پيش درآمدي بر
پيش درآمدي بر
اختلال فزون كنشي
سيدمصطفي ديانتمقدّم1
چكيده
يكي از رايجترين مشكلات رفتاري كودكان و دانشآموزان «فزون كنشي» است؛ اختلالي كه بسياري اوقات والدين را مجبور ميكند به مراكز مشاوره مراجعه كنند و از مشاور و درمانگر كمك بخواهند. شناسايي اختلال فزون كنشي كار سادهاي نيست و نياز به دقت كافي و تجربه فراوان دارد.
امروزه، اين اختلال ـ كه اولين يا دومين اختلال فراوان در دوران كودكي و نوجواني است ـ به دلايل گوناگون مورد توجه روانشناسان و روانپزشكان قرار گرفته است؛ از جمله: 1. براي بسياري از دانشآموزان مشكلات قابل توجهي ايجاد ميكند و بر عملكرد شناختي، اجتماعي، هيجاني و خانوادگي آنان و همچنين در بزرگسالي، بر زندگي شغلي و زناشويي آنها تأثير ميگذارد. 2. سببشناسي و درمان آن هنوز به طور كامل مشخص نشده است. 3. شناخت بهتر آن به شناخت بهتر بسياري ديگر از اختلالات مشابه همچون اختلال سلوك و ناتواني يادگيري كمك ميكند.
اين نوشتار كه به روش كتابخانهاي انجام شده، بر آن است تا تصويري نسبتا روشن از ماهيت، ويژگيها، علل فزون كنشي و برخي مباحث مربوط به آن ارائه دهد و همچنين به بعضي از روشهاي درمان آن اشاره نمايد.
كليدواژهها: فزون كنشي، كمتوجهي، برانگيختگي، تكانشگري، دارودرماني، درمانهاي روانشناختي.
مقدّمه
اختلال «فزون كنشي» شامل دستهاي از نشانگان مانند كوتاهي دامنه توجه، ناتواني در تمركز، كنترل ضعيف تكانه، حواس پرتي، تغيير سريع خلقيات و فعاليت بيش از اندازه است. اين اختلال مربوط به محدوديتهايي در بازداري رفتار است كه از نظر رشدي سطوح نامناسبي از كمتوجهي،2 تكانشگري3 و فزون كنشي4 را پيش ازسن 7 سالگي شامل ميشود.5
كمتوجهي در رفتارهايي مثل گوش ندادن و ناقص گذاشتن تكاليف ديده ميشود، به گونهاي كه كوتاهي دامنه توجه موجب تغيير سريع از يك فعاليت به فعاليت ديگر، پيش از انجام كامل آن ميشود.
عمل تكانشي، عملي است كه بدون تفكر صورت ميگيرد. كودكان داراي اختلال فزون كنشي به طور معمول حرف ديگرانراقطعميكنندونميتوانندمنتظرنوبت بمانند.
در بيشتر موارد، والدين و معلمان كه قادر به كنترل اين كودكان نيستند، فزون كنشي آنها را گزارش ميكنند. اين كودكان به عنوان كودكان بيقرار و ناراحت كه قادر به نشستن در يك جا نيستند، توصيف ميشوند.
اختلال فزون كنشي از جمله اختلالاتي است كه مدتي نسبتا طولاني از توصيف آن ميگذرد. نخستين بار در سال 1845م پزشكيآلماني بهنام هنريخ هافمن (Henrich Hoffman) فزون كنشي را توصيف كرد. وي در قطعه شعري طنزآميز نوجواني را به نام «فليپ بيقرار»6 توصيف نمود، و از اينرو، اختلال فزونكنشي در آن زمان به نام بيماري هافمن معروف شد.7 در سال 1890 ويليام جيمز (William James) در كتاب اصول روانشناسي به ويژگيهايي اشاره كرد كه خود آن را «اراده انفجاري»8 ناميد. اين ويژگيها بسيار شبيه بهعلايم فزونكنشي بودند. در طي سالهاي 1900 تا 1910
كودكان فزون كنش، سركش و تكانشي را كه بسياري از آنها دچار صدمات عصبشناختي بودند، تحت عنوان «سندرم فزون كنشي» معرفي ميكردند. پس از جنگ جهاني اول و همهگيري آنسفاليت، اباف (Ebaugh) ويژگيهايي را مطرح كرد كه در كودكان داراي اختلال فزون كنشي مشاهده ميشوند. يكي از اين ويژگيها، بيثباتي رفتار بود كه اباف آن را «اختلال رفتار پس از آنسفاليت» ناميد.
با وجود اينكه فزون كنشي از دهه 1920 تقريبا در تمام كشورهاي دنيا شناسايي شده بود، اما به طور جدي از دهه 1960 مورد توجه و علاقه دانشمندان قرار گرفت. همچنين در همين دوره، داروهاي آمفتامين هم كشف شد و دارودرماني در مورد اين اختلال، گسترش يافت. در پايان همين دهه و دهه پس از آن، دارو درماني به عنوان درمان فزون كنشي مورد پذيرش قرار گرفت.
در سال 1957 لوفر (Laufer) و دنهوف (Denhof) «نشانگان رفتار فزون كنشي» را توصيف كردند كه نشانههاي اصلي آن، فزون كنشي، ضعف در تمركز حواس، كمتوجهي، ضعف در انجام تكاليف مدرسه، تكانشگري، زودرنجي و بيثباتي كلي بود. آنها بر اين باور بودند كه علت اين نشانگان، چيزي جز آسيب مغزي در دي انسفال (تالاموس و هيپوتالاموس) نيست؛ اگرچه پيدا كردن شاهدي بر اين ادعا كار دشواري بود و به همين دليل، اصطلاح «آسيب خفيف مغزي»9 پيشنهاد شد؛واژهاي كه با وجود شهرت خيلي زياد، عمري چندان طولاني نداشت.10
سرانجام در سالهاي اخير، آگاهي در مورد فزون كنشي به ميزان چشمگيري افزايش يافت. توجه پژوهشگران نيز از ميزان فعاليت به نارساييهاي توجه، و سپس از مسائل گستردهتر رشد اجتماعي تغيير جهت داده است و امروزه تنها معدودي از اختلالات رفتاري هستند كه به اندازه فزون كنشي بحثبرانگيزند و علاقه دستاندركاران را برانگيختهاند.11
فزون كنشي از شايعترين مشكلات رفتاري كودكان است و به گفته برخي محققان، قريب سه تا پنج درصد دانشآموزان دبستاني مبتلا به اين اختلال هستند.12 البته در پسرها بيشتر از دخترها ديده ميشود و در پسر بچههاي اول خانواده، شايعتر است. شروع اين اختلال حدود 3 سالگي است، ولي تشخيص آن معمولاً تا زماني كه بچه وارد مدرسه نشود، مشكل است.13
فزون كنشي در منابع مختلف با نامهاي متفاوتي مطرح شده است؛ از جمله: اختلال كمبود توجه، بيش فعالي، پرتحركي و ADHD.14
در بيان ضرورت و اهميت اين بحث بايد گفت: كودكاني كه اختلال فزونكنشي دارند، با مشكلات فراواني روبهرو هستند. اين اختلال بر عملكرد آنها تأثيرات منفي ميگذارد و سطح كنشورزي كلي آنها را با مشكل مواجه ميسازد. اين پژوهش كمك ميكند تا اولاً، اين اختلال را به موقع شناسايي نماييم و ثانيا، آن را درمان كنيم.
بنابراين، سؤالات اصلي اين مقاله عبارتند از: فزون كنشي چه اختلالي است و نشانههاي آن چيست؟ در ادامه اين سؤالات بايد پاسخ داده شود كه چگونه ميتوان اختلال فزون كنشي را تشخيص داد؟ از چه روشهايي ميتوان براي درمان آن استفاده كرد؟
تعريف فزون كنشي
فزون كنشي مانند بسياري از اختلالات ديگر تعريف جامعي ندارد كه همه افراد متخصص بر سر آن به توافق رسيده باشند. تعريف فزون كنشي به نوعي، قراردادي و نسبي است و تقريبا به طور كامل به درجه تحمل و بردباري محيط كودك وابسته است.15 اما گاهي در كودك بينظميهاي رواني ـ حركتي آشكاري مشاهده ميشود كه نميتوان آنها را به منزله يك تأخير ساده حركتي تلقّي كرد. با آنكه فعاليت حركتي كودكان متفاوت است، اما اين طور به نظر ميرسد كه برخي از آنها هرگز از حركت باز نميايستند. اين كودكان در سالهاي پيش از دبستان، پيوسته و بدون هيچ هدف آشكاري ميدوند، بالا و پايين ميروند و ميخزند. به موازات اينكه بزرگتر ميشوند، ناتواني بارزي در آرام نشستن نشان ميدهند و مايلند تا حد افراط بيقرار باشند. اطرافيان به اين نتيجه ميرسند كه آنها نسبت به كودكان عادي بسيار پرتحركند. در واقع، فزون كنشي يك ناراحتي به ظاهر مهار نشدني است كه اجراي حركات و توانايي توجه در آن مختل هستند.16
براي فزون كنشي تعاريف متعددي ارائه شده است كه در اينجا به دو تعريف اشاره ميشود:
تعريف اول: فزون كنشي به يك وضعيت افراطي در جنبشها و حركات جسماني اطلاق ميشود. كودك بيش از حد طبيعي تحرك دارد (تحرك او متناسب با سنش نيست)، بيقرار است و از اينكه زمان معيني را در يك جا بنشيند، ناراحت است. كودكان فزون كنش عليرغم سرزنده بودن، اغلب هنگامي كه به چيزي توجه ميكنند، تمركز خوبي ندارند. به طور كلي، آنها كودكاني قوي بنيه و پرانرژي هستند (البته گاهي اوقات، فعاليت بسيار زياد از آشفتگي و اضطراب نشأت ميگيرد.) در بعضي مواقع، از اين كودكانبهعنوانكودكانحرفنشنوونافرمانيادميشود، بخصوص زماني كه به آنها گفته ميشود در يك جا بمانند و يا بيحركتبنشينند،كهازانجامآنخودداري ميكنند.17
تعريف دوم: فزون كنشي يا فعاليت مفرط يا ناهنجاري در توجه، كودك را به عنوان فردي با قابليت فيزيكي بالا نشان ميدهد. به علت دامنه توجه كوتاه مدت و عدم هماهنگي سازمان ذهني، اين كودكان تركيبي از عدم استراحت و كمبود توجه را كه مناسب با سن تقويمي آنان نيست، نشان ميدهند. آنان در مورد رفتار خود بيتوجهاند و آن طور نشان ميدهند كه از هيچ چيز نميترسند و بيباك هستند. اينگونه كودكان هيچ احساس خطري نميكنند؛ زيرا بدون در نظر داشتن عاقبت كار، آن را انجام ميدهند.18
البته تمايز بين كودكان فزون كنش و كودكاني كه اختلالهاي رفتاري دارند، بسيار مشكل است؛ بخصوص اينكهگاهياوقاتشلوغيمختصبه موقعيت خاصي است.
