معرفت، سال سی و سوم، شماره اول، پیاپی 316، فروردین 1403، صفحات 47-57

    بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه

    نویسندگان:
    ✍️ فاطمه وجدانی / دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده الهیات و ادیان / f_vojdani@sbu.ac.ir
    فاطمه تیموری / کارشناس ‌ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه شهید بهشتی
    doi 10.22034/marifat.2024.2022139
    چکیده: 
    کم‌‌توجهی به نقش تربیتی پدران در تربیت عاطفی کودکان و نوجوانان، آنها را از تربیت صحیح و کامل محروم می‌کند و عواقب سوئی برای فرد و جامعه دارد. از آنجا که تربیت تحت تأثیر جهان‌بینی و نگرش‌های ارزشی حاکم بر هر جامعه‌ای است، آموزه‌های دینی می‌توانند منبع خوبی برای دستیابی به روش‌های تربیتی باشند. هدف این پژوهش، بررسی نقش پدر در پرورش عواطف اجتماعی فرزندان در قرآن و نهج البلاغه می‌باشد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. بر اساس یافته‌ها، اولاً، پدران باید عواطف اجتماعی ذیل را در فرزندان خود پرورش دهند: عواطف اجتماعی نسبت به عموم مردم (شامل: پرهیز از احساس برتری، مردم‌دوستی متعادل با رعایت حد و مرز، اجتناب از محبت‌های مذموم، خیرخواهی، همدلی، شاد کردن دیگران، تلاش جهت رفع کدورت میان مردم و مدیریت خشم)، عواطف اجتماعی در ارتباط با خطاکاران (شامل: احساس مسئولیت و اجتناب از بی‌تفاوتی، اجتناب از کینه‌توزی و حس انتقام‌جویی، اجتناب از افراط در دشمنی‌ها، تقویت امید به اصلاح در خطاکاران، بغض و برائت از ظالمان، عدم تأثیرپذیری از ملامت بی‌جای دیگران) و عواطف اجتماعی نسبت به مؤمنان و نیکوکاران (شامل: احساس قرابت و یکپارچگی با نیکوکاران و احساس تعهد و وفاداری نسبت به دوستان). ثانیاً، آنها برای این کار می‌توانند از روش‌های زیر بهره ببرند: جلب اعتماد متربی، الگودهی، امر و نهی، توضیح و تبیین، موعظه حسنه، تمثیل و تشبیه، تزئین کلام، انذار، دعا و مددخواهی از خداوند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Examining the Educational Role of Father in Cultivating "Social Emotions" Based on the Quran and Nahj al-Balagha
    Abstract: 
    Lack of attention to the educational role of fathers in the emotional upbringing of children and adolescents deprives them of proper and complete upbringing and has adverse consequences for the individual and society. Since education is influenced by the worldview and values in the society, religious teachings can be a good source for designing educational methods. This research aims to examine the role of father in cultivating the social emotions of children based on the Quran and Nahj al-Balagha. The research method is descriptive-analytical. Based on the findings, firstly, fathers should cultivate the following social emotions in their children: social emotions towards the general public (including: avoiding a sense of superiority, balanced philanthropy while respecting limits, avoiding reprehensible affections, benevolence, empathy, making others happy, trying to resolve misunderstandings among people, and managing anger), social emotions in relation to wrongdoers (including: responsibility and avoiding indifference, avoiding resentment and revenge, avoiding excessive hostility, strengthening hope for reform in wrongdoers, hatred and acquittal of oppressors, and not being influenced by the unwarranted criticism of others), and social emotions towards believers and righteous people (including: a sense of closeness and unity with righteous people and commitment and loyalty to friends). Secondly, they can use the following methods: gaining the trust of children, presenting a good role model, commanding and forbidding, explaining and clarifying, preaching well, similes and metaphors, embellishing the words, warning, praying and asking for help from God.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    عواطف يکي از مؤلفه‌هاي مهم شخصيت انسان است که او را براي عمل برمي‌انگيزد و ازاين‌رو، کليه رفتارهاي فردي و اجتماعي او را تحت تأثير قرار مي‌دهد. عواطف نيز مانند ديگر ساحت‌هاي وجودي انسان نياز به پرورش دارد تا فرد بتواند عواطف‌اش را به طور متعادل و به‌جا بروز دهد. با اينکه زمينه حالات عاطفي و هيجاني، به‌صورت فطري در انسان وجود دارد، ولي عواطف نياز به شکوفايي، تعديل و جهت‌دهي دارند. مثلاً رشد عاطفي در کودک وقتي محقق مي‌شود که او بتواند احساسات و عواطف خود را به صورتي ابراز کند که سبب رنجش ديگران نشود (مصباح يزدي، 1391، ص۲۲۵).
    تربيت عاطفي به معناي زمينه‌سازي و به‌کارگيري شيوه‌هايي در جهت شکوفاسازي و رشد گرايش‌ها و احساسات مثبت و از بين بردن يا تضعيف گرايش‌هاي منفي است (موسوي، ۱۳۹۲). تربيت عاطفي، تصميم‌گيري منطقي را در موقعيت‌هاي چالشي تسهيل مي‌کند، احساس امنيت را تقويت مي‌کند (نجفي و ديگران، 1394)، خلق‌وخو و عواطف و هيجانات را با ديگر جنبه‌هاي شخصيت، هماهنگ مي‌کند و راه را براي کسب عواطف عاليه انساني مي‌گشايد. برعکس، اگر انسان از حيث عواطف درست تربيت نشود و دچار افراط و تفريط شود، دچار اختلالاتي خواهد شد که گاه برگشت‌ناپذيرند و حتي باعث نابودي او مي‌شوند (فرمهيني فراهاني، ۱۳۹۰، ص۱۶۷). ازاين‌رو، تربيت عاطفي نقش مهمي در سلامت و رشد فردي ـ اجتماعي انسان‌ها دارد.
    برخي از عواطف بيشتر جنبه فردي دارند و در ارتباط با خود بروز مي‌يابند؛ مانند خوددوستي، شرم از خويشتن، غرور، عزت‌ نفس، اميد و حقارت. برعکس، عواطف اجتماعي داراي مؤلفه‌هاي اجتماعي هستند (گرچ و ديگران، 2006) و بيشتر تحت تأثير عملکردهاي بين‌فردي يا بين‌گروهي برانگيخته مي‌شوند و واکنش‌هاي ديگران را تحت تأثير قرار مي‌دهند (کلتنر و بالسون، 1997؛ پارکينسون و همکاران، 2005)؛ مانند ديگردوستي، خشم از رفتار مجرمانه ديگران، نفرت از ديگران، شرم از ديگران و ترس از ديگران.
    يک نکته ديگر اين است که عواطف اجتماعي، به لحاظ شناختي پيچيده‌تر از عواطف اساسي (مانند شادي، ترس، انزجار) هستند و زماني بروز مي‌يابند که افراد بتوانند هنجارهاي اجتماعي و نقض آنها را درک کنند؛ ازاين‌رو، برخلاف عواطف اساسي که در 9 ماه اول زندگي ظاهر مي‌شوند، عواطف اجتماعي پس از 36 ماه شروع به ظهور مي‌کنند؛ يعني دوره‌اي که کودکان شروع به درک قوانين و هنجارهاي اجتماعي مي‌کنند (کرنل و هترتون، 2017). بدين ترتيب، کودکان کم‌کم نسبت به ايفاي حقوق اجتماعي ديگران متعهد مي‌شوند و از رفتارهاي ضد اجتماعي پرهيز مي‌کنند؛ مشروط بر اينکه پرورش عواطف اجتماعي در آنها به موقع و به‌ درستي انجام شود.
