جايگاه عدالت در دولت كرامت محور مهدوى از منظر مقام معظّم رهبرى (رويكردى به دولت زمينه ساز)
ضمیمه | اندازه |
---|---|
7.pdf | 979.81 کیلو بایت |
معرفت سال بيستم ـ شماره 162 ـ خرداد 1390، 95ـ105
رحمت اللّه مرزوقى*
مرضيه مروتى**
چكيده
هدف اين پژوهش، تبيين شاخصهاى دولت عدالتمحور از منظر مقام معظّم رهبرى است. اين پژوهش با رويكرد نظرى و با روش سندكاوى انجام گرفته است. يافتههاى پژوهش حاكى از آن است كه عدالت اقتصادى، عدالت در قانونگذارى، عدالت قضايى و حقوقى، عدالت اجرايى و سياسى، و عدالت آموزشى و فرهنگى، از مهمترين شاخصهاى عدالت از ديدگاه مقام معظّم رهبرى مىباشند. همچنين توزيع برابر ثروتها و فرصتها، برخوردارى همگان از بيتالمال، وضع قوانين مبتنى بر موازين اسلامى و كرامت انسانى، نظام قضايى عادل، قاطع، منسجم و كارآمد و مبارزه قاطعانه با هرگونه فساد، عدم تبعيض در قانونگذارى، اعطاى حقوق سياسى مردم، اصلاح نظام مديريتى و سپردن جايگاههاى مهم و كليدى كشور به انسانهاى شايسته، فراهم نمودن زمينههاى مشاركت افراد در امور سياسى، برخوردارى از حق بيان، حق انتقاد، حق انتخاب شدن، انتخاب كردن، فراهم نمودن امكانات آموزشى و فرهنگى عادلانه با توجه به استعدادها و... از جمله راهكارهاى مؤر براى اعمال شاخصهاى عدالت در راستاى زمينهسازى براى تحقق دولت كرامتمحور مهدوى، از منظر رهبر انقلاب اسلامى مىباشد.
كليدواژهها: مهدويت، عدالت، دولت كرامت محور، شاخصها، زمينه سازى، مقام معظّم رهبرى.
مقدّمه
عدالت، از جمله موضوعاتى است كه از ديرباز مورد توجه فراوان اديان، فلاسفه و انديشهورزان بشرى بوده است. اين موضوع آنچنان مورد عنايت دين مبين اسلام است كه هيچ آيين و مكتبى به اين اندازه به آن نپرداخته و براى عدالت، ارزش و اهميت قايل نشده است. عدالت در انديشه اسلامى و در آموزه دولت كرامتمحور مهدوى، داراى خاستگاه الهى است و در عصر ظهور به كمال مىرسد. امام مهدى (عج) مانند جدّ بزرگوار خود، خاستگاه عدالت است و حكومت كرامتمحور مهدوى نيز مانند سنت و سيره نبوى صلىاللهعليهوآله، بر محور عدالت قرار مىگيرد. در دعاى افتتاح مىخوانيم: «اللهم و صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر»؛ خداوندا! به ولى امر خود درود فرست؛ همان كه قيامكننده آرمان و عدالتى است كه همگان انتظارش را مىكشند.
تحقق حكومت كريمه مهدوى كه عدالت شاخص برجسته آن به شمار مىرود، نياز به فراهم آوردن شرايط و زمينههاى لازم دارد. اين زمينهسازى، حركتى مثبت، سازنده و پويا در جهت نزديك شدن به آرمانهاى حكومت جهانى مهدوى است. آنچه اين روند را توسعه مىبخشد، آگاهى، شناخت، درك صحيح و داشتن تصويرى روشن از مبانى و شاخصهاى دولت كرامتمحور مهدوى به ويژه شاخص عدالت است، كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. چالشها و مسائل گوناگونى وجود دارند كه جامعه ما در جهت زمينهسازى با آنها روبهروست. با توجه به جامعيت علمى و اصالت نظريات رهبر فرزانه انقلاب اسلامى و تأكيدات معظّمٌله بر تبيين رسالتها و راهبردها در اين زمينه، در اين مقاله تلاش شده است شاخصهاى دولت عدالتمحور با تكيه بر ديدگاه مقام معظّم رهبرى مورد مطالعه و بررسى قرار گيرد.