ويژگيهاي اصلي اختلال فزون كنشي
هر اختلالي داراي ويژگيها و نشانههايي است كه به وسيله آنها ميتوان به وجود آن اختلال در فرد پي برد. فزون كنشي هم از اين قاعده مستثنا نيست. البته بايد توجه داشت كه به صرف ديدن برخي از اين نشانهها و ويژگيها نبايد كودك را متهم به فزون كنشي نماييم. اين مسئله نيازمند احتياط لازم و دقت فراوان است.
در ذيل به ويژگيهاياصلياين اختلال اشاره ميشود:
1. كمتوجهي و حواسپرتي
كمتوجهي در كودكان مبتلا به اين اختلال، در توجه نكردن به جزئيات يا بيدقتي در كارها و تكاليف نمود مييابد. عملكرد اين كودكان اغلب ناگهاني بوده و بدون دقت و فكر كافي انجام ميپذيرد. تمركز و توجه آنها در كارها يا فعاليتها و بازيها پايدار نيست يا بسيار مشكل است. اغلب به نظر ميرسد كه كودكان فزون كنش، حواسشان جاي ديگري است يا گوش نميدهند و گويا آنچه گفته شده است، نشنيدهاند. پيوسته از يك فعاليت ناتمام، به كار ديگري ميپردازند بدون اينكه هيچيك را به سرانجام برسانند.19 در انجام كارها كند هستند و معمولاً به سراغ كاري كه نيمهكاره رها شده برنميگردند. در كارهاي يكنواخت و خستهكننده، زياد اشتباه ميكنند.20
براي كودكان مبتلا، كارهايي كه نيازمند سازماندهي يا كوشش ذهني مداوم است، نامطلوب و تنفرزا محسوب ميشود؛ در نتيجه، از فعاليتهايي كه نيازمند كاربرد نظم مداوم و كوشش ذهني يا تمركز حواس است، اجتناب ميكنند و يا از آنها بدشان ميآيد. حواسشان به راحتي توسط هر محرك بياهميتي پرت ميشود؛21 مثلاً، براي آوردن چيزي به اتاق ميروند، توجهشان به تصويري روي ديوار معطوف ميشود و فراموش ميكنند براي چه كاري به اتاق رفتهاند.22 اگر چند دستور همزمان به آنها داده شود، نميتوانند آنها را به خاطر بسپارند. وسايلشان را گم ميكنند يا جا ميگذارند. در دروسي مثل املا كه تمركز بيشتري نياز دارد، نمرهشان كم ميشود. اشتباهاتشان به علت كمتوجهي و كمدقتي است؛ مثلاً، يك كلمه را جا مياندازند.23 بيشتر ما قادريم قسمتهاي خاصي از اطلاعاتي را كه از محيط ميگيريم، مسدود كنيم و بر آنچه مهمتر است تمركز كنيم، اما كودكان فزون كنش، در تشخيص اطلاعات مربوط و نامربوط از توانايي لازم برخوردار نيستند و به اين ترتيب، هر چيزي توجه آنها را به خود جلب ميكند. اين كودكان دامنه توجه كوتاهي دارند؛ يعني قادر نيستند بر كار خاصي براي مدتي طولاني تمركز كنند.24 بر خلاف همسالانشان به ندرت در منزل به تماشاي تلويزيون مينشينند. در مدرسه نيز از دست آنان شكايت ميشود كه به دستورالعملهايي كه براي تكليف در دستاقدامارائهميشود،توجه ندارند.25
2. برانگيختگي يا تكانشگري
برانگيختگي يا تكانشگري در كودكان فزون كنش، معمولاً به صورتهاي ذيل نمايان ميشود: نخست عمل ميكنند و بعد فكر ميكنند؛26 به همين دليل، نميتوانند مفهوم رفتار خود را پيشبيني كنند. براي مثال، گاهي اوقات همكلاسي خود را كتك ميزنند و بعد بيش از حد معذرتخواهي ميكنند.27 (ديگران تصور ميكنند آنها عمدا اين كارها را انجام ميدهند و ميخواهند لجبازي و نافرماني كنند، ولي مشكل اصلي آنها عمل كردن پيش از فكر كردن است.) ناشكيبا هستند.28 پيش از اتمام پرسش، عجولانه به آن پاسخ ميدهند و اغلب هم جوابشان اشتباه است.29 به طور مكرر كار ديگران را قطع كرده، براي آنها ايجاد مزاحمت ميكنند.30 دايم وسط صحبتهاي ديگران ميپرند. در فعاليتهاي گروهي تحمل اين را ندارند كه منتظر نوبتشان بمانند. اشيا را از ديگران ميقاپند و به چيزهايي دست ميزنند كه اجازه دست زدن به آنها را ندارند.31 شايد سخناني توهينآميز به زبان بياورند؛ اما تا زماني كه به آنها گفته نشده است، مفهوم رفتار خود را تشخيص نميدهند. سؤالاتي ميپرسند كه ارتباطي به موضوع بحث ندارد. از كارهاي اشتباهشان درس عبرت نميگيرند. با بچهها زود دعوا ميكنند و به اين خاطر ممكن است دوستانشان را از دست بدهند.32 به نظر ميرسد هميشه در معرض حادثه هستند؛ زيرا به پيامدهاي رفتار خود توجهي ندارند. مثلاً، ماهيتابه داغ را با دست ميگيرند يا ناگهان دست مادر خود را رها كرده، به وسط خيابان ميدوند.33
3. فعاليت و تحرك زياد (فزون كنشي)
كودكان فزون كنش، بيشتر اوقات در حال حركت و جنبوجوش هستند، ميدوند و بالا و پايين ميپرند. به نظر ميرسد هيچگاه خسته نميشوند و آرام و قرار ندارند.34 در حالي كه نشستهاند، دايم وول ميخورند و هنگامي كه از آنها انتظار ميرود بنشينند نميتوانند در جاي خود بمانند؛ مثلاً، نميتوانند در طول صرف غذا بنشينند. در بازيهاي آرام مشكل دارند. به حد افراط حرف ميزنند.35 معلمان آنها ميگويند كه در كلاس هميشه در حال انجام كاري هستند؛ مثلاً، از جاي خود بلند ميشوند تا مدادشان را بتراشند، با قلم يا انگشتشان روي ميز ميزنند، با پاهايشان به زمين ضربه ميزنند، تكاليفشان را خيلي سريع و غالبا غلط انجام ميدهند و پشت ميزشان وول ميخورند.36
البته بايد توجه داشت كودكان و نوجوانان بسياري هستند كه بيش از آنچه ما دوست داريم، به اين سو و آن سو ميروند؛ اما نبايد آنها را فزون كنش بناميم. يكي از نشانههاي نسبتا قطعي اين اختلال، فراگير شدن رفتارهاي ذكر شده، در خانه، مدرسه و ساير محيطهاست. اگر كودكي اين ويژگيها را فقط در يكي از محيطها نشان دهد، احتمالاً علت، چيز ديگري غير از فزون كنشي است.
شناسايي كودك فزون كنش
شناسايي كودكي كه دچار اختلال فزون كنشي است، با رد كردن ساير اختلالات حاصل ميشود؛ يعني هرگاه ساير اختلالات پذيرفته نشوند و كودك ويژگيهايي همچون حواسپرتي، فزون كنشي و مشكل تمركز بر انجام كار را از خود نشان دهد، اغلب، اين اختلال از نوع فزون كنشي تشخيص داده ميشود.