    پرورش عواطف در خانواده آغاز مي‌شود و پدر و مادر هر دو در اين امر نقش دارند. اين در حالي است که در بسياري از متون تربيتي، بخصوص در حوزه تربيت عاطفي بيشتر بر نقش مادر ـ به عنوان يک موجود عاطفي ـ تأکيد شده و نقش تربيتي پدر کمتر مورد توجه قرار گرفته و کمتر تبيين شده است. علاوه بر اين نقص تئوريک، که مي‌تواند زمينه‌ساز عدم آگاهي کامل پدرها از نقش‌هاي تربيتي خود باشد، در عمل هم، پدران به دليل مسائل اقتصادي، بيشتر به تأمين مالي فرزندان پرداخته‌اند. ازاين‌رو، مطالعه علمي و تبيين دقيق وظايف تربيتي پدران، به‌ويژه در حوزه پرورش عواطف اجتماعي ضروري به نظر مي‌رسد.
    البته ازآنجاکه تربيت تا حد بسيار زيادي تحت تأثير جهان‌بيني و نگرش‌هاي ارزشي حاکم بر هر جامعه‌اي است، در کشور ما نيز بايد متناسب با فرهنگ و متون ديني ما بررسي شود. قرآن کريم و نهج البلاغه منبعي غني از آموزه‌هاي تربيتي هستند. ازاين‌رو، در اين پژوهش، نقش پدر در پرورش عواطف اجتماعي فرزندان از اين متون استخراج و تبيين مي‌شود: بر اساس آموزه‌هاي قرآن کريم و نهج البلاغه پدرها چه عواطف اجتماعي را با چه شيوه‌هايي بايد در فرزندان خود پرورش دهند؟
    تربيت عاطفي با رويکرد اسلامي پيش‌تر توسط برخي از محققان، مورد بررسي قرار گرفته است. حسين‌زاده و قاسمي (1394) با تکيه بر آيات قرآن کريم و احاديث ائمه روش‌هاي عاطفي آسيب‌زا در تربيت (مانند: تبعيض و تحقير) را تبيين کرده و راه‌کارهايي همچون تکريم شخصيت کودک، توجه به احساسات او و اجتناب از تبعيض را توصيه کرده‌اند. فرمهيني فراهاني و رضوان‌خواه (1396) نيز الگوي مفهومي تربيت عاطفي را در نهج‌ البلاغه مورد بررسي قرار دادند و به اصول تربيتي (ابراز محبت، بردباري و خوش‌بيني) و روش‌هاي تربيت عاطفي (اعتدال در محبت، کنترل خشم، صله‌رحم و گشاده‌رويي) دست يافته‌اند. علوي و همکاران (1398) نيز اهداف، اصول و روش‌هاي تربيت عاطفه «غم و شادي» را از منظر صحيفه علويه بررسي کرده و اصول زير را يافتند: شناسايي شادي‌هاي ممدوح و چگونگي راه يافتن به آنها، شناخت غم‌هاي مذموم و راه‌هاي رهايي از آنها. همچنين، روش‌هاي زير پيشنهاد شد: خشنود کردن خداوند، پيامبر و خاندان وي، توسل به آنها در جهت شاد کردن انسان‌ها، شکرگزاري و ذکر اسماء الهي، پناه بردن به خداوند، دعا کردن، ذکر، ملامت نفس پس از ارتکاب گناه و مرگ‌انديشي.
    همان‌گونه که مشاهده مي‌شود، در اين تحقيقات، تربيت عاطفي به طور کلي مد نظر بوده، پرورش «عواطف اجتماعي» مسئلة پژوهش نبوده است. علاوه بر اينکه در اين تحقيقات يافته‌ها کلي بوده، نقش پدر به‌طور اختصاصي بررسي نشده است.
    در برخي تحقيقات نيز، با اينکه نقش تربيتي پدر مورد بررسي قرار گرفته، اما پژوهش‌ها ناظر بر پرورش عواطف اجتماعي فرزندان نبوده است. براي نمونه مطهر ثاني (۱۳۹۴) جلوه‌هاي نقش پدري حضرت علي را در خانواده و جامعه در نهج ‌البلاغه مورد بررسي قرار داده است. بر اساس يافته‌ها، حضرت علي به‌عنوان يک پدر مسئوليت‌پذير به اجراي برنامه‌هايي ازجمله آموزش احکام دين، سرپرستي معنوي جامعه، اجراي عدالت در جامعه و... اهتمام داشته است. نيز مواردي همچون سرپرستي معنوي خانواده، سرپرستي خانواده و تأمين هزينه زندگي از راه حلال، رفتار مناسب با همسر، نظارت بر فرزند و آموزش دين مورد توجه قرار گرفته است. عرب گوئيني (۱۳۹۵) نيز در تحقيق خود نقش تربيتي پدر در خانواده را از منظر اسلام بررسي کرده و دريافته است که پدر با دارا بودن شئون اقتصادي و سرپرستي، سهم عمده‌اي در تربيت خانواده دارد. همچنين، عاطفه و مديريت پدر موجب ايجاد امنيت، محبت و هدايت در خانواده مي‌شود. محبت پدر به دختر او را نسبت به جامعه و همسر آينده خوش‌بين مي‌کند و همچنين، پدر براي پسر بيشترين نقش الگوي و هدايتي دارد. بهرامي و ديگران (1398) نيز نقش تربيتي پدر را در الگوي اسلامي ايراني بررسي کردند و دريافتند که پدرها، به‌ويژه در زمينه روابط با دوستان و موفقيت تحصيلي تأثير بسزايي دارند. هنگامي‌‌که پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و مي‌کوشد تا به فرزندان در حل مسائل‌شان کمک کند، بچه‌ها در مدرسه و ارتباط با ديگران موفق‌تر خواهند بود. به‌عکس، پدري که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ايرادگير يا بي‌اعتناست، تأثير بسيار منفي بر آنها مي‌گذارد. ادلک (2017) نيز نقش پدر را در توسعه هوش هيجاني کودکان نشان داد. بر اساس يافته‌ها سطح آگاهي پدران از هوش هيجاني پايين بود و اکثر پاسخ‌دهندگان در ارتباط با فعاليت‌هاي تربيتي و ارتباط مستقيم با کودک فعال نبودند. بدين ترتيب، با تأمل در پژوهش‌هاي انجام‌شده مي‌توان دريافت که تا کنون ابعاد محدودي از نقش پدر در تربيت عواطف اجتماعي روشن شده و اين مسئله هنوز نياز به بررسي‌هاي دقيق‌تر دارد.
