معرفت، سال سی و یکم، شماره چهارم، پیاپی 295، تیر 1401، صفحات 57-66

    حقیقت خوف و رجا از منظر آیت‌الله مصباح یزدی و آثار تربیتی آن دو

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سیدمهدی حسینی / استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان / sm.hoseini@cfu.ac.ir
    چکیده: 
    دو عنوان «خوف و رجا» از معروف ترین عناوین در معارف اسلامی هستند که در فارسی به «ترس و امید» ترجمه شده است. خوف و رجا در رفتار انسان تأثیر اساسی دارند و اغلب رفتارهای انسان بر پایه خوف و رجا شکل می گیرند. مسئلۀ پژوهش، چیستی خوف و رجا و آثار تربیتی آن دو است. تبیین و تفهیم حقیقت خوف و رجا و بیان آثار تربیتی آن، به مربیان تربیت دینی کمک می کند در تربیت متربیان خود از سازوکار رفتاری خوف و رجا در انسان استفاده کنند. حقیقت خوف و رجا  با روش توصیفی ـ تحلیلی در آثار آیت الله مصباح یزدی مورد بررسی قرار گرفت. از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی همه رفتارهای انسان براساس سه انگیزۀ اصلی: حب بقا و حب کمال و حب لذت شکل می گیرند. انسان پیوسته دنبال بقا و کمال و لذت است و با موانع این سه نیز همواره مبارزه می کند. انسان دوست دارد منافع را به دست آورد و خود را از ضرر نگهدارد و براین اساس خوف و رجا در انسان شکل می گیرند. خوف آثاری مثل تقوای الهی، ترک جاه طلبی، ایمنی در مقابل وسوسه های شیطان و هوای نفس دارد و رجا نیز آثاری مثل تلاش و اشتیاق عمل صالح و توبه و بازگشت به سوی خدا دارد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Truth and Educational Effects of Fear and Hope (khowf and raja) from the Perspective of Ayatullah Misbah Yazdi
    Abstract: 
    Abstract Khowf and raja (fear and hope) are among the most famous titles in Islamic education, which are translated as "tars and omid" in Persian. Fear and hope have a fundamental effect on human behavior and most human behaviors are formed based on them. The research question deals with the reality of fear and hope and their educational effects. Explaining and understanding the truth of fear and hope and stating their educational effects will help religious education instructors to use the behavioral mechanism of fear and hope in the education of their students. The reality of fear and hope was investigated in the works of Ayatullah Misbah Yazdi through the descriptive-analytical method. From the point of view of Ayatullah Misbah Yazdi, all human behaviors are formed based on three main motivations: the love of survival, the love of perfection, and the love of pleasure. Man is constantly looking for survival, perfection and pleasure and always fights against obstacles to achieving them. Man likes to gain benefits and protect himself from harm, and that is why fear and hope are formed in man. Fear has effects such as divine piety, abandoning ambitions, resistance against the temptations of the devil and the whims of the soul; hope also has effects such as eagerly striving for righteous deeds, repentance and returning to God.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    بحث خوف و رجا، داراي ابعاد فلسفي، اخلاقي، کلامي و تربيتي است. آيت‌الله مصباح يزدي که در همۀ ابعاد ذکرشده براي خوف و رجا تسلط کاملي داشتند، بهتر مي‌توانند به اين سؤال پاسخ دهند که حقيقت خوف و رجا چيست و آثار تربيتي خوف و رجا چه مواردي هستند؟
    در بررسي پيشينه‌هاي تحقيق به ‌دست آمد که در زمينۀ خوف و رجا کارهاي زيادي انجام شده است؛ اما کارهايي که در مورد نقش و آثار تربيتي خوف و رجا باشد، به دو مورد زير اشاره مي‌شود:
    مقاله‌هاي «بررسي آثار تربيتي خوف و رجا از ديدگاه اسلام با تأکيد بر قرآن کريم» (رستمي و همكاران، 1400)؛ «تأثير اميدواري به‌خدا در سعادت دنيوي و اخروي فرد و عوامل دستيابي به آن» (احمري و غلامحسين‌نژاد، 1394).
    در دو پژوهش مذکور مباحث ارزشمندی در مورد آثار تربيتي خوف و رجا مطرح شده است؛ اما در پژوهش حاضر تمرکز اصلي بر آثار آيت‌الله مصباح يزدي است.
    در اهميت و ضرورت اين پژوهش همين بس که انسان در بيشتر رفتارهایش براساس خوف يا اميد رفتار مي‌کند؛ اگر تصورش اين باشد که انجام فلان عمل سبب حصول مشکلات و خطرات و امور ناگوار براي او مي‌گردد، از آن عمل خودداري و اگر در انجام عملي اميد به حصول امور پسنديده و موافق طبع و خواست انسان نباشد، انگيزۀ انجام آن عمل را ندارد و لذا عمل صالحي محقق نمي‌شود.
    جنبۀ نوآوري اين پژوهش، توجه خاص آيت‌الله مصباح يزدي در آثار مکتوب و غیرمکتوبی است که از ایشان به‌جای مانده است. نظرات ايشان در اين زمينه مي‌تواند فصل‌الخطاب قرار گيرد.
    سؤال پژوهش اين است که: حقيقت خوف و رجا در کلام آيت‌الله مصباح چيست و آثار تربيتي آن دو کدام‌اند؟
    1. مفهوم‌شناسي
    1ـ1. تربيت در لغت
    «تربيت» از ريشه ربو به‌معناي رشد دادن و پرورش دادن و افزايش دادن است ‏(زبيدي، ۱۴۱۴ق، ج 19، ص 443‬؛ ‫مصباح يزدي، ۱۳۸۳، ص 27). علماي صرف معتقدند: تربيت از ريشه ربو و مصدر باب تفعيل است و با توجه به اينکه معتل اللام است، ياء تفعيل در تربيي حذف شده، و به جاي آن تاء در آخر اضافه شده است ‏(حملاوي، ۱۳۱۲ق، ص 81).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    آيت‌الله جوادي آملي معتقد است: تربيت از ريشه ربب به‌معناي مالکيت و تدبير است و پرورش دادن و رشد دادن و به کمال رساندن نيز از شئونات مدبر و مالک است ‏(ر.ک: جوادي آملي، ۱۳۸۸، ج 25، ص 420). مرحوم قرشي نيز معتقد است: تربيت مشتق از ربب است ‏(قرشي، ۱۳۷۸، ص 31).