توجه به اين نكته مهم است كه تشخيص هرگز نبايد به تنهايي و صرفا توسط يك نفر صورت گيرد. براي ارزيابي مناسب، بايد از شيوه گروهي بهره برد؛ به اين صورت كه متخصصان پزشكي، روانشناسي، آموزشي و مددكار اجتماعي بايد با همفكري يكديگر مراحل ارزيابي را طي كنند.37
براي تشخيص و شناسايي فزون كنشي، از بين 18 معياري كه ذكر ميشود (بر اساسDSM IV ) كودك بايد شش نشانه (يا بيشتر) را بروز دهد.38 اين نشانهها بايد پيش از 7 سالگي خود را نشان دهند39 و دستكم شش ماه تداوم داشته باشند.40 يك معيار فقط آنگاه پذيرفته ميشود كه آن نوع رفتار در كودك به طرز چشمگيري، بيش از اكثر كودكان با همان سن و سال و با همان توانايي باشد.41 همچنين نشانهها بايد در دو يا چند موقعيت (براي مثال، در مدرسه و خانه) ظاهر شوند و نيز با ساير اختلالات رواني (مثل اختلالات خلقي، اختلال اضطرابي يا اختلال شخصيت) قابل توجيه نباشند.42
از ميان نشانههاي ذيل، موارد 1 تا 9 مربوط به نشانههاي كمبود توجه، موارد 10 تا 15 مربوط به نشانههاي فزون كنشي و موارد 16 تا 18 مربوط به نشانههاي تكانشگري ميباشد:
1. توجه نكردن به جزئيات يا بيدقتي در تكاليف درسي و وظايف روزمره؛
2. مشكل داشتن از حيث حفظ توجه و تمركز هنگام انجام تكاليف يا بازي؛
3. گوش ندادن به سخن طرف مقابل؛
4. دنبال نكردن آموزشها و تمام نكردن تكاليف درسي يا وظايف روزمره (البته نه به دليل مخالفت يا نفهميدن دستورالعملها و آموزشها)؛
5. مشكل داشتن در سازماندهي تكاليف و كارها؛
6. اجتناب، بيزاري يا امتناع از انجام كارهايي كه مستلزم تلاش مستمر ذهني ميباشند؛ مثل تكاليف درسي يا كارهاي خانه؛
7. جا گذاشتن چيزهايي كه براي انجام تكاليف و كارها ضروري هستند؛ مثل مداد، خودكار و يا وسيله و كتابي خاص؛
8. پرت شدن حواس بر اثر محركهاي بيروني؛
9. فراموش كردن كارهاي روزانه؛
10. ور رفتن با دستها يا تكان دادن بيوقفه پاها و به خود پيچيدن روي صندلي؛
11. بلند شدن از روي صندلي در كلاس و ساير اماكن در حالي كه نبايد اين كار را انجام داد؛
12. اين طرف و آن طرف دويدن و بالا و پايين پريدن بيش از حد در موقعيتهايي كه انجام دادن چنين كاري درست نيست؛
13. پر سر و صدا بازي كردن و پر سر و صدا گذراندن اوقات فراغت؛
14. انفجاري عمل كردن (گوييبه كودك «موتور»بستهاند)؛
15. پرحرفي؛
16. نسنجيده و وسط سؤال، جواب دادن؛
17. صبر نكردن و رعايت نكردن نوبت؛
18. وسط حرف ديگران دويدن و مجال ندادن به ديگران (مثلاً در گفتوگو يا بازي).
اقسام فزون كنشي
اگرچه در بيشتر مواقع، نشانههاي فقدان توجه، فزون كنشي و تكانشگري با هم ديده ميشوند، ولي در برخي از افراد مبتلا، يك دسته از نشانهها عمدهتر است و بيشتر به چشم ميخورد.برهميناساس، ايناختلالدر «DSM IV» به سه حالت فرعي زير تقسيم شده است:43
1. نوع مركب: اين نوع فرعي زماني مطرح ميشود كه هم نشانههاي كمبود توجه و هم نشانههاي فزون كنشي ـ تكانشگري در حداقل شش ماه گذشته پيوسته نمود يافته باشند.
2. نوع عمدتا فزون كنش ـ تكانشگر: اين نوع فرعي زماني مطرح ميشود كه نشانههاي فزون كنشي ـ تكانشگري در شش ماه گذشته بيشتر از نشانههاي كمبود توجه، مشاهده شده باشد. در مورد كودكان پيش دبستاني كه معمولاً والدين شخصا به مراكز روانپزشكي مراجعه ميكنند، اين نوع بيشتر رايج است. والدين شكاياتي از اين قبيل عنوان ميكنند: آرام و قرار ندارد، در جاي خود بند نميشود، به همه چيز دست ميزند، اصلاً حرف گوش نميكند و... .
3. نوع عمدتا كمبود توجه: اين نوع از اختلال زماني مطرح ميشود كه نشانههاي كمبود توجه در شش ماه گذشته بيشتر از نشانههاي فزون كنشي ـ تكانشگري مشاهده شده باشد. در مورد كودكاني كه در سنين دبستان (كودكان شش تا دوازده ساله) هستند و معمولاً والدين بر اساس توصيه معلمان به مراكز درماني مراجعه ميكنند، اين نوع بيشتر ديده ميشود. در اين موقع، شكاياتي كه اولياي خانه و مدرسه عنوان ميكنند عمدتا بر كمتوجهي كودكان متمركز است.
ويژگيهاي رشدي اختلال فزون كنشي
اختلال فزون كنشي در سنين مختلف داراي جلوههاي خاص خود ميباشد كه به طور خلاصه به آنها اشاره ميشود:44
نوزادي و خردسالي (تولد تا 2 سالگي): نق و نوق و بدقلقي، تحرك بيش از حد، ابراز اغراقآميز هيجانات، خلق منفي.
نكته: البته تمام كودكان مبتلا به اختلال فزون كنشي، در دوران نوزادي نق و نوق نميكنند و بد قلق نيستند و از طرفي، تمام نوزاداني كه چنين خصوصيتي دارند در آينده دچار اين اختلال نميشوند؛ ولي نق و نوق و بدقلقي خطر ابتلاي اين كودكان به فزون كنشي را بيشتر ميكند.
پيش دبستاني (3 تا 5 سالگي): تحرك بيش از حد، تكانشي بودن، عدم حرفشنوي، پرخاشگري، تأخير در يادگيري آداب توالت رفتن، پشتكار نداشتن، مقابله و نافرماني، مشكل داشتن در كارهاي گروهي.
اوايل دبستان (6 تا 8 سالگي): بيقراري، عدم حرفشنوي، رفتارهاي ضداجتماعي، دامنه حافظه محدود، انجام كارهاي نامربوط به تكليف، خوب گوش ندادن، توجه نكردن به راهنماييها، مشكل داشتن با همسالان، نياز به مراقبت شديد.
اواسط دبستان (9 تا 12 سالگي): پيشرفت درسي ناكافي، بالا بودن ميزان اشتباهات، ناقص گذاشتن تكاليف، ناتواناييهاي يادگيري (ناتواني در روخواني و زبان)، مهارتهاي اجتماعي ناكافي، خويشتنداري ناكافي، مهارتهاي ورزشي ناكافي، مشكل داشتن با همسالان، بيمسئوليت بودن، فراموشكاري، دزدي، دروغگويي، خراب كردن وسايل.
نوجواني (13 تا 18 سالگي): عملكرد ضعيف در مدرسه، فراموش كردن تكاليف، ناقص گذاشتن تكاليف، پيشرفت تحصيلي ناكافي، تمرّد و سركشي، نقض قوانين خانواده، رفتار ناپخته و غيرمسئولانه، مصرف دارو و مواد، بزهكاري، عزت نفس كم، افسردگي، روابط اجتماعي نامناسب.
جواني: بيقراري، كمبود توجه، تكانشگري، عزت نفس كم، غمگيني، افسردگي، خطر خودكشي، مشكلات زناشويي، سوءسابقه شغلي، سوءمصرف مواد مخدّر، سوءمصرف الكل، مشكلات ميان فردي، اختلال شخصيت ضداجتماعي.
علل فزون كنشي
جستوجو براي كشف علل فزون كنشي، ما را به عوامل بسياري رهنمون ميسازد، هرچند تاكنون هيچ علت يگانه و مشخصي براي اين اختلال كشف نشده است. در اينجا به برخي از يافتههايي كه بيشتر از بقيه اهميت دارند اشاره ميكنيم:45
1. وراثت: تعداد والديني كه همراه با كودك فزونكنش خود به درمانگاهها ميآيند و اظهار ميدارند رفتار فرزندشان در ديگر اعضاي خانواده نيز وجود دارد، كم نيست. شواهد آزمايشي به دست آمده از تحقيقات پژوهشگران، نشان ميدهد كه وراثت ميتواند در فزون كنشي مؤثر باشد. پيش از آنكه بتوان هرگونه اظهارنظر قطعي در مورد تأثير وراثت در فزون كنشي ارائه داد، تحقيقات بيشتر در اين زمينه ضروري است. قابل توجه است كه بدانيم تحقيقات انجام شده تاكنون اثري از اختلالات كروموزومي نشان نداده است.
2. عوامل مربوط به هنگام تولد: مشكلات مربوط به هنگام تولد در چندين مطالعه مورد بررسي قرار گرفته است. بعضي از دانشمندان، نتيجه گرفتهاند كه ميان كودكان فزونكنش و كودكان عادي، در عوامل مربوط به هنگام تولد تفاوتهايي وجود دارد. در عين حال، اين تفاوتها براي پيشبيني مسائل رفتاري كم و محدودند.
3. نقص كار در دستگاه عصبي: بعضي از دانشمندان اين فرضيه را ارائه دادهاند كه نقص كار دستگاه عصبي موجب فزون كنشي ميشود. در مواردي هم ديده شده است كه تعدادي از كودكان فزونكنش، فعاليت موجي مغزشان فوقالعاده آهسته است. ولي هيچگونه مدركي مبني بر اينكه اگر آسيبي به مغز وارد شود باعث فزون كنشي ميشود، در دست نيست. منتها به دليل آنكه آسيبهاي مغزي در ميان اين گروه از كودكان بيشتر از كودكان عادي به چشم ميخورد، اين طور به نظر ميرسد كه اين نوع رفتارها با وجود يك ناراحتي مغزي ارتباط داشته باشد؛ اما هنوز آسيب يا ناراحتي مغزي شناخته شدهاي وجود ندارد. و در ضمن، همه كودكان با آسيب مغزي، داراي رفتارهاي فزون كنش نيستند.
4. رژيم غذايي: در سال 1975 فاين گولد (Fein Gold)، ادعا كرد برخي غذاها با فزون كنشي ارتباط دارند و گفت: 25 تا 50 درصد كودكان فزونكنش در برابر حذف بعضي مواد غذايي، واكنش مطلوب نشان دادهاند. از سوي ديگر، گفته شد: زماني كه طبق رژيم غذايي خاص، كودكان يكي از غذاهاي منع شده را بخورند، فزون كنشي براي مدت 48 تا 72 ساعت به طور چشمگيري افزايش مييابد. بعضي ديگر بر اين باورند كه رژيم غذايي در رفتار فزون كنشي كودك تأثير دارد، ولي سازوكار آن هنوز مشخص نشده است. به هر حال، درباره تأثير رژيم غذايي و سازوكار تأثيرگذاري انواع مواد غذايي بر روي رفتار، بايد منتظر تحقيقات بيشتر و قطعيتري بود.