    با عنايت به اهميت پرورش عواطف اجتماعي فرزندان از يک‌سو، و اهميت مشارکت فعال و مناسب پدران در اين امر و فقدان منابع علمي و کاربردي مناسب و بومي از سوي ديگر، مي‌توان ضرورت انجام اين پژوهش را دريافت. در اين تحقيق به دو سؤال پاسخ داده مي‌شود: بر اساس آيات قرآن کريم و نهج البلاغه، پدران چه عواطف اجتماعي را بايد در فرزندان خود پرورش دهند؟ آنها چگونه و با چه روش‌هايي مي‌توانند به اين امر مبادرت ورزند؟
    1. عواطف اجتماعي پرورش يافتني توسط پدر
    بر اساس آموزه‌هاي قرآن کريم و روايات، پدر نقش فعال در پرورش عواطف اجتماعي دارد. اين عواطف را مي‌توان در سه دسته صورت‌بندي کرد:
    1ـ1. عواطف اجتماعي عمومي
    عواطفي که راجع به عموم مردم جامعه بايد در فرزندان پرورش يابند، هشت مورد هستند که برخي سلبي و برخي ايجابي مي‌باشند:
    1. پرهيز از احساس برتري: يکي از ويژگي‌هاي اخلاقي بندگان الهي در قرآن کريم «فروتني» است. خداوند مي‌فرمايد: «و عِبادُ الرَّحمِنِ الَّذِينَ يمشون علَي الأرضِ هَوناً و إذَا خاطبَهٌمٌ الجاهِلُون قالُوا سلاماً» (فرقان: ۶۳): بندگان خداوند رحمان کساني هستند که آرام و بي‌تکبر بر زمين راه مي‌روند و هنگامي‌که جاهلان آنها را مخاطب سازند، به آنها سلام مي‌گويند و با بزرگواري مي‌گذرند. بر همين اساس اميرالمؤمنين علي نيز به عنوان يک پدر، به فرزندش توصيه مي‌کند که با مردمان متواضانه برخورد کند: «پسرم... آگاه باش که خودپسندي ضد صواب و آفت خِرَدهاست» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). برخي از رفتارهاي متواضعانه مورد توصيه ايشان به فرزندشان بدين ترتيب است: «اگر برادرت از تو جدا شد، تو با او بپيوند و اگر از تو روي برگرداند، تو با لطف به او نزديک شو و در برابر بخل او ببخش و عطايش کن... تا جايي که گويي تو بنده او هستي و او صاحب نعمت است» (نهج‌البلاغه، 1371، نامه 31) و البته براي اين کار حد و حدودي قائل‌اند؛ چراکه در ادامه همان عبارت مي‌فرمايند: «اين برنامه‌ها را در جايي که اقتضا ندارد و درباره کسي که شايسته نيست، انجام مده» (نهج‌البلاغه، 1371، نامه 31).
    2. محبت و مردم‌دوستي متعادل و بجا: اميرالمؤمنين علي به‌عنوان پدر در حق فرزند خويش دعاي خير مي‌کند و از خداوند مي‌خواهد که قلوب مردم (به ويژه مؤمنان) نسبت به فرزند او پر از مهر و محبت باشد: «ربنَا... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيهِمْ» (ابراهيم: ۳۷)؛ پروردگارا... دل‌هاي گروهي از مردم را به سوي آنها مايل گردان. بر اين اساس، محبت ميان مردم را مي‌توان يکي از مصاديق عواطف اجتماعي به حساب آورد. اساساً در قرآن کريم محبت در جامعه ايماني مورد تأکيد است. براي نمونه: «وَ جَعَلٌنا في القُلُوبِ الَّذينَ اتَبَعوهُ رأفَةً وَ رَحمَةً وَ رَهبانِيةً» (حديد: ۲۷)؛ و «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات: ۱۰).
    اساساً دوستي يکي از ارزش‌هاي مورد تأکيد اسلام است و امام علي به فرزندشان مي‌فرمايند: «غريب کسي است که براي او دوستي نيست» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). ايشان جزئيات بيشتر و دقيق‌تري را در اين زمينه به فرزندشان مي‌آموزند: ‌«به کسي که به تو علاقه ندارد، علاقه نشان مده» (نهج البلاغه، 1371،‌ نامه 31). همچنين، توصيه مي‌کنند که انسان در اين کار تعادل را رعايت کند و نيز از حد و مرز لازم تجاوز نکند: «در دوستي با يار خويش حد نگه دار، شايد که روزي دشمن تو شود» (نهج البلاغه، 1371، حکمت 268)؛ يعني محبت و مردم دوستي بايد مديريت شود.
    لقمان حکيم نيز به فرزندش توصيه مي‌کند که با مردم رابطه دوستانه و محبت‌آميز داشته باشد: «فرزندم! مبادا بي‌قرار و بداخلاق و کم‌حوصله باشي؛ زيرا با داشتن اين خصلت‌ها هيچ دوستي برايت باقي نمي‌ماند. نفس خود را وادار کن تا در امور شکيبا باشد. در رفع مشکلات برادرانت تحمل نما و با همه مردم اخلاق نيک داشته باش» (محمدي ري‌شهري، ۱۳۸۵، ص۲۷۹). همچنين، ايشان به فرزند خود توصيه مي‌کند که از هرگونه رفتار ايجادکننده دشمني اجتناب ورزد: «فرزندم! مردم را ناسزا مگو تا سبب دشنام به پدر و مادر خود نگردي» (مجلسي، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۴27).
    3. اجتناب از محبت‌هاي مذموم: در کنار توصيه به محبت به مردم بايد کودک را متوجه نمود که برخي از محبت‌ها به خاطر تأثير منفي در رشد و کمال حقيقي انسان، مذمت شده‌اند. ملاک تشخيص کار قبيح و حسن، تأثير آن در قرب الهي است (مصباح يزدي، 1387، ص339). لذا محبت‌هايي که در تقابل با عبوديت و حب الهي است، مذموم است. اميرالمؤمنين علي مي‌فرمايد: «مبادا که دشمنان خدا را دوست بداري و يا دوستي‌ات را براي غير دوستان خدا، خالص گرداني؛ زيرا هر که مردمي را دوست بدارد، با آنان محشور خواهد شد» (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص213، ح696). همچنين، مي‌فرمايند: «هر که دوستي‌اش خدايي نباشد، از او بپرهيز که دوستي‌اش پليد است و مصاحبت با او شوم (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص225، ح 737).
    در قرآن کريم نيز آمده است: «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَي الْإيمانِ وَ مَنْ يتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشيرَتُکُمْ... أَحَبَّ إِلَيکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّي يأْتِي اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ» (توبه: 23ـ24)؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هر گاه پدران و برادران شما، کفر را بر ايمان ترجيح دهند، آنها را ولي (و يار و ياور و تکيه‌گاه) خود قرار ندهيد! و کساني از شما که آنان را ولي خود قرار دهند، ستمگرند! بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما... در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است، در انتظار باشيد که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمي‌کند. بدين ترتيب، محبت به مردم بايد مديريت شده باشد.
