی است. مسلمانان قرن‏ها زودتر از غربیان به تدوین حقوق دیپلماتیک و رعایت آن اهتمام ورزیده‏اند. قرائن و شواهد تاریخی نشان می‏دهد که تأسیس سفارت دائم نیز از ابتکارات مسلمانان است.

    البته حقوق دیپلماتیک جدید با قدیم از لحاظ کمّی و کیفی تفاوت‏هایی دارد؛ در گذشته، به دلیل موقت بودن مأموریت‏های دیپلماسی، ناگزیر حقوق سفیران نیز محدود بوده است. در دوران معاصر، سفارت حالت دائمی پیدا کرده و سفارتخانه هر کشوری بخشی از سرزمین آن کشور به شمار می‏رود، هرچند که تأمین امنیت آن به عهده کشور میزبان است. اعضای سفارت‏خانه و هیأت دیپلماتیک نیز متفاوت از گذشته است. در دوران معاصر، کشورها آزادی عمل بیشتری برای سفارت‏خانه‏ها قائلند.

    هرچند به تناسب پیچیدگی و گسترش روابط بین‏الملل، حقوق دیپلماتیک نیز تکامل یافته است، اما با توجه به ویژگی جهانی بودن اسلام و نقش دیپلماسی فعال در پیشرفت اهداف والای این دین مبین، محدودیتی خاصی نسبت به گسترش روابط دیپلماتیک وجود ندارد.

    در مجموع کشورهایی که بر اساس اصل همزیستی مسالمت‏آمیز، اقدام به تأسیس سفارتخانه می‏کنند، یا به وسیله عضویت در سازمان‏های بین‏المللی و یا انعقاد قراردادهای تجاری، اقتصادی، فرهنگی تعهداتی را نسبت به یکدیگر می‏پذیرند، باید طبق آنها رفتار نمایند. این مقتضای اصل احترام به قراردادها و اصل مقابله به مثل و عرف بین‏المللی است.