5. علل روانشناختي:
الف. فزون كنشي ممكن است بخشي از يك حالت واكنشي نسبت به يك موقعيت ضربهآور يا اضطرابانگيز باشد؛ چون هر اندازه كودك كمسنتر باشد، ناراحتي يا تنش رواني وي بيشتر به شكل تظاهرات جسماني نمود مييابد.
ب. در برخي از كودكان، فزون كنشي نسبتا محدود و مجزاست. مشكلات قابل ملاحظهاي در محورهاي ديگر تحول ديده نميشود، تعادل رواني ـ حركتي به صورت بارز دچار اختلال نيست و تراز عقلي بهنجار است. در چنين مواردي، مسئله اصلي اين است كه اطرافيان و بخصوص والدين، چگونه رفتار كودك را تحمل ميكنند يا در برابر آن واكنش نشان ميدهند. احتمال دارد برخي از كودكان به صورت مادرزادي واجد وضع حركتي «انفجاري» قوي باشند. در چنين مواردي، پاسخهاي سختگيرانه يا خواستههاي بيش از حد اطرافيان ميتواند واكنش حركتي كودك را به شكل مرضي درآورد و وي را در حالت فزونكنش ناهنجار مستقر سازد.
ج. در برخي از كودكان، فزون كنشي جنبه مرضي دارد. براي مثال، ميتوان به رفتارهاي تحريكآميز و خطرناكي اشاره كرد كه موجب ميشوند كودك خود را دايم در موقعيتهاي مخاطرهآميز قرار دهد يا سرزنش و تنبيه اطرافيان را برانگيزد. به نظر ميرسد كه كودك براي تنبيه شدن، به اينگونه رفتارها مبادرت ميورزد.
د. فزون كنشي ميتواند پاسخي به يك اضطراب دايم باشد.
درمان فزون كنشي
براي درمان فزون كنشي از روشهاي درمان دارويي و درمانهاي روانشناختي استفاده ميشود. توجه به اين نكته لازم است كه هر طرح درماني بايد چند بعدي باشد؛ يعني دارو در صورت مقتضي، روشهاي مديريت رفتار، مداخله درماني در مدرسه و مشاوره، هريك بايد بخشي از طرح را تشكيل دهند.46 همچنين براي برنامه درماني حتما بايد به پزشك و مشاور متخصص مراجعه نمود و از درمان خودسرانه جلوگيري كرد. در ذيل، به اختصار به دارودرماني و درمانهاي روانشناختي اشاره ميگردد:
دارودرماني
داروهايي كه امروز براي درمان فزون كنشي به كار ميروند، مؤثر و بيخطرند. بين 70 تا 80 درصد كودكان و نوجواناني كه به وسيله داروهاي محرك (آمفتامينها مثل ريتالين، دكسدرين و استيميديت) تحت درمان قرار گرفتهاند، بهبود را نشان ميدهند.47 چگونگي كاركرد دقيق اين داروها هنوز مشخص نشده است؛ ولي به هر حال، استفاده از داروها سبب ميشود كه از ميزان بيتوجهي يا كمتوجهي كاسته شود.48 فوايد دارو براي كودكان ميتواند كاملاً چشمگير باشد و هنگام نياز به تمركز، تأثير خود را بيشتر نشان ميدهد. در كلاس درس، رفتار كاري و تكميل تكاليف تعيين شده افزايش مييابد. نوع برخورد با همسالان و معلم بهبود مييابد و رفتارهاي مزاحم (بلند صحبت كردن، درخواست توجه، از جا بلند شدن، سرپيچي از دستورالعملها) كاهش مييابند.49 البته مقدار و نوع دارو بايد توسط پزشك تنظيم شود؛ زيرا اگر ـ مثلاً ـ مقدار آن كم باشد، اثر نخواهد كرد و اگر زياد باشد، حالتهاي بدي ايجاد ميكند. براي مثال، كودك در خودش فرو ميرود و مات و مبهوت ميشود و يا ممكن است بد عنق شود و زود به گريه بيفتد.50 بايد به ياد داشت كه دارو به تنهايي اختلال فزون كنشي را درمان نميكند، بلكه به نظر ميرسد شيوهاي كه دارو را با مداخلههاي رفتار درماني در خانه و مدرسه تركيب ميكند، با موفقيت بيشتري همراه باشد.51
عوارض داروها
كاهش اشتها، كاهش وزن و مشكلاتي در خوابيدن، رايجترين عوارض جسماني اين داروها هستند. البته رشد قد و وزن، با قطع مصرف دارو به حالت طبيعي خود باز ميگردند. كودكاني كه با داروهاي محرك درمان ميشوند شايد زودرنج شوند و نسبت به انتقاد يا مخالفت حساستر گردند. افسردگي و تمايل به گريستن نيز بعضا مشاهده شده است.52
بخشي از مشكل استفاده از داروها هم، مسئله وابستگي رواني نسبت به آن است كه در خانواده ايجاد ميشود. طي درمان، والدين نسبت به چگونگي رفتار فرزند عادت كرده و اين واهمه را دارند كه با متوقف كردن دارو، كودك به الگوي رفتاري گذشته بازگردد. اين خانوادهها بايد قبول كنند كه درمان دارويي در درازمدت امكانپذير نيست؛ زيرا اطلاع كافي در مورد عوارض استفاده بلندمدت اين داروها در اختيار نداريم.53
توجه به اين نكته حايز اهميت است كه تغيير حاصل در رفتار، هرگاه توسط شخص به سعي و كوشش خودش نسبت داده شود، مدت درازتري حفظ خواهد شد تا اينكه همان تغيير به تأثير عوامل خارجي از قبيل دارو نسبت داده شود. شايد همين اسناد تأثير است كه باعث ميشود تغييرات رفتاري مثبت ناشي از دارو، غالبا به محض خاتمه دارو درماني از بين برود.54 هنگامي كه فزون كنشي كودكان از طريق دارو معالجه شود و خود آنان نيز بهتر شدن حال خود را به دارو نسبت دهند، اين موضوع نه تنها باعث خواهد شد كه ادامه بهبودي به استفاده مداوم و مرتب از دارو بستگي پيدا كند، بلكه روي برداشت كودكان از خودشان نيز اثر گذاشته و آنان را به اين نتيجه راهنمايي ميكند كه راه اصلي حل مشكلات و مسائل شخصي همان استفاده از داروست. هنگامي كه تقليل سطح فعاليت به دنبال استفاده از دارو به مقبوليت و تعريف و تحسين آنان بينجامد، اين قبيل كودكان به احتمال زياد به خودشان خواهند گفت: «تنها دليل اينكه من اينطور خوب رفتار ميكنم همان داروي من است.» بدينسان، آنها به جاي اينكه رفتار خود را تحت تسلط و اراده خود تلقّي كنند، موفقيت خود را به يك عامل خارجي شيميايي نسبت ميدهند. افرادي كه مركز كنترل يا تسلط خود را در خارج از خود جستوجو كنند، معمولاً نوعي نگرش و برداشت حاكي از بيچارگي و انفعال درباره خود اتخاذ كرده و چاره مشكلات خود را از همين عوامل خارجي ميخواهند.55
درمانهاي روانشناختي
در درمانهاي روانشناختي، روشها و فنوني به كار ميرود كه به تغيير رفتار كودك فزونكنش و افزايش توجه و تمركز در او منجر ميشود. برخي از اين فنون، مربوط به والدين كودك فزونكنش است، برخي مربوط به خود او و برخي هم مربوط به معلمان و اولياي مدرسه. به طور كلي، درمانهاي روانشناختي را ميتوان به سه دسته كلي تقسيم كرد:
الف. درمانهاي والدمحور
1. تعيين قوانين و حد و مرزها براي كودك فزونكنش: حد و مرزهاي مقرّر شده و واضح، براي همه ما مفيد هستند. آنها كمك ميكنند تا شاخصهاي رفتار قابل پذيرش و غيرقابل پذيرش را تعريف كنيد. هنگامي كه محدودهها به شيوهاي عادلانه و معقول تعيين شوند، به شما اجازه ميدهند تا بدانيد دقيقا چه انتظاري از شما ميرود. اين امر به ويژه در مورد كودكان مبتلا به فزون كنشي صدق ميكند. يكي از راههاي انجام اين كار، آن است كه قوانيني براي خانه خود وضع كنيد. هنگام وضع اين قوانين بكوشيد:56
الف. اين قوانين را تا حد امكان مثبت سازيد. مثلاً، بهتر است به جاي اينكه بگوييد: «براي غذا خوردن دير نيا»، اين جمله را به كار ببريد: «حداكثر پنج دقيقه بعد از اينكه صدايت زدم براي صرف غذا بيا».
ب. قوانين واضح و روشن باشد: اين كار فضاي اندكي براي توضيح باقي ميگذارد. براي مثال، «با برادرت دعوا نكن»، به گفتوگوي طولاني در مورد اينكه «دعوا كردن» چيست، منتهي ميشود. پيروي از قوانين بسيار كلي دشوار است؛ زيرا در اين صورت، شما واقعا مطمئن نيستيد كه قانون چيست. مثلاً، قانوني نظير «درست عمل كن»، مفهوم بسيار وسيعي دارد و به دامنه متنوعي از تفاسير منجر ميشود. براي صحبت كردن با كودك فزونكنش خودتان، بايد خم شويد و همسطح او قرار گيريد، صورت خود را مستقيما در مقابل چهره او قرار داده و دستورات و آموزشهاي لازم را خيلي ساده و روشن براي او تكرار كنيد. دستورات ساده، واضح و سنجيده به كودك كمك ميكند تا بداند چه انتظاراتي از او داريد و تذكر و تكرار اين دستورات موجب ميشود كه كودك مسئوليت خود را انجام داده و به خاطر آورد چه چيزي از او خواسته شده است.