    4. خيرخواهي براي ديگران: امام علي در تربيت فرزند خود امام حسن، ايشان را به خيرخواهي نسبت به مردم دعوت مي‌کردند: «نصيحت نيک‌ات را براي برادرت مهيا ساز، خواه پند تو (تشويق به کار) نيک باشد يا (پرهيز از کار) بد» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۳۱). البته نحوه خيرخواهي بسته به مخاطبان متفاوت خواهد بود. خيرخواهي نسبت به گنه‌کاران مي‌تواند به شکل دلسوزي و تلاش براي هدايت و اصلاح آنها باشد و در مورد نيکوکاران، به شکل آرزوي توفيقات بيشتر. ازاين‌رو، اگر کسي از زمين خوردن يا گمراه شدن ديگران احساس شادماني کند، بايد به درون خود رجوع کرده و ريشه اين احساس ناپسند را پيدا کند؛ زيرا اين احساس نشان‌دهنده شقاوت دروني است و بايد به‌شدت از بروز آن در دل جلوگيري کرد (انصاري، ۱۳۹۲، ص۸۱۹).
    5. احساس همدلي: همچنين، اميرالمؤمنين به فرزند خود سفارش مي‌کنند که: «اي فرزند، خود را در آنچه ميان تو و ديگران است، ترازويي پندار؛ پس براي ديگران دوست بدار آنچه براي خود دوست مي‌داري و براي ديگران مخواه آنچه براي خود نمي‌خواهي» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۳۱). وقتي نفس، ميزان و شاخص قرار گيرد، نمي‌توان بر آن خدشه‌اي وارد کرد. لذا نه‌تنها از اينکه ديگران به نعمت‌هايي مي‌رسند، نگران نباشيم، بلکه براي دستيابي آنان به اين‌گونه نعمت‌ها تلاش کنيم که اين باعث ايجاد حس همدلي بين ما و ديگران مي‌شود (انصاري، ۱۳۹۲، ص۵۱۲).
    در مورد همدلي مي‌توان به درسي که حضرت زهرا از پدر گرامي‌شان گرفته‌اند، هم اشاره کرد. ايشان در شب عروسي‌شان، پيراهن نوي خود را به فقيري که تقاضاي جامه‌اي کرده بود، بخشيدند، صبحگاه که پيامبر خدا براي ديدنشان آمدند، از حضرت زهرا پرسيدند: تو که پيراهن نو داشتي؛ چرا نپوشيدي؟ حضرت فرمودند: در اين کار از شما پيروي کردم؛ زيرا مادرم خديجه هنگامي‌که افتخار خدمت به شما را پيدا کرد و تمام اموال خود را در اختيار شما گذاشت، همه آنها را در راه خدا بخشيدي تا به‌جايي رسيد که سائلي از شما پيراهني خواست و شما جامه خود را به او دادي (ابن الجوزي، 1426ق، ص72). در اينجا پيامبر اکرم عملاً درس همدلي و نوع‌دوستي را به فرزند خود آموخته بود. «لا يسْتَکمِلُ عبدٌ الإيمانَ حتّي يحِبَّ لأخيهِ ما يحِبُّ لِنَفْسِهِ و حتّي يخافَ اللّهَ في مِزاحِهِ و جِدِّهِ» (مجلسي، 1403ق، ج75، ص296)؛ بنده به کمال ايمان نمي‌رسد، مگر آنکه آنچه را براي خود دوست دارد براي برادرش نيز دوست بدارد و آنچه براي خود نمي‌پسندد براي برادرش نيز نپسندد.
    6. شاد کردن ديگران: يکي از برنامه‌هاي پرورشي اميرالمؤمنين علي در مورد فرزندشان اين بود که به ايشان سفارش مي‌کردند: «جزاي آن کسي که تو را شاد نموده، اندوهگين کردن او نيست» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۳۱). همچنين مي‌فرمايند: «هر که دلي را شادمان سازد، خداوند براي او لطفي آفريند و چون مصيبتي بدو رسد، آن لطف چون آبي به سوي او سرازير شود تا آن مصيبت را ببرد و دور گرداند» (نهج البلاغه، 1371، حکمت 257). البته اين به معناي شاد کردن ديگران به هر قيمتي نيست، چنان‌که حضرت در ادامة همان نامه 31 مي‌فرمايند: «از اينکه سخن خنده‌آور گويي بپرهيز؛ گرچـه آن را از ديگري حکايت کنـي» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۳۱). ازاين‌رو، لازم است با شيوه‌هاي پسنديده و به طور سنجيده، در اطرافيان احساسات مثبت ايجاد کنيم و يا دست‌کم، موجب غم و اندوه ايشان نشويم.
    7. رفع کدورت از دل‌ها: امام علي همچنين به فرزند خود توصيه کرده‌اند که هنگامي ‌که بين ديگران درگيري و کشمکشي ايجاد شد، در جهت رفع کدورت‌ها اقدام نمايد: «شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و کساني را که اين وصيت به آنها مي‌رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگي و ايجاد صلح و آشتي در ميان‌تان سفارش مي‌کنم؛ زيرا من از جدم پيامبر شنيدم که مي‌فرمود اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يک سال برتراست» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۴۷).
    رفع کدورت‌ها براي تحکيم اخوت و عزت جامعه ديني ضروري است. خداوند نيز در قرآن کريم مي‌فرمايد: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَينِکُمْ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» (انفال: 1)؛ از مخالفت خدا پروا کنيد و دشمني‌هايي که در ميان شماست، آشتي دهيد و خدا و پيامبرش را پيروي کنيد اگر ايمان ‌داريد. بر اساس اين آيه در هر موضوعي که بين دو نفر يا دو گروه از مسلمانان اختلاف و نزاع پيش آمد، بر مسلمانان واجب است که بين آنها صلح و دوستي برقرار کنند (قرائتي، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۶۴).
    8. مديريت خشم: اصل وجود غضب براي دفاع از جان و ناموس و حقوق فردي و اجتماعي لازم است، ولي کنترل و مهار آن درصورتي‌که بي‌حساب بر آدمي عارض شود و جسم و جان خودش يا ديگري را در معرض خطر قرار دهد، ضروري است (قديري، 1384). امام علي در يک اقدام تربيتي به فرزندشان مي‌فرمايند: «خشم خود را اندک ‌اندک بياشام که من جرعه‌اي شيرين‌تر از آن ننوشيدم و پاياني گواراتر از آن نديدم» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). لازم به ذکر است که ايشان پيامدهاي خشم نابجا و کنترل‌نشده را نيز تبيين مي‌کنند و مي‌فرمايند: «فرزندم از خشم بپرهيز که ابتدايش ديوانگي و آخرش پشيماني است» (تميمي آمدي، 1366، ج1، ص16). در جاي ديگر مي‌فرمايند: «خشم آتش ‌برافروخته است که هر کس جلو آن را بگيرد، آن آتش را خاموش کرده و هر کس آن را آزاد بگذارد، خود نخستين کسي است که با آن خواهد سوخت» (محدث نوري، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۱۱). لذا توصيه امام اين است که با آن ‌کسي که با تو غليظ و خشن است، به مدارا و ملايمت رفتار کن و مطمئن باش اين نرمي تو، او را به نرمش وادار مي‌کند و از خشونت‌هاي بيشتر بعدي جلوگيري مي‌کند. البته بايد موقعيت را سنجيد؛ چه‌بسا شرايطي نيازمند برخورد شديد و تند باشد که اين هم زمينه‌ساز افزايش حس تعهدپذيري افراد مي‌شود (واعظي و مشايخي‌پور، ۱۳9۳، ص۱۰۱)؛ همان‌گونه که امام علي نيز مي‌فرمايند: «آنگاه ‌که مدارا مستلزم خشونت باشد، خشونت عين مدارا خواهد بود» (مجلسي، 1403ق، ج۷۴، ص۱۹۶). ازاين‌رو، موقعيت‌سنجي بسيار ضروري است.