پژوهش حاضر به صورت نظرى و با روش سندكاوى انجام گرفته است. اين پژوهش بر آن است كه در راستاى هدف ذكر شده، به سؤالات زير پاسخ دهد:
1. از ديدگاه رهبرى، مهمترين شاخصهاى دولت عدالتمحور كدامند؟
2. راهكارهاى مؤثر براى اعمال شاخصهاى عدالت در راستاى زمينهسازى براى تحقق دولت كرامتمحور مهدوى، از ديدگاه رهبر فرزانه انقلاب اسلامى كدامند؟
اسلام و عدالت
تحقق عدالت، از مهمترين و اساسىترين مبانى و پايههاى تأمين كرامتها و ارزشهاى الهى و انسانى مىباشد. براساس آموزههاى دين اسلام، عدالت، ابعاد وسيعى را شامل مىشود. آنچه مربوط به حكومت مىشود و در حيطه كار دولت قرار مىگيرد، تلاش براى برقرارى عدالت در بُعد رابطه انسان با ديگران است كه از آن به «عدالت اجتماعى» ياد مىشود. اين خصيصه از جنبه الهى بودن دولت اسلامى نشأت مىگيرد. عدالت اجتماعى دامنه وسيعى دارد و حوزههاى مهم و گوناگون اجتماعى را دربر مىگيرد كه توجه به آن بايد از جمله اهداف و برنامههاى اصلى دولت باشد. مهمترين اين حوزهها عبارتند از: حوزههاى اقتصادى، قانونگذارى، قضايى و حقوقى، اجرايى، سياسى، آموزشى و فرهنگى. برقرارى نظام عادلانه اجتماعى و برقرارى عدالت از طريق ابلاغ و اجراى دقيق احكام الهى و قوانين و تساوى حقوق در قرآن كريم مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است. عدالت از جمله مقولههايى است كه به عنوان مهمترين وظيفه و رسالت پيامبران مطرح شده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد: 25)؛ به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند. همچنين خطاب به داوود عليهالسلام(از نخستين پيامبرانى كه به تشكيل حكومت پرداخت) آمده است: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى» (ص: 26)؛ اى داوود، ما تو را در زمين خليفه و جانشين گردانيديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و از هوس پيروى مكن.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در اينباره مىفرمايند: «اگر از دنيا بجز يك روز باقى نمانده باشد، خداى متعال آن روز را چندان طولانى مىكند تا در آن روز مردى از اهلبيت من مبعوث شود. او همنام من است و زمين را پس از آنكه پر از ظلم و جور شده، پر از قسط عدل مىكند.»1 حضرت على عليهالسلامدر اثر ارزشمند نهجالبلاغه، اجراى عدالت و برقرارى قسط و ايجاد مساوات در جامعه را مورد توجه جدى قرار مىدهد و اجراى عدالت را عامل ايجاد وحدت و هماهنگ، الفت و محبت بين حاكم و مردم، صلح و سعادت، ثبات و دوام حكومت و جامعه، پيشرفت و آبادى كشور مىداند. ايشان در اهميت عدالت مىفرمايند: «در عدالت گشايش است و آنكه عدالت را بر نتابد ستم را سختتر مىيابد.» بشر در سايه اين مسئوليتپذيرى و تعهد به جامعه، به سعادت دست مىيابد. از اينرو، بايد پايههاى اصلى جامعه و اركان مديريت كه در همه زواياى اجتماعى تأثير مستقيم دارد و جهت حركت جامعه را مشخص مىكند، عادلانه باشد تا كل روابط اجتماعى در تمامى زمينهها رنگ عدالت و دادگرى به خود گيرد. در عصر غيبت جامعهاى كه رو به كمال موعود گام برمىدارد، بايد برقرارى عدالت را در رأس برنامههاى اصلاحى خود قرار دهد؛ زيرا تمامى ساختارهاى اقتصادى، سياسى، فرهنگى و اجتماعى به شدت متأثر از ميزان تأمين عدالت در جامعه هستند.
امام خمينى قدسسرهضمن بيان اهميت بسط و گسترش عدالت اجتماعى، در اين زمينه مىفرمايد: «ما يك حكومت عدل مىخواهيم حكومت عدل اسلامى مىخواهيم... .»2 ايشان در تبيين هدف اصلى دولت دينى، بر هدف والاى انبيا و ائمّه اطهار عليهمالسلام تأكيد نموده و مىفرمايد: «زندگى سيدالشهدا، زندگى حضرت صاحب و زندگى همه انبياى عالم، از آدم تا خاتم، همهشان براى اين بوده است كه مىخواستند در مقابل جور، حكومت را درست كنند. براى اين بوده است كه عدل الهى اقامه شود؛ يعنى ليقوم الناس بالقسط.»3 از همينروست كه برقرارى عدالت ـ به عنوان والاترين آرمان بزرگ انسانى ـ در وصيتنامه ايشان به اين اندازه مورد تأكيد قرار گرفته است.
مقام معظّم رهبرى در فرازى به بيان واضح جامعه موردنظر انبيا كه توسط حضرت مهدى (عج) تحقق مىيابد پرداخته و مىفرمايد:
آن جامعهاى كه در دوران ظهور حضرت ولىعصر (عج) به وجود خواهد آمد، همان جامعهاى است كه همه پيغمبران الهى براى تهيه مقدمات آن از جانب الهى مبعوث شدند؛ يعنى، ايجاد يك جامعهاى كه بشريت در آن جامعه بتواند به رشد و كمال متناسب خود برسد. اگر اين آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران مىفرمايد: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ يعنى پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشرى استوار بشود، اشاره به هدف بعثت مىكند، پس حكومت مهدى (عج) و جامعه مهدوى، همان جامعهاى است كه اين هدف را به طور كامل تأمين مىكند.4