    • پى نوشت ها
      1 کارشناس ارشد حقوق بین‏الملل، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. تاریخ دریافت: 11/8/87 ـ تاریخ پذیرش: 22/10/87.
      2 . Apostle.
      3 ـ محمّدجعفر جعفرى لنگرودى، مبسوط در ترمینولوژى حقوق، 1381، ج 3، ص 2047.
      4 ـ تکویر: 19 / هود: 77و81 / عنکبوت: 31/ مرسلات:1/ زخرف: 80.
      5 ـ بقره: 119 و 151 / نساء: 165 / مائده: 19 / ابراهیم: 4 / انبیاء: 107 / احزاب: 45 و 46 / مزمّل: 15و16 / آل‏عمران: 144 / مائده: 67 / انعام: 48.
      6 ـ ر.ک. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن الکریم، 1427، ص 352ـ353.
      7  Embassage.
      8  Ambassador.
      9 ـ بهمن آقایى، فرهنگ حقوقى بهمن، 1382، ص 68.
      10 ـ راغب اصفهانى، مفردات، ص 412، واژه «سفر».
      11 ـ محمّدجعفر جعفرى لنگرودى، مبسوط در ترمینولوژى حقوق، 1367، ص 2173.
      12 ـ بهمن آقایى، فرهنگ حقوقى بهمن، ص 308.
      13 ـ همان، ص 420.
      14 ـ مهدى نوروزى خیابانى، فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسى، 1376، ص 80.
      15 ـ محمّدجعفر جعفرى لنگرودى، مبسوط در ترمینولوژى حقوق، ج 3، ص 1968.
      16 ـ جواد صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولى، 1376، ص 4.
      17  Diplomatic relations.
      18 ـ بهمن آقایى، فرهنگ حقوقى بهمن، ص 421.
      19 ـ على آقابخشى، فرهنگ علوم سیاسى، 1366، ص 86.
      20  Law of diplomatic.
      21 ـ جواد صدر، حقوق دیپلماتیک و کنسولى، ص 4.
      22 ـ همان.
      23 ـ اساسنامه دیوان بین‏المللى دادگسترى، ماده 38 منابع حقوق بین‏الملل را برمى‏شمارد که منابع حقوق دیپلماتیک نیز مى‏باشد.
      24 ـ کنوانسیون‏هاى نامبرده از اقدامات و مصوبات کمیسیون حقوق بین‏الملل مى‏باشد.
      25 ـ محمّد ابراهیمى، اسلام و حقوق بین‏الملل عمومى، 1377، ج 2، ص 248.
      26 ـ بقره: 194 / نحل: 126/ انفال: 95/ شورى: 40/ مائده: 8و45.
      27 ـ مائده:1/ توبه:7/ نحل: 91 / اسراء: 34/ احزاب: 15/ بقره: 177/ رعد:20 / انفال: 72.
      28 ـ سید محمّدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، بى‏تا، ج 5، ص 249ـ250.
      29 ـ پرویز ذوالعین، حقوق دیپلماتیک، 1384، ص 55.
      30  Nation state.
      31 ـ پرویز ذوالعین، حقوق دیپلماتیک، ص 73.
      32 ـ همان، ص 74ـ78.
      33 ـ کمیسیون حقوق بین‏الملل بر اساس ماده 13 منشور، به منظور تدوین و توسعه حقوق بین‏الملل در 21 نوامبر 1947 توسط مجمع عمومى سازمان ملل متحد تأسیس گردید.
      34 ـ عباسعلى عمید زنجانى، فقه سیاسى: حقوق تعهدات بین‏المللى و دیپلماسى در اسلام، 1379، ص 160ـ161.
      35 ـ بقره: 21 و 168 / یونس: 57 / اعراف: 157 / انبیاء: 107 / حج: 49 / سبا: 28.
      36 ـ نحل: 125.
      37 ـ حدید: 25.
      38 ـ انبیاء: 107.
      39 ـ توبه: 128.
      40 ـ بقره: 151.
      41 ـ بقره: 121.
      42 ـ بقره: 213.
      43 ـ نساء: 165 / انعام: 48.
      44 ـ نساء: 165.
      45 ـ عباسعلى عمیدزنجانى، فقه سیاسى: حقوق تعهدات بین‏الملل و دیپلماسى در اسلام، ص 272.
      46 ـ تکویر: 27 / اعراف: 158/ فرقان: 1 / سبأ: 28/ انعام: 19و90.
      47 ـ حدید: 25.
      48 ـ آل‏عمران: 103.
      49 ـ مائده: 2.
      50 ـ آل‏عمران: 64 / بقره: 83 / نحل: 125.
      51 ـ آل‏عمران: 64.
      52 ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، 1375، ج 2، ص 596ـ602.
      53 ـ عباسعلى، عمید زنجانى، فقه سیاسى: حقوق تعهدات بین المللى و دیپلماسى در اسلام، ص 317ـ319.
      54 ـ محمد حمیداللّه، حقوق روابط بین‏الملل در اسلام، 1373، ج 1، ص 263.
      55 ـ على احمدى میانجى، مکاتیب‏الرسول، 1419، جزء اول، ص 5.
      56 ـ محمّدبن سعد واقدى، طبقات الکبرى، 1405، ج 1، ص 358.
      57 ـ على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، جزء دوم، ص 315ـ508 / محمّد حمیداللّه، مجموعة الوثابق السیاسیة للعهد النبوى و الخلافة الراشدة، 1407.
      58 ـ عبدالحى کتانى، نظام الحکومة النبویة، بى‏تا، ص 308.
      59 ـ همان.
      60 ـ محمّدبن سعد واقدى، طبقات الکبرى، ج 1، ص 291ـ360.
      61 ـ عباسعلى عمید زنجانى، فقه سیاسى: حقوق تعهدات بین‏المللى و دیپلماسى در اسلام، ص 332ـ337.
      62 ـ على‏بن زید بیهقى، تاریخ بیهق، 1361، ص 140.
      63 ـ همان، ص 141.
      64 ـ محمّد حمیداللّه، حقوق روابط بین‏الملل در اسلام، ص 268ـ272.
      65 ـ گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، 1347، ص 157ـ163.
      66 ـ عباسعلى عمیدزنجانى، فقه سیاسى، 1373، ج 3، ص 153.
      67 ـ ابن الفراء، رسل الملوک: سفیران، 1363، ص 143.
      68 ـ همان، ص 63.
      69 ـ رسول جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، 1386، ص 143.
      70 ـ على‏اکبر حسینى، تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، 1380، ص 441.
      71 ـ همان، ص 143ـ147.
      72 ـ على مسعودى، التنبیه و الاشراف، 1365، ص 160ـ165.
      73 ـ محمّدجعفر جعفرى لنگرودى، ترمینولوژى حقوق، 1367، ص 561.
      74 ـ محمّد ابراهیمى، اسلام و حقوق بین‏الملل عمومى، ج 2، ص 234ـ235.
      75 ـ ابن فراء، رسل‏الملوک: سفیران، ص 20ـ21، 22، 25 و 29 / مجید خدورى، صلح و جنگ در قانون اسلام، 1335، ص 360.
      76 ـ محمّد ابراهیمى، اسلام و حقوق بین‏الملل عمومى، ص 250.
      77 ـ ابن فراء، رسل الملوک: سفیران، ص 178.
      78 ـ همان، ص 143 / مجید خدورى، صلح و جنگ در قانون اسلام، ص 361.
      79 ـ ابن فراء، رسل الملوک: سفیران، ص 193ـ212.
      80 ـ ر.ک. کنوانسیون وین 18 آوریل 1961، ماده سوم، درباره وظایف مأموران دیپلماتیک.
      81 ـ ابن الفراء، رسل الملوک: سفیران، ص 162.
      82 ـ همان.
      83 ـ محمّدبن هشام، زندگانى حضرت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، 1366، ج 2، ص 147ـ150 / عزالدین ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، 1414، ج 1، ص 584.
      84 ـ احمد بلاذرى، فتوح البلدان، 1367، ص 99.
      85 ـ محمّد حمیداللّه، حقوق روابط بین‏الملل در اسلام، ص 273.
      86 ـ همان، ص 274.
      87 ـ شمس‏الدین سرخسى، شرح السیرالکبیر، بى‏تا، ج 4، ص 67 / ابویوسف یعقوب بن ابراهیم، الخراج، 1352، ص 116.
      88 ـ شمس‏الدین سرخسى، شرح السیرالکبیر، ص 67.
      89 ـ ابن الفراء، رسل الملوک: سفیران، ص 197.
      90 ـ ابویوسف، الخراج، ص 188ـ189.