    2ـ1. عواطف اجتماعي در ارتباط با خطاکاران
    با عنايت به آموزه‌هاي اسلامي عواطفي که يک پدر بايد در فرزندان خود نسبت به خطاکاران جامعه پرورش دهد، شامل شش مورد مي‌باشد:
    1. احساس مسئوليت و اجتناب از بي‌تفاوتي: با توجه به نامه امام علي به فرزند خود، ايشان تلاش مي‌کرد تا فرزندانش را نسبت به مسائل اجتماعي حساس بار بياورد: «به کار نيک امر کن و خود را در شمار نيکوکاران درآر و به دست و زبان کار ناپسند را زشت شمار» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). ايشان در جاي ديگري نيز مي‌فرمايند: «کسي که منکر و فساد را با هيچ‌يک از قلب و دست و زبان انکار نکند، مرده‌اي ميان زندگان است» (حرعاملي، 1409ق، ج۱۶، ص۱۳۲). بي‌تفاوتي نسبت به يکديگر به مرور، جامعه را به آسيب‌هاي شديد و نابودي مي‌کشاند تا جايي که زشتي‌ها و گناهان، آشکارا در سطح جامعه شيوع مي‌يابند و فرايند آن گريبان‌گير عموم مردم مي‌شود.
    2. اجتناب از کينه‌توزي و حس انتقام‌جويي از خطاکاران: امام علي به فرزندشان امام حسن در مورد واکنش عاطفي و احساسي در برابر خطاي ديگران مي‌فرمايند: «هنگامي‌که برادر تو جرمي در حق تو مرتکب شد، تو با عذر با او برخورد کن» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). ايشان در همان نامه مي‌فرمايند: «نرمي کن به آنکه با تو درشتي کند، باشد که به‌زودي نرم شود. با دشمن خويش به بخشش رفتار کن که آن شيرين‌تر دو پيروزي است» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31)؛ يعني وقتي فردي در حق تو و در بعد شخصي مرتکب خطا شد، به جاي کينه‌توزي و پرورش احساس تنفر و بيزاري و دوري گزيدن از آن فرد خطاکار راه اعتذار را براي او باز بگذار و شرايطي فراهم کن که او بتواند عذر و بهانه‌اي بتراشد. اگر بين شخص آسيب‌ديده و خطاکار صلح و آشتي برقرار شود، خطاکار خود را فردي مطرود از جامعه نمي‌يابد و اين احساس همبستگي با جامعه اطراف خود، باعث پيشگيري از ارتکاب مجدد خطا مي‌شود. فرد آسيب‌ديده نيز با صلح و آشتي با خاطي، احساس آرامش پيدا مي‌کند و خود را بازنده تلقي نمي‌کند و از رنج درد و نگراني او کاسته مي‌شود (انصاري، ۱۳۹۲، ص۸۰۸). در حالي که کينه‌توزي، واکنش‌هاي منفي و احتمالاً افراطي را عليه فرد خطاکار برمي‌انگيزد و به جاي کمک به اصلاح او، انتقام‌جويي را تحريک مي‌کند. درواقع، کينه‌توزي ترکيبي است از هيجانات مرتبط به هم شامل رنجش، ناخوشايندي، نفرت، خصومت، خشم درون‌مانده و ترس (رايتينگ تونو ويد، ۱۹۹۹) که هم سلامت رواني فرد و هم امنيت و سلامت اجتماعي را به مخاطره مي‌افکند. ايشان حتي در آخرين روزهاي زندگي خود که توسط ابن ملجم مورد ضربت و آسيب قرار گرفته بودند، فرزند خودشان را و درواقع تمام افراد بشري را به دوري از انتقام‌جويي و رفتار هيجاني و واکنشي توصيه کردند و کمي پيش از شهادت اين وصيت را فرمودند: «شما را وصيت مي‌کنم... اگر زنده بمانم، خود اختيار خون خود را دارم و اگر بميرم، مرگ ميعادگاه من است. اگر عفو کنم، موجب تقرب من به خداست و براي شما حسنه است. پس عفو کنيد: آيا دوست نداريد که خدا بيامرزدتان؟» (نهج‌البلاغه، 1371، نامه ۲۳).
    3. اجتناب از افراط در دشمني‌ها: از آنجا که رفتار انسان‌ها در گذر زمان تغيير مي‌کند و امکان جبران خطاها و ترميم گذشته وجود دارد، اميرالمؤمنين توصيه مي‌کنند که در دشمني‌ها هم از افراط اجتناب شود: «با دشمنت به اندازه دشمني کن؛ شايد روزي با تو دوست شود» (نهج البلاغه، 1371، حکمت 268). ضمن اينکه اين‌گونه رفتار مي‌تواند از پيشروي ارتباط کينه‌ورزانه جلوگيري کند و زمينه را براي جبران خطاها و بازگشت روابط دوستانه فراهم نمايد.
    4. تقويت اميد به اصلاح در خطاکاران: اميد به بازگشت به مسير صحيح جايگاه خاصي در سلامت رواني، اخلاقي و حتي جسماني فرد و در نتيجه، جامعه دارد. زماني که فرد خطاکار احساس کند که چيزي براي از دست دادن ندارد، انگيزه‌اي براي اصلاح و جبران هم نخواهد داشت. ازاين‌رو، امام علي به فرزند خود توصيه مي‌کنند که: «فرزندم هيچ گنهکاري را نوميد مکن؛ چه‌بسا کسي که عمري گناه مي‌کند، اما فرجامش به نيکي ختم مي‌شود» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). همچنين ايشان مي‌فرمايند: «شايسته است کساني که خودشان اهل گناه نيستند، بر اهل گناه و معصيت ترحم کنند» (نهج البلاغه، 1371، خطبه ۱۴۰).
    5. بغض و برائت از ظالمان: همان‌گونه که به نيکوکاران بايد عشق ورزيد، بايد نسبت به ظالمان و بدکاران و اعمال ايشان قلباً انزجار داشت و واکنش مناسب را نشان داد. امام علي توصيه مي‌کنند: «و همواره دشمن سرسخت ظالم، و يار و مددکار مظلوم باشيد» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۴۷). امام سجاد نيز دعا مي‌کنند: «وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِياءَ... وَ لِجَمِيعِ أَعْدَائِک مُعَانِدِينَ وَ مُبْغِضِينَ» (صحيفه سجاديه، 1375، ص120)؛ و آنان را نيکوکاراني باتقوا و صاحبان بصيرت... و نسبت به دشمنانت، دشمن قرار ده، الهي وضع فرزندانم اينچنين باد. لقمان حکيم نيز به فرزندش اينچنين توصيه مي‌کند: «فرزندم! از هم‌نشيني با بدان بپرهيز؛ زيرا آنان مانند سگان‌اند؛ اگر چيزي نزد تو پيدا کردند، مي‌خورند، وگرنه تو را مسخره و رسوا سازند و دوستي ميانشان لحظه‌اي بيش نيست» (مجلسي، 1403ق، ج13، ص428). در مجموع لازم است که اجتناب از دوستي و مجالست با افرادي همچون ستمگران، فاسقان، دروغ‌گويان، حسودان، احمقان و نظاير اينها را به فرزند آموخت: «با ستمکاران دوست نشويد، وگرنه آتش کيفر آنان شما را خواهد گرفت» (هود: 113).