ج. تعداد قوانين را تا حد امكان كم كنيد: قوانين زياد، گيجكننده هستند و پيروي از آنها دشوار است. هر زمان فقط چند قانون اصلي براي خانه خود داشته باشيد و روي همانها پافشاري كنيد. نخواهيد كودك تمام رفتارهايش درست و ايدهآل باشد.
د. پيوندي ميان قوانين و پيامدهاي آنها برقرار كنيد: اطمينان داشته باشيد كه پيامدهاي رفتار صريح و واضح هستند. نوشتن قوانين و فهرست پيامدها روي تخته، فكر خوبي است. بعضي والدين، براي ترغيب فرزندشان، عكس او را كه به رفتاري مناسب اشتغال دارد، كنار قوانين نصب ميكنند.
هنگامي كه كودكتان از قوانين پيروي ميكند، آن را تأييد و بعد تشويق كنيد. برقراري پيوند ميان قوانين و پيامدها در واقع نوعي تشويق مشروط است. يعني كودكتان بايد كاري انجام دهد و بعد چيزي دريافت كند. برخي از مثالها در اين زمينه عبارتند از: «اول اتاقت را مرتب كن، بعد يك بستني به تو ميدهم»، «لباست را كه پوشيدي، ميتواني صبحانه بخوري»، «تكاليفت را انجام بده تا بعد بتواني تلويزيون تماشا كني.»
اين كار به كودك شما امكان ميدهد تا دقيقا بداند چه چيزي لازم است تا تشويق را دريافت كند. تعيين و مقرر كردن قوانين و استفاده از كارهاي مشروط به كودكتان كمك ميكند تا بداند شما دقيقا چه انتظاري داريد. فرزند شما هر چه بهتر بداند انتظارات چيست، احتمال بيشتري دارد كه اين انتظارات را برآورده كند.
ه . قانوني را كه همسرتان گذاشته قبول كنيد: اگر نشان دهيد قانوني را كه همسرتان گذاشته قبول نداريد، اقتدار شما و همسرتان كم ميشود. پس جلوي كودك بايد از همديگر حمايت كنيد.
2. تشويق كودك: تشويق به عنوان هر چيزي كه نيروي يك رفتار را افزايش ميدهد، تعريف شده است.57 اگر كودك شما كاري را انجام دهد كه موجب رضايتخاطر شماست و شما او را به خاطر آن كار تحسين كنيد، او دوباره اين كار را انجام ميدهد. هر چه مشوّق قويتر باشد، احتمال بيشتري هست كه آن رفتار دوباره اتفاق بيفتد. البته پاداشهاي مورد استفاده، بايد براي هر كودك جداگانه انتخاب شود. پاداش فوري در مقابل رفتار مناسب در رابطه با كودك فزونكنش، بسيار مفيد است و به او كمك ميكند تا اعتماد به نفس، كنترل و درك بيشتري نسبت به كارهاي خود داشته باشد.
تشويق داراي سلسله مراتبي به شرح ذيل است:58
الف. تحسين (كلامي و غيركلامي): قدم اول، تحسين كردن است. والدين غالبا تصور ميكنند كه تشويق نيازمند آن است كه هر بار كه كودكان كاري مناسب انجام ميدهند، اسباببازي و هداياي گرانبها به آنها بدهند. ولي يكي از مؤثرترين شيوههاي تشويق، تحسين (كلامي و غيركلامي) كودكان است بعد از آنكه به رفتارهاي مناسب ميپردازند. روشن است كه والدين هر چه بيشتر به رفتار مثبت كودكشان توجه كنند، كودك آن رفتار را بيشتر ابراز ميكند. راهنماي گام به گام براي تحسين كردن به شرح ذيل است:
فهرستي از رفتارهاي مناسب كودكتان تهيه كنيد. مهم نيست كه آنها چقدر ساده به نظر برسند. هيچ چيز را بديهي و مسلّم تلقّي نكنيد. سادهترين راه انجام اين كار، آن است كه تمام رفتارهاي مناسب كودكتان را از زماني كه از خواب برميخيزد تا زماني كه به خواب ميرود، يادداشت كنيد.
هر بار كه كودكتان يكي از رفتارهاي مورد نظر را ابراز ميكند، چيزي مثبت بگوييد (جملاتي مثل: آفرين، خيلي خوبه، آها، ادامه بده، بيشتر، باز هم، زنده باد، عاليه، صدآفرين و ...) يا انجام دهيد (مثل لبخند زدن، چشمك زدن، در آغوش كشيدن و ...).
تحسين بايد بلافاصله بعد از آنكه كودكتان رفتار مناسب را انجام ميدهد، ابراز شود. به اين ترتيب پيوندي ميان رفتار و پيامد ايجاد ميشود.
تحسين در آغاز يك برنامه رفتاري بايد بسيار ابراز شود. چنانچه رفتاري بيشتر روي دهد، ميتوانيد تحسين را به تدريج كمتر كنيد.
تحسين بايد واقعي و صادقانه باشد. اگر به شكل مصنوعي و غيرطبيعي به تحسين بپردازيد، كودكان به ماهيت آن پي ميبرند.
نكته قابل توجه اينكه حتي زماني كه تحسين به تنهايي مفيد نيست، نبايد آن را كنار گذاشت.
ب. تحسين همراه با فعاليتها: قدم بعدي در اين سلسله مراتب، تحسين همراه با برخي فعاليتهاست. اين فعاليتها بايد چيزهايي باشند كه در خانه شما عملي هستند. لازم نيست بيرون برويد و جوايزي گرانقيمت بخريد. فقط همه فعاليتهايي را كه براي كودكتان لذتبخش است، يادداشت كنيد. هر بار كه به رفتاري مناسب ميپردازد، امكان آن فعاليت لذتبخش را برايش فراهم كنيد؛ فعاليتهايي مثل خواندن كتاب براي او يا تماشاي تلويزيون يا توپبازي و ساير بازيها. البته اين نوع از تشويق براي همه رفتارها مؤثر نيست. اگر اين امر مؤثر نبود، به مرحله بعدي اين سلسله مراتب برويد.
ج. تحسين همراه با پاداشهاي مادي و ملموس: اين نوع تشويق شايد براي برخي از كودكان مبتلا به فزون كنشي ضرورت داشته باشد؛ به ويژه براي كودكان كم سن و سالتر و كودكاني كه اختلالشان حادتر است. سعي كنيد پاداشهاي مادي و ملموسي پيدا كنيد كه كودكتان دوست دارد. اين پاداشها ميتواند عكسبرگردان، مداد، دفترچه، غذا يا هر چيز كوچك ديگري باشد كه كودكتان از آن لذت ميبرد. بكوشيد پاداشها را در طول روز تقسيم كنيد.
د. تشويق امتيازي: به كودكتان امتياز، ستاره، يا چيزهاي مشابه بدهيد كه بعدا بتواند آن را با تشويقهاي خاص و جايزههاي قابل لمس مبادله كند.
در پايان بحث تشويق بايد به اين نكته توجه كنيم كه تشويق كردن با رشوه دادن متفاوت است. رشوه در واقع، نوعي زورگيري و باجخواهي است و اگر دايم رشوه و باج بدهيد، كودك ياد ميگيرد براي هر كارش با شما معامله كند.
3. تنبيه كودك: تشويق هميشه مؤثر نيست. گاهي اوقات لازم است يك عكسالعمل منفي به كار گرفته شود تا رفتار تغيير كند. البته در بسياري از موارد، تركيب تشويق و تنبيه، ممكن است مؤثرترين راهحل باشد.59
هر چيزي كه رفتاري را كاهش دهد، يك عامل تنبيهكننده به شمار ميرود.60 البته منظور ما تنبيه فيزيكي نيست. كتك زدن هر كودك يا نوجواني به دلايل متعدد اشتباه است. يك دليلش اين است كه تنبيه بدني اين پيام را براي كودك دارد: كساني كه بزرگتر و قويترند و قدرت بيشتري از تو دارند، ميتوانند به زور تو را وادار به انجام آنچه ميخواهند بكنند. جاي شگفتي نيست كه اين كودكان و نوجوانان بعدا تنبيه بدني را به عنوان راهبردي براي برخورد با ديگران انتخاب كنند.
استفاده از تنبيه، همانند تشويق، داراي سلسله مراتبي است:61
الف. ناديده گرفتن رفتارهاي نامناسب: در اين خصوص چند پيشنهاد مطرح ميشود:
ـ هنگامي كه كودك به رفتار نامناسبي مشغول است، نايستيد و به او خيره نشويد.
ـ به اتاق ديگري برويد.
ـ خودتان را با آشپزي يا مطالعه و يا كار ديگري مشغول كنيد.
ـ به خودتان بگوييد كه اين رفتار ميگذرد و اين كار، اقدامي مؤثر است.
ناديده گرفتن دشوار است و ممكن است مستلزم زمان زيادي باشد تا يك رفتار كاهش يابد. نكته قابل توجه اين است كه رفتارهايي را كه به كودكتان يا هر كس ديگر آسيب ميرساند يا براي خانه زيان آورند، ناديده نگيريد.
ب. توبيخ كلامي: توبيخ كلامي بايد كم و بجا باشد. گفتوگوي زياد در مورد رفتار نامناسب شايد فقط در خدمت افزايش يا حفظ اين رفتار باشد.
ج. حذف امتيازها: اين مرحله را نبايد با شتاب انجام داد، بلكه بايد به شيوهاي باشد كه خوب به آن فكر كرده باشيد.
