پيشگامان مسير قرب الهى (2)*
معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 173 ـ ارديبهشت 1391، 5ـ10
پيشگامان مسير قرب الهى (2)*
آيتاللّه علّامه محمدتقى مصباح
چكيده
اين مقاله شرحى است بر «مناجاتالمريدين» امام سجاد عليهالسلام. ادعيه مأثور از حضرات معصومان عليهمالسلام و نيز بيانات قرآنى، براى رعايت افق فهم مردم، از تمثيل، استعارات و زبان مردم بهره بردهاند تا نعمتهاى دنيوى و اخروى را براى آنان ملموس و عينى جلوه نمايند. هرچند ما اطلاعى از ادعيه حضرات معصومان عليهمالسلام در خلوت با خداى خود نداريم، اما ادعيهاى كه از آنان نقل شده و جنبه تعليمى براى ما دارند، رعايت افق فهم مردم به خوبى در آنها رعايت شده است. از اينرو، نعمتهاى بهشتى به زبان عاميانه مردم به زيبايى هرچه تمامتر معرفى شدهاند.
كليدواژهها: قرب، قرب الهى، كمال انسانى، نعمتهاى بهشتى، مناجات.
رعايت افق فهم مردم در بيانات قرآنى و حديثى
از فرازهاى «مناجاتالمريدين» كه از نظر گذرانديم، به دست آمد كه وراى مطلوبها، لذتها و خواستههاى دنيوى كه براى ما قابل درك هستند و با توجه به اهميت آنها براى ما، سعى بليغى براى رسيدن به آنها داريم، نعمتهاى معنوى و اخروى نيز وجود دارند كه بسيار برتر و والاتر از نعمتهاى دنيوى هستند و نمىتوان نعمتهاى دنيوى را با آنها مقايسه كرد. ولى چون انسانهاى معمولى در بند طبيعت و جهان ماده هستند و درك و انس آنها متوجه امور طبيعى و خوشىها و لذتهاى دنيوى است و دركى از نعمتهاى نامحدود اخروى ندارند، خداوند از باب لطف و عنايت به بندگان خود، آنان را به آن نعمتها بشارت داده است. به گونهاى آن نعمتهاى ابدى را ترسيم و توصيف كرده كه تا حدى در افق فهم و درك آن بندگان قرار گيرد. البته روشن است كه انسانهاى استثنايى و برگزيده خداوند، كه انبياء و ائمّه اطهار عليهمالسلام و اولياى خاص خدا هستند، به درستى نعمتها و مواهب نامحدود اخروى و معنوى را مىشناسند. در نتيجه دلبستگى و انسى به امور مادى و دنيوى ندارند و با عبادت خداوند و امور معنوى و اخروى مأنوس هستند.
اگر بنا بود خداند و اوليايش تنها به بيان مقامات عالى و مخصوص اولياى خاص خداوند بپردازند، براى اكثريت مردم كه نه رسيدن به آن مقامات متعالى برايشان ميسر است و نه قدرت درك و فهم آن مقامات و مراتب را دارند، انگيزهاى براى پيروى انبياء و پيمودن راه آنان پديد نمىآمد. اگر ما فاصله افق فهم و درك يك كودك دوساله را با يك مرد چهلساله در نظر بگيريم، بىترديد آن فاصله و تفاوت فهمْ قابل مقايسه با فاصله و تفاوت فهمْ ما با فهم و درك حضرات معصومين عليهمالسلام نيست. با توجه به اين حقيقت، درخواستها و مناجاتهاى اختصاصى آن پيشوايان معصوم براى ما قابل درك و فهم نيست؛ زيرا به جز موارد نادرى كه برخى افراد به صورت اتفاقى به حضور معصومان در هنگام مناجات و خلوتشان با خداوند بار مىيافتند و آن دعاها و نجواها را براى ما نقل كردهاند، ما اطلاعى از غالب دعاها و نجواهايى كه آن حضرات در خلوتشان با خداوند بر زبان مىآوردند نداريم. اما در دعاها و مناجاتهايى كه جنبه تعليمى دارند و براى ارائه و الگوگيرى همگان بيان شدهاند، اين نكته رعايت شده كه مطالب آنسان باشند كه براى همگان قابل فهم باشد، تا انگيزه تقرّب به خداوند و تحصيل تربيت الهى براى نوع مردم فراهم گردد. اين همان نكتهاى است كه خداوند در تمثيلات و توصيفات خويش از بهشت و نعمتهاى آن رعايت كرده و سراسر آيات قرآن به گونهاى ارائه شدهاند كه هركس در حد فهم و درك خود مىتواند از آنها بهره ببرد. در نتيجه، نور هدايت قرآن همه ظرفيتها را مىپوشاند و هيچ ظرفيتى نيست كه با معارف و انوار قرآن پوشش داده نشود و اشباع نگردد.