    اميرالمؤمنين علي مي‌فرمايند: «از مصاحبت با فاسقان، بدکاران و آنان که آشکارا مرتکب معصيت مي‌شوند، بپرهيز» (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص219).
    امام علي مي‌فرمايد: «از مصاحبت دروغگو بپرهيز» (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص219).
    امام همچنين مي‌فرمايد: «حسود دوستي‌اش را در گفتارش آشکار مي‌کند و دشمني‌اش را در کردار نهان مي‌سازد، پس نام دوست را دارد و صفت دشمن را» (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص219).
    امام علي مي‌فرمايد: «هر که با سبك‌عقل دوستي کند، سبک‌عقلي خود را آشکار کرده است» (محمدي ري‌شهري، 1416ق، ج2، ص221).
    6. حفظ ثبات هيجاني و عدم تأثيرپذيري از ملامت بي‌جاي ديگران: يکي از نقاط ضعف‌ افراد ضعيف‌الاراده، تأثيرپذيري شديد و منفعلانه از ملامت بي‌جا و نادرست ملامتگران است، با اينکه مي‌دانند که در مسير درست گام برمي‌دارند. امام علي به اين مسئله توجه داشته و به فرزندشان توصيه مي‌کنند: «در راه خدا جهاد کن، جهادي کامل؛ و ملامت ملامت‌کنندگان تو را درنگيرد» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31)؛ يعني هنگامي‌که راه درست را تشخيص دادي، با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنشگران به‌ پيش تاز (مکارم شيرازي و ديگران، ۱۳۹۷، ج۲۵، ص۶۵). «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يأْتِي اللّهُ بِقَوْم يحِبُّهُمْ وَ يحِبُّونَهُ...» (مائده: 54)؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هر کس از شما، از آئين خود بازگردد، (به خدا زياني نمي‌رساند) خداوند جمعيتي را مي‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نيرومندند آنها در راه خدا جهاد مي‌کنند و از سرزنش هيچ ملامتگري هراسي ندارند. اين فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شايسته ببيند) مي‌دهد و (فضل) خدا وسيع و خداوند داناست. بنابراين، در راه ايمان و شکستن سنت‌ها و عادات جاهلي نبايد از سرزنش و هوچي‌گري‌ها و تبليغات سوء دشمن ترسي داشت و تسليم جوّ و محيط شد (قرائتي، ۱374، ج۳، ص۲۵۴).
    3ـ1. عواطف اجتماعي در مورد مؤمنان و نيکوکاران
    با توجه به آموزه‌هاي قرآن و نهج البلاغه، عواطفي که فرزندان بايد دربارة مؤمنان و نيکوکاران جامعه پيدا کنند، شامل دو مورد است و پدر در پرورش چنين عواطفي ايفاي نقش مي‌کند:
    1. احساس قرابت و يکپارچگي با نيکوکاران: علاوه بر عشق و محبت زياد نسبت به خوبان، احساس يکپارچگي با آنها نيز مورد انتظار است. امام سجاد در مورد فرزندانش اين‌طور دعا مي‌کنند: «وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِياءَ... وَ لِأَوْلِيائِک مُحِبِّينَ مُنَاصِحِينَ» (صحيفه سجاديه، 1375، ص120)؛ و آنان را نيکوکاراني باتقوا... و نسبت به اولياي خود عاشق و خيرخواه قرار ده، الهي وضع فرزندانم اينچنين باد. توصيه به احساس نزديکي روحي، مجالست، مؤانست و حتي به نوعي احساس وحدت و يکپارچگي با نيکوکاران را در سفارش امام علي به فرزندشان مي‌توان مشاهده کرد: «به اهل خير نزديک شو تا از آنان گردي» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31).
    2. احساس تعهد و وفاداري به دوستان: امام علي به اين نکته اجتماعي توجه دارند که در انتخاب و سازماندهي دايره دوستان بايد دقت نمود و حتي ملاحظات مربوط به روابط پيچيده و چندسويه را در نظر گرفت و مي‌فرمايند: «دشمن دوستت را به دوستي انتخاب مکن تا دوستت را دشمن نباشي» (نهج البلاغه، 1371، نامه 31). اين توصيه يادآور نوعي تعهد و وفاداري به اوست. هنگامي‌که کسي نسبت به دوست خود بي‌وفايي کرده، با دشمنان دوست خود هم‌پيمان مي‌شود، اين نزديکي، بدگماني ايجاد مي‌کند، ميزان و عيار دوستي قبلي را کم مي‌کند و در صورت ادامه اين روند، ديگر نشاني از آن دوستي بر جاي نخواهد ماند، و بلکه ارتباط را به عداوت مي‌کشاند (انصاري، 1392، ص816).
    اين نکته در بخش‌هاي ديگر نهج ‌البلاغه نيز تأکيد شده است: «دوستان تو سه کس‌اند و دشمنان تو نيز، سه کس؛ اما دوستان تو دوست تو و دوست تو و دشمن دشمن توست و اما دشمنان تو؛ دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن تو» (نهج البلاغه، 1371، حکمت 295). به همين نسبت امکان ندارد کسي مشتاق طاعت الهي باشد و فرامين او را در پي بگيرد، اما به دشمنان خدا و رسول او محبت بورزد (انصاري، ۱۳۹۲، ص۷۱۳). اين جملة امام ريشه در تعاليم قرآن دارد. در قرآن کريم مي‌خوانيم: «لا تَجِدُ قَوَماً يومِنونَ باالله وَاليوم الأخِرَ يوّادُّونَ مَنَّ حَادَّ اللهُ وَ رَسولَهُ وَ لَوٌ کانُوا آباؤهُم أو أَبناءَهم أو إخوانَهُم أو عَشيرَتَهُم» (مجادله: 22)؛ هيچ قومي را که ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند، نمي‌يابي که با دشمن خدا و رسولش دوستي کنند؛ هرچند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند.
    2. روش‌هاي تربيت عواطف اجتماعي توسط پدر
    روش‌ها، راهکارها و شيوه‌هاي عملي هستند که در فرايند تربيت به کار مي‌روند تا متربي به هدف نهايي تربيت برسد (ابوطالبي، ۱۳۸۶، ص۱۱۶). با تأمل در آموزه‌هاي اسلامي روش‌هاي زير را براي پرورش عواطف اجتماعي توسط پدر مي‌توان يافت:
    1ـ2. جلب اعتماد متربي
    لازمه ايجاد انگيزه در متربي اين است که به مربي اعتماد کند. امام علي در ابتداي وصيت خويش به فرزندشان امام حسن از اين روش‌ها استفاده مي‌کنند: ابراز محبت و دلسوزي، بيان تجارب و اطمينان دادن به مخاطب، توجه مثبت و نظاير اينها: «يا بُنَي، إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَکنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ... وَ رَأَيتُ حَيثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِک مَا يعْنِي الْوَالِدَ الشَّفِيقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَيهِ مِنْ أَدَبِک أَنْ يکونَ ذَلِک» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۳۱). استفاده از اين‌گونه شيوه‌هاي تلطيفي و برقراري ارتباط مؤدبانه به هنگام به‌کارگيري بيان مستقيم، به‌عنوان يک کنش مؤدبانه و محترمانه در نهج البلاغه فراوان است (افضلي و عبدالکريمي، 1400).