نكته پاياني در بحث تنبيه اين است كه گاهي اوقات تنبيه كردن موجب ميشود كودك مورد توجه قرار گيرد و براي آنكه نظر ديگران را به خود جلب كند، رفتار نامطلوبش را تكرار ميكند. شما ميتوانيد توجهي را كه از كارهاي ناپسندش به دست ميآورد در جاهاي ديگر به او بدهيد.
ب. درمانهاي كودكمحور
1. آموزش مهارتهاي اجتماعي به كودك فزونكنش: بسياري از كودكان فزونكنش، داراي كمبود مهارتهاي اجتماعي هستند. مهارتهاي اجتماعي يعني توانايي درك اينكه رفتار شما چه تأثيري بر ديگران ميگذارد، دانستن اينكه چگونه دوست پيدا كنيد، چه موقع و كجا سخناني خاص را به زبان آوريد و ... .62 چنين كودكاني به دليل آنكه ساير كودكان تمايلي به بازي با آنان ندارند و يا از پذيرش آنان در بازيهاي خود امتناع ميورزند، بسيار ناراحت و اندوهگين ميشوند. سطح فعاليت چنين كودكاني نيز به راحتي آنان را از ساير كودكان جدا ميسازد. آنها اغلب موجب بر هم زدن بازي و تفريح ميشوند. نسبت به احساسات ديگران بيملاحظه و سهلانگارند و در حس مشاركت و تقسيم كار دچار مشكل ميشوند.
اولين محيطي كه كودك روابط اجتماعي و قوانين حاكم بر آن را درمييابد، محيط خانه است. شما ميتوانيد براي تعليم مهارتهاي اجتماعي به كودكان خود راهكارهاي ذيل را دنبال كنيد:63
الف. راهنمايي كردن: شما بايد مهارتهاي اجتماعي مطلوبي را كه ميخواهيد فرزندتان به خوبي ياد بگيرد، با صراحت و وضوح شرح دهيد. كودكان و نوجوانان غالبا ميدانند چه كاري را نبايد انجام دهند؛ اما زماني كه نوبت به كارهايي ميرسد كه بايد انجام دهند، همه چيز گنگ و مبهم ميشود. يكي از دلايل اين امر، كمبود آموزش است. مثلاً، در مورد رفتارهاي اجتماعي غذا خوردن ميتوانيد براي راهنمايي كودكتان تعدادي از رفتارها را شناسايي كنيد. البته بايد از كارهاي كوچك شروع كنيد؛ براي مثال:
ـ زماني كه صدايت ميزنم، حداكثر تا پنج دقيقه بعد سر ميز غذا حاضر شو.
ـ روي صندليات بنشين.
ـ قاشق و چنگالت را در دست بگير.
ـ تمام مدت صرف غذا روي صندليات بمان.
بار زيادي از اطلاعات را بر دوش فرزندتان نگذاريد. برخي از والدين دريافتهاند نوشتن فهرست اين مهارتها روي جدول و قرار دادن آن در مكاني قابل رؤيت در آشپزخانه مفيد است.
ب. ارائه الگو: ارائه الگو ـ در واقع ـ نمايش رفتار مطلوب است. در ابتدا، شما نمايش ميدهيد و بعد فرزندتان از رفتار شما تقليد ميكند. مثلاً، در مورد نحوه رفتار هنگام صرف غذا، ميتوانيد دقيقا الگو را آنگونه اجرا كنيد كه دوست داريد كودكتان سر ميز غذا بيايد، بنشيند و به طور مناسب غذا بخورد و نشسته بماند. بسته به شدت فزون كنشي و يا سن كودك، ميتوانيد با نمايش يك رفتار شروع كنيد و سپس هنگامي كه او در آن رفتار مهارت پيدا كرد، به سراغ رفتار بعدي برويد.
برخي از والدين در كار با عروسك، تصاوير، تلويزيون، ويدئو و كتاب موفق بودهاند. بكوشيد هر چيزي را كه به شما امكان ميدهد الگوهاي مهارت اجتماعي موردنظرتان را ارائه دهيد، پيدا كنيد.
ج. ارائه بازخورد: بيشتر كودكان مبتلا به فزون كنشي، بدون داشتن اطلاعات در مورد عملكردشان نخواهند دانست كه چگونه عمل كنند. اين بازخورد براي موفقيت برنامه تعليم مهارتهاي اجتماعي ضروري است. بازخورد بايد اصلاحكننده باشد (وقتي كه پشت ميز مينشيني، سعي كن به برادرت نخوري) و يا تشويقكننده (عالي بود كه به موقع سر ميز شام حاضر شدي).
در مورد برخي از كودكان، ارائه بازخورد از طريق ضبطعملكردشانبهطريقويدئوييونوارصوتيمفيد است.
2. افزايش خودباوري كودك فزونكنش: بازخوردي كه كودكان فزونكنش دريافت ميكنند، شايد منفي باشد (ساكت بنشين، وول نخور، چرا اينقدر بيقراري؟، توجه كن). اين انتقادات با گذشت زمان ميتواند به صورت تصويري يكپارچه و منسجم از خود درآيد. كودكان فزونكنش ممكن است كمكم به اين تشخيص برسند كه وجود آنها براي ديگران غيرقابل تحمل است و باري بر دوش خانواده و آموزگارانشان هستند. شما ميتوانيد اقدامات بسياري انجام دهيد تا اين احساس را كاهش دهيد. پيشنهادات ذيل ميتواند احساسات مثبت كودكان نسبت بهخودشان،يعنيخودباوريشانراافزايشدهد:64
ـ آنها را براي همه رفتارهاي مناسبشان تحسين كنيد.
ـ به خاطر هر رفتار نامناسب جزئي از آنها انتقاد نكنيد.
ـ از عنوانگذاريهاي فراگير اجتناب كنيد (تو تنبل هستي، تو بيشفعالي). رفتاررا بهطورمشخصشرح دهيد.
ـ فعاليتهايي را پيدا كنيد كه در انجام آنها بهتر عمل ميكنند.
ـ هرگز رفتار آنها را با رفتار خواهر و برادرهايشان مقايسه نكنيد.
ـ انتظارات خود را در حد واقعبينانه نگه داريد.
ـ در زمان مقتضي از ديگران كمك بگيريد.
ـ فعاليتهايي را فراهم كنيد كه موفقيتشان در آنها حتمي است.
ـ تلاش را تشويق كنيد نه فقط انجام تكاليف را.
ـ تكاليف سنگين را به اجزاي كوچك و قابل اجرا تقسيم كنيد تا بتوانند انجام دهند. براي مثال، اگر ميخواهيد كودكتان اتاقش را نظافت كند، به جاي دادن يك دستور كلي به او، آن را به صورت ذيل تقسيم كنيد:
ـ جمعآوري همه لباسها از كف اتاق؛
ـ گذاشتن همه لباسها در كمد يا كشوها؛
ـ مرتب كردن تختخواب؛
ـ ريختن همه كاغذها در سطل زباله.
3. افزايش دامنه توجه كودك فزونكنش: براي اينكه كودك بر روي موضوعهاي مختلف تمركز حواس داشته باشد، بايد مورد تشويق و راهنمايي قرار گيرد. آموختن اين نكته كه به هنگام گفتوگو با ديگران بايد كارهاي ديگر را متوقف كرد و به صحبت آنان گوش فرا داد، از جمله مهارتهايي است كه بايد به كودك آموزش داده شود. برنامهريزيهاي روزانه و معمولي ميتواند به چنين فرايندي كمك كند. براي مثال، اگر براي قرار دادن كفش، جاي خاصي در نظر گرفته شود، كودكان ميآموزند كه پس از درآوردن كفش بايد آن را در جاي خود قرار دهند.
فرايند يادگيري چنين كودكاني بسيار طولاني است و آنان براي به دست آوردن توجه و تمركز لازم، به دقت بيشتري نيازمندند. اينجاست كه تكرار مداوم و متناوب خواستهها لازم به نظر ميرسد؛ زيرا كودك اغلب آنچه را براي نخستين بار از او خواسته شده، فراموش ميكند، اما در صورت تكرار درخواست، مطلب را درمييابد و به اجرا ميگذارد. لزوم تكرار درخواستها ايجاب ميكند كه والدين رفتارهاي هيجاني خود را كنترل كرده و صبر و شكيبايي پيشه كنند. در واقع، فهم و درك مشكلات كودكان از جمله ناتواني در يادگيري، به والدين كمك ميكند تا بيشتر به آموزش آنها همت گماشته و با اينگونه كودكان رفتار كليشهاي و تابع مقرّرات نداشته باشند.65
ج. درمانهاي مدرسهمحور
كودك فزونكنش بخش نسبتا زيادي از زندگياش را در مدرسه و بخصوص در كلاس ميگذراند. نقش معلمان در بهبود وضعيت اين كودكان قابل انكار نيست. درمانهاي مدرسهمحور را در قالب توصيههايي براي معلمان عزيز بيان مينماييم:66
1. از والدين كودك فزونكنش بخواهيد اطلاعاتي در مورد راهبردهايي كه در برخورد با كودكشان به كار گرفتهاند، به شما بدهند.
2. از محدوديتهاي كودك آگاه باشيد. اين موضوع به شما كمك ميكند كه نوميديتان در برخورد با كودك فزونكنش كاهش يابد.
3. دانشآموز فزونكنش را براي تمركز كردن تشويق كنيد. پاداش مادي و ملموس (مثل دادن يك نمره به او، اول صف بودن، پنچ دقيقه وقت آزاد و ...) يا پاداش غيرمادي و ناملموس (مثل تحسين، دست دادن، لبخند زدن و ...).
4. قواعدي براي كلاس درس تعيين كنيد (مثلاً كار روي تكليف، كار كردن در سكوت، روي صندلي خود باقي ماندن، اتمام تكليف). قوانين را اغلب تصريح و تكرار كنيد و دانشآموز را هنگام پيروي از قوانين تشويق نماييد.