مقام معظّم رهبرى بر اين باورند كه در جامعه امروز مقدمات نيز بايد متناسب با هدف باشد؛ يعنى انديشه اسلامى متناسب با اهداف و غايات گسترش يابد و همه قوانين جامعه بر مبناى اسلام تدوين و اجرا گردد:
نزديك شدن ما به امام زمان (عج) يك نزديك شدن معنوى است؛ يعنى شما در هر زمانى تا پنجسال ديگر، تا ده سال ديگر، تا صد سال ديگر كه بتوانيد كيفيت و كمّيت جامعه اسلامى را افزايش بدهيد، امام زمان ـ صلواتاللّه عليه ـ ظهور خواهد كرد. اگر بتوانيد در درون خود، جامعهتان ـ همان جامعه انقلابى ـ تقوا، فضيلت، اخلاق، ديندارى، زهد، نزديكى معنوى به خدا را در خود و ديگران تأمين كنيد، پايه و قاعده ظهور ولىعصر ـ صلواتاللّه و سلامه عليه ـ را مستحكمتر كرديد و هرچه بتوانيد از لحاظ كمّيت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزايش بدهيد، باز به امام زمان و زمان ظهور ولىعصر (عج) نزديكتر شديد. پس ما مىتوانيم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاريخ خود را به تاريخ ظهور ولى عصر ـ صلواتاللّه و سلامه عليه ـ نزديك كنيم. ما امروز در انقلاب خودمان، حركتها و روشهايى داريم. اين روشها بايد به كدام سمت حركت كند؟ اين نكته بسيار شايان توجه است. ما يك محصلى را در نظر مىگيريم كه اين محصل ـ مثلاً ـ مىخواهد در دانش رياضى استاد بشود. حالا مقدمات كار او را چگونه بايد فراهم كنيم؟ بايد جهت تعليماتى كه به او مىدهيم، جهت رياضى باشد. معنا ندارد كه ما يك نفرى را كه مىخواهيم رياضىدان بشود، بياييم درس فقه ـ مثلاً ـ به او ياد بدهيم. يا آن كسى كه مىخواهد فقيه بشود، بياييم درس طبيعى ـ مثلاً ـ به او بدهيم. بايد مقدمات متناسب با نتيجه و غايت باشد.5
شاخصهاى عدالت در دولت كرامتمحور از ديدگاه مقام معظّم رهبرى
از ديدگاه مقام معظّم رهبرى، عدالت در دولت كرامتمحور زمينهساز، داراى شاخصهايى است كه توجه به آنها بايد از جمله اهداف و برنامههاى اصلى دولت عدالت باشد. در ادامه، به مهمترين اين مؤلفهها اشاره مىشود:
1. استقرار عدالت در حوزه اقتصادى
عدالت اقتصادى، مهمترين شاخص در يك دولت كرامتمحور است. عدالت اقتصادى به معناى توزيع عادلانه امكانات مادى، رفاهى، بهداشتى، عمرانى، معيشتى و خدماتى جامعه و تلاش براى از بين بردن فقر و فساد مالى است. تأمين رفاه اقتصادى و سامان بخشيدن به وضع معيشتى مردم، زمينه و بستر مناسبى براى رسيدن به اهداف انسانى، الهى و تكامل معنوى است؛ چراكه با وجود فقر و نياز مادى فرصت و توانى براى انديشيدن به مفاهيم برتر و تكامل و سازندگى باقى نمىماند. از اينرو، اين مسئله در دين مبين اسلام بسيار مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است. خداوند متعال مىفرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد: 25)؛ به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند.
توزيع برابر ثروتها و فرصتهاى درآمد خيز و برخوردارى از بيتالمال به طور مساوى، شرط لازم براى برقرارى عدالت اجتماعى است. لكن بايد توجه داشت كه مقتضاى عدالت اقتصادى آن نيست كه حقوق و دستمزد و درآمد اقتصادى تكتك افراد جامعه نيز همانند سهم عمومى آنها از بيتالمال، مساوى و يكسان باشد. لازمه تحقق عدالت در اين مرحله، متفاوت بودن بهرهمندى آنان از منابع و امكانات جامعه به تناسب تلاش و تأثيرگذارى آنان است. از اينرو، نظام عدل اسلامى در عين تلاش براى توسعه شرايط تكامل به نحو مساوى و فراگير، به دستاوردهاى اقتصادى افراد كه بر پايه خلاقيت و پشتكار خودشان فراهم آمده و در واقع محصول كارآيى اختصاصى آنهاست، به ديده احترام نگريسته و درآمدها و سرمايههاى مشروع آنان را محترم مىشمارد.6
مهمترين نتايج و دستاوردهاى استقرار عدالت اقتصادى، سياستگذارى در عدالت اقتصادى و توزيع عادلانه ثروت به مفهوم سياستگذارى در فرايند تصميمگيرى بر طبق معيارها، ضوابط و قوانين اسلامى در سه امور الهى، فردى و اجتماعى است كه در سه زمينه توليد و توسعه عادلانه ثروت (رشد اقتصادى پايدار)، توزيع (توزيع عادلانه ثروت) و مصرف در حد كفايت (نه افراط و نه تفريط) است و داراى شاخصهايى مىباشد. مهمترين سياستگذارىها در اين زمينه عبارتند از: رشد اقتصادى پايدار و توليد ثروت و بالارفتن كيفيت و استانداردهاى زندگى، حذف نابرابرى و فقر از چهره جامعه از طريق اشتغال مناسب و سياستگذارىهاى صحيح اقتصادى و درآمد معقول براى مردم، كاهش مستمر نابرابرى از طريق اصل مشاركت و اصل توزيع صاحبان كار و سرمايه و رعايت مصرف در حد كفايت (جلوگيرى از افراط و تفريط). روشن است كه اجراى دقيق، قاطع و بدون استثناى اصل عدالت، جامعه را اصلاح مىكند و ريشه فقر، افراط و تفريط را مىخشكاند و تعادل و توازن عادلانه و انسانى را برقرار مىسازد.
