Abstract:
بحث «روش» با دکارت به نحو جدى وارد فلسفه مى شود. وى مدعى است پیشینیان به دلیل فقدان روش صحیح و درست در مسیر تفلسف خویش، هیچ گونه پیشرفت علمى و عملى نداشته اند و روش آنها منشأ هیچ نوع تحول و دگرگونى در عالم نشده و غیر از تکرار مباحث ملال آور و جدلى، هیچ فایده اى بر آن مترتب نبوده است. وى همچنین معتقد است که با روش او همه علوم در ذیل این روش وحدت مى یابند و با اتکا به این روش، وحدت و در پى آن یقینى بودن همه علوم اثبات مى شود.
این مقاله با رویکرد تحلیلى و با هدف بررسى «روش» در آثار دکارت، پیامدهاى تلقّى خاص از روش و نتایج مترتب بر آن را مورد بازکاوى قرار مى دهد.