5. با دانشآموز قراردادي بنويسيد و در آن تصريح كنيد كه چه رفتاري از او انتظار داريد و اينكه كدام تشويق، زماني كه شرايط قرارداد انجام شد، در دسترس او قرار خواهد گرفت.
6. سعي كنيد ميان رفتار ناشي از سرپيچي (امتناع كودك از انجام كاري) و رفتاري كه نتيجه فزون كنشي است (عدم توانايي كودك در انجام كاري) تمايز قايل شويد. رفتارهايي كه يك كودك نميتواند انجام دهد، مستلزم آموزش يا رشد ميباشد، اما سرپيچي مستلزم روشهاي انضباطي است.
7. موضوع درس را براي دانشآموز هدفمند و معنادار كنيد.
8. محيط را به گونهاي سازماندهي كنيد كه محركهاي پرتكننده حواس كاهش يابند؛ مثلاً، نيمكت يا صندلي دانشآموز را كنار پنجره يا جايي كه ممكن است باعث حواسپرتي او شود، قرار ندهيد. بهتر است محل نيمكت او را كنار ميز خودتان يا در رديف اول، تعيين كنيد.
9. وقتي درس ميدهيد يا دانشآموزان در حال انجام تكليفها هستند، مراقب باشيد كه او روي نيمكت خود را شلوغ نكند و وسايل غيرضروري را كنار بگذارد.
10. انجام كاري ناخوشايند را با كاري خوشايند دنبال كنيد. اجراي دومي را منوط به اتمام اولي نماييد.
11. هنگامي كه دانشآموزان مشغول انجام تمرين يا تكليف درسي هستند، به كارهاي او بيشتر سر بزنيد و كارهاي او را وارسي كنيد.
12. تكاليف طولاني را به تكاليف كوتاهتر تقسيم كنيد.
13. يكي از همسالانش را به عنوان مربي تعيين كنيد تا با وي كار كند.
14. دستورالعملهاي داده شده را تا حد امكان ساده و منسجم سازيد و آنها را مرحلهبندي كنيد.
15. دانشآموز را از همكلاسيهايي كه ممكن است رفتارهاي نامناسب را ترغيب يا تحريك كنند، جدا سازيد.
16. او را سرزنش نكنيد.
17. مرتب به او نگوييد: «توجه كن! حواست كجاست؟ اگر حواست را بيشتر جمع كني، ميتواني ...». اين عبارتها بايد بسيار كم مورد استفاده قرار بگيرند؛ زيرا موجب اضطراب دانشآموز ميشوند.
18. اين دانشآموزان به جنبوجوش بيشتري نياز دارند. گاهي بهاواجازهدهيدبه حياط برود و دوباره برگردد.
19. مطمئن شويد كه تكاليف درسي دانشآموز در سطح توانايي اوست.
20. هنگامي كه با دانشآموز حرف ميزنيد با او ارتباط فيزيكي داشته باشيد (مثلاً، دست يا شانه او را لمس كنيد).
21. از دانشآموز بخواهيد زماني كه به او اطلاعاتي ميدهيد، به چشمتان نگاه كند.
22. محدوديتهاي زماني مناسب براي دانشآموز تعيين كنيد كه طي آن، تكاليفش را انجام دهد.
23. به منظورنظارتبر تمركزدانشآموز، ترتيبي بدهيد كه مدام جلوي چشمتان باشد و او نيز بتواند شما را ببيند.
24. اجازه دهيد كه پيامدهاي طبيعي به عنوان نتيجه ناتواني دانشآموز در تمركز، روي دهند (مثلاً، كاري كه انجام نشده يا با دقت تكميل نشده است، بايد در ساعتهاي تفريح جبران شود).
25. از منابع داخل مدرسه مثل روانشناس يا مشاور مدرسه كمك بگيريد.
فزون كنشي در بزرگسالي
سالها چنين تصور ميشد كه كودكان فزونكنش، اين اختلال را با گذشت از مراحل بلوغ، پشت سر ميگذارند. ولي تحقيقات و مشاهدات باليني اخير، نشان ميدهند كه ميزان قابل توجهي از اين كودكان علايم اختلال را در بزرگسالي نيز نشان ميدهند. با اينكه تعداد دقيق اين افراد متغير است، اما به نظر ميرسد كه قريب 50 درصد كودكان مبتلا به فزون كنشي، در بزرگسالي هم اين علايم را دارند. البته ما در اين مورد در مقايسه با كودكان فزونكنش اطلاعات كمتري داريم. برخي از ويژگيهاي بزرگسالان مبتلا به فزون كنشي، به شرح ذيل است (البته اين يافتهها قطعي نيستند):67
1. مشكلات توجه: براي بزرگسالان مبتلا به فزون كنشي همانند كودكان، انجام و اتمام وظايف و كارها دشوار است. آنها نمي توانند بر موضوعي خاص تمركز كنند، مگر اينكه موضوع برايشان خيلي جالب باشد. حواس آنها به راحتي با سروصدا، مناظر و تقريبا هر چيزي كه توجه آنها را جلب كند، پرت ميشود و در نتيجه، در تمركز و استمرار در انجام كار مشكل دارند.
2. فزون كنشي: فزون كنشي در بزرگسالي شكل و قالب ديگري به خود ميگيرد. آنها نميتوانند يك اتومبيل سواري طولاني، سينما و يا مهماني شام را تحمل كنند. آنان عاداتي مثل ضربه زدن با پا به كف اتاق، بازي با زيورآلاتشان يا تكان دادن انگشتها دارند. اين رفتارها ميتواند موانعي را بر سر راه شغل و زندگي خصوصيشان قرار دهد.
3. تكانش: بزرگسالان داراي اين اختلال معمولاً بدون تفكر كافي دست به عمل ميزنند و بعد به پيامدهاي آن فكر ميكنند.
4. بينظمي و ناتواني در انجام وظايف و كارها: در نظم بخشيدن به وظايف كماهميت مشكل دارند، به گونهاي كه به نظر ميرسد «هرگز هيچ كاري انجام نميشود.» آنها در تعيين اولويتها، چه در خانه و چه در محل كار، مشكل دارند. هرگز نميدانند كه يك شيء را كجا گذاشتهاند.
5. تحمل اندك در برابر استرس: به نظر ميرسد كه اين بزرگسالان به سرعت درهم ميشكنند و سراسيمه ميشوند. آنها بسيار حساسند و به راحتي، پريشان و آزرده ميشوند تا جايي كه قادر به واكنش نشان دادن به يك موقعيت نيستند.
نحوه برخورد با خواهرها و برادرهاي كودكان فزونكنش
كودكان مبتلا به فزون كنشي نه تنها بر والدين، بلكه بر همه اعضاي خانواده تأثير ميگذارند. كودكان شايد به خاطر زمان بسياري كه والدينشان صرف برادر يا خواهر فزون كنششان ميكنند، برنجند. ممكن است احساس كنند مبالغي كه صرف هزينههاي پزشكي، مشاوره و ديگر برنامهها ميشود، ميتواند به نحو ديگري صرف همه اعضاي خانواده شود. علاوه بر اين، خواهرها و برادرها همانگونه كه سنشان بالاتر ميرود يك موضوع مشترك در همه آنها شكل ميگيرد: خجالت كشيدن از وضعيت اختلال خواهر يا برادرشان. جاي تعجب نيست كه بسياري از خواهرها و برادرها درباره احساس گناه ناشي از داشتن چنين احساساتي سخن ميگويند. همه اين موارد، در صورتي كه به شكل مناسب به آنها رسيدگي نشود، ميتواند به رنجش و خشم منتهي گردد. آنچه واضح است، اين است كه بايد با اين مشكل با شيوهاي عاري از خشم و تهديد برخورد كرد. آنچه در زير ميآيد، رهنمودهايي كلي براي طرز برخورد با خواهرها و برادرهاست:68
1. احساسات آنها را بپذيريد: انكار نكنيد كه فرزند فزونكنشتان بر خواهرها و برادرهايش تأثيراتي خواهد داشت. اين امر ممكن است بارها خود را به صورت انفجار خشم يا يك اظهارنظر بيملاحظه نسبت به شما يا كودك فزونكنش نشان دهد. ميتوانيد زماني مناسب براي گفتوگو درباره احساساتي كه به چنين انفجاري منجر شده است، در نظر بگيريد. جملاتي ساده نظير «ميدانم كه به نظر ميرسد پول زيادي صرف خواهر/برادرت ميكنيم» يا «متأسفم، اما او الان نياز به زمان بيشتري دارد» ميتواند كمك كند تا شما احساساتي را ابراز كنيد كه مؤيد آن است كه برخورد با يك تفاوت در خانواده هميشه آسان نيست.
2. كاري نكنيد آنها به خاطر اينكه اختلال فزون كنشي ندارند، احساس گناه كنند: بعضي از والدين ميگويند: «بايد شكرگزار باشي كه اين اختلال را نداري.» اكثر بچهها احتمالاً به داشتن يا نداشتن مشكلات فكر نميكنند. توصيه كردن به آنها كه بايد رفتار خاصي داشته باشند چون اختلال يا ناتواني خاصي ندارند، منصفانه نيست. گاهي اوقات نوجوانان بر سر والدينشان فرياد ميزنند: «كاش من هم اين اختلال را داشتم؛ زيرا در آن صورت رفتار بهتري با من داشتي.» ما با برخوردهاي خودمان نبايد اجازه دهيم كه آنان چنين فكري بكنند.
3. بكوشيد زماني خاص را به ساير فرزندانتان اختصاص دهيد: به هيچ وجه نميتوان از اين حقيقت روي گرداند كه داشتن فرزندي مبتلابه فزون كنشيوقتزياديميگيرد. اما شما بايدبكوشيدزمانيخاصبرايفرزندان ديگرتان داشته باشيد. اين كار ميتواند رفتن به فروشگاه يا تماشاي يك برنامهتلويزيونيباهم يا زماني براي تنها بودن با شما باشد.