    راغب اصفهاني مي‌گويد: اصل ربو، ربب بوده که به جهت تخفيف به ربو تبديل شده است ‏(راغب اصفهاني، ۱۴۱۲ق، ص 340). با اين نظر راغب اصفهاني، اختلاف اينکه ريشه تربيت، ربب است يا ربو، برطرف مي‌شود؛ و بنا بر آنچه راغب اصفهاني گفته است، هر دو نظر که اصل تربيت ربب است يا ربب، درست است.
    2ـ1. تربيت در اصطلاح
    از نظر آيت‌الله مصباح يزدي، مقصود از تربيت «فراهم کردن زمينه‌هايي است براي اينکه استعدادها و نيروهاي يک موجود، رشد کند تا بتواند از اين نيروها براي رسيدن به کمال خودش بهره‌مند شود» ‏(مصباح يزدي، ۱۳۸۸، ص 27).
    3ـ1. مفهوم خوف (ترس)
    خوف حالتي است در انسان که در اثر يقين يا ظن به در پيش بودن اتفاق ناخوشايند، پيش مي‌آيد. پس خوف زماني اتفاق مي‌افتد که انسان نسبت به خطر چيزي نگران باشد و احساس امنيت نکند. مقابل خوف امن است. خوف از خداوند درواقع خوف از رفتار نامطلوب خود شخص است که مجازات مربوطه را در پي خواهد داشت ‏(راغب اصفهاني، ۱۴۱۲ق، ص 303‬؛ ‫طريحي، ۱۳۷۵، ج 5، ص 57‬؛ ‫مصطفوي، ۱۴۳۰ق، ج 3، ص 161). آيت‌الله مصباح يزدي معتقد است: خوف در اصطلاح حالتي است ناشي از شناخت خدا، به اين لحاظ که قادر است نعمت‌هاي دنيايي را در آينده از ما سلب کند و از نعمت‌هاي آخرتي محروممان سازد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 169).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    4ـ1. مفهوم رجا (اميد)
    رجا حالتي است در انسان که در اثر يقين يا ظن به در پيش بودن اتفاق خوشايند، پيش مي‌آيد که ضدّ يأس است و در فارسي اميد گفته مي‌شود. ضمناً اصل رجا، رجو بوده که بر حسب قاعدۀ اعلال به رجا تبديل شده است ‏(ابن‌منظور، ۱۴۱۴ق، ج 14، ص 309‬؛ ‫بستاني، ۱۳۷۵، ص 423‬؛ ‫راغب اصفهاني، ۱۴۱۲ق، ص 303و346). آيت‌الله مصباح يزدي معتقد است رجا در اصطلاح حالتي است ناشي از شناخت خدا به اين لحاظ که مي‌تواند در آينده نيز به اعطاي اين نعمت‌هاي دنيايي ادامه دهد؛ از نظر کمّي و کيفي آن را بيفزايد و ما را از نعمت‌هاي بزرگ اخروي نيز برخوردار سازد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 169).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    2. انگيزه‌هاي اصلي رفتار انسان
    همۀ افعال اختياري انسان مرهون سه انگيزۀ اساسي «حب بقا»، «حب کمال» و «حب لذت» است و اين سه انگيزه نيز مرهون «حب ذات» در انسان هستند. پس همه افعال اختياري انسان بر اين ‌اساس شکل مي‌گيرد که انسان خود را دوست دارد و دنبال تأمين بقا و کمال و لذت خود است. انسان دوست دارد حياتش دائمي باشد و هر روز کامل‌تر شود و به لذت بيشتري دست پيدا کند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 2، ص 42). براين‌‌اساس قرآن کريم نه‌تنها گرايش به لذت در انسان را تقبيح نمي‌کند؛ بلکه يک سلسله از تعاليم قرآني مثل وعده به بهشت و ترساندن از عذاب جهنم را براساس اين گرايش قرار داده شده است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف، ج 2، ص 161). پس هر رفتار اختياري در انسان يا براي به ‌دست آوردن منفعتي است؛ يا براي دفع ضرري؛ و معمولاً انگيزش دفع ضرر، قوي‌تر از انگيزش تحصيل منفعت است. حتي کسي که اقدام به خودکشي مي‌کند، اين اعتقاد را دارد که با تحمل رنج خودکشي، از رنج موجود رهايي مي‌يابد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۶، ج 1، ص 276‬؛ ‫فخررازي، ۱۴۰۷ق، ج 3، ص 21ـ24).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    رفتار انسان در راستاي بقا و کمال و لذت، گاهي اختياري است و گاهي ناخودآگاه و غيراختياري. حتي بدن انسان نيز طوري خلق شده است که بتواند با دشمنان بقا و کمال و لذت خود بجنگد و آنها را از بين ببرد و رو به سمت بقا و کمال و لذت حرکت کند.
    احتمال ضرر در آينده سبب مي‌شود در انسان حالت انفعالي ترس ايجاد شود و هرچه احتمال ضرر بيشتر باشد، ميزان ترس نيز بيشتر مي‌شود. مؤمن به ضررهاي اخروي اهميت بيشتري مي‌دهد؛ چه اينکه مهم‌ترين عامل رسانندۀ انسان به تکامل، توجه و رفع و دفع عواملي است که ممکن است سعادت اخروي انسان را به‌خطر بيندازد. البته در کنار ترس، نبايد از اهميت اميد غافل شد. اميدِ به کسب منفعت هم انگيزه مهمي براي رفتار مثبت در انسان ايجاد مي‌کند؛ هرچند تأثير ترس در رفتار انسان از اميد بيشتر است و براي مؤمن هيچ ضرري بالاتر از ضرر اخروي نيست؛ و ترس از ضرر اخروي هم براي مؤمن بالاترين و در عين حال ارزشمندترين ترس است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳ب، ص 169).
