«لطف»، به عنوان یکى از قاعده هاى مهم و تأثیرگذار در علم کلام، عبارت است از هر آنچه که مکلف با آن، به انجام فعلِ طاعت نزدیک، و از معصیت دور گردد و در اصلِ توان مکلف بر انجام فعل، دخیل نبوده و به حد اجبار نرسد. معتزله از طرف داران این قاعده هستند و اکثر آنان فعل لطف را بر خداوند واجب مى دانند. اشاعره در مقابل، منکر این قاعده هستند و اساسا چیزى را بر خداوند واجب ندانسته و به تبع، لطف را نیز بر خداوند واجب نمى دانند. اکثر علماى امامیه، قایل به وجوب لطف بر خداوند هستند و مسائلى مانند وجوب نبوت و وجوب وجود امام معصوم در هر عصر و زمان را با آن اثبات مى کنند. کاربرد این قاعده در علم کلام گسترده بوده و کسانى که قایل به وجوب لطف هستند، وجوب تکلیف شرعى، حسن آلام ابتدایى، وجوب وعده و وعید، وجوب عصمت انبیا، وجوب بعثت انبیا و وجوب نصب امام را با این قاعده اثبات مى کنند. آیات فراوانى از قرآن وجود دارد که به غایات و مبادى لطف اشاره دارد، اما اکثر آنها دلالت بر وجوب لطف بر خداوند ندارد. روایات فراوانى در باب بعثت انبیا و خالى نبودن زمین از حجت خدا وجود دارد که دلالت بر لطف بودن این افعال از جانب خداى متعال مى کند، اما دلالت بر وجوب این افعال و وجوب هرگونه لطف به گونه عام از جانب خداوند متعال ندارد. روش پژوهش تحلیلى ـ توصیفى مى باشد.