از اينرو، بر جامعه منتظر نيز واجب است كه با تمامى مظاهر برترىجويى و امتيازطلبى با قاطعيت مبارزه و برخورد نمايد؛ با اين هدف كه شرايط برابر استفاده از ثروتها و فرصتهاى درآمدخيز امكانات زمين براى همگان فراهم شود و اين پيشدرآمدى براى تربيت نفس و برپايى آرمان شهر دين شود. حكومتى كه بكوشد از هرگونه جانبدارى و نژادگرايى به دور باشد و بر پايه عدل و مساوات با همگان رفتار نمايد، مىتواند همه انسانها را به دور مركز و محورى گرد آورد. آنگاه چنين حكومت و جامعهاى مىتواند خود را زمينهساز ظهور مهدى موعود (عج) و استقرار حكومت جهانى او بنامد. مقام معظّم رهبرى در بيان اين مطلب مىفرمايد:
پيشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پيشرفتِ موردنظر اسلام نيست. اينكه ما توليد ناخالص ملى و درآمد عمومى كشور را به يك رقم بالايى برسانيم، اما در داخل كشور تبعيض باشد، نابرابرى باشد، عدهاى آلاف و الوف براى خودشان داشته باشند، عدهاى در فقر و محروميت زندگى كنند، اين آن چيزى نيست كه اسلام مىخواهد. اين آن پيشرفتى نيست كه موردنظر اسلام باشد. بايد عدالت تأمين بشود. عدالت هم يك واژهى بسيار عميق و وسيعى است كه بايستى خطوط اصلى آن را جستوجو و پيدا كرد. به نظر ما، عدالت، كاهش فاصلههاى طبقاتى است، كاهش فاصلههاى جغرافيايى است. اينطور نباشد كه اگر يك مركزى، يك استانى، يك شهرى، يك كوره دهى از مركز دور است، در يك نقطه دور جغرافيايى كشور قرار گرفته است، دچار محروميت باشد؛ اما آنجايى كه نزديك است، برخوردار باشد؛ اين عدالت نيست. هم فاصلههاى طبقاتى بايد برداشته شود، فاصلههاى جغرافيايى بايد برداشته شود، هم برابرى در استفاده از امكانات و فرصتها بايد به وجود بيايد. همه آحاد كشور، آن كسانى كه استعداد دارند، آن كسانى كه امكان دارند، بتوانند از امكانات عمومى كشور استفاده كنند. اينطور نباشد كه نورچشمىها مقدم باشند و افراد متقلب و خدعهگر جلو بيفتند. كارى كنيم كه افراد گوناگون كشور، همه بتوانند در برابر امكانات كشور، از فرصت برابر استفاده كنند. البته اينها آرزوهاى بزرگى است، ليكن دستيافتنى است؛ اگر تلاش كنيم و كار كنيم، مىتوانيمبهآنبرسيم.سختاست،اماشدنىاست.7
ايشان با بيان راهكارهايى در جهت مرتفع نمودن اين مسائل مىافزايد:
مبارزه با فساد اقتصادى از جمله همين كارهاست. در داخل تشكيلات دولتى، اهميت مبارزه با فساد اقتصادى از عين همين كار در دستگاه قضايى بيشتر است. دستگاه قضايى مجازات مفسد را بر عهده دارد، دستگاه اجرايى جلوگيرى از بروز فساد را بر عهده دارد؛ اين مهمتر است؛ اين پيشگيرى است. در پيچ و خم دالانهاى گوناگون اجرايى ـ چه در مرحله برنامهريزى، چه در مرحله اجرا ـ فساد جان مىگيرد؛ اين ميكروبهاى فساد به وجود مىآيند و رشد مىكنند و تكثير مىشوند؛ جلوى اينها را بايد گرفت. البته مبارزه با فساد به اصلاح احتياج دارد؛ اول خودمان بايد صالح باشيم؛ اهل فساد نباشيم تا بتوانيم با فساد حقيقتا مبارزه كنيم. اگر در ما نقطه ضعفى از باب فسادپذيرى وجود داشته باشد، آن وقت ديگر خاطرجمع نخواهيم بود از اينكه در ميدانقدمبگذاريم.لذابايدمواظبخودمانباشيم.8
برقرارى عدل مستلزم آن است كه گروهى از افراد، از سرمايهها و درآمدهاى بسيار اما ناحق خود، چشمپوشى كنند و اين عامل باعث مىشود كه آنان براى حفظ منافع نامشروع خود عليه عدالتخواهان برانگيخته شوند. همين امر، تلاش براى استقرار عدالت را در عصر غيبت بسيار مشكل مىسازد و غير از مصلحان و منتظران حقيقى، ديگران ياراى آن را نخواهند داشت. اما در عوض، نتايج و پيامدهاى شكوهمند آن بسيار درخور توجه و ارزشمند است. رهبر معظّم انقلاب اسلامى با اشاره به رنج مردم از وجود تبعيض در كشور مىفرمايد: «عدالت، نياز اصلى امروز ماست و مسئولان ارشد كشور براى تأمين نيازهاى واقعى مردم بايد به عدالت بينديشند؛ چراكه در آن صورت حل مشكلاتى نظير اشتغال و مسائل معيشتى نيز ممكن خواهد شد.» از ديدگاه معظّمٌله: «نظام اسلامى هرگز داعيه حكومت موردنظر اسلام را ندارد، اما بايد نشانههاى آن حكومت در اين نظام آشكار باشد. به همين لحاظ، مراكز قدرت، مسئولان و مديران نظام اسلامى بايد جمع كردن ثروت شخصى را يك گناه بدانند و به شدت از آن پرهيز كنند.»9 مقام معظّم رهبرى، جمع شدن ثروت در نقاط و مراكز معدود، گسترش فقر و محروميت و افزايش تبعيض را از نتايج ملموس تلاش مسئولان و صاحبان قدرت براى جمعآورى ثروت مىخوانند و مىافزايند: «اگر مسائل اينگونه رواج يابد، فاجعهاى در كشور رخ داده است به همين علت، بار ديگر تأكيد مىكنيم كه بايد با فساد در دستگاههاى دولتى و ديگر دستگاهها به شدت مبارزه شود.»10