    آن رفتارهايي که به‌صورت اختياري از انسان سر مي‌زند، ناشي از سه قوۀ شهويه و غضبيه و ناطقه است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 1، ص 213). شهوت و غضب در انسان دو نعمتي هستند که اگر اعتدال در آنها رعايت شود، اثرات مثبت بسيار زيادي نصيب انسان خواهد شد و هرجا مشکلي در زمينۀ شهوت و غضب پيش مي‌آيد، به دليل افراط يا تفريط است. قوۀ غضبيه در انسان قرار داده شده تا از خود در مقابل خطرات دفاع کند. قوۀ شهويه در انسان قرار داده شده تا در پي کسب منافع و نيازهاي خود باشد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۲، ص 50).
    انسان وقتي به گذشته مي‌نگرد عبرت مي‌گيرد و سعي مي‌کند خود را از خطراتي که متوجه او شده، درس بگيرد و خود را در آينده از خطر مشابه بازدارد. وقتي به آينده بنگرد و خطراتي را در کمين خود ببيند، سعي مي‌کند رفتاري از خود نشان دهد که آن خطرات متوجه نشود. همچنين اگر رفتاري را سبب حصول امور خوشايندي در آينده ببيند، سعي مي‌کند طوري رفتار کند که به آن امور خوشايند برسد. در اينجاست که نقش باور اهميت زيادي پيدا مي‌کند؛ باور به اينکه لذتي در جهان آخرت براي انسان‌هاي صالح فراهم مي‌شود که لذت‌هاي دنيا در مقابل آن، لذت به‌حساب نمي‌آيد، اين انگيزه را در انسان ايجاد مي‌کند که براي به‌دست آوردن آن لذت اصيل و جاوداني، لذت گناه را ترک کند ‏(ر.ک: مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف، ج 2، ص 172).
    3. خوف و آثار تربيتي آن
    چرا خداوند متعال براي تربيت ديني مردم به‌جاي استفاده از روش ترساندن آنها، از روش مناسب ديگري مثل وعدۀ پاداش يا ايجاد اميد استفاده نکرده است؟ جواب اين است که اولاً خداوند متعال وعدۀ پاداش و بهشت و نعمت‌هاي بهشتي نيز دارد؛ اما در بيشتر مردم اين ترس از عقوبت الهي است که سبب انجام وظايف ديني مي‌گردد و اگر ترس از عقوبت نبود، فقط اندکي از مردم به اميد ثواب و پاداش الهي به انجام تکاليف مي‌پرداختند. پس در زندگي فردي و اجتماعي و دنيوي و اخروي محرک اصلي انسان ترس است؛ که شامل ترس از گرفتاري و ترس از دست دادن نعمت است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴ب‌، ص 156). ثانياً خداوند که خالق انسان است و به همه جزئيات خلقت احاطه دارد خود بهتر مي‌داند که چه روشي براي تربيت انسان مؤثرتر است. براين‌اساس روش انذار يعني ترساندن مردم را در پيش مي‌گيرد. ثالثاً براساس تحقيقات علمي و تجربه‌هاي عادي مهم‌ترين عامل محرک انسان در بيشتر کارها ترس است؛ و در 90 درصد موارد ترس باعث اقدام به تلاش در انسان مي‌شود و 10 درصد از وعدۀ پاداش يا جلب منفعت سرچشمه مي‌گيرد. مثلاً در دانش‌آموزان آنچه در تلاش آنها در تحصيل مؤثرتر است، ترس از شکست و مردود شدن و تنبيه و سرزنش پدر و مادر و ديگران است؛ که اگر اين ترس در آنها نبود، بيشتر آنها درس نمي‌خواندند و بسيار کم هستند تعداد دانش‌آموزاني که عشق به يادگيري سبب تلاش آنها در يادگيري گردد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴ب‌، ص 154).
    4. انواع خوف ممدوح
    خوف به‌معناي کلي آن، خوف از هرگونه خطرات يقيني و احتمالي پيشرو و قابل پيش‌گيري است که سبب مي‌شود حرکت و تلاش براي پيش‌گيري از خطر در انسان ايجاد گردد و همين خوف است که مقدمۀ اصلي هدايت‌پذيري است. ديگر موارد خوف ممدوح عبارتند از:
    ۱.‌ خوف از سوء عاقبت که انسان را به سعي و تلاش در جهت حسن عاقبت سوق مي‌دهد.
    2.‌ خوف از محروميت از نگاه و توجه و عنايت خدا که بسيار ارزشمند است و انسان را در جهت حرکت در راستاي اطاعت از اوامر الهي و ترک نواهي سوق مي‌دهد.
    3.‌ خوف از محروميت از نعمت و رحمت و پاداش الهي که انسان را به حفظ نعمت و رحمت خداوند سوق مي‌دهد.
    4.‌ خوف از عذاب الهي که سبب مي‌شود انسان از گناه خودداري کند و البته واضح است که ترک گناه شامل انجام واجب نيز مي‌شود.
    5.‌ خوف از مقام و عظمت خداوند نيز از انواع خوف ممدوح بوده و داراي تأثير مثبت در رفتار انسان است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۰الف، ص 233‬؛ ‫مصباح يزدي، ۱۳۹۶، ج 1، ص 171‬؛ ‫نراقي، بي‌تا، ج 1، ص 256).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    ترسيدن از خداوند درواقع به اين دليل است که خداوند گناه را کيفر مي‌دهد و کساني که عمداً گناه مي‌کنند، دچار عذاب الهي خواهند شد. درواقع آنچه بايد اصالتاً از آن بترسيم، گناه است (مصباح يزدي، ۱۳۹۳ب، ص 165). اميرمؤمنان علي مي‌فرمايند: «لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَه‏» ‏(نهج‌البلاغه، 1414ق، ص 482)؛ کسي از شما اميدي به غير از خدا نداشته باشيد و از غير گناه خود نترسيد.
    يکي از بهترين گونه‌هاي خوف از خدا (که تحت عنوان خشيت از آن نام برده شده)، عبارت است از: ترس از مقام و عظمت خداوند همراه با احساس حقارت و کوچکي در مقابل او ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۰ب، ص 217). اين نوع ترس به علماي رباني اختصاص دارد: «إِنَّما يَخْشَى اَللّهَ مِنْ عِبادِهِ اَلْعُلَماءُ» (فاطر: 28)؛ از ميان بندگان خدا تنها علما از او خشيت دارند.