با توجه به اينكه اكثر مناجاتها جنبه تعليمى و تربيتى دارند و در آنها ظرفيت و فهم همه انسانها رعايت شده و نيز با توجه به اينكه در آنها كيفيت سير روح انسانى به سمت خداوند متعال به نمايش گذاشته شده است، امام راحل قدسسره فرمودند: «مشايخ ما مىفرمودند: قرآن، قرآن نازل است. آمده است به طرف پايين و دعا از پايين به بالا مىرود؛ اين قرآن صاعد است.»[2] آن نكته لطيف در سخن امام راحل بيانگر اين است كه دعاها و مناجاتها مشتمل بر معارف بلند و جامعى هستند. بايسته است ما كه به اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام انتساب داريم، بيش از پيش از آنها استفاده كنيم. چنان نباشد كه ساليانى بگذرد و چشممان به بسيارى از دعاهاى وارده از حضرات معصومين عليهمالسلام نيفتد و خود را از فيض آن چشمه جوشان معرفت محروم سازيم. درباره مرحوم شيخ عباس قمى مؤلف مفاتيحالجنان نقل شده كه آن كتاب، برنامه عملىِ آن مرحوم بوده است و ايشان مقيّد به خواندن همه دعاهاى آن كتاب و استفاده مكرّر از آنها بودهاند. وقتى ما به آن دعاها نگاه مىكنيم، درمىيابيم كه داراى مضامينى بلند، عالى و اعجابانگيز هستند. شايسته است درباره آن مضامين بلند و متعالى كار شود و بررسى شايسته و جامع درباره آنها انجام گيرد تا از اين منبع جوشان معرفت كه كماكان دست نخورده و بكر مانده است، دستاوردهاى غنى و ارزشمندى در اختيار جويندگان معارف ناب توحيدى قرار گيرد.
معرفى نعمتهاى بهشتى در قرآن
خداوند درباره بهشت و نعمتهاى ماندگار آن مىفرمايد: «وصف آن بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [اين است كه ]از زير آن جوىها روان است، ميوهها و سايهاش هميشگى است. اين است سرانجام كسانى كه پرهيزكارى كردند، و سرانجام كافران آتش است.» (رعد: 35)
در آيه ديگر مىفرمايد: «[به آنان گفته شود: ]شما و همسرانتان شادمانه داخل بهشت شويد. كاسههايى از نور [پر از طعام ]و كوزههايى [از شراب ]بر آنان بگردانند، و در آن [بهشت ]است هرچه دلها خواهش و آرزو كند و چشمها از ديدن آن لذت برد، و شما در آنجا جاويدانيد. و اين است بهشتى كه به پاداش آنچه مىكرديد به ميراث مىبريد. براى شما در آنجا ميوههاى بسيار است كه از آنها مىخوريد.» (زخرف: 70ـ73)
در آيه ديگر درباره نعمتهاى بهشتى و عظيمترين و بزرگترين نعمت الهى يعنى، رضوان الهى مىفرمايد: «خداوند به مردان و زنان مؤمن بوستانهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آنها جوىها روان است، در آنها جاويداناند و نيز منزلگاههاى خوش و پاكيزه در بهشتهاى پاينده دارند و خشنودى خدا از همه برتر و بزرگتر است. ايناست رستگارىوكاميابىبزرگ.»(توبه: 72)
توجهات و عنايات خداوند به پيشگامان طريق قرب الهى
از فرازهاى پيشين مناجاتالمريدين استفاده كرديم كه انسان نبايد هدف اساسى و اصلى خود را نعمتهاى دنيوى و حتى نعمتهاى عمومى اخروى قرار دهد، بلكه بايد هدف اساسى او تقرّب به خداوند باشد. اگر انسان به اين هدف توجه يافت و لذت انس و مناجات با خدا را درك كرد، ساير نعمتهاى اخروى در برابر آن رنگ مىبازند. رسيدن به اين هدف والا نيازمند همت والا و سعى و تلاش فراوان است. همچنين بايد در نظر گرفت كه از راههاى مخصوصى مىتوان به آن هدف متعالى رسيد و بايد كوشيد كه نزديكترين راه را يافت. چنان نيست كه از هر راهى كه به ذوق و سليقه انسان خوشايند مىآيد، بتوان به قرب الهى نايل گشت.