2. استقرار عدالت در حوزه قانونگذارى، قضايى و حقوقى
معيار قانونگذارى در دولت اسلامى، عدالت است. قوانين بايد مبتنى بر موازين اسلامى و معيارهاى كرامت انسانى وضع گردند. اگر در مرحله قانونگذارى تبعيض گذاشته شود و ملاكهاى عقلى، ارزشى، انسانى و اخلاقى در آن رعايت نگردد، در مرحله اجرا، تحقق عدالت غيرممكن خواهد بود. دولت زمينهساز بايد احكام اسلام را مبناى قانونگذارى قرار دهد؛ چراكه روح قرآن و اسلام دعوت به عدالت است. مقام معظّم رهبرى مىفرمايد:
مظهر عدل پروردگار، امام زمان (عج) است كه بزرگترين خصوصيت امام زمان عليهالسلام عدالت مىباشد: «يملأ اللّه به الارض قسطا و عدلاً.» ما بايد امروز جامعه را جامعه عدالت بكنيم. در بناى يك جامعه، عدالت از همه چيز مهمتر است. عدالت، به معناى عدم تبعيض در حقوق و حدود و احكام است. عدالت، يعنى: كمك به مردم محروم و ضعيف. عدالت، يعنى اينكه برنامهها و حركت كلى كشور، در جهت تأمين زندگى مستضعفان باشد. عدالت، بدين معناست كه كسانى كه در زير سايه سنگين نظام طاغوتى، از حقوق خود محروم ماندند، به حقوقشان برسند. عدالت، يعنى اينكه عده خاصى براى خودشان حق ويژهاى قايل نباشند. عدالت، يعنى اينكه حقوق انسانى و اجتماعى و عمومى و حدود الهى، يكسان بر مردم اجرا شود. اگر جلوى كسانى كه با تكيه بر فريب و زور و يا بر اساس كارهاى ناصحيح و مبتنى بر عقلهاى مادى و منحرف از معنويت، توانستند به چيزهايى كه حق آنها نبوده است، دست پيدا كنند، گرفته شود تا فرصتى براى ادامه كار خود پيدا نكنند، عدالت تحقق پيدا كرده است.11
ايشان با تأكيد بر اهميت قانون و قانونگذارى بيان مىدارد: «به قانون اهميت بدهيد. قانون ـ وقتى كه با سازوكار قانون اساسى پيش رود ـ حتميت و جزميت پيدا مىكند. ممكن است همان مجلس يا دولت يا ديگران مقدماتى فراهم كنند كه آن قانون عوض بشود ـ با طرحهايى كه در مجلس مىآيد، با لوايحى كه دولت مىدهد، با تصميمسازىهايى كه در بخشهاى مختلف انجام مىگيرد ـ عيبى ندارد. اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود. اما تا مادامى كه قانون، قانون است، حتما بايد به آن عمل بشود و به آن اهميت داده بشود. در بخشهاى مختلف همينجور است. ممكن است يك چيزى را شما معتقد باشيد كه روال قانونىاش درست طى نشده، يا متصدى اين كار قوه مجريه نيست؛ وقتى كه قانون مجلس ـ با همان سازوكار قانون اساسى ـ به دولت ابلاغ شد، قوه مجريه بايد آن را قانون بداند. چنانچه ضعف يا چيز ديگرى وجود دارد، عواملِ ديگرى وجود دارد كه اگر قانون مشكلاتى دارد، بايد آن را از بين ببرند. چه در خود مجلس، چه در شوراى نگهبان و از اين قبيل. به قانون اهميت بدهيد.»12
اجراى عدالت قضايى نيز يكى از مهمترين آرمانها و آرزوهاى جامعه بشرى بوده است. عدالت قضايى به معناى داورى و قضاوت ميان مردم بر اساس قوانين و با توجه كامل و بدون تبعيض است كه با هدف ممانعت از تضييع حقوق انسانها انجام مىگيرد. در حقيقت، عدالت قضايى، عدالت در گستره اجراى قوانين است كه بخشى از عدالت در قانونگذارى مىباشد. چنانچه دستگاه قضايى از استقلال، اقتدار، اعتبار و شايستگىهاى لازم برخوردار باشد، به طور قطع همچون شمشير برندهاى مىتواند در برابر بىعدالتى و ظلم بايستد و از حقوق مردم در برابر زورگويان و متجاوزان به حقوق عمومى دفاع كند و امنيت و نظم اجتماعى را تأمين نمايد. در آيه 26 سوره مباركه «ص» خطاب به داوود عليهالسلام كه از نخستين پيامبرانى است كه به تشكيل حكومت پرداخته مىفرمايد:«يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى» (ص: 26)؛ اى داوود، ما تو را در زمين خليفه و جانشين گردانيديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و از هوس پيروى مكن.