    برخي از ترس‌ها نيز مذموم هستند؛ مثل ترس افراطي از خدا که به نااميدي از رحمت خدا منجر مي‌شود همچنين ترس افراطي از خدا سبب اختلال نظام زندگي انسان مي‌گردد. ترس ديگري که مذموم است، ترس از مرگ است که پيش‌گيري از آن در اختيار ما نيست و اثر مثبت خاصي ندارد و صرفاً انسان را مضطرب مي‌کند (گاهي از ترس از مرگ، به‌عنوان ترس ممدوح ياد مي‌شود که منظور، ترس از عاقبت انسان بعد از مرگ است؛ و الا ترس از خود مرگ مذموم است). ترس از جنازه و جن که ناشي از غلبۀ قوه وهم بر عقل است؛ و ترس از موجود ناشناخته؛ ترس از تاريکي؛ ترس از خطر موهوم و غيرمنطقي؛ از انواع ترس مذموم هستند که نقش مثبتي براي انسان ندارند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 2، ص 147‬؛ ‫نراقي، بي‌تا، ج 1، ص 246).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    خلاصه اينکه هرگونه ترسي که انسان را به تلاش مثبت وادارد، آسيب روحي و رواني خاصي نداشته باشد، و منطقي بوده و براساس مقدمات اختياري باشد، بسيار ارزشمند است. مثلاً ترس از خدا، که ناشي از معرفت و توجه به مقام و قدرت و عظمت و سنت خداست؛ اثر مثبت زيادي دارد و اثر منفي هم ندارد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۰، ص 9ـ10؛ همو، ۱۳۹۲، ص 46).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ آيت‌‌الله مصباح يزدي در زمينه ترس سازنده مي‌فرمايد:
    ترسي که باعث مي‌شود انسان همواره به ياد خدا باشد و با اميد به رحمت و بخشايش او به انجام اعمال خير و جبران کوتاهي‌ها بپردازد؛ بسيار ارزشمند است. اما اگر اندوه و ترس در زندگي نقش منفي داشته باشد و موجب افسردگي، بي‌حوصلگي، گوشه‌گيري، بي‌تحرکي و فرسايش جسم و روان شود؛ نامطلوب است... . ترس و اندوهي مطلوب است که اولاً، سازنده باشد و انسان را به توبه و جبران کوتاهي‌هاي گذشته و همت بيشتر بر انجام وظايفش وادارد؛ ثانياً، ترس و اندوه در بي‌بهره‌گي از دنيا و نعمت‌هاي آن منحصر نيست؛ و انسان بايد بيشتر در برابر محروم گشتن از نعمت‌هاي ابدي آخرت و گرفتار شدن به عذاب الهي ترسناک و اندوهگين باشد؛ ترس و اندوه او بيشتر بايد ناظر به آثار بد و نامطلوب گناهانش که در آخرت نمايان مي‌شوند، باشد» ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۲، ص 46ـ47).
    5. آثار تربيتي خوف
    با توجه به آثا آيت‌‌الله مصباح يزدي، برخي از آثار تربيت خوف را مي‌توان اين‌گونه برشمرد:
    1ـ5. حصول تقوا (خودنگهداري)
    در اهميت و جايگاه والاي خوف در تربيت انسان همين بس که ملاک ارزش هر فردي به ميزان ترسش از خدا تعيين مي‌شود؛ چه اينکه خوف سبب تقوا (خودنگهداري) است و تقوا ملاک ارزش انسان است: «يا أَيُّهَا اَلنّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات: ۱۳)؛ اي مردم شما را از مرد و زن و ملت‌ها و قبايل مختلف خلق کرديم تا يکديگر را بشناسيد و کريم‌ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.
    ترس از عاقبت و ترس از خطر انسان را وادار مي‌کند به اينکه از خودش در مقابل خطر صيانت کند؛ پس تا انسان از چيزي نترسد، تقوا و خودنگهداري معني پيدا نمي‌کند و اين ترس است که انسان را به خودنگهداري از خطر، سوق مي‌دهد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 41).
    انسان در هر شبانه‌روز با موقعيت‌هاي زيادي روبه‌رو مي‌شود؛ مثلاً در پيش‌روي او لذتي است که تلاش مي‌کند آن را به‌دست آورد، يا تداوم بخشد؛ يا رنجي است که سعي مي‌کند آن را دفع يا رفع کند. اما گاهي نیز انسان يک لذت خيلي قوي را ترک مي‌کند يا رنجي را بر خود هموار کرده و آن را با جان و دل مي‌پذيرد. اينکه انسان لذت خواب شيرين صبحگاهي را ترک کند يا رنج روزه‌داري را بر خود هموار کند؛ رمزش در نوع جهان‌بيني فرد است، که خداترسي را در او ايجاد کرده است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۸۲، ص 288).
    انسان براي ترک لذت قوي نياز به انگيزۀ قوي دارد، تا عقلِ عملي در او حکم به لزوم ترک لذت کند و ارادۀ ترک لذت در او ايجاد گردد. ترس واقعي از عاقبت و ترس از خدا اين زمينه را فراهم مي‌کند که لذت هرچند قوي را ترک کند. براي اينکه انسان این را تمرین کند که هميشه طبق نظر خداوند رفتار کند و خواست خدا را بر هواي نفس ترجيح دهد و به آن نوع از رفتارها عادت کند، عباداتي مثل روزه تشريع شده است تا مبارزه با هواي نفس را تمرين کند؛ يعني در طول روز بارها خوردن غذاي خوشمزه، يا نوشيدن آب گوارا و ديگر مبطلات روزه را براساس خواست خدا ترک کند؛ همين يکي از بهترين روش‌هاي تمرين تقوا و خداترسي است.
    2ـ5. ترک جاه‌طلبي
    اگر در قلبي خوف الهي قرار گيرد، شهرت‌طلبي و حب جاه و حب عنوان از قلب بيرون مي‌رود و جاه‌طلبي که از بزرگ‌ترين آفت‌ها براي انسان است، در او نخواهد بود. حب جاه که آخرين صفت ناپسندي است که از قلب صديقين بيرون مي‌رود با خوف الهي درمان مي‌گردد. کسي که عظمت الهي را درک کرده و به کوچکي خود اعتراف کند و بداند که گناه عواقب خطرناکي براي انسان دارد، هوس شهرت‌طلبي و جاه‌طلبي از دل او بيرون مي‌رود. براين‌اساس بزرگ‌ترين اثر خوف الهي در انسان، اجتناب از آلوده شده به گناه است. البته کساني که به درجه بالاي معرفت رسيده‌اند و محبت الهي در دلشان جاي گرفته و شوق رسيدن به لقاي الهي در آنها ايجاد شده است، از غيرمحبوب چشم مي‌پوشند؛ ولي انسان‌هاي عادي که به آن درجه معرفت نرسيده‌اند بايد تلاش کنند خوف الهي در دلشان تقويت گردد تا به کمک آن، از گناه مصون بمانند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۶، ج 1، ص 286).
