امروزه یکی از مباحث مهم و اساسی در دانش مدیریت و سازمان، بحث «فرهنگ» است. آغاز توجه اساسی به بحث فرهنگ در سازمان و مدیریت به دهه 70 میلادی بازمیگردد. در اهمیت این بحث همین بس که برخی نظریهپردازان معتقدند اساسا سازمان چیزی جز فرهنگ نیست و برای شناخت یک سازمان، اساسیترین کار این است که فرهنگ آن را شناسایی کنیم. بر همین اساس، یکی از مکاتب نوظهور در مباحث سازمان و مدیریت، مکتبی است که از آن با نام «فرهنگ سازمانی و مدیریت نمادین» یاد میشود. مفهومسازی «فرهنگ سازمانی» از ابتدا تحت تأثیر دیدگاه «نمادین ـ تفسیری» بوده است. این مکتب بسیاری از مفروضات پیشین در مورد سازمان و مدیریت را نادرست دانسته و آنها را نمیپذیرد. فرهنگ سطوح گوناگونی دارد و هر سازمان، جنبههای متفاوتی از فرهنگ، همچون فرهنگ ملی، محلی، صنعتی، شغلی و تخصصی را به نمایش میگذارد.
این مقاله تلاش دارد با کنکاش در مفهوم «فرهنگ» و «فرهنگ سازمانی» برخی دیدگاهها و مسائل مهم در این زمینه را بررسی نماید.