نكته ديگر آنكه پس از شناخت راه تقرّب به خدا، در ميانه راه نيز انسان بايد مكرّر از خداوند استمداد بخواهد و لحظهاى توجه و نظرش از درگاه خداوند منصرف نگردد؛ زيرا بدون راهنمايى و توفيق الهى نمىتوان راه دشوار قرب به خداوند را طى كرد. نكته ديگر آنكه انسان براى پيمودن آن راه بايد به پيشگامان و پيشآهنگان راه تعالى و تكامل اقتدا كند و آنان را به مثابه بهترين همراهان و رفيقان آن راه برگزيند. از اينرو، حضرت برجستهترين صفات آنان را گوشزد كردهاند تا با شناخت آنها گزينش آنها براى ما ميسور گردد. حضرت پس از ذكر صفات پيشگامان طريق قرب الهى، عنايات ويژهاى را كه خداوند در حق آنان روا داشته است برمىشمرد و مىفرمايند: «الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ، وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغآئِبَ، وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ، وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِك الْمَأرِبَ، وَمَلَأْتَ لَهُمْ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّك، وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِك، فَبِك اِلى لَذيذِ مُناجاتِك وَصَلُوا، وَمِنْك اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا»؛ آنان كه از سرچشمه مصفاى توحيد بدانان نوشاندى، و به آرزوهايشان رساندى، و خواستههايشان را برآورده ساختى، و به فضل و كرم خود آنان را به اهداف و مقاصد عالى خويش نايل گرداندى، و دلهايشان را از محبت خود آكنده ساختى، و آن تشنهكامان جرعه وصالت را از زلال عشق و معرفت خود سيراب گردانيدى؛ آنگاه به پاس لطف و عنايت تو به مقام درك لذت مناجاتت رسيدند و به كرم تو به منتهاى مقصود خود دست يافتند.
الف. برخوردارى از آبشخور كمال و تعالى
انسان به طور طبيعى اشتياق دستيابى به نيازهاى خود را دارد. وقتى گرسنه مىشود، مىكوشد كه هرچه زودتر اين نيازش برآورده شود و اين به جهت ميلى است كه به برآورده شدن و ارضاى آن نياز دارد. اما در بين اين نيازهاى جسمى، شايد هيچ نيازى ضرورىتر و مهمتر از نياز به سيرابگشتن نباشد. از اينرو، رنج تشنگى شديدتر از رنج گرسنگى است و انسان راحتتر مىتواند گرسنگى را تحمل كند تا تشنگى را، و از اين جهت آب را مايه حيات ناميدهاند. با توجه به اهميت نعمت آب و اهميت نياز انسان بدان، در امور معنوى نيز تعابيرى چون عطش، مشرب آبشخور به استخدام درآمدهاند. از جمله، حضرت سجاد عليهالسلام در مناجات خود از آبشخورهاى مصفا و زلال كمال و تعالى، كه خداوند در اختيار پيشگام طريق قرب الهى نهاده است خبر مىدهند. وقتى انسان در مسيرى حركت مىكند، در ميانه راه تشنه مىشود و در جستوجوى آب برمىآيد. او با مشاهده نهر آب كه به گل آلوده است، حركتش را به سمت سرچشمه و آبشخور آب ادامه مىدهد تا آبى زلال و عارى از آلودگى به دست آورد و از مشاهده آن آب زلال لذت مىبرد و كامش را سيراب مىسازد. پيشگامان طريق قرب الهى نيز كه در جستوجوى آب زلال معرفت الهى برآمدهاند، با هدايت الهى به سرچشمه معارف ناب توحيدى واصل مىكردند و عطش جانشان را با آن سيراب مىسازند و از خنكاى آن معارف ناب به كام روحشان مىنشانند.
از جمله «الذين صفيت لهم المشارب» استفاده مىشود كسانى بايد راهبر، الگو و پيشگام انسان در مسير تعالى و كمال باشند كه از آبشخورهاى صاف و زلال معارف الهى اندوختههاى معنوى خويش را برگرفته باشند. به واقع، در آن جمله از خداوند اين درخواست ضمنى آمده كه خدايا، ما را به آبشخورهاى زلال و صاف معارف خويش هدايت فرما و دست ما را به دست كسانى بسپار كه خود آنان را هدايت كردى و دلشان را از آلودگىها، كدورتها و حيرتها پاك گردانيدى. زلالى و صفاى اندوختههاى عرفانى و معنوى پيشگامان طريق قرب الهى از آن جهت است كه خدا هادى و راهنماى آنهاست. وقتى آنها به خداوند اتكا و اعتماد دارند، به روشنى طريق الهى را مىشناسند و مشاهده مىكنند و هيچ ابهام و ترديدى در دلشان باقى نمىماند. ابهام و ترديد ناشى از دخالت پندارهاى باطل واهمه و وساوس فريبنده شياطين است. اما وقتى خداوند حقيقت را به صورت شفاف و زلال در اختيار انسان نهاد، ديگر زمينهاى براى ترديد و شك باقى نمىماند.