    3ـ5. ايمني در مقابل شيطان و هواي نفس
    بهترين اثر خوف براي انسان، ايمني در مقابل شيطان است. به هنگام وسوسۀ شيطان و تلاش او براي زيبا و لذت‌بخش معرفي کردن گناه، ترس از پيامدهاي سوء گناه، انسان را از گناه مصون نگه مي‌دارد. ترس از عذاب اخروي و ترس از محروم شدن از پاداش اخروي مي‌تواند انگيزه خوبي براي گريز از دام شيطان باشد و آنچه برخي در توجيه گناه مي‌گويند که رحمت خدا بسيار است و همه را مي‌بخشد، يک فريب شيطان است. ادعاي اميد به رحمت خدا اگر همراه با تلاش مؤثر براي اصلاح امور نباشد، اميد واهي است؛ چه اينکه اميد سبب مي‌شود انسان تلاشش را براي رسيدن به آن بيشتر کند. اميد کاذب به رحمت خدا سبب مي‌شود انسان در دام گناه بيافتد ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳ب، ص 163). همچنين ترس از خدا سبب مي‌شود انسان خواستِ خدا را بر هواي نفس خود مقدم بدارد.
    4ـ5. بهره‌مندي از هدايت الهي و تأثيرپذيري از انذار انبياء
    اين همه سفارش به خوف الهي در درون، و تأکيد بر زنده داشتن آن، به جهت نقش بسيار مهم خوف در تکامل و رسيدن به طريق هدايت است. خوف، انسان را به راه هدايت رهنمون مي‌کند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 170‬؛ ‫مصباح يزدي، ۱۳۹۶، ج 1، ص 282). از اين جهت در آياتي از قرآن کريم، وجود خشيت الهي (ترس از عظمت الهي و احساس حقارت براي خود) شرط پذيرش دعوت انبياء و هدايت الهي معرفي شده است: «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ اَلْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ * اَلَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ اَلسّاعَةِ مُشْفِقُونَ» (انبياء: 48ـ49)؛ و همانا به موسي و هارون فرقان و نور و ذکر عطا کرديم، براي هدايت متقين يعني کساني که در نهان از خدا مي‌ترسند و از قيامت بيمناک هستند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    در آيه ديگري از قرآن کريم، خشيت حاصل‌شده از شنيدن آيات قرآن مقدمه لزوميه براي هدايت معرفي شده است: «اَللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ اَلْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ اَلَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اَللّهِ ذلِكَ هُدَى اَللّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اَللّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» (زمر: ۲۳)؛ خداوند بهترين سخن را نازل کرد؛ کتابي که آياتش در زيبايي يکي مثل ديگري است و لرزه بر اندام کساني مي‌اندازد که داراي خشيت الهي هستند؛ سپس برون و درون آنها نرم و متوجه خدا مي‌شود. اين هدايت الهي است که هرکس را بخواهد هدايت مي‌کند و هرکس را بخواهد در گمراهي نگه مي‌دارد و کسي که خدا او را هدايت نکند، هدايت‌گر نخواهد داشت.
    شرط تأثير انذار انبياء در مردم، فعليت گرايش فطري خشيت در آنهاست. اين گرايش فطري، انسان را به ترس از گرفتاري‌ها و کيفرهاي آخرت وامي‌دارد و در نتيجه به انذار انبياء و علماي رباني گوش مي‌دهند و سختي دست‌کشيدن از خواسته نفس و سختي عمل به تکاليف الهي را به جان مي‌خرند؛ چون با گرايش فطري خشيت که در وجود آنها بيدار است، مي‌دانند که مخالفت با شيطان و هواي نفس، به فلاح و رستگاري منجر مي‌شود: «وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوى * فَإِنَّ اَلْجَنَّةَ هِيَ اَلْمَأْوى» (نازعات: ۴۰ـ۴۱)؛ و اما آن کسي که از مقام پرودگارش ترسان باشد و خود را از هواي نفس بازدارد، قطعاً جايگاه او بهشت خواهد بود.
    براين‌اساس، آنچه در آيات قرآن کريم مي‌فرمايد که انذارشان کني، يا نکني، ايمان نخواهند آورد: «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» (بقره: ۶)؛ به‌دليل غيرفعال بودن گرايش فطري، ترس از عذاب آخرت در برخي از کفار بوده است.
    5ـ5. اجراي کار خير و شتاب در آن
    دسته‌اي از آيات قرآن کريم بر اين نکته تأکيد دارند که خوف و خشيت الهي سبب اجراي کار خير و شتاب در آن مي‌شود ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 170). «إِنَّ اَلَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ * اَلَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ * وَ اَلَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ * وَ اَلَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ * أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي اَلْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» (مؤمنون: 57ـ61)؛ کساني که از خشيت پروردگار ترسان هستند و کساني که به آيات پروردگارشان ايمان آورده‌اند و کساني که شرک نورزند و کساني که آنچه در توانشان است، در راه خدا مي‌بخشند؛ درحالي‌که دل‌هاي آنها ترسان است؛ اين دسته افراد در کار خير شتاب مي‌کنند و در آن از هم‌ديگر سبقت مي‌گيرند.
    در اين چند آيۀ سورۀ «مؤمنون» با تعابيري مثل خشيت و اشفاق و وجل بر بحث خوف الهي اشاره شده است؛ و بر اين نکته اشاره دارد که خوف و خشيت از خدا سبب مي‌شود انسان در کارهاي خير فعال باشد و در انجام آن شتاب کند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 171).