    2ـ2. الگودهي
    در اسوه‌سازي، مربي مي‌کوشد نمونه رفتار و کردار مطلوب را عملاً در معرض ديد متربي قرار دهد (باقري، 1386، ج2، ص102) تا او با مشاهده رفتار درست، زيبا بودن و امکان‌پذير بودن آن را دريابد و به انجام آن ترغيب شود. پيامبر اکرم نيز عملاً درس همدلي و نوع‌دوستي را به فرزندشان حضرت زهرا داده‌اند و بخشش و انفاق از دوست‌داشتني‌ها را به ايشان آموختند.
    3ـ2. امر و نهي
    امر و نهي جنبه الزامي دارند و از خواست قاطع و جدي آمر و ناهي حکايت مي‌کنند (قائمي‌مقدم، 1391، ج1، ص46). در بررسي آموزه‌هاي پيش‌گفته، يکي از روش‌ها امر به نيکي‌ها و نهي از بدي‌ها بوده است. مانند امر کردن امام علي فرزند خود را به اينکه دشمن ظالم و ياور مظلوم باشد و نهي کردن او از اينکه در حق کسي ستم کند.
    4ـ2. توضيح و تبيين
    نحوه ارزيابي فرد از امور در رفتار و اعمال او تأثيرگذار است، ازاين‌رو، مربي تلاش مي‌کند که تلقي فرد را از امور تغيير دهد (باقري، 1386، ج2، ص16) و از طريق توضيح و تبيين، بر آگاهي او از ابعاد گوناگون قضيه بيفزايد. امام علي در نامه ۴۷ نهج ‌البلاغه علاوه بر اينکه به امام حسن و امام حسين توصيه مي‌کنند که به اصلاح ذات‌البين بپردازند، راجع به آن توضيح مي‌دهند: «أُوصِيکُمَا، وَجَمِيعَ وَلَدِي... وَصَلاَحِ ذَاتِ بَينِکُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّکُمَا يقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَينِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَالصِّيامِ» (نهج البلاغه، 1371، نامه ۴۷). همچنين، ايشان علاوه بر نهي کردن و حذر دادن نسبت به خشم بي‌جا و کنترل‌نشده، پيامدهاي آن را نيز تبيين مي‌کنند: «إياک و الغَضَبَ، فَأوَّلُهُ جُنونٌ و آخِرُهُ نَدَم» (تميمي آمدي، 1366، ج1، ص16)، «الغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ، مَن کظَمَهُ أطفَأها و مَن أطلَقَهُ کانَ أوَّلَ مُحتَرِقٍ بها» (محدث نوري، 1408ق، ج۱۲، ص۱۱).
    5ـ2. توصيه
    توصيه، يعني بيان نکات و مطالبي به ديگري به منظور عمل کردن به آنها، که همراه با موعظه و خيرخواهي باشد؛ بيان اين نکات در هدايت و موفقيت او در زندگي مؤثر است (قائمي‌مقدم، 1391، ج1، ص50). نامه ۳۱ امام علي در نهج‌ البلاغه سراسر نصيحت‌هاي خيرخواهانه براي فرزند (و تمام شيعيان) است.
    6ـ2. تمثيل و تشبيه
    در تمثيل نوعي مقايسه بين دو چيز صورت مي‌گيرد و گوينده با ذکر مثل و آوردن نمونه، ذهن متربي را براي درک بهتر و عميق‌تر آماده مي‌کند (قائمي‌مقدم، 1391، ج1، ص52). امام علي در تشبيه افراد بي‌تفاوت به مردگان، از همين روش استفاده کردند.
    7ـ2. تزئين کلام
    مربي بايد مراقب باشد که معاني و مفاهيم موردنظر را در قالب کلام زيبايي ارائه کند. کلام و واژه نامناسب مي‌تواند تأثير منفي بر معنا داشته باشد (باقري، 1386، ج2، ص28). استفاده از کلمه (بُنّي) «فرزندم» در نامه 31 نهج البلاغه که داراي بار عواطفي خوشايندي است، نصيحت را تلطيف مي‌کند.
    8ـ2. انذار
    انذار آگاه کردن کسي نسبت به امري است که در آينده رخ مي‌دهد و مايه زجر و عذاب او خواهد شد. عدل ايجاب مي‌کند که فرد را پيش از وقوع مجازات، نسبت به آن به قدر کافي آگاه کنيم (باقري، 1386، ج2، ص33). کاربرد هشدار از سوي گوينده نشانگر دلسوزي او نسبت به مخاطب جهت در امان ماندن وي از خطر است (افضلي و عبدالکريمي، 1400). اميرالمؤمنين فرزندشان امام حسن را با استفاده از روش هشدار و انذار از ظلم و ستم بر مظلومان حذر داده‌اند: «يا بُنَي إياکَ وَ ظُلٌمَ مَنٌ لا يجِدُ عَلَيکَ ناصِراً إلَّا الله» (مجلسي، 1403ق، ج۴۶، ص۱۵۳).
    9ـ2. دعا و مددخواهي از خداوند
    يکي از روش‌هاي تربيتي، دعا و استعانت از خداوند است. اين روش تربيتي در سيره امام سجاد به فراواني ديده مي‌شود و ايشان در لسان دعا، انواع روش‌هاي تربيتي را به کار گرفته‌اند. حضرت ابراهيم نيز از دعا به‌عنوان يک روش تربيتي استفاده کرده و در حق فرزند خويش دعاي خير کرد که محبت بين او و مردم جامعه بيشتر شود (شکل 1).

    شکل 1. روش‌هاي پرورش عواطف اجتماعي
    همان‌گونه که ملاحظه مي‌شود، طيفي از روش‌هاي تربيتي ناظر بر ابعاد شناختي، گرايشي و عملي در اين زمينه مورد استفاده قرار گرفته است.
    نتيجه‌گيري
    معمولاً، نقش پدر در تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده و فراهم نمودن غذاي حلال و طيب و نيز مديريت و نظارت کلان بر جريان تربيت در خانواده، بيشتر شناخته شده است. در حالي که بر اساس يافته‌ها، در قرآن و روايات نقش‌هاي تربيتي ديگري نيز براي پدر ضروري دانسته شده است. نقش پدر در پرورش ساحت عاطفي و به طور اختصاصي‌تر در حوزه عواطف اجتماعي و چگونگي پرداختن به اين امر، در اين تحقيق بررسي و تبيين شد.
    همچنين، براي موفقيت در اين امر، شيوه‌هاي مختلفي در سيره ائمة اطهار مشاهده شد که در موقعيت‌هاي تربيتي مختلف مي‌توان از آنها بهره گرفت.