    • ··· منابع
      ـ آقابخشى، على، فرهنگ علوم سیاسى، تهران، بهرنگ، 1366.
      ـ آقایى، بهمن، فرهنگ حقوقى بهمن، تهران، گنج دانش، 1382، چ دوم.
      ـ ابراهیمى، محمّد، اسلام و حقوق بین‏الملل عمومى، قم، مهر، 1377، ج 2.
      ـ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1414.
      ـ ابن فراء ابوعلى حسن‏بن محمّد، رسل الملوک: سفیران، ترجمه پرویز اتابکى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1363.
      ـ ابن هشام، زندگانى حضرت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ترجمه هاشم رسولى، تهران، اسلامیه، 1366.
      ـ ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم، الخراج، قاهره، المطبعه السلفیه، 1352.
      ـ احمدى میانجى، على، مکاتیب الرسول، تهران، دارالحدیث الثقافیه، 1419.
      ـ اصفهانى، راغب، مفردات الفاظ القرآن‏الکریم، تحقیق صفوان عدنان داودى، قم، طلیعه‏النور، 1427، چ دوم.
      ـ بلاذرى، احمد، فتوح البلدان، ترجمه محمّد توکل، بى‏جا، نقره، 1367.
      ـ بیهقى، على‏بن زید، تاریخ بیهقى، تصحیح احمد بهمنیار، بى‏جا، فروغى، 1361.
      ـ جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت، قم، بوستان کتاب، 1386، چ چهارم.
      ـ جعفرى لنگرودى، محمّدجعفر، ترمینولوژى حقوق، تهران، گنج دانش، 1367.
      ـ ـــــ ، مبسوط در ترمینولوژى حقوق، تهران، گنج دانش، 1381، چ دوم.
      ـ حسینى، على‏اکبر، تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380، چ ششم.
      ـ حمیداللّه، محمّد، حقوق روابط بین‏الملل در اسلام، ترجمه سیدمصطفى محقق‏داماد، تهران، نشر فرهنگ علوم اسلامى، 1373.
      ـ ـــــ ، مجموعه‏الوثابق السیاسیة للعهد النبوى و الخلافة الراشدة، بى‏جا، دارالنفاس، 1407.
      ـ خدورى، مجید، صلح و جنگ در قانون اسلام، ترجمه غلامرضا سعیدى، بى‏جا، اقبال، 1335.
      ـ ذوالعین، پرویز، حقوق دیپلماتیک، تهران، وزارت امور خارجه، 1384، چ دوم.
      ـ سرخسى، شمس‏الدین، شرح السیرالکبیر، حیدرآباد، دکن، بى‏تا.
      ـ صدر، جواد، حقوق دیپلماتیک و کنسولى، تهران، دانشگاه تهران، 1376، چ دوم.
      ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمّدباقر حجتى، بى‏جا، بنیاد علمى و فکرى علّامه طباطبائى با همکارى مرکز نشر فرهنگى رجا، بى‏تا.
      ـ عمیدزنجانى، عباسعلى، فقه سیاسى، تهران، امیرکبیر، 1373.
      ـ ـــــ ، فقه سیاسى: حقوق تعهدات بین‏المللى و دیپلماسى در اسلام، تهران، سمت، 1379.
      ـ کتانى، عبدالحى، نظام الحکومة النبویة، بیروت، بى‏نا، بى‏تا.
      ـ لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینى، تهران، اسلامیه، 1347.
      ـ مسعودى، على، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمى فرهنگى، 1365.
      ـ مکارم شیرازى، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375، چ بیست و هشتم.
      ـ نوروزى خیابانى، مهدى، فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسى، تهران، نى، 1376، چ پنجم.
      ـ واقدى، محمّدبن سعد، طبقات الکبرى، بیروت، داربیروت، 1405.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، عبدالحکیم.(1387) حقوق دیپلماتیک در اسلام. فصلنامه معرفت، 17(11)، 26-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالحکیم سلیمی."حقوق دیپلماتیک در اسلام". فصلنامه معرفت، 17، 11، 1387، 26-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، عبدالحکیم.(1387) 'حقوق دیپلماتیک در اسلام'، فصلنامه معرفت، 17(11), pp. 26-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، عبدالحکیم. حقوق دیپلماتیک در اسلام. معرفت، 17, 1387؛ 17(11): 26-