نتيجهگيري
فزون كنشي يكي از رايجترين و عموميترين مشكلات روانشناختي كودكان است. امروزه اين اختلال به دلايل گوناگوني مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. علت يا علل اين اختلال هنوز به طور كامل مشخص نشده است. فزون كنشي بر عملكرد شناختي، اجتماعي، هيجاني و خانوادگي كودكان مبتلا، تأثير بسزايي دارد. فزون كنشي سه ويژگي اساسي دارد: كمبود توجه، تكانشگري و فعاليت بيش از اندازه. شيوع اين اختلال در كودكان دبستاني حدود 3 تا 5 درصد است و در پسرها بيشتر از دخترها ديده ميشود. شروع اين اختلال حدود 3 سالگي است، ولي تشخيص آن معمولاً تا زماني كه كودك به مدرسه نرود، مشكل است. اختلال فزون كنشي تا حدودي قراردادي و نسبي است و تقريبا به طور كامل به درجه بردباري و تحمل محيط كودك وابسته است. فزون كنشي يك ناراحتي به ظاهر مهار نشدني است كه اجراي حركات و توانايي توجه در آن مختل هستند. تمايز بين كودكان فزونكنش و كودكاني كه اختلال رفتاري دارند، بسيار مشكل است. كودك در صورتي مبتلا به اختلال فزون كنشي است كه از بين 18 معيار ذكر شده در DSM IV حداقل شش نشانه را تا پيش از 7 سالگي بروز دهد. اين نشانهها بايد دستكم شش ماه تداوم داشته باشند و با ساير اختلالات رواني قابل توجيه نباشند. اختلال فزون كنشي به سه حالت فرعي تقسيم مي شود: نوع مركب، نوع عمدتا فزونكنش ـ تكانشگر و نوع عمدتا كمبود توجه. براي اين اختلال هنوز علل قطعي ذكر نشده است و علتهايي مانند وراثت، عوامل مربوط به هنگام تولد، نقص كار در دستگاه عصبي، رژيم غذايي و علل روانشناختي، قطعيت ندارند. درمان فزون كنشي به دو صورت دارودرماني و درمانهاي روانشناختي انجام ميپذيرد. دارودرماني به وسيله داروهاي محرك صورت ميگيرد. سازوكار تأثيرگذاري اين داروها هنوز به طور دقيق مشخص نشده است. در هر حال، استفاده از اين داروها، سبب كاهش بيتوجهي و يا كمتوجهي ميگردد. نوع و ميزان دارو بايد توسط پزشك تعيين گردد. دارودرماني ممكن است عوارضي (جسمي و روحي) هم به همراه داشته باشد. درمانهاي روانشناختي در سه حيطه قابل بررسي است: درمانهاي والدمحور، درمانهاي كودكمحور و درمانهاي مدرسهمحور. تعيين قوانين براي كودك فزونكنش و تشويق و تنبيه او از درمانهاي والدمحور هستند. در درمانهاي كودكمحور از آموزش مهارتهاي اجتماعي به كودك فزونكنش، افزايش خودباوري و افزايش دامنه توجه وي استفاده ميگردد. درمان مدرسهمحور هم، در قالب توصيههايي به معلمان ارائه ميگردد. فزون كنشي گاهي اوقات تا بزرگسالي هم ادامه مييابد و مشكلات فرد به صورت فزون كنشي، مشكل توجه، بينظمي در انجام كارها و تحمل اندك در برابر استرس نمايان ميگردد.
-
پى نوشت ها
- 1 دانشپژوه كارشناسى روانشناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدسسره. تاريخ دريافت: 16/8/87ـ تاريخ پذيرش: 27/11/87.
- 250. Impulsivity.
- 351. impulsivity.
- 452. hyperactivity.
- 5ـ الهه محمّداسماعيل، درسنامه درمان رفتارى ـ شناختى كودكان مبتلا به فزون كنشى / نارسايى توجه، 1385، ص 12.
- 653. Fidgety Fhillip.
- 7ـ فرح لطفى كاشانى و شهرام وزيرى، روانشناسى مرضى كودك، 1378، ص 134.
- 854. Explosive Will.
- 955. Minimal Brain Damage.
- 10ـ حميد عليزاده، اختلال نارسايى توجه/ فزون جنبشى ويژگىها، ارزيابى و درمان، 1383، ص 17.
- 11ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، 1379، ص 13.
- 12ـ هارولد كاپلان و بنيامين سادوك، خلاصه روانپزشكى، 1379، ج 3، ص 384.
- 13ـ همان، ص 383.
- 1456. Attention deficit- hyperactivity disorder.
- 15ـ آلن. اُ. راس، اختلالات روانى كودكان، 1376، ص 425.
- 16ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 3.
- 17ـ جو داگلاس، اصلاح رفتار كودكان، 1376، ص 211.
- 18ـ همان، ص 212.
- 19ـ فرح لطفى كاشانى و شهرام وزيرى، روانشناسى مرضى كودك، ص 135.
- 20ـ كارولين اس شرودر و بتى. ان. گوردون، سنجش و درمان مشكلات دوران كودكى، 1385، ص 549.
- 21ـ فرح لطفى كاشانى و شهرام وزيرى، روانشناسى مرضى كودك، ص 135.
- 22ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، 1386، ص 15.
- 23ـ سيد محمّدمسعود ازهر، براى كسانى كه كودك پرتحرك دارند، 1386، ص 10.
- 24ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 20.
- 25ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 18.
- 26ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 15.
- 27ـ همان.
- 28ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 20.
- 29ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 19.
- 30ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 20.
- 31ـ فرح لطفى كاشانى و شهرام وزيرى، روانشناسى مرضى كودك، ص 136.
- 32ـ سيد محمّدمسعود ازهر، براى كسانى كه كودك پرتحرك دارند، ص 18.
- 33ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 20.
- 34ـ سيد محمّدمسعود ازهر، براى كسانى كه كودك پرتحرك دارند، ص 6.
- 35ـ محمّدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 21.
- 36ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 19.
- 37ـ همان، ص 18.
- 38ـ انجمن روانپزشكى آمريكا، راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالهاى روانى، 1381، ص 165.
- 39ـ هارولد كاپلان و بنيامين سادوك، خلاصه روانپزشكى، ج 3، ص 383.
- 40ـ انجمن روانپزشكى آمريكا، راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالهاى روانى، ص 165.
- 41ـ همان.
- 42ـ كارولين اس شرودر و بتى. ان. گوردون، سنجش و درمان مشكلات دوران كودكى، ص 546.
- 43ـ انجمن روانپزشكى آمريكا، راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالهاى روانى، ص 165.
- 44ـ كارولين اس شرودر و بتى. ان. گوردون، سنجش و درمان مشكلات دوران كودكى، ص 563.
- 45ـ محمدرضا احمدى، بررسى رابطه فزون كنشى و هوش، ص 25ـ30.
- 46ـ بارى اى. مك نامار و فرانسين مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 57.
- 47ـ همان، ص 58.
- 48ـ جو داگلاس، اصلاح رفتار كودكان، ص 226.
- 49ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 62.
- 50ـ سيد محمّدمسعود ازهر، براى كسانى كه كودك پرتحرك دارند، ص 54.
- 51ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 60.
- 52ـ همان، ص 62.
- 53ـ جو داگلاس، اصلاح رفتار كودكان، ص 225.
- 54ـ آل. اُ راس، اختلالات روانى كودكان، ص 446.
- 55ـ همان، ص 448.
- 56ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 103ـ106.
- 57ـ همان، ص 83.
- 58ـ همان، ص 83ـ86.
- 59ـ همان، ص 98.
- 60ـ همان.
- 61ـ همان، ص 99ـ102.
- 62ـ همان، ص 112.
- 63ـ همان، ص 113.
- 64ـ همان، ص 119.
- 65ـ جو داگلاس، اصلاح رفتار كودكان، ص 231.
- 66ـ همان.
- 67ـ بارى اى. مك نامارا و فرانسين جى. مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ص 192ـ197.
- 68ـ همان، ص 129ـ133.
-
··· منابع
- ـ احمدى، محمّدرضا، بررسى رابطه فزونكنشى و هوش، پاياننامه كارشناسى ارشد، رشته روانشناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1379.
- ـ ازهر، سيد محمّدسعيد، براى كسانى كه كودك پرتحرك دارند، تهران، آسيم، 1386.
- ـ انجمن روانپزشكى آمريكا، راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالهاى روانى، ترجمه محمدرضا نيكخو و هاماياك آواديس يانس، تهران، سخن، 1381.
- ـ داگلاس، جو، اصلاح رفتار كودكان، ترجمه سياوش جمالفر، تهران، ويرايش، 1376، چ دوم.
- ـ راس، آلن. اُ.، اختلالات روانى كودكان، ترجمه اميرهوشنگ مهريان، تهران، رشد، 1376، چ دوم.
- ـ شرودر، كارولين اس و بتى. ان گوردون، سنجش و درمان مشكلات دوران كودكى، ترجمه مهرداد فيروزبخت، تهران، دانژه، 1385.
- ـ عليزاده، حميد، اختلال نارسايى توجه/فزون جنبشى ويژگىها، ارزيابى و درمان، تهران، رشد، 1383.
- ـ كاپلان، هارولد و بنيامين سادوك، خلاصه روانپزشكى، ترجمه نصرتاللّه پورافكارى، تهران، شهرآب ـ آغاز، 1379.
- ـ لطفى كاشانى، فرح و شهرام وزيرى، روانشناسى مرضى كودك، تهران، ارسباران، 1378، چ دوم.
- ـ محمّد اسماعيل، الهه، درسنامه درمان رفتارى ـ شناختى كودكان مبتلا به فزونكنشى/نارسايى توجه، تهران، دانژه، 1385.
- ـ مك نامارا، بارى. اى و فرانسين مك نامارا، كليدهاى رفتار با كودكان مبتلا به اختلال كمبود توجه، ترجمه فريبا مقدم، تهران، صابرين، 1386.