    با توجه به يافته‌هاي تحقيق، انجام پژوهش‌هاي زير، مي‌تواند به روشن‌تر شدن ابعاد گوناگون اين بحث کمک کند:
    ـ بررسي تطبيقي نقش مادر و پدر در تربيت عاطفي؛
    ـ بررسي تفاوت‌هاي پرورش عواطف اجتماعي در اسلام و غرب؛
    ـ بررسي ملاحظات سني و جنسيتي در پرورش عاطفي فرزندان؛
    ـ بررسي موانع رشد عواطف اجتماعي در کودکان و نوجوانان؛
    ـ آسيب‌شناسي پرورش عواطف اجتماعي فرزندان توسط والدين.
    همچنين، پيشنهادهاي کاربردي زير در راستاي بهره‌مندي بيشتر از يافته‌هاي تحقيق پيشنهاد مي‌شود:
    ـ آموزش و تقويت مهارت‌هاي تربيتي پدران با بهره‌گيري از ظرفيت رسانه‌هاي عمومي؛
    ـ تهيه کتاب‌هايي در اين زمينه براي مطالعه پدران تا بتوانند فرزندان خود را به شيوه مؤثرتري پرورش دهند؛
    ـ طراحي دروس مدرسه‌اي جهت آشنايي پسران با وظايف پدري؛
    ـ برگزاري جلسات آموزشي توسط مدارس جهت آشنا کردن بيشتر پدران با وظايف تربيتي خود.

    • قرآن کریم.
    • نهج البلاغه (1371). ترجمة اسدالله مبشری. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • صحیفه سجادیه (1375). ترجمة عبدالمحمد آیتی. تهران: سروش‌.
    • ابن الجوزی، یوسف (1426ق). تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة. بیروت: صاد.
    • ابوطالبی، مهدی (1386). تربیت دینی از دیدگاه امام علی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • افضلی، زهرا و عبدالکریمی، سپیده (1400). بازکاوی موضوع تقوا در نهج البلاغه بر اساس اصول ادب، پژوهشنامه نهج البلاغه، 9 (34)، 1ـ19.
    • انصاری، محمدعلی (1392). منشور تربیت؛ شرح نامه ۳۱ نهج‌ البلاغه. مشهد: بیان هدایت نو.
    • باقری، خسرو (۱۳۸۶). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. تهران: مدرسه.
    • بهرامی، معصومه و دیگران (1398). بررسی نقش و جایگاه پدر در تربیت فرزند در الگوی اسلامی ایرانی. کنفرانس ملی پژوهش‌های حرفه‌ای در روان شناسی و مشاوره با رویکرد دستاوردهای نوین در علوم تربیتی و رفتاری از نگاه معلم.
    • تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1366). غررالحکم و دررالحکم. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
    • حرعاملی، محمدبن حسن (1409ق). وسائل الشیعه. قم: مؤسسة آل‌بیت.
    • حسین‌زاده، علی و قاسمی، هاجر (1394). تبیین مهم‌ترین روش‌های عاطفی آسیب‌زا در تربیت با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث ائمه. پژوهش نامه معارف قرآنی، ۷ (۹)، 22ـ60.
    • عرب گوئینی، احمد (1395). نقش تربیتی پدر و تأثیرات آن بر اعضای خانواده از منظر اسلام. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. کرمان، دانشگاه شهید باهنر.
    • علوی، سیدحمیدرضا و دیگران ‌(1398). اهداف اصول و روش‌های تربیت عاطفه غم و شادی انسان از منظر صحیفه علویه. علوم تربیتی از دیدگاه اسلام، 7(12)، 25ـ34.
    • فرمهینی فراهانی، محسن (1390). تربیت در نهج‌البلاغه. تهران: آییژ.
    • فرمهینی فراهانی، محسن و رضوان‌خواه، سلمان (1396). الگوی مفهومی تربیت عاطفی با رویکردی بر نهج‌البلاغه، آموزه‌های تربیتی در قرآن و حدیث، 5، 54ـ73.
    • قائمی‌مقدم، محمدرضا (1391). روش‌های تربیتی در قرآن. تهران: سمت.
    • قدیری، محمدحسین (1384). مدیریت خشم. معرفت، 97، 93ـ106.
    • قرائتی، محسن (1374). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
    • مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الأنوار. بیروت: مؤسسة الوفاء.
    • محدث نوری، حسین (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
    • محمدی ری‌شهری، محمد (1385). حکمت نامه لقمان. قم: پیام اسلام.
    • محمدی ری‌شهری، محمد (1416ق). میزان الحکمه. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1387). نقد و بررسی مکاتب اخلاقی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1391). اخلاق در قرآن. تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مطهر ثانی ازرانی، حیدر (1394). جلوه‌های نقش پدری حضرت علی در نهج‌البلاغه. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه پیام نور.
    • مکارم شیرازی، ناصر و دیگران‌ (1397). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
    • موسوی، سیدرضا (1392). روش‌های تربیت عاطفی از منظر قرآن و حدیث با تأکید بر محبت، خشم و ترس. رساله دکتری، قم: دانشگاه قرآن و حدیث.
    • نجفی، محمد و دیگران ‌(1394). سازمان‌دهی نظام تربیت عاطفی مبتنی بر آموزه‌های قرآنی، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، ۳ (۲۹)، 49ـ82.
    • واعظی، محمد و مشایخی‌پور، محمدعلی (1393). اخلاق کار در نهج‌البلاغه. تهران: امیرکبیر.
    • Adeleke, A. G. (2017). Father’s Role in Child’s Emotional Intelligence Development. Journal of Teaching and Education. 7 (10), 177-184.
    • Gratch, J., Mao, W., and Marsella, S. (2006). "Modeling Social Emotions and Social Attributions". In Cognitive Modeling and Multi-agent Interactions. Sun, Ron (ed.). Cambridge University Press.
    • Keltner, D., and Buswell, B. N. (1997). Embarrassment: Its distinct form and appeasement functions. Psychological Bulletin, 122, 250–270.
    • Krendl, A. C.; Heatherton, T. F. (2017). "Social Emotions: Imaging Social Emotions. Reference Module" in Neuroscience and Biobehavioral Psychology. 5(21), 97_110.
    • Parkinson, B., Fischer, A. H., and Manstead, A.S.R. (2005). Emotion in social relations: Cultural, group, and interpersonal processes. New York: Psychology.
    • Worthington, E. L., Jr., & Wade, N. G. (1999). The psychology of unforgiveness and forgiveness and implications for clinical practice, Journal of Social and Clinical Psychology. 18 (4), 385–418.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وجدانی، فاطمه، تیموری، فاطمه.(1403) بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه. فصلنامه معرفت، 33(1)، 47-57 https://doi.org/10.22034/marifat.2024.2022139

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فاطمه وجدانی؛ فاطمه تیموری."بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه". فصلنامه معرفت، 33، 1، 1403، 47-57

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وجدانی، فاطمه، تیموری، فاطمه.(1403) 'بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه'، فصلنامه معرفت، 33(1), pp. 47-57

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وجدانی، فاطمه، تیموری، فاطمه. بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه. معرفت، 33, 1403؛ 33(1): 47-57