حضرت آيتاللّه خامنهاى، دستگاه قضايى عادلانه و قاطع را معيار سلامت كشور دانسته و در اين رابطه مىفرمايد:
قضاوت در يك كشور، معيار سلامت آن كشور است. اگر دستگاه قضايى سالم بود مىتوان نتيجه گرفت كه وضع عمومى جامعه و كشور از جهت برخوردارى از عدالت و دورى از تبعيض و ستم و تجاوز سالم است؛ يعنى اگر فرض كنيم كسى از يك كشور هيچ خبرى نداشته باشد سپس به دستگاه قضايى آن كشور برود و تفحص بكند و ببيند كه آنجا سيستم و سازمانى عادل و قاطع، منسجم و كارآمد، قوانينى حساب شده و عادلانه وجود دارد و مشاهده كند كه آنها خوب كار مىكنند، قاعدتا بايد نتيجه بگيرد كه وضع كشور خوب است.13
مقام معظّم رهبرى در ادامه تبيين درسهاى اعتقاد به مهدويت مىافزايد: «انتظار حقيقى مهدى موعود (عج)، اين درس مهم را به دنبال مىآورد كه تحقق عدالت در جهان، با موعظه و نصيحت ستمگران، حاصل نمىشود، بلكه نيازمند برخورد مقتدرانه با زورگويان جهانى است.» ايشان با اشاره به لزوم هوشيارى در برابر سوءاستفادههايى كه در ظاهرى قانونى انجام مىشود، خاطرنشان مىكنند: «مسئولان قواى مختلف و دستگاههاى دولتى موظفند با پاكدامنى و دورى از فساد، رأسا با هرگونه فساد در مجموعههاى تحت كنترلشان مبارزه كنند و اگر در اين زمينه كوتاهى شود، قوه قضائيه بايد بدون ملاحظه و قاطعانه وارد ميدان شود و با هر اقدام خلاف قانون و هرگونه فساد و سوءاستفاده مبارزه كند.»14
3. استقرار عدالت در حوزه اجرايى و سياسى
بدون ترديد، زمانى مىتوان از جامعه و حكومتى انتظار حركت به سوى عدالت داشت كه امام و حاكم آن جامعه، خود در مسير عدالت باشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پيشه خود سازد. از اينروست كه مىبينيم در نظام حكومتى كه شيعه ترسيم مىكند، وجود امام عادل از مهمترين شرايط است و بدون وجود اين امام، حكومت از مشروعيت برخوردار نيست. اگر مجموعه مديران اجتماعى، صالح و متعهد باشند، جامعهاى سالم پايهگذارى خواهد شد. وقتى مردم در عمل اجراى عدالت را در جامعه ببينند و لمس كنند، بالطبع كنشها و رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را اصلاح مىنمايند و به اصول حق و عدل احترام مىگزارند. هرگاه عدالت قاطع و فراگير باشد، موجب پيوند محكم بين جامعه و پيشواى آن مىگردد.15 امام على عليهالسلام به دولتمردان چنين توصيه مىكنند: «اجعل العدل سيفك»؛16 عدالت را شمشير كار خود قرار دهيد.
در حكومت كرامتمحور مهدوى، اين قاطعيت در اجراى حق و عدالت تا آنجا پيش مىرود كه در درون خانهها عدالت حاكم مىشود و روابط اعضاى خانواده در چارچوب عدالت قرار مىگيرد. امام صادق عليهالسلاممىفرمايد: «امام مهدى، عدالت را وارد خانههاى مردم مىكند، آنگونه كه سرما و گرما وارد خانه مىشود.»17 كارگزاران حكومت مهدى (عج) افرادى هستند كه روحشان با ترس از خدا و تعهد در برابر اجراى احكام خدا عجين شده و از قيد اميال و گرايشهاى نفسانى آزادند و شايد از علل حضور 313 تن از انسانهاى تربيتيافته در زمان ظهور، همين باشد كه دين خدا به وسيله آنان عملى گردد. رهبر معظّم انقلاب اسلامى نيز مسير حركت بشريت را در جهت حاكميت و عزت مستضعفان دانسته و مىفرمايد: «امروز در نظام اسلامى، همه كارگزاران حكومت، از پايين تا بالا، از رهبرى ـ كه خدمتگزار همه است ـ از رئيسجمهور، از وزرا، از مسئولان قضايى، از نمايندگان مجلس و از مديران گوناگونى كه در اكناف كشور هستند، بايد همّتشان اين باشد كه دين خدا را اقامه كنند، عدالت را احيا كنند، تبعيض در اجراى مقرّرات را از ميان بردارند، بيشترين توجهشان به طبقه محروم و مستضعف و فقير باشد ـ همچنانكه اميرالمؤمنين بود ـ شعار تقوا را شعار شخصى و عمومى خودشان قرار دهند؛ اين وظيفه ماست. اينكه دنيا اين طور حكومت را مىپسندد يا نمىپسندد، اين براى ما معيار و ملاك نيست. جهت، اين است، سمتوسو، اين است.»18
ايشان همچنين بيان مى دارد: «حكومت الهى حضرت بقيهاللّه (ارواحنا فداه) حكومتى است كه در آن مقرّرات حاكم بر مردم، خواست آمريكا و ديگر قدرتهاى زورگوى شرق و غرب نيست، بلكه حكومت عدالت، معنويت و فضيلت است و امروز هر كسى كه براى عدالت، در راه دين و خدمت به محرومان حركت مىكند بايد خوشحال و اميدوار باشد؛ زيرا آينده متعلق به اوست.»19 منظور از عدالت سياسى نيز، برابرى، توازن، اعطاى حقوق و رعايت قانون در عرصههاى مختلف اجتماعى و توزيع عادلانه قدرت ميان آحاد جامعه است. اعطاى حقوق سياسى مردم با اصلاح نظام مديريتى و سپردن جايگاههاى مهم و كليدى كشور به انسانهاى شايسته و فراهم نمودن زمينههاى مشاركت افراد در امور سياسى، برخوردارى از حق بيان، حق انتقاد، حق انتخاب شدن، انتخاب كردن و... انجام مىشود.