    6ـ5. نترسيدن از غيرخدا
    يکي ديگر از آثار تربيتي بسيار خوبي که محصول خوف الهي است، نترسيدن از غيرخداست. کسي که براساس مقدمات دقيق و درست خداشناختي، خوف الهي در دل او جاي گيرد و بداند مالک و مدير و مدبر عالم خداست و کسي نمي‌تواند بدون اراده الهي کاري انجام دهد و آنچه انسان را به بدترين سرنوشت دچار مي‌کند خارج شدن از محدوده رحمت الهي و وارد شدن به محدوده غضب الهي است؛ چنين کسي فقط از خدا مي‌ترسد و از غيرخدا ترسي نخواهد داشت و اين نيز از آثار تربيتي خوف الهي محسوب مي‌شود.
    دسته‌اي از آيات بر اين نکته تأکيد دارند که فقط خداوند شايسته ترسيدن است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 171).
    ـ «وَ تَخْشَى اَلنّاسَ وَ اَللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ» (احزاب: ۳۷)؛ و از مردم مي‌ترسيدي درحالي‌که خداوند شايسته ترسيدن است.
    ـ «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اَللّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّهَ» (احزاب: ۳۹)؛ انبياي پيشين کساني بودند که رسالت‌هاي الهي را تبليغ مي‌کردند و از غيرخدا نمي‌ترسيدند.
    7ـ5. عبرت‌آموزي از حوادث
    يکي ديگر از آثار خوف الهي، عبرت‌آموزي از حوادث است. در برخي از آيات قرآن کريم خشيت الهي را سبب عبرت‌آموزي معرفي کرده است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 172). «فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الآخِرَةِ وَالأُولَى * إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى» (نازعات: 25ـ26)؛ پس خداوند او را به عذاب آخرت و دنيا دچار کرد. در اين عبرتي است براي کسي که از خدا بترسد.
    6. رجا و آثار تربيتي آن
    وقتي انسان يقين کند يا احتمال دهد که در آينده نعمتي نصيب او خواهد شد که از آن لذت مي‌برد، احساس خوب و حالت مطلوبي در او ايجاد مي‌شود که آن را رجا يا اميد مي‌ناميم ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 1، ص 399). همان‌طور ‌که ترس از خدا آثار تربيتي فراواني دارد، اميد به رحمت خدا نيز آثار مثبت زيادي دارد. اين اميد است که انسان را به حرکت وامي‌دارد و شوق و نشاط در انسان ايجاد مي‌کند.
    وقتي انسان به اين نکته توجه پيدا کند که در آينده نعمتي نصيب او خواهد شد که از لذت آن نعمت بهره مند مي‌شود، از اين تصور ذهني، يک احساس خوب در او ايجاد مي‌شود و از اين جهت رجا داراي دو بخش است؛ يکي توجه به آينده و ديگري احساس خوبي که به انسان دست مي‌دهد. رجا در قرآن کريم گاهي به خدا نسبت داده شده و گاهي به رحمت خدا و گاهي به روز قيامت؛ از اين جهت قيامت روزي است که رحمت الهي ابدي در آن روز نصيب انسان مي‌شود: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اَللّهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّهَ كَثِيراً» (احزاب: ۲۱)؛ مسلماً براي شما در زندگي رسول خدا الگوي نيکويي وجود دارد و براي آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي‌کنند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۳الف، ص 172).
    اميد به‌خدا در عمل خود را نشان مي‌دهد انسان وقتي به کسي اميدوار باشد و انتظار داشته باشد که او برايش کاري انجام دهد، همواره مواظب خواهد بود رفتاري از او سر نزند که موجب رنجش‌خاطرش گردد و همواره به او احترام مي‌گذارد و از هرگونه هتک حرمت او خودداري مي‌کند و با او از راه دوستي وارد مي‌شود، نه دشمني ‏(مصباح يزدي، ۱۳۸۲، ص 135).
    درصورتي‌که به اين فکر کنيم که اميد ما به انسان ديگر، که سبب مي‌شود آن قدري در رفتار خود دقت کنيم، قابل مقايسه با اميد به خدا نيست که همه چيز دست خداست ‏(همان). از اين جهت است که خداوند متعال در قرآن کريم مي‌فرمايد: «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اَلَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اَللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اَللّهِ وَ اَللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (بقره: ۲۱۸)؛ کساني که ايمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا جهاد مي‌کنند، آنها کساني هستند که به رحمت پروردگار اميدوار هستند و خداوند آمرزنده و رحيم است.
    1ـ6. تلاش موثر
    رجا يک حالت رواني است که از علم و معرفت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مي‌شود و اساس همه تلاش‌هاي مفيد و پرثمر انسان رجاست؛ چه اينکه نااميدي نسبت به خدا و روز قيامت، منشأ همه فسادها و تبهکاري‌هاست ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 1، ص 406).
    اگرچه رجا يک حالت رواني است؛ ولي لوازمي دارد و منشأ صدور کارهايي مي‌شود. در يکي از آيات قرآن کريم اميد به رحمت الهي را منشأ هجرت و جهاد معرفي کرده است: «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اَلَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اَللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اَللّهِ» (بقره: 218)؛ کساني که ايمان آورده و کساني که هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند، اينها به رحمت خدا اميدوار هستند.
    در يك روايت، امام صادق رجا را لازمه عمل معرفي کرده است و اگر کسي بگويد به رحمت خدا اميدوارم ولي عمل صالح انجام ندهد، دروغ مي‌گويد. «قُلْتُ لَهُ قَوْمٌ يَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِي وَ يَقُولُونَ نَرْجُو فَلَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَأْتِيَهُمُ الْمَوْتُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَتَرَجَّحُونَ فِي الْأَمَانِيِّ كَذَبُوا لَيْسُوا بِرَاجِينَ مَنْ رَجَا شَيْئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْ‏ءٍ هَرَبَ مِنْهُ» ‏(طبرسي، ۱۳۴۴، ص 117)؛ راوي مي‌گويد: به امام صادق عرض کردم که عده‌اي هستند گناه مي‌کنند و مي‌گويند به رحمت خدا اميدواريم و همين‌طور هستند تا اينکه مرگ آنها فرا مي‌رسد؛ فرمودند اين دسته افراد در آرزو زندگي مي‌کنند و دروغ مي‌گويند اميدوار به رحمت خدا نيستند؛ اگر کسي اميدوار به چيزي باشد به طلب آن مي‌رود و هرکسي از چيزي بترسد، از آن فرار مي‌کند.
