نوشتة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تحلیل نظام اندیشة باگوان شری راجنبش، معروف به اشو در حوزة دین شناسی می پردازد. وی معتقد است دین به دو دلیلِ نامتناهی و تجربة درونی بودن، قابل تعریف نیست؛ اما حقیقت، آن را هماهنگی و پیوندی صمیمانه با هستی و وجود به حساب می آورد و مریدان خویش را به ارتباط و یکی شدن با هستی به عنوان دین، دعوت می کند. او ادیان و مذاهب نظام مند و سازمان یافتة دیگر، مانند ادیان ابراهیمی را به شدت انکار می کند و به ستیز با کلسیا و مراکز دینی می پردازد و آنان را مانع روشن بینی به شمار می آورد. باگوان، کارکرد دین مدنظر خود را اموری چون شکوفا کردن عشق، بی ذهنی، بی نفسی و شادی برمی شمارد و خواستگاه ادیان منسجم و نظام یافته را نیز رفع نیازها، تقلید از نیاکان، دوری از رنج و اندوه و نیز ترس از گناه، مرگ، بیماری و... دانسته است.