وجود آيات فراوانى در اين زمينه در قرآن كريم دلالت بر اهميت اين موضوع دارد. آيات مربوط به مشاركت مانند آيه شريفه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» (شورى: 38) و آيات مربوط به امر به معروف و نهى از منكر، همچون آيه شريفه «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» (آلعمران: 110)، بر حقوق سياسى مردم دلالت مىكند. همچنين بر حقوق سياسى دولتمردان بر مردم تأكيد شده است؛ چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ.»(نساء: 59) البته بايد توجه داشت مشاركت سياسى مردم زمانى فعالانه، آگاهانه و مؤثر است كه مردم منبع اصلى اعمال و رفتارهاى حكومتى يعنى قانون را قبول داشته باشند و به منابع استخراج قانون باور داشته و آن را بپذيرند. از سوى ديگر، افراد جامعه بايد يقين نمايند كه تصميمگيرى و عملكرد نظام منطبق بر ارزشهاى پذيرفته شده آنها و قوانين حاكم بر جامعه است. در اين صورت است كه حكومت مشروعيت لازم را كسب مىنمايد و به تبع آن از مقبوليت عام نيز برخوردار خواهد شد؛ چراكه در تلقّى مردم حكومتى عادلانه است كه مشروعيت داشته باشد و قانون آن عادلانه باشد. چنين حكومتى است كه با مشاركت فراوان مردم روبهرو خواهد شد. حكومت شايستگان معلول انتخاب افراد لايق و كاردان براى عهدهدار شدن مناصب مهم جامعه است. تحقق چنين امرى نيازمند شيوههايى است كه به طور عادلانه، انسانى با كفايت را برگزيده و مشغول به كار كند. مقام معظّم رهبرى در اين رابطه مىفرمايد:
مردم سعى كنند صالحترين را انتخاب كنند. كسانى كه نامزد رياست جمهورى مىشوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آنها زير ذرّهبين قرار مىگيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آنها را اعلام مىكند، اينها همهشان صالحند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالحترين را پيدا كنيد. اينجا، جايى نيست كه من و شما بتوانيم به حداقل اكتفا كنيم. بهترين را انتخاب كنيد. بهترين كيست؟ من نسبت به شخص، هيچگونه نظرى ابراز نمىكنم، اما شاخصهايى وجود دارد. بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافىگرى خودش نباشد.20
4. استقرار عدالت در حوزه آموزشى و فرهنگى
استقرار عدالت، امرى است كه در راستاى اعتلاى سطح دانش و فرهنگ بايد مورد توجه دولتمردان قرار گيرد. برخوردارى از علم و تحصيل موهبت و كالايى است كه بايد براى همه يكسان باشد. توجه به عدالت در حوزههاى فرهنگى و آموزشى، يكى از مهمترين عواملى است كه مىتواند موجب كاهش طبقاتى و از بين رفتن فاصله شود. ايجاد فرصت برابر آموزشى سبب توليد علم، تربيت نيروى متخصص، ارتقاى تحصيلى، افزايش تعداد نيروى تحصيلكرده، و توسعه مراكز صنعتى مىگردد و در نتيجه، توسعه كشور را رقم مىزند. مقام معظّم رهبرى، اختلاف طبقاتى و تضييع استعدادها را نتيجه عدم توجه به عدالت آموزشى دانسته و مىافزايد؛ «اگر ما در مديريت آموزش و پرورش به مسئله عدالت توجه كنيم، نتيجه اين خواهد شد كه در آينده كشور، عدالت نسبى بين قشرها و مناطق كشور برقرار خواهد شد. اگر ما امروز در آموزش و پرورش نگاه عدالتمحور نداشته باشيم، نتيجه اين خواهد شد كه اختلاف طبقاتى در آينده كشور روز به روز بيشتر خواهد شد. تأثيرات آموزش و پرورش را ببينيد! نگاهِ غير عدالتمحور، اين است كه ما در جاهايى مدارس پيشرفته مجهز به بهترين تجهيزات، و در مناطق ديگر، مدارس محروم داشته باشيم؛ معلم ممتاز برجسته، براى تعدادى از مدارس، و معلمان خسته و كمسواد براى تعداد ديگرى از مدارس داشته باشيم. اين درست ضد نگاه عدالتمحور است. نتيجه چه خواهد شد؟ جمعى از كودكان امروزِ ما بدون هيچ دليلى (جز اينكه يا پول دارند يا در يك منطقه برخوردار زندگى مىكنند) از عالىترين تحصيلات برخوردار خواهند شد و عدهاى ديگر در سطوح بسيار پايينى خواهند ماند. البته عدالت به معناى اين نيست كه ما با همه استعدادها با يك شيوه برخورد كنيم؛ نه، استعدادها مختلف است؛ نبايد بگذاريم استعدادى ضايع بشود. در اين ترديدى نيست. اما ملاك، بايد استعدادها باشد، لاغير.21
نتيجهگيرى