    2ـ6. شوق عمل صالح
    اينکه انسان دست به عمل صالح بزند و هرچند سخت و طاقت‌فرسا باشد، سختي آن را به جان بخرد، نياز به يک انگيزه متعالي دارد. رجا و اميدواري به رحمت الهي چنان شوقي در انسان ايجاد مي‌کند که از عمل صالح خسته نشده و در انجام آن تسريع مي‌کند. در آيات قرآن کريم، اميد به رحمت الهي ملازم با عمل صالح معرفي شده است: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (کهف: ۱۱۰)؛ هرکسي اميدوار به رحمت خداوند است، پس بايد عمل صالح انجام دهد و هيچ‌کس را در عبادت او شريک نکند. براين ‌اساس مي‌توان گفت نشانه بارز اميد به رحمت الهي انجام عمل صالح و شرک نورزيدن است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 1، ص 351).
    3ـ6. توبه و بازگشت
    طبق آيات قرآن کريم، کساني موفق به توبه مي‌شوند که اميدوار به رحمت الهي باشند و از اين جهت کساني که از رحمت خدا مأيوس مي‌شوند، روي به توبه نمي‌آورند. خداوند متعال در قرآن کريم به کساني که در گناه افراط کرده‌اند نيز اعلام مي‌کند که توّاب و توبه‌پذير است و در صورت توبه، خداوند توبه آنها را مي‌پذيرد: «قُلْ يا عِبادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً» (زمر: 53)؛ بگو اي بندگان من که در گناه زياده‌روي کرده‌ايد، از رحمت خدا مأيوس نشويد که خدا همه گناهان را مي‌بخشد. براين‌‌اساس اگر نااميد از رحمت خدا، به رحمت خدا اميدوار شد به توبه گرايش پيدا مي‌کند و با توبه و جبران گذشته روي به عمل صالح بياورد و به سمت سعادت قدم بردارد ‏(ر.ک: مصباح يزدي، ۱۳۹۰ب، ص 118).
    همچنين اگر کسي به رحمت خدا اميدوار باشد، سختي‌ها براي او هموار مي‌شود و از بحران‌هاي روحي در امان مي‌ماند و با انجام عمل صالح به سمت سعادت حرکت مي‌کند.
    پيامبران الهي همواره درصدد بودند مقدمات خوف و رجا را در مردم ايجاد کنند و به اصطلاح انذار و تبشير مي‌کردند، عواقب شرک و بت‌پرستي و گناه را به آنها گوشزد مي‌کردند تا بلکه بترسند و از کارهاي بد خود دست بکشند و ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۹، ص 102).
    البته خوف و رجا دو دارو هستند که بايد در جاي خود مصرف شوند. کسي که خوف او بيشتر از رجاست بايد براي او از داروي رجا استفاده شود، تا به اعتدال در خوف و رجا برگردد و کسي که رجاي او بيشتر است، بايد براي او از داروي خوف استفاده شود تا به اعتدال گردد؛ که آثار مثبت خوف و رجا در اعتدال آن دو است ‏(فيض کاشاني، ۱۳۷۶، ج 7، ص 256).
    4ـ6. لزوم اعتدال در خوف و رجا
    خوف و رجا هر دو امر وجودي هستند و يکي به‌معناي نفي ديگري نيست. نقطه مقابل خوف از خدا، ايمني از مکر الهي، و نقطه مقابل رجا به رحمت الهي، يأس و نوميدي از رحمت الهي است. ايمني از مکر خدا و يأس از رحمت الهي از بزرگ‌ترين گناهان به‌شمار مي‌روند.
    اگرچه خوف و رجا مقابل هم (متناقضين) نيستند که وجود يکي مستلزم نفي ديگري باشد؛ اما در يکديگر تأثير دارند، مثلاً، کسي که خوف در او از حالت اعتدال فراتر رود، رجاي او کمتر مي‌شود؛ چنانچه اگر کسي رجاي او بيشتر از حد اعتدال باشد، حالت خوف در او جاي خود را به ايمني از مکر خدا و تجري به خدا مي‌دهد و نسبت به هر گناهي جرئت پيدا مي‌کند ‏(مصباح يزدي، ۱۳۹۴الف‌، ج 2، ص 359). از اين جهت است که امام صادق مي‌فرمايند: «اُرْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا يُجَرِّئُكَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَا يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحِمَتِهِ» ‏(طبرسي، ۱۳۴۴، ص 118)؛ به خدا اميدوار باش؛ اميدي که تو را به گناه نکشاند و از خدا بترس؛ ترسي که تو را از رحمت خدا مايوس نکند. در روايت ديگري مي‌فرمايد: «لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا» ‏(کليني، ۱۴۰۷ق، ج 2، ص 67)؛ عبد مؤمني نيست، مگر اينکه در قلب او دو نور است؛ نور خوف و نور رجا که اگر وزن شود، يکي نسبت به ديگري سنگين نخواهد بود و هر دو در يک حد هستند.
    نقطه مقابل خوف از خدا اين است که کسي خود را ايمن از عذاب الهي بداند که علت آن رجاي افراطي و غيرمعقول به رحمت الهي يا ضعف در خداشناسي است؛ که اساساً خدا را مخلوع يد از عذاب دانسته و ترسي از خدا ندارند. آيت‌‌الله مصباح يزدي يکي از مهم‌ترين دلايل ايمن دانستن خود از عذاب خدا را مغرور شدن به يک يا چند عمل صالح معرفي کرده است و مي‌گويد انسان اگر تمام عمر خود را نيز عبادت کند، باز هم نبايد از عاقبت کار خود مطمئن گردد و بايد همواره خائف باشد و توجه داشته باشد که اگر خدا يک لحظه او را به حال خود واگذار کند، به پايين‌ترين درجات سقوط مي‌کند. براين‌‌اساس مقربان درگاه الهي و انبياء و علما ترسشان از خدا بيشتر است ‏(مصباح يزدي، ۱۳۸۲، ص 106). اينکه ترس اولياي الهي از خداوند از بقيه بيشتر است به دليل خودشناسي و خداشناسي کامل آنهاست؛ يعني هم خود را مي‌شناسند که در مقابل خداوند چه قدر ضعيف و ذليل هستند؛ و هم خدا را خوب مي‌شناسند که عظمت و مقام او با انسان‌ها قابل مقايسه نيست.