كسى كه هدفش دنياست، مقاصد و خواستههايش دنيايى است و در پى تهيه سفره رنگين، رسيدن به پست و مقام و خانهاى مجلل است. اما كسى كه هدفش اخروى و قرب الهى است، مهمترين مقاصد و خواستههاى او نيز اخروى و معنوى است. خواستهها و حوايجى كه حضرت از آن نام مىبرند، اخروى و متناسب با هدف والايى است كه پيشگامان مسير تعالى و كمال دنبال مىكنند و باعث تسهيل دستيابى به آن هدف و تمركز بر روى آن مىگردند، نه مقاصد و خواستههاى دنيوى كه موجب دور گشتن از آن هدف مىگردند و احيانا انسان را به خود مشغول مىدارند تا از رسيدن به هدف متعالى قرب الهى بازبماند.
ب. برخوردارى از محبت خالصانه به خداوند
مطلب ديگرى كه حضرت به آن اشاره دارند اين است كه خداوند دل پيشگامان مسير تعالى و قرب به خويش را از محبت به خود آكنده كرده و در دل آنها تنها محبت به خدا و محبت اولياى خدا و كسانى كه در شعاع محبت الهى قرار دارند و محبت به آنان جلوههايى از محبت خداوند به شمار مىآيد وجود دارد و جايى براى محبت به غيرخدا در دل آنها نيست. از اين سخن حضرت استفاده مىكنيم كه در دل هركس ظرفيتى از عواطف و محبت وجود دارد و انسان بايد بكوشد كه اين ظرفيت را اشباع سازد و خالى نگذارد. ثانيا، ظرف دل و وجود خود را با محبت خدا و مظاهر و تجليات الهى پر سازد و محبت غيرخدا را كه مزاحم با محبت خدا و مانع انجام وظايف الهى است به دل راه ندهد. يعنى براى محبت به غيرخدا اصالت قائل نشود و آن را در عرض محبت به خدا قرار ندهد، چه رسد كه محبت به غيرخدا را بر محبت خدا مقدم بدارد. در اين صورت، آن محبت كاذب او را از تعالى و بندگى خداوند و انجام وظايف بازمىدارد. خداوند در راستاى اشاره به امورى كه نوعا متعلق محبت انسان قرار مىگيرند و گاهى محبت به آنها بر محبت به خداوند چيره مىگردد و پيامد آن تخطى از انجام تكاليف و وظايف الهى است و در مقام نكوهش كسانى كه محبت غيرخدا را بر محبت خدا ترجيح مىدهند، مىفرمايد: «بگو: اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خويشاوندانتان و مالهايى كه به دست آوردهايد و بازرگانىاى كه از كسادى آن مىترسيد و خانههايى كه به آنها دلخوشيد، در نزد شما از خدا و پيامبر او و جهاد در راه او دوست داشتنىترند، سپس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را [به اجرا در ]آورد [كارى كه مىخواهد بكند ]و خدا گروه فاسقان را راهنمايى نمىكند.» (توبه: 24)
ج. درك لذت مناجات و نيل به مقاصد عالى
آن پيشگامان طريق كمال و قرب الهى در پى آب حيات و معارف و كمالات ناب توحيدى بودند. خداوند آنان را با معارف زلال خويش و كمالات برين سيراب ساخت و عطش جان آنان را فرونشاند. آنگاه حضرت مىفرمايند: «فَبِك اِلى لَذيذِ مُناجاتِك وَصَلُوا، وَمِنْك اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا»؛ خدايا آنان در پرتو نعمتهاى ناب توحيدى و معنوى كه بدانان ارزانى داشتى و به پاس لطف و عنايت تو به مقام درك مناجات تو نايل گشتند.
در اين سخن نيز بر اين اصل توحيدى تأكيد شده كه هيچ كارى بدون اراده الهى حاصل نمىگردد. بدون كمك و يارى خداوند انسان نمىتواند در مسير تعالى و كمال گام بردارد. بدون عنايت و توفيق الهى انسان نمىتواند به مقام نجواى با حق نايل گردد. پس پيمودن مسير تعالى و كمال متوقف بر راهنمايى و هدايت الهى است و نيز در پرتو توفيق خداوندْ انسان لذت مناجات با او را مىچشد. همچنين با يارى و اعانت خداوند انسان موفق به پيمودن منازل و مقاصد در مسير تكامل و قرب الهى مىگردد و در پرتو توجهات و توفيقات الهى مراحل سير الى اللّه را يكى پس از ديگرى طى مىكند. در نهايت به عالىترين و نهايىترين مقصد خود نايل مىگردد. آنگاه سالك به پاس اين توفيقات الهى و عنايتهايى كه پيوسته خداوند متوجه او مىگرداند، بايد سپاس و شكر خداوند را به جاى آورد و بهپاس اين نعمتهاى معنوى پيشانى بندگى بر زمين بسايد.
* اين متن حاصل قلمىشده درس اخلاق استاد علّامه مصباح در دفتر مقام معظّم رهبرى در قم مىباشد.
[2]ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 13، ص 32.