پژوهش حاضر، تصويرى كلى از دولت عدالتمحور زمينهساز مهدوى نشان مىدهد. يافتهها نشان مىدهد كه عدالتمحورى و عدالتخواهى دولت مهدوى داراى مبانى و شاخصهايى مىباشد كه لازم است به وسيله مسئولان و كارگزاران دولت اسلامى، به ويژه نخبگان جامعه، در راستاى زمينهسازى براى حكومت مهدوى، مورد توجه قرار گيرد. از ديدگاه مقام معظّم رهبرى، عدالت اقتصادى، عدالت در قانونگذارى، عدالت قضايى و حقوقى، عدالت اجرايى و سياسى، و عدالت آموزشى و فرهنگى، مهمترين شاخصهاى دولت عدالتمحور زمينهساز را تشكليل مىدهند. يافتهها بيانگر آن است كه توزيع برابر ثروتها و فرصتها، برخوردارى همگان از بيتالمال، وضع قوانين مبتنى بر موازين اسلامى و كرامت انسانى، نظام قضايى عادل، قاطع، منسجم و كارآمد و مبارزه قاطعانه با هرگونه فساد، عدم تبعيض در قانونگذارى، اعطاى حقوق سياسى مردم با اصلاح نظام مديريتى و سپردن جايگاههاى مهم و كليدى كشور به انسانهاى شايسته، فراهم نمودن زمينههاى مشاركت افراد در امور سياسى، برخوردارى از حق بيان، حق انتقاد، حق انتخاب شدن، انتخاب كردن، فراهم نمودن امكانات آموزشى و فرهنگى عادلانه با توجه به استعدادها و... از جمله راهكارهاى مؤثر براى اعمال شاخصهاى عدالت در راستاى زمينهسازى براى تحقق دولت كرامتمحور مهدوى، از ديدگاه رهبر معظّم انقلاب اسلامى مىباشد.
با توجه به تأكيدات رهبر فرزانه انقلاب اسلامى بر لزوم زمينهسازى و تبيين رسالتها و راهبردها در اين زمينه، ضرورى است كه دولتمردان و مسئولان با توجه بيشتر به آموزه مهدويت، ضمن استقرار مبانى و الزامات در رأس اهداف، سياستگذارىها و برنامهريزىهاى دقيق، در جهت مرتفع نمودن كاستىها و نواقص موجود تلاش نموده و در راستاى برقرارى عدالت و تحقق دولت كرامتمحور به معناى واقعى گام بردارند.
-
منابع
- ـ اربلى، علىبن عيسى، كشفالغمه فى معرفهالائمه، تبريز، بنىهاشمى، 1381ق.
- ـ پرور، اسماعيل، گلبانگ عدالت، قم، دفتر تبليغات اسلامى، 1382.
- ـ تميمى آمدى، عبدالواحدبن محمّد، شرح غررالحكم، تهران، دانشگاه تهران، 1360.
- ـ كريمىتبار، مريم، اهداف دولت زمينهساز، در: مجموعه مقالات چهارمين همايش دكترين مهدويت، تهران، 1387.
- ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ط. الثالثه، بيروت، دارالاحياء التراث العربى، 1403ق.
- ـ موسوى خمينى، سيدروحاللّه، ولايت فقيه: حكومت اسلامى، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1373.
- ـ ـــــ ، صحيفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1368.
-
پى نوشت ها
- * دانشيار دانشگاه شيراز . marzoghi@rose.shirazu.ac.ir
- ** دانشجوى كارشناسى ارشد علوم تربيتى و روانشناسى، دانشگاه شيراز. دريافت: 10/9/89 ـ پذيرش: 20/1/90.
- morovatim@yahoo.com
- 1ـ علىبن عيسى اربلى، كشفالغمة فى معرفهالائمّة، ج 2، ص 476.
- 2ـ سيد روحاللّه موسوى خمينى، صحيفه نور، ج 6، ص 91.
- 3ـ همو، ولايت فقيه: حكومت اسلامى، ص 35.
- 4ـ خطبههاى نمازجمعه، 29 خرداد 1360.
- 5ـ همان، 6 تير 1359.
- 6ـ اسماعيل پرور، گلبانگ عدالت، ص 126.
- 7ـ سخنرانى در جمع مردم، مشهد، اول فروردين 1388.
- 8ـ در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام، 9 تير 1386.
- 9ـ در ديدار با اقشار مختلف مردم، 30 مهر 1381.
- 10ـ همان.
- 11ـ در ديدار با گروه كثيرى از امت حزباللّه در سالروز ولادت امام زمان عج، 22 اسفند 1368.
- 12ـ در ديدار با اعضاى هيئت دولت، 2 شهريور 1387.
- 13ـ در ديدار با اقشار مختلف مردم، 30 مهر 1381.
- 14ـ همان.
- 15ـ مريم كريمىتبار، اهداف دولت زمينهساز، در: مجموعه مقالات چهارمين همايش دكترين مهدويت.
- 16ـ عبدالواحدبن محمّد تميمى آمدى، شرح غررالحكم، ص 407.
- 17ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 362.
- 18ـ در ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين عليهالسلام، 30 شهريور 1381.
- 19ـ در ديدار با اقشار مختلف مردم، 27 دى 1373.
- 20ـ بيانات در جمع مردم كردستان، 22 ارديبهشت 1388.
- 21ـ در ديدار با جمعى از معلمان سراسر كشور، 12 ارديبهشت 1385.