    نکته ديگر اينکه انسان موجودی مختار است و خودش مي‌تواند آينده خود را تعيين کند، عمل صالح انجام دهد به فلاح و رستگاري برسد؛ يا گناه کند به شقاوت و بدبختي دچار شود. در اين ميان تنها دستاويز انسان، رحمت و مغفرت الهي است؛ يعني اميدوار است خداوند او را از دچار شدن به سرنوشتي که خود تعيين کرده‌، مانع شود؛ ولي مشکل اين است که گاهي پرونده يک فرد چنان خراب است که نه‌تنها مشمول شرايط رحمت و مغفرت نمي‌شود؛ بلکه عذاب الهي در کمين او خواهد بود. پس تنها راه نجات، خوف از خدا به‌صورت اعتدالي و رجاي به رحمت خدا به‌صورت اعتدالي است، تا ثمرۀ خوف و رجا در عمل براي او ظاهر شود.
    نتيجه‌گيري
    خوف و رجا جايگاه بي‌بديل در تربيت ديني انسان‌ها دارند و اگر هرکدام از خوف و رجا در انسان نباشد، يا آن دو در حد اعتدال نباشند؛ در مسير کمال انسان موانعي ايجاد مي‌شود. يافته‌هاي تحقيق به صورت زير است:
    خوف و رجا ريشه در فطرت انسان دارند و فطرت بيدار، انسان را به خداترسي سوق مي‌دهد.
    انسان به‌صورت طبيعي جلب منفعت را دوست دارد و از ضرر متنفر است و اگر جهان‌بيني درست در انسان شکل بگيرد، ترس از خدا و اميد به رحمت الهي در او شکل خواهد گرفت و از آثار مثبت آن دو بهره‌مند خواهد شد.
    برخي از آثار تربيتي خوف عبارتند از: حصول تقوا، ترک جاه‌طلبي، ايمني در مقابل شيطان و هواي نفس، بهره‌مندي از هدايت الهي، اجراي کار خير و شتاب در آن، عبرت‌آموزي از حوادث.
    برخي از آثار تربيتي رجا عبارتند از: تلاش مؤثر، شوق عمل صالح و توبه و بازگشت.
    تأکيد در اسلام بر اعتدال خوف و رجاست تا ضمن آثار تربيتي مثبت، اثر مخربي در انسان ايجاد نشود.
     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1414ق، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت.
    • ‏‫ابن‌منظور، محمدبن مکرم، 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار صادر.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • احمري، حسين و مريم غلامحسين‌نژاد، 1394، «تأثير اميدواري به‌ خدا در سعادت دنيوي و اخروي فرد و عوامل دستيابي به آن»، بصيرت و تربيت اسلامي، ش 33، ص 55ـ74.
    • ‏‫بستاني، فواد افرام، ۱۳۷۵، فرهنگ ابجدي، چ دوم، تهران، اسلامى.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫جوادي آملي، عبدالله، ۱۳۸۸، تفسير تسنيم، چ هشتم، قم، اسراء.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫حملاوي، احمد، 1312ق، شذا العرف في فن الصرف، بيروت، المكتبة العصريه.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫راغب اصفهاني، حسين‌بن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالقلم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • رستمي، عباسعلي و همكاران، 1400، «بررسي آثار تربيتي خوف و رجا از ديدگاه اسلام با تأکيد بر قرآن کريم»، پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، ش 62، ص 35ـ77.
    • ‏‫زبيدي، محمدمرتضي. ۱۴۱۴ق، تاج العَروس من جواهر القاموس، بيروت، دار الفکر.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫‏‫طبرسي، علي‌بن حسن، ۱۳۴۴، مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، چ دوم، نجف، المکتبة الحيدريه.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫طريحي، فخرالدين، 1375، مجمع البحرين، چ سوم، تهران، مرتضوي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫فخررازي، محمدبن عمر، 1407ق، المطالب العالية من العلم الإلهي، بيروت، دار الکتاب العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫فيض کاشاني، ملامحسن، 1376، المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، چ چهارم، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫قرشي، باقرشريف، ۱۳۷۸، النظام التربوي في الإسلام، قم، دار الکتاب الاسلامي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫کليني، محمدبن يعقوب، 1407ق، الکافي، چ چهارم، قم، دار الکتب الاسلاميه.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1382، بر درگاه دوست، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره).‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1383، فلسفه تعليم و تربيت اسلامي، چ چهارم، تهران، شرکت چاپ و نشر بين‌الملل.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1388، تربيت ديني در جامعه اسلامي معاصر، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1390الف، آيين پرواز، چ هفتم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1390ب، سجاده‌هاي سلوک، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1392، بهترين‌ها و بدترين‌ها از ديدگاه نهج‌البلاغه، چ پنجم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1393الف، انسان‌سازي در قرآن، چ پنجم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1393ب، جرعه‌اي از درياي نور، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، ۱۳۹۴الف، اخلاق در قرآن، چ هشتم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1394ب، پندهاي الهي، چ پنجم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1396، ره توشه، چ هفتم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره). ج 1.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏مصباح يزدي، محمدتقي، 1399، انسان‌شناسي در قرآن، چ هفتم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مصطفوي، حسن، 1430ق، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، چ سوم، بيروت، دار الكتب العلميه.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫نراقي، مهدي، بي‌تا، جامع السعادات، چ چهارم، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، سیدمهدی.(1401) حقیقت خوف و رجا از منظر آیت‌الله مصباح یزدی و آثار تربیتی آن دو. فصلنامه معرفت، 31(4)، 57-66

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدمهدی حسینی."حقیقت خوف و رجا از منظر آیت‌الله مصباح یزدی و آثار تربیتی آن دو". فصلنامه معرفت، 31، 4، 1401، 57-66

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، سیدمهدی.(1401) 'حقیقت خوف و رجا از منظر آیت‌الله مصباح یزدی و آثار تربیتی آن دو'، فصلنامه معرفت، 31(4), pp. 57-66

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، سیدمهدی. حقیقت خوف و رجا از منظر آیت‌الله مصباح یزدی و آثار تربیتی آن دو. معرفت، 31, 1401؛ 31(4): 57-66